مطالب مرتبط با کلیدواژه
۵۸۱.
۵۸۲.
۵۸۳.
۵۸۴.
۵۸۵.
۵۸۶.
۵۸۷.
۵۸۸.
۵۸۹.
۵۹۰.
۵۹۱.
۵۹۲.
۵۹۳.
۵۹۴.
۵۹۵.
۵۹۶.
۵۹۷.
۵۹۸.
۵۹۹.
۶۰۰.
روایت
منبع:
مطالعات دینی رسانه سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۷ و ۸
147 - 177
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی چگونگی به کار بردن و استفاده از روایت و تکنیک های گوناگون سینمایی در گونه درام مستند است.روش : در این مقاله داده ها با روش توصیفی-تحلیلی تجزیه و تحلیل شده اند. در تحلیل قابلیت های روایت و تکنیک در دو داکیودرام «ایستاده در غبار» و «پدر طالقانی» در مورد بازتاب تاریخ انقلاب اسلامی با رویکرد نئوفرمالیسم به عنوان یک روش تحلیل کیفی استفاده شده است.یافته ها: فیلمسازانی چون مهدویان و موحددوست در دو داکیودرام «ایستاده در غبار» و «پدر طالقانی» با استفاده کمابیش مناسب از دو عنصر کلیدی «روایت» و «تکنیک»، توانسته اند در انعکاس مناسب تاریخ انقلاب اسلامی عملکرد قابل قبولی داشته باشند.نتیجه گیری: تحلیل نئوفرمالیستی این دو درام مستند نشان می دهد که با کاربست مناسب تکنیک و روایت، می توان از حداکثر ظرفیت قالب درام مستند در جهت باورپذیری و عمق بخشی و شناخت در مورد ویژگی های رویدادها و شخصیت های کلیدی تاریخ انقلاب اسلامی استفاده فراوانی کرد.
بررسی زبان شناسی سلسله مراتب افعال در روایت های وهمناک با تکیه بر نظریه زبانی زنو وندلر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبانشناخت سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۲۹)
317-337
حوزههای تخصصی:
هر روایت به مثابه ترکیبی از زنجیره های روایی به هم پیوسته و ساخته شده از اجزای کوچکی چون اسم، فعل و حرف است؛ به طوری که بنیاد و زیربنای روایت ها در کوتاه ترین وجه ممکن به این عناصر ختم می شود. در زبان شناسی فعل ها را پدیده هایی پویا، قابل تصریف و زمان بنیاد می دانیم که عمل کنشگر را نشان می دهد؛ اما در علم روایت شناسی قدرت خارق العاده افعال و بسامد آن ها زمانی آشکار می شود که بدانیم هر ژانر بسته به مضمون، موضوع و پی رنگ، سلسله مراتبی از افعال را در زیر بنای خود دارد. بر همین اساس در پژوهش حاضر تلاش کرده ایم تا فرایند ارتباط شکل گیری پی رنگ و سلسله مراتب افعال در روایت های روان شناسانه و وهمناک را نشان دهیم و فرایند کنش در این گونه داستان ها را از افعال وضعیتی تا دست آوردی در یک سیر علمی دقیق و حساب شده ترسیم نماییم. نتایج نشان می دهد که در روایت های روان شناسانه و وهمناک شاهد یک سلسله مراتب منظم از افعال به صورت: وضعیتی، پویشی، انجامی و دست آوردی هستیم و این سلسله مراتب به نحوی بسیار دقیق با پی رنگ این گونه روایت ها در ارتباط است.
بررسی کیفی گفتمان های غالب در روایت زوج های متعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعارض جزء گریزناپذیر هر رابطه صمیمی به ویژه رابطه زوجها می باشد. روایتی که زوجها از تعارض ارائه می دهند، انعکاس جهان بینی و نگرش آنها نسبت به مسائل بوده و نقش حائز اهمیتی در نحوه مقابله آنها با تعارض دارد. مداخله درمانی مناسب تعارضات زناشویی نیز توجه نقادانه به گفتمان های غالب در روایت زوج های متعارض را می طلبد. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی کیفی گفتمان های غالب در روایت زوجهای متعارض انجام شد. داده ها به روش نمونه گیری هدفمند و مصاحبه نیمه ساختاریافته با 26 زوج گردآوری شد. پس از تحلیل داده ها به روش تحلیل مضمون، گفتمان های دگرمحور، خودمحور و موقعیت محور به عنوان گفتمان های غالب شناسایی شدند. نتایج نشان داد از میان مؤلفه های ارتباطیِ خود، موقعیت و دیگری، عمده گفتمان ها به ترتیب معطوف به دیگری، خود و موقعیت است. به این معنا که در تعریف زوجهای متعارض از تعارض، از میان عوامل بیرونی، فرد و رابطه، نسبت به موقعیت از اهمیت بیشتری برخوردار است. در گفتمان های دگر محور، زبان ابزاری برای مطالبه گری و شکایت از همسر به عنوان کانون اصلی تعارضات بوده و در گفتمان های خودمحور، زبان به مثابه ابزاری برای سلب مسئولیت از خویش و ابراز سلطه گری، خودستایی و قدرت استفاده می شود. در گفتمان های موقعیت محور نیز کارکرد زبان شکوه از تحولات استرس زا می باشد. در نتیجه، گفتمان های غالب زوج های متعارض با گرایش به ارائه تصویری منفی و نامطلوب از همسر و موقعیت و نادیده انگاشتن نقش خویش در تعارض ها عجین است. به طور کلی، روایت زوج های متعارض، به جای زبان راه حل مدار، آکنده از زبان مشکل مدار است و زوج ها به جای تعریف تعاملی از تعارض، تمایل به ارائه تعاریف فردی خویش و اتخاذ رویکرد من مدار یا تو مدار نسبت به مسائل دارند.
بررسی مؤلفه های مفهوم فلسفی نیهیلیسم اگزیستانسیال در رمان «شریر» اثر سید علی حجازی یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میان روایت و فلسفه هم در معنای عام آن؛ یعنی نوع نگرش و جهان بینی افراد و هم در معنای خاص آن؛ یعنی فلسفه نظامدارِ فیلسوفان حرفه ای، ارتباطی وثیق وجود دارد. در حالت اول، نویسندگان از محمل روایت برای طرح اندیشه ها، باورها، احساسات و قضاوت های خاص خود بهره می جویند و در حالت دوم، قالب های مختلف روایی همچون ابزاری در خدمت بیان مفاهیم فلسفی قرار می گیرد. همانند کاری که آلبر کامو در روایت افسانه سیزیف درخصوص مفهوم نیهیلیسم انجام داده است. رمان شریر از سیدعلی حجازی یزدی نیز نمونه ای ایرانی از نوع دوم ارتباط میان فلسفه و روایت است که نویسنده از قالب رمان برای بیان مفهوم نیهیلیسم اگزیستانسیال بهره جسته است. نیهیلیسم اگزیستانسیال یکی از فروع اندیشه نیهیلیستی است که اساس آن بر شکاکیت مطلق و رد و انکار باورهای پذیرفته شده در زمینه مسائلی همچون معنای زندگی، مرگ، تنهایی، عشق و... است. برپایه همین پیش فرض در مقاله حاضر تلاش شده است تا به روش تحلیلی توصیفی و با اتکا به مبانی نظری مطرح شده درخصوص مفهوم نیست انگاری، شیوه تشریح این مفهوم در رمان شریر بررسی و تحلیل شود. نتایج نشان می دهد که نویسنده در این رمان تلاش کرده است با پرداختن به مقوله هایی همچون موقعیت عبث، مرگ، بحران معنا، بیهودگی، عدم باور به خدا، تنهایی، ملال و درنهایت گرایش به موجودی موهوم، اجزا و جوانب مختلف اندیشه نیهیلیسم اگزیستانسیال و شیوه اثرگذاری آن بر زندگی انسان مدرن را در قالب روایت بیان کند.
تحلیل ظرفیت های قصه های عرفانی به مثابه راهبردی در آفرینش درام ایرانی (با بهره گیری از مطالعات قاسم هاشمی نژاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۸)
75 - 94
حوزههای تخصصی:
مروری بر آثار تولیدی در عرصه ی درام ایرانی، نشان از تلاشی مستمر در پرداخت روایت های نو دارد اما آنچه مشهود است اینکه محصول این تجربیات چون در پی یافتن مصادیق در جایی بیرون از جغرافیای فرهنگی-ادبی ایران بوده اند؛ و مهم تر از آن، سعی در گزینش چارچوب نظری اصطلاحاً غیربومی و سوارکردن آن بر داستان سرایی ایرانی داشته اند، نسبت تامی با اهداف خود ندارند. بر مبنای این مسئله، پژوهش حاضر بنا دارد، در راستای ارائه راهبردی نو در آفرینش روایت و درام ایرانی، برخلاف آسیب های برشمرده فوق گام بردارد. لذا با اتخاذ روشی توصیفی- تحلیلی، نخست چارچوب نظری خود را برگرفته از آراء یکی از صاحب نظران بومی، قاسم هاشمی نژاد، استوار خواهد ساخت که در صورت بندی یک دستگاه تحلیلی ایرانی در مواجهه با هر دو حوزه امر داستانی و نمایشی تلاش کرده و دوم در عرصه مصادیق، فرض بنیادین خود را به «قصه های عرفانی» و ارائه تمهیدات و مصادیقی برگرفته از سنت روایت در ادبیات عرفانی معطوف خواهد داشت. یافته های تحقیق نشان می دهند که با نگاه به جوهره ادبیات فارسی، ویژگی ها و تجلیات آن می توان به عمق ظرفیت های شگرفی دست یافت که توأمان در تحلیل و مصادیق مشهود است. ماهیتی که خصیصه بودشی هنرش در برابر ویژگی نمودشی هنر غرب، پوشاندن ردای غیر ایرانی را بر آن بدقواره می سازد. کمینه های عرفانی جدای ماهیت وحدانی و هدف باطنی آن در شناخت محبوب ازلی، واجد کیفیت های بیانی، روایی و حتی نمایشی هستند که به مثابه راهکاری برای خلق روایت های نو، ظرفیت فراوانی برای پرداخت درام ایرانی داشته و می تواند دریچه ای به سوی درام ملی در این عرصه بگشاید. درامی که نسخه بدلی هیچ فرهنگ دیگری نبوده، از هویت این سرزمین بیرون آمده و ازجمله کیفیت های نمایشی آن ها تمهیدات به کاررفته در گشایش، ساختار روایت، خلق موقعیت، سیاق دیالوگ پردازی، ایجاز، الگوهای بیان مضمون، مستندسازی، باورپذیری و درنهایت وجه انفجاری پایان بندی است.
بررسی عنصر زمان و بینامتنی روایی در رمان بامداد خمار و داستان لیلی و مجنون با تأکید بر نظریه ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
907 - 921
حوزههای تخصصی:
عنصر زمان یکی از مهم ترین عناصر داستانی است که به فراخور نوع رمان می تواند ساده، تقویمی و یا پیچیده و دچار بی نظمی باشد. نظریه ژرار ژنت یکی از کاربردی ترین روش ها برای بررسی و تحلیل زمان روایت رمان های مدرن است. ژنت در نظریه خود سعی دارد تا با پرسش از موقعیت زمانی راوی، نسبت به رخدادهای داستان به روایت گیر کمک کند تا پیکره روایتی را که راوی (نویسنده) از داستان ارائه کرده است، دریابد. پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. پس از بررسی مشخص شد برخی از مؤلفه های این نظریه ازجمله زاویه دید، تداوم، بسامد مکرر در رمان بامداد خمار بررسی شد. این رمان در زاویه دید و بسامد با نظریه زؤار ژنت منطبق است. داستان لیلی و مجنون از داستان های کهن زبان فارسی است، عنصر زمان و بینامتنی روایی در این داستان مشهود است.اهداف پژوهش:بررسی عنصر زمان در رمان بامداد خمار با تأکید بر نظریه ژرار ژنت.بررسی عنصر زمان و روایی بینامتنی در داستان لیلی و مجنون.سؤالات پژوهش:عنصر زمان در رمان بامداد خمار با تأکید بر نظریه ژرار ژنت چگونه قابل ارزیابی است؟عنصر زمان و روایی بینامتنی در داستان لیلی و مجنون چه نقش دارد؟
بازنمایی برخی مولفه های فضا در گفتمان روایی کودکان اتیسم با عملکرد بالا و کودکان عادی فارسی زبان: محمول ها و زمینه فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۱
9 - 39
حوزههای تخصصی:
اختلال اتیسم یکی از اختلال های عصبی-رشدی است که می تواند توانایی های شناختی و زبانی فرد را تحت تأثیر قرار دهد. از آن جایی که در گفتمان روایی به کارگیری هر دو حوزه شناخت و زبان ضرورت دارد، این افراد در تولید و درک روایت با چالش هایی روبه رو هستند. این پژوهش بر آن است تا با بررسی حوزه فضا، به عنوان یکی از مؤلفه های جدایی ناپذیر ساخت هر روایت، به بررسی این حوزه و در ابعاد گسترده تر، حوزه گفتمان روایی در کودکان اتیسم با عملکرد بالا و مقایسه با کودکان عادی فارسی زبان بپردازد. در این راستا، بازنمایی برخی مؤلفه های فضا همچون محمول ها شامل محمول های ایستا، کنشی، کنشی-پایا و منقطع و زمینه فضایی مشتمل بر اسم و ضمیر در گفتمان روایتی این دو گروه از کودکان، براساس الگوی هیکمن(Hickmann, 2004) و تقسیم بندی های رابرتس و همکاران (Roberts et al., 2009) مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری این پژوهش 20 کودک اتیسم با عملکرد بالا و 20 کودک عادی فارسی زبان بود که در آزمون تولید گفتمان روایتی براساس دو داستان تصویری «اسب» و «گربه» هیکمن (Hickmann, 2004) شرکت کردند. داده های گردآوری شده پس از بررسی و توصیف، با به کارگیری آزمون یومن-ویتنی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد عملکرد کودکان دارای اتیسم با عملکرد بالا و کودکان عادی در بازنمایی محمول های ایستا، کنشی، کنشی-پایا و همچنین زمینه فضایی شامل اسم و ضمیر به طور معناداری متفاوت (p<0.05) بود. به نظر می رسد عملکرد ضعیف کودکان دارای اختلال اتیسم با عملکرد بالا در مقایسه با کودکان عادی در بازنمایی برخی مولفه های فضا همچون محمول ها و ضمیر در گفتمان روایتی با نقائص شناختی و زبانی آنان ارتباط دارد.
رژیم صهیونیستی و روایت رسمیِ امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۳
183 - 213
حوزههای تخصصی:
در گفتمان امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، مردم مرجع قرار دارند و ادراک آنها تعیین کننده و قوام بخش به سیاست گذاری های و تصمیمات متولیان امنیت ملی است. رژیم صهیونیستی یک دگر در گفتمان امنیت ملی ج.ا. ایران تلقی می شود. دشمنی ایران پس از انقلاب با رژیم صهیونیستی، ناشی از تضادِ هویتیِ برآمده از روایتِ ایران از رژیم صهیونیستی است. از این رو در این مقاله به دنبال پاسخ به این سوال است که رژیم صهیونیستی چگونه در روایت رسمی جمهوری اسلامی ایران تصویر می شود؟ برای پاسخ به این سوال، سخنان امام خامنه ای (مدظله العالی)، به عنوان شاخص ترین روایتِ رسمی، معیار قرار گرفته شده و مشاهدات گردآوری شده از طریق روش تحلیل روایت، تجزیه و تحلیل شده است و رویکرد تفسیری- توصیفی دارد. آنچه برآمده از این پژوهش است بیانگر این موضوع است که رژیم صهیونیستی در روایتِ رسمی ایران، هم سان «شیطان» تصویر شده از این رو شدت تقابل با آن، اقدام «قهرمانانه» و حرکت به سمت «خیر» معنی می گردد و این هویت برآمده از این روایت، به سیاستگذاری امنیتی ایران برای مقابله با رژیم صهیونیستی، صراحت بخشیده است.
تبیین ماهیت الهیات روایی بر اساس تحلیل مفهوم روایت
منبع:
الهیات سال ۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱
37 - 57
حوزههای تخصصی:
الهیات روایی یکی از حوزه های الهیاتی جدید شکل گرفته در غرب (آمریکا) و تحت تأثیر فضای پست مدرنیسم است. این نوع الهیات همچون سایر مظاهر پست مدرنیسم علیه الهیات پیش از خود شوریده است. در اینجا با مبنا قرار دادن روایت/ داستان که در کتاب مقدس آن را می یابیم پیرامون موضوعاتی مانند انسان، خدا، ایمان مباحث بسط می یابد. از آنجا که یک تعریف مشخص و جامع از این نوع الهیات وجود ندارد (ما نیافتیم)، بر آن شدیم با مطالعه و تحلیل آراء الهیدانان مربوط به این حوزه، ویژگی ها و مفاهیم اساسی روایت، که عنصر اصلی شکل دهنده این نوع الهیات است، و مبتنی یا متأثر از فضای پست مدرنیم است، الهیات روایی را تعریف کنیم؛ و با توجه به آنچه انجام دادیم توانستیم این الهیات را بر اساس هفت مفهوم/ ویژگی معرفی نموده و آن را به عنوان الهیاتی عمل گرایانه، و نه نظرورزانه، تعریف کنیم.
یادآوری و بازآفرینی انسان از دست رفته: بررسی رمان آدم نما از منظر مطالعات حافظه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۸
41 - 82
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی رمانِ آدم نما، نوشته ضحی کاظمی، از چشم انداز مطالعات حافظه می پردازد و دو هدف کلیدی را در نظر دارد. هدف نخست، کنکاش در تأثیر فناوری های پیشرفته در جامعه پادآرمان شهریِ آدم نما بر حافظه شخصیت ها و تغییر هویت انسانی آن هاست. هدف دوم بررسی ارتباط عمل روایت پردازی و روایتگری رمان با حافظه و کارکردهای آن و در نگاه گسترده تر ارتباط آن با شکل گیری عمل سیاسی و ایجاد تغییر در اجتماع است. ضرورت این پژوهش در آن است که آدم نما در دورانی نگارش می یابد که پیشرفت ِ پرشتاب فناوری های گوناگون خواه ناخواه به دغدغه های بسیاری پیرامون تأثیر این پیشرفت ها بر ذهن، حافظه، هویت فردی و جمعی، و فرهنگ دامن می زند، و به این ترتیب، بررسی این دغدغه ها در بوته ادبیات پاسخی طبیعی و بهنگام است. در این راستا، مطالعه حاضر از چارچوب نظری موجود در حوزه مطالعات حافظه بهره می برد و به فراخور نیاز، خوانشی نزدیک از بخش هایی از رمان ارائه خواهد کرد. به این ترتیب، موضوعات کانونی چون حافظه آشکار و حافظه روندی، ارتباط حافظه با فناوری و شکل گیری هویت، و نیز پیوند حافظه با سیاست و روایت در رمان تبیین خواهد شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که فناوری های نوین در حوزه زیست شناسی در جامعه پادآرمانیِ آدم نما ابزاری برای مهار و شکل دهی به هویت انسانی است که او را در مسیر تکوین به سوی وضعیت پساانسان قرار می دهد. در مقابل، روایت می تواند ابزاری برای حفظ هویت انسانی محسوب شود و با خلق نگرش و کنش سیاسی، جامعه را به سوی آگاهی، مقاومت و تغییر پیش برد.
روایت هایکوها در رمان جاده ی باریک به اعماق شمال ریچارد فلانگان: سطحی از روایت یا کنه آن
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
27 - 50
حوزههای تخصصی:
این مقاله تلاشی است برای بررسی ابزارهای روایت در امتداد هایکوها در رمان جاده ی باریک به اعماق شمال ریچارد فلانگان تا جنبه های هنری روایت را روشن نماید. سبکی از سفرنامه نویسی برای بازگویی خاطرات پدری از جنگ مورد تقلید قرار می گیرد. این بازگویی تحت عنوان جاده ی باریک به اعماق شمال نوشته می شود تا هم تقلیدی از شیوه ی نوشتن و هم تلمیحی به اثر ادبیات کلاسیک ژاپن به قلم باشو باشد که ویژگی اصلی آن بهره گیری از هایکوها می باشد. این هایکو ها همچون عکس نوشته هایی بازنمایی می شوند که امکان بازگو شدن را دارند. استفاده از هایکوها و دیگر فنون روایت بستری را برای نویسنده فراهم می کنند تا بازنمایی ای شخصی خود، که به آسانی دیده نمی شود، را نیز ارائه دهد. دگربودگی به شیوه ای که باختین آن را تعریف می کند این ادعا را قوت می بخشد چرا فضا برای چند صدایی مهیا می شود. این طبیعت هایکو است که راه برای بررسی فراتر از سطح اولیه را فراهم می کند.
منطق روایی در جهان موازی داستان (مطالعه موردی رمان 1Q84 اثر هاروکی موراکامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
191 - 216
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین ویژگی های داستان پردازی پسامدرن و ادبیات فرا واقع، عدم قطعیت وجود شناختی یا در هم آمیختن مرز میان واقعیت و خیال است؛ زیرا برخلاف داستان مدرنیستی که درون مایه معرفت شناختی را برجسته می کند درداستان پسامدرنیستی درون مایه هستی شناسی برجسته است و این امر حاصل مرز آشوبی های سطوح هستی شناسانه و به هم ریختن مرزهاست. هاروکی موراکامی نویسنده معاصر اهل کشور ژاپن است که در رمان های مختلفش به بیان مسائل گوناگون جهان معاصرو رازهای پنهان از شگفتی های دنیای اطراف می پردازد. خط سیر آثار او به ویژه داستان 1Q84 را می توان بر مبنای نوعی مکاشفه درونی با جهان های موازی دانست. این داستان پست مدرنیستی پیرنگی خلاف عادت دارد به گونه ای که براساس منطق روایی کلاسیک که خواننده به آن عادت دارد نمی باشد و فهم آنها در گرو درک و دریافت جهان های موازی و ممکنی است که در علم فیزیک کوانتوم مورد توجه قرار می گیرند. در این روایت زمان و مکان داستان در جهت تکثر جهان های مختلف و چندگانه فیزیکی طرح ریزی شده و به صورت عدم قطعیت، مکان مبهم، زمان نامشخص وهستی شناسی چندجهانی درداستان موراکامی مورد توجه قرار گرفته است. در مقاله پیش رو که به شیوه توصیفی- تحلیلی و روش سندکاوی بر مبنای مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته است، نگارنده در تلاش است تا ارتباط میان مفهوم جهان موازی (ممکن) با روایت داستان یاد شده را مورد توجه قرار دهد. نتایج نشان می دهد روایت این داستان به صورت موازی قرار گرفتن زمان و مکان، و نیزهویت و ماهیتِ گنگ و خیالی، به ایده جهان موازی بسیار کمک کرده است
تطوّر شخصیّت لیلی در منظومه های لیلی و مجنون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسامد داستان لیلی و مجنون در ادبیات فارسی بسیار است. داستان لیلی و مجنون از قرن چهارم هجری قمری مورد توجّه شاعران و ادیبان ایرانی قرار گرفته و در آثار آنان آمده است. تحول و تطور روایت و شخصیّت ها و مضامین در داستان ها و حکایت های لیلی و مجنون در ادب پارسی و هچنین ارتباط آن منظومه ها با شرایط مکانی و زمانی که داستان در آن سروده شده است و تفاوت آن با اصل روایت و مکان وقوع داستان عربی آن می تواند در شناخت بهتر و متفاوت از حکایت های نگاشته شده با نام مشترک لیلی و مجنون کمک کند. در این پژوهش بررسی تغییرات شخصیّت لیلی در بیان شاعران پارسی زبان هدف اصلی نگارش آن به شمار می آید. یافته های پژوهش حاکی از آن است که منظومه لیلی و مجنون در طول تاریخ ادب فارسی در اشعار شاعران، با توجه به آن چه که از نظامی تقلید کرده اند، جز در موارد جزئی تغییر آن چنانی نداشته است و همگی در مورد وضعیت مکانی و فرهنگی و نیز محتوای منظومه که عشق بی بدیل است، اتفاق نظر داشته اند. لکن تفاوت های باریک و جالبی در شخصیّت لیلی در اشعار شاعران وجود دارد.
تحلیل بینامتنی روایت اسطوره ای رمان چاه بابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بینامتنیت اصطلاحی مهم در نظریه های ادبی معاصر است که در آن به روابط بین متون اشاره می شود؛ بنابر، این نظریه متون ادبی در انزوا شکل نمی گیرند و نمی توان آن ها را بدون ارتباط با یکدیگر خواند و تفسیر کرد. بینامتنیت در آثار پست مدرن با دیگر ویژگی های این متون همچون گسست زمانی، روایت غیرخطی، دور باطل و... پیوندی جدانشدنی دارد. در این مقاله با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و بهره گیری از نظریه بینامتنیت، اثرپذیری روایت چاه بابل از اسطوره هاروت و ماروت بررسی و تحلیل شده است. نتایج این بررسی نشان می دهد شخصیت ها، کنش ها و حوادث داستان چاه بابل هم در صورت و هم در مضمون مشابهت های فراوانی با روایت اسطوره ای هاروت و ماروت دارند و استفاده از عناصر اسطوره ای همچون بن مایه ها، شخصیت ها و نمادها، چاه بابل را به روایتی اسطوره ای تبدیل کرده که از اهمیت تحلیل بینامتنی برخوردار است. در این داستان سیال بودن ذهن راوی رمان در بینامتن های اسطوره ای، روایتی پسامدرن از دنیای پر از رنج و عذاب شخصیت ها آفریده است. هدف این پژوهش بررسی و بازنمایی نقش بینامتنیت در روایت پسا مدرن و رابطه آن با دیگر مؤلفه های این نوع متون در رمان چاه بابل است.
مبانی فقهی اصل 11 ق. ا با برویکردی بر ادله امکان وحدت مذاهب اسلامی از منظر فریقین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقه و حقوق اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۸
11 - 35
حوزههای تخصصی:
اتحاد و یکپارچگی میان مذاهب اسلامی یکی از اصول مهمی است که مخالفان و موافقان وحدت مباحث مهمی را مطرح نمودند که در این نوشتار به مسأله امکان وحدت با توجه به نقد و بررسی ادله عدم امکان و امکان آن بر مبنای اصل یازده، پرداخته می شود. همچنین این مقاله به دنبال اعتبار سنجی امکان وحدت از منظر شیعه و اهل تسنّن می باشد. حاصل این پژوهش آن است که مفهوم شناسی وحدت که از سوی طرفداران وحدت ارائه می شود و با معنایی که طرفداران عدم امکان وحدت و مخالفان تقریب بیان می کنند، متفاوت می باشد. معنای وحدت اسلام و تقریب مذاهب اسلامی، واحد شدن مذهب اسلامی و یا ابطال مذاهب اسلامی دیگر نیست؛ بلکه معنای وحدت و تقریب آن است که همه مذاهب اسلامی با تمامی گستردگی های عقاید و آراء آن، قابل احترام هستند که نتیجه آن تکیه بر نقاط مشترک و اتحاد همه مذاهب و فرفه های اسلامی برای اعتلای اسلام در مقابل دشمنان اسلام و دفاع همه جانبه از همه مسلمانان جهان می باشند. مهم ترین ادله امکان وحدت، آیات و روایات و عقل و تاریخ است.
ارزیابی تحلیلی مصداق آیه ی «کُنتُم خَیْرَ اُمَّهٍ» با رویکرد تأویلی به مقام امامت و ولایت
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، تحلیلی تأویلی از «خَیرَ اُمَّهٍ» در آیه ی 110 آل عمران بر مصادیق امامت و ولایت ارائه شده است و چون مهم ترین مفهوم حیاتی در نظام اسلامی، امامت و ولایت است، به همین جهت نقش بسزایی در رهبری و هدایت و سعادت جامعه ی مسلمانان دارد. برای تشخیص اینکه آیه چه ارتباطی با مفاهیم امامت و ولایت دارد و مصادیق واقعی «خَیرَ اُمَّهٍ» چه کسانی اند؟، از روش های توصیفی-تحلیلی و تأویلی استفاده شده است و با مراجعه به منابع معتبر و بررسی عمیق معنایی آیات و روایات وارده از معصومین علیهم السّلام و توجّه به معنای واژه های «خَیر» که در برخی موارد دلالت بر انتخاب و برگزیدن دارد و «اُمَّه» که می تواند حتّی بر یک فرد نیز اطلاق گردد و نیز توجّه به سیاق و روح کلّی آیات قرآن، مشخّص می شود که درست ترین مصداق تأویلی «خَیْرَ اُمَّهٍ»و به عنوان نمونه ی اکمل و اتمّ آن، تنها می تواند مقام ولایت و امامت معصومین علیهم السّلام باشد.
بررسیِ میزان توجه به شئون معصوم(ع) در تقنین احکام باب قصاص قانون مجازات اسلامی و سنجش کارآمدی آن
حوزههای تخصصی:
مطابق با اصل (4) قانون اساسی کلیه قوانین و مقررات باید براساس احکام اسلامی باشد. نظر به اینکه منبع استنباط بسیاری از احکام اسلامی، روایات منقول از امامان معصوم(علیهم السلام) است، یکی از الزامات قانون گذاری کارآمد توجه به جایگاه و منصب امام در بیان حدیث است؛ چه آنکه گاهی امام در جایگاه قاضی، گاهی به عنوان زعیم و حاکم جامعه اسلامی و در اکثر موارد در جایگاه یک مبلغ، به بیان احکام الهی پرداخته است. بدیهی است، در صورتی که قانون گذار با روایتی که ماهیت قضایی یا حکومتی دارد مواجه ی الهی و ابدی داشته باشد، ممکن است قانون در مقام اجرا فاقد کارآمدی لازم باشد و حتی زمینه ی سوء استفاده مجرمین حرفه ای را فراهم آورد. این پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی سعی داشته با تفکیک روایات الهی، قضایی و حکومتی در باب قصاص میزان توجه متولیان قانون گذاری به جایگاه و منصب امام در این باب را بررسی و تحلیل کند. بررسی باب قصاص در قوانین کیفری مصوب 1361 و 1370 نشان می دهد قانون گذار در برخی موارد تفکیک دقیقی از روایات الهی، قضایی و حکومتی انجام نداده است. همین امر در برخی موارد جرم زا بودن قانون را به دنبال داشته است. گرچه با تصویب قانون مجازات اسلامی در سال 1392 توجه بیشتری به منصب و جایگاه امام در صدور احکام شده است، لیکن بازنگری در این قانون در خصوص قتل به عادت اهل ذمه توسط مسلمانان ضروری می نماید.
از اعلمیّت مطلق بشری تا مربیگری علی(ع) در تبیین آیات تربیتی با تاکید بر البرهان بحرانی
منبع:
تفسیرپژوهی سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۱
229 - 259
حوزههای تخصصی:
قرآن، کتاب هدایت است و آدمی با مراجعه به آن می تواند به اهداف هدایتی آن دست یابد؛ ولی از آنجا که قرآن، و جزئیات را به عهده پیامبر(ص) گذاشته، ضروری است که برای فهم عمیق قرآن، به احادیث ایشان مراجعه شود؛ ولی به جهت عمق نامحدود قرآن، پیامبر(ص)نمی توانستند همه ی آیات را با همه ی بطون آن تبیین کنند؛ لذا برخود لازم دانستند که در کنار قرآن، برای آیندگان، منبعی دیگر در اختیار قرار دهند تا مورد استفاده ی هدایتی قرار گیرد. براین اساس، مطابق حدیث ثقلین، اهل بیت(ع)را به عنوان بیان کننده ی قرآن، معرفی فرمودند. علی(ع) در میان اهل بیت(ع)، جایگاه ویژه ای دارد و پیامبر(ص) ایشان را اعلم صحابه در امور دینی و به همراه قرآن معرفی کرده است، و بزرگان صحابه نیز به این مطلب، اذعان دارند. پس با مراجعه به متون روایی و تفسیری، می توان تعالیم قرآنی و تفسیری ایشان را فرا گرفت و با وقوف به جایگاه تفسیری آن حضرت، خود را از تعالیم ایشان بهره مند ساخت.
یکی از اقسام بزرگ آیات قرآن و تعالیم پیامبر(ص)، مربوط به مباحث تربیتی است و از اهداف اوصیای آن حضرت نیز، رساندن جامعه به درجات متعالی اخلاقی بود. علی(ع)، گاهی با تفسیر آیات تربیتی، این مهم را انجام داده است که در این مقاله با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی، به نمونه هایی از آنها مِثل یادآوری بازگشت اعمال به خود انسان، دوستی برای خدا و ویژگی دوستان خدا، تلاش برای تاویل به احسن کردن اعمال بد دیگران و... با تاکید بر البرهان بحرانی اشاره می گردد. نتیجه پژوهش، گویای آن است که علم به امور دینی؛ به خصوص، امور مرتبط با مسائل تربیتی، نقش مهمی در هدایتگری علی(ع) داشته است.
بلاغت روایت در قصه های مجید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر روایتی از عناصری تشکیل شده است که این عناصر روایی نیز با تکیه بر روایت شنو و مفاهیم کانونی شده در آن، شکل و شیوه های خاصی به خود می گیرند. بلاغت روایت، ناظر بر تأثیرگذاری روایت بر روایت شنو است که این مهم نیز نشان از خلق آگاهانه روایت ها برای انتقال مفاهیم دارد. قصه های مجید از جمله آثار داستانی هستند که با محور بازنمایی جهان معرفتی کودک و نوجوان و متناسب با دنیای ذهنی آن ها خلق شده است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و بر اساس مطالعات بینارشته ای در پی تبیین نقش بلاغت در روایت این قصه هاست. نتایج پژوهش، حاکی از آن است که: هوشنگ مرادی کرمانی در قالب شخصیتی درون داستانی (راوی خردسال) در خلق روایت به اقتضائات دنیای کودک و نوجوان و زبان خاص روایت-های آن ها پایبند بوده و در خلق تصاویر از امور ملموس و محسوس که سازگاری زیادی با جهان معرفتی کودک و نوجوان دارد، بهره برده است. توجه به روایت شنو در این قصه ها باعث شده است که زبان و بیان قصه ها، بلاغت نهفته در آن ها، سازوکارهای روایی و مفاهیم کانونی شده در آن ها، متناسب با روایت شنو بکار گرفته شوند.
نقش رسانه ای گرافیک در هماهنگ سازی الگوی تداعیِ معانی با اشکال بیان و انواع ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۳۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
19 - 32
حوزههای تخصصی:
هماهنگ سازی بین عناصر یک بیان هنری، عامل مهمی است که می تواند در نسبت میان زبان ادبی و تصویری و تقویت نقش رسانه ای آن ها نمود یابد. در این میان، گرافیک در قالب زبان تصویری، با وام گرفتن از برخی خصوصیات ادبیات، از قبیل برقراری نسبت با اشکال بیان و انواع ادبی، قابل توجه است؛ منظور از اشکال بیان، مقوله های اقتباسی از انواع علم بیان چون مجاز، تشبیه، استعاره و کنایه می باشد و روایت تصویر نیز در انواع ادبیِ حماسی، غنایی، نمایشی و تعلیمی قابل تعبیر بوده که از جمله وجوه اشتراک بین ادبیات و گرافیک به نظر می رسد. پژوهش حاضر با هدف تبیین ویژگی های گرافیک به مثابه اثر ادبی، پرسش از چگونگی هماهنگ سازی میان فرم های کلامی و تصویری دارد. لذا به روش توصیفی - تحلیلی و با استفاده از منابع مکتوب و اسناد تصویری به شیوه کیفی و گزینش هدفمند، در تبیین نسبت میان گرافیک و ادبیات در هماهنگ سازیِ الگوهای تداعی معانی با اشکال بیان و انواع ادبی در قالب پوسترهای سینمایی اهتمام می ورزد. نتایج نشان می دهد که ابعاد روایی ایراد معنا در انواع ادب حماسی، غنایی، نمایشی و تعلیمی به ترتیب در هماهنگی با اشکال بیان چون الگوهای تباین، مجاورت، مشابهت و تداعی آزاد نمود یافته و گویی گرافیک به مثابه اثری ادبی لب به سخن می گشاید.