ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۸۱ تا ۲٬۴۰۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
۲۳۸۱.

مقایسه و نقد دیدگاه های جان شلنبرگ و پاسکال درباره مسئله اختفای الهی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختفای الهی عشق الهی جان شلنبرگ پاسکال

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۱ تعداد دانلود : ۲۹۳
نظریه اختفای الهی دیدگاهی است که مدعی است خداوند دلایل کافی برای شناخت خود را در اختیار انسان ها قرار نداده است. از نظر شلنبرگ اختفای الهی اثبات می کند که خدایی وجود ندارد چون اگر وجود داشت دلایل کافی برای شناخت خود را در اختیار انسان ها قرار می داد، در حالی که چنین نکرده است. اما از نظر پاسکال اختفای الهی به دلیل تأثیرات مثبتی که بر باطن انسان ها دارد برای خداباوری لازم و ضروری می باشد. نتایجی که از بررسی های انجام شده در این مقاله و مقایسه دیدگاه های این دو فیلسوف به دست می آید این است که دلایل پاسکال نمی تواند ضرورت اختفای الهی را توجیه کند. در عین حال استدلال شلنبرگ بر مبنای اختفای الهی قابل پاسخگویی توسط خداباوران بوده و نمی تواند الحاد را توجیه کند.
۲۳۸۲.

بررسی و نقد تحول معرفت شناسی در فلسفه سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نفس نور محض علم حضوری اضافه اشراقی هویت نوری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۹ تعداد دانلود : ۲۸۶
معرفت شناسی فیلسوف مسلمان مبتنی بر نظریه وی درباره هویت نفس است. فلاسفه مشاء نفس را جوهر مجرد می دانستند. سهروردی نیز در ابتدای فلسفه ورزی به پیروی از فلاسفه مشاء نفس را جوهر مجرد می دانست اما بعد از تحول درونی و تغییر مشی فلسفه ورزی، نظریه مشاء را درباره هویت نفس نقد می کند و برای نفس هویت نوری قائل می شود. بر خلاف فلاسفه مشاء که با تکیه بر تجرد نفس، نظام معرفتی خود را بنیان نهادند سهروردی نور بودن نفس را محور معرفت شناسی خود قرار می دهد. می توان گفت سهروردی با این انقلاب در هویت نفس، معرفت شناسی اشراقی را بنیان می گذارد. وی با تکیه بر این انقلاب، معرفت شناسی فلاسفه مشاء را در تعریف علم، ملاک علم، اقسام علم و منابع علم مورد نقد و ارزیابی قرار داده و در نهایت مبتنی بر نفس به عنوان نور محض، نظریه معرفت خود موسوم به معرفت اشراقی را مطرح می کند. در این مقاله با استفاده از روش تحلیلی-انتقادی ضمن ارائه و ارزیابی انتقادات سهروردی بر معرفت شناسی مشایی، تحول فکری سهروردی در نظریه معرفت نیز مطرح شده و نهایتا به محدودیت های معرفت شناسی اشراقی اشاره می شود.
۲۳۸۳.

پرسش از واقع گرایی در اندیشه هیدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هیدگر دریفوس اسپینوزا واقع گرایی حداکثری جهان های چندگانه استدلال پدیده شناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۸ تعداد دانلود : ۲۲۵
این مقاله که به پرسش از واقع گرایی و ناواقع گرایی در هیدگر می پردازد از چهار بخش تشکیل شده است. در بخش نخست در مروری تاریخی تصویری کلی از سه دسته تفسیر متفاوت از واقع گرایی و ناواقع گرایی در فلسفه هیدگر در میانِ مفسرانِ انگلیسی زبانِ او عرضه خواهد شد. دسته نخست هیدگر را واقع گرا می دانند؛ دسته دوم تفسیری ایده آلیستی از او ارائه می کنند و دسته سوم او را نه واقع گرا و نه ایده آلیست به شمار می آورند. در بخش دوم تفسیرِ واقع گرایی حداکثری دریفوس –اسپینوزا از هیدگر و دو استدلال ایشان یعنی برهانِ جهان های چندگانه و استدلالِ پدیده شناختی در دفاع از آن روایت می گردد. در بخش سوم نقدهای سه نمونه از مهم ترین منتقدان این تفسیر، یعنی راتال، مالپس و رورتی، ارزیابی و نقاطِ ضعف و قوتِ آن نقدها آشکار می گردد. در بخش چهارم در ذیلِ ارزیابیِ نهایی بر پایه نقدهایی مستقل موضعِ دریفوس-اسپینوزا از دیدِ فلسفی از جهاتِ گوناگون به چالش کشیده می شود و نگرانی هایی تفسیری نیز در موردِ آن مطرح می گردد.
۲۳۸۴.

استدلال شواهدی ویلیام رو از شر و پاسخ "خداباوران شکاک" به آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استدلال شواهدی شر خداباوری شکاکانه شر گزاف ویلیام رو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۳۱ تعداد دانلود : ۵۶۶
امروزه در جهان غرب، تقریرهای متنوع ویلیام رو از استدلال شواهدی شر، کانون اصلی مباحث فعلی در زمینه مسئله شر را به خود اختصاص داده است. رو در یکی از این صورتبندی ها تلاش کرده است که با ارجاع به مصادیق خاصی از رنج های شدید احتمال وجود شر گزاف را نشان دهد و از این طریق، باور خداناباوران به نبود خدا را موجه جلوه دهد. در این میان، گروهی از فیلسوفان خداباور که به «خداباوران شکاک» معروفند، تلاش کرده اند که نشان دهند اگر خدایی وجود داشته باشد، کاملاً معقول است که بپذیریم انسان ها در موقعیتی معرفتی قرار ندارند که همیشه بتوانند در خصوص تمام افعال و مقاصد الهی داوری کنند. همین امر سبب می شود که ما نتوانیم دلیل یا دلایل توجیه گرِ خداوند در تجویزش به آنچه در نظر ما مصداقی از شر گزاف جلوه می نکند را دریابیم. در این نوشتار در پی آن هستیم تا با تمسک به نگرش خاص این گروه، توجیه ناپذیریِ روایت رو از استدلال شواهدی شر را نشان دهیم.
۲۳۸۵.

تفسیر پیشگفتار هگل بر کتاب فلسفه حق و بررسی مؤلفه های اساسی فلسفه سیاسی او(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هگل فلسفه حق سوبژکتیو ابژکتیو منطق امرواقع ملی گرایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۸ تعداد دانلود : ۴۲۶
نگارنده، پیشگفتار فلسفه حق هگل را با توجه به سه شکافی که هگل در اندیشه و فرهنگ آلمانی یافته است به گونه ای بازسازی می کند که نه تنها دلیل نوشتن کتاب فلسفه حق روشن شود بلکه حتی ضرورت گسست از این شکاف ها توضیح داده شود. هگل نخست در ساحت فلسفه نظری و عملی با ایده آلیسم سوبژکتیو که صرفاً به تعینات سوژه معتقد است و جهان خارج را به عنوان امری ناشناختی رها می کند و به منطق درونی آن توجهی ندارد، مبارزه می کند و گسست سوژه و ابژه را رفع می کند. سپس در نسبتی اینهمان با فلسفه سوبژکتیو با جنبش های ملی گرای آلمانی که در پی مقاصد سودجویانه و خودسرانگی های احساسی خویش هستند، مقابله می کند و فهم «هست» یا امر بالفعل را به جای «باید»های خودسرانه فلسفه و اعتقادات سیاسی سوبژکتیو جایگزین می کند. در این راستا نه تنها با روش منطق خود، تضاد میان«سوژه/ابژه» و «هست/باید» را بر می دارد بلکه با برداشتن شکاف امر عقلانی و واقعیت خارجی به تعینات خارجی اعتبار تاریخ تحقق ایده را می دهد؛ از این طریق او می تواند فهمی جدید از دولت ایجاد کند که دربردارنده تمامی دیالکتیک های ذکر شده باشد و از این دولت در سرتاسر پیشگفتار در برابر اراده خودسرانه ای که ملی گرایی آلمانی و فلسفه سوبژکتیو به آن منجر می شوند، دفاع می کند.
۲۳۸۶.

پیشرفت علم از منظر روی بسکار و خطاپذیری شناخت؛ نقدی بر چهار رویکرد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روی بسکار پیش‏رفت علم خطاپذیری شناخت ضروری امکانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۶ تعداد دانلود : ۵۲۳
مهمترین رویکردها در تبیین پیشرفت علم، عبارتند از: رویکرد معنایی، کارکردی، معرفتی و ادراکی. هر کدام از این رویکردها با توجّه به هدفی که برای علم متصوّر است، پیشرفت را نیز بر همان مبنا تعریف می کنند. رویکرد معنایی، پیشرفت را مبتنی بر تقرّب به صدق، رویکرد کارکردی مبتنی بر حلّ مسئله، رویکرد معرفتی مبتنی بر انباشت دانش و رویکرد ادراکی نیز پیشرفت را مبتنی بر افزایش فهم، تعریف می کند. روی بسکار با توصیفی لایه مند از جهان، «علم» را حرکت به سمتِ لایه های عمیق تر دانسته که با هدفِ کشف مکانیزم های مولّد انجام می شود. او «پیشرفت» را نیز مبتنی بر همین لایه مندی و کسبِ دانش نسبت به لایه های زیرین، تبیین می کند، امّا از آنجا که به اجتماعی بودنِ علم معتقد است و دانش را محصولی اجتماعی و در معرض تغییر می داند، به خطاپذیریِ شناختْ اذعان دارد و بر این باور است که حرکت به سمت لایه جدید، ضرورتاً به پیشرفت علم نمی انجامد؛ اگر چه این امکان وجود دارد که با کسبِ دانش نسبت به لایه جدید، دانشِ پیشینْ بازبینی و تصحیح شود. در این مقاله، ضمنِ شرح نظریه پیشرفت بسکار و تبیینِ امکانی بودنِ آن با توجّه به خطاپذیریِ شناخت، یک هدف اساسی را دنبال می کنیم. این هدف، در بررسیِ هر چهار رویکرد، به منظور نشان دادنِ عدم توجّه آنان به جنبه خطاپذیریِ شناخت و تأثیر آن در تبیین پیشرفت، خلاصه می شود.
۲۳۸۷.

بررسی و نقد ایده «تفسیر پلورالیستی قرآن بر مبنای هرمنوتیک فلسفی مدرن»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تفسیر قرآن هرمنوتیک فلسفی پلورالیسم معرفتی پلورالیسم تفسیری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۶ تعداد دانلود : ۳۴۰
هرمنوتیک فلسفی مدرن که طی سده اخیر در میان جمعی از اندیشمندان غربی در باب چیستی فهم و تفسیر متون ظهور یافته، برخی از نویسندگان اسلامی را بر آن داشته است بر مبنای آن به ایده تفسیر پلورالیستی قرآن روی آورند و با تکیه بر پاره ای مبانی و مفروضات قطعی حوزه تفسیر به تنسیق و تثبیت این دیدگاه بپردازند. بنای چنین دیدگاهی بر پایه هرمنوتیک فلسفی از جهات مختلف با چالش های جدی مواجه است؛ زیرا نه هرمنوتیک فلسفی به دلیل نقدهای استواری که بر آن شده است از چنین قابلیتی برخوردار است که بتواند به عنوان پایه و زیرساخت یک دیدگاه حساس و ذوابعاد به شمار آید و نه تفسیر پلورالیستی قرآن ایده ای است که با مبانی و مفروضات قطعی در حوزه تفسیر قرآن همخوانی داشته باشد یا بتواند به درستی از عهده اهداف بنیادی این حوزه برآید. این پژوهش که از نوع کتابخانه ای است و به روش توصیفی، تحلیلی و انتقادی به انجام می رسد، در صدد است با تبیین دیدگاه تفسیر پلورالیستی قرآن و چگونگی ابتنای آن بر هرمنوتیک فلسفی مدرن، آن را از دو زاویه مبنایی و بنایی در معرض نقد قرار دهد. محصول نهایی این پژوهش آن است که دیدگاه تفسیر پلورالیستی قرآن نه فقط با مبانی و مفروضات عام حوزه تفسیر که حتی با مبانی و مفروضاتی که مقبول صاحبان همین دیدگاه است نیز سر سازش ندارد.
۲۳۸۸.

نقد و بررسی دو نظریه انکار صفات حق تعالی و عینیت صفات با ذات از منظر فخر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عینیت صفات الهی غیریت صفات حق تعالی قیام به ذات فخر رازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۰ تعداد دانلود : ۳۹۸
پژوهش حاضر به دنبال پاسخ گویی به این پرسش اصلی که: «فخر رازی چه نوع رابطه ای را بین ذات و صفات الهی معرفی می-نماید؟» شکل گرفته است، علت انتخاب فخر رازی نگاه غیر خطی او و پرداختن و احیاناً تمایل او به نظریات رقیب است. یافته های پژوهش عبارتند از این که: فخر رازی با فروکاست اغلب مباحث مربوط به صفات به مباحث لفظی، سعی بر این دارد که نزاع های کلامی را به حداقل برساند، اما او بر این نظریه خود استوار نمانده و مباحث وجودشناسانه رابطه صفات و ذات را مورد بررسی قرار می دهد، بررسی نظرات وجودشناسانه فخر به این نتیجه رسید که او وجود صفات را از رهگذر مخدوش کردن دلایل نفی صفات اثبات می نماید، هرچند که فخر در استناد نفی صفات به گونه ای مغالطه آمیز سخن می گوید و خود نیز به نوعی در جرگه ی منکرین صفات -اما با توجیهی متفاوت –است. در ادامه رابطه صفات و ذات الهی را با اشاره و گاه تصریح به عینیت صفات با ذات پیش می برد، هرچند که نمی توان او را مدافع نظریه ی عینیت دانست اما از جهت تحلیل تغییر مواضع کلامیِ او و انصافِ او در پذیرشِ مواردی که ادله را کافی می داند، قابل تأمل و مفید خواهد بود.
۲۳۸۹.

کاربست آموزه صرافت وجود در اثبات و تبیین وحدت وجود در دیدگاه آقاعلی مدرس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: صرف الوجود وحدت شخصی وجود مقامات وجود حکیم مدرس طهرانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۸ تعداد دانلود : ۲۵۶
آموزه صِرف الوجود از ابتکارات فلسفه اسلامی است، که در تاریخ فلسفه به ویژه حکمت متعالیه جایگاه پرنمودی دارد. حکمای متعالی با کاربست آن در مراحل مقدماتی توحید وجوب را به وحدت حقیقیه حقه و در مراحل نهایی توحید شخصی وجود را اثبات و تبیین کرده اند. در نقطه مقابل، برخی پژوهندگان آموزه صرف الوجود را با توحید شخصی متنافی پنداشته و تلاش کرده اند با برداشت های سطحی و شتاب زده از عبارات، این تنافی را در نظریه حکیم صمدانی آقاعلی مدرس طهرانی به نمایش بگذارند. به نظر آنان قائلان به وحدت وجود، حق را لابشرط مقسمی دانسته اند، اما حکما و از جمله آقاعلی مدرس، چون حق متعال را صرف الوجود می دانند که همان وجود بشرط لا و یکی از اقسام لابشرط مقسمی است، هرگز نمی توانند قائل به وحدت وجود باشند. سنجه این ادعا با صریح عبارات آقاعلی مدرس ناروایی آن را بر موضع آن حکیم و همسازی مقامات و اعتبارات وجود را با نظریه وحدت وجود آشکار خواهد ساخت.
۲۳۹۰.

تمایز حقوق از اخلاق در نظریه ی الزام حقوقیِ هانس کلسن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اخلاق الزام حقوقی قدرت دهی کلسن نظریه حقوقی ناب هنجاربودگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰۲ تعداد دانلود : ۳۹۱
کلسن نظریه ی خود را «نظریه ی ناب حقوقی» نامیده است. «ناب بودگیِ» این نظریه به معنای آغشته نشدن حقوق به هر امر غیرحقوقی است که خود مستلزم جدایی حقوق از اخلاق است. بر همین پایه کلسن می کوشد صورت ایدئالی را از حقوق ارائه دهد که از اخلاق متمایز باشد. او در دوران آغازین اندیشه هایش این صورت ایدئال را گزاره ای شرطی می داند که مخاطبانش اجرا کنندگان حقوق هستند. این در حالی است که گزاره ای اخلاقی غیر شرطی بوده و مستقیم بر اتباع خود امر می کنند. اما هنجاری بودن پوزیتیویسم او سبب می شود که معنای این گزاره ی شرطی به یک الزام حقوقی تکلیف-محور اشاره کند و در معنا و عینیت خود با گزاره های اخلاق همانند باشد؛ یعنی الزام حقوقی در این دوره بر «بایدی» بنا شده است که همانند همتای اخلاقیش ریشه در ضرورت عقلانی دارد. این امر به هنجار بنیادین به عنوان سرچشمه ی این ضرورت چهره ای اخلاقی می بخشد و آشتی دادن ناب بودگی نظریه ی کلسن با هنجاری بودنش را دشوار می کند. کلسن که خود از این مشکل آگاه بود، می کوشد با طرح نظریه ی قدرت دهی که در آن «باید» در معنای اعطای صلاحیت فهمیده می شود، الزام حقوقی را به عنوان مفهومی درجه اول کنار گذاشته و صورت ایدئالی را جایگزین کند که این بار نه امری و نه تکلیف-محور است و نه مستقیم اتباع خود را مخاطب قرار می دهد. بدین صورت او ناب ترین شکل صورت ایدئال حقوق را ارائه می دهد. این مقاله به تلاش کلسن برای ارائه ی نظریه ی حقوقی ای هنجاری و در عین حال مستقل از اخلاق پرداخته و آن را مورد نقد قرار می دهد.
۲۳۹۱.

بررسی و نقد دیدگاه قاضی سعید قمی در مورد صفات خداوند با تأکید بر صفت علم الهی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الهیات سلبی صفات خداوند علم حضوری و حصولی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۸ تعداد دانلود : ۳۶۷
قاضی سعید قمی از افاضل حکما و عرفای ایران در دوره صفویه بود. او در حکمت مشاء و اشراق تبحر داشت و دارای گرایش های عرفانی بود. قاضی در حوزه صفات الهی قائل به الهیات سلبی بود و اعتقاد داشت آنچه از وجود و صفات ممکنات می فهمیم، قابل انتساب به خداوند نیست، زیرا، اولاً خدا وجود صرف است و هیچ صفتی ندارد؛ دیگر اینکه عقل توانایی درک خدا و صفاتش را ندارد. او در بحث وجودشناسی صفات، باور به عینیت و زیادت صفات را شنیع دانسته و به تبیین نیابت ذات از صفات پرداخته است. او به طور مفصل به صفت علم خدا پرداخته و معتقد بود علم خدا آن گونه که بین حکما مشهور است، حضوری و حصولی و اجمالی نیست. نوشته حاضر بر آن است تا با نگاهی انتقادی به بررسی دیدگاه قاضی در حوزه صفات، به ویژه صفت علم خدا بپردازد و نشان دهد که دیدگاه قاضی با وجود مطابقت با ظاهر برخی روایات، به دلیل پایبندی به برخی اصول، از جمله باور به تباین کلی بین خدا و ممکنات، از یک سری ضعف های درونی رنج می برد و با برخی مبانی عقلی و یک سری روایات سازگاری ندارد.
۲۳۹۲.

طراحی الگوی تدریس پرورش تفکر فلسفی در دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الگوی تدریس برنامه درسی پرورش تفکر فلسفی دوره ابتدایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۸ تعداد دانلود : ۴۰۸
پژوهش حاضر جهت ارائه الگوی تدریس برای پرورش تفکر فلسفی در دانش آموزان دوره ابتدایی انجام گرفته است. این پژوهش با استفاده از روش اسنادی و تحقیق کیفی با رویکرد قیاسی و روش توصیفی–استنتاجی در تلاش به پاسخ گویی به سه سوال اصلی برآمده است. سوال اول در راستای تبیین مبانی نظری این نوع برنامه درسی و سوال بعدی، به دنبال ارائه زیرمقوله های عناصر اساسی برنامه تفکر فلسفی شامل اهداف آموزشی، محتوای آموزشی، فرایند یاددهی یادگیری و شیوه ارزشیابی است که این زیرمقوله ها با تکیه بر دو الگوی برنامه درسی تایلر و آموزش فلسفه به کودکان متیولیپمن بسط یافته و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته به جمع آوری اطلاعات اقدام شده است. سپس بنا بر پژوهش کیفی نظریه ای به ارائه الگوی پرورش تفکر فلسفی پرداخته شده است. هدف الگوی حاضر پرورش انواع تفکر و ترویج مهارت فلسفیدن می باشد. نتایج این مطالعه نشان می دهد با اجرای دقیق الگو می توان شهروندانی با قوای تفکر منطقی، تفکر انتقادی وانواع تفکر با قوای تمیز ارزشها از ضد ارزشها به صورت اقناعی پرورش داد. درک چیستی چرایی و چگونگی مسائل از جمله نتایج اصلی پرورش تفکر فلسفی در بین دانش آموزان تحت پوشش طرح می باشد.
۲۳۹۳.

تبیین و تحلیل نقش حس و تجربه در مراحل شناخت تصدیقی در نگاه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مراحل معرفت حس تجربه ملاصدرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۱ تعداد دانلود : ۳۳۳
از جمله مسائل مهمی که در معرفتشناسی صدرایی میتوان مطرح نمود؛ این است که در نگاه وی معرفت تصدیقی تنها در یک مرحله برای نفس محقق میگردد یا دارای مراحل و مراتب متعددی است؟ از دل این پرسش و با ربطش به نقش حس و تجربه در نظام معرفتشناختی صدرایی به مسألهی دیگری دست مییابیم و آن این است که نقش حس و تجربه در مراحل شناخت قضیهای از منظر صدرالمتألهین چگونه است؟ نگارندگان در پژوهش حاضر بر اساس روش توصیفی – تحلیلی به دنبال تبیین و تحلیل نقش حس و تجربه در مراحل شناخت قضیهای در نگاه صدرالمتألهین هستند. ملاصدرا بر این دیدگاه است که مراحل شناختهای تصدیقی عبارتند از: تصدیقات و قضایای عقلی پایه، تصدیقات و قضایای حسی و خیالی جزئی و تصدیقات و قضایای عقلی مستنتج که از منظر صدرایی حواس در مرحلهی قضایای حسی جزئی دارای نقش مستقیمی هستند.درالمتألهین چگونه است؟ نگارندگان در پژوهش حاضر بر اساس روش توصیفی – تحلیلی به دنبال تبیین و تحلیل نقش حس و تجربه در مراحل شناخت قضیهای در نگاه صدرالمتألهین هستند. ملاصدرا بر این دیدگاه است که مراحل شناختهای تصدیقی عبارتند از: تصدیقات و قضایای عقلی پایه، تصدی
۲۳۹۴.

The Interaction of Science and Philosophy in the Present Age Two Dutch Philosophers: Herman Philipse and Hans Achterhuis(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: philosophy Anthropology science Communication the playing field of illusion truth Power

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۷ تعداد دانلود : ۲۵۰
Herman Philipse considers “religious beliefs, faith and religion [to be] incompatible with science or reason”; he defines religion scientifically and specifically rejects religious doctrine. He describes reason “… as the whole of methods of empirical scientific research and critical discursive thinking as they have evolved in the scientific tradition and will continue to develop in the future” and he defines “… the phenomenon of conscience as a mental organ that can be scientifically explained and that makes the religious explanation superfluous …”. Herman Philipse classifies science as the highest in rank, discards religion and sees philosophy, a rational view of the world, as based solely on the sciences. For his subject, Hans Achterhuis “… primarily cites biologists, ethologists and evolutionary psychologists with a philosophical interest” because “they presently have more to offer [him] than do his immediate colleagues”. Furthermore, “… it will be clear that ethologists and sociobiologists are of the opinion that the violent behaviour of human beings must be understood in part from the point of view of the evolutionary history of the sort ….. most philosophers and anthropologists are not aware of this. Their considerations suggest that violence only entered our world together with humankind”. Achterhuis’s choice is a “historic concept of violence”.
۲۳۹۶.

Tracing the Black Sun in the Derridean Khôral Mise en Abyme: elliptical reflections on the “word-space-flesh”(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Word-space-flesh khôral mise en abyme ellipsis trace black sun Interface

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۹ تعداد دانلود : ۳۶۹
This paper reflects the inversion between the discourse on the Good and that on the khôra in view of the deconstructionist paradigm of the khôral mise en abyme as portrayed by Jacques Derrida and later elaborated on by John D. Caputo. Iddo Dickmann, further describing this paradigm as “lacunal”, schematically illustrates how it can create sameness in difference through reflective repetitions. This schema is used here in a Christian negative theological context and on the accounts of Incarnation and reincarnation to investigate the immanence khôra introduces into transcendence, rendering the Word/Logos as flesh. The present study takes a novel perspective in observing how this self-referential and meta-significatory paradigm can conversely render flesh as the Word, when flesh comes to reflect/interface the Good by negating itself ending up with the elliptical and creative contours that transcribe the Word, and outline a khôral negative-fleshly space that infinitely traces an abyssal “black sun”.
۲۳۹۷.

نسبت دوگانه انگاری ویژگی با فیزیکالیسم غیرتقلیل گرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فیزیکالیسم تقلیل گرا فیزیکالیسم غیرتقلیل گرا دوگانه انگاری ویژگی نوخاستگی ابتناء

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۰ تعداد دانلود : ۴۷۶
در تقسیم، تئوری های فلسفه ذهن، همه انواع فیزیکالیست ها اعم از تقلیل گرا و غیرتقلیل گرا، یگانه انگار محسوب می شوند؛ چراکه قائل به فیزیکی بودن همه چیزند. دراین بین فیزیکالیست های تقلیل گرا علاوه بر این که همه چیز را فیزیکی می دانند، قائلند همه چیز قابلیت دارد به سطوح پایین فیزیک تقلیل یابد؛ اما غیرتقلیل گرایان در فیزیکالیسم، با این که همه چیز را فیزیکی تلقیّ می کنند، قائلند در ساحت فیزیک با اموری «نوخاسته» مواجه ایم که نمی توان آنها را به ذرات بنیادین فیزیک تقلیل برده و تبیینی میکروفیزیکال از آنها داشته باشیم؛ چراکه اساساً با امری نوخاسته مواجه ایم؛ اما «دوگانه انگاری ویژگی» با قائل شدن به غیرفیزیکی بودن ویژگی های ذهنی، قائل به دو گونه امر در عالم شده و در نتیجه هردو نظریه فیزیکالیستی یگانه انگارانه را از اساس کنار زده است. علاوه بر این، هرچند در دوگانه انگاری ویژگی همانند فیزیکالیسم غیرتقلیل گرا با تیره ای از ناتقلیل گرایی و نوخاستگی مواجه ایم، اما ناتقلیل گرایی و نوخاستگی در دوگانه انگاری ویژگی، به ترتیب «گونه»ای و «بنیادین» است نه «نوعی» و «سطحی». مقاله حاضر با روشن کردن مرزهای دقیق دوگانه انگاری ویژگی با فیزیکالیسم، بالخصوص نوع غیرتقلیل گرای آن، مانع خلط های بعدی می شود.
۲۳۹۸.

فهمِ حقیقت ناپایدار و نسبت آن با خلق اثر هنری نزد دریدا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فهم حقیقت ناپایداری اثر هنری دریدا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۰ تعداد دانلود : ۲۴۸
در حالی که اغلب فیلسوفان بر این مسأله تأکید دارند که ما چگونه یکدیگر را می فهمیم، دریدا با پافشاری بر پیچیدگی های نوع خاصِ فهم ما، بر این مسأله که ما چرا و چگونه یکدیگر را نمی فهمیم، تمرکز دارد. از نظر دریدا ما در این جهان در گونه ای تعلیق مدام قرار داریم که مانع فهم کامل ما از حقیقت آن می شود. حقیقتی که نه تنها ناپایدار است، بلکه در هنرها امری به غایت ناپایدارتر است. این در حالی است که این ناپایداری و تعلیق در فهم حقیقت، ضمن آنکه خود لازمه ی خلق اثر هنری است، به آن امکان یگانگی، بی همتایی و بی بدیل بودن نیز می بخشد. بدون آن، اثر هنری به فرمولی ریاضی وار تبدیل می شود که همگان قادر به انجام آن خواهد بود. لذا این پژوهش درصدد است بررسی کند که چگونه هر برداشتی از اثر هنری، اتفاقاً خود به ناپایداری بیشتر در فهم و در حجاب فروماندگی حقیقت منجر خواهد شد و چگونه مخاطب اثر در مشارکتی فعّال و دائمی، هیچ گاه از تفسیر اثر رهایی نخواهد یافت. دو اصل مهمی که هنر و خصوصاً هنرهای معاصر برای دوام و بقا به آنها نیاز مبرم دارد و دقیقاً به همین دلیل است که شکوفا می شود .
۲۳۹۹.

سودآوری فلسفه برای سازمان ها و شرکت ها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رهبری سودآوری فلسفه فلسفه کاربردی مدیریت مطالعات میان رشته ای

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۵ تعداد دانلود : ۲۰۲
مقاله حاضر، حاصل پژوهشی میان رشته ای در باب فلسفه و مدیریت و در حوزه فلسفه کاربردی است و در آن، از این پیش فرض دفاع شده است که فلسفه می تواند از طریق خدماتی که به مدیران سازمان ها ارائه می دهد ، کارایی و سودآوری مجموعه های تحت مدیریت آنان را افزایش دهد. خدمات مورد ادعای مقاله، در سه سطح  بررسی شده است: اندیشه های فیلسوفان بزرگ، چند مهارت فلسفی و منش و روحیه فلسفی. در سطح نخست، ویژگی های رهبران از منظر ارسطو، بررسی شده است. در سطح دوم، آثار تفکر نقادانه و فن خطابه بر مدیران، مطرح شده است. در سطح سوم، چند مدیر- فیلسوف موفق، معرفی شده است. نتیجه پژوهش حاضر، در تحلیل نهایی، ضرورت مطالعات میان رشته ای و کاربردی کردن فلسفه و کشف آن دسته از مسائل سازمانی است که فلسفه می تواند در رفع آن ها مؤثر باشد. داده های اولیه پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای گردآوری شده و روش پژوهش،  تجزیه و تحلیل عقلانی داده ها است.
۲۴۰۰.

محافظه کاری پدیداری در توجیه معرفتی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: توجیه معرفتی محافظه کاری پدیداری به نظر رسیدن هومر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۰ تعداد دانلود : ۳۸۱
یکی از مهمترین دیدگاه های توجیه معرفتی در معرفت شناسی معاصر، دیدگاه محافظه کاری پدیداری است. بنابر این دیدگاه در توجیه، اگر به نظر شناسا برسد که یک گزاره صادق است، آنگاه وی در بادی نظر در باور به آن گزاره موجه است؛ از این رو، بنابر معتقدین به این دیدگاه در توجیه، اگر به نظرم صادق برسد که امروز واکسن کووید-19 زدم، من واجد توجیه برای باور به این گزاره که «امروز واکسن کووید-19 زدم» هستم. معتقدین به دیدگاه محافظه کاری پدیداری مدعی اند که این دیدگاه نظریه ی کاملی در توجیه معرفتی است و نتایج شهودی درستی در اقسام مختلف باور نیز در اختیار می گذارد. در این مقاله به تبیین، تقریر و ارزیابیِ این دیدگاه در توجیه معرفتی می پردازیم. نخست دیدگاه های مختلف در چیستی «به نظر رسیدن» را بیان و ارزیابی می کنیم و سپس تقریری از دیدگاه محافظه کاری پدیداری را ارائه خواهیم داد. در ضمنِ تقریر و سنجشِ مشکلات این دیدگاه، به این نتیجه می رسیم که این دیدگاه نه شرط لازم برای توجیه است و نه شرط کافی؛ از این رو، می توانیم مدعی شویم که این دیدگاه نمی تواند دیدگاهِ قابل قبولی برای توجیهِ معرفتیِ باورهای شناسا تلقی شود. ( این دیدگاه به نحو مفصل در این مقاله بررسی، ارزیابی و نقد شده است)

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان