فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۶٬۶۲۴ مورد.
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
67 - 87
حوزههای تخصصی:
کودکان آسیب پذیرترین گروه های جامعه اند که تجربیات، ذهنیت و کیفیت تعاملات کودکی، وضعیت بزرگسالی آنان را رقم می زند. هدف پژوهش حاضر، بررسی تجارب زیسته کودکی زنان زندانی و تداوم آن در وضعیت فعلی آنان است. این پژوهش مطالعه ای کیفی و به روش پدیدارشناسی هرمنوتیک انجام شده است. داده های مطالعه با استفاده از روش نمونه گیری نظری با 25 نفر از زنان زندانی شهر کرج، با مصاحبه عمیق گردآوری و در نهایت، داده های گردآوری شده در قالب 6 مضمون اصلی و 24 مضمون فرعی کدگذاری و تحلیل شدند. نتایج تحقیق نشان می دهد تجارب ناامنی، حسرت و ناکامی، بی پناهی و عدم حمایت خانواده از جمله تجارب نامطلوب کودکی زنان زندانی است. تفسیر زنان زندانی از دوران کودکی شان به مثابه زیست جهان پرمخاطره است که در بزرگسالی با تداوم آشفتگی روانی، استرس و پرخاشگری، تداوم افعال کودکی، خلافکاری و ارتباط با شبکه های خلاف، تداوم خانواده متشنج، ناسازگاری با همسر و نبود عاطفه مادرانه تداوم می یابد. آن ها بر این باورند مانند سایر کودکان نتوانسته اند از ظرفیت هایشان استفاده کنند و توسط پدر و مادر و اطرافیان نزدیک مورد سوءاستفاده قرار گرفته اند. به روایت آن ها، زندان و تخلف بزرگسالی آنان ادامه و تکرار تخلفات کودکی شان است. درنهایت ارائه آموزش های لازم از سوی سازمان های متولی از جمله رسانه های جمعی، مراکز حمایت خانواده، مشاوره و... در راستای بهبود روان، افزایش آگاهی و اصلاح عملکرد زنان زندانی پیشنهاد می شود.
نقش پایبندی مادر به تعالیم دینی بر سلامت معنوی فرزندان با نگاهی به فرهنگ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۹
49 - 58
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش پایبندی مادر به تعالیم دینی بر سلامت معنوی فرزندان با نگاهی به فرهنگ ایرانی بود. جامعه پژوهش شامل تمامی متون تعالیم دینی می باشد. نمونه پژوهش تعالیم دینی مادر در مورد سلامت معنوی فرزندان بود. طرح پژوهش توصیفی-تحلیلی است. برای گردآوری اطلاعات ، متون و منابع مرتبط با موضوع، از روش کتابخانه ای استفاده شد. سپس به تحلیل اطلاعات و داده ها پرداخته شد. یافته های پژوهش نشان داد: مادران برای تربیت دینی و سلامت معنوی فرزندان خود، باید به تعالیم دینی پایبندی داشته باشند. هم چنین خانواده در فرهنگ ایرانی، پایه و ستون اصلی جامعه است و برای جامعه ایرانی واحدی بسیار ارزشمند محسوب می شود. در خانواده های با نگرش مذهبی، نگرش فرزندان بر پایه اعتقادات مذهبی شکل گرفته و این اعتقادات سبب شکل گیری شخصیت دینی در فرزندان شده و به بروز رفتارهای مثبت از سوی آن ها می شود. پایبندی مادر به تعالیم دینی شامل آداب شیر دادن به نوزاد، نماز خواندن و روزه گرفتن، تشویق مادر، اخلاق و تقوا، دعا و توکل، عفت و حیا وخودسازی می باشد. این تعالیم دینی به طور مستقیم و غیرمستقیم از دوران کودکی بر سلامت معنوی فرزندان اثر می گذارد و باعث شکل گیری شخصیت معنوی آن ها می شود.
پدیدارشناسی تجربه زیسته زنان محکوم در کارگاه اشتغال ندامتگاه زنان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
79 - 96
حوزههای تخصصی:
هدف: حرفه آموزی و اشتغال به کار مجرمان یکی از برنامه های پرکاربرد در زندان ها به منظور بازاجتماعی کردن و اصلاح و تربیت محسوب می شود. هدف این پژوهش، تحلیل جامعه شناختی روایت های زندانیان زن شاغل در واحدهای حرفه آموزی و اشتغال زندان زنان تهران می باشد.
روش : روش این پژوهش، مطالعه ای کیفی از نوع پدیدارشناسی است که با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته اجرا شد. نمونه پژوهش شامل 16 نفر از زنانی است که طی ماه های مهر تا اسفند 1398 محکوم و در زندان حضور داشته اند که با به کارگیری اشباع نظری در تعیین حجم نمونه و به روش نمونه گیری گلوله برفی به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه های عمیق از تحلیل روایت بهره جسته شد.
یافته ها: یافته ها نشان می دهد که زندانیان زن مهم ترین انگیزه حضور در واحدهای اشتغال را بیشتر با مقولاتی چون دوری از یکنواختی حضور در اتاق ها و انضباط روزانه، استفاده از مزایایی چون ملاقات و تلفن و مرخصی ذکر کرده اند. بنابراین، می توان بیان کرد که به منظور بازاجتماعی کردن زندانیان زن، توجه به استعداد و خلاقیت های زندانیان و به طور کلی طراحی برنامه ها از پایین به بالا و پرداخت دستمزد مطابق قانو ن کار و اطمینان از پشتیبانی و حمایت دولت پس از آزادی مقولات و مضامینی هستند که از نظر پاسخگویان در زمان اشتغال زندانیان، مورد غفلت قرار می گیرد.
تحلیل تماتیک ابعاد و منابع جامعه پذیری جنسیتی در بستر مردسالاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
681 - 711
حوزههای تخصصی:
ججامعه پذیری جنسیتی از سازه های مفهومی و نظری راهگشا در فهم مردسالاری و فرودستی زنان است. پژوهش حاضر در نظر دارد تا به میانجی روایت زنان، به ابعاد جامعه پذیری جنسیتی و منابع آن بپردازد. پژوهش حاضر با روش شناسی کیفی و روش تحلیل تماتیک در میان نمونه ای از زنان سنندجی به انجام رسیده است. در نمونه پژوهش،30 نفر زن مشارکت داشتند. یکی از ابعاد جامعه پذیری جنسیتی، نقش های جنسیتی است که بر مبنای تحلیل اظهارات زنان، به 4 تم اصلیِ «هویت یابی بر مدار خانه»، «نقش های ابزاری»، «نظم مراقبتی مردسالار» و «سقف شیشه ای و دشواری ارتقای زنان شاغل» دست یافتیم. دومین بُعد جامعه پذیری جنسیتی، کلیشه های جنسیتی است. بر مبنای روایت زنان، کلیشه های جنسیتی بر خودپنداره و شخصیت زنان سیطره دارد و ردپای آن را می توان در فضاهای همگانی، مدیریت خانواده، ازدواج دختران و روابط زناشویی پیدا کرد. «جنسیتی شدن فضای همگانی» و «نا امنی فضای همگانی و مقصرانگاری زنان» از جمله کلیشه های مستتر در فضاهای همگانی و «هویت ابرازی» و «جنسیتی شدن کار و تحصیل» کلیشه های مربوط به شخصیت زنان را شکل داده-اند. هم چنین، «ریسک ناپذیری و تصمیم گیری وابسته» و «تفکیک جنسیتی مدیریت و برنامه ریزی در خانواده» ناظر بر کلیشه های حوزه مدیریت خانواده و «تعجیل و سخت گیری در ازدواج»، «زن به مثابه ابژه جنسی» و «زن به مثابه ناموس»، کلیشه جنسیتی حاکم بر انتخاب همسر و مسائل و روابط زناشویی محسوب می شود. الگوپذیری از «خانواده و بستگان» و «رسانه های ارتباط جمعی»، اصلی ترین منابع جامعه پذیری جنسیتی زنان مورد مطالعه را شکل داده اند.
مطالعه پدیدارشناسی از بازنمایی معنایی تجربه فراغت در میان دختران نوجوان طبقات اجتماعی مختلف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اوقات فراغت فرصت خوبی برای خودشکوفایی، تجربه آزادی شخصی، بیان اجتماعی، روابط و تعاملات اجتماعی محسوب می شود و اهمیت آن به حدی است که رضایت از آن عامل مهم و مؤثری در تجربه رضایت از زندگی به شمار می رود. لذا، پژوهش حاضر با رویکرد پدیدارشناسی به مطالعه کیفی احساسات و ادراکات دختران نوجوان طبقات اجتماعی مختلف شهر تبریز درباره فراغت پرداخته است. روش نمونه گیری به صورت هدفمند و گلوله برفی بوده و برای این منظور، با 45 دانش آموز دختر از طبقات اجتماعی ضعیف، متوسط و مرفه مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. مصاحبه ها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت و داده های به دست آمده به روش هفت مرحله ای کلایزی و به صورت دستی تحلیل شد. یافته های پژوهش بیان گر آن است که دانش آموزان از اوقات فراغت مناسب و برنامه ریزی شده ای برخوردار نیستند؛ متناسب با درک آنان، پنج مقوله اصلی شامل تحصیلی، خانوادگی، ساختاری، وابستگی مذهبی و عوامل اجتماعی – فرهنگی شناسایی شد که دربرگیرنده مفاهیم متعددی مشتمل بر سیزده خرده مقوله هستند. استفاده از نتایج حاصله در سیاست گذاری ها و برنامه ریزی های با هدف بهینه کردن اوقات فراغت گروه های مختلف اجتماعی به ویژه دختران نوجوان، مفید خواهد بود.
نقش میانجی شفقت به خود در رابطه بین عزت نفس، بلوغ عاطفی و الگوهای رفتاری با خودشیفتگی در زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش میانجی شفقت به خود در رابطه بین عزت نفس، بلوغ عاطفی و الگوهای رفتاری با خودشیفتگی در زوجین به روش غیرآزمایشی از نوع همبستگی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل زوجین ساکن شهر اصفهان بودند که تعداد ۲۰۰ زوج (۲۰۰ زن و ۲۰۰ مرد) که در زندگی مشترک به سر می بردند به روش نمونه گیری دردسترس برای ورود به پژوهش انتخاب شدند. اطلاعات با پرسش نامه های بلوغ عاطفی (EMS) شفقت به خود (SCS)، عزت نفس آیزنک (ESI)، سیاهه شخصیت زوجین ایرانی راسکین و همکاران (NPI-IC) و پرسش نامه محقق ساخته الگوهای رفتاری زوجی جمع آوری شد. ارزیابی الگوی پیشنهادی با تحلیل مسیر با نرم افزار Amos انجام شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که مسیر مستقیم عزت نفس بر خودشیفتگی معنی دار نیست، مسیر مستقیم بلوغ عاطفی و الگوهای رفتاری زوجی (متقارن، مکمل و مثبت) بر خودشیفتگی معنی دار است، مسیر مستقیم شفقت به خود بر خودشیفتگی معنی دار می باشد و همچنین مسیر غیرمستقیم عزت نفس، بلوغ عاطفی و الگوهای رفتاری متقارن، مکمل و مثبت به خودشیفتگی از طریق شفقت به خود معنی دار است. براین اساس، خودشیفتگی در زوجین از عزت نفس، بلوغ عاطفی و الگوهای رفتاری زوجی و نقش میانجی شفقت به خود متأثر است. از نتایج این پژوهش می توان در طراحی مداخله شفقت ورزی برای خودشیفتگی زوجین استفاده کرد.
نقش تصویر بدنی در پیش بینی کیفیت عملکرد جنسی در زنان نخست زا پس از زایمان
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش تصویر بدنی در پیش بینی کیفیت عملکرد جنسی زنان نخست زا پس از زایمان در بوشهر انجام شد. تغییرات بدنی پس از زایمان می تواند تأثیر چشمگیری بر ادراک زنان از بدن خود و همچنین بر روابط و رضایت جنسی داشته باشد. تصویر بدنی مثبت یا منفی پس از زایمان نه تنها بر کیفیت عملکرد جنسی، بلکه بر سلامت روانی و رضایت از زندگی نیز اثرگذار است. این تحقیق با روش کمی و استفاده از ابزارهای معتبر مانند مقیاس تصویر بدن فیشر (FBIS) و شاخص عملکرد جنسی زنان (FSFI) انجام شد. جامعه آماری شامل زنان نخست زایی بود که به صورت واژینال زایمان کرده بودند. نمونه گیری تصادفی از زنان با شرایط مشابه، دقت و تعمیم پذیری نتایج را افزایش داد.یافته ها نشان داد تصویر بدنی پس از زایمان تأثیر معناداری بر عملکرد جنسی دارد. زنانی که تصویر مثبتی از بدن خود داشتند، کیفیت بالاتری در عملکرد جنسی تجربه کردند، در حالی که تصویر منفی از بدن با کاهش رضایت و کیفیت جنسی همراه بود. این نتایج بر اهمیت توجه به سلامت روانی و تصویر بدنی زنان پس از زایمان تأکید می کند. همچنین، بهبود تصویر بدن می تواند رضایت جنسی را افزایش داده و به ارتقاء کیفیت زندگی و سلامت روانی زنان کمک کند.در نهایت، این پژوهش نقش کلیدی تصویر بدنی را در سلامت جنسی و روانی زنان نشان داده و لزوم توسعه برنامه های مداخله ای برای بهبود آن را برجسته می کند.
ویژگی های روان سنجی پرسش نامه ارزیابی ازدواج و مشاوره زناشویی در زوج های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی ویژگی های روان سنجی پرسش نامه ارزیابی ازدواج و مشاوره زناشویی جوامع مسلمان که در قطر هنجاریابی شده است، به روش تحلیل عاملی انجام شد. جامه آماری پژوهش شامل زنان و مردان متأهل شهرای زنجان و قزوین در سال 1402 بود که تعداد 404 نفر از ایشان به روش نمونه گیری دردسترس برای ورود به پژوهش انتخاب شدند. اطلاعات پژوهش با استفاده از پرسش نامه ارزیابی ازدواج و مشاروه زناشویی، پرسش نامه رضایت زناشویی انریچ و پرسش نامه سازگاری زناشویی دونفره جمع آوری شد. در بخش توصیف داده ها، جداول توزیع فراوانی، میانگین و انحراف معیار محاسبه و ترسیم شد و در قسمت آمار استنباطی برای تحلیل اکتشافی از spss و در بخش تأییدی از lisrel استفاده شد. روایی محتوایی پرسش نامه ازسوی شش نفر از متخصصین حوزه روان سنجی و مشاوره تأیید شد. مطابق نتایج، روایی ملاکی آزمون (همبستگی با پرسش نامه انریچ و پرسش نامه سازگاری دو نفره) به ترتیب 73/0 و 79/0 و معنادار بود (p<0.001). ضرایب همسانی درونی به روش آلفای کرونباخ برای کل پرسش نامه برابر با 86/0 بود. نتایج حاصل از ضرایب همبستگی به صورت گویه- مقی اس ح اکی از آن است که این همبس تگی در م ورد تم امی گوی ه ه ا از ح داقل (20/0) بالاتر و دامن ه همبس تگی گویه- مقیاس آن نیز بین 37/0 تا 80/0 می باشد. بررسی اعتبار درونی پرسش نامه با روش تحلیل عاملی تأییدی و اکتشافی، چهار عامل به دست داد که یک عامل کمتر از نسخه اصلی دارد. براین اساس، عنوان آن به پرسش نامه ارزیابی ازدواج و مشاوره زناشویی در زوج های ایرانی تغییر کرد. بنابراین، پرسش نامه مذکور قابلیت های لازم برای ارزیابی ازدواج زوج های ایرانی و خانواده ها را دارد و می توان از آن برای مقاصد مشاوره ای و پژوهشی استفاده نمود.
بررسی تطبیقی شاخص های الگوی مقاومت در ادبیات داستانی زنان بومی آمریکا و مسلمانان فلسطین؛ با تکیه بر رمان های لیندا گروور، رانده عبدالفتاح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۶
79 - 100
حوزههای تخصصی:
تاریخ و هویت فردی و اجتماعی یک ملت از بستر ادبیات آن ملت نمود و بروز می یابد و اگر این هویت آسیب ببیند نشانه های آن در ادبیات نمود بیشتری می یابد. ادبیات استعماری و پسا استعماری در جوامع استعمارزده و اشغالی، در تجسم واقعیت اتفاق افتاده و پیامدهای آن و نیز جنبه های مختلف زندگی جوامع اهمیت بسزایی دارد. در این گونه ادبیات، زنان نویسنده اغلب نقش گسترده تری ایفا می کنند؛ چراکه به دلیل شباهت مام و میهن به مثابه ریشه هستی بخش فردی و هویت زایی اجتماعی، زنان ادراک بهتری از ربوده شدن سرزمین مادری و میراث اجدادی دارند و نیز نقش تربیتی فعالی در باززیستی امیدوارانه و دور از وادادگی و افسردگی برای فرزندان تازه متولد شده در این خاستگاه پر تنش، بازی می کنند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه تطبیقی الگوی مقاومت در کتاب در تاریکی رویا نوشته لیندا گروور و کتاب جایی که خیابان ها نام داشت از رانده عبدالفتاح براساس نظریات نقد ادبی هومی کی بابا و آنیا لومبا انجام شد. نتایج نشان داد که ارائه الگوی مقاومت در هر دو اثر فوق با استفاده از نماد، ابزار و قالب های مشابهی ارائه شده است؛ قالب هایی همچون داستان گویی، تکیه بر آداب و رسوم کهن، توجه به عناصر طبیعت بومی هر سرزمین، یادآوری نقش زنان در بازسازی هویت ملی در قالب داستان گویی و یادآوری خاطرات گذشته، بازیابی هویت فردی و ملی از هویت مبهم اختلاطی که حاصل تقلید از فرهنگ مهاجم است، تمرکز بر داستان گویی شفاهی به مثابه حلقه اتصال نسل گذشته و نسل حاضر و شکست هیمنه استعمار و تقویت خودباوری.
ادبیات زنانه نُتَیلَه راشِد در گفتمان استعمارپژوهیِ فرهنگی جامعه عربی مصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
181-207
حوزههای تخصصی:
ادبیات استعمارپژوهی فرهنگی در جامعه عربی مصر، که برخاسته از عمق جان، تجربه، و حیات زیسته نخبگان و زنان اندیشمند و متعهدِ عرب است؛ درواقع از ارکان رکین دانش بومی و غیراقتباسی جامعه مصری تلقی می شود که از یک سو بیانگر تجارب زیسته زنان مصری است که در دامان استعمار و بطن جامعه بحران زده مصر، با ملت خویش و آلام ایشان زیستند و از سویی دیگر همچنان در چالش و نزاع مستقیم با استعمارگران، بر ضدّ آنان قلم می زنند و در راستای روشنگری و تبیین تبعاتِ خروجِ ظاهری استعمار از بلاد عربی و اعطای استقلال سیاسی وهم انگیز به دولت-های عربی می کوشند. یکی از این زنانِ اندیشمند و متعهد عرب، نُتَیلَه راشد (1934-2012م.) است که جستار پیش-رو با روش تاریخی انتقادی و رویکرد توصیفی تحلیلی و هدف نیل به دانش و معرفت افزون در حوزه استعمارپژوهیِ عربی، به مقوله پارادایم فرهنگی گفتمان استعمار در تفکر و ادبیات زنانه راشد می پردازد و سعی دارد به پرسش چگونگی بازتاب مؤلفه ها و مصادیق پارادایم فرهنگی استعمارپژوهی با تمرکز بر اثر پژوهشی راشد به نام «حکایه کفاح ضدّ الاستعمار» پاسخ دهد.
تحلیل و ارزیابی تأثیر ادراک بر خطر تاب آوری زنان روستایی دهستان درزآب شهرستان مشهد در برابر زلزله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بلایای طبیعی یک نگرانی جهانی است که به کرات در تمام دنیا روی داده و انسان های زیادی را متأثر نموده است و یکی از استراتژی های بین المللی برای کاهش بلایا ایجاد تاب آوری جوامع در برابر سوانح طبیعی است. در این بین زنان روستایی با توجه به شرایط زیستی خود در نواحی روستایی معمولاً در معرض آسیب های بیشتری از فاجعه قرار دارند، زیرا در شرایط و موقعیت های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، حقوقی و فرهنگی آسیب پذیرترند. هدف این پژوهش بررسی سطح تاب آوری زنان روستایی در برابر مخاطرات طبیعی خصوصاً زلزله در دهستان درزآب می باشد. پژوهش حاضر به لحاظ نوع کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی- تحلیلی است. برای گردآوری اطلاعات آن در بخش نظری از منابع اسنادی و بررسی و مرور اسناد فرادست، آمارنامه ها، تحقیقات، مقالات و کتب علمی در بخش عملی از روش پیمایشی مبتنی بر توزیع پرسش نامه و مشاهده مستقیم بهره گرفته شده است. نتیجه مقاله حاضر بر آن است که درک خطر از طریق شناختی و احساسی بر روی تاب آوری اقتصادی و اجتماعی تأثیرگذار است و با افزایش پایگاه اقتصادی و منزلت اجتماعی میزان ریسک پذیری جامعه ی زنان کمتر و توانایی مقابله ی با بحران آن ها در زمان زلزله بیشتر می شود و درنهایت تاب آوری زنان از طریق درک خطر و تاب آوری اجتماعی و اقتصادی در برابر مخاطرات محیطی مانند زلزله می یابد. در انتها راهکارهای اقتصادی و اجتماعی جهت افزایش تاب آوری زنان در هنگام زلزله آورده شده است.
نازیسم و زنان: بازتاب گرایش های نازی درباره زنان در هفته نامه «نامه ایران باستان»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
245 - 263
حوزههای تخصصی:
زنان در دوره مدرن بخشی از ابزار تبلیغات احزاب و جریان های سیاسی شدند. در برنامه نازیسیم آلمان و فاشیسم ایتالیا، زنان به عنوان ابزاری برای فرزندآوری و افزایش توان سیاسی-نظامی کشور مورد توجه قرار گرفتند. هم زمان با این رویدادها در اروپا، در برخی از نشریات ایران مانند هفته نامه «نامه ایران باستان» بهره گیری از زنان به عنوان ابزار تجدد و عاملی برای فرزندآوری و درنتیجه ایجاد حکومت نیرومند مرکزی مورد توجه قرار گرفت. پژوهش حاضر به این پرسش پاسخ می دهد که جایگاه زنان و وظایف اجتماعی آن ها در این نشریه چه بود و دیدگاه های آلمان نازی چگونه در آن بازتاب پیدا کرد. این پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی و برمبنای تحلیل محتوای هفته نامه «نامه ایران باستان» طی چهار سال انتشار آن صورت گرفت. این نشریه از سال 1933 هم زمان با روی کارآمدن هیتلر در آلمان، شروع به کار کرد و انتشار آن تا سال 1936 ادامه یافت. دستاورد پژوهش نشان می دهد که این نشریه هرچند نگاهی متجددانه به وضعیت زنان در جامعه دارد، در رویکردی آلمان گرایانه با جانبداری آشکار از فاشیسم می کوشد تا زنان را ابزاری مؤثر برای فرزندآوری و افزایش جمعیت و درنتیجه احیای شکوه باستانی ایران معرفی کند. برخلاف برداشت سنتی که از زن با عنوان حقارت آمیز «ضعیفه» یاد می شود و شأنی برای او در عرصه کار و فعالیت سیاسی-اجتماعی قائل نیست، در این برداشت، زن متجدد از لحاظ «آفرینش ملت» موجودی نیمه خدایی است که ضمن برداشتن حجاب و ورود به عرصه فعالیت اجتماعی و ورزش، باید به مهم ترین وظیفه خود یعنی فرزندآوری و تربیت آن برای برساخت دولت-ملت و «فضای حیاتی» اقدام کند.
نقد کهن الگویی نقاشی های ایران درودی (نمونه موردی: آراسته، به زلالی یک عشق، نیایش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
417 - 436
حوزههای تخصصی:
نقاشی های ایران درودی، نقاش معاصر زن ایرانی، که به شیوه سوررئالیسم-سمبولیسم است، بستر مناسبی برای نقد کهن الگویی به شمار می رود؛ چرا که یکی از ساحت های نمود کهن الگوها، آثار هنری از جمله نقاشی ها هستند. از دیدگاه روان شناسی تحلیلی، کهن الگوها مفاهیم مشترک، تکرارشونده و انتزاعی بین جوامع مختلف بشری هستند که در بخش عمیق تر روان در ضمیر ناخودآگاه جمعی جای دارند و از طریق خودآگاه و ناخودآگاه فردی در خیال پردازی ها، افسانه ها، رؤیاها، هذیان ها و آثار هنری به صورت نمادها و اسطوره ها بازتاب می یابند. در حقیقت نمادها و اسطوره ها مظروف های بیانگر کهن الگوها هستند که با خوانش آن ها می توان به شناخت گسترده تری از لایه های عمیق تر روان انسان دست یافت. در این پژوهش به خوانش نمادهای مظروف کهن الگوها در سه مورد از نقاشی های ایران درودی می پردازیم. هدف این مطالعه یافتن پاسخ این سؤال است که تأثیر نقش ناخودآگاه جمعی از طریق بازتاب کهن الگوها در نقاشی های درودی چگونه است. همچنین می خواهیم خوانشی نو با رویکردی متفاوت برای شناخت و درکی ژرف تر از لایه های درونی نقاشی های درودی داشته باشیم. روش تحقیق، کیفی و به شیوه توصیفی-تحلیلی است. گردآوری مطالب به صورت کتابخانه ای و مشاهده ای است. نتایج حاکی از این بوده است که نمادهای آسمان، زمین، ویرانه ها، گل، مروارید و نور از بن مایه های اصلی در آثار درودی اند که مبین بازتاب کهن الگوهای مادر/زن، آسمان/پدر، عروج و ازدواج هستند.
مؤلفه های الگوی مطلوب ارتباطات والدین با نوجوان: مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعارضات والدین – نوجوان، از مهمترین مسائل این مقطع در نظام خانواده است که پیامدهای مختلفی در زمینه رشد فردی و اجتماعی آنها به همراه دارد. در صورت بندی این مسئله، مدل ارتباطی والدین با نوجوانان، از عوامل و متغیرهای اصلی در این زمینه محسوب می شود. پژوهش حاضر با هدف احصاء مؤلفه های اصلی الگوی مطلوب ارتباطات والدین با نوجوان در خانواده انجام شد. روش این پژوهش کیفی بوده و برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساخت یافته استفاده شده است. نوع نمونه گیری هدفمند بوده و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. مصاحبه شونده ها بصورت هدفمند از بین کارشناسان و متخصصان علوم ارتباطات، روان شناسی و علوم تربیتی و معارف اسلامی انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه نیز، روش تحلیل مضمون به روش آتراید – استرلینگ به کار گرفته شد. در فرآیند تحلیل که با استفاده از نرم افزار Maxqda2020 انجام گرفت، سه مضمون فراگیر و هشت مضون سازمان دهنده بدست آمد. مضامین فراگیر و به بیان دیگر مؤلفه های اصلی الگوی مطلوب ارتباطات والدین با نوجوان شامل «حفظ صمیمیت»، « کرامت بخشی» و «مسئولیت بخشی» می شود. بر اساس نتایج بدست آمده، نهادهای فرهنگی – ارتباطی می بایست علاوه بر آموزش و توانمندسازی خانواده ها در زمینه نحوه مطلوب ارتباط با فرزند نوجوان، با بازنمایی صحیح نوجوانی در رسانه، نگاه ایجابی و فرصت محور به این مقطع را در جامعه ترویج دهند.
شناسایی عوامل موثر در ضربه عشقی دانشجویان دختر: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ضربه عشقی پدیدهای رایج در دانشجویان است که باعث مسائل تحصیلی و روان شناختی می شود. هدف از پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر در ضربه عشقی دانشجویان دختر بود. روش پژوهش کیفی از طریق مضاحبه نیمه ساختار یافته بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی در سال 1402 بودند که درگیر تجربه شکست عشقی شده بودند. از بین آنها تعداد 10 نفر به صورت نمونه گیری هدف مند به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل مضمون استفاده شد. بر اسا یافته ها پنج مضمون اصلی ضربه عشقی شناسایی شد که شامل موارد زیر می شد: علل مربوط به خانواده مبداء و کودکی، علل درون-روانی، علل رابطه ای، علل مربوط به پسر، و علل همزمان با رابطه. هر کدام از این مضامین فراگیر شامل مضامین سازمان یافته و پایه زیادی می شدند. بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که قبل از هر چیز گذشته و بافت رشدی فرد در خانواده اهمیت بسیاری در ضربه عشق دارد و علل مربوط به زمان حال در درجه دوم اهمیت هستند. بنابراین، پیشنهاد می شود برای پیشگیری از ضربه عشق قبل از هر چیز به شناسایی روابط اولیه فرد و تاثیر آنها در زندگی جاری و نوع انتخاب های فرد پرداخت و فرد را در این زمینه آگاه کرد تا انتخاب درست تری انجام دهد.
شکل گیری تمایزیافتگی خود در خانواده: کشف فرآیندها از طریق نظریه میانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمایزیافتگی خود، پدیده ای بافتارمند، فرهنگی و وابسته به شرایط محیطی و اجتماعی است که در فرآیندی پویا و متأثر از عوامل مختلفی شکل می گیرد. براین اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی و بازنمایی چگونگی شکل گیری فرآیند تمایزیافتگی خود در خانواده، با رویکرد کیفی و به روش نظریه برخاسته از داده ها از نوع نظام مند انجام شد. جامعه مشارکت کنندگان پژوهش شامل متأهلین 30 تا 45 ساله شهر تبریز که با خانواده خود زندگی می کردند، بود که تعداد 17 نفر از ایشان به روش نمونه گیری هدفمند و نظری تا رسیدن به اشباع نظری در مصاحبه نیمه ساختار یافته برای ورود به پژوهش انتخاب شدند. تحلیل داده ها هم زمان با گردآوری داده ها باروش کدگذاری نظری (طی سه مرحله؛ کدگذاری باز، محوری و گزینشی) انجام شد. در نهایت461 کد اولیه و 117 زیرمقوله و 18 مقوله استخراج شد و در بخش های شش گانه الگوی پارادایمی طبقه بند گردید و یک نظریه میانی تکوین یافت. نتایج نشان داد که انگیزه پیشرفت و شرایط چالش برانگیز، افراد را به استقلال فکری، هویت طلبی و منزلت اجتماعی سوق می دهد که این موارد پدیده های محوری فرآیند شکل گیری تمایزیافتگی خود را تشکیل می دهند. همچنین، چنانچه افراد تحت تأثیر شرایط واسطه ای نظیر کسب تجربه های متفاوت، ویژگی های خودتعیین گر و تمایل به موفقیت و شرایط زمینه ای مانند ارتباط با الگوهای موفق، ساختارهای اجتماعی و فرهنگی، بسترها و رویدادها در خانواده و جو مشارکتی/حمایتی خانواده قرار گیرند، راهبردهایی همچون رفتارهای مسئولانه، همیارانه و سنجیده و تلاش برای کنترل احساسات را خواهند داشت که این راهبردها منجر به موفقیت در شغل و زندگی، رضایتمندی و خوداتکایی توأم با بهبود روابط می شود.
زنان و تغییر ساختار اجتماعی؛ تحلیل روایت کنشگران زن فعال در اقلیم کردستان عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
1043 - 1068
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال روایت فعالان زن از نقش و جایگاه زنان در تغییر ساختار اجتماعی اقلیم کردستان است. با استفاده از نظریات فمینیست های سوسیالیست و شرابی به تشریح وضعیت تغییرات ساختاری در اقلیم کردستان و نقش و جایگاه زنان در این تغییرات پرداخته شده است. این پژوهش در سنت روش کیفی قرار دارد و در آن از تحلیل روایت استفاده شده است. بدین منظور راهبرد مصاحبه نیمه ساختاریافته و نمونه گیری هدفمند و همگن است. مصاحبه با هجده نفر از فعالان در انجمن ها صورت گرفت. داده ها در قالب ۱۲ مضمون اولیه و ۶ مضمون ثانویه تفسیر و تحلیل شدند. نتایج نشان داد تغییرات ساختار اجتماعی بعد از سال ۱۹۹۱، یعنی زمان تشکیل اقلیم کردستان به وقوع پیوسته که درنتیجه آن، نقش و جایگاه زنان نیز دستخوش تغییر شده است. از آن زمان تاکنون، احزاب سیاسی به خواسته ها و انجمن های زنانه شکل داده اند و در چارچوب اهداف حزبی به مسائل زنان نگریسته اند. با وجود این، زنان با مشارکت و تصاحب پست های مدیریتی و سیاسی توانسته اند جایگاه خود را در این ساختار به دست آورند. در این میان نقش آموزش، رسانه ها و انجمن ها مهم و تأثیرگذار بوده است. انجمن های زنان به عنوان یکی از مهم ترین تغییردهندگان ساختار و خود زنان فعال به عنوان عامل تغییر، اقدام به تصویب قوانین عادلانه، ریشه کنی الگوهای کهن اجتماعی فرهنگی و گسترش آگاهی، حمایت و بازنمایی مشکلات و چالش های زنان کرده اند.
بررسی استعاره های جنسیتی مربوط به زن در داستان های تفسیری (مطالعه موردی: روض الجنان، جلاءالاذهان و منهج الصادقین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
197 - 219
حوزههای تخصصی:
استعاره به مثابه زبانی نمادین و غیرمستقیم، حامل معناهای افزوده و پنهان است. ردپای استعاره ها و کلیشه های جنسیتی را در روایت های تفسیری نیز می توان پی گرفت. در این پژوهش داستان های تفسیری سه تفسیر فارسی روض الجنان، جلاءالاذهان و منهج الصادقین مبنای کار قرار گرفت. در این مقاله ابتدا روایت هایی که از استعاره های جنسیتی استفاده کرده اند یا مضمون آن ها یادآور استعاره های جنسیتی است، انتخاب شد و سپس با روش تحلیل محتوای کیفی، بار ارزشی این استعاره ها و ارتباط آن ها با کلیشه های جنسیتی بررسی شد. استعاره هایی نظیر «عروس قرآن»، «امرأه کاعب»، «فراش»، «بیوت»، «عتبه» و «دنیا» نمونه هایی از استعاره های جنسیتی در این روایت ها است که برخی بار ارزشی مثبت و برخی بار منفی دارند. مهم ترین نتایج این تحقیق عبارت اند از اینکه اغلب استعاره های منفی درباره زن حول نقش زن به مثابه همسر یا شریک جنسی و با تأکید بر بعد جسمانی وی شکل گرفته است. این استعاره ها متأثر از کلیشه های جنسیتی رایجی است که بار منفی دارند. در نقطه مقابل، بیشتر استعاره های مثبت حول نقش مادری و صفاتی نظیر مهربانی، خلق، اصل و ابتدا در نقش مادری شکل گرفته اند. همچنین این پژوهش نشان می دهد پیکر زن در دو وجه «پیکر بهشتی» و «پیکر دوزخی» نمود یافته است که پیکر بهشتی زن نماد التذاذ کامل و بهره مندی است و پیکر دوزخی زن نماد فریبندگی، گناه، تمثل شیطان و زناکاری است. علی رغم تلاش شریعت در تقبیح نگرش های زن ستیزانه، رواج استعاره های جنسیتی درباره زنان در دوره های تاریخی مختلف، در میان مفسران تفاوت چشمگیری نداشته است.
مدیریت بدن در زنان فوتبالیست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
377 - 406
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر، بررسی نحوه مدیریت بدن توسط ورزشکاران زن فوتبال با توجه به ناسازگاری دو هویت زنانگی و ورزشکاری در متن فوتبال و خارج از آن است. در این پژوهش، به روش تحقیق کیفی تحلیل پدیدارشناختی به مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته با هشت فوتبالیست زن لیگ برتر فوتبال (19 تا 27 سال) پرداخته شد. جمع آوری داده ها تا حد رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. کلیه مصاحبه ها ضبط و سپس مکتوب شد. تحلیل یافته ها در حین گردآوری داده ها و بعد از آن انجام گرفت. برخی از شرکت کنندگان اظهار داشتند زنانگی و ورزشکاری با یکدیگر سازگارند و در هر دو متن ورزش و خارج از آن، این دو هویت را آشکار ساختند. برخی دیگر بیان کردند که زنانگی و ورزشکاری ناسازگار هستند. سه تجربه کلی در رویارویی با این ناسازگاری توسط شرکت کنندگان بیان شد: 1. آشکارکردن هویت ورزشکاری در متن ورزش و هویت زنانگی در متن خارج از ورزش؛ 2. برجسته کردن هویت زنانگی در هردو متن؛ 3. برجسته کردن هویت ورزشکاری در هردو متن. به طورکلی بازیکنان زن فوتبال از طریق مدیریت بدن و ظاهر از جمله پوشش، آرایش، دست کاری مو و بدن، لحن صدا، رفتار و وظایف نقش های جنسیتی، هویت زنانگی یا ورزشکاری خود را تقویت می کنند و آن را راهبردی برای کاهش فشارهای ناشی از ناسازگاری دو هویت درک می کنند. همچنین یک هم پوشانی بین وجود یا نبود سازگاری با نوع مدیریت بدنی که توسط بازیکنان زن فوتبال به کار رفته آشکار شد.
اثربخشی اجرای برنامه خانه و مدرسه بر عملکرد تربیتی و فرهنگی خانواده و خودکارآمدی مادران دارای کودکان 4 تا 6 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
101 - 114
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی برنامه همکاری خانه و مدرسه بر عملکرد تربیتی و فرهنگی خانواده و خودکارآمدی مادران دارای فرزندان 4 تا 6 ساله اصفهان بود. جامعه آماری پژوهش، تمامی مادران کودکان چهار تا شش ساله مهدهای کودک اصفهان در سال 1403بود. نمونه پژوهش 30 مادر با فرزند 4 تا 6 سال بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش(15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. روش پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون –پس آزمون و کنترل بود. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ی عملکرد تربیتی و فرهنگی خانواده (بابایی فرد، 1400) و مقیاس خودکارآمدی والدینی (دومکا و همکاران، 1996) بود. مداخله برنامه خانه و مدرسه در طول 8 جلسه 150 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. پس از اتمام برنامه، پس آزمون برای هر دو گروه اجرا شد. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل کوورایانس چند متغییری مورد بررسی قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد بین میانگین های عملکرد تربیتی و فرهنگی خانواده در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد(91/237 F= و05/0> P). هم-چنین بین میانگین های خودکارآمدی والدینی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد((18/225 F= و05/0> P). بنابراین می توان نتیجه گرفت که اجرای برنامه همکاری خانه و مدرسه بر عملکرد تربیتی و فرهنگی خانواده و خودکارآمدی در مادران دارای فرزندان 4 تا 6 ساله اثر بخش است و می توان از این برنامه برای تقویت مهارت های والدینی مادران در خانواده و جامعه بهره جست.