فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۰۲۱ تا ۶٬۰۴۰ مورد از کل ۳۴٬۷۸۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
شرایط اقلیمی، وضعیت محیطی هر منطقه را شکل می دهد، چیزی که سیستم معیشتی جوامع به آن بستگی دارد و نظام اعتقادی بر پایه آن استوار شده است. بنابراین، هر نوسانی در اقلیم نه تنها قادر است شیوه زندگی انسان ها را تغییر دهد، بلکه بر جهان بینی و معنویات ایشان نیز تأثیر می گذارد. دگرگشت فرهنگی انسان در دوازده هزار سال گذشته با رویدادهای اقلیمی ناگهانی و شدیدی همراه بوده است. این رویدادها بسیاری از دگرگونی های عقیدتی را رقم زده اند. در حقیقت، از آیین های اولیه تا ادیان پیشرفته، همه به نوعی در پیوند با اقلیم بوده اند و ارتباط محکمی با شرایط زیست محیطی داشته اند. در دوران پیشاتمدن، یک دگرگونی عقیدتی در گذار از دریاس جوان به هولوسن اولیه رخ داده که به تدریج تا هولوسن میانی توسعه یافته است. در هزاره چهارم ق.م با ظهور شهرنشینی، تشکیل حکومت های اولیه کاهن-شاهی و طبقاتی شدن جامعه، پرستش پدیده های طبیعت به پرستش خدایان تبدیل شد. ادیان بزرگ امروزی که از هزاره دوم ق.م به بعد پا به عرصه گذاشته اند، دو گروه کلی را تشکیل می دهند که برحسب نوع اقلیم و محیطِ خاستگاهشان، ماهیت هایی کاملاً مجزا دارند. ادیان چندخدایی هندی متعلق به دهقانان مناطق مرطوب و جنگلی و ادیان یکتاپرستی ابراهیمی متعلق به کوچرو-گله داران مناطق خشک و بیابانی بودند. در این مقاله، ارتباط اقلیم و جهان بینی در مسیر دگرگشت فرهنگی انسان از عصر نوسنگی تا عصر جدید بررسی می شود. هدف اصلی، در واقع، آگاهی بخشی درباره رسالت مهم پیشوایان مذهبی در تغییر، اصلاح و تعدیل مؤثر احکام دینی در راستای برنامه های تاب آوری، سازگاری و کاهش تغییر اقلیم کنونی زمین است. این امر همچنین می تواند به میزان قابل توجهی از تهدیدات و مخاطرات احتمالی اجتماعی-سیاسی داخلی کشورهای درحال توسعه و بیشتر درگیر با تبعات اقلیمی گرمایش زمین بکاهد.
شناسایی عوامل و شاخص های مؤثر بر توسعه مدیریت شهری بر مبنای فناوری های نوین هوشمند ارتباطی مبتنی بر رویکرد کمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
212 - 223
حوزههای تخصصی:
مقدمه: رشد فزاینده جمعیت شهرنشین و اسکان بیش از نیمی از جمعیت جهان در شهرها نه تنها سیاست های شهرسازی را به طور وسیعی تحت الشعاع قرار داده، بلکه تبعات حاصل از آن در تشدید مسائل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، مدیریتی و محیط زیستی جوامع نقش اساسی داشته است. این موارد ضرورت استفاده از فناوری های نوین هوشمند ارتباطی به عنوان راهکار بی بدیل حل معضلات شهری مورد توجه مدیران واقع شده است. پیشرفت فناورانه و گسترش به کارگیری آن در جوامع شهری، تحولات گسترده ای را در ابعاد مفهومی، اهمیت راهبردی و تمرکز جغرافیایی خدمات شهری در پی داشته است. به منظور گریز از توسعه ناموزون و ناپایدار شهری بسیج همه عوامل و امکانات در عرصه های مختلف علمی و پژوهشی امری ضروری است. امروزه طراحان، معماران و کارشناسان شهرسازی که وظیفه طراحی فضاهای شهری و فرم کالبدی شهرها را به عهده دارند، برای تحقق اهداف مد نظر فرایند دگرگونی فرم شهر بر مبنای دو فضایی شدن شهر و تغییر در ساختار فعالیت های شهری با خلق فضاهای مجازی را مطرح کرده اند. از این منظر دو فضایی شدن شهرها به عنوان یک نوع توسعه کلان فضایی شهری، به این معناست که شهر مجازی منهای شهر واقعی و شهر واقعی منهای شهر مجازی شهری ناکارآمد است. توسعه و پیشرفت سریع فناوری های نوین و استفاده گسترده از آن ها در زندگی روزمره سبب شده تا اطلاعات به عنوان اساسی ترین مفهوم شکل دهی شهرهای امروزی مطرح شود.فناوری نوین هوشمند اطلاعاتی و ارتباطی مرزهای فکری و عملی را در جامعه های سنتی شکسته است و زمینه مناسبی را برای رشد فکر و خلاقیت و پویایی بخشیدن به کسب و کار فراهم کرده است. تلاش های بشر برای بهینه کردن امور کسب و کار در همه شغل ها و فعالیت های جاری و درازمدت بدون بهره برداری از فناوری نوین هوشمند اطلاعاتی تقریباً غیرممکن شده است. گذر از عصر صنعتی و ورود به عصر ارتباطات و اطلاعات نتایج جالب توجه و عمیقی در سازمان ها به جای گذاشته است.ماهیت این تغییرات اعم از فیزیکی و مجازی، عینی و ذهنی بوده و تمام ابعاد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و کالبدی را در بر دارد. بنابراین، تبدیل شهرهای سنتی به شهرهای مدرن که تمام فعالیت ها در آن ها به صورت الکترونیکی و هوشمند انجام می شود، اصلی ترین هدف مدیران شهری است. در همین راستا، به منظور استفاده از ابزار ارتباط الکترونیکی و فناوری اطلاعات برای رفع مشکلات شهری، نظریه شهر هوشمند بر اساس انگاره های شهرالکترونیک مطرح شد.
مواد و روش هااین پژوهش بر اساس هدف، کاربردی توسعه ای است، زیرا درصدد شناسایی عوامل و شاخص های مؤثر بر توسعه مدیریت شهری بر مبنای فناوری های نوین هوشمند ارتباطی مبتنی بر رویکرد کمی است. از سوی دیگر، بر اساس روش و بازه زمانی گردآوری داده ها یک پژوهش توصیفی (غیرآزمایشی) است که با روش پیمایشی مقطعی انجام شده است. همچنین، این مطالعه از منظر ماهیت داده ها، مبتنی بر رویکرد کمی است. در این بخش براساس مطالعات کتابخانه ای و سپس مصاحبه های تخصصی به شناسایی عوامل و شاخص های مؤثر بر توسعه مدیریت شهری بر مبنای فناوری های نوین هوشمند ارتباطی مبتنی بر رویکرد کمی مبادرت شده است. سپس، به توزیع پرسشنامه و گردآوری داده ها از فعالان حوزه های مدیریت شهری و مدیریت رسانه پرداخته شده است. با توجه به این مطالب، تعیین بخشیدن و محدود کردن پژوهش از سه بعد زمانی، مکانی و موضوعی، در اولویت قرار می گیرد. در روش تحقیق نوین، قلمروی هر تحقیق در سه بعد زمانی، مکانی و موضوعی محدود می شود تا به این وسیله تمرکز لازم بر موضوعات وجود داشته باشد و محقق بتواند با طرح سؤالاتی به پاسخ مورد نظرخود برسد. با توجه به موارد یادشده قلمروی زمانی، مکانی و موضوعی این پژوهش عبارت اند از: قلمروی موضوعی؛ شناسایی عوامل و شاخص های مؤثر بر توسعه مدیریت شهری بر مبنای فناوری های نوین هوشمند ارتباطی مبتنی بر رویکرد کمی، قلمروی مکانی؛ مدیریت شهری و مدیریت رسانه؛ و قلمروی زمانی پژوهش؛ نیمه دوم سال 1401 و نیمه اول سال 1402. همچنین در نمونه گیری در بخش کمی برای اعتبارسنجی و ارائه الگوی نهایی از دیدگاه فعالان حوزه مدیریت شهری استفاده شده است. در این پژوهش، کلیه پرسنل و مدیران ارشد، میانی و عملیاتی شهرداری تهران به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شده اند که بر اساس استعلام از اداره کل سرمایه انسانی شهرداری تهران تعداد آن ها 72879 نفر بوده و حجم نمونه با توجه به فرمول کوکران 370 نفر انتخاب شده است.
یافته هابا توجه به مدل به دست آمده از روش کیفی، در این پژوهش با استفاده از رویکرد کمی به توزیع پرسشنامه و گردآوری داده ها از فعالان حوزه های مدیریت شهری و مدیریت رسانه پرداخته شده است. در پرسشنامه توزیع شده با توجه به 12 سازه با عناوین دنیای دیجیتال، تکنولوژی، جهان مجازی، فناوری های نوین، دولت ها، شهروندان، مدیریت شهری، هوشمند سازی شهر، حمل ونقل و محیط زیست هوشمند، شهر هوشمند، حکومت و اقتصاد هوشمند، مردم و زندگی هوشمند و تعداد 41 سؤال مطرح و در اختیار افراد یادشده قرار داده شد. سپس، با توجه به خروجی های به دست آمده برای ارزیابی اعتبار مدل بیرونی (اندازه گیری) از سه شاخص روایی همگرا، پایایی ترکیبی و آلفای کرونباخ استفاده شده است.نتیجه گیریبا توجه به موارد یادشده می توان به معنادار بودن روابط شهر هوشمند با حمل ونقل و محیط زیست هوشمند، حکومت و اقتصاد هوشمند، مردم و زندگی هوشمند اشاره کرد. در حوزه توسعه مدیریت شهری، حمل ونقل و محیط زیست با به کارگیری از تکنولوژی متفاوت خواهند بود. می توان با توجه به توانمندسازی، پایش و مشارکت های محیط زیستی بستر مناسب برای جلب مشارکت سازمان های مردم نهاد و کانون های اجتماع محور محلی را فراهم کرده و با توجه به سیستم های حمل ونقل هوشمند نیز از مواردی همچون پارکینگ هوشمند، پرداخت عوارض به صورت الکترونیکی بهره جست که به کاهش ترافیک و آلودگی های زیست محیطی کمک شایانی می کند. همچنین، می توان با استفاده از سامانه های هوشمندی همچون کنترل چراغ قرمز، ثبت تخلفات، مشخص کرد محدوده طرح ترافیک و نیز نرم افزار مسیریابی هوشمند به کاهش ترافیک و صرفه جویی در زمان کمک کرد. از دیگر رویکرد های حمل ونقل هوشمند می توان به پلتفرم کارپولینگ (هم افزایی) به منظور کاهش مصرف سوخت و هزینه های جانبی خودرو اشاره کرد.دلیل وجود ندارد که با توجه به فناوری های نوین هوشمند دیگر نیازی به حضور فیزیکی برای انجام بسیاری از امور شهروندان وجود داشته باشد. ارائه خدمات عمومی و اجتماعی به صورت الکترونیک و غیرحضوری نه تنها باعث بهبود دسترسی شهروندان به خدمات می شود، بلکه فارغ از هر مکانی، امکان استفاده از خدمات را نیز فراهم می کند. از جمله این موارد می توان به بانکداری الکترونیک (پرداخت قبوض و...) اشاره کرد که علاوه بر صرفه جویی در زمان شهروندان باعث کاهش روند مبتنی بر کاغذ نیز می شود. از دیگر رویکردهای فناوری های نوین، می توان به ایجاد کسب وکارهای جدید، توانایی خوداشتغالی شهروندان و نیز ایجاد پارک های علمی و فناوری اشاره کرد. در اقتصاد جدید جهانی استارت آپ ها به عنوان بازیگران کلیدی توسعه اقتصادی در نظر گرفته می شوند. موفقیت کشورها در آینده به میزان و چگونگی رشد و تأثیر آن ها در مناسبات علمی، پژوهشی و محصولات راهبردی آن ها بستگی خواهد داشت. کشورها با پیشرفت مستمر در علم، فناوری و فرهنگ توانسته اند سطح استانداردها را پیوسته ارتقا دهند، تا جایی که در عرصه های ملی و فراملی، بازارهای گسترده جهانی را تحت تسلط خود و دانش و فناوری های نوین خود قرار داده اند.
بررسی وضعیت شاخص های شهرسازی بیوفیلیک در محور گردشگری دریاچه مهارلو استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهندسی جغرافیایی سرزمین دوره ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷)
523 - 536
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در دهه های اخیر لزوم پرداختن به بعد جدیدی از توسعه تحت عنوان بعد زیست محیطی باهدف مدیریت و نگهداری منابع طبیعی و جهت دهی به تحولات و ساختارهای رشد و فناوری و تأمین نیازها و رضایتمندی همه نسل ها، بیش ازپیش احساس می شود؛ شهرسازی بیوفیلیک یک مفهوم جدید بوده و به عنوان پاسخی در برابر این تحولات و نیازهای توسعه شهری مطرح شده است.
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی وضعیت شاخص های شهرسازی بیوفیلیک در محور گردشگری دریاچه مهارلو می باشد.
روش شناسی: روش پژوهش حاضر به لحاظ ماهیت از نوع توصیفی-تحلیلی و به لحاظ هدف از نوع کاربردی است روش جمع آوری داده ها و اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی است. به طوری که در روش میدانی از نظرات 30 متخصص در قالب مصاحبه و از نظرات 391 نفر از شهروندان در غالب پرسشنامه بهره گرفته شد. نحوه انتخاب نمونه ها به ترتیب به صورت گلوله برفی و تصادفی بوده است. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها، از آزمون T، تکنیک SWOT و QSPM استفاده شده است.
قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی پژوهش محور گردشگری دریاچه مهارلو در استان فارس می باشد.
یافته ها و بحث: در میان مؤلفه های تأثیرگذار بر الگوی بیوفیلیک در محور گردشگری دریاچه مهارلو، به ترتیب مؤلفه های دسترسی به پهنه های آبی، میزان گذراندن اوقات فراغت در فضاهای سبز و سرانه فضای سبز به ترتیب با میانگین وزنی 26/8، 74/6 و 96/5 می توانند بیشترین تأثیرگذاری را درجهت توسعه الگوی بیوفیلیک داشته باشند؛ در میان شاخص های مؤثر، زیرساخت ها و شرایط لازم، فعالیت های بیوفیلیک، سازمان ها و نهادهای بیوفیلیک و نگرش ها و آگاهی ها به ترتیب بیشترین تأثیرگذاری را به خود اختصاص داده اند؛ این شاخص های به ترتیب دارای میانگین وزنی 44/5، 60/4، 46/4 و 98/3 می باشند.
نتیجه گیری: با استفاده از تکنیک SWOT و QSPM و با توجه به شرایط محدوده موردمطالعه به تدوین و اولویت بندی استراتژی ها پرداخته شد که بر اساس نتایج به دست آمده 6 استراتژی تهاجمی تدوین و بر اساس استراتژی های تدوین شده، پیشنهادات و برنامه هایی برای تحقق الگوی بیوفیلیک ارائه شد.
کاربرد GIS در زمینه تحلیل رابطه بین ازدحام شهری (توزیع ناهمگونی جمعیت) و پیشرفت تحصیلی (مطالعه موردی: شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهندسی جغرافیایی سرزمین دوره ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷)
589 - 598
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اطلاع از وجود روابط بین ازدحام شهری با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، گام مهمی در تعیین سرانه های کاربری های آموزشی در مقاطع مختلف تحصیلی و تلاش برای برنامه ریزی هر چه بهتر خواهد بود
هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر، تحلیل وجود یا عدم وجود رابطه بین ازدحام جمعیتی و پیشرفت تحصیلی در دبستان های شهر اردبیل می باشد.
روش شناسی: عنوان و اهداف تحقیق مؤید اجرای تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی - همبستگی است؛ که طی آن تراکم جمعیت به عنوان شاخص ملاک ازدحام شهری و میانگین معدل دانش آموزان پنجم ابتدایی دبستان های دولتی پسرانه به عنوان متغیر وابسته مورد مطالعه قرار گرفته اند، جامعه آماری شامل دانش آموزان 10 دبستان دولتی شهر اردبیل در پنج گروه تراکمی می باشد. داده های تحقیق با استفاده از آمار جمعیتی حوزه ها و بلوک های آماری سرشماری سال 1390 مرکز آمار ایران و همچنین معاونت آمار سازمان آموزش و پرورش استان اردبیل جمع آوری گردیده و بانک اطلاعاتی مربوطه در محیط GIS تشکیل گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون آماری اسپیرمن استفاده شده است.
قلمرو جغرافیایی پژوهش: شهر اردبیل به عنوان مرکزیت اداری – سیاسی استان اردبیل بر اساس آخرین سرشماری رسمی کشور در سال 1395 دارای جمعیت، 525702 نفر و مساحت بیش از 6100 هکتار می باشد. همچنین این شهر داری 5 منطقه شهری است.
یافته ها و بحث: تحلیل معناداری رابطه بین شاخص تراکم جمعیتی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه پنجم مدارس انتخابی شهر اردبیل با توجه به طبقه بندی تراکمی شهر صورت گرفت. بر این اساس کل شهر به 5 طبقه تراکمی تقسیم گردید و در هر طبقه 2 مدرسه انتخاب شدند. تحلیل مکانی مدارس انتخاب شده بیانگر معناداری رابطه بین متغیرهای مستقل و وابسته تحقیق می باشد. بدین ترتیب که با کاهش میزان تراکم جمعیتی، میزان پیشرفت تحصیلی بیشتر می شود. تنها مورد استثنایی، طبقه تراکمی بسیار بالا می باشد که علیرغم قرار گرفتن در دامنه با پیشرفت تحصیلی نامطلوب، از نظم سلسله مراتبی تبعیت ننموده است.
نتیجه گیری: ازدحام جمعیتی اثرات منفی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان محدوده مورد مطالعه داشته است.
جایگاه شاخص های رشد هوشمند در توسعه بافت های شهری (مطالعه موردی: شهر مراغه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهندسی جغرافیایی سرزمین دوره ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۸)
895 - 912
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در پی تحولات بعد از انقلاب صنعتی، رشد جمعیتی و به تبع آن توسعه بافت های شهری بسیار سریع و شتابزده عمل کرده است. به طوری که در دهه های اخیر رشد و گسترش بی رویه شهرها به صورت نوعی معضل یا مسئله درآمده و لزوم بازنگری در دیدگاهها و سیاستهای توسعه های شهری در قالب چارچوبی علمی، بیش از پیش ضرورت یافته است.
هدف: هدف از انجام تحقیق حاضر، شناسایی جایگاه شاخص های رشد هوشمند شهری در تحولات کالبدی نواحی شهر مراغه است.
روش شناسی: پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش، به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است. شاخص های رشد هوشمند شهری در نواحی شهر مراغه بر اساس سه شاخص فشردگی، زیست محیطی و دسترسی با استفاده از مدل های هلدرن، ضریب جینی، تحلیل شبکه ای در نرم افزار Arc map مورد ارزیابی قرار گرفته اند.
قلمرو جغرافیایی پژوهش: محدوده مورد این تحقیق، شهر مراغه است. این شهر به هفت ناحیه شهرداری تقسیم شده است. تحولات کالبدی نواحی هفت گانه شهر مراغه بر اساس شاخص های رشد هوشمند مورد ارزیابی قرار گرفته اند.
یافته ها و بحث: یافته های تحقیق نشان از رشد پراکنده و بی قواره شهر مراغه دارد. به لحاظ زیست محیطی در زیر شاخص فضای سبز، نواحی1 و 7 بیشترین دسترسی و توزیع فضاهای سبز را دارند. در زیر شاخص شبکه فاضلاب، نواحی 5 و6 کمترین پوشش شبکه را دارند و در شاخص بافت فرسوده، ناحیه های 1، 2 و3 بیشترین مساحت از بافت فرسوده را دارند. در شاخص دسترسی به ایستگاه های اتوبوس، ناحیه 4 و7 کمترین توزیع و ناحیه 6 و1 بیشترین توزیع و دسترسی را دارند، و همچنین در شاخص دسترسی به ایستگاه های تاکسی، ناحیه 5 فاقد ایستگاه تاکسی و ناحیه 1 و 2 بیشترین توزیع ایستگاه تاکسی را دارند.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از تحلیل ها نشان می دهد که، نواحی شرقی مراغه که شامل نواحی پنج و شش است در سطوح پایین برخورداری از شاخص های رشد هوشمند شهری (مخصوصاً در شاخص زیست محیطی و دسترسی) هستند. نواحی مرکزی شهر که شامل نواحی یک، دو و سه می باشد، این نواحی چون در دوره های اول گسترش شهر شکل گرفته اند از شاخص فشردگی مطلوبی نسبت به دیگر نواحی برخوردار هستند، ولی به لحاظ زیر شاخص زیست محیطی، بافت فرسوده که 69/98 هکتار از مساحت این نواحی را شامل می شود، باید تحت بازآفرینی قرار بگیرند، تا به اهداف ارتقاء کیفیت زندگی شهروندان هماهنگ با حفظ منابع ارزشمند زیست محیطی دست یافت.
مدل سازی اثرات پیوندهای روستایی- شهری بر امنیت غذایی خانوارهای سکونتگاه های پیراشهر دهدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه تغییرات الگوی مصرف مواد غذایی به علت رشد شهرنشینی، افزایش مصرف سرانه، رشد اقتصادی و تغییرات بازار مصرف از شکل محلی به تجارت جهانی اهمیت روزافزون دستیابی به امنیت غذایی را برای کشورهای مختلف و به ویژه کشورهای درحال توسعه را ضرورت می بخشد این مطالعه به بررسی پیوندهای روستایی - شهری متاثر از جریان های فضایی در امنیت غذایی خانوارهای پیراشهر دهدشت می پردازد. روش پژوهش حاضر از نوع کمی بوده و به روش توصیفی - تحلیلی انجام شده است. برای تعین حجم نمونه روستاها به صورت تصادفی از فرمول کوکران 21 روستا تعیین گردیده است، روستاهای انتخاب شده دارای 3538 خانوار می باشد. برای محاسبه حجم نمونه در بین خانوارها با استفاده از فرمول کوکران تعداد 358 نمونه انتخاب و نمونه گیری به صورت تصادفی انجام شده است. روش های آماری در این پژوهش با استفاده از تحلیل همبستگی و رگرسیون با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شده است. علاوه بر این، از مدل معادلات ساختاری ( SEM) با استفاده از روش حداقل مربعات جزئی از نرم افزار ( SMART PLS 3) استفاده شد. نتایج نشان می دهد که پیوندهای روستایی- شهری متاثر از جریان های فضایی (متغیر مستقل) با مقدار T (27.678) و مقدار ضریب مسیر (0.745) بر امنیت غذایی (متغیر وابسته) تاثیر مثبتی دارند. همچنین نتایج حاصل از رگرسیون خطی چند متغیره به صورت گام به گام نشان داد که متغیر پیوند اجتماعی با (0.509) بیشترین تاثیر و پیوند اقتصادی با (0.151) کمترین تاثیر را بر امنیت غذایی داشته است.
نقش ابعاد احساس امنیت در کیفیت فضاهای شهری با استفاده از مدل معادلات ساختاری (مطالعه موردی: پیاده راه فرهنگی-تاریخی شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با اختراع خودروی شخصی و تولید روزافزون آن، چهره شهرها و نوع زندگی مردم دچار تغییرات اساسی شد؛ به طوری که تا آن زمان فضای شهری براساس مقیاس انسانی و باتوجه به حرکت کند عابر پیاده و سطح ادراک او تعریف می شد؛ اما با تبدیل به پیاده راه، احساس امنیت و هویت و حیات اجتماعی را برای ساکنین شهر به همراه می آورد.داده و روش: این پژوهش، از نوع همبستگی و در چارچوب روش های تحلیلی است. در جمع آوری اطلاعات، از ابزار پرسشنامه طیف لیکرت پنج سطحی استفاده شده است. جامعه آماری، به صورت نمونه گیری خوشه ای از بین کارشناسان و شهروندان انتخاب شد و پرسشنامه ها بر اساس فرمول کوکران بین 264 نمونه توزیع و همچنین پایایی پرسشنامه براساس ضریب الفای کرونباخ 0.871 محاسبه شد. به همین منظور در این پژوهش سعی شده روابط علّی بین متغیر مستقل احساس امنیت و متغیر وابسته کیفیت فضای شهری با استفاده از مدل معادلات ساختاری است.یافته ها: نشان دهنده آن است ریسک و مخاطره (ریسک اعتماد کردن) با ضریب مسیر 0.908 اولین تبیین کننده احساس امنیت در کیفیت فضای پیاده راه شهری است. نتایج ضریب همبستگی بین متغیر احساس امنیت بر کیفیت فضای پیاده راه شهری 0.9 و دارای سطح معناداری بسیار زیاد (0.000=Sig): است، یعنی هر چقدر میزان احساس امنیت افزایش یابد، کیفیت فضای پیاده راه شهری نیز افزایش می یابد. باتوجه به مقدار ضریب تعیین تعدیل یافته 80 درصد از تغیرات کیفیت فضای پیاده راه شهری توسط احساس امنیت در پیاده راه فرهنگی- تاریخی شهر همدان قابل تبیین است.نتیجه گیری: نشان دهنده میزان ریسک اعتمادکردن و بی نظمی اجتماعی را در سطح بالایی ارزیابی کرده اند. در ارتباط با متغیر حمایت اجتماعی؛ اکثر پاسخ دهندگان نسبت به کمک دیگران در مواقع اضطراری امیدی نداشتند و امداد و یاری آن ها در امر اجتماع را در سطح پایین می دانستند.
تحلیلی بر اثرات رودخانه ها در ارتقاء سرزندگی شهرها (مطالعه موردی: رودخانه آقارود در شهر بابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: رودخانه اقارود شهر بابل به عنوان یکی از مسیرهای طبیعی می تواند نقش به سزایی در ارتباط انسان با طبیعت، بهبود منظر شهری، ارتقای کیفیت فضاهای شهری و سرزندگی شهری از نظر زیست محیطی، اجتماعی و فرهنگی داشته باشد. اما از آنجایی که به ساماندهی زیست محیطی این عنصر طبیعی در سطح شهر توجه چندانی نشده، این عنصر طبیعی به عنوان یک معضل زیست محیطی در سطح شهر تبدیل شده است.
داده و روش: روش مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و ازنظر ماهیت توصیفی-تحلیلی و میدانی است. جامعه آماری در این پژوهش شامل شهروندان ساکن در محلات پیرامون رودخانه آقارود بابل بوده که به صورت تصادفی ساده انتخاب شده اند. روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی و مهم ترین ابزار آن پرسشنامه است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و Smart PLS استفاده شده است.
یافته ها: وضعیت اثرگذاری این عنصر طبیعی به لحاظ زیست محیطی بر روی محیط های پیرامونی و وضعیت سرزندگی شهری در محلات پیرامون رودخانه آقارود بابل بسیار ضعیف ارزیابی شده است. عدم توجه به برنامه ریزی توسعه و مدیریت کاربری اراضی شهری در ساماندهی محیطی رودخانه آقارود، منجر به افزایش اثرات نامطلوب این عنصر طبیعی بر محلات پیرامونی شده است.
نتیجه گیری: کمترین میزان نقش و اثرگذاری مربوط به اختلاط کاربری ها، مؤلفه های تعاملات اجتماعی و هویت برجسته و منحصر به فرد می باشد. که البته عواملی چون عدم اولویت به کاربری های مختلط، عدم وجود فضاهای گردهمایی و تعامل جمعی جوانان، عدم برگزاری مراسم و جشن های خیابانی و عدم نورپردازی مناسب فضاهای پیرامونی رودخانه، منجر به کاهش سرزندگی اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی محلات پیرامونی شده است. براساس مدل ساختاری تحقیق، مؤلفه زیست محیطی رودخانه آقارود با ضریب مسیر 0/583 دارای بیشترین تأثیرگذاری بر مؤلفه سرزندگی محیطی، و با ضریب مسیر 0/453 دارای کمترین اثرگذاری بر روی مؤلفه سرزندگی اقتصادی می باشد.
پایش غلظت دی اکسید نیتروژن در دوره ی کووید-19 با استفاده از داده های ماهواره ی سنتینل-5 (مطالعه ی موردی: کلان شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۸
113 - 130
حوزههای تخصصی:
دی اکسید نیتروژن یکی از شاخص های مهم در ارزیابی کیفیت هوای شهرها تلقی می گردد، لذا شناسایی پهنه های آلوده به این آلاینده از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. یکی از علوم و فناوری هایی که می تواند در کوتاه ترین زمان و با صرف هزینه ی کمتر در رابطه با شناسایی این پهنه ها به متخصصین محیط زیست شهری کمک کند، علم سنجش ازدور ماهواره ای است. در حال حاضر، سنجش ازدور ماهواره ای یک فناوری مفید برای اندازه گیری آلاینده های جوی در سطح جهانی، منطقه ای و شهری می باشد. ازاین رو، پژوهش حاضر به شناسایی و بررسی توزیع زمانی- مکانی گاز دی اکسید نیتروژن در دوره ی انتشار کووید-19 با استفاده از داده های ماهواره ی Sentinel-5P و تحلیل آن با متغیرهای محیطی در کلان شهر شیراز طی 24 ماه (2019 و 2020) پرداخته است. بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش، بیشترین مقادیر میانگین ماهانه گاز دی اکسید نیتروژن در سال ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ مربوط به فصل پاییز بود. همچنین، منطقه ی 2 شهر شیراز به عنوان آلوده ترین منطقه در دو سال مورد مطالعه شناسایی شد. علاوه بر این، پس از تحلیل پارامترهای باد، بارش و دما مشخص گردید که عامل باد با ضریب همبستگی 638/0- در سطح معناداری، یک درصد نسبت به دیگر عوامل اقلیمی، بیشترین تأثیر را در تغییر مقادیر گاز دی اکسید نیتروژن داشته است. بحران کووید-۱۹ نیز با اثر بر کاهش ترددها و ترافیک شهری، در تغییر مقادیر گاز دی اکسید نیتروژن در سال 2020 نسبت به سال 2019 به صورت ماهانه نقش داشت. الگوی تغییرات میانگین گاز دی اکسید نیتروژن مربوط به داده-های ماهواره ای در سال های مورد مطالعه روند کاهشی داشته که با الگوی تغییرات مقادیر اخذ شده از ایستگاه پایش آلودگی همخوانی داشت. نتایج حاصل از این پژوهش می تواند در زیست پذیری شهری و مدیریت بحران مفید واقع گردد.
بررسی تاثیر شبکه های اجتماعی بر مطالبات سیاسی کاربران (مطالعه مقایسه شبکه تلگرام و اینستاگرام)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
441 - 459
حوزههای تخصصی:
طرح مساله:پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین فعالیت کاربران در شبکه های اجتماعی تلگرام و اینستاگرام و مطالبات سیاسی آنان در شهرهای تهران و قم به عنوان پایتخت های سیاسی- اقتصادی و فرهنگی-مذهبی کشور انجام شده است.روش: این مطالعه با استفاده از روش ترکیبی شامل مطالعه کتابخانه ای و پیمایش با استفاده از ابزار پرسشنامه،انجام شده است. اعتبار پرسشنامه با روش اعتبار صوری و پایایی آن به وسیله آلفای کرنباخ محاسبه شده است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه کاربران عضو شبکه های اجتماعی تلگرام و اینستاگرام بالای 15 سال ساکن شهرهای تهران و قم می باشند که با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران 768 نفر به عنوان نمونه تعیین و با استفاده از نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند.یافته ها: نتایج این تحقیق نشان دهنده ارتباط معناداری بین دو متغیر میزان فعالیت در شبکه های اجتماعی و مطالبات سیاسی کاربران و میزان آماره اسپیرمن در سطح معناداری 95 درصد 0.59 می باشد که نمایانگر رابطه مستقیم و در حد متوسط می باشد.نتایج:کاربران بر اساس خاصیت دوران مدرن دائماً در حال بازاندیشی مطالبات سیاسی خود و سطح مورد انتظار آنها می باشند و به منظور حفظ تعادل سیاسی لازم است نظام سیاسی، دائماً این مطالبات را رصد نماید و پاسخ مناسبی را به آنها ارائه دهد.
بررسی نقش فضاهای سبز شهری در توسعه پایدار شهری
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
618 - 632
حوزههای تخصصی:
امروزه با توسعه شهرها و مطرح شدن اصل توسعه پایدار، توجه به مسائل زیست محیطی و شهرهای سبز هرچه بیشتر موردسوال و توجه قرار گرفته است. مسائل و مشکلات موجود به ویژه در شهرها نشانگر عدم تحقق مشخصه های پایداری درآنهاست، ضمن اینکه ارزیابی و تحلیل فضایی و اکولوژیکی و زیست محیطی یکی از مشخصه های اصلی پایداری در مناطق و حوزه های شهری بوده و سعی دارد تا محیط زیست شهری مناسبی را برای ساکنان شهرها فراهم نماید. یکی از راه حل های رسیدن به پایداری زیست محیطی آشنایی با اهمیت فضای سبز و توجه به آن در راستای رسیدن به معیارهای توسعه پایدار می باشد. مقاله حاضر بر اساس روش توصیفی_تحلیلی تهیه شده است و هدف آن مروری برنتایج تحقیقات گوناکون صورت گرفته درمورد اهمیت و نقش فضای سبز در شهرها در جهت نیل به معیارهای توسعه پایدار شهری می باشد . فضای سبز شهری به عنوان یکی از مهم ترین مراکز خدمات رفاهی و تفریحی بوده که علاوه بر جنبه بهداشتی و روانی در توسعه پایدار شهری از اهمیت بالایی برخوردار است .نتیجه آنکه اثرات توسعه فضای سبز در شهرها، سبب بهبودکیفیت زندگی شهروندان می شود و به طور کلی موجب ارتقای پایداری زیست محیطی شهر در راستای تحقق اهداف توسعه پایدار می گردد.
ارائه مدل بازاریابی توسعه گردشگری سلامت شهر تهران با استفاده از روش گراندد تئوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
6 - 21
حوزههای تخصصی:
مقدمه: گردشگری به یکی از بخش های در حال رشد در جهان امروز تبدیل شده و اثر آن بسیار فراتر از جنبه های اقتصادی و کسب وکار است. با افزایش روزافزون تقاضای سفر و تبدیل شدن صنعت گردشگری به یکی از صنایع بزرگ در جهان، هر کشور به منظور جذب گردشگران بالقوه لازم است در راستای توسعه اجتماعی اقتصادی و رشد زیربنایی خویش تلاش کند. در این راستا، گسترش فنون ارتباطی همراه با انتقال دانش پزشکی باعث به وجود آمدن شکل جدیدی از گردشگری به نام گردشگری سلامت شده است. به بیان دیگر، ترکیب پزشکی و گردشگری امروزه به عنوان شکل جدیدی از حوزه گردشگری مطرح است [1]. در واقع، آشنایی با طب پزشکی و انتقال دانش پزشکی مناطق مختلف دنیا به یکدیگر باعث به وجود آمدن شاخه ای از صنعت گردشگری با عنوان گردشگری سلامت شده است. عواملی همچون تغییر در ارزش های مصرف کنندگان، تغییرات سازندگی، مسن تر شدن جمعیت و اقتضاهای سیستم خدمات بهداشتی را می توان از عوامل اصلی ظهور گردشگری سلامت دانست. از مهم ترین عوامل مؤثر بر توسعه صنعت گردشگری سلامت نیز می توان به امنیت اجتماعی، برخورداری از استانداردهای جهانی در مراکز درمانی، صدور روادید درمان، توسعه استراتژی زیرساخت عمومی، استراتژی توسعه منابع انسانی، استراتژی توسعه سیستم اطلاعاتی و بازاریابی و استراتژی توسعه محصول اشاره کرد [21]. بنابراین، با توجه به اهمیت بازاریابی در گردشگری به ویژه گردشگری سلامت، پژوهشی که نشان دهنده مدلی علمی در این زمینه باشد وجود ندارد. بر این اساس، مسئله اصلی پژوهش حاضر بررسی تأثیر بازاریابی بر توسعه گردشگری سلامت و ارائه مدل بازاریابی توسعه گردشگری سلامت در شهر تهران است.مواد و روش هادر این تحقیق به ارائه مدل بازاریابی توسعه گردشگری سلامت شهر تهران پرداخته شده است. با توجه به هدف، روش تحقیق از نوع کاربردی و از لحاظ رویکرد، اکتشافی - تبیینی و شیوه انجام تحقیق نیز به صورت کیفی است. جامعه آماری پژوهش، شامل کارشناسان و خبرگان صنعت گردشگری و سلامت است. با توجه به کیفی بودن تحقیق، ابتدا از کثرت گرایی در منابع کتابخانه ای استفاده شد. برای این منظور، از پایگاه مقالات داخلی و خارجی و پایگاه های انسانی برای دستیابی به منابع استفاده شده و در ادامه، برای گردآوری داده ها از روش مصاحبه استفاده شد. به همین دلیل، از روش نمونه برداری گلوله برفی هدفمند استفاده شد. به این صورت که ابتدا، با افرادی که در زمینه موضوع مورد پژوهش از تخصص لازم برخوردار بودند، مصاحبه انجام گرفت و در انتها از آن ها خواسته شد، سایر کسانی که می توانند به محقق در امر تحقیق کمک کنند را معرفی کنند. به این منظور، با مراجعه به تعدادی از کارشناسان و خبرگان صنعت گردشگری و سلامت نمونه اولیه انتخاب و مصاحبه های نیمه ساختاریافته با آن ها انجام شد. در این مرحله با پرسیدن سؤال های مصاحبه و با توجه به تخصص افراد اقدام به شروع و پیشبرد و جهت دهی به فضای مصاحبه صورت گرفت. بر همین اساس، در این پژوهش جمع آوری اطلاعات تا زمان اشباع نظری اطلاعات در زمینه موضوع و جایی که داده های جدید جمع آوری شده با داده هایی که قبلاً جمع آوری شده تفاوتی نداشت انجام شد. در نهایت، در این فاز تعداد 12 نفر به عنوان نمونه تحقیق در بخش کیفی انتخاب شد. مصاحبه به صورت رودررو، بدون سوگیری و بیشتر در محل کار مشارکت کنندگان، به تنهایی و با استفاده از ضبط صدای آن ها (با هماهنگی) انجام شد.یافته هادر تحقیق حاضر مراحل تئوری داده بنیاد در 4 مرحله به صورت: مطالعه و جمع آوری داده های اولیه؛ انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته با کارشناسان و خبرگان صنعت گردشگری و سلامت؛ کدگذاری داده ها برای دستیابی به مفاهیم، مؤلفه ها و ابعاد؛ شناسایی مؤلفه های جدید و برقراری روابط بین مؤلفه ها و ابعاد طی شد. بر این اساس، سه نوع کدگذاری (باز، محوری و انتخابی) صورت گرفت. در ادامه پس از کدگذاری باز 160 مفهوم حدود 760 کلمه، از دل داده ها استخراج شد. پس از کدگذاری باز، کدگذاری محوری صورت گرفت و مقوله های (مؤلفه ها) تحقیق تعیین شد. بر این اساس، 22 مؤلفه در قالب 7 بعد تعیین شد. پس از استخراج مؤلفه ها، در مرحله کدگذاری انتخابی اقدام به دسته بندی مؤلفه ها در قالب تم ها (ابعاد) شد. پس از کدگذاری باز، کدگذاری محوری صورت می گیرد. از طریق کدگذاری محوری می توان به مقوله ها (مؤلفه ها) دست پیدا کرد. پس از تعیین ابعاد، مؤلفه ها و مفاهیم، به منظور تعیین روابط بین مؤلفه ها و ابعاد شناسایی شده از چارچوبی که تئوری داده بنیاد برای مدل سازی تجویز می کند استفاده شد.نتیجه گیریتوسعه زیرساخت های گردشگری سلامت در صنعت گردشگری در عصر حاضر بسیار حیاتی و حساس خواهد بود و مسیر و چشم اندازی جدید در توسعه پژوهش های حوزه صنعت گردشگری ایجاد خواهد کرد. صنعت گردشگری همانند سایر صنایع باید این الزام را بپذیرد که باید کسب و کار خود را با دگرگونی های زیرساختی مورد نیاز مطابقت داده و چشم اندازهای آتی این حوزه را به دقت رصد کند تا بتواند پاسخ گوی نیاز بازار با توجه به شرایط جدید باشد. در بخش کیفی نتایج نشان داد مدل گردشگری سلامت دارای 5 مؤلفه علّی، زمینه ای، مداخله گر، راهبرد و پیامدها است.با تحلیل و تفسیر مصاحبه های انجام شده، مجموعه ای از عناصر آمیخته بازاریابی نیز به منزله عوامل علّی شناسایی شد که روی عامل محوری که قصد گردشگری سلامت است، تأثیر می گذارد. بنابراین می توان ادعا کرد که اولین عاملی که بر قصد گردشگری سلامت تأثیر گذاشته و باعث کنترل رفتاری گردشگران می شود، عناصر آمیخته بازاریابی مانند خدمات پزشکی (محصول)، هزینه درمان (قیمت)، مکان، ترویج (ترفیع)، فرایندهای پیشگیرانه و عوامل طبیعی است.عمل محوری تحقیق، قصد گردشگری سلامت بوده است. لذا طی تحلیل مصاحبه های انجام شده، قصد گردشگری به عنوان پایه و اساس جذب گردشگر سلامت در مقاصد گردشگری به ویژه شهر تهران تعیین شد. در بیشتر مصاحبه های صورت گرفته افراد مورد مصاحبه به این مسئله تأکید داشتند که جذب گردشگر سلامت مستلزم قصد گردشگری است. به بیانی، یادگیری گردشگران و ارزشیابی آن ها از سفر و شرایط مقصد، موجب پذیرفتن و باور به سفر، انگیزش درونی و انتخاب دقیق مقصد گردشگری شده که در ادامه، گردشگر را مجاب به برنامه ریزی برای سفر، استفاده از فرصت ها و منابع، هماهنگی با عوامل سفر، بلیت، رزرو هتل و...، آماده کردن طرح و برنامه سفر می کند.عوامل محیطی و سازمانی از عوامل مداخله گر مدل تحقیق حاضر بوده است. تحلیل مصاحبه های انجام شده نشان داد عوامل محیطی از جمله عوامل سیاسی- امنیتی، عوامل اقتصادی و عوامل فرهنگی- گردشگری، از مهم ترین عوامل مداخله گر هستند که می توانند بر جذب گردشگر سلامت در مقاصد گردشگری تأثیرگذار باشند. نتایج نشان داد عوامل سیاسی- امنیتی منطقه، به ویژه مقاصد گردشگری که به شدت متأثر از اقدامات تروریستی، ربودن گردشگران، جنگ های منطقه ای، اغتشاشات داخلی و منطقه ای و شرایط تحریم ها است، باعث بی ثباتی سیاسی و تهدید امنیتی، می شود. این مسئله روی رکود اقتصادی، نوسان های ارز، نرخ بیکاری، رشد بی رویه قیمت ها، تأثیر گذاشته و مانع جذب گردشگر می شود.بهبود زیرساخت ها از عوامل زمینه ای مدل تحقیق حاضر بوده است و اثر معناداری بر جذب گردشگر سلامت دارد؛ برای جذب گردشگر سلامت به نحو مؤثر، باید بستر مناسب اتخاذ شود. نتایج تحقیق حاضر نشان داد زیرساخت ها، بستر را برای جذب گردشگر سلامت در تهران فراهم می آورد و مقاصد باید از این معیارها برای بهبود توانمندسازی به ویژه در حوزه انسانی و محیطی استفاده کرده و با توجه به ضعف ها و قدرت خود، استراتژی هدف داری اتخاذ کنند. نتایج نشان داد توسعه زیرساخت ها از جمله سیستم های حمل ونقل، خدمات اقامتی و بهداشتی، خدمات پذیرایی (غذا و رستوران ها) و سیستم های اطلاعاتی و ارتباطی به عنوان یک عامل زمینه ای روی جذب گردشگر سلامت شهر تهران مؤثرند.جذب گردشگر سلامت، عامل راهبردی مدل تحقیق حاضر بوده است. تحلیل مصاحبه های انجام شده نشان داد جذب گردشگر سلامت از طریق رضایت از سفر درمانی، مراجعه مجدد در صورت نیاز و معرفی مقصد گردشگری به دوستان و آشنایان با قصد مشابه، باعث توسعه اقتصادی، فرهنگی- اجتماعی، سیاسی و زیست محیطی در مقاصد گردشگری می شود. بنابراین، صنعت گردشگری به عنوان بزرگ ترین تحرک اجتماعی دارای پیامدهای فرهنگی، اقتصادی و سیاسی متعددی است.
شناسایی الگوهای ذهنی استقرار گردشگری الکترونیک: کاربرد روش شناسی کیو، مطالعه موردی: شهرهای ساحلی مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۱۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
1 - 17
حوزههای تخصصی:
امروزه صنعت گردشگری، نه تنها فعالیتی فراغتی و تفریحی است، بلکه از مهم ترین بخش های کسب وکار در اقتصاد جهانی به شمار می رود. گردشگری الکترونیک و کاربردهای آن در سال های اخیر همواره گسترش یافته و به ویژه با شیوع ویروس کرونا، بیش ازپیش موردتوجه قرارگرفته است. گردشگری الکترونیکی دیجیتالی کردن تمام فرایندها در صنایع گردشگری است که سازمان ها را قادر می سازد تا کارآیی خود را ارتقا بخشند، لذا ضروری است که به کاربرد و تأثیر گردشگری الکترونیک توجه ویژه ای شود. این پژوهش در راستای شناسایی الگوهای ذهنی استقرار گردشگری الکترونیک در شهرهای ساحلی استان مازندران انجام شد. پژوهش حاضر از نوع آمیخته اکتشافی است که با استفاده از روش شناسی کیو انجام شده است. این پژوهش با مشارکت ده تن از استادان آشنا به موضوع تحقیق و همچنین متخصصان گردشگری انجام گرفته است. فضای گفتمان پژوهش حاضر از منابع گوناگونی جمع آوری و پس از ارزیابی و جمع بندی فضای گفتمان، 32 عبارت برای نمونه انتخاب شد. در ادامه، پس از جمع آوری اطلاعات حاصل از مرتب سازی کیو، این اطلاعات با روش تحلیل عاملی کیو تحلیل گردید. تحلیل توزیع نشان داد که می توان سه الگوی ذهنی متمایز را میان مشارکت کنندگان تحقیق شناسایی کرد که در مجموع حدود 68 درصد از واریانس کل را تبیین کردند. این سه الگوی ذهنی به ترتیب استراتژی سازمان، خلق ارزش برای گردشگران و توسعه بازار خدمات گردشگری نام گذاری شدند. بدین ترتیب نتایج پژوهش نشان داد که: حرکت به سوی توسعه پایدار صنعت گردشگری با استقرار گردشگری الکترونیک به منظور افزایش سهم گردشگری در شهرهای ساحلی استان مازندران نیازمند تدوین استراتژی های عالمانه و ایجاد و تشخیص ارزش های مشترک شرکت و مشتریان که موجب خلق ارزش می گردد بوده و همچنین از طریق توسعه بازار خدمات گردشگری در نهایت به رضایت بیشتر در گردشگران می انجامد.
نسبت امنیت و مشارکت سیاسی در عرصه های پیراشهری(مورد مطالعه: شیرآباد زاهدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال بررسی و واکاوی تأثیر امنیت در مشارکت سیاسی عرصه پیراشهری شیرآباد زاهدان است. این پژوهش ازنظر نوع توصیفی و تحلیلی، از دید هدف کاربردی، از منظر روش کمی است و برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS و مدل ایداس استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش پیشِ رو شامل دو بخش است. بخش نخست: کارشناسان صاحب نظر در حوزه مطالعاتی هستند که بر پایه نمونه گیری هدفمند تعداد 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. بخش دوم جامعه آماری نیز 50 نفر از ساکنان عرصه پیراشهری شیرآباد زاهدان است که روش نمونه گیری به صورت گزینشی و معیار گزینش نیز، فرد دارای تحصیلات دانشگاهی بود. نتایج پژوهش نشان داد که بین امنیت سیاسی و مشارکت سیاسی ساکنان عرصه پیراشهری شیرآباد، ارتباط معنادار و مثبت برقرار است. همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که سهم شاخص (ثبات مدیریت با مقدار بتا 804/0 و مقدار t: 612/22)، در پیش بینی تغییرات مثبت متغیر وابسته (مشارکت سیاسی) بیشتر از دیگر شاخص های امنیت سیاسی است و نتایج تحلیل مسیر نیز نشان داد که شاخص (وجود روحیه مشارکت و کار جمعی با مقدار 199/0)، بیشترین اثر مستقیم را بر مشارکت سیاسی داشته است، و شاخص حق برگزاری راهپیمایی و اعلام موضع در عمل با مقدار 112/0، کمترین تأثیرات مستقیم را بر مشارکت سیاسی ساکنان شیرآباد دارد. سرانجام، نتایج مدل ایداس نشان داد که مقدار SPI شاخص های (مشارکت در انتخابات، برخورداری از حقوق شهروندی، ارتباط و تعامل مستمر کارگزاران با مردم) با مقدار (1)، بیشترین و شاخص وجود رسانه های مختلف حزبی و آزاد با سهم (01/0) کمترین میزان تأثیرپذیری را از امنیت سیاسی به خود اختصاص داده اند.
سنجش ارتباط میان شاخص های فرهنگی تأثیرگذار بر منظر شهری پایدار ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
19 - 37
حوزههای تخصصی:
منظر شهری، سطح تماس انسان و پدیده شهر است و ازاین رو بخش قابل توجهی از دانش و عواطف محیطی شهروندان تحت تأثیر آن شکل می گیرد. یکی از مواردی که تأثیر بسزایی در پایداری منظر شهری دارد، فرهنگ می باشد. فرهنگ شهری علاوه بر مؤلفه های عرصه عمومی و کالبد فرهنگی، بر مؤلفه عملکرد (تعاملات اجتماعی فرهنگی و ارتباط فرد با فضا) و مؤلفه معنا (جو حاکم به معنای ارزش ها و مفاهیم غالب نهفته در فضای فرهنگی شهر) تأکید دارد. بنابراین هدف این پژوهش سنجش ارتباط و تأثیرگذاری شاخص های فرهنگی بر منظر شهری ارومیه می باشد. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش تحقیق آن توصیفی تحلیلی می باشد. جامعه آماری مورد استناد در این پژوهش شامل کارشناسان که با راهنمایی اساتید و محدوده موضوع پژوهش انتخاب و شامل بر 35 نفر، تمام شمار و قابل دسترس درزمینه پژوهش می باشد. جامعه آماری شهروندان با استناد به آمار سرشماری نفوس و مسکن 1395 شهر ارومیه که معادل 750805 نفر می باشد که با روش کوکران 384 نفر محاسبه گشته که به تناسب جمعیت هر 5 منطقه توزیع شده است. سپس داده های حاصل از طریق نرم افزار SPSS تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که شاخص های فرهنگی تأثیر متفاوتی بر منظر شهری ارومیه دارند. با استفاده از روش رگرسیون چندمتغیره و با توجه به میانگین وزنی هر کدام از شاخص های فرهنگی؛ در کل می توان گفت که به ترتیب مناطق 4، 1، 5، 2 و 3 به ترتیب با ارزش عددی «86/2 – 73/2 – 47/2 – 32/2 و 29/2» بیشترین تأثیر را بر منظر شهری ارومیه داشته اند. در کل می توان اذعان کرد که شاخص های فرهنگی تاریخی، اقتصادی و دینی – مذهبی بیشترین تأثیر را بر منظر شهری ارومیه داشته اند.
ارزیابی و مقایسه تطبیقی شاخص های خشکسالی SMDI ، SPI و RDI در منطقه زرقان، استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رطوبت خاک از اصلی ترین عواملی است که تحت تاثیر خشکسالی قرار می گیرد. شاخص کمبود رطوبت خاک (SMDI) یکی از مهمترین شاخص هایی است که براساس رطوبت خاک، خشکسالی را پایش می نماید. اما به دلیل عدم اندازه گیری مستقیم رطوبت خاک در ایستگاه های هواشناسی و نبود اطلاعات، به طور محدودی استفاده شده است. در پژوهش حاضر از داده های هواشناسی ایستگاه سینوپتیک زرقان در طول دوره آماری 30 ساله (1992 تا 2022) استفاده و به کمک دو مدل ET0 و AquaCrop مقدار رطوبت خاک در عمق های 5، 15، 45 و 95 سانتیمتر تخمین زده شد. سپس درصد کمبود رطوبت خاک و شاخص SMDI محاسبه گردید. همچنین نتایج این شاخص، با دو شاخص متداول SPI و RDI که مبتنی بر داده های بارش و تبخیرتعرق پتانسیل است، مقایسه و تحلیل گردید. بیشترین مقدار این شاخص پس از یک دوره پر باران سالهای 1994 و 1995 در سال 1996 است و کمترین مقدار نیز پس از سالهای خشک 2008 تا 2010 در سال 2011 رخ داده است. با توجه به اینکه بیشترین و کمترین مقدار بارندگی در 2004 و 2021 است، شاخص های خشکسالی SPI و RDI، شدیدترین ترسالی و خشکسالی را در سالهای مذکور نشان داده اند. در سال 2010، 2011 ، 2016 و2021 خشکسالی های شدیدی رخ داده که هر سه شاخص در این مورد نتایج مشابهی داشته اند. در بررسی روابط بین پارامترهای هواشناسی و شاخص ها، نتایج نشان داد شاخص SMDI کمترین ضریب تبیین را با تبخیرتعرق (25/0)، شاخص RDI (4/0) و پس از آن با شاخصSPI و بارش (45/0) دارد. همچنین نتایج نشان داد همبستگی و ارتباط قوی بین دو شاخص SPI و RDI وجود دارد. درخصوص خشکسالی های حدی و خیلی شدید که میزان بارش کاهش زیادی داشته و تبخیرتعرق نیز افزایش می یابد، شاخص RDI مناسبتر بوده و شدت خشکسالی را با دقت بالاتری نشان می دهد و حساسیت آن نسبت به شرایط آب و هوایی بیشتر از شاخص SPI است. لذا توصیه می گردد در مناطق خشک و نیمه خشک که شدت خشکسالی به آستانه شدید و خیلی شدید نیز می رسد، از شاخص هایی استفاده گردد که علاوه بر بارش، عوامل دیگر را در نظر بگیرد.
ارزیابی تأثیرات سیلاب های شدید بر تحولات مورفولوژی خطوط ساحلی دلتای سدیج (شرق جاسک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سواحل جاسک و مناطق شرقی آن به دلیل ویژگی های راهبردی ازجمله، استقرار مراکز نظامی، طرح لوله انتقال نفت گوره به جاسک و توسعه مناطق آزاد در توسعه مناطق جنوبی کشور از اهمیت زیادی برخوردار است. پایش و ارزیابی میزان تغییرات خطوط ساحلی به خصوص در اثر رویدادهای طبیعی همانند سیلاب در این مناطق که محل استقرار سازه های ساحلی است، می تواند اطلاعات ارزشمندی را در اختیار برنامه ریزان محیطی جهت اجرای بهینه طرح های عمرانی قرار دهد. هدف این تحقیق ارزیابی تغییرات ژئومورفولوژی خط ساحلی در اثر رخداد سیلاب ها در یک دوره 6 ساله و درنتیجه 4 سیلاب شاخص در سال های 1392، 1395، 1397 و 1398 در قاعده دلتای سدیج است. به منظور استخراج واحدهای ژئومورفولوژی و همچنین استخراج خطوط ساحلی از داده های ماهواره ای لندست و شاخص NDWI استفاده شد. تغییرات خطوط ساحلی نیز با بهره گیری از افزونه سامانه تحلیل خطوط ساحلی (DSAS) در دو واحد ژئومورفولوژی ساحل ماسه ای و دهانه خور دلتای سدیج و در سه بازه مطالعاتی محاسبه گردید. نتایج این تحقیق نشان می دهد در طی وقوع این سیلاب ها، با توجه به شاخص NSM تغییرات خطوط ساحلی در دهانه خورها دارای روندی همراه با رسوب گذاری بوده است. همچنین جابجایی طولی، در امتداد خط ساحلی صورت گرفته و بیشترین میزان پیشروی خط ساحل پس از وقوع این سیلاب ها، 503 متر است. برخلاف آن ها، واحد ژئومورفولوژی سواحل ماسه ای دارای روندی فرسایشی و بیشترین میزان پسروی خط ساحل 256 متر ثبت شده است. بررسی تغییرات مساحت سدهای ساحلی در طی دوره موردمطالعه نشان می دهد که این سیلاب ها منجر به فرسایش شدید آن ها شده است، به طوری که سدها در حدود 171 هکتار از وسعت خود را در قاعده دلتای سدیج از دست داده اند. این تحقیق نشان داد که علاوه بر فرایندهای رودخانه ای، تشدید فرایندهای دریایی همانند افزایش ارتفاع امواج هم زمان با وقوع سیلاب به خصوص در سواحل ماسه ای می تواند تأثیر زیادی بر فرسایش خطوط ساحلی در منطقه موردمطالعه داشته باشد.
مرور نظام مند پیامدهای مالکیت روان شناختی از دیدگاه گردشگران مقصدهای گردشگری شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
189 - 204
حوزههای تخصصی:
مالکیت روان شناختی به مثابهٔ پیش بینی کنندهٔ مهم نگرش ها و رفتارهای افراد پدیدار شده است و در تحقیقات مصرف کننده بسیار به آن توجه شده است. بنابراین، هدف این پژوهش واکاوی پیامدهای مالکیت روان شناختی گردشگران در مقصد گردشگری شهری است. روش تحقیق فراترکیب است. جامعهٔ آماری این تحقیق شامل مقالات خارجی معتبر و دردسترس پژوهشگر در پایگاه های دادهٔ امرالد، ساینس دایرکت و گوگل اسکالر است که بین آن ها تعداد 41 مقاله به منزلهٔ نمونه انتخاب شدند که مرتبط به موضوع تحقیق بودند. روش نمونه گیری هدفمند و روش جمع آوری داده های تحقیق مطالعه نظام مند است. با استفاده از تحلیل کسپ، روایی پژوهش و نیز، با استفاده از ضریب کاپا، پایایی آن ارزیابی و تأیید شد. یافته های تحقیق نشان داد که پیامدهای مالکیت روان شناختی گردشگران در مقصد گردشگری شهری شامل مشارکت، رفتار شهروندی، ارضای نیازهای اساسی روان شناختی، رضایت، تبلیغ، وفاداری، قصد خرید، نگرش و توسعهٔ گردشگری است.
پیامدهای ژئوپلیتک خروج امریکا از افغانستان در فضا سیاسی غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۸
157 - 180
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین جنبه های سیاست های خارجی ایالات متحده پیرامون خاورمیانه و منطقه غرب آسیا بوده و کلیه استراتژ ی ها و سیاست های اعلامی و عملی آمریکا در خصوص تحولات منطقه و افغانستان با توجه به تحولات اخیر یعنی روی کار آمدن طالبان در این کشور اهمیتی وافر برای وضعیت منطقه خاورمیانه دارد. پس از دو دهه حضور آمریکا در افغانستان، انتقادات زیادی را در آمریکا به دنبال دارد. شعار «پایان جنگ های بی پایان» معطوف به افغانستان و عراق، در کمپین های تبلیغاتی اوباما و ترامپ، برآمده از همین خواست عمومی بود. اکنون دولت آمریکا در دوران بایدن اراده نموده تا به حضور نظامی در افغانستان پایان بخشد، این پرسش مطرح است که خروج امریکا از افغانستان چه پیامدهایی بر ژئوپلتیک منطقه ای غرب آسیا دارد؟در این راستا با استفاده از چارچوب نظری موازنه سازی استفن والت و روش توصیفی - تحلیلی به این نتیجه رسیدیم که بازتعریف اتحادها و ائتلاف های منطقه ای با حضور بازیگر جدید در منطقه و تلاش چین و روسیه برای پر کردن خلاء قدرت آمریکا در افغانستان از مهم ترین پیامدهای ژئوپلتیکی خروج آمریکا از افغانستان خواهد بود که دراین راستا، جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از همسایگان افغانستان رویکرد همزمان مثبت و منفی به خروج آمریکا از افغانستان داشته است که در مسیر همراهی با چین و روسیه بر ژئوپلیتیک غرب آسیا تأثیرات زیادی نهاده است. این پژوهش کمکی است به سایر پژوهش ها در حوزه های مطالعات ژئوپلتیکی در منطقه غرب آسیا که توسط سایر پژوهشگران در آینده صورت می گیرد.
اثرات فعالیت های کارآفرینانه اجتماعی بر توانمندسازی روستاییان تحت پوشش کمیته امداد (مورد مطالعه: روستاهای شهرستان بوانات)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۹
39 - 62
حوزههای تخصصی:
بیان مساله: توسعه پایدار از موضوعات مهم در دنیای امروز جهت دستیابی به رشد کشورها تلقی میشود که در سطح جهان و کشورهای رشد یافته توجه جدی به آن می گردد و از این رو امروزه جهت دستیابی به پارادایم توسعه ی پایدار روستایی، برنامه ریزان روستایی بیش از هر چیز بر توانمندسازی گروه های هدف (فقیران، زنان بی سرپرست، کارگران بی زمین، کشاورزان خرده پا) تاکید دارند. به طوری که برای مبارزه با فقر و نابرابری های درآمدی و توانمندسازی اقشار جامعه روستایی، سازمانها و نهادهای رفاهی متعددی در قالب راهبردهای حمایتی ایجاد شده که از جمله آنها فعالیتهای نهاد خیریه کمیته امداد است. در این راستا هدف تحقیق حاضر ارزیابی اثرات توانمندسازانه فعالیتهای کارآفرینانه اجتماعی نهاد خیریه کمیته امداد در بین مدد جویان تحت پوشش در مناطق روستایی شهرستان بوانات، استان فارس می باشد.روش:این تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. جامعه آماری تحقیق حاضر، شامل خانوارهای روستایی، تحت پوشش در شهرستان بوانات میباشد، که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 128 خانوار به عنوان جامعه نمونه تعیین گردید. برای تحقق اهداف مورد نظر، ضمن مطالعات اسنادی، طیف گسترده ای از شاخص ها با ابعاد خودتعیینی، اعتماد به نفس، شایستگی، تاثیر و معناداری تعیین و در چارچوب مطالعات میدانی (تکمیل پرسشنامه ها و فرم های مشاهدات میدانی) مورد بررسی قرار گرفت. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های کندال، اسپیرمن و T تک نمونه ای در نرم افزار SPSS استفاده گردیده است. یافته های پژوهش مؤید آن است که، میزان اثرات توانمندسازانه فعالیتهای کارآفرینانه اجتماعی نهاد خیریه کمیته امداد در تمامی ابعاد مورد بررسی بالاتر از میانه ی نظری (3) است.نتایج آزمون ضریب همبستگی اسپیرمن نشان داد که، بین ابعاد خودتعیینی، شایستگی و تاثیر و متغیرهای میزان درآمد ماهانه خانوارها و سطح تحصیلات رابطه مثبت و معنی داری در سطح 0/05 درصد وجود دارد.