ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۴۱ تا ۱٬۱۶۰ مورد از کل ۱۴٬۵۸۲ مورد.
۱۱۴۱.

خوانش بینامتنی دیالوگیسم باختین بر اساس دیالکتیک هگل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دیالوگیسم باختین دیالکتیک هگل بینامتنیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۱ تعداد دانلود : ۲۷۷
با وجود این که اندیشه باختین و هگل در نظر اول ارتباط چندان روشنی با یکدیگر ندارند و به خصوص که باختین در اظهارنظرهای صریح خود منتقد هگل و روش دیالکتیکی اوست، اما می توان بر اساس اصول خود باختین خوانشی بینامتنی از متون باختین داشت و دیالوگیسم او را که در حکم چهارچوب اندیشه اوست بر اساس دیالکتیک هگل خوانش کرد. این خوانش بینامتنی از سه بخش تشکیل شده: در بخش نخست وضعیت های دیالکتیکی که عبارت اند از «وضعیت در – خود»، «وضعیت برای – خود» و «وضعیت در – خود و برای – خود»، در دیالوگیسم باختین شناسایی می شوند. بخش دوم به بازبینی دیالوگیسم باختین با کمک مفاهیم منطقی «کل، جزء و فرد» از فلسفه هگل، اختصاص داده شده است. در بخش سوم نیز ادعای باختین مبنی بر مونولوگی بودن دیالکتیک هگل بررسی و رد می شود. در نتیجه این خوانش بینامتنی از دیالوگیسم باختین هر چند گفت وگوی پنهان او با هگل آشکار می شود اما این گفت وگو هنوز به معنای تطابق صددرصدی اندیشه او با هگل نیست.
۱۱۴۲.

«زیست جهان» در پدیدارشناسی آلفرد شوتز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زیست جهان پدیدارشناسی بیناذهنیّت هوسرل شوتز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۶۷ تعداد دانلود : ۴۶۹
زیست جهان به معنی جهان چنان که تجربه و زیسته می شود، مفهومی است که نخست در پدیدارشناسی هوسرل متولد شد و پس از او در زمینه های مختلف به کار رفت. آلفرد شوتز پایه گذار جامعه شناسی پدیدارشناختی، که در پی ایجاد پایه های نظری برای جامعه شناسی تفسیری بود این مفهوم را برای بررسی ساختارهای ذهنی در زندگی روزمره به کار گرفت و از آن در جامعه شناسی استفاده  کرد. نوشتار حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که زیست جهان چه تحولاتی در اندیشه شوتز از سر گذارند. نتیجه این پژوهش نشان می دهد شوتز میان آگاهی فرد و زیست جهان رابطه ای دیالکتیکی برقرار می کند، به طوری که هر یک دیگری را می سازد و بر آن اثر می گذارد. بر خلاف هوسرل که زیست جهان را تنها واقعیت قابل درک دانسته، او به لایه های متعدد واقعیت اشاره کرده و اصطلاح فراروی(استعلا) هوسرل را برای چرخش میان این لایه ها مناسب می داند، در حالی که هوسرل استعلا را فقط در راستای آگاهی از تجربه  دیگری به کار گرفته بود. به علاوه پدیدارشناسی استعلایی را مبنای مناسبی برای علوم اجتماعی ندانسته و به جای اگوی استعلایی از اگوی این جهانی برای طرح خویش بهره می برد.
۱۱۴۳.

آسیب شناسی تمدن های بشری مبتنی بر دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آسیب شناسی تمدن های بشری قرآن علامه طباطبایی المیزان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۹ تعداد دانلود : ۲۵۱
تبیین کارآمدی دین در تمام بخش های زندگی بشری نیازمند بازشناسی مفاهیم مرتبط با ساختارها و سیستم های اثرگذار در اداره جامعه مانند مفهوم تمدن می باشد که باید از منابع دین استنباط شود. از اینرو شناخت آسیب شناسی تمدنی از منظرِ قرآن کریم نیازمند بازخوانی آراء و نظرات مفسران در این باره است. نگاه تفسیری علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در زمینه آسیب شناسی تمدنی نوآوری و جامعیت ویژ ه ای دارد که با تلفیق نگاه فلسفی بر تمدن و تاریخ صورت گرفته است. در مقاله حاضر، آسیب شناسی تمدنی در اندیشه علامه واکاوی گردیده است و با روش توصیفی – تحلیلی دیدگاه ایشان بیان شده است. این مفسر شهیر معاصر در ذیل آیات مربوط به سرنوشت و اقوام و ملل گذشته به بیان دیدگاه قرآن درباره انحطاط جوامع از جایگاه والای انسانی و صراط مستقیم و خط سیر الهی پرداخته و متمدن بودن جوامع را تنها در پیشرفت مادی ندانسته و انحطاط اخلاقی و معنوی را سقوط حقیقی آنها می داند و علل آن را در فساد، انحراف از مسیر فطرت، کفران نعمت، ظلم و ستم، اسراف و تبذیر، خیانت، ترک امر به معروف و نهی از منکر، تکذیب آیات خدا معرفی می کند.
۱۱۴۴.

مناط علیّت در نظر ملاصدرا و حکمای پس از ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مناط علیت معلول امکان ماهوی امکان فقری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۷ تعداد دانلود : ۲۵۳
موضوع این مقاله مناط علیت در نظر ملاصدرا و حکمای پس از ملاصدراست. مناط علیت ناظر به ملاک نیازمندی اشیاء به علت است؛ یعنی سرّ نیاز و احتیاج به علت از کجا ناشی می شود. بطور کلی پنج نظر در این خصوص وجود دارد: برخی ملاک نیاز را به وجود می برند که این گروه عمدتا ماتریالیست ها هستند؛ برخی ملاک نیاز را به حدوث بر می گردانند که اینها عمدتا متکلم هستند؛ فیلسوفان مشایی و اشراقی، ملاک احتیاج را امکان ماهوی می دانند؛ چهارمین نظر درباره مناط علیت، امکان فقری است که این نظر براساس اصالت وجود مطرح می شود. حکمای صدرایی با نقد امکان ماهوی، ملاک احتیاج معلول به علت را فقر و فاقت وجودی معلول می دانند که هم در حدوث و هم بقا همراه معلول است. در این میان وجود فقری ذات دارای فقر نیست که فقر عارض بر او شود، بلکه فقر و نداری عین هویت و ذات اوست. اما درباره نظر پنجم باید گفت که برخی استدلال حکما در امکان فقری را کافی ندانسته و این نظر را به چالش کشیده اند. براساس روایات وارده از برخی ائمه، به نظر می رسد ملاک نیاز معلول در وجود قائم به غیر است. این نظر علاوه بر داشتن امتیازات نظر امکان فقری، از اشکالات آن مبری است وبه درستی مناط علیت را تبیین می کند.
۱۱۴۵.

بررسی تطبیقی رابطه هستی شناسانه حیات و شناخت در دیدگاه افلوطین و صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افلوطین صدرالمتألهین حیات شناخت رابطه هستی شناسانه عینیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۰ تعداد دانلود : ۲۶۸
رابطه حیات و شناخت در دیدگاه افلوطین و صدرالمتألهین و تطبیق این دو دیدگاه از آن جهت دارای اهمیت است که پیوند هستی شناختی حیات (life) و شناخت (knowledge) در نگاه دو فیلسوف حکایت از قرابت فکری آنها دارد. «نظر» (contemplation) در نگاه افلوطین نوعی شناخت عام و فراگیر است که تمام مراتب هستی، آن را واجدند. اندیشه یا شناختی که افلوطین آن را عین حیات و زندگی می داند. در دیدگاه ملاصدرا نیز هم علم و ادراک (شناخت) و هم حیات، تابع وجود و بلکه عین وجود است. از این روست که علم و حیات در وجود، وحدت دارند. باور به عینیت وجودی دو صفت حیات و شناخت و بالتبع موجود حیاتمند و شناختمند، اعتقاد به تحویل حیات به شناخت و اشتراک مبانی رابطه هستی شناسانه میان حیات و شناخت -همانندی مبدأ و غایت حیات و شناخت، مشکک بودن حقیقت حیات و شناخت، عامل مشترک حیات و شناخت در طبیعت و حیاتمندی و شناختمندی عالم- در نگاه دو فیلسوف، زمینه را برای تطبیق دو دیدگاه فراهم آورده است. تطبیقی که نتیجه آن، یافتن قرابت های فکریِ دو فیلسوف درباره نوع رابطه حیات و شناخت است.
۱۱۴۶.

مکاشفه، وحی و معراج از دیدگاه ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ملاصدرا مکاشفه وحی معراج علم حضوری شهود

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۶ تعداد دانلود : ۲۸۱
تبیین مسئله وحی و معراج در دیدگاه ملاصدرا با مفهوم مکاشفه و علم حضوری گره خورده است؛ لذا در این مقاله به بررسی این مفاهیم مرتبط با هم پرداخته ایم. ملاصدرا دیدگاه های خود درمورد هر یک از این مفاهیم را به صورت منظم و در یک متن توضیح نداده است، اما با بررسی و دسته بندی مجموعه سخنان او می توان به تصویر روشنی از دیدگاه او در این باره دست یافت. مکاشفه در دیدگاه او حاصل اعمال خالصانه ای است که نفس عارف را قوی می سازند و زمینه اتصال او به عالم بالا و اتحاد با علل بالاتر را فراهم می کنند. از آنجا که در نظر ملاصدرا جمیع هستی وجودِ شخصی واحد است، عارف با این تکامل نفسانی می تواند به مراتب هستی احاطه پیدا کند. از همین رهگذر، وحی صرفاً یک نوع مکاشفه صوری است و معراج نیز تبیین پذیر است و ملاصدرا با بهره بردن از برخی یافته های فلسفی مثل جسم مثالی در تلاش است به برخی شبهه ها درمورد معراج جسمانی پیامبر پاسخ دهد.
۱۱۴۷.

تأملی بر دوگان نفس- بدن در آیین اورفه و تأثیر آن بر آموزه نفس افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آیین اورفه اسطوره نفس نامیرایی نفس سقراط افلاطون

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۹ تعداد دانلود : ۲۸۵
تمایزانگاری میان نفس و بدن در تاریخ فلسفه بحثی است درازدامن که تا به امروز دستمایه پژوهش های متعدد و پذیرای آرای سلبی و ایجابی در حوزه های مختلف از مباحث الهیاتی تا علوم شناختی بوده است. غالب مفسران بر این باورند که نخستین بارقه های شکل گیری این تمایزانگاری – دست کم در حوزه فلسفه - در تأملات متفکران اورفه ای و آن بخش از مناسک آنان یافت می شود که ناظر به مراقبت و پرورش پاره الهی و نامیرای وجود انسان است. در این پژوهش، پس از نظر به آموزه نفس در آیین اورفه و بررسی خاستگاه اسطوره ای آن، به پاره هایی از محاورات افلاطون ناظر به آموزه نفس اشاره می کنیم که معتقدیم بر اساس مضامین اورفه ای صورت بندی شده و به استناد آن ها می توان افلاطون را حکیمی اورفه ای دانست و روش فلسفی او، دیالکتیک را در کنار آموزه های نظری، سلوکی عملی در راستای تعالی و رهایی آن پاره الهی تفسیر کرد.
۱۱۴۸.

Passional Reasoning and the Accessibility of Truth: William Wainwright on Arguing About Religion(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: William Wainwright passional reasoning William James John Henry Newman Jonathan Edwards religious diversity pluralism Exclusivism John Hic

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۳ تعداد دانلود : ۲۳۴
  This essay presents William Wainwright’s conception of religious reasoning. He rejects the view that proper reasoning in religion must be limited to “neutral technical reason” (NTR), modes of reasoning that are neutral and acceptable to all parties in a religious disagreement. He emphasizes that religious reasoning, as seen in outstanding practitioners from different religious traditions, incorporates additional elements, such as appeals to revelation, emphasis on religious reading, rhetoric, acknowledgment of mystery, and especially “passional reason,” in which the arguments presented and the conclusions accepted depend essentially on the state of the reasoner’s heart. The essay goes on to consider how Wainwright deals with issues surrounding religious diversity: he rejects all of the standard methods by which it has been argued that differences in belief between traditions either do not really exist or do not ultimately matter. Special attention is given to religious pluralism, as advocated by John Hick and Peter Byrne. This leads to a consideration of exclusivism, in which it is held that the fundamental doctrines of one religion are true, and those of other religions, insofar as they differ from those of the favored religion, are false. Wainwright finds the standard objections against exclusivism to be ineffective or inconclusive. Finally, the essay addresses a question suggested but not resolved by Wainwright’s work: Does religious diversity have the consequence that truth in religion is not accessible to us?
۱۱۴۹.

تأملی بر ابعاد فلسفی خواندن و نوشتن در برنامه فلسفه برای کودکان با تاکید بررمان های سوکی و پیکسی و کتاب راهنمای آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خواندن نوشتن فلسفه برای کودکان سوکی پیکسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۳ تعداد دانلود : ۳۰۹
این نوشتار ابعاد فلسفی خواندن و نوشتن در برنامه فلسفه برای کودکان با نظر به رمان های سوکی و پیکسی و راهنمای آن ها را مورد بحث قرار داده است. لذا با استفاده از روش توصیفی -تحلیلی در پی پاسخ به این سوال بود که؛ ابعاد فلسفی خواندن و نوشتن در فبک با تأکید بر این دو رمان کدامند؟ و برای تقویت آن ها از چه مهارت هائی می توان استفاده کرد؟ یافته ها نشان داد که ابعاد فلسفی برای خواندن عبارتند از: فلسفه ورزی، نقش مکالمه در خواندن و نوشتن، خواندن به عنوان استدلال، خوانش انتقادی و برای نوشتن عبارتند از: رابطه هنر با تجربه، معنی، روابط زیبائی شناسانه، توجه، تجربه، ترجیحات و درستی ها. برای تقویت این ابعاد، می توان از مهارت هایی چون:. ارائه دلیل، دیالوگ، استدلال ورزی، تشخیص جزء و کل و مفهوم کلی در خواندن و کشف ابهامات و شکاف ها، تعاریف، مرتبط ساختن، تدوین شفاف مفاهیم، بیان تجربه، تمایزسازی برای نوشتن استفاده کرد. نتایج حاکی از آن است که بین خواندن و استدلال ورزی رابطه ائی دو سویه برقرار است و همین امر به تقویت و گسترش تفکرات سطح بالا منجر می شود.
۱۱۵۰.

مکملیت بور و رهیافت های فلسفی در شکل گیری آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مکملیت نیلز بور رهیافت های فلسفی تعبیر کپنهاگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۳ تعداد دانلود : ۲۴۵
مکمّلیت یکی از اجزای اساسی تعبیر موسوم به کپنهاگی مکانیک کوانتومی است که نیلز بور برای نخستین بار در کنفرانس کومو و سپس در کنفرانس پنجم سولوی در 1927 ارائه داد و متن آن نیز در مقاله ای با عنوان اصل موضوع کوانتومی و تحولات اخیر نظریه اتمی در 1928 منتشر شد. هدف از این پژوهش صورت بندی رهیافت های فلسفی بور، ازخلال بررسی متن این اثر مربوط به مکمّلیت است. روش پژوهش براساس تحلیل مفهومی محتوا و متن این مقاله (1928) است که آموزه هایی مفهومی از آن استنباط می شود و براساس این آموزه های مفهومی، سعی می شود رهیافت هایی فلسفی صورت بندی شود. درنهایت، نتیجه می شود چهار رهیافت فلسفی وحدت گرایی، تجربه گرایی (از نوع پوزیتیویستی و متافیزیکی)، ضدعلّیت گرایی و موجبیت گریزی، و نیز ضدواقع گرایی قابل صورت بندی هستند؛ ضمن اینکه برای استنتاج دقیق تر، نیاز است به آثار بعدی بور، یا به تعبیر دیگر «بور از نگاه بور» مراجعه شود.
۱۱۵۱.

بررسی دیدگاه تدئوس متز دربارۀ خوشبختی و ارتباط آن با معنای زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خوشبختی تدئوس متز معنای زندگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۶ تعداد دانلود : ۳۲۵
هدف از این مقاله، شناخت خوشبختی از دیدگاه تدئوس متز و تحلیلِ آن می باشد. در گذشته، بحث سعادت و خوشبختی عنوانی جامع بود که معنای زندگی را هم شامل می شد. تدئوس متز کوشیده است تا در آثار خود نشان دهد که معنای زندگی نیز، مانند اخلاق و خوشبختی، یکی از مقولاتِ هنجاریِ زندگی است و نمی توان آن را به اخلاق یا خوشبختی ارجاع داد. از این رو در این پژوهش، مساله اصلی، آشنایی با ویژگی های خوشبختی از دیدگاه وی می باشد. خوشبختی از دیدگاه متز یعنی «تجربیات مثبت». به نظر او بشر، واجد «خود حیوانی» و «خود عقلانی» بوده، از این رو علاوه برخوشبختی، نیازمندِ معنا نیز می باشد و کوشش او در راستای تبیین این است که این دو مقوله متمایزند. در این مقاله با تامل در آثار مختلفِ متز، پاره ای از خصوصیات و ویژگی های خوشبختی استنتاج شده و پس از اشاره ای به تمایزات آن با معناداری، به تحلیلِ پاره ای از اوصاف خوشبختی از دیدگاه وی پرداخته می شود.
۱۱۵۲.

علیه پریست؛ در ماینونگ گراییِ وجهی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پریست اصل سرشتار ماینونگ گرایی وجهی پارادکس کلارک بی مایگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۶ تعداد دانلود : ۲۶۴
بنا به ماینونگ گراییِ وجهیِ پریست، متناظر با مطلقاً هر شرطِ قابل بیان که روی خاصیت ها گذاشته شود، می توان شیئی سرِشت که آن شرط را، حال در جهانِ واقع یا در جهانی دیگر، برآورده کند. تعهد به چنین نسخه ی نامقیدی از اصل سرشتار (اصل فراگیر)، ماینونگ گرایانِ رقیب را به پارادکس کلارک مبتلا می کند. نشان می دهیم که نشتِ میان جهانیِ اطلاعات در نظام پریست می تواند مشکلات مشابهی بیافریند. سپس با کاربست ظرفیت های معناشناختیِ هیچ گرا، راهکاری برای حصول نشتِ میان جهانیِ اطلاعات پیش می نهیم که فراتر از تناقض، به بی مایگی منجر می شود. پریست ناگزیر است اصل سرشتار را مقید کند. بنا به ماینونگ گراییِ وجهیِ پریست، متناظر با مطلقاً هر شرطِ قابل بیان که روی خاصیت ها گذاشته شود، می توان شیئی سرِشت که آن شرط را، حال در جهانِ واقع یا در جهانی دیگر، برآورده کند. تعهد به چنین نسخه ی نامقیدی از اصل سرشتار (اصل فراگیر)، ماینونگ گرایانِ رقیب را به پارادکس کلارک مبتلا می کند. نشان می دهیم که نشتِ میان جهانیِ اطلاعات در نظام پریست می تواند مشکلات مشابهی بیافریند. سپس با کاربست ظرفیت های معناشناختیِ هیچ گرا، راهکاری برای حصول نشتِ میان جهانیِ اطلاعات پیش می نهیم که فراتر از تناقض، به بی مایگی منجر می شود. پریست ناگزیر است اصل سرشتار را مقید کند.
۱۱۵۳.

فرونسیس و نسبت آن با حکمت نظری نزد ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: حکمت عملی حکمت نظری فضیلت اخلاق ارسطو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۵ تعداد دانلود : ۳۰۵
در اخلاق نیکوماخوسی ارسطو نفس را به دو بخشِ بنیادین تقسیم می کند؛ شناسنده و حسابگر. فضیلت جزء اول حکمت نظری (سوفیا) و فضیلت جزء دوم حکمت عملی (فرونسیس) است. این تمایز مبتنی بر تمایز هستی شناختی میان صیرورت و ثبات است، زیرا موضوع حکمت عملی قلمرو امور متغیر و موضوع حکمت نظری امور سرمدی است. در این پژوهش اولاً نشان خواهم داد که عقل شهودی یا نوس عامل اتصال و اشتراک این دو قلمرو است؛ نوس مبادی نهایی را از دو طرف دریافت می کند، در چارچوب معرفت نظری، نوس کلی ترین مفاهیم سرمدی را می شناسد و در چارچوب حکمت عملی، فرد جزیی را دریافت می کند. همچنین استدلال خواهم کرد که حکمت عملی عامل تحقق بخشی به حکمت نظری است؛ فرونسیس ملکه دریافت برترین خیر، یعنی زندگی مطابق فضیلت سوفیا است. تفسیر نسبت فرونسیس و سوفیا به مثابه "غایت-ضروری" راهکاری برای برون رفت از دو تفسیر متقابل از اخلاق ارسطو (عقل گرایانه/شمول گرایانه از سعادت) است.
۱۱۵۴.

بررسی مقایسه ای نظریه کینونت عقلی نفس و نظریه وجود ملکوتی انسان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کینونت عقلی نفس وجود ملکوتی انسان عالم ذر حدوث نفس وجود جمعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۲ تعداد دانلود : ۳۰۶
آیه میثاق که به آیه عالم ذر نیز معروف است، ازجمله آیاتی است که مورد توجه اندیشمندان اسلامی به ویژه فلاسفه مسلمان واقع شده و درباره اش نظریه پردازی کرده اند. ازجمله این نظریات، دو نظریه کینونت عقلی نفس از صدرالمتألهین و نظریه وجود ملکوتی انسان از علامه طباطبائی است که در تبیین فلسفی عالم میثاق بیان گشته اند. ازآنجاکه این دو نظریه به لحاظ ساختاری و محتوایی شباهت فراوان به یکدیگر دارند و نیز با توجه به آنکه علامه طباطبائی فیلسوفی صدرایی بوده و مبانی حکمت متعالیه را پذیرفته است، این پرسش پیش می آید که آیا نظریه وجود ملکوتی انسان همان نظریه «کیونت عقلی نفس» صدرالمتألهین است و بیان علامه طباطبائی تنها تقریری نوین و متفاوت از تقریر صدرالمتالهین است، یا آنکه نظریه ای متمایز از نظریه صدرا می باشد؟ در این مقاله در پی آن هستیم که با روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد مقایسه ای به تبیین و مقایسه این دو نظریه بپردازیم و با توجه به مبانی و نیز وجوه اشتراک و افتراق این دو نظریه به داوری در باب یکسانی یا عدم یکسانی این دو نظریه بنشینیم.
۱۱۵۵.

حوزه های مفهومی واژه «هدایت» در قرآن کریم در چارچوب رویکرد تحلیل انتقادی چارتریس بلک از استعاره های مفهومی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: هدایت رویکرد تحلیل انتقادی استعاره استعاره مفهومی کلید مفهومی چارتریس بلک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۸ تعداد دانلود : ۳۱۲
پژوهش حاضر همراه با تحلیل استعاره های مفهومی و کلیدهای مفهومی واژه «هدایت» در دوازده جزء آخر قرآن کریم به تبیین حوزه های مفهومی آن بر اساس رویکرد تحلیل انتقادی چارتریس بلک (1995) می پردازد. کلیدهای مفهومی فوق و مفهوم سازی آنان در قالب عوامل واژگانی خاص همراه با نمونه های قرآنی نشان داده شده و با حوزه های مفهومی مشخص تبیین گردیده است. روش تحقیق توصیفی–تحلیلی و در چارچوب زبان شناسی شناختی می باشد. پرسش اصلی در پژوهش حاضر تحلیل آن است که در تبیین استعاره های مفهومی و کلیدهای مفهومی واژه هدایت، کدام حوزه های مفهومی به کار رفته اند؟ در این راستا و با تحلیل آیات مورد بررسی حوزه های مفهومی حاصل از نتایج تحقیق عبارتند از: دین، سفر، آگاهی، توحید، نور، وحی، اختیار، درمان، تقوی، داوری، تلاش، پاداش، شرایط آب و هوایی، تکوینی بودن (آفرینش). بیشترین کاربرد این حوزه ها مربوط به حوزه دین و سفر است که خود کلیدهای مفهومی «دین هدایت است» و «زندگی معنوی سفر است» را برمی انگیزد.
۱۱۵۶.

مقایسه تحلیل های ارسطو و فرگه از «گزاره حملی»(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ارسطو فرگه اجزاء گزاره حملی مقایسه و تطبیق موضوع و محمول تابع و متغیر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۱ تعداد دانلود : ۲۷۷
پرسش اصلی پیش روی این مقاله این است که چه تفاوت ها یا شباهت های مهمی میان تحلیل های ارسطو و فرگه از گزاره حملی وجود دارد؟ بر اساس دیدگاه مشهور و رایج، ارسطو گزاره حملی را به سه جزء موضوع، محمول و رابطه تحلیل می کند؛ درحالی که در اندیشه فرگه، گزاره حملی به دو جزء متغیر (بخش اسمی) و تابع (بخش محمولی) تحلیل می شود؛ لذا این دو تحلیل، به کلی متفاوت از یکدیگرند و هیچ شباهت قابل ملاحظه ای میان آن ها وجود ندارد. من در مقاله ای دیگر استدلال کرده ام که در اندیشه ارسطو گزاره حملی در تحلیل منطقی، برخلاف تحلیل زبانی، همواره به دو جزء اصلی موضوع و محمول تجزیه می شود. در اینجا نشان داده ام با پذیرش و مبنا قرار دادن این تحلیل آشکار می شود: اولاً شباهت های مهمی میان تحلیل های ارسطو و فرگه از گزاره حملی وجود دارد؛ 1) هر دو تحلیل، دوجزئی است 2) ارسطو هم مانند فرگه «گفته شدن به چیزی دیگر» را ویژگی اساسی محمول می داند. ثانیاً و درعین حال، این دو تحلیل تفاوت های مهم و سرنوشت سازی با یکدیگر دارند؛ 1) ارسطو «گفته شدن به چیزی دیگر» را صرفاً ویژگی ذاتی جایگاه «محمول» می داند؛ اما فرگه آن را نه تنها ویژگی ذاتی «تابع» بلکه ویژگی ذاتی مفاهیم کلی که در جایگاه تابع قرار می گیرند، هم می داند و بر همین اساس 2) فرگه برخلاف ارسطو معتقد است مفاهیم کلی از نظر منطقی هرگز نمی توانند موضوع قرار گیرند. این دیدگاه فرگه مبتنی بر قول به «تمایز بنیادی شیء و مفهوم» است. بنابراین، ریشه اصلی تفاوت های میان این دو تحلیل را باید در همین قول جستجو کرد..
۱۱۵۷.

الهیّات عملی در بستر جامعه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حکومت باورهای دینی روحانیت تلقی جامعه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۰ تعداد دانلود : ۲۱۷
گرچه الهیّات عملی بخشی از تأملات الهی دانان مسیحی است که در دو قرن اخیر، به ویژه با کاوش های شلایرماخر در غرب، مطرح گردید، در گذشته تمدن اسلامی -بدون بهره جستن از این واژگان- در سازمان روحانیت، چه شیعه و چه اهل سنت، وجود داشته است. هدف این مقاله آن است که چه موضوعاتی و چه اقداماتی در جوامع اسلامی به عنوان الهیّات عملی باید مورد نظر باشد و بلکه اولویت دارد. برای دقت بیشتر در کاوش، ابتدا جوامع اسلامی به دو بخش جوامع اسلامیِ تحت حکومت های غیراسلامی و جوامع اسلامی تحت نظام یا حکومت اسلامی تقسیم و الهیّات عملی در هر یک مورد تأمل واقع می شود. در این دو بخش گرچه موضوعات مشترک وجود دارد، امور اختصاصی آن، به ویژه با تجربه عملی پس از انقلاب اسلامی، پراهمیت و قابل توجه است. از این رو تمرکز بیشتر را اولویت های الهیّات عملی در متن جامعه ایرانی امروز قرار داده ایم. چند موضوعی که در این مقاله مورد واکاوی قرار گرفته مستقیماً به ماهیت موضوعات دینی ربط پیدا نمی کند، اما تأثیر زیادی بر باورهای دینی مردم گذاشته است. نکته نخست درباره نحوه ارتباط روحانیت با حکومت است؛ دومی به تأثیر فرهنگ ها و سنن قومی و ملی بر نحوه تبلیغ دین می پردازد؛ نکته سوم مربوط به مقتضیات زمان در فهم دین و تبلیغ آن است؛ چهارمین به ناقص بودن طرح ها و عدم توفیق در ارائه طرح های مناسب با ادعای حکومت اشاره دارد؛ و پنجمین نکته عدم وجاهت عقلانی برخی گفتارها و رفتارها در بخش های حکومت را بررسی می نماید. همه این نکات در تلقی جامعه از باورهای دینی تأثیر گذاشته اند.
۱۱۵۸.

معناشناسی الهیات عملی بر مبنای متافیزیک عمل در اندیشه علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: الهیات عملی متافیزیک عمل عمل دینی علامه طباطبائی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۴ تعداد دانلود : ۲۵۷
معناشناسی الهیات عملی متوقف است بر انگاره عمل و نسبت آن با الهیات. متافیزیکِ عمل به بررسی شأن هستی شناختی عمل، جایگاه آن در میان سایر امور و نسبت آن با سایر اشیاء می پردازد. با نگاهی منظومه وار به آثار علامه طباطبائی، می توان دیدگاه ویژه ای در باب متافیزیک عمل از آن استخراج کرد. از نظر طباطبائی، عمل -به مثابه یک هویت خارجی- نوعی حرکت است، حرکتی که دارای یک سلسله مبادی در درون آدمی است. مشخصه عامل مختار این است که با وساطتِ افکاری برساخته (امور اعتباری) عمل می کند. حرکت انسان چیزی بر اشیای بیرونی نمی افزاید، بلکه صرفاً نحوه نسبتِ انسانِ بدن مند با بیرون از خود را تغییر می دهد. هر تغییری در جهان به تغییرات دیگر و در نتیجه به تغییر وضع جهان می انجامد. پس انسان جهان را از طریق افکار برساخته تغییر می دهد. هر آن چیزی که از سنخ اندیشه است و می خواهد به گونه ای به ساحت کنش آدمی وارد شود باید از معبر امور اعتباری گذر کند. روشن است که الهیات در وهله اول ساحتی نظری و مربوط به حوزه باورها است. مسئله این است که الهیات چگونه وارد این معبر می شود، چگونه مبنا و مبدأ عمل واقع می گردد، و به دیگر سخن چگونه مبدأ تغییر جهان می گردد، و چه مزیتی بر سایر مبادیِ نظری عمل دارد. به باور طباطبائی دین ترجیحات همسو با هستی و آفرینش را به انسان گوشزد می کند. بر این اساس می توان به معناشناسی الهیات عملی رسید: الهیات عملی دانشِ تبیین و توجیه نحوه ترجح مبدأ الهیاتیِ عمل در شکل گیری کنش های فردی و اجتماعی آدمی است. آدمی مادامی که عملی را راجح نیابد دست به انتخاب آن نمی زند. دنیای جدید انسان را به ترجیحات گوناگونی دعوت می کند، و الهیات عملی در این میان می تواند نقش سرنوشت سازی داشته باشد، بدین صورت که نشان دهد چگونه عمل دینی، قطع نظر از تکلیف بودنش، با وضع بشر هماهنگ است.
۱۱۵۹.

مبانی پارادایمی رویکرد میان رشته ای و نسبت آن با سنت نظری حکمت اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: میان رشتگی میان رشتگی متعالیه مبانی میان رشته ای پارادایم علم اسلامی انسجام گروی سیستم های پیچیده

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۹ تعداد دانلود : ۲۷۶
علوم انسانی اسلامی کارآمد، برای حل مسائل و معضلات عینی که عموما چندتباری اند، نمی تواند در تک رشته ها متوقف شود و نیازمند بهره گیری از رویکرد میان رشته ای است. درحالی که میان رشتگی خود رویکرد نوینی در مغرب زمین است و از ابهامات پارادایمی و فقر مبانی رنج می برد، استفاده از این روش در پارادایم علم اسلامی، بدون توجه به لوازم و مبانی آن امکان پذیر نیست. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتاب خانه ای در سه گام نسبت میان میان رشتگی و پارادایم علم اسلامی را روشن می سازد که آیا این پارادایم، ظرفیت مطالعات میان رشتگی را دارد یا خیر؟ در گام اول ضمن بررسی نسبت میان سیستم و میان رشتگی، می کوشد اصلی ترین مبانی معرفت شناختی، روش شناختی و هستی شناختی میان رشتگی را استخراج و معرفی نماید. در گام بعدی، با عرضه ی این مبانی به پارادایم علم اسلامی، استقبال این پارادایم از مبانی میان رشتگی روشن می شود. در گام سوم، نشان داده می شود که این پارادایم، به گونه ای این مبانی را ارتقا می دهد که میان رشتگی تعالی یافته ای را هدف قرار می دهد و در حد میان رشتگی مرسوم متوقف نمی شود.
۱۱۶۰.

هژمونی سکوت: خوانشی هگلی- لاکانی از رابطۀ سکوت و زبان در اندیشۀ مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مولوی هژمونی سکوت زبان سهروردی ایدئالیسم آلمانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۵ تعداد دانلود : ۳۰۰
در مقاله حاضر می کوشیم در برخی از ابیات و اشعار مولوی رد چیزی را پیدا کنیم که آن را «هژمونی سکوت» می نامیم. طرفداران «هژمونی سکوت» زبان را خوار می شمارند و سکوت را بی اندازه ارج می نهند و آن را دربردارنده نوعی شهود ویژه می دانند که دسترسی به امر فراسوی زبان را میسر می سازد. این نگرش به سکوت و زبان تاریخ دور و درازی دارد و تازه در قرن های اخیر به پرسش گرفته شده است. سعی خواهیم کرد رویکرد «هژمونی سکوت» را به میانجی رویکردی هگلی لاکانی خوانش کنیم، رویکردی مدرن که سکوت و زبان را به یک اندازه ارزشمند می داند و در نهایت سکوت را پدیده ای صرفاً زبانی می داند. خاطرنشان خواهیم ساخت که این دو نگرش در دو منطق متفاوت بنیاد دارند؛ اولی در قاعده امکان اشرف سهروردی و دومی در منطق پس گسترانه ایدئالیسم آلمانی. پس از بررسی تبعات معرفت شناختی و هستی شناختی این دو رویکرد، در نهایت نتیجه خواهیم گرفت که موضع «هژمونی سکوت» موضعی متناقض و ناممکن است. 

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان