فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۱٬۱۲۹ مورد.
زیبای بی بزک
أنوار ترجمه هاى فرقانی از سورهء مبارک حمد قرآنى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بعد از دو مقالهء استعاده و نامهاى سورهء مبارکهء حمد، نیکو مینمایدکه مقاله را در نوبت سوم، به گزیده اى از ترجمه هاى زیبا از سورهء مبارکهء حمد والا و دلربا اختصاص دهم که در تاریخ ادب پارسى قرآنى نام بردارند. و در آغاز شمه اى از شرح حال و أثر این ترزبانان سخن سنج را آورم تا ارزش آن آثار ارزنده نیکوتر جلوه نماید و سپس به تطبیق تاریخى ترجمه ها پردازم تا إن شاءالله تعالی محققان سخن سنج و زبان شناس را به کار آید. از این رو از سلمان پارسى به سورآبادى و نسفى و میبدى و رازى و کاشفى وکاشانى و لاهیجى و سرانجام ترجمه اى تفسیرگونه به نثر و نظم از نگارنده پراخته آمد تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.
حج(3)
قصیده عروة الوثقی در منقبت حضرت علی کرم الله وجهه حسب فرمایش مولوی حکیم سید امیرحسن «سخا» محدث دهلوی
نقش روابط علّی در داستان پردازی تفاسیر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان های پیامبران از مهم ترین بخش هایی است که در بررسی ویژگی های هنری قرآن مورد توجه قرار گرفته اند. روایت تفاسیر از این داستان ها نیز به دلیل بسط و گسترش و پرداخت نو، موضوعی است که می تواند نتایج مفیدی در زمینة داستان پردازی در ادبیات فارسی و سنت-های تفسیری در بر داشته باشد. از این رو، این مقاله با مقایسة داستان پردازی قرآن با برخی کتب تفسیری، به دنبال پاسخی برای این پرسش است که مهم ترین نقش های روابط علی در داستان پردازی تفاسیر کدام است؟ به عبارت دیگر، پژوهش حاضر بر رابطة متقابل زبان و شگردهای زبانیِ متن با مؤلفه های محتوایی و فکری مبتنی است؛ از این رو اولاً بازتاب اهداف توضیحی تفاسیر در شیوه داستان پردازی آنها و ثانیاً تفاوت این شیوه ها با شیوه های قرآنی بررسی شده است. به نظر می رسد اهداف توضیحی تفاسیر، در حوزة داستان پردازی به صورت تأکید بر روابط علّی میان رویدادها و بخش های داستانی نمود یافته است. این عامل افزون بر گسترش طرح داستان، پیامدهایی برای زمان، مکان و شخصیت پردازی نیز داشته است
انعکاس هنری و بلاغی آیات در مثنوی مولوی
منبع:
نامه پارسی ۱۳۳۱ شماره۴
حوزههای تخصصی:
سجیل
اسلوب خطاب و نقش آن در تبیان معارف قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از جنبه های اعجاز قرآن کریم، اعجاز بیانی و وجه زبان شناختی آن است. بدان گونه که از اسلوب های گوناگون ادبی برای تعلیم و تربیت مخاطبان استفاده کرده، در خلال این اسلوب ها بر قلب، فکر و رفتار آن ها تأثیر گذاشته است. مقاله حاضر به بررسی اسلوب خطاب وتاثیر این شیوه ادبی- به عنوان یکی ازمقدمات تفسیر- بر تبیین معارف قرآنی می پردازد. معارف قرآنی، مباحث اعتقادی، اخلاقی و احکام شرعی را در بر می گیرد. ترتب این سه نوع دانش نیز بسیار با معناست، یعنی در طبقه بندی آموزه های دینی، ابتدا عقاید و نظام بینشی مورد توجه و شناخت قرار می گیرد، پس از آن به نظام ارزشی یعنی اخلاق و اصول مربوط به آن پرداخته می شود تا به فوائد آن که سلامت روان فرد و تقلیل و حل کشمکش های جامعه است، آگاهی لازم حاصل شود و در نهایت نظام عملی و احکام مقرر شده از جانب خداوند حکیم بررسی می گردد.
بررسی تأثیر قرآن کریم در اشعار «أبی الفتح بستی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های کارآمدی که ادیبان مسلمان و غیر مسلمان برای شیوایی و ماندگاری سخن خود از آن بهره جسته اند، بهره مندی از واژگان ساختارها و مفاهیم قرآن کریم در واژگان و معانی اسالیب آثار ادبی خویش است، و این امر موجب شده تا اثر ارزنده ای از خود به یادگار بگذارند.
مقاله ی پیش رو، با عنوان «تأثیر قرآن کریم بر اشعار ابوالفتح بستی» یکی از شاعران قرن چهارم هجری است، که تأثیر پذیری این شاعر از قرآن کریم و چگونگی آن و نیز اغراض شعری وی را بررسی می کند. در این پژوهش به شیوه ی تحلیلی- کتابخانه ای، انواع تأثیر گذاری قرآن کریم بر اشعار ابوالفتح بستی شاعر پر آوازه عصر غزنوی و چگونگی تأثیر پذیری وی از قرآن کریم مورد تحلیل، بررسی قرار گرفته و دست آورد آن این است، که به صورت های لفظی و معنوی ساختاری از قرآن کریم تأثیر پذیرفته و ابیات برگرفته از قرآن در پنج عنوان کلی دسته بندی گردیده است، که عبارتند از: حکمت، غزل، ذمّ و هجا و عتاب، فخر و مدح. شاعر از حکمت نسبت به سایر عناوین بیشترین تأثیر پذیری را داشته است و این یکی از نشانه های اعجاز تأثیری قرآن کریم بر همه شئونات مسلمانان در همه اعصار اسلامی از آغاز تاکنون می باشد.
طرح تطبیق عرفانی سوره مبارکه یوسف (عنوان عربی: مقارنة عرفانیة لسورة یوسف المبارکة)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، سوره یوسف با دقت تمام مورد بحث و تحقیق قرار گرفته و بیشتر بر اساس تئوری هفت مرحله ای عطار نیشابوری درخصوص سیر و سلوک عرفانی و رسیدن به قرب پروردگار و اتصال با معشوق حقیقی تطبیق داده شده است. مراحل و منازل هفتگانه به ترتیب عبارت اند از: طلب، عشق، معرفت، استغنی، توحید، حیرت، فقر و فنا. اما در اثنای کار، از رموز و اصطلاحات خاص عرفا که در این گونه مسائل کاربرد می یابند، استفاده شده است. سالک و قهرمان این منازل، یوسف (ع) است که گردنه ها و دشواری های دریای پرتلاطم سیر و سلوک را با ارشادات پدر و اشارات معشوق پس پشت می نهد. این عقبه ها و دشواری ها، خدعه های برادران و داستان گرگ و بردگی یوسف (ع) و حیله های زلیخا است. اما یوسف (ع) با سرافرازی می کوشد سر از چاه طبیعت برآورد و به عرش عظیم الهی در قرب معشوق ازلی به مرتبه اتصال و فناء فی اله برسد.چکیده عربی:عالج هذا المقال سورة یوسف معالجة دقیقة ثم تم الترکیز علی مقارنتها بنظریة عطار النیسابوری (المراحل السبع) فی السیر والسلوک العرفانی والوصول إلی التقرب إلی الله تعالی والاتصال بالمعشوق الحقیقی. ترتیب المراحل السبع السبع کالتالی: الطلب، و العشق، و المعرفة، والاستغناء، والتوحید، والحیرة، والفقر والفناء. إلا أن هناک وأثناء البحث تم استخدام رموز العرفاء ومصطلحاتهم الخاصة التی تستعمل فی مثل هذه المواضیع. ویعتبر یوسف (ع) سالک هذه المراحل وبطلها الذی اجتاز عقبات طریق السیر والسلوک بإرشادات والده وإشارات معشوقه.وتتجلی تلک العقبات والصعوبات فی مکر الإخوة، وقصة الذئب، وعبودیة یوسف، وکید زلیخا غیر أن یوسف(ع) استطاع الخروج من أشراک الدنیا وحبائلها شامخ الرأس لیصل إلی مرحلة الاتصال والفناء فی الله فی العرش العظیم الإلهی وبجوار المعشوق الأزلی.
تحلیل مفهوم تعلیق در ساختار روایت«مطالعة موردی سورة نبأ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعلیق، مفهومی است که مرزهای آن از سطح مفهوم بودگی و شناختی صرف فراتر می رود و از حوزة نظری، به سوی حوزه های عملی با ساز و کارهایی مؤثر، متمایل است. تحدید این موضوع به زمینه های نظری صرف، آن را به یک موضوع منفعل، همچون بی نهایت موضوع دیگر که در موقعیت انفعالی بازشناسی یا بازسازی قرار دارند، تبدیل می کند. البته، این ویژگی کاربردی و عملی، منجر به نادیده گرفتن جنبه های مفهومی تعلیق نمی شود؛ زیرا هر عملی، هر چند جنبه های شناختی آن طبیعی و ناپیدا شده باشند، به ناگزیر، مبتنی بر زمینه های نظری است. بر این اساس، در این نوشتار، نخست، به طور فشرده، جنبه ها و زمینه های نظری این مفهوم بازکاوی شده است و سپس، سوره نبأ، به عنوان نمونه ای عملی تحلیل شده است. نگارندگان بر این باورند که متن قرآن کریم، یکی از بهترین گزینه های پژوهش در این زمینه است و قوی ترین و در عین حال، موجزترین جلوه های تعلیق در این متن وجود دارد. تعلیق در سوره نبأ، به گونه ای چند لایه و متراکم، متن را از شیوه های خطی معمول روایی جدا ساخته است و با ایجاد احساس شگفتی و ابهام و سرگردانی و انتظار و نیز با برانگیختن پرسش های ضمنی پیاپی، هر آنچه را لازمه یک اثر بزرگ ادبی است، در یک ساختار منسجم و در عین حال پیچیده و غیر قابل پیش بینی، فراهم آورده است.