مطالب مرتبط با کلیدواژه
۵۰۱.
۵۰۲.
۵۰۳.
۵۰۴.
۵۰۵.
۵۰۶.
۵۰۷.
۵۰۸.
۵۰۹.
۵۱۰.
۵۱۱.
۵۱۲.
۵۱۳.
۵۱۴.
۵۱۵.
۵۱۶.
۵۱۷.
۵۱۸.
۵۱۹.
۵۲۰.
نشانه شناسی
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
132 - 141
حوزههای تخصصی:
پارچه های دستبافِ سنتی بازنماگر و حامل کهن ترین معناها، سنن و رسوم تاریخی تمدن ایرانی هستند. این مصنوعات قدیمی درمقام وجوه مادی تمدن در عین حال معنوی ترین وجوه زندگی روزمره مردم و فرهنگ معمولی افراد متعارف را روایت می کنند. عصر صفوی که نماد شورش فرهنگ ایرانی علیه دیگری متجاوز است روح خود را در برخی مصنوعات تمدنی، از جمله در پارچه های دستباف و نقوش روی آنها نمایانگر ساخته است. پژوهش حاضر تلاشی است است برای تحلیل نشانه شناختی نقوش و عناصر بصری در هنر پارچه بافی دوران صفوی و نیز مطالعه اثرات هنر آن دوره بر خط سیر هنر در ادوار بعدی. روش پژوهش نشانه شناسی و نمونه گیری به شیوه هدفمند انجام گرفته است. نتایج به دست آمده حکایت از آن دارد که در پارچه های دوران صفوی تنوع و گستردگی نقوش بسیار و اغلب کلیت پارچه با تلفیقی از خط نوشته و نقوش و مضامین داستانی و عاشقانه پر شده است. تلفیق مضامین رمانتیک و دینی و ملی در اغلب این مصنوعات بیانگر تلاش تمدن ایرانی برای فاصله گیری از دیگری و برساخت فرم نوینی از هویت ایرانی اسلامی است. تداوم این تلاش را می توان به شکل های دیگری در ادوار بعدی، حتی در سایر ژانرهای هنری نیز به وضوح مشاهده کرد.
بدن آستانه ای، به مثابه عرصه کشکمش بر سر معنابخشی به بدن( تحلیل نشانه شناختی آواز قو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر تلاش نموده تا با بهره گیری از آراء میشل فوکو و جورجو آگامبن و با تکیه بر روش نشانه شناختی جان فیسک، مفهوم بدن آستانه ای را در سینمایی آواز قو از منظری گفتمانی در کانون توجه قرار دهد. در این فیلم که در اواخر دهه 70 تولید شده، بدن دستمایه خلق اثری هنری قرار گرفته است، اثری که می توان آن را بازنمایی از شرایط اجتماعی زمانه خود نیز تلقی نمود. فیلم آواز قو برای به تصویر کشیدن جدال قدرت و سوژه حول مفهوم بدن آستانه ای، صحنه هایی را می آفریند که در آن، دوطرفِ یک رابطهِ قدرت، دائماً مشغول چانه زنی بر سر تعریف بدن هستند. جلسه کمیته انضباطی، پست های بازرسی و اداره اجتماعی پلیس جملگی فضاهایی هستند که از منظر فوکوی حضور همیشگی و همه جایی قدرت را تداعی می کند و "بدن" به دفعات محل نزاع گفتمانی قرار می گیرد. یافته ها نشان می دهد که در این فیلم، دو سطح از نزاع گفتمانی حول بدن بیش از همه جلوه گری می کند: یکی، نزاع درون گفتمانی (میان گفتمان اصلاح طلبی و گفتمان اصولگرایی) و دوم، نزاع بین گفتمانی (میان گفتمان سوژه-محور و گفتمان اصولگرایی). در سطح نزاع بین گفتمانی، سوژه با کنشگری فعالانه خویش تلاش نموده در مقابل گفتمان اصولگرایی، سوژگی خویش را با توسل به بدن خویش محقق سازد، جدالی که در نهایت با مرگ وی به پایان می رسد، لیکن پایان بازِ فیلم، فضا را به گونه ای رقم می زند که دلالت بر استمرار گفتمان سوژه محوری دارد که شخصیت زن فیلم آن را نمایندگی می کند.
نشانه شناسی لباس ها در نگاره های محمّد سیاه قلم مبتنی بر آراء رولان بارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۱
69 - 85
حوزههای تخصصی:
آثار محمّد سیاه قلم به دلیل تمرکز در نمایش انواع لباس ها قابل بررسی است. نظام پوشاک به عنوان یکی از عناصر نشانه ای توسط رولان بارت مطرح شد. اهداف این پژوهش، نشانه شناسی لباس ها در نگاره های محمّد سیاه قلم و رمزگشایی دلالت های آن هاست. دو سؤال این پژوهش شاملِ ۱. با توجّه به آراء رولان بارت، لباس ها در نگاره های محمّد سیاه قلم بر چه وجوه نشانه شناسی استوار است؟ ۲. وجوه افتراق و اشتراک لباس ها در نگاره های محمّد سیاه قلم با توجّه به جایگاه اجتماعی اقشار مختلف موجود در نگاره ها کدام است؟ این نوشتار به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از ابزار فیش، منابع کتابخانه ای و اسنادی به گردآوری مطالب پرداخته است. جامه ی آماری نگاره های سیاه قلم با محوریت ترسیم لباس هاست که نُه نگاره از میان منابع معتبر به صورت غیرتصادفی انتخاب شده و تا رسیدن به اشباع نظری به آن ها پرداخته شده است. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات به صورت کیفی بوده و از طریق توصیف و تحلیل نگاره ها از منظر مورد نظر -در عنوان پژوهش- در نگاره های سیاه قلم، مورد تجزیه و تحلیل و بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد؛ دقت نظر سیاه قلم در استفاده از پوشش به مثابه ی نشانه ی بصری، جهت معرفی شخصیت های نگاره هاست. در آثار سیاه قلم نمادها در اندازه و بلندی لباس، میزان پوشیدگی و هم چنین در سطحی دیگر، در استفاده از الحاقات وابسته به لباس قابل پیگیری و طبقه بندی است. رولان بارت اشاره دارد که نوع و میزان پای بندی به این نمادها، در تلقی مخاطب از سطح اجتماعی افراد قابل دریافت است که در شخصیت های خلق شده توسط سیاه قلم، لباس و نوع نمایش آن در پیکره ها، مخاطب را در تفکیک شخصیتیِ هرکدام از طیف های اجتماعی تصویرشده به وسیله ی وی هدایت می کند.
بررسی تطبیقی آثار کامبیز درم بخش و سید مسعود شجاعی طباطبایی در دوران کرونا با رویکرد نشانه شناسی امبرتو اکو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۱
141 - 153
حوزههای تخصصی:
در جریان شیوع ویروس کرونا و دوران قرنطینه، هنرمندانی همچون کامبیز درم بخش و سید مسعود شجاعی طباطبایی، روایت های فردی خود را از این فاجعه به تصویر کشیده اند تا در آینده نزدیک و دور برای مطالعات مختلف در دسترس باشد. در فرآیند تحقیق در آثار کرونانگاری هنرمندان ایرانی آثار کامبیزدرمبخش و سیدمسعود شجاعی طباطبایی بیشترین مشابهت و تطبیق را با هم داشتند و نشانه های تصویری آثارشان، گفتمانی را در متن و ذهن مخاطب ایجاد نموده که به شکل گیری مفهومی مشترک از کرونا کمک می کند. نشانه شناسی با هرچه که نشانه تلقی می شود سر و کار دارد، واژه ها، صداها، تصاویر، ایماها، ژستها، اشارات و نظایر اینها می توانند نشانه باشند. مسئله مورد پژوهش در این مقاله، مطالعه نشانه ها، تحلیل و تطبیق معانی آثار کرونانگاری این دو هنرمند با استفاده از رویکرد نظری امبرتو اکو در کاربست هنر در جامعه آماری معین است و هدف مقاله حاضر، تحلیل فرایند شکل گیری معنا به واسطه مطالعه نشانه ها از طریق رمزگان تصویری اکو در آثار کامبیزدرمبخش و سیدمسعود شجاعی طباطبایی است و این سوال ها دنبال می شود که: 1- در آثار کرونانگاری درم بخش و شجاعی نشانه ها چگونه در تعامل با یکدیگر گفتمان ایجاد کرده اند؟ و 2- آثار کرونانگاری درم بخش و شجاعی در لایه های زیرین معنایی خود، چه مناسباتی را بازگو می نماید؟ مقاله حاضر به روش نشانه شناسی است و گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای صورت گرفته است و با انطباق رمزگان دهگانه اکو با جزئیات تصویر 8 اثر کرونانگاری از درم بخش و شجاعی، نگاه گفتمانی را که این نشانه ها ارائه می دهند، بازگو می نماییم. نتایج تحقیق نشان می دهد که کرونا نگاری های دو هنرمند مذکور با زبان کاریکاتور که کوتاه ترین وسیله پیام رسانی جهان است، در بازنمایی کرونا، نگاهی اجتماعی، شمایلی و توصیفی را متأثر و مؤکد بر ریشه های فرهنگی و اجتماعی ارائه داده اند و می توان بیان نمود نشانه های لایه ای و رمزگان بصری امکان خوانش ویژه ای را برای مخاطب فراهم نموده است که با قرار دادن نشانه ها در کنار یکدیگر، معنا را در این فرایند گفتمان ایجاد کند.
تحلیل نشانه شناختی کیفیت انعطاف پذیری در مسکن سنتی یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفاوت میان نگرش طراح و مخاطب، تفاوت میان گروه های مختلف مخاطبین، تحول مخاطبان در طول زمان و تغییر مداوم پدیده ها از جمله مواردی هستند که موجب کامل نبودن پیش بینی نیازها و شرایط متغیر مخاطب از سوی طراح می شوند؛ از این رو معماریِ انعطاف پذیر ضروری می نماید. انعطاف پذیری به مثابه کیفیتی فضایی، هماهنگ سازی «ارتباط» میان «انسان، فضا و زمان» بوده و بدین سان، قابلیت فضا در پذیرش کارکردهای متعدد و متنوع در بازه های زمانی مختلف، افزایش می یابد. از یک سو ارتباط انسان با فضا به دو گونه مستقیم (فعالیت) با محتوای معانی اولیه و غیرمستقیم (تصورات) با محتوای معانی ثانویه رخ می دهد؛ از سوی دیگر، از آنجاکه انعطاف پذیری فضا یک کیفیت معنایی به شمار می آید، در مسکن سنتی ایران می توان کیفیت انعطاف پذیری را به مثابه نشانه معناداری فضاهای این گونه از معماری در دانش نشانه شناسی، یعنی دانشی که بر چگونگی تولید و تفسیر معنا در چارچوب قراردادهای مشترک فرهنگی (رمزگان) تمرکز دارد، مورد تحلیل قرار داد. از این رو اصول و قواعد نشانه شناسی قابلیت توصیف و تحلیل وجه ارتباط غیرمستقیم انسان با فضا (تصورات)، به جهت تفسیر معنای گونه های انعطاف پذیری، و به تبع آن وجوه دیگر ارتباط را خواهد داشت. بر مبنای این تحلیل نشانه شناختی، هماهنگی میان صورت و محتوا در معماری انعطاف پذیر، با پذیرش نقش نشانگی توسط کالبد، منجر به تحقق فرایند تفسیر و در نتیجه «ارتباط عمیق» میان مخاطب و معماری می شود. تحقیق حاضر در روندی سلسله مراتبی، به بحث و بررسی پیرامون تبیین مفاهیم انعطاف پذیری معماری، تعیین جایگاه انعطاف پذیری در مسکن سنتی ایران، تبیین قواعد نشانه شناختی و تطبیق آنها با مفاهیم انعطاف پذیری در معماری و تدوین الگوهای نشانه شناختی تفسیر این مفاهیم در مصادیق مسکن سنتی یزد می پردازد. در روش شناسی این تحقیق، گردآوری داده ها به روش اسنادی- کتابخانه ای آغاز شده، ساماندهی اطلاعات به روش توصیفی- تحلیلی و تطبیق میان مفاهیم کیفیت انعطاف پذیری و مبانی نشانه شناسی با راهبرد استدلال منطقی انجام می شود.
مطالعه تطبیقی کارکرد نشانه در عکاسی و سینما بر مبنای آراء رولان بارت (نمونه موردی: عکس های کتاب اتاق روشن و نماهای فیلم درون پیله زرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸
55 - 68
حوزههای تخصصی:
گرچه عکس ها بیش از هر چیز دیگر جنبه ارجاعی قدرتمندی دارند، چنان که شخص با دیدن عکس واقعیت مربوط به آن را به خاطر می آورد بااین حال عکس ها کارکرد نشانه ای نیز دارند و بدین طریق می توانند بیانگر دلالت های گوناگون باشند. سینما نیز به طور مشابه چنین ویژگی ای را دارا است. ازاین رو کاربست ابزار نشانه شناسی می تواند امکان تطبیق بین دو رسانه سینما و عکاسی را فراهم کرده و شباهت ها و تفاوت های آن را آشکار کند. این پژوهش در پی پاسخ به این سؤال اصلی است: کارکرد نشانه در عکاسی و سینما بر مبنای آراء رولان بارت چیست؟ این پرسش امکان پژوهشی تطبیقی را می دهد که بر مبنای آن می توان به شباهت ها، تفاوت ها و تفسیر وجوه اشتراک و افتراق میان عکاسی و سینما پرداخت. روش تحقیق، توصیفی تحلیلی با رویکرد تطبیقی و مبانی نظریِ نشانه شناختی است و اطلاعات از منابع کتابخانه ای گردآوری شده است و با استفاده از روش هم سنجی لنزی انجام خواهد شد. کلیه عکس های مرتبط در بخش عکاسی از کتاب اتاق روشن انتخاب شده است و عکس های مربوط به سینما، فریم های انتخابی از فیلم درون پیله زرد هستند. هدف اصلی مقاله کاربست ابزاری تطبیقی در تحلیل و مقایسه سینما و عکاسی است. نتایج پژوهش بیانگر این است که به واسطه کاربست ابزارهای نشانه ای مطروح توسط بارت در کتاب اتاق روشن، میان عکاسی و سینما 72 درصد شباهت وجود دارد. این شباهت از بررسی و مقایسه دو عنصر اساسی نشانه در عکس یعنی استودیوم و پونکتوم به دست آمده و بر اساس آن استودیوم بیشتر دلالت هایی ضمنی و آشکار را شامل می شود و در نقطه مقابل، دلالت های پونکتوم بیشتر برخاسته از مواجهه ای شخصی است.
تحلیل نشانه شناختی و کارکردهای «خواب و واقعه» در صفوة الصفا ابن بزاز اردبیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
39 - 71
حوزههای تخصصی:
نشانه های زبانی هر اثر با توجه به تجربه های عرفانی و شرایط زمانی، مقامی و زیستی عارف می تواند بر معانی متعددی دلالت کند. جست وجوی این آفاق معنایی و آشکارکردن روند تولید معنا از رویکردها و اهداف دانش نشانه شناسی است. امبرتو اکو با احاطه بر روش های گوناگون تحلیل در نشانه شناسی و ویژگی های هر یک از این روش ها کوشیده است تا نظریه ای ترکیبی و تفسیری در این راه به وجود آورد. هدف پژوهش حاضر آن است که فرایند تولید واقعه و فهم و تفسیر آن را تبیین کند. در نتیجه اگرچه واقعه به طورمعمول پیامی برای سالک از عالم معنا در نظر گرفته می شود، از دیدگاه نظریه «تولید نشانه» واقعه سکه ای است که در یک رو مسیر ارتباطی میان سالک با عالم معناست و رویی دیگر پیامی که از عالم معنا به سالک می رساند. سالک گیرنده پیام است، اما قادر به ادراک معنای پیام نیست، تنها می تواند پیام را به نشانه های زبانی تبدیل کند. پیر و مراد مفسر واقعه است و اوست که پیام اصلی واقعه را برای سالک آشکار می کند. در دیگر سو واقعه خود نشانه ای است که کارکردهایی دارد و از آن جمله می توان به تکاپو برای یافتن و کارکردهای تعلیمی اشاره کرد.
تحلیلی نشانه _ پدیدارشناختی از داستان های کو تاه جنگ نوشته زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه فرهنگستان دوره ۲۳ بهمن و اسفند ۱۴۰۳ شماره ۶ (پیاپی ۹۴) ویژه نامه ادبیات انقلاب اسلامی
28 - 50
حوزههای تخصصی:
: مقاله حاضر بازنمایی نگاه نویسندگان زن به پدیده جنگ در گزیده داستان های کوتاه معاصر ایران است. انتخاب هفتاد داستان کوتاه، از میان ۲۶۲ داستان، که درطیّ چهار دهه در کتب و نشریّات چاپ شده اند، مجالی فراهم می کند تا با استفاده از روشی نظری (حاصل آمیختگی اندیشه های پدیدارشناسی و نشانه شناسی) بتوان تحلیلی جامع در این باره عرضه کرد. نویسنده قصد دارد، با معرّفی روش نشانه پدیدارشناختی، فارغ از پیش فرض ها و فضای حاکم بر فضای سیاسی اجتماعیِ این دوران، داستان ها را به مثابه پدیده (متن) بکاود و اجازه دهد متن چون «پدیداری» خود را بر خواننده عیان سازد. در این مقاله، ضمن تدقیق در نگاه وجودی و هستی شناسانه زنان به موضوعِ سراسر خشونت بار جنگ، درون مایه های روایت آنان از جنگ و میزان تأثیرپذیری شان و همچنین ساختار داستانی و زبان و لحن داستان ها در نظام نشانه ایِ این دوران تحلیل می شود. بی شک، زنان با تأثیرپذیرفتن از جامعه و فرهنگ حاکم بر زمانه خود، جهان شناسیِ ویژه شان را در این داستان ها نمایان و لایه های پنهان و آشکار هویّت زن ایرانی را در این روایتگری افشا می کنند. نگاه ویژه زنان به مقولات بنیادینی چون معنای زندگی و عشق و مرگ در این داستان ها تأمّل برانگیز است. تدقیق جهان شناسی زنان و یافتن درون مایه های مشترک، الگوها و بن مایه های روایت، نظام نشانه ایِ داستان ها در ساختار و زبان نکات درخور توجّه این مقاله است و تعامل وجودیِ زن ایرانی را با رویداد جنگ در آن دوره خاص نشان می دهد.
معناپردازی در پس حوادث جنگ (بازخوانی رمزگان در رمان سفر به گرای 270 درجه با رویکرد ساخت شکنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه فرهنگستان دوره ۲۳ بهمن و اسفند ۱۴۰۳ شماره ۶ (پیاپی ۹۴) ویژه نامه ادبیات انقلاب اسلامی
120 - 142
حوزههای تخصصی:
در رویکرد ساخت شکنی، معنا، از کشاکش تقابل بنیادِ دال های حاضر و غایب متن، ماهیّتی چندوجهی و دیگرگون و گاه متضاد به خود می گیرد و عرصه متن، با رهایی از تمرکز بر معنایی خاص، به روی خوانش هایی تازه گشوده می گردد. در رمان سفر به گرای 270 درجه، تلخی ها و ناکامی های دفاع مقدّس در فضایی واقع گرایانه با دیگر لایه های جنگ پیوند خورده است؛ روندی که برخی منتقدان، با نسبت دادن مؤلّفه های ناتورالیستی به آن، معتقدند تأکید بر صحنه های مرگ و خشونت و فقر و ... نویسنده را از طرح دیگر مفاهیم مرتبط با دفاع مقدّس غافل ساخته. جستار حاضر خوانشی است متفاوت، با وام گیریِ مؤلّفه های رویکرد ساخت شکنی در نشانه شناسی و کاربرد روش توصیفی₋ تحلیلی، در پاسخ به اینکه مهم ترین اجزای رمزگانی و عوامل کنشگر در پردازش معنا در گوشه و کنار رمان کدام اند؛ ترکیب اجزاء و عوامل یادشده چه حاصلی با خود دارند یا به چه سرانجامی می رسند؟ در بررسی متن، به حضور فعّال سه گروه رمزگان «رمزگان فرهنگی اجتماعی» (خانواده، شگردها، خرده فرهنگ ها، اسامی)؛ «رمزگان مرتبط با جنگ» (عام، ویژه، لایه های خشن، لایه های افتخارآمیز)؛ و «رمزگان فنّی» (نمادها، جملات کوتاه، واژگان خاص، تیپ ها) اشاره شد. در نهایت، با طرد ذهنیّت های ناتورالیستی، از هویّت سازی و معناپردازی و سبک آفرینی به مثابه سه دستاورد مهمّ مفصل بندی اجزای رمان یاد شد. بنابراین، رمان، با دارابودن مجموعه ای از کنشگران، می تواند متنی پویا و متنوّع در حوزه دفاع مقدّس به شمار آید.
تحلیل ساختار زبانی و نشانه ای شعر «به باغ همسفران» سهراب سپهری بر مبنای نظریه نشانه شناسی پیرس
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
71 - 106
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با تمرکز بر ابعاد زبانی و نشانه ای، شعر "به باغ همسفران" از منظر نشانه شناسی پیرس تحلیل شده است. هدف اصلی پژوهش بررسی تعامل ساختارهای زبانی و نشانه های این شعر در سه سطح شمایلی، نمایه ای، و نمادین است تا نحوه بازنمایی پیوند میان زبان، انسان، و طبیعت، و مفاهیم فلسفی و معنوی روشن شود. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است و به نقش نظام نشانه ها در ایجاد معنای متن توجه شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که تصاویر شمایلی نظیر "سبزینه" و "شقایق" علاوه بر بازتاب ویژگی های حسی و بصری، حامل لایه های معنایی پیچیده ای هستند که تجربیات درونی و معنوی شاعر را به مخاطب منتقل می کنند. در سطح نمایه ای، نشانه هایی چون "عقربک های فواره" و "باران و بیابان" از طریق پیوندهای علّی و زمانی، به بازنمایی تجربیات زیسته سپهری و پیوند آن ها با عناصر طبیعی و گذر زمان می پردازند. در نهایت، سطوحِ نمادین، تصاویری همچون "واژه در سطر خاموشی" را شکل می دهند که نشان دهنده عبور از محدودیت های زبانی و جستجوی معنای عمیق تر است. تحلیل نشانه شناختی این شعر نشان می دهد که سپهری با ترکیب سطوح مختلف نشانه ای و بهره گیری از ظرفیت های زبانی، شعری چندلایه و تأمل برانگیز خلق کرده است که علاوه بر زیبایی های بصری و زبانی، به بازنمایی مفاهیمی چون پیوند معنوی انسان با طبیعت، فلسفه عشق، و جستجوی حقیقت وجودی می پردازد.
خوانشِ نشانه شناسیِ رمزگان اجتماعی- فرهنگیِ آیین ملّی «نوروز» و باورهای عامه آن (بر پایه دو محور هم نشینی و جانشینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی، رویکردی است که به تحلیل نظام نشانه ای و مطالعه سازوکارهای تولید، انتقال و دریافت معنا می پردازد. رسوم و آیین های کهن به عنوان نشانه/بازنمودی فرهنگی از اندیشه و تفکر انسانی با منشی نمادین، تفسیری از جهان و جهان بینی انسان ارائه می دهند و نقش مهمی در انسجام اجتماعی دارند. نشانه شناسی را در اواخر قرن نوزدهم چارلز سندرس پیرس، فیلسوف آمریکایی و فردیناند دو سوسور، زبان شناس سوئیسی، پایه گذاری کردند. به نظر سوسور، نشانه شناسی، رویکردی است درزمینه دوگانه دال و مدلول و دلالت های معنایی، ولی از نظر پیرس، هر نشانه دارای سه جز است: بازنمون، تفسیر و موضوع. این پژوهش به روش تحلیلی-توصیفی به خوانش عناصر درون متنی در رمزگان های برجسته اجتماعی- فرهنگی آیین نوروز در محور درزمانی پرداخته است. رسم کهن نوروز به عنوان نشانه/بازنمودی فرهنگی با نشانه های شمایلی، نمایه ای و بیشتر نشانه نمادین، تفسیری از جهان و جهان بینی انسان، ارائه می دهد که در جهان معاصر به واسطه سیطره ارتباطات مجازی در حال کمرنگ شدن هستند و امکان بهره برداری از معانی عمیق نهفته در این رسوم آیینی در ابعاد گوناگون توسعه هدف این پژوهش بوده است. بنابراین، نتایج این خوانش در محور همنشینی و جانشینی و در معنای ضمنی (سطح سه) برطبق نظریّه پیرس با نشانه /بازنمون های نمادین، نمایه ای و شمایلی در متن نوروز: آرامش و تعادل، برکت، شادی و نظم در محور فردی، عدالت و دادگری و صلح و دوستی در محور اجتماعی و معنای کاربردی توسعه پایدار از طریق توسعه گردشگری فرهنگی بوده است.
کاربرد الگوی نشانه شناسی مایکل ریفاتر در خوانش شعر جاسم الصحیح (مطالعه موردی: قصاید «حین الحسین نوی الصلاة» و«تأملات في لیلة عاشوراء»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خوانش نشانه شناسی نوعی فعالیت زیبایی شناختی متون است که به خلق اثر در طول افق های تاریخی می-پردازد و با تأثیرپذیری از تغییر فرهنگ و تجربه های فردی خواننده، متغیر است. خوانش ادبی به منظور عمق-بخشیدن به مطالعات ادبی و آموزش زبان و ادبیات وضع گردیده است. الگوی خوانشی ریفاتر از جمله رهیافت های نوین ادبی است که در زمینه بازآفرینی، تبیین کارکرد متون و معناکاوی نقش بارزی دارد. برداشت آزاد خواننده در شناسایی هسته های خُرد و رسیدن به کلان متن و نیز تفسیر معنایی که در پی آن ارائه می کند، اساس این نظریه را تشکیل می دهد. از آنجا که ماهیت شعر دستورگریزی است، این نشانهها طی چند خوانش و با کشف دلالتهای موجود میان نشانهها درک می شود. از این رو پژوهش حاضر بر اساس رویکرد نشانه شناسی ریفاتر به بررسی دو قصیده به نامهای حین الحسین نوی الصلاه و تأملات فی لیله عاشوراء از جاسم الصحیح، شاعر معاصر عربستان پرداخته است که بازتاب بیشتری از فرهنگ عاشورا در آنها به چشم می خورد. از یافته های تحقیق استنباط می شود که این اشعار به وفور آموزه های قیام عاشورا را در خود انعکاس میدهد. از جمله نشانههای فرهنگ عاشورایی که در خوانش قصیده یافت شده است، میتوان به ماندگاری یاد امام حسین (ع) در طول تاریخ، امید امام در اوج ناامیدی و شرایط سخت، بیان عظمت و جایگاه والای امام، ترسیم آینده ای روشن برای نسل های آینده توسط امام و نیز جاودانگی روحیه ی ایثار و شهامت، اشاره کرد.
بررسی چارچوب رابطه بی ثباتی سیاسی با نظام هشداردهی اطلاعاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۳
215 - 257
حوزههای تخصصی:
ثبات بر فقدان نسبی برخی انواع حوادث سیاسی بی ثبات کننده که به شکل تغییر در ساختار قدرت، تغییر در حکومت، مسالمت آمیز یا خشونت آمیز با قدرت سیاسی منجر می شود. برای بی ثباتی سیاسی، شاخص های زیادی ارائه شده اما تا کنون به مولفه های مشترک آن با یک ساختار هشداردهی اطلاعاتی، پژوهشی انجام نشده است. هشداردهی جزیی از علوم امنیتی و اطلاعاتی است که بر اساس نظام نشانه ها، هشدار داده و با اتکاء بر نظام نشانه ها، سیاستگذار و تصمیم گیران را از بروز خطری قطعی آگاه و کمک می نماید. با بررسی انجام این پژوهش با روش داده بنیاد و بررسی و اجرای مصاحبه های عمیق شش عامل و یا مولفه شامل تاثیر بی ثباتی بر مرجعیت امنیت، تاثیر بی ثباتی سیاسی به زیرساخت های حیاتی و حساس، آسیب پدیده بی ثباتی به سرمایه اجتماعی نظام سیاسی، تبدیل پدیده بی ثباتی سیاسی به تغییر رژیم سیاسی، تبدیل پدیده بی ثباتی سیاسی به تجزیه طلبی قومی و تاثیر پدیده بی ثباتی سیاسی بر قدرت دفاعی- امنیتی احصاء شد. در ادامه الگوی مناسب هشداردهی اطلاعاتی برای بی ثباتی سیاسی نیز طراحی و ارائه شده است. برای روایی و اعتبار چارچوب تدوین شده نیز موارد از طریق خبرگان بررسی و آنها نیز چارچوب احصاء شده را تایید نمودند. نتایج نشان داد که برخی از مولفه های بی ثباتی سیاسی با نشانه های یک نظام هشداردهی امنیتی و اطلاعاتی دارای رابطه نزدیکی بوده و به عنوان وابسته مستقل بر ثبات سیاسی به عنوان متغیر مستقل دارای تعامل نزدیکی هستند. در این زمینه عناصر اطلاعاتی بایستی با نگاه اجتماعی نیز پدیده های بی ثباتی را دنبال تا درارائه هشدارهای امنیتی دچار مشکل یا چالش نگردند.
بازنمایی نمادهای هویت طلبی قومی در اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۰)
105 - 130
حوزههای تخصصی:
با توجه به دغدغه های موجود درخصوص تنوع فرهنگی در جامعه ایران و پیامدهای ناشی از آن، پژوهش حاضر به تحلیل عناصر و پیام های بازنمایی شده هویت طلبی قومی در صفحات اینستاگرامی پرداخته است؛ ازاین رو، مهم ترین پرسش پژوهش حاضر این است که عمده ترین پیام ها، ویژگی ها و نمادهای قوم گرایی مورداستفاده هویت طلبان ترک در شبکه اجتماعی اینستاگرام کدم اند؟ این پژوهش با روش نشانه شناسی و تحلیل محتوای کیفی انجام شده است. جامعه موردمطالعه شامل صفحات اینستاگرامی هویت طلبان قومی و حجم نمونه شامل چهار عکس برگزیده از میان صفحه های اینستاگرامی در بازه زمانی پاییز 1400 است که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. تصاویر موردمطالعه از دیدگاه نشانه شناسانه سوسور به عنوان مرجع و عناصر نشانه ای پیرس و دلالت های صریح و ضمنی رولان بارت و در رویکرد تحلیل محتوای کیفی نیز، نظریه هویت سه گانه کاستلز و درجه قوم گرایی آنتونی اسمیت و همچنین، تکنیک ها و جاذبه های اقناعی مورداستفاده و واکاوی قرار گرفته اند. یافته های پژوهش بیانگر آن است که کلیت فضای عکس ها با طرح مکرر نمادها و سمبل های مرتبط با ترک ها، بر هویت پان ترکیسم و لزوم ایجاد کشوری مستقل برای ترک زبانان جهان دلالت دارد. در عکس ها، «هویت مقاومتی» در تلفیق با نظریه کاستلز قابل مشاهده بوده و دال های مهمی همچون گرگ خاکستری، نماد سر گرگ با انگشتان، پرچم ترکیه، پرچم جمهوری آذربایجان، بابک خرمدین، اغوزخان و تومروس (به مثابه اسطوره های آذربایجان) گنجانیده شده اند. طرح مطالبات قومی به واسطه عناصر فرهنگی نظیر فوتبال نیز در صفحات مختلف کاربران قابل تبیین بوده و برای جلب توجه مخاطبان از جاذبه های مختلف احساسی، منطقی و نوستالژیک استفاده شده است.
آمریکا و جنگ افغانستان؛ روایت سازی هالیوود از نشانگان جنگ و سیاست در «ماشین جنگ» و «پاسگاه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال ۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
115 - 145
جنگ آمریکا در افغانستان از مهم ترین حوادث دوران پسا کمونیسم در دهه ۲۰۰۰میلادی بود ه است که تاثیرات عمیق و گسترده ای بر ساختار نظام بین الملل و همچنین سیاست خارجی آمریکا گذاشته است. اساساً جنگ افغانستان که به نوعی در قالب جنگ های فرسایشی بوده است؛ بر فضای سیاسی و رسانه ای این کشور اثرگذار بوده است و موجب شکل بخشی بر الگو های رفتاری آمریکا در قبال افغانستان می باشد. در این میان، ایالات متحده آمریکا با همراهی جریان هالیوود به عنوان کاتالیزور قدرت ساز این کشور به جریان بازنمایی مبارزه و جنگ برای امنیت و صلح کمک کرده است. جریان بازنمایی رسانه ای هالیوود در دوران جنگ با تروریسم در کشور هایی چون افغانستان اساساً در راستای نظم سازی آمریکا محور بوده است. باتوجه به این نکته، سوال اصل این پژوهش این است که روایت سازی سینمای هالیوود از جنگ آمریکا در افغانستان حاوی چه نشانگانی می باشد و اساساً چه هدفی را دنبال می کند؟ هدف این نوشتار تحلیل جنگ آمریکا در افغانستان از منظر چارچوب بندی نشانه شناسی و برساخته سازی خود و دیگری است و چنین هدفی براین فرض استوار است که فیلم هایی مانند ماشین جنگ و پاسگاه سعی در نظم سازی آمریکایی در افغانستان دارند. از این منظر روش شناسی مقاله فوق بر مبنای نشانه شناسی رسانه ای با روایتی روابط بین المللی ضمن رجوع مستقیم به آثار نام برده در جهت تحلیل سوال اصلی گام بر خواهد داشت.
نشانه شناسی ارتباطات غیرکلامی در رمان «النبطی» اثر یوسف زیدان
منبع:
جستارهای ادب عربی سال ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
1 - 26
حوزههای تخصصی:
بررسی متون مختلف از منظر ارتباطات غیرکلامی، که زنجیرهایی از نشانه های گ سترده اس ت، می تواند به خوانشی ت ازه از متن منجر شده و از لایه های معنایی متعدد آن پرده برداری نماید. استفاده از نشانه ها و رمزها، به عنوان ابزاری نیرومند و مؤثر در تمامی ابعاد زندگی در حال افزایش روزافزون است؛ به طوری که کارکرد اصلی نشانه ها، انتقال معنا از طریق نظام پیام ها در نظر گرفته شده است. از سوی دیگر، در عصر بمباران نشانه ها، یکی از پرکاربردترین و مؤثرترین روش ها در تحلیل انواع متون و آثار ادبی و هنری، تحلیل نشانه شناسی آنها است. رمان النبطی اثر یوسف زیدان، نویسنده معاصر مصری است که بیانگر زندگی شخصی راوی داستان یعنی ماریه است و به ورود اسلام به سرزمین مصر پرداخته شده است. جستار حاضر کوشیده است با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی به بررسی نشانه شناسی ارتباطات غیرکلامی در این رمان بپردازد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که نویسنده در قالب حوزه های معنایی مختلف مانند: محبت و مهربانی، ترس، شادمانی و خوشحالی، حیرت و تعجب و ... از دال های مختلف برای بیان مدلول های متنوع بهره برده و بدین گونه قدرت خویش را در استفاده از ارتباطات غیرکلامی نشان داده است.
بازخوانی معماری نوگرای ایران از منظر نشانه شناسی پیرس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۶
41 - 63
حوزههای تخصصی:
یکی از اهداف مهم معماری برقراری ارتباط معنامند بین اثر و مخاطب است و نشانه شناسی یکی از راه های خوانش و خلق معنا در آثار معماری است. در دهه های چهل و پنجاه شمسی در معماری ایران آثاری با تلفیق معماری سنتی ایران و مدرن خلق شده اند که جزء آثار موفق معماری معاصر ایران محسوب می شوند. ناکامی معماری معاصر ایران در طراحی یادمان ها و ارتباط معنامند با مخاطب، ضرورت بررسی دلایل موفقیت آثار این دوره معماری را ایجاب می کند تا بتوان در این بازخوانی به راهکارهایی برای طراحی دست یافت. یکی از راه های خوانش معنا در آثار معماری نشانه شناسی است. لذا هدف از این پژوهش خوانش نشانه های موجود در این بناها و پاسخ به این پرسش هاست: در این معماری از منظر نشانه شناسی چه نوع نشانه هایی به کاررفته است؟ کدام یک از این نشانه ها کاربرد بیشتری داشته اند؟ چه ارتباطی بین استفاده از نشانه ها و عملکرد بنا وجود دارد؟ در این پژوهش از مطالعات اسنادی و کتابخانه ای جهت گردآوری اطلاعات و از روش دلفی برای اعتبارسنجی نشانه های به دست آمده استفاده گردید. سپس از روش مشاهده میدانی و مطالعات اسنادی برای بررسی نشانه ها در آثار معماری استفاده شده است. بدین منظور نمایه ها، شمایل ها و نمادهای به کاررفته در آثار معماری سبک معماری نوگرای ایران با استفاده از نشانه شناسی پیرس موردبررسی قرار گرفت و داده ها با استفاده از روش های توصیفی- تحلیلی تحلیل شد. نتیجه آن که در معماری نوگرای ایران به وفور از نشانه ها استفاده شده است. در طراحی نمونه های موردی از نشانه شمایلی تصویری یا همان استعارات تاریخی بیشترین استفاده شده است که عمدتاً استعارات محسوس و برداشت انتزاعی از فرم ها، سبک ها و عناصر معماری گذشته ایران است. در میان عملکردهای بررسی شده، بناهای یادمانی (آرامگاهی و غیر آرامگاهی) بیش از سایر آثار از نشانه ها استفاده کرده اند.
بازتاب هویت دوران مدرنیسم در خوانش نمای بنای مسکونی پهلوی دوم بر اساس رویکرد نشانه شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۶
103 - 124
حوزههای تخصصی:
معماری معاصر ایران با تغییرات متعددی در نماسازی مواجه شده است که برخی از آن ها ناشی از گفتمان مدرنیته و برخی دیگر به شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی خاص ایران مرتبط هستند. این تحولات منجر به ظهور نوعی معماری خاص در ایران شده که به عنوان معماری معاصر شناخته می شود و ویژگی هایی در نماسازی دارد که ارتباط چندانی با پیشینه هویتی ایرانی پیدا نمی کند. بااین حال، ابعاد هویتی این معماری، به ویژه از منظر معناشناسی و تاریخی، تا حد زیادی مورد غفلت قرارگرفته است. هدف این پژوهش تحلیل نشانه های هویتی در نمای ساختمان های مسکونی معاصر ایران، به ویژه نمونه های دوران پهلوی دوم است. این دوره را می توان نخستین مواجهه واقعی معماری مسکونی با رویکردهای مدرن دانست که بستر اولیه شکل گیری معنایی جدید در نمای مسکونی معاصر ایران را فراهم کرد. پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که چگونه هویت، متأثر از برهم کنش وجوه کالبدی (فرم) و محتوا با درون مایه های تاریخی و معنا در نمای بناهای مسکونی دوره پهلوی دوم شکل گرفته است. روش تحقیق کیفی و استنباطی بوده و از نرم افزار MAXQDA برای کدگذاری و تحلیل داده های کیفی استفاده شده است. نتایج نشان دهنده دوگانه معنایی هستند؛ یکی ساختار منسجم و منطبق بر شاخصه های کالبدی مدرنیسم و دیگری ترکیب های التقاطی، نامنسجم و نامفهوم. بنابراین، هویت نما در این دوره به دودسته بامعنا و بی معنا تقسیم می شود که دسته بامعنا مطابق با رویکردهای مدرن و دسته بی معنا رویکردی التقاطی را شامل می شود.
تحلیل ماهیت نشانه شناختی فرم در بناهای عمومی دوره پهلوی دوم در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ایران، پژوهش های متعددی در زمینه معناشناسی و نشانه شناختی معماری دوره های مختلف، با دیدگاه های متفاوت انجام شده که در این میان، معماری دوره پهلوی دوم به دلیل تحولات فکری و ساختاری بنیادین، واجد ارزش برای تحقیقات بیشتر و عمیق تر است. در این پژوهش، با تکیه بر نظریات نشانه شناسی، ضمن شناخت بیشتر تحولات فرم معماری در برخی آثار شاخص دوره پهلوی دوم، تلاش خواهد شد معانی و نشانه های قابل تاویل در فرم معماری این دوره شناسایی و تحلیل شود. این پژوهش از نظر محتوا، کمی-کیفی است که با دیدگاه توصیفی-تحلیلی و با در پیش گرفتن نگرشی تحلیلی، با رویکردی نشانه شناسانه و کاربرد آرا و نظرات علمی متخصصان و صاحبنظران این حوزه انجام شده است. قلمرو زمانی پژوهش، بناهای عمومی دوره پهلوی دوم ایران است که در سه دوره مجزا پس از سال 1320 مشتمل بر دوره پهلوی دوم انتخاب شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که بازشناسی عوامل موثر بر تغییرات و تحولات رخ داده در ساختار نشانه شناختی معماری معاصر در ایران و تبیین و بررسی این علل و عوامل، کمک بسزایی بر هویت شناسی معماری معاصر ایران خواهد گذاشت. وجه تمایز تحقیق حاضر توجه به ماهیت نشانه شناختی آثار شاخص دوره پهلوی دوم به صورت توام و کیفیت سنجی مطالعات انجام شده در سال های اخیر می باشد.
نشانه شناسی نقوش در هنر پارچه بافی دوران آل بویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پارچه بافی به عنوان یکی از هنرها در گروه بافته های دستگاهی قرار می گیرد. شواهد حاکی از آن است که در دوره ساسانی و سده های نخستین اسلامی از دوران آل بویه بافته های ارزشمندی به سفارش دیگر کشورها بافته و صادر می شده است. بدین سبب شناسایی ماهیت این هنر به عنوان بخشی از هویت ایرانی و گامی در جهت شناسایی نشانه های نقوش این هنر ، امری ضروری محسوب می گردد. با این هدف پژوهش حاضر با روش انتخابی ، تفسیری-تاریخی است و با مطالعات کتابخانه ای و اسنادی به واکاوی در مستندات تاریخی در عرصه هنر پارچه بافی می کوشد تا با استفاده از شواهد تاریخی، نشانه ها و ماهیت نقوش هنر پارچه بافی دوره آل بویه را ارائه نماید. به طور کلی با مطالعه و تحلیل نقوش پارچه های دوره آل بویه از طریق نشانه شناسی تا مبنای شکل گیری این نقوش را تعیین و به خوانش تازه ای از رمزگان نهفته در نقوش رسید. نتایج حاکی از آن است که نشانه ها و نقوش تزئینی این پارچه ها در دوره آل بویه سازنده زبان دومی است که در دوره های بعد هم تکرار شده است که متاثر و ریشه در ساختار هنری ، فرهنگی و اجتماعی ایران دارد.