مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۵۳۷٬۷۵۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، تبیین مفهوم توکل در قرآن با استفاده از روایات و بررسی آثار آن در مواجهه با چالش های زندگی، و ارائه راهکارهایی برای تقویت این ویژگی ارزشمند برای بهبود کیفیت زندگی در رفع مشکلات و ایجاد روحیه امید و آرامش در زندگی است. روش تحقیق، ترکیبی از روش های کتابخانه ای (مطالعه متون دینی بویژه قرآن و روایات معصومین علیهم السلام) و تحلیل محتوا است. و این مطالعات با مراجعه به قرآن کریم و بررسی 48 آیه از قرآن که واژه توکل یا مشتقات آن آمده است، انجام شده است، یافته ها نشان می دهد که توکل، به عنوان یک اصل اساسی در آموزه های اسلامی، نقش مهمی در تسهیل حل مشکلات، رفع اضطراب و استرس در زندگی و تقویت امیدواری و آرامش ایفا می کند. آیات و روایات متعددی بر اهمیت توکل و آثار مثبت آن در زندگی انسان تأکید دارند. اما آنچه در این مقاله بیشتر مد نظر می باشد نگاه کاربردی به توکل در زندگی در مقابله با مشکلاتی همچون افسردگی و ترس و نا امیدی می باشد.
معماری خانه پس از پاندمی؛ مفهوم «فضامرز» کشف ساکنین برای در خانه مانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۸۹
۵۲-۴۳
حوزههای تخصصی:
هدف: دوران پاندمی کووید-19 تحولات بنیادینی در الگوهای سکونت ایجاد کرد و خانه ها را به فضایی ترکیبی برای فعالیت هایی نظیر کار، آموزش، تفریح و مراقبت بهداشتی تبدیل نمود. این پژوهش با هدف بازاندیشی در معماری خانه پس از پاندمی، به شناسایی قابلیت محوری برای در خانه ماندن و ترسیم مدل نظری سازگاری سکونتی پرداخته است. روش تحقیق: داده های پژوهش از تحلیل ۱۸ مصاحبه نیمه ساختاریافته، ۸۴ سند معماری و ۱۳۲ منبع پژوهشی گردآوری شده و با استفاده از نظریه داده بنیاد در سه مرحله کدگذاری، تحلیل گردیده است. یافته ها: در مدل نظری تحقیق که بر اساس پارادایم علیت ترسیم شده، عوامل ساختاری سازگاری سکونتی شناسایی شدند. ساکنان برای پاسخ به شرایط بحرانی، اقدام به بازآرایی اجزای فضایی و تغییر روابط میان آن ها نمودند. این بازآرایی از طریق جایگزینی کارکردهای شهری در خانه و افزایش حساسیت به جزئیات فضا رخ داد. روابط میان فضاها با مرز-بندی مجدد یا گشودگی مرزها تغییر یافت. نتیجه این کنش ها، ظهور فضاهای جدیدی به نام «فضامرز» بود؛ فضاهایی بدون برچسب کاربری مشخص که بیشترین انعطاف را برای پاسخ گویی به نیازهای نوظهور داشتند. این فضاها، مشابه ریزفضاهای خانه های سنتی ایرانی اند که از پیش فاقد نام گذاری عملکردی بودند و شاید همین ویژگی باعث راحتی در خانه ماندن می شده است. نتیجه گیری: خانه پساپاندمی که با حضور فضامرزها می تواند «خانه مرزی» نام گیرد، واجد تمایزهای اجتماعی-فضایی جدیدی چون افزایش عاملیت ساکن، سیالیت، تاب آوری و ارتباط با طبیعت است. از منظر موضع شناسی، خانه دارای حوزه های عملکردی سیال تر و از منظر ریخت شناسی، متخلخل تر است. این پژوهش پیشنهاد می کند که برای دستیابی به الگوی معماری خانه ای مناسب ماندن، لازم است فضاهای مرسوم به صورت هدفمند عقب نشینی کرده و فضامرزهایی میان آن ها ایجاد شوند؛ مرزهایی که امکان انتخاب در طیف میان دوگانه های فضایی را فراهم می سازند. این فرایند می تواند به شکل گیری طیف هایی از فضا، همچون تعامل تا خلوت فردی یا آلودگی تا پاکیزگی منجر شود و به افزایش انعطاف پذیری محیط در پاسخ به نیازهای سکونت در شرایط بحرانی کمک کند. در این رویکرد، فضاهای موجود همانند تماشاگران یک صحنه تئاتر، در موقعیتی معلق و منتظر قرار می گیرند تا زمان ایفای نقششان بر روی صحنه، یعنی همان فضامرز، فرا برسد.
اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر خود مراقبتی و حساسیت به طرد در نوجوانان دارای والد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۵
۲۱۰-۱۹۳
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر خودمراقبتی و حساسیت به طرد در نوجوانان دارای والد وابسته به مواد بود. روش: پژوهش حاضر نیمه -آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه نوجوانان 16 تا 18 ساله دارای والد وابسته به مواد شهر شهرضا در سال 1402 بود که از این بین 30 نفر با نمونه گیری هدفمند و براساس معیارهای ورود پژوهش و کسب نمره کافی در پرسشنامه های خودمراقبتی و حساسیت به طرد انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای رفتار درمانی دیالکتیکی با فراوانی یک جلسه در هفته دریافت نمود. هر دو گروه برای پیش آزمون و پس آزمون پرسشنامه خودمراقبتی و حساسیت به طرد را تکمیل و داده ها به روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد بین گروه آزمایش و کنترل از نظر خودمراقبتی و حساسیت به طرد تفاوت معناداری وجود داشت. به طور خاص، رفتاردرمانی دیالکتیکی باعث افزایش خودمراقبتی و کاهش حساسیت به طرد در افراد گروه آزمایش شد که این تاثیر برای خودمراقبتی 50 درصد و برای حساسیت به طرد 42 درصد بود و بجز مولفه های تصمیم گیری و لذت از زندگی، سایر مولفه های پژوهش تغییر معناداری داشتند. نتیجه گیری: رفتاردرمانی دیالکتیکی بر خودمراقبتی و حساسیت به طرد نوجوانان موثر است و متخصصین سلامت روان و اعتیاد می توانند از این رویکرد برای مشکلات نوجوانان دارای والد وابسته به مواد بهره ببرند.
امکان سنجی فقهی جواز شرط بندی با تجهیزات جنگی نو ظهور
منبع:
در مسیر اجتهاد سال ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
47 - 72
حوزههای تخصصی:
با وجود اینکه در قرآن و روایات شرط بندی و قمار یکی از محرّمات الهی معرّفی می شود روایاتی دالّ بر این وجود دارد که پیامبر اکرم (صلّی الله علیه آله) در سوارکاری و تیراندازی حکم به جواز شرط بندی نموده و خودشان نیز آن را انجام می داده اند. از گذشته تا کنون علماء هدف شارع از این جواز را ایجاد آمادگی رزمی مسلمانان برای جهاد در راه خدا برداشت کرده اند. امروزه با توسعه ابزار نظامی و منسوخ شدن ابزار جنگی صدر اسلام تلاش هایی در جهت تعمیم این حکمِ جواز به ابزار جنگی جدید صورت گرفته است. در جستار پیش رو سعی گردیده با شیوه گردآوری کتابخانه ای اطلاعات و روش پردازش توصیفی - تحلیلی با رویکرد انتقادی، ادلّه تعمیم حکمِ جواز به ابزار جنگی جدید مورد تحلیل قرار گیرد. در همین راستا پس از بررسی ادلّه حرمت قمار و جواز سبق و رمایه، نتیجه گرفته شده که عموم روایاتِ جواز رمایه شامل ابزار جدید هم می گردد ولی در سبق چنین عمومی نداریم. تلاش هایی که برخی برای الغاء خصوصیت مواردِ سبق در روایات و تنقیح مناط نموده اند نیز مورد نقد قرار گرفته و رد شده است. از سوی برخی دیگر، مناسبت حکم و موضوع به عنوان دلیلی بر جواز سبق در ابزار جدید مطرح شده که قانع کننده نبوده و در نتیجه بر خلاف رمایه، حکم جواز در سبق قابل تعمیم نمی باشد.
بررسی تطبیقی سازوکارهای پیشگیری از جرایم ناشی از نفرت علیه تراجنسی ها: مطالعه موردی ایران و کانادا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های بنیادین در حقوق سال ۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷
144 - 169
حوزههای تخصصی:
تراجنسی ها به خاطر اختلال هویت جنسی که دارند، رفتاری ناسازگار با جنسیت زمان تولد خود ابراز می کنند. همین وضعیت آن ها را به عنوان یکی از گروه های آسیب پذیر در برابر جرایم ناشی از نفرت تبدیل نموده است. اهمیت بالای پیشگیری از خشونت و نفرت علیه تراجنسی ها به خاطر هویت و ابراز جنسیتی آن ها باعث شده است تا شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در سال 2016، قطعنامه ای به منظور مقابله و پیشگیری از جرایم ناشی از نفرت علیه آن ها وضع نماید. در سطح ملی، نظام حقوقی ایران و کانادا هر دو تراجنسی ها را به عنوان افراد با هویت جنسیتی متفاوت به رسمیت شناخته شده اند؛ با این وجود، در نظام حقوقی ایران به جز برخی از تدابیر پیشگیرنه موردی و پراکنده، تدابیر ساختارمندی دنبال نشده است. در سوی دبگر، نظام حقوقی کانادا در حوزه پیشگیری به ویژه ارتقا سطح آگاهی همگانی، ایجاد فضاها و پناه گاه های امن، تأسیس نیروی ویژه پلیس جرایم ناشی از نفرت و ارائه خدمات تخصصی حمایت از بزه دیدگان، گام های مناسبی برداشته است. علاوه بر این، جرم انگاری برخی از مصادیق جرایم ناشی از نفرت و تشدید مجازات مرتکبان به تقویت بازدارندگی کمک نموده است. در این جا پرسش اصلی آن است که مؤلفه های یک نظام پیشگیرانه مؤثر پیرامون بزهکاری مذکور چیست؟ در پاسخ به عنوان فرضیه گفتنی است، تمرکز بر سطوح سه گانه پیشگیری همراه با واکنش کیفری افتراقی راهبردی مؤثر ارزیابی می شود؛ با این مراتب، جستار حاضر با مطالعه تطبیقیِ نظام های پیشگیری ایران و کانادا، به ترسیم چهارچوبی برای نظامی پیشگیرانه و مؤثر در برابر جرایم یادشده می پردازد.
اعتبار قطع و رواداری نقض آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه و اصول سال ۵۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۴۰
207 - 230
حوزههای تخصصی:
اکثر اصولیان بر این باورند که حجیت و اعتبار، ذاتیِ قطع طریقی و قطع، علت تامه برای آن است و امکان نقضِ حجیت و نهی شرعی از ترتیب اثردادن به قطع وجود ندارد؛ چراکه چنین چیزی به سلب ذاتیات از ذات باز می گردد و در واقع و یا در نگاه شخص قاطع به تناقض می انجامد. این پژوهش با روش تحلیلی توصیفی در پِی تثبیت این فرضیه است که باتوجه به احتمال جهل مرکب در قطع و همچنین تأخر جایگاه و تحققِ قطع از حکم شرعی و مقام واقع مقطوع و شأن حق الطّاعه، نهی شرعی از قطع، به سانِ قطع موضوعی بدونِ هیچ گونه محذوری پذیرفته است؛ چه اینکه چنین سلب حجیتی در شریعت واقع شده است؛ ازآن رو که وجوب متابعت، امر ذاتی قطع نبوده و مقتضای حق الطاعه و ناشی از حق مولویتی است که در توسعه و تضییق به اراده شارع مقدس وابسته است و باوجود محتمل بودنِ انطباق قطع بر جهل مرکب و تأخر رتبه قطع از واقع وجودی امر مقطوع، وحدت موضوعی، به عنوانِ شرط لازم در تناقض هرگز محقق نمی شود.
درمان تعارضات هیجانی زوجین بر اساس معیارهای حوزه پژوهش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۳)
97 - 105
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان روایی« إمرأه عند نقطة الصفر» نوال السعداوی و « طوبی و معنای شب» شهرنوش پارسی پور بر اساس نظریه ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۳
150 - 171
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان روایی یکی از شیوه های بررسی ساختاری داستان است که با تکیه بر توضیح و تفسیر راههای پرداخت روساخت یک متن روایی، راه را برای کشف معنا و مفهوم پنهان نویسنده فراهم میآورد. دو داستان« إمرأه عند نقطه الصفر» نوال السعداوی و « طوبی و معنای شب» شهرنوش پارسی پور ، دارای زبان و سبک زنانه هستند و هر دو نویسنده سعی کرده اند با تمرکز بر شخصیت زنان در داستان خود، نوع نگرش زنان به جامعه را نشان دهند. این مقاله سعی دارد تا با بررسی تطبیقی این دو داستان، و ترسیم تکنیکهای گفتمان روایی آنها، علاوه بر کشف الگوی ساختاری، به معنا و مفهوم پنهان در متن نیز دست یابد. روش پژوهش، تحلیلی توصیفی بوده و با استناد به منابع کتابخانهای و مطالعه موردی نمونه های داستانی دو نویسنده، به ترسیم تفاوتها و شباهتهای این دو داستان بدون توجه به بحث تأثیر و تأثرپرداخته است. در پایان مشخص شد که هر دو داستان صرف نظر از مکاتب مختلف، در کنارشباهت محتوایی، از منظر ساختاری قابلیت بررسی بسیاری از منظر تحلیل گفتمان روایی را دارند. بازگشتهای زمانی، تکرار، وقفه توصیفی، خلاصه، کانون بیرونی، راوی دانای کل، کانونی سازی دوگانه و عنصر گفتگو از مهمترین تکنیکهای روایی این دو داستان است. داستان شهرنوش پارسی پور بر آشفتگی ذهنی و روحی شخصیت اصلی استوار است، اما داستان السعداوی ، از حدت و صراحت لهجه استواری شخصیت اصلی داستان حکایت دارد.زن و چالش های جنسیتی موجود در بستر فرهنگی تقریبا مشابه، هر دو داستان را به نمونه های ارزنده ای تبدیل نموده است.
درآمدی بر مختصات تاریخی میدان دانشگاهی علوم اجتماعی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاکنون آثار گوناگونی به بررسی وضعیت علوم اجتماعی در ایران پرداخته اند. برخی مبانی نظری این علوم را کاویده اند و عواملی نظیر ضعف یا قوت سنت های فکری، چالش سنت و مدرنیته، چالش علوم «غربی» و بومی و... را محور بررسی خود قرار داد ه اند. و بعضی دیگر سازوکارهای اجتماعی تولیدِ علم را مبنا قرار داده اند و مسائل نهادی و سازمانی را بررسی کرده اند. گرچه این دو رویکرد با هم متعارض نیستند اما تاکید بیش ازحد بر هر یک از این شقوق موجب ایجاد شکاف میان تحلیل فرمالِ علوم اجتماعی و تحلیل محتوایی آن شده است. در این مقاله،که با روش نظریه مبنایی انجام شده است، تاکید بر وضعیت علوم اجتماعی در حوزه دانشگاهی، با تمرکز بیشتر بر رشته جامعه شناسی، است و در این مسیر می کوشیم با بررسی علوم اجتماعی دانشگاهی به مثابه یک «میدان» بر شکاف مزبور فائق شویم و محتوای دانشِ تولیدشده در میدان دانشگاهی علوم اجتماعی ایران را با سازوکارهای تولید آن پیوند دهیم. مسألیه اصلی ما ترسیم مختصات میدان دانشگاهی با تمرکز بر قواعد، استانداردها، جایگاه ها، سرمایه ها و سازوکارهای تولیدِ ارزش است. اگرچه بدین منظور مجبوریم علوم اجتماعی را در فراسوی میدان دانشگاهی نیز مورد بررسی قرار دهیم تا به درک درستی ازتمامیت میدان دست پیدا کنیم. مساله توزیع رانت در میان جایگاه ها و اشکال ویژه تمایزیابی در میدانی که در دل مناسبات نظم دسترسی محدود شکل گرفته است، محور تحلیل ما از وضعیت مزبور بوده اند.
مطالعه پدیدارشناختی مهاجرت بین المللی دختران تحصیل کرده ایرانی (مورد مطالعه دختران مراجعه کننده به اداریه تعاون، کار و رفاه اجتماعی شهرستان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۹۷)
23 - 48
مهاجرت بین المللی افراد پدیده ای کهن است. امروزه الگو، روند و میزان این نوع مهاجرت تغییر یافته است، تا جائی که زنان تحصیل کردیه جویای کار بیشتر از کشورهای توسعه نیافته به کشورهای توسعه یافته تر مهاجرت می کنند. الگویی که با نام زنانه شدن مهاجرت شناخته می شود؛ ویژگی های خاص خود را دارد و کمتر درباریه آن مطالعه و تحقیق شده است. متناسب با اهمیت موضوع و کمبود مطالعات کیفی مربوط، هدف این مقاله تحلیلِ پدیدارشناسانیه دلایل و زمینه های مرتبط با مهاجرتِ دختران تحصیل کردیه ایرانی با کمکِ رویکرد پدیدارشناسی تفسیری اسمیت بوده است. شیویه نمونه گیری هدفمند و غیرتصادفی بوده است و از روش مصاحبیه نیمه ساختاریافته برای گردآوری داده ها استفاده شد. تحلیل داده ها براساس مراحل و شاخص های پیشنهادی اسمیت صورت گرفت. تحلیل داده ها نشان داد نوعی «ناهم زمانی خواست با اقدام به مهاجرت» ویژگی تجربیه مشترک میل به مهاجرت مشارکت کنندگان بوده است و اینکه واحدهای جامع تجربیه این دختران از مهاجرت را می توان ذیل شبکیه درهم تنیدیه مجموعه مضامین توصیف و تفسیر کرد؛ ازجمله: 1- فرار از تنگناهای چندگانه و تحققِ آرزوها در آرمان شهر غرب؛ 2- خودشکوفایی در پرتوی قدرشناسی و کسب سرماییه اجتماعی؛ 3- احساس تبعیض و محرومیت چندگانه؛ 4- تحقق حداقل های اقتصادی برآورده نشده؛ 5- رهایی از احساس ناامنی چندجانبه و 6- مشوق های بی قیدوشرط شبکیه ارتباطی.
تبیین مفهوم اصالت در هنرهای سنتی در مواجهه با تکثیر مکانیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۴۶)
20-36
حوزههای تخصصی:
هنرهای سنتی در طول تاریخ رویکردهای مختلفی را در میان متفکرین از جمله سنت گرایان به همراه داشته است. دراین میان مفهوم اصالت از جایگاه ویژه ای برخوردار است. ازسوی دیگر، به واسطه مواجهه عصر حاضر با تکثیر مکانیکی، مباحث چالش برانگیزی در مورد مؤلّفه های هنرهای سنتی مطرح شده است. ازاین رو یکی از مباحث مهم، مقوله اصالت زدایی در هنرهای سنتی است که می توان با مطابقت دیدگاه آراء متفکرین به استنباط آن پرداخت. این در حالی است که نزد متفکرین سنت گرا بیشتر مفهوم اصالت مورد توجه قرار گرفته و مباحث مرتبط با اصالت زدایی از سوی نظریه پردازان دیگری همچون والتربنیامین، مطرح شده است. هدف از این پژوهش در مرتبه نخست کنکاش مفهوم اصالت در حوزه هنرهای سنتی از دیدگاه سنت گرایان و والتر بنیامین است. در مرتبه دوم شناسایی و تبیین چگونگی مواجهه این مفهوم با تکثیر مکانیکی صورت گرفته است. ازاین رو این پرسش صورت بندی شده است که مفهوم اصالت در هنرهای سنتی و مواجهه آن با تکثیر مکانیکی چگونه قابل تبیین است؟ روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی با مطالعه تطبیقی، همراه با کاوش کتابخانه ای داده ها است. بدین ترتیب به منظور تشریح و تحلیل کیفی این مفاهیم، دیدگاه پنج نفر از سنت گرایان و مقاله والتر بنیامین، تا حد اشباع واکاوی گردیده است. نتایج پژوهش گویای آن است که مطابق با کدگذاری و تحلیل های صورت گرفته بر آراء مذکور، بخش عمده ای از مقوله های اصلی و زیرمجموعه مفهوم اصالت از منظر بنیامین، با آراء سنت گرایان مطابقت دارد. با بررسی دقیق مشخص گردید که «هستی یگانه در مکان اصلی» و «هنرمند اصیل»، از میان سایر مؤلّفه ها، مقوله های هسته ای و کلیدی مفهوم اصالت هستند. همچنین براساس تحلیل های صورت گرفته بر مفهوم تکثیر مکانیکی، مشخص گردید بخشی از مؤلّفه های این مفهوم، نقطه مقابل مؤلّفه های مفهوم اصالت است. در نتیجه با تبین تفاوت بین آن ها می توان این ادعا را داشت که مؤلّفه های مفهوم اصالت زدایی همان مؤلّفه های درنظر گرفته شده برای مفهوم اصالت است اما با این تفاوت که هنرهای سنتی در عصر حاضر با فقدان این مشخصه ها مواجه شده است.
اثربخشی پروتکل فراتشخیصی بر نظم جوئی هیجان بین فردی و مشکلات بین فردی نوجوانان مبتلا به همبودی اضطراب و افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ پاییز (مهر) ۱۴۰۴ شماره ۱۵۱
۱۳۱-۱۱۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلالات اضطرابی و افسردگی به عنوان یکی از چالش برانگیزترین مسائل سلامت روان نوجوانان است که ارتباط متقابل و دو سویه ای با عوامل فراتشخیصی از قبیل تنظیم هیجانی و مشکلات بین فردی دارد. درمان فراتشخیصی از جمله درمان های نوظهوری است که با هدف غلبه بر محدودیت های درمان های سنتی و تحت پوشش قرار دادن این عوامل فراتشخیصی طراحی شده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی بر تنظیم هیجان بین فردی و مشکلات بین فردی نوجوانان مبتلا به همبودی اختلالات اضطرابی و افسردگی انجام شد. روش: جهت اجرای پژوهش از طرح نیمه تجربی به روش مورد منفرد استفاده شد. جامعه آماری شامل نوجوانان مبتلا به اختلالات اضطرابی و افسردگی مراجعه کننده به مراکز خدمات روان شناختی آموزش و پرورش شهر اصفهان در سال 1403 بود که از میان آنان 3 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به شیوه جلسات فردی و هفتگی 45 دقیقه ای مورد مداخله درمان فراتشخیصی (بارلو و همکاران، 2011) قرار گرفتند و در مراحل خط پایه، جلسات سوم و ششم با استفاده از مقیاس های مشکلات بین فردی و تنظیم هیجان بین فردی مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها و ارزیابی کارایی درمان، از روش های ترسیم دیداری یا تحلیل نمودار گرافیکی، شاخص تغییر پایا، معناداری بالینی و درصد بهبودی استفاده شد. یافته ها: با توجه به نتایج و بر اساس مقادیر شاخص تغییر پایا (96/1RCI≥.)، اثربخشی درمان فراتشخیصی برای ابعاد مشکلات بین فردی شامل دشواری در گشودگی، حمایت و مشارکت، درنظرگرفتن دیگران، وابستگی و همچنین متغیر تنظیم هیجان بین فردی برای هر سه آزمودنی به لحاظ آماری معنی دار بود، اما از نظر بالینی برای هیچ یک از آزمودنی ها معنی دار نبود. همچنین اثربخشی درمان فرا تشخیصی در مؤلفه های در نظرگرفتن دیگران (آزمودنی اول) و وابستگی (آزمودنی سوم) از نظر بالینی نیز معنی دار بود. با این حال، در مؤلفه مشکل در صراحت و مردم آمیزی، مداخله برای هیچ یک از آزمودنی ها معنی دار نبود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان از درمان فراتشخیصی به عنوان یک گزینه درمان مناسب در کنار سایر مداخلات موجود، جهت بهبود تنظیم هیجان بین فردی و مشکلات بین فردی نوجوانان مبتلا به همبودی اضطراب و افسردگی استفاده کرد.
بررسی امکان اعمال حق بر مسکن در اراضی فاقد سند رسمی واقع در شهرها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین حقوق اداری سال ۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲۳
117 - 141
حوزههای تخصصی:
حق بر داشتن مسکن، از حقوق اساسی ملت محسوب می شود. در نظام حقوقی ایران به ویژه مصرح در قوانین حاکم بر سازمان های محلی چون شهرداری، ساخت مسکن با اخذ پروانه ساختمانی، ملازمه دارد. با این حال اما در عرصه های واقع در شهرها با وجود شرایط لازم، مبتنی بر مواد 22و 47 و 48 قانون ثبت؛ سند رسمی برای صدور پروانه نزد شهرداری ها ملاک اعتبار قلمداد می شود، به نحوی که امکان صدور پروانه ساختمانی برای اراضی فاقد سند رسمی مبتنی بر مدلول این مواد و نیز آراء متعدد صادره از دیوان عدالت اداری، ممکن نیست. احکام موضوع مواد 147 و 148 اصلاحی قانون ثبت و برخی دیگر از قوانین، عرصه هایی را واجد شرایط صدور سند می داند که دارای اعیانی باشد و احداث هرگونه اعیانی به اخذ پروانه ساختمانی موکول شده است، لذا در عرصه های فاقد سند رسمی این امر دور تسلسلی را سبب گردیده، که صدور سند و یا پروانه ساختمانی برای این عرصه ها را امکان پذیر نمی نماید. تلاش بر آن است تا در این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی ضمن بررسی امکان اِعمال حق بر مسکن در اراضی فاقد سند رسمی واقع در شهرها، رویه هیات عمومی دیوان عدالت اداری و نیز نظرهای فقهای شورای نگهبان در این خصوص مورد کنکاش قرار گیرد و راه حلی برای برون رفت از تعارض گفته شده ارائه نماید. ازاین رو یافته های این تحقیق مُبین آن است که اعتباربخشی به اسناد عادی و پیش بینی حقوق مالکانه در اموری چون صدور پروانه ساختمانی، ضمن پیچیده شدن امر احراز مالکیت، خلاف نظم عمومی نیز تلقی می گردد.
میراث ماندگار شرط مارتنس در حقوق بین الملل؛ تحلیل مشرب های فکری در خصوص ماهیت و کارکردهای حقوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق عمومی دوره ۵۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
1215 - 1239
حوزههای تخصصی:
مفهوم واقعی شرط مارتنس سال هاست ذهن علمای حقوق بین الملل را مشغول کرده است. تعیین ماهیت و اهمیت حقوقی دقیق شرط مارتنس بسیار دشوار است، زیرا شامل مفاهیمی است که به صراحت در حقوق بین الملل تعریف و تبیین نشده اند. ازاین رو در خصوص اثر حقوقی این شرط و جایگاه آن نوعی تشتت آرا به وجود آمده که هر کدام از حمایت های کافی در رویه قضایی، معاهدات و دکترین برخوردارند. پژوهش حاضر، پس از نگاه اجمالی به جایگاه شرط مارتنس در مبانی حقوق بین الملل، چارچوب تحلیلی به منظور توسعه برداشت جامع از شرط مارتنس به مثابه منبع حقوق بین الملل را به تصویر می کشد. به نظر می رسد تفاسیر مختلف از شرط مارتنس بر نحوه درک ما از چگونگی اعمال حقوق بشردوستانه در مخاصمات مسلحانه به طور کلی و روند شکل گیری قواعد جدید برای تنظیم مخاصمات مسلحانه نوین به طور خاص تأثیر می گذارد. ازاین رو درکی عمیق از کارکردهای نوین شرط مارتنس می تواند نویددهنده عصر جدیدی برای تفسیر و توسعه حقوق بین الملل و کاربرد شرط در سایر حوزه های کمتر توسعه یافته باشد. نگارندگان بر این باورند که شرط مارتنس بسته به شرایط و دادگاهی که در آن مورد استناد قرار می گیرد، می تواند کارکردهای حقوقی متفاوتی داشته باشد. البته بزرگ ترین دستاورد شرط مارتنس، علاوه بر روش تفسیر برای حل بن بست های حقوقی و رافع خلأهای موضوعه حقوق بین الملل، ارائه مبنای پوزیتیویستی برای ادغام مفاهیم حقوق طبیعی در حقوق موضوعه بوده است.
نزاع قدیم و جدید در تعارض شرع و قانون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حقوق عمومی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۸
151 - 178
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی تطبیقی دو منازعه فقهی بر سر قانون می پردازد که در تاریخ حقوقی ایران با فاصله تقریباً یک قرن از هم رخ داده اند. منازعه اول که در عصر مشروطه جریان یافت ناظر به اصل حلیّت یا حرمتِ قانون بود. در این منازعه فقها درگیر این بحث بودند که آیا قانون گذاری و قانون نویسی امری حلال یا حرام است؟ اما در منازعه دوم که در عصر حاضر جریان دارد «قانون» دیگر با بحران وجودی مواجه نیست، بلکه نزاع بر سر قلمرو و حدودِ اختیارات قانون است. فقهای سنّتی با تکیه بر استدلال هایی نظیر «نظریه کمال شریعت» معتقدند که شریعت در همه حوزه ها از جمله حوزه های عرفی (معاملات) نیز ورود کرده و قانون حق دخالت در آن حوزه ها را ندارد. در مقابل، فقهایی که می توان آن ها را «نواندیش» یا «تحوّل خواه» خواند معتقدند که شریعت تنها در حوزه های اخروی و عبادی ورود کرده و در حوزه های عرفی نقش چندانی ندارد. بنابراین قانون می تواند در این حوزه ها نقش آفرینی کند. نویسنده در این پژوهش با رویکردی توصیفی تحلیلی به بررسی این دو نزاع پرداخته و در پی آن است تا با روش شناسی تطبیقی، به این پرسش پاسخ دهد که این دو نزاع فقهی چه تفاوت ها و شباهت هایی با یک دیگر دارند؟
مطالعه تطبیقی تعریف و مجازات جرم زنا در قوانین کیفری کشورهای ایران و مصر (با تأکید بر فقه مذاهب خمسه)
حوزههای تخصصی:
مطالعه تطبیقی همواره از جایگاه مهم و پرجاذبه در علوم انسانی و بخصوص علم حقوق برخوردار بوده است. از جمله ثمرات مطالعه تطبیقی یافتن نقاط مشترک و در مقابل رفع ضعف های احتمالی قوانین داخلی و از همه مهمتر حرکت به سمت وضع قوانین واحد کیفری بخصوص برای کشورهای اسلامی است. از جمله مباحث مهمی که قابلیت بررسی و واکاوی تطبیقی دارد حدود اسلامی است. جرم زنا در بین فرق اسلامی بعنوان یکی از حدودی که مورد وضع شارع مقدس بوده همواره محل بحث و تبیین بوده است. این نوشتار مختصر در پی تطبیق دیدگاه های فقه مذاهب خمسه اسلامی با قوانین جزایی ایران و مصر در مفهوم جرم زنا و مجازات آن می باشد. در همین راستا سوالی مطرح می شود که آیا قوانین ایران و مصر در رابطه با موضوع حاضر مطابقتی با مواضع و نظرات فقه اسلامی دارند؟ که به نظر می رسد هر دو کشور در اصل جرم انگاری پیرو نظرات فقهی بوده اما در تعیین نوع و میزان مجازات و تبعیت از مجازات شرعی یا مجازات های عرفی متفاوت هستند.
The Grey Areas of Self-Determination: Double Standard of Recognition in International Law(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This paper critically examines the international legal and political precedents surroundingthe principle of self-determination, beginning with the dissolution of Yugoslavia, particularlythe Kosovo War, and juxtaposes it with the global responses to analogous separatist claimsin Abkhazia, South Ossetia, Crimea, Luhansk, Donetsk, as well as the ongoing situations inPalestine and Somaliland. Through a comparative analysis of these cases, the paper exposesthe international community’s selective recognition of independence movements, wheresimilar claims are met with divergent responses based not on consistent legal standards buton geopolitical interests and strategic alignments. The study argues that the recognition ofKosovo as an independent state, despite bypassing the UN Security Council, has created aprecedent that is now invoked selectively to either support or delegitimize other secessionistclaims. This inconsistency reveals an underlying double standard in the application ofinternational law, wherein the principles of territorial integrity and self-determination areinstrumentalized to serve the hegemonic objectives of powerful states, thereby eroding thenormative coherence and credibility of the United Nations Charter and the internationallegal order it was designed to uphold.
مستوی الحمایه القصوی للمُنتَجات الفِکریه فی ضوء أدله «لا ضرر»
حوزههای تخصصی:
تُعد الملکیه الفکریه آلیهً تنظیمیهً محوریهً لمعالجه إخفاقات سوق المعرفه وضمان العداله التوزیعیه، حیث یؤدی إهمال حمایه المبدعین إلى تراجع الحوافز الابتکاریه، ورکود تکنولوجی، واعتماد على استیراد المعرفه، وإضعاف الاقتصاد القائم على المعرفه. ومع ذلک، فإن تقیید الحریات المالیه للمواطنین دون استنادٍ إلى أسس فقهیه رصینه یشکل تحدیاً جدیّاً فی الفقه الإسلامی. اعتمدت الدراسه منهجاً تحلیلیّاً مقارناً، مستندهً إلى مصادر الفقه الإمامی، وآراء الفقهاء المعاصرین، وتفاسیر متنوعه لقاعده «لَا ضَرَرَ»، لتحلیل دور الدوله فی تحقیق التوازن بین المصالح الفردیه والجماعیه. تُظهر النتائج أن قاعده «لَا ضَرَرَ» - عبر تفسیریها «نَهْیُ الضَّررِ» و«نَفْیُ الأحکام الضاره» - تؤکد مشروعیه الحمایه القانونیه للملکیه الفکریه على مستویین: مستوى أدنى یعتمد على تعویض التکالیف المباشره للمبدع، ومستوى أقصى یهدف إلى تحقیق المصلحه العامه. یمکن تبریر تقیید حریه الاستنساخ والاستخدام التجاری للأعمال الفکریه بالاستناد إلى «الضرر المجتمعی» الناجم عن الرکود العلمی وهدر الموارد الوطنیه فی إطار هذه القاعده. یتطلب الاعتراف بالملکیه الفکریه کأداهٍ للتخصیص الأمثل للموارد انسجاماً مع المقاصد الشرعیه، کما یجب تحدید مده الحصریه القانونیه تناسبیاً مع تکالیف الإنتاج وحجم الأضرار التی تُنفى بموجب القاعده، لتجنب الإفراط أو التفریط. فی الختام، تُثبت الدراسه أن قاعده «لَا ضَرَرَ» - بمرونتها التفسیریه - قادرهٌ على تأصیل مشروعیه نظام الملکیه الفکریه فی الإطار الإسلامی، شرطَ ضبطِ حدوده عبر موازنهٍ دقیقهٍ بین الحقوق المادیه للمبدع، وإتاحه المعرفه للعموم، ومتطلبات التنمیه الوطنیه. هذه الموازنه تُحوِّل الملکیه الفکریه من مجرد تقلیدٍ للأنظمه الغربیه إلى أداهٍ لتحقیق «العداله الشرعیه».
«میثاق غلیظ» و «صدق صادقین» در آیات 7-8 سوره احزاب: تفسیر تطبیقی طباطبایی و فضل الله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعبیر «میثاق غلیظ» و «صدق صادقین» در تعدادی از آیات قرآن تکرار شده است؛ بااین حال تاکنون دیدگاه روشنی درباره مفهوم، مصداق و رابطه معنایی این دو موضوع ارائه نشده است. مباحثه غیرمستقیم فضل الله با طباطبایی درباره آیات 7 و 8 سوره احزاب بستری مناسب برای واکاوی این مشکل تفسیری است. گفتگو از آنجا آغاز می شود که طباطبایی با ارائه تحلیلی ادبی و عقلی از آیه «لِیَسْئَلَ الصَّادِقینَ عَنْ صِدْقِهِمْ» کوشیده است این آیه را از حیث مصداق عام، و از جهت مفهوم، هماهنگ با آیه قبل، دالّ بر میثاق ذر نشان دهد. اما فضل الله که بر اختصاص «الصَّادِقینَ» به پیامبران و تخصیص «صِدْقِهِمْ» به میثاق نبوت تأکید داشته، نظریه یادشده را برنتابیده و در نقد آن به بعض آیات قرآن تمسک نموده است. این جستار، با طرح این گفتگو و تحلیل و توصیف نقاط قوت و ضعف آرای این دو مفسر، تلاش دارد علاوه بر تبیین مفهوم قرآنی «میثاقاً غَلیظاً» و «لِیَسْئَلَ الصَّادِقینَ»، بر پایه قرائن لفظی و قواعد قرآنی و بهره گیری از آرای تفسیری سایر صاحب نظران، به این نتیجه توجه دهد که دلالت این آیات بر میثاق ذر و تخصیص «صِدْقِهِمْ» به میثاق پیامبران ناتمام است.
بررسی تاثیر کیفیت مالیات الکترونیک بر تداوم استفاده از آن با در نظر گرفتن نقش میانجی رضایت، تایید انتظارات و مزایای عملکردی درک شده توسط مودیان
منبع:
مطالعات بین رشته ای اقتصاد دوره ۱ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
51 - 82
حوزههای تخصصی:
کیفیت مالیات الکترونیک می تواند به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر قصد تداوم استفاده از خدمات مالیاتی اثر گذار می باشد. مزایایی مالیات الکترونیک، نظیرکاهش هزینه، صرفه جویی در زمان و غیره و از سویی دیگر مقایسه بین انتظارات اولیه و واقعی استفاده از مالیات الکترونیک، می تواند رضایت کاربران و تداوم استفاده مودیان از خدمات الکترونیکی مالیاتی را بدنبال داشته باشد. بنابراین در این پژوهش،با استفاده از پرسشنامه، از 243 کاربر خدمات مالیات الکترونیکی (مودیان) با کمک مدلسازی معادلات ساختاری مبتنی بر کوواریانس و با استفاده از نرم افزار Pls3، تاثیر اجزای کیفیت مالیات الکترونیک (اطلاعات، سیستم، خدمات) بر قصد تداوم استفاده از خدمات الکترونیکی مالیاتی به صورت مستقیم از یک سو و از طرفی با بررسی نقش میانجی تایید انتظارات، مزایای عملکردی درک شده و رضایت مودیان به بررسی تاثیر غیر مستقیم آن بر قصد تداوم استفاده مودیان مالیاتی از خدمات الکترونیکی مالیاتی پرداخته شد. نتایج نشان داد که اجزای کیفیت مالیات الکترونیک (اطلاعات، سیستم، خدمات) با قصد تداوم استفاده از آنها به صورت مستقیم رابطه مثبت و معناداری دارد و همچنین این کیفیت به صورت غیر مستقیم هم با استفاده (از تایید انتظارات، مزایای عملکردی درک شده و رضایت مودیان) بر قصد تداوم اثر می گذارد.








