فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۴۱ تا ۸۶۰ مورد از کل ۱٬۷۱۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
با مطالعه و شناخت ویژگی های روان شناختی کارآفرینی کتابداران می توان به ارائه نوآوری هایی مطابق با نیازهای اطلاعاتی مراجعان و خدمات بهتر به آنان در سایه فعالیت های کارآفرینانه دست یافت. هدف پژوهش سنجش ویژگی های انگیزشی(روان شناختی)کارآفرینی کتابداران کتابخانه واحدهای پزشکی براساس ویژگی های روان شناختی مکتب انسانی و رابطه و تأثیر متغیرهای جمعیت شناختی بر این ویژگی ها است.
روش بررسی: نوع مطالعه، پیمایشی- تحلیلی است.کل جامعه آماری 98 نفراز کتابداران واحدهای پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی در سال1391بودند که به صورت سرشماری مورد پژوهش قرارگرفتند. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه حضوری با صاحب نظران جهت گزینش ویژگی های انگیزشی(روان شناختی)کارآفرینی، و پرسشنامه خود سنجی محقق ساخته جهت سنجش این ویژگی ها درکتابداران بود. یافته ها در2 سطح آمارتوصیفی (فراوانی و ترسیم جداول) و استنباطی (شاخص((KMO Kaiser-Mayer-Olkim ، آزمون کرویت بارتلت (Bartlett`s test of Sphericity)، تحلیل واریانس یکسویه و ضرایب همبستگی تعیین وگردآوری و با نرم افزار SPSS 12مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافته ها: ویژگی های انگیزشی(روان شناختی)کارآفرینی کتابداران با میانگین 623/3 به طور معناداری از حد متوسط بیشتر بود و رابطه معناداری بین سطح تحصیلات و مدرک تحصیلی کتابداری با ویژگی های انگیزشی(روان شناختی) آنان وجود داشت. بین برخی از این ویژگی ها با متغیرهای مدرک تحصیلی و سطح تحصیلات دارای ضریب مثبت و مستقیم بود که با افزایش امتیاز این متغیرها، ویژگی های انگیزشی(روان شناختی) کارآفرینی آنان افزایش می یافت.
نتیجه گیری: کتابداران باید با ویژگی های کارآفرینی بتوانند به شناسایی بسترهایی برای فعالیت های کارآفرینانه درکتابخانه ها بپردازند زیرا کتابخانه ها با توجه به ماهیت علمی شان، مکان های ایده آلی برای به کارگیری خلاقیت و نوآوری در مسائل اقتصادی بوده و هنوز کالای بسیار با ارزش و قابل فروشی به نام اطلاعات دارند. اطلاعات پول رایج در اقتصاد جدید است و استفاده و بهره گیری از آن مرهون جذب و به کارگیری کتابدارانی با ویژگی های روان شناختی کارآفرینی خواهد بود.
رابطة رضایت شغلی کارکنان، کارآفرینی سازمانی و رشد سازمانی در شرکت های بیمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق، بررسی رابطة رضایت شغلی کارکنان، کارآفرینی سازمانی و رشد سازمانی است. روش تحقیق، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعة آماری این تحقیق شامل مجموعة کارشناسان شرکت های بیمه در شهر تهران است. برای انتخاب نمونه ها روش نمونه گیری تصادفی ساده به کار گرفته شد. جهت گردآوری داده ها ابزار پرسشنامه به کار گرفته شد. روایی پرسشنامه با کسب نظر متخصصان و استادان بیمه بررسی شد و اصلاحات لازم در آن انجام گرفت. پایایی پرشسنامه با محاسبة آلفای کرونباخ بررسی شد. یافته های حاصل از تحقیق نشان می دهد رابطة مستقیم و معناداری میان مؤلفه های رضایت شغلی و کارآفرینی سازمانی و رشد سازمانی در شرکت های بیمه وجود دارد. همچنین، نتایج نشان داد یکی از عوامل مؤثر بر توسعة کارآفرینی سازمانی، کارکنانی با رضایت شغلی بالا است.
بررسی موانع رشد بیمه های انرژی در صنعت بیمة کشور و پیشنهاد راهکارهای مناسب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صنعت انرژی به ویژه نفت، بزرگ ترین بخش اقتصادی کشور است. لکن عملکرد صنعت بیمه در حوزة بیمة انرژی در کشور، حاکی از نامتناسب بودن سهم صنایع نفت و انرژی از صنعت بیمه است. سهم اندک حق بیمة این رشته نسبت به کل حق بیمة تولیدی صنعت بیمة کشور حاکی از نامتعادل بودن این دو صنعت در زمینة اخذ پوشش های کامل بیمه ای است. بنابراین، هدف اصلی این تحقیق بررسی موانع رشد پرتفوی بیمه های انرژی (نفت، گاز و پتروشیمی) در صنعت بیمة کشور و پیشنهاد راهکارهای مناسب است. بدین منظور تأثیر موانع اقتصادی، شناختی و تخصصی (فنی)، و ناتوانی شرکت های بیمه و تحقیقات و آموزش بررشد بیمه های انرژی بررسی شد. تحقیق حاضر از نوع کاربردی است و از نظر روش توصیفی و مبنی بر داده است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه است که درمیان 120 نفر از مدیران و کارشناسان صنعت بیمه توزیع شد. نتایج آزمون فرضیه ها نشان داد موانع پنج گانه یادشده در ردش بیمه به عنوان مانع عمل می کنند.
پژوهشی در تأثیرگذاری ارزش پیشنهادی حوزه واسط مشتری، جهت طراحی مدل کسب و کار همراه با رویکرد BMO(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدل های کسب و کار مورد استفاده در تجارت همراه در صورتی برای مشتریان دارای منافع خواهند بود که ارزش پیشنهادی موجود در ابزار همراه مانند استفاده از سرویس در هر مکان، آسایش، محلی سازی و شخصی سازی را به مشتریان خود در سرویس پیشنهادی ارائه نمایند. این پژوهش به دنبال آن است که به بررسی عوامل موثر در طراحی مدل کسب و کار تجارت همراه در حوزه واسط مشتری با استفاده از آنتولوژی مدل کسب و کار استروالدر بپردازد. به این صورت که ابتدا با استفاده از روش فرا تلفیق، عوامل موثر در طراحی مولفه های مدل کسب و کار تجارت همراه در حوزه های واسط مشتری و محصول استخراج می گردد. برای تائید و صحه گذاری عوامل شناسایی شده تحلیل واریانس درون گروهی، تحلیل هم بستگی و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد استفاده قرار می گیرد. یافته های این پژوهش نشان دهنده تاثیرگذاری مولفه های واسط مشتری روی محصول در مدل کسب و کار تجارت همراه است. نتایج این پژوهش برای بازیگران فعال در شبکه ارزش تجارت همراه از جمله بانک ها، اپراتورها، فراهم کنندگان سرویس های ارزش افزوده، قابل استفاده می باشد. بنابراین پژوهش حاضر می تواند در پیشبرد علم در حوزه طراحی مدل های کسب و کار سهم داشته باشد.
طراحی و تدوین مدل شایستگی مدیریت بر کسب و کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی و تدوین مدل علی شایستگی مدیریت بر کسب و کار مشاغل مدیریتی مدیران بانک انصار می باشد. این پژوهش یک مطالعه توصیفی- پیمایشی می باشد که در آن 150 نفر از مدیران بانک انصار در سال 1391 به روش نمونه گیری هدفمند مورد بررسی قرار گرفتند. جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه محقق ساخته در مورد نمونه انجام گردید. روایی ابزار با استفاده از نظر اساتید مرتبط با موضوع پژوهش با کمک روش تحلیل مولفه های اصلی و برازش مدل اندازه گیری متغیرهای نهفته با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی مورد ارزیابی و تأیید قرار گرفت و جهت تعیین پایایی آن از روش آلفای کرانباخ استفاده شد که نشان دهنده پایایی (864% R=) می باشد و می توان گفت ابزار از ویژگی پایایی مناسب برخوردار است. همچنین برای آزمون فرضیه های این تحقیق از مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد و نتایج نشان دهنده تایید کلیه فرضیه های اصلی و فرعی تحقیق و تأثیرگذاری شایستگی های به وجود آورنده شایستگی مدیریت بر کسب و کار مدیران بانک انصار می باشد. همچنین متغیر مشتری مداری بیشترین تأثیر را یا به عبارت دیگر، بیشترین ارتباط با مدیریت بر کسب و کار را داراست و پس از آن متغیرهای ارتباطات، تغییر و تحول، مدیریت منابع به ترتیب بیشترین تأثیر را بر مدیریت بر کسب و کار مدیران می پذیرند.
راهبردهای آموزش و توسعه کارآفرینان اجتماعی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ارائه راهبردهایی به منظور آموزش و توسعه کارآفرینان اجتماعی در ایران می باشدکه به روش آمیخته انجام گرفته است. در بخش کیفی با 12 کارآفرین اجتماعی که به روش هدفمند انتخاب شدند، مصاحبه عمیق انجام گرفت و اشباع نظری حاصل گردید و سپس به روش نظریه برخاسته از داده ها و روش روایتی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. کارآفرینان اجتماعی عواملی چون فرهنگ سازی و آگاهی بخشی عمومی، مطالعات تطبیقی و الگوبرداری، راهبری اثربخش تر نهادهای سیاسی و اجتماعی، توسعه فعالیت های مرتبط با آموزش کارآفرینان اجتماعی و نهادینه سازی کارآفرینی اجتماعی در نظام آموزشی را مؤثر در آموزش و توسعه کارآفرینان اجتماعی در ایران بیان می کنند. در بخش کمی پژوهش به منظور تأیید نتایج حاصل از بخش کیفی و تعمیم پذیری داده ها، 5 فرضیه تدوین و سؤالات پرسشنامه بر اساس آن تنظیم گردید. نمونه آماری بخش کمی پژوهش 58 نفر از بنیانگذاران و مدیرعاملان موسسات خیریه در استان تهران بودند که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. سپس به روش آزمونt تک نمونه و آزمون فریدمن داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و همه مؤلفه ها تأیید و تنها دو زیرمؤلفه مورد تأیید قرار نگرفت.
بررسی تأثیر ویژگی های روان شناختی کارآفرینان در رشد و توسعه اقتصادی کشور ( مطالعه موردی دانشجویان کارآفرینی دانشگاه تهران ورودی سال 1391 )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی تاثیر ویژگی های روان شناختی کارآفرینان بر رشد و توسعه اقتصادی کشور می باشد. در این پژوهش نمونه مورد نظر از بین دانشجویان کارشناسی ارشد (ورودی 1391) رشته های کارآفرینی دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران انتخاب شده است. حجم جامعه مورد تحقیق 420 نفر می باشد که براساس فرمول نمونه گیری طبقه ای متناسب،80 نفر به عنوان نمونه معرف در نظر گرفته شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته است. روش آماری مورد استفاده در این پژوهش، رگرسیون چندگانه می باشد که سهم هریک از مولفه های روان شناختی را در پیش بینی کارآفرینی مشخص می کند. یافته های به دست آمده از این تحقیق نشان می دهد که بین هریک از مولفه های ویژگی های روان شناختی و کارآفرینی رابطة معناداری وجود دارد که از طریق آن می توان تاثیرات کارآفرینی بر رشد و توسعه اقتصادی کشور را پیش بینی کرد.
ارائه مدل اقتضایی کارآفرینی برای صنایع غذایی استان آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر کارآفرینی در صنایع غذایی استان آذربایجان شرقی و ارتباط عوامل فردی (شخصیتی)، و سازمانی با آن، با هدف ارائه مدل کارآفرینی طی اردیبهشت ماه 92 لغایت آذرماه 1392 مطالعه گردید. در این تحقیق میزان رابطه بین متغیرهای ویژگی های فردی(شخصی)، و سازمانی با کارآفرینی مورد بررسی قرار گرفته و فرضیه های تحقیق در همین راستا تنظیم شده است. این تحقیق از نوع تحقیقات توصیفی بوده، از نظر نوع هدف تحقیق، کاربردی می باشد و از روش پیمایشی جهت گردآوری داده ها استفاده گردیده است. کارکنان صنایع غذایی استان آذربایجان شرقی جامعه آماری این مطالعه می باشد و نمونه آماری طبق جدول مورگان و کرجسی به تعداد 260 نفر انتخاب گردید. انتخاب افراد پرسش شونده بصورت تعمدی، طبقه ای و سهمیه ای صورت گرفت، و جهت سنجش ویژگی های فردی (شخصیتی) و سازمانی پرسشنامه 95 سؤالی مبتنی بر طیف لیکرت تهیه و تدوین شد، که با استفاده از آزمون تی تست و فریدمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در نتیجة تجزیه و تحلیل و آزمون فرضیه ها بین هر یک از متغیرهای ویژگی های فردی(شخصی)، و سازمانی با کارآفرینی رابطه معنی داری بدست آمده همچنین در اثر همزمان بین ویژگیهای یاد شده و کارآفرینی، رابطه معنی داری به دست آمد. مشخص شد که ویژگی های شخصیتی به تنهایی قادر است 64/59 درصد تغییرات کارآفرینی را تبیین نماید. ویژگی های فردی مؤثر بر کارآفرینی در صنایع غذایی به ترتیب از زیاد به کم؛ ریسک پذیری، نوآوری و پیش قدم بودن می باشد. همچنین ویژگی های سازمانی موثر بر کارآفرینی به ترتیب از زیاد به کم؛ سیستم پاداش، در دسترس بودن منابع، ساختار و ارتباطات، حمایت مدیریت و استراتژی کارآفرینانه می باشد.
تحلیلی بر روش شناسی و یافته های پژوهش های انجام شده در زمینه کارآفرینی و ویژگی های کارآفرینان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه موضوعات مدیریتی و کارآفرینی از اهمیت زیادی برخوردار شده و توجه بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب کرده است، به طوری که در این راستا سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور با برگزاری همایش های مختلفی در زمینه اشتغال و مهارت آموزی اقدام به پذیرش و چاپ بیش از500 مقاله نمود، اما تنوع موضوعات و نیز تعارض ها در نتایج، ما را بر آن داشت تا به روش تحلیل محتوا و به شیوه توصیفی به استخراج 69 مقاله مرتبط با اشتغال، کارآفرینی و ویژگی های کارآفرینان در دو همایش سازمان فنی و حرفه ای بپرداریم.
داده های تحلیل محتوا نیز با استفاده از شاخص های آمار توصیفی تجزیه و تحلیل شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که بیشتر موضوعات به سه موضوع نقش آموزش در کارآفرینی و اشتغال، مفاهیم و ارائه مد ل های مفهومی و چارچوب و عوامل کارآفرینی به صورت توصیفی و ویژگی های شخصیتی و مهارت های کارآفرینی اختصاص یافته بود. از این رو بیشترین متدولوژی به کار رفته در تحقیقات به شیوه کمی و از نوع تحقیقات پیمایشی و اسنادی می باشند.
عوامل درون سازمانی و برون سازمانی مؤثر بر پذیرش نوآوری های حوزه خدمات ارزش افزوده موبایل
حوزههای تخصصی:
افزایش ضریب نفوذ استفاده از موبایل در ایران به بیش از 79 %، پتانسیل بالقوهای را برای ارائه
خدمات ارزش افزوده سیار در کشور فراهم آورده است. موفقیت شرکت های ارائه دهنده
خدمات ارزش افزوده، به صورت جدی به میزان نوآوری آن ها و پذیرش این نوآوری ها توسط
مصرف کنندگان بستگی دارد. لذا این تحقیق، سعی دارد تا به شناسایی و تعیین میزان تأثیر
عوامل درون و برون سازمانی بر میزان پذیرش نوآوری خدمات ارزش افزوده توسط مشتریان
بپردازد. جامعه آماری این تحقیق شامل خدمات ارزش افزوده موبایلی است که بیش از یک
سال از ارائه آن ها به بازار می گذرد. به منظور بررسی این رابطه، پس از انجام مطالعات اکتشافی
و ارائه مدل پیشنهادی، اقدام به پیمایش و تجزیه وتحلیل داده های به دست آمده از نمونه تصادفی
انتخاب شده که شامل 53 خدمت ارزش افزوده ارائه شده توسط شرکت های مختلف بود، شد و
در ادامه با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری )حداقل مربعات جزئی( روابط میان
متغیرهای تحقیق و شدت آن ها موردبررسی و تائید قرار گرفت. درنهایت با تأیید رابطه قوی
میان عوامل برون سازمانی و پذیرش نوآوری و همچنین رابطه متوسط میان عوامل فناورانه
درون سازمانی و پذیرش نوآوری های مرتبط با خدمات ارزش افزوده موبایل، ضمن ارائه نتایج
و دستاوردهای تحقیق، پیشنهاد هایی جهت استفاده مدیران و کارشناسان حوزه خدمات ارزش افزوده موباایل در ایران مطرح شد.
طراحی مدل ارزیابی علل مؤثر بر بی علاقگی اعضای خانواده به حضور در کسب و کارهای خانوادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر از لحاظ روش تحقیق، از نوع توصیفی همبستگی است که بصورت پیمایشی انجام گرفته است. جامعه آماری این تحقیق، عبارت است از کسب و کارهای خانوادگی در تهران که حداقل دو نفر از اعضای خانواده در مالکیت یا مدیریت سازمان نقش دارند. جامعه آماری بر اساس اطلاعات موجود، 600 شرکت بوده و حجم نمونه مورد نیاز برابر با 235 شرکت می باشد. ابزار اصلی جمع آوری داده ها در این پژوهش، پرسشنامه ای است که روایی و پایایی آن سنجیده شده است. با توجه به مطالعات پیشینیان، پرسشنامه ها و مصاحبه با صاحبان کسب وکارهای خانوادگی، متغیرهای این تحقیق که بر بی علاقگی افراد برای حضور در کسب و کار خانوادگی عبارتند از: خرده مقیاس چشم انداز مدون، خرده مقیاس ساختار و خرده مقیاس روابط متقابل. جهت شناسایی متغیرهای مکنون از تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. در تحلیل عاملی تأییدی ارتباط این عوامل با یکدیگر و عامل اصلی یعنی بی علاقگی به حضور در کسب وکار خانوادگی مورد سنجش قرار گرفت. ضمن تأیید برازش مدل، نشان داده شد که چشم انداز غیر مدون بیشترین تأثیر را بر بی علاقگی و ساختار نامنسجم دارد. عوامل شناسایی شده از همبستگی بالایی با عامل اصلی برخوردار بودند. لذا می توان نتیجه گرفت که سه عامل مشخص شده تأثیر زیادی بر بی علاقگی افراد در حضور در کسب وکارخانوادگی را دارا می باشند.
بررسی نقش واسط گرایش به بازار ورفتارکارآفرینانه بررابطه بین استراتژی های بازرگانی وعملکرد سازمانی ( مورد مطالعه: شرکت های تولیدی متوسط و بزرگ شهرک های صنعتی شهرستان مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه کلیه شرکت ها می بایستی رویکردهای کسب و کار خود را متحول سازند تا بتوانند در عرصه رقابتی، رشدی سریع تر از رقبا داشته و ارزش بیشتری برای مشتری خلق نمایند. در این عرصه رقابتی عواملی که می توانند به عنوان مزیت رقابتی شرکت ها عمل کنند و آن ها را از هم متمایز سازد و سبب بهبود عملکرد آن ها شود، تاکید براستراتژی های بازرگانی، گرایش به بازار و رفتارکارآفرینانه می باشد. تحقیق حاضر به دنبال بررسی تاثیراستراتژی های رقابتی رهبری هزینه و تمایز بر عملکرد شرکت های تولیدی متوسط و بزرگ با نقش واسط گرایش به بازار و رفتارکارآفرینانه است. روش تحقیق، توصیفی- پیمایشی و از نوع کاربردی است. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استفاده گردیده و روایی و پایایی آن با استفاده از روایی محتوایی و سازه و همچنین آلفای کرانباخ مورد تایید قرار گرفت. جامعه آماری در این پژوهش شرکت های تولیدی متوسط و بزرگ شهرک های صنعتی شهرستان مشهد می باشد. طرح نمونه گیری احتمالی بوده و از نوع نمونه گیری تصادفی ساده استفاده گردیده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار PLS استفاده شده و تحلیل داده های مربوط به 89 شرکت که به سوالات تحقیق پاسخ دادند حاکی ازتایید نقش میانجی رفتارکارآفرینانه دررابطه بین استراتژی های بازرگانی و عملکرد سازمانی است. به علاوه استراتژی رهبری هزینه به طور مستقیم با عملکرد، گرایش به بازار و رفتارکارآفرینانه؛ استراتژی تمایز با گرایش به بازار و رفتارکارآفرینانه و همچنین رفتارکارآفرینانه با عملکرد رابطه معناداری دارند. همچنین نقش واسط گرایش به بازار دررابطه بین استراتژی های بازرگانی و عملکرد سازمانی مورد تایید قرارنگرفت.
طراحی مدل فرایندی برندسازی کارآفرینانه در کسب و کارهای کوچک و متوسط صنایع غذایی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به طراحی و تبیین مدل برندسازی کارآفرینانه در کسب و کارهای کوچک و متوسط صنایع غذایی ایران می پردازد. این مطالعه با درک نقش و اهمیت برندسازی کارآفرینانه در بنگاه های کوچک و متوسط و با توجه به ضعف مطالعات پیشین در خصوص معرفی یک مدل برند کارآفرینانه مناسب در این بنگاه ها اجرا گردید. بدین منظور از چارچوب پژوهشی آمیخته اکتشافی در گردآوری داده ها و به منظور دست یابی به مؤلفه های برند کارآفرینانه استفاده شده است . روش پژوهش صورت گرفته در بخش کیفی، مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته و در بخش کمی، روش توصیفی- همبستگی بوده است. جامعه مورد مطالعه در بخش کیفی شامل خبرگان و اساتید دانشگاهیِ بازاریابی کارآفرینانه و کارآفرینان و مدیران برند بنگاه های کارآفرین برتر بخش غذایی در سال 87 و 88، و در بخش کمی جامعه کارآفرینان برتر سال 87-88، معرفی شده توسط وزارت کار در صنعت غذایی می باشد. در بخش کیفی با استفاده از روش نمونه گیری ملاکی- نظری، دوازده خبره و کارآفرین برتر انتخاب شد و در بخش کمی با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای، 77 کارآفرین انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در مرحله کیفی مرور متون پیشین و مصاحبه نیمه ساختار یافته با خبرگان، و در مرحله کمی پرسشنامه محقق ساخته بوده است که از روایی محتوای مطلوب و ضریب قابلیت اعتماد (آلفای کرنباخ) 85% برخوردار می باشد. در نهایت یافته های پژوهش حاکی از آن است که مدل برندسازی کارآفرینانه در بنگاه های کوچک و متوسط کارآفرین، متشکل از پنج مرحله شامل 1) تحلیل و ارزیابی برند، 2) انتخاب نام و هویت برند، 3) تثبیت جایگاه برند در بازار، 4) انتخاب استراتژی برندسازی و 5) حفظ جایگاه برند میان مشتریان و بازار می باشد و کار آفرین با پیاده سازی آن تلاش می کند تا ضمن تأمین ارزش مورد انتظارِ مشتری، تقویت و توسعه جایگاه شرکت و محصولات آن در سطح بازار، و ایجاد مزیت های رقابتی ماندگار، پایایی و ماندگاری کسب وکار خود را در محیط، به صورت هر چه بیشتر حفظ نماید.
بررسی نقش زمینه های اجتماعی - فرهنگی مدیران SMEها بر کارآفرینی شرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارآفرینی به عنوان یکی از مهمترین پایه های توسعه ی پایدار جوامع می باشد، به گونه ای که در دهه های اخیر به یکی از راهبردهای توسعه ی ملی کشورها مبدل شده است. در کشور ما نیز سیاست گذاران به اهمیت این فرآیند پی برده و درصدد ایجاد بسترهای مناسب شکل گیری برای آن هستند. از جمله بسترهای اصلی این مهم، توجه به زمینه های فرهنگی و اجتماعی خاص آن می باشد. سرمایه گذاری در این زمینه ها علاوه بر اثرات مثبت، نتایج بلند مدت و ماندگاری به همراه دارد. هدف این پژوهش بررسی نقش زمینه های اجتماعی بر گرایش کارآفرینانه در میان مدیران کسب و کارهای کوچک صورت پذیرفته است.
در این پژوهشِ کاربردی که به شیوه توصیفی - پیمایشی اجرا شده است، تلاش شده تا به کمک ابزار محقق ساخته، اطلاعات مرتبط با این زمینه ها، از آراء و نظرات مدیران کسب و کارهای کوچک شهرک های صنعتی تهران جمع آوری گردد. در نهایت این داده های به کمک تکنیک های ضریب رگرسیون و تحلیل مسیر مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحلیل علاوه بر تأیید ارتباط «تجربه گرایی» و «جبرگرایی» با «گرایش کارآفرینانه» افراد، میزان آن را در جامعه آماری قوی ارزیابی نموده است. همچنین میزان ارتباط بین «آموزش» و «گرایش کارآفرینانه» افراد ضعیف قلمداد شد که این نتایج ناشی از ضعف در نوع آموزش های افراد (عدم توجه به آموزش منجر به ریسک پذیری)، می باشد. در نهایت نیز راهکارهای لازم در خصوص بهره گیری از این زیرساخت های اجتماعی در توسعه و ارتقاء «گرایش کارآفرینانه» افراد ارائه شده است.
توسعه ابعاد شهرنشینی با رویکرد مکتب بازاریابی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرنشینی به عنوان شیوه غالب سکونت، روز به روز در حال گسترش است و مشکلات آن نیز افزایش می یابد. یکی از رویکردهای نوین برای رفع این معضلات، رهیافت بازاریابی اجتماعی است که از مفاهیم آن می توان برای ترویج اعتقادات، باورها، نگرش ها و رفتارهای انسانی مطلوب در سطح جامعه بهره برد. لذا هدف پژوهش حاضر، تبیین و معرفی رویکرد بازاریابی اجتماعی در ارتباط با مباحث برنامه ریزی شهری و شهرنشینی در ایران می باشد و با تمرکز بر ارائه رفتارها و ایده های اجتماعی صحیح به شهروندان و جامعه شهرنشین، سعی در ارائه راه حل برای برخی از معضلات شهری کشور دارد. روش تحقیق پژوهش حاضر، کیفی- اکتشافی است و جهت گردآوری اطلاعات، از روش های مصاحبه با خبرگان و مطالعات کتابخانه ای و اسنادی استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد بسیاری از معضلات شهرنشینی در ایران ریشه در باورها و هنجارهای نادرست شهروندان نسبت به محیط زندگی خود و چگونگی تعامل با مدیریت شهری دارد. همچنین مدل توسعه ابعاد شهرنشینی با رویکرد بازاریابی اجتماعی که مشتمل بر پنج گام پیاپی می باشد، استخراج گردید. نتیجه پژوهش نشان می دهد با استفاده از مکتب بازاریابی اجتماعی و راهکارهای آن می توان ضمن معرفی و ارائه رفتار مطلوب به شهرنشینان و شهروندان، زمینه های گذر شهرنشینی به سوی شیوه مطلوب را فراهم کرد و بر معضلاتی نظیر فرهنگ شهروندی، درآمد پایدار، مشارکت شهروندان، ترافیک، اسکان غیر رسمی، آلودگی هوا، ناهنجاری های اجتماعی و ... فائق آمد.
دیستکنیا : مدل ناکارایی تکنولوژی و پیشنهادات برای فرصت کارآفرینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدم اتصال میان اجزای سیستم، پذیرش تکنولوژی را از طریق کاهش یا نبود ادراک مصرف کننده بالقوه و وضعیت چشم پوشی مرتبه دوم(چشم پوشی از چشم پوشی) به انحصار در می آورد. شرایط تاثیر معیوب یا شکست خوردن در استفاده، گسترش یا لجستیک های تکنولوژی، دیستکنیا نامیده می شود. دیستکنیا در همه جا حضور دارد و ریشه آن که در چشم پوشی مرتبه دوم است و به طور ضمنی بر فرصت کارآفرینانه دلالت دارد. کارآفرینی، شناسایی و کشف پتانسیل اقتصادی از طریق تغییر معانی ایجاد شده تولید وکنترل اقتصادی است که به طور استراتژیکی منابع اقتصادی را مجدداً از شیوه های موجود به شیوه های نوآور تعیین می کند. مدل پذیرش تکنولوژی، یک سازه نظری از رابطه میان ادراک استفاده کنندگان بالقوه و تمایلات رفتاری است که به پذیرش واقعی تکنولوژی منجر می شود. توجه مدل پذیرش تکنولوژی فرض یک تکنولوژی موجود و عملی یا سیستم تکنولوژیکی، سودمندی ادراک شده، سهولت استفاده ادراک شده که تمایل به استفاده را تعیین می کند، که به ترتیب پذیرش واقعی را تعدیل می کنند. این شروع راه حل های کارآفرینانه به عنوان گزینه ای برای وضعیت دیستکنیک است که براساس آن مدل پذیرش تکنولوژی عمل می کند. این مقاله به بررسی پدیده دیستکنیا، عمل کارآفرینانه که مدل پذیرش تکنولوژی را پیش بینی می کند و مکانیسم های کارآفرینانه که دیستکنیا علاج می یابد، می پردازد.
تأثیر مؤلفه های سرمایة فکری بر کارآفرینی سازمانی شرکت های خدمات مشاوره ای، فنی و مهندسی کشاورزی استان زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارآفرینی سازمانی، نقش کلیدی در موفقیت سازمان ها و شرکت ها دارد. از سویی دیگر، از عوامل متعدد تأثیرگذار بر توسعة کارآفرینی سازمانی، سرمایة فکری است که یکی از ارزش افزاترین منابع سازمان ها و عاملی اساسی در نهادینه کردن و توسعة کارآفرینی سازمانی است. از این رو، هدف اصلی این تحقیق توصیفی- همبستگی بررسی تأثیر مؤلفه های سرمایة فکری بر کارآفرینی سازمانی شرکت های خدمات مشاوره ای، فنی و مهندسی کشاورزی است. جامعة آماری تحقیق، تمامی اعضای شرکت های خدمات مشاوره ای، فنی و مهندسی کشاورزی در استان زنجان است (301=N) که با توجه به جدول بارتلت و همکاران، 207 نفر به روش نمونه گیری طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه های استاندارد است. روایی صوری پرسشنامه با نظر گروهی از متخصصان، و روایی سازه و پایایی ترکیبی ابزار تحقیق از طریق برآورد مدل اندازه گیری و پس از اعمال اصلاحات تأیید شد. طبق نتایج تحقیق، هر سه فرضیة اصلی تحقیق تأیید شد و هر یک از مؤلفه های سرمایة فکری، شامل مؤلفه های انسانی، ساختاری و رابطه ای اثر مثبت و معناداری بر متغیر وابسته دارند و در مجموع، 62 درصد از واریانس کارآفرینی سازمانی شرکت های خدمات مشاوره ای، فنی و مهندسی کشاورزی استان زنجان را تبیین کرد. با توجه به یافته های پژوهش، افزایش سرمایة فکری در شرکت ها به تقویت و توسعة کارآفرینی سازمانی شرکت های خدمات کشاورزی منجر می شود.
شناسایی عوامل موثر بر شایستگی های برند شخصی در حوزه سرمایه های انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نسبت دادن ویژگی های شخصیتی افراد و تخصصشان به برندهای تجاری موضوعی است که می تواند در ایجاد ارزش ویژه برند در فضاهای رقابتی کسب و کار نقش اساسی داشته باشد. با چنین پیش زمینه ای، هدف پژوهش حاضر شناسائی مولفه های موثر بر برند شخصی مبتنی بر شایستگی های فردی است. این پژوهش از طریق پرسشنامه ای محقق ساخته، در 94 نفر از افراد صاحب برند کشور در سال 1392 و در قالب مدلی پیشنهادی آزمون شد. مقدار پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ، مقدار 0.85 بدست آمد که نشان دهنده پایایی بالای ابزار پژوهش می باشد. همچنین به منظور محاسبه روایی از روایی محتوا و سازه استفاده شد که نتایج بیانگر روا بودن پرسشنامه بود. روش حداقل مربعات جزئی به کمک نرم افزار SmartPLS نشان داد که مولفه های فرهنگی (0.107=β،3.10=t)، اجتماعی (0.075=β، 5.38=t) و تخصصی (0.550=β، 5.41=t) بر برند شخصی مبتنی بر شایستگی های فردی در حوزه های دانش، مهارت و نگرش تأثیر معنادار دارد. همچنین یافته ها نشان داد که ابعاد سبک زندگی و سطح خانوادگی بر برند شخصی به طور مستقیم، تأثیر معناداری نداشته اند.
تاثیربکارگیری برنامه ریزی منابع سازمان (ERP) در استقرار هوش رقابتی(CI)در سازمانهای کوچک و متوسط
حوزههای تخصصی:
در سالهای اخیر ورود سامانههای ""برنامهریزی منابع سازمانی"" ) ERP ( به سازمانهای
کوچک و متوسط ) SMEs ( موردتوجه شرکتهای ایرانی قرارگرفتهاند. نیاز روزافزون به این
ابزار و وجود چالشها در مسیر اجرا، مطالعه، شناخت و بررسی ابعاد مدیریتی این
سامانهها را ضروری میسازد. هوشمندی رقابتی بهعنوان یکی از مفاهیم نوین مدیریتی موجب
تسریع جریان تبادل اطلاعات و دانش در سازمان شده و اثربخشی تفکر راهبردی و سیستم
تصمیمگیری را بهبود میدهد.
در این پژوهش به بررسی ارتباط مزایای سامانههای برنامهریزی منابع سازمان با هوش رقابتی و
پشتیبانی تصمیمگیری در حوزه فعالیت کسبوکارهای کوچک و متوسط پرداخته شده است،
نمایندگیهای شرکت بیمه معلم استان تهران بهعنوان مطالعه موردی انتخاب شد و با استفاده از
تحلیلهای آماری، فرضیههایی در زمینه وجود و شدت ارتباط میان مؤلفههای مزایای ERP و
کارشناسی ارشد مدیریت اجرایی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران ) نویسنده مسئول ( Mehran_emba@yahoo.com
هوش رقابتی شرکت بررسی و تائید شدند. نتایج مطالعه مقیاسهایی را برای مدل اثر مزایای
ERP بر ظرفیتهای CI ارائه کرده است.