علما توانستند با بسط فرهنگ تشیّع، نوعی بیداری خاص در مردم ایران به وجود آورند و برای بسط این فرهنگ، از عنصر «سیاست» و «حکومت» به خوبی استفاده کردند. آنان ابتدا با نفوذ در دربار شاهان مغول و سپس همکاری با دستگاه سلاطین صفوی، توانستند فرهنگ تشیّع را در بین عامه مردم ایران بسط دهند. اما در عین حال، اولاً، هرگز به این سلاطین مشروعیت ندادند، ثانیا، هیچگاه در دستگاه سلاطین ذوب نشدند، بلکه همواره فاصله معنوی خود را با آنها حفظ میکردند و این بر جذّابیت آنها میافزود. نتیجه آن شد که با بسط فرهنگ تشیّع، فرهنگهای محلّی و قومی در تحت فرهنگ اصلی، که همان فرهنگ مذهبی تشیّع است، دارای یک هویّت مشخص ملّی گشتند و نتیجه این تکامل در مردم ایران بسط نظری و عملی نظریه «ولایت فقیه» بود که در مشروطه شکل نازل و اجمالی آن اتفاق افتاد و شکل کامل و تفصیلی آن در انقلاب اسلامی رخ نمود.
در این مقاله سخن از ضرورتها و بایدهاى مطالعاتى قیام امام حسین (ع) است; و اینکه بنا بر کدام بینشها و روشهاى پژوهشىاى باید قیام امام (ع) را بررسى نمود؟
بر این اساس، نخست دو دیدگاه الهى (مابعدالطبیعى)، و انسانى - تاریخى از یکدیگر تفکیک و ملاحظات مربوط به هریک به اختصار بررسى شده است . در دیدگاه انسانى - تاریخى نیز هشتبینش و روش مطالعاتى به اهل تحقیق و نظر پیشنهاد شده است .
در بررسى پیامدهاى قیام نیز به منظور پرهیز از طولانى شدن سخن، تنها به پیامدها و تاثیرات سیاسى و خصوصا روانشناختى قیام پرداخته شده است .