فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶۱ تا ۴۸۰ مورد از کل ۴٬۸۴۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
بازی های دیجیتال با ظهور عصر دیجیتال و تکنولوژی، پا به عرصۀ وجود نهاده اند و تأثیر بسزایی در عرصه های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در اقصی نقاط دنیا داشته اند. استفاده از بازی های جدی و واقعیت مجازی در زمینه های درمان و پزشکی، این صنعت را از حوزۀ سرگرمی صرف خارج و به یکی از صنایع کاربردی تبدیل کرده است. این مقاله درصدد بهینه سازی ترکیب استراتژی های توسعۀ این صنعت است و مدل ریاضی استفاده شده نیز جایگزین مناسبی برای دیگر روش هایی است که در مدیریت استراتژیک، برای ارزیابی و انتخاب استراتژی ها استفاده می شود. همچنین متغیرها و پارامترهای موردنیاز این مدل نیز با تلفیق و کاربرد تکنیک های مختلفی همچون تحلیل مضمون، ماتریس خانه کیفیت، AHP و SAW فراهم شده اند، برای جمع آوری داده های موردنیاز، برای کاربرد در روش های اشاره شده نیز علاوه بر مطالعات کتابخانه ای و مرور پژوهش های پیشین، از مصاحبه های عمیق با 12نفر از خبرگان و متخصصان صنعت بازی های دیجیتال استفاده شد. طی فازهای متوالی پژوهش، پارامترهای موردنیاز در مدل برنامه ریزی آرمانی تأمین شد و پس از فرموله سازی و حل آن، استراتژی های بهینه ای استخراج شد که در رفع موانع و چالش های صنعت بازی مؤثر است. دستیابی به اهداف، توسعۀ بازی ها را تسهیل می کند و قابلیت های مناسبی در اجرا دارد. چهار استراتژی بهینه عبارت بودند از: توانمندسازی و توسعۀ قابلیت های متخصصان بازی ساز، هدفمندی و غنی سازی محتوای بازی های ساخت داخل، تأمین مالی و تسهیل سرمایه گذاری و افزایش سطح رقابت پذیری گروه های بازی ساز
شکاف های پژوهشی بارانداز عبوری و افق های پیش رو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یک بارانداز عبوری، در راستای دستیابی به اهداف مدیریت زنجیره تأمین ناب، ایجاد و توسعه یافته است. بارانداز عبوری یکی از راهبردهای مشهور توزیع است که در آن اقلام و محموله ها از کامیون های ورودی به کامیون های خروجی، بدون نیاز به استقرار آ نها در انبار، انتقال می یابند. بارانداز عبوری با حذف فعالیت های انبارش و آماده سازی سفارش ها، می تواند در مقایسه با انبار سنتی کاراتر عمل کند. این مزیت ها سبب شده است که بارانداز عبوری به یک سیستم لجستیک جذاب تبدیل شود. معرفی مشخصه های بارانداز عبوری و نیز انواع مسائل موجود در این حوزه، ازجمله اهداف اولیه این مقاله است. هدف اصلی مقاله نیز شناسایی و دسته بندی شکاف های پژوهشی بارانداز عبوری، به منظور تبیین و معرفی مدل ها و افق های پژوهشی نزدیک به مفروضات دنیای واقع است. برای دستیابی به این اهداف با استفاده از روش «فرامرور»، مقالات مروری بارانداز عبوری انگلیسی زبان، بین سال های 2010 تا 2020 به طور نظام مند مطالعه و برای ارزیابی کیفیت مقالات از «برنامه مهارت های ارزیابی حیاتی» (CASP) استفاده شد. براساس مقالات تأییدشده ازلحاظ کیفیت، شکاف های پژوهشی شناسایی و در دو بخش مجزا تفکیک و معرفی شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد دو شکاف پژوهشی لحاظ کردن مهلت زمانی برای زمان بندی کامیون ها و بررسی مسائل بارانداز عبوری در شرایط عدم اطمینان، بیشترین تکرار را از دیدگاه نویسندگان مختلف مقالات مروری داشته اند.
تبیین عوامل مؤثر بر استقرار مدیریت زنجیره تامین سبز در صنعت ساخت و ساز با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت صنعتی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۷
237 - 266
حوزههای تخصصی:
همواره صنعت ساخت وساز اثرات مخرب قابل توجهی بر محیط زیست داشته است. بهره گیری از راهبردهای مدیریت زنجیره تأمین سبز برای دستیابی به ساخت وساز پایدار، رویکردی موثر برای کاهش آسیب های وارده بر محیط زیست است. با توجه به مبهم بودن ابعاد، در این پژوهش با اتکا بر رویکرد کیفی و پارادایم تفسیرگرا و روش هفت مرحله ای فراترکیب مولفه های موثر بر استقرار مدیریت زنجیره تامین سبز در صنعت ساخت وساز تبیین شد. به همین منظور 728 پژوهش مرتبط در حوزه مدیریت زنجیره تامین و به ویژه با پسوندهای پایدار، سبز، معکوس، شناسایی، بررسی، ارزیابی و غربال شد و در نهایت براساس پروتکل ورود و خروج، تعداد 37 مطالعه در سبد پژوهش کدگذاری شد که در مجموع 73 کد اولیه استخراج و در قالب 13 مفهوم و 4 مقوله دسته بندی شدند. پایایی طبقه بندی براساس ضریب کاپا تایید شد. یافته های پژوهش نشان داد مولفه های تاثیرگذار بر مدیریت زنجیره تامین سبز براساس چهار مقوله اصلی شامل: عوامل اصلی مدیریت زنجیره تامین سبز، عوامل تسهیل کننده، محرک ها و موانع داخلی و خارجی، شناسایی شدند و در نهایت پیشنهاداتی براساس نتایج استخراج شده از این پژوهش به پژوهشگران آتی ارائه گردید.
شناسایی عوامل موثر در سطح توانمندی های فناوری تجهیزات پزشکی کشور با استفاده از تکنیک دلفی فازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تولید تجهیزات پزشکی، ضمن ایفای نقشی کلیدی در تامین نیازمندی های نظام سلامت، پتانسیل اقتصادی و فناورانه قابل ملاحظه ای برای رشد و توسعه دارد. لذا هدف اصلی پژوهش شناسایی عوامل موثر بر سطح توانمندی های فناوری تجهیزات پزشکی می باشد. ﭘﮋوﻫﺶ حاضر از حیث هدف کاربردی و از حیث اجرا اکتشافی ﺑ ﻪ ﺷ یﻮه کتابخانه ای، اسنادی و ﭘیﻤﺎیﺸ ی با ﻧﻈﺮﺳﻨﺠی از 15 نفر از متخصصان و صاحب نظران داخلی در حوزه تجهیزات پزشکی انجام شده است که پس از مرور ادبیات تحقیق 22 عامل تاثیرگذار جهت ارزیابی سطح توانمندی های فناوری تجهیزات پزشکی توسط خبرگان استخراج گردید. سپس از روش دلفی فازی جهت شناسایی و انتخاب متغیرهای تصمیم گیری استفاده شد که نتایج تحقیق نشان می دهد 5 عامل خلاقیت و نوآوری، توسعه فناوری، طراحی و مهندسی، ساخت و تولید و رقابت پذیری جهت ارزیابی سطح توانمندی های فناوری تجهیزات پزشکی به عنوان مهم ترین عوامل در سطح توانمندی های فناوری تجهیزات پزشکی شناسایی شدند.
شناسایی ابعاد و مولفه های مؤثر وتعیین کننده در طراحی مدل سیستم مدیریت ایمنی و بهداشت شغلی در سازمان های دولتی ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق، شناسایی ابعاد و مولفه های مؤثرو تعیین کننده در طراحی مدل سیستم مدیریت ایمنی و بهداشت شغلی جهت سازمانهای دولتی ایران می باشد. این پژوهش از نظر غایت، پژوهشی کاربردی می باشد و در زمره تحقیقات کاربردی توسعه ای قرار دارد. جامعه آماری این پژوهش را دو گروه تشکیل می دهند.گروه اول تعداد 30نفر از خبرگان و گروه دوم را کلیه کارکنان سازمانهای دولتی استان کرمان به حجم 77528 نفر می باشندکه حجم نمونه در این حوزه با استفاده از فرمول کوکران به تعداد 384 نفر تعیین گردید. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته می باشدکه روایی آن توسط خبرگان تاییده شده و پایایی آن نیز مورد تایید قرار گرفته بطوریکه پایایی عناصر فضای سازمان0.994، مدیریت و رهبری 0.738، طرحریزی و سازماندهی 0.779، استقرار و اجرا0.971، ارزیابی 0.785 و بازنگری و اقدام برای بهبود 0.939 می باشد. داده ها با استفاده از نرم افزارspss و Smart Pls مورد تجزیه تحلیل قرار گرفته اند. مدل تحقیق برازش داده شده نشان می دهدکه همه عناصر شامل مدیریت و رهبری، طرح ریزی و سازماندهی، استقرار و اجرا، ارزیابی و بازنگری و اقدام برای بهبود بر سیستم مدیریت ایمنی و بهداشت شغلی تاثیر معنی داری دارند و کلیه مؤلفه ها بجزء یکپارچگی مکانیکی بر عناصر مربوطه تاثیری معنی داری دارند. با توجه به جامعیت تحقیق، نتایج این تحقیق می تواند به عنوان ابزاری برای توانمندسازی مدیران در زمینه دانش روز سیستم مدیریت ایمنی و بهداشت شغلی و استقرار آن در سازمانهای دولتی بشمار آید.
شناسایی عوامل مؤثر بر خرید آنلاین در شرکت های مبتنی بر فناوری (مورد مطالعه : شرکت دیجی کالا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۹
49 - 62
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر خرید از فروشگاه های مبتنی بر فناوری که بصورت آنلاین فعالیت دارند در میان خریداران فراگیر شده است و به دلیل سهولت در انتخاب فروشنده ، برای شرکت های آنلاین دارای ریسک از دست دادن سریع مشتریان است. لذا برای بهینه سازی ارائه خدمات به مشتریان لازم است تا مهم ترین عوامل اثرگذار بر این خریدها از دید مشتریان شناسایی شده و مشکلاتی که باعث نارضایتی آنان می گردد رفع شوند.در این پژوهش با استفاده از روش شبکه نگاری به بررسی این عوامل در خریداران شرکت دیجی کالا به عنوان نمونه مورد بررسی پرداخته شده. در روند انجام با بررسی نظرات مشتریان این شرکت در شبکه اجتماعی اینستاگرام در بازه زمانی 8ماهه ، 353 نظر مرتبط با موضوع انتخاب شده، و پس از انجام مراحل کدگذاری، مدلی شامل 10مقوله هسته (و 38 بعد تشکیل دهنده) تأثیرگذار بر تجربه خرید مشتریان شرکت مبتنی بر فناوری دیجیکالا را شناسایی و ارائه نماید. نتایج به دست آمده مدلی جامع از عوامل اثرگذار بر تجربه خرید آنلاین کالا از فروشگاه مبتنی بر فناوری دیجیکالا، شامل 10 مقوله مدیریت زنجیره تأمین، دیدگاه شخصی مشتریان، امکان مرجوعی کالای خریداری شده، تجربه قبلی خریدار، نحوه قیمت گذاری محصولات، تنوع محصولات، طرز برخورد نیروی انسانی، وب سایت و اپلیکیشن نحوه بسته بندی و کیفیت محصول را معرفی نمود.
ارائه مدل چندهدفه زنجیره تأمین حلقه بسته پایدار با درنظرگرفتن ارزیابی تأمین کنندگان و استفاده از روش ترکیبی سوارا - واسپاس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۷
63 - 88
حوزههای تخصصی:
با توجه به الزامات زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی، طراحی شبکه زنجیره تأمین حلقه بسته پژوهشگران زیادی را به خود جذب کرده است. این مسئله بیشتر به صورت مجزا از ارزیابی تأمین کنندگان موردمطالعه قرار گرفته است. عوامل مختلفی به جز قیمت مانند ویژگی های تأمین کننده و قطعه می تواند تأثیر زیادی بر عملکرد زنجیره داشته باشد. در این پژوهش یک شبکه زنجیره تأمین حلقه بسته شامل سایت های تولید، جداسازی، بازسازی و دفع در نظر گرفته و مدلی تلفیقی در سه مرحله ارائه شده است. در مرحله نخست از روش ترکیبی «سوارا واسپاس» در حالت سلسله مراتبی برای امتیازدهی به تأمین کنندگان استفاده شده، در مرحله دوم امتیازات زیست محیطی اجتماعی مکان های نوسازی با توجه به جمعیت مناطق مسکونی و نرخ بیکاری محاسبه و در مرحله سوم یک مدل برنامه ریزی خطی عدد صحیح ترکیبی سه هدفه پیشنهاد شده است. نتیجه، انتخاب تأمین کننده مناسب و مکان سایت های نوسازی و همچنین جریان های بین اعضای مختلف زنجیره است. در این مدل علاوه بر هدف حداکثرسازی تأمین از تأمین کنندگان شایسته، پایداری زنجیره نیز در قالب اهداف اقتصادی و زیست محیطی اجتماعی مدنظر قرار گرفته است. نتایج عددی مربوطه نشان دهنده اعتبار مدل و نقش گزینه کمبود در رسیدن به جواب های بهتر همراه با توجه کافی به شاخصه های پایداری است.
ارائه مدل یکپارچه ارزیابی عملکرد تأمین کنندگان سبز و تاب آور با ترکیب رویکرد تحلیل مسیر و تکنیک های تصمیم گیری سوارا و تاپسیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
227 - 251
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، شناسایی معیارهای ارزیابی سنتی، سبز و تاب آوری در عملکرد تأمین کنندگان سبز و تاب آور و رتبه بندی آن ها با رویکرد تحلیل مسیر، سوارا و تاپسیس در شرکت پتروشیمی فناوران است. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر جمع آوری داده ها، توصیفی پیمایشی است. ابتدا با تحلیل مسیر، اهمیت معیارها بررسی شد. جامعه آماری، 55 نفر از خبرگان شرکت یادشده است که به دلیل محدودبودن، نظرهای کل اعضای جامعه در مرحله اول موردمطالعه قرار گرفت. در مرحله دوم با روش غیراحتمالی و هدفمند، 30 نفر از صاحب نظران به عنوان نمونه آماری برای رتبه بندی معیارها انتخاب و در مرحله سوم 10 نفر از مدیران حوزه تأمین به منظور آزمون مدل و رتبه بندی تأمین کنندگان انتخاب شدند. طبق نتایج از میان معیارهای سنتی، زیرمعیار «کیفیت» با بیشترین وزن از نظر اهمیت در رتبه نخست و زیرمعیار «حجم معاملات» در رتبه آخر؛ از میان معیارهای سبز، زیرمعیار «رعایت استانداردهای لازم» به عنوان مهم ترین زیرمعیار و زیرمعیار «رعایت مسائل زیست محیطی» در رتبه آخر؛ از میان معیارهای تاب آوری، زیرمعیار «چابکی» در جایگاه نخست و زیرمعیار «پیچیدگی» در جایگاه آخر قرار گرفت. در ارزیابی نهایی اهمیت معیارهای اصلی پژوهش نیز معیار «تاب آوری» در رتبه نخست، معیار «سبز» در رتبه دوم و معیار «سنتی» در رتبه آخر قرار گرفت.
ارائه مدل ریاضی چند هدفه برنامه ریزی تولید فازی چند محصولی و چند مرحله ای برای چند دوره در نرم افزار گمز(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت راهبردی در سیستم های صنعتی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۹
99 - 112
حوزههای تخصصی:
در فرایندهای تولیدی و خدماتی مواجهه با شرایط عدم قطعیت و تغییر در مقدار داده های مورداستفاده در مدل باعث ایجاد پارامترهای متغیر می شود و بنابراین انتظار وجود چنین شرایطی در تصمیم گیری غیرعادی نیست. لذا عدم توجه به این گونه تغییرات، موجب انحراف در برنامه ریزی و دور شدن از شرایط واقعی شده و ضررهای فراوانی را در محیط های مذکور ایجاد می نماید. با توجه به اهمیت موضوع، در این مقاله از رویکرد بهینه سازی فازی جهت مقابله با عدم قطعیت در پارامترهای عدم اطمینان مراحل تولید و کیفیت محصول تولیدی در مرکز تولیدکننده و مرکز بازسازی مدل استفاده می شود. پژوهش حاضر درصدد است با طراحی مدل ریاضی برنامه تولید چندهدفه و بهینه سازی آن به گونه ای عمل نماید که هزینه موجودی، تولید و نیروی انسانی حداقل شود و میزان حداکثر کیفیت محصول تولیدی و حداکثر سازی بیشترین وقوع عدم اطمینان در هر مرحله از تولید که سبب تشخیص گلوگاه کاری می شود، موجب افزایش سودآوری شرکت قطعات بتنی بروجن استحکام شود. نتایج حاصل از حل مدل با کد نویسی در نرم افزار گمز و با استفاده از روش معیار جامع شامل مقادیر توابع هدف و متغیرهای تصمیم می باشدکه نتایج مورد تائید مسئولین شرکت قطعات بتنی بروجن استحکام واقع شدند.
عوامل مؤثر بر موفقیت کارراهه شغلی در شرکت ملی نفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارراهه به صورت مجموعه ای از مشاغل تعریف می شود که یک فرد در طی مسیر زندگی اش در پیش می گیرد و موفقیت آن به دو صورت رضایت ذهنی و عینی سنجیده می شود. هرچند موفقیت کارراهه به تنهایی مهم است ولی مهم تر از آن این است که سازمان ها برای بهبود بهره وری نیروی انسانی و داشتن نیروی انسانی رضایتمند، بدانند چه عواملی بر کارراهه تأثیر می گذارند. در این مقاله محقق به روش تحلیل محتوا و با انجام 40 مصاحبه با متخصصان اجرایی در صنعت نفت به شناسایی متغیرهای مذکور با استفاده از نرم افزار NVIVO پرداخته است. از روش ویلیام اسکات قابلیت اطمینان داده ها برابر 92/0 به دست آمد. 36 متغیر مؤثر بر کارراهه افراد در سه دسته رفتاری، زمینه ای و ساختاری دسته بندی شد. این تحقیق می تواند به عنوان معرفی الگویی در تحقیقات اجرایی مورد استفاده قرار گیرد. همچنین، متغیرهای شناسایی شده می تواند در تعریف روابط جدید در طراحی مسیرهای شغلی و مدل های کارراهه در سیستم منابع انسانی شرکت نفت استفاده شود.
طبقه بندی پروژه های CSR شرکت ملی نفت ایران در استان خوزستان بر اساس استاندارد ISO26000 و آنتروپی شانون و تاپسیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه پروژه های مسئولیت اجتماعی شرکت ها، رویکرد عام المنفعه بودن را از دست داده اند و باید برای قابل قبول بودن، اهداف توسعه پایدار را تأمین کنند. این پژوهش سعی در بررسی پروژه های شرکت ملی نفت ایران بر اساس شاخص های مسئولیت اجتماعی، مطابق با استاندارد ISO26000 دارد. لذا، این پژوهش، 990 پروژه انجام شده یا در دست اقدامِ این شرکت در استان خوزستان را در نظر گرفته است. این پروژه ها بر اساس استاندارد ISO26000 و مطابق با نظر خبرگان و مردم تأثیرپذیر از آن ها، نمره دهی و وزن دهی شده، سپس با استفاده از روش ترکیبی آنتروپی شانون و تاپسیس طبقه بندی، مقایسه و سطح بندی شده اند. نتایج حاصل نشان می دهد که پروژه ها نمره مناسبی را در دستیابی به اهداف توسعه پایدار بر اساس ISO26000 کسب نمی کنند و لذا، دید حاکم بر مسئولیت های اجتماعی در این شرکت، همچنان بر انجام اقدامات خیریه استوار است. بااین حال پروژه مهار ریزگردها (منابع طبیعی)، احداث مراکز کارآفرینی و برنامه های آموزشی بالاترین امتیاز را کسب کرده اند.
اولویت بندی حوزه های کاربردی به منظور جاری سازی فناوری هوش مصنوعی با روش تحلیل مضمون و کپراس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه فناوری های نوظهور، یکی از دغدغه های اصلی جامعه شده است. حکومت ها و جوامع به خوبی دریافته اند که آینده اقتصادی شان و البته بقا در دنیای پر از تغییر امروزی، با فناوری های نوین به ویژه فناوری هوش مصنوعی گره خورده است. فناوری هوش مصنوعی که به دنبال بهره برداری از هوش انسانی برای تجزیه و تحلیل مسائل مختلف و تقلید از مغز انسان و تصمیم گیری همانند انسان در شرایط و موقعیت های مختلف است، در زمره مقولاتی قرار گرفته است که به شدت مطمح نظر مدیران، کارورزان و سیاست گذاران است. هدف از این مقاله نیز کمک به افراد مذکور در جهت اولویت بندی پیاده سازی فناوری هوش مصنوعی در حوزه های کاربردی، مانند حمل ونقل، بهداشت و سلامت، امنیت، آموزش و پژوهش است. جامعه آماری این پژوهش، کارشناسان، استادان و مدیران مدیریت صنعتی، فناوری اطلاعات و نیز متخصصان عرصه سیاست گذاری در حوزه فناوری های نوظهورند. در این پژوهش، پس از تتبع نسبتاً کامل در پژوهش های حوزه هوش مصنوعی، معیارهای اولویت بندی فناوری های نوظهور به روش فریدمن احصا و وزن دهی شد؛ پس از آن نیز حوزه های کاربردی به روش تحلیل مضمون شناسایی و در فرجام به کمک تکنیک تصمیم گیری چندمعیاره COPRAS حوزه های کاربردی هوش مصنوعی رتبه بندی شد. با توجه به رتبه بندی صورت گرفته، سه حوزه اقتصاد، حمل ونقل و حکمرانی به ترتیب، اولویت بالاتری را برای کاربست فناوری هوش مصنوعی به خود اختصاص دادند؛ بنابراین نوآوری اصلی این مقاله، ارائه یک اولویت بندی اتکاشدنی از حوزه های کاربردی، با استفاده از معیارهای علمی و مناسب است.
الگوی تصمیم گیری مشارکت متقابل استارتاپ ها و سرمایه گذاران خطرپذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
359 - 390
حوزههای تخصصی:
هدف: سرمایه گذاران خطرپذیر، در تعامل با شرایط عدم اطمینان، توانمندی های منحصر به خود را دارند. با وجود افزایش سطح ریسک در عصر توسعه استارتاپ های نوآورانه و مبتنی بر فناوری های نوظهور، مشکل سرمایه گذاری در این حوزه های نوظهور و استارتاپ ها، مسئله استراتژیکی برای سرمایه گذاران خطرپذیر است و به ارزیابی و تحلیل همه جانبه در این خصوص نیاز دارد. ﻧﯿﺎز ﺑﻪ ﻣﻌﯿﺎر و اﻟﮕﻮﯾﯽ ﺑﺮای ﺗﺸﺨﯿﺺ ﮔﺰﯾﻨﻪهایی با ﭘﺘﺎﻧﺴﯿﻞ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ بیشتر از ﻣﯿﺎن اﻧﺒﻮه اﺳﺘﺎرﺗﺎپ ها، مسئله ای ﭼﺎﻟﺶ برانگیز اﺳﺖ ﮐﻪ اﯾﻦ پژوهش در ﭘﯽ دستیابی به پاسخ و اراﺋﻪ راه کاری ﺑﺮای آن اﺳﺖ. بر این اساس، هدف اصلی پژوهش حاضر، تدوین ﻣﻌﯿﺎرهایی ﺑﺮای ﺗﺸﺨﯿﺺ اﺳﺘﺎرﺗﺎپ های با ﭘﺘﺎﻧﺴﯿﻞ زیاد ﺑﺮای ﺳﺮﻣﺎﯾﻪگذاری است. روش: در این پژوهش، ضمن همکاری و تعامل با 10 خبره در صنعت سرمایه گذاری خطرپذیر، به پرسش اصلی پژوهش پاسخ داده شد. ابتدا به استخراج مؤلفه های همکاری از طریق مطالعات کتابخانه ای اقدام شد؛ سپس مؤلفه های استخراج شده، بر اساس تحلیل مارکوفی، میانگین مدت زمان تحلیل های چندبُعدی در تصمیم گیری ارزیابی و تحلیل شدند. سپس بر اساس یافته های تحلیل مارکوفی، ارزیابی و غربالگری دو بُعدی عامل های شناسایی شده بر اساس روش دلفی فازی انجام شد. یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش، از میان 62 شاخص مشارکت متقابل میان سرمایه گذاران و استارتاپ ها، 41 شاخص کلیدی و 21 شاخص غیرکاربردی شناخته شد؛ سپس بر اساس روش FBWM ارزیابی و ارزش گذاری شاخص ها انجام گرفت. نتیجه گیری: مدل حاصل روی شش استارتاپ موفق در زمینه جذب سرمایه با استفاده از مولتی مورای فازی بررسی شد و در نهایت، این مدل، رتبه بندی هر شش استارتاپ را برای اولویت سرمایه گذاری ارائه داد.
بهینه سازی زنجیره تأمین هوشمند تحت سیاست مدیریت موجودی توسط فروشنده با رویکرد انتخاب فناوری مرتبط با اینترنت اشیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
458 - 483
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش مدل سازی ریاضی زنجیره تأمین هوشمند، تحت سیاست مدیریت موجودی توسط فروشنده با رویکرد اینترنت اشیا، برای بهینه سازی و رفع چالش های زنجیره تأمین سنتی، از قبیل عدم اطمینان، هزینه و تغییر تقاضای مشتریان است. روش: بر اساس نیازها و اهداف، یک مدل ریاضی دوهدفه ارائه شد که هدف های اول و دوم آن، به ترتیب حداقل ساختن هزینه و حداقل ساختن زمان زنجیره تأمین است. در این مدل، یک زنجیره تأمین چهارسطحی در نظر گرفته شده است که ارتباط مستقیم از تأمین کننده به تولیدکننده و از تولیدکننده به خرده فروش و از خرده فروش به مشتری را امکان پذیر می کند. ماهیت این زنجیره هوشمند است و سطوح زنجیره از فناوری های شبکه حسگر بی سیم (WSN)، شناسایی فرکانس رادیویی (RFID)، بلاکچین و فروش اینترنتی بهره می برد. یافته ها: در این پژوهش، پس از اعتبارسنجی مدل به کمک نرم افزار گمز، یک مسئله پایه ای با روش constraint- حل شد که نتایج حاصل از حل مدل و نمودار پارتو ارائه شده است. بهینگی پیاده سازی فناوری های مزبور و همچنین واکنش زمان و هزینه به این پیاده سازی، کارآمدی مدل را نشان می دهد. نتیجه گیری: در این پژوهش یک مسئله پایه ای با روش constraint- حل شده است. مقادیر توابع هدف و نمودار پارتو، نتایج مطلوبی را نشان می دهد. با حل مدل در ابعاد کوچک و متوسط در نرم افزار گمز، مقادیر توابع هدف و زمان حل ارائه شده است که نتایج گویای اعتبار مدل است و می توان آن را در ابعاد بزرگ تر حل کرد. به دلیل کمبود حافظه نرم افزار گمز، برای حل ابعاد بزرگ مدل، باید از نرم افزار متلب و الگوریتم های فراابتکاری استفاده شود.
بررسی رابطه بین مدیریت دانش و تاب آوری سازمانی (مورد مطالعه یک سازمان تحقیقاتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۷
17 - 28
حوزههای تخصصی:
توانایی و قابلیت سازمان ها در مدیریت بحران ها و چالش ها، تأثیر قابل توجهی بر تاب آوری جامعه دارد. سازمان ها در زمان های بحران خدمات ضروری ارائه می کنند و نقش بسیار مهمی در سرعت بازگشت جامعه به شرایط عادی ایفا می کنند. از این رو تاب آوری سازمانی به معنای ظرفیت سازمان در پیش بینی بحران، واکنش مناسب به شرایط بحرانی، کاهش اثرات و مقاومت در برابر آسیب های آن و نهایتاً بازیابی از شرایط بحرانی، تبدیل به یک موضوع مهم در تحقیقات سازمانی شده است. در سازمان های تحقیقاتی، نوآوری های ویرانگر سازمان های رقیب، چالش بزرگ و بحرانی است که مواجه شدن با آن نیازمند تاب آوری سازمانی است. این تحقیق به بررسی رابطه بین ابعاد مدیریت دانش و تاب آوری در یک سازمان تحقیقاتی پرداخته ایم. جامعه آماری تحقیق،تعداد 60 نفر پژوهشگران سازمان تحقیقاتی می باشد ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه توزیع شده بین اعضا جامعه آماری می باشد و پرسشنامه های تکمیل شده مبنای تحلیل این پژوهش قرار گرفته است. روایی و پایایی پرسشنامه مذکور به ترتیب با استفاده از نظر خبرگان و محاسبه آلفای کرونباخ مورد بررسی قرار گرفته است. بعلاوه برای تحلیل داده ها و آزمون فرضیه های پژوهش از از نرم افزارspss استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که که بین نوآوری در مدیریت دانش و انتقال دانش با تاب آوری سازمانی رابطه معناداری وجود ندارد اما بین ابعاد حفظ دانش، کاربرد دانش، کسب دانش، مستند سازی نتایج مدیریت دانش و خلق دانش با تاب آوری سازمانی رابطه معناداری وجود دارد بنابراین سازمان باید فرایند های انتقال دانش و نوآوری در مدیریت دانش را مورد بازنگری قرار داده تا درجهت تاب آور سازی سازمان حرکت نمایند.
توسعه مدل همیاری وسائل نقلیه یخچالی و غیریخچالی برای کالاهای فسادپذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت صنعتی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۵
143-183
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق به بررسی نوع جدیدی از مسئله مسیریابی برداشت و تحویل به نام مسائل به نام همکاری ناوگان حمل و نقل (CC) پرداختیم. این مسئله شامل چندین مرکز برداشت و چندین مرکز تحویل است که مجموعه از وسایل نقلیه ناهمگن (یخچالی و غیریخچالی) با ظرفیت های مشخص برای سرویس دهی چندین کالای فسادپذیر را شامل می شود. هر وسیله نقلیه دو نوع درخواست رزرو شده و انتخاب شده دارد که می بایست در پنجره زمانی مشخص سرویس دهی شود. ناوگان حمل و نقل به درخواست های رزرو شده حتما پاسخ می دهد ولی درخواست های انتخاب شده، می تواند سرویس دهی شود و یا نشود. کالاها با نرخ ثابتی فاسد می شوند نرخ فاسد شدن در وسیله نقلیه غیر یخچالی بیشتر از یخچالی است و همچنین هزینه بکارگیری وسیله نقلیه غیریخچالی کمتر از یخچالی می باشد. برای خصوصیات ذکر شده مدل ریاضی غیرخطی را توسعه داده ایم که هدف از این مدل پیدا کردن مسیر شدنی به منظور حداکثر کردن سود و کاهش هزینه های در عین حال بالا بردن میزان رضایت مشتری است. افزایش رضایت مشتری بر اساس میزان تازگی کالاها تعریف می شود. برای حل مدل ارائه شده الگوریتم ژنتیک توسعه داده شده است که برای هدفمندتر شدن الگوریتم برای تولید مقادیر اولیه از ساختار همسایگی استفاده کرده ایم. به منظور اعتبارسنجی نتایج بدست آمده با نتایج روش شاخه وحد(نرم افزار گمز) با مثال های عددی مقایسه شدند.
قیمت گذاری و تبلیغ پویا در فروش بلیت رخدادهای ورزشی و تفریحی با استفاده از کنترل بهینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۷
89 - 113
حوزههای تخصصی:
این مقاله حاصل پژوهشی درباره قیمت گذاری و تبلیغ پویا است و با استفاده از یک مدل کنترل بهینه، روشی برای تعیین تعداد بلیت برای فروش یک رویداد ورزشی یا تفریحی به دست می دهد تا سود برگزارکننده بیشینه شود؛ همچنین سعی شده است تا حد ممکن هزینه پشتیبانی در فروش بلیت این گونه رخدادها نظیر فروش غذا، نوشیدنی، کالاها، بیمه، امکان واگذاری رایگان بلیت و سایر خدمات به خریداران بلیت در نظر گرفته شود. این روش، علاوه بر تعیین تعداد بلیت ها برای فروش (برنامه ریزی ظرفیت)، تعیین قیمت پویای بهینه و درنظرگرفتن هزینه تبلیغ بهینه پویا، مواردی را که خارج از کنترل برگزارکنندگان است (به کمک تابع پیوسته تکه ای به نام شدت ورود)، با اضافه کردن تابع تغییرات فصلی در تابع تقاضا، در مدل اعمال می کند. از دیگر نکات برجسته این پژوهش، استفاده از دو تابع پیوسته تکه ای در مدل سازی کشش تبلیغ است. با این ترفند امکان تحلیل اثر تعداد بلیت های فروش نرفته بر رفتار خرید مشتریان، از طریق بروز کردن کشش تبلیغ در طول دوره فروش میسر می شود. در پژوهش های قبلی به این موارد کمتر پرداخته شده است.
شناسایی الزامات و چالش های بکارگیری فناوری زنجیره بلوکی در بیمه حوادث طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۷
73 - 84
حوزههای تخصصی:
بیمه حوادث طبیعی، نقشی کلیدی در پیاده سازی استراتژی های کاهش ریسک دارد و با فراهم سازی امکان انتقال ریسک برای بیمه گذاران، از هزینه های مالی قابل توجه مرحله بازیابی، جلوگیری می کند. گسترش سریع زیرساخت های دیجیتالی، پتانسیل عظیمی برای بکارگیری فناوری های تحول آفرین در مدیریت ریسک حوادث طبیعی ایجاد کرده است. با این حال، استفاده از فناوری های نوین علاوه بر مزایا، چالش هایی را برای بیمه گران به همراه دارد و نیازمند الزامات و زیرساخت هایی است. لذا هدف اصلی این پژوهش، شناسایی الزامات، زیرساخت ها و چالش های بکارگیری فناوری زنجیره بلوکی در بیمه حوادث طبیعی است. ابتدا فناوری زنجیره بلوکی و ویژگی های آن معرفی شده است. سپس کاربرد این فناوری در بیمه حوادث طبیعی از جمله زلزله، طوفان، سیل، فوران آتشفشان و بیمه کشاورزی و مزایای آن شامل پرداخت فوری خسارت، کاهش احتمال تقلب و غیره مورد بررسی قرار گرفته است. در نهایت به منظور شناسایی بهتر چالش ها و الزامات بکارگیری فناوری زنجیره بلوکی در بیمه حوادث طبیعی، پرسشنامه ای میان 50 فعال صنعت بیمه توزیع شد. نتایج به دست آمده نشان دادند که تصمیم گیرندگان در سطوح مختلف صنعت بیمه می بایست با ایجاد زیرساخت های لازم، ارائه چارچوب های نظارتی و قانونی مناسب، استفاده از نیروهای متخصص و غیره به تطبیق صنعت بیمه با فناوری های دیجیتالی نوظهور کمک کنند.
ارائه یک رویکرد فازی برای مساله مسیریابی وسایل نقلیه با گذاشت و برداشت همزمان و پنجره های زمانی با استفاده از الگوریتم PSO بهبودیافته (مطالعه موردی شرکت فراورده های لبنی رامک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت صنعتی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۴
215 - 250
حوزههای تخصصی:
اکثر مطالعات موجود در مسائل تصمیم گیری مساله را در محیطی از داده های قطعی فرض نموده اند و با توجه به اینکه عدم قطعیت در زنجیره ی تامین منجر به غیربهینه شدن تصمیماتی می گردد که با فرض قطعیت گرفته می شوند، لذا در این مقاله یک مدل فازی بر مبنای اعتبار برای مساله مسیریابی وسایل نقلیه با در نظر گرفتن گذاشت و برداشت همزمان و همچنین پنجره های زمانی (VRPSDPTW) ارائه می شود. هزینه اعزام وسایل نقلیه و پنجره های زمانی مشتریان در حالت عدم قطعیت و در قالب اعداد فازی ذوزنقه ای در نظر گرفته شده اند. همچنین از یک الگوریتم فراابتکاری ترکیبی با نام بهینه سازی ازدحام ذرات بهبود یافته (IPSO) برای حل مساله استفاده شده است. الگوریتم پیشنهادی ترکیبی از الگوریتم بهینه سازی ازدحام ذرات (PSO) و تکنیک های گذاشت و برداشت می باشد که موجب بهبود قابلیت جستجوی الگوریتم و همچنین حفظ تنوع جواب ها می گردد. در نهایت نیز برای نشان دادن کاربرد مدل ارائه شده در دنیای واقعی، به بررسی مساله توزیع محصولات لبنی توسط یک شرکت توزیع کننده بین مشتریان در استان فارس پرداخته ایم که نتایج محاسباتی نشان می دهد که توزیع کنندگان می توانند با استفاده از این شیوه، هزینه های عملیاتی شرکت را کاهش دهند.
تعیین مسیرهای بحرانی پروژه با یک رویکرد جدید ترکیبی مبتنی بر MULTI-MOORA و SWARA توسعه یافته و با تمرکز بر معیارهای زمان، هزینه، کیفیت، ریسک و ایمنی در محیط فازی نوع-2 بازه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت صنعتی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۷
85 - 119
حوزههای تخصصی:
روش مسیر بحرانی یکی از پرکاربردترین روش ها در برنامه ریزی و کنترل پروژه است. در این روش زمان به عنوان معیار تعیین کننده مسیر بحرانی در نظر گرفته می شود؛ اما در نظر گرفتن معیارهای دیگری علاوه بر زمان، ضروری به نظر می رسد. به همین منظور در این مقاله، علاوه بر معیار زمان، معیارهای تاثیرگذاری همانند هزینه، ریسک، کیفیت و ایمنی در نظر گرفته می شود. این مساله به صورت یک مساله تصمیم گیری چند شاخصه فازی مدل می شود و با ارائه یک توسعه جدید از روش مولتی مورا (MULTIMOORA) حل می شود. روش مولتی مورا در محیط فازی بازه ای نوع-2 توسعه داده می شود. از مجموعه های فازی نوع-2 نیز برای در نظر گرفتن عدم قطعیت استفاده می گردد. مجموعه های فازی نوع-2 انعطاف پذیری و توانایی بیشتری در انعکاس عدم قطعیت ها نسبت به مجموعه های فازی نوع-1 دارند. در نهایت، روش SWARA در محیط فازی نوع-2 بازه ای جهت وزن دهی به معیارهای تاثیرگذار زمان، هزینه، کیفیت، ریسک و ایمنی توسعه داده می شود. در انتها یک مثال کاربردی برای نشان دادن محاسبات و همچنین توانایی رویکرد پیشنهادی حل می شود. براساس مثال ارائه شده، به وضوح دیده می شود که طولانی ترین مسیر از نظر معیار زمانی، مسیر بحرانی نیست و معیارهای تاثیرگذار دیگر نیز در تعیین مسیر بحرانی دخیل هستند.