مائده  تقی زاده طبرسی

مائده تقی زاده طبرسی

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۳ مورد از کل ۳ مورد.
۱.

موازنه پایدار میان عرضه و تقاضای آموزش عالی در گذر به پساتوده گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش عالی آموزش عالی توده ای آموزش عالی پساتوده ای مدیریت پذیرش دانشجو تقاضای آموزش عالی عرضه آموزش عالی ظرفیت پذیرش دانشجو صندلی های خالی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۱۸
 آموزش عالی توده گرا بعنوان یک جریان جامعه شناختی فراگیر جهانی بر پایه نقش آفرینی دانشگاه ها در بهبود چشم انداز زندگی فردی و اجتماعی ظاهر گشت. کیفیت، اثربخشی و فایده مندی این جریان در ایران با وجود ایجاد و گسترش فرصت دسترسی و دستیابی افراد به آموزش عالی، محل بحث و تردیدهای جدی جامعه ایرانی است. مهم ترین جلوه این وضعیت در فزونی عرضه بر تقاضای آموزش عالی و شکل گیری پدیده مازاد ظرفیت پذیرش یا صندلی های خالی آشکار است که گذر به پساتوده گرایی را به یک ضرورت کلیدی برای آموزش عالی ایران تبدیل کرده است. با این وجود مشخص نیست توازن میان تقاضا و عرضه آموزش عالی در این گذر چگونه می تواند باشد. بنابراین در این مطالعه با توضیح زمینه نظری شکل گیری این پدیده به ایجاد مدلی برای برقرار شدن موازنه پایدار میان عرضه و تقاضای آموزش عالی در گذر به پساتوده گرایی پرداخته شد. این مدل که با روش نظریه داده بنیاد چامز و تحلیل و سنتز مارپیچی دیدگاه های 14 مشارکت کننده در تحقیق درک و ایجاد شد از یک منطق، مولفه های مرتبط و مکمل، و الزامات کلان تشیکل شده است. منطق این مدل، عقلانیت انتقادی است؛ به این معتی که لازم است گفتگوی انتقادی و سازگارشونده دانشگاه با جامعه و زیرسیستم های آن مبنای برآورد تقاضا و عرضه آموزش عالی باشد. با این عقلانیت، از طریق پنج مولفه شامل، آینده پژوهی رشته های علمی، آمایش آموزش عالی، روند یابی کمی و کیفی جمعیت شناختی، ایجاد شبکه ذی نفعان اجتماعی، و توانسنجی ظرفیت های علمی و تجیهزاتی دانشگاه است که در ارتباط با یکدیگر داده های لازم برای برآورد معتبر تقاضا و عرضه آموزش عالی به دست می آید. ضمن آنکه استقرار اثربخش این مدل در دانشگاه ها مستلزم اجتناب از تصدی گری دولت در آموزش عالی، تمرکز زدایی در برآورد تقاضا و عرضه آموزش عالی، شفافیت و پاسخگویی اجتماعی دانشگاه ها، و نظارت ساختاری مبتنی بر سیستم های اطلاعاتی می باشد. در نتیجه، برقراری موازنه بهینه و پایدار میان عرضه و تقاضای آموزش عالی، با نقش آفرینی خودتنظیم گر دانشگاه ها در بستر حمایت ساختارهای کلان آموزش عالی کشور ممکن می شود.  
۲.

سناریونگاری آینده آموزش عالی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۷۵ تعداد دانلود : ۴۶
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، سناریونگاری آموزش عالی ایران در دوره پساانبوهگرایی بود. مواد و روشها: ابتدا، به بررسی عوامل محیطی تأثیرگذار یا پیشرانهای کلیدی آموزش عالی در گذار پساانبوهگرا در ایران پرداخته شد. برای شناسایی گزارههای پرتکرار تعداد گزارههایی که به هر مضمون مربوط میشوند، مبنای کار قرار گرفتند. در ادامه، از خبرگان خواسته شد که به هر یک از این عوامل، بر اساس مقیاس لیکرت سهدرجهای، مطابق با دو شاخص (1) اهمیت و (2) عدم قطعیت، امتیاز دهند. در نتیجه، 26 عامل کلیدی مشخص شدند. در نهایت، در مجموع 36 وضعیت مختلف برای 8 پیشران طراحی شد. نتایج: ابتدای این پژوهش، منجر به شناسایی 43 مورد از عوامل کلیدی در شش بعد (1) آموزش، (2) جامعه، (3) دانشگاه، (4) تکنولوژی، (5) اقتصاد و (6) بازار کار، شد. در ادامه، پیشرانهای کلیدی مشخصشده، شامل هشت دسته کلی به این شرح بودند: (1) عدم تناسب بین فارغالتحصیلان دانشگاه و نیروی موردنیاز بازار کار، (2) سرمایهگذاری بخش خصوصی در آموزش عالی، (3) مشکلات سیاسی- اقتصادی و عدم استقلال، (4) مشکلات ساختاری دانشگاه در مدیریت و برنامهریزی آموزشی، (5) تغییر نگرشهای حاکم بر جامعه، (6) تأکید خانواده و اطرافیان بر تحصیلات دانشگاهی، (7) مشکلات نظام آموزشی موجود و (8) ظهور تکنولوژیهای جدید در آموزش عالی. در انتها، چهار سناریو مشخص شد که بیشترین سازگاری درونی را داشتهاند: (1): دانشگاههای بازارمحور (2): تحول تکنولوژیکی (3): محدودیت نهادهای سیاسی و اقتصادی و (4): آموزش پایدار و عادلانه. بحث: میتوان اظهار داشت که آینده نظام آموزش عالی ایران در گذار پساانبوهگرا را میتوان از طریق چهار سناریوی متمایز، متصور شد که هرکدام دیدگاه متفاوتی را بر اساس محرکها و اولویتهای کلیدی ارائه میدهند.
۳.

ارائه چارچوبی برای توانمندسازی زنان در حکمرانی بر اساس مطالعات حوزه علوم شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توانمندسازی حکمرانی زنان علوم شناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۳ تعداد دانلود : ۱۰۴
توانمندسازی زنان از موضوعاتی است که در طیف گسترده ای از برنامه ها و سیاستگزاری های نهادهای مختلف در سرتاسر جهان جای می گیرد، ولی با این حال، توجه به ویژگی های شناختی و پژوهش های حوزه علوم شناختی و اساسا مساله شناخت و توانمندی های شناختی در بسیاری از این سیاستگزاری ها مغفول مانده است. در این راستا، پژوهش حاضر با استفاده از روشی دو مرحله ای مبتنی بر مرور دامنه و تحلیل محتوا به ارائه چارچوبی برای توانمندسازی زنان در حکمرانی براساس مطالعات حوزه علوم شناختی می پردازد. خروجی های این پژوهش از جمله 18 عنصرکلیدی توانمندسازی زنان براساس مطالعات شناختی در کنار چارچوب مفهومی ارائه شده، می تواند بسیاری از متخصصین، پژوهشگران و علاقه مندان مطالعات حوزه توانمندسازی، حکمرانی و زنان را در مسیر رسیدن به پاسخ هایشان برای سیاستگزاری و تصمیم گیری در حوزه های مربوطه و انجام پژوهش های کاربردی و همچنین ایجاد شبکه ای از مفاهیم مرتبط یاری دهد. پژوهش حاضر همچنین در خصوص ایجاد طرحواره هایی از پژوهش های کاربردی با هدف ایجاد ارتباط مابین حوزه های مختلف مطالعات حکمرانی و همچنین مطالعات علوم شناختی از این جهت حائز اهمیت است که می تواند خلاءهای مفهومی و همچنین مسیرهایی برای مطالعات بیشتر برای علاقه مندان مطالعات بینارشته ای در طیف گسترده ای از موضوعات و مفاهیم فراهم آورد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان