مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۲۱.
۲۲۲.
۲۲۳.
۲۲۴.
۲۲۵.
۲۲۶.
۲۲۷.
۲۲۸.
۲۲۹.
۲۳۰.
۲۳۱.
۲۳۲.
۲۳۳.
۲۳۴.
۲۳۵.
۲۳۶.
۲۳۷.
۲۳۸.
۲۳۹.
۲۴۰.
تمدن نوین اسلامی
منبع:
مطالعات سیاسی تمدن نوین اسلامی سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸
146 - 161
حوزههای تخصصی:
تمدن سازی نوین اسلامی از مفاهیم مطرح در دوران معاصر هست که به دنبال نوسازی تمدن اسلامی بر پایه آموزه های اسلامی است. انقلاب اسلامی ایران را می توان یکی از گام های عملی در جهت تحقق این هدف دانست. از بنیانگذاران و پشتوانه های فکری این انقلاب، آیت الله بهشتی است. با این حال، اندیشه های ایشان از بُعد تمدن سازی نوین اسلامی هنوز واکاوی و بررسی نشده است. در این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال هستیم که ایشان در بعد اندیشه ای به عنوان یک شخصیت سیاسی و فقهی برجسته، چه نگاهی به تمدن نوین اسلامی داشته و اندیشه های ایشان در رابطه با تمدن سازی نوین اسلامی، چه مؤلفه ها و ویژگی هایی داشته است. یافته های پژوهش نشان می دهد اگرچه شهید بهشتی به صراحت در خصوص تمدن اظهار نظر نکرده است؛ اما بر اساس آثار علمی به جای مانده و نیز مبارزات انقلابی ایشان میان اندیشه و عمل ایشان با مؤلفه های تمدن سازی نسبت های معناداری وجود دارد. ایشان در بُعد نظری با توجه به مطالعات فلسفی خود، قائل به تبیین فلسفی از سیاست توحیدی بود و اندیشه سیاسی حکومت در اسلام و مصادیق حاکمیت در آن را از جنبه سیاسی تمدن سازی نوین اسلامی مورد توجه قرار داده است. در بُعد فقهی عمده تلاش شهید بهشتی معطوف بر تبیین فقهی اصل ولایت فقیه به مثابه نظریه غایی حاکمیت شیعه در عصر غیبت بوده است. در بُعد عملی نیز شهید بهشتی از پیشتازان تمدن سازی اسلامی از منظر سیاسی در زمان حیات خود بوده است؛ به گونه ای که ضمن ایجاد نهادهای مدنی در نظام اسلامی به پیاده سازی فقه سیاسی اسلام در جامعه اقدام کرده اند.
بررسی عوامل مؤثر بر مشارکت اجتماعی بسیج در شکل گیری تمدن جدید اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات سیاسی تمدن نوین اسلامی سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸
180 - 217
حوزههای تخصصی:
بسیج مستضعفین که یکی از معماری های اثرگذار امام خمینی(ره) می باشد، به عنوان نهادی جهادی در همه عرصه های گونان نقش آفرینی می کند که در دفاع مقدس، دفاع از حرم و برنامه های گوناگون انقلاب اسلامی اثرگذار بوده و الگوی مناسبی برای کشورهای جبهه مقاومت اسلامی ارائه داده است. این پژوهش با هدف بررسی نقش مشارکت اجتماعی بسیج در شکل گیری تمدن نوین اسلامی با روش آمیخته انجام شده است. ابتدا در دیدگاه های مقام معظم رهبری تمدن سازی بسیج به شکل تحلیل مضمون و با روش کیفی انجام شد و سپس با روش کمی مشارکت اجتماعی بسیج با شاخص های خودباوری اجتماعی، سرمایه اجتماعی، سرمایه اقتصادی و سابقه عضویت در بسیج مطالعه شد. در روش کیفی نمونه با اشباع نظری به دست آمد جامعه آماری پژوهش، همه اعضای بسیج سپاه خلخال بوده که با استفاده از فرمول کوکران 367 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین شد. روش نمونه گیری پژوهش از گونه خوشه ای و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه پژوهشگر ساخته است که روایی آن صوری با نظر جامعه شناس ها و روش شناس ها به دست آمده است و پایایی آن برای متغیرهای پژوهش از 811./. تا 930/. بوده است در بخش کیفی 23 مضمون پایه در 6 مضمون سازمان دهنده به مضمون مرکزی نقش بسیجیان تمدن ساز ارتباط یافت که انتظارهای از بسیج از سوی فرمانده معظم کل قوا است. نتایج بدست آمده کمی برای مشارکت اجتماعی نشان داد، میانگین مشارکت اجتماعی بسیجیان خلخال در حد متوسط بوده است. تحلیل فرضیه های پژوهش بیان می کند، احساس خودباوری اجتماعی، سرمایه اجتماعی، سرمایه اقتصادی و سابقه عضویت در بسیج، نقش معناداری بر مشارکت اجتماعی اعضای بسیج در پیشرفت و ایجاد فضای رو به جلو و تمدن سازی دارند. شاخص های برازش مدل معادلات ساختاری نشان داد بین داده های تجربی با مدل مفهومی پژوهش همخوانی بالایی وجود دارد. مقایسه انتظار و وضعیت شناسی نشان می دهد که بسبج در اندازه متوسط نقش تمدن سازی را با شاخص مشارکت با معرف های خودباوری، سرمایه های اجتماعی و... عضویتش انجام داده است برای ایفای نقش آرمانی باید بیشتر مجاهدت کند.
شاخصهای اجتماعی موثر در پیدایی و پویایی تمدن نوین اسلامی (به انضمام گزاره هایی از تاریخ اسلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: تحقق تمدن نوین اسلامی مانند هر تمدن بشری، فرایندی متکی بر شالوده های اجتماعی است. لذا بازکاوی قواعد حاکم بر جوامع اسلامی با هدف طراحی الگوهای تمدن ساز، بدون شناساندن مؤلفه های اجتماعی، تلاشی کم ثمر خواهد بود. بنابر این، پرسش اصلی نوشتار حاضر این بود که شاخصهای اجتماعی مؤثر در پیدایی و پویایی تمدن نوین اسلامی کدام اند؟ روش: این تحقیق با استناد به منابع کتابخانه ای و گزارشهای تاریخی، به روش توصیفی- تحلیلی انجام شد. نتیجه گیری: دعوت به همبستگی اجتماعی با اتکا بر نگرش توحیدی و به تأسّی از عناصری همچون بازگشت به اسلام ناب، پاسداشت کرامت انسانی، آزاداندیشی و نیل به عدالت اجتماعی، از شاخصهای اجتماعی در پیدایی تمدن نوین اسلامی بود. به علاوه، خوداتکایی مسلمین ذیلِ روحیه عزّت طلبانه و تحقق امت واحده بر بنیان استقلال با وجود تساهل با ملل دیگر، ضمن عینیّت بخشیدن به مناسبات اجتماعی، پویایی این تمدن متعالی را رقم خواهد زد.
تحلیلی از نقش مبلغان دینی در باورمندسازی تمدن نوین اسلامی با تأکید بر ارائه راهکار از منظر رهبر معظم انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱۷
11 - 23
حوزههای تخصصی:
امروزه، عصر بازگشت به اسلام، بیداری و احیای تمدن اسلامی است. پویایی تمدن اسلامی، با نقشه راه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، به عنوان دکترین نظام جمهوری اسلامی ایران توسط رهبر فرزانه انقلاب مطرح گردید. این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی و مطالعه اسنادی، در صدد تبیین نقش مبلغان دینی و ارائه راهکار باورمندسازی و پویایی تمدن اسلامی از منظر رهبر انقلاب است. یافته های پژوهش حاکی از این است که نیل به این تمدن، دارای چند مرحله پیروزی انقلاب اسلامی، تشکیل نظام، دولت، کشور اسلامی و امت یا تمدن اسلامی است که نقش مبلغان دینی در باورمندسازی و باور به امکان تحقق و پویایی تمدن اسلامی، با نقشه راه «الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» بسیار حیاتی است؛ زیرا روحانیون با جهاد تبیین و ترویج بیداری اسلامی، زمینه ساز تحقق انقلاب اسلامی برآمدند که خمیرمایه اولیه ساخت هویت تمدنی را فراهم نمود و با شکل دادن به نظام و دولت اسلامی، در پی تشکیل کشور و تمدن اسلامی، در قالب تمدن نوین اسلامی ایرانی با الگوی مزبور هستند. عمدتاً دو راهکار اقدامات نظری و عملی، بسترساز باورمندی به پویایی تمدن اسلامی، به عنوان مهم ترین نقش مبلغان دینی در هدایت و بارومندسازی تحقق تمدن اسلامی در سه ساحت دینی، سیاسی و اجتماعی است.
تحلیل فلسفی اصول عام تدبیری و راهبردی حکمرانی متعالی و تعالی بخش(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمرانی سال اول پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
73 - 104
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو در نظر دارد با بهره گیری از روش تحلیل مفهومی- نظری دانش واژه «راهبرد» و «اصول فرایندی راهبردگزینی» در چارچوب مکاتب فلسفی معاصر و بازسازی آن بر اساس بنیادهای عقیدتی- ایمانی و فلسفی حکمرانی متعالی و تعالی بخش اسلامی که برگرفته از منظومه معرفت و حکمت متعالیه اسلامی است، تصویری مفهومی و نظری از «اصول عام تدبیری و راهبردی» در مستوای انتظارات تمدنی از حکمرانی متعالی و تعالی بخش اسلامی ارائه دهد. به این منظور دانش واژه «راهبرد» و رویکردهای فلسفی موجود در شناسایی چیستی و چگونگیِ تحقق بخشیدن به «راهبرد» را در ادبیات فلسفه مدیریت راهبردی بررسی و تحلیل کرده است. سپس با اتخاذ رویکرد تحلیلی- مقایسه ای سعی کرده است با ابتنای بر بن مایه های عقیدتی و ایمانی و مبانی فلسفی و نظری معرفت و حکمت اسلامی، مفاهیم «تدبیر» و «راهبرد» را در مستوای تمدنی «حکمرانی متعالی و تعالی بخش اسلامی» تعریف نماید. پس از آن کوشیده است موقف و موقعیت نظری و عملی تدابیر و راهبردها و منطق و مسیر کلان اقدامات اساسی و تدابیر راهبردی «حکمرانی متعالی و تعالی بخش» را ترسیم کند. درنهایت بایسته های هنجاری شناسایی تدبیر و راهبرد (اصول عام تدبیری و راهبردی) را متذکر شده است.
تأثیر تمدن مهدوی بر تمدن انقلاب اسلامی
منبع:
موعودپژوهی سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰
37 - 55
حوزههای تخصصی:
تمدن نوین اسلامی و تمدن مهدوی دو مقوله مفهومی است که هریک مختصات و ویژگی های خاص خود را ازمنظر متفکران این دو حوزه مفهومی دارد. پژوهش پیش رو با هدف کشف تأثیر تمدن مهدوی بر تمدن نوین انقلاب اسلامی بانام تأثیر تمدن مهدویت بر تمدن انقلاب اسلامی انجام شد. مسئله اصلی پژوهش حاضر چگونگی تأثیرگذاری تمدن مهدوی و اثرگیری تمدن انقلاب اسلامی از آن است که با روش تطبیقی و براساس مقایسه شعارها، شاخص ها و نسبت بین تمدن مهدوی و تمدن انقلاب اسلامی دیدگاه امامین انقلاب یعنی، امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری (دامت برکاته) انجام شد. تشابهات زیادی از جمله شباهت شعارها، شاخص ها، اهداف و فرضیه های نسبت سنجی بین این دو تمدن مانند همسانی مطلق و همسانی غایت شناختی بر محور رابطه طولی و امتدادی که همان همسانی غایت شناختی است، بین این دو تمدن وجود دارد.
کارکرد حج در حل چالش های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تمدن نوین اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
میقات حج دوره ۳۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۲۶)
139 - 168
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر تحقق تمدن نوین اسلامی جایگاه ویژه ای دارد که جهت رسیدن به آن باید از تمام ظرفیت های اسلام ناب محمدی مدد جست. برای رسیدن به تمدن اسلامی تکیه بر تمام آموزه های اسلامی علی الخصوص حج، این فریضه ی بزرگ الهی، ضروری است. در این پژوهش با روش گردآوری اسنادی داده ها و روش تجزیه و تحلیل به صورت کیفی، به بررسیجایگاه وکارکرد حج ابراهیمی در تحقق تمدن نوین اسلامی خواهیم پرداخت و در این زمینه ابتدا به مفهوم شناسی حج و تمدن اسلامی می پردازیم؛ سپس به نقش حج در تحقق تمدن اسلامی و جایگاه نمادهای حج در مهندسی تمدن اشاره خواهیم کرد. مسئله اصلی این مقاله آن است که آیا حج توانایی آن را دارد که به رفع چالش های تمدن نوین اسلامی کمک کند. بر اساس یافته های این پژوهش، حج به دلیل وجود عناصر مختلف و متعدد تمدن ساز، ظرفیت بالایی در زمینه سازی برای ایجاد تمدن نوین اسلامی و رفع چالش های آن دارد.
راهبردهای نیل به تمدن نوین اسلامی با استفاده از روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیل به آرمان تمدن نوین اسلامی، نیازمند نوعی هم افزایی نظری و نیز ابتناء بر پشتوانه ی یافته های آثار پژوهشی موجود است. این آثار، علی رغم گستردگی با آسیب موازی کاری و بعضا آشفتگی در یافته ها مواجه اند. پژوهش حاضر با هدف حل این مسئله و پاسخ به این پرسش که «براساس چگونگی بازنمایی تمدن نوین اسلامی در آثار مکتوب پس از انقلاب اسلامی، راهبردهای نیل به آن و هسته ی مرکزی این راهبردها کدامند؟»، به دنبال استخراج مدلی تبیینی از میان یافته های موجود است. در این مسیر، روش فراترکیب را برگزیدیم و در قالب گام های آن، از دل 514 راهبرد مستخرج از 296 اثر پژوهشی، به 52 مقوله و سپس چهار فرامقوله ی «تولید نرم افزار توحیدمحور پیشرفت»، «ارتقای فرهنگ دینی، بومی و انقلابی و کاربست آن در سطح حکمرانی و جامعه»، «اصلاح ساختارها و رفتارهای سیاسی در چارچوب حکومت های مردم سالار دینی منطقه ای و معطوف به امت سازی» و «توسعه ی علم محور و عدالت گرای زندگی مادی، معطوف به ارتقای معنوی»، دست یافتیم. با کنارهم گذاردن این چهار مفصل، هسته ی کانونی مدل نظری حاصل از یافته ها، «حرکت توامان نظری و عملی معطوف به ارتقاء زیست مادی ومعنوی باهدف تحقق حیات طیبه در امت اسلامی» بیان شد.
تحلیل رابطه انقلاب اسلامی و تمدن نوین اسلامی با تحولات سوریه و لبنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با ظهور انقلاب اسلامی ایران ارزش های جهانشمول مبتنی بر مبانی دین اسلام و شکل گیری حکومت دینی برآمده از مردم، گفتمانی را در سطح جهانی شکل داد که از آن با عنون تمدن نوین اسلامی یاد می شود. در واقع الگوی عملی و عینی تمدن نوین اسلامی متأثر از انقلاب اسلامی ایران و عینیت یافتن حاکمیت دین در عمل به احیاگر فرهنگ و تمدن اسلامی و ایرانی تبدیل شد. پژوهش حاضر با طرح این سؤال که نسبت تحولات منطقه مخصوصاً محور مقاومت (سوریه، لبنان) با انقلاب اسلامی چه بوده و این تحولات برای تحقق تمدن نوین اسلامی چه نقشی می تواند داشته باشد؟ بر این موضوع تأکید دارد که ایران انقلاب اسلامی، قطعا یکی از نیروهای تعیین کننده و تأثیرگذار دوره معاصر در زمینه تمدن سازی در سطح جهانی بوده است. برای تحقق این هدف با روش فراتحلیل، نگرش رهبران انقلاب و دستگاه سیاست خارجی بر تأثیرگذاری مستقیم بر کشورهای جهان اسلام مخصوصا کشورهای عضو محور مقاومت (لبنان، سوریه) بوده است. هدف گذاری برای تحقق تمدن نوین اسلامی در کشورهای مذکور با توجه به رویکرد غرب ستیز آنها، پیوندهای مشترک فرهنگی و تاریخی، مذهب مشترک تشیع، و رقابت با جریان غرب بوده است. یافته های پژوهش نشان می دهد انقلاب اسلامی توانسته است زمینه الگوسازی از تمدن نوین اسلامی در بدنه اجتماعی کشورهای عضو جبهه مقاومت را فراهم آورد. البته برخی از بخش های مقاله بر بیانات رهبر معظم انقلاب اساره دارد درباره اینکه مقاومت یک پدیده نرم افزارانه است نه سخت افزارانه، که با شهادت رهبران و نابود شدن امکانات از بین برود.
بازخوانی جایگاه و نقش مادر و فرهنگ مادری درتمدن نوین اسلامی متمرکز بر واژه های «نسائنا» و «أمّ المؤمنین» در قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
چشم انداز ترسیم شده از ناحیه اهل بیت(ع) برای آینده مطلوب بشریت، ایجاد تمدن اسلامی در سطح جهانی است. عدالت اجتماعی، همگرایی و انسجام و پیوستگی که از شاخصه های اصلی تمدن است، در این تمدن باشکوه رخ می نماید و جمعیت از عناصر تأثیرگذار در ایجاد و شکوفایی آن خواهد بود. نقش مادر و فرهنگ مادری با توجه به جایگاه مادر در پیدایی جمعیت و تربیت انسان متعالی به عنوان یکی از علل تمدن ساز، و نه علت تامّه در ایجاد تمدن نوین اسلامی قابل اهمیت است. در تحقیق حاضر با روش تحلیلی و استفاده از کُدهای موجود در آموزه های دین اسلام به تشریح این نقش پرداخته می شود. بر اساس یافته های تحقیق، رابطه معنادار أُمّ- أُمّت و کلیدواژه های قرآنی «نسائنا» در آیه مباهله و «امهات المؤمنین» در سوره احزاب و نیز تعابیری رمزوارانه در روایات مانند «فاطمه بضعه منی» و «أم ابیها» که قرار گرفتن فرد در مقیاسی بالاتر از یک انسان طبیعی است از کُدها و مستندات نقش تمدن ساز مادر و فرهنگ مادری در تعالیم اسلامی به شمار می رود.
تبیین عدالت در نظام اجتماعی تمدّن نوین اسلامی در نگاه مقام معظم رهبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رخداد انقلاب اسلامی ایران و پیروزی آن در ایران، ظهور مجد و عظمت دوباره اسلام بود که با رهبری بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی (ره) و جانفدایی شهدای عالی مقام در این سرزمین شکل گرفت و همان گونه که در صدر اسلام پایه گذار تمدّنی نو شد، در عصر حاضر نیز شالوده تمدّن نوین اسلامی را بنیان نهاد. از طرفی عدالت که جایگاه رفیعی در آموزه های دینی داشته به گونه ای که علت بعثت انبیاء الهی معرفی شده و از شروط لازم تحقق مناصبی چون امامت و قضاوت در اسلام بوده، در نگاه رهبر معظم انقلاب به همراه مؤلفه های دیگری مانند ایمان، علم و اخلاق، از شاخصه های تمدّن نوین اسلامی معرفی شده -است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به دنبال پاسخ به این پرسش است که از منظر مقام معظم رهبری، عدالت در نظام اجتماعی تمدّن نوین اسلامی چه جایگاهی دارد و مهم ترین مقدمات ایجاد آن کدام است؟ نتایج تحقیق حاکی از آن است که تمّدن نوین اسلامی به تمامی ابعاد مختلف جسمی و روحی انسان ناظر است و بنابراین تربیت انسان های وارسته و مهذّب از دستاوردهای تمدّن نوین اسلامی است و این معنا در پایگاه اولیه اسلام در مدینیه الرسول و ظهور مجدد آن در انقلاب اسلامی به خوبی قابل ملاحظه است. یافته های پژوهش نشان می دهد که از منظر رهبر معظم انقلاب عدالت کلمه مقدس فرازمانی و مکانی است که در صدر تعالیم انبیا است و به همراه علم و اخلاق و رعایت اصول دین، از مؤلفه های تشکیل تمدّن نوین اسلامی است و رابطه تنگاتنگی با آن دارد و لذا ...
تمدن اسلامی در مرحله گذار؛ ضرورت آینده نگاری و راهبردپردازی برای ساختن تمدن نوین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
3 - 21
حوزههای تخصصی:
رقابت های تمدنی بین تمدن های بزرگ در عرصه جهانی، در شرایطی که جامعه بشری با بحران های سترگ و بنیادی روبه روست، جهان اسلام را در مرحله گذار قرار داده است؛ مرحله ای که در آن، صاحبان هر تمدنی با فائق آمدن بر این بحران ها و ارائه طریق برای جامعه بشری، می توانند از آن به سلامت گذر کنند و تمدن نوینی را سامان دهند و به جامعه بشری عرضه نمایند. از این نظر، جهان اسلام در وضع کنونی در مرحله پیشاتمدن نوین اسلامی قرار دارد و درصورتی که با سلامت از این مرحله گذر کند، می تواند تمدن نوینی را به جامعه بشری ارائه نماید. ازاین رو، شناسایی دقیق وضعیت کنونی جهان اسلام و توصیف دقیق عوامل مؤثر بر رقابت های تمدنی بین جهان اسلام و تمدن های رقیب، می تواند زمینه را برای تسهیل گذر از وضع کنونی به مرحله تمدن نوین اسلامی هموار سازد.
در این مقاله با کار بست روش سوات[1] سعی می شود تا ازیک سو نقاط قوت و ضعف جهان اسلام، و ازسوی دیگر فرصت ها و تهدیدهای پیش روی آن در مواجهه با رقبا، برای شکل دادن تمدن نوین اسلامی توصیف گردد. پس از توصیف دقیق وضع موجود، با تجزیه و تحلیل عوامل مؤثر بر رقابت های تمدنی، وضعیت تمدن اسلامی در مرحله پیشاتمدن نوین اسلامی تبیین و راهبردهای گذر از مرحله کنونی به مرحله تمدن نوین اسلامی ارائه می گردد.
[1]- SWOT
نگاشت آینده تمدنی؛ اضلاع تمدن نوین اسلامی و راه پایدارسازی و پابرجایی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
23 - 42
حوزههای تخصصی:
تمدن هر ملت و امتی، بیش و پیش از هرچیز در فرهنگ مردمان و پیروانش ریشه دارد. تمدن اصیل اسلامی نیز تمدنی انسان محور و البته با رویکرد دینی و معنوی است؛ و عامل انسانی، یعنی آحاد مؤمنان به شریعت اسلام و مبانی آن، در مقایسه با عوامل مادی و طبیعی، مهم ترین نقش را در پیدایی، بقا و ارتقای این تمدن دارد. پس شناختِ مهم ترین ویژگی های شخصیتی شهروندان مدینه فاضله اسلامی، که قرآن و حدیث برای ایشان تعریف می کنند، به گونه ای ما را با اضلاع و ساختار جامعه و تمدن اسلامی و تفاوت های ماهوی آن با تمدن انسان محور سکولار و متکی بر سازه های اندیشه لیبرالیسم غرب نیز آشنا خواهد ساخت. ارزش های چهارگانه بینش (جهان بینی و باورهای الهی)، دانش (فرزانگی)، کنش (فرهنگ جهاد و تلاش) و منش (پایبندی به اخلاقیات و ارزش ها) اصلی ترین شاخصه های فرهنگی مسلمانان متمدن، و درنتیجه مهم ترین اضلاع تمدن اسلامی به شمار می رود. ارزش هایی که زمانی بودنشان مدینه النبی، جامعه علوی و پنج قرن اقتدار سیاسی و علمی را به مسلمین ارزانی داشت؛ و زمانی نیز فقدان یا تضعیفشان آن شکوه و اقتدار را به ورطه اضمحلال و نابودی کشاند؛ اما اکنون احیا و تقویتشان در نهاد آحاد شهروندان جهان اسلام، پایداری، استواری و ارتقای تمدن نوین اسلامی را به ارمغان خواهد آورد.
عقلانیت های سه گانه و خلق آینده بدیل مطلوب برای تمدن اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
43 - 66
حوزههای تخصصی:
مطالعه وضعیت جوامع اسلامی حاکیست، برخی از جوامع مسلمان دچار «بحران های حاد»ی همچون افراط گرایی مذهبی و تروریسمِ دین پایه اند؛ و جوامع اسلامیِ باثبات نیز یا دارای پتانسیل ظهور افراط گرایی اند یا با زوال قلمرو معنویت مواجه اند و مسائل اجتماعی ناشی از تجربه سرمایه داریِ بومی خود را دارند. پرسش این است که علت بروز این وضعیت بحرانی چیست؟ و راه برون رفت از آنها کدام است؟ در پاسخ باید گفت بروز چنین بحرانهایی در گستره تمدن اسلامی ناشی از فاصله گرفتن از سنت های عقلانی اند؛ چیزی که برخی مفهوم «انحطاط تمدن» یا «زوال عقلانیت» را برای تبیین آن به کار برده اند. و راه برون رفت از این بحرانها نیز بازگشت به سنت های عقلانی است.
در سنت اسلامی، به طورکلی با سه گونه عقلانیت مواجهیم که در اینجا از آنها با عنوان عقلانیت های سه گانه یاد می کنیم. این سه گونه عقلانیت عبارت اند از: الف) جاویدان خرد؛ ب) عقلانیت اجتهاد؛ ج) عقل تدبیر یا عقل استراتژیک. جاویدان خرد در سطحی متافیزیکی قرار دارد و نوعی عقلانیت هستی شناختی است؛ اما عقلانیت اجتهادی نوعی عقلانیت روش شناختیِ واسط است که به منزله ابزار فهم عمل می کند؛ عقلانیت تدبیر هم نوعی عقلانیت ابزاری در حوزه عمل برای حل وفصل مسائل در میدان نیروهای واقعاً موجود است.
در این مقاله تلاش می شود باتوجه به نقش سازنده و دفاعی عقلانیت سه گانه و کارکردهای تکوینی، برسازنده و شالوده بخش آن، برخی از امکان های نظریِ ساخته شدنِ حوزه عمومیِ مسالمت آمیز در تمدن نوین اسلامی بررسی و تبیین گردد. مقاله پیش رو برپایه روش شناسیِ تلفیقیِ تاریخی، انتقادی و گفتمانی تألیف شده است. تحلیل متون و رخدادهای تاریخی فکری بر روش شناسی های تفسیری انتقادی تکیه خواهد داشت؛ و الگوی خروج از بحران، از نوعی آینده پژوهیِ چشم اندازباورانه و احتمالی پیروی خواهد کرد.
چشم انداز جایگاه تمدن نوین اسلامی در شکل گیری نظم پساهژمون در اقتصاد سیاسی جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
67 - 90
حوزههای تخصصی:
وقوع بحران 1970 و افول نظم «برتون وودز» در اقتصاد سیاسی بین الملل، نقطه عطفی در گذار از مفصل بندی قدرت و هژمونی برآمده از تمدن غرب شمرده می شود. درواقع بحران در نظم هژمونیک موجود، محدود به عدم تعادل در بنیان های مادی و معنوی قدرت ایالات متحده به عنوان مهم ترین بازیگر سیستم یادشده نیست؛ بلکه بن بست تمدن غرب به عنوان بستر فکری و ایدئولوژیک نظم موجود نیز می باشد. دراین راستا، مفهوم سازی منطق تطور قدرت و نظم در سیستم بین المللی «پسابرتون وودز» ازیک سو، و سرشت محتمل هندسه نوین قدرت جهانی متأثر از ظرفیت دیگر تمدن ها و فرهنگ ها ازدیگرسو، در کانون نظریه پردازی اقتصاد سیاسی و روابط بین الملل طی چند دهه اخیر قرار دارد. پرسش راهبردی ای که در پژوهش حاضر واکاوی می شود، این است که شکل گیری و زوال نظم هژمونیک بین المللی از چه منطقی پیروی می کند و در نظام بین الملل کنونی چه امکاناتی از حیث مفصل بندی قدرت و نظم، ورای ظرفیت تمدن غربی، پیش رو قرار دارد؟ در این نوشتار، با اتکا به مبانی فکری فلسفی ابن خلدون، به عنوان یکی از اندیشمندانی اسلامی، برداشتی از مفاهیم قدرت، نظم و هژمونی ارائه می شود که ضمن تبیین چگونگی ایجاد بحران در نظم هژمونیک غرب محور، ظرفیت های تمدن نوین اسلامی برای شکل دادن به نظمی فراگیر در هندسه نوین قدرت جهانی را به بحث می گذارد. فرضیه پژوهش این است که منطق شکل گیری و زوال نظم و هژمونی در نظام اقتصاد سیاسی جهانی، برآیند تعادل و عدم تعادل بین سازه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی قدرت است و از این حیث، مبانی فکری فلسفی تمدن نوین اسلامی مهم ترین بستر زمینه ساز ارائه الگویی متعادل از قدرت و نظم در وضعیت پساهژمونی است.
عصبیت رسانه ای در تمدن نوین اسلامی و آینده بدیل رسانه ها؛ گذار از رسانه دولت محور به رسانه تمدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
91 - 124
حوزههای تخصصی:
مطالعات تاریخ رسانه نشان داده است که رسانه ها صرف نظر از نوع و شکل آنها و مدرن یا سنتی بودن، این قابلیت را دارند که در هرگونه حرکت و تحول اجتماعی، از جمله پیشران ها باشند. این مقاله به بررسی الزامات ساختاری و محتوایی رسانه، هم در زمینه سازی و هم در چشم انداز تمدن نوین اسلامی می پردازد. مقاله می کوشد به این پرسش اصلی پاسخ دهد که اگر قرار است رسانه ها در زمینه سازی تحقق تمدن نوین اسلامی پیشران و یاریگر باشند، از نظر ساختاری و محتوایی از کدام ویژگی ها باید برخوردار باشند؟ ازآنجاکه نوع و عملکرد رسانه در مقیاس محلی با نوع و عملکرد آن در مقیاس ملی و در اینجا تمدنی متفاوت است، انتظار می رود نوع و عملکرد رسانه در مقیاس تمدن نوین اسلامی نیز در تراز چنین تمدنی عمل کند. طرح مفهوم «رسانه های تمدنی» ازیک سو، و تبیین ویژگی های آن، نظیر برخوردار بودن از رویکرد تمدنی، حرکت در مسیر وحدت آفرینی در عین کثرت، توحیدگرایی، عدالت محوری، پیشرفت گرایی، نفی سلطه و... به لحاظ محتوایی ازسوی دیگر، و نیز طرح مفهوم «عصبیت رسانه ای»[1] برمبنای خصلت هایی همچون هم گرایی، یاریگری، و نیز تعلق خاطر رسانه ای فراگیر و... برپایه اصول و مبانی اعتقادی، به جای منافع رسانه ای، گروهی، ملی، منطقه ای، نَسَبی، طایفه ای و قومیتی ازسوی سوم، مهم ترین یافته های این مقاله است. مقاله برای گردآوری داده های پژوهش از روش اسنادی، و نیز برای تحلیل داده از رویکرد توصیفی تحلیلی بهره گرفته است.
1- به کارگیری دو مفهوم «رسانه های تمدنی» و «عصبیت رسانه ای» برای نخستین بار و از نوآوری های مقاله است.
حکمرانی خوب، و حکمرانی مطلوب در تمدن نوین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
125 - 140
حوزههای تخصصی:
حکمرانی خوب ایده ای است که به دنبال ناکارآمدی سازوکارهای پیشین توسعه مطرح شد. درواقع، این ایده به دنبال آن است که دولت ها و به طورکلی ساختار اداری و سیاسی را به سمتی هدایت کند که کمترین فساد و آسیب های درونی که معمولاً باعث تضعیف دستگاه های مدیریتی و سیاسی می شود بروز کند. این ایده با سازوکارهایی همچون پاسخگویی بیشتر در بدنه دولت، قانون محوری، عدالت جویی، مشارکت جویی و کارایی و اثربخشی و...، گرچه دیرزمانی نمی گذرد که به عنوان یک نگرش جدید مدیریتی مطرح شده است، تا کنون مباحث زیادی را پیرامون خود برانگیخته و اندیشمندان بسیاری را به تحقیق و اظهارنظر دراین باره واداشته و به یکی از مهم ترین و جذاب ترین مفاهیم در علوم اجتماعی، به ویژه مدیریت دولتی، مبدل شده است. در این پژوهش هدف این است که ابتدائاً میزان سازگاری این ایده با شیوه حکمرانی موجود در نظام جمهوری اسلامی و اندیشه ولایت فقیه بررسی شود و سپس کمک ها و ارزش های تکمیل کننده این ایده در انسجام بخشیدن به نظریه ولایت فقیه و تحقق تمدن نوین اسلامی لحاظ گردد. درواقع، پرسش اصلی در این پژوهش این است که نظریه و ایده حکمرانی خوب، چگونه می تواند در خدمت تحقق تمدن نوین اسلامی قرار گیرد. در نگاه نخست، به نظر می رسد مفاهیم و اجزای مندرج در نظریه حکمرانی خوب، تضاد و تعارضی با ارزش های نظام جمهوری اسلامی ندارد و می توان از آن برای ایجاد نظامی کارآمدتر و سالم تر بهره گرفت. در پایان، توان بالقوه قانونی و سیاسی نظام جمهوری اسلامی در جهت پذیرش و اجرایی کردن ایده حکمرانی خوب، بررسی می شود. روش تحقیق این پژوهش، بخشی به صورت قیاسی و با استفاده از الگوی حکمرانی خوب، و بخشی نیز به صورت استقرایی و با بهره گیری از توانایی های بالقوه نهفته در نظام جمهوری اسلامی است.
گرایش اجتماعی در تفاسیر قرآن پیشران موثر در شکل گیری و شکوفایی تمدن نوین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
141 - 160
حوزههای تخصصی:
یکی از گرایش های جدید در تفسیر که در یک صدساله اخیر مورد توجه مفسران قرآن قرار گرفته، رویکرد اجتماعی به قرآن است. در این رویکرد، مفسر قرآن درصدد تلاش برای حل مشکلات اجتماعی، پاسخگویی به شبهات و نیازهای عصر جدید، توجه به جهت گیری های عصری درباره مسائل اجتماعی برای ساختن تمدنی مبتنی بر قرآن و آموزه های وحیانی است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی درصدد است تا نشان دهد که رویکرد اجتماعی به قرآن، از جهات گوناگونی بر شکل گیری و شکوفایی تمدن نوین اسلامی تأثیر زیادی دارد. برخی از مهم ترین این موارد عبارت اند از: هویت بخشی به جامعه اسلامی؛ عینی کردن ارزش ها و به صحنه آوردن تعالیم قرآن؛ تطابق دادن آموزه ها با ظرفیت اجتماعی در قلمرو حیات انسان ها؛ وحدت بخشیدن به امت اسلامی برای مقابله با دشمنان؛ تبیین سنت های الهی درباره حیات و زوال تمدن ها؛ معرفی نظام های سیاسی، اجتماعی و اخلاقی مبتنی بر آموزه های قرآنی؛ و توجه به تعلیم و تربیت نسلی نو مبتنی بر آموزه های قرآنی برای ساختن تمدنی نوین، مطابق با معارف حقیقی اسلام.
واکاوی پیشران های خارجی تمدن نوین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
161 - 179
حوزههای تخصصی:
آینده پژوهی و واکاوی پیشران های جهانی و ترسیم فضای حاکم بر آینده روابط فرهنگی بین المللی، چهارچوب مناسبی را برای ارائه تفسیری معقول از آینده درخشان و درعین حال تحول پذیر تمدن نوین اسلامی فراهم می آورد؛ به گونه ای که با بررسی زمینه ها و روندهای تأثیرگذار بر نقش آفرینی تمدن نوین اسلامی در حوزه خارج از جهان اسلام، می توان به نیروهای در حال شکل گیری در آینده نظام فرهنگی بین المللی اشاره کرد و به این نتیجه رسید که باتوجه به آینده روندهای فرهنگی جهانی، تمدن نوین اسلامی توانایی ایفای نقش بالنده در نظام بین المللِ در حال تغییر و همچنین قابلیت شکل دهی به هندسه قدرت جهانی را داراست؛ چراکه باتوجه به شرایط متحول، پویا و انتقالی نظام بین الملل که با روندهای پیچیدگی، شفافیت و آسیب پذیری همراه است تمدن نوین اسلامی قابلیت آن را دارد که به نقش آفرینی فزاینده در آینده روندهای فرهنگی تمدنیِ جهانی در خارج از جهان اسلام مبادرت ورزد و به بازیگری تأثیرگذار بر نظام تصمیم گیری جهانی تبدیل شود. این مقاله با طرح این پرسش که مهم ترین پیشران های خارجی تمدن نوین اسلامی چیستند و چگونه پیشبرد این ایده را عملیاتی و تثبیت می کنند، به شناخت دقیق تمدن نوین اسلامی و واکاوی پیشران های ظهور و پیشبرد آن در خارج از جهان اسلام در سطوح دولت ها، ملت ها و سازمان های بین المللی می پردازد.
پیشران های تربیتی و فرهنگی جهت شکل گیری تمدن نوین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
57 - 76
حوزههای تخصصی:
هدف:یکی از اهداف انقلاب اسلامی با توجه به ابعاد فرهنگی بودن آن، ایجاد تمدن نوین اسلامی بوده که مورد توجه رهبر معظم انقلاب اسلامی قرار گرفته است. به همین دلیل محور اصلی پژوهش حاضر، بررسی پیشران های تربیتی و فرهنگی در شکل گیری تمدن نوین اسلامی بر مبنای اندیشه رهبر انقلاب اسلامی است. سؤال پژوهش حاضر این است: مهم ترین پیشران های تربیتی و فرهنگی جامعه ایرانی برای دستیابی به تمدن نوین اسلامی کدام است؟ روش:روشی که پژوهش حاضر جهت بررسی موضوع تمدن نوین اسلامی در آراء آیت الله خامنه ای بهره برده است، توصیفی-تحلیلی است که بیش از همه با بررسی آراء و بیانات رهبر انقلاب اسلامی و سایر منابع و کتب اسنادی مرتبط با موضوع به دست آمده است. یافته ها:تمدن نوین اسلامی نیازمند پیشران های تربیتی و فرهنگی است که بتواند فرهنگ جامعه را به سمت تحقق تمدن نوین اسلامی به پیش ببرد. از طرفی وجود نیروهای انسانی لازم برای تحقق تمدن نوین اسلامی در اندیشه رهبر معظم انقلاب، نیازمند تربیت آنان بر مبنای الگوی عدالت محوری اسلام، تقویت معنویت گرایی، عمل و رفتار جهادی و حرکت در مسیر سبک زندگی اسلامی - ایرانی است که دانایی، شجاعت، ظلم ستیزی، پرهیز از تجمل گرایی، تکیه بر توان داخلی و به کارگیری مبانی اقتصاد مقاومتی از جمله شاخصه های سبک زندگی اسلامی - ایرانی هستند که لازمه تحقق تمدن نوین اسلامی می باشند. نتیجه گیری:تمدن نوین اسلامی بر مبنای پیشران های تربیتی و فرهنگی، بر هم افزایی توان داخلی و اصلاح و بهبود حوزه های سیاست ورزی و فرهنگ مردم جامعه استوار است. بر مبنای ایده تمدن نوین اسلامی، تمدن های معاصر دارای نقاط ضعف اخلاقی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی گسترده ای هستند که مطلوبیتی برای جهان معاصر و به طور مشخص جوامع اسلامی ندارند. بر همین اساس، تمدن نوین اسلامی با اهمیت دادن به اصلاح رویه های تربیتی و فرهنگی به ترویج الگوی معنوی، رفتار و عمل جهادی، تربیت نیروهای متخصص، متعهد و ترویج سبک زندگی اسلامی - ایرانی، پیشران های لازم را مورد توجه قرار داده است. در این رویکرد نوین، در نظر گرفتن اخلاق و معنویت، آسایش و امنیت عمومی برای مسلمانان و غیرمسلمانان، توأمانی دین و دنیا و ترویج معنویت گرایی می تواند نقطه اتکایی برای بیرون کشیدن انسان معاصر از دامن اخلاق لجام گسیخته غربی و معرفی الگوی صالح اسلامی و انسانی باشد.