فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۲۱ تا ۱٬۲۴۰ مورد از کل ۱۶٬۶۳۷ مورد.
همچو گلبرگ طری بود وجود تو لطیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بیت دومِ غزلی از حافظ به مطلعِ ای همه شکل تو مطبوع و همه جای تو خوش... واژه بود در مصراعِ همچو گلبرگ طری بود وجود تو لطیف، همواره بحث برانگیز بوده است. از آنجا که این واژه در معنی فعل ماضی با حال و هوای غزل مورد بحث مناسبتی ندارد؛ بعضی از مصحّحان دیوان حافظ، به جای آن واژه هست را که ضبط برخی از نسخه ها است، گذاشته اند و بعضی به دلیل اینکه بود از پشتوانه نسخه های قدیمی تر و بیشتری برخوردار است آن را همچنان در متن نگه داشته و گروه کمتری نیز ضبط بود و را ترجیح داده و یا بود را به پود تصحیح قیاسی کرده اند. در این مقاله با توجه به چهل نسخه کهن دیوان حافظ و نیز دلایل معنایی و بلاغی، ضبط بود را اصیل دانسته و نشان داده ایم که بود در اینجا، نه به معنای فعل ماضی بلکه به معنای همه/ تمام به کار رفته است. این معنا برای واژه مورد نظر هم در متون کهن شواهدی دارد و هم در گویش بعضی نقاط ایران هنوز رایج است. در این معنا واژه بود به کلمه وجود اضافه می شود: بودِ وجود. با این خوانش که هماهنگ با احساس شاعر در طی غزل و نیز زمان شعر در ابیات آغازین آن است، در عین حال که بر اصالت ضبط بود تأکید می شود، اشکال معنایی مصراع نیز مرتفع می گردد.
بررسی و تطبیق گزاره های چند معراج نامةکهن و مقایسة آنها با معراج نامة شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این گفتار ،کهن ترین و نوترین گزارش های سفر انسان به دنیای ماورای حس نشان داده شده و پس از آن میان سیرهایی که انسان های سنّتی گزارش کرده اند و معراج نامه ای که از« محمّد رضا شفیعی کدکنی» به عنوان نمونه ای از سیر انسان معاصر در دست داریم، مقایسه هایی انجام شده است. این پژوهش نشان می دهد اکثر این سیرها می تواند وقوعی مسلّم داشته باشد و می توان از دیدگاه علمی و بخصوص بر اساس نظریّات یونگ آنها را توجیه نمود. ضمن بررسی بخشی از گزاره های این سیرها نشان داده شده است که تشابه و نکات مشترک این معراج ها، از طرفی وابسته به باورها، ریاضت ها و تأمّلاتی است که این سیرها را موجب می شود و از سویی دیگر به تاثیر پذیری اکثر سیرهای متأخّر از متقدّم مربوط می گردد. همچنین از رویارو قرار دادن مسافران دو طیف سنّتی و معاصرِ دیارِ غیب از طریق ارائه و تشریح گزارش های مستند آنها، نقش جهان ذهنی این دو طیف در آفرینش عناصر این گزاره ها ترسیم شده است و از این رهگذر تعهّد و رسالت آدمیان براساس توجّه به تعریف سنّتی انسان به عنوان حیوانی ناطق و تعریف معاصرین به صورت حیوان سایس در معراج جمعی انسان ترسیم شده است . در پایان یادآوری شده است که انسان معاصر به جای گزارش و به تصویر کشیدن حالات روان های معذّب در عالم ارواح و بهره گیری از استراتژی رعب، در صدد ترغیب و آماده سازی وجدان جمعی برای تهذیب و سالم سازی جامعه از طریق جنبش آگاهانه و حرکت عقلانی و علمی است. دلیل نکوهش بی محابای شاعران در آخرین بخش معراج نامة انسان معاصر نیز همین بی توجّهی آنها به رسالت و تعهّد شعر به عنوان رکن مهمّی از امکانات فرهنگی جامعه است.
مقایسه تحلیلی درونمایه و شخصیت در رمان سرگیوس پیر و روایت ابراهیم ادهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر معرفی مختصری است از دو اثر ادبی - عرفانی فرهنگ مسیحیت و اسلام. داستانی از آخرین نوشته های لئون تولستوی، نویسنده ممتاز روس و روایت عطار از تحول روحی ابراهیم ادهم شاهزاده ایرانی، عشق، زندگی، زهد، عبادت و ریاضت که محصول تحول روحی شخصیت های این دو روایت است، از جمله جدی ترین موضوعات مورد توجه عارفان و اندیشمندان و متفکران بشری است. هیچ کس نیست که در زندگی به مسایلی از قبیل هدف زندگی، عشق، لذت، خدا، عبادت، رستاخیز و نظایر آن نیندیشیده باشد. این مقال عهده دار بررسی مختصر و مقایسه کوتاهی است از این دو اثر ماندگار و سترگ.
نقد و تحلیل تطبیقی دیدگاه های تفسیری سنایی در حدیقه الحقیقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سنایی در آثار خویش به اقتضای سخن آیاتی از کلام اله مجید را تفسیر کرده است. در این تفاسیر او نیز مانند عارفان دیگر بیش پیش از اینکه در پی تفسیر آیه باشد در صدد بیان دیدگاه خویش است و در عین حال در برخی موارد تفسیر او با تفاسیر دیگران تفاوت دارد و از نکته سنجیهای دقیق و تصویرسازیهای بدیع برخوردار است که ارزش عرفانی و ادبی خاص به آن می بخشد.
در این مقاله ابتدا دیدگاه های تفسیری سنایی بر اساس نوع آنها طبقه بندی، و سپس به نقد و تحلیل آنها پرداخته شده است به گونه ای که نخست، نظر سنایی درباره آیات توحیدی و موارد مرتبط با آن بیان شده، و سپس تفسیر آیات مربوط به پیامبران و بویژه پیامبر اکرم (ص)، تحلیل گردیده است. بعد از آن تفسیر آیات مربوط به مسایل دیگری از قبیل آفرینش انسان، کرامت، امانت، توبه، قضا و قدر، بررسی گردیده و در همه موارد، نظر وی با نظر عارفان دیگر، مقایسه و تحلیل شده است.
سبکشناسی رسائل سعدی
حوزههای تخصصی:
در این مقاله نویسنده با باور بدین امر که در کلیات سعدی شش و گاه هفت نوشتار وجود دارد که هنوز صحت انتساب آنها به سعدی معلوم نیست و نیز با نگاهی به دیدگاه های بزرگان ادب معاصر، به بررسی رسائل سعدی پرداخته و برای بررسی نسبت سعدی با هفت رساله ای که در کلیات سعدی آمده و بیستون در مقدمه کلیات به پیشینة آن اشاره کرده و برخی دیگر از سعدی پژوهان همچون محمد قزوینی به انتساب برخی از این رسائل به سعدی تردید کرده اند، به بررسی اسناد تاریخی و دست نویس های کهن رسائل پرداخته و با استفاده از دو روش اسنادی و سبک شناسی به تبیین این امر می پردازد.
هویت زن در دوگانگی شخصیت های داستانی، اثر منتخب: سووشون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هویت زن در دوگانگی شخصیت های داستانی، اثر منتخب: سووشون فاطمه غلامی دانشجوی دکترا، دانشگاه تهران Ciel2518@yahoo.ca مهدی دادرضایی دانشجوی دکترا، دانشگاه تهران Dadrezaei_mehdi@yahoo.com (1388/10/ 1388 ، تاریخ تصویب: 16 /7/ (تاریخ دریافت: 2 چکیده قرن بیستم دورهای است که انسان به دنبال ابهام زدایی حقیقت و ایجاد واقعیت است. این رسالت، بیش از دیگران الهام بخش نویسندگان، شاعران، داستان نویسان، نمایشنامهنویسان، منتقدان، و غیره بودهاست. به تدریج که نویسنده نیاز به تقویت رابطهی بین هنر خویش و تمایل به یافتن حقیقت را احساس میکند، آگاهانه تصمیم به - تصویر کشیدن واقعیتی را که مشاهده میکند، می گیرد. به این ترتیب، اثر او افق گستردهای از زندگی- اجتماعی و فردی- را در برابر چشمان خواننده قرار میدهد، این امر امکان دیدن تمام زندگی و نه فقط یک جنبه خاص آن را به ما میدهد. در ایران نیز جمعی از نویسندگان مانند جلال آل احمد، بزرگ علوی، صادق چوبک و غلام حسین ساعدی در زمینه روایت داستانهای واقعی به این انتخاب دست میزنند، در این بین باید نام سیمین دانشور را به آنها افزود که از این نوع نگاه برای معرفی زن، شادی هایش، مصیبت هایش و در کل وضعیت اجتماعی او در کشور بهره میجوید. سعی ما در این مقاله، مطالعه هویت زن ایرانی از دریچه رمان نویس بزرگ معاصر، سیمین دانشور است. واژگان کلیدی : قرن بیستم، رمان، واقعیت، ایران، سیمین دانشور، زنان، شرایط اجتماعی
چالش های مترجم (نمونه پژوهی ترجمة یک متن سیاسی - رسانه ای از عربی به فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به روش تحلیلی ـ توصیفی، چالش های جامعة آماری 35 نفری دانشجویان ترم پنجم رشتة زبان و ادبیات عربی دانشگاه تهران ـ پردیس قم را در برگردان یک جملة سیاسی ـ رسانهای عربی به پارسی، در آزمون پایان نیمسال درس« فن ترجمه» بررسی می کند. از رهگذر این بررسی، پنج چالش بنیادین «نگسستن از زبان یک»، «کمگویی یا پرگویی»، «برگردان واژه به واژه»، «سوگیری» و «ناآشنایی با درونمایة متن» یافت شد. از آنجا که هدف این پژوهش، شناخت و زدودن چالش های پیش روی دانشجویان یا مترجمان نوپا است، پیشنهاد شد مترجم، فریب هم ریختی ظاهری واژهها را نخورد، پیام را بیکم و کاست برساند، «آزاد» ترجمه کند، سوگیرانه و خودسانسورانه برنگرداند، درونمایه و پیام متن یک (مبدأ) را نیک دریابد و سپس دست به ترجمه بزند.
سلمی در اشعار حافظ کیست؟
نقدی بر انتساب حافظ به طریقه ملامت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به نقد آرا دو گروه از شارحان کلام حافظ پرداخته است که وی را ملامتی و یا متمایل به آیین ملامت دانسته اند. نظر گروه اول که به ضرس قاطع حافظ را ملامتی خوانده اند، با عنایت به فاصله زمانی میان عصر زندگانی وی و روزگار رواج اندیشه ملامت، مورد تردید قرار گرفته است، اما نمایاندن نادرستی نظر گروه دوم که حافظ را متمایل به اندیشه ملامتیان، دل باخته و پذیرنده اصول ایشان و صاحب توافق با مشرب آنان معرفی کرده و به عرفانش رنگ ملامت داده اند، هدف عمده این مقاله بوده است. برای تحقق این منظور، ذیل هفت شماره به طرح توافق ها و تقابل های کلام حافظ با آرا اهل ملامت پرداخته ایم تا وجود گزاره های متناقض و ناهم خوان در شعر وی و عاری بودن عرصه کلام بزرگان طریق ملامت از چنین گزاره هایی را برجسته سازیم. سپس کوشیده ایم تا برای هم خوانی ها و ناهم خوانی های کلام حافظ با عقاید ملامتیان دلیلی سازگار با منطق زبانی و ساختار شعر او عرضه کنیم. در پایان با تکیه بر دلایل ارایه شده، این نتیجه را به دست داده ایم که حافظ مبلغ هیچ اندیشه رسمی یا غیر رسمی نیست. او شاعری آزاد اندیش است که در هیچ قالبی اعم از عرفانی و غیر عرفانی نمی گنجد و هنرش را در درجه اول اهمیت قرار می دهد. با این همه، تاویل پذیری شعر وی از سویی و سعی شارحان بر پاسخ گویی به افق توقعات زمانه از سویی دیگر، سبب اعطای مشرب ملامتی به وی شده است
تحلیل نوع ادبی سمک عیار
حوزههای تخصصی:
سمک عیار، ازآثار ادبی قرن ششم است که فرامرز بن خداداد الارجانی آن را از زبان یکی از قصه پردازان زمان ـ صدقه بن ابی القاسم شیرازی ـ تحریر کرده است. محققان ادبیات، دربارة نوع ادبی سمک عیار، نظر واحدی ندارند؛ گروهی آن را حماسه می دانند و برخی دیگر رمان و عده ای نیز آن را رمانس به شمار می آورند. در این پژوهش، افزون بر تعریف حماسه، رمان، رمانس و قصه و برشمردن ویژگی های این انواع و سنجش تطابق سمک عیار با هر کدام از آنها، مشخص خواهد شد که اطلاق حماسه، رمانس و رمان بر سمک عیار نادرست است و باید آن را قصه پهلوانی ـ تخیلی نامید که با آرمان ها و آرزوهای بشر پیوند خورده است.
به یاد مهرداد نبیلی: ترجمه «داستان دو شهر» دیکنز و قصه غم انگیز یک ویرایش ناروا
حوزههای تخصصی:
خواننده ی نهفته در دو داستان کودک از احمدرضا احمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ین پژوهش برآن است تا بر پایه ی نظریه ی «خواننده ی نهفته در متن» از ایدن چمبرز، دو داستان از تازه ترین آثار احمدرضا احمدی، پروانه روی بالش من به خواب رفته بود و دخترک، ماهی، تنهایی را بررسی کند. چمبرز، برای شناخت خواننده ی نهفته و ویژگی های او، بررسی چهار عنصر سبک، زاویه ی دید، طرفداری و شکاف های گویا را پیشنهاد می کند؛ عناصری که در کتاب های کودک اهمیت بسیار دارند و نویسنده به یاری آن ها می تواند با خواننده ارتباط برقرار کند و او را به درون متن فرا بخواند.
یافته های پژوهش نشان داد، خوانندگان نهفته ی آثار احمدی، کودکانی اندیشمند و توانا با تخیلی ناب و روحی کنجکاو هستند که می توانند از زیبایی های متن لذت ببرند و به کشف مفاهیم نهفته در آن بپردازند. هم چنین عمق و ژرفای آثار او می تواند نوجوانان و بزرگ سالان را نیز به خواندن داستان های او بر انگیزد و لذت مخاطبان سنین دیگر را به دنبال آورد.
واژه های کلیدی: احمدرضا احمدی، ایدن چمبرز، خواننده ی نهفته، داستان کودک، پروانه روی بالش من به خواب رفته بود، دخترک، ماهی، تنهایی.
مطالعه تطبیقی داستان مرد و گنج از مثنوی با کتاب کیمیاگر پائولوکوئیلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ادبیات فارسی مولانا از برجسته ترین شاعرانی است که درسرودن مضامین عارفانه دستی توانا دارد و تمثیلاتش مشحون از معرفت و عشق است. از زمره این حکایات عرفانی داستان مرد و گنج از دفتر ششم مثنوی معنوی است که رد پای این شناخت را بوضوح در کتاب کیمیاگر پائولوکوئیلو می بینیم. این تأثیر انسان راوادار می سازدکه بر فراگیر بودن اندیشه عالی و جهانی مولانا آفرین گوید و او را بستاید. پژوهش حاضر در صدد است با تطبیق بین این دو داستان، وجوه تشابه و تفریق آن دو را بنماید و تأثیر ذهن و سخن مولانا را بر اندیشه نویسنده بزرگ آمریکای لاتین بوضوح نشان دهد.
نخستین فکرت، پسین شمار
حوزههای تخصصی:
بررسی مقایسهای عنصر نور در مثنوی با مهمترین آثار عرفانی ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله بر آن است که جلوه¬های گوناگون معرفت¬شناختی و هستی¬شناختی عنصر نور را در مثنوی بررسی و آن را با آثار عرفانی مهم فارسی مقایسه کند. نتیجه کار نشان می¬دهد که مولوی بیشتر به جنبه¬های معرفتشناختی عنصر نور با تکیه بر قرآن و شریعت پرداخته است و تلقّی او از عنصر نور و توابع آن، هم با تلقّی اصطلاحی صوفیانی مثل علی بن عثمان هجویری و ابوالقاسم قشیری و هم با تلقّی هستیشناختی و معرفتشناختی ویژه امثال عینالقضات همدانی و احمد غزّالی و نیز نظام اندیشهای ساختارمند و منسجم تأویلی ابن عربی و پیروانش تفاوت دارد. مولوی هرچند به ویژگیها و ارزشهای معرفت¬شناختی عنصر نور از جنبه¬های مختلف اشاره دارد، اما از دید هستیشناختی از چهارچوب قرآن و حدیث پا را فراتر نمی¬نهد.
مقایسه اغتنام فرصت در اندیشههای حافظ و خیّام
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۶ شماره ۲
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بر آن است که خوشباشی و دم غنیمت شمری حافـظ را در چشماندازی تطبیقی با خوشباشی خیام مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهد. فرضیة اصلی این تحقیق آن است که بین جهانبینی حافظ و جهان بینی خیام و نوع دم غنیمت شمری هر یک از آنان رابطة معنیداری وجود دارد. در این نوشتار دم غنیمت شمریِ حافـظ براساس اندیشههایی همچون تجلّی ازلی، نظام احسن و عنایت خداوندی تبیین شدهاست و نتیجه گرفته شدهاست که حافظ خود را با مراد و نامرادی سازگار میکند و دُرد و صاف را خوش در میکشد در حالی که خیام نه از نگاه یک ملحد یا منکر، بلکه از نگاه کسی که حقیقت را قبول دارد، امّا قدرت تحلیل آن را ندارد، و یا تحلیلهای متعارف او را متقاعد نمیکند، با طرح سؤالاتی درباره مرگ و زندگی، در نقطه مرگ به بن بست میرسد و چارهای جز پناه بردن به خوشباشی و دم غنیمت شمری نمیبیند. بنابراین خوشباشی حافظ یک کنش فعّال است و خوشباشی خیام یک واکنش منفعل که ناشی از دو نوع منطق ریاضی (خیام) و منطق شهودی (حافظ) و دو نوع مواجهه با زندگی و مرگ است.
بوطیقای سوررئالیستی مولوی
حوزههای تخصصی: