فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۴۱ تا ۱٬۶۶۰ مورد از کل ۱۴٬۷۷۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا اتحاد علم و عالم و معلوم را را در همه مراتب علم -و نه فقط مرتبه عقل- بر اساس اتحاد نفس و قوای آن اثبات کرده است. همان براهین ملاصدرا را با افزودن نظریه اتحاد نفس و بدن و نتیجه گرفتن اتحاد اعمال جوارحی با اعمال جوانحی و اتحاد هر دو با نفس عامل می توان برای اثبات نظریه اتحاد عمل و عامل به کار برد. همان گونه که در نظریه اتحاد علم و عالم و معلوم منظور از معلوم متحد با دو تای دیگر معلوم بالذات است که حکایتگر از معلوم بالعرض است، در مورد عمل هم می توان معمول را به دو قسم معمول بالذات و معمول بالعرض تقسیم کرد و آنگاه نظریه اتحاد عمل و عامل و معمول را نتیجه گرفت. با تطبیق این نظریه بر عملی که عبادت نامیده می شود می توان اتحاد عبادت و عابد و معبود را به دست آورد و نشان داد که آنچه اولاً و بالذات معبود آدمی واقع می شود همان معبود علمی اوست که با نفس او متحد است و اگر صحیح باشد از معبود عینی حکایت می کند و گرنه مابحذای خارجی ندارد. با این بیان می توان گفت در هر صورت (چه عبادت صحیح که طی آن معبود حقیقی مورد پرستش قرار می گیرد و چه عبادت غلط که طی آن آنچه حقیقتاً سزاوار پرستش نیست عبادت می شود) خداپرستی به گونه ای همان خودپرستی است. بر اساس مبانی هستی شناسانه ملاصدرا به روش دیگر هم می توان این همانیِ خداپرستی و خودپرستی را اثبات کرد. این یکتایی بر اساس دو مبنای وحدت شخصی حقیقت وجود و انحصار معبودیت در خدای متعال (یعنی تنها وجودی که آنچه غیر او موجود دانسته می شود وجه اوست و وجه یک چیز به وجهی همان چیز است) قابل اثبات است. با این بیان، تقسیم معبود به بالذات و بالعرض منتفی می شود چنان که تقسیم معبود به حقیقی و غیرحقیقی هم رنگ می بازد.
سه مرتبه حرکت بر مبنای سه سیر فلسفی ملاصدرا: حرکت طبیعی، حرکت جوهری، تجدد امثال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۸
119 - 153
حوزههای تخصصی:
مورد پذیرش اهل تحقیق است که ملاصدرا سه سیر فلسفی اصالت ماهیت، اصالت وجود وحدت تشکیکی و اصالت وجود وحدت شخصی را تجربه کرده است؛ روشن است که بحث حرکت نیز به عنوان بحثی مهم و اصلی در حکمت صدرا، به تبع این سه سیر دچار تحول شده باشد؛ در این موضوع، قول به «حرکت طبیعی» متناسب سیر اول، قول به «حرکت جوهری»، متناسب سیر دوم و قول به «تجدد امثال» متناسب با سیر سوم فلسفی ملاصدراست؛ که هر کدام لازمه های خود را به همراه دارند و موجب تحول مباحث تابع می شوند. ما در این مقاله ضمن پرداختن به مباحث یاد شده، به طور ضمنی بر طولی بودن رابطه حرکت طبیعی، حرکت جوهری و تجدد امثال و تبعیت آنها از سیر طولی حکمت صدرایی تاکید کرده ایم.
ادله انحصار عرضی ذاتی در محمول مساوی با موضوع از نظر علامه طباطبایی (ره)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۴
137 - 161
حوزههای تخصصی:
بررسی عرضی ذاتی (عرض ذاتی) در بحث موضوع علم و تمایز علوم و همچنین در صناعت برهان اهمیت اساسی دارد. از نظر علامه طباطبایی، عرضی ذاتی منحصر در محمولات مساوی با موضوع است. یعنی محمولات باواسطه و محمولات اعم و اخص از موضوع، عرضی ذاتی نیستند. برای اثبات نظر ایشان بیان شد که یقینی بودن قضیه مستلزم ذاتی بودن محمول آن است و ذاتی بودن محمول قضیه مستلزم یقینی بودن آن، و چون حمل محمولات باواسطه «یقینی» نیست، پس محمولِ باواسطه عرضی ذاتی نیست. همچنین اثبات شد که عرضی ذاتی با "وضع موضوع" وضع می شود و الا قضیه یقینی نیست و همچنین با "رفع موضوع" رفع می شود، و الا تناقض لازم می آید. در ادامه ثابت شد که لازمه این دو ویژگی، تساوی عرضی ذاتی با موضوع است. در نهایت به دو اشکال نقضی پاسخ داده شد. اشکال اول درباره محمولات باواسطه در ثبوت بود که با تفکیک بین حکم به اتحاد و اصل تحقق محمول اشکال دفع شد. در اشکال دوم بیان شد که اگر محمول اعم از موضوع باشد، قضیه می تواند یقینی باشد که در جواب بیان شد این فرض مستلزم لغویت قید مأخوذ در موضوع و تناقض است و یقینی انگاشتن این قضیه ناشی از نوعی مسامحه می باشد.
تحلیل و نقد نظریه سهروردی در علم النفس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دراین مقاله سعی شده است عل م ال نفس سهروردی تحلیل و نقد گردد. سهروردی در تبیین رابطه بین نفس و بدن، تلاش های بسیار خوبی داشته است ایشان نظریه علم حضوری را برای اولین بار مطرح نموده ودرمورد ماهیت نفس از این مبنای خود سود برده است ،وی در این مسیر به درستی حرکت نمود و راه خود را از مشاء که بدن را فرع برنفس دانسته و بین آن دو تباین قائل بودند جدا کرد . اما در نظ ام ن وری ایشان، این ثنویت همچنان باقی است ؛ اگرچ ه از شدت آن کاس ته شد، به همین دلیل ایشان به روح بخاری ، قائل شد تا آن دو را از طریق روح بخاری به هم پیوند دهد. به حس ب ای ن دوگ انگی ، نف س متمایز از بدن است ؛ جوهری مجرد و نورانی که نفس است و جوهری مادی و ظلمانی ک ه هم ان ب دن است . امر روشن اینکه : اگرچه شیخ اشراق از آن تباین نفس و بدن در فلسفه مشائی فاصله گرفت ه و همه صفات و احکام بدن را تجلیات و افاضات نف س و ص فات آن برش مرد، ام ا توفیق تبیین فلسفی آن را پیدا نکرد. شماره ی مقاله: ۷
برهان فرا-استقراء بدبینانه و واقع گرایی علمی: رویکردهای غیر ارجاعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
7 - 39
حوزههای تخصصی:
بنا به برهانی موسوم به «معجزه نیست» (NM)، اگر هویاتِ به ویژه مشاهده ناپذیری که توسط نظریه های علمی ارائه و فرض می شوند، وجود نداشتند؛ یعنی اگر این نظریه ها گزارش گر (تقریباً) صادقی از عالم نبودند، موفقیت علوم به مانند نوعی معجزه بود. در مقابل، بنا به برهان «فرا-استقراء بدبینانه» (PMI) رابطه ای بین موفقیت یک نظریه در توضیح و پیش بینی، و صدق آن نظریه وجود ندارد. به عنوان شاهد این ادعا، لری لائودن فهرستی تقریباً طولانی از نظریه هایی ردیف می کند که به زعم وی، در گذشته موفق بودند، اما امروزه به عنوان نظریه های کاذب کنار گذاشته شده اند. در این مقاله، پس از توضیح دو برهان NM و PMI، نشان می دهیم که هیچ کدام از استدلال های واقع گرایان توان رد برهان PMI را به شکلی قاطع و فیصله بخش ندارند. نتیجه مقاله این است که اشکال مشترک همه این استدلال ها ناشی از رویکرد غیر ارجاعی آنها است؛ یعنی نشان نمی دهند که ترم های به کاررفته در نظریه های موفقِ گذشته به نوعی ارجاع دهنده به هویات عالم هستند.
تبیین و نقد رویکرد لیپمن در برنامه فلسفه برای کودکان از منظر پرسشگری وجودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
78 - 95
حوزههای تخصصی:
هدف : این پژوهش با هدف تبیین و نقد رویکرد لیپمن در برنامه فلسفه برای کودکان از منظر پرسش گری وجودی صورت گرفت. روش پژوهش : نوع این پژوهش کیفی و جهت دستیابی و تبیین هدف، از روش توصیفی - تحلیلی بهره گرفته شد. جامعه آماری پژوهش شامل آثار مرتبط لیپمن درخصوص مضامین وجودی و مقالات و پژوهش های صورت گرفته در این موضوع بوده است. بدین منظور برای جمع آوری اطلاعات، نمونه های مناسب از منابع مرتبط با موضوع پژوهش به صورت هدفمند انتخاب و برای ثبت داده ها از فرم فیش برداری استفاده شد و داده های به دست آمده در طول تحقیق به طور مستمر تحلیل و تفسیر گردید.. یافته ها : براساس یافته های پژوهش مضامین وجودی توجه به معنا، اصالت و مسؤلیّت مورد توجّه برنامه درسی فلسفه برای کودکان بوده است؛ امّا با بررسی دیدگاه های اندیشمندان و راهنماهای برنامه درسی فلسفه برای کودکان، ملاحظه گردید که در این برنامه، سؤالات وجودی کودکان نادیده گرفته شده است. نتیجه گیری : در نتیجه نادیده گرفتن سؤالات وجودی کودکان، برنامه درسی فلسفه برای کودکان با دو آرمان اصلی این رویکرد یعنی ایجاد فضایی امن برای پرسش گری آزاد کودکان و همچنین مراقبت عاطفی از آنان در تضاد است.
قضایای حقیقیه و خارجیه نزد شمس الدین سمرقندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منطق پژوهی سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
143-166
حوزههای تخصصی:
شمس الدین سمرقندی در دو کتاب قسطاس الأفکار و شرح القسطاس تحلیل هایی از قضایای خارجیه، حقیقیه و ذهنیه ارائه کرده است که متفاوت از منطق دانان پیش از او است و از این رو، نسبت هایی میان آن قضایا برقرار کرده است که پیامدهای جدیدی در روابط استنتاجی میان آنها دارد. او در موجبه ها، قضیه خارجیه را به «وجود خارجیِ» طرفین و قضیه حقیقیه را به «امکانِ» وجود خارجی طرفین مشروط کرده و قضیه ذهنیه را نامشروط به این دو شرط دانسته است. او هم چنین در موجبه ها، قضیه خارجیه را اخص از حقیقیه و حقیقیه را اخص از ذهنیه برشمرده و به عکس این نسبت ها در سالبه ها حکم کرده است و در بیان این احکام میان کلیه ها و جزئیه ها هیچ تمایزی قائل نشده است. این نسبت های استنتاجی مورد ادعای سمرقندی متفاوت است با نسبت های بیان شده در آثار دیگر منطق دانان مسلمان مانند افضل الدین خونجی و قطب الدین رازی که گویا تنها منطق دانان مسلمانی هستند که صراحتا به این بحث پرداخته اند. در این مقاله به تجزیه و تحلیل مدعیات سمرقندی و نقد و بررسی آنها پرداخته و نشان داده ایم که نسبت های استنتاجی مورد ادعای سمرقندی با مثال هایی که برای قضایای خارجیه، حقیقیه و ذهنیه می آورد مطابقت نمی کنند و از این رو، از دقت کافی برخوردار نیستند.
سمنتیک اسامی داستانی؛ گذرگاه برگشت از انقلابِ کپرنیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روش جناب کریپکی در نمایشِ عدم انطباقِ متافیزیک و معرفت شناسی معرفی نمونه های نقض است؛ معرفی گزارهای ممکن پیشینی به موازات گزاره های ضروریِ تجربیِ. در بعضی از این نمونه ها مناقشه شده است. آنچه می آید تلاشی است در احیای متافیزیک از طریقِ سمنتیک در حاشیه ی پیشنهادِ کریپکی. در زمینه ی نوشته سعی می کنم ملازمت منطق وُ سمنتیکِ فرگه ایی را با انقلاب کپرنیکی نشان دهم؛ در گام اول از نمایشِ ناکارآمدی پیشنهاد فرگه ایی ها (وصف گرایان؛ فرگه،راسل، ویتگنشتاین و سرل) در سمنتیک اسامی خاص نتیجه می گیرم جز پیشنهاد «جان استوارت میل»(کریپکی، پاتنام، کاپلان، ون اینوِیگن و...) و اتصالِ بی واسطه ی نام وُ نامیده گریزی نیست. در گام دوم از این نتیجه وَ نمایشِ ناتوانیِ وصف گرایی در تفکیکِ اسامیِ بالفعل وُ داستانی غیریتِ وجود وُ تعیّن، و از آنجا غیریتِ متافیزیک وُ معرفت شناسی برمی آید. وقتی وصف گرایی چرخش کپرنیکی را در ضمن داشته باشد؛ پیامدِ تردید در سمنتیکِ وصف گرایانه تردید در چرخش کپرنیکی و الزاماتِ آن خواهد بود.
عوامل موثر بر استکمال مراتب شناختی نفس بر اساس فلسفه صدرایی با تکیه بر یافته های تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استکمال نفس انسان در مراتب شناختی آن اصلی ترین دلیل زندگی انسانی در این جهان است. اما سوال اساسی اینجاست که چه عواملی باعث می شوند تا انسان سریع تر و با شدت بیشتر در این مراتب ادراکی استکمال یافته و به توانمندی های ادراکی و شناختی ویژه انسان دست یابد؟ در فلسفه صدرایی بر اساس تاثیر و تاثر میان نفس و بدن با توجه به جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء بودن نفس، قابلیت تربیت و رشد استعدادها و قوای نفس با توجه به حرکت جوهری و نیز با قبول نظریات قطعی نوروفیزیولوژی به عنوان اصول موضوعه قابل استعمال در فلسفه، عواملی مادی و متعالی در گذر از مرتبه مثالی به مرتبه واسط وهمی و سپس مرتبه عقلی قابل اثبات اند. منظور از این بیان، گذر از مراتب مثالی به عقل در سیر حرکت جوهری نفس و در نهایت تدبیر کامل واهمه انسانی یا عقل منزل توسط عقل شکوفا شده است. بر اساس یافته های این پژوهش، عوامل مادی و متعالی موثر در استکمال مراتب شناختی نفس عبارت اند از: سلامت اندام های دستگاه شناختی، تغذیه و تامین غذای مورد نیاز اعضای دستگاه شناختی، ژنتیک و وراثت از بدن والدین، محیط و اجتماع، تجارب و اطلاعات موجود در خیال (حافظه)، نفس والدین و تزکیه نفس. شماره ی مقاله: ۳
تحلیل هنجاری از اعتبار منطقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مساله اصلی این مقاله تحلیل اعتبار منطقی است. از نظر فیلد شرط لازم برای اعتبار منطقی بینا نظری یک استدلال عبارت از قیود هنجاری بر باور به مقدمات و نتیجه آن استدلال است. با این حال، دیدگاه مرسوم آن است که استدلالهای معتبر لغوی، علی رغم اعمال چنین قیودی بر باورها، منطقاً معتبر نیستند و بنابراین نمی توان شرط مذکور را برای اعتبار منطقی کافی دانست. بخش زیادی از این مقاله صرف بررسی این دیدگاه مرسوم می شود. اعتقاد بر این است که فصل تمایز استدلالهای منطقی از استدلالهای انجام شده در سایر شاخه های علمی صوری بودنِ استدلالهای منطقی است. در این مقاله بررسی می کنیم که صوری بودنِ منطق به چه معناست و نشان می دهیم که اعتقاد به عدم اعتبار منطقی استدلالهای لغوی چیزی از سنخ دگم است. دراینصورت می توان پذیرش قیود هنجاری بر باور به مقدمات و نتیجه یک استدلال را شرط لازم و کافی برای اعتبار منطقی بینا نظری محسوب کرد .
نقد تکیه جزئی گرایی اخلاقی بر دلیل های اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۰
429 - 444
حوزههای تخصصی:
جزئی گرایی اخلاقی، گرایشی است در فلسفه اخلاق معاصر که بر اساس مبانی فرااخلاقی، با محوریت اصل ها در اخلاق و در نظریه های اصل مند اخلاق مخالفت می ورزد و آن را مخل فکر و تشخیص اخلاقی می داند. چالش جزئی گرا در مقابل اصل مندی در اخلاق مهم است و به همین دلیل جا دارد که نقص های جزئی گرایی شناسایی شود تا مقدمه رفع آن ها شود. مقاله حاضر به آن دسته از نقص های جزئی گرایی اخلاقی می پردازد که منشأشان تکیه جزئی گرایان بر دلیل هاست. دلیل در بحث های هستی شناختی اخلاق، یک جنبه موقعیت است که لَهِ و یا علیهِ، عمل است. اولاً تکیه جزئی گرا بر دلیل های اخلاقی برای اثبات جزئی گرایی اخلاقی سودمند نیست، زیرا قابل جمع بودن کل گرایی با عام گرایی و قابل جمع بودن اتم گرایی با جزئی گرایی، نشان می دهد نزاع درباره نقش ها و ماهیت اصل های اخلاقی (نزاع جزئی گرایی عام گرایی)، با استفاده از بحث اتم گرایی و کل گرایی در نظریه دلیل ها قابل حل نیست. ثانیاً این تکیه، برای جزئی گرایی نه تنها سودمند نیست بلکه زیانمند است به این معنی که خلل هایی در آن ایجاد می کند. زیرا (الف) تصور اخلاق صرفاً در چارچوب دلیل های اخلاقی، در بهترین حالت تصوری ناقص از الزام اخلاقی و بنابراین از اخلاق به بار می آورد؛ و (ب) تصور محدود از اصل های اخلاقی در چارچوب دلیل های عام، مانع شمول جزئی گرایی بر همه نظریه های اصل محور اخلاق، یا دست کم مهمترین نظریه ها، می شود. امر مطلق به عنوان یک نمونه بسیار مهم نشان می دهد قلمرو اصل های اخلاقی گسترده تر از قلمرو دلیل های اخلاقی است.
نسبی گرایی فرهنگی در اشارات ویتگنشتاین در باب آیین های فرهنگی و دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر اساس تفسیر شایع، ویتگنشتاین در «اشاراتی در باب شاخه زرین فریزر» رویکردی بیانگرایانه به آیین های دینی و رفتارهای فرهنگی دارد، و دیدگاه فریزر را با همین رویکرد مورد انتقاد قرار می دهد. مویال شاروک، بر مبنای همین تفسیر، ویتگنشتاین را حامی روایتی از نسبی گرایی فرهنگی می داند. اما نسبی گرایی فرهنگی در معرض اعتراض هایی از منظر طبیعی گرایی و نظریه تکامل است. در این مقاله تفسیر کِلَک از ویتگنشتاین را مرور خواهیم کرد که نگاه ویتگنشتاین به اعمال آیینی را سازگار با طبیعی گرایی و نگرش تکاملی به سیر تحول حیات اجتماعی و فرهنگی بشر می داند. سپس روایت هکل را از نسبی گرایی فرهنگی در تأملات ویتگنشتاین در باب آیین های دینی و اعمال فرهنگی مورد بررسی قرار می دهیم و نشان می دهیم که چگونه هکل در عین دفاع از وجود نسبی گرایی فرهنگی در تأملات ویتگنشتاین، انتقادهای بعضی از حامیان طبیعی گرایی و نظریه تکامل را به نسبی گرایی فرهنگی ویتگنشتاین وارد نمی داند. نهایتاً از این موضع دفاع می کنیم که اولاً ویتگنشتاین مدافع نسبی گرایی فرهنگیِ معرفت شناختی نیست، در ثانی از نگاه ویتگنشتاین آیین های فرهنگی و دینی بدیلی برای علم نیستند، بلکه در تمامی فرهنگ ها -از جمله فرهنگ مدرن- در کنار علم حضور دارند، ثالثاً ویتگنشتاین از نسبی گرایی معناشناختی در باب آیین های فرهنگی حمایت می کند، و رابعاً دفاع ویتگنشتاین از جایگاه آیین ها در حیات اجتماعی بشر تعارضی با طبیعی گرایی در مطالعه در باب انسان، زبان و فرهنگ ندارد و می توان از منظر طبیعی گرایانه از موضع ویتگنشتاین در باب آیین ها دفاع کرد.
Is negative political ontology fundamental? Phenomenology on the limits of Heideggerianism
منبع:
The Iranian Yearbook of Phenomenology, Volume ۱, Issue ۱, ۲۰۲۲
113 - 131
حوزههای تخصصی:
In this paper, my aim is to put into question Heideggerian versions of political ontology. In the first section of this article, I will discuss the main tenants of Heideggerian political ontology. I will then suggest that political ontologies indebted to Heidegger are based on a mistaken inference, which functions as an incorrect evidence for the political effectiveness of Heidegger’s concepts: the Heideggerians believe that the continuous changes which characterise ontic politics are an observable proof for the existence of a negative ontological foundation. My belief – which I will argue for in the second section of this paper – is that political phenomena do indeed appear as contingent (here I agree with the Heideggerians); however, this phenomenological fact does not necessitate the Heideggerian conclusion that ontic politics presupposes negative ontological foundations. Drawing on the phenomenological descriptions of Edmund Husserl, Emmanuel Levinas, and Catherine Malabou, I will demonstrate that phenomena might simultaneously appear as contingent and as grounded in positive objects and processes. Phenomenology, therefore, provides resources to critique Heideggerian political ontology, and its conviction that ontic contingency is an evidence for the existence of negative foundations. I will conclude the paper by offering a sketch of an alternative, positive political ontology centered on the notion of antagonism, and the concomitant concept of political change.
بررسی انتقادی استدلال گونه پرستی پیتر سینگر در حقوق حیوانات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۵۰ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
19 - 35
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین دلایل پیتر سینگر، از مدافعان حق حیات حیوانات، گونه پرستانه بودن بسیاری از رفتارهای انسان با حیوانات است. او حیوان را دارای حق توجه برابر با انسان می داند و توجه ویژه انسان به افراد نوع خود را «گونه پرستی» می نامد و هرگونه استفاده از حیوان را استفاده ابزاری و نادرست می شمرد. از نظر او گونه پرستی به مثابه نژادپرستی است و همان گونه که نژادپرستی به لحاظ اخلاقی نادرست است، گونه پرستی نیز نادرست و غیر اخلاقی است. در این مقاله، ضمن بررسی و نقد این استدلال سینگر، مشخص می شود که آنچه محکوم است، ترجیح بدون دلیل یک نوع بر نوع دیگر است که در مقایسه انسان با حیوان، به دلیل وجود برتری های خاص نوع انسان منتفی است و با توجه به جایگاه خاص انسان در هستی، تفاوت رفتار در مواجهه با انسان و حیوان، متفاوت با نژادپرستی بوده و در نتیجه، استفاده هدفمند و مسئولانه انسان از حیوان مجاز است و برتری انسان نه تنها تجویز نگاه برتری جویانه او به حیوان نیست، بلکه باید موجب رعایت بیشتر حقوق حیوان شود. بدون ادعا بودنِ منطق ضد گونه پرستی، بی توجهی به تفاوت شأن و منزلت انسان و حیوان و توجه نکردن به جایگاه انسان در عالم هستی، از جمله نقدهایی است که می توان به سینگر وارد کرد.
بررسی نسبت و تمایز میان جامعه مدنی و دولت، و چگونگی شکل گیری اراده عمومی در فلسفه سیاسی هگل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
79 - 104
حوزههای تخصصی:
در این مقاله پس ازآنکه نگارنده به لحاظ نظری به بررسی رخدادهای سیاسی- اجتماعی و چگونگی تکوین نظریه جامعه مدنی پرداخت به سراغ فهم و بررسی تکوین اراده عمومی در جامعه مدنی و دولت و دیالکتیک میان آن ها در اندیشه سیاسی هگل می رود. هگل نخستین فیلسوف تاریخ فلسفه است که به طور آگاهانه جایگاهی استراتژیک برای جامعه مدنی قائل می شود؛ و از طریق سه عنصر اساسی یعنی نظام حقوقی، پلیس و اصناف و اتحادیه ها و همچنین با بررسی طبقات که برای نخستین بار تمامی آن ها در خدمت جامعه مدنی است به تکوین اراده جزئی در جهت شکل گیری اراده عمومی گام برمی دارد؛ و از طریق نظریه نهادها نه تنها می تواند به ابژکتیو کردن اراده انتزاعی انسان دست یابد بلکه به نخستین مرحله توضیح کلی منحصر در فرد دست می یابد. در اینجا هگل به بحث درباره دولت می پردازد. هگل با ورود به بخش دولت به سرعت این ساحت را بر اساس سه اصل موضوعه امر ارگانیک در برابر امر مکانیکی، مصلحت عمومی در برابر منفعت شخصی و درنهایت تقدم کلی بر جزئی از جامعه مدنی مجزا می سازد؛ و درنتیجه با تقدم دولت بر جامعه مدنی به معنای خاص خودش، اراده عمومی را حقیقت اراده جزئی، اخلاق و حیات اخلاقی قلمداد می کند.
جریان شناسی علم الهی و بازتاب آن در نگاه زین الدین کشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال نوزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵۰)
99 - 125
حوزههای تخصصی:
زین الدین کشی در رساله تحفه الأصحاب فی معرفه رب الأرباب، همدلانه با حکمت سینوی، معتقد است که خداوند به ذات خود علم حضوری داشته و به اشیای پیش از پیدایش آنها علم تفصیلی حصولی دارد. او در عین حال همگرایانه با حکمت اشراق، بر این باور است که علم خداوند به موجودات پیش از پیدایش آنها، علم اجمالی و پس از پیدایش آنها، علم حضوری تفصیلی است و همه موجودات، با وجود عینی خود نزد او حاضرند. البته علم خدا به اشیا، بدون وساطت صورت های عقلی است. در واقع مبتنی بر رویکرد تطبیق دو دیدگاه یادشده، کشی علم خداوند را علمی حضوری دانسته که خود وجود معلوم برای عالم حاضر است، برخلاف علم حصولی که ماهیت معلوم برای عالم حاضر است. ازاین رو می توان گفت با توجه به معنای جامع علم که حضور معلوم نزد عالم است، کشی علم خداوند را صرفاً از نوع علم حضوری می داند؛ چراکه این معنای علم مبرا از هرگونه نقص و عیب است. افزون بر این، کشی براساس تلفیقی همگرایانه با پیشینیان خود، از راه های مختلفی برای اثبات علم خداوند بهره برده و به نظر می رسد به نحو غیرمستقیم زمینه های ظهور دیدگاه جدید را در آینده فراهم کرده است.
Man kann heute von einem Vulgärnationalismus sprechen: Heidegger's rejection of ideologism
منبع:
The Iranian Yearbook of Phenomenology, Volume ۱, Issue ۱, ۲۰۲۲
177 - 193
حوزههای تخصصی:
This contribution focuses on Heidegger’s critique of the vulgar nationalism contained in the Black Notebooks (1931-1938), and it follows the rejection of ideologisms that many of his works entail. According to Heidegger’s juridical reflection, “freedom is the ground of the inner possibility of correctness” with which external ideologies such as that of nationalism are avoided. This suggestion contrasts with Heidegger pro-Semitic orientation, testified by his rector’s speech in 1933, but is in line with the distance Heidegger sets between both the moral and the epistemological-ontological world, supported in his writings since the Marburg lectures (1923-1928). In the type of society, Heidegger figures out individuals live together in the πόλις by ek-sisting into the truth of being and by understanding the assignment of those directives that must become their laws and rules. These principles can’t be merely something fabricated by human reason, because they are a) the expression of social thinking made upon a juridical and normative framework close to liberalism. According to Heidegger, humanity is conceived to be free-in and able to choose the avoidance of totalitarian regimes voluntarily, as well as of eternal values supporting ideologies. With the freedom-in concept Heidegger b) solves the problem of coercive violence caused by the restriction of the ought to (i.e. the obligations that come from ideologies) towards the Being, to show the significance of ἦθος in which Dasein is placed. The choice to be in the ἦθος c) provides an explanation based on Heidegger’s critique of technology in his post-Turning writings. This critique clarifies why a national socialist ideology, making use of such technical instruments and supporting ethical materialism, is not in line with the political ontology Heidegger promotes in his writings.
بررسی و نقد مؤلفه های فمنیسم رادیکال براساس دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۴
109 - 135
حوزههای تخصصی:
فمنیسم در نگاه کلی، نظریه ای است که معتقد است زنان باید در جنبه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، به فرصت ها و امکانات مساوی با مردان دست پیدا کنند. در این نظریه با گرایش های متعددی روبه رو هستیم. فمینیسم رادیکال یکی از جنبش های موج دوم فمینیسم می باشد. فمینیست های رادیکال اموری مانند ازدواج، تولیدمثل، مادری و به طور کلی خانواده را نفی کرده و با آن به مقابله می پردازند. همچنین ازدواج را با فحشا یکسان دانسته و مادری را باری بر دوش زنان قلمداد می کنند و هدف از مادری را سرکوب زنان می دانند. در مقابل، افراد و جریان های متعددی از فلاسفه غربی یا اسلامی، مؤلفه های فمنیسم رادیکال را مورد بررسی و نقد قرار داده اند. گاهی هم نظریات ایشان می تواند به نوعی معیاری در راستای تبیین این امور باشد. در فضای اسلامی، اندیشمندان بزرگی همچون علامه طباطبایی1 ازدواج را امری فطری و طبیعی دانسته و تولیدمثل و فرزندآوری را یگانه عامل فطری ازدواج می داند. از دیدگاه ایشان، میان مادر و فرزندش رابطه ای علی و معلولی برقرار است که از واقعیت سرچشمه می گیرد، نه اینکه قراردادی و یا حاصل تعلیم و تربیت باشد. نمونه دیگری که دارای تأثیرات قابل توجه در مباحث پیش روست، نگاهی است که ایشان به مبحث "کرامت ذاتی انسان" دارند. همچنین موارد متعدد دیگری در نظرات ایشان می توان یافت که براساس آنها می توان بسیاری از مؤلفه های فمنیسم را مورد بررسی قرار داد. مقاله حاضر سعی در انجام این مهم دارد.
متافیزیک نور در اندیشه قدیس بوناونتورا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
115 - 133
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی جایگاه متافیزیک نور در اندیشه قدیس بوناونتورا است. بوناونتورا یکی از فیلسوفان عارف قرن سیزدهم میلادی است که تأثیرات زیادی بر اندیشمندان بعد از خود داشته است. چگونگی دست یابی بشر به حقایق ثابت و مشترک، مسئله ای اساسی است که قدیس بوناونتورا در مباحث معرفت شناسی با آن مواجه بوده است. وی در تبیین این مسئله از نظریه نور کمک می گیرد. در این نوشتار، ضمن طرح دیدگاه ها و رویکردهای مختلف درباره نظریه نور بوناونتورا، تلاش شده است تا مباحث مرتبط با متافیزیک نور بررسی شود. نتایج نشان می دهد قدیس بوناونتورا از نور به عنوان تشابه هایی برای ارتباط با خدا و بهره مندی اش در حیات استفاده می کند؛ دیدگاهی خدامحورانه که می کوشد جست وجوی فلسفی حقیقت را با حقیقت غایی وحی مسیحی تطبیق دهد. با وجود تأثیرپذیری او از اندیشه ارسطو درقالب فیزیک نور، در ترکیب کلی اندیشه وی بهره گیری از اندیشه های نوافلاطونی و آگوستینی و متافیزیک نور مشهود است. «لوکس» و «لومن» اصطلاح هایی هستند که بوناونتورا برای تبیین متافیزیک نور از آنها استفاده می کند. در اندیشه متافیزیک وی نور به مثابه اصیل ترین صورت است که همه صور دیگر به آن وابسته است و هرآنچه هست، ازطریق صورت اساسی و اولیه نور شکل می گیرد.
منطق پذیری گزاره های اخلاقی در مکتب توصیه گرایی آر. اِم. هِر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منطق پژوهی سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۶)
119-140
حوزههای تخصصی:
آر. اِم. هِر، بنیان گذار مکتب توصیه گرایی اخلاقی در قرن بیستم است. شالوده آراء این مکتب، پیوند وثیقی با فعلِ فاعل های اخلاقی دارد. از این حیث گزاره های اخلاقی در قالب جملات امری بیان می شوند. از نظر هِر همانطور که جملات خبری، صورتی مدلل و منطقی دارند، بر همین سیاق، جملات امری نیز با تمسک بر بخش حکایی (توصیف گر)، منطق پذیر می شوند. بدین ترتیب می توان از اصل سازواری (عدم تناقض)، اَدات منطقی، و استنتاج جملات درآنها سراغ گرفت. با این اوصاف، هِر با امری کردن گزاره های اخلاقی، نقصان سویه عملی در اخلاق را که از نظریه طبیعت گرایان و شهود گرایان استخراج می شد، برطرف نموده و از سوی دیگر با منطق پذیر کردن جملات امری، از آراء نامدلل احساس گرایان فاصله می گیرد. . . . . . . .. . .. . . . . . . . .. . .. . . .. . .. . . . .