ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۶۱ تا ۱٬۰۸۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
۱۰۶۱.

Is it more reasonable for a Critical Rationalist to be non-Religious? Belief and Unbelief in a Post-secular Era(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: Critical Rationalism religion the Islamic faith and Popper

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۵ تعداد دانلود : ۲۳۰
In modern times many militant atheist thinkers and activists have tried to promote the idea that religions, as well as religious ways of life, are one of the main, if not the main source of evil in the social arena. Some other non-believer scholars, while taking a respectful approach towards religions and religious people, maintaining that it is more rational for people and communities to adopt a non-religious outlook on life and become members of the community of non-believers. In this paper, I do not take issue with the militant non-believers. The reason is that their approach to religion is so ideologically driven that it leaves not much room for proper rational discussions; it only invites some polemical replies. My aim here is, instead, to enter into a dialogue with those non-believer scholars who view religion in a measured and rational way. My intention is to critically assess the claims of this latter group of scholars and explain why, contrary to what they suggest, certain interpretations of religion, and in particular, the Islamic faith, can provide them with better alternatives than their atheist outlooks. The arguments of this paper are mostly in reply to the views expressed by Professor Shearmur in his paper on critical rationalism and religion.
۱۰۶۲.

The Problem of Certainty in Religion and Science: Two Critically Rational Solutions to the Feynman Dilemma(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: Critical Rationalism Feynman Popper science and religion

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۸ تعداد دانلود : ۲۰۱
The influential physicist Richard Feynman became interested in the relationship between religion and science during a mid-career phase. He proposed that their interface was embroiled in unresolvable difficulties. He felt that science demanded an attitude of uncertainty for its claims, while religion contrarily required certain belief in its core doctrines. Though possessing several non-contradictory dimensions, Feynman felt that the nature of the truth claims of science and religion suffered from insurmountable elemental conflicts. This was by contrast to Karl Popper, the leading critical rationalist of the 20th century, who argued that there could be no tension between science and religion. This paper will argue that the ‘Feynman Problem’ is not as insoluble as it appears. Rather, several solutions exist within critical rationalism. Two will be presented-the first revolves around the conjectural basis of knowledge and is already a well characterised critical rationalist notion. The second is a novel solution based on the separate categorisation of psychological, pragmatic, and epistemological attitudes to religion and science. Karl Popper’s view of religion-science dissimilarity was a minimalist point of departure for critical rationalists, who have developed increasingly sophisticated frameworks for investigating the relationship between faith and reason. Critical rationalism represents an equally inspirational methodology for the pursuit of scientific and religious truth. Though both Feynman and Popper’s views on religion were underdeveloped, they foreshadowed the religion-science frameworks advocated by many late 20th century scientists, especially in the form of New Atheism and Gould’s NOMA theory. 
۱۰۶۳.

شیزوکاوی در مواجهه با آنالیزان های سازمانی: نقدی دلوزی-گتاریایی بر علم مدیریت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دلوز گتاری سرمایه داری علم مدیریت شیزوکاوی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۳ تعداد دانلود : ۲۸۷
دلوز و گتاری در دوره دوم فلسفی شان -به صورتِ ویژه در مجلّدات سرمایه داری و شیزوفرنی- انگشت اتهامشان را به سمتِ ماشین سرمایه داری می گیرند و یکی از خصایص مهم آن را ارتجاعی بودنش می دانند. ارتجاع به این معنا که نهاد سرکوب و سلطه، پس از هر قلمروزدایی، مجدداً قلمروگذاری می کند و در هیبت جدیدی آکسیوم صلب و ثابت پیشین را پی می گیرد. به تبع، روان کاوی و دیگر نهادهای آموزشی و آپاراتوس های ذیل آن را نیز به پارانوئید سازی و ترویج فاشیسم بر بستر امیال ماشین های میل کننده -که اساساً انقلابی و شیزوفرنیک اند- متهم می کند. ادعای اصلی این مقاله معرفی آپاراتوس دیگری به نام علم مدیریت است. براساسِ دلایلی که توضیح آن خواهد آمد، مقدم بر هر آپاراتوس دیگر، نقد علم مدیریت مهم تر و محق تر است و باید نقدهای دلوز و گتاری را به آن سمت بازنشانه گیری کرد. در این متن تلاش می شود که، پس از بررسی اولیه چرایی انقلابی بودن فلسفه شیزوفرنیک ژیل دلوز و فلیکس گتاری و نیز تبیین ضدیت این فلسفه با جریانات سرکوبگر و آپاراتوس های بازقلمروگذار ضدانقلاب، به یکی از اصلی ترین آپاراتوس های خادم سرمایه داری -علم مدیریت- بپردازیم.
۱۰۶۴.

ایمان به مثابه مخاطره اعتقادی : مقایسه دیدگاه جان بیشاپ و جان شلنبرگ در باب ایمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ایمان به مثابه مخاطره اعتقادی جان بیشاپ جان شلنبرگ مخاطره کاملا ملتزم به باور مخاطره ناملتزم به باور

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۸ تعداد دانلود : ۴۱۰
چگونگی توصیف و توجیه ایمان از موضوعات مهم در معرفت شناسی دینی است. در معرفت شناسی دینی مدل های توصیفی و توجیهی مختلفی برای ایمان پیشنهاد شده است. یکی از این مدل ها «ایمان به مثابه مخاطره اعتقادی» است. در این تلقی از ایمان، می توان در وضعیت ایهام معرفتی در نبود دلایل در دسترس به نفع باور یا ایمان دینی، با آگاهی از نبود دلایل موجود، مخاطره اعتقادی کرد. در این مقاله، نخست دو مدل توصیفی ایمان جان بیشاپ و جان شلنبرگ -از مدافعان «ایمان به مثابه مخاطره اعتقادی»- توضیح داده شده است. سپس به این مطلب پرداخته می شود که این دو چگونه مبتنی بر چهار شیوه معرفتی، روان شناختی، اخلاقی و عملی، ایمان مد نظر خود را ارزیابی می کنند. جان بیشاپ مدل مخاطره اعتقادی خود را کاملاً ملتزم به باور و جان شلنبرگ ناملتزم به باور ترسیم می کند. در ادامه با مقایسه این دو مدل، ویژگی هایی که شایسته است در ارائه مدل توصیفی و توجیهی از ایمان در نظر گرفته شود برشمرده شده است: توجه به توجیه درزمانی در کنار توجیه هم زمانی، توجه به حساسیت معرفتی دین داران بر اساس یک دغدغه برون دینی، در نظر گرفتن تفاوت های فردی و سنخ های روانی مختلف دین داران و غیردین داران.
۱۰۶۵.

راسل و موجهات(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: راسل موجهات ضرورت امکان تابع گزاره ای

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۰ تعداد دانلود : ۲۲۶
امروزه منطق موجهات یکی از حوزه های مهم منطق است ولی در ابتدای ظهور منطق جدید، به این شاخه منطقی توجه چندانی وجود نداشت و حتی پایه گذاران منطق جدید ازجمله راسل موضعی ضد موجهاتی داشتند. یکی از عواملی که راسل را به اتخاذ چنین موضعی سوق داد این اعتقاد بود که منطق، تابع ارزشی و مصداقی است و این چیزی است که ورود موجهات آن را از میان برمی دارد.البته راسل در طی دوره طولانی کار فلسفی خود، مواضع متعدد و متنوعی در مقابل موجهات اخذ کرده است. او از آغاز موضع ضدموجهاتی نداشت. ابتدا ضرورت را وصف رابطه استلزامی می دانست و بعد از مدتی آن را مفهومی اولیه، پایه و غیرقابل تعریف معرفی کرد. سپس در برخی آثارش، به پیروی از مور، ضرورت را نوعی اولویت منطقی گزاره دانست ولی درنهایت موضعی ضدموجهاتی اخذ کرد و تلاش کرد مفاهیم موجهاتی را کاملا کنار بگذارد. او گفت این مفاهیم، ویژگی تابع های گزاره ای هستند نه ویژگی گزاره ها. راسل درجریان تبیین مفاهیم موجهاتی و توضیح تفاوت امکان و وجود (که هر دو را ویژگی تابع های گزاره ای اعلام می کند) از منطق مرتبه دوم استفاده کرده است ولی حتی با این کار هم او قادر نیست با تبیین خود، مفاهیم موجهاتی را یکسره از زبان و منطق بیرون کند.
۱۰۶۶.

واکاوی شهود مقولی در پژوهش های منطقی هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شهود مقولی شهود حسی افعال بنیان گذار افعال بسیط افعال مقولی شهود ایدتیک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۸ تعداد دانلود : ۱۹۷
هوسرل در پژوهش ششم از پژوهش های منطقی ، دربارۀ «شهود مقولی» بحث کند. در شهود مقولی با اضافه ای فوق بر ادراکات حسی مواجه ایم که در مرحلۀ انتقال ادراک حسی به گزاره ای، محمولی بدان افزوده می شود. مسئلۀ مقالۀ حاضر، تبیین جایگاه شهود مقولی و نسبت آن با ادراک از نظرگاه هوسرل در پژوهش های منطقی اوست. ضرورت و اهمیت این مسئله آن اندازه است که می توان آن را شالوده و سنگ بنای پدیدارشناسی و هر نظریۀ شناخت آینده دانست و حتی هایدگر آن را یکی از چهار موضوع اصلی پدیدارشناسی هوسرل برمی شمرد. روند بحث با توضیح تفاوت «ادراک»، «شهود»، «ابژه» و «پُرشدگی» آغاز می شود. سپس با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی رابطۀ شهود مقولی با عناصر مقولی تفکر، تقابل افعال بسیط و مقولی، مراحل افعال در شهود مقولی تألیفی، نقش مهم احساس در شهود مقولی و در کنار شهود مقولی تألیفیْ، شهود ایدتیک بررسی خواهد شد. یکی از دستاوردهای این نوشتار، شرح مراحل سه گانۀ شهودهای مقولی تألیفی است: ادراک بسیط ابتدایی از کل، ادراکات تقسیم کننده به اجزای کوچک تر، و التفات تألیفی مقولی بالفعل. نوآوری این نوشتار در این است که از نظر هوسرل ما همان طور که از ابژه های حسی شهود داریم، شهود عقلی و شهود مقولی نیز داریم.
۱۰۶۷.

پراکسیس و بازتاب خودِ نابازنمودی در هستی شناسی بنیادین هیدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استعلا بازنمایی خود بازتاب عمل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۳ تعداد دانلود : ۱۹۹
ارسطو عمل را وقتی به راستی عمل می دانست که برای خود عمل و نه غایتی مترتب بر آن انجام بگیرد. از این رو او میان عمل (پراکسیس) و تولید از این نظر که یکی خود، غایت خویش است و دیگری نه و با نظر محض هم از این جهت که عمل خودآیین نیست، فرقی قائل می شود. هیدگر معتقد است که گرچه تمایز ایجاد شده از سوی ارسطو مفید است ولی کافی نیست؛ چون ممکن است بواسطه عدم تعینِ جایگاه خود در برابر موجودات و مشخصاً در میدان عمل، پدیدار این خود همراه با میدان انضمامی عمل، از رهگذرِ مفاهیمی چون خودآگاهیِ بازنمودی، به ذیل نظر فروغلتد و این وضعیتی است که از دیدگاه هیدگر می تواند پدیدار اصیل عمل و میدان آن را بپوشاند. ما در این مقاله کوشیده ایم نشان دهیم که چگونه می توان با تبیین پدیدار نابازنمودیِ خود و از رهگذر طرحِ مفهومِ بازتاب، مانع از درکِ پیشینیِ عمل و میدان های آن، از رهگذر بازنمایی هایِ صوری-منطقی شده و به جای آن فهمی پدیدارشناسانه از پراکسیس را به دست داد.
۱۰۶۸.

نظریه کلاسیک تبیین علّی زیر تیغ جان سرل(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: کنش تبیین علی دلیل غیرتمایلی جان سرل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۳ تعداد دانلود : ۱۷۸
در خصوص تحلیل کنش ارادی دو نگرش کلی در فلسفه غرب وجود دارد: تبیین علّى و تبیین عقلانی غیرعلّی. دیدگاه نخست، نظریه کلاسیک و رایج در تاریخ فلسفه و اندیشه غربی بوده است، اما دسته دوم در قرن معاصر شکل گرفته است. بنا بر دیگاه نخست، عناصر درونى کنشگر یعنى میل، قصد و باور با کنش وی رابطۀ علّى دارند و تبیین کنش با استناد به آنها مصداقى از تبیین علّى است. جان سرل فیلسوف پرآوازه معاصر از طرفداران دیدگاه دوم، شش پیش فرض را برای نظریه نخست برشمرده، آنها را به نقد می کشد. این مقاله با استناد به سخنان سرل و طرفداران دیدگاه نخست، پیش انگاره های شش گانه سرل و انتقادات او را تبیین، تحلیل عقلانی و ارزیابی می کند. پیش فرض های یادشده عبارتند از: علیت باورها و امیال برای کنش های عقلانی، عقلانیت به مثابه پیروی از اصول و قواعد خاص، عقلانیت به مثابه یک قوه شناختی مستقل، ضعف اراده معلول اختلال در مقدمات روان شناختی کنش، عدم وجود دلایل غیرتمایلی برای کنش و تحقق عقلانیت در فرض سازگاری مجموعه امیال پیشین. سرل معتقد است این پیش فرض ها ناتمام اند. برخی از انتقادات سرل و دیدگاه های ایجابی وی جای مناقشه دارد، از جمله این که نفس کنشگر علت کنش است، نه باورها و امیالش، ایده دلیل غیرتمایلی برای کنش سرل ناتمام است و در این گونه دلیل نیز پای تمایل در میان است، برخلاف مدعای نظریه پردازان الگوی کلاسیک، قلمرو عقلانیت شامل اهداف و باورهای نخستین نیز می شود.
۱۰۶۹.

ردپای برگسون در تفسیر هایدگر از زمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هایدگر برگسون زمان حیث زمانی ارسطو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۸ تعداد دانلود : ۲۴۷
در ابتدای کتاب وجود زمان نام برگسون در کنار نام ارسطو آمده است، جایی که هایدگر سعی دارد مفهوم حیث زمانی را از زمان سنتی مورد استفاده در فلسفه تمایز دهد. حال سؤال اینجاست که پس از اشاره هایدگر به نام ارسطو، چرا نام برگسون به میان می آید؟ اگر منظور آخرین فیلسوف است چرا هوسرل را نام نمی برد که استاد خود هایدگر بود و سخنرانی اش با عنوان زمان-آگاهی قرار بود تحت نظارت هایدگر به چاپ برسد؟ چرا نامی از هگل به میان نمی آید که تفسیرش از زمان در فصل ماقبل آخر وجود و زمان، موضوع بحث هایدگر قرار می گیرد؟ چرا نامی از دیلتای نیست که موضوعات تفکرش در زمینه زمان قبل از نوشتن کتاب وجود و زمان موردتوجه هایدگر بود؟ البته هایدگر در انتهای بخش دوم وجود و زمان و در قالب یک پانوشت بار دیگر به نام برگسون اشاره و ادعا می کند که تنها قصدش، تمایز قائل شدن میان نظر خودش در باب «زمان» با برگسون است، هرچند اخیراً توسط علاقه روزافزون به مکتب برگسونی و تأثیر او بر فلسفه قرن بیستم به دلیل تأثیر او بر ژیل دلوز تحقیقات پژوهشگران نشان از وامداری هایدگر از فلسفه برگسون دارد. دامنه این تحقیقات گرچه به مسئله تأثیر برگسون بر پدیدارشناسی و هایدگر هم کشیده شده اما برخی پرسش ها هنوز بی پاسخ هستند که این مقاله سعی در پاسخ به آنها را دارد
۱۰۷۰.

From Function to Surface: Phenomenology of the thinking organ

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: neuroscience Crypto-Cartesianism Consciousness Heidegger Hegel

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۵ تعداد دانلود : ۱۷۲
Neuroscience and its attendant subdisciplines, including, so it supposes, philosophy, hold that there is nothing more to self and society than what is in the brain. Yet two centuries have not resolved the philosophical objections to such claims, much less resolved the binding problem that would link mind and brain, or arrive at a general, materialist explanation of consciousness. Just as ideological and economic blinders beset this discipline, so they limit philosophy to account for the nature of this ‘thinking organ’ – what that means and if it can even exist. Taking the work of Hegel, Heidegger, Deleuze, neuroscientific results, I consider the phenomenology of the organ. I argue that an understanding of this object requires distinguishing concepts such as function and activity, capacity and regulation, surface and recognition. Results show that the ability to arrive at a thinking organ as organ is uncertain but worth the pursuit for the services done to science and ethics.
۱۰۷۱.

سنت تصویری سازه های مهندسی در تمدن و هنر اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سنت تصویری سازه های مهندسی هنر و تمدن اسلامی مکتب ایران الجزری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۵ تعداد دانلود : ۹۴
سده های نخست تمدن اسلامی در ایران، اختراعاتی در عرصه ی سازه های مهندسی انجام شده که با جزئیات نوشتاری و تصویری، اطلاعات تکنولوژی را ثبت کرده اند. در کتاب “الجامع بین العلم و العمل النافع فی صناعه الحیل” نوشته ی "جزری" (6 ه.ق)، چندین دستگاه با سازوکار (تکنولوژی) روز معرفی شده است. این کتاب، یک کتاب جامع نظری و عملی می باشد و دستگاه های ارائه شده در این کتاب از لحاظ ظاهر و کارایی متفاوت بودند. امروزه دستورالعمل های تصویری آن، بخشی از سنت تصویری ایران را شامل می شود. ضرورت و کاربرد چنین تحقیقاتی، آشنایی با پیشینه ی علمی و هنری گذشته ی هنر و تمدن اسلامی ایران است و شناخت سنت تصویرسازی علمی، استفاده از هنر و چگونگی آن را در سال های اولیه اسلامی در ایران نشان می دهد. این پژوهش یک تحقیق توصیفی بنیادی، به روش تطبیقی عرضی است. در این مطالعه تلاش شده است آغاز سنت مصورسازی علمی و انتقال دانش توسط تصویر، با شرح و ارائه ی دستگاه ها، ارزیابی شود و شاخصه های هنر نقاشی ایران در تصاویر علمی کتاب جزری شناسایی و تبیین شود. نتیجه گرفته می شود که نگاره ها، علاوه بر ارزش هنری، تصاویر ارزشمندی هستند که با رعایت شاخصه های سنتی هنر ایران در ارائه و شناخت وسایل مکانیکی عصر خود موفق بوده اند.
۱۰۷۲.

فراهستی شناسی نوفرگه ای بر پایه فراهستی شناسی فرگه ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فراهستی شناسی نوفرگه ای فراهستی شناسی فرگه ای فراهستی شناسی های ساده نگر هسته منطقی زبان طبیعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۹ تعداد دانلود : ۲۰۷
فراهستی شناسی نوفرگه ای از بحث برانگیزترین فراهستی شناسی های دهه های اخیر است. یکی از رایج ترین تلقی ها از این فراهستی شناسی، لحاظ آن ذیل گونه های فراهستی شناسی های ساده نگر نظیر تنوع سورگرایی یا ماکسیمالیسم است. با این حال، اگر خود رویکرد فرگه و فراهستی شناسی قابل استنباط از این رویکرد را مدنظر قرار دهیم، نسبتی میان فراهستی شناسی فرگه ای و رویکردهای ساده نگر برقرار نخواهد شد. اگر فراهستی شناسی نوفرگه ای را در راستای فراهستی شناسی فرگه ای بخوانیم، خوانشی از این فراهستی شناسی خواهیم داشت که از مهم ترین ویژگی هایش جدی نگرانه بودن است. نکته بنیادی این فراهستی شناسی آن است که در بستر هسته منطقی زبان طبیعی شکل می گیرد و نه زبان طبیعی صرف. با این حال، اگرچه استفاده از فراهستی شناسی فرگه ای برای خوانش نوفرگه ای ها، خوانشی ناسازگار به دست نمی دهد، الزام هایی را به ویژه در واضح ساختن روش شناسی تحمیل می کند. نیز با این خوانش، کارکرد روش فراهستی شناسی های نوفرگه ای، کارکردی متافیزیکی در راستای تعیین مقوله شیء انتزاعی و نیز کارکردی معرفت شناسانه در جهت نحوه توجیه آنهاست و نه کارکردی هستی شناختی.
۱۰۷۳.

هیدگر و فوکو: تکنولوژی و تکنولوژی انضباطی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هیدگر فوکو هستی قدرت تکنولوژی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۰ تعداد دانلود : ۱۴۱
پیشرفت تکنولوژی در قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم، هیدگر و فوکو را بر آن داشت تا تأثیر آن را بر زندگی بشر تحلیل کنند. هدف از پژوهش حاضر مطالعه نحوه ی مواجهه هیدگر و فوکو با تکنولوژی است. هیدگر با پیگیری تاریخ متافیزیک از انکشاف هستی در دوره های مختلف تاریخ پرده برمی دارد. او با رویکرد هستی شناختی، تکنولوژی را شیوه ای از انکشاف هستی در عصر مدرن می دانست که با برنامه ریزی، محاسبه و نظم دهی طبیعت را همچون منبع ذخایر انضباط می بخشد و به مثابه ابژه تولید می کند. فوکو نیز در چارچوب تحلیل روابط قدرت، تکنولوژی را شبکه ی انضباطی از روابط قدرت و دانش می داند که با تشکیل شیوه ها و سازوکارهایی عام انسان ها را در قالب قرار می دهد و به مثابه ی سوژه برمی سازد. در مقاله حاضر از هستی در هیدگر و قدرت در فوکو)به منزله ی دو بنیان متفاوت( به تکنولوژی که امکان هم سخنی دو متفکر را فراهم می آورد، می پردازدیم. در واقع با هم خواندن هیدگر و فوکو ما را به وجوه اشتراک و افتراق و در نهایت به این رأی می رساند که روایت فوکو از تکنولوژی تکمیل کننده بحث هیدگر در این زمینه است.
۱۰۷۴.

انسداد معرفتی در نظریه معرفتی کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کانت شکاکیت معرفت نومن و فنومن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۱ تعداد دانلود : ۱۴۰
از زمان یونان باستان تاکنون مساله معرفت یکی از دغدغه های محوری در فلسفه محسوب می شود. در عصر مدرن نیز این دغدغه با تاکید بیشتری مورد توجه قرار گرفته است. از جمله فیلسوفان مهم در عصر مدرن کانت است که با اراِئه نظام معرفتی خود در کنار عقل گرایی و تجربه گرایی رایج در عصر جدید تلاش نمود تا امکان تحصیل معرفت را نشان بدهد. هدف مقاله حاضر تلاش برای نشان دادن این مساله است که آیا نظام معرفتی کانت در دفاع و بیان امکان تحصیل معرفت چه اندازه موفق بوده است. نویسنده با تکیه بر آراء کانت بویژه اثر مهم او "نقد عقل محض" استدلال خواهد نمود که نظام معرفتی کانت علی رغم نشان دادن امکان دستیابی معرفت به نحوی دچار نوعی انسداد معرفتی و شکاکیت به معنای خاص شده است. به نظر می آید انقلاب کوپرنیکی کانت که در آن رابطه ذهن و عین به طرز متفاوتی نسبت به گذشتگان بیان می شود و نیز مطرح نمودن عالم نومن و فنومن سبب می شود تا نظام معرفتی کانت به نوعی به بن بست و شکاکیت معرفتی دچار شود.
۱۰۷۵.

تأملی در نسبت سنت و تجددگرایی در اندیشه شریعتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شریعتی مدرنیته سنت روشنفکری هویت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۰ تعداد دانلود : ۷۵
متعاقب ورود مدرنیته یکی از اصلی ترین سوالاتی که طرح می شد توانِ سنت در پاسخگویی به این بحرانها بود که در این راستا بحث مواجهه سنت و تجدد طرح شد که متفکرین مختلف هر یک به فراخور حال پاسخهایی مطرح کردند. در همین راستا، پرسش اصلی این مقاله آن بوده که سنت و تجددگرایی در اندیشه شریعتی چه نسبتی با یکدیگر دارند. فرضیه تحقیق بر آن بوده که شریعتی نیز همچون اکثر روشنفکران جهان اسلامی و ایرانی در درون گفتمان مواجهه سنت و تجدد بوده و به دلیل رویارویی با مسائل اجتماعی برآمده از این مواجهه قطعاً در نسبت به این دو اندیشه هایی را طرح کرده است. یافته های تحقیق نشان داده که شریعتی نه تنها در این مواجهه تأملاتی داشته بلکه رویکردی هنجاری و تجویزی اتخاذ کرده و کوشیده تا سنت را در نسبت با تجدد و با توجه به مقتضیات آن و امکاناتی که در ذخایر دینی و سنتی وجود دارد بازسازی کند و نسخه بازسازی شده را به مخاطبان خود تجویز نماید. مقاله از این جهت که به ابعاد معرفت شناختی مسئله پرداخته و همچنین کوشیده تا نتایج تحقیق را مفهوم پردازی کند، نسبت به پیشینه پژوهشی موجود وجهی نوآورانه دارد. رویکرد مقاله تفسیری و شیوه جمع آوری داده ها کتابخانه ای و اسنادی بوده است.
۱۰۷۶.

ذات یا «بود» عالم از دیدگاه شوپنهاور و کارکرد معرفتی هنر در آن با تأملی در فلسفه افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اراده افلاطون شوپنهاور معرفت هنر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۷ تعداد دانلود : ۱۴۵
 شوپنهاور این عالم را پدیداری می داند که تجلی شئ فی نفسه است و شئ فی نفسه یا به عبارتی «بود» عالم، چیزی نیست جز اراده که باطن جهان و نه چیزی برتر از جهان است. جهان فلسفی او از سه مرتبه ی اراده، ایده و پدیدارها تشکیل شده است. اراده بنیاد و اساس فلسفه شوپنهاور را شکل می دهد که هستی ظهور آن است. شوپنهاور ایده را ناب ترین تصویرِ شیء فی نفسه یا اراده می داند؛ به عبارت دیگر مستقیم ترین تعین اراده جهان نمونه های عالم معقولات است که در فلسفه افلاطون مثل خوانده می شود و مخلوقات سایه و نسخه ای از آن اصل هستند. از نگاه شوپنهاور مثال افلاطونی واسطه میان اراده به عنوان شئ فی نفسه و پدیدار است. البته مثال افلاطونی معقول است؛ حال آنکه عقل به اراده شوپنهاور راهی ندارد، بلکه هنر می تواند شئ فی نفسه و اراده را به خوبی درک کند. در این مقاله به روش توصیفی – تحلیلی سعی شده است بعد از تبیین عالم پدیدار و شئ فی نفسه از دیدگاه شوپنهاور، به اهمیت و جایگاه هنر، مراتب هنر و کارکرد معرفتی آن در اندیشه شوپنهاور با تأملی در فلسفه افلاطون و دیدگاه او پیرامون رابطه هنر با درک حقیقت عالم پرداخته شود.
۱۰۷۷.

نقد بوم گرای «درون روانگی» و «همانندی» در دنیای معنوی سوئدنبرگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظریه انتقادی بوم گرا درون روانگی همانندی دنیای معنوی سوئدنبرگ

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۱ تعداد دانلود : ۱۴۸
نظریه انتقادی بوم گرا، پیوندهای موجود در جهان طبیعی و فعالیت های انسانی را بررسی می کند. با درنظرگرفتن برداشت های گوناگون فلسفی از فلاسفه مختلف، وجود و بقای آگاهی انتقادی زیست محیطی در ناخودآگاه جمعی انسان آشکار می شود، هرچند ممکن است با اصطلاحات یا کلیدواژه های متفاوتی بیان شده باشد. خواننده علاقه مند می تواند ردّپای همان نگرانی و دغدغه را در سوئدنبرگ فیلسوف سوئدی نیز پیدا کند. دو مفهوم فلسفی «همانندی» و «درون روانگی» بیان گر ارتباط بین روح و مادّه، ذهن و بدن، است و می توان ادّعا کرد که همان چیزی است که زندگی جسمی انسان را با زندگی معنویِ همیشگی او ارتباط می دهد. با بررسی چنین مفاهیم فلسفی در یک قلمروی انتقادی بوم گرا، این مقاله تلاش می کند که همبستگی پنهانی موجود بین انسان و طبیعت و ارتباط بین این دیدگاه انتقادی و بعضی مفاهیم خاص فلسفه سوئدنبرگ را نشان دهد. هدف این مقاله واکاوی مؤلفه های نقد بوم گرا در آثار سوئدنبرگ با توجه به دو مفهوم فلسفی «همانندی» و «درون روانگی»است. این آگاهی معنوی آشکار می کند که انسان ها تا زمانی که نتوانند زندگی خود را مطابق با الوهیت پیش ببرند، نخواهند توانست در هماهنگی با جهان طبیعت زندگی کنند چراکه چنین ایدئولوژی خدامحوری اجازه کاری غیر از همراهی با محیط زیست را به انسان نمی دهد؛ محیط زیست مظهر خداوند، خالق مطلق، است.
۱۰۷۸.

حدوث و قدم عالم از منظر کندی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کندی حدوث قدم ابداع

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۶ تعداد دانلود : ۱۷۱
حدوث و قدم عالم، از مسائل مهمی است که همواره در فلسفه و کلام اسلامی مورد توجه قرار گرفته است. نگارنده با هدف تبیین و ارزیابی نظریه کندی – که نخسین فیلسوف اسلامی است- با تتبع در آثار وی، به سه دلیل بر اثبات حدوث عالم دست یازیده است. یک دلیل را خود کندی برای اثبات حدوث عالم ذکر کرده است ولی دو دلیل دیگر، در ضمن مطالب دیگر و به هدف اثبات امور دیگری ذکر شده است لکن قابلیت اثبات حدوث عالم را داراست. دو دلیل مبتنی بر تناهی زمان و تلازم میان جرم، حرکت و زمان استوار است و دلیل دیگر بر مدار تلازم میان معلولیت و حدوث سامان یافته است. با توجه به اینکه وی عالم را منحصر به عالم ماده می داند، هر سه دلیل وافی به مدعای اوست، هر چند دلیل سوم شامل عالم مجردات نیز می شود که از نقاط قوت نظریه او محسوب می شود، لکن نپرداختن به مفهوم شناسی حدوث و عدم ارائه تبیینی مناسب در اثبات تلازم میان معلولیت و حدوث را می توان از نقاط ضعف دیدگاه وی به شمار آورد.
۱۰۷۹.

شرور وحشتناک و سکوت خداوند از دیدگاه مریلین آدامز با رویکرد الهیات اگزیستانسیال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خدا سکوت خداوند شر شرور وحشتناک مریلین آدامز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۰ تعداد دانلود : ۱۹۱
مسئله سکوت خداوند مسئله ای است که برای بسیاری از خداباوران رخ می دهد. بسیاری از مؤمنان هنگام رنج های خود، زمانی که خداوند را با همه وجود صدا می زنند و هیچ حضوری از خداوند را حس نمی کنند، گمان می کنند تکیه گاه خود را از دست داده اند و به حدی در ایمان خود تردید می کنند که گویی دیگر با این خدا نمی توان زندگی کرد. هیچ تئودیسه و دفاعیه ای نمی تواند پاسخگوی این مسئله باشد. زیرا این مسئله یک مسئله عاطفی است که به قلب خداباوران خدشه وارد می کند و نه صرفاً به عقلشان. مریلین آدامز نیز با تکیه بر الهیات اگزیستانسی رویکرد جدیدی به این مسئله داشته است. آدامز پاسخ به رنج ها را تنها در گرو خداباوری ممکن می داند. زیرا همه از کنار ما می روند، اما خداوند همیشه کنار ما حضور دارد و ما باید با مراقبت های معنوی حضور آرامش بخش خداوند را در کنار خود حس کنیم. آدامز با بیان سه مرحله از شکست رنج ها به روش توصیفی تحلیلی به حل این معضل می پردازد. این سه مرحله عبارت است از: 1. ایجاد یک رابطه وحدت بخش بین دو جنبه ترس از شرور وحشتناک و صمیمیت با خدا؛ 2. بهبود ظرفیت های معناسازی برای فرد درگیر رنج؛ 3. بازسازی رابطه فرد درگیر رنج با جهان مادی به گونه ای که دیگر در برابر رنج های این جهان آسیب پذیر نباشد.
۱۰۸۰.

آیا درباب یقین معرف ویتگنشتاین سوم است؟ یک ارزیابی نقادانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زبان خصوصی یقین شکاکیت ویتگنشتاین سوم بازی های زبانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۲ تعداد دانلود : ۱۸۳
ویتگنشتاین علاوه بر دو کتاب رساله منطقی فلسفی (1921) و تحقیقات فلسفی (1951)، مجموعه ای از یادداشت ها بر جای گذاشت. برخی از شاگردان او این یادداشت های برجای مانده را برمبنای ملاحظاتی، گاه با پیرایش ها و افزایش هایی با عناوین مختلف منتشر ساختند. یکی از این آثار، که در زمره آخرین تألیفات منتشرشده از ویتگنشتاین است، با عنوان درباب یقین به سال 1969 منتشر شد. ویتگنشتاین در این کتاب به بحثی معرفت شناختی می پردازد و ضمن ردّ شکاکیت استدلال می کند که یقین هرچند بی معنا و مقوله ای غیرمعرفتی است، وجودش برای شکل گیری معرفت، ضروری است. گروهی از مفسران ازجمله رُم هَره و مویال شَرّاک از این رویکرد جدید ویتگنشتاین با عنوان ویتگنشتاین سوم یاد کرده اند. هدف نوشتار حاضر آن است که با بررسی نقادانه سیر اندیشه ویتگنشتاین در رسیدن به یقین گرایی خاص خود از رساله تا درباب یقین نشان دهد برخلاف مدعای مفسرانی نظیر هره و مویال شَرّاک، ویتگنشتاینِ درباب یقین، ویتگنشتاین جدیدی نیست و بن مایه مباحث او درمورد شکاکیت و یقین و بی معنایی آن ها، به تفکرات قبلی او در رساله و تحقیقات به خصوص به بحث زبان خصوصی و انکار آن برمی گردد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان