مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۴۱ تا ۲٬۰۶۰ مورد از کل ۵۳۷٬۷۵۳ مورد.
منبع:
پژوهشهای حقوقی دوره ۲۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۲
109 - 136
حوزههای تخصصی:
توسعه فناوری های نوین به ویژه فناوری بلاکچین، به عنوان یکی از اصلی ترین دستاوردهای دهه های اخیر، نه تنها در حوزه های فناوری اطلاعات و ارتباطات تأثیرگذار بوده، بلکه در زمینه حقوق بین الملل اقتصادی نیز وارد تحولاتی مهم شده است. اقتصاد سبز یا اقتصاد محیط زیست در دهه های اخیر موردتوجه بسیاری از دولت ها قرار گرفته و تأثیرات متقابل اقتصاد و محیط زیست به واقعیت غیرقابل انکاری تبدیل شده است؛ به نحوی که سیاست های اقتصادی بر محیط زیست اثرگذارند و در مقابل نیز اقتصاد از تغییرات زیست محیطی تأثیر می پذیرد .این پژوهش که به روش توصیفی – تحلیلی صورت گرفته، تلاش نموده است تا به این پرسش اساسی پاسخ دهد که فناوری بلاکچین دارای چه جایگاهی در حقوق بین الملل اقتصادی است و به چه نحو می تواند توسعه اقتصاد سبز را تسهیل نماید؟ فناوری بلاکچین در حقوق بین الملل اقتصادی، دارای جایگاه ویژه ای است. این تکنولوژی به عنوان یک زیرساخت فناوری امن و غیرمتمرکز، در موارد مختلفی از تجارت بین الملل گرفته تا مدیریت زنجیره تأمین و تسهیل تجارت الکترونیکی تأثیرگذار است. همچنین فناوری بلاکچین با ایجاد شفافیت، کاهش تقلب، انتقال سریع داده ها، ترویج تجارت سبز و مدیریت بهتر منابع طبیعی، می تواند بهبود عملکرد سیستم های اقتصادی سبز را فراهم کند. همچنین، رویکرد حقوق بین الملل اقتصادی در قبال فناوری بلاکچین نیازمند تدوین قوانین و مقررات مناسبی است تا از امنیت و شفافیت فعالیت ها در این حوزه اطمینان حاصل شود. برای توسعه اقتصاد سبز و حفظ منابع طبیعی، همکاری بین دولت ها، سازمان های بین المللی و صنعتگران ضروری است.
Tension Between Symbolic and Imaginary, And Trauma In Catcher In the Rye(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۳, Issue ۵۴, Autumn ۲۰۲۵
189 - 202
حوزههای تخصصی:
This essay explores the psychological tension between the Symbolic and Imaginary orders in J.D. Salinger’s The Catcher in the Rye, examining how these tensions relate to trauma through the theories of Jacques Lacan and Cathy Caruth. By analyzing Holden Caulfield's fantasies, rejection of adult "phoniness," and fragmented identity, the study reveals how trauma disrupts the subject’s relation to the Symbolic and manifests in obsessive retreats into fantasy. Drawing on Lacan’s concepts of the Real, Symbolic, and Imaginary orders and Caruth’s theory of trauma as an unassimilated experience, alongside recent critical studies, this essay offers a psychoanalytic reading of Holden’s alienation, illustrating how his attempts to resist symbolic structures ultimately reinforce his trauma. Through an analysis of Holden’s relationships, internal conflict, and interactions with adults, the essay argues that his rejection of the adult world is driven by a fear of corruption, insincerity, and the inevitability of change. Holden's critique of adult society, exemplified through his cynicism toward institutions and adults around him, is contrasted with his idealization of childhood innocence, represented by his fantasies of being "the catcher in the rye." By examining the symbolic significance of Holden’s red hunting hat and his relationships with characters like Phoebe and Jane, the essay highlights his internal struggle and ultimate inability to reconcile the innocence of youth with the complexities of adulthood. The analysis concludes by addressing Holden's self-destructive path, revealing the broader themes of alienation, disillusionment, and the tension between childhood purity and the pressures of growing up in.
بررسی تطبیقی تکنیک های شخصیت پردازی در دو رمان «پیرمرد و دریا» ارنست همینگوی و «تنگسیر» صادق چوبک براساس نظریه لئونارد بیشاپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان، شخصیت در کنش است. هرچه شخصیت ها قوام بیش تری می یابند، نشانه های تازه تری از ویژگی های آن ها آشکار گشته، و همین امر باعث بروز واکنش هایی از آن ها نسبت به یکد یگر می شود که با آن چه پیش تر در ذهن وجود داشته کاملا متفاوت است. لذا شخصیت برآیند دو تکانه است. تکانه فردیت بخشی و تکانه نوعی یا تیپ سازی. ارنست همینگوی در رمان پیرمرد و دریا و صادق چوبک در رمان تنگسیر از شیوه های مشترک و گوناگونی در شخصیت پردازی رمان خود استفاده کرده اند که عبارتند از ارائه شخصیت های باورکردنی، کاربرد اندک نام ها در فصل آغازین داستان، اشخاص با انگیزه نامشخص، توصیف فیزکی و روانی شخصیت، دادن اطلاعات از طریق شخصیت های فرعی، بیان سابقه روانی شخصیت، شخصیت پردازی مختصر و مفید، شخصیت های تصادفی، شخصیت های واسطه، ویژگی های همیشگی شخصیت. هدف از این پژوهش بررسی تطبیقی تکنیکهای شخصیت پردازی در دو رمان پیر مرد و دریا و تنگسیر صادق چوبک است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای است. یافته های پژوهش نشان می دهد از میان تکنیک های مختلف، حقیقت مانندی و باورپذیری شخصیت، توصیف شخصیت، آوردن اشخاص با انگیزه نامشخص بسامد بالایی در این دو رمان دارند.
پایش نقش رفتار سازمانی مثبت گرا در تأثیر مربیگری سازمانی بر انگیزه خدمت عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی نقش رفتار سازمانی مثبت گرا در تأثیر مربیگری سازمانی بر انگیزه خدمت عمومی با در بین کارکنان ستاد دانشگاه علوم پزشکی تبریز بوده است. روش پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری، کل کارکنان کارکنان ستاد دانشگاه علوم پزشکی تبریز (460 نفر) بود. نمونه 209 نفر، براساس فرمول کوکران و به روش تصادفی انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه های استاندارد مربیگری سازمانی، انگیزه خدمت عمومی و رفتار سازمانی مثبت گرا بوده است. روایی پرسشنامه ها از طریق اخذ نظر استادان تأیید و پایایی پرسشنامه ها به روش آلفای کرونباخ محاسبه شد. برای تحلیل داده ها آمار توصیفی و استنباطی به کمک نرم افزارpls استفاده شد. یافته ها پژوهش نشان می دهد که مربیگری سازمانی بر انگیزه خدمت عمومی تأثیرگذار است. رفتار سازمانی مثبت گرا تأثیر مربیگری سازمانی بر انگیزه خدمت عمومی را میانجیگری می کند. تمامی ابعاد مربیگری سازمانی (ارتباطات باز، رویکرد تیمی، ارجحیت فرد نسبت به وظیفه، پذیرش ابهام و تسهیل آموزش و توسعه کارکنان) بر انگیزه خدمت عمومی تأثیرگذار است. همچنین از بین ابعاد رفتار سازمانی مثبت گرا ابعاد خودکارآمدی، تاب آوری و خوش بینی تأثیر مربیگری سازمانی بر انگیزه خدمت عمومی را میانجیگری می کند.
ارگانیزم های حکمرانی عمومی در شبکه های نانوبایوتک با تکنیک همگام سازی سیناپسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت دولتی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۱
147 - 179
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف اصلی این پژوهش تحلیل و شناسایی ساختارهای حکمرانی عمومی در شبکه های نانوبایوتکنولوژی از طریق استفاده از تکنیک های همگام سازی سیناپسی است. حکمرانی عمومی فعلی یا همان سنتی، تمامی ابعاد یک حکمرانی مطلوب را در بر نمی گیرد و ارتباطات در این نوع حکمرانی صرفا به یک مرکز تصمیم گیری وابسته است یا درگیر بوروکراسی پیچیده ای می شود که در سطح ملی و بین المللی مشکلاتی ایجاد می کند. در حالی که دیدگاه حکمرانی از طریق همگام سازی سیناپسی در شبکه های نانوبایوتکنولوژی نوعی رویکرد نوین و همه جانبه به حکمرانی عمومی ارائه می دهد. این دیدگاه جدید، امکان بهبود هماهنگی، کارایی و پاسخگویی سیستم های حکمرانی را فراهم می سازد. از طریق تحلیل دقیق و سیستماتیک ساختارهای شبکه ای و تعاملات پیچیده بین اجزای مختلف شبکه های نانوبایوتک، می توان به شناسایی الگوهای بهینه سازی در فرآیندهای تصمیم گیری و اجرایی حکمرانی عمومی دست یافت. این پژوهش تلاش می کند تا با استفاده از الگوریتم های پیشرفته هوش مصنوعی، نقش همگام سازی سیناپسی را در افزایش کارایی نانوبایوتک و استفاده از فناوری های هوشمند بررسی کند و راهکارهایی عملی برای بهبود ساختارهای حکمرانی عمومی ارائه دهد. طراحی/ روش شناسی/ رویکرد: پژوهش حاضر از منظر پارادایم در دسته پژوهش های پُست مدرن قرار می گیرد چرا که از ابزارهایی مانند هوش مصنوعی، شبکه های پیشرفته نانوبایوتکنولوژی و الگوریتم هوشمند همگام سازی سیناپسی استفاده کرده است. روش تحقیق این پژوهش از منظر هدف، توسعه ای-کاربردی و از منظر ماهیت، آمیخته (کیفی-کمی) است که به شیوه شبه آزمایشگاهی با استفاده از سیمولینک کردن شبکه های حکمرانی عمومی و نانوبایوتکنولوژی با استفاده از الگوریتم های هوشمند همگام سازی سیناپسی صورت پذیرفته است. برای این کار ابتدا ابعاد حکمرانی عمومی از بخش ادبیات تحقیق و مراجعه به مقالات و کتب قبلی، استخراج گردیده است. عوامل و شبکه های به دست آمده، جهت تائید به پنج نفر از خبرگان ارئه گردید و مورد تائید نهایی قرار گرفت. سپس عوامل کلیدی و شبکه های نانوبایوتک قابل تطبیق با این مضامین، با استفاده از مدل های زبانی هوش مصنوعی مانند ChatGPT به عنوان دستیار پژوهشی شناسایی شدند. با توجه به محدودیت های مرجعیت علمی این ابزارها، یافته های حاصل پس از تأیید نهایی توسط خبرگان، برای تطبیق با مضامین شبکه های حکمرانی دولتی مورد استفاده قرار گرفتند. جهت تطبیق مضامین و شبکه های حکمرانی عمومی و نانوبایوتکنولوژی، از الگوریتم های هوش مصنوعی همگام سازی سیناپسی استفاده گردید. برای این کار، نورون ها(گره) و سیناپس ها(مش ها) برای هر دو شبکه شناسایی شده و از طریق ارتباطات سیناپسی، با یکدیگر تطبیق پیدا می کند. زبان برنامه نویسی به کار رفته برای پیاده سازی الگوریتم ها، پایتون در محیط ژوپیتر بود. یافته های پژوهش: یافته های این پژوهش نشان می دهد که استفاده از انواع الگوریتم های هوش مصنوعی نظیر الگوریتم های ژنتیک، الگوریتم های ازدحام ذرات (PSO)، شبکه های عصبی پیچشی (CNN)، الگوریتم های یادگیری تقویتی (RL) و الگوریتم های تصادفی برای همگام سازی سیناپسی، بهترین نتایج را از نظر دقت، صحت و قابلیت اطمینان فراهم کرده است. با استفاده از این الگوریتم ها، دقت و صحت در تشخیص و تحلیل داده های حکمرانی بهبود یافته و مدل های بهینه ای برای تصمیم گیری و مدیریت در زمینه های مختلف حکمرانی، از جمله بهداشت و درمان، سیاست خارجی، نظام اداری، نظام اقتصادی، آموزش و پژوهش، زیرساخت ها و حمل و نقل، حوزه محیط زیست، امنیت و دفاع، دیجیتال و فناوری اطلاعات، فرهنگ و هنر، حقوق بشر و عدالت اجتماعی، گردشگری و میراث فرهنگی، کشاورزی و امنیت غذایی استخراج شده اند. محدودیت ها و پیامدها : از محدودیت های این پژوهش می توان به محدودیت در دسترسی به برخی از داده های حساس و محرمانه دولتی و نیز پیچیدگی های موجود در تحلیل شبکه های بزرگ و پیچیده اشاره کرد. پیامدهای این محدودیت ها می تواند شامل کاهش دقت برخی از تحلیل ها و مدل ها باشد. همچنین، به کارگیری نتایج این پژوهش در سطوح مختلف حکومتی نیازمند تغییرات ساختاری و فرهنگی قابل توجهی است که ممکن است در کوتاه مدت چالش برانگیز باشد. پیامدهای عملی: پیامدهای عملی این پژوهش می تواند به دولت ها کمک کند تا با بهره گیری از فناوری های نوین و مدل های پیشرفته، به بهبود فرآیندهای تصمیم گیری، افزایش پاسخگویی و کارآمدی در ارائه خدمات عمومی بپردازند. همچنین، این پژوهش می تواند به عنوان یک نقشه راه برای سیاست گذاران و مدیران دولتی در جهت توسعه سیستم های حکمرانی نوین و کارآمد مورد استفاده قرار گیرد. ابتکار یا ارزش مقاله : ارزش این مقاله در ارائه یک چارچوب نظری و عملی برای بهبود سیستم های حکمرانی از طریق بهره گیری از مدل های پیشرفته و فناوری های نوین نهفته هوشمند است. این پژوهش با ترکیب مفاهیم نظری و تکنیک های عملی، یک دیدگاه جامع و نوین برای تحلیل و بهبود سیستم های حکمرانی ارائه می دهد که می تواند در سطح بین المللی نیز مورد توجه و استفاده قرار گیرد. نوع مقاله: مقاله پژوهشی
مدل های سنجش تفکر استراتژیک؛ یک مرور انتقادی و نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه طراحی و تولید محصولات جدید، ورود به بازارهای جدید و پاسخگویی به نیازهای جدید مشتریان در سازمان های تجاری و خدماتی تنها در صورتی امکان پذیر است که شرکت ها در تدوین و اجرای استراتژی درست عمل کنند. تفکر استراتژیک به معنی معماری خلاقانه عناصر مختلف سازنده کسب وکار برای رسیدن به موقعیت برتر رقابتی و تضمین پایداری، در دنیای امروز بسیار حائز اهمیت می باشد اما با وجود رشد روزافزون پژوهش ها در حوزه تفکر استراتژیک، یک مفهوم مورد توافق و مدلی که بتوان به عنوان راهنمای سازمان ها در توسعه و سنجش قابلیت تفکر استراتژیک در مدیران ارشد و شبکه همکاران کسب وکاری آن ها مورد استفاده قرار بگیرد، وجود ندارد. مقاله حاضر تلاش دارد با جمع بندی پژوهش های پیشین این حوزه دیدگاه یکپارچه ای از انواع مدل های سنجش شایستگی های مرتبط با تفکر استراتژیک را ارائه دهد. همچنین بررسی سیر تاریخی تعاریف ارائه شده از تفکراستراتژیک و تقسیم بندی آن به زیر شایستگی های مختلف از منظر پژوهشگران هدف فرعی پژوهش حاضر می باشد. روش تحقیق با استفاده از مدل مرور نظام مند بولاند، چری و دیکسون (2017) بوده و در خلال آن مطالعه و بررسی 43 مقاله از منابع داخلی و خارجی و دسته بندی آن ها برحسب اهداف و نقش ارزیابی تفکراستراتژیک در طی انجام پژوهش ها، انجام شده است. نتایج حاصل از پژوهش نیز با توجه به جایگاه رفتار و راهبردهای سنجش آن در روانشناسی که می تواند شاخصی برای جمع بندی وتحلیل انواع مدل ها و ابزار های سنجش تفکراستراتژیک در پژوهش های علمی باشد، معیار ارائه گزارش نهایی قرار گرفته است
شناسایی نقش رهبری تحول آفرین در استقرار مدل 34000 منابع انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از سبک های رهبری سازمانی که تأثیر بسزایی در رشد و ارتقای کارکنان و همچنین دستیابی به اهداف، دارد، سبک رهبری تحول آفرین است. در این پژوهش با بررسی ابعاد سبک رهبری تحول آفرین و جزئیات استاندارد 34000 منابع انسانی سعی کردیم نقش این سبک رهبری را در استقرار استاندارد مدیریت منابع انسانی مذکور بیابیم. پس از تفکیک فرایندها و نتایج مدل استاندارد 34000 در سازمان، با روش پژوهش کیفی و تحلیل مضمون، انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان و مدیرانی که این استاندارد را در سازمان خود پیاده کرده اند، هر یافته تحقیق در یکی از دسته های سطوح بلوغ منابع انسانی قرار داده شد و کدگذاری مصاحبه ها به این شکل انجام گرفت. درنهایت، نقش سبک رهبری تحول آفرین در برقراری، تثبیت یا تقویت هر یک از فرایندها و سطوح هفتگانه بلوغ منابع انسانی در دو جدول «فرایندهای منابع انسانی» و «نتایج و نگرش های منابع انسانی» در استاندارد 34000 مورد بررسی قرار گرفت. با جمع بندی تمام این موارد، نقش سبک رهبری تحول آفرین در استقرار مدل استاندارد 34000 منابع انسانی احصا شد.
استفاده از استعاره های شناختی در تدریس و تاثیر آن بر درک دانش آموزان: یک مطالعه ی مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۸
37 - 53
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر استفاده از استعاره های شناختی در فرایند تدریس و نقش آن در ارتقای درک مفاهیم آموزشی توسط دانش آموزان، با روش مرور نظام مند و رویکرد روایتی بر مبنای چارچوب سیلوا انجام شده است. روش: این مطالعه به روش مرور نظام مند و روایتی انجام شد. داده ها با جستجوی هدفمند در پایگاه های Google Scholar، ScienceDirect و نورمگز، بر اساس کلیدواژه های مرتبط با استعاره های شناختی در آموزش، گردآوری شد. جامعه آماری شامل مقالات منتشرشده بین سال های 2000 تا ۲۰۲۳ بود. پس از غربالگری چندمرحله ای شامل حذف مقالات نامرتبط و تکراری، ۲۲ مقاله منتخب بر اساس معیارهای ورود و هم راستایی با اهداف پژوهش انتخاب شدند. تحلیل محتوای کیفی بر اساس رویکرد موضوعی انجام شد تا مضامین اصلی استخراج و مقالات در شش محور موضوعی طبقه بندی شوند: نقش استعاره های شناختی در یادگیری، تأثیر زمینه های فرهنگی، طراحی هدفمند استعاره ها، ارتباط با سواد دیجیتال، کاربرد در مفاهیم محاسباتی، و تقویت تفکر خلاق. یافته: نتایج تحلیل ها نشان داد که استفاده هدفمند، خلاقانه و متناسب با محتوای درسی از استعاره های شناختی می تواند تأثیر قابل توجهی در تسهیل فهم مفاهیم پیچیده، افزایش انگیزش یادگیری و تعمیق مشارکت شناختی دانش آموزان داشته باشد. نتیجه گیری: بر این اساس، طراحی آموزشی مبتنی بر استعاره و توانمندسازی معلمان در بهره گیری از آن، گامی مؤثر در بهبود کیفیت تدریس و یادگیری به شمار می رود.
تدوین الگوی پرتفوی بهینه سهام با استفاده از الگوریتم ملخ و مقایسه آن با مارکوویتز(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تعیین سبد بهینه ای از سهام در بورس اوراق بهادار جهت سرمایه گذاری های علمی و مهندسی شده از اهمیت بالایی برخوردار بوده و امروزه سرمایه گذاران در بورس های سراسر دنیا چنین هدفی را دنبال می کنند.از این جهت روش های مختلفی در راستای ایجاد سبد بهینه سهام پیشنهاد و عملیاتی شده است. هدف از این پژوهش انتخاب پرتفوی بهینه سهام با استفاده از الگوریتم فرا ابتکاری ملخ و مقایسه آن با مارکویتز در بورس اوراق بهادر تهران است. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی از نوع پس رویدادی است و یک پژوهش کاربردی محسوب می شود. جامعه آماری شامل کلیه ی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1394 تا 1399 بوده و نمونه ی پژوهش شامل 16 شرکت فعال تر بورس در طی دوره ی تحت بررسی می باشد. اطلاعات مالی شرکت های نمونه به روش اسنادکاوی در محیط اکسل استخراج و پس از تلخیص جهت تحلیل به منظور تعیین سبد بهینه سهام به روش های الگوریتم ملخ و مارکویتز استفاده شده است .نتایج نشان داد بر اساس کمترین ریسک، الگوریتم ملخ نسبت به مدل مارکویتز کاراتر است. لذا پیشنهاد می شود ، تشکیل سبد بهینه سهام برای سرمایه گذاران بر اساس الگوریتم ملخ انجام پذیرد.
Bardestan’s Bardoo: A Parthian-Sasanian Site in Bushehr Province, Persian Gulf
منبع:
Sinus Persicus, Volume ۲, Issue ۴, July ۲۰۲۵
149 - 160
حوزههای تخصصی:
On the northern shore of the Persian Gulf, not far from the coastline of Bandar-e Dayyer (Dayyer Port) in Bushehr Province, remains of a large archeological site can be seen in the form of dense piles of the rubble as well as architectural remnants scattering over approximately 27 hectares, which is known as Bardoo. The remaining and main parts of the site are located in the south and southeast of the city of Bardestan, between a road leading to Bandar-e Dayyer and the western flank of salt marshes on the west bank of huge Bay (xowr), located about 2200 meters from the coastline of Bandar-e Dayyer itself. Archaeological excavations at this site reveal three periods, ranging from Parthian to the early Islamic era.
ارزیابی عملکرد مدل های هیدرولوژیکی نیمه توزیعی(SWAT) و یکپارچه(SMAR) در برآورد و شبیه سازی بارش-رواناب، مطالعه موردی:حوضه آبریز اوجان چای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۳
123 - 150
حوزههای تخصصی:
یکی از راهکارهای مهم مدیریت اصولی و صحیح آب و خاک در حوضه های آبریز، استفاده از مدل های هیدرولوژیکی در شبیه سازی فرآیند های بارش-رواناب است که تخمین و پیش بینی مولفه های بیلان آبی از جمله رواناب، تبخیر و تعرق و نفوذ را خصوصاً در حوضه های فاقد آمار یا دارای آمار ناقص امکان پذیر می کند. در این پژوهش بیلان آبی حوضه آبریز اوجان چای در طی دوره 20 ساله (2002- 2021) با استفاده از مدل نیمه توزیعیSWAT و مدل یکپارچه SMAR شبیه سازی شد. در مدل SWAT از الگوریتم SUFI-2 و در مدل SMAR از بهینه ساز الگوریتم ژنتیک، جهت واسنجی (2005 تا 2016) و اعتبار سنجی (2017تا 2021) بهره گرفته شد. نتایج شبیه سازیSWAT در مرحله واسنجی با توابع هدف ضرایب نش ساتکلیف (NSE) و RSR به ترتیب برابر با 80/0، 81/0 و 45/0 و برای اعتبار سنجی به ترتیب 74/0، 75/0 و 51/ 0 به دست آمد که نشان دهنده کارایی بالای مدل در شبیه سازی بیلان آبی حوضه آبریز است و در روش SMAR ضرایب نش ساتکلیف (NSE)، در واسنجی 60/0 ، 56/0 و در اعتبارسنجی 625/0، 67/0 بدست آمد. هر دوی این روش ها در شبیه سازی دبی های پایه و متوسط نسبت به دبی های حداکثری عملکرد بهتری دارند ولی با این حال تطابق دبی شبیه سازی شده با دبی مشاهداتی در مدل SWAT نسبت به SMAR برتری دارد که علت آن درنظر گرفتن تغییرات مکانی در این نوع از مدل ها است. لذا با توجه به نتایج خیلی خوب کارایی مدلها، پیشنهاد می شود از آن دراقدامات حفاظتی حوضه ها و مدیریت آب و خاک استفاده شود.
تاثیر نااطمینانی سیاست های اقتصادی بر ریسک سیستماتیک مطلوب و نامطلوب
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۰۱ (جلد ۱۲)
102 - 116
حوزههای تخصصی:
یکی از عواملی که سرمایه گذاران باید به آن توجه داشته باشند شرایط نااطمینانی اقتصادی است. سرمایه گذاران با این امید دارایی ها را خریداری می کنند که انتظار دارند در طول چند دوره بعد بازده کسب کنند. با افزایش نااطمینانی سیاست اقتصادی، بسیاری از شرکتها تغییرات عمده ای را در مدیریت ریسک سیستماتیک ایجاد می کنند. همچنین یکی از حوزه های مطالعاتی پژوهش های اخیر، تقسیم بندی ریسک سیستماتیک به ریسک سیستماتیک مطلوب و نامطلوب می باشد. بر همین اساس این پژوهش با توجه به اهمیت مفاهیم مذکور، به دنبال بررسی تاثیر نااطمینانی سیاست های اقتصادی بر ریسک سیستماتیک مطلوب و نامطلوب می باشد. در این پژوهش تعداد 144 شرکت پذیرفته شده بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی 1402-1396 بررسی شده است. جهت آزمون فرضیه ها از مدل رگرسیون پانلی استفاده شده، یافته های پژوهش نشان می دهد که نااطمینانی سیاست های اقتصادی بر ریسک سیستماتیک مطلوب تاثیر منفی و بر ریسک سیستماتیک نامطلوب تاثیر مثبت و معناداری دارد.
تاثیر عدم قطعیت اقتصادی بر ریسک نقد شوندگی و سقوط قیمت سهام در بانکهای بورس اوراق بهادار تهران
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۰۱ (جلد ۱۲)
117 - 132
حوزههای تخصصی:
نقدشوندگی و ریسک سقوط قیمت سهام در بورس نقش بسیار مهمی در ثبات بازار، جذب سرمایه گذاران و کارایی معاملات دارند، این مهم یکی از مواردی می باشد که تحلیلگران بازار به آن توجه ویژه ای دارند. از طرفی نخستین عاملی که تمام سرمایه گذاران باید مدنظر قرار دهند شرایط نااطمینانی است سرمایه گذاران با این امید دارایی ها را خریداری می کنند که انتظار دارند در طول چند دوره بعد بازده کسب کنند. با افزایش نااطمینانی سیاست اقتصادی، بسیاری از بنگاه های اقتصادی و موسسات مالی تغییرات عمده ای را در رویه های ویژگی های بارز بازار سهام خود ایجاد می کنند. بنابراین این پژوهش به بررسی تاثیر عدم قطعیت اقتصادی بر ریسک نقد شوندگی و سقوط قیمت سهام پرداخته شده است. در این پژوهش تعداد 14 بانک پذیرفته شده بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی 1402-1392 بررسی شده است. جهت آزمون فرضیه ها از مدل رگرسیون پانلی و لجستیک استفاده شده، یافته های پژوهش نشان می دهد که عدم قطعیت اقتصادی بر ریسک نقد شوندگی و سقوط قیمت سهام تاثیر مثبت و معناداری دارد.
رابطه تشدید سیاست پولی با قابلیت مقایسه اطلاعات حسابداری و سرمایه گذاری کمتر از حد در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۰۱ (جلد ۱۲)
133 - 152
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه تشدید سیاست پولی با قابلیت مقایسه اطلاعات حسابداری و سرمایه گذاری کمتر از حد در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. این پژوهش از نظر ماهیت و روش توصیفی و از نظر هدف، یک پژوهش کاربردی بوده و از آنجایی که در پژوهش حاضر وضعیت موجود متغیرها با استفاده از جمع آوری اطلاعات، از طریق اطلاعات گذشته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است، در ردیف مطالعات توصیفی و از نوع پس رویدادی گنجانده می شود. در مسیر انجام این پژوهش، دو فرضیه تدوین و 138 شرکت از طریق نمونه گیری به روش حذف سیستماتیک برای دوره زمانی 8 ساله بین 1396 تا 1401 انتخاب شده و داده های مربوط به متغیرهای پژوهش بعد از گردآوری در نرم افزار اکسل با استفاده از نرم افزار آماری ایویوز مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از آزمون فرضیات نشان داد بین تشدید سیاست پولی (نرخ تورم، نرخ بهره، نرخ ارز و رشد اقتصادی) با قابلیت مقایسه اطلاعات حسابداری و سرمایه گذاری کمتر از حد رابطه مستقیم معناداری وجود دارد.
شناسایی و مدل سازی چالش های هم رقابتی در زنجیره تأمین بهداشت و درمان: رویکرد مدل سازی ساختاری-تفسیری فراگیر فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بهبود مدیریت سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴شماره ۱ (پیاپی ۶۷)
36 - 59
حوزههای تخصصی:
هدف: زنجیره تأمین بهداشت و درمان ایران با کمبود منابع و تخصص روبرو است.یکی از مهم ترین رویکردهای استراتژیک برای غلبه بر این وضعیت استفاده از همکاری بین رقبا (هم رقابتی) است.پیاده سازی این رویکرد،با چالش های متعددی همراه بوده که تاکنون مورد بررسی قرار نگرفته است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی این چالش ها و مدل سازی آن سعی در پوشش این خلأ تحقیقاتی دارد. روش: رویکرد این پژوهش آمیخته (کیفی-کمی) است.در گام اول (کیفی)،از روش و مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان زنجیره تأمین سلامت به منظور شناسایی این چالش ها استفاده شد. شیوه نمونه گیری قضاوتی و گلوله برفی و حجم آن 14 نفر است. در گام دوم (کمی) از پرسشنامه محقق ساخته از چالش های گام اول، مبتنی بر روش مدل سازی ساختاری تفسیری فراگیر فازی استفاده شد. جامعه آماری و شیوه نمونه گیری مشابه مرحله قبل، حجم نمونه 15 نفر بود. یافته ها: در مرحله اول پژوهش،48 چالش شناسایی گردید. این چالش ها در قالب 12 دسته اصلی «شرایط سیاسی و اقتصادی»، «الگوی ارائه خدمات در رقیب»، «چالش های فرادستی»، «نگرش مدیران»، «فرصت طلبی رقیب»، «چالش های حقوقی»، «چالش های برنامه ریزی و اجرا»، «چالش های دانشی»، «چالش های عدم توازن»، «چالش های نظارتی»، «چالش های کمبود منابع» و «چالش های اطلاعاتی» گروه بندی شدند.نتایج مرحله دوم پژوهش یا مدل سازی چالش ها نشان داد به ترتیب «چالش های فرادستی» و «نگرش مدیران»بنیادی ترین چالش ها هستند و در سطح بعدی «چالش های برنامه ریزی و اجرا» و «چالش های دانشی» قرار دارند. نتیجه گیری:به منظور غلبه بر چالش ها لازم است در انتخاب شریک به منظور هم رقابتی دقت نظر به عمل آید.همچنین شایسته سالاری در انتصابات، وجود مشاوران حقوقی و اقتصادی در وزارت بهداشت و به کارگیری نظارت شخص ثالث توصیه می شود.
فروپاشی زیست کودکانه؛ مطالعه زمینه ای شکل گیری کودکان کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: پژوهش حاضر با هدف تحلیل جامعه شناختی زمینه های شکل گیری پدیده کودکان کار در شهر مشهد، با تمرکز بر کودکان ایرانی و افغانستانی، انجام شد. روش مطالعه: مطالعه با استفاده از رویکرد کیفی و روش نظریه زمینه ای، به بررسی تجارب و دیدگاه های 10 نفر از کارشناسان و فعالان اجتماعی حوزه کودکان کار و 9 نفر از کودکان کار پرداخت. نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شد و مصاحبه های نیمه ساختارمند تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. تجزیه وتحلیل داده ها با روش تحلیل مضمون براساس مدل شش مرحله ای براون و کلارک (2006) صورت گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که شکل گیری پدیده کودکان کار تحت تأثیر سه دسته شرایط اصلی است: شرایط زمینه ای شامل مهاجرت، حاشیه نشینی، خرده فرهنگ های حاشیه ای، باورهای فرهنگی، یادگیری از دوستان، حمایت اجتماعی سوق دهنده و نابسامانی خانوادگی؛ شرایط علّی شامل فقر، درآمدزایی خیابانی، نقش مافیاهای اقتصادی، سودمندی کار کودک برای خانواده و ضعف حمایت های خانوادگی و شرایط مداخله گر شامل نقص نظام حمایتی، ناکارآمدی سیاست های اجتماعی، ضعف برنامه های مداخله ای و اطلاع رسانی نامناسب. در این بستر، کودکان کار تحت فشارهای خانوادگی و در مواجهه با جذابیت های خیابانی به این نوع کار سوق داده می شوند. پیامدهای این وضعیت شامل ترک تحصیل، آسیب های جسمی و روانی و در مواردی اعتیاد کودکان است. نتیجه گیری: مقوله مرکزی مدل پارادایمی استخراج شده نشان داد که پدیده کودکان کار در چارچوب "سوداگری از کودکان در ساختار اقتصادی ناکارآمد" قابل تبیین است. این یافته ها بیان گر آن است که کودکان کار نه تنها قربانی شرایط اقتصادی ناپایدار خانواده، بلکه محصول ضعف ساختاری نظام حمایتی و مداخلات ناکارآمد اجتماعی هستند. درحالی که خیابان به عنوان جایگزینی برای حمایت های رسمی نقش ایفا می کند، سیاست های کنونی نه تنها نتوانسته اند این روند را مهار کنند، بلکه در برخی موارد، با عدم مداخله مناسب، به استمرار آن دامن زده اند.
برون سپاری آموزش کارکنان: فرصت ها و چالش های پنهان (نمونه پژوهی: شرکت ملی نفت تهران)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تحقیقات گسترده در حوزه برون سپاری نشان می دهد که این راهبرد در صنایع مختلف با پذیرش و مقبولیت گسترده ای روبه رو شده است. بر اساس بررسی های انجام شده، روند تحول مفهوم برون سپاری طی دهه اخیر حاکی از آن است که این رویکرد از تمرکز بر تأمین مواد اولیه و خدمات فنی، به سمت خدمات اداری و مشاوره ای و در جدیدترین شکل خود، یعنی آموزش و بهسازی کارکنان، تغییر یافته است. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف شناسایی قوت ها و ضعف های برون سپاری دوره های آموزشی کارکنان شرکت ملی نفت تهران تدوین شده است.
روش: این تحقیق در پارادایم تفسیری و با راهبرد مطالعه موردی انجام پذیرفته است. برای گردآوری داده ها، از دو روش کتابخانه ای و میدانی بهره گرفته شده است. در روش کتابخانه ای اسناد و منابع اطلاعاتی موجود، از قبیل سایت ها، کتاب ها و مقاله های فارسی و انگلیسی، مطالعه و مرور شده است و در روش میدانی، مصاحبه های عمیق با کارکنان آموزش دیده دوره های برون سپاری شده صورت گرفته است. پس از تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون، ۸ مضمون اصلی و ۲۰ مضمون فرعی شناسایی شد.
یافته ها: یافته های این پژوهش در بخش قوت ها، دستیابی به مزیت رقابتی، مزیت مالی و اقتصادی و همچنین، افزایش رضایتمندی و نشاط کارکنان را نشان می دهد. این عوامل به طور مستقیم به بهبود عملکرد سازمان و ارتقای کیفیت آموزش ها منجر می شوند. در مقابل، در بخش ضعف ها، مشکلاتی نظیر آشفتگی فرهنگ سازمانی و ناکارآمدی مدیریتی شناسایی شدند که می توانند بر فرایند برون سپاری تأثیر منفی داشته باشند.
نتیجه گیری: با توجه به اهمیت برون سپاری در دنیای امروز، نتایج این تحقیق می تواند راهنمایی ارزشمند برای مدیران و تصمیم گیرندگان باشد تا با اتخاذ رویکردهای مناسب، از مزایای برون سپاری بهره مند شوند و چالش های موجود را مدیریت کنند.
مدل سازی اعتبارسنجی شرکت های دانش بنیان متقاضی دریافت تسهیلات از صندوق نوآوری و شکوفایی و صندوق های پژوهش و فناوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی بودجه و مالیه سال ۶ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
33 - 67
حوزههای تخصصی:
مسئله و هدف تحقیق: این پژوهش به دنبال ارائه یک مدل مناسب برای اعتبارسنجی جهت اعطای تسهیلات به شرکت های نوپا و دانش بنیان از طریق منابع خط اعتباری صندوق نوآوری و شکوفایی نهاد ریاست جمهوری است. به عنوان محرک اصلی رشد و توسعه اقتصاد دانش بنیان، شرکت های دانش بنیان از اهمیت فراوانی برخوردارند. هدف این پژوهش یافتن الگوی مناسب به منظور اعتبارسنجی شرکت های دانش بنیان توسط صندوق نوآوری و شکوفایی و صندوق های پژوهش و فناری می باشد. روش تحقیق: این تحقیق با استفاده از داده هایی که صندوق نوآوری و شکوفایی و صندوق های پژوهش و فناوری در اعتبارسنجی شرکت های دانش بنیان استفاده می کنند، یک مدل مناسب جهت اعتبارسنجی با روش شبکه عصبی مصنوعی ارائه می نماید. در گام نخست، شاخص ها و داده های مؤثری که صندوق نوآوری و شکوفایی از آن ها بهره می برد، طبقه بندی شده و وارد نرم افزار متلب شده و با استفاده از روش شبکه عصبی مصنوعی مورد تحلیل، بررسی و مدل سازی قرار گرفتند. بدین ترتیب مدل اعتبارسنجی مشتریان متقاضی دریافت تسهیلات استخراج شد. براساس این مدل عملکرد چهار شبکه عصبی پیش خور، شبکه عصبی LVQ و شبکه عصبی آبشاری و شبکه عصبی پرسپترون در مورد مسئله تحقیق مرور شد و روش شبکه عصبی LVQ با دقت 96درصد بهترین عملکرد را از مدل های یاد شده ارائه کرد. یافته ها و نتیجه گیری: بر اساس دقت بالای مدل LVQ، صندوق های مختلف که قصد اعطای تسهیلات به شرکت های دانش بنیان را دارند می توانند از این مدل جهت اعتبارسنجی این شرکت ها استفاده نمایند تا ریسک اعتباری صندوق کاهش یابد و عملکرد بهتری را در اعطای تسهیلات داشته باشند.
صرف رابطه ای و تحلیل پدیده هایی ایستا از واژه سازی زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صرف رابطه ای رویکردی جدید به صرف در امتداد صرف ساختی است. . صرف رابطه ای نشان می دهد که روابط بین گره های واژگانی به رابطه وراثت محدود نمی شود و توجیه برخی پدیده های صرفی در گرو قایل شدن به انواع دیگر روابط در شبکه واژگانی است. این رویکرد علاوه بر نقش زایا در روابط وراثتی بین طرحواره ها و عناصر واژگانی تحت تسلط آنها، به روابط غیرزایا و اصطلاحاً نقش رابطه ای برای طرحواره ها نیز قائل می شود. برای صورت بندی انواع روابط در شبکه واژگانی، صرف رابطه ای از نظامی نشانه ای بهره می برد که برگرفته از دستور موازی است. در نوشته حاضر به چهار نوع پدیده چالش برانگیز واژه سازی زبان فارسی می پردازیم که توجیه آنها در گرو قایل شدن به روابط غیروراثتی است. این پدیده ها عبارتند از: واژه های دارای وند های کرنبری، واژه های دارای پایه های کرنبری، طرحواره های غیر زایا، و نهایتاً طرحواره های خواهر. در تحلیل این پدیده ها، نشان داده می شود که روابطی فراتر از رابطه زایای بین طرحواره ها با عناصر تحت تسلط آنها نقش اساسی ایفا می کنند. روابط توصیف شده در این پدیده ها عامل انگیختگی نسبی واژه های حاصل از آنها شده است. صرف رابطه ای، با گسترش دامنه برقراری روابط در میان گره های شبکه واژگانی، چهارچوبی را به دست داده است که می توان به کمک آن توصیف و تحلیل مناسبی برای این نوع پدیده های چالش برانگیز به دست داد.
BSAGIoT: A Bayesian Security Aspect Graph for Internet of Things (IoT)(مقاله علمی وزارت علوم)
IoT is a dynamic network of interconnected things that communicate and exchange data, where security is a significant issue. Previous studies have mainly focused on attack classifications and open issues rather than presenting a comprehensive overview on the existing threats and vulnerabilities. This knowledge helps analyzing the network in the early stages even before any attack takes place. In this paper, the researchers have proposed different security aspects and a novel Bayesian Security Aspects Dependency Graph for IoT (BSAGIoT) to illustrate their relations. The proposed BSAGIoT is a generic model applicable to any IoT network and contains aspects from five categories named data, access control, standard, network, and loss. This proposed Bayesian Security Aspect Graph (BSAG) presents an overview of the security aspects in any given IoT network. The purpose of BSAGIoT is to assist security experts in analyzing how a successful compromise and/or a failed breach could impact the overall security and privacy of the respective IoT network. In addition, root cause identification of security challenges, how they affect one another, their impact on IoT networks via topological sorting, and risk assessment could be achieved. Hence, to demonstrate the feasibility of the proposed method, experimental results with various scenarios has been presented, in which the security aspects have been quantified based on the network configurations. The results indicate the impact of the aspects on each other and how they could be utilized to mitigate and/or eliminate the security and privacy deficiencies in IoT networks.








