فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۶٬۵۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
مصرف قلیان به عنوان یکی از اشکال رایج استعمال دخانیات، روشی قدیمی بوده اما اکنون از سوی نوجوانان مورد استقبال است. در این میان شیوع قلیان در میان دختران نوجوان اهمیت ویژه داردتا جایی که می تواند زمینه بروز رفتارهای مخاطره آمیز را فراهم سازد. با توجه به اهمیت موضوع به عنوان یک مسأله اجتماعی، مطالعه حاضر با روش کیفی و مردم-نگاری به بررسی بسترهای اجتماعی- روانشناختی مصرف قلیان در میان دختران نوجوان پرداخته است. لذا، محقق پس از انجام مطالعه اکتشافی با حضور در میدان، مشاهدات میدانی و مصاحبه عمیق، اهداف پژوهش را دنبال کرده است. جامعه آماری دختران نوجوان 12 تا 18 ساله که در پاتوق ها و اماکن عمومی به مصرف قلیان می پردازند بوده که 16 نفر به عنوان نمونه، بررسی شده اند. در نهایت پس از جمع آوری داده و تحلیل آنها چهار مقوله کلیدی استخراج شد. مقولات کلیدی شامل رفاقت و هم-نوایی با جنس مخالف، رهایی از مشکلات، مقابله با محدودیت ها و کلیشه های رایج، هویت یابی و اثبات خود و همچنین گذران اوقات فراغت است. به طور کلی می توان نتیجه گرفت که بسترهای اجتماعی - روان شناختی و به ویژه "اصالت رفاقت" با جنس مخالف به عنوان مفهومی محوری در شکل گیری و تداوم مصرف قلیان در نوجوانان دختر، نقش کلیدی داشته و توجه بیش از پیش پژوهشگران و سیاستگذاران به این مفهوم کاملاٌ ضرورت دارد.
The Relationship between the Perception of Family Functioning and Distress Tolerance with Academic Self-Discipline: The Mediating Role of Mental Vitality(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره ۱۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۳۵)
102 - 120
حوزههای تخصصی:
This study aimed to examine the relationship between perceived family functioning, distress tolerance, and academic self-discipline, with the mediating role of mental vitality. The research method was correlational using structural equation modeling. The statistical population included all students at Imam Khomeini International University during the 2023-2024 academic year. A total of 260 students were selected as the study sample using cluster random sampling. Research instruments included the Family Functioning Questionnaire (Epstein et al., 1980), Academic Self-discipline Questionnaire (Afrooz, 2007), Distress Tolerance Scale (Simons & Gaher, 2005), and Mental Vitality Scale (Ryan & Frederick, 1997). Data were analyzed using structural equation modeling in AMOS 24 software. The findings indicated that the conceptual model had good fit indices. Examination of direct pathways showed that family functioning and distress tolerance were significantly related to academic self-discipline. Furthermore, analysis of indirect pathways revealed that mental vitality mediates the relationship between academic self-discipline and both family functioning and distress tolerance. The results suggest that students' academic self-discipline can be enhanced by improving their perceptions of family functioning, increasing their distress tolerance, and fostering their mental vitality.
زنان، سبک زندگی و دعا در اسلام: مروری روایی با دیدگاه های روان شناختی
حوزههای تخصصی:
این مقاله مروری به بررسی ارتباط پیچیده بین زنان، سبک زندگی و نماز در اسلام با تأکید ویژه بر درج دیدگاه های روان شناختی می پردازد. هدف این تحقیق بررسی جامع مکانیسم هایی است که از طریق آنها نماز در زندگی زنان مسلمان و تأثیر آن بر سبک زندگی و سلامت کلی آنها در دوره ویروس کرونا تأثیر می گذارد. این مطالعه تحلیلی جامع از مقالات فارسی است که با استفاده از پایگاه های اطلاعاتی داخلی معتبر و سازمان های خبری رسمی ایران انجام شده است. بررسی حاضر شامل کلمات کلیدی فارسی مانند «زنان، سبک زندگی، نماز، مرور روایت، دیدگاه های روان شناختی و اسلام» است. معیارهای ورود به مطالعه شامل پژوهش های بالینی، تجربی، مقطعی، مروری و فرضیه های مربوط به زنان و سبک زندگی اسلامی بود. معیارهای خروج شامل وجود محتوای تکراری یا نامناسب در نشریات بود که با موضوع مربوطه همخوانی نداشت. یافته های این تحقیق روایی نقش مهمی را که نماز در زندگی زنان مسلمان دارد، نشان می دهد. نماز به عنوان عملی، عمل می کند که پیوندهای اجتماعی را تقویت می کند و آرامش درونی را تحت شرایط چالش برانگیز مانند همه گیری COVID-19 تقویت می کند. دعا آرامش، درون نگری و کمک های عاطفی را تسهیل می کند و در نتیجه بهزیستی و عملکرد زنان را به عنوان یک استراتژی برای مدیریت استرس، اضطراب و انعطاف پذیری افزایش می دهد و در عین حال ذهن آگاهی و خودکنترلی را تقویت می کند. علاوه بر این، تأثیر دعا را بر زندگی زنان از طریق تأثیر آن بر روال روزانه، رفتار اخلاقی و ارتباطات اجتماعی بررسی می کند و جهت و چشم اندازی را برای پیشرفت شخصی به آنها ارائه می دهد.
استرس شغلی، روابط اجتماعی و تأثیرات آن بر زنان باردار: مطالعه موردی
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز، زنان باردار با مسائلی همچون استرس های شغلی، اقتصادی و تغییرات در روابط اجتماعی روبرو می شوند که ممکن است تأثیرات قابل توجهی بر سلامت روانی و جسمی آن ها داشته باشد. این مقاله به بررسی ارتباطات میان استرس شغلی، روابط اجتماعی و تأثیرات آن بر زنان باردار پرداخته و به اهمیت این تحقیق برای بهبود فهم عوامل مؤثر بر سلامت زنان باردار و ارتقاء شرایط آن ها برای توسعه و ارتقاء جمعیت کشور اشاره کرده است. این مطالعه از یک گروه زنان باردار در شهرستان بوشهر با هفت مصاحبه نیمه ساختار یافته، نتایج نشان داده است که زنان باردار با تجربه استرس های شغلی زیاد، تغییرات در روابط اجتماعی و فشارهای روانشناختی مواجه هستند. تحلیل دقیق نشان می دهد که راهکارهای روانشناسی، به خصوص روانشناسی اجتماعی، می توانند در کاهش تأثیرات منفی استرس شغلی بر زنان باردار نقش داشته باشند. به نظر می رسد که ارتباط معناداری میان استرس شغلی، روابط اجتماعی و تأثیرات آن بر زنان باردار وجود دارد. این نتایج تأکید می کنند که مدیریت مناسب استرس و تقویت روابط اجتماعی می تواند بهبود وضعیت سلامت روانی و جسمی زنان باردار را تسهیل نماید و به افزایش شاخص رشد جمعیت در ایران کمک کند.
بررسی پدیدارنگاری حمایت اجتماعی در زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
487 - 509
حوزههای تخصصی:
امروزه تعداد زنان سرپرست خانوار درحال افزایش است و وفاق عمومی آن است تا از آنان حمایت شود. هدف این پژوهش پدیدارنگاری واکاوی تجربه حمایت های اجتماعی از آنان است. با ۲۱ زن سرپرست خانوار شهر مشهد در سال ۱۴۰۰ مصاحبه ای نیمه ساختارمند انجام گرفت. سپس داده ها با نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند. نتایج حاکی از آن است که حمایت هایی که از زنان سرپرست خانوار انجام می شود از سه منبع خانواده، دوستان و سازمان های دولتی صورت می گیرد. حمایت های خانواده غالباً عاطفی و اقتصادی است. دوستان و آشنایان به حمایت های عاطفی، اقتصادی و ابزاری می پردازند و نهادها و سازمان های دولتی اولویت خود را در حمایت و پشتیبانی مالی قرار می دهند. اما چنانچه این حمایت ها که اغلب در قالب وام های کم بهره است با سیاست های فقرزدایی همراه نشود، به بازتولید فقر دامن می زند. زنان بیوه ابتدا نیازمند حمایت عاطفی و به مرور نیازهای مالی، ابزاری و اطلاعاتی هستند. زنان مطلقه نخست به حمایت عاطفی نیازمندند و سپس نیاز اقتصادی دارند. زنان مجرد نیز به استقلال مالی، ابزاری، اطلاعاتی و عاطفی نیاز دارند. فضای زیسته همگی این زنان بر بی اعتمادی به ویژه به مردان بنا شده است؛ بنابراین همنوایی و کناره جویی، محورهای اصلی پیوندهای اجتماعی آنان است. نتایج نشان داد زنان سرپرست خانوار با چالش های متعددی در زیست خانوادگی و اجتماعی خود مواجه هستند که نیازمند حمایت اند. بااین حال نحوه ارائه این حمایت ها نیازمند توجه سیاست گذاران برای کاهش آسیب های اجتماعی و ممانعت از تبدیل شدن آن به یک مسئله اجتماعی برای آنان است.
بررسی نقش خانواده های مبدأ در ثبات یا عدم ثبات روابط زوجین: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین نقش خانواده های مبدأ در ثبات یا عدم ثبات روابط زوجین انجام شد. این پژوهش کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد است. جامعه آماری شامل زوجین ساکن در منطقه شمال غربی شهر تهران در سال 1399 بود. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، حجم نمونه با دوازده نفر از زوجین به اشباع نظری رسید. داده ها از طریق مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته جمع آوری، کدگذاری و تحلیل شد. مقایسه متوالی مفاهیم استخراج شده در کدگذاری باز، به 134 مؤلفه در کدگذاری محوری و 27 مقوله اصلی در کدگذاری گزینشی منتج شد. یافته ها نشان داد، الگوی پارادایمی دارای پدیده مرکزی رعایت و عدم رعایت حریم خصوصی و مرزبندی است. شرایط علی، حساسیت به میزان بیان مسائل خصوصی ، رعایت مرزبندی و میزان استقلال یافتگی از خانواده را شامل می شود و شرایط مداخله گر شامل تفاوت، دخالت، عدم حمایت و بی احترامی است. با توجه به یافته ها می توان گفت رعایت حریم خصوصی، توجه به مرزها و استفاده از راهکارهایی مانند سازگاری، عدم مداخله، ارزیابی و حل مشکل توسط خانواده های مبدأ، موجب ثبات در روابط زوجین می شود. اما عدم توجه به موارد فوق توسط خانواده های مبدأ، بی ثباتی در روابط زوجین را به دنبال خواهد داشت.
تصویرسازی زنان در آثار شکسپیر در عصر ویکتوریا: گراوور فلز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
543 - 565
حوزههای تخصصی:
این مقاله سعی در بررسی نسخه هایی مصور از آثار شکسپیر داشته که تصاویرشان از گراوور فلز به چاپ رسیده بودند تا تعیین کننده ترین عواملی که بر نحوه درک شخصیت های زن در نمایشنامه تأثیر می گذارند را بیابد و به این سوال پاسخ دهد که «شاخصه ی تصویرسازی ویکتوریایی زنان در ویراست های شکسپیر چه بوده است؟». از آنجایی که انواع پیشرفته ی گراوور همچون گراوور فولاد، گراوور طرح کلی، گراوور نقطه چینی، داگوئروتایپ و فتوگراوور از تکنیک های اصلی بازتولید تصاویر در دوره ویکتوریا به شمار می رفتند، نشان دادن زنان شکسپیر به عنوان پیرامتن های زیباشناختی نسخه های چاپ شده ی قرن نوزدهم، انتخابی هنری بود که لایه ای از جذابیت غیر متنی را به نمایشنامه ها اضافه کرده و کیفیت خوانش و درک هرمنوتیکی مخاطب از کاراکترها را بهبود می بخشید. به دیگر سخن، هنرمندان با به تصویر کشیدن قهرمانان زن شکسپیر به شیوه های بصری جذاب، به دنبال تأکید بر زیبایی، قدرت و پیچیدگی آن ها بودند. لذا تصاویر در این نسخه ها به خوانندگان امکان تفسیر غنی تری از کاراکترها ارائه داده و به طور بالقوه بر درکشان از شخصیت های نمایشنامه تأثیر می گذاشتند. همچنین در این عصر، تصاویر از تاکید بر ارتباط مفهومی و معناشناختی تصاویر زنان با متن که در قرن هجده رایج بود، به صرفا بازنمایی زیبایی زنان رسید. شایان ذکر است که برای توصیف کامل این روند، بر نظریات ویلیام جان توماس میچل در مورد اهمیت نمایش بصری متن های ادبی تکیه خواهد شد.
اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر عملکرد اجتماعی، ترس از ارزیابی منفی و نشخوار خشم در بستر فرهنگی زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۲
33 - 45
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر عملکرد اجتماعی، ترس از ارزیابی منفی و نشخوار خشم در بستر فرهنگی زنان مطلقه بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و جامعه آماری شامل کلیه زنان مطلقه شهر اصفهان بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر از زنان مطلقه که به مرکز ملاقات آفتاب شهر اصفهان در اردیبهشت ماه سال 1403 مراجعه کرده بودند، انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. داده ها با استفاده از مقیاس خود- ارزیابی انطباق اجتماعی بوسک و همکاران (1997)، پرسشنامه ترس از ارزیابی منفی واتسون و فرند (1969)، مقیاس نشخوار خشم ساکودولسکی و همکاران (٢٠٠١) گرداوری گردید. داده های به دست آمده در دو سطح آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس) با استفاده از نرم افزار spss-22 تجزیه و تحلیل شد. یافته های نشان داد که دیگر درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث افزایش عملکرد اجتماعی و کاهش ترس از ارزیابی منفی و نشخوار خشم در زنان مطلقه شده است (05/0≥p). به بیانی دیگر درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث کاهش ترس از ارزیابی منفی و نشخوار خشم و افزایش عملکرد اجتماعی در زنان مطلقه شده بود.در نتیجه درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد میتواند به عنوان یک مداخله مبتنی بر فرهنگ برای زنان مطلقه مورد استفاده روانشناسان و مشاوران قرار گیرد.
بازشناسی مولفه های پایداری اجتماعی- فرهنگی در طراحی زنان معمار ایرانی (آثار منتخب سالهای1402-1382)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۵۰)
165-195
حوزههای تخصصی:
پایداری اجتماعی-فرهنگی از جمله مولفه های اصلی توسعه پایدار بوده و با توجه به اهمیت آن در معماری به منظور ارتقای توسعه اجتماعی و هویت فرهنگی جامعه، این پژوهش با هدف دستیابی به اهداف پایداری در آثار معماران زن ایرانی به دلیل توجه ویژه آنها به ارزش های اجتماعی-فرهنگی و نقش تعیین کننده ای که جنسیت از دیرباز در هویت اجتماعی و فرهنگی جامعه داشته، انجام شده است. مطالعه آثار برگزیده این معماران با رویکردی پایدار می تواند گامی موثر در شناخت و رفع مشکلات فرهنگی-اجتماعی باشد. ازاین رو مقاله حاضر به بررسی هشت اثر برگزیده معماران زن بنام ایرانی در فاصله سال های 1382 تا 1402 از منظر پایداری فرهنگی-اجتماعی می پردازد. روش تحقیق این مقاله تطبیقی-تحلیلی می باشد که پس از شناخت ضوابط و معیارهای پایداری اجتماعی-فرهنگی، ویژگی های آنها با بناهای منتخب با مقایسه تطبیقی، تحلیل می شوند. نتایج نشان می دهد که این بناها همگی بر اساس معیارها ی پایداری اجتماعی-فرهنگی با تأکید برعدالت وتوسعه اجتماعی، مشارکت شهروندان، بومی گرایی، ارتباط با طبیعت و هماهنگی با بستر طراحی شده اند. بررسی ویژگی های مذکور در آثار انتخابی می تواند به مثابه راهبردی در طراحی به منظور دستیابی به اهداف توسعه پایدار باشد.
سنخ شناسی زنان کارآفرین اجتماعی برمبنای صورتبندی نظام ارزش های شخصی؛ مورد مطالعه: زنان کارآفرین اجتماعی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«کارآفرینی اجتماعی» مفهومی بین رشته ای است که در رشته های مدیریت، اقتصاد، روان شناسی و جامعه شناسی مطرح شده و می تواند راهکار مناسبی برای حل مسائل اجتماعی و محرکی برای تغییرات اجتماعی و توسعه اقتصادی باشد. این نوع از کارآفرینان، نقش کلیدی در پیشبرد کارآفرینی اجتماعی دارند، ولی داده های کافی در مورد ارزش های شخصی آنها به ویژه در ایران موجود نیست. این پژوهش با به کارگیری رویکرد کیفی و تحلیل محتوایی مضامین مصاحبه های نیمه ساخت یافته با 17 کارآفرین زن، موضوع سنخ شناسی زنان کارآفرین اجتماعی تهران برمبنای صورتبندی نظام ارزش های شخصی را مورد واکاوی قرار داده است. بر همین اساس، یافته ها بیانگر این هستند که مهم ترین ارزش های زنان کارآفرین اجتماعی توجه به دیگران، ارتقا سطح زندگی دیگری، حفظ محیط زیست، خودرهبری، تمایل به تغییر، محافظه کاری و قدرت طلبی می باشد. این ارزش ها تناقض های موجود بین ارزش های فرد گرایانه و جمع گرایانه در این زنان را نشان می دهند. ارزش های فردگرایی و جمع گرایی در زنان کارآفرین اجتماعی نسبی می باشند و به تکوین خودآگاهی، اعتمادبه نفس، هدفمندی و عاملیت آگاهانه آنها کمک می کنند. بر اساس این ارزش ها، چهار سنخ از زنان کارآفرین اجتماعی محافظه کار، اقدام پژوه، معنابنیان، و کاسب شرافتمند قابل شناسایی است. این سنخ بندی چارچوبی برای درک محرک های انگیزشی و اخلاقی که زیربنای فعالیت های زنان کارآفرین اجتماعی است، فراهم می کند.
طراحی الگوی محتوای آموزش مددجویان زن، مطالعه ای کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۳)
168 - 197
حوزههای تخصصی:
ایجاد شرایط مناسب آموزشی و تربیتی در زندان ها و بندهای خاص زنان به عنوان یک روش پیشگیری می تواند بسیار مؤثر باشد. هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی محتوای آموزشی مددجویان زن با رویکردی استقرائی، از نوع کیفی-اکتشافی بود. بر این اساس کشور به 4 منطقه جغرافیایی تقسیم شد. جامعه هدف 4 زندان مرکزی استان های تهران، اهواز، کرمان و تبریز بود. مشارکت کنندگان شامل 37 مددجوی زن،4 رئیس زندان، 31 کارشناس و مراقب بود. جمع آوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه نیمه ساخت یافته تا اشباع داده و گروه کانونی انجام شد؛ که داده های آن با استفاده از تحلیل مضمون مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. از یافته های پژوهش 364 مفهوم درزمینه مؤلفه های آموزشی استخراج شد. پس از تلفیق مفاهیم مشترک و طبقه بندی مضامین، الگوی محتوای آموزشی حاصل، دارای 5 بعد (مهارت اجتماعی، بهداشت و سلامت، آشنایی با زندان، اطلاعات حقوقی و پرورشی)، 9 مؤلفه (مهارت زندگی، مهارت ارتباط، انتظارات نقشی، بهداشت و درمان، سلامت روان، زندگی در زندان، آسیب های خاص زنان، دانش حقوقی- قضایی و فرهنگی–تربیتی) و 91 زیر مؤلفه شد. همچنین مؤلفه مهارت زندگی با 18 زیر مؤلفه و آسیب های خاص زنان با 16 زیر مؤلفه از مهم ترین موضوعات محتوای آموزشی شدند. نتایج نشان داد محتوای برخاسته از نیازهای آموزشی و الگوی مفهومی تدوین شده می تواند نقش بسزایی در ارائه یک آموزش هدفمند و همه جانبه برای این گروه از زنان ایفا کند.
بررسی قضاوت بانوان در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در پرتو آیات سوره نساء، بقره، احزاب، زخرف و حدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۰)
28 - 44
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی قضاوت زنان در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در پرتو آیات قرآن کریم با درنظر گرفتن ابعاد فقهی و شرعی و مذهبی به منظور تجدید نظر قرار دادن و اصلاح و توضیح اصل 163 قانون اساسی انجام گرفته است.
روش: تحلیلی-توصیفی از نوع مطالعه ی موردی و ارزشیابی می باشد که به شیوه ی کتابخانه ای و با تحلیل محتوا و استنباط و استدلال انجام شده است.
یافته ها: یافته های پژوهش حاضرنشان میدهد، در قرآن کریم آیه ای یافت نمیشود که صراحتاً و به وضوح شایستگی زنان را جهت منصب قضاوت نفی نماید.لذا، تحریم قضاوت زنان برای بانوانی که شرایط علمی و اخلاقی آن را داشته باشند، از آیات قرآن دریافت نمی شود. آیه هایی هم که پیرامون قضاوت در قرآن کریم آمده، هیچ کدام صحت قضاوت را منوط به رجولیت نکرده است. بنا بر این با توجه به این که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران طبق موازین فقهی معین میشود، اصل 163 قانون اساسی به اصلاح و بازنگری و توضیح نیاز دارد.
الگوی پارادیمی حضور بانوان در استادیوم های ورزشی با توجه به شرایط فرهنگی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۰)
76 - 92
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش الگوی پارادیمی حضور بانوان در استادیومهای ورزشی با توجه به شرایط فرهنگی کشورایران است که با روش پژوهش کیفی و با استفاده از رویکرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد انجام شد.
روش: این پژوهش بابهره گیری از روش نمونه گیری هدفمندو باانجام 20 مصاحبه نیمه ساختار یافته جمع آوری گردید. و برای تحلیل داده ها مربوط مصاحبه، ازکدگزاری استفاده شد. پایایی مصاحبه های این پژوهش برابر 87% است. وبا توجه به اینکه مقدار پایایی بیش تر از 60% است، قابلیت اعتماد کدگذاری ها مورد تائید است. هم چنین، برای الکو تایید پذیری و انتقال پذیری از روش بازبینی در اختیار ۵ نفر از اساتید خبره حوزه ورزش قرار گرفت.
یافته ها: باتوجه به نتایج پژوهش تحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز،محوری و انتخابی انجام گرفت و یافتهها در چارچوب الگوی نهایی شامل: عوامل فردی و حقوقی به عنوان عوامل علی، عوامل زیرساختی و برنامه ریزی به عنوان شرایط زمینهای، عوامل سیاسی به عنوان عوامل مداخله گر و حضور کنترل شده به عنوان راهکار مناسب برای عادی سازی حضور بانوان در استادیومهای ورزشی است.
نتیجه گیری: حضور بانوان در استادیوم های ورزشی، یکی از راه های موثر برای غنی سازی اوقات فراغت، افزایش نشاط اجتماعی و تقویت روابط اجتماعی بانوان است. این حضور، به ویژه در قالب خانواده، می تواند تأثیرات مثبت گسترده ای بر جنبه های گوناگون برگزاری مسابقات ورزشی داشته باشد و به توسعه فرهنگی و اجتماعی در جامعه کمک کند.
صورت بندی سوژه زن مدرن در گفتمان های دوره مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
319 - 352
حوزههای تخصصی:
هم زمان با رویارویی ایران با مدرنیته غربی و شکل گیری تقابلات گفتمانی متأثر از آن، زنان، هویت و شرایط زندگی آن ها به عنوان یکی از مهم ترین سوژه ها مورد توجه قرار گرفت. به دنبال آن، دامنه وسیعی از گفتار پیرامون آن ها در این گفتمان ها شکل گرفت و زنان به یکی از محورهای تنازع تبدیل شدند. مقاله حاضر با بررسی گفتارهای شکل گرفته حول محور زنان در نوشته های دوره مشروطه، با بهره گیری از روش تحلیل گفتمان انتقادی به واکاوی نحوه صورت بندی سوژه زن مدرن در گفتمان های برجسته این دوره می پردازد. هدف این پژوهش آن است که معنای سوژه زن مدرن در هر کدام از گفتمان های دوره مشروطه و ایدئولوژی های حاکم بر آن ها را درک کنیم. همچنین به بررسی جایگاه هر کدام از گفتمان ها و احراز موقعیت آن ها در گفتمان مسلط بپردازیم.
نتایج تحقیق نشان می دهد زن مدرنی که در تقابل با سنت شکل گرفت، در گفتمان تجددگرا به مثابه سوژه مطالبه گر نقاد، در گفتمان سنتی، به مثابه زن اروپایی مآب و بی قید است. گفتمان تلفیقی نیز در میانه این تنازع، به برساخت سوژه زنی می پردازد که به مثابه زن آگاه شریعت مدار و تکلیف محور در این کشاکش معنایی شناخته می شود. معنای برساخته گفتمان تلفیقی به دلیل عدم تنازع آشکار با سنت های مذهبی جایگاه بهتری به دست آورده و توانسته است در ادوار دیگر نیز تداوم یابد.
شمایل شناسی نقش مایه زن در دیوارنگاره های سقانفار کیجاتکیه بابل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
287 - 313
حوزههای تخصصی:
سقانفارها بناهایی مربوط به دوره قاجارند که برخاسته از معماری بومی و آیینی مازندران هستند. در نقوش تصویری دیوارنگاره های سقانفار کیجاتکیه بابل، مضامین تصویری با محوریت زن به وفور دیده می شود. این پژوهش با هدف شناخت مضامین تصویری دیوارنگاره های سقانفار کیجاتکیه بابل و علل اهمیت نقش مایه زن و تحلیل بار معنایی این نقوش براساس رویکرد شمایل شناسی صورت گرفت. سؤالات پژوهش عبارت اند از: 1. چه مضامینی در دیوارنگاره های سقانفار کیجاتکیه بابل قابل مشاهده است؟ 2. دلایل ظهور و وفور نقش مایه زنانه در دیوارنگاره های سقانفار کیجاتکیه بابل چیست؟ 3. بار معنایی لایه های نقش مایه زن در سقانفار کیجاتکیه بابل براساس رویکرد شمایل شناسی چیست؟ این پژوهش از نظر هدف بنیادی و از نظر روش توصیفی-تحلیلی است. از هر تقسیم بندی نقوش سقانفارها به شیوه غیرتصادفی (حماسی، ماورایی، نمادین و فعالیت روزمره) یک تصویر شاخص با رویکرد شمایل شناسی تشریح شده است. مسئله بازتعریف نقش زن در جامعه، خانواده و عرصه هنر در دوران قاجار اوج گرفت. از سوی دیگر، تأثیر منطقه جغرافیایی و شیوه امرارمعاش، مفهوم جنسیت را در مناطق شمالی ایران متحول کرد. در ظهور نقش مایه زنان، عوامل تاریخی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی حائز اهمیت هستند. هم زمانی برهه تاریخی بنای تکیه با دوره قاجار، تغییرات بنیادین در روابط اجتماعی، سبک پوشش، جایگاه سیاسی و تعدد تصاویر زنان در دوره قاجار گویای پیوند مستقیم این نقوش با تحولات سیاسی-اجتماعی حاکم بر جامعه زمان خود است و تأثیرپذیری هنرمندان بومی در انعکاس از شرایط سیاسی و اجتماعی را در یک بافت تاریخی خاص روایت می کند.
شکل گیری هویت و الگوبرداری از افراد شاخص در نوجوانان دختر: یک مطالعه پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فصلنامه فرهنگی - تربیتی زنان و خانواده سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۶
207 - 225
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نوع اثراتی است که نوجوانان دختر از افراد شاخص در تکوین هویت شان می پذیرند. روش پژوهش، کیفی از نوع پدیدارشناسی تفسیری بود. جمعیت مورد مطالعه، 11 نفر از دختران نوجوان 12 تا 14 ساله شهرستان تالش استان گیلان در سه ماهه تابستان 1401 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و تا سر حد اشباع اطلاعات، انتخاب و در مطالعه شرکت کردند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. پس از ضبط هر مصاحبه، محتوای استخراج شده به صورت واژه به واژه بر روی کاغذ پیاده سازی شد. کدگذاری داده ها، هم زمان با جمع آوری داده ها ادامه یافت. تحلیل داده ها با استفاده از روش ون مانن (2016) در 6 مرحله انجام شد. مجموعاً از تعداد 11 مصاحبه، 221 کد اولیه، 57 مفهوم اولیه، 13 مضمون فرعی و 2 مضمون اصلی به دست آمد. مضامین اصلی شامل «پیامدهای مثبت اثرپذیری» با مضامین فرعی «تقویت گشودگی؛ تقویت جرات ورزی و سرسختی؛ تقویت علاقه اجتماعی؛ توجه به جسم و سلامتی؛ تقویت امیدواری و نشاط؛ تقویت مهارت های ارتباطی و هیجانی؛ و تقویت باورهای ایرانی–اسلامی» و «پیامدهای منفی اثرپذیری» شامل «تضعیف و سرگردانی هویت؛ مُدگرایی؛ اختلاف نظر با خانواده؛ توجه افراطی به ظاهر و تصویر بدنی؛ افراط در خیال پردازی؛ و اعتیاد به فضای مجازی و افت تحصیلی» بود. نتایج نشان داد که با توجه به افزایش رو به رشد فضای مجازی و شبکه های اجتماعی، فرهنگ گرایش به افراد شاخص یکی از منابع هویت بخش نوجوانان محسوب می شود.
نقش گردشگری فرهنگی در سلامت روان و کارآفرینی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۱
93 - 103
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش گردشگری فرهنگی در سلامت روان و کارآفرینی زنان بود. جامعه پژوهش تمام متون گردشگری می باشد. نمونه پژوهش متون مرتبط با گردشگری فرهنگی، سلامت روان و کارآفرینی زنان بود. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است. جهت گردآوری داده ها، متون و منابع مرتبط با موضوع، از روش کتابخانه ای استفاده شد وسپس به تحلیل محتوای داده ها پرداخته شد.نتایج نشان که گردشگری فرهنگی از جمله فعالیت هایی است که قابلیت بالایی برای ایجاد سلامت روان، کارآفرینی و اشتغال برای زنان دارد. از نظر روان شناسی گردشگری و استفاد از اوقات فراغت باعث سلامت روان و تضمین سلامت انسان ها و ایجاد نشاط می شود. گردشگری فرهنگی ابزار موثر و قابل اعتمادی را برای توسعه اقتصاد فراهم می کند. در ارتباط با گردشگری فرهنگی ترکیبی از ارزش های فرهنگی، عوامل اقتصادی وکارآفرینی وجود دارد که باعث می شود این نوع از گردشگری ارزش بیشتری پیدا کند. افزایش خدمات و محصولات در قالب محرک های کارآفرینی، زنان توانمند را ترغیب نموده تا در راستای پاسخ به نیاز گردشگران برآیند. این فرآیند در صورت راهبری مناسب، منجر به توسعه ی فرهنگی ، کارآفرینی و اقتصادی خواهد شد.
زمینه های روان شناختی و فرهنگی گرایش به بدحجابی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۲
47 - 59
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی زمینه های روان شناختی و فرهنگی گرایش به بدحجابی زنان می باشد. جامعه آماری تمامی زنان استان اصفهان بود. روش نمونه گیری به صورت هدفمند با 27 شرکت کننده به صورت مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام گرفت. روش پژوهش آمیخته از نوع طرح متوالی اکتشافی بود. جهت گردآوری داده ها با مراجعه به پژوهش های انجام گرفته مواردی از زمینه های روان شناختی و فرهنگی بدحجابی شناسایی شد و براساس آن پروتکل مصاحبه ، نیمه ساختاریافته تدوین شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کیفی وکمی استفاده شد. نتایج نشان داد که ابتدا 242 کداولیه به دست آمد و با ترکیب کدهای اولیه 187 مضمون پایه منتج گردید و با تلخیص مضامین در مرحله قبل، تعداد 13 مضمون سازمان دهنده شکل گرفت و در نهایت سه مقوله اصلی «پیشایند گرایشی»، «پیشایند کنشی» و «پیشایند بینشی» شناسایی شد. پیشایند گرایشی شامل تمایل به هویت مردانه، مدگرایی، تنوع طلبی، آزادی طلبی، ضعف حرمت خود و احساس حقارت و عقده بود. پیشایند کنشی شامل بحران های زندگی، سبک زندگی و تأثیر محیط بود. پیشایندهای بینشی شامل تصورات ناسازگارانه، ناآگاهی نسبت به فلسفه پوشش و ضعف معرفت دینی بود. به طور کلی پیشایندها زمینه ساز ایجاد مکانیزم های علّی می باشند که متناسب با هر پیشایند، مکانیزم مجزایی در فرد به کار گرفته می شود . مهم ترین بخش شکل دهنده پیامدهای بد حجابی در زنان مکانیزم ها می باشند. لازم به ذکر است که دین موجب فراهم شدن زمینه های روان شناختی و فرهنگی به عنوان اصلی ترین عامل تعیین کننده مکانیزم های هسته ای و علّی نقش مهمی در تبیین و اصلاح پیشایندهای بینشی دارد.
آزمون مدل علی کیفیت زندگی براساس ویژگی های شخصیتی از طریق تاب آوری در فرهنگ زنان خانه دار طی دوران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
1 - 16
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر آزمون مدل علی کیفیت زندگی براساس ویژگی های شخصیتی ازطریق تاب آوری در فرهنگ زنان خانه دار طی دوران کرونا شهرتبریز بود. جامعه آماری شامل زنان خانه دار ساکن شهر تبریز بود. نمونه پژوهش 175 نفر بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی(1996)، فرم کوتاه پرسشنامه پنج عاملی شخصیت کاستا و مک کری (1970) و مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) بود که آزمودنی ها به صورت آنلاین به آن ها پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار (AMOS) وSPSS انجام گرفت. نتایج نشان داد که عامل های شخصیتی روان نژندگرایی و برون گرایی اثرمستقیم و به واسطه تاب آوری اثر غیرمستقیم بر کیفیت زندگی دارند. هم چنین، اثر غیرمستقیم باوجدان بودن و دلپذیربودن معنی دار بود. در مجموع، ویژگی های شخصیتی با نقش میانجی تاب آوری، 42 % از واریانس کیفیت زندگی زنان خانه دار را در دوران کرونا تببین می کند. هم چنین نتایج نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار بود. در مجموع، باتوجه به یافته های پژوهشی و با در نظر گرفتن فرهنگ زندگی زنان خانه دار شهرتبریز، ارتقاء تاب آوری و تقویت صفات مثبت شخصیت در بهبود کیفیت زندگی گروه مورد مطالعه در دوران کرونا موثر بوده است.
اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار مبتنی بر رویکرد اسلامی بر بهبود مدیریت خشم زوجین ناسازگار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هیجان خشم از عوامل تأثیرگذار در روابط زوجین است و عدم مدیریت آن پیامد های ناگواری برای خانواده دارد. ازاین رو، مداخلات زوج درمانی برای کاهش اثرات مخرب هیجان خشم ضروری است. پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار مبتنی بر رویکرد اسلامی بر بهبود مدیریت خشم زوجین ناسازگار به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره آوای رهایی در شهر تهران در سال 1401- 1402 بود که تعداد 30 زوج به روش دردسترس برای ورود به پژوهش انتخاب شدند. بدین منظور از بین جامعه مورد مطالعه، تعداد 30 زوج که نمره خشم آنان حداقل 1 انحراف معیار بالاتر از میانگین مقیاس خشم بود شناسایی و سپس به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. برنامه زوج درمانی هیجان مدار مبتنی بر رویکرد اسلامی به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد. داده های پژوهش با مقیاس خشم اشپیلبرگر جمع آوری و بااستفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. نتایج نشان دهنده تفاوت معناداری در مؤلفه مدیریت خشم بین پیش آزمون و پس آزمون بود، اما میانگین پس آزمون و پیگیری از نظر آماری تفاوت معناداری نداشت. بنابراین می توان گفت که زوج درمانی مبتنی بر رویکرد اسلامی بر بهبود مدیریت خشم زوجین ناسازگار اثربخش بود و اثرات ناشی از درمان در مؤلفه مدیریت خشم توانست تا مرحله پیگیری اثرات خود را حفظ کند.