مطالب مرتبط با کلیدواژه
۵۰۱.
۵۰۲.
۵۰۳.
۵۰۴.
۵۰۵.
۵۰۶.
۵۰۷.
۵۰۸.
۵۰۹.
۵۱۰.
۵۱۱.
۵۱۲.
۵۱۳.
۵۱۴.
۵۱۵.
۵۱۶.
۵۱۷.
۵۱۸.
۵۱۹.
زبان
حوزههای تخصصی:
غزل یکی از محبوب ترین قالب های شعر فارسی است که به سبب قابلیت های منحصر به فردش از آغاز پیدایش خود تاکنون در شعر فارسی حضوری مستمر داشته است. در دوران معاصر، همگام و همراه با رواج شعر نیمایی تلاش ها برای ایجاد تحول در قوالب شعر فارسی به ویژه غزل، آغاز شد. این تحولات عمدتاً به جهت پویایی قالب مذکور و هماهنگی و متناسب کردن آن با تحولات جامعه صورت گرفته است. زمانی که شعر نیمایی در جامعه ادبی ایران رواج یافت و نیز با تکیه بر تحولات وسیعی که نیما و شاگردانش در عناصر مختلف غزل ایجاد کردند شاعران نوگرای معاصر با تلفیق غزل سنتی و شعر آزاد شعری را پدید آوردند که غزل نو نامیده شد. شعر نو در همه اشکالش بر زبان، بیان، اندیشه، بلاغت و زیبایی شناسی غزل اثر گذاشته و قصد این پژوهش بررسی تاثیر زبان شعر آزاد بر غزل امروز است. این تاثیرپذیری در حوزه «زبان» در شعر شاخص ترین شعرای جریان غزل نو شامل حسین منزوی، منوچهر نیستانی، سیمین بهبهانی، محمدعلی بهمنی و محمدسعید میرزایی با روش توصیفی - تحلیلی تبیین شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که شاعران این جریان با تکیه بر ظرفیت ها و پشنوانه غنی قالب غزل و نیز تعامل مثبت با جریان های نوی شعر معاصر به ویژه شعر آزاد، هر کدام به گونه ای از تکنیک ها و قابلیت های شعر آزاد در غزل خود بهره برده اند. ورود واژگان تازه، معمولی و محاوره ای به شعر، ترکیب های تازه، اضافه صفت بر اسم و... از جمله این تأثیرپذیری ها در حوزه زبان بوده است.
شی ء گرایی: از تحلیل زبان تا ساده سازی هستی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی و تحلیل نظریه شئ گرایی از دیدگاه برنتانو و کوتاربینسکی پرداخته است. برنتانو، با رویکردی زبانی و هستی شناختی، نظریه هایی چون حیث التفاتی، تحلیل زبان و اصلاح منطق را در چارچوب شئ گرایی مطرح کرد و تلاش نمود تا با نفی موجودات انتزاعی و تأکید بر نگاه انضمامی به جهان، بسیاری از مشکلات فلسفی و زبانی را حل کند. کوتاربینسکی، به عنوان یکی از نظریه پردازان برجسته این حوزه، ضمن توسعه این نظریه، با رویکردی انتقادی و همراه با بازنگری در شئ گرایی، آن را به ابزاری مؤثر برای تفکیک مسائل واقعی از شبه مسائل زبانی تبدیل کرد. مقاله حاضر به جای پرداختن به تمامی ابعاد شئ گرایی، بر دو محور اصلی تمرکز دارد: ارتباط میان زبان و هستی شناسی در نظریه شئ گرایی و نقش آن در حل شبه مسائل فلسفی. مقاله حاضر ضمن بررسی تطبیقی دیدگاه های برنتانو و کوتاربینسکی، تأثیر انتقادات وارده بر این نظریه و چگونگی تحول آن را تحلیل کرده و تفاوت های آن را با نظریه معنای فرگه و منطق مدرن نشان داده است. در نهایت، مقاله نتیجه می گیرد که شئ گرایی، با ارائه نگرشی یکپارچه و ساده به جهان، راه حلی نوین برای مواجهه با چالش های زبانی و هستی شناختی در فلسفه فراهم می کند.
بررسی روش های تدریس فعال برای درس زبان انگلیسی دوره متوسطه
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: زبان به عنوان توسعه یافته ترین ابزار ارتباطی در مرکز توجه قرار دارد. تدریس زبان انگلیسی به عنوان یک زبان میانجی و پرکاربرد در جهان همواره حائز اهمیت بوده است. در شرایط کنونی و با توجه به پیشرفت تکنولوژی آموزش، طراحی فضایی متناسب برای یادگیری و مطابق با روش های نوین آموزش، به عنوان عوامل و مولفه های محیطی، امری مهم در تعلیم و تربیت می باشد. روش های تدریس فعال تاثیر مهمی در بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان دارند و تعامل، مشارکت و انگیزه دانش آموزان در این گونه روش ها بیشتر خواهد بود. تعامل و مشارکت فرایندی اجتماعی است که بر روابط متقابل بین افراد و محیط اجتماعی آنها تمرکز دارد. روش ها : روش پژوهش کیفی از نوع سنتزپژوهی است که برای نگارش آن از 6 مرحله سنتزپژوهی کمک گرفته شده است. برای یافتن منابع مرتبط با موضوع پژوهش از کلیدواژه های انگلیسی، تدریس، تدریس فعال، دوره متوسطه، زبان استفاده شد. همچنین از پایگاه های اطلاعاتی پرتال جامع علوم انسانی، پایگاه اطلاعات علمی(SID)، magiran،sciencedirect ، noormags، google scholar، civilica، ieeexplore 46 مقاله و 2 کتاب مورد استفاده قرار گرفته اند. یافته ها: هدف از این پژوهش بررسی روش های تدریس فعال برای درس زبان انگلیسی دوره متوسطه می باشد. نتیجه حاصل از این پژوهش 4 مولفه اصلی و 8 مولفه فرعی بود.. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت که روش های تدریس فعال برای درس زبان انگلیسی در دوره متوسطه کارآمد بوده و باعث بهبود فرایند آموزش کلاسی می شود.
جامعه شناسی تصویر در «هزاره دوم آهوی کوهی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصویر در زبان باز می تابد و زبان پدیده ای اجتماعی است. به این اعتبار، تصویر همواره، ابزار بیان تجربه های اجتماعی گوینده است. اگر چه می توان تجربه ها را از رهگذر زبان ارتباطی انتقال داد، تصویر هم انتقال پیام را آسان و هم تأثیرگذاری آن را دو چندان می کند. شفیعی کدکنی، شاعری را از دهه چهل، یکی از دهه های پرتنش جامعه، آغاز کرد و به سرعت سردرگمی های اندیشه و بیان را پشت سرگذاشت و توانست در قلمرو شعر معاصر فارسی، جایگاهی رفیع بیابد، او نه تنها شاعر؛ بلکه محقق و شعر شناسی کم نظیر است. بنابراین هم در اعتلای فرم شعر، گام های موثری برداشت و هم به دلیل تجربه های زندگی، محتوای شعر را برای رهایی اندیشه مخاطب غنا بخشید. شفیعی در تحقیقات خویش بیش از هر چیز بر ساختار زبان شاعرانه، چه در شعر و چه در نثر، به ویژه نثر صوفیانه، تأمل کرده است. اما در همه حوزه هایی که به مثابه قلمرو تحقیق برگزیده، جانب جامعه شناسی آن را در نظر داشته است. زیرا به درستی بر این باور است که شعر برای خلوت و تنهایی نه؛ بلکه برای ائتلاف مردم و اعتلای فکری آنان سروده می شود. مقاله حاضر با بررسی برخی از تصاویر اجتماعی سروده های او در هزاره دوم آهوی کوهی بر آن است که جامعه گرایی او را در شعر باز نماید و گوشه هایی از عواطف انسانی و اجتماعی او را درباره جامعه دگرگون شده و راه گم کرده، نشان دهد. اطلاعات مربوط به مقاله با روش کتابخانه ای جمع آوری شده و داده های تحقیق با بهره گیری از روش کیفی تحلیل شده است
تمثیل ؛ قدرت زبان سعدی و زبان قدرت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
سعدی در اثر برجسته ی خود گلستان، قدرت خلاًقه ای را به میانجی تمثیل به نمایش می گذارد. شمول آگاهی سعدی بر ظرفیت های زبان فارسی، همراه با قدرت زبان آوری او جایگاه ویژه ای به این سخنور چیره دست بخشیده است. هنر تمثیل به طور اعم، از جمله در گلستان سعدی، افزون بر حوزه ی زیبایی شناسی، متضمن ابزار کارآمدی است در باور پذیری اندیشه ها و عقاید مختلف که طی آن خالق اثر، اقناع مخاطب را به مدد تمثیل محقق می سازد. هدف از این تحقیق، با رویکرد کیفی و به شیوه ی توصیفی- تحلیلی، عبارت است از ارزیابی یکی از ارکان بلاغت سعدی، یعنی انتخاب " تمثیل" به مثابه ی یک فرم در مقام گزاره ای هنری و موثر در کلام، به منظور نشان دادن ظرفیت های زبان سعدی و ارتباط آن با زبان قدرت. ضرورت این جستار آشنایی مخاطب با توانایی های گسترده ی زبان فارسی در خلق آثار برجسته و پیوند این زبان با عناصر زیبایی شناسی است در بازنمایی فرهنگ و مناسبات اجتماعی و تاریخی که از این منظر می تواند رهگشای تحقیقات مشابه باشد.
معناشناسی ساخت گرایانه
منبع:
مدیریت دانش اسلامی سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
171 - 193
حوزههای تخصصی:
زبان در اندیشه سوسور، أمری منفعل و نظامی جمعی و همگانی (نه اجتماعی) از نشانه هاست که مورد توافق اعضای جامعه بوده و همچون نرم افزاری روی ذهن اعضای جامعه نصب و تثبیت شده است. نشانه های زبان در نسبت با هم و تنها در درون یک نظام است که ارزش، نقش و معنای خاص خود را پیدا می کنند و در تقابل با هم قرار می گیرند؛ بنابراینوظیفه، نقش، ارزش و معنای یک نشانه را ساختار، قواعد و قراردادها هستند که تعیین می کند نه شکل، جنس و... آنها. در واقع این زبان است که با تمایزاتی که فراهم می کند، امکان سخن گفتن و اندیشیدن را فراهم می کند. به این ترتیب عامل و خاستگاه معنا در اندیشه ساخت گرایان زبان است، چیزی که باتوجه به ویژگی هایی که برایش برمی شمارند، قبل از سخن ور و ماتن وجود دارد. تحقیق حاضر با روش توصیفی_تحلیلی بر آن است تا ضمن توضیح معناشناسی ساخت گرایانه سوسوری، کاستی های این نوع از معناشناسی را مورد توجه قرار دهد. نتیجه تحقیق حاضر نشان می دهد که نظام نشانه شناسی ساخت گرای سوسوری، همانند فرهنگ لغتی است که با منطقی مکانیکی، دال ها را در یک نظام بسته همگانی بر مدلول ها پیوند می زند و در یک نظم ساختاری نشانه ها را از هم متمایز می کند. درنتیجه واژه را به عنوان واحد مطالعه معنی در نظر گرفته و دانش زبانی از دانش دایره المعارفی تفکیف می کنند. وقتی واحد مطالعه معنی را واژه در نظر بگیریم، واژه ها را پیش از اینکه در جمله قرار گیرند دارای معنی می دانیم، در صورتی که معنای واژه مستقل از بافتی که در آن بکار رفته و فضای حاکم بر آن و اطلاعات موجود در حافظه کاربران زبان قابل بررسی نیست
اندیشیدن کودک به مثابۀ مساله ای فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ذهن و اندیشیدن کودک و شیوه کارکرد آن مورد مطالعه علوم متفاوت، به ویژه روان شناسی کودک بوده است. فلسفه نیز به این موضوعات توجه دارد. اما توجه فلسفه به اندیشیدن کودک متمرکز بر این مساله نیست که کودک به چه مسائل فلسفی می اندیشد. توجه فیلسوفان بر اندیشه کودک تابع پاسخ به مسائل فلسفی است، مثل مساله چگونگی حصول معرفت، مساله نسبت معرفت با زبان و فرهنگ، و مساله امکان معرفت پیش از یادگیری زبان مادری. در پاسخ به چگونگی امکان معرفت، فیلسوفان و معرفت شناسان به ماهیت سوژه (صاحب تجربه) توجه کردند و در سنت تجربه گرایی جریانی شکل گرفت که در جوهر بودن ذهن فردی تردید ایجاد کرد و به تبع آن، زبان را به مثابه هویت سوبژکتیو جمعی در فرایند معرفت معرفی کرد. در نتیجه، این جریان فلسفی کودک را پیش از ورود به قلمرو زبان مادری، فاقد معرفت و اندیشه دانست. در این مقاله فرایند تاریخی مذکور را از فیلسوفان کلاسیک مدرن تا کواین و ویتگنشتاین دنبال می کنیم، و مسایل مذکور را بررسی خواهیم کرد. روش این پژوهش کتابخانه ای و مبتنی بر متون فلسفی و تحلیل آنها است و آشکار خواهد شد که تامل در باب اندیشه کودک چگونه می تواند به پاسخ به برخی مسائل فلسفی بیانجامد.
ماهیت شعر و تفکر شاعرانه از منظر هیدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هیدگر با التفات به موضوع زبان در دوران متأخر حیات فکری خود، برخلاف اغلب فیلسوفان قاره ای، در حوزه ای قدم نهاد که عمدتاً در قرن بیستم محل توجه فیلسوفان تحلیلی واقع شده بود. هیدگر ضمن تأکید بر خاصیت آشکارساز زبان در قیاس با کارکرد ارتباطی آن، زبان را به مثابه یکی از انحاء آشکارگی وجود، رهین شعر می انگارد. شعر از منظر هیدگر نمایش رخداد حقیقت در ساحت زبان است. حقیقت اشیاء آنگاه که در شعر انعکاس می یابد، زبان را ممکن می سازد و به تفکر اصیلِ وجوداندیش مجال بروز می دهد. بر این اساس، عقل و تفکر فلسفی، ذاتی شاعرانه می یابد. پیوند میان شعر و تفکر که عمدتاً از دهه سوم قرن بیستم در آثار هیدگر پدیدار می شود به گونه ای از تفکر موسوم به تفکر شاعرانه موضوعیت می بخشد. تفکر شاعرانه به مثابه سازوکاری در جهت تقرب به امر رازآمیز، مواجهه ای شهودی با امر مقدس را سامان می بخشد و اینچنین در پرتو گوش سپاری به خطابات وجود، مجالی برای آشکارگی آن از رهگذر زبان فراهم می آورد. فهم دقیق ماهیت شعر و تفکر شاعرانه نزد هیدگر، موقوف آشنایی با مفاهیم دیگری در فلسفه متأخر او است که از میان آنها دوگانه های «اقامت گزیدن بی خانمانی» و «وارستگی جنون» در این مقاله محل بحث واقع شده است.
جایگاه معنوی رنگ آبی در کتیبه های معماری اسلامی ایران از قرن دوم تا هشتم ه.ق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
199 - 215
حوزههای تخصصی:
این مقاله مطالعه ای است پیرامون تزیینات وابسته به معماری که در آن رنگ مهم ترین عامل بررسی است. مسئله اصلی آن است که جز استفاده فراوان از رنگ آبی چه شواهد دیگری برای نشان دادن اهمیت آن وجود دارد. هدف از این پژوهش مشخص کردن رنگ ارجح در کتیبه نویسی و دلایل استفاده از آن با کمک تعداد بناهای باقی مانده به سبک نقاشی دیواری در ایران است. سؤال های پژوهش عبارت اند از: 1. آیا ارتباطی معنادار بین مضمون و رنگ در کتیبه های منقوش بر دیوار وجود دارد؟ 2. در صورت ارجح بودن یک رنگ دلایل احتمالی آن چه می تواند باشد؟ روش تحقیق پژوهش حاضر به صورت همبستگی و شیوه جمع آوری اطلاعات به طریق اسنادی و میدانی بوده است. نتایج پژوهش نشان داد هنرمند در تمامی مواقع جز مواردی محدود که دلایلی قابل قبول داشته است برای بیان ارزش های معنوی و الهی کتیبه های مذهبی، در نگارش و یا پس زمینه از رنگ آبی استفاده کرده که یکی از دلایل آن گران بها و ارزشمند بودن لاجورد بوده است. نکته برجسته در انتخاب رنگ کتیبه ها توجه به مسئله نوع زبان بود. شاهد این رخداد به طور یکجا در کتیبه های فارسی و عربی قلعه افراسیاب قابل مشاهده است که هنرمند برای کتیبه با زبان فارسی و مضمون شعر از رنگ غیرآبی و برای کتیبه با مضمون مذهبی و زبان عربی از رنگ آبی که نشانگر کلام الهی و زبان قرآن می باشد، استفاده کرده است. به احتمال فراوان نزدیک ترین فرهنگ تأثیرگذار بر این روش تزیینات مانویان هستند. همچنین برای مشخص کردن سهم عرفان و عقاید اسلامی نیاز به تحقیقات بیشتر وجود دارد.
نقش رسانه ای گرافیک در هماهنگ سازی الگوی تداعیِ معانی با اشکال بیان و انواع ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۳۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
19 - 32
حوزههای تخصصی:
هماهنگ سازی بین عناصر یک بیان هنری، عامل مهمی است که می تواند در نسبت میان زبان ادبی و تصویری و تقویت نقش رسانه ای آن ها نمود یابد. در این میان، گرافیک در قالب زبان تصویری، با وام گرفتن از برخی خصوصیات ادبیات، از قبیل برقراری نسبت با اشکال بیان و انواع ادبی، قابل توجه است؛ منظور از اشکال بیان، مقوله های اقتباسی از انواع علم بیان چون مجاز، تشبیه، استعاره و کنایه می باشد و روایت تصویر نیز در انواع ادبیِ حماسی، غنایی، نمایشی و تعلیمی قابل تعبیر بوده که از جمله وجوه اشتراک بین ادبیات و گرافیک به نظر می رسد. پژوهش حاضر با هدف تبیین ویژگی های گرافیک به مثابه اثر ادبی، پرسش از چگونگی هماهنگ سازی میان فرم های کلامی و تصویری دارد. لذا به روش توصیفی - تحلیلی و با استفاده از منابع مکتوب و اسناد تصویری به شیوه کیفی و گزینش هدفمند، در تبیین نسبت میان گرافیک و ادبیات در هماهنگ سازیِ الگوهای تداعی معانی با اشکال بیان و انواع ادبی در قالب پوسترهای سینمایی اهتمام می ورزد. نتایج نشان می دهد که ابعاد روایی ایراد معنا در انواع ادب حماسی، غنایی، نمایشی و تعلیمی به ترتیب در هماهنگی با اشکال بیان چون الگوهای تباین، مجاورت، مشابهت و تداعی آزاد نمود یافته و گویی گرافیک به مثابه اثری ادبی لب به سخن می گشاید.
الگوهای زبانی مدیران برای کسب مشروعیت در سازمان های بزرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت بهبود و تحول سال ۳۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۴
147 - 176
حوزههای تخصصی:
دیدگاه استراتژی در مقام عمل یکی از دیدگاه های نو و در حال توسعه در حوزه ی استراتژی پژوهی است. این نگاه تأکید فراوانی بر مطالعه ی زبان و گفتمان در قلمروهای خُرد و موضعی دارد. مطالعه پیش رو با اتکا بر این رویکرد و با استفاده از تحلیل مضمون به دنبال بررسی چگونگی بهره گیری مدیران ارشد فعال در سازمان های بزرگ ایران از زبان برای کسب مشروعیت بیشتر است. یافته های پژوهش پس از تحلیل ۴۳ مصاحبه مربوط به ۳۱ نفر(جامعه: ۵۹ نفر) از مدیران ارشد سازمان های بزرگ ایران(۱۰۰ شرکت برتر فهرست سازمان مدیریت صنعتی) به اشباع رسیده اند. نمونه ها از ترکیبی از نمونه گیری های در دسترس، هدفمند و نظری حاصل شدند. برای اعتبارسنجی پژوهش از ضریب کاپا(توافق دو کدگذار) بهره گرفته شد؛ عدد آن ۷۴/۰ شد. در گام نخست کدگذاری ۶۱ کد باز شناسایی شد. در نهایت و به عنوان نتیجه گام دوم یا همان کدگذاری محوری، مشخص شد که مدیران سازمان های بزرگ ایرانی جهت مشروعیت بخشی به خود، تصمیمات و اقدامات شان از شش الگوی زبانی «علم، اخلاق، وابستگی، تمایز، نظم و آینده» به طور پیوسته در گفته ها، مصاحبه ها، سخنرانی ها، و مانند آن ها بهره می گیرند و آن ها را نهادینه ساخته اند. این الگوهای زبانی گاهی نقشی سازنده و کارکردی و بسیاری اوقات نیز سهمی مخرب و غیرکارکردی دارند.
شکسته نویسی در ترجمه: مطالعه موردی رمان ماجراهای هاکلبری فین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال ۵۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
132 - 161
حوزههای تخصصی:
تعیین مرز شکسته نویسی در زبان فارسی همواره مورد مناقشه بوده است و در ترجمه که مترجم با دو زبان سروکار دارد نمود بیشتری پیدا می کند. مطالعه حاضر با رویکردی توصیفی - مقایسه ای در تحقیق کیفی از نوع موردپژوهی و با استفاده از نمونه گیری هدفمند و بر مبنای اصول شکسته نویسی طبیب زاده به بررسی 15 ترجمه از رمان «ماجراهای هاکلبری فین» می پردازد تا به راهکارهای مترجمان در انتقال افت وخیز کشمکش های طبقانی میان فرادستان و فرودستان به واسطه استفاده آنان از زبان پی ببرد. بررسی 15 ترجمه مذکور روشن ساخت که هرگاه مترجمان با به کاربردن واژگان و نحو محاوره، متن را به گفتگو نزدیک کرده اند ترجمه انسجام زبانی بیشتری دارد و هرگاه مترجمان به طور افراطی جهت نشان دادن طبقه اجتماعی فرودستِ قهرمانِ داستان، واژگان شکسته به کار برده اند رسایی و روانی متن را مختل کرده اند که همین امر نهایتاً با معرفی واژگان نامأنوس، می تواند به آسیب جدی به زبان فارسی بینجامد.
از نگاه ایجابی به شعر و شاعران عرفانی تا نگاه سلبی به شعر و شاعران مدرن در تأملات فلسفی احمد فردید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله شناخت و ماهیت شعر موضوعی دیرینه است که اندیشمندان جهان را به خود مشغول داشته است. در سنت فلسفی غرب از افلاطون و ارسطو از یک سو، و در سنت شرق از فارابی و ابن سینا تا عصر حاضر در باب ماهیت و شناخت شعر دیدگاه های سلبی و ایجابی زیادی مطرح شده است. از میان فیلسوفان ایرانی که در دوره معاصر نگاه فلسفی به شعر و شاعران داشته، احمد فردید است. فردید در نگرش خویش نسبت به شعر تحت تأثیر سه آبشخورِ: حکمت انسی، عرفان ابن عربی و اندیشه های هایدگری است. وی براین اساس، تاریخ را به پنج دوره پریروز، دیروز، امروز، فردا و پس فردا تقسیم می کند. دوره پریروز و پس فردا، به دلیل خاستگاه و غایت الهی، دوره های آرمانی فردید محسوب می شوند؛ اما دوره های دیگر در نگاه وی چندان اعتبار و اهمیتی نمی یابند. در نظر وی، باتوجه به گذشت زمان و فاصله گرفتن از تاریخ پریروز، زبان از خاستگاه الهی خود خارج شده و به صورت ابزار و وسیله تنزل پیدا کرده است. بنابراین، به دلیل اینکه شاعران کلاسیک، افرادی همچون حافظ، مولانا، جامی و شبستری با زبان اشارت، امکان بازگشت به تاریخ پریروز و احیای تاریخ پس فردارا برای انسان فراهم می کنند، شعر و شاعران آرمانی وی محسوب می شوند. همچنین، شعر این شاعران به دلیل دربرداشتن حکمت، به مثابه نیروی رهایی بخش انسان از دوره عسرت نقش آفرینی می کنند و حتی در دوره مدرنیته نیز در مقابل نیست انگاری بشارتی به سوی پس فردا می دهند؛ اما در دوره جدید با ظهور متافیزیک و میدان داری نفس اماره، شعر و شاعران نقش و رسالت دیرین خود را از دست داده اند. براین اساس، شاعرانی همچون نیما یوشیج، سهراب سپهری، فروغ فرخزاد، شاملو و... به دلیل آنکه شعرشان بر مبنای نفس اماره و زبان عبارت استوار است، در چشم و دل فردید ارج و اعتباری پیدا نمی کنند؛ ازاین رو، به طورکلی، فردید شاعران مدرن را از مدینه فاضله خویش بیرون می کند.
بررسی زبان، تصویر و عاطفه در شعر رودکی سمرقندی
منبع:
نقد، تحلیل و زیبایی شناسی متون سال ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۶
120 - 151
حوزههای تخصصی:
رودکی سمرقندی از پیشگامان شعر فارسی و سبک خراسانی به شمار می رود. شیوه سرایش شعر رودکی، مبتنی بر سادگی معنی و روانی لفظ است. تز و بنیاد اصلی شعر سبک خراسانی و به طور مشخص، رودکی، بر بیانِ مفهوم در ساده ترین صورت زبانی ممکن و خالی از هر گونه تعقید و پیچیدگی استوار است. هدف اصلی پژوهش، مطالعه و بررسی کمیت و کیفیت کاربست و به کار گیری سه عنصر زبان، تصویر و عاطفه در کلام این سراینده است. روش تحقیق، توصیفی – تحلیلی است که البته در بحث تصاویر شاعرانه، بسامد کمی اشعار نیز مورد آگاهی و توجه قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که یکی از خصوصیات زبانی شعر رودکی که آن را به زبان مردم نزدیک می سازد، کوتاهی جملات است . جمله ها، از منظر نحوی ، کوتاه هستند و انتقال از دال به مدلول برای خواننده و مخاطب شعر، به سهولت انجام می پذیرد. به لحاظ کاربرد صور خیال و ایماژ، شگرد «تشبیه » با ۱۸۸مرتبه استفاده، بیشترین مورد بهره گیری (۵۲ درصد از حجم نمودار) و به تبع بالاترین نقش را در آفرینش تصویرهای پدر شعر فارسی دارد و از پس ِ آن شگردهای «کنایه » با ۹۶ بار بهره گیری (۲۶ درصد) و «استعاره مصرّحه» با ۴۶ مرتبه استفاده (۱۳ درصد) در رتبه های بعدی قرار می گیرند. همچنین مشخص گردید که بُن مایه عاطفه نیز در سروده های استاد سمرقندی، به دو شیوه فردی(احوال عاشق و معشوق) و اجتماعی(توصیف و مدح) نمود پیدا کرده است.
بلاغت تکرار در غزل سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
35 - 55
حوزههای تخصصی:
تکرار یا تکریر یکی از ویژگی های کلام است که در سطوح گوناگون معنایی، نحوی، واژگانی و آوایی قابل بررسی است. تکرار گاه اسباب ابتذال سخن است و گاه موجب اعتلای آن؛ لذا صرف وجود تکرار مایه سستی یا قوت کلام نیست و بسته به عوامل گوناگون قابل نقد و سنجش است. در کتب بلاغی قدیم، تکرار بیشتر در علم معانی و کمتر در حوزه بدیع مطمح نظر بوده است. در پژوهش های امروزین به تکرار، به عنوان یک صناعت ویژه، جدا از آرایه هایی چون واج آرایی، جناس یا امثال آن، کمتر پرداخته شده است. درحالی که این ویژگی، یکی از عناصر سبک ساز در آثار برخی شاعران است. سعدی از جمله سخنورانی است که تکرار –به ویژه واژگانی- در سخن او عنصری برجسته است و نقش مهمی در سخن سرایی و بلاغت وی دارد؛ اما به طور بایسته به این وجه از سخن سعدی توجه نشده است. این تحقیق در پی آن است که به رموز هنری تکرار به عنوان یک صناعت ادبی در غزل سعدی بپردازد. بدین منظور، کیفیت تکرار واژه ها در غزل سعدی در قالب دوازده شیوه و شگرد دسته بندی شد. این دسته بندی نشان می دهد که سعدی با کاربرد ترفندهای دوازده گانه موردنظر این پژوهش، در 72 درصد از موارد تکرار بلاغی ساخته است و در 28 درصد موارد نیز تکرار ساده. همچنین عمده تکرارهای او جزو مقوله دستوری اسم است و از آن میان «دل»، «سر» و «دوست» به ترتیب پربسامدترین آنها هستند.
پدیدارشناسی زبان در شعر عرفانی بر مبنای آرای مرلوپونتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۴ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۷
337 - 358
زمینه/هدف: مرلوپونتی زبان را به مثابه شناخت می داند و میان تفکر، زبان و بدن نوعی همبستگی قائل است. در نزد او، کلیه نشانه ها و قراردادهای زبانی انباشتی از پیش موجود و محصول تفکر و کنش بیانی یک جهان-فرهنگ است و تن-سوژه با «درک تنانه» و «کاربرد فردی» آن را پرمعناتر و گسترده تر می کند. این مقاله ضمن بررسی پدیدارشناسی زبان در نزد مرلوپونتی، تلاش دارد تا زبان استعاری-تمثیلی شعر عرفانی را بر اساس آرای این فیلسوف فرانسوی پدیدارشناسی کند.روش/رویکرد: این مقاله با تکیه بر مؤلفه های استخراجی از آراء پدیدارشناسانه-زبان شناختی مرلوپونتی، به مطالعه زبان استعاری شعر عرفانی ایران می پردازد. جامعه آماری این پژوهش، اشعار عرفانی شعرایی نظیر مولوی، حافظ و عراقی است و نگارنده به صورت هدفمند 30 بیت از این اشعار را جهت مطالعه و استناد برگزیده است.یافته ها/نتایج: با تکیه بر پدیدارشناسی زبان در نزد مرلوپونتی، عارف نمی تواند به صورت کامل از سیطره زبان-جهان سنت برهد، ولی او با تنیدن در مولفه های اعتقادی جهانِ سنت و محدودیت های زبانی آن، فردیت خویش را -با توجه به قدرت خلاقه تن روان در ادراک و به کارگیری جریان زبان- در اثر بروز می دهد. او به مدد زبان استعاری خود، می تواند هر مضمون را برای توصیف حالات درونی یا رابطه عاشقانه خود با حق در شعر خویش به تمثیل گیرد و ضمن گسترش دلالت ها در مضامین و نمادهای عرفانی، معانی را به هم سوق و پیوند دهد تا در آخر مقصود زبان-جهانِ سنت را متذکر شود: یعنی معنای فرابود و فراگیر حق در کائنات.
مقایسه کیفیت زبان و تصویرهای شعری ناصرخسرو و عطّار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر ناصرخسرو مشحون از ادلّه عقلی، مباحث مذهبی، مواعظ و حِکَم و... است که به کلام او رنگ وبویی فلسفی و تا اندازه ای پیچیده داده است. ازسوی دیگر، عطار در آثارش کوشیده تا با زبانی ساده و عاری از زرق وبرق و پیرایه های چشمگیر، میراث تصوف خراسان و میراث شعر پیش از خود را در هیئتی متفاوت عرضه کند. پرسش این جستار آن است که آیا سادگی یا پیچیدگی زبان در سادگی یا پیچیدگی سازه تصویرهای شاعرانه نقش دارد؟ پژوهش حاضر، که به روش کمّی و آماری نوشته شده است، به بررسی آماری و مقایسه ای ساختمان تصویرهای شعری ناصرخسرو و عطار می پردازد. نتایج این تحقیق نشان می دهد ساده یا پیچیده بودن زبان شاعر ارتباط چندانی با سازه تصویرهایش نخواهد داشت؛ به بیانی دیگر، صرفاً به دلیل سادگی یا دشواری کلام شاعر نمی توان هندسه تصویرهای او را نیز ساده یا پیچیده دانست. زبان شعر ناصرخسرو دشوار و پیچیده است، اما این ویژگی بر هندسه تصویرهای شعر او تأثیر بسزایی نداشته و بیشتر تصویرهای شعر او از نوع ساده و به دور از پیچیدگی است. ازسوی دیگر، سازه تصویرهای شعری عطار، با وجود سادگی زبان و ظاهر، دارای پیچیدگی ظریف و باریکی است که جز با تجزیه مصالح بلاغی به کاررفته در بنای تصویرها نمی توان به شبکه درهم تنیده و رابطه اجزا با یکدیگر پی برد؛ به بیانی، زبان عطار ساده و تصویرهای او پیچیده است.
حق بر ترجمه در حقوق کیفری ایران؛ واکاوی چالش ها از تقنین تا اجرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های حقوق کیفری بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
83 - 114
حوزههای تخصصی:
گفت وشنود قضایی به عنوان بیان مناقشه قضایی در دادرسی های کیفری ایران به زبان رسمی (فارسی) سازماندهی می شود. به منظور رعایت اصل قضایی استماع (audi alteram partem)، زمانی که متهم به زبان دیگری صحبت می کند و زبان دادرسی را درک نمی کند یا دارای اختلالات شنوایی یا گفتاری است، لازم است که گفت وشنود با کمک مترجم بازسازی شود. پرسش اصلی این است که حق بر ترجمه در نظام کیفری ایران به چه صورت و از طریق چه سازوکارهایی تضمین و حمایت می شود؟ رویه قضایی تا چه حدی از این حق شکلی حمایت نموده است؟ در نهایت، موانع و چالش های این حق در عمل کدام اند؟ مجموعه ای از مقررات حقوقی و رویه قضایی، حق ترجمه را به ارتباطات شفاهی اقلیت های ناتوان زبانی در دادرسی های کیفری محدود ساخته و از ارتباطات مکتوب غفلت ورزیده است. این نگاه نه تنها اصل تناظر را نقض می کند، بلکه با ایجاد شکاف اطلاعاتی، حق دفاع مؤثر متهم را به حاشیه می برد. نگارنده با اتکا به قاعده فقهی نفی عسر و حرج و اصل عقلانیِ تفسیر حقوقی به نفع متهم، بر این باور است که ترجمه چنین اسنادی در مواردی که مستقیماً به اتهام مرتبط اند، نه یک امتیاز بلکه تکلیف دستگاه قضایی و عاملی تعیین کننده برای برخورداری متهم از یک محاکمه واقعاً منصفانه است. حضور مترجم، حافظِ حقوق شخص متهم و ضامن مشارکت مؤثر وی در محاکمه و حسن اجرای عدالت است، اما با وجود چالش های عملی - اجرایی و قانونی - قضایی، صرف این شناسایی همیشه منجر به عدالت زبانی نمی شود.
بازخوانی میراث ویتگنشتاین و قاضی سعید قمی در بستر علوم انسانی تاملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت ناپذیری خدا یکی از پرسش های بنیادین فلسفه دین است. این مقاله با مقایسه دیدگاه های لودویگ ویتگنشتاین و قاضی سعید قمی، به تحلیل چالش های معرفتی مرتبط با این مسئله می پردازد. ویتگنشتاین، با تاکید بر محدودیت های زبان در توصیف حقایق متافیزیکی، شناخت خداوند را فراتر از امکانات زبان انسان می داند. در مقابل، قاضی قمی با تاکید بر اهمیت فهم صحیح از منابع دینی، معتقد است که شناخت خداوند از طریق تعمق در این منابع ممکن است، اما آمیختگی آن با عقاید بشری می تواند به سوء تفاهم در دین منجر شود. این مقاله با بررسی دقیق آثار هر دو فیلسوف، نشان می دهد که گرچه هر دو به محدودیت های معرفت شناختی در شناخت خداوند اذعان دارند، اما تفاوت های بنیادینی در مفهوم شناخت، رویکرد به دین و پیامدهای اعتقادی دارند. این مقایسه به فهم عمیق تری از چالش های موجود در شناخت ناپذیری خدا در دو سنت فلسفی شرق و غرب کمک می کند.