فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۴۱ تا ۲٬۱۶۰ مورد از کل ۵٬۶۵۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
رمان هایی که در سال های اخیر، زنان خلق کرده اند، شباهت های فراوانی با هم دارند. به نظر می رسد نویسندگان زن ـ خواسته یا ناخواسته ـ از الگوی واحدی برای نگارش رمان های خود استفاده می کنند. در این مقاله سعی شده است تا وجود شباهت ها در پیرنگ چهار رمان اثبات شود. برای تحلیل این مسئله، از رویکرد ساختارگرایی استفاده شده است، چرا که در ساختارگرایی، ادبیات با دیدگاهی کلی و خود بسنده مطالعه می شود. با استفاده از این رویکرد، شباهت ها و جهت گیری اصلی این رمان ها در پیرنگ کشف می شود. پیرنگ این رمان ها کمابیش شباهت های ساختاری عمده ای با هم دارند. دلیل این شباهت ها پیش از هر چیز، وضعیت فرهنگی مشابه پدیدآورندگان این رمان ها است که باعث شده است ساختارهای ذهنی مشابهی در خلق آثار دیده شود. در این مقاله ابتدا توضیح مختصری درباره ساختارگرایی داده می شود، سپس در بخش بحث و بررسی، آن دسته از نظریات ساختارگرایان، که با موضوع مقاله ارتباط دارد، به طور خلاصه مرور می شود. مباحثی درباره پیرنگ و بحث های تخصصی تر ساختارگرایان درباره آن نیز در همین قسمت آمده است. در پایان نیز مطالعه موردی پیرنگ چهار رمان از منظر ساختارگرایانه آورده شده است که نشان می دهد پیرنگ این رمان ها از الگویی کلی پیروی می کند. رمان های بررسی شده عبارتند از: 1. خط تیره آیلین (ماه منیر کهباسی)،2. چراغ ها را من خاموش می کنم (زویا پیرزاد)، 3. چه کسی باور می کند رستم (مهرانگیز شریفیان)، 4. رؤیای تبت (فریبا وفی).
نبود نقش فرستنده از نقش های الگوی کنشی گرماس در چهار رمان دفاع مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شخصیت ها در انتقال درونمایه و پیام داستان هر یک نقش مشخص و معینی دارند. نقش ها بر همدیگر تاثیر می گذارند و یک مجموعه مرتبط و منسجم را ایجاد می کنند. برخی شخصیت ها، به ویژه در آغاز داستان بر چگونگی آشنایی شخصیت اصلی با هدف تاثیر می گذارند. مساله اینجاست که این نقش در داستان های دفاع مقدس نیز وجود دارد یا نه؟ آیا در ادبیات داستانی دفاع مقدس، شخصیت اصلی بر اساس راهنمایی، ارشاد و تحریک دیگران با هدف آشنا می شود یا مساله صورت دیگری دارد؟ قصد آن است که انگیزه رفتار و الگوی اندیشه و تفکر شخصیت اصلی آشکار شود. این مهم، اهمیت نقش و فردیت بارز شخصیت اصلی را نشان می دهد. برای بیان این مطلب از الگوی کنشی گرماس بهره گرفته شده است؛ الگویی که ارتباط شخصیت ها را بر اساس نقش و کارکرد آنها نشان می دهد. بر اساس این الگو، شخص یا اشخاصی (فرستنده)، شخصیت (کنشگر) اصلی را به خاطر خواسته مشترکی (هدف) به ماموریت می فرستند. کنشگر اصلی در این ماموریت با کمک اشخاص همدل (یاوران) یا مخالفت و دشمنی افراد مخالف (رقبا) مواجه می شود. انجام ماموریت و به دست آوردن خواسته، نفع و نتایجی برای او، فرستنده یا دیگران در بر خواهد داشت (گیرنده). مطابق این الگو، شخصیت اصلی بر اساس همفکری یا راهنمایی فرستنده که از ضرورت و اهمیت هدف آگاه است، به ماموریت فرستاده می شود. فرستنده به دلیل آگاهی از هدف؛ از نظر فکری اهمیت شایانی دارد. در این مقاله سعی شده، پس از بیان الگوی کنشی گرماس، به این سوال پاسخ داده شود که آیا این نقش در چهار رمان دفاع مقدس و جود دارد یا نه؟ اگر وجود ندارد، این مهم چه تاثیری بر الگوی تفکر و اندیشه شخصیت اصلی گذاشته است؟ بر همین اساس، طبق الگو نقش فرستنده در چهار رمان دفاع مقدس -ارمیا، سفر به گرای 270 درجه، دوشنبه های آبی ماه و گنجشک ها بهشت را می فهمند-بررسی شده است. تطبیق الگو نشان داده است که در این چهار رمان، نقش فرستنده وجود ندارد و از نظر فکری، شخص یا اشخاصی بر شخصیت اصلی تاثیر نگذاشته اند و شخصیت اصلی بنا بر آگاهی و شناخت خود از هدف و به صورت داوطلبانه و خودجوش به ماموریت رفته است؛ به عبارتی، نقش فرستنده با شخصیت اصلی ادغام شده است و این دو نقش، یک نماینده (شخصیت اصلی) دارد. تفاوت رمان با قصه، دوره تاریخی دفاع مقدس و ماهیت هدف از دلایل این امر هستند.
فعل در رمان جای خالی سلوچ و منشأ آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این جستار، به بررسی، توصیف و تحلیل ماهیت و کیفیت افعال در رمان جای خالی سلوچ و خاستگاه های زبانی آنها پرداخته است. از آن جا که در سبک نوشتار داستانی محمود دولت آبادی، یکی از دغدغه هایش به کارگیری زبانی غنی و سالم است، در جستجوی چنین زبانی، او از سرچشمه های زبان فارسی (معیار، محاوره، ادبی و کهن) و گویش (سبزواری و غیر آن) بهرة بسیار برده است. این رویکرد به عنوان نمونه در یکی از معروف ترین رمان های وی، جای خالی سلوچ، به ویژه در پیدایش افعالی متنوع و متفاوت، آشکار می شود. این تنوع و تفاوت از این نظر برجستگی می یابد که در جنبه های معنایی و واژگانی و ساختار (صرفی و نحوی) افعال توجه خواننده را به خود جلب می کنند؛ چنان که برای خواننده مسألة منشأ این افعال پیش می آید. در این که پاره ای از این افعال منشأ گویشی (سبزواری) و فارسی (معیار و ... ) دارند، شکی نیست؛ اما بخش عظیمی را باید از مشترکات گونه های زبان و گویش دانست.
از اسطوره تا ادبیات: منطق داستان در گذار از باورهای شفاهی به متون ادبی مکتوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره یکی از مباحث مطرح در ادبیات تطبیقی است. پیوند اسطوره و ادبیات، با توجه به اینکه اولی شفاهی و در گسترهٔ باورهای انسانی و دومی نوشتاری و در قلمرو زیباشناسی است، اندکی گنگ می نماید. اما با بررسی بیشتر آشکار می شود که همانندی های بسیاری میان آن دو وجود دارد و هر دوِ این مقولات از منطق یکسانی پیروی می کنند که همان منطق داستان است. از سوی دیگر، منطق داستان خود دارای ساختاری است که ریشه در قواعد خیال دارد. گذار از اسطورهٔ شفاهی به متن ادبی روندی کند و بلندمدت داشته است که طی آن سراینده، شنونده، بیننده و مضمون جای خود را به شاعر (یا نویسنده)، خوانندهٔ منفرد و داستان ادبی داده اند. جهان اسطوره و جهان ادبیات در دنیای بزرگ تری به نام دنیای داستان جای می گیرند.
مقاومت در شعر توفیق امین زیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی شک امروز ادبیات پایداری از جایگاه خاصی در بین ملت ها برخوردار است. این ادبیات صدای فریاد ستمدیدگانی است که به وسیله شاعران درد آشنا به تصویر کشیده می شود تا از این طریق، پایداری ملتی زیر ظلم و ستم را به جهانیان اعلام و این خود، مبارزه ای بس دردناک است. «توفیق زیاد» یکی از شاعران معاصر فلسطین است که بر خلاف دیگر شاعران مقاوم فلسطین، در اشعار خود نماینده تمام ملت های مظلوم و ستمدیده است. از نگاه وی، فلسطین نماینده و نماد تمام ملت های مظلوم و تحت ظلم و ستم به شمار می رود. این مقاله سعی دارد تا با بررسی اشعار این شاعر، نوع نگاه او را به مقوله مقاومت، بررسی کند.
نگاه تعلیمی اسدی طوسی در کتاب حماسی گرشاسب نامه و برخی از اندیشه های مذهبی و اندرزهای وی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در کنار انواع ادبی حماسی، غنایی و نمایشی، ادبیات تعلیمی قرار دارد که دارای قدمت زیاد و اهمیت فراوانی است. ادبیات تعلیمی همچون آسمانی نورانی بر دیگر انواع ادبی نور افشانی می کند. شاعران فارسی زبان از قرن چهارم هجری به بعد، نسبت به بیان اندرزها و حکمت ها در شعرشان همت گماشتند که کسایی مروزی و ناصرخسرو از این دسته محسوب می شوند. فردوسی نیز در «شاهنامه» به حکمت ها و مواعظ توجه وافر نشان داده و به تبع وی اسدی طوسی در «گرشاسب نامه» توانسته است آموزه های دینی، اخلاقی، اجتماعی، علم تدبیر منزل و سیاست مدن و... را وارد این متن حماسی کند. در «گرشاسب نامه» میزان حضور اشعار حکمی و اندرزی (ادبیات تعلیمی) برجسته تر از سایر جنبه ها چون حماسه، اسطوره و رزم پهلوانانی مانند گرشاسب و نریمان یا عجایب بر و بحر است. این پژوهش نشان خواهد داد که بعد تعلیمی «گرشاسب نامه» همچون دو جنبه اسطوره ای و حماسی آن مهم است و جای بحث و فحص دارد. همچنین اسدی متاثر از تعالیم دینی و اندرزی اسلام به بیان اندرزهایی روی آورده است که ما آنها را به دست خواهیم داد، هرچند که توجه وی به میراث فرهنگی ایران باستان نیز با توجه به منابع کار او در اندرزهایش نمایان است.
عاشقانه ها ، عارفانه های سعدی
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، نویسنده با نگاهی کوتاه به تکوین شعر غنایی در ادبیات فارسی و روند تکاملی آن در قرن هفتم در شیراز به بررسی درونمایه غزلیات سعدی و تقسیم بندی آن به عاشقانه ها و عارفانه ها پرداخته و بر آن است که اگرچه هنوز در تقسیم بندی غزل های سعدی اجمالی وجود ندارد، اما بن مایه ای مشترک وجود دارد و آن عشق است؛ عشقی که همگان آن را به عنوان دغدغة اصلی شاعر در غزل پذیرفته اند.
درآمدی بر ادب حماسی و پهلوانی کُردی با تکیه بر شاهنامه کُردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با کاوش چند سویه ، سعی در تعریف و تحدید منظومه هایی حماسی و پهلوانی را دارد که عموماً زیر نام شاهنامه کردی شناخته شده اند؛ منظومه هایی که ریشه در اسطوره دارند و در بر دارنده باورها و پنداشته های جمعی زاگرس نشینان از بن تاریخ تاکنون هستند. طرح تفاوت بن مایه های اسطوره ای در غرب و شرق ایران، محقّق را به کاوش در اندیشه و جهان بینی شاهنامة کردی واداشته است. نتیجة آن به دست آمدن یک طبقه بندی است که تا حدودی به اصالت سنجی قیاسی شاهنامه کردی در تناسب با شاهنامه فردوسی کمک می کند. سپس به ساختار وزنی و زبانی منظومه های کردی اشاره و سعی شده است با ارائه نمونه هایی به تبیین مفهوم زبان ادبی کردی-گورانی بپردازیم. بحث سرچشمه های روایت شاهنامه کردی منجر به ورود به بحث در فرهنگ و ادب شفاهی شده است. در این بخش به چگونگی ظهور دست نویس ها در میان شاهنامه خوانان و شیوه های اجرای نقل پرداخته ایم. در پایان به این نتیجه رسیده ایم که شاهنامة کردی متنی اصیل و متعلّق به حوزه فرهنگی زاگرس است که بر اثر قرار نگرفتن در گفتمان رسمی ادبی کشور و به تأثیر از تنوّع شدید فرق مذهبی پس از اسلام و آیین های به جامانده کهن ایرانی این سرزمین ، دست خوش دگرگونی و دگردیسی شده است
درون مایه های عمده غنایی در قصاید محمد ولی دشت بیاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژانر ادبی غنایی، در حقیقت مبین مجموعه ای گسترده و بی پایان از حالات تمرکز یافته روانی گوینده است که پرده از احساسات و عواطف پنهان شاعر برمی دارد.این گونه ادبی، بازتاب تخیلی عواطف و زاییده حالات متغیر ضمیر شاعر است که با «بیانی موزیکال و آهنگین»، تصویرگر حوادث ذهنی او
می شود و می توان آن را تفسیر و واکاوی اندیشه های نهفته ولایه های معنایی نهاد گوینده دانست. در
این گونه ادبی «درون مایه شعری» بر محور «من» شاعر استوار است و تحت تاثیر انگیزه های عینی و اشتغالات ذهنی به سخن درمی آید.
و اما هدف اصلی این نوشتار، انجام پزوهشی تحلیلی جهت دست یابی به نقطه نظرهای شاعر و
زمنیه های غالب اندیشه وتفکر او از منظر بازتاب تخیلی عاطفه، حالات تمرکز یافته روانی، لایه های معنایی درونی است که در قالب الگوهای غنایی و به گونه ای فشرده و اثرگذار نمود می یابد. روش اصلی تحقیق بر مبنای «تحلیل محتوا» استوار بوده است.
بررسی و تحلیل بسامد کاربردی این گونه درون مایه ها در دیوان «محمدولی دشت بیاضی»، نتایج ذیل را به دست می دهد: مدح فرمانروایان و کارگزاران (397مورد: 54درصد)، مدح و منقبت اولیاء و انبیاء (166: 22درصد)، مفاخره (79: 10درصد)، هجویه (54: 7درصد)، مفاهیم تغزلی (39: 5درصد).
آزادی، عنصر غالب غزل های نمادین منزوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فرهنگ همه ملت ها، می توان نشانه ای از ادبیات مقاومت را دید. در ایران نیز نمونه هایی از این گونه ادبیات در دوران حاکمیت پهلوی به چشم می خورد. برخی از شاعران این دوره در فضای بسته و بیداد زده دوران پهلوی، در برابر جور و بیداد قد برافراشته و با آگاهی از تاثیر زبان نمادین و غیر صریح در مخاطب، به توصیف اوضاع سیاسی جامعه پرداخته اند، تا رسالت خود را در آگاهی بخشی مردم نسبت به وضعیت نامساعد جامعه به انجام رسانند. حسین منزوی یکی از شاعران متعهد این دوره است که دامنه شعر پایداری، با محوریت مبارزه برای آزادی، در برخی از غزل های قبل از انقلاب او گسترده است. بهره جستن از نماد، ماهیت غزل منزوی را به کلی دگرگون ساخته و آنها را از ویژگی بارز «روحیه آزادی خواهی» برخوردار نموده است. او، با سبکی هنرمندانه و به صورت نمادین، اندیشه های خویش را مبتنی بر آزادی خواهی و انتقاد از جامعه بیدادزده روزگارش به مخاطب القا می نماید. در این پژوهش، ابتدا سعی بر آن است که بدون در نظر گرفتن محدوده زمانی خاص،خواننده را با بعضی از نمادهای به کار رفته در غزل حسین منزوی آشنا نماییم. سپس کوشیده ایم درون مایه هایی از غزل پیش از انقلاب منزوی را بررسی کنیم که ارتباط مستقیمی با مضامین استبدادستیزی و آزادی خواهی و روحیه مقاومت او دارند.
نمادهای پایداری زنان در شعر فدوی طوقان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مساله محوری این جستار، بررسی و تبیین جایگاه زنان در جریان مقاومت فلسطین از طریق واکاوی نمادهای مربوط به آنها در شعر فدوی طوقان است. او به عنوان نماینده و الگوی شعر پایداری بانوان شناخته می شود و اشتهارش تا حدی در سایه شخصیت ادبی برادرش، ابراهیم طوقان ، قرار گرفته است. فدوی، نقش مهمی در ترسیم مجاهدات های زنان فلسطینی در مبارزه علیه اشغالگران صهیونیست دارد. در این نوشتار، سعی بر آن است تا نمادهای پایداری زنان در سه بخش در شعر وی بررسی و تحلیل شود:
اتحاد نمادین زن و وطن
حضور نمادین دختران مبارز فلسطینی
بازتاب داستان های تاریخی و اساطیر
واسازی عشق در غزلیات سعدی
حوزههای تخصصی:
در این مقاله نویسنده به بررسی پارادوکس عشق در غزلیات سعدی می پردازد و معتقد است که عشق در معنای کلاسیک و اصالت محورش مفهومی واحد، یک دست، بدون تناقض، متافیزیکی و دست یافتنی است، اما نگاه پارادوکسی به عشق آن را درون نوعی تناقض قرار می دهد و این همان پارادوکس حضور و غیاب است. در ادامه برای تبیین سخن خود به شش موضوع می پردازد:
1. عشق متنی و فرامتنی 2. عشق کمال و نقصان 3. عشق خود و دیگری 4. عشق فعال و منفعل 5. عشق نگهداری و ویرانی 6. عشق شباهت و تفاوت.
بن مایه های افسانه شهرزاد ایرانی در نمایشنامه شهرزاد توفیق الحکیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افسانه شهرزاد، مشهورترین افسانه هزار و یک شب ، الهام بخش آثار ادبی فراوانی در ادبیات عرب گشته است. توفیق الحکیم با الهام از این اثر، نمایشنامه زیبای خود را با نام شهرزاد آفرید که ارزیابان ادبی آن را شاهکاری در نمایشنامه نویسی دانسته اند. تحلیل این نمایشنامه و مقایسه آن با افسانه شهرزاد هزار و یک شب براساس روش ادبیات تطبیقی، بیانگر آن است که حکیم شخصیت شهرزاد را ژرف ساخت نمایشنامه خود قرار داده است و با تصرفی ادیبانه در آن، به نمایشنامه خود صورت نمادین و عرفانی بخشیده است و هزار و یک شب را در حد اعتلای عظمت فکری نشان داده است. مقایسه این دو نوع رویداد ادبی و فرهنگی، نه تنها تاثیر فرهنگ ایرانی بر ادبیات جهان را نشان می دهد، بلکه برخی تشابه ها و تفاوت های فرهنگی ایران و عرب را نیز آشکار می نماید. برای روشن شدن این موضوع، در این مقاله به روش تطبیقی و تحلیل مضامین، مشابهت ها و تفاوت های محتوایی و ساختاری دو اثر نشان داده می شود.