مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
عاملیت
منبع:
پژوهش انحرافات و مسائل اجتماعی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸
71 - 103
حوزههای تخصصی:
امید در گفتمان سیاست گذاری کشور، هرچند به عنوان مسئله ای اجتماعی با ابعاد وسیع مطرح نشده، مسئله بخش گسترده ای از مردم و سیاست گذاران کشور بوده و هست. هدف از پژوهش حاضر، مطالعه جامعه شناختی از تفسیر امید اجتماعی در میان شهروندان شهر تهران است. در روش شناسی پژوهش حاضر از راهبرد نظریه زمینه ای بهره برده شده است. برای نیل به این هدف با پنجاه شهروند تهرانی، از روش نمونه گیری هدفمند و نظری استفاده شده است. فرایند انجام مصاحبه ها تا مرحله اشباع نظری ادامه یافت. تحلیل داده ها از طریق نظام کدگذاری باز، محوری و گزینشی صورت گرفت و در نهایت مقوله هسته استخراج شد. در فرایند کدگذاری باز، 33 کد محوری، 9 مقوله اصلی و 1 مقوله هسته از نظام کدگذاری داده ها استخراج شد. نتایج این پژوهش روایتگر معنای چندبعدی دین داری در احیای امید است. به نظر می رسد که شهروندان تهرانی با امید به تکیه گاهی نامتناهی، تحمل سختی و مشقت ها را معنادار کرده و برای دین داری در حوزه احیای امید، عاملیتی چندبعدی و مثبت قائل هستند. همچنین دین از طریق ایجاد همبستگی و انسجام به نوعی وجه اجتماعی امید را تقویت کرده، در نهایت به صورت آشکار و پنهان به کاهش آسیب های اجتماعی کمک می کند.
کارکرد توحید اجتماعی در عاملیت و ساختار اجتماعی با تأکید بر آیات قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن و علوم اجتماعی سال ۴ بهار ۱۴۰۳شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
142 - 173
حوزههای تخصصی:
توحید اجتماعی که حاصل فهم اجتماعی و عمل زا از اصل اعتقادی توحید است، در دیدگاه آیت الله خامنه ای به مثابه نظریه اجتماعی و ساختاری کلی برای زندگی است و فرضیه کارکرد توحید اجتماعی را در مبادی نظری جامعه توحیدی ازجمله عاملیت و ساختار اجتماعی مطرح می کند؛ ازاین رو هدف این مقاله بررسی کارکرد و ثمرات فهم اجتماعی از توحید در دوگانه عاملیت و ساختار اجتماعی با محوریت آیات قرآن است. این تحقیق که با روش توصیفی تحلیلی و براساس داده های کتابخانه ای و منطق فهم آیات و استدلال عقلی صورت گرفته، نشان داد هم عاملیت و هم ساختار از توحید اجتماعی متأثر می شوند. محوریت اطاعت از خدا در مناسبات اجتماعی و حق محوری و نفی هواپرستی در حرکت اجتماعی، برونداد کارکرد توحید اجتماعی در عاملیت هاست و نفی تعدد ولایت ها و ساختارهای شرک آمیز، هم سرنوشتی اجتماعی امت اسلام، کنترل اجتماعی از طریق فریضه امربه معروف و نهی ازمنکر، تحول در اعتبارات بعدالاجتماع و تأسیس نهادهای اعتباری و جهت دهی توحیدی به نهادها و سازمان های اجتماعی، برونداد کارکرد توحید اجتماعی در ساختار است. سنت های الهی نیز به عنوان قوانین اجتماعی تخلف ناپذیر که ناشی از عملکردهای اجتماعی و جمعی انسان هاست، به عنوان عاملیت فوق انسانی در تحولات کلان و سرنوشت جوامع دخیل اند.
بازنمایی امید اجتماعی در آثار سینمایی جنبش موج نو ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی بازنمایی امید اجتماعی در آثار شاخص جنبش موج نو سینما در ایران می پردازد. پژوهش پیش رو به این دو پرسش پاسخ می دهد: بازنمایی امید اجتماعی در آثار سینمای موج نو ایران چگونه است؟ و این بازنمایی چه ارتباطی با زمینه اجتماعی تولید آثار دارد؟ برای پاسخ به این سؤالات، از صورت بندی سه گانه اشنایدر شامل «عاملیت»، «هدفمندی» و «امکان پذیری» به عنوان شاخص های بنیانی برای سنجش امید اجتماعی بهره گرفته شد. تحلیل محتوای کیفی بر 15 اثر معرف پنج کارگردان شاخص جنبش موج نو ایران شامل داریوش مهرجویی، مسعود کیمیایی، ناصر تقوایی، بهرام بیضایی و امیر نادری از بین کل 21 اثر ایشان طی سال های 1347 تا 1357 انجام شده است. با نمونه گیری طبقه ای هدفمند، از هر کارگردان سه اثر همسو با هدف پژوهش انتخاب شده است. این روش، انتخاب آثاری را که بیشترین همسویی را با هدف مطالعه دارند تضمین می کند. صرف نظر از وجود طیف گسترده رویکردها از باور قوی به امید اجتماعی تا ناباوری مطلق، درمجموع اغلب آثار سینمایی موج نو از طریق بازنمایی ابژه هایی که از نظر شاخص عاملیت «غیرعامل»، از نظر شاخص هدفمندی «فاقد هدف» و از نظر شاخص امکان پذیری «ناتوان سازی شده» هستند، بر ناامیدی اجتماعی شدید تأکید دارند. با ادغام نظریه جامعه شناختی هنر زیمل و صورت بندی اشنایدر از امید اجتماعی می توان نتیجه گرفت جنبش موج نو با شورش علیه گفتمان رسمی خوش بینانه، مبارزات اجتماعی را در میان آشفتگی های سیاسی منعکس می کند. این جنبش، ناخودآگاه فرهنگی جمعی را از طریق بیان هنری فردی متجلی می سازد، روایت های غالب را به چالش می کشد و ناامیدی اجتماعی فراگیر زمان خود را با رئالیسمی موشکافانه به نمایش می گذارد.
بسیج جمع آوری اعانه در جنبش مشروطه؛ ابعادی از مشارکت اجتماعی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۱
211 - 244
حوزههای تخصصی:
کنشگری زنان در پرتو گفتمان مشروطه خواهی، از آنان گروه های متعهد و مطالبه گری ساخت که در جهت آرمان های مشروطیت وارد میدان عمل شده و نظم جنسیتی مسلط را به چالش کشند. تحقیق حاضر بر بسیج زنان در جمع آوری اعانه دراین بین تمرکز داشته و کوشیده ابعاد آن را به کمک روش تحلیل سند تبیین نماید. مسئله تحقیق روشن ساختن عاملیت زنان در تاریخ اجتماعی معاصر است. یافته ها در پنج مقوله موارد اهداف کاربردی، انگیزه ها، سازوکارها، پایگاه اجتماعی اقتصادی مشارکت کنندگان و استراتژی ها ارائه و تحلیل شده. جمع آوری اعانه باهدف تأمین منابع مبارزاتی مشروطه خواهان در دوران استبداد صغیر، کمک به خانواده های مجاهدان فقید در تبریز و اردبیل و نیز انباشت سرمایه اولیه جهت تأسیس بانک ملی، مبتنی بر انگیزه های وطن پرستانه زنان در تقلای تأمین استقلال و حمایت از ابناء وطن بوده است. بعلاوه گویای صورت بندی عاملیت و نیز سیاست هویت کنشگرانی است که از مناسبات تبعیض آمیز جنسیتی به جان آمده و فرصتی برای مشارکت اجتماعی در بسیج زنان می جستند. در فقدان شغل و درآمد مستقل زنان برای تأمین منابع جهت بسیج از تاکتیک هایی بهره جستند. همچنین مشارکت زنان از خاستگاه مختلف اجتماعی به بسیج وجهی فراطبقاتی بخشیده است.
کنش صادقانه و عوامل موثر بر آن:رویارویی عاملیت و ساختار در نهاد علم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش کوششی در بررسی منشأ کنش صادقانه- غیر صادقانه است و این پرسش را مطرح می کند که از بین دوگانه عاملیت و ساختار، کدام یک به کنش صادقانه می انجامد. روش: روش مطالعه در این پژوهش، پیمایش مقطعی بود. جامعه آماری 110 نفر از دارندگان مدرک کارشناسی ارشد بودند که در مقطع کارشناسی در دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی تحصیل کردند. تعداد 100 پرسشنامه به طور کامل بازگشت. شیوه نمونه گیری به شیوه تصادفی ساده بود. ابزار گردآوری داده، پرسشنامه محقق ساخته بود که بر اساس تجربیات شرکت کنندگان از کنش صادقانه و غیر صادقانه به دست آمد. داده ها با کمک نرم افزار اس.پی.اس.اس- ویرایش 16 پردازش شده اند. آلفای کرونباخ 0.7 به دست آمد. یافته ها: در کنش صادقانه، تأثیر عاملیت با 0.54± 1.4 بیش از ساختار 0.4 ± 1.2 است و در کنش غیر صادقانه اهمیت ساختار (0.4± 1.3) از عاملیت (0.4± 1.2) بیشتر است. 41.7 درصد آموزش دیدگان به همزمانی تأثیر ساختار و عاملیت اشاره دارند. همچنین یافته ها معناداری متغیّرهای زمینه ای را تأیید می کند. نتیجه گیری: پژوهش نشان داد 41.7 درصد شرکت کنندگان به تأثیرگذاری توأمان عاملیت و ساختار اذعان دارند. این در حالی است که پژوهشهای پیشین تنها به یکی از دو عامل ساختار و عاملیت توجه داشتند. این مطالعه نشان داد بیشتر افرادی که کنش غیر صادقانه انجام می دهند، فرافکنی می کنند.
نگاشت بین رشته ای پیکره دانش عاملیت؛ گامی به سوی درک عاملیت کارآفرینانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عاملیت کارآفرینانه، که به توانایی افراد در شناسایی و بهره برداری از فرصت های کسب وکار و خلق ارزش جدید اشاره دارد، مفهومی چندوجهی است که لازمه شناخت آن استفاده از رویکرد میان رشته ای و ادغام دیدگاه های مختلف است. اتخاذ این روش در گام اول نیازمند شناخت پیکره دانش عاملیت و انتخاب رشته های مرتبط است، که در این مقاله با روش تحلیل علم سنجی انجام می شود. 18060 مقاله به زبان انگلیسی از پایگاه داده WOS انتخاب و تحلیل شد. تحلیل هم استنادی منابع، 5 خوشه اصلی جامعه شناسی، سازمان و مدیریت، تئوری نمایندگی، عصب شناختی/علوم شناختی، و روان شناسی را نشان داد. تحلیل هم استنادی نویسندگان 7 خوشه رهبران نظری را معرفی کرد. تحلیل هم رخدادی کلمات کلیدی و روند زمانی نشان داد که مفاهیمی مانند نظریه نمایندگی، عاملیت انسانی، دوگانه ساختار-عاملیت ریشه در دهه های 70 و 80 میلادی دارند، درحالی که مفاهیم جدیدتری مانند عاملیت معلم و عاملیت کارآفرینانه اخیراً به وجود آمده اند. یافته ها نشان داد که مفهوم عاملیت بسته به نوع رشته مورد مطالعه، معانی متفاوتی را به ذهن متبادر می کند. در علم اقتصاد و حقوق، در معنای «نمایندگی و رابطه اصیل-وکیل» کاربرد دارد. در مدیریت دولتی و علوم سیاسی، به معنای «سازمان یا کسب وکاری» است که فعالیتی را برای دیگری انجام می دهد. در فلسفه، جامعه شناسی، روان شناسی، آموزش، علوم شناختی و عصب شناسی به معنای «ظرفیت، شرایط یا حالت انجام عمل یا اعمال قدرت» است و به «توانایی انسان برای انجام اعمال آگاهانه و هدفمند» اشاره دارد. در نهایت برای مطالعه عاملیت کارآفرینانه در سطح فردی، مطالعه بین رشته ای روان شناسی و علوم اجتماعی پیشنهاد می شود.
مقارنه عاملیت کامل با نهادهای مشابه(مطالعه موردی: خرید دین، جعاله، حق العمل کاری، دلالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوق اسلامی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۱
129 - 150
حوزههای تخصصی:
فاکتورینگ یا عاملیت شیوه ا ی تأمین مالی است که فروشنده ای، مطالبات خود را به مؤسسه ی ثالث منتقل کرده تا آن مؤسسه ، مطالبات را اداره، وصول یا تنزیل نماید.در عاملیت کامل، تمام حساب های دریافتنی حاصل از فروش کالاها، تحت شرایط عادی توسط عامل خریداری می گردد و امکان دسترسی سریع مشتری(صادرکننده) به وجوه نقد فراهم می شود. عامل با اخذ کارمزد توافق شده یا اخذ بهره ی ناشی از تأمین مالی بهره مند می گردد و تسویه حساب میان عامل و مشتری در تاریخ قرارداد عاملیت و هنگام معامله ی اسناد با درصد مناسب تنزیل یا در تاریخ سررسید و یا هنگامی است که عامل موفق شود که کلیه ی وجوه را از خریداران کالاها و خدمات مشتری جمع آوری کند، صورت می گیرد.عاملیت کامل به برخی از نهادهای فقهی و حقوقی شباهت دارد که در این نوشتار با استفاده از روش کتابخانه ای و مراجعه به آرای فقیهان و حقوقدانان با عقود جعاله، حق العمل کاری و دلالی مقارنه شده و نتیجه اینکه عاملیت کامل به همه ی نهادها شباهت دارد ولی به دلیل برخی وجوه افتراق فقط با خرید دین قابلیت انطباق دارد.
مدل یابی ساختاری کارآمدی خانواده براساس معنای زندگی با نقش میانجی معنویت در خانواده و مرزهای زوجینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بحث کارآمدی، شناسایی عوامل مؤثر بر کارآمدی خانواده ضروری است. هدف پژوهش حاضر مدل یابی ساختاری کارآمدی خانواده براساس معنای زندگی با نقش میانجی معنویت در خانواده و مرزهای زوجینی بود. جامعه آماری، کلیه زوجین شهر قم در سال 1402 را دربرداشت که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و حجم نمونه آن، 384 نفر بود که با شیوه نمونه گیری بررسی شد. اطلاعات از طریق پرسشنامه کارآمدی خانواده از دیدگاه اسلام از صفورائی و پرسشنامه آزمون معنای زندگی براساس منابع اسلامی توسط حیدری، سالاری فر و شاطریان (1398) و پرسشنامه نیازهای معنوی در خانواده و پرسشنامه مرزهای روانشناختی خانواده هوشیاری (1399) جمع آوری گردید. داده ها با نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. برای تحلیل داده های پژوهش از معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS-24 و LISREL5 بهره گرفته شد. نتایج پژوهش نشان داد که رابطه معناداری بین کارآمدی خانواده، معنای زندگی و مرزهای زوجینی وجود دارد و بین معنویت در خانواده، معنای زندگی و کارآمدی خانواده نیز رابطه معناداری است؛ همچنین متغیرهای مرزهای زوجینی و معنویت در خانواده توانسته است بین دو متغیر کارآمدی خانواده و معنای زندگی، نقش میانجی داشته باشد.
الگوی مشاوره ای عاملیت «من» مبتنی بر دیدگاه علامه محمدتقی جعفری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژه عاملیت بر نوعی احساس مسئولیت در برابر مسیرزندگی خود دلالت دارد. قبول عاملیت انسان در گرو تبیینی از منشا عمل است که از آن با عنوان «من» یاد می شود. هدف از این پژوهش تدوین الگوی مشاوره ای من عامل بر اساس دیدگاه علامه محمدتقی جعفری است. در بخش نخست بوسیله ی روش کیفی هرمنوتیک تلاش شده است تا شاخص ها و مؤلفه های من عامل شناخته شود. سپس با استفاده از روش داده بنیاد، الگوی تبیین کننده ی من عامل ترسیم شد. در بخش سوم محتوا، فرایند و فنون مشاوره ای برگرفته از این الگو از طریق تحلیل مضمون ارائه گردید. ضریب همبستگی کندال در اعتباریابی دلفی 87/0 گزارش شد. محتوای مشاوره ای مقوم این رویکرد را می توان در مواردی چون ماهیت من (تمایزدهنده، عامل، فراعامل، مختار،...)، حیطه های من (ذات من و فعالیت من)، سطوح من (من معلول، من عامل)، عناصر من(غیرارادی، ارادی، کمال طلب)، ... جستجو کرد. فرایند های مشاوره ای در هماهنگی با هستی هدفدار، پذیرش مالکیت بر خویشتن، صداقت و همخوانی با خویشتن، بهره برداری از توانمندی ها،تقویت عشق به انسان ها و تقویت خودآگاهی و خودسازی ارائه گردید. در جهت رسیدن به این فرایندهای درمانی نیز روش های عملی نیز با توجه به دیدگاه علامه استخراج شد. وجوه تمایز این الگوی مشاوره ای را می توان در یکپارچه نگری آن، حضور عنصر تعیین کننده ی کمال طلبی و توجه به ارتباط انسان با خالق خود در نظر گرفت.
ارائه الگوی مفهومی انسان عامل مبتنی بر تجربه زیسته نوجوانان کار موفق: یک پژوهش داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: پدیده کودکان و نوجوانان کار مسئله ای زیستی، روانی و اجتماعی است که در بسیاری از کشورها از جمله ایران به نگرانی جدی تبدیل شده است. بااین حال، غالب پژوهش های انجام شده با نگاه مددکاری اجتماعی و در حوزه توصیف و آسیب شناسی بوده است و مطالعه ای بر توانمندسازی این گروه به منظور غلبه بر محدودیت های محیطی نپرداخته است. باتوجه به جمعیت فزآینده و آسیب های متعدد فردی و اجتماعی کودکان و نوجوانان کار، انجام پژوهش هایی که منجر به توانمندسازی این افراد شود، ضروری به نظر می رسد. هدف: هدف از پژوهش حاضر، ارائه الگوی انسان عامل بر اساس تجارب زیسته نوجوانان کار بود. روش: رویکرد مورد مطالعه در این پژوهش، رویکرد کیفی و روش داده بنیاد بود. جامعه مورد مطالعه شامل 15 نفر از نوجوانان کار موفق ساکن شهر تهران در سال 1402 بودندکه بصورت هدفمند، با مراجعه به مرکز طلوع بی نشان ها، موسسه مهر و ماه و کلینیک مددکاری آل یاسین انتخاب و پس از کسب رضایت و تمایل به شرکت در پژوهش، وارد پژوهش شدند. با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته، داده ها جمع آوری گردید و به منظور تحلیل داده ها از روش اشتراوس و کوربین استفاده شد. یافته ها: تحلیل حاصل از داده های مصاحبه به صورت کلی در هفت محور سرمایه های درونی، شرایط نابسامان محیطی، سیستم حمایتی، تجارب یادگیری، راهبردهای انسان گرایانه، طراحی مثبت و عاملانه زندگی و رشد همه جانبه و یکپارچه دسته بندی شد و نهایتاً الگوی مفهومی انسان عامل بر اساس کدهای به دست آمده ترسیم شد. نتیجه گیری: نتایج حاصله ضمن افزایش بینش نسبت به مؤلفه های الگوی انسان عامل زمینه های ایجاد آن، می تواند زمینه ساز پژوهش های بعدی و نیز طراحی برنامه های آموزشی و درمانی باهدف ارتقای توانمندی روانشناختی نوجوانان کار شود. بنابراین گروه های اصلی که با این نوجوانان در ارتباط هستند، مانند مشاوران بهزیستی، آموزش های بیشتری درباره مفهوم عاملیت و مؤلفه های آن داشته باشند. همچنین با توجه به اهمیت حمایت محیطی، افزایش حمایت های مالی و عاطفی سازمان ها کمک شایانی به تغییر شرایط این افراد خواهد کرد.
تأثیرات متقابل فرد و جامعه از دیدگاه آیت الله مصباح یزدی (ره)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث محوری در جامعه شناسی، نحوه ارتباط فرد با جامعه در متن اجتماع و در موقعیت انضمامی است. روان شناسان اجتماعی و جامعه شناسان خرد نگر و قائلان به فردگرایی روش شناخت یک سویه، از تأثیر فرد بر جامعه سخن می گویند. جامعه شناسان ساختارگرا و قائلان به اصالت و تقدم جامعه بر فرد نیز یک سویه و منحصراً از تأثیر جامعه بر فرد سخن می گویند. نظریه پردازان تلفیقی از تعامل فرد و جامعه، یا عاملیت و ساختار در عرصه های گوناگون حیات اجتماعی سخن می گویند. استاد مصباح به رغم اعتقاد به اصالت فرد و اعتباریت جامعه، در موضعی شبیه تلفیقی ها معتقد است: نه فرد یکسره از جامعه متأثر است و نه جامعه یکسره از فرد متأثر، بلکه باید از تأثیر متقابل فرد و جامعه سخن گفت. به همین سبب، بحث «ارتباط فرد و جامعه» را در دو بخش جداگانه، ذیل عناوین «تأثیر جامعه بر فرد» و «تأثیر فرد بر جامعه» مطرح ساخته است. این نوشتار درصدد است تا موضع ایشان را در این خصوص در مقایسه با سایر اندیشمندان توضیح دهد. روش نوشتار تحلیل محتوای مباحث مندرج در کتاب «جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن» است که در میان آثار استاد، به صورت انحصاری به این بحث وارد شده است.
مطالعه جامعه شناختی عاملیت زنان عشایر از خلال تجربه زیسته آن ها (مورد مطالعه: زنان عشایر ده چاه-غلامعلی از توابع شهرستان زرند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۰۲
107 - 141
حوزههای تخصصی:
زنان عشایر نقش حیاتی در زمینه های اقتصادی و اجتماعی جوامع خود ایفا می کنند و از طریق دانش بومی خود به توسعه پایدار کمک می کنند. با وجود چالش های زیادی مانند محرومیت از رفاه و خدمات بهداشتی، این زنان دارای عاملیت قابل توجهی هستند. این مقاله به توصیف تجربه عاملیت و قدرت از منظر زنان عشایر اختصاص دارد. در این راستا و برای فهم عمیق تر از مفاهیم تحلیلی مانند عاملیت، مقاومت، تقسیم کار جنسیتی و چانه زنی استفاده شده است. با استفاده از روش تحلیل تماتیک، مصاحبه های عمیق و نیمه ساختمند با 17 زن عشایر منطقه چاه غلامعلی در شهرستان زرند انجام شد. یافته ها حاکی از استخراج دو مقوله اصلی با عنوان عاملیت محقق شده و مقاومت به مثابه عاملیت پنهان، چهار مقوله فرعی شامل عاملیت تصمیم ساز، عاملیت تسهیلگر، قدرت مجاب سازی و مدیریت زندگی زناشویی و مفاهیمی از قبیل، تصمیم ساز در ازدواج فرزندان، زن به مثابه مشاور مالی خانواده، مانع زدایی برای ادامه ی تحصیل، زنان به مثابه محرک های مهاجرت، استفاده از واسطه ها، به کارگیری برتری سرمایه فرهنگی، ایجاد فشار فرهنگی، فریب همسر، اختفا و تظاهر به حفظ اقتدار مرد و 115 عبارت معنایی است. بر اساس یافته های این مقاله می توان نتیجه گرفت که بزنگاه های ساده و درعین حال مهمی وجود دارد که در آن زنان عشایر موردمطالعه به انحا و اشکال گوناگون عاملیت را در چارچوب خانواده تجربه می کنند اما دراین باره از تجربه واحدی برخوردار نیستند.
تدوین چهارچوب مفهومی تحقق پذیری مقتدرسازی زنان در فضاهای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
مقتدرسازی در توسعه زنان راهی برای تعریف، به چالش کشیدن و غلبه بر موانع زندگی آن هاست که از طریق آن، توانایی خود را برای شکل دادن به زندگی افزایش می دهند. فرآیند مقتدرسازی نه تنها می تواند مهارت ها و دسترسی آن ها به منابع تولیدی را ارتقا دهد، بلکه در ارتقای کیفیت، منزلت و جایگاه کار در جامعه نیز موفق خواهد بود. تأثیر مقتدرسازی زنان تأثیر قدرتمندی بر هنجارها، ارزش ها و در نهایت قوانین حاکم بر این جوامع ایجاد می کند. در همین راستا، هدف پژوهش حاضر تلفیق و ترکیب نتایج مطالعات صورت گرفته درخصوص تحقق پذیری مقتدرسازی زنان در فضای شهری است. پژوهش حاضر، بر اساس رویکرد کیفی و از لحاظ هدف پژوهشی کاربردی است. در این پژوهش با روش فراترکیب به مرور نظام مند چهل و سه پژوهش در بازه زمانی 2007 تا 2024 پرداخته شد. جامعه آماری مشتمل بر کتاب ها، مقاله ها، پایان نامه ها و رساله ها و اسناد علمی مرتبط با مقتدرسازی زنان شهری بود و منابع پژوهش به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد. نتایج بیانگر آن است که مقتدرسازی زنان شهری منوط به تحقق پذیری 5 مقوله یا معیارهای متمایزکننده، 24 زیرمقوله و و 166 کد است. بر اساس نتایج حاصل از یکپارچه سازی داده های پژوهش در فرایند فراترکیب، مقوله گفتمان اصلی توسعه، 33.73 درصد کل کدهای استخراج شده را به خود اختصاص داده است. مقوله نوع دانش مورد نیاز برای توسعه 32.54درصد، مقوله مراحل اقتداربخشی 6.03درصد، مقوله ظرفیت سازی 8.678درصد و مقوله نهادسازی 9.03درصد، کل کدهای استخراج شده را به خود اختصاص داده است. ازاین رو ، بیشترین کدهای استخراج شده متعلق به مقوله گفتمان اصلی توسعه است. ضریب کاپای کوهن پژوهش حاضر معادل 774.0 با معناداری 0.000 می باشد که نشانگر توافق معتبر و مناسب بودن پایایی (بالاتر از 0.6) است. پژوهش حاضر با تلفیق و سنتز نتایج مطالعات پیشین توانسته است چهارچوب مفهومی مقتدرسازی زنان شهری را ارائه کند و زمینه را برای کاربست آن در فضاهای شهری فراهم آورده است.
عروسی مجبوری»: نویسندگان» متجدد و نقد ساختارهای فرهنگی بر محور حق انتخاب در ازدواج (1287ق- 1304ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
137 - 169
حوزههای تخصصی:
نقد برساخت فرهنگی «ازدواج» در سپهرِ زبانیِ سنتی و ارائه تعریفی نوآیین از آن، دغدغه طیفی از نویسندگان تجددگرای ایران دوره قاجاریه بود. این نویسندگان قالب های نوشتارهای نوین را ابزار کارآمدی برای این مقصود تشخیص دادند. مسئله کانونی پژوهش پیشِ رو که با رویکرد تاریخ فرهنگی و تمرکز بر «زبان» به مثابه ابزاری برای تغییر و نوسازی فرهنگی نوشته شده، واکاوی تلاش این تجددگرایان برای رخنه در ساختارهای فرهنگی کهن بر محور ازدواج و نقد شالوده شکنانه این ساختارها با محوریت دادن به «حقِ انتخاب» است. نویسندگان نوگرا با نگارش آثاری در قالب های ادبی نوظهور مسیری را گشودند تا مسئله ازدواج و تأکید بر انتخاب چونان یک «حق» به ادبیات انتقادی راه گشاید؛ در این زمینه، عامل «ترجمه» سهم محوری داشت؛ سپهر فکری ایران متأثر از زندگی متجددان در محیط های مدرنی چون اروپا، قفقاز و استانبول، در معرض ترجمه/بومی گردانی آثار چهره های ممتاز عرصه ادبیات انتقادی قرارگرفت تا پیمودن این مسیر سنگلاخ از رهگذر ترجمه آسان تر شود. حاصل بررسی محتوای این متون بیانگر آن است که بازنمایی انتقادی ازدواج سنتی یکی از جنبه های اصلی این نگرش انتقادی بوده است. تلاش برای رخنه در مرجعیت پذیرفته شده خانواده به مثابه یک واحد فرهنگی در الگوی کلاسیک ازدواج، نقد ساختارهایی چون آبرو/شرم و واحدهای فرهنگی مسلط بر مقوله انتخاب چون اقوام بر آن و انتقاد از تسلط نگرش مالی/منزلتی بر این حق، از مهم ترین مؤلفه های سلبی این عاملیت است. وجه دوم این رویکرد ناظر بر عاملیت ایجابی و پیشنهاد الگوی بدیل فرهنگی برآمده از تجدد مبنی بر حق انتخاب و تأکید بر نقش فرد در ازدواج است.
تحلیل گفت وگو: تداعی ، تاویل و دلالت واکاوی بخشی از پاره گفتار رمان شازده احتجاب
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
51 - 68
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفت وگو به عنوان یکی از زیرمجموعه های تحلیل گفتمان، دربردارنده نکات و جزئیاتی است که در واکاوی متون بسیار راه گشا است. در گفت وگوها، رابطه طرفین گفت وگو و طرح مسئله به صورتی است که شخصیت ها بیشتر خود را نمایندگی می کنند و صورتبندی آن به شیوه ای است که جهانبینی، منظر و رویکرد شخصیت ها و بسیاری از ویژگی های دیگر به صورت نسبتاً بی واسطه نمایان می شود. در این پژوهش که بخشی از گفت وگوی پایانی متن انتخاب شده است، به شیوه تحلیلی - توصیفی، مؤلفه هایی چون شیوه تعامل طرفین گفت وگو، آغاز و پایان گفت وگو، نوبت گیری، بازخورد و اصلاح در گفت وگوها و مواردی از این دست بررسی شده و لایه های پیدا و پنهان گفت وگو را با توجه به این موارد تحلیل کرده است. از آن جا که واژه ها و متون در بافت-های متفاوت مجموعه ای از معانی و تعابیر را به همراه دارند، به جنبه های دیگری از دلالت و معنا دست یافته است که در نگاه اول برای مخاطب صورتی آشکار ندارد. بر این اساس، در این پژوهش نسبت ها در طرفین گفت-وگو، شیوه بکارگیری و گزینش واژگان و تعامل شخصیت ها با توجه به جایگاه و سطح اجتماعی آن ها از لحاظ گفتمانی بررسی و خوانشی دلالت مند از متن ارائه شده است. نتیجه این که لایه های دیگری از متن با توجه به بافت و معنا آشکار شده و اهمیت نقش و جایگاه طرفین در مدیریت گفت وگو و کنش های متقابل، بررسی شده است.
تأمّلی بر مفهومِ منجی گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با طرحِ این پرسش که منجی گرایی چیست؟، کوشیدیم منجی گرایی را به مثابه چشم داشت به عاملیّتی برای برون رفت از وضعیت، موردِ تحلیل قرار دهیم. بر این اساس، ابتدا از اهمیّتِ وضعیت هایی گفتیم که منجی گرایی در نسبت با آن ها جهت گیری می شود. سپس در وضعیت های مختلف، جهت گیری هایِ مختلفِ منجی گرایی را نشان دادیم. و در ادامه هم با اذعان به تفاوتِ جهت گیری ها، بر پایه همیشگی بودنِ «میلِ برون رفت از وضعیت»، از تداومِ فرایندِ لحظاتِ منجی گرایانه گفتیم. اهمّیتِ پژوهش درباره مفهومِ منجی گرایی، در آن است که عموماً مفهومی تک بعدی و خودبسنده در نظر گرفته می شود. تک بعدی به این معنا که عموماً منجی گرایی فقط به انتظارِ موعودِ ادیان فروکاسته می شود، که آن هم خودبسنده است و پدیداریِ آن در نسبت با هیچ وضعیتی نیست. بدین سان هدفِ این پژوهش این بوده است که با وضعیت زدایی از منجی گرایی، سویه هایِ فراگیرتری از آن را هم نشان دهیم. کوشیدیم با رویکردی تحلیلی و توصیفی، و هم چنین با وام گیری از برخی منابعِ نظریِ حوزه علومِ انسانی در راستایِ چهارچوبِ نظریِ موردِ استفاده شده پژوهش، به هدفِ مدّنظرمان برسیم. و در نتیجه نشان دادیم که منجی گرایی نه فقط یک مفهومِ دینی و برپایه آرمان گرایی، بلکه در ضمنِ این، مفهومی است که در تمامِ سطوح و شئوناتِ زیستِ انسانی جریان دارد.
بررسی نقش تمایلات فردی به مثابه عاملیت بر توانمندی اقتصادی زنان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع توانمند سازی زنان به مثابه یک مفهوم اساسی در تمام رویکردها، در حوزه زنان به ویژه در سال های اخیر مورد توجه بسیاری از فعالان حوزه زنان، سازمانهای دولتی و غیر دولتی قرار گرفته است. لذا این مطالعه به تبیین جامعه شناسی تاثیر تمایلات فردی به مثابه عاملیت بر توانمندی اقتصادی زنان شهر تهران پرداخته است. پژوهش از نوع کمی و با روش پیمایشی انجام شده است. بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحل ه ای، تعداد 402 نفر طبق فرمول کوکران به عنوان جامعه آماری انتخاب شدند.براساس مدل رگرسیون چند متغیره، شاخص های تمایلات فردی، در مجموع حدود 25درصد از تغییرات توانمندی اقتصادی زنان را تبیین نموده اند. نتایج نشان داد تأثیرگذارترین شاخص بر گرایش زنان تهران به توانمندی اقتصادی، مربوط به میل به کارآفرینی می باشد. بعد از آن شاخص های عزت نفس، استقلال طلبی، میل به نوآوری و عدم اعتقاد به تقدیرگرایی، رقابت جویی، خودکارآمدی و میل به پیشرفت در رتبه های بعدی تأثیر قرار دارند. سپس تاثیر مولفه های "وضعیت تاهل"، "تحصیلات" و "اشتغال" بر توانمندی اقتصادی زنان شهر تهران مورد سنجش قرار گرفت، نتایج نشان داد زنان مجرد، دارای تحصیلات بالا و شاغل از توانمندی اقتصادی بالاتری در مقایسه با زنان گروه مقابل برخوردار هستند.با عنایت به نتایج تحقیق، به نظر می رسد توانمندسازی اقتصادی زنان، سبب افزایش مشارکت آنها در اقتصاد، توسعه اقتصادی و تقویت اقتصاد خانواده ها می شود و لازم است متولیان مسایل بانوان، با ایجاد بسترهای مناسب، تمهیدات لازم در راستای تقویت تمایلات فردی در زنان فراهم سازند.
نقش صدا و سیما در توسعه انسانی کشور از منظر رویکرد قابلیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمرانی و توسعه دوره ۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
143 - 176
حوزههای تخصصی:
هدف: به رغم تحولات وسیع حوزه فن آوری اطلاعات و ارتباطات، رسانه های جمعی و به ویژه رادیو و تلویزیون به عنوان یکی از مهم ترین این فن آوری ها همچنان نقش کلیدی در تحقق اهداف توسعه ای کشورها برعهده دارند. برهمین اساس، پژوهش حاضر با هدف شناسائی نقش صدا و سیما در ارتقاء سطح توسعه انسانی در ایران صورت گرفته است.روش پژوهش: رویکرد این پژوهش، کیفی بوده و به روش داده بنیاد ساخت گرا انجام شده است. جامعه پژوهشی تحقیق، خبرگان دانشگاهی و اجرائی در حوزه های مدیریت دولتی و رسانه هستند که شناخت کافی نسبت به مباحث توسعه نیز دارند. شیوه نمونه گیری در این تحقیق، در گام اول مبتنی بر نمونه گیری هدفمند و در مراحل بعدی به شیوه نمونه گیری نظری بوده است. برای جمع آوری داده ها از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شده است. تحلیل داده های گردآوری شده نیز طی چهار مرحله کدگذاری اولیه، متمرکز، محوری و نظری صورت گرفته است.یافته های پژوهش:ماحصل این پژوهش، شناسائی 10 نقش اصلی برای سازمان صدا و سیما در توسعه انسانی کشور می باشد. پنج مورد از این نقش ها شامل: آموزش، مهارت افزائی، دیده بانی، جریان سازی و مطالبه گری جزء نقش های قابلیت ساز بوده و پنج مورد دیگر شامل: امیدآفرینی، آگاهی بخشی، الگوسازی، اطلاع رسانی و حمایتی در گروه نقش های عاملیتی صدا و سیما قرار می گیرند.نتیجه گیری: صدا و سیما به عنوان اصلی ترین ابزار رسانه ای حاکمیت، ظرفیت گسترده ای برای نقش آفرینی در زمینه تحقق اهداف توسعه ای کشور به ویژه توسعه انسانی دارد، مشروط بر آنکه منفعت عمومی را به عنوان یک اصل اساسی در همه برنامه های خود مبنا قرار داده و به رعایت این اصل وفادار بماند.