فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۳۳٬۹۰۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
رویکردهای متفاوت آینده نگاری در سال های اخیر برنامه ریزان شهری و منطقه ای را از روش های مبتنی بر پیش بینی ناامید ساخته و به سوی استفاده از ابزارهای ساخت آینده مطلوب سوق داده است. از سوی دیگر، در شرایط کنونی جهان که انگاشت های پایداری به یک ضرورت در عرصه برنامه ریزی منطقه ای تبدیل شده گرایش به توسعه فضایی پایدار در سراسر دنیا اهمیت بیشتری یافته است. ازین رو، شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه فضایی یک منطقه در نیل به پایداری یکی از چالش های مهم در عرصه برنامه ریزی و سیاست گذاری های منطقه ای به شمار می رود. پژوهش حاضر در نظر دارد با استفاده از فرایند تحلیل ساختاری عوامل کلیدی مؤثر بر توسعه فضایی استان مازندران را شناسایی و استخراج کند. بدین منظور، ابتدا بر اساس شناخت وضعیت کنونی استان و بررسی متون نظری و تجربی مرتبط و اسناد و برنامه های فرادست موجود 35 عامل به عنوان مجموعه عوامل تأثیرگذار بر توسعه فضایی این استان شناسایی شدند. سپس ماتریس تحلیل تأثیر متقابل تشکیل شد و برای شناسایی و تعیین روابط میان این عوامل روش پانل خبرگان با حضور 10 نفر از کارشناسان به کار رفت که به امتیازدهی هر یک از این عوامل پرداختند. در گام بعد، اجماع نظرات کارشناسان با روش میانگین وزنی محاسبه و اجرای آن در نرم افزار میک مک انجام شد. در نهایت، 16 عامل به عنوان عوامل کلیدی مؤثر بر توسعه فضایی استان مازندران در سال افق(1420 استخراج شدند که 12 عامل در بخش اقتصادی، 9 عامل در بخش اجتماعی جمعیتی، 11 عامل در بخش زیست محیطی، و 3 عامل در بخش کالبدی فضایی قرار گرفتند که شالوده برنامه ریزی برای آینده فضایی پایدار در این استان را تشکیل خواهند داد.
مبانی نظری مکان سازی فضاهای دوستدار طبیعت: ظرفیت شناسی روش های مدیریت پروژه سبز در ایجاد مداخلات محیطی پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله پژوهش حاضر، بررسی ظرفیت ها و توانمندی های روش های مدیریت پروژه سبز در مداخلات محیطی و ارتقای فرآیند کالبدسازی در رشته های معماری و شهرسازی به مکان سازی است. پژوهش تلاش دارد تا به چالش های دستیابی به فضاهای دوستدار طبیعت پاسخ دهد. لزوم مداخلات پایدار محیطی و نیاز به حفظ ارتباط پایدار انسان با طبیعت، به دلیل اثرات روحی و روانی این ارتباط در روان شناسی محیطی، ازجمله ابعاد کلیدی مسئله پژوهش هستند. هدف اصلی پژوهش، ارائه چهارچوبی نظری برای ظرفیت شناسی و اولویت بندی روش های مدیریت پروژه سبز، برای دستیابی به مبانی نظری مکان سازی به جای رویکردهای صرفاً کالبدی است تا بتواند ضمن ایجاد مداخلات مؤثر، به تقویت جنبه های اجتماعی، محیط زیستی و اقتصادی فضاهای شهری بپردازد. روش پژوهش کیفی از نوع فراترکیب، شامل تحلیل 60 کتاب و 50 مقاله انتخابی از میان بیش از 200 منبع مرتبط است. به علاوه با هدف استنباط و ترکیب داده های چندمنظوره، به شناسایی 20 رویه مکان سازی مبتنی بر فضاهای دوستدار طبیعت و 9 رویه مدیریت پروژه سبز پرداخته است. این رویه ها در دو دسته متغیر وابسته (مکان سازی فضاهای دوستدار طبیعت) و متغیر مستقل (مداخلات پایدار مبتنی بر مدیریت پروژه سبز) طبقه بندی شده اند. نتایج نشان می دهد که انطباق میان رویه های مکان سازی و مدیریت پروژه سبز، براساس مطابقت ویژگی های متغیرهای وابسته و مستقل، به ایجاد فرآیندهایی مؤثر و مبتنی بر شواهد منجر می شود. این چهارچوب نظری به تصمیم گیری های زمینه محور، از طریق انطباق خصوصیات زمینه با رویه های مدیریت سبز، راهکار متناسب را در رویه های مدنظر در مکان سازی، پیشنهاد می دهد.
تحلیل رابطه حکمروایی خوب شهری و عدالت محیط زیستی در شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش فضا و ژئوماتیک (برنامه ریزی و آمایش فضا سابق) دوره ۲۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۲۶)
123 - 149
حوزههای تخصصی:
عدالت محیط زیستی به معنای پیگیری عدالت و حمایت برابر، بر اساس قانون در تمامی شرایط زیست محیطی بدون تبعیض بر پایه نژاد، قوم و یا وضعیت اقتصادی و اجتماعی افراد است. در نظام برنامه ریزی شهری شناسایی عواملی که در تحقق عدالت محیط زیستی نقش دارند از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ ازاین رو پژوهش حاضر باهدف تحلیل تأثیر شاخص های حکمروایی خوب شهری بر وضعیت عدالت محیط زیستی در مشهد انجام شده است. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی - تحلیلی و مبتنی بر انجام مطالعات اسنادی و کتابخانه ای هست. در بخش میدانی، پرسش نامه ای با 37 گویه در هشت شاخص طراحی و پس از تأیید روایی و پایایی (آلفای کرونباخ = 0. 95)، در میان نمونه آماری 384 نفره از شهروندان مناطق سیزده گانه مشهد توزیع شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری در نرم افزار SPSS و تحلیل فضایی در GIS انجام گرفت. یافته ها نشان می دهد شاخص های حکمروایی خوب شهری شامل مشارکت، قانونمندی، پاسخگویی، و شفاف سازی در بیشتر مناطق مشهد پایین تر از حد استاندارد (میانگین 3) قرار دارند و این امر بر عدالت محیط زیستی تأثیر منفی گذاشته است. تنها مناطق هفت و یازده در برخی شاخص ها عملکرد مناسبی داشتند. مسیر آتی پیشنهاد می کند که مدیریت شهری با تمرکز بر افزایش مشارکت عمومی و شفاف سازی، عدالت محیط زیستی را ارتقا دهد.
تدوین و اولویت بندی عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری پزشکی در کلان شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
1 - 20
حوزههای تخصصی:
مطالعات اسنادی و میدانی در حوزه گردشگری پزشکی در ایران نشان می دهد که اگرچه گردشگری پزشکی در ایران از دیرباز موردتوجه گردشگران و بیماران خارجی ورودی به کشور بوده است و در سال های اخیر نیز بسترهای مدیریت سازمانی و قانونی آن آغازشده؛ ولی در حال حاضر مراحل نخستین توسعه خود را طی می کند و برای نیل به جایگاه شایسته خود با چالش هایی مواجه است. به همین منظور پژوهش حاضر باهدف تدوین و اولویت بندی عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری پزشکی در کلان شهر اهواز تدوین شده است. رویکرد حاکم بر این پژوهش، کاربردی و روش تحقیق به شیوه توصیفی، تحلیلی و پیمایشی است. این تحقیق بر اساس نوع داده های جمع آوری و تحلیل شده، تحقیقی کمی است. اطلاعات پژوهش نیز از روش های کتابخانه ای و میدانی استخراج گردیده است. جامعه آماری پژوهش حاضر را خبرگان علمی و اجرایی حوزه گردشگری پزشکی شهر اهواز تشکیل می دهند که تعداد آن ها 35 نفر تعیین گردید. با توجه به تعداد محدود جامعه، تمام افراد به عنوان نمونه انتخاب شدند. یافته های پژوهش نشان داد که عوامل تسهیلات و تجهیزات درمانی پیشرفته با ضرایب مسیر (51/0) و t (5/3)؛ رفتار پزشکان و کارکنان درمانی با ضرایب مسیر (38/0) و t (9/3)؛ مقرون به صرفه بودن هزینه ها با ضرایب مسیر (72/0) و t (2/9)؛ جستجوی اطلاعات با ضرایب مسیر (28/0) و t (1/4)؛ و عوامل فردی با ضرایب مسیر (36/0) و t (5/3) با توسعه گردشگری پزشکی در کلان شهر اهواز رابطه معناداری دارند. بنابراین، به کارگیری امکانات، تسهیلات و تجهیزات درمانی و گردشگری دارای تکنولوژی بالا و استانداردهای جهانی؛ ارتقا فرهنگ گردشگرپذیری؛ شفاف نمودن قیمت خدمات درمانی و گردشگری؛ ارتقاء کیفیت خدمات درمانی؛ افزایش و به کارگیری فناوری اطلاعات در حوزه های وابسته می تواند به توسعه گردشگری پزشکی در کلان شهر اهواز بیانجامد.
شناسایی الگوی توسعه گردشگری سوریه در دوران پسا بحران "با تأکید بر شهر دمشق"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۱۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
97 - 114
حوزههای تخصصی:
اگرچه تا کنون هیچ کشوری موفق به جلوگیری از تأثیرات منفی جنگ ها و بی ثباتی امنیتی بر بخش گردشگری نشده است بااین حال، نیاز به توسعه گردشگری پس از عبور از این بحران ها به دلیل نقش بسیار زیادی که در حمایت از اقتصاد مناطق آسیب دیده دارد، از اهمیت و اولویت برخوردار است. هدف پژوهش حاضر شناسایی عناصر و مقوله های کلیدی در برنامه ریزی توسعه گردشگری است. به نحوی که در نظر گرفتن آن ها در برنامه ریزی توسعه گردشگری در سطح ملی بتوان به بهینگی لازم در برنامه ریزی دست یافت و از هزینه های ناخواسته اجتناب نمود. به منظور دستیابی به هدف یادشده روش کیفی با ابزار مصاحبه کارشناسی مدنظر قرارگرفته است. درمجموع از نظرات 30 کارشناس و پژوهشگر فعال در حوزه گردشگری کشور سوریه به روش گلوله برفی استفاده شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار تحلیل محتوای کیفی MaxQDA 2020 استفاده شده است. پژوهش حاضر در مرحله، ابتدا کدها و مقوله های محوری مرتبط با گردشگری کشور سوریه را شناسایی نموده است و سپس با بررسی ارتباطات این کدها کدبندی انتخابی که روند و ارتباطات این کدها را نشان می دهد، انجام شده است. در بخش کدبندی انتخابی 6 کد اصلی شامل: کارکردهای گردشگری، موانع توسعه گردشگری، الزامات توسعه گردشگری، اولویت بازارهای هدف، انواع گردشگری و ذی نفعان گردشگری بوده است. در بخش انواع گردشگری پتانسیل توسعه گونه های گردشگری در شهر دمشق معرفی شده است. در بخش کدبندی انتخابی نیز ارتباطات، الزامات و پیوندهای مرتبط با توسعه گردشگری سوریه در دوران پس از بحران داخلی ترسیم شده است. الگوی ترسیم شده در قالب روابط انتخابی می تواند مسیر حرکت در راستای توسعه گردشگری کشور سوریه را ترسیم نماید و به برنامه ریزان این حوزه جهت برون رفت از وضعیت فعلی و حرکت به سمت وضعیت بهینه کمک نماید
تحلیلی بر نقش تکنولوژی های هوشمند گردشگری در تجربه به یادماندنی گردشگران شهری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۱۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
19 - 37
حوزههای تخصصی:
توسعه فناوری هوشمند باعث تولد گردشگری هوشمند شده است که می تواند منجر به بهبود تجربه گردشگران و رضایت آن ها چه در قبل از سفر و چه در هنگام و بعد از سفر شود. این مطالعه به بررسی نقش استفاده گردشگران فناوری های هوشمند در تجربه سفر رضایت و تمایل به بازدید مجدد در چهار کلانشهر تهران، اصفهان، مشهد، و تبریز می پردازد. از یک روش شناسی کمی مبتنی بر پیمایش گردشگرانی که سابقه بازدید این کلان شهرها در طول دو سال اخیر داشته اند استفاده شد. داده های موردنیاز این مطالعه از طریق یک پرسشنامه استاندارد، که توسط گردشگرانی که سابقه بازدید این کلان شهرها در طی دو سال اخیر داشته اند جمع آوری گردید. روایی پرسشنامه تحقیق به صورت صوری و سازه ای و پایایی آن بر اساس روش ترکیبی مورد تأیید قرار گرفت. حجم نمونه از روش کوکران در حدود 540 نفر به دست آمد. جهت تحلیل داده ها و ارزیابی میزان تأثیر عوامل از روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده گردید. تحلیل داده ها از طریق مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد. نتایج این تحقیق نشان داد که رابطه معناداری میان متغیرهای آگاهی بخشی، تعامل، و شخصی سازی بر اثر استفاده از تکنولوژی های هوشمند گردشگری و تجربه به یادماندنی وجود دارد. همچنین، تجربه بیاد ماندی منجر به رضایت گردشگران و همچنین قصد بازدید مجدد در میان آن ها شده است. در نهایت هم مشخص شد که رضایت گردشگران نیز منجر به بازدید مجدد از مقصد می شود. به هرحال، نتایج این مطالعه نشان داد که قابلیت دسترسی به تکنولوژی های هوشمند گردشگری رابطه معناداری با تجربه به یادماندنی ندارد
بررسی کیفی عملکرد هنرهای جدید در توسعه گردشگری جوامع محلی (مطالعه موردی: جزیره هرمز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
125 - 137
حوزههای تخصصی:
پیوند میان هنر و گردشگری از گذشته های دور شکل گرفته و برقرار شده است. به واسطهٔ مجموعه ای از عوامل مختلف، رفته رفته هنر و گردشگری با هم ترکیب و ادبیات جدیدی در این زمینه پدیدار شده است. در این میان، هنرهای جدید به دلیل ماهیت مکان ویژگی و رسانه محور بودن خود با گردشگری ارتباط نزدیک تری برقرار کرده اند. ای ن پژوه ش کیف ی با هدف شناسایی عملکرد هنرهای جدید در توسعهٔ گردشگری جوامع محلی (جزیرهٔ هرمز) برای ارائ هٔ نظریهٔ نهایی خود از نظریهٔ بنیادی نسخهٔ سیستماتیک اس تفاده کرده است. برای نیل به این هدف، پرسش اصلی پژوهش این است که هنرهای جدید در توسعهٔ گردشگری جوامع محلی با مطالعهٔ موردی جزیرهٔ هرمز چه عملکردی داشتند؟ اطلاعات لازم ازطریق مراجعه به منابع کتابخانه ای، اسناد معتبر، مشاهدات میدانی و ثبت جزئیات، مصاحبه با افراد جامعهٔ هدف، توزیع پرسش نامه، رجوع به مستندات و تحلیل آن ها انجام شد. داده ه ا بر اس اس کدگ ذاری ب از، مح وری و انتخابی تجزیه وتحلیل ش دند. یافته ها شامل 34 مقولهٔ سطح یک، 10 مقولهٔ سطح دو و ۵ خوشهٔ اصلی هستند که پدیدهٔ مرکزی را در بر گرفته اند. درنهایت، مدل مفهومی برای توضیح روابط میان مقولات ترس یم شد و در قال ب م دلی پارادایم ی متش کل از ۵ بُع دِ موجبات علّی، زمینه ها، عوامل مداخله کننده و تعدیل کننده، راهبرده ا، کنش ها - کنش متقابل و درنهایت نتایج و پیامدها ارائ ه شد. نتایج مشخص کرد که گردشگری شدن جزیرهٔ هرمز مرهون رویدادهای هنر جدید است که به شرایط علّی، عوامل زمینه ای و عوامل مداخله کننده وابسته است. این عوامل موجب کنش هایی شده اند که درنهایت به توسعهٔ گردشگری در این جزیره ختم شده اند. مطالعه و تحلیل پیامدهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی توسعهٔ گردشگری در جزیرهٔ هرمز و نیز رابطهٔ توسعهٔ گردشگری و توسعهٔ پایدار در این جزیره می تواند موضوع پژوهش های آتی باشد.
وارسی راهبردهای ژئوپلیتیکی امنیت ملی ایالات متحده آمریکا در ارتباط با چین در دوره جو بایدن (2024- 2020م)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۱
131 - 151
حوزههای تخصصی:
راهبرد امنیت ملی ایالات متحده آمریکا، با توجه به ثابت بودن اهداف و ظرفیت اقتصادی، امنیت فیزیکی و گسترش ارزش های آن همواره میان دو نگرش انزواطلبی و گرایش بین الملل خواهی در فرازوفرود بوده است. سند راهبرد امنیت ملی ایالات متحده آمریکا که در سال 2022 تدوین شده بخش مهمی از آن دور نمای روابط خارجی، امنیتی، تجاری، اقتصادی، فناوری و ژئوپلیتیکی دو کشور آمریکا و چین و متحدان آن ها را طی حداقل یک دوره ریاست جمهوری بایدن را نشان می دهد. ایالات متحده آمریکا چین را یک چالش و یک رقیب بزرگ ژئوپلیتیکی در نظام ژئوپلیتیک جهانی می نگرد که به دلیل برخوردار بودن از ظرفیت های اقتصادی، سیاسی، نظامی و فناوری و نفوذ لازم در میان کشورهای جهان می تواند نظم بین المللی مدنظر ایالات متحده آمریکا و هم پیمانانش را به هم بزند و در راستای اهداف و برنامه های خود نظم نوینی در عرصه نظام ژئوپلیتیک جهانی شکل دهد. هدف از نگارش این مقاله تحلیل رفتار ژئوپلیتیکی ایالات متحده آمریکا در سند راهبرد امنیت ملی این کشور در دوره جو بایدن (2024- 2020) با سه رویکرد چالش، رقابت و همکاری ژئوپلیتیکی با چین در این دوره است. روش پژوهش توصیفی – تحلیلی و شیوه گردآوری داده های پژوهشی اسنادی و کتابخانه ای است. یافته های پژوهش نشان می دهد که رفتار ژئوپلیتیکی ایالات متحده آمریکا در سند ذکرشده در قبال چین در عرصه ژئوپلیتیک نظام جهانی و منطقه ای و در چارچوب چالش ژئوپلیتیکی در حوزه نظم بین المللی موجود، رقابت ژئوپلیتیکی در حوزه سیاسی، نظامی، اقتصادی – تجاری، فناوری، راه های دریایی و در نهایت همکاری ژئوپلیتیکی در حوزه بهداشت، سلامت و آب وهوا و شفافیت متقابل است که طی این مدت این راهبردها در حوزه های ذکرشده برنامه ریزی و اجرایی خواهد شد.
شناسایی و تحلیل موانع پذیرش بلاکچین در صنعت گردشگری با به کارگیری ماتریس تأثیرات متقاطع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فنّاوری بلاکچین با ارائه راه حل های نوآورانه بخش گردشگری را متحول می کند. یکی از مهم ترین الزامات به کارگیری هر فنّاوری، شناسایی موانع و چالش های پذیرش آن است؛ بااین حال بلاکچین بستری است که هنوز به طور گسترده درک و پذیرش نشده است. هدف از مطالعه حاضر، شناسایی و تحلیل موانع پذیرش بلاکچین در صنعت گردشگری است. برای استفاده اثربخش از بلاکچین، باید موانع پذیرش به دقت شناسایی و تحلیل شوند تا تأثیرات منفی آن ها به حداقل برسد؛ البته زمان زیادی طول می کشد که بلاکچین به بخشی جدایی ناپذیر از صنایع تبدیل شود. جامعه آماری این پژوهش شامل ۲۲ نفر از متخصصان بلاکچین و کارشناسان صنعت گردشگری است و ابزار گردآوری اطلاعات پرسش نامه است. یازده مانع از مقالات انتخاب و از روش میک مک برای دسته بندی متغیرها براساس قدرت محرک و وابستگی استفاده شد. نتایج نشان داد که «فقدان دانش، تخصص و سرمایه انسانی»، «فقدان استانداردسازی» و «فقدان مقررات دولتی» به منزله متغیرهای محرک، مهم ترین موانع پذیرش بلاکچین در صنعت گردشگری هستند که تمرکز روی آن ها کاربردهای مؤثری در آینده بلاکچین در گردشگری دارد. اولین نتیجه اساسی این مطالعه، بررسی موانع ازطریق علیت است که موجبات تسهیل فرایند تصمیم گیری برای سیاست گذاران و برنامه ریزان خط مشی درگیر در این فرایند را فراهم می کند. نتایج مطالعه حاضر به سازمان ها کمک می کند تلاش ها و اقدامات خود را برای مدیریت زمان و منابع اولویت بندی کنند. علاوه براین، شدت روابط بررسی شده بین موانع دیدگاه ها و ادراکات صنعت گردشگری و کارشناسان دانشگاهی را برای تحلیل روابط بهبود بخشد.
سطح بندی روستاهای گردشگرپذیر استان آذربایجان شرقی، بر مبنای توسعه یافتگی کارآفرینی، به منظور تبیین سیاست های کارآفرینی روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه کارآفرینی تبدیل به یک سیاست کلیدی برای کشورهای در حال توسعه شده است. ضمن اینکه توسعه گردشگری نیز در روستاهای دارای پتانسیل می تواند نقش مهمی در بهبود شرایط کارآفرینی در بین ساکنان محلی ایجاد کند. در همین راستا، بررسی سطح توسعه یافتگی کارآفرینی در روستاهای گردشگرپذیر آذربایجان شرقی، در راستای تبیین سیاست های کارآفرینی روستایی ، هدف پژوهش حاضر قرار گرفته است. هدف: در راستای هدف یاد شده، هدف پژوهش از نوع کاربردی – توسعه ای است و از بعد ماهیت، تحلیلی- توصیفی، استنباطی است. روش شناسی تحقیق : به منظور بررسی میزان برخورداری روستاها از توسعه کارآفرینی، از چک لیستی تکمیل شده توسط کارشناسان استفاده گردید. گویه های مورد نظر این چک لیست شامل: ارائه محصولات و خدمات مختلف، تنوع و انعطاف پذیری محصولات و خدمات، استفاده از کارکنان بومی، وجود فروشگاه ها و فضای بازار، کاهش فقر و رشد اقتصاد روستا و خودکفایی روستاییان ، مشارکت مردمی در کارآفرینی ، وجود زیرساخت های مناسب بوده است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی این پژوهش، روستاهای گردشگرپذیر آذربایجان شرقی میباشد. یافته ها : مطالعات صورت گرفته از نظرسنجی اولیه ، 8 روستا نسبت به بقیه بیشترین فراوانی را در معرفی داشتند و به عنوان روستاهای نمونه انتخاب گردیدند. در نهایت با استفاده از مدلAHP و به کمک شاخص های مؤثر در توسعه کارآفرینی ، نسبت به اولویت بندی روستاهای منتخب اقدام شد. نتایج : نتایج حاکی از این بوده است که بیشترین میزان توسعه کارآفرینی در روستای کندوان (وزن نهایی242/0) و کمترین میزان توسعه یافتگی کارآفرینی در روستای کردشت (وزن نهایی051/0 ) رخ داده است .
مدل یابی موانع تحقق پذیری مشارکت نخبگان در توسعه پایدار اجتماعی و اقتصادی شهرها (مطالعه موردی: شهر سی سخت)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نخبگان با داشتن دانش و تجربه های خاص، می توانند بهبود فرایندها و راهکارهای نوین را برای توسعه شهرها ارائه کنند. این مشارکت به ایجاد فضاهای نوآورانه، ترویج کارآفرینی و ایجاد فرصت های شغلی نیز کمک می کند. از طرف دیگر، مشارکت نخبگان در تصمیم گیری های مرتبط با توسعه شهری، باعث افزایش شفافیت و حکمرانی خوب در امور عمومی می شود و به دستیابی به توسعه پایدار در ابعاد اجتماعی و اقتصادی کمک می کند. هدف پژوهش حاضر، شناسایی موانع تحقق پذیری مشارکت نخبگان در توسعه پایدار اجتماعی و اقتصادی شهر سی سخت و طراحی ارتباطات این عوامل می باشد. روش انجام پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی است. به منظور شناسایی موانع، از روش تحلیل محتوا استفاده شد. در بخش مدلسازی ساختاری-تفسیری، از نظرات خبرگان و متخصصین صاحب نظر در حوزه شهری و مراکز پژوهشی از طریق روش دلفی استفاده شده است. ابزار جمع آوری داده ها به صورت مصاحبه و پرسشنامه دوبه دویی می باشد و برای سنجش و ارزیابی روایی پرسشنامه از ملاک روایی صوری استفاده شده است. روابط بین موانع تحقق پذیری مشارکت نخبگان در توسعه پایدار اجتماعی و اقتصادی شهر سی سخت با استفاده از یک متدولوژی تحلیلی نوین تحت عنوان مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) تعیین و بصورت یکپارچه مورد تحلیل قرار گرفته است و در نهایت با استفاده از تحلیل MICMAC نوع متغیرها با توجه به اثرگذاری و اثرپذیری بر سایر متغیرها مشخص و سطح بندی شدند. یافته های پژوهش نشان داد موانع کمبود حمایت دولتی و نهادها، تفکرات سنتی و محافظه کارانه و کمبود ارتباط و هماهنگی بین نخبگان و مسئولین شهری با میزان قدرت نفوذ 10 بیشترین تاثیر و موانع عدم توجه به آموزش و پژوهش و نبود فرصت های شغلی مناسب مشترکاً با میزان قدرت نفوذ 2 کمترین تاثیر را دارد.
بررسی تاثیر مدیریت فضا و آماده سازی زمینه های محیطی در پیشگیری از وقوع جرم و رفتار غیر مسئولانه در کلانشهرها(نمونه موردی، شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاکنون مطالعات مربوط به حوزه پیشگیری از جرم، بر مولفه های انسانی و اجتماعی توجه نموده اند و بر شرایط و زمینه های محیطی تاکید کمتری داشته اند. به همین منظور، در این بررسی تاثیر زمینه های محیطی در کانون توجه قرارگرفت و راهکارهای مکانی-فضایی معرفی گردید. این بررسی با روش پیمایشی و توصیفی-تحلیلی به انجام رسید. داده های مورد نیاز در بخش تعیین علل از نمونه ای به حجم 50 نفر از متخصصان و در بخش میدانی به صورت مشاهده 90 عملکرد در 37 فضای عمومی شهر مشهد گردآوری شد. این داده ها با استفاده آمار توصیفی و استنباطی(آزمون خی دو در سطح احتمال کمتر از 5 درصد)، نظریه پنجره های شکسته، فعالیت روزمره و موقعیت-گرایی در قالب رویکردهای هرمنوتیکی، مورد تحلیل قرارگرفت. نتایج نشان داد که بسیاری از رفتارهای انسان، تحت تاثیر عنصر ناخودآگاه بر اساس شواهد بیرونی و به خصوص وضعیت محیطی بروز می کند. به همین دلیل، نمونه های مورد بررسی در این پژوهش بدون این که بدانند در سه موقعیت، وسوسه در برابر برداشتن وجه نقد، تخلفات راهنمایی و رانندگی و توجه به حفظ محیط زیست، با توجه به شرایط محیطی، رفتارهای کاملا متفاوتی نشان دادند. مطابق یافته های این بررسی، چنانچه شرایط محیطی به نحوی ساماندهی گردد که ناخوآگاه افراد را به این حقیقت ترغیب نماید که قانون و نظم مشخصی در فضا حاکم است، آنان را وادار می سازد که رفتار هنجارمند و مسئولانه ای را در پیش بگیرند.
ارزیابی کیفیت بصری و ویژگی های کالبدی بدنه های شهری از دیدگاه پایداری اجتماعی (مورد کاوی: خیابان پنجم نیروی هوایی در منطقه 13 و خیابان میعاد در منطقه 19 در کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۵
91 - 116
حوزههای تخصصی:
فقدان بدنه های شهری مناسب در درک شهروندان از اهمیت کیفیت بصری و تأثیرات آن بر جسم و روان میتواند به عنوان عاملی مهم مد نظر قرارگیرد. نمای ساختمان ها همچون پیراهنی است که شخصیت کالبدی و بصری یک بدنه شهری را نمایش می دهد. این پژوهش با هدف شناخت بصری و کالبدی بدنه های شهری از طریق پایداری اجتماعی سعی بر آن دارد به بهبود کیفیت محیطی پایدار بیانجامد. روش این پژوهش توصیفی- کتابخانه ای می باشد و درصدد این است که به بهبود کیفیت بصری و وضعیت بدنه های ساختمان ها کمک کند و توصیفی مناسب از بدنه خوب یکی از مناطق شهر تهران در ذهن ایجاد شود، در نهایت به عنوان راهکاری برای شهرسازان و طراحان شهری قرار گیرد و شهروندان را در رسیدن به یک شهر زیبا با کیفیت مطلوب بصری یاری دهد.
ارزیابی موانع توسعه بنگاه های کوچک و متوسط (مطالعه موردی: شهرستان حمیدیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۶
167 - 190
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل ظرفیت های ناحیه ای توسعه بنگاه های کوچک و متوسط به ویژه در زمینه تعیین گر هایی چون افزایش تولید محصولات کشاورزی- ظرفیت گردشگری و صنایع دستی و قرابت جغرافیایی، فرهنگی و زبانی شهرستان حمیدیه با کشور عراق در توسعه بنگاه های کوچک و متوسط در شهرستان حمیدیه است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر نوع، توصیفی- تحلیلی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر را بنگاه های کوچک و متوسط شهرستان حمیدیه تشکیل می دهند که تعداد آن ها برابر با 180 بنگاه بوده و به دلیل محدود بودن جامعه آماری، همه جامعه به عنوان نمونه (نمونه گیری هدفمند) انتخاب شدند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از تکنیک های آماریT تک نمونه ای، رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان داد که بین متغیرهای مستقل: افزایش تولید محصولات کشاورزی با مقدار ضریب همبستگی 609/0r =؛ صنایع دستی با مقدار ضریب همبستگی 447/0r =؛ ظرفیت های گردشگری با مقدار ضریب همبستگی 832/0r = و قرابت جغرافیایی، فرهنگی و زبانی با کشور عراق با مقدار ضریب همبستگی 450/0r = با متغیر وابسته توسعه بنگاه های کوچ ک و متوسط در شهرستان حمیدیه رابطه معناداری وجود دارد. متغیر وابسته در این پژوهش توسعه بنگاه های کوچک و متوسط شهرستان حمیدیه بوده است که دارای دامنه 12 تا 30، میانگین 67/19، واریانس 25/25 و انحراف معیار 01/5 بوده است که با توجه به یافته ای به دست آمده، توسعه بنگاه های کوچک و متوسط از نگاه پاسخگویان در حد پایین تر از متوسط قرار دارد.
علل و عوامل مؤثر در جابه جایی ساکنین اولیه مجتمع های مسکونی مهر در شهرهای اردبیل و قم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۸۵
93 - 106
حوزههای تخصصی:
یکی از سیاست های اتخاذشده در سطح ملی برای تأمین مسکن اقشار کم درآمد، مسکن مهر بود. این مقاله تلاش دارد تا ضمن بررسی ویژگی های اجتماعی و اقتصادی ساکنین اولیه و کنونی مجتمع های مسکونی مهر در دو شهر اردبیل و قم، نسبت به شناسایی علل و عواملی که باعث جابه جایی ساکنین اولیه مسکن مهر در این دو شهر شده اند نیز اقدام کند.
دستیابی به اهداف مطالعه، با انتخاب تعداد 378 خانوار نمونه از مجتمع های مسکونی مهر در دو شهر اردبیل و قم انتخاب شده و تکمیل پرسش نامه ها توسط خانوارهای ساکن در این مجتمع ها و نیز انجام مصاحبه های عمیق با 14 نفر از متخصصین و کارشناسان مرتبط با پروژه های مسکن مهر صورت گرفته است.
نتایج به دست آمده از این مطالعه نشان می دهد که اکثر خانوارهای اولیه مسکن مهر به اقشار کم درآمد جامعه تعلق داشته اند، اما این خانوارها به دلایل متعددی ازجمله ارزش افزوده ایجادشده، افزایش قیمت مسکن، عوامل مختلف (سیاسی، اقتصادی و تغییر دولت)، عدم امکان بازپرداخت اقساط وام مسکن دریافتی، نبود زیرساخت ها در بعضی از پروژه های مسکن مهر، و طولانی شدن مدت زمان اتمام پروژه، مجبور به واگذاری مسکن مهر خود شده اند و آن را به خانوارهای با درآمد بیشتر (دهک 6 در شهر اردبیل و دهک 7 در شهر قم) واگذار کرده اند. همچنین، ساکنین کنونی مسکن مهر از فرایند دریافت وام، میزان وام و مبلغ اقساط وام مسکن مهر اظهار رضایتمندی می کنند.
می توان چنین نتیجه گرفت که اکثر خانوارهای کنونی ساکن در پروژه های مسکن مهر شهرهای اردبیل و قم جزء اقشار کم درآمد محسوب نمی شوند.
بررسی تأثیر توسعه دانش و فناوری کاهش خطرپذیری زلزله بر مدیریت بحران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۸۵
123 - 132
حوزههای تخصصی:
مقابله با مخاطرات طبیعی و جلوگیری از آسیب های ناشی از آن ها یکی از پراهمیت ترین چالش ها در تمامی کشورها مخصوصاً کشورهایی که ازلحاظ جغرافیایی بیشتر در معرض مخاطرات طبیعی هستند است و کشورها دائم در حال پیدا کردن راهی برای مقابله بهتر و پیشگیری از این مخاطرات هستند.
در این پژوهش برای گردآوری داده از روش های کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است و با استفاده از روش توصیفی از نوع علی به دنبال بررسی تأثیر توسعه دانش و فناوری کاهش خطرپذیری زلزله بر مدیریت بحران است که در ابتدا مقدمه ای در رابطه با خطرپذیری گفته شده، سپس به تعاریف متغیرها و مبانی نظری مرتبط با مدیریت بحران و خطرپذیری و عواملی که بر خطرپذیری مؤثر است پرداخته شده است.
پیشینه ها و نقاط افتراق و اشتراک تحقیقات قبلی با پژوهش حاضر بررسی شده است و با استفاده از آزمون های همبستگی و رگرسیون فرضیه های اصلی و فرعی تحقیق بررسی و تحلیل شد.
در پایان می توان نتیجه گرفت با توسعه دانش و فناوری کاهش خطرپذیری می توان سطح و کیفیت مدیریت بحران را بالا برده و در برابر آسیب های زلزله مقاوم تر شد. همچنین توسعه خطرپذیری موجب می شود از به وجود آمدن بحران در مواقعی که زلزله رخ می دهد جلوگیری کرده و تلفات جانی و آسیب های مالی را کاهش داد.
نتایج به دست آمده از تحلیل فرضیه فرعی اول نشان می دهد توسعه دانش و فناوری کاهش خطرپذیری باعث آمادگی بیشتر و بهتر در برابر زلزله و همچنین اطلاع سریع تر از وقوع زلزله خواهد شد. با تحلیل فرضیه فرعی دوم نیز مشخص شد که توسعه دانش و فناوری کاهش خطرپذیری باعث مقابله بهتر در زمان وقوع زلزله و جلوگیری از تبدیل شدن آن به بحران خواهد شد و همچنین باعث کاهش تلفات و رسیدگی بهتر تیم های امدادی می شود. با تحلیل فرضیه فرعی سوم نیز مشخص شد که توسعه دانش و فناوری کاهش خطرپذیری زلزله موجب بالا رفتن کیفیت اقدامات بازسازی و بازتوانی و همچنین بالا رفتن سرعت برگشت جامعه به حالت قبل از وقوع حادثه می شود.
ارتباط بین پیکره بندی فضایی معماری و مناسک اجتماعی-مذهبی عیلامیان (مورد مطالعه: محوطیه چغازنبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی شواهدِ تاریخی مبین آن است که تاریخ و معماری «عیلام»، مستندترین نمونیه تاریخی قبل از زمان حکومت «مادها» است. «اونتاش گال» پادشاه مذهبی عیلامیان، با ساخت شهر «دور-اونتاش» و بنای معماری های مذهبی دیگر مانند «زیگورات چغازنبیل» و محوطیه اطراف آن و تقدیم آن ها به خدایان حکومت می کرد. این زیگورات و معابد و کاخ های آن، محل برگزاری مناسک مذهبی و جشن ها بوده است. مرور اعتقادها، نحویه انجام این مناسک و افرادی که در آن حضور داشته اند، از تأثیر آن بر شاکلیه بناها و معماری این دوران حکایت دارد. مطالعیه فضای رخداد آئین های مذهبی یا سنتی در مجموعه چغازنبیل و تعابیری که برای تسهیل انجام آن مراسم و سهولت دستیابی شرکت کنندگان به فضاهای مورد نیاز برای اجرای مناسک توسط معمار عیلا می در نظر گرفته شده، از اهداف پژوهش حاضر است. ازسوی دیگر، این نگارش سعی دارد با بررسی «کاخ-آرامگاه های زیرزمینی» در مجموعه چغازنبیل، نحویه نگرش انسان عیلا می به زندگی پس از مرگ و بازتاب آن در پیکره بندی فضای معماری را تشریح کند. این مقاله به شیویه توصیفی- تحلیلی به رشتیه تحریر در آمده است. شیویه گردآوری اطلاعات به روش مطالعات اسنادی-کتابخانه ای و همچنین با مراجعه به بنا و از طریق مطالعیه میدانی آثار به جامانده از زیگورات، درحال حاضر، بوده است.وجود منابع آب برای تطهیر در جای جای معبد و صحن ها و تعبییه آبراه در مقبره ها نیز از دیگر مؤلفه های نشئت گرفته از عقاید عیلا می در ساخت فضای زیگورات است که در حفاری های صورت گرفته کشف شده اند. این ساخته های معماری که از عقاید انسان عیلا می نشئت می گیرند، شکل دهندیه فضای عبادی و اجرای مناسک بوده اند. پژوهش نشان می دهد، درباریان و مردم عادی از لحظیه ورود به محوطه در فضای متفاوتی به سر می برند. افتراق در ابعاد تناسبات و فرم صحن ها و حتی نوع مصالح و منابع نشان دهندیه تفاوت سطح اجتماعی و اقتصادی کاربران آن بوده است. ابعاد و نوع برخی مسیرهای دسترسی مبین محدودیت عامیه مردم در استفاده از بخشی از فضاست. بنابراین می توان نتیجه گرفت، در این حریم اجتماعی- مذهبی تأثیر متقابل تفکر و عقاید انسان عیلا می و به ویژه پادشاهان آن دوره را بر ساخته های معماری، مسیرهای دسترسی و فضای مصرفی در پیکره بندی و شکل گیری معماری، شاهد هستیم.
شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر در توسعه گردشگری با رویکرد آینده پژوهی (نمونه موردی: شهر شوش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۰
123 - 148
حوزههای تخصصی:
امروزه صنعت گردشگری با توجه به اثرگذاری فراوان در ابعاد اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، زیست محیطی و کالبدی بر جوامع، یکی از مهم ترین عوامل توسعه همه جانبه در سطح جهان شناخته شده و می تواند نقش مهمی در توسعه پایدار داشته باشد. پایداری توسعه گردشگری نیازمند به کارگیری عوامل قابل اندازه گیری در هر یک از ابعاد توسعه پایدار است. شهر شوش یکی از مستعدترین مناطق گردشگری کشور در زمینه بناهای باارزش تاریخی و باستانی است؛ اما با وجود تمدنی غنی و مواهب طبیعی به دلیل مشخص نبودن هدف ها و سیاست های گردشگری منظم در قالب برنامه های اجرایی و سازمانی، از یک سیستم منظم آینده نگری گردشگری برخوردار نبوده و سهم متناسب با خود را در صنعت گردشگری کسب نکرده است. هدف پژوهش، شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر در توسعه گردشگری شهر شوش با رویکرد آینده پژوهی و بررسی میزان و چگونگی تأثیرگذاری این عوامل بر یکدیگر است. تحقیق حاضر براساس هدف، از نوع توسعه ای کاربردی است. روش گردآوری اطلاعات روش کتابخانه ای و اسنادی و میدانی است. جامعه آماری پژوهش شامل 20 نفر از کارشناسان مرتبط با گردشگری و برنامه ریزی شهری و منطقه ای است که 56 متغیر در قالب شش بُعد (کلان و فرااستانی، اقتصادی، مدیریتی، فرهنگی و اجتماعی، زیست محیطی و کالبدی) با استفاده از روش دلفی و نظر خبرگان شناسایی شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از ماتریس اثرات متقاطع (میک مک) استفاده شده است که درنهایت 13 عامل کلیدی: امنیت و آرامش گردشگری، بودجه دولتی در رابطه با گردشگری، اختصاص منابع مالی در بخش گردشگری، کارآفرینی، تقویت اقتصاد محلی، رقابت، دفاتر گردشگری، مؤسسات و آژانس های مسافرتی گردشگری، برگزاری جشنواره ها، وجود صنایع دستی، مشارکت شهروندان، ظرفیت تحمل محیط زیست، توسعه امکانات تفریحی و سرگرمی، مکان یابی مناسب مراکز تجاری بیشترین تأثیر را بر وضعیت توسعه گردشگری شهر شوش دارند.
بازآفرینی شهری در پرتوی نوآوری اجتماعی در شهرهای ایران، نمونه موردی شهر نیشابور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۸
189 - 213
حوزههای تخصصی:
بازآفرینی یک چشم انداز جامع و یکپارچه است که هدف آن حل مشکلات شهری است و به دنبال ایجاد تغییرات پایدار از نظر اقتصادی، فیزیکی، اجتماعی، محیطی است. اما در این روند بیشتر بر ابعاد کالبدی توجه شده و مسائل اجتماعی و فرهنگی کمتر مدنظر بوده است. به نظر می رسد رفع این نقیصه تنها با بهره مندی از نوآوری اجتماعی ممکن باشد. در این معنا، نوآوری اجتماعی به کاربرد شبکه ها، روابط اجتماعی، همکاری، انسجام اجتماعی، ارضای نیازهای انسانی، بهبود کیفیت زندگی، توانمندسازی، پایداری و مقیاس پذیری اشاره دارد. به این منظور، این تحقیق به شیوه توصیفی و تحلیلی و بررسی امکان بهره مندی از نوآوری اجتماعی در بازآفرینی بافت های ناهمگون در شهر نیشابور به انجام رسید. داده های مورد نیاز از نمونه ای به حجم 30 نفر از متخصصان گردآوری شد. این داده ها با استفاده از تکنیک های SWOT و ACCEPT تجزبه و تحلیل و ارزیابی گردید. یافته ها نشان داد که در بافت های ناهمگون نیشابور، 4 راهبرد در حوزه نوآوری اجتماعی امکان استفاده دارند. در این بین، «استفاده از ظرفیت نهادها و هیئات مذهبی در جهت تشویق مردم به مشارکت در طرح های بازآفرینی، بالاترین اولویت را به خود اختصاص می دهد. این یافته نشانگر آن است که مدیران شهری، شرکت ها و سازمان ها، می توانند از رویکردهای کم هزینه تر، اما موثرتری در بازآفرینی بهره برداری نمایند که تاکنون توجه چندانی به آنها نشده است.
تغییرات کاربری اراضی مبتنی بر تصاویر ماهواره ای در جلگه هراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سنجش از دور و GIS ایران سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
113 - 128
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: یکی از مهم ترین قدم ها به سمت توسعه پایدار حفاظت از تمامیت اراضی است؛ به طوری که سالیانه بخشی از اراضی، به دلایل متعدد، تغییر کاربری می یابند و خروج این گونه اراضی از مسیر تولید لطمات جبران ناپذیری درپِی دارد. ازآنجاکه شدت تغییر کاربری اراضی در استان مازندران، ازجمله جلگه هراز، به منزله یکی از مهم ترین مسائل زیست محیطی، در مقیاس های کلان زمانی و مکانی رخ می دهد، بارزسازی و پایش تغییرات کاربری به منظور شناخت اولیه و ارزیابی روند تغییرات آنها می تواند روشی مفید برای مدیریت و برنامه ریزی به شمار رود. با توجه به اینکه جلگه هراز، در دهه های اخیر، از بحران تغییرات مخرب کاربری اراضی در امان نبوده است، لزوم پایش، بارزسازی و روندیابی این تغییرات یکی از مهم ترین فاکتورهای مدیریتی در این منطقه محسوب می شود.مواد و روش ها: بررسی تغییرات کاربری اراضی نیازمند تلفیق لایه ها در بازه زمانی معین است. هدف این پژوهش بررسی تغییر کاربری های اراضی جلگه هراز از 1980 تا 2021 است. بر این اساس، برای سنجش تغییرات، از داده های لندست استفاده شد. با اعمال تصحیحات اتمسفری، هندسی و رادیومتری، عملیات بارزسازی تصاویر اجرا و با بهره گیری از روش طبقه بندی نظارت شده، الگوریتم حداکثر احتمال و اعمال توابع تحلیل مؤلفه مبنا، نقشه ها تولید شدند. نوع تغییرات کاربری از تابع تفاضل تصاویر شناسایی و صحت نقشه ها، با استفاده از آزمون صحت کلی و آماره کاپا، تعیین شد. نتایج و بحث: نتایج نشان داد، از 1980 تا 1990، چهار کیلومترمربع از مساحت اراضی جنگلی کاسته شد و مساحت مراتع نیز از 450 به 436 کیلومترمربع کاهش یافت. از سال 2000 تا 2010، مساحت اراضی جنگلی از 272 به 270 کیلومترمربع و مراتع نیز از 432 به 420 کیلومترمربع رسیده است. درنَهایت، طی سال های 2011 تا 2021، از مساحت اراضی جنگلی نُه کیلومترمربع و مرتع نیز پنج کیلومترمربع کاسته شده است. نتایج بررسی روند تغییرات کاربری های اراضی منطقه حاکی از آن است که مساحت اراضی جنگلی و مرتعی کاهش یافته و به مساحت اراضی کشاورزی و مناطق مسکونی افزوده شده است.نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده و اهداف تعریف شده، می توان اذعان کرد کاربری های منطقه، طی دوره آماری درنظر گرفته شده (2021-1980)، با تغییرات مساحت روبه رو بودند و تغییر محسوسی را نیز نشان دادند. بنابراین دخالت های عوامل انسانی نقش اصلی را در تغییرات کاربری اراضی دارد. این نتایج می تواند به برنامه ریزان، در شناخت عوامل مؤثر در تغییر کاربری و اتخاذ تصمیمات صحیح مدیریتی در سطوح گوناگون، کمک کند.