فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۳۱٬۹۵۳ مورد.
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۸۳)
161 - 185
حوزههای تخصصی:
نظم دیجیتال در کنار سایر ارکان نظم جهانی کنونی شامل رکن مالی، تجاری، سیاسی، امنیتی، فرهنگی و سایبری در حال ظهور است. بازیگران مختلف به ویژه قدرت های بزرگ چین و آمریکا درصدد آن هستند تا الگوها و معیارهای مدنظر خود را در نظم دیجیتال جهانی پیاده کنند. چین در ادامه طرح های برون مرزی شامل زیرساخت های مالی، ابتکارات فناوری و سلامت اقدام به گسترش ابتکاری تحت عنوان «جاده ابریشم دیجیتال» کرده که زمینه ساز نفوذ چین در بخش دیجیتال جهانی را مهیا نموده است. هدف این مقاله تبیین چگونگی نقش جاده ابریشم دیجیتال در نفوذ چین در نظم جهانی دیجیتال است و به این سؤال پاسخ داده شده که جاده ابریشم دیجیتال چین چگونه زیربنای نظم دیجیتال چینی را فراهم نموده است؟ در پاسخ فرض بر این است که جاده ابریشم دیجیتال چین با معرفی الگوی چینی دیجیتال، ترویج قواعد چینی به عرصه دیجیتال و پیاده سازی آن در مناطق مختلف جهان جهت کسب منفعت بیشتر به گسترش نظم دیجیتال چینی کمک کرده است. یافته های پژوهش که با روش تحلیلی-تبیینی به دست آمده نشان می دهد که چین با اتخاذ رویکرد مرکانتلیسم نوآوری، ویژگی های چینی را در تئوری و عمل به نظم دیجیتال جهانی تزریق کرده است که سبب واکنش شدید حامیان نظم لیبرال جهانی شده است.
شبهه ابداع ولایت مطلقه فقیه توسط امام خمینی رحمت الله علیه با نگاهی بر اندیشه ی فقهای شیعه در دو قرن اخیر
حوزههای تخصصی:
یکی از شبهات امروزی افواه عمومی ابداع نظریه ولایت مطلقه فقیه توسط امام خمینی رحمت الله علیه است که توسط چهره های یک جریان خاص سیاسی مطرح و تبلیغ می شود. این ایده با توجه به شاذ و بدیع بودن خود واکنش ها ی متعددی را برانگیخت. و چندین مطلب در روزنامه ها و مقالات متعدد علمی در پاسخ به این نظر منتشر شد. اما بنظر می رسد علی رغم شباهت ها، مطالب دیگر، تمرکز اساسی و تفصیلی بر سابقه تاریخی نظریه ولایت فقیه نداشته اند. این مقاله سعی دارد با بررسی نظرات مختلف در باب ابداع ولایت مطلقه فقیه توسط امام خمینی رحمت الله علیه، این ایده را در آزمونی علمی و تاریخی بسنجد و به نتیجه درستی یا نادرستی آن پی ببرد. ازاین رو، پس از طرح نظرات طراحان و مبلغین این ایده، به بررسی تاریخی پیشینه نظری و عملی در زمینه ولایت فقیه در اندیشه ی فقهای شیعی در دو قرن اخیر می پردازد. سپس با بررسی شواهد و داده های موجود درستی این ادعا را سنجش می کند.
نقش فساد در ایجاد مخاصمات مسلحانه داخلی و تاثیرآن بر تهدید یا نقض صلح و امنیت بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۵
232 - 211
حوزههای تخصصی:
فساد در مفهوم پذیرفته شده بین المللی آن، به معنای سوء استفاده از قدرت و امکانات دولتی برای منافع شخصی می باشد. فساد در این مفهوم، شقوق مختلف حقوق بشر، توسعه پایدار، ثبات اقتصادی و اجتماعی در کشورها را تضعیف می نماید. در مقدمه قطعنامه 8/6 ششمین نشست دولت های عضو کنوانسیون مبارزه با فساد آمده است: «فساد یکی از عواملی است که مانع توسعه فراگیر و پایدار اجتماعی-اقتصادی شده و موجب خشونت، نا امنی و بی عدالتی می گردد»، مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و مجازی به بررسی این پرسش می پردازد که فساد در مفهوم بین المللی آن چگونه منجر به جنگ های داخلی شده و جنگ های داخلی چه نسبتی با تهدید یا نقض صلح و امنیت بین المللی دارند. دراین راستا و برای روشن تر شدن بحث، وضعیت 3 کشور که به واسطه فساد در آن ها مخاصمات مسلحانه داخلی جریان داشته است، مورد بررسی قرار گرفت. یافته-های مقاله، حاکی از آن است به میزانی که فساد بر اساس شاخص های بین المللی آن، در لایه های مختلف ساختار حکومت اعم از ساختار اجرایی، تقنینی و قضایی گسترده تر باشد و افقی برای بهبود شرایط وجود نداشته باشد، بر خشم و نارضایتی مردمان افزون شده و این امر، می تواند به اعتراضات، شورش و حتی منازعات داخلی بینجامد؛ از دیگرسو جنگ های داخلی در شرایط مختلفی از جمله سرریز جنگ یه کشورهای اطراف، آوارگی و مهاجرت اجباری، قاچاق انسان، نضج ناامنی در کشورهای مساعدت کننده به مخالفان داخلی، بسترساز تهدید یا نقض صلح و امنیت بین المللی می گردند.
آسیب شناسی کارگزار دولت اسلامی در جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارآمدی حکومت، بیش از هر چیز دیگر به کارگزاران آن بستگی دارد. این مقاله یکی از مهم ترین آسیب های عدم تحقق دولت (Government) مطلوب در جمهوری اسلامی ایران را ضعف در کارآمدی کارگزار می داند. کارگزار، پیش برنده همه امور دولت در تمام شئون قانون گذاری، اجرا، مدیریت، قضاوت و نظارت است؛ بنابر این عیار اندیشه و عملکرد آن به کارآمدی یا ناکارآمدی نظام سیاسی می انجامد؛ بنابراین بر اساس روش های «توصیفی- تحلیلی» در این پژوهش ابتدا به وضعیت موجود «کارگزار» در جمهوری اسلامی پرداخته شده که یافته های پژوهشگر بیانگر آن است که مهم ترین آسیب در کارگزاران انتخابی و انتصابی، فقدان تخصص و مهارت لازم مدیریتی، عدم سازوکار مناسب مبتنی بر شایسته سالاری در انتصاب ها، ضعف فرهنگ سیاسی رأی دهندگان و خلأ قوانین انتخابات و ضعف سازوکار حزبی است. از سوی دیگر ویژگی های کارگزار در تراز انقلاب اسلامی به عنوان نسخه عملیاتی برای نیل به دولت اسلامی، وضعیت مطلوب کارگزار در جمهوری اسلامی را تداعی می کند. لذا در کنار سلامت اعتقادی و اخلاقی، ویژگی مطلوب کارگزار در دو وجه قابل تبیین است. اول این که کارگزار دولت اسلامی توانمندی عمومی مدیریت بر یک سازمان و منابع انسانی آن و به خصوص مهارت لازم مرتبط با تصدی آن حوزه مدیریتی را برخوردار باشد. دوم آنکه خصوصیت کار فراوان، با کیفیت و مجاهدانه در آن نهادینه شده باشد. البته ایفای نقش نهاد «احزاب» نیز در تصدی و توفیق کارگزار در جمهوری اسلامی بسیار مؤثرند. لذا سؤال اصلی و فرعی متن حاضر عبارت است از این که مهم ترین مسائل کارگزار دولت اسلامی در ایران چیست؟ و راهکارهای گذار از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب در کارگزار چیست؟
تبیین تحلیل گفتمانی حرام سیاسی در اندیشه آیت الله خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی انقلاب اسلامی دوره ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵)
165 - 200
حوزههای تخصصی:
طی سخنرانی آیت الله خامنه ای در تاریخ 15/01/1402، مفهوم جدیدی در سپهر اندیشه ای ایران به نام «حرام سیاسی» ابداع و تولید شد. پژوهش حاضر در پیِ فهم معنایی و ارتباط آن با بستر جامعه و مراد گوینده در کاربست اجتماعی این راهبرد زبانی است. سؤال پژوهش حاضر این است که مفهوم حرام سیاسی و بستر و بافت پدیدآورنده این مفهوم چیست؟ بنابر این با استفاده از رویکرد انتقادی و با ارائه مستندات و ذکر شواهد، سعی شده این مفروض اثبات گردد که حرام سیاسی در اندیشه آیت الله خامنه ای بر اساس اصول و مقاصد شرعی و منافع ملی تعریف می شود و به عنوان یک مکانیسم اخلاقی و قانونی جهت بسط و تقویت جامعه توحیدی و تسهیل کننده اجرای شریعت در بطن جامعه می باشد. رویکرد پژوهشی حاضر بر مبنای تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف و در سه مرحله جمع بندی گردیده است: مرحله «توصیف»، مرحله «پرکتیس گفتمانی» و مرحله «پرکتیس اجتماعی». نتایج تحقیق نشان می دهد که حرام سیاسی در اندیشه آیت الله خامنه ای یک گفتمان انتقادی است که با گفتمان های دیگر مانند اسلام سیاسی یا فقاهتی و جمهوریت ارتباط معناداری دارد و با دال هایی همچون جامعه توحیدی، امر به معروف و نهی از منکر، آزادی، امنیت، منافع ملی و هویت ملی مرتبط است؛ همچنین از این مفهوم سازی برای مقابله با چالش ها و تهدیدهای داخلی و خارجی استفاده می شود.
راهبردهای تقویت همکاری های اقتصادی ایران و بحرین
منبع:
غرب آسیا سال ۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵)
94 - 134
حوزههای تخصصی:
امروزه رویکردهای نوین کشورها در صحنه دیپلماسی اقتصادی، همکاری های دو یا چندجانبه بین المللی است. جمهوری اسلامی ایران با داشتن 15 کشور همسایه فرصت های ارزشمندی برای پیشبرد دیپلماسی اقتصادی در اختیار دارد. یکی از این همسایگان بحرین است. کشورهای بحرین و ایران به علت برخورداری از ویژگی های ویژه ژئواستراتژیکی در منطقه خلیج فارس ظرفیت قابل توجهی برای تعاملات اقتصادی و تبادلات بازرگانی با همدیگر دارند. این در حالی است که در دهه های اخیر به دلیل اختلافات سیاسی میان منامه و تهران، این ظرفیت ها مغفول ماند. با توجه به توافق ریاض و تهران در زمستان 1401 جهت برقراری مجدد روابط سیاسی و اقتصادی، مقامات منامه و تهران نیز در بهار 1402 جهت حل اختلافات و برقراری مجدد روابط گردهم آمدند که منجر به تصمیم جهت بازگشایی مجدد سفارت های دو کشور گردید. ازاین رو نویسندگان پژوهش حاضر که که از کشورهای ایران و بحرین هستند، ضمن گردآوری تجربیات بازرگانان و فعالان اقتصادی دو کشور تا دستیابی به اشباع اطلاعات، با بهره گیری از تکنیک SWOT موسوم به «سوات» به دنبال پاسخ دادن به سوال «راهکارهای تقویت همکاری های اقتصادی ایران و بحرین چیست؟» هستند. نویسندگان از رهیافت تبیین نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید با هدف ارائه راهبردهای همکاری های اقتصادی دو کشور به نگارش این پژوهش پرداخته اند. فرضیه پژوهش از این قرار است که دو کشور مزبور جهت تقویت همکاری های اقتصادی خود می بایست به اقدامات مقابل بپردازند: بررسی مزیت های رقابتی در تمام حوزه ها، تاسیس اتاق بازرگانی مشترک، اجرای توافقنامه همکاری تجاری دهه 80، برگزاری نمایشگاه های مشترک، آغاز همکاری های اقتصادی دانش بنیان، تقویت اشتراکات و کاهش اختلافات، تمرکز بر فعالیت های بازرگانی، خدماتی و عمرانی و توسعه تعامل بخش های خصوصی.
تحلیل چشم انداز چالش های ژئوپلیتیکی آمریکا در منطقه پاسیفیک طی یک دهه آینده 2022 تا 2032
حوزههای تخصصی:
آسیا-اقیانوسیه منطقه ای کلان که از امتداد سواحل غربی قاره آمریکا تا غربی ترین سواحل آسیا ادامه داشته و منطقه ای وسیع شامل کشور های مختلف و جمعیتی فراوان را شامل می شود که با انبوهی از امکانات و دانش و فناوری و جمعیت و منابع به مهم ترین منطقه ژئوپلتیکی جهان بدل گشته است. وجود کشور های قدرتمند از منظر های مختلف نظامی و اقتصادی و علمی این منطقه را در سده حال حاضر به یک میدان رقابت وسیع برای کنش گران بین المللی بدل نموده است، ایالات متحده آمریکا نیز به دلیل سابقه حضور در این منطقه و نقش ویژه آن در عرصه بین المللی به عنوان یکی از اصلی ترین محور های همکاری و رقابتی در عرصه ژئوپلتیکی این منطقه مطرح می باشد. با عنایت بر این موضوع که بسیاری از اقتصاد دانان و استراتژیست های مطرح دنیا سده بیست و یکم را متعلق به آسیا- اقیانوسیه می دانند. حضور ایالات متحده برای حفظ جایگاه و قدرت بین المللی در این منطقه مهم جلوه می کند. فلذا در این پژوهش با بررسی اهمیت این منطقه، لزوم و مزایا حضور و رقابت ایالات متحده در منطقه را بررسی کرده و چالش های پیش رو مورد بحث قرار گرفته است.واژگان کلیدی: آسیا-اقیانوسیه، ژئوپلتیک، ایالات متحده، رقابت، منطقه ژئوپلیتیکی.
نقش ارزش ها و هیجانات در پذیرش اخبار سیاسی جعلی در عصر پساحقیقت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: تا قبل از سال 2016، اخبار جعلی عموماً به موضوعاتی می پرداختند که به سادگی با حواس پنجگانه و یک تصویر یا فیلم رد نمی شوند. اما همزمان با انتخابات برگزیت در بریتانیا و ریاست جمهوری دونالد ترامپ در آمریکا، دقیقاً چنین نوعی از اخبار جعلی تحت عنوان پساحقایق به صورت گسترده و موفقیت آمیز مورد سوء استفاده قرار گرفت، تا حدی که برخی را مجاب کرد که از شروع عصری سخن بگویند که در آن، برانگیختن هیجانات مخاطبان، تعیین کننده ترین نقش را در پذیرش اخبار سیاسی دارد و تطابق ادعاهایمان با حقیقت، هیچ گاه انقدر کم اهمیت نبوده است. سؤال اصلی مقاله این است که چرا اخبار سیاسی جعلی با بار هیجانی، توسط مخاطبان در عص ر پساحقیقت پذیرفته می شوند؟ فرضیه ی اصلی نیز چنین است: هیجانات، معلول ارزش ها هستند و در عص ر پساحقیقت، اگر خبری ارزش های مخاطب را تحت تأثیر قرار دهد، دفاع هیجانی از آن ارزش ها، برای مخاطب اولویت بالاتری نسبت به راستی آزمایی خبر خواهد داشت. این پژوهش، در پی آزمون این فرضیه و کشف عواملی است که باعث پذیرش دروغ های بزرگ در برخی اخبار می شود.روش ها: از آنجا که پژوهشی گفتمانی در باب پساحقایق در سطح ایران نوآورانه است، ابتدا باید به فهرستی از اخبار جعلی ایرانی دست می یافتیم که شرایط پساحقیقت خوانده شدن را دارند. از این رو، پیمایشی اولیه با همکاری 370 شرکت کننده انجام شد که در نتیجه ی آن، 10 خبر که ادعایی جعلی مطرح می کردند، بار هیجانی داشتند و توسط اکثر مخاطبان پذیرفته شده بودند، انتخاب گشتند. سپس، مصاحبه ای نیمه ساختاریافته با 12 نفر از مردم عادی ایران با محوریت آن 10 خبر (البته در لابه لای اخبار غیرجعلی) صورت گرفت. با استفاده ی از روش روانشناسی گفتمانی، به تحلیل الگوهای زبانی در متون مصاحبه ها پرداختیم تا فرضیه ای استخراج شود که توانایی تبیین باورپذیری پساحقایق را داشته باشد.یافته ها: از یک طرف، به محض خواندن اخبار برای مصاحبه شوندگان، سه داده ی ضربان قلب، زبان بدن و خوداظهاری هیجانات تجربه شده جمع آوری شد. با مثلث سازی این سه شاخص هیجانی و در نظر گرفتن احتمال تنظیم گیری هیجانات از سوی مصاحبه شوندگان، فرضیه ی غالب در ادبیات تحقیق رد شد زیرا تعداد داده هایی که بتواند تأییدکننده ی آن فرضیه باشد، فقط 13 مورد از 120 مورد ممکن و بسیار کمتر از حد مورد انتظار بود. از طرف دیگر، تحلیل گفتمانی مصاحبه ها باعث شکل گیری و اثبات فرضیه ای شد که طبق آن، تأیید شدن یا به چالش کشیده شدن ارزش های مخاطبان توسط پساحقایق است که باورپذیری آن اخبار را افزایش می دهد. شکل مبسوط این فرضیه، از استخراج و آزمودن این مشاهده به دست آمد که اکثریت مصاحبه شوندگانی که صحت یک پساحقیقت را پذیرفته بودند، گویی بلافاصله پس از شنیدن پساحقیقت متوجه می شدند که یکی از هویت هایشان و مشخصاً ارزش ها و باورهای متناسب با آن هویت توسط آن پساحقیقت تأیید یا رد شده است. بنابراین، با استفاده از جملاتی که کارکردهای متفاوت ولی همسویی دارند و همچنین کارگان های تفسیری که استعاره ها و بازی های گفتمانی شناخته شده میان افراد یک جامعه هستند، نسخه ای از واقعیت را برمی ساختند که بتوانند مصاحبه کننده را نسبت به قدرت توجیه کنندگی قضاوت ارزشی و باور خود قانع کنند. در این نسخه های برساخته شده، از داده های متناقض و دردسرساز چشم پوشی می شود و چشم اندازهای رقیب در حاشیه قرار می گیرند و ارزش ها، ایدئولوژی ها و باورهای مصاحبه شونده تبلیغ می شوند. هر پنج عامل ارزش ها، موقعیت های سوژه در طیف های هویتی، کارکردها، کارگان های تفسیری و مهم تر از همه، برساخته شدن نسخه ای از واقعیت، از خلال جملات مصاحبه شوندگان قابل استخراج بود و یک مجموعه ی توجیهی منسجم و کارامد را می ساخت.نتیجه گیری: با رد فرضیه ی غالب در ادبیات تحقیق و تأیید فرضیه ی محوری مقاله، می توان گفت ارزش ها و باورهای فرد، باعث تغییر ادراک او نسبت به واقعیات می شود. حقیقت هنوز «نمرده» است و از عواقب سیاسی آن (از قبیل از بین رفتنِ کاملِ اعتماد به انواع نهادها و تفکر نقادانه) می توان جلوگیری کرد.
روند پژوهی تحول ائتلاف های رژیم صهیونیستی در منطقه غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
117 - 146
حوزههای تخصصی:
بنیان های تشکیل رژیم صهیونیستی در غرب آسیا بر مبنای اشغال و قدرت نظامی بوده است؛ بنابراین تل آویو همواره با بحران مشروعیت در محیط پیرامونی خود مواجه بوده است. اصلی ترین راه کار رژیم برای برون رفت از این بحران اتحاد و ائتلاف با برخی کشورهای منطقه است. این راه کار از یک الگوی یکسان تبعیت نکرده و در طول زمان به تناسب تحول در «مجموعه امنیتی غرب آسیا» تغییر کرده است. در حال حاضر روند اتحاد و ائتلاف سازی رژیم از رویکرد خطی و دوجانبه به «شبکه سازی پیچیده منطقه ای» تغییر یافته است. با عنایت به الگوی جدیدی که رژیم صهیونیستی در پیش گرفته این پرسش مطرح است که شبکه سازی منطقه ای رژیم صهیونیستی بر چه ارکانی استوار است؟ و هدف اصلی رژیم در تغییر راهبردهای ائتلافی در منطقه غرب آسیا چیست؟ در پاسخ این استدلال مطرح می شود که شبکه سازی ائتلاف های رژیم بر ایجاد پیوندهای مشترک با کشورهای عربی در قالب پیمان ابراهیم و با کشورهای ترکیه، جمهوری آذربایجان و اقلیم کردستان در قالب ائتلاف های نوپیرامونی ساماندهی شده است. هدف اساسی رژیم از حرکت به سمت شبکه سازی ائتلاف ها، به حاشیه راندن موضوع فلسطین برای رفع مشکلات در حوزه امنیت داخلی سرزمین های اشغالی و جانمایی رژیم به عنوان گرانیگاه اقتصادی، سیاسی و امنیتی در منطقه غرب آسیا است. دستاورد این رویکرد در بلندمدت، ایجاد وابستگی متقابل میان امنیت، اقتصاد و سیاست رژیم صهیونیستی با بازیگران حاضر در منطقه است.
مولفه های قدرت نرم در راستای ارزش های سیاسی ایران از دیدگاه امام خمینی رویکرد ISM(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
89-104
حوزههای تخصصی:
ماهیت قدرت بر مبنای میزان منابع و قدرت رفتاری است که قدرت نرم از اقسام رفتاری است. از نظر رفتاری، قدرت نرم در ساده ترین تعریف، قدرت جذاب است، یکی از مهم ترین ابزارهای جذابیت آن، وجود منابع قدرت نرم خواهد بود. ازینرو، قدرت نرم نه تنها به رفتار جذاب، بلکه به منابع و عناصری همچون؛ اقتصاد، فرهنگ، ارزش های سیاسی، ارزش های اجتماعی و سیاست خارجی که ایجاد کننده جذابیت تلقی می شوند، نیز بستگی دارد. اخیرا قدرت نرم، نقطه کانونی در گفتمان های مدیریت و سیاست عمومی پیدا کرده است. هرچند دارای تاریخ طولانی نیست اما به عنوان همتای مکمل برای «قدرت سخت» عمل می کند. قدرت نرم در علوم دفاعی، گفتمان نظامی، عمومی و آکادمیک به دلیل چند بنیانی بودن، محبوبیت پیدا کرده است، اما تا مفهوم سازی علمی و توجه به تمام وجوه آن، فاصله زیادی است. ازینرو هدف مطالعه حاضر مدلسازی ساختاری تفسیری مولفه های قدرت نرم بر اساس ارزش،های سیاسی امام انقلاب اسلامی ایران در نظر گرفته شد. نوع تحقیق، کاربردی، توسعه ای است که با استفاده از تحلیلی نوین تحت عنوان مدلسازی ساختاری تفسیری، روابط بین مجموعه مولفه ها تعیین گردید. بر اساس میزان نفوذ و وابستگی مولفه ها، تنها مولفه "دفاع" به عنوان مولفه پیوندی تعیین شد. یافته کلیدی اینکه، قدرت نرم مبتنی بر ارزش های سیاسی در سایه دفاع؛ آنهم دفاع از کشور و ارزش های انقلاب، تحقق پیدا می کند. داشتن توان دفاعی قدرتمند توام با روحیه جهادی در همه سطوح، راهبردی در راستای تحقق فرمایش مقام رهبری است که فرمودند"ملّت ایران باید خود را قوی کند".
تهدیدها و فرصت های پیش روی جمهوری اسلامی ایران در نظم نو ظهور منطقه ای در غرب آسیا
منبع:
راهبرد سیاسی سال ۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۰
321 - 349
حوزههای تخصصی:
منطقه غرب آسیا با قرارگیری در یک نقطه ژئواستراتژیکی و ژئوپلیتیکی در طول تاریخ مورد هجوم قدرت های بزرگ جهانی و درگیری بین قدرت های منطقه ای بوده است. با شروع قرن بیست و یکم که با سردمداری و هژمونی ایالات متحده آمریکا منطقه وارد منازعات و تنش های جدیدی شده که به شکل گیری قدرت های منطقه ای جدید در غرب آسیا شده است. ازاین رو پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی-تحلیلی در پی شناسایی چالش ها و فرصت های پیش روی جمهوری اسلامی ایران در نظم نوظهور منطقه ای در غرب آسیا هست. بدین منظور با انجام مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه با خبرگان و کارشناسان صاحب نظر در این حوزه، فرصت ها و تهدید های مدنظر احصاء گردید. یافته های پژوهش نشان داد فرصت های پیش رو شامل بیداری اسلامی، گسترش روابط و توسعه همکاری اقتصادی با همسایگان، توسعه روابط با قدرت های جهانی، ایجاد نقش آفرینی فعال در بهبود و حل بحران های منطقه ای، تقویت محور مقاومت و همچنین استفاده از موقعیت استراتژیک جغرافیایی خود و تهدیدهای احصاء شده شامل افزایش نفوذ رقبای منطقه ای،حضور نظامی و سیاسی قدرت های خارجی، تحریم های اقتصادی و فشارهای بین المللی، ناپایداری های داخلی، اتحاد کشورهای عربی اسلامی با رژیم صهیونیستی، تغییرات ژئوپلیتیکی، گسترش درگیری رژیم صهیونیستی با محور مقاومت و در بخش پایانی پژوهش به تجزیه وتحلیل تهدیدها و فرصت های احصاء شده پرداخته شد.
الگوی طرح ریزی سامانه پشتیبانی آتش نیروی مشترک در ارتش جمهوری اسلامی ایران با رویکرد شناسایی نیازهای هماهنگی و کنترل در آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی دفاعی سال ۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۳
27 - 51
حوزههای تخصصی:
هدف: فرمانده نیروی مشترک در حوزه پشتیبانی آتش، عنصر آتش های مشترک ایجاد می کند تا طرح ریزی آتش ها را یکپارچه، هماهنگ، هم راستا و کنترل کند.روش شناسی: در مرحله کیفی، ادبیات تحقیق به روش تحلیل محتوا با نرم افزار Maxqda تجزیه و تحلیل شده و بُعد و مؤلفه های پژوهش احصاء شد. مؤلفه های احصاء شده با مصاحبه نیمه ساختاریافته توسط 15 نفر خبره اعتبارسنجی شد. در ادامه شاخص ها از تحلیل محتوا احصاء گردید و با پرسشنامه از 30 نفر جامعه نمونه با نرم افزار Spss تحلیل توصیفی شد. درنهایت روابط بین بُعد، مؤلفه ها و شاخص ها با انجام معادلات ساختاری با نرم افزار Smart Pls مشخص شد. یافته ها: در الگوی طرح ریزی سامانه پشتیبانی آتش نیروی مشترک در آجا با رویکرد شناسایی نیازهای هماهنگی و کنترل در آینده، بُعد هماهنگی و کنترل با مؤلفه روش پشتیبانی آتش نیرویی با 8 شاخص، مؤلفه اقدامات هماهنگی پشتیبانی آتش مشترک با 28 شاخص و مؤلفه اصول هماهنگی پشتیبانی آتش مشترک با 30 شاخص شناسایی شد.نتیجه: همگام سازی آتش های مشترک مستلزم ادغام فعالیت های همزمان اطلاعات، عملیات هوایی، عملیات زمینی، عملیات دریایی و لجستیک در زمان و مکان برای دستیابی به اهداف و مقاصد فرمانده نیروی مشترک است. هماهنگی و کنترل موجب ایجاد شبکه های مختلف تمرکزی و غیر متمرکزی در طرح ریزی آتش ها در نیروی مشترک خواهد شد تا مدیریت و فرماندهی هماهنگ شده را چه در زمان صلح و چه در زمان جنگ مقدور سازد.
شناخت آثار تحریم های ثانویه کنگره آمریکا بر برنامه دفاع موشکی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۸۲)
233 - 255
حوزههای تخصصی:
تنش های منطقه ای در خاورمیانه باعث شده تا توسعه قابل توجهی در ظرفیت موشکی به عنوان یک عامل کلیدی در مواجهه با تهدیدهای نظامی کشورهای دیگر، نقش حیاتی را در سیاست دفاعی جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک ابزار بازدارنده ایفا کند. از سوی دیگر، غرب و به ویژه آمریکا برای حفظ تعادل قدرت و پیشگیری از ایجاد هژمونی منطقه ای، محدودیت های گسترده ای را برنامه موشکی ایران اعمال نموده اند. تحریم های ثانویه کنگره آمریکا به عنوان یکی از اقدامات دفاعی مقابله ای علیه توسعه برنامه موشکی جمهوری اسلامی ایران آمده است. پرسش اصلی پژوهش این بود که تحریم های ثانویه کنگره آمریکا بر برنامه دفاع موشکی جمهوری اسلامی ایران چه تاثیری داشته اند؟ برای یافتن پاسخ این پرسش، با 16نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاه های ایران و متخصصان در حوز های روابط بین الملل، حقوق بین الملل، امنیت بین الملل و موضوعات دفاعی کشور که به شیوه هدفمند با استفاده از تکنیک گلوله برفی انتخاب شدند، مصاحبه هایی انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از مصاحبه ها و ادبیات موضوع، از تکنیک تحلیل تماتیک استفاده گردید. داده های به دست آمده از تحلیل تماتیک منجر به استخراج 4 تم نهایی شد که عبارتند از: محدودسازی دسترسی به تکنولوژی، افزایش هزینه ها، محدودسازی دسترسی به منابع انسانی متخصص، بومی سازی فناوری موشکی برای افزایش توان بازدارندگی. این شاخص ها، از نظر خبرگان این مطالعه مهم ترین عواملی هستند که به دلیل تحریم های ثانویه کنگره آمریکا برنامه دفاع موشکی جمهوری اسلامی ایران را تحت تاثیر خود قرار داده اند.
کارکرد گفت وگومندی قرآن در حل مسئله گسست تمدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمدن اسلامی که در دوره هایی از حیات خود به شکلی همگرا و یکپارچه پیش می رفت، امروز با مسئله گسست و عدم پیوستگی روبروست. البته این مسئله مختص تمدن اسلامی نبوده، می توان گفت جهان امروز دچار گسست و ناسازگاری شده است. این پژوهش با هدف یافتن راه حلی برای مسئله گسست در گستره تمدن اسلامی و چگونگی ایجاد انسجام و همگرایی میان مسلمانان نوشته شده است. در این راستا به قرآن به عنوان مصدر یا ایده هدایت گر تمدن اسلامی رجوع کرده، با بهره گیری از روش توصیفی- تفسیری و رویکرد تمدنی از میان راه حل های متنوع قرآن بر «گفت وگو» تمرکز می کند. ازاین رو پرسش اصلی پژوهش این است که چگونه می توان مسئله گسست در تمدن اسلامی را با تکیه بر عنصر گفت وگو در قرآن حل کرد. قرآن با «نزولِ تعاملی و گفت وگویی»، مخاطبان خود را نه تماشاگر، بلکه کنشگرانی فعال می بیند و راه را برای مشارکت آن ها در متن باز می کند. این کتابِ تعاملی توانسته با تکیه بر وجوه مشترک با مخاطب در سه ساحت ذهن، زبان و عین با مخاطبان خود گفت وگو کرده و این گونه پیوند و انسجامی میان آن ها ایجاد کند. دستاورد این گفت وگو با مخاطب، تحکیم «هویت مشترک» میان مسلمانان، پایه ریزی «معنای هم کنشی» و در پایان «عملِ جمعی» و متعهدانه به معناست. در این نگاه، قرآن نه محصولی فرهنگی به معنای متأثر از فرهنگ، بلکه محصولی هم کنشی و برآمده از گفت وگو است که به مثابه «چسب تمدنی» عمل کرده، گسست ها را کمرنگ و پیوند افراد را تقویت می کند.
تنگنای زیست جهان ایرانی؛ بررسی نسبت سیستم و زیست جهان از دوره قاجار تا پیروزی انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه علوم سیاسی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۴)
231 - 266
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با تأمل در نظریه استثمار زیست جهانِ یورگن هابرماس تأثیر سیستم را به عنوان عامل یا مانع تکامل زیست جهان ایرانی و حوزه عمومی از دوره قاجار تا انقلاب اسلامی بررسی می کند. بنابراین تحلیل زیست جهان ایرانی و تأثیر استثمار زیست جهان بر تحولات سیاسی اجتماعی در کانون هدف این پژوهش قرار می گیرد. پرسش پژوهش به این قرار است: رابطه سیستم و زیست جهان از دوره قاجار تا انقلاب اسلامی چگونه بوده است و چه نسبتی با تحولات سیاسی- اجتماعی دارد؟ فرضیه پژوهش چنین ارائه شده است زیست جهان ایرانی در عصر قاجار با بدقوارگی و در حکومت پهلوی با بازتولید سیستمی استثمار جهان زیست رو به رو بوده که مانع از شکل گیری کنش ارتباطی شد و نهایتاً در قالب واکنش اجتماعی یعنی انقلاب اسلامی نمایان گردید. روش این پژوهش استفاده از داده های تاریخی و همچنین مطالعات کتابخانه ای – اسنادی گردآوری شده است.
تأثیر ساختار دینی جامعه بر گرایش به مشارکت سیاسی در جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال ۲۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۹)
131 - 146
حوزههای تخصصی:
مشارکت سیاسی در جمهوری اسلامی بعد از انقلاب 1357، به مسئله ای اجتماعی فرهنگی تبدیل شده است؛ به طوری که در ساختار حکمرانی اسلامی، اهمیت دینداری جامعه بیش ازپیش در پویایی و پایایی آن تأثیر دارد. موضوع پژوهش حاضر مطالعه میزان تأثیر ساختار دینی جامعه بر گرایش به مشارکت سیاسی در جمهوری اسلامی ایران است. روش پژوهش از نوع فراتحلیل کمی دربازه زمانی 1385 الی 1402 انتخاب شده است. از جامعه آماری 42 سند به روش نمونه گیری غیراحتمالی، 26 سند جهت ورود به نرم افزار cma2 انتخاب شدند. از آزمون های f فیشر و d کوهن برای برآورد مقدار اثر نهایی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد بین ساختار دینی جامعه و مشارکت سیاسی رابطه معنی داری وجود دارد. میزان تأثیر ابعاد مختلف دینداری به این شرح است: بُعد اعتقادی (0.241)، بُعد مناسکی (0.256)، بُعد عاطفی (0.167)، بُعد پیامدی (0.198) و بُعد تجربی (0.200).
چالشگری پاندمی کرونا در مواجهه با برخی مولفه های فلسفه سیاسی جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مبسوطمقدمه و اهداف: از مهمترین مباحثی که با وقوع همه گیری کرونا مطرح شد، تأثیر آن بر فلسفه سیاسی است. کرونا در این باب توانست فضای آنتاگونیستی را بر مولفه های موجود فلسفه سیاسی بگشاید و آنها را به چالش بکشد. در واقع، همه گیری کرونا بستری انتقادی جهت به چالش کشیدن هنجارهای مستقر را فراهم آورد و سخن از ضرورت بازاندیشی و بازپرسش از آنها به میان آورد. هدف این مقاله پاسخگویی به این پرسش اساسی است که همه گیری کرونا چگونه باعث فراهم شدن فضای آنتاگونیستی با مولفه های فلسفه سیاسی مدرن شد.روش ها: روش مورد استفاده در این مقاله، انتقادی است. روش انتقادی به دنبال طرح و گسترش فهم و آگاهی است که از سطح ظاهر، به عمق واقعیت وارد می شود تا قدرت تشخیص درست مردم، به خصوص انسان های ناتوان یا طبقات زیر سلطه را افزایش دهد. اتخاذ وجه انتقادی این مقاله، به نویسنده این فرصت را می دهد که مناسبات برآمده از کرونا ویروس در جامعه های انسانی را نپذیرفتنی و جایگزین پذیر جلوه دهد. این روش به شناسایی و به چالش کشیدن مسائل اجتماعی و فرهنگی در جامعه کمک می کند و در جهت بهبود و توسعه مناسبات انسانی در دوره پاندمی ها مؤثر است. روش گردآوری اطلاعات نیز به صورت کتابخانه ای و اینترنتی است.یافته ها: از مهمترین چالش های کرونا برای فسلفه سیاسی جدید می توان به اثرات آن (هرچند به صورت موقت) بر مقولات خردگرایی، انسان گرایی و فردگرایی اشاره کرد. می توان گفت، این ویروس، تمایز دوست/دش من را دربرداشته و روایت اش میت از امر سیاس ی در ش رایط کرونایی، خود را در قالب هم اوردی کروناویروس با بش ریت به نمایش گذاش ت و انسان که مسلط بر طبیعت و جهان تعبیر می شد، به واسطه کرونا به موجودی ضعیف و ناتوان در مقابل آن تبدیل شد. همچنین خردگرایی و علم زدگی که فلسفه مدرنیته تلقی آن را داشت که انسان به واسطه آن می تواند در تمامی امور دخالت کرده و بدون توجه به جهان بیرونی، یک تنه مشکلات خویش را حل کند، به چالش کشید. همه گیری کرونا این مولفه را نیز به چالش کشاند و یادآور شد که خرد انسانی از ضعف و ناتوانی برخودار است. مقولاتی نظیر هوش مصنوعی به راحتی توانسته خود را در لباس دشمن خرد انسانی جا بیندازد و به تعبیر فرید زکریا، در جریان همه گیری، ما امروز هوش مصنوعی را همانند خدا مورد پرستش قرار می دهیم. بنابراین علیرغم خدمات فروان علم و عقلانیت به انسان، کرونا این مسأله مهم را یادآور شد که علم و عقلانیت همچنان از محدودیت های غیرقابل انکاری برخوردارند و نمی توانند یگانه راه حل مشکلات بشری باشد.نتیجه گیری: خطر ویروس کرونا، خطر دستکاری فناوری منابع انسانی و طبیعی است که به عنوان ابزاری با استدلال محاسباتی برای منافع اقتصادی و مطلوبیت کلی در خدمت قدرت های مسلط مورد استفاده قرار می گیرد. تخریب محیط زیست اعمال خشونت علیه طبیعت است که منجر به خودویرانگری بشر از طریق ایجاد بیماری های همه گیر در طبیعت می شود که زندگی انسان را به چالش می کشد. بنابراین، تلاش برای جلوگیری یا حل معمای همه گیری نیازمند چیزی بیش از دانش محاسباتی مدرنیته است.
دو چهره تجدیدنظر طلبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: این مقاله به مفهوم پردازی و تحلیل تجدیدنظرطلبی دو قدرت بزرگ جهانی -چین و ایالات متحده- در نظم بین الملل لیبرال می پردازد. برخلاف رویکردهای رایج که چین را به عنوان تنها بازیگر تجدیدنظرطلب معرفی می کنند و ایالات متحده را حافظ وضع موجود می دانند، این پژوهش نشان می دهد که ایالات متحده نیز به قدرتی تجدیدنظرطلب تبدیل شده است. روش ها: این مقاله با بهره گیری از روش های پژوهش کیفی، شامل مطالعات موردی و تحلیل اسناد، رفتار تجدیدنظرطلبانه این دو کشور را در حوزه های مختلف مانند امنیت بین المللی، اقتصاد جهانی، محیط زیست، و حقوق بشر بررسی می کند. چین با تأکید بر همکاری در نهادهای موجود و ایجاد نهادهای جدید، به دنبال تغییرات تدریجی و چندلایه در نظم بین المللی است؛ در حالی که ایالات متحده با استفاده از قدرت نهادی و کارگزاری خود، به دنبال تغییرات رادیکال تری است. این پژوهش نتیجه می گیرد که درک تجدیدنظرطلبی دوگانه این دو قدرت، برای فهم بهتر مسیر آینده سیاست بین الملل و پتانسیل درگیری یا همکاری میان آن ها ضروری است.یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که چین به عنوان یک «تجدیدنظرطلب ادغام شده»، تلاش دارد تا ازطریق تعامل با نهادهای موجود و ایجاد نهادهای جدید، تغییرات تدریجی را در نظم بین الملل لیبرال ایجاد کند. در این راستا چین با تعمیق مشارکت در رژیم های بین المللی، بهبود دسترسی و افزایش قدرت کارگزاری، در فرایندی تدریجی و گزینشی ابعادی از رژیم های مذکور را تغییر داده است و همچنان این راهبرد را پی گیری می کند. در مقابل، ایالات متحده به عنوان «تجدیدنظرطلب میانجی»، می کوشد ازطریق بسیج شبکه های جایگزین و تغییرات نهادی گسترده، نظم بین الملل لیبرال را بازسازی کند. تحول در رژیم های امنیت بین المللی از مسیر ایجاد شبکه های جایگزین، به چالش کشیدن رژیم های مالی، پولی و تجاری از طریق توسعه نظام جدید تحریمی و فلج کردن سازمان تجارت جهانی و نیز کوشش برای بازتعریف رژیم حقوق بشر به عنوان یکی از ابعاد هنجاری کلیدی نظم بین الملل لیبرال نمونه هایی از کنش راهبردی ایالات متحده به عنوان تجدیدنظرطلب میانجی محسوب می شوند.نتیجه گیری: تحلیل رفتار تجدیدنظرطلبانه چین و ایالات متحده در نظم بین الملل لیبرال، نشان می دهد که هر دو قدرت به عنوان تجدیدنظرطلبانی با رویکردهای متفاوت عمل می کنند. چین به عنوان تجدیدنظرطلب ادغام شده، به دنبال تغییرات تدریجی ازطریق تعاملات عمدتا گزینشی با نهادهای موجود است، درحالی که ایالات متحده به عنوان تجدیدنظرطلب میانجی، با تکیه بر دسترسی و قدرت کارگزاری بالا به دنبال تغییرات رادیکال تر در راستای بازطراحی ابعادی از نظم بین المللی است. در عین حال، هر دو قدرت چنان در این نظم قاعده محور تنیده اند که تجدیدنظرطلبی انقلابی را در راستای منافع خود نمی دانند. تجدیدنظرطلبی دوگانه نشان دهنده پیچیدگی های نوظهور در روند تحول نظم بین الملل لیبرال است. به دیگر سخن، برای درک بهتر روند دگرگونی در نظم بین الملل لیبرال گذر از کلیشه رایج قدرت های تجدیدنظرطلب دربرابر قدرت های حافظ وضع موجود ضروری است. جریان اصلی ادبیات تجدیدنظرطلبی در روابط بین الملل به صورتی افراطی برگفتار و رفتار چین به مثابه کلیدی ترین قدرت تجدیدنظرطلب متمرکز شده و از این رو، به نوعی تقلیل گرایی و ساده سازی افراطی واقعیات پیچیده تحول در نظم بین الملل لیبرال دچار شده است. تحلیل گفتار و رفتار ایالات متحده به عنوان تجدیدنظرطلب میانجی و تعاملات پیچیده آن با چین به مثابه تجدیدنظرطلب ادغام شده می تواندبه شناختی منسجم تر از نیروهای دگرگون کننده نظم بین الملل لیبرال کمک کند.
تحلیل مقایسه ای دارالارقم مالزی و بوکوحرام نیجریه؛ کنش سنت دینی علیه مدرنیته غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۵۰)
7 - 28
حوزههای تخصصی:
در جهان اسلام معاصر، جنبش های متعددی سربرآورده اند. این جنبش ها در میان دوگانه ی سنت اسلامی خود و مدرنیته ی غرب راهی برای نقش آفرینی در سیاست پیدا کرده اند. برخی ها سعی در شبیه سازی خود با غرب داشته اند. برخی به طرد غرب پرداخته اند و برخی سعی در ترکیب سنت اسلامی و مدرنیته ی غربی داشته اند. در این میان جنبش هایی که به طرد غرب پرداخته اند، سروصدایی بسیاری ایجاد کرده اند، اما به همان میزان در دستیابی به قدرت ناکام مانده اند. این پژوهش با هدف شناسایی ماهیت جنبش های سیاسی در اسلام معاصر به تحلیل مقایسه ای دو جریان ضدغربی در شرق و غرب جهان اسلام پرداخته است و با روش مقایسه ای اختلاف توافق پرزورسکی و تیون به دنبال پاسخ به سوال محوری اشتراکات و اختلافات جنبش دارالرقم مالزی و بوکوحرام نیجریه است. پژوهش حاضر پس از بررسی چیستی، چرایی شکل گیری، چگونگی عملکرد و سرنوشت این دو جریان به این نتیجه رسید هر دو جنبش با تفسیری سنت گرایانه به طرد غرب پرداخته اند، ولی در روش عملکردی، تفسیر از اسلام و اثرپذیری از محیط جغرافیایی با هم اختلاف دارند.
تبیین مفهوم عدالت در منظومه فکری آیت الله خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار به تبیین مفهوم عدالت در منظومه فکری آیت الله خامنه ای با بهره گیری از روش تحلیل محتوای کیفی پرداخته شده است. به بیان دقیق تر، ابتدا به کدگذاریِ کیفی واحدهای معنا (که از بیانات ایشان از دهه 60 تاکنون جمع آوری شده بودند) پرداختیم، سپس حدود 400 کد حاصله را در قالب 17 مقوله تفسیر و طبقه بندی کردیم. در انتها مقولات به دست آمده را در کنار یکدیگر تحلیل و تفسیر کردیم و به یک تم اصلی با عنوان «گام برداشتنِ مدام و پیوسته در مسیر عدالت اسلامی، معیار و مشخصه اصلیِ اسلامی بودن جامعه» در باب مفهوم عدالت نزد آیت الله خامنه ای دست یافتیم؛ به عبارت دیگر، با در نظر گرفتن این نکته نزد آیت الله خامنه ای که عدالت هیچ گاه به طور کامل و مطلق محقق نمی شود و تحققِ آن، نسبی است، هرچند، ارزش هایی نظیر آزادی واقعی، عقلانیت، معنویت و ... نقش مهمی را در معنابخشی به عدالت ایفا می کنند، اما به دلیل مقیّد شدنشان به عدالت نمی توانند معیار اصلیِ اسلامی بودنِ جامعه تلقی شوند؛ بنابراین، تم کلیِ مفهوم عدالت در اندیشه آیت الله خامنه ای را می توان این گونه صورت بندی کرد که شاخصه اصلیِ یک جامعه اسلامی، میزان حرکتِ آن به سمت عدالت است.