فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۶۱ تا ۶۸۰ مورد از کل ۶٬۵۰۷ مورد.
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال ۲۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۹۹
39 - 62
حوزههای تخصصی:
با عنایت به ماده 1170 قانون مدنی، زنی که مطلقه شده و دارای فرزندانی از همسر اول خود است در صورت ازدواج مجدد، حضانت او از فرزندانش سلب می شود. بنابراین، با وقوع رویداد طلاق در بین خانواده ها، مسئله مهمی که همسران با آن روبه رو می شوند، مسئله حضانت فرزندانشان است. از این رو، مطالعه فهم تجربه زنان در دو موقعیت «مادری» و یا «ازدواج مجدد» و نیز چالش های مواجهه با آن، از اهمیت بسزایی برخوردار است. در این مطالعه کیفی با استفاده از نمونه گیری هدفمند از 18 زن مطلقه شهر تهران که حضانت فرزندان خود را بر عهده گرفته اند، مصاحبه نیمه ساخت یافته انجام شد و نتایج نیز با بهره گیری از تحلیل مضمون به دست آمد. یافته های حاصل، تجارب مادران مطلقه را در قالب سه سنخ از مواجهه با حضانت فرزند سنخ بندی کرده که به نوبه خود با چالش هایی همراه است: سنخ نخست، پذیرش حضانت فرزند با تأکید بر نقش مادری همراه با چالش هایی از قبیل اظهار پشیمانی از پذیرش حضانت، باز اندیشی در حضانت فرزند و فراموش شدن نقش زنانگی؛ سنخ دوم: پذیرش حضانت همراه با نقش اجتماعی با چالش هایی چون هراس از افشای مطلقه بودن، جدال طاقت فرسا در محیط مردانه و چالش نیاز عاطفی و زیستی؛ سنخ سوم: پذیرش حضانت و حفظ نقش همسری با چالش احساس خرسندی از نقش مادری و همسری . در نهایت آنچه مسلم است زنان مطلقه که سرپرستی فرزندان خویش را نیز بر عهده دارند با چالش های فراوانی روبه رو می باشند که ضروری است که با توجه به وضعیت خاص هر خانواده، تصمیم مقتضی در این خصوص توسط دادگاه خانواده اتخاذ گردد.
تأثیر روایت درمانی بر افکار اضطرابی مادران مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش ، بررسی تأثیر روایت درمانی بر افکاراضطرابی مادران مطلقه بود.پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه مادران مطلقه شهرستان بهبهان بودند؛ که از طریق یک مرکز مشاوره در بهبهان برای شرکت در پژوهش اعلام آمادگی کردند. روش نمونه گیری به روش هدفمند و به طور داوطلبانه بود. ازمیان افرادی که اعلام آمادگی کردند، 44 نفر برمبنای ملاک های ورود به پژوهش انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل جایابی شدند. به منظور سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامه افکاراضطرابی ولز AnTI (1994) استفاده شد. پیش از شروع درمان و در انتهای درمان، اعضای دو گروه به پرسشنامه ها پاسخ دادند. اعضای گروه آزمایش در معرض پروتکل هشت جلسه ای روایت درمانی پاین (2004) قرار گرفتند و اعضای گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. جهت تحلیل داده های پژوهش از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد و نتایج نشان داد که روایت درمانی باعث کاهش معنادار افکار اضطرابی: (01/0 p<، 04/34 =F) و با توجه به مجذور اتا میزان این تأثیر 45 درصد است؛ اضطراب اجتماعی: (01/0 p<، 00/34 = F) و با توجه به مجذور اتا میزان این تأثیر 46 درصد است؛ اضطراب جسمانی: (05/0 p<، 16/7 = F) و با توجه به مجذور اتا میزان این تأثیر 15 درصد است، و فرانگرانی: (01/0 p<، 15/14 = F) و با توجه به مجذور اتا میزان این تأثیر 26 درصد است. در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شد. نتایج این پژوهش حاکی از این است که روایت درمانی می تواند روش مناسب و مؤثری در کاهش افکار اضطرابی مادران مطلقه باشد.
پیش بینی تعارضات زناشویی زوج های طلبه بر اساس سبک های فرزندپروری ادراک شده والدینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی تعارضات زناشویی زوج های طلبه براساس سبک های فرزندپروری ادراک شده ی دوران کودکی آنان انجام گرفت. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است که در آن از شیوه های آماری برای استخراج مدل رگرسیونی بهره گرفته شد . نمونه پژوهش شامل 626 نفر (313 زوج) است که به روش نمونه گیری تصادفی از نوع خوشه ای چند مرحله ای از بین طلاب متأهل شهر قم انتخاب شدند و به پرسشنامه فرزندپروری ادراک شده یانگ (YPI ,1999) و تعارضات زناشویی تجدید نظر شده ثنایی (MCQ-R ,1387) به طور همزمان پاسخ دادند. یافته های پژوهش نشان داد که: الف) سبک های فرزندپروری ادراک شده از پدر و مادر با تعارضات بین زوجین جامعه هدف رابطه معنادار و مستقیم دارد. ب) سبک های فرزندپروری ادراک شده والدینی قابلیت پیش بینی تعارضات زناشویی خانواده طلاب را دارد. البته سبک فرزندپروری مادر در برآورد تعارضات زناشویی قوی تر از سبک فرزندپروری پدر بود. ج) مقایسه همسران با تعارضات و بدون تعارضات زناشویی حکایت از تفاوت سبک های فرزندپروی والدینی آنان داشت. بنابراین بهتر است تحلیل روان شناختی عوامل تعارضات زناشویی و برنامه ریزی برای پیشگیری و درمان، با توجه به این مؤلفه بنیادین انجام بگیرد و در برنامه های آموزش پیش از ازدواج به نقش عوامل زیربنایی و الگوهای اولیه زندگی پرداخته شود؛ همچنین با آگاه سازی و آموزش صحیح والدین از اثرات مخرب سبک های نامناسب در آینده فرزندان، از تعارضات زناشویی جلوگیری شود.
شناسایی و تحلیل شاخص ها و مؤلفه های توسعه فوتبال حرفه ای بانوان ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۵)
1 - 14
حوزههای تخصصی:
هدف: شناسایی و تحلیل شاخص ها و مؤلفه های توسعه فوتبال حرفه ای بانوان ایران بود.
روش : پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش، توصیفی بود که به صورت آمیخته کیفی و کمی انجام شد. نمونه گیری در بخش کیفی بر اساس پنل تخصصی و هدفمند و برابر با 19 نفر بود. جامعه آماری در بخش کمی، شامل مسئولین و کارشناسان فوتبال بانوان فدراسیون فوتبال و هیأت های فوتبال استان ها، مدیران تیم های ملی فوتبال بانوان و مدیران باشگاه های فوتبال بانوان در سطوح شهرستان، استان و ملی بودند که به دلیل نوسان حضور تیم ها در مسابقات و فقدان آمار دقیق، تعداد نمونه، 384 نفر تعیین شد که ابتدا به صورت تصادفی طبقه ای و سپس به صورت غیرتصادفی در دسترس، انتخاب شدند. ابزار تحقیق، پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی پرسشنامه توسط 10 نفر از اساتید مدیریت ورزشی و پایایی آن، علاوه بر کدگذاری داده های کیفی توسط دو کدگذار دیگر، با آزمون آلفای کرونباخ، نیز تأیید شد (93/0α=). برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و لیزرل استفاده شد.
یافته ها: نشان داد که 72 شاخص در قالب 18 مؤلفه و به ترتیب اولویت در ابعاد انگیزشی و نگرشی، فرهنگی و اجتماعی، فنی-تخصصی، مالی و زیرساخت و مدیریتی بر توسعه فوتبال حرفه ای بانوان اثرگذار هستند. مهیا شدن بستر و زمینه ای برای تقویت انگیزه های فردی و نگرش مثبت خانواده ها به فوتبال بانوان، ارتقاء سطح فرهنگی در باشگاه ها و جامعه جهت حمایت همه جانبه از فوتبال بانوان و توانمندسازی منابع انسانی فنی و تخصصی می تواند به توسعه فوتبال حرفه ای بانوان کمک نماید.
مطالعه مردم نگارانه احساسات زنان از فرهنگ مصرف تجملاتی (مورد مطالعه: زنان جوان شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
541 - 565
حوزههای تخصصی:
بررسی ها و تحقیقات نشان از این دارد که مصرف کالاها و خدمات تجملاتی در زنان در کشور ما در حال افزایش است و به همین علت می توان گفت که پدیده ای اثرگذار و اثرپذیر بر حوزه احساسات کنشگران اجتماعی است برخی از پژوهش ها این را بیان کرده اند که مصرف کالاهای لوکس در احساس هویت و یا حتی تبدیل ناراحتی به خوشحالی بسیار اثرگذار است و فرآیندهای اجتماعی این تغییر احساسات هدفی است که این پژوهش دنبال کرده است. با توجه به اینکه مصرف اساسا امری است که بیشتر برای زنان نمود پیدا می کند؛ پژوهش حاضر بر روی زنان انجام شده است.«تعریف احساسات به مرور زمان از روانشناسی فاصله گرفته و برای خود تعریفی متعلق به علوم اجتماعی پیدا کرده و در نظریه های علوم اجتماعی احساس را اینگونه بیان می کنند: عکس العملی بدنی در مقابل شرایط اجتماعی که در یک فضای کنش متقابل نمادین به وجود می آید. ظهور احساس در انسان تحت تأثیر شرایط اجتماعی به وجود می آید و در دو سطح خرد و کلان است در سطح خرد فرد تا در کنش متقابل با کسی نباشد احساس به وجود نمی آید» و طبیعی است که با این رویکرد بررسی موضوع مورد مطالعه در این تحقیق کاملا جنبه اجتماعی پیدا می کند؛ پژوهشگر به دنبال مطالعه این حوزه نیست به دنبال مطالعه احساسی است که در سطوح خرد و کلان برای یک کنشگر در اثر این نوع از مصرف به وجود می آید.
بازنمایی جنسیت در تصاویر مجله رشد دانش آموز در ایران و مجله أسامه در سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
29 - 60
حوزههای تخصصی:
مجلات کودک و نوجوان از جمله رسانه های جمعی تأثیرگذار بر فرایند جامعه پذیری هستند؛ زیرا به روش های گوناگون مانند انتخاب موضوعات خاص و تصویرسازی های هدفمند می توانند موجب القا، تغییر و تعدیل ارزش ها، رفتارها و الگوهای جنسیتی در میان کودکان شوند. مجله أسامه در سوریه و مجله رشد دانش آموز در ایران، هردو از چنین جایگاهی برخوردارند. این دو مجله با داشتن مخاطبان گسترده و نیز تولید چنددهه ای می توانند از طریق تصویر، در ساخت فضای فکری مخاطبان خود نقش بسیار پررنگی داشته باشند. پژوهش حاضر با نگاه به جایگاه برجسته این مجلات، در پی مقایسه بازنمایی جنسیت در تصاویر مجله أسامه در سوریه و مجله رشد دانش آموز در ایران است. تجزیه و تحلیل نمونه ها با استفاده از الگوی کرس و ون لیوون در خوانش نشانه شناسی اجتماعی صورت پذیرفته است. در این الگو، تصاویر در سه سطح معنای بازنمودی، تعاملی و ترکیبی بررسی می شود. نتایج تحلیل در این سه سطح نشان می دهد تصاویر این دو مجله کلیشه های رایج جنسیتی را به کودکان ارائه می کنند. نقش های «زن-مادر»، «زن-مادربزرگ» و «دختر» در جایگاه نقش های محورى یا فرعى در بیشتر تصاویر هردو مجله بازنمایی شده و در هیچ یک از آن ها، نقش های مهم اجتماعی، مانند آنچه در حقیقت این دو جامعه اسلامی رخ می دهد، نمود نیافته است. سه سطح ارائه تصویر نیز بر پایه دیدگاه کرس و ون لیوون به این شرح است: در سطح بازنمودی، تصویرها در این مجلات، مخاطبان را به دنیای خوب فرامی خوانند. حضور زنان، بیشتر در امور وابسته به درون منزل است و آنگاه که بیرون از خانه ظاهر می شوند، نقش های عادی و سنتی را پذیرفته اند؛ در سطح تعاملی، تصویرها فاقد تماس است و طراحان، نماهای دور و متوسط را برگزیده اند. حتی زاویه دید از روبه رو انتخاب شده است. در سطح ترکیبی، ارتباط میان معنای بازنمودی و تعاملی را می بینیم. بدین صورت که با بهره گیری از الگوی مرکز-حاشیه، نقش زنان برجسته شده است. البته جایی که مردان نیز در تصویر حضور دارند، همچنان نقش زن، کم رنگ و حاشیه ای می شود. این گروه از تصویرها عموماً بدون قاب بندی است و همین امر در گشایش فضای تصویر و موفقیت در برجسته سازی بصری نقش زنان تأثیر مثبت داشته است.
اثربخشی محرک زیر آستانه ای بر نشانه های اختلال وسواس فکری - عملی مبتنی بر عوامل فرهنگی در زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی محرک زیرآستانه ای بر نشانه های اختلال وسواس فکری- عملی مبتنی بر عوامل فرهنگی در زنان شاغل شهر تهران بود. جامعه آماری، شامل کلیه ی زنان شاغل در ادارات دولتی منطقه 10 تهران در سال 1401 بود. نمونه پژوهش 40 نفر بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب ودر دو گروه آزمایش(20نفر) و کنترل (20نفر)جایگزین شدند. روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. ابزار مورد استفاده ﻣﻘﯿﺎس وسواس فکری- عملی گودمن و همکاران (1989) بود. روش محرک های زیر آستانه ای روزانه یک ساعت و طی 3 ماه اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره (مانکوا) و تک متغیره( آنکوا) اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪ. نتایج نشان داد که مداخله محرک زیرآستانه ای بر نشانه های اختلال وسواس فکری - عملی مبتنی بر عوامل فرهنگی در زنان شاغل اثربخش بود (05/0>P). هم چنین مطالعات نشان داد که اﺧﺘﻼل وﺳﻮاس ﻓﮑﺮی - ﻋﻤﻠﯽ از جمله بیماری های روانی است که می تواند تحت تأثیر عوامل فرهنگی بروز یابد؛ بنابراین شناسایی مسائل خاص فرهنگی مرتبط با نشانه های این اختلال، از اهمیت بالینی ویژه ای برخوردار است. بیشترین اثرات فرهنگی بر اختلال وسواس فکری -عملی به ترتیب ناشی از باورهای نادرست مذهبی ، روابط خانوادگی، واکنش اعضای خانواده و هیجانات ، هنجارها و دیدگاه های اجتماعی نسبت به افراد و نیز سایر باورها و نگرانی های خاص فرهنگی است. بنابراین توجه به مسائل فرهنگی خانواده و جامعه بیماران، جهت درمان اختلالات وسواس فکری- عملی امری ضروری است.
نقش مفهوم صورت ازلی نظریه روان شناسی تحلیلی یونگ در شکوفایی فرهنگی – ادبی زنان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش مفهوم صورت ازلی نظریه روان شناسی تحلیلی یونگ در شکوفایی فرهنگی-ادبی زنان ایرانی بود. جامعه پژوهش شامل کلیه متون مربوط به مفهوم صورت ازلی نظریه یونگ و آثار فرهنگی- ادبی زنان ایرانی می باشد. نمونه پژوهش آثار اعتصامی، دانشور، بهبهانی و فرخزاد بود. روش پژوهش توصیفی– تحلیلی است. گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای و از طریق فیش برداری صورت گرفت. برای تحلیل داده ها از روش تحلیلی استفاده شد. نتایج نشان داد که طبق دیدگاه یونگ، صورت ازلی از طریق تجربیات مکرر و مشابه در زندگی پیشینیان در ضمیر ناخودآگاه جمعی به ودیعه گذاشته شده است. این صورت های ازلی به صورت های مختلف در اساطیر، رویاها و تخیلات فردی، در مذهب و هم چنین در ادبیات ظاهر می شوند. ماندگاری این کهن الگوها در اساطیر و ادبیات، به دلیل واقعی بودن آن ها است که می تواند معنای ژرف و عمیقی به زندگی انسان ها بدهد. یک نوشتار یا یک اثر ادبی با داشتن مضامین صورت ازلی است که می تواند یک مفهوم جهانی شود. بنا براین نویسندگان زن و شاعران زن با تصاویر معنایی مشترک یا همان کهن الگوهای مشابه با نماد جهانی روبرو می شوند، این ویژگی در ذهن انسان ها به طور همیشگی و جاودانه باقی می ماند.
واکاوی پدیده مادری جایگزین از منظر مادران سفارش دهنده و مادران جایگزین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال ۲۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۹۹
7 - 37
حوزههای تخصصی:
واژه جایگزینی یا میزبانی به فرآیندی اطلاق می شود که در آن یک زن، نوزادی را برای شخص یا زوج دیگری که والدین سفارش دهنده، نامیده می شوند، حمل و به دنیا می آورد. هدف اصلی پژوهش حاضر، واکاوی پدیده مادری جایگزین از منظر مادران سفارش دهنده باروری و مادران جایگزین است. روش مورد استفاده در این مطالعه کیفی و نظریه زمینه ای است. مشارکت کنندگان از دو گروه مادران جایگزین (12 نفر) و مادران سفارش دهنده (10 نفر) تشکیل شده است. مشارکت کنندگان از طریق مراکز پزشکی، معرفی و سپس مورد مصاحبه قرار گرفتند. مقوله های محوری به دست آمده در پدیده مادری جایگزین از دید مادران سفارش دهنده عبارت اند از: مثلث خانواده، مادری و همسری، بی پاسخ ماندن درمان های قبلی، تداوم نسل و داشتن فرزند ژنتیکی، تعاملات و ارتباطات در جایگزینی، استرس و نگرانی از عدم تحویل نوزاد ، تقلیل دادن نقش جایگزین به حامل بودن، تأکید بر ژنتیک، کنترل و مدیریت بارداری، تداوم هویت مادری و ادراک خانواده کامل. مقوله هسته به دست آمده در گروه مادران سفارش دهنده: عبارت است از: اثبات هویت مادری. مقوله های محوری به دست آمده از دید مادران جایگزین در مورد پدیده مادری جایگزین عبارت اند از: مشکلات و نیاز مالی شدید، محدودیت اقتصادی اجتماعی، تجربه بارداری آسان، آشنایی قبلی با جایگزینی، انجام کاری بزرگ و ماندگار، خنثی سازی بارداری، تعاملات با مادر اصلی، تسلیم پزشک شدن، انتظارات در مسیر جایگزینی. مقوله هسته به دست آمده در گروه مادران جایگزین عبارت است از: احساس دوگانه ارزشمند بودن یا احساس پشیمانی و رها شدگی.
مطالعه مشارکت سیاسی زنان بلوچ با توجه به قشربندی اجتماعی منطقه بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
112 - 83
حوزههای تخصصی:
در هر جامعه ای، مشارکت سیاسی گروه های اجتماعی بر پایه ساختارهای اجتماعی و فرهنگی آن جامعه شکل می گیرد که مشارکت را معقول یا سنتی می کند. مشارکت سیاسی زنان بلوچ نیز بر همین پایه شکل گرفته است. در مطالعه پیش رو با نگاهی به این پرسش که نظام قشربندی بلوچستان، چگونه مشارکت سیاسی زنان بلوچ را تحت الشعاع قرار داده است، مشارکت سیاسی زنان بلوچ با توجه به قشربندی های اجتماعی بررسی می شود. این پژوهش با روش زمینه ای و تکنیک مصاحبه نیمه ساختاریافته و نمونه گیری هدفمند، درباره یازده زن و مرد بلوچ انجام گرفت. اهداف عمده پژوهش عبارت اند از گره گشایی مسائل و معضلات مشارکت سیاسی منطقه بلوچستان، شناسایی تأثیر عملکرد مشارکت سیاسی بر فرایند قشربندی اجتماعی سیستان و بلوچستان و دستیابی به راهکارهایی عملی و دقیق برای مشارکت سیاسی زنان استان تا در راهبردها و چشم اندازهای توسعه ای کشور به کار گرفته شود. یافته های پژوهش نشان می دهد مشارکت سیاسی زنان بلوچ تحت الشعاع قشربندی های اجتماعی بلوچستان قرار گرفته است. با وجود اینکه عوامل زمینه ای مانند مردسالاری، جامعه پذیری جنسیتی، انگاره های مذهبی و پیشینه های تاریخی و ذهنی مشابه هستند، مشارکت زنان با توجه به قشربندی های اجتماعی هر بخش از منطقه بلوچستان شکل گرفته است. قشربندی های اجتماعی عبارت اند از: قشربندی طایفه ای در شمال بلوچستان، قشربندی کاست طبقاتی در مرکز و جنوب بلوچستان، و قشربندی اقتصادی و طایفه ای در ساحل بلوچستان. این قشربندی ها درمجموع، نه تنها بر مشارکت سیاسی زنان، بلکه بر مشارکت همه مردم منطقه تأثیر گذاشته است.
ارزیابی کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی نوع I (زنان زیر 50 سال)
حوزههای تخصصی:
اختلال دوقطبی که قبلاً به عنوان افسردگی- شیدایی شناخته می شد، یک اختلال خلقی است که با دوره های افسردگی و دوره های شادی غیرطبیعی مشخص می شود. با توجه به شیوع بالای این بیماری در زنان، تحقیق حاضر با هدف ارزیابی کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی نوع I در زنان زیر پنجاه سال انجام شد. جهت انجام تحقیق، ابتدا ویژگی های فردی شرکت کنندگان موردبررسی قرار گرفت، سپس جهت ارزیابی کیفیت زندگی، از پرسشنامه WHOQOL-BREF استفاده شد. جامعه آماری پژوهش حاضر، 50 زن بیمار بود که بر پایه معیارهای DSM-IV-TR مبتلا به اختلال دوقطبی نوع I بوده و به مراکز مشاوره و درمانی شهر تهران در سال 1402 مراجعه کرده بودند و به روش نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند. همچنین جهت مقایسه ی این گروه با افراد سالم جامعه، یک گروه (50 نفر) از بین همراهان بیماران و کارکنان مراکز مشاوره انتخاب و نتایج با استفاده از آزمون T مستقل در نرم افزار SPSS تحلیل شد. بر اساس یافته های تحقیق حاضر، امتیاز کیفیت زندگی برای گروه سالم معادل 78 و بالاتر از سطح متوسط (µ=50) بود که نشان می دهد درمجموع گروه سالم، از کیفیت زندگی بهتری برخوردار هستند. در مقابل در گروه بیمار امتیاز کیفیت زندگی معادل 36 به دست آمد که کمتر از سطح متوسط بوده و حاکی از کیفیت زندگی نامطلوب گروه بیمار است. این اختلاف ازنظر آماری نیز معنی دار بود.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت ورزی و درمان مثبت نگر بر خوشبینی و رضایتمندی از زندگی زنان درگیر تعارض در سال های اول زندگی مشترک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فصلنامه فرهنگی - تربیتی زنان و خانواده سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۲
195 - 215
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل تعیین کننده ی سلامت خانواده، خوشبینی و رضایتمندی از زندگی است. هدف این تحقیق مقایسه اثر بخشی درمان مبتنی بر شفقت ورزی و درمان مثبت نگر زنان درگیر تعارض است که حداکثر پنج سال تجربه زندگی مشترک داشته اند. طرح تحقیق نیمه تجربی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری زنان درگیر تعارض شهر مشهد در فروردین ماه 1401 بود که به دادگاه خانواده و شورای حل اختلاف مشهد مراجعه کرده بودند. از جامعه آماری تعداد 45 نفر به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش 1 تحت درمان متمرکز بر شفقت، گروه آزمایش 2 تحت درمان مثبت نگر طی 8 جلسه 1 ساعته قرار گرفته و گروه گواه تا پایان تحقیق، مداخله ای دریافت نکردند. ابزارهای تحقیق پرسشنامه رضایت از زندگی انریچ (1989) و پرسشنامه خوشبینی شی یر و کارور (1994) بود. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری تحلیل شدند. نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر شفقت ورزی و درمان مثبت نگر بر خوشبینی و رضایتمندی از زندگی زنان گروه هدف با ضریب اطمینان (95/0) اثر بخش بود. بر این اساس می توان نتیجه گرفت درمان مبتنی بر شفقت ورزی و درمان مثبت نگر می توانند به عنوان مداخلات تکمیلی در جهت کاهش مشکلات روانشناختی و بهبود کیفیت زندگی زنان درگیر تعارض زناشویی به کار گرفته شوند.
تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تمایزیافتگی خود و باورهای غیرمنطقی زنان دارای تعارضات زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۹)
99 - 123
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین تأثیر درمان پذیرش و تعهد بر تمایزیافتگی و باورهای غیرمنطقی زنان دارای تعارضات زناشویی بود. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش شناسی در زمره پژوهش های نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان دارای تعارضات زناشویی شهر تهران در سال 1399 بود که از این بین تعداد 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه، تمایزیافتگی خود اسکورون و فریدلندر (۱۹۹۸)، پرسشنامه تعارض زناشویی (R-MCQ) و باورهای غیرمنطقی جونز (IBT) استفاده شد. پس از جمع آوری اطلاعات با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-23 و روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری (MANCOVA) تحلیل شدند. نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد، بین مؤلفه های واکنش پذیری عاطفی؛ جایگاه من؛ گریز عاطفی و هم آمیختگی با دیگران، همچنین توقع تائید از دیگران؛ انتظار بیش ازحد از خود؛ سرزنش خود؛ واکنش همره با ناکامی؛ بی مسئولیتی هیجانی؛ بیش دلواپسی اضطرابی؛ اجتناب از مشکل؛ وابستگی؛ درماندگی برای تغییر و کمال گرایی پس از تعدیل اثرات پیش آزمون در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت وجود دارد که این مقدار تفاوت نیز ازنظر آماری معنادار (05/0 ≥ p) است. بدین معنی که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تمایزیافتگی خود و افکار غیرمنطقی در زنان دارای تعارضات زناشویی مؤثر بوده است. نتیجه آنکه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد میتواند به عنوان روشی مفید جهت بهبود تمایزیافتگی خود و باورهای غیرمنطقی زنان دارای تعارضات زناشویی مورد استفاده قرار گیرد.
مطالعه فرآیند بهبود کیفیت زندگی خانوادگی زنان مبتلا به ام اس در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
123-142
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف تحلیل کیفیت زندگی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس در جامعه ایران و با استفاده از رویکرد گراندد تئوری انجام شده است. برای این منظور با استفاده از نمونه گیری نظری، 13 زن مبتلا به ام اس انتخاب شدند که در نیمه اول سال 1397-1398 به بیمارستان سینا در تهران مراجعه کرده بودند. جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. داده ها هم زمان با جمع آوری با استفاده از روش مقایسه ی مداوم (رویکرد کوربین و اشتراوس 2008) مورد تحلیل قرار گرفتند. بر پایه تعاملات و روابط مفهومی شش فرآیند پدیدار شد که به ترتیب وقوع عبارت بودند از : جستجو و یافتن درمان، تغییر در کرامت ادراک شده، کشمکش برای حفظ داشته ها یا کسب مجدد، جستجو برای تکیه گاه و حمایت، تلاش برای رسیدن به ثباتی مطلوب و معنا یابی مجدد کرامت. طبقه زمینه ای این نظریه شامل عوامل موثر اجتماعی بود که شامل طبقات میانی دانایی خانواده بیماران، دانایی کادر مراقبتی، آگاهی از نیازهای اجتماعی بیماران، اعتقادات و باورهای اجتماعی و وضعیت مالی خانواده بیماران بود. در این مطالعه طبقه اصلی عوامل موثر فردی به عنوان عوامل میانجی گر شناسایی شدند که شامل طبقات میانی دانایی بیماران، اعتقادات و باورهای بیماران و مسائل مالی بیماران بود.
تجارب زیسته زنان مبتلا به اختلال میل/ برانگیختگی جنسی؛ یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
145-167
حوزههای تخصصی:
درک بیشتر از اختلال میل/ برانگیختگی جنسی با استفاده از بررسی تجارب این بیماران سرنخ های زیادی را برای پیدا کردن آنچه این اختلال را به وجود می آورد و آنچه برای درمان به آن نیاز است، در اختیار می گذارد. بدین منظور پژوهش حاضر با هدف بررسی تجارب زیسته زنان مبتلا به اختلال میل/ برانگیختگی جنسی انجام شد. طرح پژوهش کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی صورت گرفت. مشارکت کنندگان شامل 30 نفر از زنان مبتلا به اختلال میل/ برانگیختگی جنسی مراجعه کننده به مراکز خدمات روان شناختی شهر اصفهان بودند که به روش مبتنی بر هدف و بر اساس قانون اشباع داده انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه حضوری نیمه ساختاریافته بود. بر حسب نتایج، تجارب این بیماران در 5 مقوله محوری عوامل فردی با مضامین اصلی (ویژگی های روان شناختی، نگرش های ناکارآمد و فقدان مهارت)، ناکارآمدی زندگی زناشویی با مضامین اصلی (فرایند ازدواج، تعارضات زناشویی، همسر بازدارنده و ناهخوانی جنسی)، عوامل محیطی اجتماعی با مضامین اصلی (عوامل فرهنگی اجتماعی، تاریخچه رشدی و سبک زندگی ناسالم)، پیامدها و ملاحظات درمانی (با مضامین اصلی موانع و محدودیت های درمان، عوامل تسهیل گر و انتظارات و خواسته های درمانی) به دست آمد.
مردسالاری اسطورههای یونانی و تأثیر آن بر مدرنیته
منبع:
پژواک زنان در تاریخ سال ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
57-73
حوزههای تخصصی:
بررسی فقهی نکاح موقت طفل ازسوی ولیّ قهری با قصد ایجاد محرمیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۱
123 - 143
حوزههای تخصصی:
از جلوه های ولایت ولی برطفل، اجرای صیغه نکاح بر اوست. این نکاح گاهی با اجل کوتاه و فقط برای محرمیت فرد ثالث با یکی از زوجین واقع می شود. باتوجه به فقدان قصد ولیّ به وقوع زوجیت بین متعاقدین و نیز عدم امکان تمتع از طفل و همچنین لحاظ نظریه اشتراط مصلحت، عقد موقت طفل با چالش هایی مواجه است که برخی از آن عبارتند از: آیا چنین نکاحی به لحاظ عدم قصد وقوع زوجیت بین طفل و طرف دیگر، صحیح به شمارمی آید؟ آیا بالحاظ غرض استمتاع از عقد موقت و عدم قابلیت طفل نسبت به آن، وقوع عقد موقت بر طفل با اجل محدود صحیح است؟ در فرض مثبت بودن پاسخ ها، آیا بهانه محرمیت فرد ثالث و یکی از متعاقدین، می تواند مصلحت را تأمین نماید؟ دراین شرط، مصلحت نسبت به چه کسی اراده شده است، طفل یا خانواده او؟ باتوجه به طفل بودن یکی از زوجین یا هردو، مصلحت چه معیاری دارد و مرجع تشخیص مصلحت چه کسی است؟ براین اساس، پژوهش حاضر باهدف بررسی صحت یا فساد نکاحِ طفل با قصد محرمیت شخص ثالث و یکی از طرفین نکاح و پاسخ به چالش های آن به شیوه تحلیلی- اسنادی انجام شد. اطلاعات پژوهش با تتبع در منابع، ادله و آراء فقهای امامیه جمع آوری و تحلیل گردید. نتایج نشان داد که از نظر فقدان قصد زوجیت و نیز بنابر نظرآن دسته از فقها که ذات عقد موقت را فقط تمتع می دانند، صحت این عقد دچار مشکل است. در مورد مصلحت و توابع آن، حکمت ولایت، سیره عقلا و متشرعه و ادله نقلی موجود، دال بر محوریت مولی علیه و تمرکز بر حفظ غبطه اوست و ولیّ، با در نظرگرفتن شرایط کودک، متولی تشخیص آن است. رعایت مصلحت کودک در عقد نکاحی که با این هدف اجرا می شود همواره باچالش های مهمی روبروست، درحالیکه صحت عقد منوط به مصلحت کودک است.
پیش بینی کارکرد خانواده و شیوه های تربیتی فرزندان بر اساس میزان استفاده والدین از رسانه های جمعی و شبکه های ارتباط مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روابط سالم و متقابل درون خانواده ها باعث می شود که فرزندان مهارت های زندگی را بیاموزند و در شرایط بحرانی احساسات و هیجانات خود را به نحو مطلوب کنترل نمایند. هدف از انجام پژوهش حاضر، پیش بینی کارکرد خانواده و شیوه های تربیتی فرزندان بر اساس میزان استفاده از رسانه های جمعی و شبکه های ارتباط مجازی بود. این مطالعه از نوع توصیفی–همبستگی بود. جامعه آماری شامل زنان و مردان متأهل ساکن شهر قم در رده سنی 30-50 سال بود که حداقل یک فرزند داشتند که از بین آنها با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 386 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه سبک های فرزندپروری بامریند (1978)، پرسشنامه کارکرد خانواده FAD و پرسشنامه محقق ساخته میزان استفاده از رسانه های جمعی و شبکه-های ارتباط مجازی بود. برای تحلیل داده ها از تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته ها نشان داد بین کارکرد خانواده و میزان استفاده از رسانه های جمعی و شبکه های ارتباط مجازی رابطه معکوس و معناداری (048/0P=) وجود دارد. همچنین بین شیوه تربیتی سهل گیرانه فرزندان (041/0P=) و شیوه های تربیتی مستبدانه و مقتدرانه فرزندان (01/0P=) با میزان استفاده از رسانه های جمعی و شبکه های ارتباط مجازی رابطه معناداری وجود دارد. یافته های پژوهش اهمیت میزان استفاده والدین از رسانه های جمعی و شبکه های ارتباط مجازی و نقشی که در شیوه های فرزندپروری و تعاملات خانواده دارد را متذکر شده که رهگشای یاوران خانواده برای راهنمایی و اصلاح شیوه های تربیتی فرزندان و عملکرد خاناوده می باشد.
اثربخشی درمان مبتنی بر کرامت انسانی بر افسردگی و سازگاری زوجی زنان خیانت دیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بررسی میزان اثر بخشی کرامت درمانی بر کاهش افسردگی و افزایش سازگاری زوجی، زنان آسیب دیده از پیمان شکنی همسر را هدف اصلی قرار داده است. پژوهش حاضر از نظر هدف تحقیق کاربردی است و از نظر روش تحقیق یک مطالعه شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه زنان متاهلی که براثر پیمان شکنی همسران خود دچار افسردگی شده و سازگاری زناشویی آنان کاهش یافته است، شامل می شود که جهت درمان به کلینیک های شهر مشهد مراجعه نموده اند. بدین منظور نمونه ای به اندازه 16 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و با توجه به ملاکهای ورود و خروج از کل کلینیک های مشهد انتخاب شدند و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش گواه (هر گروه 8نفر) قرار گرفتند. پرسشنامه های افسردگی بک نسخه دوم و سازگاری زوجی اسپانیر به عنوان ابزار محقق، برای اندازه گیری متغیرهای وابسته، استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل توصیفی داده ها از میانگین، انحراف معیار و برای تحلیل استنباطی از تحلیل کوواریانس تک متغیره و چند متغیره استفاده شد. داده های حاصل از اجرا نشان داد که پرتکل کرامت درمانی معنوی اسلامی بر کاهش افسردگی زنان آسیب دیده از پیمان شکنی همسر و سازگاری زوجی آنان اثر مثبت دارد (001/0>p).
نقش میانجی امید به زندگی و تاب آوری در رابطه بین ترس از کرونا و صمیمیت عاطفی زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۸)
128 - 155
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین نقش میانجی امید به زندگی و تاب آوری بین ترس از کرونا و صمیمیت عاطفی در زنان متأهل بود. پژوهش حاضر توصیفی، از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه زنان متأهل شهر شیراز در سال 1400 بودند. که از بین آن ها 300 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به ابزارهای پژوهش، شامل مقیاس ترس از کرونا آهورسو و همکاران (2020)، پرسش نامه صمیمیت زوجین اولیاء (1385)، مقیاس امید به زندگی اسنایدر و همکاران (1991) و مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد امید به زندگی نقش میانجی معناداری در ارتباط بین ترس از کرونا و تاب آوری دارد. با این حال، امید به زندگی نقش میانجی معناداری در ارتباط بین ترس از کرونا و صمیمت عاطفی ندارد. همچنین تاب آوری نقش میانجی معناداری در ارتباط بین امید به زندگی و صمیمیت عاطفی، امید به زندگی و صمیمت عاطفی و ترس از کرونا و صمیمیت عاطفی دارد (052/0- = β، 012/0>P)براساس یافته های پژوهش لازم است که در رابطه با عوامل زیربنایی مانند امید به زندگی و تاب آوری که موجب اثرگذاری بر رابطه صمیمانه بین زوجین می شود مداخله صورت گیرد تا نسبت به ارتقاء هماهنگی خانوادگی و اجتماعی اقدام شود.