فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۵٬۰۰۱ تا ۲۵٬۰۲۰ مورد از کل ۳۴٬۸۶۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
مسأله کم آبی در چند سال گذشته و خشک شدن زاینده رود، مسائل و مشکلات زیست محیطی را برای شهروندان اصفهان بسیار ملموس و واقعی نموده است. مسائل زیست محیطی دیگر نیز مانند آلودگی هوا و تخریب منابع طبیعی اخیرا بیشتر مورد توجه قرار گرفته اند. مسأله مهم در این زمینه این است که این مشکلات به چه میزان بر رفتارهای زیست محیطی افراد تاثیر می گذارند. تحقیق حاضر با هدف بررسی عوامل تاثیر گذار بر رفتار زیست محیطی شهروندان اصفهان صورت گرفته است. جامعه آماری تحقیق شامل همه افراد 10 سال و بالاتر ساکن در شهر اصفهان است که از بین آنها با استفاده از فرمول کوکران 376 نفر به عنوان نمونه و با شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. روش تحقیق پیمایشی و ابزار اندازه گیری متغیرها پرسشنامه بود. ابزار تحقیق از اعتبار صوری برخوردار بود و آلفای کرونباخ پایایی متغیرها از آستانه 7/0 بالاتر بودند. نتایج تحقیق نشان داد که میانگین رفتار زیست محیطی پاسخگویان در حد متوسط بود و اینکه متغیر رفتار زیست محیطی با متغیرهای دینداری ( R=0/249), نگرش زیست محیطی (R=0/167)، دانش زیست محیطی (R=0/285)، درآمد ( R=-0/18)، و تحصیلات ( R=0/052) رابطه معنادار داشت ولی بین متغیرهای سن , جنسیت، تاهل و رفتار زیست محیطی رابطه ای دیده نشد.
عملیاتی سازی فاصله ی روانی در بازاریابی گردشگری (مطالعه موردی: مقصد گردشگری ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه ی حاضر، عملیاتی سازی و سنجش فاصله ی روانی ادراک شده از مقصد گردشگری ایران است. فاصله ی روانی تفاوتی است که گردشگران بین مبدأ خود و کشور مقصد ادراک می کنند. در این مطالعه از روش تحلیل عاملی اکتشافی برای استخراج ابعاد فاصله ی روانی ادراک شده و از روش تحلیل عاملی تاییدی از آزمون روایی سازه ها استفاده شده است. جامعه ی آماری این پژوهش، اعضای شبکه ی مجازی گردشگری کوچ سرفینگ بوده اند که تجربه ی سفر به ایران را نداشته اند. به شیوه ی نمونه گیری در دسترس 620 نفر از این جامعه که به مناطق مختلف جهان تعلق داشتند، دراین مطالعه شرکت کردند. نتایج نشان می دهد که فاصله ی روانی یک سازه ی سه بعدی با ابعاد زیرساختی، فرهنگی و قانونی است. گردشگران مناطق مختلف نیز فاصله ی روانی ادراک شده ی بالایی را نسبت به مقصد ایران ادراک می کنند. نتایج تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد بین گردشگران بالقوه از مناطق مختلف از نظر فاصله ی روانی ادراک شده درخصوص ایران، تفاوت معنی دار وجود دارد. گردشگران از مبدأ خاورمیانه در مقایسه با سایر مناطق فاصله ی روانی کمتری را ادراک کرده بودند.
پیامد سیاست های هدایت و کنترل رشد بر روند گسترش سکونتگاه های پیراشهری در هاله کلانشهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۲ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۳۷
۲۳۰-۲۱۳
حوزههای تخصصی:
فرایند تحول و گذار از مراکز روستایی به شهری در قلمروی پیرامونی کلانشهر تهران یا به عبارتی تحولات پیراشهرنشینی، در دهه های اخیر روند درحال رشد و گسترشی داشته است. یکی از نیروهای تاثیرگذار بر چنین تحولاتی سیاست های هدایت و کنترل رشد شهر است. این سیاست ها از ابعاد کلانی چون کمربند سبز و مرزهای رشد شهری تا ابعاد خردی همچون ضوابط و مقررات توسعه شهری و منطقه بندی کاربری اراضی در طرح های جامع شهری را در بر می گیرند. برون فکنی و سرریز توسعه از مراکز جمعیتی دارای نظام هدایت و کنترل رشد فضایی به مراکز با نظام هدایت و کنترل رشد ضعیف یا فاقد آن در شرایط وجود تفرق سیاسی و تعدد قلمروهای مدیریتی در منطقه کلانشهری تهران، موجب پیراشهرنشینی پراکنده و رشد قارچ گونه سکونتگاه های پیراشهری به ویژه در قلمروی جنوبی کلانشهر تهران می شود. هدف از این پژوهش بررسی روند گذار از سرریز توسعه منتج از اعمال سیاست های کنترل رشد به گسترش پیراشهرنشینی در هاله کلانشهری تهران است که در شرایط پخش چنین سیاست هایی در بین قلمروهای مدیریت محلی در منطقه صورت می گیرد. تحلیل این روند بر اساس تغییرات نرخ رشد جمعیت طی دوره ۱۳۷۵- ۱۳۸۵ خورشیدی در مراکز جمعیتی مستقر در هاله کلانشهری تهران است که در مدل مفهومی فرایند محوری صورت می گیرد.
تامین آسایش حرارتی فضای معماری در اقلیم گرم و خشک ایران با بهره مندی از رفتار حرارتی زمین(مطالعه موردی: استفاده از زمین در خانه های سنتی مناطق گرم و خشک ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روند نامطلوب ساخت و ساز و عدم همسازی با کیفیات آب و هوایی بومی، صدمات جبران ناپذیری را بر طبیعت، محیط زیست پیرامونی و اقلیم جهانی زده است. روند صعودی مصرف منابع محدود فسیلی، افزایش بیشینه دمای هوا، رشد بیابانزایی، و ازدیاد هزینه های ساختمانی، از اثرات معماری نا آشنا با اقلیم محلی است. در این میان، مناطق گرم و خشک، از این هجمه ی نامناسب ساختمانی- بویژه در کشور در حال توسعه ی ایران - در امان نیستند. با توجه به خطری چنین هولناک، تمامی جهان رو به انواع توسعه ی پایدار گذاشته که این مهم در مورد مناطق خشک و بیابانی با وجود محدودیتهای جغرافیایی نیز صادق است. این در حالی است که در ایران – با وجود منابع وافر انرژیهای طبیعی و تجارب گرانقدر معماری کهن اقلیمی-طی سالیان گذشتهبه دلیل عدم توجه به این داشته های فرهنگی و طبیعی، شاهد تولید انواع هزینه های ساختمانی و اقلیمی- در بخش خانگی بیش از 42% از کل سبد مصرفی انرژی کشور - بوده که نتیجه آن تخریب شرایط زیستی بوده است. از اینرو، این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی – تحلیلی و با مطالعات کتابخانه ای، پس از بررسی حجم مصرف انرژی و لزوم جایگزینی پایداری در معماری ملی و جهانی، در جهت هدف پژوهش به معرفی یکی از پایدارترین راهکارهای معماری در بومهای گرم و خشک، یعنی ارتباط با زمین و اصول آن پرداخته، و پس از شناخت ارتباط معنادار رفتار دما با عمق، جنس و تراکم خاک در مناطق گرم و خشک ایران – شاخص شهر یزد-سابقه ی این روش را در معماری سنتی کویری کشور کاویده، و سرانجام راهکارهایی را برای استفاده ی بهینه زمین در تامین شرایط آسایش دمایی - گرمایش و سرمایش ایستا - در معماری مسکونی گرم و خشک ایران پیشنهاد دهد.
بررسی فرایندهای مورفودینامیکی شکل دهنده دره خضرآباد بر اساس شواهد و تحلیل رسوب شناسی حوضه
منبع:
پژوهشنامه کلام سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱
87-114
حوزههای تخصصی:
رسوب و ویژگی های آن از مهم ترین و متقن ترین شواهد و داده در بررسی شرایط محیطی از جنبه های مختلف اعم از شرایط زیستی، اقلیمی (نوسانات و تغییرات)، تکتونیکی و حتی شرایط باستان شناختی و تمدنی است. بنابراین، رسوب را از وجوه و نقطه نظرهای مختلفی مانند جنس، مواد تشکیل دهنده، ذرات و قطر آن ها، ریشه درختان و آثار و بقایای جانوران موجود در آن ها و... بررسی و مورد آزمایش قرار می دهند. مطالعه حاضر به بررسی دانه سنجی رسوبات در حوضه آبریز خضرآباد که در غرب شهر یزد قرار گرفته است، جهت شناخت و درک فرآیندهای حاکم و اثر گذار بر تغییر ناهمواری ها و همچنین تغییرات اقلیمی گذشته می پردازد. جهت این امر، پس از بازدید میدانی از حوضه شش نمونه رسوب در طول دره-رودخانه خضرآباد برداشت و پس از انتقال به آزمایشگاه، شستشو و خشک گردیدند. سپس مقدار حدود 300 گرم برای هر نمونه در دستگاه گرانولومتری به مدت 15 دقیقه قرار داده شدند. قطر الک های مورد استفاده در این آزمایش از درشت به ریز به ترتیب 2000، 1000، 550، 355، 250، 125، 63 میکرون بوده است. پس از مشخص کردن درصد رسوب روی هر الک به کمک نرم افزار Gradistat، عوامل آماری رسوب شناسی از قبیل میانگین (Mz)، میانه (Md)، انحراف معیار جامع (SDI)، چولگی جامع (SKI) و کشیدگی منحنی (Ku) بدست آمد. نتایج آزمایش حاکی از چند خاستگاه و ژنز بودن رسوبات است به گونه ای که فرآیندهای جریانی، یخچالی و تکتونیکی را می توان به ترتیب از مهم ترین عوامل دخیل در ایجاد این رسوبات قلمداد کرد. از این نظر، در کواترنر، حوضه تحت تاثیر شرایط یخبندان و ذوب یخ قرار داد، علاوه بر آن تکتونیک نیز حوضه (بخش های میانی حوضه) را تحت تاثیر قرار داده است. همچنین، بررسی پارامترهای آماری حاکی از وجود سیلاب های بزرگ در منطقه مورد مطالعه است؛ چرا که انحراف معیار در برخی از نمونه های رسوب بسیار بالا است.
بررسی منابع و پیامدهای جریان فاضلاب ها ی شهری و صنعتی در روستاهای بخشی از حریم جنوبی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پی رشد کنترل نشدة جمعیت منطقة شهری تهران که با رشد و گسترش صنایع نیز همراه بوده، منابع آب کشاورزی به نفع شهرها و صنایع تصرف شده و مورد بهره برداری قرار گرفته اند. در مقابل، فاضلاب ها ی شهری و صنعتی در تبعیت از شیب زمین به حریم جنوبی شهر سرازیر شدند. تا کنون بخش عمدة این فاضلاب ها بدون طی فرایند تصفیه، برای آبیاری مزارع به کار گرفته شده اند. درخصوص میزان و کیفیت آلودگی آب، خاک و محصولات کشاورزی به کمک نمونه برداری ها ی آزمایشگاهی، پژوهش ها یی در منطقة مورد مطالعه (بخشی از حریم جنوبی شهر تهران در محدودة شهرستان ری) انجام گرفته است. در مقالة حاضر ضمن شناسایی منشأ و منابع آب های آلوده و حجم و کیفیت آنها با استفاده از مطالعات میدانی و تحلیل اطلاعات اسنادی به روش فراتحلیل، نتایج جمعی مطالعات یادشده ازنظر چگونگی تأثیرگذاری بر زندگی ساکنان منطقه بررسی شده است. یافته ها نشان از زایل شدن ظرفیت اکوتوریستی منطقه، دگرگونی در ساخت اجتماعی جمعیت، تغییر نوع کشت، آلودگی محصولات کشاورزی و دام و گسترش نی زارها در اثر جریان آب های آلوده در منطقه و استفاده از آنها در آبیاری دارند.
الگوی توسعه کارآفرینی اکوتوریسم در مناطق روستایی (مطالعه موردی: روددره های گردشگری استان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه تنوع بخشی به اقتصاد روستایی از طریق توسعه کارآفرینی، بیش از پیش توجه محققان و برنامه ریزان را به خود جلب کرده است. براین اساس یکی از فرصت های جدید اقتصادی، صنعت گردشگری روستایی به ویژه اکوتوریسم در روستاهای مناطق حاشیه شهرهای بزرگ، از جمله تهران بوده که برای اوقات فراغت و نیاز شهروندان به مناطق طبیعی با چشم انداز زیبا و دور از آلودگی ها، اهمیت یافته است. در این راستا، سؤال اساسی این است که توسعه کارآفرینی اکوتوریستی بر اساس کدام الگو امکان پذیر است؟ لذا هدف مطالعه، ارائه الگوی توسعه کارآفرینی اکوتوریستی در مناطق روستایی با پتانسیل گردشگری دره ای است. بر این اساس، در پژوهش پیش رو هفده روستا در هفت مسیر رود دره ای نمونه های مطالعه انتخاب شدند و با استفاده از روش کمی پیمایشی، در سطح صاحبان کسب وکارهای گردشگری که کارآفرینان اکوتوریستی در روستاهای منتخب به شمار می روند، به بررسی سهم و ارتباط عوامل سه گانه (شرایط محیطی، سیاست ها و رویه های قانونی) ویژگی های کارآفرینانه پرداخته شد. نتایج نشان می دهد که بر حسب شاخص های انتخابی و بر اساس آزمون همبستگی پیرسن، ارتباط معناداری بین عوامل سه گانه تأثیرگذار بر توسعه کارآفرینی برقرار است. همچنین براساس نتایج رگرسیون چندمتغیره و تحلیل مسیر به عمل آمده، پس از مشخص شدن میزان تأثیرات غیر مستقیم متغیرها، به محاسبه کل تأثیرات مستقیم و غیر مستقیم پرداخته شد که درنتیجه آن، ویژگی های کارآفرینانه با بیشترین تأثیر در کارآفرینی اکوتوریستی قرار دارد. درنهایت مشخص شد الگوی توسعه کارآفرینی اکوتوریستی ارائه شده این پژوهش، 2/35 درصد تبیین کننده توسعه کارآفرینی اکوتوریستی در منطقه است.
بررسی و تحلیل موانع ژئوپلیتیکی مناسبات اقتصادی ایران جمهوری آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصولاً برقراری روابط تجاری اقتصادی عمیق بین کشورها، مستلزم وجود بسترها و زمینه های هم تکمیلی است. بسترهای و زمینه های هم تکمیلی در برقراری روابط اقتصادی، همچون ظرف اصلی و بستر پویای روابط تجاری اقتصادی بین کشورها عمل می کنند. روابط تجاری اقتصادی ایران با جمهوری آذربایجان نیز از این امر مستثنا نیست. در روابط اقتصادی بین ایران و جمهوری آذربایجان، تعلقات ژئوپلیتیکی گوناگونی، از جمله اشتراکات تاریخی، فرهنگی و وابستگی های فضایی جغرافیایی بین طرفین، شاکله اصلی بسترهای هم تکمیلی است؛ با این حال طبق شواهد و مستندات موجود، روند جاری در روابط تجاری اقتصادی ایران و جمهوری آذربایجان در قیاس با روابط اقتصادی جمهوری آذربایجان با رقبای ایران در منطقه، اصلاً رضایت بخش نیست. در واقع با توجه به وضعیت موجود، سؤال پژوهش حاضر این است که با وجود چنین وابستگی های جغرافیایی و ژئوپلیتیکی توانمند یا فضای کاملاً بارور برای تعمیق مناسبات تجاری اقتصادی بین ایران جمهوری آذربایجان، مهم ترین دلایل ژئوپلیتیکی ضعف در مناسبات طرفین چیست؟ در همین راستا، طبق نتایج این پژوهش، مناسبات اقتصادی بین ایران و جمهوری آذربایجان از وجود موانع ژئوپلیتیکی همچون اختلافات طرفین در زمینه رژیم حقوقی دریای خزر، تبعات سیاسی ژئوپلیتیکی بحران قره باغ، تقابل رویکردهای ناسیونالیستی طرفین و مناسبات راهبردی جمهوری آذربایجان با ایالات متحده آمریکا و اسرائیل رنج می برد؛ اگرچه دلایل سیاسی نیز در وقوع وضعیت جاری در مناسبات اقتصادی طرفین بی تأثیر نیست، بررسی آن از مجال این پژوهش خارج است.
طراحی کمپ های تفریحی- گردشگری (مطالعة موردی: سیلوانا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از ارائة این مقاله، بررسی، طراحی و ایجاد کمپ تفریحی- گردشگری در سیلوانا در غرب ارومیه است. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی است و گردآوری اطلاعات از طریق منابع و بررسی های میدانی انجام شده است. کمپ ها استراحتگاه هایی هستند که در مسیرها یا در مناطق دیدنی و خوش آب وهوا و به عنوان یک سایت تفریحی- گردشگری و ارائة خدمات به مسافران احداث می شوند و کاربری ها و فضاهای متعددی دارند. استان آذربایجان غربی، به ویژه ارومیه و ناحیة کردنشین سیلوانا به لحاظ طبیعی، منطقه ای ویژه و منحصربه فرد است. در نزدیکی شهر سیلوانا، فضایی وسیع و مشرف به رودخانه و در کنار سد سیلوانا، اراضی بسیار وسیعی وجود دارد که در روزهای تعطیل، هزاران گردشگر و مسافر را برای گردشگری و اقامت موقت و گذران اوقات فراغت به سوی خود جذب می کند. مکان یابی کمپینگ براساس ویژگی های طبیعی، تاریخی، مذهبی، ورزشی و... صورت می گیرد. در اطراف سد رودشهر چای، هیچ گونه استراحتگاه، فضای تفریحی و امکانات و خدمات وجود ندارد؛ بنابراین، وجود یک کمپ تفریحی- گردشگری و ورزشی بسیار ضروری است. در این مقاله، پس از بررسی مبانی نظری، تحلیل اقلیم و بررسی سایت، برنامه ریزی فیزیکی و طراحی کمپ انجام شده است. محدوده، جزء اقلیم های سرد و کوهستانی است و برای تفریح های زمستانه و تابستانه بسیار مناسب است. سایت کمپ، به سمت دریاچه، سد و به طور کلی به توپوگرافی زیبا دید دارد و به ارومیه و غرب کشور نیز دسترسی دارد. در برنامه ریزی فیزیکی این سایت، پارکینگ، رستوران، فضاهای تجاری، فضاهای فرهنگی، ورزشی و تفریحی مانند نمازخانه، شهر بازی، پیست اسب سواری، پینت بال، زمین گلف، زمین تنیس، زمین بسکتبال، استخر سرپوشیده، استخر سرباز، فضای سبز، زمین بازی کودکان، موزة حیات وحش، کمپ و واحد های مسکونی، واحد درمانی، نگهبانی، فضای پذیرش و اطلاعات، آتش نشانی، ایستگاه تاکسی، ساختمان اداری و سالن بولینگ، زمین فوتبال، جایگاه اسکی، جایگاه ماهیگیری، محدوده های استقرار چادر و آلاچیق، حمام و سرویس های بهداشتی، سالن اجتماعات، داروخانه و... در نظر گرفته شده است.
پهنه بندی حساسیت خطر وقوع زمین لغزش با استفاده از مدل احتمالاتی وزن واقعه (تئوری بیزین)(مطالعه موردی: حوضه آبخیز بار نیشابور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه یکی از وظایف مهم دانش ژئومورفولوژی کاربردی، بررسی موقعیّت و ارزش محیط های انسانی خطرپذیر و آسیب پذیر در برابر انواع مخاطرات ژئومورفیک است. رخدادهای طبیعی فرآیندهای پیچیده ای هستند که بر تمامی بخش های کره زمین تأثیر می گذارند. در ایران در مورد خسارات ناشی از حرکات توده ای مطالعاتی صورت گرفته که طبق گزارش، خسارت مربوط به 4900 زمین لغزش از بانک اطلاعاتی تا پایان شهریور ماه 1386، معادل 126893 میلیارد ریال برآورد گردید. در دهه های اخیر افزایش زیادی در تمایل به استفاده ازمدل های گرافیکی، از جمله شبکه های بیزین در مدل سازی منابع طبیعی و به ویژه خطر وقوع زمین لغزش شده است. هدف از این پژوهش پهنه بندی حساسیت زمین لغزش با استفاده از مدل احتمالاتی وزن واقعه در حوضه آبخیز بار نیشابور است. تحقیق حاضر در صدد شناسایی و تعیین مناطق حساس به زمین لغزش با استفاده از روش مذکور است تا با شناسایی این مناطق اقدامات اجرایی برای کنترل در منطقه، سمت و سویی منطقی بیابد و از اتلاف انرژی و سرمایه جلوگیری شود. مواد و روشها جهت تهیّه نقشه خطر زمین لغزش ابتدا با استفاده از نقاط لغزشی بانک اطلاعات زمین لغزش کشور، 32 زمین لغزش و پهنه لغزشی تشخیص داده شد و نقشه پراکنش زمین لغزش های منطقه مورد مطالعه تهیّه گردید. مرحله بعدی شامل تهیّه پایگاه اطلاعاتی از عوامل مؤثر در زمین لغزش می باشد. سپس برای انجام تحقیق با استفاده از داده های فوق و بر اساس مدل احتمالاتی وزن واقعه(بیزین)، پهنه های حساس به زمین لغزش حوضه آبخیز بار مشخص گردید. شبکه های بیزین به نام شبکه های تصمیم، شبکه های تصادفی و نمودارهای تأثیر نیز شناخته می شوند. حوضه آبخیز بار با فاصله 40 کیلومتری در شمال غرب شهرستان نیشابور و 18 کیلومتری شمال شهرستان فیروزه و از نظر موقعیّت ریاضی بین 32 27 ˚36 تا 10 33 ˚36 عرض شمالی و 44 40 ˚58 تا 44 46 ˚58 طول شرقی در دامنه های جنوبی ارتفاعات بینالود واقع شده است. بحث در روش احتمالاتی وزن واقعه برای وزن دهی به لایه های مختلف اطلاعاتی، از نقشه پراکنش زمین لغزش های منطقه استفاده شد. بعد از تهیّه نقشه های وزنی بر اساس روابط مدل، نقشه حساسیت خطر وقوع زمین لغزش تهیّه گردید و بر اساس شکستگی های طبیعی به چهار کلاس (خطر کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد) طبقه بندی شد. لذا نمی توان جهت ارزیابی نقشه های مورد نظر و تعیین دقت آنها، از نقشه پراکنش زمین لغزش های منطقه مورد مطالعه استفاده کرد. جهت حل این مشکل 70 درصد از نقاط لغزشی برای مدل سازی و 30 درصد باقیمانده برای ارزیابی مدل مذکور مورد استفاده قرار گرفت. سپس با استفاده از منحنی راک(ROC) صحت نقشه های تهیّه شده مورد تأیید قرار گرفت. در نهایت نقشه ای که دارای بیشترین دقّت بود به عنوان نقشه نهایی حساسیت خطر زمین لغزش برای منطقه مورد مطالعه پیشنهاد شد. نتیجه گیری نتایج به دست آمده از ارتباط هر یک از عوامل مؤثر بر وقوع لغزش و نقشه تهیّه شده با استفاده از تئوری احتمالاتی بیزین نشان می دهد که بیشتر لغزش های منطقه در کلاس شیب 15-5 درجه، جهت جنوب و جنوب شرقی، شکل شیب محدب، طبقات ارتفاعی 1700-1580 متر، کاربری های مرتع و اراضی آبی و باغی، فاصله 300-0 و 600-300 متری از گسل، لیتولوژی سازند دلیچای(Dlichai Formation)، شاخص رطوبت30-20 و شاخص توان آبراهه 60-45 به ترتیب بیشترین وزن ها را به خود اختصاص داده بنابراین بیشترین حساسیت را به لغزش در منطقه مورد مطالعه دارند. ارزیابی مدل با استفاده از منحنی راک صورت پذیرفت و دقت مدل احتمالاتی تهیّه شده در منطقه، 51/76 درصد (خیلی خوب) برآورد گردید. نتایج این پژوهش نشان داد که مهمترین عوامل مؤثر در ناپایداری شیب های منطقه عامل لیتولوژی و فاصله از گسل و شاخص رطوبت می باشد.
تبیین عوامل مؤثر در بحران زایی و مدیریت مرزهای ایران و پاکستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرزهای بین المللی به عنوان خطوطی که موجودیّت های سیاسی را از یکدیگر جدا می کند دارای اهمیت ویژه ای هستند و کشورها تلاش زیادی را برای کنترل آنها انجام می دهند.اما تهدیدهایی که از سوی مرز متوجه کشورها می شود تنها با کنترل امنیتی و انتظامی خط مرزی رفع نمی گردد و در اینجاست که مدیریت مرزها اهمیت پیدا می کند. مدیریت مرزها شامل فعالیّت های سیاسی، اقتصادی، عمرانی نیز می شود و علاوه بر خط مرزی، مناطق مرزی را نیز در بر می گیرد.
ایران در شمار کشورهایی است که دارای بیشترین همسایه است و عوامل متعدد داخلی و نابسامانی سیاسی و اقتصادی در کشورهای همسایه مشکلات زیادی را در راستای کنترل و مدیریت مرزها ایجاد کرده است. به گونه ای که می توان برخی از مرزهای ایران را بحران زا نامید. این موضوع در مرزهای شرقی و به ویژه مرزهای ایران و پاکستان نمود بیشتری یافته است به گونه ای که به رغم تلاش های انجام شده توسط نهادهای ذیربط، در زمینه ی مدیریت مرزها اقدامات مطلوبی صورت نپذیرفته است.
در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به بررسی عوامل مؤثر در بحران زایی و همچنین مدیریت مرزهای ایران و پاکستان می پردازیم. هدف نگارندگان پاسخگویی به این پرسش است که: عوامل مؤثر در بحران زایی مرزهای ایران و پاکستان کدامند؟ و ایران برای مدیریت مرزهای خود با پاکستان با چه چالش هایی روبرو است؟
نتایج بررسی نشان داد که ویژگی های مرز از جمله تاریخچه مرز، نحوه ی شکل گیری و نوع مرز به همراه توان مدیریتی کشور در عرصه امنیتی و انتظامی و ویژگی های فرهنگی و اقتصادی مناطق مرزی و همکاری های کشور همسایه از عوامل مؤثر در بحران زایی و همچنین مدیریت مرزهای ایران و پاکستان است. ضعف اقتصاد محلی، ضعف فرهنگی در مناطق مرزی، ناهمگونی با فرهنگ غالب کشور، نفوذ بنیادگرایی و تروریسم و نابسامانی اقتصادی و سیاسی همسایگان نیز مهم ترین چالش های ایران برای مدیریت بهینه ی مرزهای خود با پاکستان است.
بررسی و تحلیل تغییرات زمانی- مکانی یخبندان در حوضه زاینده رود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حوضه زاینده رود به دلیل تنوع آب و هوایی و آب حیات بخش رودخانه زاینده رود، یکی از مناطق مهم کشاورزی در سطح کشور است. از آنجایی که پدیده یخبندان به ویژه یخبندان دیررس بهاره به درختان میوه و محصولات کشاورزی این منطقه خسارت زیادی وارد می کند؛ بنابراین بررسی یخبندان در این حوضه ضروری است. در این تحقیق شدّت یخبندان دوره سرد سال و فصل بهار در حوضه زاینده رود در 5 آستانه ی ضعیف (0 تا 5- درجه)، متوسط (1/5- تا 10- درجه)، شدید (1/10- تا 15- درجه)، بسیار شدید (1/15- تا 20- درجه) و فوق العاده شدید (کمتر از 20- درجه سلسیوس) با استفاده از آمار دمای کمینه شبانه روز 13 ایستگاه هواشناسی طی دوره آماری 16 ساله (72-1371 تا 87-1386) بررسی گردید. نقشه پهنه بندی فراوانی شدّت های مختلف یخبندان نیز در محیط Arc Map ترسیم شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که تمام ایستگاه های مورد مطالعه حوضه زاینده رود در دوره سرد سال یخبندان ضعیف تا بسیار شدید را تجربه می کنند؛ امّا یخبندان فوق العاده شدید تنها در مناطق مرتفع (بالای 2000 متر) اتفاق می افتد. در فصل بهار، یخبندان ضعیف تا آخر فروردین و در ایستگاه های مرتفع تا دهه سوم اردیبهشت و یخبندان متوسط تنها در ایستگاه های 2000 متر به بالا در فروردین ماه رخ می دهد. یخبندان شدید نیز تنها در شمال غرب منطقه مورد مطالعه اتفاق می افتد. با توجه به نقشه های پهنه بندی، شمال غرب حوضه زاینده رود از نظر فراوا نی وقوع شدّت های مختلف یخبندان منطقه پرخطر می باشد.
ارزیابی و پهنه بندی وضعیت اقلیم دفاعی نیمه غربی کشور با استفاده از شاخص اقلیم دفاعی (DCI)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آب وهوا یکی از مهم ترین عوامل جغرافیایی تأثیرگذار بر امور دفاعی و نظامی است که همواره باید توسط طراحان حوزه دفاعی و نظامی در انتخاب دکترین ها، تاکتیک ها و حتی در انتخاب نوع نیروهای نظامی، تجهیزات نظامی، البسه، آماد، تعمیر و نگهداری، ساخت تأسیسات مدنظر قرار گیرد. یکی از دغدغه های فرماندهان راهبردی برای برنامه ریزی دراز مدت، آگاهی و شناخت از ویژگی های اقلیمی مناطق مختلف می باشد. برای ارزیابی و پهنه بندی شرایط اقلیم دفاعی در نیمه غربی کشور، 45 ایستگاه سینوپتیک موجود در منطقه که دارای دوره آماری بالای 20 سال بودند، انتخاب شده و داده های اقلیمی مربوط به پارامترهای دما، رطوبت نسبی، سرعت و جهت باد، ابرناکی، میدان دید، بارش باران و برف در دوره روزانه و ماهانه از سازمان هواشناسی دریافت گردید. سپس آستانه های عناصر اقلیمی تأثیرگذار در عملیات نظامی تعیین و احتمالات وقوع پارامترهای تأثیرگذار بر عملیات نظامی محاسبه شد و در نهایت با استفاده از روشAHP وزن دهی و رتبه بندی پارامترها صورت گرفته و شاخص اقلیم دفاعی به دست آمد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که نیمه غربی کشور از بعد اقلیم دفاعی به سه بخش شمالی، میانی و جنوبی تقسیم می گردد. بخش شمالی شامل منطقه آذربایجان (آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، زنجان و اردبیل)، کردستان و همدان، بخش میانی شامل لرستان، کرمانشاه و شمال ایلام و بخش جنوبی شامل خوزستان و جنوب ایلام می باشد. در مناطق مرتفع و نسبتاً مرتفع بخش های شمالی و میانی در بین ماه های اردیبهشت تا آبان شرایط مناسب اقلیم دفاعی(خوب تا عالی) و در بین ماه های آذر تا فروردین شرایط نامناسب اقلیم دفاعی حاکم است. در مناطق کم ارتفاع بخش های میانی و شمالی در ماه های تیر، مرداد، دی و بهمن شرایط نامناسب و در بقیه ماه های سال شرایط مناسب اقلیم دفاعی وجود دارد. در بخش های جنوبی منطقه (خوزستان و جنوب ایلام) در بین ماه های اردیبهشت تا مهر شرایط نامناسب، در ماه های آذر، دی و بهمن شرایط قابل قبول و در ماه های آبان، اسفند و فروردین شرایط مناسب از بُعد اقلیم دفاعی حاکم است.
ناحیه بندی اقلیمی جنوب و جنوب غرب ایران با رویکرد برنامه ریزی منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، پهنه بندی اقلیمی منطقه جنوب و جنوب غرب ایران بر اساس روش های آماری چند متغیره صورت گرفته است. برای این منظور از15 پارامتر اقلیمی در 30 ایستگاه هواشناسی محدوده مورد نظر استفاده شده است. با انجام میان یابی، آرایه ای به ابعاد ایجاد گردید که ردیف های آن مبین مکان و ستون ها نمایانگر متغیرهای اقلیمی می باشند. اجرای تحلیل عاملی بر روی آرایه مزبور نشان داد که اقلیم محدوده مورد مطالعه تحت تأثیر سه عامل بارش، دما و رطوبت می باشد که 90درصد پراش داده ها را تبیین می نمایند. عامل بارش بیشینه پراش داده ها را تبیین و بیشینه وزن آن در امتداد کوه های زاگرس با آرایش شمال غربی - جنوب شرقی گسترش دارد. عامل دما بیش از 30درصد پراش داده ها را تبیین نموده و بیشینه وزن آن در مناطق کم ارتفاع دامنه جنوبی غربی ارتفاعات زاگرس قرار دارد. عامل رطوبت 10 درصد از پراش را تبیین و آرایش مکانی بار این عامل در مناطق ساحلی گسترش دارد. در نهایت با بهره گیری از روش تحلیل خوشه ای سه پهنه اقلیمی متمایز شناسایی شد. این نواحی اقلیمی عبارت اند از: ناحیه گرم و مرطوب که بخش بیشتری از کرانه های خلیج فارس و استان خوزستان را در بر می گیرد؛ ناحیه گرم و خشک و کم بارش که بخش های جنوب شرق محدوده مورد مطالعه را شامل می شود و ناحیه سرد و پربارش که شمال ارتفاعات زاگرس (بخش های زیادی از استان های یاسوج، شهرکرد، قسمت های شمالی خوزستان، لرستان و ایلام) را شامل می شود. به منظور ارزیابی نتایج حاصل از تحلیل خوشه ای، از روش های تحلیل ممیزی و آزمون تفاضل گیری استفاده گردید. نتایج آزمون های صحت سنجی در پهنه بندی نشان داد که 7/97 درصد از اعضای گروه ها به طور درست جایابی شده اند.
بررسی اقلیم بارشی جمهوری آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، جهت بررسی روند تغییرات بارش جمهوری آذربایجان از داده های بارش روزانه پایگاه داده آفرودایت که دارای تفکیک مکانی 25/0 * 25/0 درجه است، در یک دوره 57 ساله (1951-2007) استفاده شده است. نخست برای واکاوی مکانی داده ها، با روش نزدیک ترین همسایگی در نرم افزار سورفر نقشه های همبارش سالانه، فصلی و ماهانه تهیه گردید. پس از بررسی نقشه سالانه، میانگین یاخته ای بارش سالانه آذربایجان 410 میلیمتر تعیین شد. بیشینه بارش در قسمت های شمالی (ارتفاعات شاه داغ و بازاردوزو)، جنوب خاوری (منطقه لنکران) و باختری (منطقه خان کندی) آذربایجان بوده است. بیشینه و کمینه فصلی بارش به ترتیب در بهار و زمستان بوده که تقریباً تمامی مناطق را تحت پوشش قرار داده است. در الگوی پراکندگی بارش ماهانه، بیشینه بارش در برج خرداد بوده که قسمت های شمالی (ارتفاعات شاه داغ و بازاردوزو) و باختری (منطقه خان کندی) آذربایجان بیشترین بارش را دریافت کرده و کمینه بارش در برج مرداد بوده که ارتفاعات شمالی (ارتفاعات شاه داغ و بازاردوزو) و باختری (منطقه خان کندی)و جنوب خاوری (منطقه لنکران) بیشترین بارش را دریافت کرده است. برای تحلیل روند زمانی بارش، سری های زمانی ماهانه، فصلی و سالانه محاسبه گردید و سپس با آزمون ناپارامتری من-کندال روند افزایشی یا کاهشی با سطح اطمینان 95% و 99% آزمون شد. در سری زمانی سالانه آذربایجان در هر دو سطح اطمینان بارش دارای روندی معنادار کاهشی است. در سریهای زمانی فصلی،فصول تابستان و زمستان روندی معنادار کاهشی دارند ولی در فصول بهار و پائیز فرض وجود روند تأیید نشد. در بین سریهای زمانی ماهانه، فقط برجهای خرداد و اسفند دارای روند معنا دارکاهشی هستند و بقیه برجها فاقد روند می باشند.
مقایسه مدل های SLEMSA و CORINE در تخمین فرسایش خاک (مطالعه موردی: حوضه تنگ سرخ شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مشکلاتی که محققان رشته های ژئومورفولوژی، هیدرولوژی، کشاورزی و ... با آن مواجه هستند، برآورد میزان رسوب در سیستم های آبی است که میزان آن می تواند خسارات زیادی را به سازه های آبی همچون سدها متحمل گرداند. هدف از این تحقیق، بررسی شدت فرسایش و عوامل موثر در آن و مقایسه دو مدل SLEMSA و CORINE در حوضه آبخیز تنگ سرخ شیراز است. در این پژوهش، جهت مقایسه و ارزیابی دو مدل اشاره شده، ابتدا نقشه ها و مقادیر پارامترهای اصلی در مدل اسلمسا شامل داده های توپوگرافی، فرسایندگی و فرسودگی خاک و پوشش گیاهی تهیه و در نهایت نرخ فرسایش، کانون های فرسایشی و مهمترین عامل موثر در این مدل با استفاده از نرم افزار های ARC MAP (تابع raster calculator) محاسبه و سپس با محاسبه شاخص های اصلی در مدل کورین مانند فرسایش دهندگی، فرسایش پذیری، شیب و پوشش گیاهی منطقه مورد مطالعه از نظر میزان فرسایش طبقه بندی گردید. مقایسه این دو مدل نشان می دهد که مدل کرین با توجه به اینکه به جزئیات بیشتری می پردازد از دقت بیشتری برخوردار بوده و عامل شیب مهمترین فاکتور در افزایش میزان فرسایش در حوضه است.
مطالعه ی تطبیقی کیفیت زندگی در شهر مشهد از دیدگاه شهروندان مورد مطالعه: محله ی هاشمیه و محله ی سعدآباد
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۲ بهار ۱۳۹۳ شماره ۵
145 - 164
حوزههای تخصصی:
برخورداری از کیفیت زندگی مطلوب حق همه ی شهروندان است. از آنجایی که حد آسایش و رفاه یک فرد با حداکثر شاخص های کیفیت زندگی حاصل می شود، لذا امروزه کیفیت زندگی بسیار مورد توجه مدیران و برنامه ریزان شهری قرار گرفته است. هدف این تحقیق مطالعه ی تطبیقی کیفیت زندگی از دیدگاه شهروندان شهر مشهد (مورد مطالعه محله هاشمیه- منطقه 9 و محله سعدآباد- منطقه 1) می باشد. روش تحقیق توصیفی- پیمایشی و از نظر هدف کاربردی است. جهت آزمون فرضیات از روش مقایسه میانگین و از آزمون لوین جهت تعیین برابری یا عدم برابری واریانس های دو جامعه استفاده شده است. جامعه ی آماری شامل کلیه ی خانوارهای ساکن در محلات سعدآباد و هاشمیه می باشدکه با استفاده از نمونه گیری کوکران، حجم نمونه برای هر محله تعیین شده و در مجموع 327 پرسشنامه توزیع شده است. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS استفاده شده است. نتایج حاکی از این است که اختلاف معناداری در شاخص های کیفیت زندگی دو محله مشاهده نشد، زیرا هیچ کدام از دو محله ی مورد مطالعه به طور مطلق محدوده ی کاملا توسعه یافته و یا توسعه نیافته نیستند، بلکه بر اساس یافته های تحقیق هر دو محله خود به سه محدوده ی برخوردار، نیمه برخوردار و کمتر برخوردار تفکیک می شوند، بنابراین تمامی فرضیات مبنی بر اینکه اختلاف معنی دار در دو محله از منظر شاخص های اقتصادی، اجتماعی، فیزیکی-کالبدی کیفیت زندگی وجود دارد، رد شدند و نمی توان یک محله را صرفاً به خاطر رشد مسکونی توسعه یافته تلقی کرد، بلکه تمامی مولفه های کیفیت زندگی به طور کلی سطح توسعه یافتگی یک منطقه و محله را تعیین می کنند.
بازخوانی ابعاد زیبایی شناسی محیطی فرم شهر؛ مورد پژوهی: استخوان بندی اصلی شهر تاریخی اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۲ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۳۵
۱۰۲-۸۷
حوزههای تخصصی:
تبیین مفهوم گفتمان مدنی در عرصه های عمومی شهری با رویکردی اکتشافی؛ از حمام ها تا تالارهای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳۶
۲۹۸-۲۶۹
حوزههای تخصصی:
کاربرد مدل TOPSIS در فرایند تحلیل توان های محیطی برای توسعه ی شهری مطالعه موردی : شهرستان های اردبیل، نیر، نمین و سرعین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روند رو به رشد شهرنشینی و به تبع آن رشد شتابان فضای کالبدی شهرها، یکی از نمودهای برجسته در زندگی بشر امروزی تلقی می شود. بر همین اساس، به کارگیری ساز و کارهای کارآمد در کانالیزه کردن توسعه ی فیزیکی شهرها در بسترهای مناسب را می توان امری اجتناب ناپذیر در فرایند برنامه ریزی شهری در نظر گرفت. یکی از این ساز و کارها استفاده از تکنیک های کارآمد در اولویّت بندی تناسب اراضی برای توسعه ساخت و سازهای شهری است. در تحقیق حاضر با انتخاب شهرستان های اردبیل، نیا، نمین و سرعین، به عنوان مطالعه ی موردی، سعی شده است تلفیقی از قابلیت های GIS و مدل TOPSIS، در یک زمینه تجربی از موضوع تحقیق به آزمون گذاشته شده و خروجی های حاصله در قالب نقشه کلاس بندی شده از تناسب اراضی برای توسعه ی شهرها، ارایه گردد. برای انجام این مهم، تشکیل معیارهای ارزیابی، استانداردسازی نقشه های معیار به واسطه ی درجه عضویت در تابع فازی، تعیین وزن معیارها به روش CRITIC و تهیه ی نقشه های استاندارد شده وزنی از جمله اقداماتی بودند که در برایند انجام آن ها، مقدمات لازم برای استفاده ی عملیاتی از مدلTOPSIS در محیط GIS فراهم گردید. بررسی نتایج حاصل از به کارگیری مدل در محدوده ی مورد مطالعه نشان داد که پیکسل های اولویّت دار معرفی شده در خروجی حاصل از مدل، دارای شرایط بهینه از منظر معیارهای تعریف شده هستند. بنابراین این مدل می تواند به عنوان یک سیستم پشتیبان تصمیم گیری (DSS)، در فرآیند انتخاب بسترهای مناسب برای توسعه ی کالبدی شهر مورد استفاده قرار گیرد.