فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۲۱ تا ۱٬۰۴۰ مورد از کل ۳٬۶۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
Rhymes are beautiful instruments which play crucial aesthetic roles in Persian poetry. This study aimed to investigate the different forms of translation of rhymes in Hafiz’s poetry based on Lefevere’s model. As such, the 1st, 97th, and 149th ghazals of Hafiz’s Divan were selected to be studied. The ghazals were translated by Alexander Rogers, Gertrude Lodeinbell, Maryam Foradi, and Alexander von Humboldt-Lehrstuhl. Each translation was carefully analyzed by the researcher how the rhymes were translated into English. The data were tabulated and coded. According to the results obtained in this research, 65% of Maryam Foradi’s translation was in the form of free translation, while, and all of Alexander Rogers’s and Alexander von Humboldt-Lehrstuhl’s translations were combinations of literal and phonemic translations. The study can be beneficial to poetry translators and translation students in giving them insights on how rhymes can be rendered into another language.
زن در شعر البیاتی و شاملو با تکیه بر نظریّه ساخت یابی گیدنز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصل تحوّل جایگاه به مثابه واقعیّتی اجتماعی، برمبنای مطالعات جامعه شناختی، با نظریّه ساخت یابی «آنتونی گیدنز» قابل بررسی و انطباق است. نظریّه حاضر برمبنای تفکیک ناپذیری دو بُعد عاملیّت و ساختار، در تحقّق وقایع اجتماعی پی ریزی شده است. دیگر رهیافت های جهان بینی وی هم به ترتیب، برقراری نوع خاصّی از ارتباط انسانی و تحقّق جامعه آرمانی را تداعی می کند. با توجّه به نظریّه ساخت یابی (ساختاربندی)، نقش زن در حوزه ادبیّات نیز متناسب با انگیزش های کنش گر/ خالق اثر و مقتضیات زمانی - مکانی، فراز و نشیب هایی را از سر می گذراند. حضور این عنصر در شعر «عبدالوهّاب البیاتی» عراقی و «احمد شاملو» ایرانی، از بسامد قابل ملاحظه ای برخوردار است. در نوشتار پیش رو، ضمن بررسی راهکارهای پیشنهادی گیدنز، برای تصویر فرایند تحوّل پایگاه اجتماعی زن در شعر دو شاعر، زن به مثابه تجلّی عشق شخصی، در کنار نمود تعهّد اجتماعی و متعارض با واقع گرایی تخیّلی بررسی شده است. نتایج نشان داده است که در دو سطح نخست، همگرایی و در مرحله سوم، واگرایی دو شاعر مشهود است.
از«ادیسه» «هومر» تا «سارای» افسانه فولکلور آذری (بررسی تطبیقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره ها همواره جایگاه ویژه ای در ادبیات و فرهنگ ملت ها داشته اند. اشتراکات موجود در اسطوره های ملت های مختلف بیانگر علاقه و التفات ایشان به موضوعاتی خاص و مورد احترام در نزد آن ها است. در این مقاله با توجه به اهمیتی که به اعتقادات و ارزش های اخلاقی در این اسطوره ها داده شده است، به بررسی مفهوم وفاداری از خلال دو شخصیت داستانی، «پنه لوپه» و «سارای»، می پردازیم. ابتدا شخصیت زن و جایگاه ویژه ی آن در هر یک از این افسانه ها مورد تحقیق و بررسی قرار خواهد گرفت و در ادامه به مفاهیم اسطوره ای این دو شخصیت پرداخته خواهد شد؛ مفاهیمی که موجب می گردند تا این دو زن به کهن الگوی وفاداری تبدیل گردند. وفاداری به خصوص از طرف زن همواره در آثار بسیاری منعکس شده است. اما در این دو اسطوره ما شاهد باورها و آرمان های مشابهی هستیم که برخاسته از تفکرات و جهان بینی های یکسان است. در این پژوهش با تکیه بر رویکرد نقد اسطوره ای که بیانگر ناخود آگاه جمعی ملل و اقوام است، به شرح و بیان این موضوع در دو اثر می پردازیم و به این سوال پاسخ داده خواهد شد که چه عواملی منجر به این اشتراکات ذهنی می گردد و این دو زن را تا مرز اسطوره شدن پیش می راند.
بررسی تطبیقی نگاه اشعریانه به عدل در کلیات سعدی و دیوان امیرخسرو دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۹
219 - 240
حوزههای تخصصی:
مسأله «عدل الهی» یکی از اصول بسیار مهم اعتقادی و کلامی است که مانند توحید، بیان گر یکی از اوصاف الهی است؛ ولی به دلیل اهمیّت وصف ناپذیر آن، جایگاه ویژه ای در مباحث اعتقادی و کلامی یافته است. این اهمیّت تا آنجاست که گاه از عدل به عنوان یکی از اصول پنج گانه دین یا مذهب و در کنار اصولی مانند نبوّت و معاد یاد می شود. از نظر اشاعره هر عملی به ذات خود عدل یا ظلم نیست بلکه هر کاری که خداوند متعال انجام می دهد، عدل است؛ تنها فاعل حقیقی خداوند است و بنابراین ظلمی وجود ندارد. به عقیده متکلمان اشعری اگر خداوند همه نیکوکاران را به جهنّم ببرد و همه گناهکاران را وارد بهشت نماید عین عدل محسوب می شود. بنابراین اشاعره، نه عدل را بر خداوند واجب می داند و نه وجود شر را در عالم، دلیلی بر ظلم و جور خداوند تلقی می کند و نه اساساً آدمی را مجاز و قادر به قضاوت درباره افعال خداوند تصور می کنند. درست بر خلاف این گروه، متکلمان معتزلی و شیعی معتقد به حسن و قبح افعال اند. از نظر آنان عدل، ذاتاً نیک و ظلم، ذاتاً بد است و خداوند کاری را که عقل می پسندد ترک نمی کند و کاری که عقل آن را مذموم می شمرد انجام نمی دهد. در این مقاله می خواهیم به بررسی دیدگاه های سعدی و امیرخسرو دهلوی در خصوص عدل الهی بپردازیم.
بررسی تطبیقی مفهوم اژدها در شاهنامه با ادبیات جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۱
193 - 202
حوزههای تخصصی:
دنیای حماسه دنیای درهم آمیخته ای از خوبی ها و بدی هاست. دنیایی است که در آن نیروهای اهورایی با اهریمنان به پیکار برمی خیزند. قهرمانان حماسه سرتاسر زندگی خود را در مبارزه با زشتی ها و پلشتی ها صرف می کنند. هرگاه از «شاهنامه» فردوسی سخن به میان می آید، تصویر نبرد پهلوانان با اژدها در ذهن نقش می بندد. سرگذشت زندگی ضحاک یا همان اژی دهاک نهایت تاریخ اساطیری ایران زمین است؛ سرگذشتی که در گذر زمان، بارها و بارها دگرگون شده و هر بار تکرار این اسطوره جذبه خاصی در متون اوستایی تا فارسی امروزی داشته است. یکی از ویژگی های مهم هر حماسه خرق عادت در حوادث آن است؛ یعنی در لابه لای متون حماسی با حوادث، شخصیت ها و موجوداتی برخورد می کنیم که خارق العاده اند. در عالم طبیعت یا وجود ظاهری و عینی ندارند یا ویژگی هایی که در حماسه از آن برخوردارند در عالم واقع عاری از آن هستند.
العطار النیسابوری والرؤى السریالیه فی تذکره الأولیاء(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال نهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۳
60 - 35
حوزههای تخصصی:
السریالیه (الفوق واقعیه)، هی مدرسه فنیه وأدبیه نشأت فی العقد الثالث من القرن العشرین فی فرنسا. تحمل الرؤى والأفکار اللاشعوریه (اللاوعی) والذاتیه والتجرید والخیال فأصبحت عناصر واقعیه فی ساحه الفن والأدب، کما أنها أمور لها مکانه خاصه وممیزه فی ساحه التصوف. وعلى الرغم من معرفتنا بأن المبادئ والنماذج التی تتمیز بها الأعمال الأدبیه والصوفیه لدى أدبائنا لا تنطبق تماماً مع السریالیه کمکتب ومذهب، ولکنّ هناک دلالات متقاربه ورموزاً متشابهه لمکوّنات المدرسه السریالیه مثل السخریه، والسحر، والحالات الغریبه، والرؤیا (الحلم)، والکتابه التلقائیه، والجنون والتهور والمصادفه، تُمکّننا من دراسه الرؤیا فی تذکره الأولیاء للشاعر العطار النیسابوری. ومن هذا المنطلق یقوم البحث على أساس المنهج التحلیلی المقارن. ومن خلال هذه الدراسه، توصّل البحث إلى أن الرؤیا فی تذکره الأولیاء برزت کأحد الأدوات والوسائل التی استعان بها الشاعر لعرض أفکارٍ استقاها من عالمٍ یتفوق الواقع إلى أبعد الحدود انفتح إلیه من خلال مراتب الشهود الحاصله لدیه ضمن تجربته الصوفیه.
البنیه السّردیّه فی قصیده "الأطفال یحملون الرّأیه" لسلیمان العیسى(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال نهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۳
100 - 78
حوزههای تخصصی:
دراسه هیکلیّه النّصوص، خاصّه النّصوص الشّعریّه، من وجهه نظر النّقد السّردی لها أهمیّه ملفته؛ لأنّها تعطینا رؤیه جدیده بالنّسبه إلى ما نقرأ من القصائد فی العصر الحدیث. فهذا الفرع من فروع النّقد الأدبی یُستعمل فی دراسه کثیر من النّصوص الشّعریّه والنّثریّه لمعرفه بناء تلک النّصوص بشکل أفضل. فی هذا البحث استخدمنا هذا المنهج النّقدی لدراسه قصیده "الأطفال یحملون الرّأیه" لسلیمان العیسى، شاعر الأطفال السّوری من مجموعته الشّعریّه "أنا والقدس". واعتمدنا فی بحثنا هذا على المنهج الوصفیّ التحلیلی وأوردنا عدّه مباحث حول السّرد والبنیّه السّردیّه ورؤیه قصیره من حیاه الشّاعر فی القسم التمهیدی. ثمّ قمنا بعد ذلک بدراسه أهمّ التّقنیّات السّردیّه فی القصیده المذکوره کالشّخصیّات والحبکه والفکره والمغزى والحوار والرّاوی وغیر ذلک. وخلال دراستنا هذه توصلنا إلى عده نتائج، منها: أنّ للشّاعر براعه وافیه خاصّه فی معالجه الشّخصیّات من بین عناصر السّرد وقد اعتمد علی تقنیّات السّرد فی النّص القصصی خاصّه فیما یتعلّق بعقلیّه الأطفال.
بررسی ادبیّت سبک مجموعه شعری «قالت لی السّمراء» نزار قبانی و «رستاخیز» سیمین بهبهانی براساس معادله بوزیمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین شاخه های سبک شناسی، سبک شناسی آماری است که به تازگی مورد توجّه پژوهشگران قرار گرفته است. سبک شناسی آماری به زبان ریاضی و آمار، ادبیّت یک اثر را مشخّص می کند، معادله بوزیمان ازجمله پژوهش هایی است که در حوزه سبک شناسی آماری مورد توجّه قرار می گیرد. معادله بوزیمان، معادله ای عاطفه سنج است که میزان ادبیّت اثر را تعیین می کند. هدف نوشتار پیش رو، بررسی ادبیّت سبک دو شاعر معاصر سوریه و ایران، نزار قبانی و سیمین بهبهانی در دو مجموعه «قالت لی السّمراء» و «رستاخیز» است؛گفتنی است پژوهش حاضر با روش تحلیلی - آماری و با رویکرد سبک شناسانه مورد پژوهش قرار گرفته است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که سبک سیمین بهبهانی نسبت به سبک نزار قبانی از ادبیّت بیشتری برخوردار است. دلیل این امر را می توان افزون بر عامل جنسیّت، در عوامل محیطی و درونی نیز جستجو کرد.
چالش های معنایی-ترجمه شناختی ترجمه صنایع ادبی. رویکرد کوچک ساختارگرا در ترجمه پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه اهمیت تحقیقات در حوزه ترجمه پژوهی بر زبانشناسان و نیز متخصصان ادبیات تطبیقی پوشیده نیست. اهمیت ترجمه پژوهی، حتی در نگاه کوچک ساختار نگر که مبتنی بر تحلیل مسائل زبانی در ترجمه است، از آنجاست که دیگر متن ترجمه ادبی از نظر نقشی که در زبان و فرهنگ مقصد بازی میکند چیزی کم از بار و نقش ادبی و فرهنگی متن اصلی در بستر زبانی-فرهنگی خودش ندارد، بویژه هنگامی که به ترجمه پژوهی شاهکارهای ادبیات جهان میپردازیم. مقاله حاضر به بررسی ترجمه آرایه های استعاره و مجاز در نسخه فرانسوی «دیوان حافظ» به ترجمه شارل-هانری دو فوشه کور [1] می پردازد. این ترجمه به زبان فرانسه بر اساس نسخه گردآوری شده توسط پرویز ناتل خانلری انجام شده است. این مقاله ابعاد معناشناختی ترجمه آرایه های ادبی را مورد مطالعه قرار داده است. پس از بررسی آرایه های استعاره و مجاز موجود در نیمی از اشعار دیوان حافظ، در مجموع 50 مورد آرایه غیر مشابه برای ارائه در این مقاله انتخاب شدند و با اخذ رویکرد معناشناختی-واژگانی از یکسو و بکارگیری نظریه های ترجمه شناختی آنتوان برمن [2] از سوی دیگر، آرایه های منتخب مورد تحلیل و نقد قرار گرفته اند. یافته های به دست آمده نشان میدهد که مترجم تنها در مواردی محدود موفق به ارائه برگردان جامعی از آرایه ها شده است؛ در برخی موارد تنها توانسته معنای صریح آرایه ها را انتقال دهد، در مواردی بدون انتقال دادن معنای صریح آرایه ها معنای ضمنی آنها را در ترجمه منتقل نموده و در برخی دیگر از آرایه ها متوسل به تفسیر آنها گردیده است. [1] Charles-Henri de Fouchécour [2] Antoine Berman
بررسی تطبیقی مؤلّفه ها و جلوه هایی از بیم و امید اگزیستانسیالیستی در آثار مارک تواین و هوشنگ مرادی کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش با هدفِ درک معنا و تحلیل متن ادبی، تلاش می شود با تکیه بر نظریات اگزیستانسیالیستی، جلوه های بیم و امید و برخی مؤلفه های مرتبط با آن را در آثار هوشنگ مرادی کرمانی و مارک تواین به عنوان دو نویسنده مطرح ادبیّات کودکان، دریافت و به این پرسش های اساسی پاسخ داد که عملگرایی شخصیت های داستانی در آثار این دو نویسنده، از منظر ادبیّات تطبیقی چه جلوه هایی از بیم و امید را نشان می دهد و چگونه می توان آن ها را با نظریه های اگزیستانسیالیستی تحلیل و تبیین نمود؟ اگزیستانسیالیسم، اندیشه ای فلسفی است که بر نقد ادبی تاثیر گذاشته و زمینه ساز ظهور نظریه های متعددی شده است. ژان پل سارتر با نگارش کتاب ادبیّات چیست؟ منشوری برای ادبیّات متعهد می نویسد و هایدگر، هرمنوتیک ِفلسفیِ مدرن را بنیان می گذارد و نگاه سنتی را در آن بی فروغ می نماید و به این ترتیب بر اساس اندیشه دکارتیِ سارتر و ضد دکارتیِ هایدگر، دو نوع اگزیستانسیالیسم ادبی هایدگری و سارتری شکل می گیرد. این تحقیق با رویکردی تطبیقی، درون مایه های بیم و امیدِ اگزیستانسیالیستی را واکاوی نموده است. یافته های این تحقیق نشان می دهد اگر چه محقّقان آثار هوشنگ مرادی کرمانی و مارک تواین را بیشتر از منظر مکتب رئالیسم مورد بررسی قرار داده اند امّا می توان بیم و امید مبتنی بر عملگرایی و نگرش اگزیستانسیالیستی را در این آثار یافت.
زمان اساطیری در شعر فروغ فرّخزاد و غاده السّمّان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
10.22126/jccl.2019.4632.2028
حوزههای تخصصی:
فروغ فرّخزاد و غاده السّمّان دو شاعرِ زنِ معاصر هستند. این دو برخلاف سنّت ادبی گذشته سرزمین خود، تخیّلات شعری خویش را در قالب شعر نو عرضه می کرده اند؛ امّا به کلّی از سنّت اندیشگی شرق دور نشده اند. درک از زمان در شعر این دو شاعر، همسان درک گذشتگان از زمان است. فروغ و غاده السّمّان، به مانند گذشتگان، زمان را دایره وار می پندارند. درنظر ایشان، زمان از مبدأیی آغاز می شود و در زمانی به پایان می رسد. این پایان به معنی آغازی دیگر است. در دنیایی که زمان آن دایره وار است، مفاهیمی شکل می گیرد که در میان تمامی فرزندان بشر همسان و هماهنگ است و فروغ و غاده نیز از این قاعده مستثنی نیستند. نگارندگان پژوهش حاضر، براساس مکتب امریکایی ادبیّات تطبیقی و به روش تحلیلی - توصیفی بدین یافته اساسی رسیده اند که درک فروغ فرّخزاد و غاده السّمّان از زمان، مشترک و همسان است. این امر سبب آن شده است که مفاهیم منشعب از درک دایره وار زمان در شعر این دو تکرار شود؛ مفاهیمی همچون انتظار، دیرکردگی، گذشته بازگشتنی، حال تکراری و آینده محوری که از مهم ترین مفاهیم زمان اساطیری است و در شعر این دو شاعر بررسی و تحلیل شده است.
التوظیف الفنی للشعر فی الأدب القصصی؛ رساله الغفران نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
40 - 21
حوزههای تخصصی:
کان الشکل القصصی موجوداً عند العرب من بعید العهد وتَحَقُقُ هذا التواجد بشکلٍ طبیعیٍ مستمدٌ من الأحداث الیومیه وبما أنَ الشعر کان عند العرب جزءاً من هذا الواقع، کان من الطبیعیِ أن نجدَ الأشکالَ الخبریهَ القدیمهَ یتخلَلها هذا الشعرُ حیثُ کان ورود الشعر فی قصص العرب تزید جمالا للقصه. وهذا التداخل بین الشعر والقصه یهدفُ إلی إحداثِ نتیجهٍ مزدوجهٍ تتمثَلُ فی: استکمال المتعه السماعیه وحفظ روح الحدث. ومن بین الناثرین العرب القدامی کان أبو العلاء المعرِی مهتمَاً بهذا التداخل بین القصه والشعر فی کتابه رساله الغفران. یَتِمُ الحدثُ فی رساله الغفران عبر مشروعیه التفاعل بین القصه والشعر فی معظم الأحیان. من هنا هذه المقاله تحاول من خلال المنهج الوصفی - التحلیلی عبر دراسه أسالیب التداخل بین القصه والشعر أن تلقی ضوءاً کاشفاً علی أهم الأغراض عند أبی العلاء المعری فی توظیفه الشعر فی رساله الغفران. تدلُ النتائج علی أنَ المعرِی قد استخدم الشعر فی بنیه القصص بدافع فنیٍ ومن هنا یظهر شعره صریحاً فی هیکل القصه لیؤدی دوره فی إکمال الحدث وهذا النوع من الصراحه إما یکون تصاعدیاً أو تنازلیاً أو غیرهما. وفی بعض الأحیان یکون شعره خارجاً عن نسیج القصه حیث حذفه لا یخلُ المعنی، لکن هذا النوع من العلاقه قلیل بالنسبه إلی الشعر الداخل فی نسیج القصه.
بومی سازی در ترجمه های منظوم حکایت کلاغ و روباه لافونتن در حرکت از فرانظام به نظام بر اساس نظریه لوتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از زمینه های تحول ادبیات معاصر ایران، ترجمه یا باز آفرینی آثار ادبی خارجی است. شاعران معاصر گاه با جاب جایی، افزایش و کاهش عناصر سازنده متن مبدأ، آن را با مقتضیات ادبی و فرهنگی جامعه فارسی زبان، هماهنگ و به اصطلاح بوم ی سازی کرده اند. تبیین راهکارهای بومی سازی در حرکت از فرانظام (متن مبدأ) به نظام (متن مقصد) و شناخت موفقیت یا عدم موفقیت شاعران در بازآفرینی آثار ادبی خارجی به شعر فارسی، بر اساس نظریه یوری لوتمان، اساس مقاله حاضر است که برای نمونه در اینجا تنها بازآفرینی های شاعرانه «حکایت کلاغ و روباه لافونتن» بررسی می شود. نسیم شمال، ایرج میرزا، نیّر سعیدی و حبیب یغمایی هریک در بازگردانی شاعرانه خود، متن اصلی را با سنت های ادبی و نمادهای فرهنگ ایرانی- اسلامی همخوان کرده اند و در این فرایند بومی سازی، نشانه های زبانی، شیوه های بیان ادبی و گاه عواطف و اندیشه ها با دگرگونی هایی همراه شده است. به نظر می رسد ساخت هنری و کمال یافته شعر حبیب یغمایی را می توان نتیجه تعامل هر چه بهتر و دقیق تر شاعر در برخورد با فرانظام و حرکت به سوی نظام ادبی تازه به شمار آورد.
تحلیل نمادها در سروده های سیاسی، اجتماعی و دینی جواد جمیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۱
85 - 108
حوزههای تخصصی:
کاربرد نماد در شعر معاصر یکی از ویژگی های اصلی شاعرانی است که با چند لایه کردن زبان خود بر زیبایی اشعار خود می افزایند، و روشی است که شعراء قادرند از آن برای الهام بخشی و انتقال پیام شان استفاده نمایند. در این میان ادبیات متعهد عربی از این ویژگی و ظرفیت هنری بهره جسته است و شاعران متعهد از جمله جواد جمیل شاعر معاصر عراقی در مجموعه اشعار خود، با استفاده از نمادها با خلق تصاویری زیبا و بدیع، زبان رمز را برای سروده های دینی و سیاسی- اجتماعی خود برگزیده اند. جواد جمیل با توجه به حاکمیت فضای اختناق و نیز به دلیل پرهیز از صراحت گویی، تعبیراتی رمزگونه در شعرش به کار برده است. او برای بیان مقاصد و مفاهیم مورد نظر شعر خود به زبان رمزی پناه می برد و در این راستا انواع نمادها را استفاده می کند تا مفاهیم خود را تصویری کرده و در ذهن مخاطب جای دهد. داده های مورد استفاده در پژوهش حاضر از نظر نوع تحقیق کتابخانه ای، اینترنتی، اسناد و مطالعه آثار شاعر و روش پژوهش، تحلیلی- توصیفی است.
رمز و رازها در آثار سهروردی و مصیبت نامه عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۱
161 - 192
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به شیوه توصیفی و تطبیقی نمادهای رسائل سهروردی را مورد واکاوی قرار داده و دلایل دیریاب بودن رموز آن و همانندی ها و وجوه افتراق آن را با «مصیبت نامه» عطار مورد تحلیل قرار می دهد. کاربرد نمادهای اساطیری، شخصی، ابداعی و کلان نمادهای چند معنایی بر ابهام تمثیل های سهروردی افزوده است. او با بینش اشراقی خود، حتی از نمادهای اساطیری برداشتی عرفانی- فلسفی ارائه داده و همین طرز برداشت، سخن وی را از مفهوم یک بعدی و از پیش اندیشیده دور و درک مفاهیم باطنی آن را دشوار کرده و از جذابیت آثار او کاسته است. او به مناسبت مقام، از واژه ها در جایگاه رمز برداشتی متفاوت کرده که مهم ترین دلایل دیریاب بودن مفاهیم این رموز می باشد نظم کلی «مصیبت نامه» نشانه جهان بینی و عرفان اوست. بیان منظوم، استفاده از حکایات و عدم کاربرد اصطلاحات علمی، فلسفی، کیوان شناسی در جایگاه رمز، درک ژرف ساخت بیان اش را آسان و بر جذابیت آن افزوده است. مهم ترین دلیل افتراق سهروردی و عطار نحوه جهان بینی آنان شناخته شد، به طوری که در آثار سهروردی پیامبر درون یا همان عقل کل، خورشید وجود سالک و دلیل معرفت و هدایت او می شود در حالی که در «مصیبت نامه» در نهایت حضرت محمد(ص) به کمک عقل آمده و راه را به سالک می نمایاند و چراغ هدایت او می شود.
نقد تطبیقی سه سفرنامه معاصر ایران در سطح توصیف زبانی از الگوی فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سفرنامه ها از جمله آثاری هستند که به دلیل جنبه های انتقادی، قابلیت تحلیل از دیدگاه گفتمان انتقادی را دارند. در الگوی سه سطحی تحلیل انتقادی گفتمان، متن در سه لایه بررسی می شود. سطح نخستین که به محور همنشینی و افقی کلام محدود است، واژگان و دستور زبان را در بر می گیرد و از طریق بررسی تکنیک های زبانی مد نظر فرکلاف می توان به ویژگی های سبکی و ایدئولوژیکی متن دست یافت. با توجه به این امر و در پاسخ به این پرسش که تکنیک های توصیفی زبان، کدامیک متأثر از ژانر اثر یا نماینده سبک شخصی و ایدئولوژی نویسنده است، پژوهش حاضر با بررسی سه سفرنامه معاصر به این نتایج مهم دست یافت که وجه فعل، فرایند فعلی و معلوم و مجهول بودن افعال، بیش از همه تحت تأثیر ژانر سفرنامه، کاربرد کمی و کیفی یافته و سایر ویژگی ها متأثر از سبک شخصی و در خدمت تبیین دیدگاه ایدئولوژیک نویسنده است.
بررسی تطبیقی مضامین اجتماعی در اشعار نیما یوشیج و احمد شوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
راستی، پیوستگی دین و سیاست، پادشاهی، عدالت و اصالت نژاد در کلیله و دمنه و قابوسنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۹
241 - 262
حوزههای تخصصی:
نظام فکری اندیشه ایرانشهری در عصر اسلامی در مؤلفه هایی چون راستی و راستگویی، پیوستگی دین و سیاست، السلطان ظل الله، حفظ نظام طبقاتی، رحمت الهی، دروغ و جایگاه پادشاه و... تبلور و تداوم یافت. متون عربی- اسلامی، مزدایی و پهلوی نیز در انتقال و گسترش اندیشه های ایرانشهری مؤثر بوده اند و تصویری کلی از مفردات اندیشه های ایرانشهری به دست دادند. کتبی مانند «ادب الکبیر و ادب الصغیر» نوشته ابن مقفع ، «الحکمه الخالده» نوشته مسکویه ، «تاج الملوک» نوشته جاحظ و «عیون الأخبار» نوشته ابن قتیبه ، «کلیله و دمنه» ترجمه ابن مقفع و «قابوسنامه» نوشته عنصر المعالی از آن جمله اند. در این پژوهش که با روش تاریخی و رویکردی توصیفی تحلیلی صورت گرفته است، سیر و تداوم اندیشه های ایرانشهری در دو کتاب «کلیله و دمنه» و «قابوسنامه» مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته است؛ و نشان داده شده است که هر دو اثر، نقش بی بدیلی در حفظ و ادامه مفردات اندیشه های ایرانشهری ایفا کرده اند و به نحوی بارز مؤلفه های فرهنگی و تمدنی ایرانی را احیاء کرده و بازتاب داده اند.
بررسی تطبیقی جایگاه "دیگری" در روابط عاطفی شخصیت ها در دو رمان «مادام بواری» اثر گوستاو فلوبر و «دو منظره» اثر غزاله علیزاده بر اساس نظریه ی امائونل لویناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بعد از جنگ جهانی دوم، مفهوم انسانِ دیگر جایگاه تازه ای در فلسفه ی غرب پیدا کرد. مسئله ی مواجه یِ انسان با انسانی دیگر، منجر به طرح نظریه ی "دیگری" به مثابه "غیریت" شده است که سرانجام به امر اخلاقی منتهی می شود. در راستایِ این تغییراتِ اخلاق محور، امانوئل لویناس واقعیتِ هستیِ دیگری را مطرح می کند و حضور و جایگاهش را در زندگی، هویت و احساسات ما گریز ناپذیر می داند. دراین پژوهش به تحلیل روابط عاطفی میان شخصیت های دو رمان « دو منظره» اثر غزاله علیزاده و « مادام بواری» اثر گوستاو فلوبر بر مبنای آرای فلسفی لویناس می پردازیم. این پژوهش را با بررسی مبانی فلسفی- نظری لویناس در باب مسئله ی "دیگری" آغاز می کنیم. در بخش های بعدی خواهیم دید که یکی از درون مایه های اصلیِ آثار فلوبر و علیزاده، اهمیتِ جایگاهِ "دیگری" در روابط شخصیت هاست. سپس به مطالعه ی وجوه مختلف مفهوم " دیگری " هم چون " چهره " ، " احساس مسئولیت " و " امر زنانگی " خواهیم پرداخت و در آخر با تحلیل این ابعاد در بازخوانی روابط میانِ شخصیت ها ، نوشته ی خود را به اتمام می رسانیم. در مجموع، محور اصلی این پژوهش، شرح و بررسی چگونگی مواجهه ی شخصیت های این دو رمان، هریک در موقعیتِ زیست خود، با امرِ "دیگری" است.
نقد و بررسی برگردان های بلاغی در ترجمه عربی شعر حافظ از صلاح الصّاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
10.22126/jccl.2019.3470.1884
حوزههای تخصصی:
بی شک هرکدام از ترجمه های عربی شعر حافظ، نکات مثبت و منفی متعدّدی دارد که در مطالعات تطبیقی ادب فارسی و عربی، موضوع قابل ملاحظه ای است. در عین حال، هرکدام از این ترجمه ها، ارزش خاصّ خود را دارد و در جای خود، شایان احترام است؛ امّا با توجّه به دشواری های ترجمه، به ویژه در شعر، اینک این پرسش پیش روی ماست که آیا ترجمه های عربی، ازجمله ترجمه صلاح الصّاوی توانسته است از عهده انتقال ظرافت های زبانی و ژرفای معانی شعر حافظ برآید. در نوشتار پیش رو که به روش توصیفی – تحلیلی انجام شده است، در پی پاسخ به پرسش یادشده، نمونه هایی از شعر حافظ در ترجمه «الصّاوی» به مثابه جامعه آماری بررسی شد. ازآنجاکه الصّاوی حدود سه دهه در ایران زندگی کرده و با شخصیّت های علمی ایرانی همکاری داشته است، پیش فرض این بود که وی از آشنایی کافی با زبان فارسی برخوردار بوده و توانسته است ترجمه کم نقص و برابری را انجام دهد؛ امّا با این پژوهش، مشخّص شد که الصّاوی با اینکه تمام تلاش خود را در انجام ترجمه شعر حافظ به بهترین شکل آن مبذول داشته است، در بازتاب دقیق عناصر بلاغی و تصویرهای خیال انگیز آن ناتوان بوده و نتوانسته است حقّ مطلب را به خوبی ادا کند.