فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۸۰۱ تا ۲٬۸۲۰ مورد از کل ۵۶٬۰۱۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
پدیده «مسئولیت نپذیری و پاسخگویی گریزی» یا «انداختن تو کاسه دیگران» می تواند ساحت های مختلف حیات جامعه را تحت تأثیر قرار دهد. بی تردید وقتی در کشوری متولیان امر حکمرانی، مدیریت و مجریان امور جامعه در قلمرو مسئولیتی خود بهنگام تصمیم های لازم را به صورت بهنگام و با کیفیت لازم اتخاذ نمی کنند، مسائل مهم کشور در عرصه های مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، و همین طور بین الملل حل نمی شود و برروی هم تلنبار خواهند شد. هدف غایی این نوشته، واکاوی آثار بلند مدت این پدیده بر جنبه های مختلف جامعه و ارائه راهکارهایی برای کاهش این رفتار ناصواب در فرایند کشورداری است. در پایان رهنمودهایی برای جهت گیری های پژوهشی آتی در این زمینه ارائه خواهد شد.
تحلیل پیامدهای رفتاری کاربست مدیریت الگوریتمی در کسب وکارهای پلتفرمی (موردمطالعه: تاکسی های اینترنتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشرفت فناوری و کاربردهای وسیع آن باعث ایجاد گونه جدیدی از کسب و کارها با عنوان کسب و کارهای پلتفرمی شده است. الگوریتم ها ابزار پلتفرم ها برای مدیریت امور هستند و کار را برای صاحبان این مشاغل آسان می کنند، ازسوی دیگر، کاربرد الگوریتم ها با خود پیامدهایی را به همراه دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی و شناسایی کارکردهای مدیریت الگوریتمی و تحلیل پیامدهای رفتاری آن بر رانندگان تاکسی های اینترنتی در ایران است. جامعه پژوهش، شامل رانندگان تاکسی های اینترنتی در ایران بوده و نمونه پژوهش به روش نمونه گیری هدفمند از نوع نظری انتخاب شد. این پژوهش به لحاظ نوع هدف کاربردی و به لحاظ نوع روش، کیفی و شیوه توصیفی بود. به منظور جمع آوری داده های کیفی، از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته و برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه، از روش تحلیل مضمون استفاده شد. تحلیل یافته ها در دو بخش کارکردهای مدیریت الگوریتمی و پیامدهای آن حاوی 189 کد برای کارکردها و 136 کد برای پیامدهای رفتاری بود. در ادامه 9 مضمون در بخش کارکردها (جذب آسان، کارمندیابی چندکاناله، طراحی شغل انگیزشی، ارزیابی عملکرد سیستمی- نگرشی (ادراکی)، آموزش دیجیتال، جبران خدمات عملکردمحور، مدیریت انعطاف پذیر جبران خدمات، روابط کار نظام مند و نگهداشت مشروط) و 11 مضمون فرعی در بخش پیامدها که خود مشتمل بر دو مضمون اصلی احساسات خوشایند و احساسات ناخوشایند بودند، شناسایی شدند. یافته ها نشان می دهد که مدیریت منابع انسانی الگوریتمی از یک سو پیامدهای مثبت و ازسوی دیگر پیامدهای منفی دارد که به طور عمده پیامدهای منفی این مفهوم مغفول مانده است.
بررسی موانع مشارکت بخش خصوصی در پروژه های شهرداری خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
140 - 151
حوزههای تخصصی:
مقدمه شهرداری به عنوان یک نهاد عمومی غیردولتی وظایف گوناگونی به عهده دارد که می توان گفت که مهم ترین آن ها برآورده کردن نیازها و خواسته های شهروندان و تأمین رفاه و آسایش آنان است. گستردگی وظایف شهرداری در قبال شهروندان و افزایش روزافزون نیازها و انتظارات شهروندان از شهرداری، سبب شده است که شهرداری ها در فرایند مدیریت توسعه شهری و ارائه خدمات مورد نیاز شهروندان، با معضلات متعددی در زمینه های مختلف روبه رو شوند که از مهم ترین این معضلات، پایدار نبودن منابع درآمدی است. در سال های اخیر شهرداری ها به منظور دستیابی به درآمدهای پایدار از رویکرد وظیفه محور به سمت رویکرد بازار محور، مشتری مدار و مشارکت کننده در فعالیت های اقتصادی در قالب مشارکت با سرمایه گذاران بخش خصوصی در احداث پروژه های مشارکتی روی آورده اند. شهرداری خرم آباد نیز علی رغم اینکه در راستای جذب سرمایه های بخش خصوصی برای اجرای پروژه های زیرساختی مختلف، بسترهای متفاوتی را در قالب پروژه های گوناگونی تعریف کرده، اما در جذب سرمایه گذاران بخش خصوصی چندان موفق نبوده است. بدون تردید نخستین گام به منظور توسعه مشارکت بخش خصوصی، شناسایی دلایل عدم تمایل، ارزیابی موانع مؤثر و تبیین موانع مشارکت این بخش در پروژه های شهری است تا با رفع موانع موجود، بتوان زمینه های مشارکت ایشان را بیش از پیش فراهم و مهیا کرد. با توجه به اهمیت این موضوع در توسعه و عمران شهر خرم آباد، در پژوهش حاضر عوامل مؤثر بر عدم تمایل مشارکت بخش خصوصی در پروژه های مشارکت عمومی - خصوصیِ شهرداری خرم آباد، شناسایی و با استفاده از نظر گروهی از خبرگان رتبه بندی شده اند. مواد و روش ها هدف تحقیق حاضر، تبیین و اولویت بندی این دست از موانع مشارکت و سرمایه گذاری بخش خصوصی در پروژه های شهرداری خرم آباد است. به این منظور پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری و جمع آوری داده ها، پیمایشی است. در این پژوهش، به منظور دستیابی به هدف اصلی که تعیین اولویت موانع مشارکت بخش خصوصی در پروژه های شهرداری خرم آباد است، از ابزار اندازه گیری برای مشاهده متغیرهای کمی استفاده شده است. در راستای تحلیل تأثیر عوامل مؤثر بر موانع مشارکت سرمایه گذاران بخش خصوصی در توسعه و عمران شهر خرم آباد، از مدل معادلات ساختاری هم زمان بهره گیری و همچنین، داده های میدانی نیز از طریق پرسشنامه ای با پاسخ های بسته و بر اساس مقیاس پنج بخشی لیکرت، از جامعه آماری مورد مطالعه شامل اساتید دانشگاه مرتبط با حوزه مدیریت شهری، کارشناسان، مدیران شهری و سرمایه گذاران مرتبط با شهرداری خرم آباد، جمع آوری شده است. ابزار تحقیق شامل پرسشنامه ای محقق ساخته بود که اعتبار و روایی آن از طریق نظرخواهی از اساتید دانشگاهی و کارشناسان (اعتبار و روایی صوری) و به روش تحلیل همگرایی، مورد بررسی و تأیید شده است. به منظور سنجش پایایی از ضرایب پایایی ترکیبی و آلفای کرونباخ استفاده شده که در صورت مناسب بودن این ضرایب، می توان گفت که ابزار پژوهش پایا است. یافته ها در پژوهش حاضر، متغیرهای تنظیم مقررات و سیاست گذاری، مطالعات کارشناسی، آماده سازی و فرایند ارجاع پروژه ها، تأمین مالی و حمایت مالی و ظرفیت سازی و ارتقای دانش و مهارت در بخش عمومی و خصوصی به عنوان موانع تعیین کننده مشارکت بخش خصوصی در فعالیت های توسعه و عمران شهری شهرداری خرم آباد، مورد تأیید واقع شد. یافته ها نشان داد در این بین نقش عامل تأمین مالی حمایت مالی بر دیگر موانع، برتری داشته و دارای اثر قوی تری بوده است. این مهم نشان دهنده این نکته است که مؤلفه های عامل تأمین مالی حمایت مالی مانند نبود حمایت مالی مؤثر، عدم سازگاری شرایط اعطای تسهیلات بانک های تجاری با ساختار پروژه های مشارکتی شهرداری خرم آباد، عدم بهره گیری کافی از ظرفیت های بازار سرمایه در تأمین مالی قراردادهای مشارکتی، کمبود منابع مالی برای ارائه تسهیلات آزاد یا تکلیفی و نبود منابع مالی پایدار برای ایجاد پشتوانه، باعث عدم مشارکت مناسب بخش خصوصی در فعالیت های توسعه و عمران شهری شهر خرم آباد شده است. به تعبیر دیگر، به دلیل عدم پیش بینی مناسب و بلندمدت در تأمین مالی و حمایت مالی از بخش خصوصی در بحث های عمرانی و توسعه شهری، بخش خصوصی به دلیل عدم صرفه اقتصادی، ورود یک طرفه بدون مشارکت شبکه بانکی را به سود خود نمی بیند و ترجیح می دهد که سرمایه خود را در زمینه هایی که آینده مشخص تری دارند، وارد کند. نتیجه گیری با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت که اصلی ترین دلیل ورود بخش خصوصی به مشارکت در طرح های عمرانی و توسعه شهری، بی شک چرخش سرمایه و سوددهی مناسب است که این امر در بسیاری از مواقع از جمله در شرایط موجود کشور (که متأثر از انتظارات تورمی بالا در جامعه، بی ثباتی نرخ ارز، تحریم ها و در نتیجه افزایش ریسک سرمایه گذاری و... است)، ارتباط مستقیمی با وجود مشوق های شبکه بانکی برای سرمایه گذاران دارد و بنابراین، پیشنهاد می شود تا برای مشارکت هر چه بیشتر شرکت های خصوصی در عمران و توسعه شهری خرم آباد، تسهیلات هدفمندی برای سرمایه گذاران در نظر گرفته شود تا سرمایه گذار با ادغام آورده اولیه خود و تسهیلات شبکه بانکی، انگیزه بیشتری برای فعالیت عمرانی در شهر خرم آباد، داشته باشد.
ارائه الگوهای فناورانه برای توسعه شهر هوشمند در تهران با استفاده از تکنیک دیماتل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
186 - 199
حوزههای تخصصی:
مقدمه در دنیای امروز، افزایش جمعیت شهرها و پیچیدگی های مدیریت شهری، چالش های فراوانی را برای جوامع شهری به همراه آورده است. پاسخ به این چالش ها و ارتقای کیفیت زندگی شهروندان از اهداف اصلی نهادهای مدیریتی شهرها است. در این راستا، توسعه شهرهای هوشمند به عنوان راه حلی نوین و مؤثر مطرح شده و توجه زیادی به خود جلب کرده است، چرا که توسعه شهر هوشمند به عنوان یک پدیده چند بعدی و چالش برانگیز، اهمیت زیادی در بُعد های اجتماعی، اقتصادی، و زیست محیطی دارد. از طرفی، با توجه به افزایش جمعیت شهری و رشد زیاد شهرنشینی، نیاز به مدیریت هوشمند و بهینه منابع و خدمات شهری از اهمیت فراوانی برخوردار است. این پژوهش با هدف ارائه الگوی معیارهای فناورانه برای توسعه شهر هوشمند، با تأکید بر ابعاد فناورانه و با تمرکز بر شهر تهران انجام شده است. مواد و روش ها برای دستیابی به این هدف، نخست اطلاعات از طریق روش های مطالعات کتابخانه ای و مقالات شبکه جهانی اطلاعات جمع آوری شد. سپس، با استفاده از تحقیقات میدانی یعنی تدوین پرسشنامه به منظور توصیف دیدگاه جامعه مورد پژوهش بهره گرفته خواهد شد. در این پژوهش از سه پرسشنامه استفاده شد: پرسشنامه اول روش دلفی فازی که به تعیین ابعاد و معیارهای اصلی شهر هوشمند به کار گرفته شد که در این راستا، هفت بعد اصلی شامل مردم هوشمند، محیط هوشمند، اقتصاد هوشمند، زندگی هوشمند، حمل و نقل هوشمند، فناوری و زیرساخت، و حکمرانی و مدیریت هوشمند شناسایی و مورد بررسی قرار گرفتند. ابتدا، تکنیک دلفی فازی برای غربال سازی معیارها و شناسایی معیارهای اساسی به کار گرفته شد. سپس، پرسشنامه دوم با استفاده از روش دیمتل، شدت و جهت روابط میان معیارها تعیین شد و معیارهای تأثیرگذار و تأثیرپذیر شناسایی شدند. در نهایت، با پرسشنامه سوم روش بهترین بدترین، وزن معیارها و زیرمعیارها محاسبه و اولویت بندی نهایی ارائه شد. یافته ها نتایج این پژوهش نشان داد معیارهای حکمرانی و مدیریت هوشمند، فناوری و زیرساخت هوشمند و اقتصاد هوشمند به عنوان مهم ترین معیارهای تأثیرگذار در توسعه شهر هوشمند در تهران شناخته می شوند، در حالی که معیار زندگی هوشمند بیشترین تأثیرپذیری را دارد. بنابراین، معیارهای حکمرانی و مدیریت هوشمند با رتبه 1، فناوری و زیرساخت هوشمند با رتبه 2 و اقتصاد هوشمند با رتبه 3 به عنوان مهم ترین معیارهای تأثیرگذار در توسعه شهر هوشمند در تهران شناخته می شوند، در حالی که معیار زندگی هوشمند با رتبه 7 و محیط هوشمند با رتبه 6 بیشترین تأثیرپذیری را دارد. زیرساخت های فناوری اطلاعات و ارتباطات در تهران به پیشرفت های بیشتری نیاز دارد تا بتواند به یک شبکه هوشمند گسترده تبدیل شود. یافته های این پژوهش نشان می دهند توسعه شهر هوشمند در تهران با توجه به شاخص های حکمرانی هوشمند، زیرساخت های فناوری اطلاعات و ارتباطات، اقتصاد هوشمند، و کیفیت زندگی می تواند به میزان زیادی به الگوهای موفق در سایر کشورها نزدیک شود. با بررسی شاخص های مشابه در شهرهای پیشرو مانند سنگاپور، سئول و هلسینکی، ضعف ها و قوت های تهران قابل ارزیابی است. نتیجه گیری پژوهش حاضر نشان می دهد تهران در مقایسه با سایر شهرهای هوشمند جهان، نیازمند سرمایه گذاری بسیار بالا در حوزه های مختلف از جمله حکمرانی هوشمند، زیرساخت های فناوری، اقتصاد هوشمند و کیفیت زندگی است. بر اساس یافته های این پژوهش، با توجه به وجود ظرفیت های بالقوه در تهران، می توان از تجارب موفق دیگر شهرها در توسعه شهر هوشمند استفاده کرد و برنامه های مشابهی را برای تهران پیاده سازی کرد. بر اساس یافته های پژوهش، زیرساخت های فناوری در تهران هنوز در مراحل اولیه توسعه قرار دارند و استفاده از فناوری های پیشرفته ای نظیر IoT به شکل گسترده در سطح شهر هنوز محقق نشده است. لذا، افزایش سرمایه گذاری در این حوزه می تواند به افزایش کارایی شهری و کاهش مشکلات محیطی کمک کند.
طراحی مدل شایستگی مدیران ستادی آموزش و پرورش؛ مورد مطالعه: آموزش و پرورش استان آذربایجان شرقی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات رفتاری در مدیریت سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
54 - 80
حوزههای تخصصی:
مدیران ستادی نقش کلیدی دربرنامه ریزی کلان و نظارت بر عملکرد نظام آموزش و پرورش ایفا می نمایند.ه دف مطالع ه حاض ر،شناسایی مؤلفه های اصلی شایستگی مدیران ستادی سطوح مختلف وزارت آموزش و پرورش جهت ارای ه م دلی از عوام ل،معیاره ا و ش اخصه ای شکل دهنده شایستگی مدیران ستادی م ی باش د؛برای تدوین چارچوب پژوهش، ابتدا ابعاد مفهوم شایستگی در سازمان آموزش و پرورش استان آذربایجان شرقی ازطریق مرور اسناد و مدارک، مطالعات کتابخانه ای با بهره گیری از فیش برداری استخراج گردید.سپس طی سه مرحله اجرای روش دلفی و بهره گیری از نظرهای 29 نفر از خبرگان آشنا به موضوع تحقیق مهم ترین ابعاد شایستگی در سازمان آموزش و پرورش استان آذربایجان شرقی شناسایی شد. در این مرحله از روش نمونه گیری گلوله برفی استفاده گردید.در مرحله بعد پس از تعیین حجم نمونه براساس جدول مورگان و روش نمونه گیری تصادفی ساده 218 نفر از مدیران و کارکنان ستادی (بدنه کارشناسی و بالاتر) سازمان آموزش و پرورش استان آذربایجان شرقی (یک اداره کل و پنج ناحیه) انتخاب شدند و ابعاد و عوامل شناسایی شده در قالب پرسش نامه ای در اختیار آن ها قرار گرفت. داده ها با روش مدل سازی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شد. در نهایت مدل شایستگی مدیران ستادی سازمان آموزش و پرورش استان آذربایجان شرقی شامل 26 شایستگی مهم در چهار محور (شامل شایستگی های عملیاتی، شایستگی های اجتماعی، شایستگی های شناختی و فراشایستگی ها) طراحی گردیده وتفاوت در میزان اهمیت شایستگی ها برای مدیران ستادی سطوح عالی، میانی و پایه می باشد.
مدیریت مالی بازار برق و نقش ریز شبکه هوشمند در توسعه پایدار با کاهش هزینه های اقتصادی در یک هاب انرژی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات مدیریت و توسعه پایدار سال ۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
125 - 145
حوزههای تخصصی:
حکمرانی و توسعه پایدار با مدیریت هاب انرژی و بهینه سازی انرژی از طریق احداث ریزشبکه های هوشمند و مدیریت اجرایی می تواند به بهبود بهره وری و کاهش هزینه ها بپردازد. همچنین مدیریت بازاریابی و ریسک در بازار برق از اهمیت بالایی برخوردار بوده و شامل چندین رویکرد و ابزار می شود که به بهبود کارایی و کاهش ریسک کمک می کنند. ریزشبکه مجموعه ای از منابع تولید پراکنده، سیستم ذخیره انرژی و بارها می باشد که می تواند به صورت اتصال به شبکه و عملکرد جزیره ای مورد بهره برداری قرار گیرد. در این مقاله، ریزشبکه به عنوان یک هاب انرژی به منظور ترکیب حامل های انرژی مختلف و انجام تبدیل در آنها برای تأمین بارهای الکتریکی و حرارتی بهینه مورد نیاز مصرف کننده مدل سازی شده است. علاوه بر مدیریت واحدهای تولیدی، به منظور بهبود عملکرد ریزشبکه و کمک به اپراتور ریزشبکه، استراتژی مدیریت بار پاسخگو و شارژ و دشارژ خودروهای الکتریکی پیشنهاد شده که باعث کاهش هزینه کلی هاب انرژی شده است.
بررسی حکمرانی صنعت خودرو و ارزیابی اثر بخشی آن،( با تاکید بر قوانین و مقررات در دوره 1402-1368)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های بازرگانی مهر و آبان ۱۴۰۳ شماره ۱۲۷
1 - 24
حوزههای تخصصی:
صنعت خودرو به دلیل پیوندهای پسین و پیشین گسترده در اقتصاد کشور همواره مورد توجه سیاست گذاری های مختلف دولت بوده است. بی تردید، کیفیت سیاست گذاری و اثربخشی قوانین و مقررات نقشی اساسی در شکل دادن به مسیر رشد این صنعت دارد. علاوه بر این، اطمینان از اجرای دقیق قوانین و ارزیابی مستمر اثربخشی آن ها از جنبه های حیاتی این فرایند است. در همین راستا در این مقاله با بررسی بخشنامه های مختلف در بازه زمانی 1401-1368 به بررسی مقررات گذاری در صنعت خودروی کشور اقدام شده است. نتایج نشان می دهد از مجموع 260 مورد از مهم ترین مقررات و مصوبات صنعت خودرو، «واردات خودرو و قطعات آن» با 80 مورد (حدود 31 درصد) بالاترین سهم و قیمت گذاری خودرو با 46 مورد(18 درصد)، «استانداردهای فنی و محیط زیستی خودرو» با 41 مورد (حدود 16 درصد) از اهم مقررات و مصوبات در این حوزه بوده اند. از سوی دیگر نهادهای متولی مقررات گذاری صنعت خودرو، هیئت وزیران با 109 مورد (42 درصد)، وزارت صنعت، معدن و تجارت با 50 مورد (19 درصد)، شورای رقابت با 40 مورد (15 درصد) مهم ترین نهادهای تأثیرگذار در این زمینه هستند. تعدد مقررات وضع شده در فاصله سال های 1368 تا 1401 و به ویژه از سال 1397 به بعد در عین حال که گویای تلاش دولت برای تنظیم گری صنعت و بازار خودرو است، به طوری که از 260 قانون و مقرره در این دوره بیش از 62 درصد آنها به دوره 1401-1397 اختصاص دارد، ولی وجود شکاف شدید بین قیمت کارخانه و بازار، عدم تناسب قیمت با کیفیت، از مهم ترین نشانه های عدم کفایت مقررات گذاری از منظر تاثیرگذاری و بهبود وضعیت می باشد. به علاوه در زمان وضع تحریم ها و جهش های ناگهانی ارزی، بیشترین مقرره گذاری در این صنعت مشاهده می شود.
الگوی فناوری بلاکچین در واحد حسابداری مدیریت شرکت های تولیدی
منبع:
حسابداری مدیریت راهبردی سال اول زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
107 - 138
حوزههای تخصصی:
در مطالعه حاضر به الگوی فناوری بلاکچین در واحد حسابداری مدیریت شرکت های تولیدی» پرداخته شده است. روش تحقیق به صورت کیفی و کمی می باشد و اطلاعات تحقیق به وسیله پرسشنامه جمع آوری شد. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه حسابداران عضو جامعه حسابداران رسمی کشور و حسابرسان سازمان حسابرسی که در حوزه بلاکچین آگاهی و مطالعه داشته اند، می باشد که با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران و روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 385 نفر به عنوان نمونه آماری برگزیده شدند. یافته های تحقیق نشان داد که، 3 مقوله به عنوان مقوله محوری ظاهر شدند که شامل: تکنولوژی، عوامل سیاسی، عوامل قانونی می باشند. سایر مقوله ها برای ارائه در مدل تصویری در پنج دسته شرایط علّی(4 مقوله)، بستر یا زمینه(2 مقوله)، شرایط مداخله گر (3 مقوله)، راهبردها(3 مقوله)، پیامدها (5 مقوله) قرار گرفتند. در ادامه بر اساس شاخص ها، مولفه ها، مفاهیم و مقوله های مدل پیشنهادی، پرسشنامه ای 129 سوالی تدوین گردید و بر مبنای داده های گردآوری شده روابط مدل پیشنهادی ارائه شده مورد بررسی قرار گرفته که در نهایت نتایج نشان از معناداری روابط و اجزای مدل ارائه شده داشت.
ارائه مدل هژمونیک کنترل تعارض اخلاق اجتماعی حسابرسان بر مبنای نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۷
۳۷-۱
حوزههای تخصصی:
امروزه تعارض بخشی جدایی ناپذیر از زندگی بشر و بروز آن در یک سازمان اجتناب ناپذیر است و مدیریت باید تعارض اخلاقی در سازمان را کنترل و مدیریت نماید. هدف اصلی این پژوهش، ارائه مدل هژمونیک کنترل تعارض اخلاق اجتماعی حسابرسان با استفاده از طرح نظریه داده بنیاد می باشد. این پژوهش ازلحاظ هدف، اکتشافی و از نوع پژوهش کیفی بوده که با استفاده از طرح نظریه داده بنیاد انجام شده است. داده های پژوهش با مصاحبه های عمیق و نیمه-ساختاریافته تا رسیدن به اشباع نظری با 15 نفر خبرگان حسابرسی که از طریق روش نمونه گیری نظری انتخاب شده بودند، گردآوری گردید. جامعه آماری پژوهش اعضای هیئت علمی دانشگاه ها که در حسابرسی هم فعالیت مستمر دارند، شرکاء و مدیران فنی مؤسسات حسابرسی می باشد. داده های پژوهش طی چند مرحله کدگذاری با کمک نرم افزار مکس کیودی اِی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند و به مفاهیم مجزا تفکیک شدند و تعداد 20 مقوله کلی حاصل گردید. در چارچوب مدل پارادایمی، مدل جامع هژمونیک کنترل تعارض اخلاق اجتماعی حسابرسان تدوین شد که شامل 3 مقوله برای پدیده محوری، 3 مقوله برای شرایط علّی، 3 مقوله برای راهبردها، 4 مقوله برای شرایط زمینه ای، 4 مقوله برای شرایط مداخله گر و 3 مقوله پیامدهای مرتبط با پدیده محوری پژوهش است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که سه عامل ویژگی های شخصیتی، فضیلت گرایی سازمانی و هویت اجتماعی حسابرس، نقش اساسی در بروز تعارض اخلاق اجتماعی حسابرسان ایفا می کنند. کنترل تعارض اخلاق اجتماعی حسابرسان مستقل، نیازمند کوشش جمعی مراجع ذیصلاح حرفه ای، سازمان های قانون گذار و حسابرسان مستقل در سطح فردی و در سطح مؤسسه حسابرسی می باشد.
اثر اجتناب مالیاتی بر استراتژی های مواجهه با ریسک حسابرسی: نقش تعدیل گر خوانایی صورت های مالی
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثر اجتناب مالیاتی بر استراتژی های مواجهه با ریسک حسابرسی شامل افزایش وقفه زمانی گزارش حسابرس، افزایش حق الزحمه حسابرسی و اظهار نظرتعدیل شده حسابرس است، همچنین نقش تعدیل گر خوانایی صورت های مالی بر این روابط مورد بررسی واقع می شود. نمونه آماری پژوهش از شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه سال های 1399-1391 انتخاب شده است، فرضیه های پژوهش با استفاده از داده های ترکیبی و به کارگیری رگرسیون چندگانه خطی و لجیستیک آزمون شدند. مطابق با یافته های پژوهش اجتناب مالیاتی بر متغیر های وقفه زمانی گزارش حسابرس و حق الزحمه حسابرسی فاقد اثرگذاری است، اما اجتناب مالیاتی بر اظهار نظر تعدیل شده حسابرس دارای اثر مثبت است، به این معنا که با افزایش اجتناب مالیاتی، ارائه اظهارنظر تعدیل شده نیز افزایش می یابد. خوانایی صورت های مالی با معیار شاخص طول متن دارای اثر تضعیف کننده بر تأثیر اجتناب مالیاتی بر اظهارنظر تعدیل شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که حسابرسان بیشتر از ارائه اظهار نظر تعدیل شده (مشروط یا عدم اظهارنظر) برای پوشش ریسک ناشی از اجتناب مالیاتی استفاده می کنند، این موضوع می تواند ناشی از رقابت شدید در نرخ حق الزحمه حسابرسی در ایران و قدرت چانه زنی کم حسابرس در این موضوع باشد زیرا وقفه زمانی گزارش حسابرس مرتبط با تلاش حسابرسی است و تلاش حسابرس تحت تأثیر محدودیت های ناشی از بودجه زمانی کار حسابرسی و حق الزحمه حسابرسی قراردارد
پارادوکس پاداش: بازنگری در رابطه رضایت و عملکرد ایده پردازی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه، بررسی رضایت کارکنان تحت تأثیر پاداش های پولی پیاپی است. این پژوهش کاربردی به روش تجربی شبه آزمایشی با مشارکت 109 متخصص فناوری اطلاعات وارتباطات چین است. شرکت کنندگان، در یک آزمون ایده پردازی رایانه ای با پاداش های تصادفی شرکت کردند. داده ها طی فرایند ایده پردازی پس آزمون براساس مدل کسب وکار گاسمن جمع آوری و با روش مدل ترکیبی توسط SPSS تجزیه وتحلیل شد.یافته های پژوهش با به چالش کشیدن ادبیات غالب در حوزه انگیزه و رضایت نشان داد که پاداش های پولی فقط در اولین تخصیص باعث رضایت می شود؛ اما حتی درصورتی که تداوم داشته باشند، باعث افزایش رضایت نمی شوند؛ به طوری که اگرچه با اولین پرداخت پاداش، رضایت در تمام گروه ها در بیشترین مقدار خود قرار دارد؛ اما در تمام دوره های بعدی، با شدت قابل ملاحظه ای کاهش می یابد به نحوی که در تمام گروه ها، رضایت درطی و انتهای دوره، پایین تر از رضایت در ابتدای دوره است. همچنین اگرچه بالاترین میزان رضایت در گروه دریافت کننده بالاترین پاداش مشاهده شد؛ اما منجر به بهبود عملکرد ایده پردازی و افزایش کیفیت ایده های مطرح شده نشد.نتایج ما با بسیاری از مطالعات قبلی که یک رابطه مثبت مقطعی بین پاداش، انگیزه، رضایت و عملکرد را گزارش می کردند، در تضاد است و اثربخشی پاداش های پولی در افزایش انگیزه و رضایت بلندمدت کارکنان و همچنین عملکرد آن ها را زیر سؤال می برد؛ لذا مدیران منابع انسانی سازمان ها باید استفاده از پاداش ها برای نیروهای متخصص را به دقت تحت نظر بگیرند چراکه با ارائه پاداش مستمر، علی رغم صرف منابع منجر به کاهش رضایت و عملکرد متخصصان در بلندمدت می شود.
طراحی الگوی پایداری در محیط کار، بر مبنای رفتار زیست محیطی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت منابع انسانی پایدار سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰
324 - 297
حوزههای تخصصی:
مفهوم پایداری مبتنی بر رفتار زیست محیطی کارکنان تا حد زیادی نادیده گرفته شده است و مطالعه ی حاضر با هدف طراحی الگوی پایداری در محیط کار بر مبنای رفتار زیست محیطی کارکنان انجام گرفته است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از استراتژی نظریه داده بنیاد چندگانه به تحلیل داده های حاصل از مرور نظام مند 65 مقاله منتخب از بین کلیه تولیدات علمی دو دهه اخیر در حوزه مورد مطالعه نمایه شده در پایگاه استنادی اسکوپوس، وب آو ساینس و گوگل اسکالر و نیز مصاحبه با 12 نفر خبره که به روش هدفمند انتخاب، پرداخته و داده ها با دو نوع کدگذاری باز و محوری و نرم افزار Maxqda تحلیل گردید. در میان نظریه ها، نظریه اقدام منطقی، نظریه رفتار برنامه ریزی شده و نظریه فعال سازی هنجار پرکاربردترین نطریه های رفتار زیست محیطی در محیط کار است. ابعاد رفتار زیست محیطی در محیط کار شامل حفاظت، اجتناب از آسیب، تبدیل کردن، تأثیرگذاری بر دیگران و ابتکار عمل می باشد و پیشایندهای رفتار زیست محیطی در محیط کار شامل ویژگی های شخصیتی، ویژگی های جمعیت شناختی، عوامل خارجی شامل مداخلات، دوره های آموزشی و کمپین های زیست محیطی، عوامل موقعیتی مرتبط با سازمان و حمایت رهبری و عوامل داخلی شامل عوامل شناختی، عوامل عاطفی، عوامل اجتماعی و عوامل انگیزشی می باشد. آموزش برای پایداری و طراحی کمپین های زیست محیطی جزء پرتکرارترین مفاهیم در مرور نظام مند مقالات و مصاحبه های خبرگان است، بنابراین سیاست گذاران و مدیران برنامه ریزی سازمان هاو مدیران برنامه ریزی سطح کلان کشور، می توانند سیاست های زیست محیطی در زمینه طراحی دوره های آموزشی و کمپین های زیست محیطی را برای شرکت ها در سطوح فردی، سازمانی و اجتماعی می توانند توسعه دهند.
تحلیل عوامل سازمانی مؤثر بر پذیرش فناوری های صنعت 4.0 در شرکت های کوچک و متوسط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
85 - 112
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: صنعت ۴.0 تغییر و تحول عمده ای را در صنعت و کسب وکارها به همراه داشته است. در این تغییر، اتصال دستگاه ها، فرآیندها و سیستم ها به هم و به اینترنت از طریق شبکه های هوشمند و استفاده از فناوری های مبتنی بر داده و هوش مصنوعی توانسته است رویکردی گسترده در کسب وکارها به وجود آورد. این تحول از اهمیت زیادی برخوردار است و در حوزه های مختلفی از جمله تولید، خدمات، زنجیره تأمین و بازاریابی تأثیرات زیادی دارد. با توجه به افزایش پایداری و رقابت پذیری آینده بخش تولیدی، فناوری های نوین انقلاب صنعتی چهارم (صنعت ۴.0) در سال های اخیر موردتوجه جامعه دانشگاهی و صنعتی قرار گرفته است. بااین حال، تولیدکنندگان برای پیاده سازی صنعت ۴.0 با عوامل زیادی روبه رو هستند که شناسایی و تحلیل آن ها ضروری است. هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل سازمانی مؤثر بر پذیرش صنعت ۴.0 و ارائه یک مدل شناختی فازی است.روش ها: این پژوهش از نظر هدف جزو پژوهش های کاربردی توسعه ای و از نظر نوع پژوهش، ترکیبی (آمیخته اکتشافی) قلمداد می شود. تعداد نمونه آماری در بخش کمّی ۱۲ نفر بود و با روش هدفمند-قضاوتی خبرگانی که دارای حداقل 5 سال سابقه فعالیت در شرکت های کوچک و متوسط تولیدی در بخش سازمانی (اداری) بودند، انتخاب شده و از آن ها نظرخواهی شد. در مرحله نخست، برای شناسایی عوامل تعیین کننده سازمانی بر صنعت ۴.0 از روش فراترکیب استفاده شد و سپس با استفاده از روش نقشه شناختی فازی و به کارگیری نرم افزار های Fcmappear و Mental Modeler روابط این عوامل تعیین شد. یافته ها: یافته های حاصل از روش فراترکیب نشان دهنده 36 کُد اولیه و 11 عامل تعیین کننده بر پذیرش فناوری های صنعت 4.0 در شرکت های کوچک و متوسط تولیدی فعال در شهرک صنعتی یزد است که شامل ظرفیت جذب، دارایی های تجاری، صلاحیت فنی دیجیتالی شدن، دانش و تخصص دیجیتالی سازی، مشارکت در فرآیند اجرا، شایستگی مدیریت استراتژیک صنعت 4.0، فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی، در دسترس بودن منابع، سرمایه اجتماعی و ویژگی های مدیریت عالی است که از میان این عوامل، مشارکت در فرآیند اجرا، ظرفیت جذب و سرمایه اجتماعی بالاترین ظرفیت تأثیرپذیری، ویژگی های مدیریت عالی و دانش و تخصص دیجیتالی سازی، صلاحیت فنی دیجیتال سازی و شایستگی مدیریت استراتژیک بیشترین ظرفیت تأثیرگذاری را داشتند و درنهایت عوامل صلاحیت فنی دیجیتال سازی، دانش و تخصص دیجیتالی سازی، ویژگی های مدیریت عالی و مشارکت در فرایند اجرا بیشترین شاخص مرکزی را به دست آوردند.نتیجه گیری: صنعت ۴.0 یک گزینه استراتژیک حیاتی برای شرکت های کوچک و متوسط تولیدی است که آن ها را قادر می سازد تا با مسابقه دیجیتالی شدن همگام شوند. شرکت های کوچک و متوسط تولیدی به طور قابل توجهی از سازمان های بزرگ در بهره مندی از فناوری های صنعت ۴.0 عقب هستند. این شرکت ها هنوز با تصمیمات اولیه پذیرش در مورد تحول دیجیتال تحت صنعت ۴.0 درگیر هستند که موضوع نگران کننده ای برای این شرکت ها است. نتایج، عوامل مختلف تعیین کننده سازمانی را شناسایی کردند که ممکن است این شرایط را توضیح دهند و برای شرکت های کوچک و متوسط تولیدی بسیار کارآمد باشد. این مطالعه یک نقشه راه دیجیتالی سازی سازمانی ایجاد کرده است که شرایط لازم برای تسهیل دیجیتالی شدن شرکت های کوچک و متوسط تولیدی را تحت صنعت ۴.0 توصیف می کند.
طراحی الگوی حکمرانی دانش بنیان در دستگاه های اجرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت راهبردی دانش سازمانی سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
11 - 42
حوزههای تخصصی:
امروزه حکمرانی دانش بنیان می تواند، اقدامی ارزشمند و تاثیرگذار در جهت بهبود عملکرد نهادهای دولتی و خصوصی باشد. لذا، رعایت اصول حکمرانی دانش بنیان می تواند به بهبود وضعیت سازمان ها و دستگاه های اجرایی و جامعه کمک نماید و سبب استفاده حداکثری از توانایی افراد، کاهش چالش های پیش روی جامعه شده و درنتیجه رفاه عمومی جامعه را به دنبال داشته باشد. این پژوهش با روش کیفی از نوع نطریه داده بنیاد با رویکرد اشتراوس و کوربین انجام شده است جامعه آماری این پژوهش از خبرگان آشنا با موضوع تشکیل شده که با 12 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری قضاوتی و گلوله برفی مصاحبه عمیق، صورت گرفت. تحلیل داده ها به کمک نرم افزار MAXQDA انجام شده است. تعداد 302 کد باز شناسایی شده در قالب 46 زیر مقوله و 18 مقوله اصلی قرار گرفته اند که در 6 طبقه اصلی به عناوین شرایط علی شامل تسهیم، خلق، حفظ و نگهداری دانش و شایستگی مدیران و شرایط زمینه ای شامل ایجاد زیرساخت، ساختار سازمانی و فرهنگ سازمان است. شرایط واسطه ای در برگیرنده مولفه های قوانین و رویه ها، ارزیابی عملکرد، شفافیت، تیم سازی، سیستم جذب و نگهداری، سیستم برنامه ریزی و اداره است. مولفه های قابلیت پویای نوآوری و استراتژی توسعه گرا جز شرایط راهبردی است. پیامدهای حکمرانی دانش بنیان با ارتقای عملکرد جامعه، عملکرد سازمان و عملکرد کارکنان مشخص می شود. شرایط محوری نیز حکمرانی دانش بنیان است. رویکرد داده بنیاد پژوهش و طراحی الگو در دستگاه های اجرایی جنبه منحصر به فرد بودن دارد و می تواند تسهیل گر پیاده سازی حکمرانی دانش بنیان در دستگاه های اجرایی کشور باشد
The Effect of Cultural Intelligence on the Consumer-Based Brand Equity for a Tourism Destination: The Moderating Role of the Type of Tourist(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study aimed to examine the effect of cultural intelligence dimensions on the consumer-based brand equity for a tourism destination and the moderating role of the type of tourist in Mashhad. An applied descriptive survey method was used in the present work. The statistical population was all Iranian tourists in Mashhad in 2021, with a sample of 367 respondents. The research tools were the standard questionnaires of Earley and Ang (2003) cultural intelligence and the brand equity of Frias-Jamilena et al. (2018). The validity and reliability of the questionnaire were confirmed. Structural equation modeling was used to test the hypotheses and analyze the data. For this purpose, Smart PLS3 and SPSS 23 were used. According to the results, cultural intelligence significantly affects the consumer-based tourism destination brand. Also, the metacognitive, cognitive, motivational, and behavioral dimensions of cultural intelligence significantly affected the consumer-based brand equity for a tourism destination brand among Mashhad tourists. Also, the results confirmed the moderating role of tourism type on the relationship between cultural intelligence and the consumer-based brand equity for a tourism destination brand among tourists. Tourism officials of Mashhad are advised to launch a comprehensive website to detail the economic, cultural, and religious components of tourists who intend to travel to Mashhad. This helps value tourist choice and increases the Mashhad brand among tourists by strengthening the cultural intelligence of tourists.
ارزیابی و رتبه بندی صندوق های سرمایه گذاری در سهام با رویکرد تکنیک نوین فرصت از دست رفته بر مبنای فاصله در فضای مختصات قطبی (OPLO-POCOD)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
117 - 140
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: امروزه در دنیای اقتصاد مدرن با توجه به رشد بازار سرمایه، اهمیت سرمایه گذاری برای مردم بیشتر شده است. از دغدغه های اصلی سرمایه گذاران در وهله اول انتخاب مناسب ترین گزینه سرمایه گذاری است. صندوق های سرمایه گذاری مشترک، نوعی سرمایه گذاری است که به جمع آوری وجوه سرمایه گذاران پرداخته تا در طیف متنوعی از اوراق بهادار سرمایه گذاری کنند و از این طریق منجر به کاهش ریسک سرمایه گذاری و افزایش بازده می شود. در حوزه تصمیم گیری سرمایه گذاری، فرآیند انتخاب مناسب ترین صندوق از میان طیف وسیعی از گزینه ها می تواند پیچیده باشد. در ادبیات تحقیق، معیارهای مختلفی برای ارزیابی عملکرد صندوق های سرمایه گذاری توسعه داده شده است. در این تحقیق مهم ترین معیارها مشخص شده و با استفاده از تکنیک نوینی در حوزه تصمیم گیری چند معیاره مورد ارزیابی و رتبه بندی قرار گرفته اند.
روش ها: فرصت از دست رفته یک مفهوم اساسی در اقتصاد و مدیریت است که به معنای هزینه های ناشی از عدم انتخاب بهترین گزینه ممکن در یک موقعیت خاص می باشد. این مفهوم می تواند به عنوان پایه ای برای تعیین ارزش مرتبط با اطلاعات و تصمیم گیری های اقتصادی مورد استفاده قرار گیرد. در واقع، فرصت از دست رفته به ما کمک می کند تا درک بهتری از هزینه های واقعی انتخاب های خود داشته باشیم و به این ترتیب، تصمیمات بهتری اتخاذ کنیم. در این تحقیق، با توجه به مفروضات حل مسأله، از تکنیک جدید فرصت از دست رفته بر مبنای فاصله در فضای مختصات قطبی (OPLO-POCOD) برای ارزیابی و رتبه بندی صندوق های سرمایه گذاری استفاده شده است. این تکنیک به دلیل برخورداری از منطق قوی و علمی در تحلیل فرصت های از دست رفته، به عنوان ابزاری کارآمد در فرآیند تصمیم گیری شناخته می شود. یکی از مزایای بارز این تکنیک، قابلیت آن در انجام ارزیابی دقیق و رتبه بندی جامع از گزینه های مختلف است. با استفاده از این روش، می توان به سادگی و به طور سیستماتیک، فرصت های از دست رفته هر گزینه را سنجید و جایگاه آن ها را نسبت به بهترین وضعیت موجود مورد ارزیابی قرار داد. این ارزیابی براساس فاصله در فضای مختصات قطبی انجام می شود که به تحلیلگران این امکان را می دهد تا به صورت شهودی و کمی، نقاط قوت و ضعف هر گزینه را شناسایی کنند. به طور کلی، این تحقیق نه تنها به درک بهتر مفهوم فرصت از دست رفته کمک می کند، بلکه با ارائه یک روش نوین برای ارزیابی و رتبه بندی صندوق های سرمایه گذاری، می تواند به سرمایه گذاران و تصمیم گیرندگان در انتخاب های آگاهانه تر یاری رساند. این رویکرد می تواند به بهبود فرآیندهای تصمیم گیری در حوزه سرمایه گذاری و مدیریت مالی کمک کند و در نهایت به افزایش کارایی و اثربخشی سرمایه گذاری ها منجر شود.
یافته ها: در این تحقیق با استفاده از فیلتر اندازه دارایی صندوق ها و عملکرد یک ساله، دو ساله و سه ساله و براساس اطلاعات موجود در سایت مرکز پردازش اطلاعات مالی ایران (فیپیران)، تعداد 20 صندوق سرمایه گذاری در سهام از بین انواع صندوق های سرمایه گذاری مشترک که دارای بیشترین دارایی و بهترین عملکرد هستند، انتخاب شدند. نتایج تحقیق نشان می دهد که صندوق های سرمایه گذاری گزینه 14 با مقدار 0.000841DOL=، گزینه 15 با مقدار 0.017437 =DOL و گزینه 19 با 0.03432 = DOL بالاترین رتبه بندی را داشته اند.
نتیجه گیری: بر اساس این تحقیق ضمن رتبه بندی جامع گزینه ها به تحلیل جزئی تر در سه بعد ویژگی های صندوق، ویژگی های شخصیتی مدیر صندوق و معیارهای ارزیابی عملکرد صندوق پرداخته شده است. مدیران هر صندوق سرمایه گذاری، ضمن آگاه شدن از رتبه صندوق، می توانند کارآمدی و ناکارایی صندوق را در ابعاد مختلف و براساس صندوق های برتر تحلیل نمایند.
چارچوب رویه های زمینه ای توسعه ی حسابداری جهت پیاده سازی استارتاپ های مالی در شرکت های بازار سرمایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تجربی حسابداری مالی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۳
213 - 266
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه چارچوب رویه های زمینه ای توسعه ی حسابداری جهت پیاده سازی استارتاپ های مالی در شرکت های بازار سرمایه می باشد. این مطالعه به لحاظ نوع هدف در روش شناسی اکتشافی است و به لحاظ نوع جمع آوری داده ها ترکیبی تلقی می شود؛ زیرا در بخش کیفی از طریق تحلیل نظریه داده بنیاد و مصاحبه با خبرگان نسبت به شناسایی رویه های توسعه ی حسابداری جهت پیاده سازی استارتاپ مالی اقدام شد. سپس به منظور سنجش پایایی ابعاد شناسایی شده از فرآیند دلفی فازی بهره برده شد تا در بخش کمی از طریق ماتریس میک مک، محورهای تأییدشده از مرحله تحلیل دلفی فازی را بر اساس مقایسه ی زوجی موردبررسی قرار دهد. درنهایت نیز به منظور تعیین محورترین بعد زمینه ای توسعه حسابداری استارتاپ در بستر شرکت های بازار سرمایه، ماتریس شدت تأثیرگذاری مستقیم؛ غیرمستقیم و کلی بر اساس روابط ریاضی و متغیرهای زبانی مقیاس فازی ، به عنوان مبنای متناظر اثرگذاری هریک از ابعاد بر یکدیگر بسط داده شد. نتایج این مطالعه در بخش کیفی طی 13 مصاحبه، تعداد 4 مقوله؛ 8 مؤلفه و 41 مضمون مفهوم را شناسایی نمود و در قالب یک چارچوب نظری چندبعدی بسط داد. در بخش کمی نیز مشخص شد، شدت اثرگذاری بُعد تقویت زمینه های آموزشی « » نسبت به سایر ابعاد موردبررسی، بالاتر است و این بُعد به عنوان محوری ترین عامل زمینه ای توسعه حسابداری استارتاپ در بستر شرکت های بازار سرمایه انتخاب گردد.
هوش مصنوعی درمقابل روش های هدایت انسانی در ارزیابی استخدام منابع انسانی: فراترکیب مزایا و معایب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت منابع انسانی پایدار سال ۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱
214 - 191
حوزههای تخصصی:
انتخاب بهترین ها برای استخدام منابع انسانی در سازمان ها همواره یک چالش اساسی بوده است. امروزه با افزایش دانش ما از پیچیدگی های عملکرد انسان ها، ارزیابی آن ها دشوارتر از گذشته شده است. در این میان با پیشرفت و فراگیرشدن هوش مصنوعی، ارزیابی مبتنی بر هوش مصنوعی افزایش روزافزون دارد؛ اما مانند هر فرآیند نوظهوری، مزایا و معایب آن واضح نیست. تحقیقات مختلف، با نگاه های مختلف این موضوع را دنبال کرده اند؛ اما هدف این پژوهش فراترکیبی بر مزایا و معایب استفاده از هوش مصنوعی درمقایسه با دیگر روش های هدایت انسانی در ارزیابی برای استخدام منابع انسانی در سازمان ها است. با روش فراترکیب به تحلیل نظام مند یافته های پژوهشی پیشین پرداخته شد. پرکاربردترین روش های ارزیابی به ترتیب قضاوت مدیریت، استخدام سنتی، فناوری های آنلاین، تصویر کارفرما و اطلاعات جمعیت شناختی شناسایی شد. مهمترین معایب این روش ها به ترتیب، عدم طراحی درست، نابرابری و تبعیض و مزایای آن کاهش حجم کار، فرصت های شغلی و جذب بهترین ها شناسایی شد. درمقابل، بکارگیری هوش مصنوعی در ارزیابی منابع انسانی دارای چالش های عدم پذیرش، تصمیم گیری فناوری محور و امنیت اطلاعات و مزایای بهبود تصمیم گیری، بهبود در فرایند استخدام و کاهش زمان و هزینه است.
تحلیل پدیدارشناسی فضای حاکم بر آموزش حسابداری بخش عمومی از دیدگاه دانش آموختگان رشته حسابداری بخش عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
794 - 816
حوزههای تخصصی:
هدف: موضوع آموزش حسابداری بخش عمومی، در زمره مطالعات چندوجهی قرار دارد که در ادبیات حسابداری کمتر به آن پرداخته شده است؛ در حالی که این موضوع، بر پیشبرد اهداف بخش عمومی تأثیر زیادی دارد. به دلیل ضرورت ایجاد جایگاه مناسب برای حسابداری بخش عمومی در ایران، گرایش حسابداری بخش عمومی، برای نخستین بار، از سال ۱۳۹۷ به مقطع تحصیلات تکمیلی رشته حسابداری افزوده شد و برنامه آموزشی مختص این رشته، در سال ۱۳۹۸ به تصویب شورای گسترش و برنامه ریزی وزارت علوم رسید. با این حال علی رغم توفیق فراوان تأسیس این رشته، به دلیل ظرفیت پایین پذیرش دانشجویان و متمرکز بودن آن در دو شهر کرج و تهران، دانشگاه ها در آموزش و تربیت نیروی انسانی مورد نیاز بخش عمومی، چندان موفق نبوده اند. از این رو، پژوهش حاضر با هدف واکاوی نگرش ها و تجارب زیسته دانش آموختگان رشته حسابداری بخش عمومی، از آموزش حسابداری بخش عمومی در دانشگاه های کشور اجرا شده است.
روش: در این پژوهش برای فهم تجارب زیسته دانش آموختگان حسابداری بخش عمومی، از رویکرد پدیدارشناسی استفاده شده است. جامعه مورد مطالعه، کلیه دانش آموختگان حسابداری با گرایش حسابداری بخش عمومی بود که ۵۳ نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تا نیل به حد اشباع نظری انتخاب شدند. روش اصلی جمع آوری داده ها، مصاحبه غیرساختاریافته با سؤال های باز بود و این امکان برای شرکت کنندگان فراهم شد تا به طور کامل، تجربه های خود را در خصوص آموزش حسابداری بخش عمومی تشریح کنند. در پژوهش حاضر، تحلیل داده ها در پنج گام و با بهره برداری از روش جیورجی انجام شد.
یافته ها: بر اساس دیدگاه های دانش آموختگان، سه مضمون اصلی، شامل موانع و چالش ها، منافع و فرصت ها و راه کارها و رویه های بهبود آموزش حسابداری بخش عمومی شناسایی شد. همچنین برای هر یک از مضامین اصلی، سه مضمون فرعی مختلف استخراج شد. از نگاه دانش آموختگان، در خصوص موانع اصلی یادگیری آموزش حسابداری بخش عمومی، در مجموع ۳۶ روایت مختلف بیان شد. بیشترین روایت ها به عملکرد مراجع متولی، همچون دانشگاه ها و سایر مؤسسه های آموزش عالی، حرفه حسابداری و همچنین، خود دولت و نهادهای تابعه آن مرتبط بود. همچنین ۱۶ روایت در خصوص منافع و مزایای آموزش حسابداری بخش عمومی شناسایی شد که بیشترین روایت، به سودمندی برای جامعه مربوط بود. در نهایت، ۲۲ راه کار و رویه برای ارتقای کیفیت آموزش حسابداری بخش عمومی ارائه شد که مهم ترین آن ها به مضمون آموزشی و دانشگاهی مرتبط بود.
نتیجه گیری: یافته های پژوهش از این موضوع حکایت می کند که دولت و نهادهای زیرمجموعه آن، از جمله وزارت علوم، در رفع موانع و چالش های آموزش حسابداری بخش عمومی، نقش مهمی دارند و این نقش، از طریق بازنگری در برنامه درسی مصوب حسابداری بخش عمومی برجسته تر می شود؛ زیرا با توجه به تمایل مشارکت کنندگان به مسائل کاربردی و همچنین، موضوعات بین رشته ای، لازم است تا وزن این مباحث در محتوای آموزشی دانشگاه ها افزایش یابد و اساتید نیز در تدریس خود، اهمیت بیشتری برای این موضوع قائل شوند. این هدف زمانی محقق می شود که با همکاری سه جانبه نهادهای فعال در بخش عمومی، حرفه حسابداری و دانشگاه ها، برای تمام دروس مصوب رشته حسابداری بخش عمومی، محتوای آموزشی کاربردی و بومی شده با شرایط حاکم بر فضای حاکمیتی ایران تهیه شود.
واکاوی هرمنوتیکی گزاره های ارزشی در سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
575 - 595
حوزههای تخصصی:
هدف: عبارت ارزش پیشنهادی، بیان شفاف و متقاعدکننده تجربه ای است که یک مشتری می تواند از پیشنهاد عرضه کننده خدمت یا محصول دریافت کند؛ با وجود این در کاربردهای مختلف این عبارت، به تحولات تاریخی آن توجه نشده و به مرور زمان در معنای آن، تفسیر مضاعف رخ داده است. افزون براین، ترجمه به عنوان ابزاری برای درکِ فهم و انتقال زبانی مقوله ها، به ویژه در بسترهای مختلف فرهنگی، همواره دستیابی به معنا و مفهوم مدنظر مؤلف اصلی را دشوار ساخته است؛ زیرا ترجمه فهمی است که مترجم از فهم و بیان مؤلف اصلی دارد و بر پایه آن واژه های مدنظر خود را انتخاب می کند؛ از این رو انتخاب واژه هایی که بیشترین ادراک از منظور مؤلف اصلی را فراهم کند، ضرورت می یابد. به همین سبب پژوهش حاضر درصدد بررسی معنایی معادل انگلیسی عبارت ارزش پیشنهادی است.روش: واکاوی با بهره گیری از مرور پدیدارشناسی هرمونتیک و بررسی هفت سند اصلی صورت گرفته است. به منظور گردآوری اطلاعات، از روش های اسنادی و مطالعات کتابخانه ای استفاده شده است.یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش، معادل انگلیسی عبارت ارزش پیشنهادی، ماهیتی دوسویه دارد که در تعامل با مشتری ساخته می شود؛ از این رو، نیازمند مشارکت و تصدیق از سوی اوست. این در حالی است که ترجمان ارزش پیشنهادی، تداعی کننده یک گزاره نخواهد بود تا قابلیت صدق و کذب فعالانه از سوی مشتری را داشته باشد.نتیجه گیری: به منظور ایفای نقش فعال مشتری در تأیید یا عدم تأیید ارزشمندی خدمت یا محصول، نگارندگان استفاده از عبارت مناسب تری را پیشنهاد کرده اند.