مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۵۳۱٬۶۴۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
In God Help the Child (2015), the overarching argument of this article is that Sweetness is incapable of conveying a meaningful reflection of her “true self”. Her frailty to love and respect herself makes her vulnerable to exchange the same emotions with Bride. The objective of this paper is to scrutinize the impact of colorism and color-blindness on the lives of African-American women. We try to respond to two fundamental questions, namely how can “looking-glass-self” theory be applied on the maternal bond between Sweetness and Bride? and second, what is the impact of intersectionality or matrix of the social domination on the lives of Sweetness and Bride in God Help the Child (2015)? Drawing upon Collins’s Black Feminist and Winnicott’s Psychoanalytic theories, we try to examine multi-faceted aspects of racism, including reverse racism, structural racism, intersectionality, matrix of the social domination, and common stereotypical images attributed to Black women with a holistic approach. Although socio-cultural White ideology is dominant to Bride’s Blackness, Bride rescues herself from the hatred of her own world by furnishing a kind of domination over other women and companies by her physical beauty and success in expanding cosmetics business. She turns her dark skin color into a marvelous asset in the guise of the White clothing.
Applying Classical Test Theory to Test Critical Period Hypothesis: The Case of Iranian EFL Learners' Grammatical Performance in a Subject-Verb Test on Agreement
منبع:
Critical Literary Studies, Vol ۷, No ۲, Spring and Summer ۲۰۲۵
237 - 269
حوزههای تخصصی:
The current paper pursues two aims: to employ Classical Test Theory (CTT) to develop and refine a test, and to determine the impact of the age factor on L2 grammar among Iranian EFL learners, providing evidence for the claim that CTT best evaluates the consistency of measurements in age-related studies. The study examines the performance of adults or teenagers as pre- and post-puberty learners, in the grammar test devised through CTT, to conclude whether younger learners or older ones perform better on subject-verb agreement. Based on random sampling, twenty-three male participants, including 12 adults and 11 adolescents, upper-intermediate native speakers of Persian, took part in the study. They were tested on a 60-item test of grammar (on subject-verb agreement), which has been developed using the CTT model, as it fits small sample sizes and can be used for understanding complex issues (e.g., age-related issues). Other than devising a test on agreement using CTT as a model, the results revealed that post-puberty learners scored better than their younger counterparts, partly because they are cognitively more mature. However, age is not the one and only factor in second language learning, and other factors like individual differences, contextual factors, and methodological rigor should be taken into account.
تبیین کنش شخصیت ها در دوراهی های اجتماعی در شاهنامه با تأکید بر نظریه انتخاب عقلانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۱
139 - 169
حوزههای تخصصی:
در دوراهی اجتماعی، کنشگر بین دو گزینه غیرهمیارانه (جست وجوی نفع فردی آنی) و همیارانه (جست وجوی نفع جمعی یا نفع فردی درازمدّت از طریق نفع جمعی) دچار تعارض می شود که برای انتخاب عقلانی، باید سود و زیان هر راه را محاسبه کند و پس از بررسی ادّله موافق و مخالف، راهی را برگزیند که با اغراضش موافق باشد. هدف در این پژوهش نیز تبیین کنش شخصیت های شاهنامه در وضعیت دوراهی های اجتماعی، بر اساس رویکرد انتخاب عقلانی و به شیوه تحلیلی-توصیفی است. یافته ها و نتایج پژوهش، نشان دهنده این است که در شاهنامه، بیشتر بر سر مسائلی چون پاسخ مثبت یا منفی دادن به ازدواج فرزند، فرستادن یا نفرستادن گروگان و نجات جان خود یا حفظ کشور در میدان جنگ، شخصیت ها بر سر دوراهی های اجتماعی قرارگرفته اند. آن ها با سنجش پیامدها، گزینه ای را انتخاب کرده اند که فایده بیشتر برای خود و جمع داشته باشد؛ بنابراین نوع انتخاب عقلانی کنشگران، بیشتر از نوع همیارانه و محور انتخاب شان، محور فایده بوده است. قاعده تصمیم گیری شان نیز هم از نوع قاعده بیشینی است؛ چنان که شاه یمن، افراسیاب و رستم، بدترین پیامدهای هر یک از گزینه ها را معین و آن گاه گزینه ای را اختیار کرده اند که در میان بدترین ها، بهترین است و هم قاعده فایده متوقع؛ آن گونه که سام در دوراهی ازدواج زال با رودابه، پیامدی را برگزیده که بیشترین فایده متوقع را داشته است.
تحلیل کاربردشناختی کنش های کلامی در شعر خواندن محتسب، مست خراب افتاده را به زندان از مولوی و مست و هشیار از پروین اعتصامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
29 - 54
حوزههای تخصصی:
نوع عملکرد افعال زبانی یا گفتاری در شاخه فلسفه زبان و تحلیلی یکی از مباحث مهمی است که جان راجرز سرل به آن پرداخته است. اساس نظریه کنش های گفتاری سرل مبتنی بر فرایند برقراری ارتباط است و بر این نکته تأکید می کند که گوینده با پاره گفت های مطرح شده که واژه ها و ساختارهای دستوری را در برمی گیرد، به صورت دقیق نمی تواند به بیان منظور خود بپردازد. بررسی این اعمال پنج گانه از دید سرل می تواند در تحلیل متون راهگشا باشد. با تحلیل انواع کنش های گفتاری در متون گفت وگومحور می توان معانی ضمنی جملات متن، نحوه توزیع قدرت میان طرفین ارتباط، تأثیرپذیری طرفین از بافت و ساختار اجتماعی را مشخص کرد. در این پژوهش با روش کمی و کیفی، نوع عملکرد انواع کنش های گفتاری از دیدگاه سرل در دو متن از مولوی و پروین اعتصامی بررسی می شود. این دو شاعر در شعر خود به موضوع و محتوای مشابه گفت وگوی فرد مست و محتسب پرداخته اند. با دقت در پاره گفت های این دو شعر می توان دریافت که عملکرد و بسامد متفاوت هر کنش گفتاری در ارتباط با معانی ضمنی متفاوتی قرار گرفته است. در این دو متن، موضع قدرت دو شخصیت مست و محتسب در ارتباط با یکدیگر و دلایل کاربرد کنش های گفتاری آنها بر اساس جایگاه اجتماعی شان تحلیل و مشخص شده است. از جمله نتایج حاصل از پژوهش این است که در هر دو متن کنش های گفتاری اظهاری و ترغیبی با معانی ضمنی منفی مانند تحقیر و تمسخر، تهدید، اجبار و دستور در بسامد بالا به کار رفته اند. عوامل متعددی مانند مقام و جایگاه اجتماعی محتسب و مست، نحوه توزیع قدرت میان آنها در عملکرد کنش های گفتاری تأثیر مستقیم گذاشته است.
دلایل و تأثیرات مهاجرت شعرای فارسی زبان به دربار گورگانیان هند در دوره صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۸
247 - 262
حوزههای تخصصی:
مهاجرت طبقات مختلف به ویژه گروه های فرهنگی به سرزمین های هم جوار ایران همچون عثمانی، ماوراءالنهر و هند، در دوره صفویه به ویژه با روی کار آمدن گورکانیان رونق گرفت. در این میان، حضور شعرای فارسی زبان از عوامل مهم رواج زبان و ادبیات فارسی در هند بود. دلایل گوناگونی چون اعتقادات مذهبی برخی از سلاطین صفوی، عدم توجه به شعر و اشعار بزمی توسط برخی از سلاطین صفوی و از طرف دیگر، علاقه و اهتمام دربار گورکانی به ادبیات و شعر فارسی را از دلایل مهاجرت شعرای فارسی زبان به دربار گورکانیان هند دانسته اند. این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی و برمبنای مطالعه کتابخانه ای با رویکرد تاریخی و با طرح این سوال که این مهاجرت ها چه دلایلی داشته و چه تأثیراتی بر ساختار جامعه ایران (عصر صفوی) و هند( دوره گورکانی) نهاده، به بررسی دلایل مهاجرت و مهم تر از آن، تأثیرات این جریان فرهنگی در جامعه صفوی و گورکانی می پردازد. نتیجه بررسی نشان می دهد مؤلفه های جذبی و دفعی به موازات یکدیگر در تسریع روند مهاجرت شعرا نقش داشته اند. بااین حال در بررسی تأثیرات این مهاجرت ها بر ساختار دو جامعه یادشده، بیشترین تأثیرگذاری این جریان، حول موضوعات فرهنگی و اجتماعی است. نتیجه نهایی مقاله توجه به مؤلفه های فرهنگی به عنوان حلقه مشترک دلایل و تأثیرات مهاجرت شعرای صفویه به دربار گورکانیان هند است.
احتمالِ اشاره فردوسی به جوی مولیانِ رودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
97 - 112
حوزههای تخصصی:
شاعران به بهانه های گوناگون از شعرایِ پیشین یا همعصرِ خود یاد یا به آنها اشاره می کنند. در کنارِ فوایدِ تاریخی گوناگون، گاهی می توان در گشودنِ گره های معنایی و تصحیحی نیز از این نمونه ها کمک گرفت. این یادکردها و اشارات بیشتر در میان شاعرانِ درباری رواج داشته و عمدتاً بازتاب دهنده رقابت ها و طبع آزمایی های شاعرانه بوده است. از آنجا که فردوسی شاعرِ دربار نبوده و گونه شعری شاهنامه نیز نَقلی است، نمی توان نمونه های چندان چشمگیری از این نمونه ها در آن یافت. غیر از دقیقی که پیشروی فردوسی در سرودن شاهنامه ابومنصوری بوده، فردوسی فقط یک بار در سخن از به نظم درآوردن کلیله و دمنه از رودکی نیز یاد کرده است. در کنارِ این یادکرد می توان با قیدِ احتمال، یک اشاره نیز به دست داد که تاکنون مغفول بوده است. پادشاهی هرمزد نوشین روان در شاهنامه، خطبه ای غنایی با زبانی کنایی و چندپهلو دارد. بیتی از این خطبه می تواند یادآورِ مطلعِ قصیده «جوی مولیان» و دارای ایهامی به چنگ نوازی رودکی باشد. این مسئله در دست نویس های شاهنامه بر نویسش های بیتِ فردوسی تأثیر نهاده و مصحِحان را نیز بر سر گزینشِ نویسش های «باد» و «بوی» و «یاد» به تردید افکنده است. در این مقاله کوشش شده است با درنگ بر معنا و بافتِ چندپهلویِ خطبه پادشاهی هرمزد نوشین روان، گزارش هایِ پیشینِ این بخش از شاهنامه را نقد شود. سپس، در کنارِ به دست دادنِ اشاره احتمالیِ فردوسی به مطلعِ قصیده جوی مولیان، نویسش هایِ «باد» و «بویِ یار» در اشاره فردوسی و بیتِ رودکی توجیه معنایی و نسخه شناختی شده است.
باستان شناسی و ساختارشناسی سنگ نبشته میخی اورارتویی سقین دل ورزقان، آذربایجان شرقی، ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ایران باستان دوره ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۳
31 - 58
حوزههای تخصصی:
سنگ نبشته سقین دل واقع در بخش مرکزی شهر ورزقان، استان آذربایجان شرقی بر بدنه یک تخته سنگ مربوط به سال های حدود 750-733 پ م به خط میخی اورارتویی نقر شده و به سبب عوامل گوناگونی دچار آسیب دیدگی شده است. هدف از انجام پژوهش پیش رو، انجام مطالعات آزمایشگاهی برای ساختارشناسی این سنگ است و در همین راستا مهم ترین سؤالات پژوهش چنین است که باستان شناسی و زمین شناسی سنگ نبشته اورارتویی سقین دل چیست؟ خواص فیزیکی، شیمیایی و ساختارشناسی سنگ نبشته میخی اورارتویی سقین دل چیست؟ برای دستیابی به پاسخ این سؤالات، علاوه بر مطالعات تاریخی و باستان شناسی، بررسی های میدانی و مطالعات آزمایشگاهی، بررسی مقطع نازک و پتروگرافی سنگ، پراش پرتوایکس (XRD) و فلورسانس اشعه ایکس (XRF) انجام شده است. در همین راستا، برای سنجش خواص فیزیکی و میزان مقاومت سنگ در برابر عوامل مختلف: آزمون های چگالی و تخلخل سنجی، نرخ جذب و محتوای آب نمونه صورت گرفته است. نتایج مطالعات ساختارشناسی نشان دهنده آن است که سنگ بستر از جنس تراکی-آندزیتی بوده و گزارش زمین شناسی نیز وجود توده های تراکی-آندزیتی در دامنه کوه زاغی محل قرارگیری آن را تأیید می کند، به علاوه، نتایج حاصل از آزمون های فیزیکی و شیمیایی بیان می دارد که سنگ های به کاررفته در ساخت سنگ نبشته دارای مقاومت نسبتاً خوبی بوده اما به علت قرارگیری در برابر عوامل فرایندهای محیطی مانند اقلیم سرد و کوهستانی، بادهای دائمی دچار آسیب های متعددی گشته که عمدتاً ناشی از هوازدگی فیزیکی و شیمیایی است.
نشانه شناسی کهن الگوی زن وحشی با توجه به شخصیت فرانک و تهمینه براساس تقابل و تشابه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۰)
131 - 156
حوزههای تخصصی:
از آغاز پیدایش دانش نشانه شناسی در جهان بیش از چند دهه می گذرد که در این زمینه از چشم اندازهای گوناگون به شناسایی و بررسی نشانه ها پرداخته شده است. نشانه شناسی روشی پژوهشی است که سعی در تأویل معنا از صورت دارد. تقابل، در زبان شناسی و نشانه شناسی و نیز در نقد ساختارگرایی و پساساختارگرایی، عنصری اساسی و مفهومی کلیدی است که در تفسیر و تأویل معنا به آن توجه می شود. کهن الگویی زن وحشی مبحث جدیدی است که از یافته های یونگ اخذ شده است. کلمه «وحشی» به مفهوم منفی امروزیِ آن، یعنی مهارشدنی نیست. این کهن الگو به مفهوم مادر ازلی و نخستین موجود سلاله مادر با ویژگی یاریگر، خردمند و پرورنده... است. مقاله حاضر به موضوع نشانه شناسی و تقابل و کهن الگوی زن وحشی با توجه به شخصیت فرانک و تهمینه می پردازد. در این پژوهش با توجه به کهن الگوی زن وحشی، شخصیت فرانک یاریگر نیک، در برابر عنصر شر (ضحاک) و ازنظر خویشکاری مادرانه از جنبه ای شبیه و ازجهتی در تقابل با تهمینه است. فرانک نماد مادر پرورنده و تهمینه نماد مادر فروگیرنده است؛ بنابراین شخصیت فرانک در برابر تهمینه در تقابل است. در این پژوهش، نماد به عنوان یک عنصر نشانه شناسی به درک کهن الگو کمک می کند. نشانه شناسیِ نمادهای سپندارمذ، آناهیتا، گاو برمایه، پری و... در این دو داستان، فهم ما را از داستان پذیرفتنی تر می کند. تقابل نور و تاریکی را می توان به صورت پنهان در خویشکاری فرانک یافت، صورت دیگری از آشتی ناپذیری نیک و بد که زیربنای اساطیر ایرانی است.
The psychological state of elite athletes during the COVID-19 pandemic(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Background: The study of the psychological effects of this viral disease on the mental health of individuals at different levels of society, especially elite athletes, is of great importance.Aim: Present study aimed to investigate the psychological status of elite athletes during the COVID-19 pandemic.Materials and Methods: The statistical population of this study included 87 Iranian elite and national athletes in various sports. The statistical population of this study included 87 elite and national athletes in various sports. Data were collected using the stress, anxiety, depression inventory (DASS-14), perceived stress inventory (PSS-14), the revised event impact inventory (IES-R), and the Graz Emotional Disorders Questionnaire.Results: There is no significant difference between the components of depression, anxiety, event impact, and emotional disorders (P≥0.05). There is a significant difference between the mean scores obtained by elite athletes and the mean scores of the stress component (P=0.01). The mean scores obtained by elite athletes were lower than the mean scores in the perceived stress component (P=0.001).Conclusion: The elite Iranian athletes in the Corona pandemic are in a relatively good psychological state.
تأثیر روش آموزش خطی و غیرخطی بر قابلیت تعادل ایستای کودکان فلج مغزی همی پلاژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: منظور از فلج مغزی طبقه ای از اختلالات عصبی غیرپیشرونده است که دارای تأثیرات دائمی بر توانایی های حسی – حرکتی افراد می شود و در نوزادی یا اوایل کودکی ظاهر می شود. هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر آموزش خطی و غیرخطی بر قابلیت تعادل ایستای کودکان فلج مغزی همی پلاژی بود.
روش پژوهش: 20 پسر فلج مغزی همی پلاژی در دامنه سنی 7-12 سال به صورت در دسترس انتخاب شدند و در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. آزمون شارپند رومبرگ برای اندازه گیری نمرات تعادل ایستا به کار گرفته شد. گروه های خطی و غیرخطی به مدت چهار هفته، سه روز در هفته و هر روز یک ساعت به انجام تمرینات مخصوص به هر گروه پرداختند. آزمون های تحلیل کوواریانس چندمتغیری (MANCOVA) و تحلیل کوواریانس تک متغیری (ANCOVA) در سطح 0/05> p اجرا شدند.
یافته ها: بر اساس یافته های تحقیق، بین دو گروه روش آموزشی خطی و غیرخطی حداقل در یکی از متغیرهای تعادل ایستا تفاوت معناداری وجود داشت (0/001=p). همچنین با توجه به نمرات بالاتر گروه غیرخطی، این روش آموزشی در مقایسه با روش خطی سبب نمرات بهتر تعادل ایستا (با چشم باز و بسته) در کودکان فلج مغزی همی پلاژی شد.
نتیجه گیری: به طور کلی نتایج تحقیق حاضر بر اهمیت آموزش غیرخطی در بهبود تعادل ایستای کودکان فلج مغزی همی پلاژی تأکید دارد و نتایج تأییدی بر رویکرد قیودمحور است.
چالش های قانونی و حقوقی تأثیرپذیری غیر مستقیم دستگاه قضایی از عرف در قتل های ناموسی
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق، بررسی تاثیرپذیری قاضی از عرف در امور کیفری (با تاکید بر قتل های ناموسی) می باشد که به روش توصیفی - تحلیلی و با تکیه به روش کتابخانه ای انجام می گیرد. حقوق و بالطبع حقوق جزا دارای منابع استنباطی متعددی است. یکی از منابع معتبر در حقوق جزای اسلامی و حقوق کیفری ایران، عرف و عادت مسلم است. در بعضی از نوشته های حقوقی آن را قواعدی دانسته اند که از پدیده های اجتماعی استخراج شده و بدون دخالت قانون گذار به صورت قاعده حقوقی در آمده است که یکی از منابع مهم حقوق به شمار می رود. در نظام حقوق کیفری ایران غالباً اعتبار عرف به عنوان یکی از منابع ارشادی مورد توجه قرار می گیرد. عرف از کهنگی و فرسودگی حقوق جلوگیری می کند و آن را همواره در تطبیق با نیازهای روز مردم متغیر و متحرک نگه می دارد، تا حقوق همگام با زمان و پیشرفت های جامعه تکامل یابد. صرف نظر از اینکه با توجه به اصل قانونی بودن جرم و مجازات، عرف فقط در تصویب قوانین کیفری می تواند الهام بخش قانون گذار باشد و نمی تواند به طور مستقل به جرم انگاری رفتارها بپردازد، پس از پذیرش نظام قانون مدون در ا یران، عرف درشناخت مفاهیم قانونی و استنباط قواعد حقوق کیفری از نصوص اهمیت یافت. از آن جاکه پیش فرض قانون گذار این است که با زبان عرفی قانون تدوین می کند، عرف نقش مهمی در این باب یافت. همچنین، در شناخت بخش هایی از عناصر سه گانه جرم، یگانه منبع حقوق کیفری است. با توجه به نقش پررنگ عرف در نظام حقوقی، یکی از اهداف مهم این تحقیق این بود که نحوه ی استفاده از عرف در تفسیر متون جزایی مشخص شود، و در طول تحقیق به این نتیجه رسیدیم که در کلیه ی جرائم عرف از جایگاه ویژه ای برخوردار می باشد و در متن قانون مکررا به عرف استناد شده است.
مطالعه تطبیقی بازدارندگی قصاص در فقه امامیه و حقوق کیفری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه جزای تطبیقی دوره ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
103 - 115
حوزههای تخصصی:
قصاص به عنوان یکی از مهم ترین مجازات ها در فقه و حقوق کیفری ایران، همواره محل بحث و اختلاف نظر بوده است. ازجمله دلایل مخالفان این است که در قصاص، ریسک مجازات بی گناهان، به دلیل خطای انسانی و سهوی در روند دادرسی وجود دارد، اما در مجازات زندان این فرصت و امکان برای متهم ایجاد می شود که بعد از ختم دادرسی، مدارکی جدید به نفع متهم و جهت اثبات بی گناهی اش کشف شود. یکی از مهم ترین دلایل قصاص، بحث بازدارندگی آن است. بر همین اساس هدف مقاله حاضر بررسی تطبیقی بازدارندگی قصاص در فقه امامیه و حقوق کیفری ایران است. این مقاله توصیفی تحلیلی است و با استفاده از روش کتابخانه ای به بررسی موضوع مورد اشاره پرداخته شده است. یافته ها بر این امر دلالت دارد که از منظر فقهی، تشریع حکم قصاص برای ممانعت از انتقام های کور و به دور از عدالت و برای ممانعت از جرأت پیداکردن جنایتکاران در قتل و یا ضرب و جرح عموم مردم وضع گردیده است. در آیه 179 سوره بقره به بازدارندگی قصاص اشاره شده و قصاص را موجب حیات افراد دانسته است، یعنی قصاص قاتل موجب تنبیه دیگران و بازداشتن آنان از ارتکاب قتل و درنتیجه زنده ماندن افراد دیگر می باشد. در متون حقوقی نیز بازدارندگی یکی از اهداف مجازات قصاص است. قطعیت و سرعت دو عنصر مهم بازدارندگی مجازات قصاص در حقوق کیفری است. از این منظر دو عنصر و سرعت انگیزه ارتکاب جرم را در جرایم مستوجب قصاص کاهش می دهد.
Determining the Investment Portfolio Selection Model based on Investor Information using Multi-Criteria Decision Making in the Presence of Uncertainty(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The goal of investors in forming a stock portfolio is to obtain the highest return for bearing the lowest risk and portfolio optimization is one of the most complicated problems in the field of finance and investment. It is an NP-hard problem, and in general there is no definite method in polynomial time to find an exact solution for it. In this research, to solve the problem of choosing the optimal stock portfolio, the multi-criteria decision making method has been used under conditions of uncertainty. In order to implement the algorithm and evaluate it, the monthly returns of the Tehran Stock Exchange indices were used between 2018 and 2013. The results can be examined from two different perspectives. From an analytical and technical point of view, the results can be discussed. From a technical point of view, presenting a new technique for doing things can give the capital market participants the confidence that they can choose a stock portfolio using a new tool. From an analytical point of view, the existence of decision making algorithms in providing the optimal portfolio is a new step that can be used in the combination of fundamental analysis and the use of dynamic stock portfolio.
Exploring EFL Teachers' Cognition Of Language Curriculum Through Mixed-Methods Design(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۳, Issue ۵۳, Summer۲۰۲۵
233 - 251
حوزههای تخصصی:
This study employs a mixed-method approach to investigate Iranian EFL (English as a Foreign Language) teachers' perspectives on the effectiveness of the current educational program. The participant cohort comprises 40 teachers, ensuring gender parity and a diverse range of educational backgrounds, with 37% holding bachelor's degrees and 63% holding master's degrees. The research reveals that creating a supportive learning environment and tailoring interactions to meet the diverse needs of students is crucial for effective teaching. The findings emphasize the importance of promoting cooperation, critical thinking, and social skills through various pedagogical strategies. These include group work, active participation, and providing constructive feedback, as well as offering targeted academic support. The study highlights that integrating qualitative and quantitative data provides a comprehensive understanding of teaching practices and student progress. This approach allows for a detailed analysis of how different strategies impact learning outcomes. The research underscores the necessity of continuous assessment to monitor student progress and identify areas for improvement. This ongoing evaluation is essential for adapting teaching methods and enhancing the overall effectiveness of English language instruction. By combining different methodological perspectives, the study aims to offer valuable insights into optimizing instructional strategies in Iranian high schools. Ultimately, this study seeks to advance the field of mixed-method research in EFL education, contributing to the improvement of student learning outcomes. By addressing both theoretical and practical aspects of teaching, the research provides a framework for enhancing educational practices and supporting more effective language instruction.
Impacts of Differentiated Instruction and Gamification on Iranian EFL Learners’ Complexity, Accuracy, and Fluency of Speaking Skill(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۳, Issue ۵۴, Autumn ۲۰۲۵
155 - 166
حوزههای تخصصی:
Speaking proficiency is a crucial skill for Iranian EFL learners, yet it remains one of the most challenging aspects of language acquisition due to traditional, teacher-centered instruction and a lack of communicative practice. This study examines the effects of Differentiated Instruction (DI) and Gamification (G) on the Complexity, Accuracy, and Fluency (CAF) of Iranian EFL learners’ speaking skills. A quasi-experimental design was employed, involving 108 B2-level learners from Safir Language Institute, Iran. Participants were divided into three groups: one receiving DI-based instruction, another engaging in Gamification-based tasks, and a control group following conventional teaching methods. The study utilized pre- and post-tests of speaking performance, evaluated through CAF metrics, alongside qualitative interviews to explore learners’ perceptions. Statistical analyses revealed significant improvements in all three dimensions of speaking in the experimental groups, with DI showing greater gains in accuracy and complexity, while G was more effective in enhancing fluency. Qualitative findings indicated that both approaches increased learner engagement, motivation, and confidence. These results suggest that DI and Gamification are effective pedagogical strategies for improving speaking proficiency and should be integrated into EFL curricula to optimize learning outcomes.
Anthropological Study and Sustainability of Qashqai Tribal Clothing(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۴, Issue ۱ - Serial Number ۱۳, June ۲۰۲۵
63 - 79
حوزههای تخصصی:
Culture encompasses the values, norms, traditions, beliefs, and customs of a society, with clothing representing one of its most significant elements. In analyzing the traditional attire of an ethnic group, two key aspects are of importance: the cultural patterns influencing choices of material, color, design, and tailoring methods, and the symbolic and functional roles of clothing. Certain garments play vital roles across various social, cultural, occupational, and religious contexts. The Qashqai are one of the major nomadic tribes of Iran, primarily residing in the southern and southwestern regions of the country. The distinctive features of Qashqai clothing set it apart from that of other ethnic groups, despite notable similarities with the attire of the Lurs. Based on archival research and fieldwork, this study explores the historical evolution of Qashqai clothing. It aims to identify the earliest documented references to their attire through textual sources and visual representations, and to discuss the key factors contributing to its continuity. The findings reveal that although traditional Qashqai clothing has undergone changes over time, particularly among men, where modern styles are increasingly replacing it, it continues to be preserved among Qashqai women, especially during ceremonial events.
ارائه مدل کیفی عوامل عدم اقدام به ازدواج پسران: یک پژوهش داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، ارائه یک مدل کیفی از عوامل مؤثر بر عدم اقدام به ازدواج در پسران مجرد است. این مطالعه به بررسی عواملی می پردازد که باعث تأخیر در ازدواج پسران و موانع موجود در مسیر آن ها می شود. روش شناسی: این پژوهش با رویکرد کیفی و روش نظریه داده بنیاد انجام شد. جامعه پژوهش شامل پسران مجرد شهرستان کازرون بود که 15 نفر از آنان به روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس ملاک های ورود و خروج تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته جمع آوری و با استفاده از روش استراوس و کوربین (1998) در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شد. یافته ها: در مرحله کدگذاری باز، 232 کد نهایی شناسایی شد. این کدها در مرحله کدگذاری محوری به مقولات کلیدی دسته بندی شدند و در نهایت در مرحله کدگذاری گزینشی، مقوله محوری پژوهش تعیین گردید که عوامل عدم اقدام به ازدواج در پنج بُعد کلی طبقه بندی شدند: عوامل علّی (مانند ترس از تعهد و مشکلات مالی) و عوامل زمینه ای (مانند تجارب منفی گذشته و باورهای فرهنگی) عوامل مداخله گر (مانند نگرش های فردی و هراس از آینده). نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهد که عدم اقدام به ازدواج در پسران، نتیجه ترکیبی از عوامل روانی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است که در یک تعامل پیچیده با یکدیگر عمل می کنند. این نتایج می تواند در سیاست گذاری های اجتماعی و برنامه ریزی های فرهنگی جهت کاهش موانع ازدواج و ارتقای سلامت روانی و اجتماعی جوانان مؤثر باشد.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان فعال سازی رفتاری بر تنظیم هیجان و تبعیت از درمان بیماران مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) و درمان فعال سازی رفتاری (BAT) بر تنظیم هیجان و تبعیت از درمان در بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ بود. روش شناسی: این مطالعه به شیوه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شهر تهران بود. از میان داوطلبان، ۶۰ نفر به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه ۲۰ نفره (دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل) جای گرفتند. گروه های آزمایشی به ترتیب تحت درمان ACT و BAT به مدت ۸ جلسه دو ساعته قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس تنظیم هیجانی و پرسشنامه تبعیت از درمان بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط و آزمون های تعقیبی بونفرونی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل بهبود معناداری در متغیرهای تنظیم هیجان و تبعیت از درمان داشتند (p<0.001). با این حال، اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در هر دو متغیر به طور معناداری بیشتر از درمان فعال سازی رفتاری بود. این برتری در مرحله پیگیری نیز پایدار باقی ماند. همچنین در گروه کنترل هیچ تغییر معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در مقایسه با درمان فعال سازی رفتاری تأثیر بیشتری بر بهبود تنظیم هیجان و افزایش تبعیت از درمان در بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ دارد. استفاده از این درمان می تواند به عنوان یک رویکرد مؤثر در ارتقاء مراقبت روان شناختی بیماران دیابتی توصیه شود.
The Expanding Ambit of "Human": Emerging Human Rights Subjects in Contemporary Jurisprudence
منبع:
فلسفه حقوق سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۷)
122 - 105
حوزههای تخصصی:
The traditional anthropocentric understanding of human rights is undergoing a profound re-evaluation in contemporary legal discourse. While historically focused on the individual human being, recent developments in international and regional human rights law reveal a nascent yet significant trend towards extending rights and protections to non-human entities. This article examines the legal basis and implications of recognizing "rights of nature" and considering the human rights dimensions of artificial intelligence, arguing that these emerging subjects challenge and reshape foundational concepts within human rights law. Abstract: The traditional anthropocentric understanding of human rights is undergoing a profound re-evaluation in contemporary legal discourse. While historically focused on the individual human being, recent developments in international and regional human rights law reveal a nascent yet significant trend towards extending rights and protections to non-human entities. This article examines the legal basis and implications of recognizing "rights of nature" and considering the human rights dimensions of artificial intelligence, arguing that these emerging subjects challenge and reshape foundational concepts within human rights law. Abstract: The traditional anthropocentric understanding of human rights is undergoing a profound re-evaluation in contemporary legal discourse. While historically focused on the individual human being, recent developments in international and regional human rights law reveal a nascent yet significant trend towards extending rights and protections to non-human entities. This article examines the legal basis and implications of recognizing "rights of nature" and considering the human rights dimensions of artificial intelligence, arguing that these emerging subjects challenge and reshape foundational concepts within human rights law.
راهنمایی دانشجویان در تحصیلات تکمیلی؛ سبک ها، فرصت ها و موانع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رساله ها و پایان نامه ها بخش مهمی از فرایند تولید دانش در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی به شمار می آیند و ارتقای کیفیت و استانداردهای آنها تضمین کننده توسعه دانش و پیوند بیشتر آن با متن اجتماعی و فرهنگی است. با اتکا به تحلیل مضمون مصاحبه های نیمه ساخت یافته با بیست و دو عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، مقاله حاضر به دنبال شناسایی سبک های سرپرستی به کار گرفته شده اعضای علمی و ارزیابی آنها از فرصت ها و چالش هایی است که در مسیر ایفای این نقش با آن رو به رو می شوند. بر اساس سه پیوستار، سطح درگیری در نقش، شیوه نظارت و نیز توجه به خصوصیات رفتاری و شخصیتی دانشجویان، گونه های اصلی سبک های سرپرستی را می توان در پنج دسته واگذارکنندگان، مراقبین منضبط، حامیان عاطفی، مربیان فردی و مربیان مشارکت جو تفکیک کرد و در ذیل آنها گونه های فرعی را نیز شناسایی کرد. سبک های به کار گرفته شده بیش از آنکه حاصل قواعد و چهارچوب های مدون سازمانی باشند برآمده از تجارب، سلیقه ها و مناسبات قدرت در دانشگاه و خرده فرهنگ های شکل گرفته حول آن و نیز شرایط اقتضایی هستند و به تناسب، فرصت ها و محدودیت هایی را برای اساتید به همراه می آورند.