فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۶٬۵۰۷ مورد.
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
259 - 281
حوزههای تخصصی:
رفتارهای قلمروی یکی از رفتارهای مهم و تأثیرگذار در ارتباط با محیط و استفاده از آن محسوب می شوند. لذا تطابق این رفتارها با فضا می تواند به افزایش کیفیت محیط و استفاده بهتر از آن منجر شود. پژوهش حاضر در راستای مطالعه رفتار قلمروی زنان در فضاهای عمومی، در پی شناسایی مفهومی با عنوان «قلمروهای شبه خصوصی» و دستیابی به ویژگی های آن است که مطابق با پیش فرض پژوهش، سازگار با رفتار قلمروی زنان بوده و با ترجیحات فضایی آنان در عرصه های عمومی هم راستاست. پس از مطالعات کتابخانه ای و تبیین ادبیات تحقیق، از مطالعات میدانی به روش کیفی و ابزار مصاحبه و گفت و گوهای زمینه ای برای رسیدن به اهداف تحقیق استفاده شده است. در واقع به منظور تبیین مفهوم قلمرو شبه خصوصی و شاخص های آن، نظرات زنان با ویژگی های مختلف در ارتباط با ترجیحات فضایی و رفتار قلمروی آنان در فضاهای عمومی جمع آوری شده و تحلیل کیفی یافته ها به صورت کدگذاری و در بستر نرم افزار Atlas.ti8 انجام گرفته است. بر این اساس، با شناخت رفتار قلمروی زنان، مفهوم «قلمرو شبه خصوصی» به صورت قلمرویی نه کاملاً خصوصی و نه عمومی تعریف شده است، که ضمن قرارگیری در یک عرصه عمومی، با داشتن ویژگی هایی نزدیک به قلمروهای خصوصی و شباهت بیشتر به آنان، عمومیت کمتری را دارد. این قلمروها ویژگی هایی دارند از قبیل خلوت و دنج بودن نسبی، جداسازی نسبی فضا با حد و مرزهای بصری و غیر بصری، کاهش میزان دسترسی به فضا نسبت به قلمرو عمومی و غیره که در تطابق با رفتار قلمروی زنان در فضاهای عمومی است و شرایط مورد نیاز برای حضورشان را در فضا فراهم می کند.
بازتاب تغییر ذهنیت عامه نسبت به زن در سازمان فضایی مسکنِ معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۴۴)
19 - 68
حوزههای تخصصی:
اهمیت خانه نه تنها به عنوان سرپناه بلکه محیطی برای شکل گیری فعالیت های اجتماعی به منظور تأمین نیازهای مادی و غیرمادی بر کسی پوشیده نیست. در این میان زنان به عنوان عضوی از خانواده که در خانه زندگی می کنند باعث پدید آمدن تغییراتی در سازمان فضایی مسکن شده اند. جنس این تغییر به گونه ای است که نمود ظاهری و پنهانی خود را در فضاهای مسکن به همراه دارد. تأثیر تغییر جایگاه زنان در جامعه و نگرش نسبت به آن ها در سازمان فضایی مسکن، مسئله-ای است که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است. روند این پژوهش به صورت اکتشافی می باشد، که با شناخت و دوره بندی و تحلیل آنها با ماهیتی کیفی به تبیین یافته ها پرداخته است. سنجش مؤلفه های سازمان فضایی مسکن بر روی هر یک از گونه بندی های مسکن، نشان از تغییرات زیاد همسو با نگرش و ذهنیت مردم عامه نسبت به زنان دارد. نتایج نشان می دهند که با حرکت از مسکن تاریخی به سوی مسکن معاصر، شاهد 1- تغییر موقعیت یک فضا در سازماندهی فضایی مسکن، 2- حذف یا اضافه شدن فضاها در سازماندهی فضایی، 3- ترکیب یک فضا با فضاهایی دیگر و 4- تغییر در کالبد فضا و نوع ارتباط با فضاهای پیرامون در بخش های برجسته سازمان فضایی مسکن هستیم.
شناسایی چالش ها و فرصت های اقتصاد دیجیتال در توسعه کسب وکارهای خانگی زنان روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
780 - 806
حوزههای تخصصی:
دنیای مدرن در حال حاضر اولین گام را به سوی یک واقعیت اساسی فناوری، یعنی اقتصاد دیجیتال برداشته است. بازار کار جهانی مدرن، یک سیستم پیچیده چندجزئی و پویا تحت تأثیر دائمی فناوری اطلاعات است و مستلزم تغییراتی در محتوای فرایند کار، سازمان دهی آن، ساختار اشتغال و روابط اجتماعی و کار است. با توجه به اهمیت این موضوع، شناسایی فرصت ها و چالش های اقتصاد دیجیتال در مشاغل روستایی حائز اهمیت است. این پژوهش با این هدف به شیوه توصیفی، از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختارمند به تدوین و اعتباریابی چارچوبی مفهومی با روش تحلیل مضمون پرداخته است. جامعه آماری شامل خبرگان و صاحب نظران و صاحبان مشاغل روستایی هستند که از بین آن ها دوازده نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در این مطالعه مشارکت کردند. میزان پایایی تحلیل مصاحبه ۷۹ درصد است. برای تأمین روایی پژوهش نیز نمونه آماری از افرادی انتخاب شدند که از دانش و تخصص لازم در بستر پژوهش برخوردار باشند. همچنین مداخله محققان در تحقیق به حداقل برسد و نیز نتیجه کدگذاری به تعدادی از خبرگان ارجاع و تأیید نهایی آن ها در خصوص چارچوب استخراجی اخذ شود. یافته های پژوهش نشان می دهد مفاهیم در قالب دو مضمون اصلی فرصت ها و چالش ها است که فرصت ها با پنج مضمون شامل قابلیت شبکه سازی، همگرایی فناوری با اهداف اقتصادی، مشتری محوری جهانی، ارزش آفرینی شغلی، تاب آوری مشاغل و چالش ها در قالب پنج مضمون شامل شکاف های فرایندی دیجیتال، ایجاد اقتصاد سیاه برای مشاغل روستایی، اثرات نامطلوب اجتماعی، جنبه های فرهنگی، مخاطرات فناورانه و فرصت ها دسته بندی شده اند.
خطر جدی جان مادر حامل؛ از مرجع تشخیص تا کیفیت تشخیص (جستاری انتقادی در مرجع و کیفیت تشخیص خطر در ماده 56 قانون حمایت از خانواده)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره ۱۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۰)
94 - 113
حوزههای تخصصی:
سقط جنین از جمله موضوعات اثرگذار در سطوح مختلف خانواده است. قانونگذار در مهرماه سال 1400 با وضع قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت طی ماده 56 به موضوع سقط درمانی پرداخته و سه مورد کلی را به عنوان جواز سقط معرفی نموده است. بند «الف» قانون مذکور به عنوان نخستین مجوز سقط مقرر می دارد: «در صورتی که جان مادر به شکل جدی در خطر باشد و راه نجات مادر منحصر به سقط جنین بوده و سن جنین کمتر از چهار ماه باشد و نشانه ها و امارات ولوج روح در جنین نباشد.» قانونگذار در بند مذکور تلاش کرده است که جواز سقط درمانی را منوط به «خطر جدی جان مادر» نماید. لکن قانون پیش گفته با دو اشکال فنی مواجه است. اشکال اول به مرجع تشخیص «خطر جدی برای جان مادر» بازمی گردد؛ چه مقامی عهده دار تشخیص آن خطر است؟ اشکال دوم به کیفیت تشخیص «خطر جدی برای جان مادر» بازمی گردد؛ آیا مقام عهده دار برای تشخیص خطر، لازم است با یقین یا اطمینان به تشخیص مورد نظر برسد یا ظهور خوف عقلائی کفایت می کند؟ با تتبع در ماده 56 می توان دریافت که قانونگذار، اصطلاح «اطمینان» را برای تشخیص خطر برگزیده است. لکن اصطلاح اطمینان دارای مفهومی نزدیک به یقین است که موجب بی اثر شدن بند «الف» ماده مذکور می شود. در پژوهش حاضر تلاش شده است با روش توصیفی- تحلیلی و بر پایه تضارب آراء فقهی، حقوقی و پزشکی ثابت شود؛ مقام عهده دار برای تشخیص خطر، پزشک متخصص است که می تواند بر پایه خوف عقلائی اعلام نظر نماید.
طراحی مدل ساختاری اعتیاد به آرایش در زنان متأهل بر اساس اختلال بد شکلی بدن، عزت نفس جنسی و هوش بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
65 - 78
حوزههای تخصصی:
هدف: اعتیاد به آرایش و عوامل مرتبط با آن، تا کنون شناسایی نشده و مجهول مانده است؛ بنابراین، مطالعه حاضر با هدف طراحی مدل ساختاری اعتیاد به آرایش در زنان متأهل براساس اختلال بدشکلی بدن، عزت نفس جنسی و هوش بدنی انجام شد.
روش : روش پژوهش همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. نمونه آماری تحقیق شامل 200 نفر (18 تا 50 سال) از مراجعه کنندگان به سالن های آرایشی شهرستان میاندوآب در سال 1401 بودند، که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه اعتیاد به آرایش اسمیت و همکاران ، مقیاس اختلال بدشکلی بدن ربیعی و همکاران، مقیاس عزت نفس جنسی زینا و اسچوارز و مقیاس هوش بدنی اندرسون استفاده شد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و آزمون سوبل و بوت استراپ در بستر نرم افزار آماری SPSS (نسخه 21) و AMOS مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: اثر مستقیم هوش بدنی (44/0-)، عزت نفس جنسی (36/0-) و اختلال بدشکلی بدن (45/0) در برآورد اعتیاد به آرایش معنی دار به دست آمد. اثر غیرمستقیم اختلال بدشکلی بدن (14/3=t-value) و عزت نفس جنسی (81/2-=t-value) با نقش واسطه ای هوش بدنی بر میزان اعتیاد به آرایش معنی دار مشاهده شد که در مجموع 41 درصد از واریانس اعتیاد به آرایش از طریق متغیرهای مدل تبیین شدند. با توجه به نقش متغیرهای مطالعه در تبیین مدل ساختاری اعتیاد به آرایش، به نظر می رسد با تقویت عزت نفس جنسی و هوش بدنی و با کاهش علایم اختلال بدشکلی می توان اعتیاد زنان را نسبت به آرایش بهبود داد.
ریشه های طلاق در دو دهه 1380 و 1390 با تأکید بر روش کیفی تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۵)
15 - 34
حوزههای تخصصی:
هدف: تغییرات دهه های گذشته ، خانواده را با چالش های جدیدی روبه رو کرده و مفاهیم سنتی زندگی خانوادگی در معرض تهدید قرار گرفته است. جامعه ایران نیز از این تغییرات مستثنی نبوده و در سالهای اخیر بر میزان طلاق افزوده شده است؛ اما به دلیل سرعت تغییرات، ریشه های طلاق با دهه های گذشته تا حدودی متفاوت است.
روش : روش منتخب شیوه ی کیفی - تطبیقی است و با استفاده از تکنیک مصاحبه نیمه ساختار یافته با 32 زوج در حال جدایی در هر دهه ۱۳۸۰ و ۱۳۹۰ اطلاعات جمع اوری شد . اطلاعات در دهه 1380 از زوجینی که به دادگاه خانواده ونک تهران مراجعه کرده بودند و اطلاعات جامعه مشارکت کننده در دهه 1390 از مراجعان به دفتر یکی از وکلای پایه یک دادگستری به دست آمد.
یافته ها: ۴ مقوله اصلی اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و شخصیتی ، فردی و تعدادی مقوله فرعی در هر دهه شناسایی شدند.
مقولات اصلی در هر دو دهه 1380 و 1390 یکسان است ؛ ولی در دهه1390، بعضی از مقولات فرعی مثل خیانت زنان مطرح است که در دهه 1380 وجود نداشت و بعضی از مقولات فرعی مهم در دهه1380 به دلیل فرسایش اهمیت خانواده و کاهش نقش میانجیگری خانواده های ریشه ای، در دهه 1390 از رواج افتاده است، مثل دخالت های خانواده های ریشه ای .
نتیجه گیری: نتایج حاصل گویای آنست که فردگرایی رو به افزایش است، دوری از اعتقادات مذهبی، کاهش اهمیت و کارکرد خانواده در همه ابعاد از جمله موارد تغییرات است.
تحلیل وضعیت مهارت های زندگی شهروندان تهرانی با تأکید بر جنسیت (مقایسه مهارت های زنان و مردان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل وضعیت مهارت های زندگی شهروندان تهرانی به تفکیک مهارت های 18گانه زندگی و با تأکید بر مقایسه مهارت های زنان و مردان، طراحی و اجرا شده است .پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی- پیمایشی و ابزار اندازه گیری آن پرسشنامه است. جامعه آماری شامل کلیه شهروندان ساکن شهر تهران است. پرسشنامه های پژوهش از طریقgoogle form بین یک نمونه 396 نفری توزیع شد. یافته های پژوهش نشان داد، به ترتیب بهترین وضعیت مهارت در شهروندان تهرانی، در روابط بین فردی (سطح جمعی) ، نحوه گردآوری اطلاعات ، مهارت مشارکت همگانی (با میانگین های 71/3، 61/3 و 60/3) بوده، در صورتی که مهارت درک اصول آزادی، عدالت و تساوی، مهارت های مربوط به ارتباط های انسانی، مهارت تفکر خلاق (با میانگین های 26/3، 04/3 و 49/2) در وضعیت پایین تری قرار داشته و در مجموع، وضعیت کلی مهارت های زندگی شهروندان تهرانی با میانگین 33/3 کمی بیش از حد متوسط است. در زمینه مقایسه و بررسی تفاوت مهارت های شهروندان زن و مرد، نتایج آزمونT نشان می دهد، در مهارت حل مسئله، مهارت مشارکت همگانی، تفکر انتقادی، درک اصول آزادی، عدالت و تساوی، شرکت در فعالیت هایی که منافع را بهبود می بخشند، مهارت های مربوط به رعایت و به کارگیری نکات ایمنی، وضعیت زنان و مردان متفاوت است (05/0 sig < ). زنان در مهارت حل مسئله و مهارت مشارکت همگانی، وضعیت بهتری داشته ولی در درک اصول آزادی، عدالت و تساوی، شرکت در فعالیت هایی که منافع را بهبود می بخشند و مهارت های مربوط به رعایت و به کارگیری نکات ایمنی، مردان نسبت به زنان در موقعیت بالاتری قرار دارند.
مضمون شناسی خشونت زنان و مردان متأهل علیه همسران خود: معنا، دلایل و پیامدها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خشونت خانوادگی امری پیچیده است که عوامل گوناگونی در شکل گیری آن نقش دارند. با این وجود می توان این خشونت را به مثابه ی هر نوع عمل آسیب رسان از سوی همسران در نظر گرفت که موجب ایجاد مشکلاتی در روابط آنها و از دست دادن محبت،آرامش و احترام در خانواده می شود. هدف نوشتار حاضر فهم معنا، دلایل و پیامدهای خشونت خانوادگی تجربه شده از سوی همسران است. در این مطالعه، 15 نفر از زنان و مردان متأهل که در سال 1400 از اردیبهشت ماه تا تیرماه به دادگاه خانواده درشهراصفهان مراجعه کرده بودند، مشارکت داشتند. مشارکت کنندگان به صورت هدفمند و بر اساس ملاک های متأهل بودن، سکونت در اصفهان و قرار داشتن در معرض خشونت خانوادگی به ویژه از سوی همسران انتخاب شدند. داده ها بر اساس رویکرد کیفی با استفاده از مصاحبه عمیق گردآوری و به کمک «تحلیل مضمون» بررسی شد. در نهایت نتایج در هفت مضمون اصلی: «آسیب دیدگی جسمی و روانی و احساس نادیده گرفته شدن»، «تبدیل کانون محبت آمیز خانواده به کانون مشاجره» ، «ناهمسان همسری در زمینه خلق و خو و منش»، «نقش آفرینی منفی فرزندان و خانواده همسر»، «عدم قدرت تصمیم گیری و توان پاسخ دهی»، «ساختارهای تحمیلی و خشونت آفرین جامعه» و «شکل گیری چرخه متوالی و به هم پیوسته خشونت در همه ابعاد و سطوح فردی، خانوادگی و اجتماعی» دسته بندی شده است. به نظر می رسد، فهم معنای خشونت خانوادگی، در مردان و زنان به تناسب مصادیق تجربه شده متفاوت است. ازجمله پیامدهای خشونت خانوادگی شکل گیری نوعی چرخه ی مداوم خشونت بر اساس اتخاذ راهبرد انتقام گیری و تلافی جوئی است. این چرخه با عمل خشونت آمیز یک طرف شروع شده و با عکس العمل خشونت بار طرف دیگر ادامه می یابد به گونه ای که ممکن است از خشونت اخلاقی آغاز شده و به خشونت روانی، جسمی، جنسی، اجتماعی و اقتصادی تبدیل شود. به این ترتیب مهمترین پیامد خشونت خانوادگی، ادامه یافتن خشونت در یک چرخه ی متوالی و با موضوعات مختلف از حوزه فردی تا خانوادگی و اجتماعی خواهد بود.
اثربخشی زوج درمانی تلفیقی به روش دایمند بر همدلی زناشویی و صمیمیت عاطفی زوجین در سال های ابتدایی تولد فرزند اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انتقال به دوره ی والدگری غالباً با شور و نشاط و لذت فراوانی همراه است، اما این مرحله تغییرات زیادی را به دنبال دارد که می تواند کارکردهای فردی و زوجی را تحت تاثیر قرار دهد. از یک طرف تولد فرزند نشان دهنده ی تحقق رویای والدین است، از طرف دیگر می تواند به معنای تجربه لحظات دشوار و آزار دهنده ای باشد که در نتیجه تقاضاهای مراقبت و یادگیری بی پایان و سازمان دهی های مجددِ لازم به عنوان یک فرد، همسر، عضو خانواده و حرفه ای (شغلی)، حاصل شده است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی زوج درمانی تلفیقی به روش دایمند بر همدلی زناشویی و صمیمیت عاطفی زوجین در سال های ابتدایی تولد فرزند اول انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و آزمون پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش، زوجین در سال های ابتدایی تولد فرزند اول بوده که در سال 1399 به مراکز مشاوره شهرستان بهبهان مراجعه کرده بودند. نمونه پژوهش، 20 زوج بودند که به صورت نمونه گیری در دسترس و بر اساس نقطه برش پرسشنامه رضایت زناشویی کانزاس (شوم و همکاران، 1986) انتخاب و به صورت تصادفی، در دو گروه آزمایش (10 زوج) و کنترل (10 زوج) گمارده شدند. از هر دو گروه، پیش آزمونی برای تعیین وضعیت همدلی زناشویی و صمیمیت عاطفی زوجین به عمل آمد. سپس گروه آزمایشی، طی 6 جلسه 90 دقیقه ای برنامه زوج درمانی تلفیقی به روش دایمند را به صورت زوجی دریافت کردند. پس از گذشت یک ماه و نیم بعد از اتمام درمان، آزمون پیگیری در هر دو گروه اجرا شد. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه همدلی زناشویی (جولیف و فارینگتون، 2006) و پرسشنامه ارزیابی شخصی صمیمیت (شِیفر و السون، 1981) بود. داده ها با روش تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بنفرونی تحلیل شد. نتایج نشان داد که در متغیرهای همدلی زناشویی و صمیمیت عاطفی، افزایش معناداری در نمرات پس آزمون و پیگیری گروه آزمایش رخ داده است. این تفاوت با در نظر گرفتن سطح 05/0 >p معنادار می باشد. با توجه به نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت که از جمله رویکردهای مؤثر برای کاهش مشکلات و ناهماهنگی های زناشویی ناشی از زایش نخستین فرزند، رویکرد زوج درمانی تلفیقی به روش دایمند است که می توان از این رویکرد به عنوان یک الگوی درمانی و نیز یک الگوی آموزشی به منظور پیشگیری از تعمیق تعارضات و نیز بهبود روابط زوج ها در قالب درمان های زوجی و یا کارگاه های آموزشی بهره گرفت
تبیین علّی کمال گرایی دختران بر اساس صفات تاریک شخصیت، خود ارزشمندی مشروط و خودکارآمدی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کمال گرایی مشکلی گسترده و شدید در بین نوجوانان است و یکی از اهداف پژوهش های روان شناسی، شناسایی متغیرهای مرتبط با آن است. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین صفات تاریک شخصیت، خود ارزشمندی مشروط و کمال گرایی دختران با واسطه گری خودکارآمدی تحصیلی انجام شده است. روش اجرای آن توصیفی و طرح پژوهش، همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. کلیه دانش آموزان دختر دوره دوّم متوسطه شهر ارومیه در سال تحصیلی 1401-1400 جامعه آماری پژوهش را تشکیل می دادند که با روش نمونه گیری، تصادفی خوشه ای چند مرحله ای تعداد 204 نفر به عنوان نمونه مورد پژوهش انتخاب شدند. از مقیاس صفات تاریک شخصیت جونز و پالهاوس (2014)؛ مقیاس خود ارزشمندی مشروط کراکر و همکاران (2003)؛ مقیاس خودکارآمدی تحصیلی پاتریک، هیکس و رایان (1997) و مقیاس کمال گرایی فراست و همکاران (1990) برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد و داده ها به روش مدل یابی معادلات ساختاری و استفاده از نرم افزار LISREL تحلیل شد که نتایج نشان داد صفات تاریک شخصیت، خودارزشمندی مشروط و خودکارآمدی تحصیلی به صورت مستقیم با کمال گرایی دانش آموزان رابطه دارد. همچنین، صفات تاریک شخصیت و خود ارزشمندی مشروط به صورت غیرمستقیم و از طریق خودکارآمدی تحصیلی با کمال گرایی دانش آموزان رابطه دارند. نتایج پژوهش از نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی در روابط علی صفات تاریک شخصیت و خود ارزشمندی مشروط با کمال گرایی حمایت می کند.
تبیین جامعه شناختی تعیین کنندگان مؤثر بر سلامت اجتماعی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سلامت اجتماعی زنان عاملی بسیار مهم در شکل گیری بسترها و فرصت های رشد و توسعه هر جامعه ای است. در واقع رشد و تعالی هر جامعه ای در گرو جنبه های گوناگون سلامت آن جامعه، به ویژه ابعاد جسمی، روانی و اجتماعی می باشد. هدف این پژوهش تبیین جامعه شناختی تعیین کنندگان مؤثر بر سلامت اجتماعی زنان شهر بروجرد است. برای جمع آوری داده ها از روش تحقیق کمی، تکنیک پیمایش و ابزار پرسشنامه استفاده شده است. از بین جامعه مورد مطالعه، 385 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. یا فته های پژوهش حاکی از آن است که بین احساس امنیت فرهنگی، احساس امنیت اجتماعی، احساس امنیت سیاسی، احساس امنیت اقتصادی، احساس امنیت فکری و احساس امنیت هویتی با سلامت اجتماعی زنان رابطه معنی داری وجود دارد. نتایج رگرسیون چند متغیره نیز نشان می دهد که احساس امنیت به میزان 56 درصد بر سلامت اجتماعی زنان اثر می گذارد؛ به این معنا که 56 درصد از متغیر سلامت اجتماعی زنان به عنوان متغیر وابسته به واسطه متغیرهای مستقل پژوهش قابل تبیین است. با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت احساس امنیت به عنوان یک سازه جامعه شناختی مهم، اثری تعیین کننده بر سلامت اجتماعی زنان دارد. در واقع احساس امنیت جوهره و بستر اصلی سلامت اجتماعی است و بدون فراهم کردن بسترهای احساس امنیت در ابعاد اجتماعی، فرهنگی، فکری، هویتی، اقتصادی و سیاسی ، سلامت اجتماعی محقق نخواهد شد .
واکاوی نقش تربیتی زنان در محیط خانواده از منظر فرهنگ اسلامی با تأکید بر دیدگاه امامین انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
95 - 110
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش تربیتی زنان در خانواده از منظر فرهنگ اسلامی با تاکید بر دیدگاه امامین انقلاب بود. جامعه پژوهش، کلیه سخنرانی ها و کتب امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری و متون تربیتی از منظر فرهنگ اسلامی بود. نمونه پژوهش شامل سخنرانی ها و کتب امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری و مطالب مرتبط با نقش تربیتی زنان در خانواده از منظر فرهنگ اسلامی بود. روش پژوهش از نوع توصیفی_تحلیلی بود. جهت گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و به صورت فیش برداری استفاده شد. سپس داده ها به صورت تحلیل محتوا مورد بررسی قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد در فرهنگ اسلامی، خانواده نقش حیاتی در اصلاح جامعه و سامان بخشی به اندیشه و روان افراد دارد و در بین اعضای خانواده، زنان نقش برجسته ای داشته و با ایفای نقش همسری و مادری تاثیر بسزایی در تربیت اعضای خانواده دارند. هم چنین مشخص شد از منظر امامین انقلاب نقش تربیتی زنان در خانواده بنابر وظیفه همسری و مادری به دو بخش کلی نقش تربیتی و هدایت گر زنان در قبال همسران و فرزندان تقسیم می شود و زنان می توانند در خانواده تاثیر بسیار شایانی از طریق تربیت دینی، معنوی، اخلاقی و عاطفی همسر و فرزندان خود داشته باشند. بنابراین، از دیدگاه روان شناسی تربیتی، در بستر فرهنگ اسلامی و طبق نظرات امامین انقلاب، برای داشتن خانواده سالم و تربیت اعضای خانواده، باید به نقش تربیتی زنان در خانواده توجه ویژه ای شود تا بتوان از این طریق به بالندگی انسان ها و جامعه کمک شود.
اثربخشی آموزش غنی سازی زندگی زناشویی مبتنی بر هیجان در دوران بارداری بر عشق، رفتارهای فداکارانه و سواد سلامت جنسی زوج های جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فصلنامه فرهنگی - تربیتی زنان و خانواده سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۲
121 - 141
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش غنی سازی زندگی زناشویی مبتنی بر هیجان در دوران بارداری بر عشق، رفتارهای-فداکارانه و سواد سلامت جنسی زوجین جوان شهر اهوازبود. روش پژوهش حاضر، طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری تحقیق حاضر کلیه زوجین جوان دارای زن باردار 22 تا 31 ساله، مراجعه کننده به بیمارستان و مطب های خصوصی پزشکان زنان و زایمان شهر اهواز در نیمه ی اول سال 1400 بودند. ازمیان آنها30 زوج داوطلب و واجد شرایط در چهارچوب نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب و به شیوه جایگزینی تصادفی در دوگروه آزمایش و گواه (هرگروه 15زوج یا 30 نفر) گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس عشق پرشور (هاتفیلد و رپسون، 1986)، پرسشنامه رفتارهای فداکارانه (هارپر و فیگرس، 2008) و پرسشنامه سواد سلامت جنسی بزرگسالان (معصومی و همکاران، 1398) استفاده شد. برای گروه آزمایش 8 جلسه 180 دقیقه ای آموزش غنی سازی روابط زناشویی اجرا شد و در گروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری توصیفی و تحلیل کورانس یک متغیری و چندمتغیری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد آموزش غنی سازی روابط زناشویی مبتنی بر هیجان در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل، باعث بهبود عشق، بهبود رفتارهای فداکارانه و افزایش سطح سواد سلامت جنسی در زوجین جوان می شود(05/0>P). بنابراین با استفاده آموزش غنی سازی زندگی زناشویی مبتنی بر هیجان در دوران بارداری می توان سطح کیفیت و رضایت زناشویی زوجین جوان را در این مقطع خاص افزایش داد.
تدوین و اثربخشی درمان مبتنی بر هیجان بر نظم جویی شناختی هیجان و اضطراب مرگ در زنان سالمندان مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین و اثربخشی درمان مبتنی بر هیجان بر نظم جویی شناختی هیجان و اضطراب مرگِ سالمندان مبتلا به سرطان انجام شد. طرح پژوهش حاضر آمیخته( ترکیبی) بودکه در قسمت کیفی به روش روایت پژوهی و در قسمت کمی نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری باگروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه سالمندان زن مبتلا به سرطان در شهر تهران در سال 1401-1400تشکیل دادند که از این جامعه 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. تدوین بسته در قالب 10 جلسه 90 دقیقه ای انجام و ارائه شد و برای اعتباریابی آن از اعتبار محتوایی استفاده شد. ابزار پژوهش را پرسشنامه های اضطراب مرگ و تنظیم شناختی هیجان تشکیل دادند و روش تجزیه تحلیل با آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر انجام شد. نتایج پژوهش در بخش کیفی نشان داد که چهار مقوله اصلی چالش های حمایتی، چالش های جسمی و فیزیولوژیکی، چالش های معنوی و چالش ها هیجانی با نه مقوله محوری استخراج شد. سپس بر اساس مقوله های بدست آمده و مطالعات کتابخانه ای بسته مداخله مبتنی بر هیجان برای سالمندان سرطانی تدوین و اعتبار آن توسط متخصصان درمان هیجان محور مورد تأیید قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که بسته مداخله ای هیجان مدار توانست بطور معنی داری اضطراب مرگ و تنظیم منفی هیجان را کاهش و تنظیم مثبت هیجان را افزایش دهد. به علاوه بسته مداخله ای هیجان مدار پس از اجرای پس آزمون، پیگیری شد و نتایج نشان داد که تغییر محسوسی در پس آزمون بعد از دو ماه ایجاد نشده است. می توان نتیجه گرفت بسته مداخله مبتنی بر هیجان بر اضطراب مرگ و تنظیم شناختی هیجان در زنان سالمند مبتلا به سرطان اثر بخش است.
پیش بینی اعتیاد به اینترنت نوجوانان بر اساس سبک های فرزندپروری با میانجی گری سبک های دلبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی اعتیاد به اینترنت نوجوانان بر اساس سبک های فرزندپروری با میانجی گری سبک های دلبستگی انجام گرفت. روش پژوهش نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم شهرستان کاشان در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 6470 نفر بود که بر اساس جدول مورگان نمونه ای به تعداد 398 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و با پرسشنامه اعتیاد به اینترنت یانگ (1998) (IAT)، سبک های تربیتی فرزندپروری شیفر نقاشیان (1358) (PSQ) و پرسشنامه سبک دلبستگی بزرگسال هازن و شیور (1987) (AASQ) مورد ارزیابی قرار گرفتند. ارزیابی الگوی پیشنهادی با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری انجام گرفت. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر و نرم افزار AMOS استفاده شد.نتایج نشان داد که سبک فرزندپروری محبت به طور مستقیم (01/0>p) و با میانجیگری سبک های دلبستگی ناایمن اضطرابی و اجتنابی (05/0>p) بر اعتیاد به اینترنت نوجوانان اثر معنادار دارد. از طرفی، اثر مستقیم سبک فرزندپروری کنترل و با میانجیگری سبک های ناایمن دلبستگی بر اعتیاد به اینترنت نوجوانان معنادار نبود (05/0<p). با توجه به نتایج پژوهش حاضر مبنی بر رابطه سبک های فرزندپروری و اعتیاد به اینترنت نوجوانان و نقش واسطه ای سبک های دلبستگی، این یافته ها دارای تلویحات کاربردی برای روانشناسان جهت مداخله های پبشگیرانه – درمانی برای کاهش اعتیاد به اینترنت در نوجوانان است.
فراترکیب مطالعات حجاب در ایران بعد از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۵)
143 - 172
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق، فراترکیب مطالعات کیفی مرتبط با حجاب درایران بعد از انقلاب اسلامی است. قلمرو مطالعاتی پژوهش، جستجوی تعداد 811 منبع طی سال های 1357 تا 1399 در دو سایت "پرتال جامع علوم انسانی" و "پایگاه علمی جهاد دانشگاهی" بوده که درمرحله اول، 76 منبع و در مرحله دوم و نهایی 53 منبع بر اساس تطابق محتوا و کیفیت منابع و نیز اعتبار(باورپذیری) و اعتماد(اطمینان پذیری) یافته ها، گزینش و مورد بررسی قرار گرفت. در نتایج پژوهش، دو مضمون کلی «حجاب سنتی» و «حجاب مدرن» استخراج شد. در حجاب سنتی، ویژگی حجاب، کارکرد حجاب، راهکارهای تقویت حجاب، استدلالهای پشتیبان برآمده از آموزه های دینی، علل گرایش به حجاب، نحوه مواجهه با عدم رعایت حجاب در راستای تقویت تمایل به حجاب، پیامدهای بدحجابی و نحوه تصویرسازی آن در سایت های داخلی در مقابل حجاب مدرن با ابتنا بر محورهای معنابخشی چون معنای حجاب، شکل حجاب، گونه های حجاب، استدلالهای پشتیبان (نظری و تاریخی)، علل و زمینه های بدحجابی و نحوه مواجهه با آن، وضعیت حجاب و چگونگی تصویرسازی حجاب در سایت های خارجی، در دو سر یک طیف قرار گرفت. در پیوند با این مقولات، شبکه معنایی متفاوتی به تصویر کشیده شد که در پرتو روابط موجود میان سطوح مختلف آن ها «الگوی مفهومی حجاب» انتزاع شد.
روایت زنان عضو هیأت علمی مراکز عالی آموزشی و پژوهشی (در تعادل بین کار و زندگی در ایام کرونا)
حوزههای تخصصی:
کار و زندگی، دو نهاد مهم برای فرد و جامعه به شمار می آیند، و برقراری تعادل میان نقش های شغلی و خانوادگی، اهمیتی به سزا در پیشبرد موفق اهداف دارد. همه گیری جهانی کووید-19 در سال 2020 میلادی، زندگی تمام مردم را به گونه های مختلف تحت تاثیر قرار داد و با چالش هایی مختلف روبه رو کرد. زنان که همواره محور و نقطه کانونی خانواده به شمار می روند، نقش مهمی در این بحران برعهده داشتند. در این میان، زنان اعضای هیأت علمی مراکز عالی آموزشی و پژوهشی، به علت حجم فراوان وظایف حرفه ای، با دشواری هایی بیشتر برای برقراری تعادل بین نقش های شغلی و خانوادگی به ویژه در بحران کرونا مواجه بودند؛ بنابراین لزوم ثبت و ضبط خاطرات و تجربه زیسته آن ها، راهی مناسب به منظور تبیین تجربیات زنان طی زندگی در این بحران جهانی است. بحران کوید-19 این فرصت را فراهم آورد تا به تجربه زیسته زنان عضو هیأت علمی در همه گیری این بیماری پرداخت تا راهگشای آیندگان باشد. این پژوهش به روش کیفی و با انجام مصاحبه با 30 نفر از زنان عضو هیأت علمی دانشگاه ها و پژوهشگاه های تهران در ایام کرونا انجام شده، و به تحلیل محتوای کیفی مصاحبه ها پرداخته است. یافته های این پژوهش در بخش کار و زندگی ارائه گردید، به طوری که حوزه کار شامل «مدیریت زمان»، «محو شدن مرز بین خودِ شاغل و خودِ خانه دار»، «چند نقشی بودن هم زمان و فشار نقش ها»، «رسیدگی به امور عقب افتاده پژوهشی»، «اختلال در روند انجام وظایف»، و حوزه زندگی شامل «خانه نشینی ناگزیر»، «فرهنگ قرنطینه و شیوه تنها زیستن»، «رویداد تروماتیک شده»، «ترومای فرهنگی یا شوک فرهنگی»، «بازآفرینی در معنای خانه»، «تغییر شکل اوقات فراغت در خانه و فراغت آشفته مادران»، «انباشت فرسودگی ناشی از نگرانی سلامت اعضای خانواده» ظهور پیدا کرده است.
گردشنامه های زنانه: روزن به توسعه
حوزههای تخصصی:
شناخت گذشته بدون بررسی نگاه های فرا فرهنگی و بیرونی به تاریخ و فرهنگ میسر نیست، هرچند تاکنون نگاه به گردشگران و نویسندگان غربی به ایران مورد توجه و بررسی مختلف قرار گرفته، اما نگاه های زنانه در این میان، اندک و کاوش حول آنها محدود بوده است. این جستار در پی واکاوی دو نگاه زنانه (ژان دیولافوا و تانیا گریشمن) به ایران در دو مقطع عهد ناصری و دوره پهلوی است. نگرشی که از قلم دو زن و همسران خانواده هایی باستان شناس تراویده است. زنانی که تعدادشان در میان سیاحان غربی در نوع خود اندک بوده و فرصت اقامت چند ساله در ایران را یافته و بنا به شغل و ضرورت باستان شناسی، نگاهی زمانمند برای تشریح اوضاع این برهه ایران داشته اند. به علاوه سرگذشت چاپ و نشر خاطرات شان به یک آموزه قابل توجه در رشد و اندیشه بر تاریخ و فرهنگ ایران قابل تبدیل است. در ادامه، رویکرد و مفاهم کلیدی و مهم و مورد توجه آنها و نوع نگاه و واکنششان به زمانه و زمینه اقامت آنها در ایران و جهان ذهنی و زنانه که در آثارشان تجلی یافته، تصویر شده است. در نهایت، آموزه های رشد و توسعه یافتگی برای کشور و مهمتر جنس دوم و در حاشیه مانده تاریخ، و حتی کل جامعه از این مطالعه استنتاج شده است.
بازنمایی جنسیت در خبرهای ورزشی از دیدگاه جامعه شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله، بازنمایی جنسیت در خبرهای ورزشی المپیک 2020 توکیو و 2016 ریو و تحلیل آن از دیدگاه جامعه شناسی است. این تحقیق به روش پژوهش کیفی و با استراتژی تحلیل مضمون انجام شده است. جامعه آماری، کلیه مطالب روزنامه شرق سال 1395 و 1400 است. نمونه گیری آماری به صورت هدفمند انتخاب گردید که شامل 418 داده متنی (خبر، گزارش، مصاحبه و مقاله) در روزنامه شرق در بازه زمانی برگزاری هر یک از المپیک های مذکور می باشد برای سنجش روایی از روش « ممیزی کردن از سوی داور » و سنجش پایایی از روش «هولستی» استفاده شد . در تحقیق حاضر بر اساس روندی مشخص در تحلیل مضمون،داده های متنی روزنامه شرق در فرآبند کدگذاری در سه سطح مضامین پایه، مضامین سازمان دهنده و مضامین فراگیر دسته بندی گردیدند مقایسه نتایج بدست آمده از تحلیل مضمون روزنامه شرق در دو بازه زمانی برگزاری دو المپیک نشان می دهد که در عین حالیکه در المپیک 2016 ریو رویکرد این روزنامه مبنی بر مفاهیم «هژمونی»، « استعاره های ورزشی» و « فراواقعیت»بوده است اما در المپیک 2020 توکیو مشاهده گردید علاوه بر تشابه نتایج با رویکرد و سیاست خبری در مفاهیم «استعاره های ورزشی» و «فراواقعیت» با رویکرد خبری اامپیک 2016 ریو، نکته قابل توجه در مفهوم «هژمونی» است که خیزشی ملایم به سمت کمرنگ نمودن کلیشه های جنسیتی و هژمونی در انعکاس خبرهای ورزشی در المپیک 2020 توکیو رخ داده است.
تحلیلی فقهی از لزوم اذن زوج در خصوص جراحی های زیبایی زوجه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره ۱۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۰)
114 - 139
حوزههای تخصصی:
فقه نظام خانواده از اقسام فقه کلان است که با نگاه کل نگر به مسائل خانواده نظر دارد و عقد نکاح به عنوان یکی از ارکان مهم این نظام، مانند عقود دیگر برای طرفین تعهداتی را به وجود می آورد. یکی از مسائلی که در این حیطه، چالش برانگیز است، مشروعیت اعمال زیبایی بدون اذن زوج می باشد. این مقاله به شیوه توصیفی - تحلیلی درصدد بررسی حدود و ثغور اذن زوج در جراحی زیبایی است و اینکه آیا عقد نکاح سبب می شود که زوجه هیچ گونه مالکیتی بر جسم خویش نداشته باشد؟ و یا هرگونه تصرفی که زوجه می خواهد بر جسم خویش انجام دهد باید از زوج اذن بگیرد؟ یافته های این تحقیق که مطالعه ای بر اساس فقه کلان نظام خانواده است، بیانگر آن است که با تأمل در فواید جراحی زیبایی در ترمیم و اصلاح معایب جسمانی و ظاهری و نظرات فقهای معاصر در جواز عمل های جراحی که به قصد زیباسازی انجام می گیرد، تردیدهای اساسی راجع به مشروعیت جراحی زیبایی را برطرف می نماید و نمی توان در فقه نظام خانواده به لزوم اذن زوج به طور مطلق دست یافت؛ بلکه لزوم اذن در فقه نظام خانواده تنها در حیطه مصالح خانوادگی است.