فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۳۳٬۸۴۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: برنامه ریزی شهری از آنجایی که با تخصیص و توزیع منابع کمیاب در بین مکان های مختلف شهر در ارتباط است، متکی بودن آن به معیار های پراکنش فضایی خدمات شهری، امری ضروری به نظر می رسد.
هدف پژوهش: هدف از پژوهش حاضر بررسی پراکنش فضایی کاربری های خدمات شهری در سکونتگاه های مراکز شهری شهرستان های استان مازندران است.
روش شناسی تحقیق: پژوهش حاضر از نوع کاربردی بوده و روش آن توصیفی - تحلیلی است. گردآوری داده های موردنیاز تحقیق با استفاده از روش کتابخانه ای و اسنادی از سالنامه آماری استان مازندران در سال 1396صورت گرفته است. در این پژوهش برای سنجش معیار پراکنش فضایی خدمات شهری از شاخص های خدمات تفریحی - رفاهی، خدمات حمل ونقلی، زیرساخت های شهری، عمران شهری، فضای سبز شهری، خدمات آموزشی، خدمات بهداشتی - درمانی و خدمات فرهنگی استفاده شده است. برای رتبه بندی مراکز شهری شهرستان های استان مازندران براساس وضعیت توسعه خدمات شهری مدل ویکور بکار رفته است.
قلمروجغرافیایی پژوهش: محدوده مورد مطالعه، مراکز شهرستانهای استان مازندران می باشد.
یافته ها: یافته های تحقیق نشان می دهد که تنها 7 شهر استان که شامل نقاط شهری 4 شهرستان بابلسر، فریدونکنار، کلاردشت و رامسر می باشند، در گروه های کاملاً برخوردار، برخوردار و نیمه برخوردار قرار دارند و شهروندان آنها از نظر برخورداری از خدمات شهری وضعیت ایده آلی دارند. به عبارت دیگر خدمات رسانی به شهروندان در شهرهای بابلسر، بهنمیر، هادی شهر، فریدونکنار، کلاردشت، رامسر و کتالم و سادات شهر به میزان زیادی قابل قبول می باشد.
نتایج: نتایج تحقیق نشان می دهد که نزدیک به 90 درصد از شهرهای استان مازندران ازنظر شاخص های خدمات شهری وضعیت نامطلوب و پایین تر از متوسط دارند و کمبود خدمات شهری مدنظر تحقیق به نسبت جمعیت این شهرها بطور چشمگیری احساس می شود.
برآورد عمق سیلاب در رودخانه قم رود با ترکیب ویژگی های هیدرولیکی رودخانه و ژئومورفیک حوضه آبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور برنامه ریزی، مدیریت و بهره برداری از منابع آب و زمین، آگاهی نسبت به تغییرپذیری فضایی منابع هم چنین درک رفتار پاسخ حوضه به منظور مدل سازی فرآیندهای فیزیکی نقش اساسی بسیار مهمی دارد. حوضه قم رود به دلیل قرارگیری در مناطق خشک و نیمه خشک و شرایط اقلیمی و ژئومورفولوژی خاص، مستعد سیلاب های ناگهانی می باشد. به دلیل کمبود داده های هیدرومتری و توپوگرافی با دقت بالا در حوضه، استفاده از مدل های هیدرولیکی منجر به نتایج دقیقی از ویژگی های هیدرولیکی سیلاب نمی شود. در چنین شرایطی، روش های که مبتنی بر ویژگی های ژئومورفولوژیک حوضه باشد، می تواند کمک کننده باشد. روش مورد استفاده در این مقاله روش اشل متغیر سیل (VFS) می باشد که ویژگی های هیدرولیکی رودخانه را با مشخصات ژئومورفیک حوضه به منظور برآورد عمق آب در رودخانه ناشی از سیلاب با دوره بازگشت های مختلف را ترکیب می کند. میزان عمق آب برای دوره بازگشت مختلف دو، پنج، ده، بیست و پنج، پنجاه و صد سال مورد بررسی قرار گرفت در هر دوره بیشترین میزان عمق آب در قسمت های نزدیک به خروجی و کمترین میزان عمق آب در قسمتهای بالادست رودخانه می باشد. بررسی ها نشان می دهد که ارتباط مستقیمی بین میزان عمق آب و مساحت زیرحوضه وجود دارد. نتایج این تحقیق می تواند برای حوضه های فاقد آمار هیدرومتری و توپوگرافی با دقت بالا به منظور برآورد سرعت اوج و عمق سیلاب مورد استفاده قرار گیرد.
واکاوی تغییرات زمانی - مکانی و پیش بینی آینده یخبندان های استان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرما و یخبندان، یکی از مخاطرات اقلیمی است که همه ساله باعث ایجاد خسارت در فعالیت های مختلف می گردد. از سوی دیگر تغییر اقلیم سبب تغییرات مکانی و زمانی یخبندان می شود. هدف این پژوهش تحلیل تغییرات زمانی - مکانی و پیش بینی آینده یخبندان های استان همدان است. جهت پیش نگری دمای حداقل روزانه استان از مدل CanESM2 استفاده شد و ریزمقیاس نمایی داده های مدل های گردش کلی با استفاده از مدل LARS-WG صورت گرفت. شبیه سازی پارامترهای فوق برای دوره 30 ساله (2050-2021) و تحت سه سناریوی RCP2.6، RCP4.5 و RCP8.5برای ایستگاه های منتخب انجام شد. نتایج حاصل از بررسی ماهانه دمای کمینه در ایستگاه های مطالعاتی استان نشان داد که دمای کمینه در دوره (2050-2021) در همه ایستگاه های مورد بررسی بر طبق هر سه سناریو و در همه ماه های سال نسبت به دوره پایه افزایش خواهد داشت. متوسط دمای کمینه استان برابر با 2/5 درجه سلسیوس است که این مقدار در دهه های آتی بر اساس سناریوهای RCP2.6، RCP4.5 و RCP8.5 به ترتیب به 6، 2/6 و 3/6 درجه سلسیوس خواهد رسید که بیشترین تغییرات مربوط به ایستگاه نوژه و کمترین آن مربوط به همدان است. توزیع فضایی آغاز و پایان یخبندان در دوره آینده بیانگر آن است که یخبندان در نواحی شمال شرقی و شمالی استان زودتر از سایر مناطق استان شروع و دیرتر خاتمه می یابد در حالی که در نواحی جنوبی استان دیرتر شروع و زودتر به پایان می رسد. نتایج حاصل از بررسی تغییرات آغاز یخبندان در دهه آینده نسبت به دوره پایه نشان داد که در همه ایستگاه های مورد مطالعه آغاز یخبندان بین 3 تا 11 روز کاهش خواهد یافت.
شناسایی عوامل تأثیرگذار بر شکل گیری و رشد سکونتگاه های غیر رسمی در شهر مشهد (مورد مطالعه: پهنه های سیدی، خواجه ربیع، قلعه ساختمان و جاده قدیم قوچان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۷
31 - 54
حوزههای تخصصی:
شکل گیری و رشد سکونتگاه های غیر رسمی، یکی از مهمترین دغدغه های مدیریت شهری در ایران و کشورهای در حال توسعه است. کلان شهر مشهد، بزرگترین مرکز جمعیتی و مقصد بسیاری از مهاجرت ها در نیمه شرقی کشور می باشد. این پژوهش به شناخت عوامل تأثیرگذار بر شکل گیری و رشد سکونتگاه های غیر رسمی در کلان شهر مشهد پرداخته است. بدین منظور چهار پهنه: سیدی، جاده قدیم قوچان، خواجه ربیع و قلعه ساختمان انتخاب شد و مورد مطالعه قرارگرفت. نتایج پژوهش نشان داد که عامل مدیریت کلان و محلی با 9/20 درصد از واریانس کل، بیشترین سهم را در شکل گیری و رشد سکونتگاه های غیر رسمی مشهد به خود اختصاص داده است. دسترسی به خدمات رفاهی و اشتغال با 9/15 درصد، شرایط محیط طبیعی و مسکونی محل سکونت قبلی با 13 درصد، عامل ارتباطات فضایی و کالبدی با 9/10 درصد و روابط قومی و اجتماعی با 8/9 درصد، از دیگر عوامل مهم مؤثر بر شکل گیری و رشد سکونتگاه های غیر رسمی مشهد می باشند و این 5 عامل در مجموع، 6/70 درصد از واریانس کل را تشکیل می دهند. علاوه بر این؛ میانگین وزنی شاخص های رشد سریع تر محدوده ها از برنامه (69/4)، ضعف مدیریت شهری (55/4)، ناکارآمدی برنامه های دولت (41/4)، بیکاری (38/4)، دستیابی به درآمد بیشتر (32/4) و ارزانی زمین و اجاره بها (25/4)، به عنوان مهم ترین شاخص های تأثیرگذار در ذیل عوامل شکل گیری و رشد سکونتگاه های غیر رسمی مشهد شناسایی شده اند. لزوم توجه همزمان به مسائل در مبدأ و مقصد مهاجرت، با تأکید بر دو عامل مدیریت و اقتصاد در کنترل رشد سکونتگاه های غیر رسمی بیار کلیدی است. ایجاد پایداری اقتصادی از طریق فرصت های شغلی برای کاهش تحرک نیروی کار در مبدأ، ترویج کشاورزی بهره ور در جهت کاهش فقر و بیکاری، بهبود زیرساخت های ارتباطی، امنیت و تسهیلات اعتباری و سیاست های مناسب توسعه مسکونی ازجمله راهکارهای عملیاتی در مبدأ مهاجرت می باشند. همچنین مدیریت یکپارچه شهری، حفظ اراضی کشاورزی، کنترل قیمت زمین و تأمین مسکن و توسعه مردم پایه در محلات نیز می تواند به کنترل رشد شهرها و سکونتگاه های غیر رسمی کمک نماید.
فضاهای زنانه و ارتباط آن با ساختار فضایی شهر تحلیلی از توزیع و انتشار طلافروشی ها در مناطق 1 و 5 شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۷
93 - 70
حوزههای تخصصی:
فضاهای زنانه، ازموضوعات مهم در مطالعات شهری است. عملکرد برخی از این فضاها (نظیرطلافروشی ها) بگونه ای است که بدون الزام محدودیت حضوربرای مردان، به شکل معناداری جاذب جمعیت زنان هستند. اثرگذاری چنین فضاهایی از عناصر ساختار فضایی شهرها می تواند تاثیر مهمی از حضورپذیری زنان در فضای شهری را به تصویر کشد. براین اساس مطالعه حاضر درنظر دارددرچارچوبِ فضاهای شهری زنانه، ضمن انتخاب دومنطقه باوضعیت درآمدی متفاوت ازشهرمشهد(مناطق1و5)، الگوی استقرار طلافروشی ها را ارزیابی کند و نشان دهد که درتوزیع اینگونه فضاها (باتوجه به سطح درآمدی هرمنطقه) چه تفاوتیهای قابل مشاهده است و این الگو ازچه قواعد نانوشته ای تبعیت می کند. شیوه مطالعه توصیفی-تحلیلی و جامعه آماری نیز شامل کلیه طلافروشی های واقع درمناطق 1و5 شهرمشهد(شامل630 طلافروشی)است. درگام اول پس از ایجاد پایگاه اطلاعات مکانی درمحیطArcGis اقدام به تعیین موقعیت طلافروشی ها، براساس اطلاعات موجود دربانک اصناف شهرداری مشهد، گردید. درادامه بابهره گیری از7متغیر(ازویژگیهای مکانی طلافروشی ها و عناصرساختارفضایی هرمنطقه) شامل موقعیت مطلق، وسعت، زمان تاسیس هرطلافروشی، همجواری باکاربریهای پیرامونی، معابر و شریانهای ارتباطی، جمعیت و جمعیت زنان، اقدام به بررسی تفاوتهای فضایی درخصوص استقرار طلافروشی ها گردید. مدلهای مورد بررسی شامل "الگوی تراکم"،"مرکزثقل"، "مسافت استاندارد"، "نزدیکترین همسایگی"، "خودهمبستگی فضایی" و "الگوی زمانی-مکانی" است. نتایج بیانگر آن است که درمناطق توسعه یافته، فضاهای زنانه مورد بررسی، کمتر از توزیع جمعیت زنان تبعیت می کند درحالیکه در مناطق باسطح درآمدپایین، فضاهای زنانه، انطباق بیشتری با عناصر محلی همچون نزدیکی به ایستگاههای اتوبوس، شریانهای محلی و فضاهای مسکونی دارد. درعین حال نکته مشترک در این قاعده مندی، رونق فعالیت این فضاهادر طول زمان ست. که به نظر می رسد در آینده، بیش از پیش فضاهای شهری را به سمت زنانه شدن سوق دهد.
ارزیابی اثرات حکمروایی خوب در پایداری روستاها (مورد مطالعه: روستاهای بدوستان غربی شهرستان هریس)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
89 - 113
حوزههای تخصصی:
اهداف: حکمروایی خوب یعنی راهبری و مدیریت جامعه به گونه ای سنجیده، درست و کارآمد و در چهارچوب قانون، همراه با پاسخگویی و مسئولیت پذیری که در گرو تعامل شهروندان و نیروهای سیاسی و اجتماعی جامعه مدنی با دولت است مطالعه حاضر با هدف ارزیابی اثرات حکمروایی خوب در پایداری روستاهای بدوستان غربی شهرستان هریس انجام شده است. مواد و روش ها: این مطالعه از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه جمع آوری اطلاعات توصیفی _ پیمایشی بود. جامعه آماری مورد مطالعه، 4828 نفر سرپرستان خانوار در روستاهای احمدآباد، ساخسلو، شاملو، جانقور، شیخ رجب، مرکید، سرای، روستاهای دهستان بدوستان غربی شهرستان هریس بودند. روش نمونه گیری چند مرحله ای بود، بدین منظور روستاهای دهستان بدوستان غربی از نظر تعداد خانوار به سه طبقه تقسیم و از هر طبقه، به نسبت تعداد روستا، هفت روستا به طورتصادفی ساده انتخاب و سپس سرپرستان خانوار با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب و مطالعه شدند. برای تعیین حجم نمونه از جدول کرجسی مورگان استفاده شد. حجم نمونه سرپرستان خانوار357 بدست آمد. ابزار سنجش پرسشنامه بود. پرسشنامه ها از نظرسنجش روایی و پایایی مورد بررسی قرارگرفت. از ضریب آلفای کرونباخ برای سنجش پایایی استفاده شد. یافته ها: یافته های استنباطی پژوهش حاکی از آن است که در بررس ی ش اخص ه ای هشتگانه حکمروای ی خ وب؛ ش اخص توافق جمعی و کارایی و اثر بخشی با میانگین 3/19 در بالاترین وزن و روستای شیخ رجب در شاخص مشارکت و روستای شاملو در شاخص عدالت محوری با میانگین 2/30 پایین ترین وزن را کسب کردند.
شناسایی عوامل موثر بر فرآیند مدیریت دانش در سازمان جهاد کشاورزی استان همدان (دیدگاه کارشناسان بخش ترویج کشاورزی)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
518 - 533
حوزههای تخصصی:
در طی قرن اخیر که در آن تمامی تلاش ها بر پایه اقتصاد دانش محور است، توجه به سرمایه های فکری و بحث مدیریت دانش در تمامی سازمان ها به خصوص سازمان های دانش محور از جمله سازمان جهاد کشاورزی مطرح است و پرداختن به آن حائز اهمیت است، بطوری که در سراسر جهان مطالعات و پژوهش های کثیری در این زمینه انجام گرفته شده است، زیرا مدیریت دانش همانند اهرمی است برای کسب مزیت رقابتی در بین سازمان ها، همچنین شیوه ای است برای بهره وری، بهبود عملکرد و کاهش هزینه ها و نهایتاً بهینه سازی دانش سازمان برای افزایش عملکرد. در این مقاله تلاش شده است تا عوامل موثر بر فرآیند مدیریت دانش در سازمان جهاد کشاورزی استان همدان، از دیدگاه کارشناسان بخش ترویج مورد بررسی قرار گیرد. بر اساس نتایج، بین دیدگاه مروجان در زمینه برخی متغیرهای موثر بر فرآیند مدیریت دانش بر حسب سن و سطح تحصیلات تفاوت آماری معنی داری وجود داشت، اما بر حسب وضعیت استخدامی، تفاوت آماری معنی داری مشاهده نشد. همچنین بر اساس نتایج تحلیل عاملی، متغیرهای موثر بر فرآیند مدیریت دانش به پنج عامل: توانمندسازی منابع انسانی، سیاست گذاری، زیرساخت فنی، برنامه ریزی و اجرایی( تخصصی- مهارتی) تقسیم شده اند.
سنجش و ارزیابی نقش تحولات کالبدی شهرهای ساحلی بر کیفیت فضاهای عمومی (مورد مطالعه: شهرهای ناحیه غربی مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرهای ساحلی استان مازندران با دارا بودن جاذبه های طبیعی، اقتصادی و گردشگری ، طی سال های اخیر رشد بسیاری را متأثر از رشد جمعیت شناور و ورود مهاجران و گردشگران تجربه کرده اند. این روند مسائل و مشکلات متعددی از جمله ساخت وساز بی رویه و بدون برنامه در نوار ساحلی، رشد افقی و گسترش بی ضابطه شهرها به سمت اراضی کشاورزی اطراف و تغییرات زیاد در ساختار فضایی و کالبدی شهر و عدم توسعه فضاهای عمومی متناسب با توسعه فضاهای خصوصی و اقتصادی را برای این شهرها به دنبال داشته است.این پژوهش باهدف بررسی نقش تحولات کالبدی شهرهای ساحلی ناحیه غربی استان مازندران بر کیفیت فضاهای عمومی انجام پذیرفت. روش مطالعه حاضر ازنظر هدف کاربردی و ازنظر ماهیت توصیفی- تحلیلی و میدانی است.جامعه آماری این پژوهش شهروندان شهرهای ساحلی نوشهر،چالوس،تنکابن و رامسر بوده وحجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 382 نفر تعیین،که با استفاده از روش نمونه گیری احتمالی طبقه بندی شده از میان جامعه آماری انتخاب شده اند.روش گردآوری اطلاعات به صورت میدانی و مهم ترین ابزار آن پرسشنامه است. روش تجزیه وتحلیل داده ها از طریق مدل های رگرسیون و معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای spss-pls انجام شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است وضعیت تحولات کالبدی شهرهای موردمطالعه در زمینه های توجه به سرانه و استاندارد در طراحی و ایجاد فضاهای شهری و ساماندهی سیما و منظر فضاهای شهری در حد مطلوب ارزیابی شده و در زمینه کیفیت فضای عمومی،مؤلفه راحتی،آسایش و زیبایی بصری دارای بیشترین تحقق پذیری و مؤلفه فعالیت دارای کمترین میزان تحقق پذیری در طراحی فضاهای عمومی بوده است. براساس مدل رگرسیون،شش مؤلفه توجه به سیما و منظر شهری،توسعه امکانات و خدمات،افزایش سطح اشغال و تغییر چشم انداز طبیعی،میزان بهره گیری از توسعه درونی شهر و آلودگی محیطی،تأثیر معناداری بر کیفیت فضاهای عمومی دارد.بر اساس مدل ساختاری تحقیق،مؤلفه تحولات کالبدی بر مؤلفه اجتماعی پذیری دارای بیشترین اثرگذاری و بر روی مؤلفه راحتی، آسایش و زیبایی بصری دارای کمترین اثرگذاری بوده است.
نقش دیوان بین المللی کیفری در تحقق اهداف و پیشبرد حقوق بشر و تبیین ابعاد ژئوپلیتیک آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حقوق بش ر دوستانه یک مس ئله جهانی اس ت و تضمین رعایت آن نیز راهکارهای جهانی می طلبد. یکی از راه های حمایت و تضمین رعایت حقوق بش ر دوس تانه، وجود سازوکارهای اجرایی اس ت. از این رو برای حمایت از حقوق بشر دوس تانه در عرصه بین المللی نیاز به سازوکارهای بین المللی است. از سوی دیگر، آخرین گام در فرایند توس عه رژیم های حقوقی، تعبی ه قواعد کیفری در حمایت از اص ول و قواعد آن نظ ام اس ت. در این میان، دیوان کیفری بین المللی ساختار حقوقی نوینی برای تعقیب مرتکبین جنایات بین المللی و ناقضان حقوق انسانهاست. دیوان مزبور از طریق ایجاد پیوند بین صلح و امنیت بین المللی و عدالت کیفری با مقوله حقوق بشر و حقوق بشردوس تانه ارتباط یافته است که در پرتو اساسنامه اش، می تواند نقش مهمی در پیشبرد سیاست های حقوق بشر دوس تانه داشته باشد. تفسیر قواعد اساسنامه بر اساس حقوق بش ر دوستانه، ماهیت حقوق بشر دوس تانه جنایات بین المللی مشمول صلاحیت دی وان و... همگی دال بر تح ول و تکامل حقوق کیفری بین المللی به س مت حمایت س ازمان یافته از حقوق بشر دوس تانه و برخورد کیفری با نقض های بنیادین حقوق بشر دوس تانه می باشد. اما مس اله اصلی مدنظر نوشتار حاضر این است که نقش دیوان بین المللی کیفری در تحقق اهداف و پیشبرد حقوق بشر و تبیین ابعاد ژئوپلیتیک آن چگونه است؟ با توجه به چنین رویکردی، این پژوهش با روشی توصیفی و تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اسنادی در پی پاسخگویی به پرسش مطرح شده فوق است.
شناسایی الگوی علی اصول پایداری زیست محیطی براساس آیین نامه Leed با تاکید بر معماری سنتی ایران (مورد پژوهش: شهر قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۲
۱۶۹-۱۵۷
حوزههای تخصصی:
صرفه جویی در مصرف انرژی های فسیلی و توسعه پایدار به مباحث بسیار مهم و رایج در سطح بین المللی تبدیل گشته اند. به طوری که حفظ منابع انرژی، جلوگیری از آلوده کردن زمین و محیط زیست، کاهش میزان مصرف انرژی های فسیلی و هم زیستی با شرایط طبیعی واقلیمی مبدل به یکی از مهمترین تدابیر در معماری و شهرسازی شده و معماران و شهرسازان راملزم به رعایت اصول و قواعد خاصی در زمینه ساخت و ساز می کند. در طول سالیان گذشته راهکارها، معیارها و استانداردهای متفاوتی در زمینه ی بهینه سازی مصرف انرژی در ساختمان ها تدوین گردیده است که از جمله معیارهای قابل توجه در عصر حاضر می توان به لید( LEED) اشاره نمود. هدف پژوهش حاضر شناسایی الگوی علی اصول پایداری زیست محیطی براساس آیین نامه لید است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی-تحلیلی است. جامعه اماری پژوهش حاضر را معماران و کارشناسان شهر قم تشکیل می داد. حجم نمونه به صورت هدفمند 25 نفر تعیین شد. به منظور دستیابی به هدف پژوهش از مدل دیمتل فازی استفاده شد. یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد که از بین معیارهای پایداری زیست مجیطی براساس الگوی لید معیار سایت پایدار به عنوان تاثیرگذارترین معیار و معیار اولویت های منطقه ای و نوآوری در طراحی به عنوان تاثیرپذیرترین معیار شناسایی شد. همچنین معیارهای انرژی،جو و کارایی آب و کیفیت هوای داخل ساختمان و مصالح و منابع به عنوان معیارهای حد واسط شناسایی شد
ارزیابی میزان تحقق پذیری حکمروایی خوب شهری در شهر ماکو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
104 - 88
حوزههای تخصصی:
هدف: افزایش روزافزون جمعیت شهرها مشکلات عدیده ای را برای اداره شهرها ایجاد کرده است؛ به طوری که حل این مشکلات به چالشی بزرگ برای مدیریت شهری تبدیل شده است. به نحوی که مدیریت شهری به تنهایی قادر به حل این مشکلات نیست. مراکز علمی و تحقیقاتی و سازمان های بین المللی توسعه در زمان حاضر رویکرد «حکمروایی خوب شهری» را به عنوان اثربخش ترین، کم هزینه ترین و پایدارترین شیوه مدیریت شهری معرفی کرده اند. حکمروایی شهری فرایندی است که بر اساس کنش متقابل میان سازمان ها و نهادهای رسمی اداره شهر از یک سو و سازمان های غیردولتی و تشکل های جامعه مدنی از طرف دیگر شکل می گیرد. هدف از این مقاله، تحلیل و بررسی میزان تحقق پذیری حکمروایی خوب در مدیریت شهری شهر ماکو از طریق بررسی شاخص های حکمروایی خوب شهری است.روش و داده: روش پژوهش توصیفی - تحلیلی و از نوع کاربردی است. جامعه آماری این پژوهش شامل دو گروه شهروندان و کارشناسان (شهرداری و شورای شهر) است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده از پرسش نامه، از آزمون های آماری مقایسه میانگین (T-test و ANOVA) استفاده شده است.یافته ها: نتایج به دست آمده نشان می دهد از دید شهروندان تمامی شاخص های حکمروایی خوب شهری در سطح پایینی قرار دارد. اما از نظر کارشناسان تنها شاخص مشارکت در سطح پایین قرار دارد. همچنین همه محله های شهر ماکو از لحاظ حکمروایی خوب شهری در سطح پایینی قرار دارند و محله های شهر ماکو در سه شاخص قانون مداری و شاخص عدالت و شاخص بینش راهبردی با یکدیگر تفاوت معنی داری دارند. به طور کلی نتایج این تحقیق حاکی از پایین بودن میزان تحقق حکمروایی خوب شهری در شهر ماکو است.نوآوری، کاربرد نتایج: در بیشتر پژوهش های صورت گرفته به بررسی تنها برخی از شاخص های حکمروایی خوب شهری پرداخته شده اما در پژوهش حاضر از هشت شاخص حکمروایی خوب شهری، هم از دیدگاه شهروندان و هم از دیدگاه کارشناسان بررسی شده استفاده شده است. همچنین از نتایج این پژوهش می توان در برنامه ریزی های مختلف با تأکید بر تمرکززدایی از فرایند مدیریت شهری بهره گرفت.
تحلیل و آشکارسازی واداشت های دمایی تغییرات پوشش اراضی استان لرستان با استفاده از محصولات سنجنده MODIS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
133 - 152
حوزههای تخصصی:
مداخلات انسان در عرصه های طبیعی به صورت تغییر در کاربری اراضی منجر به ایجاد دومینویی از ناهنجاری ها و سپس مخاطرات محیطی شده است. این تغییرات گسترده و انباشتی در پوشش و کاربری اراضی، خود را به شکل ناهنجاری هایی از قبیل شکل گیری رواناب های شدید، فرسایش خاک، گسترش بیابان زایی و شور شدن خاک نشان داده است. هدف اساسی این تحقیق آشکارسازی واداشت های دمایی ساختار پوشش اراضی استان لرستان و تحلیل اثر تغییرات کاربری اراضی بر ساختار دمایی استان است. در این راستا از داده های طبقات پوشش اراضی محصول کامپوزیت MCD12Q2 و دمای سطح زمین محصول MOD11A2 سنجنده MODISاستفاده شد همچنین، به منظور آشکارسازی واداشت های دمایی هرکدام از پوشش های اراضی استان در خلال فصل گرم و سرد از تکنیک ماتریس تحلیل متقاطع (CTM) استفاده شد. نتایج نشان داد به طورکلی در سطح استان لرستان 5 طبقه پوشش شامل: اراضی جنگلی، مراتع، اراضی کشاورزی، اراضی ساخته شده و اراضی بایر قابل آشکارسازی بودند. نتایج حاصل از تحلیل ماتریس متقاطع نشان داد که در فصل گرم و فصل سرد به ترتیب پوشش جنگلی (کد 5 IGBP) با دمای 48 درجه سانتی گراد و پوشش اراضی شهری و مسکونی (کد 13 IGBP) با دمای 16 درجه سانتی گراد به عنوان گرم ترین کاربری به شمار می روند. علاوه بر آن مشاهده گردید که از سویی واداشت های حرارتی پوشش اراضی در فصل گرم به حداقل رسیده و تفاوت معنی داری بین ساختار دمایی طبقات پوشش اراضی دیده نمی شود؛ اما در فصل سرد، واداشت های حرارتی پوشش اراضی به صورت بارزتری خود را نشان می دهد. نتایج حاصل از آزمون تحلیل واریانس بیانگر آن بود که در دوره سرد سال، برخلاف دوره گرم سال، طبقات پوشش اراضی مختلف؛ به صورت معنی داری (Sig=0.026) واداشت های حرارتی متفاوتی را در سطح استان، ایجاد کرده است. تحلیل تعقیبی شفه بیانگر آن بود که این تفاوت بین طبقات پوشش مراتع و پوشش بیلت آپ بوده است.
تأثیر جهانی شدن و پیچیدگی اقتصادی بر رانت منابع طبیعی در کشورهای منا: شواهدی از فرضیه کوزنتس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
37 - 46
حوزههای تخصصی:
جنبه های متعددی از فرضیه کوزنتس وجود دارد که به اندازه کافی مورد تجزیه وتحلیل قرار نگرفته اند، ازجمله حوزه جهانی شدن و شاخص پیچیدگی اقتصادی که به شدت نادیده گرفته شده اند. ازاین رو در تحقیق حاضر برای اولین بار با استفاده از داده های بازه زمانی 1995 تا 2019 و روش پانل اثرات ثابت با اعمال EGLS علاوه بر اثر جهانی شدن و پیچیدگی اقتصادی بر رانت منابع طبیعی به بررسی فرضیه کوزنتس با استفاده از متغیر رانت منابع طبیعی در 16 کشور منطقه منا پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که افزایش پیچیدگی اقتصادی تأثیر منفی و معنی داری بر میزان رانت منابع طبیعی دارد به گونه ای که با افزایش یک واحدی شاخص پیچیدگی اقتصادی میزان رانت منابع طبیعی بیش از 14/0 کاهش می یابد. علاوه بر آن نتایج نشان دهنده این است که تولید ناخالص داخلی رابطه معکوس و معناداری با میزان رانت منابع طبیعی دارد؛ به گونه ای که با افزایش یک درصدی تولید ناخالص داخلی میزان رانت منابع طبیعی بیش از 57/0 کاهش می یابد؛ درحالی که مجذور تولید ناخالص داخلی رابطه مثبت با میزان رانت منابع طبیعی دارد؛ به گونه ای که با افزایش یک درصدی تولید ناخالص داخلی میزان رانت منابع طبیعی بیش از 06/0 افزایش می یابد؛ بنابراین فرضیه کوزنتس در مورد کشورهای منا صادق نیست. نتایج تحقیق همچنین نشان دهنده تأثیر مثبت شاخص جهانی شدن بر رانت منابع طبیعی است؛ به گونه ای که با افزایش یک درصدی شاخص جهانی شدن میزان رانت منابع طبیعی بیش از 34/0 افزایش می یابد. با توجه به این نتایج و ازآنجاکه در فرآیند توسعه اقتصادی کشورهای منا درآمدهای حاصل از منابع طبیعی و به دنبال آن آسیب به محیط زیست افزایش می یابد، دولت ها باید بر بهبود کیفیت نهادی و تشویق به استفاده از انرژی های تجدید پذیر برای به حداقل رساندن اثرات منفی، تمرکز کنند.
آشکار سازی تاثیر ساختار میکروفیزکی ابرناکی در بارش های استان خوزستان با استفاده از محصولات ابر سنجنده MODIS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۲
۴۸۶-۴۷۱
حوزههای تخصصی:
هدف اساسی این تحقیق آشکارسازی ارتباط ساختار میکروفیزیکی ابرناکی و توزیع مقدار بارش در سطح استان خوزستان می باشد. در این راستا ابتدا 3 رخداد بارش فراگیر در سطح استان خوزستان انتخاب گردید و مقادیر بارش تجمعی 24 ساعته آن ها اخذ گردید. رخداد بارش 17 دسامبر 2006 به عنوان یک نمونه بارش سنگین، 25 مارس 2019 به عنوان یک کیس بارش متوسط و در نهایت 27 اکتبر 2018 به عنوان یک کیس بارش سبک فراگیر انتخاب شد. فاکتور های میکروفیزیکی ابرهای مولد این بارش ها از محصول ابر سنجنده MODIS (MOD06)، اخذ شد. این فاکتورها شامل دما، فشار، و ارتفاع قله ابر، ضخامت اپتیکال و نسبت ابرناکی بود. در نهایت با تولید یک ماتریس با 64000 کد اطلاعاتی 1 کیلومتری، و اجرای تحلیل همبستگی فضایی در سطح اطمینان 95/0، ارتباط بین ساختار میکروفیزکی ابرناکی و مقادیر توزیع فضایی بارش های منتخب آشکار گردید. نتایج بیانگر آن بود در کیس مطالعاتی بارش سنگین و متوسط که میانگین فضایی بارش تجمعی 24 ساعته در سطح استان به ترتیب برابر 36 و 12 میلمتر بود، یک ساختار ابرناکی کاملاً تکامل یافته با نسبت ابرناکی بیش از 75 درصد و گسترش عمودی 6 تا 9 هزارمتری، با صخامت اپتیکال 40 تا 50، منجر به رخداد این بارش های فراگیر و قابل توجه در سطح استان شده است. در حالی که در کیس بارش سبک، یک گسست چشمگیر در گسترش افقی ابرناکی در سطح استان دیده شده و درصد ابرناکی به کمتر از 10درصد رسیده بود. علاوه بر آن فاکتورهای مربوط به گسترش عمودی ابرناکی نیز بسیار کمتر بود، به طوری که ارتفاع قله ابر در این بارش بین3 تا 5 هزار متر بوده است. نتایج این تحقیق نشان داد، در کیس بارش سنگین و متوسط همبستگی فضایی معنی داری در سطح اطمینان 95/0 بین فاکتورهای میکروفیزکی ابرناکی MOD06 و مقادیر بارش ثبت شده دیده شد
واکاوی تأثیرات اصلاحات ارضی بر ساختار اجتماعی روستایی (مورد مطالعه: روستای قلعه شیان، استان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وقوع اصلاحات ارضی در ایران تغییرات و پیامدهای مختلف اجتماعی و جغرافیایی در روستاهای کشور به وقوع پیوست. این تغییرات باعث بر هم ریختن ساختارهای اجتماعی در منطقه های روستایی شد. کمتر پژوهشی را می توان یافت که محققان در آن با نگاه محلی ساختارهای اجتماعی را بررسی کرده باشند؛ از این رو در پژوهش حاضر سعی شده است اثر های اصلاحات ارضی بر ساختار اجتماعی روستای قلعه شیان در استان کرمانشاه مطالعه شود. برای این منظور از پارادایم کیفی و روش توصیفی-اکتشافی بهره گرفته شد. جامعه مطالعه شده مطلعان و افراد بالای 50 سال سابقه سکونت در روستا بودند که زمین های آنان مشمول قانون اصلاحات ارضی شده بود. این افراد با بهره گیری از نمونه گیری هدفمند بارز انتخاب و سپس داده ها با مصاحبه های عمیق فردی و نیمه ساختارمند جمع آوری شد. در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل محتوا استفاده شد. طبق یافته های پژوهش ساختار اجتماعی روستای قلعه شیان تا قبل از اصلاحات ارضی به صورت طبقه حاکم (مالک، مباشر، کدخدا)، مستقل (میزان دار، کشاورزان مستقل و خوش نشین) و پیرو (میراب، جفتیار، مزور و ورزر) بود که بعد از اصلاحات ارضی، ساختار اجتماعی به صورت زمین دار (زمین داران بزرگ، زمین داران کوچک و آبخورها)، پیرو (کارگران کشاورزی و خوش نشینان) و تحصیلکرده ها (مروجان، معلمان، پزشکان و بهیاران) تغییر پیدا کرد. همچنین، نتایج نشان داد که برخلاف اینکه اصلاحات ارضی از میزان نابرابری های اجتماعی کاسته و تا حدی انتظارات مردم را برآورده کرده است، همچنان مالک، مباشر و کدخدا در بین مردم از منزلت و قدرت اجتماعی برخوردار هستند. با توجه به یافته های این پژوهش به برنامه ریزان و سیاست مداران توصیه می شود در جریان اصلاحات ارضی به عامل جغرافیایی در ساختاربندی اجتماعی توجه جدّی داشته باشند.
الزامات ژئوپلیتیکی توانمندسازی سواحل جنوب ایران: از منظر افزایش قدرت دریایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۳)
215 - 239
حوزههای تخصصی:
ایران در زمره کشورهایی است که از موقعیت دریایی مناسبی برخوردار است و می تواند از موهبت های دریایی بهره مند شود. موقعیت جغرافیایی ایران بین دریای خزر از سمت شمال، خلیج فارس و دریای عمان از سمت جنوب، موقعیت دریایی مناسبی برای ایران به ارمغان آورده است. ایران می تواند با برخورداری از مزایای اقتصادی و دریانوردی تجاری، به ارتقاء جایگاه قدرت دریایی خود در عرصه منطقه ای و فرامنطقه ای کمک نماید. نوشتار پیش رو در پی تببین الزامات ژئوپلیتیکی توانمندسازی سواحل جنوب ایران به عنوان پیونددهنده فضای داخلی به فضای بین المللی است؛ امری که موجب ارتقاء قدرت دریایی کشور می گردد. روش تحقیق مقاله مزبور با بهره گیری از روش توصیفی و تحلیلی و استفاده از مطالعات کتابخانه ای و اسناد مربوطه است. نتایج نشان می دهد، عواملی همانند ماهیت برّی ایران و بی توجهی تاریخی به سواحل جنوبی؛ ظرفیت جغرافیایی، ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی سواحل ایران(همانند: شرایط توپوگرافی و اقلیمی مناسب، سواحل طولانی، مجاورت با عرصه های اقیانوسی، تسلط بر شبکه های ارتباطی دریایی، ویژگی های ترانزیتی پیوندی و امکان اتصال کشورهای شمالی و جنوبی به یکدیگر)؛ نقش سواحل جنوبی ایران بویژه سواحل مکران در قدرت دریایی و همچنین اهمیت دریا در اسناد بالادستی، می تواند در تقویت سواحل و قدرت دریایی کشور مورد توجه بیش از پیش قرار گیرند. راهکارهای پیشنهادی باید متکی بر مواردی همانند وابسته سازی سایر بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای به سواحل ایران و بهره مند شدن از توسعه تکنولوژی دریایی در قالب یک استراتژی و دیپلماسی دریایی هوشمند به اجرا درآید.
The Right to War and Katechon in the Geopolitics of Crisis(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۴)
86 - 113
حوزههای تخصصی:
Conducting a special military operation in Ukraine has created a crisis in legal and geopolitical order. Political documents such as ``On the Historical Unity of Russians and Ukrainians`` and ``on conducting a special military operation`` cannot be truly re-read except by re-interpreting the geopolitico-theological texts of the Heideggerian theoreticians of the Russian Katechonic identity. By re-visiting the theory of Katechon, this article aims to examine the so-called Katechontic identity of Russia in the geopolitics of crisis and the dimensions of the Russian mindset in intervention in legal rule making in the global state of war. In fact, the main question of this article is how the Katechonic identity of Russia is defined in apocalyptic geopolitics, and theories such as neo-Eurasianism and National Bolshevism, based on theological and philosophical foundations, have worked to prepare an anti-legal order beyond the international legal order? The Russo-Ukrainian War is the main case. This article is in the framework of radical political theology, critical theory in international law and critical geopolitics.
A Critical Geopolitical Analysis of the Representation of Africa in International Relations: Andrew Linklater’s Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۴)
231 - 254
حوزههای تخصصی:
The African continent has, to date, been mostly perceived as a “marginalized” geographical or geopolitical foundation and is represented in international relations (IR) so narrowly in the definitions provided by classical geopolitical knowledge or hegemonic knowledge of international relations. Nevertheless, efforts must be made by intellectual and practical elites worldwide for a more realistic representation of the opportunities and potentials of this continent by relying on conceptual-theoretical formulations. To address the main question of the relationship between Africa's geopolitical position and its conceptual and theoretical representation within the discipline of International Relations. The author suggests examining the pathology of conceptual-theoretical formulations in International Relations (IR) and Geopolitics. this requires a new reading of critical geopolitics drawn on the works of Andrew Linklater, which can provide more basic explanatory ideas with the critique of epistemological foundationalism, state-centrism, narrative-based approach, and nature of the disciplines. This paper is a theoretical research that proposes a new conceptual framework. It adopts an explanatory-critical analytical method to explain the theoretical approach of global critical geopolitics. The results of the paper emphasize that the theories and texts of IR and Geopolitics must be reviewed and reformulated with innovative evaluations centered on the position and role of Africa in the international history of the world. It highlights the importance of considering the distinct lived experiences of the continent which can serve as a basis for developing a methodological, epistemological, and ontological research program for participation in global politics and non-western international relations.
بررسی مطلوبیت زیستگاه کاراکال Schreber, 1776) Caracal caracal,) با استفاده از مدل MaxEnt در اقلیم آینده ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۷
370 - 348
حوزههای تخصصی:
امروزه از تغییرات اقلیمی به همراه تخریب زیستگاه به عنوان مهمترین عوامل تهدید کننده حیات وحش یاد می شود. از این رو داشتن اطلاعات صحیح از نیاز های اکولوژیک و زیستگاه هر گونه زمینه را برای حفاظت از گونه ها در برابر این تغییرات فراهم می کند و تعیین مهمترین عوامل در جلب نظر گونه ها و تهیه نقشه های مطلوبیت زیستگاه می تواند اقدامی در جهت حفاظت از گونه ها باشد. در ایران بعد از پلنگ و یوزپلنگ کاراکال سومین گربه سان موجود است که نقش کلیدی در کنترل جمعیت جوندگان دارد و زیستگاه های آن بیشتر در مناطق خشک قرار گرفته است. بر همین اساس در این پژوهش، به بررسی تاثیرات تغییر اقلیم بر زیستگاه های کاراکال و نیز نحوه پراکنش این گونه تحت دو سناریوی اقلیمی RCP2.6 و RCP8.5 در دوره زمانی 2061 تا 2080 در ایران با استفاده از روش حداکثر آنتروپی پرداخته شد. در این مطالعه از چهار دسته متغیر محیطی شامل: متغیر های اقلیمی، توپوگرافی، کاربری اراضی و پوشش زمین که در مجموع 32 متغیر برای زمان حال و 14 متغیر برای آینده استفاده شده است. نتایج نشان داد که متغیر های فاصله از مناطق حفاظتی، شن زارها، مناطق جنگلی متراکم، بیشترین تاثیر را در انتخاب زیستگاه مطلوب برای گونه کاراکال در زمان حال داشته و متغیر های میانگین دمای گرم ترین فصل سال و میانگین ارتفاع از سطح دریا تحت دو سناریوی آینده بیشترین تاثیر را در انتخاب زیستگاه توسط گونه خواهند داشت. همچنین بررسی نقشه های مطلوبیت زیستگاه کاراکال نشان داد که هم اکنون این گونه تنها 2/13درصد از زیستگاه های ایران را به خود اختصاص داده است که با شبکه حفاظتی کنونی تنها 2/48 درصد همپوشانی دارد این در حالی است که این میزان زیستگاه مطلوب گونه در آینده تحت سناریو های RCP2.6 و RCP8.5 به ترتیب به 9/30 و 4/27 خواهد رسید و از میزان همپوشانی آن با شبکه حفاظتی کنونی تا حدود 66 درصد کاسته و به مقدار 8/17 درصد همپوشانی خواهد رسید.
بررسی موانع بازدارنده توسعه فعالیت های گردشگری سالمندی (مطالعه موردی: شهر قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۷
421 - 401
حوزههای تخصصی:
گردشگری سالمندان به دلیل قابلیت و مزیت های رقابتی از توجه زیادی برخوردار است. شهر قم دومین مرکز زیارتی کشور بعد از شهر مشهد در سطح ملی است، بازار بالقوه ای که با برطرف کردن موانع سفر برای سالمندان می توان از مزیت رقابتی آن در عرصه جذب گردشگر سالمندان استفاده کرد. هدف این پژوهش ارائه چارچوبی برای شناسایی تأثیرات مستقیم و غیر مستقیم موانع مؤثر بر عدم توسعه گردشگری سالمندان در شهر قم است. موانع توسعه گردشگری سالمندی در چهاربخش اصلی یعنی موانع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، مدیریتی و سازمانی، نگرش دولتی دسته بندی شدند. نوع تحقیق کاربردی و روش بررسی توصیفی– تحلیلی است. برای جمع آوری داده ها از روش پیمایشی و کتابخانه ای استفاده شده. جامعه آماری شامل گردشگران سالمند و کارشناسان و متخصصان حوزه گردشگری است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد. نتایج حاکی از آن است که چهار عامل مورد بررسی بر عدم توسعه گردشگری سالمند اثر مثبتی دارند. نتایج آزمون T نیز نشان داد که همه موانع در سطح معناداری 0/05، بالاتر از میانگین معیار هستند و در این میان بالاترین میانگین به موانع اقتصادی (5/17) و موانع مدیریتی و سازمانی (2/10) کمترین میانگین را به خود اختصاص داده است. اثرگذارترین عامل بر عدم توسعه گردشگری سالمند، موانع اقتصادی است (با ضریب بتای0/643) که 52 درصد از واریانس عدم توسعه گردشگری سالمند را تبیین می نماید. ضریب تولرانس 0/923 نیز حاکی از آن است که موانع اقتصادی پیش بینی کننده قوی و ملاک است.