فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۲۱ تا ۱٬۱۴۰ مورد از کل ۷٬۱۳۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
دوران دفاع مقدس، عرصه تبلور استعدادهایی بود که از متن آن، فرماندهان جوانی رشد یافتند که امروز اسوه و الگوی فرماندهی و مدیریت جهادی در دوران ما به شمار می روند. سؤال این است که این افراد براساس چه مؤلفه هایی برای جایگاه فرماندهی انتخاب شدند؟ ازاین رو، هدف از انجام این تحقیق، شناسایی مؤلفه های انتخاب فرمانده با استفاده از تجارب دوران دفاع مقدس است. به منظور دستیابی به این هدف، با بهره گیری از روش تحلیل مضمون و ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته با 17 نفر از فرماندهان عالی رتبه دوران دفاع مقدس، پژوهش حاضر صورت پذیرفت. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد، انتخاب فرماندهان در دوران دفاع مقدس براساس 5 مؤلفه: «سابقه، جهادی بودن، قدرت تحلیل، مهارت ارتباطی و وضعیت جسمانی» بوده است و هرکدام از این مؤلفه ها دارای ابعادی هستند که درقالب 32 مضمون سازمان دهنده در این پژوهش شناسایی شده است.
شناسایی و سطح بندی مولفه های جبران خدمات اعضای هیئت علمی با روش مدلسازی ساختاری-تفسیری (مطالعه موردی: دانشگاه های منتخب استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت منابع انسانی پایدار سال سوم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴
275 - 253
حوزههای تخصصی:
با توجه به چالش های سرمایه گذاری های جدید مدیریت جبران خدمات اصلی ترین دغدغه مدیران و مدیریت منابع انسانی در نظر گرفته می شود. بنابراین طراحی برنامه های جبران خدمات مؤثر یکی از مهم ترین اقدامات مدیریت منابع انسانی، در جذب و نگهداری نیروی انسانی و درنتیجه موفقیت بیشتر سازمان است زیرا که به دست آوردن و حفظ مزیت رقابتی سازمان ها بیش از هر چیزی درگرو جذب و حفظ نیروی انسانی شایسته و متناسب با اهداف سازمانی است. با توجه به اهمیت جبران خدمات در سازمان ها هدف اصلی پژوهش حاضر شناسایی و سطح بندی مؤلفه های جبران خدمات اعضای هیئت علمی است. در این پژوهش جهت شناسایی و سطح بندی مولفه ها از روش ترکیبی مدلسازی ساختاری تفسیری استفاده شد. ابتدا مدل های جبران خدمات صاحبنظران مورد بررسی قرارگرفتند و مهمترین مؤلفه ها شناسایی شدند، با استفاده از دو پرسشنامه مجزا بر اساس نظر خبرگان 19 مولفه نهایی تأیید و در6 سطح قرار گرفتند. مؤلفه های تعدیل هزینه زندگی، جایگاه و اعتبار سازمانی، اعطای مشوق ها، تقدیر مالی و پاداش های نقدی بر اساس عملکرد و استقلال در کار در سطح 1 تاثیر پذیرترین مؤلفه ها هستند که همه مولفه های جبران خدمات به طور مستقیم و غیر مستقیم منجر به این4 مولفه می شوند. دو مؤلفه حقوق پایه و کار چالشی در سطح6 سنگ زیربنای مدل جبران خدمات اعضای هیئت علمی عمل می کنند و تقویت این دو مولفه، بهبود و ارتقا در سیستم جبران خدمات را به همراه دارد یا هرگونه تحول اساسی و بهبود یک سیستم جبران خدمات باید از طریق این مولفه ها صورت بگیرد از این رو این دو مولفه به عنوان موثرترین مولفه ها هستند.
پویایی شناسی نظام برنامه ریزی نیروی انسانی برمبنای مدل معماری راهبردی منابع انسانی (موردمطالعه: شرکت تولیدی محصولات چوبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی نیروی کار به تعداد استخدام، بازخرید، جابه جایی و ارتقا باتوجه به سطوح مختلف و محوریت برنامه های راهبردی سازمان پاسخ می گوید. با اتخاذ رویکرد معماری منابع انسانی می توان برای مشاغل مختلف سازمان بنابر راهبرد سازمان، گروه های مختلفی متصور شد، به گونه ای که در دسته بندی استوارت و براون، سرباز وفادار، نیروی کار ساده قراردادی، متخصص متعهد و پیمانکارانه پیشنهاد شده است. هدف این تحقیق پویایی شناسی نظام برنامه ریزی نیروی کار تحت چهار سناریو تغییر تقاضای نیروهای کار پایه، تغییر موردی، یکباره و تدریجی و نشان دادن الگوی تغییرات و شناسایی علل آن می باشد. به منظور تحقق هدف تحقیق، نظام برنامه ریزی نیروی کار یک شرکت زیرمجموعه بخش عمومی و فعال در زمینه تولید محصولات چوبی با رویکرد پویایی شناسی نظام طراحی و اثرات تغییرات تقاضا در چهار سناریو تحلیل شده است. اعتبار مدل به روش های اعتبار ساختار، روایی ابعاد، آزمون مقایسه با رفتار مرجع، تحلیل حساسیت و آزمون حدی بررسی شد. پس از اطمینان از اعتبار مدل، نتایج نشان می دهد برنامه ریزی نیروی کار تحت شرایط تغییرات موردی یکباره، موردی و سپس تدریجی برای سازمان پیچیده و تطبیق با شرایط تغییر با تأخیر انجام می شود که این نیازمند به کارگیری مدل طراحی شده در سازمان برای پاسخگویی صحیح به متغیرهای استخدام، جابه جایی، بازخرید و ارتقا می باشد. در این مقاله پاسخ این متغیرها در افق برنامه ریزی مشخص با مدل طراحی شده ارائه شده است. اگر مدل بخواهد برای سازمانی درحال شروع به کار تعدیل شود، ملاحظاتی ازجمله تغییر توابع تأخیر ناشی از زمان موردنیاز تبدیل و ارتقا باید مدنظر محققان در مطالعات پیش رو باشد.
طراحی الگوی تربیت مدیر برای آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و توسعه منابع انسانی سال هشتم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۱
177 - 208
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بیان لزوم توسعه آموزش معنادار به عنوان بخشی از اصلاحات سیستم آموزشی در دوره متوسطه و طراحی الگوی آموزش مدیریت به دانش آموزان است، چراکه آماده سازی رهبران آینده مسئولیت امروز ماست. این پژوهش با رویکرد کیفی از نوع اکتشافی انجام شد. بدین منظور پس از بررسی تحقیقات پیشین، 15 نفر از مدیران ارشد فعال در وزارت آموزش و پرورش و همچنین خبرگان و نخبگان فعال در حوزه آموزش مدیریت که دارای تجربه عملی در مدارس بودند، به طور هدفمند مبتنی بر روش گلوله برفی دعوت به مشارکت شدند. مصاحبه ها تا رسیدن به درجه اشباع ادامه یافت. از مصاحبه های نیمه ساختار یافته برای گردآوری داده ها استفاده شد. محتوای مصاحبه ها با استفاده از روش تجزیه و تحلیل مضمون، تحلیل شدند. پس از تحلیل مصاحبه ها، 47 مضمون پایه شناسایی شد و در نهایت تعداد 18 مضمون سازمان دهنده در قالب 5 مضمون فراگیر به عنوان اجزای الگوی تحول آموزش در دوره متوسطه با تمرکز بر تربیت مدیر آینده دسته بندی شدند. پنج مضمون فراگیر تحت عناوین مدیریت خود، عوامل اجتماعی، مدیریت دیگران، برنامه ریزی و سیاست نظام آموزش و پرورش و مهارت-های آموزشی نام گذاری شدند. در نهایت با کشف ارتباط بین مضامین، طراحی الگو انجام شد. بنابراین براساس یافته های پژوهش، آموزش مدیریت به نوجوانان در قالب الگوی تحول سیستم آموزشی در دوره متوسطه، منجر به ایجاد تغییر در خط مشی گذاری آموزشی و ایجاد مهارت های مدیریتی از قبیل مهارت های ارتباطی، تفکر انتقادی، رهبری و کار تیمی در جوانان می شود که کمک می کند با مهارت بیشتر به آینده وارد شوند.
اولویت بندی تفسیرگرایانه افولِ شایستگی منابع انسانی براساس وجودِ لایه های قدرتِ ساختاری هژمونیک: فرایند تحلیل (IRP)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات در حوزه منابع انسانی در دهه اخیر با هدف افزایش پویایی و انعطاف پذیری از تمرکز صِرف بر ارائه راهبرد ها به سمت شناسایی علل عدم موفقیت کارکردهای راهبردی منابع انسانی تغییر جهت داده است، به طوری که واکاوی عواملی غیر از علل صِرف منابع انسانی، منجر به شناخت ریشه های ایجاد کننده اختلال مرتبط با توسعه منابع انسانی شده است. یکی از رویکردهایی ایجاد کننده اختلال در زمینه توسعه شایستگی های منابع انسانی، وجودِ لایه های قدرت ساختاری هژمونیک است؛ ساختارهایی که با هدف توسعه تسلط گرایی در کارکردهای قدرت در سازمان، باعثِ انحطاط توسعه شایستگی های منابع انسانی شده است. هدف این پژوهش، شناسایی و اولویت بندی تفسیرگرایانه افولِ شایستگی منابع انسانی براساس وجودِ لایه های قدرتِ ساختاری هژمونیک برپایه فرایند تحلیل ( ) است. در این پژوهش به منظور شناسایی مؤلفه ها (شایستگی منابع انسانی) و گزاره های پژوهش (لایه های قدرتِ ساختاری هژمونیک) از تحلیل فراترکیب استفاده شد و با مشارکت ۱۴ نفر از خبرگان رشته مدیریت منابع انسانی در سطح دانشگاهی صورت پذیرفت و در بخش کمی مؤلفه ها و گزاره های شناسایی شده درقالب پرسشنامه های ماتریسی توسط ۲۵ نفر از مدیران با سابقه سازمان های مشمول اصل ۴۴ قانون، مورد ارزیابی تحلیل تفسیری قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد، گزاره هژمونی قدرت برمبنای سیاست « » به عنوان تأثیرگذاترین لایه های قدرت در سازمان های موردبررسی محسوب می شود که باعث افول دو شایستگی: مشارکتی « » و خودرهبری « » می شود. این نتیجه نشان می دهد وجودِ لایه های قدرتِ ساختاری هژمونیک به ویژه قدرت سیاسی باعث می شود تا سطح شایستگی های منابع انسانی کارکردهای اثربخش خود را ازدست بدهند و این موضوع، بهره وری سازمانی را تحت تأثیر قرار دهد.
قابلیت های سازمانی برای ارتقای توسعه پایدار در سازمان های طرح محور صنعت نفت و گاز ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : به زعم صاحب نظران، یکی از راهکارهای تحقق اهداف توسعه پایدار در طرح ها، بهبود قابلیت های سازمانی مرتبط با ابعاد سه گانه توسعه پایدار در سازمان های طرح محور است. از این رو هدف پژوهش حاضر شناسایی قابلیت های سازمانی توسعه پایدار در سازمان های طرح محور نفت و گاز در ایران است. روش: به منظور بررسی عمیق قابلیت های توسعه پایدار در بستر سازمان های نفت و گاز ایران، استراتژی مطالعه موردی در هشت سازمان نفت و گاز ایران استفاده شد. برای گردآوری اطلاعات سازمان ها، 23 فرد مطلع انتخاب و مورد مصاحبه واقع شدند، به این ترتیب که باتوجه به فهرست قابلیت های استخراج شده از ادبیات و تهیه ماتریس تعریف قابلیت ها، از مصاحبه شوندگان خواسته شد تا قابلیت هایی که در سازمان های طرح محور نفت و گاز ایران درزمینه توسعه پایدار موجود است، تشریح کنند. داده های حاصل از مصاحبه با روش تحلیل محتوی کیفی قیاسی، حول مفاهیم شکل گرفته از ادبیات، کدگذاری شدند. یافته ها: در پژوهش حاضر قابلیت های توسعه پایدار در سازمان های طرح محور حوزه نفت و گاز در هشت دسته عامل اصلی مشتمل بر فرایندی، ساختاری، فناورانه، فرهنگی، دانشی، انسانی، سیاسی و مالی شناسایی شدند و وضعیت نسبی این قابلیت ها در سازمان های نفت و گاز ایرانی بررسی شد. دانش افزایی پژوهش حاضر از این بعد موردتوجه است که قابلیت ها با توجه بستر خاص سازمان های نفت و گاز ایرانی شناسایی شدند، ازسوی دیگر قابلیت های سازمانی در هر سه حوزه زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی به صورت هم زمان بررسی قرار شده اند.
شناسایی ابعاد و مولفه های رفتاری مربیان کارآفرینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: جامعه کسب و کار امروزی بیش از هر چیز به مربیان کارآفرینی نیاز دارد. مربیان کارآفرین، کارآفرینان را تشویق می کند تا چشم انداز استراتژیک خود را به عمل تبدیل کنند. این تحقیق با هدف شناسایی مولفه های مربیان کارآفرین در کسب و کارهای کوچک و متوسط صنعت دارویی کشور است. روش: روش تحقیق توسعه ای – کاربردی و گردآوری داده ها کیفی است. به منظور شناسایی مولفه های مربیان کارآفرین در کسب و کارهای کوچک و متوسط، 16 نفر از خبرگان تجربی و مطلعین در زمینه مربی گری که به شیوه هدفمند و به طور خاص از تکنیک گلوله برفی انتخاب شدند، استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داد ها از روش کدگذاری باز و محوری استفاده شده است. یافته ها: تجزیه و تحلیل یافته ها نشان داد که عوامل و مولفه های مربیان کارآفرین در کسب و کارهای کوچک و متوسط از سه عامل دانش و مهارت های مربی گری، ویژگی های روان شناختی و اقدامات مربیان کارآفرین تشکیل می شوند.
شناسایی و اولویت بندی مشکلات روش شناختی در مطالعه رابطه شیوه های مدیریت منابع انسانی با پیامدهای عملکردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین موضوعات مطالعاتی حوزه مدیریت منابع انسانی در دهه های اخیر، مطالعه روی ارتباط میان شیوه های مدیریت منابع انسانی با پیامدهای عملکردی است. اهمیت این دسته از مطالعه ها آن قدر زیاد است که از جنبه خُرد و کلان و از تأثیر اقتباس شیوه های مدیریت منابع انسانی بر افزایش عملکرد تا فلسفه وجودی واحد منابع انسانی و ماهیت فعالیت های آن را در بر می گیرد. با وجود این، دسته ای از پژوهش ها به صورت علمی به انتقاد نسبت به پژوهش های حوزه مطالعاتی مذکور پرداخته و یافته های غالب آنان را به صورت جدی مورد سؤال قرار داده اند. انتقادهای ذکر شده اغلب جنبه های روش شناختی پژوهش های پیشین را در بر می گیرد. نظر به اهمیت موضوع و نبود پژوهشی در راستای معرفی و جمع بندی آن انتقادها، در پژوهش حاضر در دو فاز، نخست با استفاده از رویکرد «تلفیق ترکیبی تحقیقات» که یکی از رویکردهای روش فراترکیب محسوب می شود، با مطالعه، جمع بندی و تلخیص 40 مقاله انتقادی معتبر درزمینه مذکور، نقشه راهنمای پنج بخشی ای برای معرفی انتقاد های مطرح شده در خصوص پژوهش های حوزه مدیریت منابع انسانی- عملکرد ارائه و تشریح شده است. برای سنجش روایی پژوهش از پرسش های استاندارد «برنامه مهارت های ارزیابی حیاتی، استفاده و در راستای سنجش پایایی پژوهش نیز از شاخص کاپای کوهن در نرم افزار SPSS استفاده شد که با مقدار 762/0 پایایی تأیید شدند. در فاز دوم پژوهش نیز، موارد یافته شده از فاز نخست پژوهش با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی اولویت بندی شدند.
عوامل مؤثر بر آمادگی تغییر در سازمان های دولتی: مطالعه ای فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رفتار سازمانی سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
53 - 112
حوزههای تخصصی:
شرایط پیچیده محیطی، ایجاد تغییر در سازمان ها را اجتناب ناپذیر نموده است. سازمان هایی موفق هستند که توانایی پیش بینی تغییرات محیطی را داش ته و بتوانن د س ازوکارهای لازم برای هماهنگی با این تغییرات را تأمین کنند. اج رای تغیی ر به سادگی اتف اق نمی افتد و تحقیقات نشان داده که بسیاری از ابتکارات تغییر به دلیل آماده نبودن سازمان ها برای آن به شکست منتهی شده اند. بنابراین، اجرای موفقیت آمیز تغییر در گرو کسب آمادگی های لازم برای آن است. هدف پژوهش حاضر تحلیل کیفی نتایج پژوهش های انجام شده در زمینه آمادگی برای تغییر براساس روش فراترکیب کیفی است. پرسش اصلی در این پژوهش، شناسایی عوامل مؤثر بر آمادگی برای تغییر در سازمان های بخش دولتی است. ﭘﮋوﻫﺶ حاضر ﺑﺮاﺳﺎس ﻫﺪف، توسعه ای -ﮐ ﺎرﺑﺮدی، روش اﻧﺠﺎم ﭘﮋوﻫﺶ، ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ ﺑﻮده و ﺑﺮاﺳ ﺎس ﻣﺎﻫﯿ ﺖ داده ها، ﮐﯿﻔﯽ است. در این پژوهش پس از جستجوی اولیه و یافتن و پالایش منابع مرتبط با موضوع آمادگی تغییر با روش ارزیابی حیاتی از 7338 منبع اولیه، تعداد 140 منبع انتخاب و با استفاده از تحلیل مضمون، عوامل مؤثر بر آمادگی برای تغییر درقالب مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر شناسایی و دسته بندی شده اند. همچنین با ترکیب ابعاد مدل سه شاخکی میرزایی اهرنجانی و سرلک و هولت و همکاران، مضامین سازمان دهنده شناسایی شده درقالب پنج مضمون: فراگیر محتوایی، ساختاری، زمینه ای، پویایی های گروهی و فردی سازماندهی شده اند.
ارائه الگوی بین المللی سازی آموزش نیروی انسانی در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و توسعه منابع انسانی سال هشتم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۱
129 - 148
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه یک الگو برای بین المللی سازی آموزش نیروی انسانی در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی کشور، است. پژوهش از نوع کیفی بوده و برای تحلیل داده ها از روش گرانددتئوری استفاده شده است. به این منظور با 15 نفر از افرادی که در زمینه بین المللی سازی آموزش نیروی انسانی صاحب نظر هستند، با استفاده از شیوه نمونه گیری گلوله برفی، مصاحبه های عمیقی صورت گرفت. سپس داده های حاصل از مصاحبه ها از طریق کدگذاری باز، محوری و گزینشی تجزیه و تحلیل شدند. در پایان الگوی پاردایمی بین المللی سازی آموزش نیروی انسانی متشکل از شرایط علی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، پدیده محوری، راهبردها و پیامدها ترسیم شد. پدیده اصلی الگوی طراحی شده، بین المللی سازی آموزش نیروی انسانی در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی کشور، است. یافته های پژوهش نشان داد، عوامل علی شامل، زیرساخت ها، استانداردهای لازم، امکانات موجود و ضرورت های بین المللی سازی، هستند. عوامل مداخله گر شامل، شرایط سیاسی حاکم بر کشور، مراکز آموزشی و دانشگاهی، عوامل محیطی، یکپارچگی مدیریتی و عوامل اجرایی، است. عوامل زمینه ای شامل، فضای رقابتی و نگرش به پدیده جهانی شدن و راهبردها به صورت فرهنگ سازی، ایجاد ساختار مناسب علمی و پژوهشی، تبلیغات کارآمد، برنامه های اجتماعی و قوانین و مقررات، می باشد. پیامدهای یک سیستم بین المللی سازی آموزش نیروی انسانی نیز شامل، دستاوردهای فرهنگی، دستاوردهای اقتصادی، دستاوردهای ارتباطی و دستاوردهای آموزشی است.
شناسایی عوامل پیشران توسعه فرهنگ سازمانی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال نوزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۶۱)
479 - 506
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش شناسایی عوامل (ابعاد، مؤلفه ها، شاخص های) پیشران توسعه فرهنگ سازمانی در آموزش وپرورش و تأثیرگذاری و تأثیرپذیری مؤلفه ها بر یک دیگر بود. روش پژوهش حاضر آمیخته (کیفی کمی) است. برای شناسایی عوامل پیشران و مؤلفه ها، علاوه بر مطالعه اسنادی، از تکنیک تحلیل مضمون با نرم افزار MAXQDA12 استفاده شد. مشارکت کنندگان در بخش کیفی 17 نفر خبره و صاحب نظر در حوزه فرهنگ سازمانی اسلامی بودند که بعد از 14 مصاحبه اشباع نظری حاصل و ۲۳۳ کد باز و ۱۱۳ کد محوری برای فرهنگ سازمانی اسلامی استخراج شد، که در نهایت ۵ بعد انسانی، ارزشی، تشکیلاتی، توسعه ای، چشم انداز و 17 مؤلفه اصلی برای فرهنگ سازمانی اسلامی مشخص شد. روایی ابزار پژوهش به صورت محتوایی به تأیید رسید. برای محاسبه پایایی باز آزمون از میان مصاحبه های انجام گرفته چند مصاحبه به عنوان نمونه انتخاب و هر یک از آن ها در یک فاصله زمانی کوتاه و مشخص دو بار کُدگذاری شد. سپس در بخش کمّی با 21 نفر نمونه از خبرگان و با استفاده از تکنیک دیمتل با نرم افزار که در آن معیارهای تعظیم شعائر دینی و چشم انداز محوری دارای بیشترین تأثیرگذاری و معیارهای مسئولیت اجتماعی و فرایندهای داخلی دارای بیشترین تأثیرپذیری بودند.
مروری بر نسل های منابع انسانی در محیط های کاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمرانی و توسعه دوره ۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
3 - 36
حوزههای تخصصی:
امروزه نسل های مختلفی از انسان ها در یک جامعه وجود دارد. بدیهی است هر نسل با توجه به رخدادهای اجتماعی، تاریخی، فرهنگی و اقتصادی که تجربه کرده است، نگرش ها، ادراک ها و نیازهای متفاوتی داشته و وقایع پیرامون خود را تا حد زیادی متفاوت از هم تبیین و تفسیر می کنند. در سازمان ها نیز نسل های مختلفی از کارکنان وجود دارند که دارای انتظارات، خصوصیات و ارزش های متفاوتی هستند. شناخت این عوامل جهت جذب و نگهداشت کارکنان هر نسل ضرورتی اساسی است و وجود این تنوع ها، مدیریت موثر این نسل ها را به چالشی اساسی برای سازمان ها تبدیل کرده است. پنج نسلی که مرسوم ترین دسته بندی از نسل های منابع انسانی در محیط های کاری است شامل سنت گرایان، ازدیاد اولاد، نسل X، نسل Y و نسل Z است. از این جهت در این مقاله به بررسی این نسل ها در محیط های کاری پرداخته شده است تا با شناخت هرچه بهتر آن ها بتوان سیاست های مناسب هر نسل را اتخاذ کرد.
آسیب شناسی نقش آفرینی دانشگاه در پرورش شهروند مسئولیت پذیرو راه کارهای بهسازی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
129 - 148
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در جوامع امروزی، یکی از وظایف اصلی دانشگاه را باید تربیت شهروندان مسئولیت پذیری بدانیم که هم خود را عضوی از جامعه می دانند و هم احساس خودارزشی می کنند؛ شهروندانی که بتوانند هنگام مواجهه با موقعیت های مسئله ساز آنها را حل کنند، در جامعه مسئولیت های مختلفی را بر عهده بگیرند و حضور فعال خود را در مشارکت اجتماعی نشان دهند. بر همین اساس، هدف از پژوهش حاضر، آسیب شناسی نقش آفرینی دانشگاه در پرورش شهروند مسئولیت پذیر و ارائه راه کارهای مؤثر است. روش: پژوهش از لحاظ هدف کاربردی است و با رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوا اجرا شده است. مشارکت کنندگان این پژوهش، مدیران دانشگاه ها، استادان، صاحب نظران و متخصصان مرتبط با موضوع (شاغلان در دانشگاه ها، نهادها و سازمان های مرتبط) با مدرک تحصیلی دکتری و حداقل 15 سال سابقه خدمت بوده اند. برای نمونه گیری از روش هدفمند به شیوه گلوله برفی تا حد کسب اشباع نظری استفاده شد. یافته ها: بر اساس تجزیه وتحلیل اطلاعات جمع آوری شده در مصاحبه ها با استفاده از کدگذاری باز و محوری، آسیب های مهم و اساسی مؤثر در کاهش اثرگذاری مدیران دانشگاه های ج.ا.ا در تربیت شهروند مسئولیت پذیر شناسایی شد که عبارت اند از: گسترش بی رویه کمّی گرایی در توسعه دانشگاه ها و ضعف کیفیت گرایی؛ ضعف ارتباط دانشگاه، جامعه و صنعت و نظام نادرست ارتقای استاد. افزون بر این، راه کارهای مهم و مؤثر برای دستیابی به هدف مدنظر نیز مشخص شد که عبارت اند از: بازاندیشی ارزش های نهادین دانشگاه؛ ایجاد سایت های آموزشی در سطح شهر با کمک سایر نهادهای اجتماعی (شهرداری)؛ بازنگری کارکردهای آموزش عالی توسط متخصصان و صاحب نظران علوم تربیتی. نتیجه گیری: به کارگیری راه کارهای بهسازی نقش آفرینی دانشگاه در تربیت شهروند مسئولیت پذیر می تواند با تولید و ترویج نظم پایدار و تقویت، تعمیق و توسعه ارزش های دموکراسی در جامعه، زمینه و بستر توسعه پایدار را در کشور فراهم کند.
طراحی الگوی مدیریت حسادت کارکنان در سازمان های دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال نوزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۲)
789 - 821
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش طراحی الگوی مدیریت حسادت کارکنان در سازمان های دولتی بود. پژوهشگران در این پژوهش بر آن بودند تا با طراحی یک پژوهش علمی و نظام مند به پرسش اصلی پاسخ دهند: الگوی مدیریت حسادت کارکنان در سازمان های دولتی چگونه است؟ رویکرد پژوهش حاضر از نوع کیفی بود که با روش داده بنیاد نظام مند استراوس و کوربین انجام شد. داده ها نیز به صورت مصاحبه نیمه ساختاریافته با 24 مشارکت کننده در پژوهش گردآوری شدند. بر اساس نتایج، شرایط علّی در قالب 4 مقوله عوامل فردی، عوامل سیاسی و اجتماعی، عوامل ساختاری، و عوامل اداری و مدیریتی دسته بندی شدند. پدیده محوری در قالب 3 مقوله عاطفی و شناختی و رفتاری تبیین شد. تعاملات و کنش های مربوطه با عنوان طبقه راهبرد در قالب 8 مقوله شفافیت سازمانی، تقویت هوش هیجانی مدیران، عدالت محوری، تقویت معنویت و اخلاق کاری کارکنان در محیط کار، استراتژی همکاری رقابت، حمایت و پشتیبانی مدیران از کارکنان، ایجاد امنیت شغلی، و کاهش عدم اطمینان و عدم تجانس اعضای یک واحد شناسایی شدند. شرایط زمینه ای در قالب 3 مقوله عوامل اجتماعی و عوامل فرهنگی و مادی گرایی تبیین شدند. مفاهیم حاصل از شرایط مداخله گر نیز در قالب 2 مقوله سوابق خدمتی و قراردادی کارکنان و ویژگی های رفتاری کارکنان دسته بندی شدند. در نهایت پیامدها شامل دو مقوله پیامدهای فردی و سازمانی به دست آمدند.
مطالعه رابطه بین ابعاد مدیریت دانش و عملکرد مالی(مطالعه موردی شرکت کاله مازندران)
منبع:
منابع و سرمایه انسانی دوره اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
191 - 169
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین ابعاد مدیریت دانش با عملکرد مالی (مطالعه موردی شرکت کاله مازندران) انجام گرفته است که از دسته تحقیقات کاربردی و در زمره پژوهش های همبستگی مبتنی بر مدل معادلات ساختاری بوده که به صورت میدانی اجرا شده است. جامعه آماری شامل کلیه مدیران و کارشناسان شرکت کاله مازندران در شهر آمل و سال 1400 بود. با توجه به تعداد جامعه پژوهش و بر اساس جدول کرجسای مورگان، تعداد 242 نفر به صورت تصادفی ساده به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های اطلاعات فردی، استاندارد عملکرد مالی و استاندارد مدیریت دانش بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از جدول فراوانی و درصد فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد و آزمون های همبستگی پیرسون و مدل تحلیل مسیر (رگرسیون خطی چندگانه) برای بررسی فرضیات پژوهش با استفاده از بسته آماری SPSS نسخه 25 و جهت طراحی مدل نهایی تحقیق از نرم افزار AMOS نسخه 24 استفاده شد. نتایج نشان داد که تمامی ابعاد مدیریت دانش با عملکرد مالی شرکت کاله مازندران ارتباط مثبت و معناداری دارند. همچنین، ابعاد فراگیری دانش، ذخیره سازی دانش و کاربرد دانش بر عملکرد مالی شرکت تولیدی کاله مازندران تأثیر مثبت معناداری دارند و این ابعاد توانایی پیش بینی 2/53 درصد از واریانس کل میزان تغییرات عملکرد مالی این شرکت را دارند. در نهایت مدل تأثیر مدیریت دانش بر عملکرد مالی شرکت کاله مازندران طراحی شد و مورد برازش قرار گرفت که نتیجه بیانگر این بود شاخص های برازش مدل از مقدار قابل قبول و مطلوب برخوردار بوده و مدل تحقیق تأیید می شود.
تأثیر مدیریت منابع انسانی پایدار بر شهرت سازمانی: نقش میانجی نوآوری سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت منابع انسانی پایدار سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵
211 - 197
حوزههای تخصصی:
شرکت های ارائه دهنده خدمات دانشی همچون صنعت فناوری اطلاعات، برای بقای خود نیازمند جذب و نگهداری نیروهای دانشی هستند. شناخته شدن و شهرت سازمان بعنوان یک کارفرمای خوب می تواند تاثیر مثبتی بر جذب و نگهداری این کارکنان حرفه ای داشته باشد. برای تحقق این امر، مدیریت منابع انسانی پایدار اخیراً به عنوان پاسخی به تغییرات در سطح اجتماعی، بازار کار و روابط شغلی معرفی شده است.پژوهش حاضر با بررسی تأثیر مدیریت منابع انسانی پایدار بر شهرت سازمانی، اهمیت این موضوع را به مدیران سازمان ها نشان می دهد. این تحقیق در زمره تحقیقات کاربردی و ازلحاظ ماهیت توصیفی از نوع پیمایشی و به صورت مقطعی است. جامعه آماری پژوهش شامل شرکت های مهندسی حفاظت الکترونیک واقع در استان مازندران است. با توجه به اینکه سطح تحلیل پژوهش حاضر سازمان می باشد، پرسشنامه بصورت تمام شمار بین 24 شرکت توزیع و توسط مدیران این شرکتها تکمیل شد که در نهایت تعداد 23 پرسشنامه قابلیت تحلیل را داشت. برای سنجش متغیرهای پژوهش از سه پرسشنامه استاندارد شهرت سازمانی ، نوآوری و مدیریت منابع انسانی پایدار استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل پژوهش از طریق معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که مدیریت منابع انسانی پایدار بر شهرت سازمانی تأثیر مستقیم مثبت و معناداری ندارد ولی از طریق متغیر نوآوری بعنوان میانجی کامل، بر متغیر شهرت سازمانی تاثیر گذار بوده است. سهم علمی پژوهش حاضر، شفاف کردن نحوه تاثیر مدیریت منابع انسانی پایدار بر متغیرهای مورد تاکید سازمان ها همچون شهرت سازمانی می باشد.
طراحی الگوی مدیریت غیبت از کار کارکنان با رویکرد آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال نوزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۶۱)
577 - 608
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی مدیریت غیبت از کار با رویکرد ترکیبی انجام گرفت. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اکتشافی است؛ که به صورت کیفی و کمّی (آمیخته) با استفاده از روشهای نظریه دادهبنیاد و تحلیل عاملی اکتشافی صورت پذیرفت. در بخش کیفی پژوهش، تعداد 19 مصاحبه عمیق و نیمهساختاریافته با جامعه خبرگان سازمانی و نیز کارکنانی که خود اقدام به غیبتهای مکرر کاری کردهاند انجام شد و در بخش کمّی 302 عدد پرسشنامه محققساخته بین کارکنان سازمان امور مالیاتی کشور در استان اصفهان توزیع و سپس جمعآوری شد. روش نمونهگیری در بخش کیفی غیراحتمالی و از نوع هدفمند غیرمتجانس وابسته به معیار و در بخش کمّی تصادفی ساده بود. تجزیهوتحلیل دادههای کیفی به صورت دستی و نرمافزاری مکس کیو.دی.ای 12 بر اساس روش دادهبنیاد انجام پذیرفت و در بخش کمّی دادههای بهدستآمده از پرسشنامه تحلیل عاملی اکتشافی با کمک نرم افزار آماری اس.پی.اس.اس 26 تحلیل شد. یافتههای این پژوهش پس از اعمال روش دادهبنیاد به ارائه مدل مدیریت غیبت کاری کارکنان بر اساس روش تحلیل عاملی اکتشافی منجر شد.
طراحی مدل سبک رهبری مغرورانه در سازمان های دولتی با استفاده از رویکرد ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رفتار سازمانی سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
135 - 164
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل سبک رهبری مغرورانه با استفاده از رویکرد ساختاری تفسیری انجام پذیرفت. این پژوهش بر پایه پژوهش های آمیخته و به صورت کیفی و کمی در پارادایم قیاسی- استقرایی است که ازنظر هدف، کاربردی و ازحیث ماهیت و روش، توصیفی پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی و کمی را 30 نفر از مدیران عالی و میانی سازمان های دولتی شهرستان خرم آباد تشکیل می دهند که براساس روش نمونه گیری هدف مند انتخاب شده اند. در بخش کیفی پژوهش ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته است که روایی و پایایی آن با استفاده از ضریب CVR و آزمون کاپای-کوهن مورد آزمون قرار گرفت. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کمی نیز پرسشنامه است که روایی و پایایی آن با استفاده از روایی محتوا و آزمون مجدد مورد سنجش قرار گرفت. در بخش کیفی، داده های به دست آمده از مصاحبه با استفاده از نرم افزار Atlas.ti و روش کدگذاری تحلیل شد. همچنین در بخش کمی پژوهش، با استفاده از نرم افزار Matlab و روش مدل سازی ساختاری تفسیری مدل نهایی پژوهش تدوین و ارائه شده است. نتایج پژوهش دربرگیرنده شاخص ها و مؤلفه های سبک رهبری مغرورانه و ارائه مدل سبک رهبری مغرورانه در سازمان های دولتی است. به این ترتیب، یافته های پژوهش مشتمل بر شناسایی شانزده شاخص سبک رهبری مغرورانه در چهار سطح (یکم ، دوم، سوم و چهارم) و درقالب مدل نهایی، تشریح شده است.
الگوی تاب آوری منابع انسانی در صنعت بانکداری در شرایط کووید 19 با رویکرد آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت منابع انسانی پایدار سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵
130 - 107
حوزههای تخصصی:
به منظور مطالعه رفتار کارکنان در هنگام بحران، پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی تاب آوری منابع انسانی در صنعت بانکداری در دوران کووید19 با استفاده از روش آمیخته انجام گرفت. این پژوهش، ازنظر نحوه گردآوری داده ها، اکتشافی-توصیفی و ازنظر هدف، توسعه ای-کاربردی است. مشارکت کنندگان بخش کیفی 14 نفر از خبرگان حوزه مدیریت و صنعت بانکداری بودند که با روش هدفمند، انتخاب شدند و با آنان مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. در بخش کمی گردآوری داده ها با استفاده از پرسشنامه از 196 نفر از مدیران و کارکنان بانک ملت استان البرز که به شیوه تصادفی انتخاب شدند، صورت گرفت. به منظور ارائه مدل کیفی، از تئوری داده بنیاد و نرم-افزار MAXQDA بهره گرفته شد و برای اعتبارسنجی مدل، از روش مدلسازی معادلات ساختاری و نرم افزار PLS استفاده شد. نتایج حاصل از کدگذاری باز و محوری، به استخراج 4 عامل (فردی و شخصیتی، زیرساخت و فناوری، اجتماعی و فرهنگی، سیاسی و قانونی)، 9 زیرمولفه و 33 شاخص منجر شد. یافته های بخش کمی نشان داد 28 شاخص از 33 شاخص، مورد تایید است و هر چهار عامل شناسایی شده تاثیر مثبت معناداری بر تاب آوری منابع انسانی دارند. مقایسه ضرایب تعیین نشان داد عامل فردی و شخصیتی، عامل زیرساخت و فناوری، عامل اجتماعی و فرهنگی و عامل سیاسی و قانونی به ترتیب بیش ترین تاثیر را بر تاب آوری منابع انسانی بانک ها داشته اند. نتایج مطالعه، این امکان را به مدیران بانک ها می دهد تا با شناسایی نقاط اساسی و مولفه های تاب آوری نیروی انسانی، راهبرد و طرحی منسجم برای بهبود شرایط موجود جهت مقابله با بحران ها و حوادث داشته باشند.
بررسی اثرات نوگرایی و برندگرایی مصرف کنندگان بر روی ترجیح برند کالاهای تند مصرف خارجی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در حوزه رفتار مصرف کننده انجام شده و هدف آن، بررسی اثرات نوگرایی و برندگرایی مصرف کنندگان بر روی ترجیح برند کالاهای تندمصرف خارجی بوده است. پژوهش حاضر از لحاظ روش، از نوع پژوهش های توصیفی- پیمایشی بوده و از دیدگاه هدف، در زمره پژوهش های کاربردی قرار می گیرد. این پژوهش از نوع تحقیقات همبستگی بوده و مبتنی بر روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام گرفته است. جهت نمونه گیری، از روش نمونه گیری در دسترس و نامتناسب با حجم بهره گرفته شده است. ابزار اندازه گیری در این پژوهش شامل پرسشنامه نوگرایی مصرف کنندگان از ونکاترامان و پرایس (2013)، برندگرایی مصرف کنندگان از برایدسون و ایوانز (2004) و ترجیح برند از چانگ و لیو (2009) بود. با توجه به یافته های حاصل از پژوهش فرضیه های پژوهش مبنی بر اثرات نوگرایی و برندگرایی مصرف کنندگان بر روی ترجیح برند کالاهای تندمصرف خارجی در فروشگاه های زنجیره ای شهر کرمانشاه پذیرفته شد و مدل ساختاری کلی پژوهش با برازش مناسب مورد تأیید قرار گرفت.