فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۱۱٬۸۶۹ مورد.
منبع:
Journal of Safavid Studies, Volume ۱, Issue ۳, ۲۰۲۲
25 - 36
حوزههای تخصصی:
To achieve a scientific result in the historical research realm, it is necessary to recognize the correct sources. The study and research about the territory of Iran, especially the eastern borders, as one of the research aspects in the field of Safavid studies, is not exempt from this rule. The efforts of the Safavids to maintain control of the Kandahar state and the Jihun River region, and the confrontation with their north-eastern neighbors, the Uzbeks across the river and the Gurkans in India, initiated the transformation in the eastern borders of Iran's territory in the context of political and military relations. Considering the importance of the eastern borders of Iran as to the relations of the Safavids with the Uzbek Khanate and the Gurkans of India, the question here is: What range of sources can be applied to understand the course of transformation and the changes? The method adopted here is descriptive-analytic, to identify the typology of the subject sources, and introduce for assessing the issue at hand.
دگرگونی عدلیه کرمان در عصر مشروطیت 1344-1324ق/1304- 1285ش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با استقرار نظام مشروطه دگرگونی هایی در برخی از ارکان دیوانسالاری ایران ایجاد شد. تشکیلات قضایی ایران از آن دگرگونی ها برکنار نماند و با تصویب متمم قانون اساسی از نظم جدیدی که در حال استقرار بود، تأثیر پذیرفت. یکی از بخش های تشکیلات قضایی که بر پایه نظم جدید دچار تغییر شد، عدلیه ایالات بود. ایالت کرمان یکی از نخستین ایالت هایی بود که عدلیه نوین پس از انقلاب مشروطیت در آن شکل گرفت. پژوهش حاضر می کوشد با روش مطالعات تاریخی و رویکرد توصیفی تحلیلی ضمن مطالعه تطبیقی تشکیلات عدلیه کرمان در دوره پیش و پس از انقلاب مشروطیت به این پرسش پاسخ دهد که: روند دگرگونی تشکیلات عدلیه ایالت کرمان در عصر انقلاب مشروطیت چگونه بود؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که انقلاب مشروطیت، بر مبنای قانون عدلیه اعظم، مرجعیت قضایی، ساختار تشکیلاتی، ترتیبات دادرسی و منابع مالی تشکیلات عدلیه کرمان را دگرگون کرد. این پژوهش قصد دارد بر پایه اسناد سازمان اسناد ملی، اسناد آرشیوهای خصوصی، اسناد منتشر نشده کنسولگری انگلستان در کرمان، روزنامه ها و منابع دست اول، تأثیر انقلاب مشروطیت بر تشکیلات قضایی ایران را در ایالات با تأکید بر ایالات کرمان تبیین و ارزیابی کند.
The Analysis of Scripts on Safavid Coins using Iconographical Analysis
منبع:
Journal of Safavid Studies, Volume ۱, Issue ۲, ۲۰۲۲
11 - 26
حوزههای تخصصی:
Iconology is a type of scientific study in which the worldview of the creation era of visual works is determined. This type of cultural studies includes the description of the visual patterns of the work (pre-iconography), the introduction of the narrative or narratives that are observed in the work (iconography analysis) and finally the interpretation of iconology. The purpose of this study is to examine the written content engraved on Safavid coins using the iconographic analysis method. To fulfill this purpose, all the texts engraved on Safavid coins are described, and then, using the method of iconography or iconography analysis, the narratives about these texts are stated. Moreover, the iconographic analysis of the written content engraved on Safavid coins shows some of the political, cultural and religious developments of this era, such as the position of Hamza Mirza, the son of Shah Muhammad, in the developments of Safavid era, the religious approach of Ismail II, the continuity of Safavid position in Iran's internal developments after Afghan invasion, and the high position of Shiite religion and the Persian language during Safavid era.
An Investigation on the Art of Goldsmiths and its Developments in Safavid Era
منبع:
Journal of Safavid Studies, Volume ۱, Issue ۲, ۲۰۲۲
55 - 66
حوزههای تخصصی:
In the art of goldsmiths during Safavid era, some developments in terms of the two levels of techniques and products are witnessed. The mentioned developments, considering the influence of factors affecting the government structure and society, as well as foreign relations, took a coherent and distinct form. This research aims to determine the elements of developments in the structure of the form and techniques of the art of goldsmiths in the context of two important approaches of Safavid period, which are the artistic relations with east and west and the government's support from art. The questions that this research seeks to answer are: What are the developments in the form and technique of the art of goldsmiths in Safavid period? What was the effect of cultural and artistic exchanges with India and Europe on the evolution of goldsmiths' works and techniques of this period? Therefore, the research type is qualitative and historical, with analytical-descriptive methods considering the study of evidence and resources. Moreover, the findings of the research illustrated that the art of goldsmiths in Safavid era had many developments in terms of techniques and methods in the face of European art, and with the arrival of European goldsmiths and jewelers to Iran, significant innovations occurred in the special techniques of this art, including diamond cutting, filigree art, making fine and wide gold strings, and gold-gluing technique in wall painting. However, at the level of political influence during Safavid era, especially during the era of Shah Abbas I, goldsmiths had played crucial role due to their professional qualifications and prestige.
تعامل و تقابل ایلات اردلان و زنگنه در دوره صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی روابط ایلات و قبایل، از مباحث مهم تاریخ ایران است. این مسئله در دوره صفویه، به ویژه در نواحی غربی ایران، به علت روابط خصمانه با دولت عثمانی، اهمیت بیشتری دارد. در این مقاله کنشگری دو طایفه از طوایف کُرد این منطقه، یعنی اردلان و زنگنه، در تحولات منطقه ای، کشوری و بین سرزمینی مورد بررسی تحلیلی قرار گرفته است. اینکه روابط درونی (با یکدیگر) و بیرونی (با دولت مرکزی ایران و عثمانی) آنان، عمدتاً دارای چه مؤلفه هایی بوده و تأثیرگذاری این روابط در تحولات منطقه چه بوده است؟ در این پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی و با مراجعه به منابع اصلی، به ویژه منابع محلی کردی و فارسی، با محوریت سؤال تحقیق، داده های تاریخی استخراج، و پس از سنجش و ارزیابی محتوایی، با رویکردی تحلیلی تنظیم شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد در عصر صفوی طوایف مذکور، به ویژه طایفه اردلان که حاکمیت ایالات کردستان را در اختیار داشتند، از کنشگران سیاسی و نظامی در غرب کشور بوده و اهمیت فراوان یافته بودند. در این دوره آنان، از یک سو با نوع رابطه ای که با دولت صفوی برقرار کرده و از سوی دیگر به علت درگیری های دائمی که با یکدیگر داشتند، زمینه بروز ناآرامی های پیوسته ای را در ایالت های کردستان و کرمانشاهان به وجود آورده بودند که گاه دولت مرکزی را نیز با چالش هایی مواجه ساخته بود. در اواخر دولت صفوی، ضعف درونی طایفه اردلان و پراکندگی اجباری افرادی از ایل زنگنه در مناطق مختلف ایران به دستور شاهان صفوی، به تدریج آنان را به سمت پرهیز از درگیری و تمایل به تعامل با یکدیگر هدایت نمود.
نمودهای سیاسی مریوان در دوره ی اردلان ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر نگاهی به تاریخ سیاسی شهر مریوان از زمان پیدایی این واژه در منابع تاریخی انداخته شده است. در اینجا، معیار و مبدأ پردازش اطلاعات پیدایی واژه مریوان با عناوین مختلف در متون تاریخی است. مسالمسئله اساسی پژوهش حاضر این است که چه عواملی محل یا شهر امروزی مریوان را در بستر اعتباریابی سیاسی قرار داد. منابع و گزارش های موجود حکایت از آن دارد که نمود سیاسی شهر مریوان، با این عنوان، در منابع تاریخی همزاد با قدرت گیری و رویدادنگاری خاندان اردلان در سده هفتم هجری قمری است. از آن به بعد است که می توان ردی از مریوان در روند تحولات مرزی میان دو امپراتوری ایران و عثمانی و همچنین در رقابت میان خاندان های حکومتگر کُرد اردلان (در پیرامون مریوان و بعدا در سنندج) و بابان (در سلیمانیه) به دستبه دست داد. به این ترتیب، در پژوهش حاضر به ذکر سرنوشت سیاسی شهر مریوان از دوره مغول تا دوره پهلوی بر اساس منابع تاریخی و به روش کتابخانه ای پرداخته شده است. عوامل اثرگذار بر اعتباریابی سیاسی مریوان عبارت اند از: حضور خاندان حکومتگر اردلان در مریوان در مقطعی از حیات سیاسی خود، پیدایی دو دولت قدرتمند صفویه و عثمانی در پیرامون آن و فعل و انفعالات سیاسی دو دولت در این منطقه ی ه مرزی در مقاطع زمانی مختلف.
تحلیل عوامل ناکامی امیر مسعود سربداری در لشکرکشی به مازندران بر اساس نظریات جنگی سون تزو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امیر مسعود به عنوان یکی از حاکمان تأثیرگذار سربداری پس از قدرت گیری توانست قلمرو سربداران را به خارج از ناحیه بیهق بگستراند، اما در آخرین سال حکومتش با شکست سنگین در لشکرکشی به مازندران، جان خود و بسیاری از نیروهای نظامی اش را از دست داد و بر اثر آن ضربه جبران ناپذیری به سربداران وارد شد. با توجه به اهمیت نبرد مازندران این مقاله درصدد است با تکیه بر منابع تاریخی نزدیک به رویداد، پژوهش های مرتبط و رساله هنر جنگ و به کارگیری روش توصیفی_تحلیلی و کاربست دیدگاه های رزمی سون تزو به تحلیل عوامل ناکامی امیر مسعود در این لشکرکشی بپردازد. یافته های این پژوهش بیانگر این است که شکست امیر مسعود در نبرد مازندران به شیوه کردار هر دو طرف نبرد مرتبط است؛ امیر مسعود بدون توجه به وضعیت ناهمگون سپاهیان خود پس از شکست زاوه، آن ها را درگیر یک نبرد فرسایشی کرد و بدون به کار گرفتن تاکتیک های سودمند آشکارا به عمق خاک مازندران رفت، حاکمان و مردمان آنجا او را دشمن مشترک دانسته علیه او متحد شدند و با یک استراتژی کارآمد موجبات غافلگیری و نابودی او و نیروهایش را فراهم آوردند.
Book Review: Floor, Willem. Safavid Government Institutions
منبع:
Journal of Safavid Studies, Volume ۱, Issue ۳, ۲۰۲۲
67 - 68
حوزههای تخصصی:
Research and Translation by: The Research Institute of Howzah and University Publishers with the cooperation of the Center for Shi’ite Civilization and Cultural Studies during Safavid Dynasty, 2018.
بازخوانی مواضع تشهیر در فقه امامیه (با تحلیل آرای امام خمینی (س))(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متین سال بیست و چهارم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۹۶
151 - 183
حوزههای تخصصی:
«تشهیر» و شناساندن عمومی بزهکار، در فقه جزایی امامیه، بنا بر ملاحظاتی، استثنایی بر اصل اولیه صیانت از آبرو و جلوگیری از افشای سر مسلمان تلقی شده است. با عنایت به اهمیت اعراض و لزوم پاسداشت آبرو و کرامت آدمیان، نوشتار حاضر کوشیده است مواضع تجویز «تشهیر» را از خلال میراث فقهی استخراج کرده و آن ها را در بوته نقد و تحلیل قرار دهد. یافته های پژوهش که با کاربست شیوه توصیفی-تحلیلی حاصل شده است، بیانگر این است که جز در مورد «شهادت زور»، مصادیق دیگر ذکرشده در کلمات فقیهان (قیادت، قذف، احتیال، تدلیس و افلاس)، فاقد مستند معتبر می باشند؛ لذا در فرض عدم وجود دلیل بر اجرای کیفر، اصل عدم در موارد مشکوک جاری شده و همچنین قول به عدم ثبوت تشهیر جز در مورد متیقن، ملائمت بیشتری با اصل احتیاط در سزادهی و اصل برائت داشته و استناد به قاعده درءالحد نیز اقتضای انتفای مجازات را خواهد داشت. تحلیل دیدگاه امام خمینی در فرض بحث نیز نشان می دهد که رهاورد پژوهش حاضر، ظاهراً موافقت ایشان را در پی داشته و یگانه مصداقی از تشهیر که ایشان به صراحت آن را تأیید کرده اند، تشهیر شاهد زور است. البته این نکته را نیز باید افزود که مطابق رأی ایشان تجویز برخی از کیفرها (که تشهیر نیز می تواند در زمره آن ها قلمداد شود) در برخی از جرائم خاص که جنبه عمومی دارند با صلاحدید حکومت و در پرتو عناوین ثانوی فاقد اشکال خواهد بود.
قاعده «الذاتي لایعلل» از دیدگاه امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متین سال بیست و چهارم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۹۷
85 - 101
حوزههای تخصصی:
یکی از قواعد مهم فلسفی، قاعده «الذاتی لایعلل» است که خود برآمده از سه قاعده فلسفی است. این مقاله می کوشد با نگاهی به مفهوم لغوی و اصطلاحی واژه ذاتی، تحلیل دقیق امام خمینی را درباره این قاعده بررسی کند. به خصوص آنکه در نظر امام خمینی «ذاتیِ بی نیاز از علت» که محور این قاعده است، ذاتی باب برهان است که در مقابل عرضی جای دارد. در حقیقت، امام بر این باور است که «ذاتیِ بی نیاز از علت»، حقیقتی است که انفکاک آن از ذات ممکن نیست؛ اعم از اینکه داخل در ذات باشد (ذاتی باب ایساغوجی) یا خارج ملازم آن. ایشان در ادامه به علت بی نیازی ذاتی از علت یا به عبارتی، علت عدم معللیت ذاتی در باب برهان می پردازد که توجه به دقت نظر ایشان در این باب در جای خود راهگشای بسیاری مسائل فلسفی، کلامی و... است. امام خمینی بر این نکته اشاره نموده اند که با توجه به اینکه حمل ذاتیات و لوازم ذات بر ذات ضروری است و نیز با توجه به اینکه هر محمولی که به صورت ضروری بر موضوع خود حمل شود، از علت بی نیاز است، ذاتیات و لوازم ذات به هیچ علتی نیاز نداشته و ازاین رو، سؤال از علت آن بی معنی خواهد بود.
دارالتأدیب های تهران عصر پهلوی و بررسی وضعیت کودکان ساکن آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم «کودکی» ازجمله مفاهیم نسبتاً مغفول در علم تاریخ است و حوزه «مجازات کودکان» بیش از «کودکی» مورد بی مهری واقع شده است. در حقوق کیفری مدرن، کودکان بزهکار واجد حقوقی انکارناپذیر همچون زیست در مکانی مجزا از زندانیان بالغ شدند. در مقاله حاضر تکوین اندیشه های نوین در خصوص مجازات کودکان مطمح نظر است و سؤال اصلی از این قرار است که چرا باوجود تکوین و تأسیس «دارالتأدیب» های تهران بازهم به طور مکرر شاهد نادیده گرفتن حقوق اولیه آن ها هستیم؟ فرضیه تحقیق کنونی متضمن این ایده است که علت عمده رفتارهای خشونت آمیز و تجاوزکارانه نسبت به کودکان، قرارگیری دارالتأدیب های تهران در محوطه زندان اصلی پایتخت یعنی زندان قصر بوده است و به نظر می رسد نزدیکی و مجاورت این دو نهاد یکی از علل اصلی تجاوز به حقوق کودکان بوده است. یکی از دستاوردهای مهم پژوهش حاضر برای دست اندرکاران دارالتأدیب ها یا کانون های اصلاح و تربیت کنونی این است که نزدیکی مکان زندان افراد بالغ با دارالتأدیب ها یکی از علل عمده آزار و اذیت کودکان توسط زندانیان بزرگسال بوده است و حتی الامکان باید مکان دارالتأدیب ها به دوراز زندان ها باشد.
فراز و فرود هجدهمین دوره انتخابات مجلس شورای ملی در حوزه کرمانشاه (1335- 1332ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انجام کودتا علیه دکتر محمد مصدق با حمایت قدرت های خارجی، در 28 مرداد 1332ش، آغازگر دور تازه ای از تاریخ پارلمانی ایران بود. بعد از این رخداد، مجلس و انتخابات به طور کامل در نظارت دولت و مأموران آن قرار گرفت. استان کرمانشاه واقع در غرب ایران، به دلیل موقعیت جغرافیایی و اهمیت ویژه ای که داشت و شعبه ای از شرکت نفت ایران و انگلیس در آن فعالیت می کرد، از بروز این کودتا، به شدت تحت تأثیر قرار گرفت و این امر خواه ناخواه کنش سیاسی فعالان این شهر را نیز به دنبال داشت. مقاله حاضر با روش توصیفی– تحلیلی و تکیه بر منابع، اسناد و مدارک موجود، درصدد پاسخ به این پرسش است که روند برگزاری هجدهمین دوره انتخابات مجلس شورای ملی در حوزه انتخابیه کرمانشاه چگونه بود و چه نتیجه ای به دنبال داشت؟ نتایج پژوهش، نشان می دهد که مشارکت سیاسی مردم و فعالیت سابق کنشگران این شهر در انتخابات، بعد از براندازی دولت ملی، کاهش پیدا کرده و با انزوای آن ها، نتیجه انتخابات را دولت و متنفذین محلی وابسته به حاکمیت مشخص کردند. انتخابات این دوره، نخستین مرحله انتخابات کاملاً فرمایشی و دولتی بوده است که تا پایان دوره پهلوی تداوم یافت.
ایالت گیلان و هیرکانی در دوره صفوی بر مبنای نقشه جغرافیایی آدام اولئاریوس در1656م./1066ق. در تطابق با کتاب مختصر مفید 1087ق.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنچه اولئاریوس را در تاریخ ایران پرآوازه کرده، سفرنامه و نقشه ایران از اوست که الهام بخش اروپاییان در ترسیم ها و نگارش ها درباره ایران در دهه ها و قرن های بعد شده است. از اولئاریوس اما، یک نقشه منطقه ای گیلان برجای مانده که حاکی از اهمیت این قسمت از ایران در دوره صفوی است. در شرایطی که در منابع عصر صفوی در اطلاق واژه هایی چون ایالت و ولایت بر مناطق ایران ابهام وجود دارد، ایالت گیلان برای نخستین بار با دقت بالایی ترسیم شده است. آنچه بر ارزش نقشه او افزوده مشاهدات شخصی و تحقیق میدانی وی از آگاهان محلی در گذر از گیلان بوده که سندیت نقشه گیلان را به عنوان اسناد معتبر شناخت جغرافیای تاریخی این منطقه در قرن هفدهم میلادی دوچندان کرده است. نقشه سال 1656م الئاریوس، قدیمی ترین و شاید نخستین نقشه مستقل منطقه ای گیلان در کارتوگرافی نوین اروپا است که به تصحیح داده های پیش از خود پرداخته است. از دوره صفوی نقشه ای برجای نمانده و لاجرم مفاهیم نقشه با مهم ترین و شاید تنها منبع جغرافیایی عصر صفوی یعنی کتاب مختصر مفید تطابق داده داده شده تا وجوه تمایز نگاه از درون و بیرون به یک نطقه جغرافیایی مشخص گردد. تطابق این اطلاعات با جغرافیای گیلان در کنار نام شناسی این منطقه از اهداف پژوهش به یاری روش تحقیق تاریخی و جستجوی کتابخانه ای است. یافته ها نشان می دهد اطلاعات درج شده در نقشه اولئاریوس ازنظر کمیت و درج جزییات به میزان قابل توجهی بیشتر از متن جغرافیایی مختصر مفید است.
بررسی وضعیت عمده مالکی و خرده مالکی و انواع بهره مالکانه در فارس در آستانه اصلاحات ارضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فارس از نواحی عمده مالکی در کشور بود. بخش عمده ای از این ناحیه نیز قلمرو ایلات و عشایر نواحی جنوب کشور بود که خوانین آن صاحبان املاک بسیاری در فارس بودند و در حق رعایای خود ظلم و اجحاف بسیاری روا می داشتند. اراضی کشاورزی در نواحی جنوب کشور به دلیل شرایط آب و هوایی و نوع خاک آن ازنظر مرغوبیت و حاصلخیزی با نواحی شمال و غرب کشور وضعیتی کاملاً متفاوت داشت. سؤالی که در این پژوهش مطرح است این است که وضعیت عمده مالکان و خرده مالکان و انواع بهره های مالکانه در فارس در آستانه اصلاحات ارضی چگونه بود؟ طبق یافته های پژوهش، بسیاری از مالکان فارس از عمده مالکان کشور تنها در وسعت اراضی بودند؛ اراضی وسیع اما کم بازده که به دلیل کم آبی و خشک سالی های پیاپی درآمد چندانی نداشت. بنابراین عمده مالکان این نواحی با این که از بزرگ مالکان کشور بودند، اما مالکان چندان ثروتمندی نبودند و بسیاری از آن ها به دلیل مقروض بودن مجبور بودند سالانه مقداری از اراضی خود را به ثروتمندان شهری و یا تجار واگذار کنند و ازآنجایی که این مالکان به حرفه دیگری اشتغال نداشتند، به درآمد املاک و بهره مالکانه خود بسیار وابسته بودند. روش تحقیق در این پژوهش تحلیلی- توصیفی و مبتنی بر منابع کتابخانه ای و اسنادی است.
مطالعه تطبیقی جایگاه حکمران در اندیشه شهاب الدین سهروردی و امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متین سال بیست و چهارم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۹۷
103 - 129
حوزههای تخصصی:
این مقاله بر اساس مبانی فلسفی و عرفانی (هستی شناسی، معرفت شناسی و انسان شناسی) شیخ اشراق (شهاب الدین سهروردی) و امام خمینی، در نگاه به مسئله رهبری در جامعه اسلامی نگاشته شده است. سهروردی با تلفیق نظریات عرفانی و فلسفی، اندیشه های حکمت خسروانی، نظریات ولایت در اندیشه شیعی و مفهوم انسان کامل، تلاش می کند مناسب ترین گزینه برای رهبری جامعه اسلامی را صورت بندی کند. امام خمینی نیز با تلفیق نظریات فقهی، فلسفی و عرفانی، اندیشه های کلامی در قالب بحث نبوت و امامت و مفهوم انسان کامل، مسئله رهبری جامعه در عصر غیبت را جستجو می کند. براین اساس، سؤال اصلی این نوشتار عبارت است از: تلاقی عرفان و سیاست چه تأثیری بر نگاه امام خمینی و سهروردی بر مفهوم حکمران جامعه اسلامی داشته است؟ دراین راستا، فرضیه چنین است که از تلاقی دو مفهوم «انسان کامل» و «قدرت» که به ترتیب دو مفهوم عرفانی و سیاسی می باشند مفاهیم «حکیم متأله» و «ولی فقیه» در اندیشه سهروردی و امام خمینی حاصل شده است. این مقاله با روش تطبیقی- توصیفی اشتراکات و افتراقات رویکرد این دو اندیشمند را مورد واکاوی قرار داده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که مفهوم حکمران جامعه اسلامی محل تلاقی دیدگاه های عرفانی و سیاسی دو اندیشمند است.
Investigating Zoroastrians’ Social Status in Isfahan during the Safavid Era
حوزههای تخصصی:
The relationship between the government and religious minorities as well as their social status in the Safavid era is one of the most significant issues in the period. It gained a critical status especially since the beginning of the reign of Shah Abbas I and the transfer of his capital to Isfahan. Although there is a lot of material about the welfare and special status of Armenians in Isfahan in the sources of this period, writings and resources about other minorities are available only sporadically. This is especially true for Zoroastrians in terms of their long presence in Iran. Although the number of Zoroastrians gradually decreased with the arrival of Islam in Iran, their transfer to Isfahan under Shah Abbas and the use of their power and skills for flourishing the economy of the Safavid period suggests the significance of this religious minority at that time. Using a descriptive-analytical research method and based on written sources, this study seeks to answer the question of the social status of Zoroastrians in Isfahan throughout the Safavid period. Earlier studies confirm that the social status of Zoroastrians had varied in different periods of the reign of the Safavid. Although this minority had a relatively favorable status during the reign of Shah Abbas I, after his death and the decline in religious toleration in the Safavid state, the Zoroastrians were once again oppressed and the majority of them were compelled to leave Isfahan.
مقایسه تطبیقی بازگشت پذیری وقف در حقوق ایران و کامن لا با رویکردی بر اندیشه فقهی امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متین سال بیست و چهارم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۹۶
27 - 55
حوزههای تخصصی:
در حقوق ایران گروهی بازگشت پذیری وقف را مطلقا ناصواب و آن را در تنافی با ذات وقف دانسته اند ؛ در حالی که عده ای دیگر از جمله امام خمینی قائل به صحت آن شده اند بدین شرح که این دسته ، قابلیت بازگشت پذیری وقف را طبق نصوص وارده مقید به قید «پیدایش نیاز واقف به مال موقوفه پس از انعقاد آن» کرده و در صحت آن به صورت مطلق نیز مستندا به ادله عام تشکیک ننموده اند. در این مسئله تمامی ادله مطروحه در رابطه با عدم قابلیت بازگشت پذیری وقف قابل نقد بوده و بنابراین بازگشت پذیری آن در صورت پیدایش نیاز صحیح به نظر می رسد. در تحلیل حقوق کامن لا نیز که در آن نهاد تراست تنها نهاد مشابه با وقف در حقوق ایران است با توجه به ماهیت حقوقی و اوصاف متشکله آن، بازگشت از آن جایز بوده و فاقد منع قانونی است.
ارزیابی و تبیین جایگاه مراغه در تاریخ تمدن اسلامی تا قرن هشتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بررسی تاریخِ تمدن اسلامی و نیز تاریخ شهرهای ایران، جایگاه مراغه به عنوان شهری تاریخی از منظر تمدنی به شکل بایسته ای تبیین نشده است. از این رو، در این پژوهش تاریخی با رویکرد تمدنی در حوزه مطالعات تاریخ های محلی به واکاوی و تبیین پیوند مراغه با تمدن اسلامی پرداخته شده است. بنابر یافته های این مطالعه، مراغه تا اواسط قرن هفتم هجری، با وجود اهمیت در تحولات تاریخی، مرکزی تمدنی محسوب نمی شد. اما پس از برافتادن بغداد به دست مغولان، این شهر به کانونی علمی در جهان اسلام تبدیل گردید. در نیمه دوم قرن هفتم هجری، تأسیس مجموعه رصدخانه و گردآمدن شمار زیادی از دانشوران برجسته، وجهه فرهنگی تمدنی مراغه را به شکل چشمگیری تغییر داد. فعالیت های رصدی علمی در این مرکز، تألیف آثار برجسته علمی مانند زیج ایلخانی، پدیداری نظریه های بدیع نجومی و نیز پدیدآوردن تحریرهای نو از متون علمی طی این دوره، مراغه را در شمار مراکز علمی تمدنی جهان اسلام درآورد. در نتیجه چنین دستاوردهایی، القاب افتخارآمیزِ «مکتب مراغه» و «مکتب ترجمه مراغه» از سوی تاریخ علم پژوهان به این شهر داده شده که شهرتی همیشگی در تاریخ علم در مقیاس جهانی را برای آن به ارمغان آورده است.
A study on civil documentation sources in the Safavid era
منبع:
Journal of Safavid Studies, Volume ۱, Issue ۳, ۲۰۲۲
51 - 66
حوزههای تخصصی:
Recognizing the internal and external elements of the document is an essential component in their assessment. Before examining the content of the document, it is necessary to determine its authenticity and credibility, next to measuring its informational value. The definition of documentology and its components is discussed, followed by introducing some of the new sources in this subject in a specialized manner by assessing the documentology sources. The study questions are: What is the stance of Safavid period documentology compared to previous periods? The available studies on this issue are rare; consequently, library and document methods are adopted here to assess this issue in more depth, thus, the innovation in this context. The findings indicate that the recognition of the historical background and document issuance date provided in some clerical resources of the Safavid era, like Tadzkire al-Muluk, Dastur al-Muluk, Risalah al-Aqab and Muwajib, and Soleimani's origins. The content of some treatises in Ahmad Ghulam and Bayazi Safavi’s analects, in the field of seals and its function and descriptive manner of the internal and external components of letters, are of high importance. The similarity of analects in the mentioned three documentations reveals that the analects concerning secretaries of the court, who had access to the content of Soleimani's manuscripts, have been enriched. The author of Soleimani's manuscripts is probably Muhammad Reza bin Abdul-Hossein Tusi.
Heroism of Perfect Master (Shah Ismail I) and his similarity with the hero of Abū Muslimʹnāmah
منبع:
Journal of Safavid Studies, Volume ۱, Issue ۲, ۲۰۲۲
41 - 54
حوزههای تخصصی:
Several books and articles have been written about the different aspects of Safavid dynasty; however, less effort has been made to explore the relationship between the kings of this dynasty and the popular heroes of literary works. One of the important and influential works that was narrated by Qizilbashan and was able to establish the position of the first Safavid Shah was Ṭāhir Ṭarsūsī's narration about Abu Muslim Khorasani. The amazing similarities of these two characters indicate the influence of Tarsusi's narration at the beginning of Safavid rule. The present article seeks to investigate the benefit of Qizilbashan and the young king from Abū Muslimʹnāmah to indicate how they defeat their religious and political opponents by following the example of a popular hero and benefiting from other fields, while establishing the position of Ismail Mirza as the perfect master. Discourse theory of Laclau and Mouffe is suitable for the analysis of literary and fictional works, which by taking the advantage of this discourse theory as well as the knowledge of semiotics, the hidden layers of politics, religion and the relationship between them while analyzing classical literary texts can be represent. Moreover, by presenting a suitable model, it is possible to illustrate how and to what extent the exchange of political power and literary narratives was. In this article, the historical character of Shah Ismail I (perfect master) and the character of Abū Muslim in the story of Abū Muslimʹnāmah (epic hero) are analyzed and examined by the library sources, to explain how one of the most powerful governments of Iran was indebted to one of the heroes of classic stories.