فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۴٬۲۱۶ مورد.
منبع:
پژوهش های کاربردی مدیریت بازار سال ۱۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۴
87 - 118
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی عوامل مؤثر بر پذیرش مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) یکپارچه با رویکرد هوش مصنوعی در صنعت تجهیزات جوشکاری است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و به روش پیمایشی می-باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. به این منظور، نرم افزارهای Smart PLS3 و SPSS23 به کار گرفته شد. با توجه به نتایج تحقیق، سودمندی ادراک شده بر قصد استفاده و نگرش کارکنان از سیستم های مدیریت ارتباط با مشتری یکپارچه با رویکرد هوش مصنوعی، سهولت استفاده ادراک شده بر نگرش و سودمندی ادراک شده کارکنان نسبت به استفاده از سیستم های مدیریت ارتباط با مشتری یکپارچه با رویکرد هوش مصنوعی، اعتماد کارکنان بر نگرش آنان نسبت به استفاده، پذیرش و سودمندی ادراک شده از سیستم های مدیریت ارتباط با مشتری یکپارچه با رویکرد هوش مصنوعی، نگرش کارکنان بر قصد استفاده کارکنان از سیستم های مدیریت ارتباط با مشتری یکپارچه با رویکرد هوش مصنوعی، هنجارهای ذهنی کارکنان بر قصد استفاده کارکنان از سیستم های مدیریت ارتباط با مشتری یکپارچه با رویکرد هوش مصنوعی، کنترل رفتاری ادراک شده کارکنان بر قصد استفاده کارکنان از سیستم های مدیریت ارتباط با مشتری یکپارچه هوش مصنوعی و قصد استفاده کارکنان بر پذیرش سیستم های مدیریت ارتباط با مشتری یکپارچه با رویکرد هوش مصنوعی تأثیر دارد.
شناسایی محرک های جذب سرمایه به تبلیغات محیطی در رویدادهای ورزشی: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
239 - 253
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر شناسایی محرک های جذب سرمایه به تبلیغات محیطی در رویدادهای ورزشی بود. این پژوهش به لحاظ هدف بنیادی از نوع نظری، بر مبنای عمق و وسعت تحقیق کل نگر، از نظر مدت اجرا مقطعی، از نظر زمان آینده نگر، از حیث مبنای معرفت شناختی جزء پژوهش های کیفی و از جنبه راهبردی جزء پژوهش های نظریه داده بنیاد است. جامعه آماری این تحقیق صاحب نظران (اساتید دانشگاه، مسئولین کمیته های بازاریابی فدراسیون و هیئت ها، صاحبان کسب و کارهای ورزشی، مسئولین روابط عمومی هیئت ها) بودند و نمونه های تحت بررسی از این جامعه به صورت هدفمند انتخاب شدند که در نهایت 16 نفر بعنوان نمونه آماری جامعه انتخاب گردیدند. ابزار گردآوری اطلاعات در تحقیق مصاحبه بود که به صورت نیمه ساختار یافته در اختیار صاحب نظران قرار می گرفت. محورهای اصلی مصاحبه اقتباس شده از رهیافت تحقیق کیفی و نظریه داده بنیاد با رویکرد گلیزر بود که از سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار مکس-کیودای استفاده شد. با استناد به کدگذاری مرحله اول که به کدبندی اولیه معروف است، از طریق بازبینی مصاحبه-های انجام گرفته با صاحب نظران 67 کدباز شناسایی گردید. همچنین نتایج بدست آمده در قسمت کد گذاری محوری نشان داد که 11 عامل (سیاست های مالی و حمایتی، زیرساخت های لازم، اعتماد، جذابیت، تعاملات رسانه ای، تبلیغات اثرگذار، محبوبیت رویداد، سابقه و توان رقابتی، توجه به ویژگی های محصول، توجه به فضای تبلیغاتی، مزایای تبلیغات) به عنوان کدهای محوری انتخاب گردیدند.
ارزیابی نقش رضایت مشتری در روابط بین ارزش ویژه برند مبتنی بر مشتری و وفاداری مشتری نسبت به برند در هتل های پنج ستاره تهران
منبع:
پژوهش های کاربردی مدیریت بازار سال ۱۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۴
23 - 69
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به بررسی و ارزیابی نقش رضایت مشتری در روابط بین ارزش ویژه برند مبتنی بر مشتری و وفاداری مشتری نسبت به برند در هتل ها پنج ستاره تهران پرداخته گردیده است. بنابراین از تعدادی از مشتریان در سه ماهه اول سال 1401 در هتل های پنج ستاره تهران جهت اقامت و در خواست اتاق به این هتل ها مراجعه نموده بودند، خواسته شدکه نظرشان را در ارتباط با کیفیت هتل ها و میزان رضایت در غالب پرسشنامه اطلاع دهند. هدف مطالعه حاضر ارائه راهکارها و تدابیر مناسب برای مدیران در راستای نگهداری مشتریان فعلی و جلب مشتریان بیشتر و ایجاد وفاداری در مشتریان است. داده ها بر اساس نرم افزار 25spss تحلیل گردید. روش گردآوری داده ها از روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. نتایج نشان داد که کیفیت فیزیکی، رفتار کارکنان، خودهماهنگی ایده آل و وفاداری مشتری روی رضایت مشتری تاثیر گذارند.
تحلیل استراتژی های بازاریابی دیجیتال برای سکوهای گردشگری با رویکرد ترکیبی فازی چندمعیاره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۹)
112 - 128
حوزههای تخصصی:
هدف؛ با ورود به عصر انقلاب چهارم صنعتی و مواجه با جریان روزافزونی از کاربرد فناوریهای دیجیتال، این پژوهش درصدد تحلیل و ارزیابی استراتژیهای بازاریابی دیجیتال برای پلتفرمهای گردشگری با استفاده از ابزارهای تصمیم گیری چندمعیاره است. روش؛ این پژوهش با استفاده از روش فازی-بهترین/بدترین ابتدا به وزن دهی معیارهای انتخاب استراتژی بازاریابی دیجیتال پرداخته و در ادامه این معیارها را با استفاده از روش تاپسیس فازی مبنای ارزیابی تعدادی از استراتژی های بازاریابی دیجیتال درپلتفرمهای گردشگری قرار داده است. یافته ها؛ بنا به روش فازی بهترین-بدترین، معیار وفاداری مشتری کمترین وزن و معیار کاهش هزینه ها بیشترین وزن را به خود اختصاص داد. همچنین براساس معیارها و به استناد روش فازی-تاپسیس ، بازاریابی شبکه های اجتماعی بالاترین اولویت را داشته و به عنوان موثرترین استراتژی بازاریابی دیجیتال برای پلتفرم های گردشگری شناسائی شد.نتیجه گیری؛ بازاریابی شبکه های اجتماعی در صدر قرار گرفت و بهینه سازی موتور جستجو در رتبه بعدی استراتژیهای بازاریابی دیجیتال در حوزه گردشگری واقع شد. در عصر جدید فناوری اطلاعات، ابزارهائی نظیر بازاریابی ئی-میلی دیگر چندان مورد توجه قرار نمیگیرد و به جهت تبلیغات در فضای دیجیتال میبایست بر روی ابزارهای مبتنی بر شبکه های اجتماعی، هوش مصنوعی و کلان داده تمرکز نمود.نوآوری پژوهش؛ دستاورد این پژوهش به منظور توسعه مدلهای ارزیابی عملکرد بازاریابی دیجیتال در فضای عدم قطعیت و ابهام با تکیه بر معیارهای چندگانه و الویت بندی ابتکارات، استراتژی ها و برنامه های تبلیغات و فروش با رجوع به نظر خبره و در نظر گرفتن معیارهای متعدد قابل بهره برداری خواهد بود.
مرور نظام مند بر انتخاب شریک استراتژیک در استارت آپ ها (با رویکرد بیبلیومتریک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
248 - 264
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل موفقیت استارت آپ ها و کسب و کارهای نوپا درمسیر رشد و توسعه، انتخاب شریک استراتژیک است. بنابر این انجام این فرآیند کار ساده ای نیست و در این خصوص می بایست جنبه ها و معیارهای مختلفی مد نظر قرار گیرد.شناسایی و تحلیل ارتباط بین معیارهای انتخاب شریک می تواند برای بالابردن احتمال موفقیت و ادامه مسیر استارت آپ های شکل گرفته درون اکوسیستم کمک نموده تا باعث شود فعالان این اکو سیستم بتوانند تصمیم گیری های هوشمندانه تری داشته باشند. به جهت تحقق این امر، داشتن نگاه تکمیل، به هم پیوسته و یکپارچه برای بررسی موضوع پژوهش و به منظور پرکردن خلاهای موجود در این بین، این تحقیق به دنبال انجام موارد زیر است:عملکرد و رویکرد علمی محققان و فعالین اکوسیستم به جهت امکان بیان برخی از معیارهای انتخاب شریک و سرمایه گذار در کسب و کارهای نوپا و استارت آپ ها تحلیل شود.روش: روش به کار گرفته شده در پژوهش حاضر کیفی - مرور نظام مند بیبلیومتریک است و به این جهت از نرم افزار ووس ویور جهت ترسیم خوشه ها و تحلیل های آتی استفاده شده است یافته ها: کلمات غالب مورد استفاده در قسمت مربوط به ترسیم علم بدین شرح می باشند: عملکرد، کارآفرینی،نوآوری، سرمایه گذاری خطرپذیر،تاثیرات،شرکتها، سرمایه گذاری،رشد، شبکه ارتباطی و مدیریتهمچنین نویسندگان،کشورها و دانشگاه های پر استناد، نیز در بخش مرتبط با تحلیل عملکرد شناسایی و تحلیل شدند.
تأثیرتأثیر تجربه برند آنلاین و شخصیت برند بر انعطاف پذیری در برابر اطلاعات منفی با تأکید بر نگرش و تبلیغات توصیه ای آنلاین (مورد مطالعه: مشتریان بانک دی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر تجربه برند آنلاین و شخصیت برند بر انعطاف پذیری در برابر اطلاعات منفی با تأکید بر نگرش و تبلیغات توصیه ای آنلاین است. پژوهش حاضر از منظر هدف کاربردی است و از منظر روش و ماهیت، در زمره پژوهش های توصیفی-همبستگی قرار می گیرد. جامعه آماری پژوهش مشتریان بانک دی در شهر تهران هستند که از خدمات الکترونیکی بانک دی استفاده کرده و عضو یکی از شبکه های اجتماعی (اینستاگرام، تلگرام و...) بوده اند که با توجه به فرض نامحدود بودن جامعه آماری 384 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب و پرسشنامه در میانشان توزیع شد. روش نمونه گیری مورد استفاده در این پژوهش اتفاقی از نوع خوشه ای ساده بود. ابزارگردآوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه استاندارد با طیف پنچ گزینه ای لیکرت می باشد که پایایی آن از طریق آزمون آلفای کرونباخ و روایی آن از طریق روایی محتوا و تحلیل عاملی تأییدی مورد تأیید قرار گرفت. با توجه به تجزیه و تحلیل داده ها که از طریق نرم افزار پی ال اس انجام گرفت نشان می دهد که شخصیت برند و تجربه برند آنلاین بر نگرش برند، تبلیغات توصیه ای آنلاین و انعطاف پذیری در برابر اطلاعات منفی تأثیر دارد. ضمن اینکه نتایج موید تاثیر نگرش برند و تبلیغات توصیه ای آنلاین بر انعطاف پذیری در برابر اطلاعات منفی بود.
پیامدهای رفتارهای مصرفی پایدار سازمانی در منطقه صنعتی پارس جنوبی (عسلویه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۲۰)
213 - 245
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف مطالعه ی رفتارهای مصرفی پایدار در منطقه عسلویه انجام شده است تا پیامدهای زیست محیطی شرکت های فعال در این منطقه شناسایی شود و بر این اساس، استراتژی ها و سیاست گذاری های مناسبی برای حفظ محیط زیست، جلوگیری از تخریب آن و تلاش برای رشد و توسعه ی پایدار تدوین گردد.روش: این پژوهش با رویکرد کیفی انجام شده و از مصاحبه های عمیق برای گردآوری داده ها استفاده شده است. تحلیل داده ها به روش تحلیل تم انجام شده است که در آن، موضوعات اصلی و فرعی مورد بحث در مصاحبه ها استخراج و تحلیل شده اند.یافته ها: در مجموع، ۱۶۵ کد باز استخراج شد که در قالب ۴۷ تم فرعی (کد محوری) و ۷۰ تم اصلی (کد انتخابی) دسته بندی گردید. از میان این تم های اصلی، ۳۲ پیامد کلیدی شناسایی شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که رفتارهای زیست محیطی سازمان ها پیامدهای متعددی دارند ازجمله ی آن ها می توان به بهره وری سازمانی، برندسازی سازمانی، کاهش هزینه های عملیاتی و افزایش مسئولیت پذیری اجتماعی اشاره کرد. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه می تواند به مدیران صنعت پتروشیمی در کشور کمک کند تا تصمیمات مؤثرتری در جهت حفظ محیط زیست و بهبود عملکرد سازمان های خود اتخاذ کنند. اتخاذ سیاست های مناسب در این زمینه نه تنها به کاهش آلودگی محیطی کمک می کند، بلکه موجب افزایش بهره وری سازمان ها، ارتقای جایگاه برند آن ها و کاهش هزینه های عملیاتی نیز خواهد شد. همچنین، این پژوهش به محققان و صاحب نظران کمک می کند تا در تحقیقات آینده به توسعه ی مطالعات مرتبط با رفتارهای زیست محیطی پرداخته و راهکارهای مؤثرتری را در جهت پایداری محیط زیست ارائه دهند.
بررسی استراتژی بازاریابی کاهنده برای منطقی کردن مصرف برق با نقش تعدیل کننده نگرش مصرف کننده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۲۰)
177 - 196
حوزههای تخصصی:
هدف: باتوجه به افزایش روزافزون تقاضا برای انرژی و محدودیت منابع طبیعی، کاهش مصرف انرژی به ویژه برق، به یکی از چالش های اصلی جوامع تبدیل شده است. بازاریابی کاهنده به عنوان یک رویکرد نوین، باهدف تغییر رفتار مصرف کنندگان و ترغیب آن ها به کاهش مصرف برق، می تواند نقش مؤثری در مدیریت انرژی ایفا کند. این پژوهش باهدف بررسی تأثیر استراتژی های مختلف بازاریابی کاهنده بر کاهش مصرف برق با نقش تعدیلگری نگرش مصرف کننده در میان مصرف کنندگان برق تهران، به دنبال یافتن راهکارهای عملی برای کاهش مصرف انرژی در بخش خانگی و صنعتی است.روش شناسی پژوهش: تحقیق حاضر از لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی و از حیث روش از نوع تحقیقات توصیفی و همبستگی است.جامعه آماری مورد بررسی خانوارها و مصرف کنندگان برق شهر تهران شامل مصرف کنندگان برق حرارتی و آبی است .همچنین با توجه به نامحدود بودن جامعه براساس جدول جرسی و مورگان و روش نمونه گیری در دسترس حجم نمونه 384 نفر بدست آمد. جهت گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه برگرفته از مقاله سالم و همکاران (2021) استفاده شد که تجزیه و تحلیل داده ها نیز توسط نرم افزارهای SPSS و AMOS صورت گرفت.یافته های پژوهش: از 5 فرضیه اصلی 4 فرضیه مردود شد و باتوجه به قرائن پژوهشگر 4 فرضیه جدید طراحی شد که هر 4 مورد جدید تأیید شدند. در کل به نظر می رسد که نقش تعدیلگری نگرش مصرف کنندگان برق در استراتژی های بازاریابی کاهنده برای مصرف برق در میان مصرف کنندگان تهرانی تأثیر چندانی ندارد و البته جزییات آمیخته بازاریابی خود به تنهایی تأثیر گذاری بالایی دارد.
گذر از دیدگاه فروش و تغییر رویکرد نسبت به بیمه زندگی به عنوان یک محصول ناخواسته: مدل تصمیم خرید نهاده شده بر سواد بیمه ای، اعتماد، ادراک و نگرش مصرف کنندگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
200 - 222
حوزههای تخصصی:
با وجود نقش اساسی بیمه زندگی بر رشد و توسعه رفاهی کشورها، در مقایسه با میانگین جهانی، این نوع بیمه سهم پایینی در سبد خرید بیمه ای مردم ایران دارد. در این شرایط، بهبود سواد بیمه ای جامعه می تواند به تحریک گرایشات مثبت بیمه ای کمک کند. با این حال، اندک پژوهش های انجام شده در ایران صرفاً بر اندازه گیری سواد بیمه ای متمرکز شده اند و اطلاعات کمی در مورد تأثیر سواد بیمه ای بر تمایل به خرید و حفظ بیمه نامه های زندگی وجود دارد. لذا، مطالعه حاضر به بررسی تأثیر مستقیم و غیرمستقیم سواد بیمه ای بر قصد خرید بیمه زندگی پرداخته است. این ﭘﮋوهﺶ هدفی کاربردی و ماهیت و روشی توصیفی-پیمایشی دارد. جامعه آماری پژوهش خریداران بیمه زندگی شرکت بیمه سرمد در سال 1402 به تعداد 98625 نفر بودند. حجم نمونه با جدول مورگان 384 نفر تعیین شد. داده ها با پرسشنامه استاندارد و روش نمونه گیری تصادفی سیستماتیک طی یک پیمایش آنلاین گردآوری و با تکنیک مدل سازی معادلات ساختاری به کمک نرم افزار Smart PLS 3 تحلیل شد. یافته ها نشان داد سواد بیمه ای به طور مستقیم و غیرمستقیم از طریق افزایش مزایا و کاهش ریسک درک شده محصول، همچنین بهبود اعتماد و تقویت نگرش مطلوب مصرف کنندگان، موجب افزایش قصد خرید بیمه زندگی می گردد. شرکت های بیمه از طریق معماری انتخاب مصرف کننده می توانند بر انتخاب ها تأثیر بسزایی داشته باشند. لذا سیاست گذاران باید اطمینان حاصل کنند که سواد بیمه در برنامه های آموزشی آحاد جامعه گنجانده شود. برنامه ها با تمرکز بر ایجاد دانش، مهارت ها و نگرش های بیمه ای افراد به افزایش ضریب نفوذ بیمه کمک می کند.
بررسی نقش مدیریت منابع انسانی سبز بر بازار یابی سبز با نقش میانجی حسابداری محیطزیست (مورد مطالعه کارکنان شرکت پتروشیمی شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۹)
187 - 208
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش مدیریت منابع انسانی سبز بر بازاریابی سبز با نقش میانجی سابداری محیطزیست است. تحقق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش علی پس رویدادی است. از نظر روش جمع آوری دادها، توصیفی است. همچنین بهدلیل اینکه رابطه بین متغیرها با یکدیگر مورد بررسی قرار می گیرد از نظر آماری روش همبستگی است که به شناخت رابطه در صورت وجود بین متغیرها میپردازد. در این تحقیق جامعه آماری کارکنان شرکت پتروشیمی شیراز بوده و 294 نفر هستند. با استفاده از فرمول کوکران، حجم نمونه برابر با 384 بهدست آمد. همچنین برای سنجش متغیرها از پرسش نامه و برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS25 , SmartPLS3 استفاده شدهاست. به منظور بررسی فرضیه های تحقیق از مدل معادلات ساختاری استفاده گردیدهاست. یافته ها حاکی از آن است که مدیریت منابع انسانی سبز بر بازاریابی سبز و بر حسابداری محیطزیست تأثیرگذار است. همچنین در تأثیر مدیریت منابع انسانی سبز بر بازاریابی سبز، متغیر حسابداری محیطزیست نقش میانجی دارد. این فرضیهها در مجموع نقش حیاتی مدیریت منابع انسانی سبز را در ترویج شیوههای تجاری پایدار برجسته میکنند. آنها پیشنهاد می کنند که مدیریت منابع انسانی سبز مؤثر نهتنها مستقیماً به بهبود استراتژی های بازاریابی سبز کمک می کند، بلکه شیوه های حسابداری محیطی را نیز تقویت می کند، که به نوبه خود رابطه بین مدیریت منابع انسانی سبز و تلاش های بازاریابی را واسطه می کند. این چارچوب بر اهمیت ادغام استراتژیهای منابع انسانی با اهداف زیست محیطی برای تقویت رویکردی جامع برای پایداری در عملیات تجاری تأکید میکند.
شناسایی پیشران های بانکداری دیجیتال در بانک رفاه کارگران بر اساس روش تحلیل اثرات متقاطع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۲۰)
80 - 102
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه شناسایی پیشران های بانکداری دیجیتال در بانک رفاه کارگران بر اساس روش تحلیل اثرات متقاطع است. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه خبرگان آشنا و فعال صنعت بانکداری با تحصیلات کارشناسی ارشد و دکتری هستند که سابقه فعالیت در حوزه بانکداری دیجیتال در بانک رفاه کارگران دارند. در این مطالعه، بر اساس روش نمونه گیری گلوله برفی 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. در ادامه جهت خلق داده ها با طراحی دو پرسش نامه محقق ساخت و مجزا، از خبرگان در خصوص اهمیت و میزان اثرگذاری کلان روندهای اثرگذار بر بانکداری دیجیتال، نظرسنجی شده است. در این مطالعه بر اساس مرور ادبیات پژوهش، روش دلفی سه مرحله ای و استفاده از ضریب توافق بین خبرگان، درنهایت 59 کلان روند مؤثر بر بانکداری دیجیتال در ایران شناسایی شدند که این کلان روندها در ادامه با استفاده از آزمون میانگین رتبه فریدمن و تحلیل اثرات متقاطع، مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج این پژوهش منجر به شناسایی 6 پیشران مؤثر بر بانکداری دیجیتال در بانک رفاه کارگران شد. این پیشران ها به ترتیب اثرگذاری شامل «تصویب قوانین و مقررات در زمینه استفاده از ابزارهای نوین»، «شدت تحریم های خارجی»، «تحولات نسلی در جامعه به سمت پذیرش بانکداری دیجیتال»، «وجود زیرساخت عمومی پایدار، کارآمد، قابل اعتماد و تحت نظارت»، «وجود نیروی انسانی متخصص» و «هزینه های امنیت سایبری» هستند.
ارائه چارچوب مفهومی شکل گیری هواخواهی برند با تاکید بر نقش دلبستگی برند و عشق به برند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
281 - 294
حوزههای تخصصی:
هدف: هواخواهی برند از جمله مفاهیم نوینی است که به خصوص با توسعه رسانه های اجتماعی وارد عرصه برندسازی شده است؛ هواخواهی برند بیانگر تبلیغ یک برند از طریق بازاریابی دهان به دهان-اغلب از طریق کانال های رسانه های اجتماعی- است. از این رو جهت درک بهتر این مفهوم و عوامل موثر بر آن لازم است تحقیقات بیشتری صورت گیرد. از این رو در پژوهش حاضر به ارائه چارچوب مفهومی شکل گیری هواخواهی برند با تاکید بر نقش دلبستگی برند و عشق به برند پرداخته می شود. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف در حیطه تحقیقات کاربردی می باشد. همچنین پژوهش حاضر بر اساس ماهیت و روش، یک پژوهش توصیفی-پیمایشی است که از لحاظ زمانی به شکل مقطعی انجام شده است. جامعه آماری این تحقیق کلیه مشتریان برند نوین چرم می باشد چون اطلاع دقیقی از حجم جامعه وجود ندارد، جامعه آماری به صورت نامحدود در نظر گرفته شد. جهت تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد. با استفاده از فرمول جامعه نامحدود کوکران نمونه ای به حجم 384 نفر از مشتریان از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد. برای مطالعات مقدماتی داده های ثانویه از منابع کتابخانه ای معتبر، سایت های قابل استناد گردآوری شده و در ادامه برای جمع آوری داده های اولیه این پژوهش، ابزار پرسشنامه به کار گرفته شده است. پرسشنامه مورد استفاده از منابع استاندارد طراحی شده است که شامل 5 بعد و 25 گویه می باشد. پرسشنامه به شکل الکترونیکی به وسیله پلتفرم های اجتماعی (اینستاگرام، واتساپ، تلگرام، ایتا) و وب سایت های در دسترس توزیع شد. روایی پرسشنامه با روش محتوایی و همچنین روایی سازه ارزیابی شد
شناسایی عوامل موثر بر تمایل فروشنده به فساد در واحد فروش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
295 - 311
حوزههای تخصصی:
فساد به عنوان پدیده اجتناب ناپذیر و نابه هنجار، از گذشته تا به امروز وجود داشته است و به نظر می رسد در هرجایی که میزانی از اختیار نهفته است، وجود فساد، یک امر اجتناب ناپذیر تلقی می شود. هدف از انجام پژوهش حاضر، شناسایی عوامل موثر بر تمایل فروشندگان به فساد در واحد فروش می باشد. پژوهش حاضر از نظر روش، جز تحقیقات کیفی، ازنظر رویکرد، اکتشافی، از نظرهدف، کاربردی، از نظر پارادایم، تفسیرگرایی و روش تجزیه وتحلیل آن، تحلیل تم می باشد. جامعه آماری این پژوهش 15 نفر از خبرگان و فعالان حوزه فروش با بیش از هفت سال سابقه ی کاری مرتبط تحقیق هستند. برای انتخاب مشارکت کنندگان از شیوه نمونه گیری هدفمند قضاوتی و از راهبرد گلوله برفی استفاده شد و با پیروی از قاعده اشباع نظری با 15خبرگان واحد فروش مصاحبه انجام گردید. ابزارگردآوری داده ها، مصاحبه عمیق می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده های مصاحبه از روش تحلیل تم و از راهبرد براون و کلارک استفاده شده است. برای بررسی روایی و پایایی پژوهش، از روش قابلیت اطمینان و شیوه بازخورد مشارکت کننده استفاده شده است. تحلیل مصاحبه ها منجر به شناسایی سه مقوله فراگیر شد که عبارت است از:1. عوامل فردی( شامل اعتقاد ضعیف به اخلاقیات و خصیصه های شخصیتی) می باشد. 2. عوامل ارتباطاتی (شامل عوامل بین فردی نامناسب و ارتباط سازمانی ضعیف) قرار می گیرد. 3. عوامل سازمانی( شامل شرایط نامناسب شغلی، فرآیندکاری نامناسب، نظارت ضعیف و نظام پرداخت غیرمنصفانه) قرار می گیرد؛ که در مجموع تعداد 3مضمون فراگیر،8 مضمون سازمان دهنده و 32 مضمون فرعی در فرایند تجزیه و تحلیل داده ها شناسایی گردید.
توسعه و بهبود شاخص رتبه بندی در روش تاپسیس با داده های فازی تصویری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
از زمانی که در سال ۱۹۶۵، پروفسور لطفی عسگر زاده مجموعه ی فازی را به جهان معرفی نمود، نظریه های جدید زیادی در مورد عدم دقت و عدم قطعیت به وجود آمدند. برخی از این نظریه ها، به عنوان یک توسعه ی فرعی از نظریه مجموعه های فازی، مفهومی جدید به نام مجموعه فازی تصویری را مطرح کردند. از طرف دیگر، یکی از روش هایی که بسیار در تصمیم گیری های چندمعیاره مورد استفاده قرار می گیرد، روش تاپسیس نام دارد. در این مقاله، ابتدا روش تاپسیس در حضور داده های فازی تصویری، توضیح داده شده و سپس با استفاده از این روش، با هدف بهبود عملکرد آن، شاخصی جدید برای رتبه بندی، توسعه داده می شود. در ادامه، با استفاده از نرم افزار اکسل، جهت توضیح روش ارائه شده در این مقاله، مثالی حل می گردد. همچنین، با حل مثالی با اعداد فازی که در تعریف اعداد فازی تصویری دراین تحقیق ارائه شده است، تغییرات لازم با استفاده از نرم افزار اکسل انجام شده و فاصله تا حالت ایده آل و ضد ایده آل محاسبه می گردد. در نهایت، رتبه بندی جدیدی مشخص می شود.
تحلیل علم سنجی کاربرد هوش مصنوعی در تبلیغات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۲۰)
197 - 212
حوزههای تخصصی:
امروزه هوش مصنوعی به یکی از ابزارهای کلیدی در بهبود راهبردهای تبلیغاتی تبدیل شده است. استفاده از هوش مصنوعی، با بهره گیری از قابلیت های تحلیل داده، یادگیری ماشین، و پردازش زبان طبیعی، امکان ایجاد تحول در فرآیندهای تبلیغاتی و بازاریابی را فراهم کرده است. بررسی نقش هوش مصنوعی در ایجاد نوآوری های تبلیغاتی، افزایش تعامل با مخاطبان، و بهینه سازی استراتژی های تبلیغاتی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف اصلی ، نقشه برداری از ساختار دانش مطالعات کاربرد هوش مصنوعی در تبلیغات با استفاده از روش تحلیل هم واژه ای است. برای این منظور، 3577 مقاله علمی منتشرشده بین سال های 1994 تا 2024 از پایگاه داده Scopus بازیابی شد. عناوین و چکیده های این مقالات با استفاده از نرم افزار VOSviewer تحلیل شدند تا نقشه ای جامع از پرتکرارترین اصطلاحات و موضوعات کلیدی ایجاد شود. نتایج نشان داد که واژه کلیدی «تبلیغات» از بیشترین فراوانی برخوردار است و به عنوان نقطه تمرکز بسیاری از مطالعات در این حوزه شناخته می شود.تحلیل هم واژه ای به شناسایی پنج خوشه اصلی منجر شد: (1) پیش بینی و بهینه سازی عملکرد تبلیغات، (2) تولید محتوای تبلیغاتی با استفاده از هوش مصنوعی، (3) هدف گذاری دقیق و شناسایی مخاطبان، (4) شخصی سازی تبلیغات برای بهبود تعامل، و (5) توسعه سیستم های توصیه گر برای ارتقاء کارایی تبلیغات. این خوشه ها منعکس کننده روندهای کلیدی در کاربردهای هوش مصنوعی در تبلیغات هستند.این تحلیل نقشه ای جامع و ساختاریافته از دانش موجود در زمینه کاربرد هوش مصنوعی در تبلیغات ارائه می دهد و می تواند به عنوان مرجعی برای پژوهش های آینده در این حوزه و نیز راهنمایی برای توسعه سیاست ها و راهبردهای تبلیغاتی در صنعت تبلیغات مورد استفاده قرار گیرد
بررسی تأثیر شیوه های پیشگیری از فساد بر اجتناب مالیاتی با در نظر گرفتن نقش تعدیل کننده ویژگی های هیئت مدیره شرکت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
117 - 142
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر، بررسی تأثیر شیوه های پیشگیری از فساد بر اجتناب مالیاتی با در نظر گرفتن نقش تعدیل کننده ویژگی های هیئت مدیره شرکت است. جامعه آماری پژوهش حاضر شرکت های کوچک و متوسط فعال در بورس اوراق بهادار تهران است. بدین منظور تعداد 54 شرکت در بین سال های 1400-1391 با استفاده از روش نمونه گیری حذف سیستماتیک انتخاب گردید. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل رگرسیون چند متغیره به روش داده های ترکیبی با اثرات ثابت و نرم افزار Eviews 10 استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که شیوه های پیشگیری از فساد بر اجتناب مالیاتی تأثیر دارد و ویژگی های هیئت مدیره شرکت (اندازه، تنوع جنسیتی، استقلال) در ارتباط بین شیوه های پیشگیری از فساد و اجتناب مالیاتی نقش تعدیل گر دارد. نتیجه گیری می شود که شرکت هایی با شیوه های پیشگیری از فساد خوب تمایل کمتری به رفتار اجتناب از مالیات دارند و مالیات بیشتری بر سود خود می پردازند. این بدان معناست که متعهد بودن به شیوه های خوب مبارزه با فساد نه تنها ممکن است با افزایش نظارت بر رفتارهای فرصت طلبانه مدیریت، کارایی شرکت را بهبود بخشد، بلکه می تواند مشروعیت اجتماعی و پذیرش آن را نیز بهبود بخشد. علاوه بر این، نتایج این مطالعه از اهمیت ویژگی های هیئت مدیره شرکتی در تأثیرگذاری بر رویه های پیشگیری از فساد در پیوند اجتناب مالیاتی حمایت می کند. یافته های پژوهش شواهد مفیدی را برای دولت ها، تنظیم کننده ها و سایر ذینفعانی فراهم می کند که هدفشان تعیین بهترین شیوه های تجاری است که می تواند به کاهش خطر اجتناب از مالیات شرکت ها کمک کند.
رویکردی آمیخته در ارائه مدل مدیریت تجربه مشتری در صنعت خدمات بانکداری الکترونیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت تجربه مشتری به یک استراتژی حائز اهمیت در خدمات بانکداری الکترونیکی تبدیل شده است و تجربه مشتری در بسیاری از بانکها به وضوح با هدف دستیابی به تمایز رقابتی و رشد درازمدت، مورد تمرکز واقع گردیده است. ازین رو این تحقیق بدنبال ارائه مدل مدیریت تجربه مشتری برای خدمات بانکداری الکترونیکی در صنعت بانکداری و خدمات پرداخت الکترونیکی ایران است.روش: در راستای دستیابی به هدف تحقیق از روش تحقیق آمیخته استفاده شده است. در این راستا با تعدادی از خبرگان صنعت بانکی در حوزه خدمات بانکداری الکترونیکی مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد و با استفاده از روش تحلیل مضمون داده ها تحلیل شد . در بخش کمی، داده های موردنیاز با استفاده از پرسشنامه جمع آوری و با تحلیل داده های میدانی و با روش مدلسازی معادلات ساختاری مدل مدیریت تجربه مشتری در خدمات بانکداری الکترونیکی مورد تایید قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحقیق در قالب مدل مدیریت تجربه مشتری برای خدمات بانکداری الکترونیکی ارائه شد. این مدل شامل 8 بعد تجربه مشتری، عوامل ابزار ارائه دهنده خدمات بانکداری الکترونیکی، عوامل بازاریابی خدمات بانکداری الکترونیکی، عوامل زیرساخت تکنولوژیکی خدمات بانکداری الکترونیکی، عوامل سازمانی خدمات بانکداری الکترونیکی، عوامل مشتریان، عوامل صنعت خدمات بانکداری الکترونیکی و عوامل محیط کلان در خدمات بانکداری الکترونیکی است که برای این ابعاد 22 مقوله و 58 زیرمقوله شناسایی شد.نتیجه گیری: در مدل تحقیق، بهبود تجربه مشتری هدف متمرکز مدیریت تجربه مشتری است که وابسته به ابعاد درون سازمانی و برون سازمانی است و در این خصوص استراتژی های مدیریت تجربه مشتری در خدمات بانکداری الکترونیکی ارائه شد.
تأثیر طنز و سبک طنز بر رابطه بین مصرف کننده و برند در اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
309 - 326
حوزههای تخصصی:
امروزه طنز و سبک های طنز در تبلیغات اهمیت ویژه ای دارد سبک های طنز به کار رفته در این پژوهش شامل طنز وابسته، طنز خودمحور، طنز خودمخرب و طنز پرخاشگر می باشد، که متغیر مستقل پژوهش می باشند. متغیر وابسته پژوهش نیز رابطه مصرف کننده و برند می باشد که در این پژوهش از دو رابطه عشق و دشمنی استفاده شده است. هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر سبک های طنز استفاده شده در تبلیغات بر رابطه مصرف کننده با برند در اینستاگرام می باشد. پژوهش حاضر به روش پیش آزمایش-پس آزمایش انجام شده که جهت سنجش تأثیر سبک های طنز بر رابطه مصرف کننده با برند از تیزرهای تبلیغاتی چهار برند اسکچرز با استفاده از سبک طنز خودمحور ، برند پپسی با استفاده از سبک طنز، برند اسنیکرز با استفاده از سبک طنز خودمخرب، و برند آکس که سبک طنز وابسته در آن به کار رفته، استفاده شده است. پرسشنامه بین 210 نمونه از جامعه آماری توزیع شد و از آنها خواسته شد تا پرسشنامه را قبل از مشاهده تیزرها پاسخ داده و بعد از مشاهده تیزرها، مجددا به سؤالات پاسخ دهند تا بررسی شود تیزرهای تبلیغاتی با سبک های طنز استفاده شده، چه تأثیری در رابطه مصرف کننده با آن برند دارد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون مقایسات زوجی استفاده شد و نتایج به دست آمده نشان داد، سبک های طنز خود محور و وابسته، باعث بهبود رابطه مصرف کننده با برند می شود. همچنین سبک های طنز خود مخرب و پرخاشگر تأثیر منفی بر رابطه مصرف کننده با برند می گذارد.
تحلیل و نقد محوریت کلان داده ها در پزشکی سیستمی به عنوان پاسخی برای حل مناقشه پزشکی مبتنی بر شواهد و بیمار محور
منبع:
پژوهش های کاربردی مدیریت بازار سال ۱۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۴
70 - 86
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر رویکرد پزشکی سیستمی با تکیه بر کلان داده ها، ادعاهایی مثل توانایی برقراری ارتباط بین وضعیت فردی بیماران با یکدیگر، نظام مند تر کردن و دقیق تر کردن پزشکی داشته است. هدف از این مطالعه تحلیل و نقد محوریت کلان داده ها در پزشکی سیستمی به عنوان پاسخی برای حل مناقشه پزشکی مبتنی بر شواهد یا بیمارمحور است. کلیدواژه های مرتبط (پزشکی مبتنی برشواهد، پزشکی بیمارمحور، پزشکی سیستمی، کلان داده) در پایگاه های داده PubMed, Scopus, web of science و موتور جست وجوگر Google Scholar جست وجو شد. بعد از محدود کردن استراتژی سرچ و حذف کردن موارد تکراری مقالات باقی مانده از طریق مرور عنوان و چکیده غربال شدند. در نهایت، متن کامل مقالات غربال شده ارزیابی شد و نتیجه گیری کلی گرفته شد. نتایج بررسی مطالعات نشان می دهد یکی از بحران های پزشکی مدرن فاصله گرفتن روز افزون پزشکی بیمارمحور و مبتنی بر شواهد از یکدیگر است و برای حل این مشکل هرکدام از این رویکردها باید تن به تغییراتی دهند. پزشکی بیمارمحور باید در جهت نظام مندتر کردن و قابل مقایسه کردن داده های خود تلاش کند و پزشکی مبتنی برشواهد بر فردی تر شدن داده ها تمرکز کند. براساس پندار نویسندگان پزشکی سیستمی با نگاه آماری به پزشکی موجب فاصله بیشتر پزشکی مبتنی بر شواهد وبیمارمحور خواهد شد و ضمن اینکه گفتوگوی موثر میان این دوجهان را ناممکن تر می کند، می تواند اهداف و عملکرد فعلی آنها را نیز منحرف کرده و آتش مناقشات زیربنایی مثل پزشکی انسان باورانه-زیست پزشکی، کثرت گرایی-تعمیم گرایی، اصالت ناخوشی-اصالت بیماری و... شعله ورتر کند، بنابرین پزشکی باید در محول کردن وظایفی که کلان داده توان به دوش کشیدن آن را ندارد هوشیارانه عمل کند تا بحران های فعلی آن تشدید نیابد.
تحلیل تاثیر متغیرهای انگیزشی بر روی قصد خرید مصرف کنندگان (مورد مطالعه: کاربران شبکه اجتماعی اینستاگرام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
191 - 199
حوزههای تخصصی:
رسانه های اجتماعی و خرید آنلاین از طریق آنها در سال های اخیر به یک روش خرید محبوب و در حال رشد تبدیل شده است. هدف از این مطالعه شناسایی اثرات متغیرهای انگیزشی شامل پاداش، اجتماعی و توانمند سازی بر قصد خرید آنلاین است. روش پژوهش، پیمایشی-تحلیلی و از نوع کاربردی است. جامعه آماری این پژوهش، کاربران شبکه اجتماعی اینستاگرام و افرادی هستند که تمایل دارند محصولات پوشاک مورد نیاز خود را از صفحات رسانه اجتماعی اینستاگرام خرید کنند. طرح نمونه گیری، غیراحتمالی است و از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شده است. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از ابزار پرسشنامه استفاده شد. روایی و پایایی پرسشنامه با استفاده از روایی صوری و سازه و نیز آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. داده ها از 384 نفر از کاربران شبکه اجتماعی اینستاگرام که صفحات فروش پوشاک و مد را دنبال می کرده اند جمع آوری گردید و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آموس و اس پی اس اس 18 استفاده شد. نتایج نشان داد که انگیزه های پاداش، اجتماعی و توانمندسازی به طور مستقیم بر قصد خرید آنلاین خریداران پوشاک و همچنین به طور غیر مستقیم از طریق اعتماد تأثیر می گذارند. همچنین اعتماد به طور کامل رابطه بین انگیزه توانمندسازی و قصد خرید آنلاین کاربران را میانجی گری می کند.