مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
شهر هوشمند
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری دوره ۱۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۶
113 - 142
حوزههای تخصصی:
امروزه استفاده از سیستم موقعیت یاب جهانی GPS برای حمل ونقل درون و برون شهری امری لازم و غیرقابل انکار است. ارزیابی قابلیت اطمینان و پایداری مسیر های اتوبوس درون شهری به عنوان یک موضوع مهم مطرح شده است که تأثیر زیادی بر کیفیت خدمات اتوبوس رانی می گذارد. در این پژوهش از داده های سیستم موقعیت یاب جهانی GPS که مربوط به سامانه اتوبوس رانی شهر یزد است، برای ارزیابی قابلیت اطمینان و پایداری در اتوبوس های شهری برای نقل و انتقالات درون شهری استفاده شده است. یکی از اهداف مورد بررسی در این پژوهش، بررسی پارامتر های تأثیرگذار بر حرکت دسته ای و تحلیل پایداری سیستم و همچنین قابلیت اطمینان سیستم حمل ونقل عمومی است. در این پژوهش زمان سفر بخش، زمان توقف، سرفاصله و حرکت دسته ای از نظر زمانی و مکانی مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته است. در واقع بررسی می شود که در دوره های زمانی مختلف روز، وضعیت وقوع حرکت دسته ای و پایداری و همچنین قابلیت اطمینان چگونه است. در این پژوهش از روش های پیش بینی رگرسیون خطی، رگرسیون بردار پشتیبان، جنگل تصادفی و رگرسیون تقویت شده گرادیان برای پیش بینی قابلیت اطمینان و بررسی پایداری مسیر های سفر اتوبوس استفاده شده است. مدل رگرسیون تقویت شده گرادیان برای پیش بینی قابلیت اطمینان مسیر سفر اتوبوس و همچنین جهت پیش بینی سرفاصله خطای کمتر و عملکرد بهتری را نسبت به بقیه مدل های پیش بینی داشته است. نتایج این پژوهش به برنامه ریزان شهری در درک پایداری ایستگاه ها، شناسایی نقاط کلیدی که بر پایداری ایستگاه ها تأثیر می گذارد، شناسایی ایستگاه های کلیدی و ارائه بهتر خدمات حمل ونقل در آینده، جهت کاهش زمان انتظار مسافران کمک می کند.
راهبردهای حل تعارضات میان کنشگران حکمرانی شهر هوشمند
منبع:
حکمرانی متعالی سال ۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۲
123 - 142
حوزههای تخصصی:
تعدد کنشگران در عرصه حکمرانی شهر هوشمند و عدم ارتباط مناسب بین آنها موجب ایجاد تعارضات گوناگون بین کنشگران می گردد. راهبردهای ارائه شده برای حل تعارضات میان سازمانی عمدتاً به دلیل عدم ارتباط مناسب بین سازمان ها مؤثر واقع نمی شوند و نیاز به راهبردهایی بومی و برآمده از مجموعه ای از خبرگان این حوزه است. هدف پژوش حاضر ارائه راهبردهای حل تعارضات میان کنشگران حکمرانی شهر هوشمند در شهر تهران می باشد. روش پژوهش این مطالعه عبارتست از آمیخته اکتشافی که تلفیق دو روش تحلیل مضمون بر اساس مصاحبه با خبرگان و مدل سازی ساختاری تفسیری می باشد. جامعه آماری این پژوهش عبارتست از مدیران و خبرگان حوزه شهری در تهران که از طریق روش نمونه گیری هدفمند و حجم نمونه در روش تحلیل مضمون هشت نفر و در روش مدل سازی ساختاری تفسیری 13 نفر می باشد. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته است. یافته پژوهش مدلی چهار سطحی می باشد. سطح اول مدل شامل مضمون های « شفافیت روابط مالی بین کنشگران»، «ایجاد درآمد پایدار برای اداره شهر»، «تعریف خروجی های سیستم» و «داشتن سیاست شهری پایدار»، سطح دوم شامل مضمون های «طراحی نهادهای میانجی گر» و «سطح بندی و هدایت تعارضات»، سطح سوم شامل مضمون های «استفاده از ارتباطات غیر رسمی» و «استفاده از شوراهای مشورتی» و در نهایت سطح چهارم شامل مضمون «ایجاد کمیته ملی و کمیته های استانی» است.
تدوین نظام حکمرانی شهر هوشمند (مورد مطالعه: شهر تهران)
منبع:
حکمرانی متعالی سال ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۶
133 - 154
حوزههای تخصصی:
حکمرانی شهر هوشمند به عنوان یک شبکه مشارکتی از سازمان های دولتی و ذینفعان خارجی از جمله شهروندان و یک سیستم اجتماعی-فن آورانه در نظر گرفته می شود. در زمینه شهرهای هوشمند، حکمرانی شهر هوشمند یک مسئله کلیدی است. هدف پژوش حاضر تدوین نظام حکمرانی شهر هوشمند در شهر تهران می باشد. روش پژوهش این مطالعه عبارتست از روش تحلیل مضمون. جامعه آماری این پژوهش عبارتست از مدیران و خبرگان حوزه شهری در تهران که از طریق روش نمونه گیری هدفمند و حجم نمونه تحقیق هشت نفر می باشد. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته است که از طریق کدگذاری تفسیری مورد تحلیل قرار می گیرد. بر مبنای کدگذاری باز در ابتدا 397 کد پایه از مصاحبه های پیاده شده استخراج گردید و با استفاده از بررسی چندگانه و ادغام مضامین با مفاهیم مشترک تعداد 253 «مضامین پایه ای» اصلی استخراج شد، در نهایت 25 مضمون فراگیر شناسایی گردید و کدگذاری تفسیری انجام گردید. نتایج پژوهش حاکی از آن است که نظام حکمرانی شهر هوشمند در تهران شامل پنج مؤلفه اصلی از جمله پیش شرط ها، حکمرانی شهری، اجزای شهر هوشمند، اقدامات در حوزه قانون و خط مشی ها، تعیین خروجی مورد انتظار و سه عامل زمینه ای از جمله عوامل نهادی، انسانی و فنی است.
تببین عوامل مؤثر بر شهر هوشمند با تأکید بر اجتماع دانشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
71 - 95
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: با ترکیب دانش(شهروندان) و تکنولوژی هوشمند، می توان شهرها را به مکان هایی تبدیل کرد که از خدمات بهتری برخوردار باشند، محیط زیست را حفظ کنند، اقتصاد را ترقی دهند و توانمندی های اجتماعی و فرهنگی جامعه را بهبود بخشند. این تبیین نقش مهمی در ساختاردهی شهرهای آینده و بهبود کیفیت زندگی شهروندان ایفا می کند.هدف: این مقاله در پی آن است با مرور مطالعات انجام شده در خصوص شهر هوشمند و اجتماع دانشی( 72 مقاله) به مقایسه و تحلیل متغیرها و روش ها در مقیاس ها و رویکردهای به کار گرفته شده بپردازد. روش: روش تحقیق به کار رفته در این پژوهش "روش فراترکیب " بوده است. این روش در راستای دستیابی هدف بررسی عوامل مؤثر بر خلق شهر هوشمند با تأکید بر اجتماع دانشی به کار گرفته شده است.یافته ها: نتای ج نش ان می دهد؛ چارچ وب نظ ری و تحلی ل هوشمند دانشی، مفهوم ی چندرش ته ای اس ت ک ه پایه های مفه وم و بس ط نظ ری آن، از حوزه های مطالعات ی تح ت س یطره شهر هوشمند، شهر دانش پایه، اجتماع دانشی، جامعه اطلاعاتی، شهر یادگیری، مکان دانشی منت ج ش ده اس ت. تحلیل مقالات بین سال های 2000 تا 2023 در این حوزه انتشار یافته اند، نشان داد مطالعات صورت گرفته عمدتا در قالب 5 مولفه به موضوع " شهر هوشمند با تاکید بر اجتماع دانشی" پرداخته اند: حکمرانی، اقتصاد، محیط، فرهنگ و فناوری. نتیجه گیری: از ارزیاب ی یکپارچ ه یافته های پژوه ش می توان اس تنباط ک رد ک ه ن ه تنه ا درک مفه وم شهر هوشمند دانشی در پژوهش های داخل ی ب ه کفای ت رخ ن داده اس ت، بلک ه به واسطه مطالع ات س طحی و ع دم درک مناس ب از مفاهی م بنیادی ن از اجتماع دانشی، نی از ب ه مطالع ه عمیق تر در ای ن ح وزه وج ود دارد. در پایان چارچوب نظری شهر هوشمند با تاکید بر اجتماع دانشی برگرفته از یک بررسی یکپارچه آورده شده است.
الزامات راهبردی ارتقاء ظرفیت خودسازماندهی شهرها در راستای هوشمندسازی؛ مطالعه موردی: کلانشهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، شهرهای هوشمند، پارادایمی نوین در نظام شهرسازی دنیا محسوب می گردند؛ که مبتنی بر قابلیت های فناوری اطلاعات و ارتباطات، سعی در ارتقای کیفیت زندگی در شهرهایی را دارند؛ که در میان معضلات متعدد؛ با ابعاد اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و غیره غوطه ور هستند. اما شهر هوشمند، پدیده ای جامع، چند بعدی و پیچیده؛ و مبتنی بر پارادایم برنامه ریزی شهری در چهارچوب نظریات نوین پیچیدگی و آشوب است؛ که می توان با تکیه بر این پارادایم، به برنامه ریزی و مدیریت موفق پدیده نوین شهرهای هوشمند پرداخت. در این راستا، پژوهش حاضر از منظر نظریه نوین آشوب، به هدف تدوین الزاماتی راهبردی در راستای تحقق شهر هوشمند اهواز به تحقیق پرداخته است. این مقاله در زمره پژوهش های کاربردی- توسعه ای محسوب می گردد؛ که سوال محور بوده و به صورت اکتشافی، با بهره گیری از روش گردآوری داده های اسنادی- کتابخانه ای و پیمایشی؛ و با استفاده از روش های تحلیل عاملی اکتشافی، آزمون آماری تی به صورت تک نمونه ای و همچنین آزمون آماری رتبه بندی فریدمن در نرم افزار SPSS، انجام یافته است. ابزار پیمایش، پرسشنامه لیکرت 5 درجه ای بوده است که روایی محتوایی نهایی آن با نظر اساتید و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ 0/906 تائید گردید. جامعه آماری، کارشناسان نهادهای دخیل در فرآیند هوشمندسازی کلانشهر اهواز می باشند. روش نمونه برداری، تلفیقی از روش های گلوله برفی خوشه ای و شبکه ای نظارت شده در دسترس بوده است؛ که در نهایت 380 پرسشنامه تکمیل گردید. کفایت تعداد نمونه ها با روش KMO تائید گردید. بر اساس یافته های تحقیق، شاخص های 37 گانه ای در چارچوب مولفه های دهگانه شناسایی شد. سپس وضعیت شاخص ها و مولفه های شناسایی شده در شرایط کنونی کلانشهر اهواز ارزیابی گردید؛ در نهایت نیز، با بهره گیری از نتایج تحقیق، در هفت محور الزاماتی راهبردی تدوین شد.
انگاره های سیاستگذاری مطلوب هوشمند شهری با تاکید بر اینترنت اشیاء به مثابه قدرت نرم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۴
93 - 112
حوزههای تخصصی:
یکی از مفاهیم جدید و مولفه های قدرت نرم جهت مقابله با چالش های کنونی شهرها در عرصه های مختلف(رشد جمعیت شهری، افزایش شهرنشینی و ...) شهر هوشمند است و از مهمترین نیازهای ایجاد یک ساختار هوشمند، داشتن زیر ساخت مناسب ارتباطات و مخابرات است. نتایج بررسی در زمینه شاخص های شهر هوشمند مبتنی بر حکمروایی در شهر تهران نشان می دهد که دو بعد اساسی حکمروایی(مشارکت و نظام تصمیم گیری) پایین تر از حد متوسط می باشند، که نقش و جایگاه ضعیف شهروندان در نظام تصمیم سازی و تصمیم گیری را نشان می دهد و هرچند وضعیت اکثر شاخص های شهر هوشمند مبتنی بر حکمروایی، در شهر تهران در حد متوسط هستند، اما در بخش های جنوبی و مرکزی تهران نسبت به بقیه قسمت ها از وضعیت نامناسب تری برخوردارهستند. این وضعیت نمایانگر شکاف در بخش های مختلف شهر تهران از منظر شاخص های شهر هوشمند مبتنی بر حکمروایی و قدرت نرم می باشد. از این رو برای تحقق شهر هوشمند در تهران، قانون گذاری، تدوین سیاست های یکپارچه و داشتن چشم انداز بلند مدت جهت بهره مندی از قدرت نرم در سیاستگذاری مطلوب هوشمند شهری، ضروری بوده و در صورت تحقق حکمروایی هوشمند می توان شاهد بهبود شهر، تغییر شرایط دولت در مقابل سایر بازیگران، و تغییر سازمان یافته دولت بود.
بررسی شاخص های حکمرانی خوب شهری با تأکید بر هوشمندسازی مورد مطالعه: کلان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
193 - 219
حوزههای تخصصی:
شهرنشینی فزاینده، افزایش روز افزون جمعیت و مشکلات عظیم اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی حاصل از آن ها، به همراه رشد و گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات، شاخص اصلی قرن 21 در سطح جهان است. برای مقابله با چالش شهرها، مفهوم شهر هوشمند و حکمرانی خوب شهری به عنوان یک پیش شرط از سوی سازمان های ملی و بین المللی ارائه شده است؛ به عبارت دیگر، در حکمرانی خوب شهری و شهر هوشمند، گفت وگوی باز بین شهروندان و مقامات شهری از طریق یک پلتفرم ICT فعال است. هدف از این مطالعه، پاسخ به این پرسش است که با تغییرات جدید در حوزه فناوری در شهرهای کشور، به ویژه کلان شهرها، وضعیت شاخص های حکمرانی خوب در کلان شهر مورد مطالعه به چه صورت است؟ و آیا مدیریت شهری در کلان شهر تبریز قادر به ارتقای شاخص های حکمرانی مطلوب شهری در راستای شاخص های شهری هوشمند است؟ پاسخ به سؤال های پژوهش، با به کارگیری ترکیبی از مدل های کمّی و کیفی انجام شده است. شاخص های شهر هوشمند و حکمرانی خوب شهری با استفاده از ابزار پرسش نامه و آمار موجود در سالنامه های آماری استخراج شده و در محیط برنامه نویسی پایتون تجزیه و تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد که امتیاز کلی حکمرانی خوب در کلان شهر تبریز، 436/0 از واحد است. از مجموع پنج شاخص معرفی شده برای حکمرانی خوب شهری توسط سازمان ملل، شاخص «اثربخشی» مطلوب ترین و شاخص «تساوی» نامطلوب ترین وضعیت را در میان سایر شاخص ها به خود اختصاص داده اند.
تحلیل فضایی شاخص های شهر هوشمند مبتنی بر اینترنت اشیا در کلانشهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی فضایی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۱)
71 - 96
حوزههای تخصصی:
شهر هوشمند یک اکوسیستم پیچیده فشرده از فناوری اطلاعات و ارتباطات است که در آن هدف جذاب تر و پایدارتر کردن شهرها و مکان های بی نظیر برای نوآوری و کارآفرینی است. فراگیر شدن حسگرهای دیجیتال و سیستم های کنترل دیجیتال برای مدیریت زیرساخت های شهری کاربردهایی متعدّدی را ممکن کرده است که در این میان، اینترنت اشیا به عنوان راهکاری برای ارائه خدمات جدید و افزایش سطح تعاملات تجلی یافته است که با پیشرفت و توسعه این فناوری مادر همه جوانب زندگی بشر متحول خواهد شد. هدف از پژوهش حاضر تحلیل فضایی شاخص های شهر هوشمند مبتنی بر اینترنت اشیا در سطح منطقه های سیزده گانه کلا نشهر مشهد است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی، به لحاظ ماهیت و روش، توصیفی_تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات در آن اسنادی (کتابخانه ای) و میدانی (پرسشنامه) است. حجم نمونه آماری شامل شهروندان ساکن منطقه های سیزده گانه کلانشهر مشهد است که با توجه به جمعیت 3062242 نفر در سال 1395، 171 پرسشنامه برآورد و به دنبال آن پرسشنامه ها با توجه به جمعیت هر منطقه به روش تصادفی توزیع شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها و اطلاعات از نرم افزار SPSS، روش های تصمیم گیری چند معیاره مانند MEREC وCOCOSO و روش معادله های ساختاری (Smart PLS) بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که منطقه های 9، 1 و 4 به ترتیب بالاترین و منطقه های 3، 12 و 10 پایین ترین سطح برخورداری از شاخص های شهر هوشمند مبتنی بر اینترنت اشیا را در شهر مشهد دارند. بر اساس نتایج آزمون معادله های ساختاری PLS متغیر دولت هوشمند با ضریب تأثیر کل (523/1) بیشترین تأثیر را بر شهر هوشمند مبتنی بر اینترنت اشیا داشته است و سپس به ترتیب مؤلفه های اقتصاد هوشمند (256/1)، شهروند هوشمند (895/0)، محیط هوشمند (687/0)، تحرک هوشمند (622/0) و زندگی هوشمند (160/0) بر شهر هوشمند مبتنی بر اینترنت اشیا مؤثر بوده است.
تبیین سناریوهای استقرار شهر هوشمند مبتنی بر اینترنت اشیا درکلانشهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۱
127 - 160
حوزههای تخصصی:
شهرهای هوشمند، به عنوان حوزه های شهری به هم پیوسته، توسعه یافته و ساخته می شوند و در آن عناصر تعبیه شده می توانند، بین خود و با کاربران ساکن در آن ها تعامل داشته باشند. در ساخت شهرهای هوشمند، اینترنت اشیا پتانسیل جمع آوری اطلاعات در مورد محیط شهری، ارائه خدمات جدید به شهروندان، تسهیل زندگی روزمره آن ها و افزایش قابلیت زندگی در شهر را دارد. در پژوهش حاضر، تلاش شده با مشارکت مدیران، مسئولان و خبرگان دانشگاهی، پیشران های کلیدی تاثیرگذار بر شهرهوشمند مبتنی بر اینترنت اشیا، شناسایی و در نهایت سناریوهای مؤثر بر شکل گیری شهر هوشمند مبتنی بر اینترنت اشیا تدوین شود. پژوهش، از نظر هدف کاربردی و از نظر روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی است. روش گردآوری داده ها و اطلاعات، کتابخانه ای، اسنادی و پیمایشی (مصاحبه) است. بابررسی منابع علمی 26 عامل مؤثر بر شهر هوشمند مبتنی بر اینترنت اشیا، شناسایی شد که در 6 بُعد دسته بندی شدند و در مجموع با 25 نفر، شامل مدیران سازمان های مرتبط و متخصصان دانشگاهی، مصاحبه انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها براساس تکنیک آینده پژوهی بوده است. از جمله: تحلیل ساختار، تحلیل اثرات متقابل براساس نرم افزارهای میک مک و سناریو ویزارد. نتایج نشان داد تعداد 8 سناریو ممکن، پیش روی استقرار شهر هوشمند مبتنی بر اینترنت اشیا وجود دارد که تعداد 1 سناریو در حالت سازگاری قوی و پایدار (ناسازگاری صفر) و 7 سناریو در حالت سازگاری ضعیف قرار دارند. سناریو اول که یک سناریو با جهت مثبت است، دارای امتیاز اثر متقابل 123 و ارزش سازگاری 2 است، در حالی که سناریو دوم که گویای شرایط نامطلوب برای آینده شهر هوشمند مبتنی بر اینترنت اشیا در کلانشهر مشهد است، دارای مجموع امتیاز اثر متقابل 20- و ارزش سازگاری 1- می باشد. سناریو سوم نیز دارای ارزش سازگاری 1- بوده و با امتبار مجموع اثر متقابل 27 می تواند از سناریوهای محتمل برای آینده شهر هوشمند مبتنی بر اینترنت اشیا در کلانشهر مشهد باشد.
شهرهای فراگیر: رویکرد نوین شهرهای آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در قرن بیست و یکم، فناوری اطلاعات و ارتباطات برای توسعه و برنامه ریزی شهری ضرورت یافت تا کیفیت زندگی و مکان را بهبود بخشد. مطابق با پارادایم جدید شهری، استفاده از سیستم های نوآورانه از جمله ایجاد شهر های فراگیر با سیستم های همگرای هوشمند، راه حلی برای غلبه بر این مشکلات شهری است. شهرفراگیر از شهرهای آینده ای است که در آن فضاهای فیزیکی و فضاهای الکترونیکی همگرا هستند. این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی و مروری به بررسی و تحلیل رویکرد شهرفراگیر در عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات است. نتایج تحلیل نشان می دهد که شهرفراگیر متشکل از فضا، مکان، فناوری اطلاعات و ارتباطات و انسان است. تفاوت این رویکرد با رویکردهای قدیمی در زمینه برنامه ریزی شهری، اتخاذ فناوری اطلاعات و ارتباطات بعنوان ابزار تغییر در شهرفراگیر است. این شهر با چهار بعد اجتماعی، اقتصادی، فضایی و سازمانی دارای تاثیرات مشخص بر شهر است. در راستای ابعاد؛ پیاده سازی دموکراسی به صورت واقعی با ایجاد مشارکت در بین شهروندان، تعیین فناوری اطلاعات و ارتباطات بعنوان محرک و موتور رشد اقتصادی، حذف محدودیت های زمانی و مکانی، رد نظریه مکان مرکزی و رویکردی است که هر دو فرم شهری فشرده و پراکنده قابلیت توسعه در آن را دارند. به لحاظ سازمانی نیز به ایجاد تعادل بین سه بعد اجتماعی، اقتصادی و فضایی در سطح شهر کمک می کند. بنابراین با توجه به قابلیت های کلیدی فناوری اطلاعات و ارتباطات توجه به رویکرد شهرفراگیر بخصوص در کلانشهرهای پایتختی ضروری است زیرا که امکان حل بسیاری از مشکلات از جمله ترافیک حمل ونقلی، آلودگی های زیست محیطی و افزایش توان رقابت پذیری اقتصادی را به دنبال دارد.
نقش هوشمندسازی در مدیریت شهری با تاکید بر شهرداری منطقه یک مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در الگوی شهر هوشمند، تکنولوژیهای گوناگون برای بهبود زندگی شهروندان با هم ترکیب و استفاده می شوند. بنابراین، شهر هوشمند نه یک واقعیت، بلکه یک استراتژی در فرایند برنامه ریزی و مدیریت شهری است، در واقع آنچه یک شهر را به سمت هوشمندی پیش می برد صرفا استفاده از ابزار الکترونیک و سیستم ارتباطاتی آن شهر نیست؛ بلکه نحوه برنامه ریزی و استفاده از این ابزار در جهت ارتقای سطح کیفی زندگی شهروندان یک شهر است. بنابراین این الگو به عنوان راهکاری بی-بدیل در جهت حل معضلات شهری باید مورد توجه ویژه مدیران و برنامه ریزان قرار گیرد. لذا، هدف پژوهش حاضر بررسی میزان تأثیرگذاری عوامل هوشمندسازی بر مدیریت شهری در شهرداری منطقه مشهد است. پژوهش حاضر، از نظر هدف، کاربردی و از حیث روش، توصیفی- تحلیلی بوده و داده های آن به کمک پرسشنامه جمع آوری شده است. جامعه آماری شامل همه ساکنین منطقه یک شهرداری مشهد می باشند و با توجه به جمعیت 201373 نفری با استفاده از فرمول کوکران تعداد 384 نفر به عنوان نمونه آماری بدست آمد. برای دستیابی به میزان پایایی پرسشنامه نیز از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. یافته های بدست آمده بر اساس نظرات شهروندان نشان می دهد، هوشمندسازی در بُعد محیطی با ظریب 729/0، در بُعد قلمرو با ضریب 745/0، در بُعد حکمرانی با ضریب 533/0، در بُعد اقتصادی با ضریب 400/0 و در بُعد پویایی با ضریب 337/0 بر عملکرد مدیریت شهری تاثیرگذار بودند همچنین رابطه مثبت و معناداری نیز بین هوشمندسازی و مدیریت شهری بر قرار بوده است.. در نهایت مشخص شد شاخص قلمرو هوشمند بیشترین اهمیت را در بین مولفه های شش گانه تحقق شهر هوشمند در منطقه یک مشهد را داشته و تأثیرگذاری بیشتری نسبت به سایر شاخص های هوشمندسازی بر عملکرد مدیریت شهری این منطقه داشته است. لذا مولفه ای است که از دیدگاه شهروندان دارای اهمیت بوده است.
ارائه الگوی شهر هوشمند با استفاده از استارت آپ ها، مطالعه موردی: منطقه 20 کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
99 - 115
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت عامل کیفیت زندگی در نظام برنامه ریزی شهری، توجه به مفهوم هوشمندی و گسترش تأثیر آن بیش ازپیش مطرح می گردد که توجه اندیشمندان بسیاری را به مفهوم شهر هوشمند جلب کرده که نتیجه آن بازنگری و ارائه عوامل و شاخص های موثر در تحقق شهر هوشمند است. یکی از عوامل موثر ظهور استارت آپ ها هستند. ازاین رو هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی شهر هوشمند با استفاده از استارت آپ ها است که ازلحاظ هدف، کاربردی و ازلحاظ نحوه تجزیه وتحلیل داده ها، آمیخته می باشد. جامعه آماری در فاز کیفی شامل خبرگان در حوزه های برنامه ریزی شهری و مدیریت شهری در نظر گرفته شدند که با استفاده از روش نمونه گیری، 11 نفر از خبرگان انتخاب شدند. در فاز کمّی نیز، مدیران ارشد، میانی شهرداری های شهر تهران به عنوان جامعه آماری و از میان آن ها، 350 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. جهت انجام تجزیه وتحلیل های توصیفی و استنباطی، از نرم افزارهای Spss و PLS Smart استفاده شد. نتایج تحقیق منجر به مدل تحقیق شامل نه تم فراگیر و بیست ویک تم سازنده گردید. تجزیه وتحلیل صورت گرفته بین این دو متغیر با عدد معنی داری (809/17) و ضریب مسیر (ضریب 945/0) نشان داد استارت آپ ها تأثیر معنادار مثبت و نسبتاً قویی بر شهر هوشمند دارد. با توجه به یافته های پژوهش باید گفت امروزه برای تحقق شهر هوشمند از معماری های جدید سازمانی، تغییر استراتژی ها و استارت آپ ها بهره گرفت. چراکه شهر هوشمند بر مبنای داده مدیریت می شود و استفاده از سیستم های پیچیده فناوری اطلاعات برای یکپارچه سازی خدمات و زیرساخت های شهری در آن به کار می رود و عمده ترین محور تحول و توسعه در شهر هوشمند فناوری اطلاعات است بنابراین استارتاپ ها و نوآوری های شهری در راستای پیاده سازی و تحقق شهر هوشمند جایگاه ویژه ای دارند.
طراحی مدل مفهومی تأمین منابع مالی شهرهای هوشمند با رویکرد داده بنیاد (مورد مطالعه: شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
74 - 89
حوزههای تخصصی:
مقدمه به منظور رفع معضلات شهری، مفاهیم شهر هوشمند جهش قابل ملاحظه ای در دیدگاه ها و راهکارهای مرتبط ایجاد کرده و ضرورت استفاده از راه حل های هوشمندانه و بهره برداری از قابلیت های فناوری اطلاعات و ارتباطات جهت تبدیل شهرها به نیرویی مثبت برای زندگی پایدار، توجه به شهر هوشمند را افزایش داده است. یک شهر زمانی هوشمند است که سرمایه گذاری در سرمایه انسانی، اجتماعی و زیرساخت های ارتباطی سنتی (حمل ونقل) و مدرن (فناوری اطلاعات و ارتباطات) به رشد اقتصادی پایدار و کیفیت بالای زندگی منتج شود. تمرکز بر این تعریف بیش ازپیش نقش سرمایه گذاری و در کل، تأمین منابع مالی در شهرهای هوشمند را نمایان می سازد. تأمین مالی پروژه های شهر هوشمند در حال حاضر به میزان قابل توجهی بر اساس بودجه فعلی شهرداری تهران انجام شده و حوزه های مختلف سرمایه گذاری نقش چندانی در پروژه های یادشده ایفا نکرده و موضوعات مختلف مربوط به تحریم تکنولوژیکی کشور بر این فرایند تأثیرگذار بوده است. لازمه تأمین مالی این شهرها فاصله گرفتن از تأمین مالی سنتی و استفاده از رویکردهای جدید تأمین مالی است که در این پژوهش نیز موارد مختلفی از این گونه رویکردها بررسی شده اند. پژوهش حاضر به دنبال آن است که با طراحی یک مدل مفهومی داده بنیاد، عوامل تأثیرگذار در تأمین منابع مالی پروژه های فناوری اطلاعات در شهر هوشمند را شناسایی کند.مواد و روش هاپژوهش حاضر از نظر هدف، پژوهشی کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها، کتابخانه ای و میدانی است. برای جمع آوری داده ها و اطلاعات مورد نیاز، از نمونه گیری به روش گلوله برفی استفاده شده است که به طور هم زمان داده ها، گردآوری و تحلیل شده و انتخاب نمونه های بعدی بر اساس تحلیل داده های قبلی انجام شده است. به منظور تعیین مؤلفه های پژوهش، از روش بررسی مستندات و مصاحبه های باز و نیمه ساختاریافته با ۲۰ نفر از خبرگان و مشاوران مختلف استفاده شده و جمع بندی مصاحبه ها نیز با استفاده از روش داده بنیاد صورت گرفته است. برای بررسی روایی مصاحبه ها، پس از طراحی چارچوب مصاحبه، از چهار نفر متخصص در زمینه پژوهش، نظرخواهی و تغییرات لازم مطابق نظرات آن ها اعمال شد. در هر مصاحبه، نظرات افراد از طریق پرسش های باز دریافت و سپس پاسخ ها یادداشت و کدگذاری شده و به منظور محاسبه پایایی مصاحبه ها، از روش توافق موضوعی دو کدگذار، استفاده شده است.یافته هادر این پژوهش مراحل نظریه داده بنیاد در سه مرحله به صورت ۱) مطالعه و جمع آوری داده های اولیه؛ ۲)مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان؛ ۳) کدگذاری داده ها برای دستیابی به مفاهیم، مؤلفه ها و برقراری روابط بین آن ها انجام شد که بر این اساس، سه نوع کدگذاری (باز، محوری و انتخابی) صورت گرفت. در مرحله کدگذاری باز تعداد ۲۱۰ نکته کلیدی به همراه ۷۹ کدباز شناسایی شد. کاهش زمان انعقاد قرارداد، نظام حاکمیتی قراردادها، تغییر نوع نگاه به مقوله تأمین مالی و تفکیک پیمانکار و سرمایه گذار، افزایش اهمیت به سود پروژه ها، مشکلات رویه های دست وپاگیر، کیفیت مطالعات اولیه پروژه ها و اطمینان نسبت انجام مطالعات اولیه، وجود حس اعتماد و بسترهای فعلی تکنولوژی تعدادی از کدهای شناسایی شده طی انجام مصاحبه ها هستند. در مرحله کدگذاری محوری نیز تعداد ۲۴ مقوله فرعی شناسایی و در مرحله کدگذاری انتخابی نیز بر اساس این مقوله ها، مقوله های کلی مدل مفهومی داده بنیاد در قالب شرایط علّی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها شناسایی شد.نتیجه گیرینتایج تحقیق بیانگر آن است که با توجه به شرایط اقتصادی فعلی و شاخص هایی نظیر نرخ تورم، نرخ برابری ارز و.... عوامل اقتصادی به عنوان شرایط علّی باید مد نظر قرار گیرد و مواردی نظیر مدیریت ریسک، ویژگی های مهارتی و رفتاری مدیریت، منابع مالی در دسترس، مدیریت قراردادها و ساختار مالی را به عنوان سایر شرایط علّی می توان نام برد. پیش از ورود به تأمین منابع مالی پروژه ها، باید شرایط زمینه ای فراهم شود؛ مدیریت چرخه عمر طرح یکی از این موارد است. هر طرح یا پروژه هوشمندسازی از ابتدا که تعریف، برنامه ریزی و اجرا می شود، دارای طول عمر مشخصی بوده و بی شک استفاده از هر مکانیزم تأمین مالی طی عمر مفید آن قابل تعریف بوده و گهگاه افزایش زمان پروژه بر مکانیزم های اولیه تعریف شده در این خصوص تأثیر بسزایی خواهد داشت. مدیریت تکنولوژی، ماهیت پروژه های هوشمندسازی، میزان در دسترس بودن داده ها سایر شرایط زمینه ای است که در این مدل شناسایی شده اند. شرایط مداخله گر در مدل داده بنیاد شرایطی است که بر راهبردها تأثیر می گذارند. عوامل سیاسی، ساختار سازمانی، مدیریت بدهی، مدیریت ذی نفعان و مدیریت نوآوری به عنوان شرایط مداخله گر تعریف شده و همچنین توسعه و به کارگیری دقیق مدل های کسب وکار، آموزش و فرهنگ سازی مدیران در خصوص روش های مختلف تأمین منابع مالی و بهبود نظام حکمرانی مالی و اجرایی نیز به عنوان راهبردهای مدل تعریف شده اند.
ارائه مدل عوامل مؤثر بر توسعه آینده شهرهای هوشمند پایدار با تأکید بر مدیریت بهینه انرژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
116 - 130
حوزههای تخصصی:
مقدمه بهینه سازی مصرف انرژی با توجه به نیاز پیچیده و فراوان شهرها به انرژی از یک طرف و بحران ناشی از مصرف سوخت های فسیلی در شهرها و پدیده گرمایش زمین از طرف دیگر، امری ضروری است. در این راستا توسعه شهرهای هوشمند و پایدار که عوامل مختلف پایداری را در شهرهای هوشمند در نظر می گیرند، نشان دهنده رویکردی مهمی برای صرفه جویی در مصرف انرژی و ترویج گذار به سمت انرژی پاک از طریق دیجیتالی شدن است. شهر هوشمند به معنای شهری است که ساخت آن بر اساس فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) توسعه داده شود؛ و توسعه پایدار شهری به عنوان «فرایند تغییر در محیطی است که توسعه اقتصادی را در عین حفظ منابع و ارتقای سلامت فرد، جامعه و اکوسیستم تقویت می کند». حجم زیادی از ادبیات بیان می کند که حوزه فناوری و چگونگی تأثیر ویژگی ها و قابلیت های سازمانی بر اجرای آن از جنبه اصلی شهرهای هوشمند است و جنبه های طراحی در این زمینه نادیده گرفته شده است. در حالی که شهرهای پایدار مفاهیم و اصول طراحی را در نظر گرفته و جنبه های هوشمند را نادیده می گیرند. از این رو، با ادغام این دو مفهوم می توان از شهرهای هوشمند پایدار صحبت کرد. شهر هوشمند پایدار، به کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات برای برآوردن نیازهای ساکنان فعلی خود بدون به خطر انداختن افراد دیگر یا نسل های آینده است که دستیابی به توسعه پایدار شهری و بهبود کیفیت زندگی را تسهیل می کند. با این حال، سیاست گذاران و ذی نفعان مرتبط با شهر هوشمند فاقد توصیه های کاربردی بر مبنای پژوهش برای حمایت از توسعه شهر های هوشمند پایدار هستند. زمانی که دولت ها عوامل مختلفی را در سیاست های مرتبط با توسعه شهر های هوشمند پایدار در نظر نگیرند، ممکن است نتوانند خدمات باکیفیتی را به شهروندان ارائه کنند. در نتیجه هدف اصلی پژوهش، شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر توسعه شهر هوشمند پایدار است و سؤال های پژوهشی در نظر گرفته شده در مقاله حاضر این است: عوامل مؤثر بر توسعه شهر هوشمند پایدار با تمرکز بر مدیریت بهینه انرژی کدام است؟ عوامل تأثیرگذار و تأثیرپذیر در توسعه شهر هوشمند پایدار کدام است؟ برای پاسخ به سؤال های مطرح شده، این مقاله نوعی مدل برای چگونگی راه حل های مرتبط با آن ها در دستور کار شهر هوشمند پایدار پیشنهاد می کند. نتایج این پژوهش کمک می کند تا مدیران، سیاست گذاران و برنامه ریزان شهری تصویری واضح از بخش توسعه شهر هوشمند پایدار داشته باشند.
مواد و روش هاهدف تحقیق حاضر، ارائه مدل عوامل مؤثر بر توسعه شهر هوشمند پایدار است. به همین دلیل از آزمون آماری دوجمله ای و روش دیمتل فازی استفاده شده است. هر دو جزء فنون کمی هستند و از داده های کمی برای تحلیل استفاده می کنند. آزمون دوجمله ای یک آزمون ناپارامتریک برای غربال عوامل است. با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون دوجمله ای اقدام به محاسبه سطح معناداری برای عوامل صورت می گیرد و عواملی که ضریب معناداری آن ها بیشتر از 05/0 باشد، حذف می شوند. دیمتل روشی است که جهت و شدت روابط مستقیم و غیرمستقیم میان عوامل موجود در یک سیستم پیچیده را از طریق محاسبات ماتریسی و نظریات مرتبط ریاضی شناسایی می کند. پژوهش حاضر از حیث هدف، اکتشافی (به دلیل شناسایی عوامل مؤثر پژوهش)؛ از منظر جهت گیری، کاربردی (کاربرد نتایج در تحلیل عوامل مهم توسعه شهر هوشمند پایدار) و از نظر روش شناسی آمیخته است. جامعه نظری پژوهش شامل اساتید، خبرگان و مدیران و کارشناسان است. همچنین روش نمونه گیری به صورت قضاوتی و بر اساس دانش و قضاوت تخصصی خبرگان است. درخور یادآوری است که حجم نمونه در این پژوهش 15 نفر است. مراحل پژوهش حاضر عبارت اند از:1) مرور پیشینه برای شناسایی عوامل اثرگذار بر توسعه شهر هوشمند پایدار2) غربال اولیه عوامل پژوهش با استفاده از آزمون بینم (Binominal Test)3) تعیین اثرگذارترین عوامل از طریق روش دیمتل فازی
یافته هایافته های پژوهش نشان می دهد ابتدا 20 عامل اثرگذار توسعه شهر هوشمند پایدار با تمرکز بر مدیریت بهینه انرژی با مرور تحلیلی پیشینه استخراج شدند. سپس با تحلیل آزمون دوجمله ای، 10 عامل آموزش و توانمندسازی شهروندان، کنترل سطح آلودگی، توسعه مشارکت های دولتی و خصوصی، سیستم های مدیریت ترافیک، توسعه نوآوری و کارآفرینی، جذابیت و رقابت شهری، مدیریت مصرف منابع، برنامه ریزی و سیاست های عمومی شهری، امنیت سایبری و مشارکت شهروندان دارای ضریب معناداری بالای 5 درصد بودند و از محاسبات حذف شدند. همچنین 10 عامل باقی مانده با استفاده از تکنیک دیمتل فازی مورد بررسی قرار گرفتند. تکنیک دیمتل، عوامل را از منظر اثرگذاری و اثرپذیری مورد ارزیابی قرار می دهد. با توجه به یافته های دیمتل فازی و شاخص خالص اثر، عوامل اینترنت پرسرعت (فناوری 5G)، تحقیق و توسعه، کلان داده ها، هوش مصنوعی و اینترنت اشیای سبز دارای اثرگذاری بیشتری در مقایسه با اثرپذیری بودند. عوامل اقتصاد دورانی، منابع انرژی تجدیدپذیر، سیستم های حمل و نقل هوشمند و ساختمان های سبز هوشمند و سیستم های مدیریت هوشمند انرژی، عوامل تأثیرپذیر هستند. نتیجه گیرینتایج این پژوهش نشان می دهد اینترنت پرسرعت (فناوری 5G) تأثیرگذارترین عامل بر آینده شهرهای هوشمند پایدار است. به کارگیری فناوری 5G سرعت دسترسی کاربران به حجم زیادی از داده ها را افزایش و زمان آن را کاهش می دهد. اینترنت اشیا می تواند از فناوری 5G به منظور مدیریت مصرف انرژی در شهر هوشمند پایدار بهره مند شود. بنابراین، فناوری 5G قادر است به خوبی پاسخ گوی نیازهای شهر هوشمند پایدار در جهت مدیریت مصرف انرژی باشد. تحقیق و توسعه دارای رتبه دوم از لحاظ تأثیرگذاری بر آینده شهرهای هوشمند پایدار است. تحقیق و توسعه با جذب سرمایه گذاری و نوآوری در محصولات و خدمات و تولید فناوری های پیشرفته به فعالیت های دانش بنیان و در نتیجه پیشرو بودن در زمینه سیاست های پایدار منجر می شود. بنابراین می توان با حمایت از همکاری میان دانشگاه و صنعت و همچنین، شرکت های مبتنی بر فناوری جدید (NTBFs)، گام بزرگی در این مسیر برداشت. کلان داده دارای رتبه سوم از لحاظ تأثیرگذاری بر آینده شهرهای هوشمند پایدار است. تعیین اطلاعات مفید در پروژه های توسعه شهر هوشمند مبتنی بر داده بسیار مهم است، زیرا شناسایی اطلاعات برای ارائه به مشتریان به طور مستقیم با ارزش و جذابیت یک سرویس مرتبط است. هوش مصنوعی دارای رتبه چهارم از لحاظ تأثیرگذاری بر آینده شهرهای هوشمند پایدار است. هوش مصنوعی به مدیریت تولید و مصرف انرژی در محیط های متغیر و بازار کمک می کند. ادغام هوش مصنوعی با شبکه های 5G و شبکه های حسگر، می تواند زمینه جدیدی را برای خدمات شهرهای هوشمند نسل آینده ایجاد کند. اینترنت اشیای سبز و به کارگیری آن دارای رتبه پنجم از لحاظ تأثیرگذاری بر آینده شهرهای هوشمند پایدار است. فناوری های اینترنت اشیا چالش های متعددی مانند افزایش مصرف انرژی و همچنین، زباله های الکترونیکی در شهرهای هوشمند را به همراه دارند. برنامه های شهر هوشمند باید سازگار با محیط زیست باشند، از این رو شهرهای هوشمند باید به سمت اینترنت اشیای سبز حرکت کنند. تحلیل این عوامل کلیدی به تصمیمات مدیران، سیاست گذاران و برنامه ریزان شهری برای سرمایه گذاری و فراهم کردن زیرساخت های لازم شهر هوشمند با توجه به مدیریت بهینه انرژی، کمک می کند.
تأثیر شهر هوشمند بر ارتقای احساس امنیت با متغیر میانجی سرمایه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ناجا سال ۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۸)
95 - 130
زمینه و هدف: شهر هوشمند توجه فراوانی را در سال های اخیر در برنامه ریزی شهری به خود جلب کرده است و توسعه آن می تواند زمینه ارتقای سرمایه اجتماعی و امنیت پایدار را فراهم کند؛ بنابراین، هدف این پژوهش، شناخت میزان تأثیر شهر هوشمند بر ارتقای احساس امنیت با متغیر میانجی سرمایه اجتماعی است.روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی، است و از نظر شیوه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع همبستگی است و جامعه آماری پژوهش را دانشجویان مقطع تحصیلات تکمیلی و اساتید حوزه جامعه شناسی و علوم اجتماعی دانشگاه جامع علوم انتظامی امین تشکیل می دهند. ابزار پژوهش متغیر شهر هوشمند و احساس امنیت را پرسش نامه محقق ساخته و سرمایه اجتماعی را پرسش نامه ناهاپیت و گوشال(1998) تشکیل می دهد. روایی ابزار از طریق روایی محتوایی و پایایی آن با استفاده از ضرایب آلفای کرونباخ بررسی و 0.84 تأیید شده است و داده ها نیز بر اساس روش الگویابی معادلات ساختاری تجزیه وتحلیل گردیده است.یافته ها: با توجه به یافته های پژوهش، اثر مستقیم ابعاد شهر هوشمند بر احساس امنیت، معادل 0.629 و سرمایه اجتماعی معادل 0.583 و همچنین، اثر مستقیم سرمایه اجتماعی بر احساس امنیت، معادل 0.601 در سطح 0.000 معنی دار و مثبت است. از سوی دیگر، ابعاد شهر هوشمند به صورت غیرمستقیم و از طریق سرمایه اجتماعی اثری معادل 0.341 بر احساس امنیت دارد.نتیجه: نتایج نشان می دهد که ابعاد شهر هوشمند می تواند 0.472 از تغییرات احساس امنیت را پیش بینی کند و بنابراین، با استقرار و توسعه ابعاد شهر هوشمند، می توان سرمایه اجتماعی و احساس امنیت اجتماعی را در بین شهروندان ارتقا داد.
بررسی و تحلیل میزان برخورداری شهر شیراز از شاخص های شهر هوشمند(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال سوم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۲)
141 - 158
حوزههای تخصصی:
هوشمندسازی یکی از رویکردهای مهم توسعه شهری است که در طی دو دهه گذشته قوت یافته است. رشد جمعیت و تحولات دیگر ضرورت برنامه ریزی و هوشمندسازی شهرها را مهم نشان می دهد. بر این اساس کلانشهرها جهت برون رفت از برخی چالش ها و مدیریت پایدار در بخش های مختلف، رویکرد هوشمندسازی را مورد تاکید قرار داده اند. شهر شیراز به عنوان یکی از کلانشهرهای کشور، نیازمند برنامه ریزی در راستای توسعه شاخص های شهر هوشمند است. بنابراین بررسی وضعیت موجود این شهر می تواند به مدیریت و توسعه این شهر کمک نماید. در این پژوهش هدف بررسی میزان برخورداری شهر شیراز از شاخص های شهر هوشمند است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر گردآوری داده های میدانی است. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه بوده است. جامعه آماری را کارشناسان آگاه به موضوع تشکیل داده اند. بر اساس روش گلوله برفی، تعداد 96 کارشناس در سه منطقه این شهر، به تکمیل پرسش نامه اقدام نمودند. روایی پرسش نامه از طریق جامعه نخبگان تایید و پایایی آن نیز با استفاده از آلفای کرونباخ بیشتر از 74/0 تایید شد. نتیجه نشان داد که تحلیل نتایج نشان داد که همه شاخص شهر هوشمند شامل اقتصاد، حرکت، شهروند، حکمروایی، زندگی و محیط زیست هوشمند در سطح کمتر از 05/0 معنادار بوده اند. بر اساس نتایج آزمون تی تک نمونه ای مشخص شد که شاخص اقتصاد هوشمند(432/3) و شهروند هوشمند(149/3) دارای وضعیت متوسطی بوده و مابقی شاخص ها، ضعیف ارزیابی شده اند. همچنین بر اساس نتایج آزمون فریدمن نیز بهترین وضعیت مربوط به شاخص اقتصاد هوشمند با میانگین رتبه ای 04/5 و بدترین وضعیت مربوط به شاخص حکمروایی با میانگین72/1 می باشد. علاوه بر این نتایج تحلیل واریانس تایید نمود که میان مناطق شهر شیراز از لحاظ چهار شاخص حرکت، حکمروایی، زندگی و محیط زیست هوشمند در سطح کمتر از 05/0، تفاوت معناداری وجود دارد.
سیاست های کالبدی شهر هوشمند با تاکید بر رویکرد رشد هوشمند (نمونه موردی: شهر اردبیل)
منبع:
سیاستگذاری شهری و منطقه ای دوره ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
11 - 24
حوزههای تخصصی:
نظام شهری ایران علاوه بر مشکلات و معضلات مربوط به رشد سریع جمعیت و افزایش شهرنشینی، با چالش هایی همچون ساختار نامتعادل و نامتوازن فضایی، سازگار نبودن شهرها با بستر و پهنه محیط طبیعی و از همه مهم تر با کاهش یا تخلیه منابع طبیعی، بحران ها و آلودگی های متعدد زیست محیطی دست و پنجه نرم می کند، در همان حال و از منظری دیگر با توجه به سیر تحولات بوجود آمده در عرصه فن آوری اطلاعات و ارتباطات، شهر در حال گذر از یک سکونتگاه صرفاً کالبدی با عملکردهای مرئی و سنتی به سکونتگاه کالبدی با عملکردهای نامرئی و جدید در کنار عملکردهای سنتی خود است. با این تفاسیر هدف این پژوهش تحقق پذیری شهر هوشمند بر اساس شاخص های کالبدی رشد هوشمند است. روش تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و از نوع توصیفی تحلیلی است. حجم نمونه مورد نیاز بر اساس فرمول کوکران و جدول مورگان و با توجه به تعداد کل جامعه آماری پژوهش که 160 نفر است، حجم نمونه پژوهش 113 نفر محاسبه شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شده است. یافته ها نشان می دهد که در بین مناطق شهر اردبیل، منطقه های 1 و 4 به ترتیب با 33/0 و 26/0 از پتانسیل شهر هوشمند برخوردار بودند و منطقه ی 3 با امتیاز 20/0 از پتانسیل نیمه برخوردار و منطقه 2 نیز با امتیاز 19/0 فاقد پتانسیل شهر هوشمند بودند. نتایج نشان می دهد که بین مناطق شهری اردبیل در زمینه تناسب با شاخص های رشد هوشمند شهری، تفاوت قابل توجهی وجود دارد و میزان برخورداری مناطق مختلف از شاخص های پژوهش به صورت یکسان نبوده است.
سیاست های پدافند غیر عامل در مدیریت هوشمند شهری؛ نمونه موردی: تهران
منبع:
سیاستگذاری شهری و منطقه ای دوره ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
43 - 58
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با سه مفهوم مدیریت شهری، شهرهوشمند، الزامات پدافند غیرعامل ماهیت معنایی یافته است، که هدف اصلی آن ارائه ملزومات، عناصر و اجزا پدافد غیر عامل در شهر هوشمند بوده است. الگویی که نقش و قالب آن در چارچوب رویکردهای حکمروایی شهری به مانند الگوی مدیریت یکپارچه ماهیت یافت. رویکردهای نوین مدیریت شهری مفاهیمی مانند: مشارکت، پاسخگویی، شفافیت، عدالت، اجتماعات محلی، توزیع قدرت و اختیارات، پایداری همه جانبه شهری، حضور نهادها در نظام تصمیم سازی و تصمیم گیری شهری، توسعه نهادهای محلی، ظرفیت سازی نهادی، همگرایی نهادها، سرمایه اجتماعی، هم افزایی نهادها، نظام قانونی مناسب، حقوق شهروندی و... را کلید واژه اصلی خود قرار داده و با توجه به مفاهیم مورد اشاره سیستم مدیریت شهری را نظام می بخشد. مطالعات حاضر نشان داد که اصول مدیریت شهری منطبق با الزامات پدافند غیرعامل نمی باشد. نتایج بیانگر این است تهران به لحاظ هوشمندی در شرایط نامناسبی قرار دارد ولی به لحاظ مقایسه مؤلفه های مدیریت شهر هوشمند زندگی هوشمند در رتبه اول و حکمروایی هوشمند در رتبه پنجم قرار دارند.
شهرهای هوشمند و چالش های اخلاقیِ مکانیکی شدن روابط انسانی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۶)
133-149
حوزههای تخصصی:
فناوری های آینده ، زندگی بشر را دستخوش تغییر کرده و شهرها را به شهرهای هوشمند مبدّل می سازند. شهرهای هوشمند ، به رغم زمینه سازی برای ارتقای کیفیت زندگی و سلامت همگانی ، سبب بروز برخی از معضلات اخلاقی نیز می شوند که باید برای رفع آنان چاره ای اندیشید. مکانیکی شدن روابط انسان ها یکی از این معضلات است که در اثر کاهش روابط انسانی و افزایش روابط انسان و ماشین پدید می آید. در این پژوهش ، به روش تحلیلی ، به معضلات اخلاقی ناشی از مکانیکی شدن روابط انسانی و به ویژه کاهش میزان شفقت ورزی و نوع دوستی ، کاهش عبرت آموزی اخلاقی ، از بین رفتن قدرت تصمیم گیری و کمرنگ شدن نقش اسوه های اخلاقی پرداخته شده و با نیم نگاهی به آموزه های اخلاقی اسلام ، برای رفع وحل آنها راهکارهایی چون تلاش برای افزایش سواد رسانه ای ، تقویت عزتمندی و کرامت در نسل جدید ، افزایش ارتباطات انسانی ، ارائه شده است.
بررسی نقش مؤلفه های اساسی حکمرانی هوشمند در تحقق شهر هوشمند با روش ISM (مطالعه موردی: شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
535 - 561
حوزههای تخصصی:
هدف: در این پژوهش به دنبال شناسایی عناصر تأثیرگذار حکمرانی هوشمند بر شهر هوشمند هستیم.
روش: روش مبنایی حاکم بر پژوهش، روش مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) است. پژوهش کنونی، پژوهشی کیفی از نوع کاربردی است. روش جمع آوری داده در این پژوهش بدین صورت بود که با استفاده از نمونه گیری هدفمند، فهرستی از خبرگان این حوزه تهیه شد و پس از انجام گفت وگو با آن ها، از ایشان مصاحبه به عمل آمد و پرسش نامه ای در اختیارشان قرار گرفت. خبرگان با پاسخ به سؤال ها، داده های پژوهش را فراهم ساختند. محیط پژوهش طبیعی بود و مشارکت کنندگان در مصاحبه و پرسش نامه، از متخصصان دانشگاهی در حوزه شهر هوشمند بودند. افزون بر این، از کارشناسان اجرایی که در سازمان های مربوطه، نظیر بخش شهر هوشمند در شهرداری ها و سایر نهادهای ذی ربط بهره برده شد.
یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که در ایران، به ویژه در شهر تهران، تلاش های چشمگیری برای هوشمند شدن در حال انجام است. در همین راستا، پس از بررسی پیشینه پژوهش و انجام مصاحبه، از میان عناصر موجود، مؤلفه هایی نظیر مشارکت شهروندان، دولت الکترونیک، مدیریت هوشمند، استفاده از فناوری، محیط سیاسی و نهادی، دسترسی و استفاده از اینترنت، ویژگی های اجتماعی محیطی، شفافیت، پاسخ گویی، تبادل داده و مشارکت بخش دولتی و خصوصی شناسایی شدند. با بررسی و تجزیه وتحلیل مصاحبه های صورت گرفته و همچنین، تحلیل ادبیات موجود در این حوزه، از طریق روش مدل سازی ساختاری تفسیری، به شناسایی عوامل مهم و تأثیرگذار درجهت تحقق شهر هوشمند در شهر تهران پرداخته شد. از میان عوامل بیان شده در جهت ایجاد شهر هوشمند در تهران، تحقق دولت الکترونیک بیشترین تأثیر را دارد. عوامل پرداختن و پیاده سازی مدیریت هوشمند، استفاده از فناوری در شهر و محیط سیاسی و نهادی، به عنوان عوامل تأثیرگذار در لایه بعد قرار گرفتند.
نتیجه گیری: شهرها با چالش های زیادی مانند ترافیک، آلودگی هوا، مصرف بیش ازحد انرژی و پراکندگی شهری مواجهند. شهر هوشمند مفهومی است که برای مقابله با این چالش ها پیشنهاد شده است. با این حال، ابتکارهای فعلی شهر هوشمند، به یک چارچوب تصمیم گیری جامع نیازمند است. شهر هوشمند، مفهوم جدید و نوظهوری تحت عنوان حکمرانی هوشمند را پدید آورده و توجه دانشمندان حوزه مدیریت دولتی، سیاست گذاری، علوم سیاسی و اطلاعات را به خود جلب کرده است و نقش عمده و حمایتی برای این مفهوم، در جهت ایجاد یک چارچوب تصمیم گیری جامع برای ابتکارات شهر هوشمند را در نظر می گیرند. پژوهش حاضر روی شهر تهران، به عنوان یکی از کلان شهرهای پیشرو ایران در حوزه شهر هوشمند تمرکز داشته است که در نهایت مشخص شد، سه عنصر دولت الکترونیک، محیط سیاسی و نهادی و استفاده از فناوری، بیشترین تأثیر را بر تحقق شهر هوشمند در تهران و به طورکلی در ایران ایفا می کنند.