فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴٬۸۶۱ تا ۲۴٬۸۸۰ مورد از کل ۳۴٬۸۶۳ مورد.
منبع:
پژوهش های روستایی دوره سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
210 - 225
حوزههای تخصصی:
تغییر اقلیم طی قرن اخیر منجر به تغییرات قابل توجه در زندگی انسان شده، معیشت او را با افزایش هزینه های تولید و ریسک و عدم حتمیت با چالش مواجه کرده است. دراین بین، روستائیان به دلیل وابستگی معیشت آن ها به کشاورزی و درنتیجه اقلیم، آسیب پذیرتر هستند. این پژوهش که نوعی تحقیق پیمایشی است با هدف بررسی آسیب پذیری خانوارهای روستایی استان کرمانشاه نسبت به تغییر اقلیم انجام شد. بدین منظور از نمونه ای شامل 212 خانوار که از بین حدود 134 هزار خانوار روستایی استان کرمانشاه انتخاب شدند، استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه بود. برای تعیین میزان آسیب پذیری از شاخص آسیب پذیری معیشت خانوار نسبت به تغییر اقلیم (LVI) استفاده شد. یافته های این تحقیق نشان داد که معیشت خانوارهای روستایی تمامی شهرستان ها به شدت نسبت به تغییرات اقلیم آسیب پذیر است. بیشترین میزان آن در شهرستان جوانرود (448/0) و کمترین آن در شهرستان کنگاور (4/0) بود. از میان مؤلفه های اصلی LVI، نوع استراتژی معیشتی (565/0)، بیشترین حساسیت را به تغییرات اقلیم داشت. پس ازآن به ترتیب شبکه های اجتماعی و ویژگی های اجتماعی - جمعیت شناختی با مقادیر 557/0 و 465/0 در رتبه های بعدی بودند. بر اساس نتایج، بهترین راهکارهای کاهش میزان حساسیت معیشت عبارت اند از: متنوع نمودن منابع درآمدی و کاهش وابستگی معیشت خانوارها به کشاورزی از طریق توسعه فرصت های شغلی غیرکشاورزی، گسترش خدمات حمایتی نظیر بیمه با ارائه مشوق های مختلف نظیر معافیت مالیاتی به بیمه گزاران و افزایش توانمندی خانوارها در تأمین نیازهای اساسی خود با ترویج فرهنگ پس انداز و ارائه بسته های حمایتی به منظور افزایش توان تاب آوری آن ها نسبت به تغییرات اقلیم.
شهر هوشمند راهبردی برای ارتقای احساس امنیت در فضاهای شهری (مورد مطالعه: شهر کرج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه جغرافیای انتظامی سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۲
129 - 156
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: شهرهای جهان به دلیل افزایش جمعیت و پیچیده تر شدن، دشواری های بیش تری در راه تحقق امنیت دارند. هدف از این پژوهش لزوم توجه به نظریه شهر هوشمند به عنوان یک راهبرد به منظور ارتقای امنیت در شهرها و ارایه راه کارهای هوشمندانه بوده است.روش پژوهش: نوع پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت توصیف – تحلیلی است. جمع آوری داده از طریق پرسش نامه پژوهش گرساخته (384 نفر) در سطح مناطق شهر کرج انجام شده است و برای تحلیل از تحلیل های آماری تی تک نمونه ای و رگرسیون استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش، جمعیت بالای 15 سال ساکن در شهر کرج بود حجم نمونه تحقیق با استفاده از فرمول کوکران برابر با 384 نفر محاسبه شد. روش نمونه گیری پژوهش نیز به صورت خوشه ای چند مرحله در سطح فضاهای شهری مورد مطالعه بوده است. برای ارزیابی پایایی پرسش نامه از آزمون کرونباخ در نرم افزار اس پی اس اس استفاده شده و طبق قاعده تجربی، آلفا دست کم باید 7/0 باشد تا بتوان مقیاس را دارای پایایی به شمار آورد.یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد در بین عوامل امنیت فضای عمومی عوامل کالبدی – فضایی با میانگین (97/2)، رفتاری و اجتماعی (77/2) در شرایط نامطلوب و عوامل نظارتی (5/3) و دسترسی (63/3) در شرایط مطلوبی قرار دارند. هم چنین تحلیل رگرسیون نشان می دهد که مؤلفه های هوشمندی بر مؤلفه های امنیت تأثیرگذار هستند به طوری که بعد زندگی هوشمند با بتای 423/0 و شهروندی هوشمند با بتای 332/0 بیش ترین تأثیر را را از نظر پاسخ دهندگان در افزایش امنیت در فضاهای عمومی کرج داشته است.نتیجه گیری: با پیچیده شده فضای شهرها و توسعه فناوری، هوشمندی از الزامات ضروری مدیریت شهرها به شمار می رود و در جهت تحقق امنیت به عنوان راهبرد نوین در ارتقای امنیت فضاهای عمومی مطرح شده است که از طریق مؤلفه های زندگی و شهروندی هوشمندی می تواند امنیت در فضاهای عمومی شهر را محقق سازد.
ارزیابی و اولویت بندی مداخله در محلات بافت مرکزی شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بافت های فرسوده بخش قابل توجهی از پهنه بسیاری از شهرهای کشورمان را تشکیل می دهند که به دلیل معضلات خاص خود از گستره حیات شهری خارج شده و به بخش های مسئله دار شهرها تبدیل شده اند. این بافت ها علاوه بر مسائل و مشکلات کالبدی، ابعاد و کیفیات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و فضاهای شهری را نیز دچار تنزل کرده، حضور انسان در فضاهای شهری را با معضل روبرو و یا مختل می سازند. شناسایی این مناطق شهری و اولویت بندی پهنه های مداخله به منظور اعمال راهکارهای منطقی و متناسب که به ارتقای کیفیت فضاهای شهری در این بافت ها می پردازد ضروری می باشد. مقاله حاضر با هدف ارزیابی و اولویتبندی پهنه مداخله در بافت مرکزی شهر تبریز (منطقه 8) با روش توصیفی – تحلیلی و پیمایشی صورت گرفته است که بدین منظور به تعداد 378 پرسشنامه در بین سرپرستان خانوار سطح محلات منطقه 8 توزیع گردید و با بهره گیری از تحلیل واریانس یک راهه و تفاوت میانگین وضعیت محلات مذکور به لحاظ شاخص اقتصادی، اجتماعی و کالبدی ارزیابی گردیده است و از تکنیک کپ لند جهت اولویت بندی نهایی محلات بافت مرکزی به لحاظ سه شاخص مورد بررسی بهره گرفته شده است. نتایج تحقیق حاضر گویای این است که بافت مرکزی شهر تبریز در ابعاد مختلف کالبدی، اجتماعی و اقتصادی متفاوت می باشد. و بر اساس تکنیک کپ لند گویای محله مقصودیه در مرتبه اول جهت مداخله در بافت فرسوده به لحاظ معیارهای اقتصادی، اجتماعی و کالبدی می باشد. و محله تبلی باغ در مرتبه دوم و محله قره باغ در مرتبه سوم قرار دارند.
بررسی ارتباط مدیریت مشارکتی و تعهد سازمانی دبیران جغرافیای دبیرستان های استان هرمزگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه مدیریت مشارکتی و تعهد سازمانی دبیران جغرافیای دبیرستان های استان هرمزگان انجام گردید. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد. حجم نمونه برای دبیران جغرافیای دبیرستان های117 نفر برآورد گردیده و به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده است. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه مدیریت مشارکتی فیضی(2007)با 27 سئوال و پرسشنامه تعهد سازمانی آلن و مایر (1991) با 24 سئوال با مقیاس پنج درجه ای لیکرت استفاده شده و ضریب پایایی آن ها به تربیت 79/0، 82/0 بدست آمد. داده های پژوهش پس از جمع آوری ازطریق پرسشنامه های فوق به وسیله نرم افزار spssمورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها در سطح آمار توصیفی از شاخص های میانگین و انحراف از معیار و در سطح آمار استنباطی از ضریب همبستگی و رگرسیون خطی استفاده شد. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که مدیریت مشارکتی با تعهد سازمانی رابطه معناداری وجود دارد.
تبیین الگوی نابرابری فضایی شاخص های اقتصادی و عوامل مؤثر بر آن با استفاده از رویکرد دلفی فازی (موردکاوی: شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه فضای شهری سال دهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۰)
137 - 155
حوزههای تخصصی:
نابرابری فضایی که یکی از بزرگ ترین چالش ها هم در کشورهای در حال توسعه و هم در کشورهای توسعه یافته محسوب می گردد، مانع اساسی اکثر دولت ها در راستای تحقق شاخص های توسعه ی پایدار می باشد. از این رو، بررسی و تحلیل سطوح نابرابری فضایی و همچنین عوامل تأثیرگذار بر شکل گیری و گسترش آن از ضرورت های برنامه ریزی و مدیریت شهرها برای مقابله با گسترش این پدیده محسوب می شود. در این راستا، این پژوهش با هدف سنجش میزان نابرابری های فضایی در بلوک های شهر اردبیل با تأکید بر شاخص های اقتصادی و شناسایی عوامل مؤثر بر گسترش آن انجام شده است. مبتنی بر این خصیصه ها از مدل های آمار فضایی، تحلیل لکه های داغ و خودهمبستگی فضایی در نرم افزار Arc/GIS و همچنین تکنیک دلفی فازی استفاده شده است. بر اساس نتایج، پژوهش بلوک های شهری اردبیل به لحاظ شاخص های مورد بررسی در طیف های متفاوتی قرار دارند. همچنین بر اساس مدل خودهمبستگی فضایی (موران)، الگوی پراکنش نابرابری فضایی بر اساس شاخص های اقتصادی، در شهر اردبیل از مدل خوشه ای تبعیت می کند و این نوع پراکنش باعث ایجاد دوگانگی فضایی در این شهر شده است.
واکاوی نقش نیروها و عوامل مدیریتی- شهری بر روند گسترش کالبدی محدوده های شهری؛ نمونه مورد پژوهش شهر فسا
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۲
374 - 407
حوزههای تخصصی:
روند تکامل کالبدی در بسیاری از شهرها، رابطه قطعی بین جریانات اجتماعی - اقتصادی و نیروها و فرایندهای مدیریتی و گسترش کالبدی آن را نشان می دهد. پژوهش حاضر با توجه به این نگرش به بررسی نقش نیروها و عوامل مختلف در گسترش کالبدی شهر فسا در فاصله زمانی بعد از انقلاب تا اوایل دهه 80 شمسی که در این دوره گسترش فیزیکی و تغییرات فضایی سریع و بی نظیری در شهر روی داده پرداخته است. ساختار اصلی پژوهش بر روش تحقیق کیفی استوار بوده و گردآوری داده ها به صورت روش های اسنادی، انجام مصاحبه و مشاهدات میدانی انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در شهر فسا در فاصله زمانی مورد نظر، حدود 6/996 هکتار به محدوده شهر اضافه شده که در این فرایند عوامل متعددی نظیر نیروها و فرایندهای مدیریتی، سیاست واگذاری اراضی در سال های بعد از انقلاب، عامل مهاجرت، اسکان کم درآمدها در قالب سکونت گاه های غیررسمی، طرح های توسعه شهری و عوامل محیطی نقش اساسی داشته اند. تأثیر و شدت هر کدام از این عوامل متفاوت بوده و در این بین نیروها و فرایندهای مدیریتی با افزودن حدود 6/560 هکتار معادل 25/56 درصد کل محدوده های اضافه شده به محدوده شهر؛ به عنوان مهم ترین عامل تأثیرگذار در گسترش کالبدی شهر فسا مطرح بوده است. بنابراین می توان این چنین نتیجه گیری کرد که عوامل موثر در گسترش کالبدی شهر فسا هم جهت بوده به طوری که ترکیب و برآیند مجموعه ای از عوامل در گسترش کالبدی و ایجاد مناطق جدیدالاحداث نقش داشته اند.
تسهیلگری فرایندهای اجتماع محور و نقش آن بر توسعۀ کالبدی محله های پیراشهری زابل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۱
249 - 271
حوزههای تخصصی:
تسهیلگری اجتماع محور سازوکاری برای توسعه ازطریق همیاری مؤثر اجتماع محلی است که زمینه های رشد و توانایی افراد جامعه را فراهم می آورد و با کاربرد بیشتر در جوامع درحال توسعه، یکی از سازوکارهای موجود در کمک به توسعه آن ها است. با این نگرش، هدف مقاله حاضر بررسی نقش فرایندهای اجتماع محور بر توسعه کالبدی روستاهای ادغام شده در پیراشهر زابل است. این تحقیق با توجه به هدف آن از نوع تحقیقات کاربردی توسعه ای بوده و با توجه به روش انجام کار، از ماهیتی توصیفی-تحلیلی برخوردار است. روش گردآوری اطلاعات مورد نیاز از نوع اسنادی و پیمایشی است. جامعه آماری این تحقیق خانوارهای ساکن در پنج محله حاشیه شهر (9244 خانوار) است. سپس با توجه به تعداد خانوارهای موجود در محلات فوق، 369 خانوار، به عنوان حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران در سطح اطمینان ۹۵ درصد به دست آمد. درجهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون T تک نمونه ای و آزمون تحلیل واریانس (ANOVA) استفاده شد. نتایج بیانگر آن است که بالاترین میانگین در مؤلفه کالبدی مربوط به محله رسالت با میانگین 25/3 و کمترین میانگین را محله حسین آباد با میانگین 87/2 دارا است و بین پنج محله از بُعد کالبدی تفاوت چندانی وجود ندارد که علت اصلی آن اقدامات مشابهی است که در پنج محله پیراشهری با رایزنی دفاتر تسهیلگری با نهادهای مربوط و نیز همکاری گروه های اقدام محلی انجام شده است. از آن جمله می توان به رایزنی دفاتر به همراه اعضای گروه های اقدام محلی درجهت آسفالت معابر، دیوارنویسی معابر بی نام، حل بخشی از مشکلات روشنایی معابر با رایزنی با اداره برق شهرستان زابل، جانمایی مخازن زابل در محلات پیراشهری با مشارکت مردم محلی اشاره کرد.
مدیریت سرزمین و تحلیل شبکه شهری استان همدان (1390-1355)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشور ایران نظیر بسیاری از کشورهای در حال توسعه با مشکل تمرکز جمعیت و فعالیت در چند نقطه رو برو است. روند رو به رشد شهرنشینی در دهه های اخیر، همگام با مهاجرت های شدید روستا- شهری و همزمان با سیر تحولات اقتصادی - اجتماعی و سیاسی از مهم ترین عوامل ایجاد الگوی نظام نامتوازن شهری در ایران بوده که می توان ریشه آن را در نحوه توزیع منابع در سطح این مناطق جستجو کرد. مقاله حاضر، با هدف بررسی سلسله مراتب شهری و تحولات مربوط به آن در شهرهای استان همدان طی 35 سال گذشته صورت گرفته است. روش تحقیق به صورت کمی- تحلیلی و با بهره گیری از داده های پنج دوره سرشماری (1355- 1390) بوده است. نتایج حاصل از مطالعه بیانگر این مطالب است که سلسله مراتب شهری در استان همدان بر اساس فرمول های کمی نخست شهری دارای ساختاری کاملاً نامتعادل است و شهر همدان به عنوان نخستین شهر در شبکه شهری استان خودنمایی می کند. فاصله میان شهر همدان با شهرهای پایین دست آن یعنی ملایر، نهاوند، اسدآباد، تویسرکان و دیگر شهرهای استان زیاد بوده و شهرهای کوچک تر و کم جمعیت تر از همدان نتوانسته اند جمعیت مطلوب خود را کسب کنند. شهر همدان در هر پنج دوره آماری جایگاه خود را به عنوان شهر برتر در شبکه شهری استان حفظ کرده است. شهر ملایر با فاصله زیاد نسبت به همدان در هر پنج دوره آماری جایگاه دوم را به خود اختصاص داده است. همچنین، بررسی ها نشان می دهد که تعدیل قطب گرایی در توسعه شهری و تمرکززدایی از شهر مسلط از طریق راهکار تقویت شهرهای متوسط (ملایر، نهاوند، اسدآباد و...)، در این استان اقدامی منطقی در جهت متعادل سازی توزیع فضایی جمعیت در کانون های شهری می باشد.
اولویت بندی مؤلفه های رفتار شهروند سازمانی در نظام برنامه ریزی شهری (نمونه موردی: شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه شهرها همچون سازمان بزرگ و پیچیده ای می باشند، که شهروندان به عنوان عنصر اصلی این مجموعه به حساب می آیند. رفتار شهروند سازمانی به عنوان رفتارهای فرانقشی، باعث بهبود مؤثر وظایف و نقش های سازمان می شوند. لذا با توجه به اهمیت شهرها به لحاظ تأثیرپذیری برنامه ریزی های شهری از رفتار شهروند سازمانی، ضرورت شناسایی مؤلفه های رفتار شهروند سازمانی در شهرها وجود دارد. لذا هدف پژوهش حاضر شناسایی و اولویت بندی مؤلفه های رفتار شهروند سازمانی می باشد، که از نظر ماهیت و روش توصیفی و از نظر هدف، کاربردی است. جمع آوری داده ها از مطالعات کتابخانه ای و تهیه 384 پرسشنامه انجام شده است. روایی پرسشنامه با نظر چند تن از صاحبنظران در این زمینه، پایایی پرسشنامه براساس آلفای کرونباخ، تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی تأییدی و اولویت بندی از آزمون فریدمن بهره گرفته شده است. طبق یافته ها، در میان متغیرهای اصلی، همبستگی و رابطه معناداری وجود دارد و در میان متغیر های اصلی انگیزه، پاسخ، محرک، تقویت و نگرش، متغیر انگیزه و پاسخ دارای اولویت بالاتری در میان متغیرهای دیگر می باشد، لذا نتایج حاکی از آن است، در اولویت بندی مؤلفه های رفتاری شهروند سازمانی در نظام برنامه ریزی شهری، مدیران و برنامه ریزان شهری باید انگیزه شهروندان در شهر مشهد را در برنامه ریزی های شهری مد نظر داشته باشند، چون بر پاسخ دهی شهروندان که به شکل میزان تعهد و رضایت شهروندی از شهر بروز می دهد، تأثیرگذار است.
گذار تحولی بافت کالبدی روستاهای واقع در حوزه های کلانشهری (مطالعه موردی : مساکن روستایی –دهستان طرقبه)
حوزههای تخصصی:
بافت کالبدی در روستاها بستر فعالیت های مختلفی به شمار می رود که در زندگی روستایی نقش مهمی دارند و بسیاری از کارکردهای روستایی وابسته به این عناصر است. به صورتی که هرگونه تغییر در ویژگی-های اجتماعی - فرهنگی و اقتصادی در بافت کالبدی روستاها منعکس می شود. این تغییرات بیانگر تأثیرپذیری سکونتگاه های روستایی از جریان های مختلف از جمله شهرگرایی است. زیرا روستاها روابط مختلفی با شهر دارند و ابعاد و دامنه این روابط بر بافت کالبدی روستایی اثرات فراوانی داشته است و باعث تغییر ساختار و عملکرد مساکن روستایی شده است. این تغییرات در حاشیه شهرها مشهودتر بوده و این تغییرات در دامنه گسترده تری قابل مشاهده است. مساکن سنتی روستایی با توجه به عملکردهای متنوع روستایی فضاهای کارکردی مختلفی دارند که باعث تمایز آنها از مساکن شهری است و باعث سهولت فعالیت های روستایی می شوند. در حالی که مساکن جدید روستایی که برگرفته از الگوهای شهری ساخته شده اند تک کارکردی بوده و چالش هایی را در فعالیت های جدید روستایی ایجاد نموده اند. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی انجام پذیرفته است و داده های تحقیق از طریق کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شده اند. براساس یافته های پژوهش، شهرگرایی باعث تحول اجزاء ساختاری و کارکردی مساکن سنتی روستایی شده است و در مسکن روستایی نوین، عناصر جدیدی به تبعیت از مساکن شهری شکل گرفته است که بر کارکردهای مسکن اثرگذار است
گونه شناسی گردشگران و محصولات گردشگری مبتنی بر منابع و ظرفیت های جامعه و مناطق عشایری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تغییر اقلیم، جریانات نوسازی، مدیریت فرابخشی، اقتصاد فرتوت و تحریمی، عدم حفظ ساختار همپیوند انسان-مرتع-دام و غیره، منجر به این شده است که عشایر، در کنار دامداری به دنبال الگوی معیشت جایگزین و اقتصاد مکمل باشند. یکی از این الگوها، گردشگری است. به عقیده ی بسیاری از پژوهشگران، تمام اجزای زندگی و معیشت عشایر، یک ظرفیت و منبع برای گردشگری محسوب می شود. از این رو، این ظرفیت ها، باید شناسایی و طبقه بندی شوند و متناسب با هر سرزمین و قومی در چرخه ی تبدیل محصول گردشگری قرار گیرند.هدف پژوهش: پژوهش حاضر، با رویکرد اکتشافی، شناسایی و گونه شناسی منابع، محصولات و گردشگران گردشگری عشایری را به عنوان هدف اصلی خود قرار داده است.روش شناسی تحقیق: پژوهش حاضر از نظر هدف، از نوع توصیفی-اکتشافی و از نظر ماهیت، از نوع کیفی مبتنی بر مرور محتوایی پیشنه ی تحقیق است. جامعه ی آماری تحقیق محتوای علمی تولید شده در زمینه "ظرفیت های جامعه و مناطق عشایری برای گردشگری" بودند. از این رو جمع آوری داده ها و اطلاعات به صورت کتابخانه ای بود. مرور محتوایی پیشینه و اسناد موجود بر اساس رویکرد استخراج مفاهیم مرتبط با منابع گردشگری بوده است.قلمرو جغرافیایی پژوهش: در پژوهش حاضر، ظرفیت های کل عشایر در پهنه ی سرزمینی ایران مدنظر قرار گرفته است که شامل 251.624 خانوار عشایری در قالب 104 ایل و در حدود 565 طایفه می شوند.یافته ها و بحث: یافته ها نشان داد که در جامعه و مناطق عشایری 50 منبع و ظرفیت برای شکل گیری محصول گردشگری وجود دارد که در 8 مقوله، شامل میهمان نوازی، کوچ، ساختار معیشت (نظام سکونتگاهی، خوراک، پوشش و پوشاک، موسیقی، دانش بومی)، صنایع دستی، نظام ایلی، نظام دامداری، رویدادها و محیط طبیعی-جغرافیایی دسته بندی شدند. همچنین، چهار گونه ی خدمات و محصولات گردشگری عشایری تحت عنوان تجربه ی اصیل، بازدید اصیل، تجربه ی نمادین و مصرف نمادین شناسایی شدند. در گونه شناسی گردشگران، چهار گونه ی عشایر، بازدیدکننده غیرمشارکتی، عشایرنما و مصرف کننده ی عشایری شناسایی شدند در نهایت مشخص گردید که گردشگری عشایری بیشترین ترکیب پذیری را با گردشگری فرهنگی و اکوتوریسم دارد.نتایج: تمام اجزای الگوی زیست عشایر به عنوان منبع و ظرفیت گردشگری هم در درون مناطق عشایری به صورت اصیل، قابل برنامه ریزی هستند و هم قابلیت نمایشی شدن در فضاهایِ غیرعشایریِ طراحی شده را دارند. با توجه به اینکه بسیاری از ظرفیت های شناسایی شده به نوعی با حضور و نقش آفرینی زنان عشایری همراه هستند، بار اصلی تبدیل ظرفیت های عشایری به محصول گردشگری بر عهده ی بانوان عشایری می باشد. به عنوان توصیه ی نهایی، در این روند می بایست به خطرات ناشی از کالایی شدن فرهنگ عشایر توجه نمود.
تاثیر کرونا بر بافت های تجاری با رویکرد اقتصادی (نمونه مورد مطالعاتی محدود بازارگل محلاتی منطقه 14 شهرداری تهران)
حوزههای تخصصی:
وضعیت شهرهای امروز در جهان نسبت به پیش از شیوع کرونا تغییرات بسیاری را به خود دیده است و فضاهای عمومی و راسته های تجاری بیشترین آسیب های اقتصادی را متحمل شده اند. این پژوهش در تلاش است تا با هدف ارتقای سطح اقتصادی محدوده به ارزیابی برنامه ریزی های مدیران شهری در رابطه با اقتصاد محدوده گل محلاتی واقع در منطقه14 شهرداری تهران در شرایط کرونایی بپردازد و نیز به بررسی پتانسیل های موجود در راستای هوشمندسازی این محدوده پرداخته شود که بنا به پرسشنامه های پر شده توسط کسبه این محدوده فرضیه اول یعنی عدم وجود برنامه ریزی توسط مدیران شهری طی چند ماه گذشته تایید می شود که بنا به بررسی های صورت گرفته نتیجه نشان می دهد که تأثیر مدیران شهری و برنامه ریزی های آن بر اقتصاد محدوده در شرایط کرونا قابل توجه نبوده است و ضریب R بدست آمده برابر با مثبت 986/0 می باشد و این یعنی تأیید فرضیه یاد شده و فرضیه دوم یعنی وجود پتانسیل ها و زمینه های مناسب برای هوشمندسازی اقتصادی محدوده نیز بررسی قرار گرفته که نتایج نشان می دهد که بهره گیری از پتانسیل های موجود در راستای هوشمندسازی میتواند سبب ارتقاء اقتصادی محدوده مورد مطالعاتی گردد و این دو مؤلفه با یکدیگر دارای تأثیر معناداری هستند و ضریب R بدست آمده که برابر با مثبت 989/0 می باشد یعنی تایید فرض دوم پژوهش است. روش پژوهش حاضر از طریق رگرسیون خطی بوده و با توجه به تایید هر دو فرض به ارائه راهکارهایی در راسنای رفع مشگلات فعلی در محدوده مورد مطالعاتی پرداخته می شود.
واکاوی آثار اجرای طرح ساماندهی خروج دام از جنگل بر جوامع روستایی با استفاده از روش تحلیل مضمون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره سیزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
734 - 749
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین برنامه های دولت برای حفظ عرصه های جنگلی کشور اجرای طرح خروج دام از جنگل و ساماندهی جنگل نشینان بوده که در سال ۱۳۶۸ آغاز شد اما بعد از گذشت سه دهه از اجرایی شدن آن همچنان با چالش های متعددی به ویژه برای ساکنان روستاهای جنگلی همراه بوده است. هدف تحقیق حاضر بررسی آثار اجرای طرح خروج دام بر ساکنین پنج روستای جابه جا و ملحق شده به شهر رامیان استان گلستان است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ رویکرد کلی و منطق پژوهش از نوع پژوهش های کیفی است که با رویکرد اکتشافی و در چهارچوب روش پدیدارشناسی به روش تحلیل مضمون انجام شده است. مصاحبه ها در بازه زمانی تیرماه 1398 تا اسفندماه 1398 انجام شد. مشارکت کنندگان افراد دارای تجربه زیسته در خصوص طرح خروج دام از جنگل بوده اند. پس از انجام 23 مصاحبه، از فرایند تحلیل مضمون سه مرحله ای استفاده گردید. در مرحله اول به منظور انجام کدگذاری باز، اقدام به پیاده سازی محتوای کلیه مصاحبه ها و سپس کدگذاری آن ها گردید. در این مرحله از متن مصاحبه ها 296 کد اولیه که قدرت مفهومی بیشتری داشتند استخراج شد. سپس با تعیین شباهت ها و تفاوت ها، 21 مقوله فرعی شناسایی شدند. مقوله های فرعی که دارای بیشترین قرابت معنایی و مفهومی کنار یکدیگر قرار گرفتند و مضامین سازمان دهنده (اصلی) از آن ها احصا شد، که دربرگیرنده مضامین اقتصادی (6 مضمون فرعی)، اجتماعی (6 مضمون فرعی)، نهادهای - مدیریتی (5 مضمون فرعی) و کالبدی (4 مضمون فرعی) بود. نتایج نشان داد طرح ساماندهی خروج دام از جنگل در منطقه رامیان از دیدگاه مشمولین موفق نبوده و مشمولین طرح نیاز به حمایت و هدایت به سمت خودکفایی اقتصادی و بازیابی فرهنگ اجتماعی خود دارند.
ساماندهی مورفولوژی بستر رود کتوئیه در محدوده شهر داراب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال دوم پاییز ۱۳۹۱ شماره ۵
1 - 18
حوزههای تخصصی:
بررسی اولیه از وضعیت هیدرولوژی، ژئومورفولوژی و عمرانی از سطح زیر آبخیز و ساماندهی مورفولوژیکی بستر رودها از جمله راهکارهای مورد توجه در مطالعات ژئومورفولوژیکی و مدیریت های محیطی است. تنگناهای محیطی شهر داراب طغیان رودها است و در این بین طغیان رود کتوئیه اهمیت ویژه ای دارد. هدف این تحقیق بررسی عوامل ژئومورفولوژیکی و عمرانی موثر بر طغیان رود کتوئیه در محدوده شهر داراب است. وضعیت هیدرولوژی، ژئومورفولوژی و عمرانی سطح زیر آبخیز کتوئیه از طریق بررسی های میدانی، عکس های هوایی، تصاویر ماهواره ای، نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی مشخص گردید. سپس نقاط سیل خیز از طریق تحلیل این داده ها در نرم افزار Arc GIS مشخص شدند. بر اساس نتایج به دست آمده، مورفومتری بستر رود، سازه های مهندسی و موقعیت ویژه رود کتوئیه در افزایش سیلاب و شدت عملکرد آن در شهر داراب نقش مهمی دارند. با ساماندهی مورفولوژی مسیر رود کتوئیه در شهر داراب می توان این مشکل محیطی را رفع نمود.
واکاوی توسعۀ فضایی روستاهای نواحی کوهستانی و جلگه ای (نمونه موردی: روستاهای بخش بندپی شرقی شهرستان بابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آینده سرزمینی مناطق روستایی کشور نیازمند طراحی راهبردهایی به منظور توسعه فضایی است که در هر برنامه ای راهگشای حل مسائل روستاها خواهد بود. امروزه مهم ترین هدف هر کشوری رشد و تعالی همه جانبه جوامع انسانی است و وجود نابرابری در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و... از نشانه های توسعه نیافتگی یک کشور محسوب می شود. مناطقی که امروزه توسعه یافته شناخته می شوند، علاوه بر اینکه از شاخص های اقتصادی و اجتماعی بالایی برخوردار هستند، بلکه توزیع درآمد و امکانات نیز در این مناطق عادلانه تر هستند. برنامه توسعه و عمران روستایی براساس الگوهای مختلف در شهرستان بابل، توفیق مورد انتظار را در رونق اقتصادی و بهبود زندگی روستائیان نداشته و به لحاظ اجتماعی نیز در نهادینه کردن مشارکت روستائیان و توانمندسازی آنان موفقیت چندانی کسب نکرده است؛ ازاین رو هدف پژوهش حاضر بررسی شاخص های توسعه روستاهای کوهستانی و جلگه ای بخش بندپی شرقی شهرستان بابل بوده و به منظور دستیابی به اهداف مورد نظر از دو روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شد. جامعه آماری تحقیق حاضر روستاهای بخش بندپی شرقی بابل (4 روستای کوهستانی و 4 جلگه ای) است که با استفاده از فرمول کوکران 210 خانوار به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور سنجش متغیرهای تحقیق از آزمون های T مستقل و مان وایتنی و تحلیل رگرسیون خطی چندگانه استفاده شد. نتایج حاصل از آزمون های مذکور حاکی از آن است که تفاوت معنادار و 99 درصدی، بین اکثر شاخص های اقتصادی، کالبدی و اجتماعی در روستاهای کوهستانی و جلگه ای ناحیه مورد مطالعه وجود دارد. با بررسی میزان رضایت مردم از امکانات و زیرساخت های توسعه یافتگی در روستاها می توان اذعان داشت که مناطق جلگه ای از سطح توسعه یافتگی بالاتری نسبت به مناطق کوهستانی بخش بندپی شرقی برخوردار است. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون خطی چندگانه نیز نشان می دهد که موقعیت جغرافیایی در توسعه فضایی روستاها بسیار موثر است، به نحوی که براساس ضریب تعدیل و ضریب تعیین محاسبه شده، مشخص شد که شاخص های توسعه تا 76 درصد به اصلاح خطوط مواصلاتی، سهولت دسترسی و زیرساخت های توسعه وابسته هستند.
تدوین سناریوها و استراتژی های توسعه روستایی کشور در افق 1414 با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مناطق روستایی ایران در زمان حساس از روند تحول و توسعه روستایی-شهری خود قرار دارند . برای رشد و توسعه آینده مناطق روستایی کشور و تقویت چشم انداز اجتماعی و اقتصادی سریع روستایی، تغییرپذیری روستاهای ایران امری ضروری و لازم است که باید مورد توجه مسئولین و تمام بازیگران و دینفعان توسعه روستایی کشور قرار گیرد. به همین دلیل برای توسعه بیشتر روستاهای کشور لازم است محرک ها و استراتژی های آینده توسعه روستایی را تدوین نمود. هدف این پژوهش نیز تدوین و ارائه محرک ها و استراتژی های آینده توسعه روستایی در افق 1414 با رویکرد آینده پژوهی است. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش ترکیبی(کمی و کیفی) است. جامعه آماری کارشناسان دانشگاهی و مدیران مرتبط با فرایند روستایی در سطح کشور بوده است. با استفاده از روش نمونه گیری غیراحتمالی و به صوت هدفمند 20 نمونه انتخاب شد. برای گردآوری داده ها و اطلاعات، با توجه به مدل ها و هدف تحقیق از پرسش نامه تاثیرات متقابل آینده پژوهی و مصاحبه استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات از مدل ساختاری و نرم افزار میک مک استفاده شد. نتایج پژوهش گویای آن بود که بهبود ظرفیت مقامات محلی برای رفع نیازهای جمعیت رو به افزایش روستایی، هماهنگی سیاست های روستایی و شهری و همسو کردن زمینه های اصلاح استراتژی ها، مدرن سازی مناطق روستایی با استفاده از روستاهای هوشمند، تامین اعتبارات و سیستم های بانکی در مناطق روستایی/ خدمات اعتباری و مالی، تکامل و بهبود بهره وری از همه عناصر تشکیل دهنده زنجیره ارزش کشاورزی و نهایتا افزایش آموزش فراگیر روستایی و مداخله آنها در سرمایه گذاری و برنامه ریزی روستایی مهم ترین سناریوها و استراتژی های توسعه روستایی در ایران هستند. بیان استراتژی ها و و کاربرد آنها می تواند زمینه ای برای اصلاح سیاست ها و استراتژی های تقویت و توسعه چشم انداز روستایی کشور و راهنمایی برای تعیین مسیر آینده مناطق روستایی کشور باشد.
ارائه مدل جذب سرمایه گذار در صنعت گردشگری ورزشی ایران با تأکید برآمیخته بازاریابی و توسعه پایدار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
فضای گردشگری سال یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۲
141 - 165
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل جذب سرمایه گذاری در صنعت گردشگری ورزشی ایران با تاکید بر آمیخته بازاریابی و توسعه پایدار انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه خبرگان حوزه مدیریت بازاریابی ورزشی، گردشگری ورزشی و همچنین مدیریت بازاریابی گردشگری بود. پرسشنامه ها به صورت الکترونیکی توزیع گردید که در نهایت تعداد 249 پرسشنامه به صورت صحیح تکمیل شدند. ابزار تحقیق در بخش کیفی، مصاحبه و بررسی مبانی نظری و در بخش کمی پرسشنامه ساخته شده از بخش کیفی با محوریت 3 متغیر آمیخته بازاریابی در صنعت گردشگری ورزشی ایران (7 گویه)، توسعه پایدار (6 گویه) و جذب سرمایه گذار در صنعت گردشگری ورزشی (2 گویه) بود. از آزمون تحلیل عاملی اکتشافی برای سنجش گویه ها و سوالات هر متغیر و از آزمون مدل یابی معادلات ساختاری با نرم افزار پی ال اس استفاده شد. نتایج مدل تحقیق نشان داد که مسیر آمیخته بازاریابی به توسعه پایدار با ضریب اثر (899/0) بیشترین اثر را در بین متغیرها داشت. مسیر آمیخته بازاریابی به سرمایه گذاری با ضریب اثر (484/0) در رده بعدی قرار داشت و مسیر توسعه پایدار به سرمایه گذاری با ضریب اثر (356/0) کمترین اثر را در بین سایر متغیرها داشت. در یک نتیجه گیری کلی باید ذکر کرد که برای توسعه صنعت گردشگری ورزشی ایران ابتدا باید توجهی ویژه ای به آمیخته بازاریابی داشت، زیرا در این صورت می توان به توسعه پایدار رسید و سرمایه گذران را ترغیب کرد تا منابع مالی خود را در صنعت گردشگری ورزشی وارد کنند.
تحلیل عوامل مؤثر بر کارآفرینی پایدار در سکونتگاه های روستایی ساحلی (مطالعه موردی: روستاهای ساحل جنوب - قشم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
157 - 170
حوزههای تخصصی:
بقا و ادامه حیات هر سکونتگاه روستایی وابسته به مسئله تولید است. به عبارت دیگر، بهره گیری و استفاده مناسب از فرصت های مناسب، همواره به عنوان یکی از پارامترهای اساسی توسعه انسانی مطرح بوده و هست. پتانسیل یابی اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، نقش قابل توجهی در پایداری جامعه روستایی بازی می نمایند و میزان نقش و مشارکت آن ها در بسیاری از فعالیت های اقتصادی، تولیدی و خدماتی در سطح بالایی است.هدف پژوهش حاضر شناسایی و توسعه کارآفرینی پایدار در روستاهای ساحلی قشم است. این پژوهش ازنظر هدف جزء تحقیقات کاربردی-بنیادی محسوب می گردد و ازنظر روش تحقیق یک تحقیق توصیفی- پیمایشی است . جامعه آماری این پژوهش را کلیه ساکنان درتمامی روستاهای ساحلی قشم تشکیل می دهند. بر اساس آمار موجود تعداد این ساکنان 39641 نفرمی باشد که با در نظرگیری و انتخاب 17روستا به روش نمونه گیری طبقه ای اشاره شده است که تعداد حجم نمونه که به میزان 322 نفر با استفاده از فرمول کوکران برآورد گردیده است. نتایج نشان می دهد آشنایی با نوآوری ها و نو پذیر بودن بهره برداران، میزان تجربه بهره برداران، اندازه جمعیت روستا، نگرش اعضای جوان خانواده نسبت به کاربری های جدید اراضی، کارآفرین بودن بهره برداران و میزان آگاهی و مهارت بهره برداران نسبت به کاربری های جدید اراضی پایین ترین اهمیت و اولویت را در بین گویه های عامل اجتماعی داشته اند. بخشی به منبع درآمد خانوار، دسترسی به فنّاوری های جدید، تأثیر کاربری های مختلف زمین در ایجاد فرصت های شغلی جدید، رونق گردشگری و قیمت زمین بالاترین اهمیت را در بین گویه های عوامل اقتصادی کسب کرده اند.گویه های میزان دسترسی به آب، نوع بافت خاک و کیفیت آب بیشترین اولویت را در بین گویه های عوامل زیست محیطی داشته اند. حفظ محیط زیست، پوشش گیاهی طبیعی منطقه و وجود رودخانه و مناطق تفرجگاهی کم اهمیت ترین گویه ها در بین گویه های عوامل زیست محیطی بوده اند.
Scrutinizing the Role of Tourism Industry on Reducing the Housing Unsustainability in Informal Settlements (Case study: Manoochehri neighborhood in Hamadan)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
Today, tourism has become a highly successful and profitable industry in the world, especially in developed countries. Hamadan province in Iran has a lot of tourist attractions. According to statistics released by the Heritage, Handicrafts and Tourism Organization in the province, there are over 1831 historical and cultural recorded works in Hamedan province. Therefore, by investing in the tourism sector, the province can be turned into a tourist destination, helping to create jobs and increase people's income. This research is an applied one, conducted by field and observation methods. Thus, tourism can be considered as a rescue tool for sustainable urban development, especially in marginalized areas. In this research, the effect of tourism industry on decreasing housing unsustainability will be studied in one of Hamedan's marginal neighborhoods, Manoochehri neighborhood, emphasizing on sustainability components. Using a researcher-made questionnaire, the researcher analyzed the extent of each of the components to answer the research questions and, through the SWOT table, identified the strategy of intervention in the neighborhood to reduce the incidence of unsustainability and, in the end, considering the strategy and the results of the questionnaire, it has come up with the necessary strategies.
پایدارسازی اجتماعی - کالبدی پیراشهر مشهد با رویکرد توانمندسازی اجتماعات محلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد فزاینده شهرنشینی همراه با گسترش فضای پیراشهری در کلان شهرهای ایران از مهم ترین دغدغه های برنامه ریزان و مدیریت های رسمی شهر و مدیران ملی است. از سوی دیگر ساماندهی ساکنین بافت های ناکارآمد در فضاهای پیراشهری با محوریت مشارکت همه جانبه آنان مبتنی بر توانمندسازی اجتماعات محلی، یکی از روش های برون رفت از ناپایداری اجتماعی-کالبدی فضای پیراشهری در کلان شهرها بشمار می رود. هدف این پژوهش سنجش میزان تأثیرگذاری توانمندسازی اجتماعات محلی و ساکنین بافت های ناکارآمد کلان شهر مشهد در پایداری اجتماعی-کالبدی شهرک شهید باهنر از منظر مشارکت پذیری مردمی می باشد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی-تحلیلی و از نوع کاربردی و ابزار گردآوری داده ها علاوه بر پرسشنامه، مشاهدات عینی و کشفیات حقیقی پژوهشگر می باشد. داده های پژوهش نیز با استفاده از آزمون t تک متغیره، ANOVA و همبستگی پیرسون آزمون شدند. جامعه آماری پژوهش شامل 33937 نفر ساکنین شهرک شهید باهنر است. به منظور گردآوری داده ها، از روش نمونه گیری تصادفی، از 379 نفر از ساکنین نظرسنجی به عمل آمده است. نتایج وجود رابطه معنادار بین متغیرها را ثابت نموده و تأثیر متغیر توانمندسازی و پایداری را تائید می نماید. همچنین با توجه به بتای استاندارد به دست آمده سهم و نقش اعتماد اجتماعی در تبیین متغیرهای پایداری بسیار بیشتر از سایر متغیرهای توانمندسازی می باشد. درنتیجه یکی از ابزارهای مدیریت شهری برای ایجاد پایداری اجتماعی و کالبدی فضاهای پیراشهری، توانمندسازی ساکنین این فضاها می باشد.