مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۵۲۱٬۱۳۹ مورد.
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۹
177 - 204
حوزههای تخصصی:
جوامع انسانی برای تداوم باورها، تقویت هنجارها و حفظ الگوهای رفتاری مناسک ویژه ای انجام می دهند. این گونه مناسک معمولاً به صورت منظم در روزهای معینی از سال تکرار و چنین روزهایی متمایز از بقیه روزها تلقی می شود؛ بنابراین، برای دینداران زمان یکنواخت نیست، بلکه برخی از زمان ها «مقدس» و برخی دیگر «نامقدس» است که هرکدام آداب ورسوم ویژه ای دارند. بر اساس متون دینی، از جمله زمان های مقدس بلکه مقدس ترین زمان ترسیم شده برای مسلمان ها، روز «غدیر» است. به زعم نگارنده در کشور ایران تعادل بین روزهای غم و سرور برقرار نیست. با وجود اولویت غدیر نسبت به همه روزهای عید بر اساس متون دینی، در زیست جهان ایرانی جایگاه شایسته ای ندارد. نگارنده با الهام از فنون نشانه شناختی، غدیر را به مثابه زمان مقدس، بر اساس متون به جای مانده از امام رضا (ع) تحلیل کرده است. متن علاوه بر بیان جایگاه والای غدیر در میان اعیاد اسلامی، شیوه نشان دار کردن و سیاست گذاری فرهنگی در حوزه زمان مقدس را به خوبی آموزش می دهد. نتایج پژوهش حاکی از این است که غدیر به گونه ای نشان دار شده است که در صورت اجرا بر اساس آموزه های امام رضا (ع) می تواند از مؤلفه هایی همچون «انسجام اجتماعی»، «معنویت بخشی و اتصال مردم به آسمان»، «آسایش روانی»، «رهایی بخشی و طهارت جامعه»، «توسعه و شکوفایی مادی» و «هویت بخشی تاریخی» باشد.
اشتراکات و افتراقات سبک زندگی اسلامی و غربی با تأکید بر قرآن و روایات اهل بیت (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
89 - 110
حوزههای تخصصی:
سبک زندگی مجموعه ای از سلیقه ها، ارزش ها، هنجارها، نوع ِمصرف، طرز تلقی ها و عمدتاً مبحثی مشترک و جمعی است که به صورت نمادین، برای افراد و مجموعه انسانی یک ملت، موجب هویت بخشی در جامعه می گردد؛ ازاین رو، بررسی تطبیقی سبک زندگی اسلامی و سبک زندگی غربی که برخاسته از تمدن غرب است، اهمیت می یابد. بر این اساس، این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای، اشتراکات و افتراقات سبک زندگی اسلامی و غربی را مبتنی بر آیات و روایات اهل بیت C بررسی می کند. یافته ها نشان می دهد هر دو سبک زندگی بر اصولی چون عدالت خواهی، آزادی، حقوق بشر، صلح طلبی و انسان دوستی تأکید دارد؛ اما از نظر تفاوت ها، سبک زندگی اسلامی و غربی دو الگوی متفاوت از سبک زندگی را در جنبه های اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نشان می دهد. اسلام بیشتر به ارزش های اخلاقی و انسانی توجه می کند و به ترویج این مفاهیم می پردازد، درحالی که سبک زندگی غربی بیشتر به توسعه فنّاوری و اقتصاد تمرکز دارد و ارزش های فردی را بر ارزش های جمعی ترجیح می دهد. این تحقیق نشان داد که توسعه مشترک ارزش های انسانی و اجتماعی و بهبود و ارتقاء شرایط جامعه و تعالی انسانی، با توجه به تفاوت ها و اشتراکات این دو سبک زندگی ممکن است. این نتایج می توانند به سازمان دهی و تدوین سیاست های مناسب جهت تحقق این اهداف کمک کند.
تحلیل حقوقی چگونگی و احکام جایگزینی وضعیت «غیرنافذ» در قانون تجارت ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه حقوق اسلامی سال ۲۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۷)
201 - 230
حوزههای تخصصی:
قانون تجارت ایران، نه در مواد مصوب 1311 و نه در لایحه اصلاحی مصوب 1347، هرگز عبارت «غیرنافذ» را به کار نبسته است و مصادیق متعددی در لایحه اصلاحی پیش گفته نشان می دهد که در موارد نیاز به این وضعیت، از وضعیت جایگزین «صحیح قابل ابطال» استفاده کرده است؛ مصادیقی از این وضعیت در تصمیم گیری های هیأت مدیره، تصمیمات و اقدامات مدیرعامل واجد شرایط سلبی، و در معامله با خود مدیران و سایر نمایندگان قابل مشاهده است. نیاز به «قابل تنفید بودن» باعث شده که موجبات ابطال قبل از ابطال قابل رفع بوده و با رفع آن ها قبل از صدور حکم بطلان، وضعیت «صحیح قابل ابطال» به «صحیح غیرقابل ابطال» بدل شود. در مواردی، علت خاصی مانع از «قابل ابطال» شدن معامله می شود. در هر حال، منظور از «موجبات بطلان» به وضوح مشخص نشده است. بعد از ابطال، «صحیح قابل ابطال» به صورت «باطل غیرقابل استناد» نمود پیدا می کند. این وضعیت استثنایی است و نباید با وضعیت «باطل» مواردی مثل تصمیمات و اقدامات خارج از موضوع شرکت اعضای هیأت مدیره و مدیرعامل، و معاملات اشخاص دیگر با دارایی تاجر ورشکسته اشتباه گرفته شود. در واقع، اگر معامله کننده واجد سمت نمایندگی از سوی شرکت نباشد، معامله وی از سوی او نه «صحیح قابل ابطال» بلکه «باطل» تلقی می شود. نشانه هایی وجود دارد که در مقام شک در وضعیت سایر معاملات مشابه در لایحه اصلاحی فوق الذکر و معاملات تحت شمول متن اصلی قانون تجارت مصوب 1311 هم به جای «غیرنافذ» باید حکم به «صحت» معامله نمود و اصولاً به طرف مقابل یعنی ذینفع، اجازه ابطال معامله را داد مگر اینکه قانون گذار آن را تجویز نکرده باشد.
جستاری فقهی حقوقی در مبانی و حدود مسئولیت تولیدکنندگان ابزارهای اینترنت اشیاء(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه حقوق اسلامی سال ۲۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۷)
299 - 336
حوزههای تخصصی:
با گسترش فناوری های نوین در جهان امروز، تعاملات انسان با ابزارهای هوشمند نظیر ابزارهای اینترنت اشیاء (IoT) در حال افزایش روزافزون است. این تعاملات علیرغم رفاهی که برای انسان ها به ارمغان آورده، می تواند منشأ بروز زیان هایی نیز برای بشر باشد. نظر به اینکه ابزارهای اینترنت اشیاء فاقد شخصیت حقوقی بوده و در بادی امر تولیدکنندگان ابزارها به عنوان نخستین بازیگران صحنه، به عنوان مسئول جبران خسارت قلمداد می شوند، نوشتار حاضر با روش توصیفی تحلیلی و بهره مندی از اسناد کتابخانه ای به بررسی حدود مسئولیت تولیدکنندگان ابزارهای اینترنت اشیاء می پردازد. در این جستار پس از مرور مبانی مطرح شده برای جبران خسارات ناشی از ابزارهای IoT، و بررسی حدود وظایف تولیدکنندگان، مصرف کنندگان، و نهادهای تأییدکننده کیفیت کالا و مدنظر قراردادن پیچیدگی ابعاد به کارگیری این ابزارها، نهایتاً تعدیل حدود مسئولیت تولیدکنندگان این ابزارها ضروری انگاشته شده است.
پیشینه قرائت صدرایی ایده «وجود ذهنی» و ابطال آن در مکتب نومشایی رجب علی تبریزی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال ۲۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۷)
72 - 102
حوزههای تخصصی:
در تبیین ایده «وجود ذهنی» و فهم دغدغه ناقدان آن باید میان «وجود در ذهن» با «وجود ذهنی»، تفاوت قائل شد. مورد اول به این معناست که پس از مواجهه انسان با شیئی جدید، چیزی در ذهن او نقش می بندد که پیش از آن مواجهه، ذهن فاقد آن بود؛ اما در قرائت صدرایی نظریه «وجود ذهنی»، مطابقت ماهوی ذهن با عین ادعا شده است. پرسش تحقیق، ناظر به پیشینه دیدگاه ملاصدرا در این مسئله و نقدهای رجب علی تبریزی بر آن است. پژوهش پیشِ رو با بهره مندی از مطالعات کتابخانه ای، تأکید بر آثار دست اول فیلسوفان نامی و با شیوه تحلیل مفهومی نشان می دهد که اغلب متفکران متقدم بر صدرا، معنای اول را در قالب نظریه «شبح» منظور داشته اند؛ ولی معنای دوم، دیدگاه اختصاصی ملاصدراست و فقط زمینه هایی از آن در مکتب شیراز ملاحظه می شود. حکیم تبریزی با ادبیات نومشایی خویش، نظریه وجود ذهنی را به لحاظ مبادی و لوازم آن، به چالش کشیده است. ابطال مبانی ملاصدرا در طرح آن نظریه، از خلال مباحث وجودشناختی تبریزی استنباط می شود؛ ولی نقد لوازم دیدگاه صدرا به روشنی در آثار تبریزی و شاگردان وی آمده است. به باور ایشان، انفکاک لوازم ماهیت، نظیر سوزندگی آتش از آن، در هیچ موطنی اعم از خارج و ذهن جایز نیست.
مقایسه اثربخشی آموزش امنیت هیجانی و غنی سازی آن با شفقت به خود بر عزت نفس، دلبستگی و شایستگی اجتماعی - هیجانی در زنان خانه دار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: در چارچوب نقش خانه داری، جامعه اغلب از زنان خانه دار انتظار دارد که رفتارهای منفعل، عاطفی، مطیع و فداکارانه داشته باشند. این انتظارات به مرور زمان درونی شده و تأثیرات منفی در سلامت اجتماعی، مهارت های ارتباطی و عزت نفس زنان خانه دار در روابط اجتماعی می گذارد. با این حال، مطالعه ای به بررسی مقایسه ای آموزش امنیت هیجانی و غنی سازی آن با شفقت به خود بر عزت نفس، دلبستگی و شایستگی اجتماعی - هیجانی در زنان خانه دار، نپرداخته است. هدف: مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش امنیت هیجانی و غنی سازی آن با شفقت به خود بر عزت نفس، دلبستگی و شایستگی اجتماعی - هیجانی در زنان خانه دار انجام شد. روش: روش این پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه به همراه پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان خانه دار شهر مشهد در تابستان سال 1402 بود که از میان آن ها 45 نفر بر اساس معیارهای ورود و خروج مطالعه به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و در سه گروه 15 نفری شامل دو گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند. گروه های آزمایش اول و دوم طی 12 جلسه 90 دقیقه ای به ترتیب تحت آموزش امنیت هیجانی (کترال، 2006) و آموزش امنیت هیجانی غنی شده با شفقت به خود (صالحی، 1402) قرار گرفتند. گروه گواه هیچ گونه آموزشی دریافت نکرد. پرسشنامه های عزت نفس (روزنبرگ، 1965)، دلبستگی (کولینز و رید، 1990) و شایستگی اجتماعی- هیجانی (ژو و ای، 2012)، در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS نسخه 22 تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش امنیت هیجانی و آموزش امنیت هیجانی غنی شده با شفقت به خود باعث ارتقاء عزت نفس، دلبستگی و شایستگی اجتماعی - هیجانی در زنان خانه دار شدند (05/0 >p) و آموزش امنیت هیج
ساخت و اعتبار یابی مقیاس طرحواره تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: طرح واره ها به معنای الگوها، قالب ها و نمونه های اساسی هستند که در ذهن ما شکل می گیرند و نحوه فکر کردن، احساسات و رفتار ما را تحت تأثیر قرار می دهند. این چهارچوب شناختی که محتوای آن در محیط تحصیل دانش آموز و تحت تأثیر ارتباطات او شکل گرفته است طرح واره تحصیلی نامیده می شود، شناسایی این طرحواره ها و عوامل مؤثر بر آن برای جلوگیری از مشکلات تحصیلی و روان شناختی دانش آموزان ضروری به نظر می رسد. هدف: این پژوهش باهدف ساخت و اعتبار یابی مقیاس طرحواره تحصیلی در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر آمیخته از نوع اکتشافی و مدل تدوین ابزاراست. برای این منظور ابتدا طی یک مطالعه کیفی با تعداد 17 نفر از دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهرستان شبستر مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد، متن مصاحبه ها با استفاده از سه روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی کدگذاری شد مقوله های به دست آمده از بخش کیف ی پژوهش، ابزاری جهت سنجش طرحواره تحصیلی ساخت و اعتبار یابی شد و بر روی تعداد 450 نفر از آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان شبستر در سال تحصیلی 1400-1401 که با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند اجرا شد. یافته ها: در نتایج تحلیل عاملی تأییدی، مقیاس طرحواره تحصیلی حاوی 37 گویه و مشتمل بر 7 عامل تأیید شد، جایگاه دانش آموزی (6 گویه)، ارزش تحصیل (4 گویه)، آینده شغلی (6 گویه)، مقررات مدرسه (7 گویه)، نگرش و رفتار معلم (5 گویه)، سنجش و ارزشیابی (6 گویه) و ارتباط با همکلاسی ها (4 گویه) و شاخص های برازش مدل در تحلیل عاملی تأییدی روایی این مقیاس را مورد تأیید قرار داد. نتیجه گیری: نتایج مطالعه شواهدی را برای روایی و پایایی پرسشنامه طرح واره تحصیلی نشان می دهد که می توان از آن به عنوان مقیاسی برای سنجش طرحواره دانش آموزان در حوزه تحصیل که مانع پیشرفت و رضایت تحصیلی می شودمورداستفاده قرار گیرد.
اثربخشی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش بر نارسایی هیجانی و شاخص های سلامت روان در اقدام کنندگان به خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ بهار (خرداد) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۷
۱۳۴-۱۱۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: خودکشی به عنوان یک معضل اجتماعی در حال گسترش است. اقدام به خودکشی حتی اگر موفقیت آمیز هم نباشد پیامدهای روان شناختی زیادی به همراه دارد. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش بر نارسایی هیجانی و شاخص های سلامت در اقدام کنندگان به خودکشی بود. روش: این پژوهش از نظر روش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی زنان با سابقه اقدام به خودکشی مراجعه شده به مراکز خدمات جامع سلامت و بیمارستان شهید راثی شاهین دژ در 4 ماه اول سال 1399 که در یک سال گذشته سابقه اقدام به خودکشی را داشته اند، شامل شد. تعداد 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و به پرسشنامه های نارسایی هیجانی تورنتو بگبی و همکاران (1994) و پرسشنامه سلامت روان SCL—90 دروگاتیس و همکاران (1973) در پیش آزمون و پس آزمون پاسخ دادند. گروه آزمایش در 8 جلسه (هر جلسه 90 دقیقه و هر هفته یک بار) تحت درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش قرار گرفتند. داده ها از طریق نرم افزار 19 Spss و با آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره و چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش نارسایی هیجانی (01/0 >p) و شاخص های سلامت روانی شامل شکایات جسمانی، اضطراب و حساسیت (01/0 >p)، افسردگی، روان پریشی، فوبیا و خصومت (05/0 >p) اثربخش بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد منجر به کاهش نارسایی هیجانی و ارتقاء سلامت روان گردید، پیشنهاد می گردد انجام مداخلات روانشناختی مانند درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد جهت بهبود وضعیت روانی و هیجانی افراد اقدام کننده به خودکشی مورد توجه قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر طرحواره و آموزش تیپ شناسی شخصیت مایرز/بریگز بر سازگاری تحصیلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ بهار (خرداد) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۷
۱۷۴-۱۵۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: سازگاری تحصیلی یکی از مؤثرترین عوامل در عملکرد تحصیلی است و تعیین تأثیر مداخله های متعددی بر سازگاری تحصیلی دانشجویان موضوع پژوهش های مختلفی بوده و نتایج متفاوتی از آن گزارش شده است؛ به این صورت که در برخی موارد بهبود سازگاری تحصیلی با آموزش مبتنی بر طرحواره و در برخی دیگر آموزش تیپ شناسی شخصیت مایرز/بریگز گزارش شده است؛ ولی مطالعه ای به بررسی مقایسه ای این دو رویکرد و نتیجه آن بر سازگاری تحصیلی نپرداخته است. هدف: هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش تیپ شناسی شخصیت مایرز/بریگز و آموزش مبتنی بر طرحواره بر سازگاری تحصیلی دانشجویان بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه به همراه پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دانشگاه امام جواد شهر یزد در سال 1402 بود که از میان آن ها 60 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند 20 نفر آن ها در گروه گواه و در هر گروه آزمایش 20 نفر قرار گرفتند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه سازگاری تحصیلی (بیکر و سریاک، 1984) استفاده شد. برای مداخلات آموزشی گروه های آزمایش نیز از بسته های آموزشی تیپ شناسی شخیصتی کاترین مایرز و لیندا کربی ترجمه آرسام هورداد (1400) و بسته آموزش مبتنی بر طرحواره (یانگ و همکاران، 1950) استفاده شد. اعضای گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. برای تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و همچنین تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS نسخه 26 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش مبتنی بر طرحواره و آموزش تیپ شناسی شخصیت مایرز/بریگز منتج به افزایش سازگاری تحصیلی میان دانشجویان می شود (05/0 >p). همچنین نتایج نشان داد که بین اثربخشی آموزش تیپ شناسی شخصیت مایرز/بریگز و آموزش مبتنی بر طرحواره بر سازگاری تحصیلی تفاوت معنادار وجود دارد (05/0 >p) و اثرگذاری گروه آموزش مبتنی بر طرحواره بیشتر از آموزش تیپ شناسی شخصیت مایرز/بریگز است. نتیجه گیری: مهم ترین کاربرد
پیش بینی ریاکاری روانشناختی در سازمان بر اساس سواد اخلاقی و سبک های رهبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ بهار (خرداد) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۷
۳۰۶-۲۸۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: منافع و نگرانی های عمومی اغلب برای مدیران مدارس دوراهی ایجاد می کند. به این ترتیب معضلات اخلاقی برای مدارس به عنوان مکان هایی که با تنوع اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی مشخص شده اند، وجود دارد. لذا بررسی ارتباط سبک های مدیریت و سواد اخلاقی با ریاکاری روانشناختی در سازمان در جهت درک این تنوع ها چندگانه ضروری است. هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی ریاکاری روانشناختی در سازمان بر اساس سواد اخلاقی و سبک های رهبری بود. روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مدیران مدارس شهرستان سلماس در سال تحصیلی 1401 تشکیل می دهند. نمونه پژوهش 35 نفر از مدیران مقاطع مختلف تحصیلی شهرستان سلماس بود که به توجه به حجم جامعه محدود به روش سرشماری انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه های سبک های رهبری (سالزمن اندرکولک، 1982)، مقیاس ریاکاری روانشناختی در سازمان (قلیچ اوغلو و یالماز قلیچ اوغلو، 2019) و پرسشنامه سواد اخلاقی (استوکوویچ و بگلی، 2017) استفاده شد. به منظور تحلیل داده های پژوهش از نرم افزار SPSS.26 و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری به روش هم زمان استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین سبک های رهبری و سواد اخلاقی با ریاکاری روانشناختی در سازمان رابطه منفی و معنی داری وجود دارد (05/0 >P). نتایج حاصل از رگرسیون چندمتغیری نشان داد که به ترتیب سبک های رهبری آزادمنشانه 13 درصد، حساسیت اخلاقی 3 درصد و استدلال ورزی اخلاقی 7 درصد از واریانس ریاکاری روانشناختی در سازمان را در مدیران تبیین می کنند. نتیجه گیری: این مطالعه با تأکید بر اینکه کدام متغیرها با ریاکاری روانشناختی در سازمان مرتبط هستند و چه نوع رفتارهایی می تواند در مدارس ایجاد کند، به مدیریت آموزشی، رفتار سازمانی و ادبیات رهبری کمک می کند.
آینده پژوهی منازعات آبی بین ترکیه و عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۶)
81 - 108
حوزههای تخصصی:
یکی از حوضه هایی آبی کﻪ در وﺿﻌیﺖ کﺎﻣﻼً ﺑﺤﺮاﻧی ﻗﺮار دارد، ﺣﻮﺿه رودﻫﺎی ﻓﺮات و دﺟﻠﻪ اﺳﺖ. در حال حاضر منازعه بر سر بهره برداری از منابع آبی دجله و فرات، به یکی از مهم ترین منازعات بین ترکیه و عراق تبدیل شده است. بر همین اساس، مقاله حاضر سعی دارد به سه سؤال اساسی در این زمینه پاسخ دهد: مهم ترین پیشران های کلیدی منازعه بر سر این منابع آبی بین ترکیه و عراق کدام اند؟ سناریوهای محتمل منازعه بر سر منابع مشترک بین ترکیه و عراق کدام اند؟ و استراتژی های بهینه مدیریت این منازعه کدام اند؟ این مقاله از نوع تحقیقات کاربردی است و ماهیت و روش آن، آینده پژوهی است که با تکیه بر تکنیک های تحلیل اثرات متقاطع و سناریونویسی صورت گرفته است. برای پاسخ به سؤالات تحقیق، ابتدا پیشران های منازعات آبی با مراجعه به متخصصان این حوزه شناسایی شده و اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار میک مک مورد تحلیل قرار گرفته است و سپس، سناریوهای قوی با استفاده از نرم افزار سناریوویزارد مشخص شدند. نتایج تحقیق نشان می دهد، از میان 189 وضعیت موجود در صفحه سناریو، 28 مورد بیانگر وضعیت بحرانی، 93 مورد ایستا و 68 مورد مطلوب هستند. با این شرایط، بخش مهمی از صفحه سناریو به وضعیت های ایستا و بحرانی اختصاص دارد. درنهایت با توجه به محتمل ترین سناریوهای مربوط به منازعات آبی بین عراق و ترکیه، راهبردهایی برای رفع علل این منازعه ارائه شده است.
رویکردی چندوجهی به سکوت به عنوان نشانه ای ارتباطی در رمان سووشون اثر سیمین دانشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای زبانی دوره ۱۶ خرداد و تیر ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۸۶)
369 - 400
حوزههای تخصصی:
مبحث سکوت ازجمله مباحثی است که در دهه های اخیر مورد توجه قرار گرفته، و پژوهش گرانی مانند جاورسکی (1997)، کورزون (1997)، هاکین (2002)، و.... مطالعاتی را در این زمینه منتشر کرده اند. سکوت معمولاً به عنوان مکمل گفتار در نظر گرفته می شود، اما توجه به ماهیت آن دو نکته مهم را آشکار می کند، اول اینکه سکوت مختص زبان نیست و در منابع نشانه ای دیگر نیز وجود دارد، و دوم اینکه عدم کاربرد کلام همیشه به معنای سکوت نیست، زیرا گاهی معنا نه به واسطه کلام، بلکه با کمک نشانه هایی مانند تصویر، ژست و غیره منتقل می شود. بنابراین، صرفاً توجه به زبان در بررسی سکوت کفایت نمی کند و اتخاذ رویکردی چندوجهی که همه وجوه دخیل در ارتباط را بررسی می کند، ضروری به نظر می رسد. ه دف از ای ن پ ژوهش، بررسی سکوت با توجه به وجوه مختلف دخیل در رمان به عنوان یک کنش ارتباطی است. این پژوهش سعی دارد به این سؤال پاسخ دهد که سکوت در وجوه نشانه شناختیِ تشکیل دهنده رمان، چگونه متجلی می شود، چگونه در خلق معنا دخیل است و چگونه بر عناصر رمان تأثیر می گذارد. بر این اساس، سکوت در سه وجه مکالمه (بازنمایی گفتار)، متن (نوشتار) و روایت در رمان «سووشون» بررسی شده است. گفتنی است که به دلیل در دسترس نبودن چارچوبی منسجم، از روشی ترکیبی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که سکوت در وجوه مختلف، به شکل ها و با کارکردهای مختلف ظاهر می شود و علاوه بر خلق معنا، بر عناصر رمان ازقبیل شخصیت پردازی، ایجاد راوی دانای کل محدود غیرمداخله گر و ... تأثیر می گذارد.
اثربخشی بسته آموزش تلفیقی مبتنی بر درمان چشم انداز زمان و درمان مثبت نگر بر کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی بیماران افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: درمان چشم انداز زمان با تغییر در نحوه ادراک زمان، به افراد کمک می کند تا تعادل بهتری میان گذشته، حال و آینده خود ایجاد کرده و از تجربیات منفی فاصله بگیرند، درحالی که درمان مثبت نگر با تقویت نقاط قوت و افزایش احساسات مثبت، افراد را به سمت بهزیستی روانشناختی هدایت می کند. با وجود اثربخشی هر یک از این رویکردها به صورت مجزا، مطالعات کافی در مورد تلفیق آن ها و بررسی تأثیر هم افزایی این ترکیب بر روی بیماران افسرده وجود ندارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی بسته آموزشی تلفیقی مبتنی بر درمان چشم انداز زمان و درمان مثبت نگر بر کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی بیماران افسرده انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی افراد مراجعه کننده به مرکز مشاوره امین وابسته به دانشگاه آزاد اسلامی در سال 1401 بودکه از میان 40 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 20 نفر) گمارده شدند. ابزارهای جمع آوری داده شامل پرسشنامه بهزیستی روانشناختی (ریف، 2002) و پرسشنامه کیفیت زندگی (سازمان بهداشت جهانی، 1996) بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS نسخه 26 مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش تلفیقی مبتنی بر درمان چشم انداز زمان و درمان مثبت نگر منجر به افزایش کیفیت زندگی در افراد افسرده شود (01/0 >p)؛ همچنین آموزش تلفیقی در ارتقای بهزیستی روانشناختی مؤثر بود (01/0 >p) و نتایج این تأثیر در بازه زمانی 2 ماهه نیز پایدار بود (01/0 >p). نتیجه گیری: باتوجه به نتایج پژوهش توصیه می شود مسئولین نظام بهداشت و سلامت جامعه، با انجام مطالعات عمیق تر، ضمن رصد و پایش عوامل مؤثر بر افسردگی، بر شیوه های بهبود کیفیت زندگی، بیماران افسرده متمرکز شوند و با ایجاد بانک اطلاعات بیماران دارای اختلال افسردگی، برنامه های مدونی را برای درمان پیش بینی نمایند.
ارزیابی اثرات مالیات کربن بر بخش صنعت در کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه با استفاده از یک مدل تعادل عمومی پویا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مالیات کربن، یکی از مهم ترین ابزارهای سیاستگذاری در حوزه انرژی است که می تواند از طریق تغییر در رفتار مصرف کننده و تولیدکننده، پیامدهای مثبت اقتصادی و زیست محیطی به همراه داشته باشد. هدف از این مطالعه، بررسی آثار مالیات کربن بر صنایع انرژی بر و غیر انرژی بر در مناطق مختلف جهان است. برای دستیابی به این هدف، از یک مدل CGE پویا استفاده شده است تا بررسی شود که مالیات کربن چگونه بر قیمت کالاها، تولید، واردات و صادرات صنایع اثرگذار است. تمایز این پژوهش با مطالعاتی که تاکنون صورت گرفته، در این است که درآمد سرانه به عنوان یکی از عوامل مهم در نحوه اثرگذاری مالیات کربن در مد ل سازی CGE لحاظ شده است. به همین منظور، مناطق به پنج گروه درآمدی مختلف براساس آخرین تقسیم بندی بانک جهانی تجمیع، و سناریوهای سیاستی طبق آن اجرا شده است. نتایج نشان می دهد که مالیات کربن در تمامی سناریو ها منجر به افزایش قیمت کالاهای با شدت انرژی بالا در تمام مناطق می شود و قیمت کالاهای با شدت انرژی پایین جز در گروه کشورهای توسعه یافته و با درآمد بالا، کاهش می یابد. همچنین تولید در بخش انرژیبر وغیرانرژیبر به طور متوسط با کاهش روبرو است. واردات در بخش انرژیبر، بجز گروه کشورهای با درآمد بالاتر از متوسط برای سایر گروه ها کاهش می یابد و در بخش غیرانرژی بر نیز با کاهش واردات روبرو هستیم. تأثیرپذیری صادرات نیز در بخش انرژیبر در جهت کاهش است و در بخش غیرانرژیبر به طور متوسط افزایش می یابد. براساس نتایج به دست آمده، این مطالعه راهی برای طراحی چارچوب سیاست مالیات کربن در مناطق مختلف با ساختار صنعتی متفاوت برای گذار به انتشار خالص صفر ایجاد کرده است
تحلیل قصدی بودن معنا در بررسی تطبیقی دیدگاه علامه طباطبایی و اریک دونالد هرش (مطالعه موردی: دلالت وضعی معنا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت متن و کشسانی آن بین مؤلف و خواننده، قصدگرایی متن به خواننده و مفسر کمک می کند تا او به فهمی بهتر از قصدگرایی متن در آرای طباطبایی و هرش و تأثیر آن بر عینیت بخشی معنا در متون بشری و متن قرآن دست یابد. این پژوهش با هدف بررسی تحلیل قصدی بودن معنا در بررسی تطبیقی دیدگاه علامه طباطبایی و هرش انجام شده است. در این نوشتار، از روش تحلیل محتوا با رویکرد توصیفی - تحلیلی استفاده شده است تا پس از گردآوری اطلاعات درباره قصدی بودن معنا، به این مفهوم برسیم که طباطبایی متأثر از مفسران اسلامی و اصولی، قائل به قصدگرایی متن است. در کنار ایشان، هرش برخلاف برخی از هرمنوتیست ها که خواننده را محور فهم متن و تفسیر می دانند، قصدگرایی معنا را با این پیش فرض پذیرفته است که حتی واژه ها و لغات نیز تابع قصد و نیت ماتن هستند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که با استناد به معنای سمانتیک، می توان لغت را یکی از منابع تفسیری طباطبایی در تفسیر متن قرآن دانست؛ اما هرش، برخلاف طباطبایی، از آنجا که به معنای عرفی الفاظ در متن توجه ندارد و معنای لغات را برگرفته از نیت صِرف مؤلف می داند، از تبیین و توجیه زبان شناختی واژگان عاجز است؛ در نتیجه، بین معنای زبان شناختیِ متن و معنای مدنظر مؤلف ارتباطی تنگاتنگ وجود دارد که در یک حرکت رفت و برگشتی می تواند مفسر را به معنای اصلی و مدنظر متن قرآن راهنمایی کند و ذیل آن، جامعه تفسیری را از تشتت تفسیری به اجماع تفسیری سوق دهد.
تحلیل نگاشت های استعاره های مفهومی «انسان انگاری» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاربرد نظریه های جدید زبان شناسی در حوزه فهم آیات وحیانی می تواند نگاهی عمیق، علمی و دقیق برای درک مفاهیم الهی باشد. استعاره مفهومی از نظریه های جدید در حوزه زبان شناسی شناختی است که نشان می دهد مجاز جزء اساسی تفکر بشری است و بدون استعاره امکان فهم بسیاری از پدیده ها و مفاهیم انتزاعی ممکن نیست. نوعی ویژه از استعاره مفهومی هستی شناختی (وجودی) شخصیت بخشی و انسان انگاری پدیده ها، اشیاء و موجودات غیربشری است که می تواند به فهم و درک پدیده ها و مفاهیم الهی در قرآن کریم کمک بسیار کند. این مقاله، به روش توصیفی – تحلیلی، نمونه هایی از استعاره-های هستی شناختی قرآن کریم از نوع انسان انگاری را بررسی و تحلیل کرده است. نتایج حاصل نشان می دهد مفهوم قرآنی «حق» به مثابه انسانی مفهوم سازی شده است که از کانون اصلی خود، یعنی جهان غیبت، حرکت کرده و در این دنیا پیش سایرانسان ها حاضر شده است. این انسان انگاری حق و وصف آن با صفات انسانی ما را به وجود واقعی و ملموس مفهومی انتزاعی و معنوی رهنمون می سازد. از دیگر پدیده ها و اشیاء و موجوداتی که به صورت استعاره «انسان انگاری» در قرآن کریم تصویرسازی شده اند می توان به حضور و اشراف مرگ در پیش آدمی، رفت وآمد شب و نفس کشیدن صبح، سرکشی آب و سکوت خشم اشاره کرد.
نقد و تحلیل ترجمه های معنایی در برگردان ژرف ساخت آیات قرآن کریم (موردکاوی ترجمه های فولادوند، خرمشاهی، مجتبوی و مشکینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روساخت و ژرف ساخت از مباحث علم زبان شناسی هستند. نوآم چامسکی، اولین فردی است که نظریه دستور زایشی - گشتاری را مطرح کرده است. وی از جملات عینی به روساخت و از جملات نهفته در پس آن ها به ژرف ساخت تعبیر می کند. ترجمه لایه های سطحی و توجه به رویکرد صورت مدار در ترجمه، مترجم را از تأمل در لایه های عمیق معنا باز می دارد. در جستار حاضر، نگارندگان بر آن هستند تا از رهگذر رویکرد متن مدارانه، ترجمه های فولادوند، خرمشاهی، مجتبوی و مشکینی را بررسی و هر یک را تجزیه وتحلیل کنند. هدف پژوهش آشنایی بیشتر مترجمان با موضوع ژرف ساخت معنایی به ویژه در متون دینی است تا به وسیله آن مخاطب بتواند ارتباطی بهتر با آن اثر برقرار کند. برآیندهای حاصل از این پژوهش نشان می دهند مترجمان یادشده که ترجمه هایشان ترجمه ای معنایی است، در ترجمه آیات پرکاربرد این کتاب آسمانی، فقط به لایه سطحی معنا توجه داشته باشند و این امر آن ها را از بررسی معنای نهفته عبارت ها بازداشته است.
تحلیل آثار تربیتی- اجتماعی توسعه و ترویج ورزش همگانی در حاشیه کلان شهر مشهد مقدس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
نوآوری در مدیریت ورزشی دوره ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
1 - 17
حوزههای تخصصی:
عدم توجه به حاشیه شهرها موجب بروز آسیب های تربیتی- اجتماعی شده است. هدف پژوهش حاضر تحلیل آثار تربیتی-اجتماعی توسعه و ترویج ورزش همگانی در حاشیه شهر مشهد مقدس بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش تحلیل از نوع توصیفی- همبستگی بود که جمع آوری داده ها به صورت میدانی انجام شد. جامعه آماری را کلیه شهروندان حاشیه نشین شهر مشهد تشکیل دادند. نمونه آماری با استفاده از فرمول کوکران محاسبه و تعداد 384 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار و روش گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته توسعه و ترویج ورزش همگانی و پرسشنامه محقق ساخته اثرات اجتماعی ورزش حاصل از مطالعات اسنادی و مصاحبه با خبرگان بود. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی و با کمک نرم افزار SPSS نسخه 21 و Amos مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که توسعه و ترویج ورزش همگانی بر سرمایه اجتماعی، امنیت اجتماعی و آسیب های اجتماعی در حاشیه شهر مشهد مقدس نقش دارد. با توجه به نتایج پژوهش مسئولین می توانند با توانمندسازی و بهسازی حاشیه نشینان از طریق ورزش همگانی به عنوان بهترین راهکار جهت مقابله با آسیب های تربیتی و اجتماعی، گام بردارند.
تحلیل تطبیقی محتوا و روند حمایت مالی در لیگ برتر فوتبال ایران و اسپانیا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
نوآوری در مدیریت ورزشی دوره ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
109 - 124
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق تحلیل تطبیقی محتوا و روند حمایت مالی در لیگ برتر فوتبال ایران و لیگ برتر اسپانیا ( لالیگا) بود که در چهار شاخص رسته ها، ثبات، حمایت و وابستگی حمایتی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. پژوهش حاضر از نوع توصیفی - تحلیلی و رویکرد آن انجام مطالعه تطبیقی از طریق تحلیل محتوا و و روند کمی بود. جامعه و نمونه آماری این تحقیق حامیان باشگاه های حاضر در لالیگای اسپانیا و لیگ برتر فوتبال ایران از سال های 2010 تا 2022 بود. کلیه داده ها از طریق کتابخانه ای جمع آوری و مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحقیق حاکی از تفاوت آشکار در شاخص های مورد بین فوتبال ایران و اسپانیا بود. صنعت محبوب حمایتگر و با ثبات در فوتبال اسپانیا شرط بندی و بازی های آنلاین و در کشور ایران صنایع فولاد و خودروسازی بود. از نکات قابل توجه در یافته های تحقیق وابستگی شدید به دولت در میان رسته های حمایتی در فوتبال ایران بود که در مقایسه با فوتبال اسپانیا با توجه به حضور صد درصدی بخش خصوصی غیر عادی جلوه می نمود. به طور کلی تنوع بخشی به رسته های حمایتی، کمک به حفظ و ثبات حامیان، کمک به حضور بخش خصوصی در فوتبال و تقویت کسب و کارها و صنایع مرتبط با ورزش و فوتبال از جمله عوامل ضروری در راستای توسعه حمایت گری در فوتبال حرفه ای است که در این زمینه پیشنهاد می گردد.
بررسی اثربخشی مدل های تربیت محقّق علوم اسلامی در ایران براساس الگوی ارزشیابی سیپ (CIPP)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۱
1 - 22
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: مؤسسات و مراکز آموزشی و پژوهشی به مثابه مهمترین زیرنظام های کلان علمی که در فرآیند توسعه یک کشور به تربیت و آماده ساختن نیروی انسانی کارآمد، شایسته و دارای مهارت جهت پاسخگویی به نیازهای واقعی جامعه در زمینه های مختلف می پردازند، نقش حیاتی و کلیدی را برعهده دارند براین اساس ضروری است در طراحی، اجرا و ارزشیابی فعالیت های این مؤسسات از شیوه های مطلوب، دقیق و نظام مند استفاده شود. مؤسسات و مراکز علوم اسلامی به عنوان ساختار نظام مند آموزش های اسلامی، «راهبرد اهتمام به پروردن استعدادهای فطری و به منصه فعلیت نشاندن قوای خدادادی متربّیان و ساخت شاکله معرفتی، معنویتی، مهارتی و هویتی آنان در چهارچوب شاخص اصلی نظام مطلوب آموزشی تربیتی» را همواره مطمح نظر قرار داده اند (رشاد، 1395، ص116).در میان مجموعه نظام های آموزشی، پژوهشی، تبلیغی و ترویجی حوزه علوم اسلامی زمینه پژوهش به عنوان بخش پیشران و نظام ساز شمرده می شود. براین اساس تربیت مؤثّر و کارآمد محقّقان نیازمند طراحی و استفاده از مدل های تربیتی اثربخش می باشد. امروزه مراکز علوم اسلامی از مدل های مختلفی برای تربیت محقّقان استفاده می کنند.در نظام های تربیتی اثربخش باید به عوامل زمینه ای، دروندادی، فرآیندی و بروندادی برای پدیدآوری نتیجه و اثر توجّه نمود. وجود مدل های مؤثّر تربیت محقّق نقش مهم عاملیت را در اثربخشی پژوهش ها بارز می سازد.براساس بررسی های صورت گرفته تاکنون مطالعه جامع و دقیقی که به بررسی کلیه ابعاد مدل های تربیتی موجود پرداخته و به طور مستقیم با حوزه علوم اسلامی مرتبط باشد، انجام نشده است.این پژوهش با هدف شناسایی، تحلیل و سنجش اثربخشی مدل های تربیت محقّق و ارائه پاسخ به این سؤال است که مهمترین مدل های موجود تربیت محقّق علوم اسلامی در سطح مؤسسات علوم اسلامی کشور کدام و دارای چه اجزاء، مؤلفه ها، نقاط قوت و ضعف می باشد.روش: پژوهش حاضر از حیث ماهیت و نوع داده ها جزء تحقیقات کیفی بوده و مشتمل بر گردآوری و تحلیل داده های غیرعددی برای شناخت مفاهیم، دیدگاه ها و تجارب و تحلیل داده های بدون ساختار می باشد و از لحاظ شیوه اجرا و جمع آوری داده ها در گروه تحقیقات پدیدارشناسی قرار می گیرد. همچنین ازآنجایی که دستاوردها و نتایج پژوهش ارائه شده چهارچوبی برای عمل فراهم می آورد تا نظام های تربیت محقّق علوم اسلامی بر پایه آن اقدام نموده و بخش عمده ای از مشکلات اجرایی نظام تربیت محقّق را برطرف سازد، جزء تحقیقات کاربردی محسوب می شود. برای گردآوری داده های غیرعددی ابتدا در مرحله اکتشافی ازطریق مطالعات اسنادی و کتابخانه ای و نیز مصاحبه نیمه ساختاریافت، مدل های تربیت محقّق با بهره گیری از روش تحلیل مضمون به شیوه اترید − استرلینگ (۲۰۰۱) «شامل مضامین پایه، مضامین سازمان دهنده و مضامین فراگیر» شناسایی گردید. پس از مرحله اکتشافی در مرحله تحلیلی برای سنجش اثربخشی مدل های موجود از الگوی ارزشیابی سیپ (cipp) استفاده گردید و ابعاد چهارگانه الگو شامل؛ بعد زمینه، بعد درونداد، بعد فرایند و بعد برونداد یا فرآورده مورد ارزیابی قرار گرفت. جامعه پژوهش، صاحب نظران و محقّقان مؤسسات و مراکز علوم و معارف اسلامی بودند که مدل مؤسسه یا مرکز آنان مورد بررسی و کنکاش قرار گرفته بود. واحدهای آماری به شیوه نمونه گیری هدفمندِ در دسترس انتخاب شد. سپس تعداد 15 نفر از صاحب نظران و مشارکت کنندگان که هریک از آنها نماینده یکی از مؤسسات و مدل های تربیت محقّق شناسایی شده بودند دعوت به مصاحبه شدند و ابعاد مدل تربیت محقّق از ایشان اخذ گردید. همچنین به منظور سنجش اعتبار متغیرهای پژوهش از اعتبار صوری و سازه استفاده شد.نتایج: براساس تحلیل مضمون صورت گرفته در اثربخشی بعد «زمینه»، مدل های تربیت محقّق مورد مطالعه دارای 4 مشخصه اساسی و مشترک هستند. این مشخصه ها به مراکز تربیت محقّق کمک می کند با آگاهی، مدلی را در تربیت محقّق گزینش نمایند که ضمن توجّه به عوامل اثرگذار بر تربیت محقّق، رویکرد مناسب و مؤثّری در مواجهه با مسائل و موضوعات پیرامونی و متناسب با ویژگی های شناختی و شخصیتی محقّقان داشته باشد.همچنین در اثربخشی بعد «درونداد»، مدل های تربیت محقّق مورد مطالعه 9 مشخصه اساسی و مشترک تحت عنوان مضامین سازمان دهنده مطرح می باشد. این مشخصه ها به مراکز تربیت محقّق کمک می نماید مدلی در تربیت محقّق انتخاب نمایند که دارای رویکرد توأم آموزشی و پژوهشی بوده و ضمن توجّه به روش شناسی علمی قادر باشد ارزش ها، نگرش ها، نیازها، نقشه علمی و . . . را با توجّه به توانمندی های منابع انسانی مؤسسه فراهم آورد.در بررسی اثربخشی بعد «فرایند»، مدل های تربیت محقّق موردمطالعه دارای 6 مشخصه اساسی و مشترک تحت عنوان مضامین سازمان دهنده می باشند. این مشخصه ها به مراکز تربیت محقّق کمک می کند مدلی برای تربیت گزینش نمایند که قادر باشد مشخصه های زمینه ای و دروندادی را در فرایند تربیت محقّق بکار گیرد و آنها را در رسیدن به اهداف سازمان دهد. این بُعد از مدل به مراکز تربیت محقّق امکان خواهد داد قابلیت ها و ظرفیت های پژوهشی اعم از قوانین، مقررات و منابع انگیزشی موجود در ارزشیابی و ارتقاء محقّقان را بسیج نماید.در بررسی اثربخشی بعد «برونداد»، مدل های تربیت محقّق مورد مطالعه دارای 3 مشخّصه اساسی و مشترک تحت عنوان مضامین سازمان دهنده می باشد. این مشخصه ها به مراکز تربیت محقّق کمک می کند مدلی را انتخاب نمایند که ضمن استفاده از روش ها، استانداردها و ابزارهای ارزیابی و اثربخشی، خروجی و بازده برنامه تربیت محقّق را مورد ارزیابی قرار داده و با بهره گیری از ویژگی های نظام ارتقایی مؤسسه، روش ها و ابزارهای مورد استفاده در تربیت محقّق را مورد بازنگری و بهسازی قرار می دهد. بحث و نتیجه گیری: مطابق با ارزیابی مدل های تربیت محقّق علوم اسلامی می توان به مهمترین نقاط قوّت مضامین و مؤلّفه های پایه در سطح «زمینه» شامل: اهمیّت برنامه درسی یکپارچه و رسمی حوزه، نظام انگیزشی متناسب با نظام و زی طلبگی، اهمیّت عوامل انگیزشی در محیط نزدیک و مرتبط با پدیدآوری تحقیق، حضور در صحنه های واقعی علم، توجّه توأمان به مسائل و نیازهای عینی و کاربردی، توجّه به عناصر مشترک روش تحقیق در علوم انسانی و اسلامی، روش مندی و تسلّط محتوایی بر موضوع، توانایی مسأله یابی و نیازسنجی پژوهشی می باشد. همچنین مهمترین نقاط قوّت مضامین و مؤلّفه های پایه در سطح «درونداد» شامل: پدیدآوری روش شناسی پژوهشی اختصاصی هر مرحله پژوهش، باورمندی به توانایی تولید علم دینی، ارزشیابی محصول محور و خروجی محور، ایجاد فضای نقد تعاملی، تأکید بر نظریه پردازی در علوم انسانی اسلامی، پذیرش دانش پژوهان تحصیلات تکمیلی از فارغ التحصیلان با تأکید بر زنجیره ارزش، مواجهه و حل مسائل نظام اسلامی با رویکرد دینی و مسأله محوری، توجّه به زیرساخت و نظام های پشتیبانی پژوهش های علوم اسلامی، تأکید بر یکپارچگی سه بعد پژوهش، آموزش و ترویج در تربیت محقّق می باشد. مهمترین نقاط قوت مضامین و مؤلّفه های پایه در سطح «فرآیند» شامل: مهارت روش پرونده سازی و نگارش مستقیم در جمع آوری اطّلاعات، بهره مندی از دانش زبان های خارجی در استفاده از منابع اصلی، توجّه به برانگیزاننده ها و نظام انگیزش درونی و دینی، انجام دیدارهای علمی با صاحب نظران و الگوهای موفق، توانمندسازی علمی و مهارتی محقّقان، ارزشیابی مهارت محور، مباحثه محور، گروه محور و نیز مدل محور، توانایی اتقان و رویکرد کیفی در نظریه پردازی است. و نهایتا مهمترین نقاط قوّت مضامین و مؤلّفه های پایه در سطح «برونداد» شامل: مهارت محوری به جای حافظه محوری، ارزیابی ناظر به فرایند در مسائل علوم اسلامی، ارزشیابی مبتنی بر انگیزش درونی قرب الهی، ارتقای نیروهای مستعد تربیت شده حاضر و شاغل در سازمان ها و نهادها، افق گشایی و طرح نگاه های نو برای محقّقان علوم اسلامی می باشد.