فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۶۱ تا ۹۸۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف ارائه مدل به کارگیری هوش مصنوعی در نظام آموزش وپرورش کشور با رویکرد یاددهی/یادگیری انجام شد. این پژوهش به لحاظ هدف بنیادی، به لحاظ نوع داده ها کیفی و همچنین به لحاظ ماهیت فراترکیب بود. جامعه موردمطالعه کلیه اسناد، مبانی نظری و پیشینه مرتبط با به کارگیری هوش مصنوعی نظام آموزش وپرورش کشور در پایگاه های داده داخلی (1392-1403) و خارجی (2004-2024) بود. روش نمونه گیری غیر تصادفی هدفمند و حجم نمونه بر اساس حذف سیستماتیک بر اساس نمودار جریان مدل پریزما بود. ابزار جمع آوری داده ها فیش برداری و مرور سیستماتیک اسناد و ادبیات بود. به منظور محاسبه روایی از چک لیست 27 موردی بر اساس مدل پریزما و همین طور به منظور محاسبه پایایی از ضریب کاپای کوهن استفاده شد که نتایج بیانگر روا و پایا بودن ابزار بود. شیوه تجزیه وتحلیل داده ها تحلیل مضمون شامل مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر با نرم افزار Maxqda-V2020 بود. یافته های نشان داد، مدل به کارگیری هوش مصنوعی در نظام آموزش وپرورش کشور با رویکرد یاددهی/یادگیری شامل مدیریت و بهبود روند یادگیری (استفاده از سیستم های هوش مصنوعی برای سازگاری با نیازهای فردی دانش آموزان، بازخورد و ارزیابی مستمر، تحلیل داده های یادگیری و همکاری انسان-ماشین)؛ بهبود عملکرد معلمان (افزایش مهارت های فناورانه، تقویت نقش هدایت گری و مربیگری، پایش پیشرفت تحصیلی و طراحی محتوا و فعالیت های تکمیلی)؛ توسعه محتوای آموزشی هوشمند (تولید محتوای چندرسانه ای، تعامل مؤثر با سیستم های هوش مصنوعی، وجود ابزارهای تحلیل داده و قابلیت به روزرسانی) و نوآوری در آموزش و یادگیری (سیستم های یادگیری تطبیقی، پیاده سازی رویکردهای نوین تدریس و ارتباط هوشمند با دانش آموزان) بود.
بررسی ساختار عاملی و ویژگی های روان سنجی پرسشنامه شرم درونی و بیرونی در دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۶)
254 - 262
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: شرم یکی از هیجانات انسانی است که با بسیاری از اختلالات روانی ارتباط دارد. بااین حال ابزار معتبری در این زمینه به زبان فارسی وجود ندارد که شرم درونی و بیرونی را هم زمان موردسنجش قرار دهد. هدف از پژوهش حاضر بررسی ساختار عاملی و ویژگی های روان سنجی پرسشنامه شرم درونی و بیرونی در دانشجویان بود. مواد و روش ها: طرح پژوهش توصیفی- همبستگی و به طور دقیق تر اعتباریابی آزمون بود. جامعه آماری پژوهش را دانشجویان دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 1403-1402 تشکیل دادند. با در نظر گرفتن تعداد متغیرها 340 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. گردآوری داده ها با استفاده از پرسشنامه شرم درونی و بیرونی فریرا و همکاران (2020) (EISS) صورت گرفت. جهت تجزیه وتحلیل داده ها با بررسی همسانی درونی، روایی عاملی تأییدی، سازه، همگرا و همبستگی نمره هر گویه با سایر گویه ها انجام شد. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه 26 و Amos نسخه 22 مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که مقیاس حاضر دارای ساختاری دوعاملی بوده و از روایی تأییدی مناسبی برخوردار است. ضرایب آلفای کرونباخ برای شرم درونی 71/0، شرم بیرونی 78/0 و مقیاس کل 85/0 به دست آمد. همچنین میانگین واریانس استخراج شده (AVE) برای عامل های مقیاس و شاخص روایی ترکیبی (CR) نشان داد، پرسشنامه حاضر از روایی سازه و همگرای قابل قبولی برخوردار است. نتیجه گیری: به طورکلی پرسشنامه 8 گویه ای شرم درونی و بیرونی برازش قابل قبولی با داده ها دارد و شاخص های نیکویی برازش آن را تائید می کند. ازاین رو می توان از آن به عنوان یک ابزار معتبر برای ارزیابی شرم درونی و بیرونی در دانشجویان استفاده کرد.
اثربخشی آموزش فرزندپروری مثبت و فرزندپروری مبتنی بر ذهنی سازی بر بهبود رابطه مادر-کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: رابطه مادر-کودک یکی از عوامل مهم برای رشد کودک محسوب می شود. تاکنون اثربخشی شیوه های آموزشی مختلفی بر رابطه مادر و کودک انجام شده است ولی تاکنون مطالعه ای به بررسی مقایسه دو رویکرد پرکاربرد در این زمینه که می تواند به تدابیر عملی برای بهبود روابط مادر-کودک و ارتقای سلامت روانی کودکان منجر شود نپرداخته است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش فرزندپروری مبتنی بر ذهنی سازی بر بهبود رابطه مادر-کودک انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران و کودکان با مشکلات رفتاری مراجعه کننده به کلینیک های آگاه، آفرینش و نیمرخ شهر شیراز در سال 1401 بود. نمونه پژوهش 40 نفر از مادران وکودکان بودند که با توجه به ملاک های ورود و خروج به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی (فرزندپروری مثبت و فرزندپروری مبتنی بر ذهنی سازی) جایگزین شدند. پس از افت نمونه، ۱۵ مادر در گروه فرزندپروری مثبت و ۱۸ مادر در گروه فرزندپروری مبتنی بر ذهنی سازی باقی مانند. شرکت کنندگان قبل و پس از آموزش پرسشنامه رابطه کودک- والد (پیانتا، ۱۹۹۲) را تکمیل کردند. یافته های پژوهش با استفاده نرم افزار SPSS-23 و با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که آموزش های فرزندپروری مثبت و فرزندپروری مبتنی بر ذهنی سازی بر بهبود رابطه مادر-کودک اثربخش هستند (001/0 >P). نتایج آزمون های تعقیبی شفه نشان داد که آموزش فرزندپروری مبتنی بر ذهنی سازی در مقایسه آموزش فرزندپروری مثبت تأثیر بیشتری بر بهبود رابطه مادر-کودک داشت (001/0 >P). نتیجه گیری: این نتایج می توانند به والدین و متخصصان روانشناسی کمک کنند تا روش های بهتری را برای پرورش و پشتیبانی از کودکان انتخاب کنند و روابط خانوادگی سالم تری را تقویت نمایند. با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت درمانگران می توانند به منظور اثربخشی بیشتر، از میان این دو آموزش، آموزش فرزندپروری مبتنی بر ذهنی سازی را به منظور بهبود رابطه مادر-کودک انتخاب کنند.
اعتباریابی مقیاس صمیمیت غیر کلامی معلم در کلاس درس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
159 - 189
حوزههای تخصصی:
صمیمیت معلم در ارتباط با دانش آموزان یکی از عوامل مؤثر بر آموزش و یادگیری است. بخشی از رابطه صمیمانه و یا بی واسطه معلم در ارتباط با دانش آموزان جنبه غیرکلامی دارد و تاکنون برای این رفتار مقیاسی در ایران اعتباریابی نشده است. لذا پژوهش حاضر باهدف اعتباریابی پرسشنامه صمیمیت غیرکلامی معلم (ریچموند و همکاران، 2003) در کلاس درس انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی-مقطعی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان مقاطع مختلف تحصیلی قطب شهید برونسی آموزش وپرورش خراسان رضوی بود که از بین آن ها به صورت تصادفی-خوشه ای 212 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. تحلیل عامل تأییدی، روایی سازه پرسشنامه صمیمیت معلم غیرکلامی را تأیید کرد. همچنین، پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ مقدار 0/74 به دست آمد که حاکی از پایایی مناسب این ابزار است. همچنین نتایج حاصل از تحلیل عاملی نشان داد که مقیاس ساخته شده از 5 عامل تشکیل شده است که جمعاً 48/79درصد از واریانس کل را تبیین می کند. پرسشنامه صمیمیت غیرکلامی معلم با گذراندن مراحل روان سنجی و دارا بودن روایی و اعتبار قادر به سنجش صمیمیت غیرکلامی معلمان است؛ بنابراین پرسشنامه علاوه بر اینکه به صورت خود سنجی برای معلمان کارایی دارد، می توان از آن در انجام پژوهش های گروهی نیز استفاده نمود.
مطالعه کیفی فرایند سازگاری فرزندان با طلاق والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
69 - 90
حوزههای تخصصی:
سازگاری با طلاق والدین یکی از چالش هایی است که فرزندان طلاق با آن مواجه هستند که عدم وجود آن می تواند پیامدهای نامطلوبی بر فرزندان طلاق و جامعه ایجاد کند. پژوهش حاضر با هدف مطالعه کیفی فرایند سازگاری فرزندان با طلاق والدین، در سال 1401 با استفاده از روش گراندد تئوری انجام گرفته است. مشارکت کنندگان پژوهش، فرزندان طلاق دختر ساکن تهران که بین 20 تا 30 سال بودند و حداقل 5 سال از طلاق والدینشان گذشته است. یافته های حاصل از مصاحبه نیمه ساختاریافته با 12 مشارکت کننده بر اساس اصل اشباع نظری ادامه یافت و تجزیه وتحلیل یافته ها با استفاده از روش استراوس و کوربین صورت گرفت. تحلیل داده های حاصل از مصاحبه در زمینه مطالعه کیفی فرایند سازگاری فرزندان با طلاق والدین، منجر به شناسایی 11 کد محوری «تاب آوری»، «شبکه های حمایتی»، «موقعیت اقتصادی مطلوب»، «کیفیت والد گری»، «پذیرش طلاق توسط والدین»، «دور شدن از شرایط تنش زا»، «عوامل محیطی و پیرامونی»، «مقابله کارآمد»، «حفظ پویایی»، «چارچوب بندی مجدد شناختی»، «رشد پس از ضربه» و کد انتخابی «مراقبت فعالانه از خود» گردید. نتایج حاصل از این پژوهش ضمن افزایش بینش نسبت به فرایند سازگاری با طلاق والدین، زمینه کافی برای تدوین برنامه های آموزشی و کاربردی را با هدف افزایش سازگاری با طلاق والدین فراهم می آورد و می تواند آسیب های ناشی از طلاق والدین را تا حد زیادی کاهش دهد.
هنجاریابی پرسشنامه اسناد دینی در فرهنگ ایرانی-اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
37 - 54
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر هنجاریابی پرسشنامه اسناد دینی گری و همکاران مطابق با فرهنگ ایرانی -اسلامی بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری بیماران مبتلا به کووید-19 دو استان قم و تهران بود که از طریق انتشار لینک تعداد 548 نفر به پرسشنامه اسناد دینی گری و همکاران و پرسشنامه سبک های اسناد بیماران مبتلا به کووید پاسخ دادند. برای بررسی ویژگی های روان سنجی، داده ها با استفاده از نرم افزار spss26 و amos24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای فرایند روایی از سه روش روایی محتوایی، روایی ملاک و روایی سازه به شیوه روش های همسانی درونی و روش تحلیل عاملی به شیوه تاییدی و اکتشافی بهره برده شد. یافته ها حاکی از شناسایی سه عامل؛ «اسناد دینی مثبت»، «بازخواست خداوند» و «مجازات الهی» بود. عامل «باز خواست خداوند» و «مجازات الهی» بایکدیگر عامل «اسناد دینی منفی» را تشکیل دادند. اعتبار آزمون با روش دو نیمه کردن آزمون، ضریب اسپیرمن – براون و ضریب دو نیمه سازی گاتمن و تعیین ضریب آلفای کرونباخ مورد محاسبه قرار گرفت. نتایج حاکی از آن بود که نسخه فارسی پرسشنامه اسناد دینی گری و همکاران، از روایی و اعتبار بالایی برخوردار بوده و ثبات و قابلیت پیش بینی آن مورد تایید است.
تدوین مدل علی کیفیت زندگی در مدرسه براساس حمایت تحصیلی و جو مدرسه با نقش میانجی نگرش تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی دانش آموزان در مدرسه سازه ای است چند بعدی که عوامل مختلفی بر افزایش آن تاثیرگذار است. هدف پژوهش حاضر تدوین مدل علی کیفیت زندگی در مدرسه بر اساس حمایت تحصیلی و جو مدرسه با نقش میانجی نگرش تحصیلی دانش آموزان بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره ی دوم ابتدایی شهر خرم آباد بود. نمونه آماری پژوهش 435 نفر بود که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های کیفیت زندگی در مدرسه اندرسون و بورک (2000)، حمایت تحصیلی ساندرز(2005)، جو مدرسه لی(2017)، نگرش تحصیلی مک کوچ (2003) جمع آوری شدند. جهت تحلیل داده ها از روش الگو یابی معادلات ساختاری (SEM) استفاده شد. و جهت بررسی معناداری اثرات غیر مستقیم از آزمون سوبل استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که الگوی پیشنهادی پژوهش از برازش خوبی با داده های جمع آوری شده برخوردار است. یافته ها همچنین حاکی از آن بود که مسیرهای مستقیم حمایت تحصیلی و جو مدرسه بر کیفیت زندگی در مدرسه دانش آموزان معنادار بود. همچنین مسیرهای غیر مستقیم آن-ها با میانجی گری نگرش تحصیلی نیز معنادار بود. بر اساس یافته های حاصل از پژوهش می توان نتیجه گرفت که به منظور افزایش کیفیت زندگی آموزشی توجه به نقش حمایت تحصیلی، جو مدرسه و نگرش تحصیلی لازم و ضروری است.
نقش کارکردهای اجرایی در پیش بینی مهارت تحصیلی دیکته دانش آموزان ابتدایی کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کودکان کم توان ذهنی به عنوان قشر خاص و آسیب پذیر جامعه به دلایل گوناگونی معمولاً مهارت تحصیلی کمی دارند. یکی از دلایل مهم در این زمینه می تواند کارکردهای اجرایی باشد؛ بنابراین این تحقیق باهدف مطالعه نقش کارکردهای اجرایی در پیش بینی مهارت های تحصیلی دیکته دانش آموزان ابتدایی کم توان ذهنی انجام شد. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری، کلیه دانش آموزان مشغول به تحصیل مقطع ابتدایی کم توان ذهنی در مدارس استثنایی شهر کرمان در سال تحصیلی 1402-1401 بود. 278 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه کارکردهای اجرایی بریف و آزمون معلم ساخته ریاضی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزارهای spss25، و Amos24 انجام گرفت. الگوی نقش کارکردهای اجرایی در پیش بینی مهارت های تحصیلی دانش آموزان ابتدایی کم توان ذهنی با کنترل اثر هوش و سن از برازش قابل قبولی برخوردار بود. بین بازداری، انتقال توجه، کنترل هیجانی، آغازگری، حافظه کاری، برنامه ریزی، سازماندهی مواد و بازبینی بامهارت های تحصیلی دیکته دانش آموزان کم توان ذهنی رابطه معنی داری وجود داشت، و مولفه های کارکردهای اجرایی به صورت هم زمان 357/0 واریانس مهارت های تحصیلی دانش آموزان کم توان ذهنی را تبیین می کردند، و به ترتیب برنامه ریزی و حافظه کاری بیشترین تأثیر را داشتند. نتایج نشان داد، دانش آموزانی که در کارکردهای اجرایی قوی بوده اند از نظر عملکرد در امتحان دیکته بهتر ظاهر شدند.
مقایسه اثربخشی آموزش شفقت به خود و ذهن آگاهی در کنترل عواطف نوجوانان بد سرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی مثبت سال ۱۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
115 - 138
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش شفقت به خود و ذهن آگاهی در کنترل عواطف نوجوانان بدسرپرست مرکز شبه خانواده بهزیستی شهر تهران انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و پیگیری است. برای تعیین نمونه 60 نفر به صورت داوطلبانه و هدفمند انتخاب و در سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گواه) گمارده شدند. گروه آزمایش اول آموزش شفقت به خود و گروه آزمایش دوم آموزش ذهن آگاهی را ازطریق پروتکل های آموزشی شفقت به خود و ذهن آگاهی در هشت جلسه دریافت کردند و گروه گواه هیچگونه مداخله آموزشی دریافت نکرد. آزمودنی ها، قبل و بعد از اجرای مداخله و 45 روز بعد در مرحله پیگیری به مقیاس کنترل عواطف پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرّر تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد آموزش شفقت به خود و همچنین، آموزش ذهن آگاهی به یک میزان در افزایش کنترل عواطف نوجوانان اثربخش بوده و بعد از 45 روز همچنان پایدار بوده است که این پایداری در ذهن آگاهی ماندگاری بیشتری داشته است. با توجه به اثربخشی مشابه آموزش شفقت به خود و ذهن آگاهی در افزایش کنترل عواطف نوجوانان، پیشنهاد می شود در مراکز حمایتی نظیر شبه خانواده بهزیستی از این روش های روانشناسی موج سوم برای بهبود وضعیت عاطفی نوجوانان بهره گرفته شود.
تأثیر آموزش مبتنی بر هوش چندگانه گاردنر بر مهارت های خواندن و انگیزش تحصیلی کودکان نارسا خوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
23 - 38
حوزههای تخصصی:
مهم ترین شاخص نارساخوانی، اختلال در مهارت های خواندن است که موجب کاهش انگیزه تحصیلی می شود. این پژوهش به منظور تعیین اثربخشی آموزش مبتنی بر هوش چندگانه گاردنر بر مهارت های خواندن و انگیزش تحصیلی کودکان نارسا خوان انجام شد. طرح پژوهش، شبه تجربی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری تمامی کودکان 7 تا ۱۱ساله نارساخوان شهر رشت بودند که در سال 1402 به مراکز اختلالات یادگیری مراجعه کردند. نمونه 30 کودک نارساخوان که با روش در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل جای دهی شدند. گروه آزمایش برنامه آموزش مبتنی بر هوش چندگانه گاردنر را طی 12 جلسه 45 دقیقه ای دریافت کردند. در طی این مدت گروه کنترل فقط ابزار ها را در مرحله پیش و پس آزمون تکمیل کردند. ابزار مورد استفاده شامل آزمون رسمی خواندن و نارساخوانی نما، مقیاس سنجش و برآورد هوش های چندگانه عابدی، و مقیاس انگیزش پیشرفت هرمنس بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس تحلیل شد؛ نتایج نشان داد آموزش مبتنی بر هوش چندگانه گاردنر به عنوان زبان یادگیری، باتکیه بر توانایی های هوشی، در ارتقای مهارت های خواندن و انگیزش تحصیلی کودکان نارساخوان نقش معناداری داشت؛ بنابراین استفاده از آموزش مبتنی بر هوش چندگانه گاردنر پیشنهاد می شود.
خرّم زیستی؛ شادکامی خردمندانه در گستره روان شناسی مبتنی بر شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
1 - 27
حوزههای تخصصی:
شادکامی یکی از عوامل مهم در گستره روانشناسی مثبت گرا است که درک دقیق تعریف آن نیازمند بررسی دقیق در بافت فرهنگی هر جامعه است. از این رو، این پژوهش با هدف بازتعریف مقهوم شادکامی در ایران تحت عنوان خرّم زیستی یا شادکامی خردمندانه مبتنی بر شاهنامه فردوسی انجام گرفت. این تحقیق از نظر هدف، بنیادی و بر اساس ماهیت، کیفی مبتنی بر روش داده-بنیاد بود. جامعه آماری شامل متن شاهنامه فردوسی تصحیح جلال خالقی مطلق بود. تجزیه و تحلیل مبتنی بر فرایند کدگذاری باز، کدگذاری محوری و مولفه سازی در نرم افزار MAXQUDA نسخه 2018 انجام شد. اعتبار مدل بر اساس دیدگاه متخصصان و پایایی کدگذاری بر اساس شاخص کاپا برابر با 89/0 به دست آمد. یافته ها نشان داد که خرّم زیستی یا شادکامی خردمندانه در شاهنامه فردوسی مشتمل بر 12 خرده مولفه بود که خرّم زیستی مبتنی بر اصول اخلاقی، توان پذیرش دشواری های غیرقابل تغییر، یادگیری هدفمند، برخورداری از اندیشه های منطقی و رهایی از اندیشه های آشفته ساز، تمرکز بر زمان حال، فضای ارتباطی مثبت، تنظیم هیجان و کنترل تکانشگری، ارتباط معنوی با پروردگار، رویارویی شجاعانه و تاب آورانه با دشواری ها و رنج های زندگی، امید به آینده و خوشبینی در شرایط دشوار، فعالیت جسمی و دوری از سستی و تامین نیازهای مادی اوّلیه زندگی به ترتیب دارای بیشترین کدهای آزاد استخراج شده بودند. در نتیجه، به سبب جامعیت تعریف خرّم زیستی، توصیه می شود با ساخت پرسشنامه های استاندارد و مداخلات آموزشی متمرکز بر این مفهوم، ضمن وضعیت سنجی سطح خرم زیستی در جامعه، اقدامات لازم متمرکز بر راهبردهای برگرفته از فرهنگ ایرانی انجام شود
مدل مفهومی کمال گرایی بر اساس منابع اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کمال گرایی در متون روان شناسی موضوعی پیچیده و مبهم بوده و مفهوم شناسی واحدی از آن توسط روان شناسان ارائه نشده است. هدف این مقاله تدوین مدل کمال گرایی مبتنی بر منابع اسلامی بود. برای این منظور در مفهوم شناسی از روش تحلیل محتوای کیفی سی یه و شانون و برای روایی یابی مدل از روش پیمایشی استفاده شد. در روش تحلیل محتوای کیفی با استفاده از قرآن کریم و منابع دست اول حدیثی بعد از شناسایی و انتخاب واحدهای لفظی و معنایی متناسب با کمال و کما ل گرایی و جست وجوی آنها در منابع مذکور، در چند مرحله کدگذاری باز، محوری 1، محوری 2 و انتخابی انجام و سپس مؤلفه های کمال گرایی، عوامل مؤثر بر کمال گرایی و ابعاد آن استخراج شد. در مرحله بعد شاخص روایی محتوایی CVI و نسبت روایی محتوایی CVR مورد تأیید 9 نفر از روان شناسان دارای تحصیلات حوزوی قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد کمال گرایی در منابع اسلامی یک ویژگی مثبت است؛ نوعی گرایش فطری به تعالی و بیزاری از نقص همراه با شناخت عقلانی کمال که به صورت پویا و توحیدمدارنه و در دو عرصه فردی و بین فردی نمایان می شود. عوامل و زمینه سازهای کمال گرایی عبارت اند از: عقل ورزی همه جانبه، شناخت نقص در خویشتن، بهره مندی از وجود اسوه و الگو، و عدم غفلت از یاد خدا. در نتیجه مدل تدوین شده قابلیت بهره برداری جهت طراحی پروتکل های آموزشی روان شناختی را دارد.
مقایسه اثربخشی بسته درمانی اختلال نافرمانی مقابله ای مبتنی بر تجارب زیسته والدین و بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد- کودک بر کیفیت تعامل والد- کودک و علایم کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر تجارب زیسته والدین دارای فرزندان اختلال نافرمانی مقابله ای با بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد- کودک بر کیفیت تعامل والد- کودک و علایم کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای انجام شد.روش شناسی پژوهش: جهت اجرای مداخلات درمانی و بررسی اثربخشی مداخلات، از طرح نیمه آزمایشی تک موردی از نوع طرح خط پایه چندگانه A-B-A با آزمودنی های متفاوت و سنجش پیوسته استفاده شد و آزمودنی ها به ترتیب در مراحل خط پایه، جلسات درمان و پیگیری مورد ارزیابی قرار گرفتند. جامعه آماری شامل والدین دارای فرزندان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای مراجعه کننده به مراکز خدمات روان شناختی ومشاوره شهر آران و بیدگل در سال 1399-1398 بود که از میان آن ها تعداد 8 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به روش تصادفی در دو گروه درمان مبتنی بر تجارب زیسته والدین و بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد- کودک گمارش شدند. هر دو گروه به صورت جداگانه و به صورت جلسات هفتگی انفرادی تحت مداخله قرار گرفتند.یافته ها: نتایج ترسیم دیداری، درصد بهبودی و مقدار شاخص پایا نشان داد که هر دو درمان تغییرات و بهبودی معناداری از نظر آماری و بالینی در آماج های درمانی (علایم اختلال نافرمانی مقابله ای و تعاملات والد- فرزند) ایجاد کرده و تاثیرات درمانی در دوره پیگیری نیز ادامه داشته است(05/0>p). نتایج اعتبارآزمایی رقابتی نیز نشان داد که در علایم اختلال نافرمانی مقابله ای تفاوت معناداری بین اثربخشی دو مداخله وجود ندارد، اما در تعاملات والد فرزند اثربخشی بیشتر به نفع مداخله بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد- کودک بود(05/0>p).بحث و نتیجه گیری: یافته های این پژوهش پیشنهاد می کند که درطراحی مداخلات روان شناختی برای کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای، به تجارب زیسته والدین و بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد- کودک بر کیفیت تعامل والد- کودک توجه شود.
نقش میانجی پذیرش نقش های جنسیتی در رابطه بین توانمندی های منش و شادکامی در زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ بهمن ۱۴۰۳ شماره ۱۱ (پیاپی ۱۰۴)
۱۱۴-۱۰۵
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی پذیرش نقش های جنسیتی در رابطه بین توانمندی های منش و شادکامی در زنان انجام شد. این پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این مطالعه دانشجویان دختر شهر تهران در سال 1401 بودند؛ 300 نفر به روش نمونه گیری در دسترس از 5 دانشگاه در این مطالعه مشارکت داشتند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه نگرش به نقش جنسیتی (ATGRQ؛ کیانی و همکاران، 1387)، پرسشنامه ارزش های فعال در عمل (VIA-IS؛ پترسون و سلیگمن، 2004) و پرسشنامه شادکامی آکسفورد (OHQ؛ ارگایل، 1989) انجام شد. نتایج نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش مطلوب برخوردار است؛ همچنین نتایج نشان داد که توانمندی های منش و پذیرش نقش های جنسیتی بر شادکامی به طور معنادار اثر مستقیم داشت (05/0>P)؛ همچنین توانمندی های منش به طور مثبت بر پذیرش نقش های جنسیتی اثر مستقیم داشت (05/0>P). نتیجه دیگر از آزمون بوت استرپ نشان داد که پذیرش نقش های جنسیتی بین توانمندی های منش و شادکامی به طور معنادار نقش میانجی داشت (05/0>P). نتایج این مطالعه دلالت بر این دارد که توانمندی های منش به صورت مستقیم و با میانجی گری پذیرش نقش های جنسیتی بر شادکامی زنان اثر دارد.
مدل ساختاری رابطه بین ذهن آگاهی و احساس تنهایی در دانشجویان با تجربه شکست عاطفی: نقش میانجی پریشانی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ بهمن ۱۴۰۳ شماره ۱۱ (پیاپی ۱۰۴)
۱۲۴-۱۱۵
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مدل ساختاری رابطه بین ذهن آگاهی و احساس تنهایی به همراه نقش میانجی پریشانی روان شناختی در دانشجویان با تجربه شکست عاطفی اجرا شد. روش پژوهش حاضر توصیفی _همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این مطالعه تمامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که 314 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. پرسشنامه های پژوهش شامل: پرسشنامه احساس تنهایی LS) ، آشر و همکاران، 1984)، پرسشنامه ذهن آگاهی FFMQ) ، بائر و همکاران، 2006)، و پرسشنامه پریشانی روانشناختی K10)، کسلر و همکاران، 2002) بود. داده ها با روش تحلیل معادلات ساختاری قرار گرفت. یافته ها نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. برآورد اثر مستقیم ذهن آگاهی بر احساس تنهایی، منفی و معنادار؛ اثر مستقیم ذهن آگاهی بر پریشانی روانشناختی، منفی و معنادار؛ و اثر مستقیم پریشانی روانشناختی بر احساس تنهایی، مثبت و معنادار بود (05/0>p). همچنین اثر غیرمستقیم پریشانی روانشناختی در ارتباط بین ذهن آگاهی و احساس تنهایی، منفی و معنادار بود (05/0>p). از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت نقش میانجی پریشانی روان شناختی در ارتباط بین ذهن آگاهی و احساس تنهایی در دانشجویان با تجربه شکست عاطفی تایید شد.
اثربخشی طرحواره درمانی بر خودسرزنش گری و اجتناب شناختی در افراد دارای نشانگان وسواس فکری-عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ بهمن ۱۴۰۳ شماره ۱۱ (پیاپی ۱۰۴)
۱۷۴-۱۶۵
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، باهدف تعیین اثربخشی طرحواره درمانی بر خودسرزنش گری و اجتناب شناختی افراد دارای نشانگان وسواس فکری-عملی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره ی سراهای محله در منطقه 22 تهران در سال 1402 بود که از بین آنها تعداد نمونه 30 نفر که در پرسشنامه وسواس فکری عملی (Y-BOCS، ییل-براون، 1986) نمره بالایی کسب کردند، به شکل در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه (گروه آزمایش و گروه کنترل) و هر گروه 15 نفر گمارش یافتند. ابتدا هر دو گروه به وسیله ابزار آزمون شامل مقیاس خودسرزنش گری (SBS، گیلبرت و همکاران، 2004) و مقیاس اجتناب شناختی (CAQ، سکستون و دوگاس، 2008) مورد سنجش قرار گرفتند و سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت مداخله طرحواره درمانی یانگ و کلوسکو (2003) قرار گرفت. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون خودسرزنش گری و اجتناب شناختی در دو گروه تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود داشت. لذا می توان اینگونه نتیجه گرفت که طرحواره درمانی بر کاهش خودسرزنش گری و اجتناب شناختی افراد دارای نشانگان وسواس فکری-عملی موثر بوده است.
اثربخشی فرزند پروری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اجتناب تجربه ای و احساس کفایت والدگری مادران کودکان دارای اختلال نارسایی توجه بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اسفند ۱۴۰۳ شماره ۱۲ (پیاپی ۱۰۵)
۲۴۴-۲۳۵
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی فرزند پروری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اجتناب تجربه ای و احساس کفایت والدگری مادران کودکان دارای اختلال نارسایی توجه بیش فعالی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمام مادران دارای فرزند دختر 8 تا 10 سال دارای اختلال نارسایی توجه بیش فعالی بود که در سال تحصیلی 1402-1401 در مدارس ابتدایی شهر اصفهان مشغول به تحصیل بودند. 30 کودک به روش هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفر آزمایش و کنترل قرار گرفتند و مادارن گروه آزمایش به مدت دو ماه و نیم و طی 10 جلسه 90 دقیقه ای مداخله فرزند پروری مبتنی بر پذیرش و تعهد را دریافت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه پذیرش و عمل-نسخه دوم (AAQ-II؛ باند و همکاران، 2011) و مقیاس احساس والدین از شایستگی (PSOCS؛ گیبود-والستون و اندرسمن، 1978) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره (مانکوا) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون در متغیرهای اجتناب تجربه ای و احساس کفایت والدگری در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود داشت (05/0>P). در نتیجه، فرزند پروری مبتنی بر پذیرش و تعهد یک مداخله موثر بر کاهش اجتناب تجربه ای و بهبود احساس کفایت والدگری مادران کودکان دارای اختلال نارسایی توجه بیش-فعالی است.
پیش بینی اضطراب دانش آموزان براساس رضایتمندی زناشویی و طرحواره های ناسازگار اولیه والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی اضطراب دانش آموزان براساس رضایتمندی زناشویی و طرحواره های ناسازگار اولیه والدین بود. روش پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پایه دوم تا ششم ابتدایی ناحیه 1 و 2 شهرستان یزد در سال تحصیلی 1402-1401 و مادرانشان بودند، که براساس جدول مورگان، تعداد 384 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تصادفی انتخاب شدند. دانش آموزان به پرسشنامه ی اضطراب کودکان دبستانی اسپس (SCAS، 2003) و مادران آنان به پرسشنامه های رضایت زناشویی انریچ (ENRICH، 1989) و طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (YSQ-SF، 1988) پاسخ دادند. نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد، از بین متغیرهای پیش بین، رضایت زناشویی، به صورت منفی و معنادار و طرحواره های محرومیت هیجانی، رهاشدگی، استحقاق، اطاعت و بازداری هیجانی به صورت مثبت و معناداری قادر به پیش بینی اضطراب دانش آموزان بودند (05/0p<). در مجموع این متغیرها 7/90 درصد از اضطراب دانش آموزان را تبیین می کند. با توج ه ب ه نتای ج به دست آمده، نبود رضایت زناشویی و وجود طرحواره های ناسازگار اولیه (محرومیت هیجانی، رهاشدگی، استحقاق، اطاعت و بازداری هیجانی) در مادران منجر به بروز علائم اضطرابی در فرزندانشان می شود.
اثربخشی مداخله مبتنی بر درمان چندسیستمی در درمان مشکلات سلوک همراه با خودجرحی غیرخودکشی گرا: یک گزارش موردی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مداخله مبتنی بر درمان چندسیستمی به عنوان یک درمان فشرده خانواده محور و بر پایه اجتماع است که باهدف بهبود مشکلات سلوک و خودجرحی غیرخودکشی گرا یک نوجوان مبتلابه اختلال سلوک انجام شده است. مواد و روش ها درمان جو یک نوجوان ۱۷ ساله بود که ملاک DSM IV-TR برای اختلال سلوک همراه با رفتارهای خودجرحی غیرخودکشی گرا (NSSI) را داشت. یک خط پایه ۴ هفته ای و طرح اندازه گیری مکرر ( در ضمن ۵ ماه مداخله و ۳ ماه پیگیری) به کار گرفته شد. از خرده مقیاس های قانون شکنی و پرخاشگری نظام های ارزیابی مبتنی بر تجربه آخنباخ (ASEBA) و نیز آزمون گویه هایی درباره خودجرحی (ISAS) در خلال دوره های خط پایه، درمان و پیگیری استفاده شد. یافته ها MST-BI به بهبودی در رفتارهای قانون شکنانه، پرخاشگرانه و نیز کاهش در رفتارهای خودجرحی غیرخودکشی گرا انجامید. این دستاوردهای درمانی در دوره 3 ماه پیگیری ماندگار بودند. نتیجه گیری MST-BI توانایی درمان مشکلات سلوک و رفتارهای خودجرحی غیرخودکشی گرا در میان نوجوانان دچار اختلال سلوک را دارد. ۶۰۰,۱
مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و فراشناخت درمانی بر بهبود تاب آوری و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
36 - 62
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و فراشناخت درمانی بر بهبود تاب آوری و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-جبری (OCD) بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه بیماران مبتلا به OCD مراجعه کننده به چند مرکز مشاوره شهر تهران بود. از میان آنان 45 بیمار دارای نمرات پایین در تاب آوری و کیفیت زندگی انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه درمان شناختی رفتاری (CBT)، درمان فراشناختی (MCT) و گروه کنترل به صورت تصادفی جایگزین شدند. برای گروه آزمایش اول CBT و برای گروه آزمایش دوم MCT اجرا شد و گروه کنترل در زمان اجرای پژوهش هیچ گونه مداخله ای را دریافت نکردند. برای گردآوری داده ها از مقیاس های تاب آوری کانر و دیدویدسون (2003) و کیفیت زندگی وار و شربورن (1992) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که CBT و MCT بر بهبود تاب آوری و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به OCD اثربخش بودند و اثربخشی CBT در بهبود تاب آوری بیشتر از MCT بوده است (01/0>p). نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، استفاده از CBT و MCT برای بهبود تاب آوری و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به OCD توصیه می شود.