فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۸۰۱ تا ۲٬۸۲۰ مورد از کل ۳۱٬۹۸۳ مورد.
منبع:
Iranian Review of Foreign Affairs, Volume ۱۴, Issue ۳۷- Serial Number ۱, Winter and Spring ۲۰۲۳
153 - 164
حوزههای تخصصی:
Following the dissolution of the Soviet Union, the Karabakh conflict remains the longest and most significant conflict in the Caucasus region. This study examines the role of mediation, a key method in international conflict resolution, within international law, focusing particularly on the Karabakh conflict. The hypothesis suggests that mediation, a fundamental necessity for resolving international disputes, plays a crucial role in mitigating territorial conflicts, including Karabakh. Our findings highlight diverse perspectives regarding Iran's role in Central Asia, particularly in the Southern Caucasus during the conflict. Despite attempts by major powers like Russia, the USA, and Turkey to diminish its influence, Iran has maintained a stance of neutrality, asserting its significance as a neighboring state. Mediation, deeply rooted in various cultural traditions, including Islamic culture, has been strategically employed by Iran based on religious doctrines and national interests. Iran's mediation efforts, supported by cultural and historical commonalities, were conditional on the readiness of the conflicting parties and the appropriateness of the geopolitical context. The complexity of the Karabakh conflict is underscored by its multi-layered nature, the continued crisis, the geopolitical agendas of the mediators, and the number of involved actors. Iran's mediation aims to prevent a tripartite alliance among Azerbaijan, Armenia, and Turkey, stave off the conflict's expansion towards its borders, and curb the involvement of external actors like Israel and the USA. Russia, although geographically distant from Karabakh, plays a pivotal role in the region, amplified by its recent diplomatic maneuvers in response to the USA's attempts to reduce Russian influence in the Southern Caucasus.
Analyzing the Political Education Model in Martyr Soleimani's Ideology through Causal Layered Analysis(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Review of Foreign Affairs, Volume ۱۴, Issue ۳۷- Serial Number ۱, Winter and Spring ۲۰۲۳
225 - 244
حوزههای تخصصی:
Political training strengthens and deepens a person's insight and attitude and integrates him into an authentic person, capable of gaining independent political insight, knowledgeable, and influential in local, regional, and global political stances. Since political training is one of the essential and basic concepts and determinant mechanisms involved in the political behavior of the citizens of a society, addressing this issue is vital. Martyr Soleimani's school, now considered a model, takes inspiration from influential models and prototypes like Islamic figures, the Quran, Nahj al-Balagheh, and certainly Imam Khomeini and Imam Khamenei's school, while maintaining its' own identity and distinctiveness. Therefore, the purpose of the present study is to identify the model that Martyr Soleimani followed for his political training and to answer the question of what model Martyr Soleimani pursued in the course of his political training. The present article has investigated and explained the model of political training in Martyr Soleimani School in four levels of litany, experiential, discourse, and mythological analysis by descriptive and analytical methods using library sources and the model of layered analysis of causes. The results of the study, which was carried out with careful investigation of martyr Soleimani's speeches and testament besides his views, indicate that the most explicit and most comprehensive issues in the field of ideological, cultural, and political areas, especially the subject of his political training, was influenced by the Imam Ali's (PBUH) great work,Nahj al-Balagheh, in his sermons, letters, and words.
شکل گیری منطقه ی زوپا بین ایران و ترکیه در بحران سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بحران پژوهی جهان اسلام دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۱
90 - 111
حوزههای تخصصی:
تحولات سوریه با شروع اعتراضات، درگیری ها و ائتلاف های داخلی به موازات رقابت های خارجی زمینه ی تبدیل شدن به یک بحران تمام عیار را به وجود آورد. طی چند سال اخیر علی رغم فروکش کردن شدت بحران، اما می توان آن را آتش زیر خاکستری دانست که با هر جرقه ای احتمال برافروختن آن وجود دارد. یکی از علل کاهش دامنه ی بحران توافقات دو بازیگر مؤثر منطقه ای در این بحران یعنی ایران و ترکیه با وجود اختلافات ابتدایی بوده است (مسأله). این مقاله با اتکاء بر رهیافت زوپا (ZOPA) به دنبال پاسخ به این سؤال است که؛ علت و نقاط مورد توافق منطقه ی زوپا بین ایران و ترکیه به عنوان کنشگران تأثیرگذار در بحران سوریه چیست؟ (سؤال). در بحران سوریه به عنوان پژوهش بر مبنای استدلال کل به جزء و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی (روش) حاکی از آن است که چرخش اوضاع سوریه به نفع ایران زمینه ی گرایش ترکیه به ایجاد منطقه ی توافق را فراهم آورد که در این منطقه بر روی موارد ماندن اسد در قدرت، حفظ تمامیت ارضی سوریه، بازگشت آورگان سوری و بازسازی سوریه بین دو کشور توافق صورت گرفت (یافته ها).
تأثیر نهادهای آموزشی بر ارتقای جایگاه زنان دوره قاجار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
وضعیت زنان در دوره قاجار به گونه ای بود که از کوچکترین حقوق اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی محروم بوده و تحت محدودیت های شدید ناشی از جامعه مردسالار قرار داشتند. یکی از مهمترین دلایلی که زنان را در آن وضعیت قرار داده بود بی سوادی، عدم آگاهی و عدم ارتباط با جامعه بود. به همین دلیل از جمله اولین اقداماتی که توسط زنان نوگرا صورت گرفت ساخت مدارس دخترانه و تلاش برای سوادآموزی دختران و زنان بود. اگرچه تأسیس مدارس دخترانه در آن محیط با اعتراض و واکنش جامعه سنتی مواجه شد، ولی به تدریج و بویژه بعد از انقلاب مشروطه گسترش یافت و تأثیرات مفیدی بر وضعیت زنان گذاشت. هدف پژوهش حاضر بررسی نتایج و پیامدهای تأسیس و گسترش تدریجی نهادهای آموزشی بر وضعیت زنان این مقطع است. از این رو پرسش این است که نهادهای آموزشی چه تأثیری بر وضعیت زنان دوره قاجار داشته است؟ فرضیه این است که نهادهای آموزشی از جمله مدارس دخترانه، باعث سوادآموزی و به تبع آن رشد آگاهی، تغییر نگرش و تلاش برای ایفای نقش بیشتر زنان در جامعه شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که زنانِ تسلیم پذیر و بی ادعای دوره قاجار، با ورود به دوره پهلوی به زنانی مطالبه گر تبدیل شده که مطالباتی مانند حق ورود به جامعه و اشتغال را مطرح کرده اند. روش پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی است و داده ها به شیوه کتابخانه ای گردآوری شده اند.
نقش سلبی و ایجابی ساختار دو قطبی در تشدید بحران سوریه (2021- 2011)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال ۱۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۴ (پیاپی ۷۴)
233 - 267
حوزههای تخصصی:
تعارض و بحران وجود دارد و بر اساس این که نظام بین الملل از چه ساختاری برخوردار باشد؛ ماهیت بحران ها، پیامدهای آنها ، نحوه مدیریت و نیز الگوی رفتاری بازیگران منطقه ای و بین المللی متفاوت خواهد بود. پرسش اصلی این است که نقش سلبی و ایجابی ساختار دوقطبی چگونه در تشدید بحران سوریه موثر بوده است؟ فرضیه اصلی این است که فقدان محدودیت های سیستمیک نظام دوقطبی دوران جنگ سرد که تعارضات هویتی، ایدئولوژیک و ژئوپلیتیک را در منطقه خاورمیانه محدود کرده بود و حلول این ساختار دو قطبی در سطح منطقه ای از طریق بازی با حاصل جمع جبری صفر بین دو قطب منطقه ای شامل ایران و عربستان همراه با متحدین منطقه ای و بازوان نیابتی خود در سوی دیگر از دو منظر سلبی و ایجابی موجب تشدید بحران سوریه شد. در این مقاله چگونگی تعینات ساختاری به صورت سلبی و ایجابی در دو سطح سیستمیک و منطقه ای که بحران سوریه را به شدت متأثر نمود، تبیین می شود.
هماهنگ ساختن مذهب با سیاست خارجی؛ مطالعه موردی امارات متحده عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۵ (پیاپی ۷۵)
209 - 240
حوزههای تخصصی:
اسلام با توجه به ماهیت سیاسی- اجتماعی خود اغلب نقشی پررنگ در سیاست جوامع اسلامی داشته است. این نقش، رژیم های اقتدارگرای حاکم بر این کشورها را ترغیب به بهره گیری از اسلام برای مشروعیت بخشی به اقدامات خود در سیاست داخلی و خارجی نموده است. امارات متحده عربی نمونه بارز دستکاری مذهب و هماهنگ ساختن آن با سیاست از طریق نهادها و شخصیت های مذهبی بوده است. این نهادها و شخصیت ها حامی برداشتی از اسلام بوده اند که به «اسلام غیرسیاسی» یا «اسلام نوسنت گرا» معروف است. این برداشت؛ مخالف انقلاب، خواستار حفظ وضع موجود و تبعیت بی چون چرا از حاکمان است. پرسش پژوهش این است که اهداف دولت امارات از هماهنگ ساختن مذهب با سیاست خارجی خود چه بوده و برای تحقق این اهداف به چه اقداماتی دست زده است؟ مقاله می کوشد ضمن پرداختن به بنیان های فکری این گرایش، دلایل بهره گیری دولت امارات از آن و نیز اقدامات صورت گرفته در این راستا را بررسی نموده و در نهایت بکارگیری آن را در سه مورد خاص ارزیابی کند. روش تحقیق پژوهش، روش مطالعه موردی است. در این روش تلاش شده است با تمرکز بر مورد امارات، مسئله تلاش دولت این کشور برای هماهنگ ساختن مذهب با سیاست خارجی بررسی شود.
قانون اساسی ایران و سیاست گذاری چندسطحی (نقدی بر نظام حقوقی تعیین مساله عمومی در ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال ۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۳
113 - 136
حوزههای تخصصی:
از منظر دانش سیاست گذاری، مشارکت همدلانه سیاست گذار و شهروند، شرط ضروری موفقیت هر سیاست به حساب می آید. دانش حقوق، به عنوان تنظیم کننده روابط اجتماعی، می کوشد با تعیین سازوکارهای هنجاری مناسب، روابط سیاست گذارانه را نظم بخشد، و با بیشینه و بهینه نمودن نقش طرفین ذی مدخل در این فرآیند، راه را برای نیل به اهداف آن هموار نماید. در این مسیر نقش قانون اساسی، که توزیع کننده صلاحیت ها و مشخص کننده جایگاه نهاد اصلی حکمرانی است، بسیار مهم ارزیابی می شود. بااین حال بروز بحران های روزافزون مشروعیت در مردم سالاری های نماینده سالار معاصر، نشان از عدم موفقیت این تلاش های تنظیم گرانه دارد. مقاله حاضر باهدف کنکاش در علل این ناکامی، به روش توصیفی و تحلیلی به نگارش درآمده و با عطف توجه بر نظام حقوقی تعیین مسئله عمومی در ایران، تمایز میان دو رویکرد تفسیری نماینده- محور (مجرا) و شهروند -محور (مطلوب) را مطرح نموده و نتایج برگزیدن هر یک را توضیح داده، و گذار از نخستین به دومین را پیشنهاد نموده است. نگارنده پیش بینی نموده که این گذار، به تبدیل سازوکار حکمرانی از روش تک سطحی، به چند سطحی خواهد انجامید. به این منظور پیشنهاد بازتفسیر اصول مستعد توسعه ی تأثیرگذاری شهروندان در قانون اساسی، و اصلاح، تکمیل و تمیم راهکارهای حقوقی موجود، برای مداخله مستقیم شهروندان در تعیین و تغییر دستور کار نهادهای سیاست گذار طرح گردیده است.
وعده های انتخاباتی، محدودیت های دولت و اعتراضات سیاسی در ایران مطالعه موردی نخستین سال دولت دوم روحانی (مرداد 1396 تا مرداد 1397)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال ۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۴
179 - 214
حوزههای تخصصی:
وعده ها و برنامه های اعلامی حسن روحانی در انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری ، انتظارات زیادی، به ویژه در میان حامیانش ایجاد کرد. باوجوداین، پس از پیروزی، او خیلی زود با سرخوردگی بسیاری از حامیانش و نارضایتی بسیاری از گروه های اجتماعی روبرو شد. پرسش این است که این وضعیت چگونه و در اثر چه عواملی ایجاد شد و چه پیامدهایی داشت. در این مقاله بر اساس مدلی بسط یافته از نظریه «محرومیت نسبی» و با کاوش در داده های موجود در فضای مجازی در کنار داده های اسنادی به این پرسش پاسخ داده شده است. یافته های مقاله نشان داد دولت دوم روحانی از یک سو حجم بالایی از انتظارات و مطالبات را ایجاد کرده بود و از سوی دیگر از همان نخستین روزهای استقرار خود با محدودیت های فزاینده ای برای تحقق این انتظارات و مطالبات روبرو شد. این محدودیت ها از متغیرهای متعددی ناشی می شد. فشار فزاینده نیروها و نهادهای تحت کنترل جناح رقیب در چینش کابینه، خروج آمریکا از برجام و تشدید تحریم ها و سیاست های نامنسجم و گاه متناقض خود دولت به ویژه در زمینه های پولی- مالی و بودجه ریزی از مهم ترین این متغیرها بودند. این عوامل باعث تعمیق بحران اقتصادی، افزایش تورم، بیکاری و فقر و نگرانی طبقات پایین و متوسط شد. این وضعیت، زنجیره ای از اعتراضات اجتماعی و سیاسی را در عرصه واقعی و فضاهای مجازی به ویژه از دی ماه 96 تا مردادماه 97 برانگیخت. این اعتراضات گرچه سرکوب شد یا فروکش کرد اما بی اعتمادی سیاسی و ناامیدی شدیدی را در میان گروه های مختلف نسبت به توانایی دولت روحانی ایجاد کرد.
از ذات گرایی تا پیوندگرایی تاریخی: سهم شرق در سامان نظری تحلیل تمدنی از منظر جامعه شناسی تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش سیاست نظری بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
261-295
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار سعی می کنیم تا نشان دهیم که چارچوب روشی «ذات گرایی تاریخی» (نفی غربی و مفصل بندی خود به عنوان دیگریِ غربی) که مبنای مفهوم پردازی برخی محققان ایرانی از جغرافیای شرق در برابر جغرافیای غرب است، نتیجه ای جز بازتولید چرخه شوم چارچوب های نظری دوگانه «شرق شناسی» و «اروپامحوری» در تحلیل تمدنی ندارد. پرسش اساسی آن است که چطور در زمانه تسلط نظم تمدنیِ مدرنیته غربی، ما غیر غربیان می توانیم بر مبنای ویژگی های تاریخی و جغرافیایی خود سخن گفته، نظم تمدنی خود را مفصل بندی نماییم؟ فرضیه این پژوهش در پاسخ به این پرسش بنیادین، آن است که یک سوژه غیر غربی نمی تواند راه حل «دیگریِ» بودن نظم تمدنیِ مدرنیته غربی را در قالب «ذات گرایی تاریخی» پیش گیرد. استراتژی ذات گرایانه، فرجامی غیر از بازتولید همان مفردات شرق شناسی دانشگاهی غربی به عنوان ماهیت تاریخی شرقی ندارد. برعکس، یک سوژه غیر غربی، زمانی می تواند بر مبنای مفردات تاریخی و جغرافیایی جوامع خود، نظم تمدنی اش را شکل دهد که از یک میراث مشترک جهانی که پیونددهنده او با سوژه غربی است، در قالب یک «پیوندگرایی تاریخی» برای سخن گفتن استفاده کند. یافته های این مقاله نشان می دهد که «جامعه شناسی تطبیقی مبتنی بر تحلیل تمدنی» ساموئل آیزنشتاد متاخر، کاربست پذیرترین نظریه برای بررسی این ادعاست. این نظریه، در عین حالی که از میراثی مشترک به عنوان «شرایط امکانی نظم تمدنی» در تاریخ جهانی سخن می گوید، بر کثرت گرایی «صورت بندی های متمایز نظم ِ تمدنی» و فقدان یک نظم تمدنی هژمونیک در تاریخ جهانی که مدعی «مشروعیت» باشد، تأکید دارد. این نوشتار، چارچوب مفهومی «پیوندگرایی تاریخی» را جایگزین «ذات گرایی تاریخی» در کتاب «آسیا در برابر غرب» شایگان ارائه می دهد. منظور از «پیوندگرایی تاریخی»، بیان یک رابطه «تکاملیِ تک خطی» بین جوامع غربی با غیر غربی نیست که جوامع غیر غربی باید و لاجرم همان مسیر جوامع غربی را در مفصل بندی صورت بندی اجتماعی خود طی کنند؛ بلکه برعکس، «پیوندگرایی تاریخی» به دنبال یک «تاریخ جهانی بدون مرکز» است که غربی و غیر غربی بر مبنای یک میراث مشترک و پیوندگرایانه، هر یک بر مبنای مفردات تاریخی و جغرافیایی جوامع خود، به صورت مستقل سخن بگویند و صورت بندی های متمایز و متفاوتی از نظم تمدنی را در سطح تاریخ جوامع خود تولید کنند. به بیانی «پیوندگرایی تاریخی»، یک «وحدت در عین کثرت» است. روش این مقاله، تاریخ ایده ها یا تاریخ تفکر مبتنی بر رویکرد جامعه شناسی تطبیقی و روش گردآوری داده ها، رجوع به منابع اصیل نظریه پردازان نظم تمدنی است.
بازیابی آموزه های سیاست ایرانی در اندیشه سیاسی فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فارابی را بنیان گذار فلسفه در جهان اسلام می دانند. وی گفتمانی آمیخته از عقل یونانی، نقل اسلامی و خرد ایرانی ارائه نمود. این نوشتار واکاوی مولفه های ایرانی این گفتمان را موضوع تامل قرار داده است. در واقع کوشش نوشتار شناسایی چندوچون حضور و امتداد حکمت ایرانی در اندیشه معلم ثانی است. به باور ما، فارابی ایرانی اندیشی را در هستی شناسی، شناخت شناسی و سیاست اندیشی ویژه اش دنبال کرده است. پژوهش در تلاش برای مشابه یابی این سه مولفه گفتمان سیاسی فارابی در گفتمان خرد سیاسی ایرانی است. در این میان می توان هستی شناسی را معادل سلسله فرشتگان به مثابه عامل پیوستگی آسمان و زمین، شناخت شناسی را در مرتبه بلند خرد و سیاست اندیشی را در جایگاه برجسته شاه آرمانی در اندیشه ایرانی سراغ گرفت. بازشناسی و بازخوانی مایه های ایرانی اندیشه سیاسی فارابی با بهره گیری از چارچوب نظری تبار شناسی و در سه بخش هستی شناسی، شناخت شناسی و سیاست اندیشی به نگارش درآمده است.
The Detriments of Vietnam’s Outward Foreign Direct Investment: Does Political Stability Matter?(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
World Sociopolitical Studies, Volume ۷, Issue ۱ , Winter ۲۰۲۳
115 - 145
حوزههای تخصصی:
This paper analyses the motivations of outward Foreign Direct Investment pattern of Vietnam using the gravity theory and panel data of 159 economies worldwide during the 2007-2021 period. The author extends the gravity model proposed by Zhang & Daly (2011) to test the determinants of Vietnam's OFDI, divided into two strategy groups namely location selection and the amount of new registered OFDI capital. Results indicate that Vietnamese OFDI’s location choice was positively impacted by high levels of political stability, export relations, and proximity to Vietnam. Meanwhile, natural resource advantages and the other good governance factors in one economy do not have statistically significant effects on the location choice, whereas Vietnamese new registered OFDI amount is negatively affected by governance effectiveness, rule of law, and regulatory quality. Relatively, among all the determinants, low regulatory quality is the most powerful factor in increasing the new registered OFDI scale. As the main practical policy implications, issuing policies for promoting trade relations, launching the novel strategy of FDI neighbourhood policy are recommended.
فرار مغزها و کیفیت حکمرانی با تاکید بر پدیده سیاست زدگی در کشور ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی ایران معاصر سال ۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
93 - 118
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر ضمن بررسی مفهوم فرار مغزها و رویکردها و الگوهای حاکم بر این پدیده، به واکاوی علل فرار مغزها در ایران با تاکید بر عوامل سیاسی (حکمرانی نامطلوب و پدیده سیاست زدگی) و ارائه راهکارهایی جهت کاهش این امر پرداخته است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با مراجعه به منابع کتاب خانه ای انجام شده است. در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، خروج نخبگان از کشور که معمولا هزینه تربیت آنها بسیار زیاد می باشد، زیان-های غیر قابل جبرانی به آن ها وارد می کند. پدیده فرار مغزها در ایران بنا به دلایل مختلف اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و ... در سال های اخیر فراگیر و گاهاً بحران زا شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که به لحاظ سیاسی، پدیده فرار مغزها حاصل سیاست زدگی و حکمرانی نامطلوب می باشد که خود معلول مداخله امر سیاسی بر روابط اجتماعی است. این موضوع منجر به در اولویت قرار گرفتن منافع شخصی و یا دسته ایِ گروه حاکم شده و به این ترتیب مانع برنامه ریزی و سیاست گذاری منطقی و اصولی می شود. تا زمان حاکم بودن چنین روندی، حکومت از شاخصه های حکمرانی خوب ( شفافیت و پاسخگویی، ثبات سیاسی و عدم خشونت، اثربخشی دولت،کیفیت تنظیم گری قوانین، تامین قضایی، کنترل فساد) فاصله می گیرد که خود پیامدهایی هم چون فرار مغز ها را به دنبال خواهد داشت.
ریشه های اندیشه سیاسی و مذهبی طالبان افغانستان (1996-2001)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکتب دیوبندی که یکی از مکاتب فکری – مذهبی عمده در جنوب شرق آسیاست، تأثیر به سزایی در عملکرد و اعتقادات بنیادگرایان دینی به خصوص در افغانستان داشته است. طالبان که دانش آموختگان این مکتب بوده اند با تأثیرپذیری از آن بسیاری از اصول و قواعد حکومت خود را پایه گذاری کردند. با اشغال افغانستان توسط شوروی سابق و مهاجرت خیل زیادی از افغان ها به پاکستان و با درنظر داشت هم تباری و هم زبانی برخی از این مهاجرین ( پشتون ها ) با علمای این مکتب، باعث شد تا این افراد جذب مدارس دینی شده و به طلاب علوم دینی تبدیل شوند که توسط مدارس علمیه دیوبندی آموزش داده می شدند. با حمایت های دولت وقت پاکستان و جابجایی این افراد بین دو کشور افغانستان و پاکستان، خیلی زود اصول و اندیشه های این مکتب بین افراد طالبان گسترش یافت. در این تحقیق در پی پاسخگویی به این سؤال هستیم که اندیشه سیاسی و مذهبی طالبان از کجا نشأت می گیرد؟ فرضیه اصلی تحقیق مبنی بر این است که گروه طالبان با پیروی از آموزه های مکتب دیوبندی، بسیاری از اصول و قواعد حکومت خود را طی سال های 1996-2001 پایه گذاری کردند. برای ارزیابی فرضیه تحقیق، نویسندگان از نظریه پخش استفاده کردند که یکی از نظریه های معتبر برای ارزیابی و سنجش چگونگی گسترش هر نوع نوآوری فکری یا فیزیکی استفاده می شود. این تحقیق توصیفی-تحلیلی بوده و برای جمع آوری منابع نیز از روش کتابخانه ای استفاده شده است.
انقلاب ایران و موازنه گرایی منطقه ای در سیاست بین الملل از 1357 تا 1400(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انقلاب پژوهی سال ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
83 - 106
حوزههای تخصصی:
بسیاری از انقلاب های سیاسی جهان نقش مؤثری در شکل بندی های ساختاری نظام بین الملل از خود به جا گذاشته اند و به همین علت، همواره بین انقلاب های سیاسی و ساختار نظام بین الملل رابطه درهمتنیده ای وجود دارد. این مقاله با استفاده از روش تحلیل علّی داده های تاریخی حاصل از منابع کتابخانه ای در پی پاسخ به این پرسش است که انقلاب اسلامی ایران چه تأثیری در شکل بندی ساختاری موازنه قدرت در منطقه و در ادامه در نظام بین الملل داشته است. بر اساس منطق رفتاری بازیگران در سیاست بین الملل، هریک از قدرت های بزرگ میبایست نقش هژمون منطقه ای را در دستور کار قرار دهد. یافته های تحقیق نشان می دهد که انقلاب اسلامی ایران نقش ملی رهایی بخش منطقه ای را ایفا نموده و این امر منجر به ظهور نشانه هایی از تغییر الگوی رفتاری قدرت های بزرگ گردید و باعث شد سیاست منطقه ای آمریکا از هژمون منطقه ای به موازنه فراساحلی تغییر وضعیت دهد. به این معنا، انقلاب اسلامی ایران نقش متغیر مستقل تغییر دهنده را در تغییرات موازنه قوا در منطقه و نظام بین الملل ایفا کرده است و اگر انقلاب اسلامی ایران رخ نمی داد تغییرات منطقه ای و بین المللی در ساختار نظام بین الملل به شکل کنونی اتفاق نمی افتاد. دوران تاریخی مورد توجه در این مقاله مربوط به شرایطی است که آثار انقلاب اسلامی انعکاس یافته و مربوط به سال های بعد از جنگ سرد به ویژه قرن ۱۲ است.
دلالت های شروط لازم و کافی در جامعه شناسی انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انقلاب پژوهی سال ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
249 - 265
حوزههای تخصصی:
هدف ارائه فرضیاتی مربوط به علل یا شروط لازم و/یا کافی پدیده انقلاب امری متداول در بسیاری از تئوری های انقلاب در علوم اجتماعی بوده است. در حقیقت، بسیاری از آثار مهم و برجسته در حوزه مطالعات انقلاب بر این نوع فرضیات استوار شده اند. در مقاله حاضر تلاش شده است با توجه به برخی فرضیات مطرح شده در جامعه شناسی انقلاب، حد ادعای این نوع فرضیه ها و قضیه مبطل آنها برای آزمون تجربی مشخص شود. همچنین نشان داده شده است که هر فرضیه علّی از نوع شروط لازم و/یا کافی با حد ادعای مشخصشان تا چه حد می توانند در تبیین، پیش بینی و پیشگیری انقلاب و ستیزه خشونت بار سیاسی به کار آیند.
تحلیل نقش ساختار اجتماعی منطقۀ غرب آسیا در شکل گیری و گسترش قدرت محور مقاومت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دراین مقاله براساس ساختار اجتماعی که ونت در رویکرد سازه انگاری ارائه داده است، به تحلیل چگونگی شکل گیری و گسترش قدرت محور مقاومت اسلامی درمنطقه غرب آسیا پرداخته شده است. براین اساس زیرساخت-های سه گانه معنایی، مادی و منافع در رابطه با منطقه غرب آسیا مورد تحلیل قرار گرفته است تا بتوان نقش عوامل معنایی و هویتی، محیط مادی و نوع تفسیر بازیگران آن و ساختار منافع چهارگانه شامل امنیت هستی شناسی، امنیت مادی، توسعه و شناسایی را در شکل گیری و گسترش محور مقاومت اسلامی با تاکید بر رهبری ج. ا.ا مورد ارزیابی قرار داد. نگارنده با این پیش فرض شروع به تدوین این پژوهش می کند که یک یا چند عامل صرفا مادی یا معنایی نمی توانند به تنهایی در شکل گیری و گسترش محور مقاومت اسلامی موثر باشند. سوال اصلی این پژوهش عبارت است از: از منظر سازه انگاری ساختار اجتماعی منطقه غرب آسیا چگونه در شکل گیری گسترش قدرت محور مقاومت اسلامی نقش داشته است؟ این مقاله به شیوه تحلیلی- توصیفی نگاشته شده است.
مهمترین مؤلفه های راهبردی تقویت قدرت جمهوری اسلامی ایران در نظم نوین جهانی از دیدگاه حضرت آیت الله خامنه ای(مدظله العالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از قواعد و اصولی که معمولاً در عرصه ی جهانی وجود داشته و اکثریت اندیشمندان نیز بر آن اتفاق نظر دارند، حاکم بودن نظمی خاص برای مدیریت نظام بین الملل در هر دوره ی تاریخ می باشد که براساس آن، جایگاه ملت ها و قدرت ها تعریف شده است و معمولاً از آن تحت عنوان «نظم جهانی» یاد می شود. با توجه به این موضوع، هر کشوری با تکیه بر توانایی هایش از جمله تقویت قدرت و بنیه ی داخلی، سعی در بهبود و تقویت جایگاه خود در عرصه ی بین المللی برای حضوری فعال تر دارد. در این بین، جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری که برای نظم کنونی جهانی که دارای ماهیتی مطابق با اهداف لیبرالی غرب می باشد، اعتباری قائل نیست و مدیریت آن را به چالش می کشد، و در تلاش است تا با ارتقاء جایگاه خود در عرصه ی منطقه و نظام بین الملل، خود را به عنوان یک قدرت نوظهور، معرفی نماید، مطرح شده است. در این راستا، مقام معظم رهبری (مدظله العالی) اقدام به معرفی یکسری مؤلفه ها برای تقویت قدرت نظام جمهوری اسلامی نمودند که با در نظر گرفتن آنها می توان افقی روشن را برای نظام جمهوری اسلامی ترسیم نمود. اینکه این مولفه ها چه مواردی هستند و چگونه عملیاتی می شوند، هدف اصلی این پژوهش را تشکیل می دهد که با استفاده از یک روش تحلیلی - توصیفی به آنها پرداخته می شود. مهمترین مؤلفه های راهبردی که مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در جهت تقویت قدرت جمهوری اسلامی ایران در نظم نوین جهانی معرفی نموده اند، کدامند؟ «مقام معظم رهبری (مدظله العالی) با در نظر گرفتن موقعیت و جایگاه جمهوری اسلامی در عرصه جهانی و شناخت کافی نسبت به امور، اقدام به تدوین سه مولفه در جهت تقویت قدرت نظام نمودند، که عبارت اند از: مسائل فرهنگی، اقتصادی و علم و فناوری می باشد».
Examining the Behavioral Challenges of Islamic Revolution Managers from the Perspective of Ayatollah Khamenei and Presenting Solutions Based on Imam Khomeini's Views(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present study is focused on the behavioral challenges faced by managers in the Islamic revolution and aims to provide solutions to overcome them. The main question that this article seeks to answer is ‘How Ayatollah Khamenei justifies these challenges and what solutions Imam Khomeini proposes to address them?’ To achieve this, the article employs a tripartite model and method of conceptual analysis and text interpretation to presents the statements of the leader and Imam Khomeini in a structured manner. The tripartite model is an analytical tool that examines organizational and management theories in terms of productivity, which has three dimensions: Structural, contextual, and behavioral. However, the present paper acknowledges that one of the fundamental challenges of desirable management in the Islamic revolution is ignoring the strategic and intangible human capital in terms of behavioral necessities. Therefore, the study focuses only on the role and impact of behavioral challenges of managers in the organization of the Islamic republic system according to the leader of the Islamic revolution and proposes solutions to overcome these challenges based on Imam Khomeini's principles. In Ayatollah Khamenei's political thought, behavioral challenges of human resources can be identified and examined in three areas: cognitive, ethical, and jurisprudential. According to Imam Khomeini, the solution to these behavioral challenges is through appropriate upbringing of intellectual, emotional, and physical layers of existence. This approach is classified in to three categories of "Ideological Education," "Ethical Education," and "Jurisprudential Education," which fall under the broad category of "Educational Dimensions" of behavioral (human resource) management. To accomplish this research, a descriptive-explanatory method is used, and data collection is library-based.
The functional mechanism of the American Central Intelligence Agency in the face of Iran's imposed war With an emphasis on the early years of the imposed war(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The United States of America, in line with its macro policies, has always used power mechanisms to dominate strategic global regions. In the meantime, the US intelligence agency has used complex mechanisms in line with these policies. On the other hand, the occurrence of the Islamic revolution and the start of the Iraq-imposed war against Iran could have made the US government's policy to achieve its hegemonic goals a reality. The issue that needs to be addressed is what mechanism has been used by the Central Intelligence Agency (CIA) regarding the imposed war. The findings of the research, written with a descriptive method, indicate that the containment of the Islamic revolution, the maintenance of hegemony and the continuation of the occupation of the resources and interests of the region, led the US Central Intelligence Agency to theorize the strategy in the soft field (facilitating and studying the occurrence of war against the Islamic Republic Iran) as well as operational measures in the hard field, which includes support, intelligence and weapon actions. This research, by explaining the concept of soft and hard power methods, in confrontation, aggression and war, the use of these two components It will be presented by the Central Intelligence Agency of America in the imposed war.
تدوین برنامه ریزی سازمان های دولتی با رویکرد نهادی (مورد مطالعه: شهرستان سروآباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی دفاعی سال ۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۸
137 - 165
حوزههای تخصصی:
سازمان هایی که بنا بر نیازهای بنیادی جامعه و با سیستم ارزشی قوی و انطباق پذیر به وجود می آیند نهاد نامیده می شوند. سازمان های دولتی چون نیازها و خواسته های جامعه را برآورده می کنند از بسیاری جهات نهادی هستند؛ بنابرین تدوین برنامه ریزی برای سازمان های دولتی با رویکرد نهادی ضرورت می یابد. در این پژوهش سازمان های دولتی شهرستان سروآباد به عنوان مورد مطالعه و نوع برنامه ریزی از نوع راهبردی انتخاب شدند. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی– تحلیلی؛ و برای گردآوری اطلاعات پژوهش از روش های میدانی و اسنادی استفاده شد، کلیه عوامل از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته با 15 نفر از خبرگان جمع آوری شد. سپس با استفاده از مدل SWOT و ابزار QSPM، به بررسی وضعیت شهرستان سروآباد پرداخته و استراتژی های مدنظر اولویت بندی شده اند. نتایج نشان داد که تعداد 108 عامل استخراج؛ که از این تعداد 25 عامل برای قوت ها، 54 عامل برای ضعف ها، 12 عامل برای فرصت ها و 17 عامل برای تهدیدات بودند. همچنین از میان چهار نوع استراتژی(رقابتی، محافظه کارانه، تهاجمی و رقابتی) مناسب ترین، استراتژی تدافعی بود. و در میان استراتژی های تدافعی به ترتیب اهمیت استراتژی؛ استفاده از روش های علمی و تکنولوژی روز، اجماع مدیران سازمانی برای مدیریت یکپارچه سازمانی و هماهنگی بین سازمانی و آموزش دوره های رفتاری برای کارکنان مهمترین استراتژی ها بودند. این پژوهش برای مدیران سازمان های سطح شهرستان راه گشا خواهد بود تا عملکرد خود را برای خدمت به مردم بهبود ببخشند.