آرشیو

آرشیو شماره‌ها:
۲۹

چکیده

هیدگر با التفات به موضوع زبان در دوران متأخر حیات فکری خود، برخلاف اغلب فیلسوفان قاره ای، در حوزه ای قدم نهاد که عمدتاً در قرن بیستم محل توجه فیلسوفان تحلیلی واقع شده بود. هیدگر ضمن تأکید بر خاصیت آشکارساز زبان در قیاس با کارکرد ارتباطی آن، زبان را به مثابه یکی از انحاء آشکارگی وجود، رهین شعر می انگارد. شعر از منظر هیدگر نمایش رخداد حقیقت در ساحت زبان است. حقیقت اشیاء آنگاه که در شعر انعکاس می یابد، زبان را ممکن می سازد و به تفکر اصیلِ وجوداندیش مجال بروز می دهد. بر این اساس، عقل و تفکر فلسفی، ذاتی شاعرانه می یابد. پیوند میان شعر و تفکر که عمدتاً از دهه سوم قرن بیستم در آثار هیدگر پدیدار می شود به گونه ای از تفکر موسوم به تفکر شاعرانه موضوعیت می بخشد. تفکر شاعرانه به مثابه سازوکاری در جهت تقرب به امر رازآمیز، مواجهه ای شهودی با امر مقدس را سامان می بخشد و اینچنین در پرتو گوش سپاری به خطابات وجود، مجالی برای آشکارگی آن از رهگذر زبان فراهم می آورد. فهم دقیق ماهیت شعر و تفکر شاعرانه نزد هیدگر، موقوف آشنایی با مفاهیم دیگری در فلسفه متأخر او است که از میان آنها دوگانه های «اقامت گزیدن بی خانمانی» و «وارستگی جنون» در این مقاله محل بحث واقع شده است.

تبلیغات