رهیافت های سیاسی و بین المللی

رهیافت های سیاسی و بین المللی

رهیافت های سیاسی و بین المللی سال 17 تابستان 1404 شماره 3 (پیاپی 82) (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

نوستالژی علیه مدرنیته: هم افزایی گفتمان فردید با جریان روستاگرایی در ایران دهه 40 و 50(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نوستالژی گفتمان فردید روستاگرایی ضدمدرنیسم هویت بومی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
مقدمه و اهداف: مدرنیته در بستر فرهنگی ایران پدیده ای است که فهم عمیق آن مستلزم رویکردی چندجانبه و میان رشته ای است. دهه های 40 و 50 شمسی برهه ای حساس در تاریخ معاصر ایران محسوب می شود که طی آن، پروژه مدرنیزاسیون پهلوی با شتابی بی سابقه، ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی سنتی را دگرگون ساخت. در این دوران، دو جریان فکری-فرهنگی متمایز اما مرتبط پدیدار گشتند: نخست، گفتمان انتقادی فردید با نگاهی فلسفی به غرب زدگی، و دوم، جریان روستاگرایی نوستالژیک که در هنر، ادبیات و سینما تجلی یافت. سؤال اصلی پژوهش این است که چگونه این دو گفتمان متفاوت اما همسو در کنش متقابل با یکدیگر، خوانشی انتقادی از مدرنیته در فضای فرهنگی ایران ارائه دادند؟ فرضیه اصلی نیز چنین است: نوستالژی روستایی و نقد فلسفی مدرنیته در تعامل با یکدیگر، راهبردی برای مقاومت فرهنگی و بازتعریف هویت اجتماعی فراهم آوردند. روش ها: این پژوهش با رویکردی بینارشته ای، از چارچوب نظری مارشال برمن در «تجربه مدرنیته» و مفهوم «مدرنیته شبانی» ریموند ویلیامز بهره گرفته و با تلفیق تحلیل گفتمان انتقادی و مطالعات فرهنگی، به خوانش بینامتنی محصولات فرهنگی دهه های ۴۰ و ۵۰ پرداخته است. داده های پژوهش شامل چهار حوزه اصلی است: ادبیات (آثار آل احمد، ساعدی، دولت آبادی و درویشیان)، سینما (فیلم های موج نو)، موسیقی (ترانه های داریوش، مهراد و ابی) و شعر (سروده های شاملو، کسرایی، فروغ و بهبهانی). در تحلیل، از روش تحلیل متون و تکنیک نمونه کاوی آثار استفاده شده است. یافته ها: نتایج نشان می دهد محصولات فرهنگی مورد مطالعه، فراتر از کارکرد زیباشناختی، به عنوان میانجی میان نظریه انتقادی نخبگان و تجربه زیسته مردم عمل کرده اند. این آثار مفاهیم انتزاعی فلسفه فردیدی را به زبانی ملموس ترجمه کرده و «فضای بینامتنی مقاومت» را شکل داده اند. برخلاف مدل ویلیامز، در ایران، روستا به استعاره ای برای مقاومت و اصالت بدل شد. یافته ها آشکار ساخت که یک «شبکه معنایی منسجم» در فرهنگ این دوره شکل گرفت که مؤلفه های «وفاداری»، «جوانمردی» و «ازخودگذشتگی» را در برابر ارزش های مدرن برجسته می کرد. تحلیل قهرمانان نشان می دهد که در ایران، این شخصیت ها نه میانجی، بلکه نمایندگان مقاومت در برابر استحاله هویتی بودند. مخاطب ایرانی در مواجهه با محصولات فرهنگی این دوره، با منظومه ای واحد روبرو می شد که پیامی مشابه منتقل می کرد: مدرنیته تحمیلی به بحران هویت انجامیده است. نتیجه گیری: پژوهش نشان می دهد تلاقی گفتمان فردیدی با روستاگرایی، ضرورتی درونی داشت. اندیشه فردیدی، بستر نظری را برای روستاگرایی فراهم آورد و روستاگرایی، با تجسم این نقد در قالب های هنری، به گفتمان فردیدی عمق اجتماعی بخشید. این هم افزایی در دو سطح قابل تبیین است: در سطح معرفت شناختی، این جریان به «بومی سازی انتقادی» مدرنیته پرداخت و در سطح هستی شناختی، با احیای «امر قدسی» در قالب نوستالژی روستایی، به شکاف میان «دازاین ایرانی» و جهان مدرن پاسخ داد. آنچه این جریان را اثرگذار ساخت، توانایی آن در «ترجمان احساس جمعی» بود - توانایی ای که با خلق زبانی چندلایه و قابل فهم برای عموم حاصل شد. این زبان مشترک، زمینه ساز کنشی سیاسی شد که در انقلاب اسلامی تجلی یافت - انقلابی که می تواند استعاره ای از تقابل «نوستالژی مقاومت» با «تجربه مدرنیته» باشد. این پژوهش، وارثان این میراث فکری را به تأمل در این پرسش فرامی خواند: آیا نوستالژی به تنهایی می تواند نقشه راه آینده باشد؟
۲.

چارچوب مفهومیِ فهمِ تحولات حکمرانی در بحران ها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بحران حکمرانی چارچوب تحلیلی رهیافت انتقادی هنجاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
مقدمه: در طول تاریخ، بحران های بسیاری زمینه ساز تحولات اجتماعی بوده اند. یکی از عرصه های تأثیر پذیر از بحران ها، حکمرانی در سطح ملی بوده است. اهمیت بررسی تأثیر بحران ها بر حکمرانی و ایجاد تحول در حکمرانیِ کشورها، دلیل موجهی برای طراحی یک چارچوب تحلیلی در زمینه بررسی تغییرات حکمرانی تحت تأثیر بحران است. در میان آثار موجود درباره تحولات ناشی از بحران ها، در اغلب مواقع قسمت خاصی از عرصه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مدنظر قرار گرفته است. این آثار با بررسی برش های خاصی از حوزه های اجتماعی به بررسی دقیق تحولات ناشی از بحران های بزرگ بر حوزه های کوچک پرداخته اند. در آثاری هم که مربوط به حکمرانی بوده اند، حکمرانی بیش از همه محدود به بررسی حضور کمی و کیفی حکومت در حکمرانی بوده و جامعه و بخش خصوصی تا حد زیادی مورد غفلت قرار گرفته اند یا بر حسب یک نظام کلان حکمرانی بررسی نشده اند. علاوه بر این، در برخی آثار جدید نیز، رویکردهای بسیار کمی و یا کمی سازی شده به شدت گمراه کننده اند و هیچ چارچوب تحلیلی یا مفهومی کلان نگری را درجهت فهم همه جانبه تأثیر بحران ها بر حکمرانی کشورها در سطح ملی ارائه نداده اند. بر همین اساس، ارایه الگوی تحلیلیِ مناسب جهت بررسی تحولات حکمرانی تحت تأثیر بحران هدف اصلیِ پژوهش حاضر به شمار می آید. روش: با توجه به گستره مفهومی و درهم تنیدگی روابط در عرصه حکمرانی، رهیافت انتقادی هنجاری به عنوان کارآمدترین رویکرد برای بررسی ابعاد کلان و گسترده تحولات ناشی از بحران های بزرگ مورد استفاده قرار گرفته است، چراکه علاوه بر بهره مندی از نگاه مساله محور، سعی در دوری از افراط و تفریط موجود در دو رهیافت تبیینی و تفسیری دارد و در عین حال، خود را از توانایی ها و ظرفیت های این دو رهیافت محروم نمی سازد. در این مقاله، تلاش می شود در چارچوب رهیافت انتقادی هنجاری و با توجه به ویژگی های مفهوم حکمرانی، روش مقایسه ای برای فهم تحولات حکمرانی در برهه های قبل و بعد از یک بحران مورد استفاده قرار گیرد. بحث و یافته ها: مفهوم بحران در ابعاد مختلف تشریح می شود و افزون بر این، مفهوم حکمرانی در معنای موسع آن، به عنوان  صدور و اجرای احکام، بر حسب  نقش آفرینیِ سه رکن جامعه، حکومت و بازار و رابطه آنها با یکدیگر مد نظر قرار می گیرد و بر همین اساس، پنج الگوی حکمرانی اقتدارگرایانه، سرمایه دارانه، مردم سالار، متوازن و ناحکمرانی مطرح می شود و در پرتوی آنها الگوی تحلیلی حکمرانی تحت تاثیر بحران ارایه می شود. یافته های پژوهش حاکی از آن است که جایگاه جامعه، حکومت و بازار در صدور و اجرا احکام نشان دهنده وضعیت حکمرانی است. در این راستا، چگونگی تغییر در جایگاه هر رکن یا حتی تغییر در تفسیر و پیاده سازی احکام در چارچوب های عملیِ متفاوت، مسیر فهم تغییر جایگاه ارکان حکمرانی، تحت تأثیر بحران است. بر این اساس،  تمامی تغییرات رخ داده در بازه زمانی بحران را  هم نمی توان به عنوان معلول بحران در نظر گرفت، بلکه در عوض، نقش و چگونگی ایفای نقش بحران در تغییر جایگاه جامعه، حکومت و بازار در حکمرانی نیز باید تا حد امکان در درون یک روند تاریخی کلان تشریح شود، بطوریکه خطوط تمیز نسبتا مشخصی میان عوامل و متغیر های مزاحم و کنترل ترسیم شود و پس از آن، نقش بحران در تحولات مذکور مورد بررسی قرار گیرد. نتیجه گیری: می توان بررسی وضعیت ارکان حکمرانی و تحولات آن تحت تأثیر بحران را در صدور و اجرای قوانین و همچنین مقاومت در برابر صدور و اجرا قوانین ردیابی کرد. البته، واضح است که بازیگران، سرمایه های ارکان سه گانه، روابط پیچیده ای در فرایند اعمال نفوذ در حکمرانی با یکدیگر دارند.  
۳.

مفهوم سازی عقلانیت استراتژیک رهبری در فرایند توسعه؛ آموزه های برآمده از تجربه آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عقلانیت رهبری عقلانیت استراتژیک توسعه آس‍ی‍ا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۲
مقدمه و اهداف: بعد از جنگ جهانی دوم، رشد و توسعه از اهداف ضروری و حیاتی هر کشوری محسوب می شد. ازاین رو، بی شک فهم دلایل تحولات و همچنین بازشناسی رموز رشد، توسعه و پیشرفت کشورها حائز اهمیت فروان است. توسعه و رهبری چنان به هم گره خورده اند که بدن شک دشوار است که یک گروه انسانی یا حتی حکومتی را بدون رهبر تصور کرد. پس هنگامی که از رهبری صحبت می شود، معمولاً فکر متوجه کسانی می شود که در رأس یک سازمان، گروه و یا حکومت قرار دارند؛ زیرا این رهبران هستند که می توانند تغییرات بزرگ را رقم بزنند. ازاین جهت شناخت دلایل توسعه و پیشرفت این کشورها بی شک بدون توجه به نقش رهبران و عقلانیت استراتژیک آن ها که خود را در دل شرایط بغرنج نشان می داد، غیرقابل تصور است. هدف این مقاله پاسخ به این سؤال است که با مدنظر قرار دادن نقش رهبران در روند توسعه کشورهای مختلف، خصوصاً کشورهای شرق آسیا، آیا می توان به مفهومی از عقلانیت استراتژیک رهبری برای تبیین توسعه این کشورها استفاده کرد؟ و اگر جواب مثبت است، این عقلانیت استراتژیک رهبری از چه مولفه هایی برخوردار است؟ مقاله این فرضیه را موردبررسی قرار می دهد که توسعه ای که حداقل در نیم قرن اخیر در بسیاری از کشورها، ازجمله کشورهای شرق آسیا رخ داده است، مرهون و مدیون عقلانیت استراتژیک رهبران این کشورها بوده است. روش: در راستای بررسی این فرضیه، در این مقاله، تلاش شده است که شاخص های عقلانیت استراتژیک رهبری از طریق تحلیل و تفسیر محتوای سخنرانی ها، زندگی نامه ها، اسناد و دیگر آثار مرتبط با رهبران استخراج شود. لذا با مطالعه این متون، سعی بر آن است تا مولفه های اصلی مفهوم عقلانیت استراتژیک رهبری به عنوان مفهوم کلیدی در رازگشایی از معمای توسعه این کشورها، تا حد امکان شناسایی و شاخص سازی شود. یافته ها: با عطف نظر به تجارب توسعه برخی کشورها در طول چند دهه اخیر، خصوصاً تجربه توسعه کشورهای شرق آسیا، باوجود مسیرهای متفاوت توسعه و حتی تفاوت های فرهنگی، سیاسی و تاریخی، آنچه بیشتر از همه جلب توجه می کند، نقش رهبران این کشورها در توسعه و پیشرفت کشورهایشان است. این نقش چنان پررنگ و بااهمیت است که اصولاً توسعه هرکدام از این کشورها، با نام یک رهبری سیاسی پیوند خورده است. پس فصل مشترک و پایه ثابت تمام این کشورها برای توسعه، وجود رهبرانی است که توانستند با در پیش گرفتن سیاست های مناسب، مسیر توسعه خود را هموار کنند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که تجربه های اخیر توسعه در خصوصاً کشورهای شرق آسیا، مرهون رهبرانی است که به لطف عقلانیت استراتژیک خود، زمینه ساز توسعه شده اند؛ عقلانیتی استراتژیک که می توان شاخص هایی همچون خیال محدود در مقابل خیال نامحدود، تراژیک اندیشی سیاسی، ایجاد اعتماد، استفاده از نظریات معتبر، اولویت بندی مسائل، متناسب سازی مسئله با راهکار، احساس مسئولیت، تکیه بر واقعیت چراغ راهنمای سیاست، عمل گرایی و ایجاد سازوکارهای خود اصلاح کننده را برای آن برشمرد. نتیجه گیری: رمز موفقیت و شاخص کلیدی این رهبران را می توان در مفهوم عقلانیت استراتژیک رهبری خلاصه کرد. اگر نقش رهبران در مسیر توسعه کشورهای شرق آسیا مورد توجه قرار گیرد، برای مفهوم سازی از عقلانیت استراتژیک رهبری، ناگزیر باید به توضیح و تفسیر علمی و عملی شاخص ها و مولفه های آن پرداخته شود. هرچند نمی توان عقلانیت استراتژیک رهبری را محدود به این ویژگی ها و شاخص ها دانست اما، هم می تواند نقطه شروعی برای رهبران، جهت یادگیری از تجربه دیگر همتایان موفق خود باشد و هم سرآغازی برای بحث های آکادمیک بیشتر در باب این مفهوم.
۴.

تحلیل کنش های گفتاری آیت الله خامنه ای پس از عملیات طوفان الاقصی بر اساس نظریه جان سرل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عملیات طوفان الاقصی غزه فلسطین آیت الله خامنه ای کنش گفتار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۱
مقدمه و اهداف: عملیات طوفان الاقصی مهمترین رخداد سیاسی جهان در سال 2023 و 2024 بود. این عملیات فصل جدیدی را در تحولات فلسطین و منطقه غرب آسیا رقم زد. به همین خاطر مورد توجه شدید افکار عمومی جهان، رسانه ها و تحلیلگران سیاسی و نظامی قرارگرفت. یکی از کانون های توجه این تحلیلگران و اصحاب رسانه، موضعگیری های ایران و صحبت های مقام معظم رهبری پیرامون این رخداد بود. در تحلیل این صحبت ها عموماً به وجه ظاهری کلام رهبری توجه شده و از معانی، مقصودها و روند کلی نهفته در پشت آن غفلت شده است. یکی از نظریه هایی که در این راستا بسیار سودمند است نظریه کنش گفتار جان سرل است. هدف مقاله حاضر تحلیل کنش گفتارهای رهبری پس از عملیات طوفان الاقصی است. روش ها: برای پاسخ به سوال پژوهش تمام سخنرانی های آیت الله خامنه ای ظرف یک سال پس از عملیات طوفان الاقصی جمع آوری و از طریق روش های کمی (آمار توصیفی) و کیفی (تبیینی) مورد بررسی قرار گرفت. جمع آوری داده ها با استفاده از نمونه گیری هدفمند انجام شد و روایی محتوایی از طریق گروه کانون واحد تایید گردید. یافته ها: یافته ها نشان می دهد که رهبری از تمام پنج نوع کنش گفتاری سرل ستفاده کرده است. او به ترتیب فراوانی از کنش گفتاری اظهاری (15/46 درصد)، عاطفی (47/24 درصد)، اعلامی (68/14 درصد)، ترغیبی (79/9 درصد) و تعهدی (89/4 درصد) بهره برده است. تحلیل آماری کنش گفتاری مقام معظم رهبری نشان می دهد که کنش اظهاری بیشترین بسامد یعنی 15/46 درصد را در سخنرانی های وی داشته است. در این کنش هدف رهبری روشن کردن وضعیت منطقه برای مخاطبان و بیان دیدگاه ها و جمع بندی خود درباره رویدادهای جاری بوده است. کنش گفتاری عاطفی در رتبه دوم قرار دارد و 47/24 درصد از اظهارات او را تشکیل می دهد. این کنش خصوصیات روانی گوینده مانند ابراز علاقه، نفرت، تأسف، خوشحالی، پشیمانی، لذت، سرزنش، تبریک و تحسین نسبت به یک موضوع را منعکس می کند. کنش گفتاری اعلامی با بسامد 68/14 در رتبه سوم کنش گفتارهای رهبری جای گرفته است. این کنش شامل اظهاراتی است که هدفشان ایجاد تغییرات واقعی در دنیای خارج است. چنین کنشی می تواند به عنوان راهی برای توضیح تغییرات واقعی در جهان خارج بکار گرفته شود. کنش تعهدی با 79/9 درصد در رتبه چهارم قرار دارد. در این کنش، گوینده از طریق ساختارهای دستوری، پرسشی و همچنین تحسین و سرزنش مخاطبان را تشویق می کند تا دست به اقداماتی خاص زده یا از انجام برخی کارها خودداری کنند. آیت الله خامنه ای تلاش کرده است تا جنبش های اسلامی در منطقه را ترغیب کند تا علیه سبعیت اسرائیل وارد عمل شده و کمک های انسانی خود را به دست مردم غزه برسانند. کمترین فراوانی کنش گفتاری در سخنان آیت الله خامنه ای مربوط به کنش تعهدی با 89/4 درصد است. این کنش شامل تعهد گوینده به انجام یا خودداری از انجام اقداماتی در آینده از طریق وعده دادن یا سوگند خوردن است. این جنبه از سخنان مقام معظم رهبری نشان دهنده تعهد جمهوری اسلامی ایران به ادامه حمایت از مردم مظلوم فلسطین است. نتیجه گیری: استفاده از کنش گفتاری اظهاری نشان می دهد که رهبر انقلاب معتقد است تحولات غزه و عملیات طوفان الاقصی به طور کافی برای افکار عمومی ایران و مخاطبان منطقه ای تبیین نشده است؛ بنابراین ضروری است زوایای مختلف آن ها روشن شود. او به طور مداوم تأکید کرده است که جنگ امروز جنگ روایت ها و رسانه هاست. بنابراین، عدم تولید روایت های جامع و دست اول درباره رویدادهای غزه بر تصمیم وی برای استفاده از کنش گفتاری اظهاری تأثیر گذاشته است. علاوه بر توضیح دقیق تحولات منطقه، رهبری سعی کرده است احساسات و عواطف جهان اسلام را برای حمایت از فلسطین بسیج نماید تا شرایط برای برای تسهیل پیروزی گروه های فلسطینی و کاهش رنج آن ها فراهم شود.
۵.

تحلیل مضامین سیاسی کتب درسی فرقه دموکرات آذربایجان (1324-1325): مبتنی بر نظریه هژمونی گرامشی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فرقه دموکرات پیشه وری نظریه هژمونی تحلیل مضمون ایران شوروی آذربایجان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
مقدمه و اهداف: دوره یک ساله حکومت فرقه دموکرات آذربایجان (۱۳۲۴-۱۳۲۵) به رهبری پیشه وری، مقطعی مهم در تاریخ معاصر ایران است که با تلاش برای ایجاد ساختارهای سیاسی و فرهنگی متمایز از جمله تدوین کتب درسی به زبان آذربایجانی همراه بود. علی رغم اهمیت نظام آموزشی این دوره، تحلیل نظام مند محتوای سیاسی و ایدئولوژیک کتب درسی آن کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این پژوهش با هدف واکاوی چگونگی بازنمایی مفاهیم و دیدگاه های سیاسی حکومت فرقه در متون آموزشی رسمی آن دوره انجام شده است. پرسش اصلی پژوهش این است که کتب درسی فرقه دموکرات چگونه در راستای جامعه پذیری سیاسی و تثبیت ایدئولوژی حاکم، به ساخت هویت، معرفی نظم سیاسی مطلوب و بی اعتبارسازی نظم پیشین می پرداختند؟ روش: این پژوهش با بهره گیری از چارچوب نظریه هژمونی آنتونیو گرامشی و مفاهیم مرتبط آن مانند انقلاب منفعل و روشنفکران ارگانیک به تحلیل موضوع پرداخته است. نظریه هژمونی بر نقش نهادهای جامعه مدنی، به ویژه آموزش در کسب رضایت و مشروعیت برای قدرت حاکم تأکید دارد. روش تحقیق، تحلیل مضمون کیفی است که بر روی متن شش جلد کتاب درسی دوره ابتدایی (کلاس های اول تا ششم) حکومت فرقه دموکرات اعمال گردید. داده ها با استفاده از فرایند شش مرحله ای و سه سطحی (کدگذاری آزاد، محوری و گزینشی) تحلیل شدند که منجر به شناسایی مضامین پایه، سازمان دهنده و در نهایت، مضمون فراگیر پژوهش شد. یافته ها: تحلیل مضامین نشان می دهد که کتب درسی فرقه دموکرات به عنوان ابزاری کلیدی در یک پروژه هژمونیک عمل می کردند. شش مضمون سازمان دهنده اصلی شناسایی شد: ۱) ساخت هویت متمایز آذربایجان بر دو پایه زبان و تاریخ: این کتب با تأکید فراوان بر زبان آذربایجانی و بازخوانی تاریخ با محوریت قهرمانان و روایت های محلی، هویتی مستقل و متمایز از هویت ایرانی مسلط را مهندسی می کردند. ۲) تثبیت جایگاه مردمی فرقه دموکرات و نهادهای آن: فرقه به عنوان نماینده حقیقی آرمان های مردم آذربایجان و تداوم مبارزات تاریخی (مانند مشروطه) معرفی می شد و نهادهای آن (مانند مجلس ملی) نماد حاکمیت مردم قلمداد می گردید. ۳) بی اعتبارسازی نظم پیشین (دین و سلطنت): نهاد سلطنت و روحانیت به عنوان نمادهای استبداد، کهنه پرستی و عامل عقب ماندگی مورد نقد و تخریب قرار می گرفتند تا زمینه برای پذیرش نظم جدید فراهم شود. ۴) ترویج آرمان های سوسیالیسم انقلابی: مفاهیم و واژگان چپ گرایانه (خلق، زحمتکش، مبارزه طبقاتی، نقد بورژوازی) به وفور استفاده می شد و روحیه انقلابی و ارزش های سوسیالیستی ستایش می گردید. ۵) ترسیم آذربایجان شوروی به مثابه الگو و شوروی به مثابه آرمان شهر: جمهوری سوسیالیستی آذربایجان و اتحاد شوروی به عنوان نمونه های پیشرفت، عدالت و الگوی مطلوب برای آینده آذربایجان ایران به تصویر کشیده می شدند. ۶) ترسیم تصویر متمایز از ایران: رابطه با ایران در هاله ای از ابهام و تمایز ترسیم می شد؛ ضمن اشاره به ایران به عنوان واحد جغرافیایی، هویت آذربایجانی به عنوان وطن اصلی برجسته و گاه تقابل میان آذربایجان آزادی خواه و تهران مستبد مطرح می گردید. مضمون فراگیر مستخرج از این یافته ها «مهندسی هویت متمایز و سوسیالیستی آذربایجان: استقرار هژمونی فرقه دموکرات در تقابل با ایران سنتی» بود که نشان دهنده تلاش سیستماتیک برای ساخت هویتی جدید، با جهت گیری سوسیالیستی و در تضاد با هویت و نظم ایرانی مسلط است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش، منطبق با نظریه گرامشی نشان می دهند که فرقه دموکرات از نظام آموزشی و کتب درسی به عنوان ابزار اصلی در یک انقلاب منفعل برای کسب هژمونی فرهنگی و سیاسی بهره برد. روشنفکران ارگانیک فرقه در تدوین این متون نقش کلیدی داشتند. این پروژه هژمونیک با وجود تلاش برای مهندسی هویت و کسب رضایت، به دلیل فقدان پایگاه اجتماعی مستقل و وابستگی به شوروی ناتوان از ایجاد اجماع فراگیر بود و نهایتاً با شکست مواجه شد.  
۶.

جایگاه ایران در بازی ژئوپلیتیک روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ایران روسیه اوراسیا خاورمیانه ژئوپلیتیک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : 0
مقدمه: پس از فروپاشی شوروی، نقش ایران در سیاست خارجی روسیه محدود شد. با بازگشت پوتین در سال 2012-2013 و تحولات قابل توجه در خاورمیانه، روابط دو طرف تا زمان جنگ اوکراین در سال 2022 تقویت شد. پس از این بحران، این همکاری بر روی موضوعات مرتبط با این صحنه متمرکز شد. با سقوط اسد جدی ترین موضوع همکاری دو کشور در زمینه مسائل ژئوپلیتیک منطقه به پایان رسیده و درک صحیح از موقعیت ژئوپلیتیکی ایران در سیاست روسیه در سطح منطقه و جهان به موضوعی مهم تبدیل شده است. سوال اصلی این است که چگونه نگرش روسیه در جریان بحران اوکراین نسبت به ایران تغییر کرده است؟ فرضیه این است که از دیدگاه کرملین، ایران پیرو مسکو در معادلات بین المللی، شریک در قلمرو اوراسیا، حاشیه در روسکی میر و عامل متعادل کننده در خاورمیانه است. روش: روش شناسی تحلیل کیفی متغیرهای فرضیه اصلی است. تحولات روابط ایران و روسیه و سیاست خارجی روسیه در دهه گذشته پس از بحران سوریه در 2011 و بحران اوکراین در 2014 با استفاده از متغیرهای برگرفته از مبانی نظری و مقایسه آن ها با متغیرهای فرضیه اصلی بررسی شده است. چهار موضع سیاسی این کشور شامل نظام بین الملل، نظام اوراسیا، نظام روسکی میر و نظام منطقه ای غرب آسیا از مواضع اصلی سیاست روسیه خواهد بود. با استفاده از این چهار سطح، جایگاه ایران در هر یک از آن ها را از منظر روسیه مورد بحث قرار می دهیم و دلایل لازم برای تحلیل فرضیه اصلی را ارائه می کنیم. یافته های مکتب تحلیل سیاست خارجی به عنوان چارچوبی نظری برای بحث های آن ها مورد استفاده قرار گرفته است. از این رو، عوامل تعیین کننده موقعیت ژئوپلیتیکی کشورها بیشتر به سطح داخلی مربوط می شود و موضوعاتی مانند فرآیند تصمیم گیری، نخبگان سیاسی، احزاب و تحولات کشور و نیز نهادها، ساختارها، ایدئولوژی، فرهنگ سیاسی و استراتژیک به شناخت جایگاه بازیگران خارجی کمک می کنند. یافته ها: از سال 2014، بازنگری قابل توجهی در سیاست بین المللی و منطقه ای روسیه صورت گرفته است که در چهار سطح بین المللی، منطقه ای، اوراسیا، جهان روسیه و خاورمیانه قابل درک است. این تحول در بازتعریف موقعیت ایران نیز تاثیر بسزایی داشته است. از این رو ایران در چارچوب مفاهیمی چون اکثریت جهانی، جنوب جهانی و بریکس اهمیت ویژه ای یافته است. بحث اصلی این است که چگونگی درک موقعیت ایران در هر یک از این چهار موقعیت ژئوپلیتیکی روسیه بر اساس اولویت های روسیه و با توجه به تحولات سیاست منطقه ای و جهانی آن تعیین شده است. نتیجه گیری: ایران با توجه به قدرتی که در معادلات بین المللی دارد، پیرو مسکو است و نمی توان اهمیت این کشور را در سطح یا فراتر از همتایان بزرگ جهانی خود تصور کرد. روسیه در خصوص موقعیت ایران در اوراسیا، موضع کم و بیش برابری برای ایران قائل است. در معادلات روسکی میر نقش ایران اهمیت حاشیه ای دارد، اما در غرب آسیا با توجه به عملکرد روسیه، ایران در ایجاد تعادل در چارچوب بازی ژئوپلیتیک روسیه اهمیت دارد. بر اساس این واقعیت های ژئوپلیتیکی است که در درک توافق جامع بیست ساله همکاری راهبردی ایران و روسیه در ژانویه 2025 نه افراط و نه تفریط کرد و واقعیت های این روابط را بر اساس منطق و اولویت های موقعیت ژئوپلیتیکی روسیه در نظر گرفت، زیرا هر سندی فراتر از متن توافق نامه، بر اساس موقعیت ژئوپلیتیکی شکل می گیرد که این موقعیت کمتر متاثر از تحولات جاری تغییر می یابد.
۷.

ثبات و سیالیت مقاصد در سیاست خارجی؛ تحلیل رویکرد عربستان سعودی در برابر جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ایران عربستان سعودی مقاصد راهبردی سیاست خارجی عقلانیت راهبردی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۱
مقدمه و اهداف مقاصد بازیگران بین المللی در سیاست خارجی از رهگذر طیف گوناگونی از متغیرها شکل می پذیرد که شناخت دقیق آن با دشواری های پیچیده ای همراه است. به طور کلی دو گونه از تحلیل ها پیرامون ادراک مقاصد در سیاست خارجی برجسته شده است. در گروه نخست، دیدگاه های روان شناختی قرار دارند که معتقدند درک مقاصد یک کشور باید با کمک فهم بهتر و عمیق از ذهنیت ها، باورها و عقاید صورت بپذیرد و صرفاً با بررسی عوامل محیطی نمی توان قصد راهبردی یک دولت را به درستی سنجید. در گروه دوم، تحلیل ها بیشتر ناظر بر فهم عقلایی و توجه به رفتارهای عینی شکل می گیرند. از این منظر، دولت ها کنشگر عقلایی اند که قصد خود در برابر یک کشور را تابعی از اصل بیشینه سازی منافع ملی قرار می دهند. هدف مقاله حاضر بررسی این دوگانگی و انطباق آن با سیاست خارجی عربستان سعودی در برابر ایران است که طی سال های گذشته دستخوش دگرگونی چشمگیری شده است. روش تحقیق این مقاله مبتنی بر روش مطالعه موردی کیفی ابزاری به بررسی چگونگی شکل گیری و دگرگونی مقاصد در سیاست خارجی می پردازد و از سیاست خارجی عربستان سعودی در برابر ایران به عنوان یک ابزار برای فهم بهتر این چارچوب مفهومی استفاده می کند. یافته ها چارچوب مفهومی این پژوهش نشان می دهد که دولت ها دارای دو گونه متداول از مقاصد راهبردی در سیاست خارجی خود هستند. گونه ای از مقاصد در سیاست خارجی، اصولاً ثابت بوده و در هر شرایطی تغییر نمی کنند. این نوع از مقاصد بیشتر ریشه در انگاره های ذهنی، هویت ملی و مذهبی و به طور کلی برگرفته از فرهنگ راهبردی است. در حالی که گونه دیگری از مقاصد در سیاست خارجی، ماهیتی سیال و منعطف دارند. این گونه از مقاصد راهبردی بر اساس اصل عقلانیت راهبردی در سیاست خارجی کشورها سامان می یابند و هدف از آن ها تأمین حداکثر منافع ملی است. با توجه به اینکه محیط سیاست خارجی پویا و تغییرپذیر است، این گونه از مقاصد نیز کاملاً تغییرپذیر و سیال اند. بااین حال، یافته ها نشان می دهد مقاصد سیال و ثابت جدا از یکدیگر نبوده و بلکه هر یک بر دیگری تأثیر می گذارند. مقاصد برگشت پذیر بوده و مبتنی بر ادراک از محیط و یا تغییر در ذهنیت رهبران، جابجا می شوند. نتیجه گیری رویکردی که دولت سعودی طی سال های گذشته در برابر ایران در پیش گرفت، نشان می دهد که مقاصد راهبردی در سیاست خارجی این کشور ثابت و در عین حال سیال اند. سعودی ازنظر فرهنگ راهبردی، کاملاً معتقد به دشمنی و خصومت با ایران بوده و این مهم به وضوح در سیاست خارجی این کشور نیز نمایان بوده است. با این حال، مطالعات نشان می دهد که عربستان در حال حاضر پیگیری مقاصد راهبردی مبتنی بر فرهنگ راهبردی را همسو با منافع ملی خود نمی بیند. از این رو، لایه دیگری از مقاصد اکنون در مورد ایران در دستور کار قرارگرفته که ماهیتی سیال و منعطف دارد. در این لایه، همکاری، جلوگیری از تنش در روابط دو کشور، رقابت مسالمت آمیز اقتصادی و پرهیز از مواضع اعلامی تند مبتنی بر اصل عقلانیت راهبردی و بیشینه سازی منافع ملی فعال شده و در دستور کار این دولت قرار گرفته است. به نظر می رسد از جمله پیشران های مهمی که در زمینه تغییر یا تداوم مقاصد راهبردی فعلی عربستان سعودی نقش مهمی داشته باشد، رویکردی است که جمهوری اسلامی ایران در برابر این کشور در پیش می گیرد. اتخاذ مواضع مبتنی بر انگاره های ایدئولوژیک و برجسته سازی تضادهای هویتی و دینی، نقش مهمی در برگشت پذیری مقاصد راهبردی سعودی دارد.
۸.

ابعاد مادی و غیرمادی ژئوپلیتیک نوین هوش مصنوعی: پویایی های رقابت آمریکا و چین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هوش مصنوعی ژئوپلیتیک آمریکا چین حکمرانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
مقدمه و اهداف: رقابت بر سر هوش مصنوعی منازعه ای بنیادین بر سر ترسیم آینده تکنولوژیک مطلوب، معماری نظم نوظهور داده محور جهان و بازتعریف مفاهیم قدرت و امنیت در قرن بیست و یکم به شمار می رود. برای درک این پویایی های پیچیده، نیازمند رویکردی هستیم که تنها به جنبه های فنی یا اقتصادی محدود نماند؛ بلکه پیوند عمیق میان فناوری، قدرت، فضا و گفتمان را نیز واکاوی کند. این رقابت چندوجهی که ریشه هایی در تلاش برای کنترل داده ها و الگوریتم ها دارد، ابعاد تازه ای از منازعه ژئوپلیتیکی را پیشروی ما می گذارد. پژوهش حاضر تلاش می کند تا به واکاوی ژئوپلیتیک هوش مصنوعی در عصر رقابت قدرت های بزرگ میان آمریکا و چین بپردازد. پرسش اصلی ما این است: پویایی های رقابت ژئوپلیتیکی هوش مصنوعی میان ایالات متحده و چین چگونه تحت تأثیر رویکردهای واگرایانه در حکمرانی و سیاست صنعتی، ابعاد گفتمانی و نشانه گرایی راهبردی، و تصورات آرمانی فنی - اجتماعی ملی شکل می گیرد و چه پیامدهایی برای نظم ژئوپلیتیکی جهانی در پی دارد؟ رهیافت نظری: این مقاله با تلفیق سه جریان فکری مکمل – ژئوپلیتیک انتقادی، تصورات آرمانی فنی - اجتماعی و نظریه سیاست صنعتی – ابزار تحلیلی لازم برای واکاوی رقابت هوش مصنوعی میان آمریکا و چین را فراهم می آورد. روش پژوهش: پژوهش حاضر با رویکردی کیفی، به تحلیل ژئوپلیتیک هوش مصنوعی در عصر رقابت قدرت های بزرگ میان ایالات متحده و چین می پردازد. ماهیت پیچیده و چندوجهی این پدیده، اتخاذ روشی را ضروری می سازد که بتواند لایه های عمیق تر قدرت، گفتمان و معانی را درک کند؛ ازاین رو، از یک طرح تحلیلی مقایسه ای کیفی بهره بردیم. یافته ها: تفاوت های بنیادین در رویکردهای حکمرانی و سیاست صنعتی هوش مصنوعی میان چین و ایالات متحده که ریشه در نظام های سیاسی، ارزش ها و تصورات آرمانی فنی - اجتماعی ملی آن ها دارد، به تفاوت های ساختاری در این سیاست ها انجامیده است. رویکرد دولتی، متمرکز و دستوری در چین، در مقابل رویکرد بازارمحور با مداخلات هدفمند و فزاینده دولتی در آمریکا، نمایانگر راهبردهای متمایز برای ساخت و کنترل فضای تکنولوژیک جهانی است .این تفاوت ها مستقیماً به شکل گیری اکوسیستم های فناورانه متمایز و در حال واگرایی منجر شده و پیامدهای عمیقی برای زنجیره های ارزش، استانداردها و جهت گیری های نوآوری در صنعت هوش مصنوعی در سطح جهانی دارد. درحالی که چین بر خودکفایی و کنترل متمرکز تأکید دارد، آمریکا به دنبال حفظ برتری تکنولوژیک از طریق هدایت نوآوری بخش خصوصی و محدودسازی دسترسی رقبا است. تحلیل این تفاوت ها از منظر تلفیقی ژئوپلیتیک انتقادی، تصورات آرمانی فنی - اجتماعی و سیاست صنعتی نشان می دهد چگونه مبارزه برای قدرت ژئوپلیتیکی، در قالب سیاست ها و رویکردهای مادی، در حال شکل دهی به آینده هوش مصنوعی و نظم جهانی است. بحث و نتیجه گیری: در راستای هدف فرعی اول (تحلیل مقایسه ای رویکردهای حکمرانی و سیاست صنعتی)، رویکردهای واگرایانه دولتی در چین و بازارمحور با مداخلات فزاینده در آمریکا که ریشه در فلسفه ها و ارزش های ملی متفاوت آن ها دارند، مبنای مادی رقابت را شکل می دهند و مستقیماً به پیامدهایی چون دوقطبی شدن تکنولوژیک منجر می شوند. همچنین، در پاسخ به هدف فرعی دوم (بررسی ابعاد گفتمانی، نقش تصورات آرمانی فنی - اجتماعی و نشانه گرایی راهبردی)، تبیین کردیم چگونه ابعاد غیرمادی نظیر تصورات آرمانی فنی - اجتماعی و گفتمان ها، نقش حیاتی در شکل دهی به ادراک از هوش مصنوعی، استفاده از آن به عنوان نشانه گرایی راهبردی و بازنمایی رقابت در بستر ژئوپلیتیک انتقادی ایفا می کنند و بر تعاملات میان بازیگران تأثیر می گذارند. در نهایت، در تحقق هدف فرعی سوم (تبیین پیامدهای ژئوپلیتیکی)، روشن ساختیم که تعامل پیچیده این پویایی های مادی و غیرمادی، منجر به پیامدهای گسترده ای برای نظم جهانی می شود؛ پیامدهایی نظیر افزایش ریسک تعارض، اختلال در تجارت و رقابت در کشورهای جنوب که از منظر ژئوپلیتیک انتقادی قابل درک هستند و نشان دهنده بازآرایی قدرت و فضا در عصر هوش مصنوعی هستند.

آرشیو

آرشیو شماره‌ها:
۶۶