فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۲٬۰۰۵ مورد.
نقد و بررسی سفرنامه های ناصرالدّین شاه به فرنگ با رویکرد تحلیل گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سفرنامه های ناصرالدّین شاه به فرنگستان به روش تحلیل گفتمان مورد بررسی قرارگرفته است. با استفاده از این رویکرد، عوامل زبانی و فرازبانی (شرایط اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و تاریخی)، موقعیّت نهادی و نگرش های نویسندة متن که درشکل گیری این متن تأثیرگذار بوده اند، مورد توجّه قرار گرفته است. سفرهای فرنگ و گفتمان ناصرالدّین شاه دراین سفرنامه ها، دستاوردها و نتایج سیاسی، فرهنگی و اجتماعی خاصّی را به همراه داشته که برخی از این نتایج، حوزه های زبانی و سبک ادبی را نیز تحت تأثیر قرارداده است.
بررسی برخی عناصر داستانی در داستان ضحاک (پیرنگ، شخصیت و شخصیت پردازی، زاویه دید، صحنه و صحنه پردازی)
نوشتن رمان صبر ایوب می خواهد
حوزههای تخصصی:
رمان نویسی در دهه شصت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف و ابزارهای کاربرد تمثیل در دیوان خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمثیل یکی از مباحث گسترده، پرسابقه و پرکاربرد در اشعار شاعران در دوره های مختلف شعر فارسی است. با توجه به اهمیت این موضوع، در کتابهای بیانی و بلاغی تعریفهای متعدد و پریشانی برای آن نقل کرده اند. خاقانی که یکی از نمایندگان صاحب سبک شعر در دوره سلجوقی محسوب می شود، به مقوله تمثیل نگاهی ویژه دارد. در این مقاله نگارندگان در ابتدا ضمن پرداختن اجمالی به تعریفهای مختلف تمثیل، اشعار خاقانی را از این جنبه در دو مقوله اصلی؛ یعنی اهداف و همچنین ابزار کاربرد تمثیل بررسی کرده، در پایان به این نتیجه رسیده اند که اولاً بخش عمده ای از اندیشه محوری خاقانی که از ویژگی های معمول و مرسوم شاعران این عصر است، در تمثیلات وی؛ بویژه تمثیلاتی که به صورت تلمیح در آموزه های قرآنی و اعتقادی بیان شده، تجلّی پیدا کرده است؛ ثانیاً اغراض و ابزار متنوّع کاربرد تمثیل در اشعار خاقانی، گواه دیگری بر فردیت و سبک شخصی وی محسوب می شود.
تمثیل گرایی فلسفی و پیوند آن با ادبیات تمثیلی مولانا در مثنوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تمثیل گرایی فلسفی بر پایه اعتقاد به دوگانگی جهان ناسوت و لاهوت، صدور معقول در محسوس و نزول از وحدت به کثرت استوار است. این فلسفه که بر ماهیت دو بعدی تمثیل- روساخت روایی و ژرف ساخت فکری- مبتنی است، ساختاری دو وجهی به حکایت تمثیلی می بخشد که یکی نقش ممثل به داستانی و دیگری نقش ممثل فلسفی را برعهده دارد. درآثار مولانا- به خصوص مثنوی- نیز پیوند میان تمثیل گرایی فلسفی و ادبیات تمثیلی را در ساختار داستانی مثنوی مولانا می توان دید، پیوندی که در ادبیات غرب در ارتباط بین سمبولیزم غربی و ایده آلیسم افلاطونی دیده می شود.در این جستار، ضمن مروری بر ریشه های تمثیل گرایی فلسفی، تجلی این فکر در جهان بینی و آثار مولانا مورد نگرش قرار خواهد گرفت و جلوه های این پیوند میان نظام فکری و بیان ادبی در ساختار داستانی مثنوی مولانا مورد بررسی قرار می گیرد، اشکال ساختاری ظهور این گرایش در قصص مثنوی در سه عنوان تعلیق گریزی، مثل گذاری و تفسیر تمثیلی، تحلیل خواهد شد.
تمسخر و طعنه در مقامات همدانی و مقامات حریری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از درخشان ترین نمونه های نثر ادبی در ادبیات عربی، «مقامات» است. مقامات قصه هایی است که در ضمن روایت واقع گرایانه اخلاق و مرام و رفتار مردمان روزگاران گذشته، گستره واژگانی بسیار پرباری را در قالب سجعی ادبی و مقتدر به کار گرفته است. بدیع الزمان همدانی و به تبع او حریری، قلّه های مسلّم فن مقامات هستند. ایشان در مقامات خویش در پرده های نمایشی کوتاه، گوشه های زشت و محکوم شدنی جامعه را از نظر خواننده می گذرانند و به نقد می کشند. آثار اینان بی آنکه جنبه موعظه و نصیحت داشته باشد، آگاه کننده و افشاگرانه است. تهکّم/ریشخند/تمسخر عیوب اخلاقی، اجتماعی، سیاسی، جسمی و روانی، در همه مقامات به چشم می خورد. در این مقاله به تفصیل درباره تهکم و مقایسه کاربرد آن در مقامات همدانی و حریری می پردازیم.
اسطوره سازی یا ...؟
پژوهشی در مضامین داستان کوتاه در آثار عبد السلام عجیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عبد السلام عُجیلی پزشک، ادیب و داستان نویس معاصر سوری با سبک خاص و شیوه شخصی اش در توصیف و بیان، حلقه اتصال بین نویسندگان پیشگام دهه های سی و چهل قرن بیستم از سویی و نوپردازان دهه های پنجاه و شصت از سوی دیگر است. آفرینشهای هنری او آمیخته ای از تواناییهای این دو نسل است. او سبکی آسان، شیوا و غیر متصنع دارد. از پدیده های بارز شیوه بیان او تکیه بر فصاحت زبان و به کارگیری واژه های علمی در داستان است. شخصیتهای داستانی او شامل همه سطوح و طبقات اجتماع می شوند. مهمترین مضامین داستانهای او که پیوندی نزدیک با مسائل و مشکلات مردمش دارد، از تجربیات زندگی شخصی و اجتماعی و رویدادهای مختلف سرچشمه گرفته یا حاصل اطلاعاتی است که از رهگذر سفرهای بی شمار به کشورهای مختلف به دست آورده است.
سووشون
بررسی و تحلیل دو مؤلّفة «صدای راوی» و «کانونی شدگی» در شازده احتجاب گلشیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شازده احتجاب هوشنگ گلشیری از نظر به کارگیری صناعات و تکنیک های روایی فراوان یکی از ارزشمندترین تجربه های ادبیات داستانی ایران است. گلشیری در شازده احتجاب از مؤلّفه های متعدّدِ روایی بهره گرفته است؛ اما می توان گفت که پیچش صناعتِ روایی این اثر تا حدّ زیادی به سبب بهره گیری هنرمندانة گلشیری از دو مؤلّفة «صدای راوی» و «کانونی شدگی» بوده است. انتخاب راوی سوم شخصِ محدود به ذهنِ دو شخصیت اصلی اثر (شازده احتجاب و فخری) و ارائة اندیشه ها و گفته های این دو شخصیت در قالب گفتمانِ مستقیم و غیرمستقیم سبب شده است صدای راوی (یا راویانِ) متن روایی با نگاهِ کانونی گر (یا کانونی گر های) آن در هم تند و درک رابطة راوی و کانونی گر و نیز درک تفکیکِ این دو از هم دشوار شود. بر اساس این، در پژوهشِ حاضر دو مؤلّفة «صدای راوی» و «کانونی شدگی» در متنِ روایی شازده احتجاب با پرهیز از یکی انگاشتنِ این دو مؤلّفه تحت عنوان «زاویة دید» بررسی و تحلیل می شود تا کاربست هنرمندانة این دو مؤلّفه در متنِ روایی شازده احتجاب نشان داده شود.
تمثیل در امثال فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمثیل بیان غیرمستقیمی است که اساس آن بر تشبیه بنا می شود؛ بدین ترتیب که فرد برای بیان ذهنیت خویش که معمولاً مفهومی عقلی و نامحسوس است، عینیتی محسوس را برمی گزیند تا ذهنیت خود را به وسیله آن القا کند. در بلاغت قدیم و جدید به تمثیل توجه شده، آن را وسیله ای برای تصویرگری می دانند. از این رو و به استناد کتاب های نقدی و بلاغی جدید و قدیم و با نگاهی به امثال که در اکثر آنها برای نزدیک کردن معنا به ذهن و تأثیر بیشتر در مخاطب از تخیّل و تصویرگری و تمثیل استفاده شده است؛ می توان گفت نه تنها در امثالی که رویکرد تشبیهی دارند؛ بلکه در سایر مثل ها نیز نوعی تمثیل و تصویرگری وجود دارد. به عبارت دیگر میتوان مدّعی شد که تمثیل فقط آن معنای تشبیه یا استعاره تمثیلیه نیست؛ بلکه حتی در امثال کنایی هم میتوان تمثیل یافت. با نگاهی به کتابهای امثال درمی یابیم که مَثَل گاه رویکرد تشبیهی، گاه استعاری و گاه کنایی دارد و حتی گاه حکمتی است، پندآمیز که شیوع در بین مردم باعث شده، آن را در زمره امثال بیاورند.
این مقاله حاصل پژوهشی عمده در جهت معادل یابی امثال فارسی و عربی است. از جمله دستاوردهای این مقاله تحقیقی این است که مبالغه در تمثیل عربی درمقایسه با فارسی بسیار زیاد است و نیز امثال بسیاری در دو زبان کاربرد مشترک دارند؛ اما در قالبهای متفاوتی؛ از جمله مَثَل، مثالک (اگزمپلوم) ( Exemplum ) ، حکایت انسانی و حکایت حیوانی(فابل) ( Fable ) و اسلوب معادله بیان شده است. به عبارت دیگر اگر مثلی در فارسی با مثل دیگری در عربی معادل شد، لزوماً نبایستی از یک نوع باشد.
همچنین علاوه بر انواع محتوای امثال که در کتابها به آن اشاره شده، می توان دو مورد « به تصویر کشیدن صفت » و« مبالغه در یک صفت » را هم به محتوای تمثیل ها افزود
روش علمی صادق هدایت در پردازش داستان های کوتاه رئالیستی
حوزههای تخصصی:
اگرچه شهرت هدایت بیشتر مرهون داستان های «بوف کور»، «سه قطره خون» و «زنده به گور» است و این داستان ها از نظر ساختاری، بسیار منسجم و نظام مند هستند؛ بسامد این گونه تجربه های هدایت در قیاس با داستان های کوتاه رئالیستی ناچیز است. هدایت نزدیکِ بیست و پنج داستان کوتاه رئالیستی دارد که معماری، ساختمان و پردازش آنها نشان می دهد که وی در این زمینه، تبحر و چیرگی خاصی دارد و به همین دلیل با اقتباس از روش ها و شگ ردهای داستان نویسان مع روف ج هان، به طراحی علمیِ ساخ تار این گ ونه داستان ها می پردازد. در این پژوهش سعی شده است به روشی کاملاً ساختاری و علمی، با جهت گیری درک شگ ردها و شیوه های علمی هدایت در پردازش داستان کوتاه، به تجزیه و تحلیل آثار رئالیستی وی بپردازیم.
در باره خودم
فصلی از رمانی که هرگز چاپ نمی شود
منبع:
آزما بهمن ۱۳۸۸ شماره ۶۹
حوزههای تخصصی: