فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
247 - 259
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی مدل یابی سلامت سازمانی بر اساس تعهد و رفتارهای انحرافی سازمانی با میانجی استرس شغلی در مدیران مضطرب انجام شد. مواد و روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش مدیران مضطرب منطقه 20 شهر تهران در سال تحصیلی 03-1402 بودند که 400 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های سلامت سازمانی (هوی و فلدمن، 1987)، تعهد سازمانی (مایر و آلن، 1991)، رفتارهای انحرافی سازمانی (بنت و رابینسون، 2000)، استرس شغلی (هریس و همکاران، 1994) و اضطراب (اسپیتزر و همکاران، 2006) استفاده و با روش تحلیل مسیر در نرم افزارهای SPSS-25 و Amos-25 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها حاکی از آن بود که مدل سلامت سازمانی بر اساس تعهد و رفتارهای انحرافی سازمانی با میانجی استرس شغلی در مدیران مضطرب برازش مناسبی داشت. همچنین، متغیرهای تعهد و رفتارهای انحرافی سازمانی بر استرس شغلی و سلامت سازمانی و متغیر استرس شغلی بر سلامت سازمانی اثر مستقیم و معنادار داشت (001/0P<). علاوه بر آن، هر یک از متغیرهای تعهد سازمانی و رفتارهای انحرافی سازمانی با میانجی استرس شغلی بر سلامت سازمانی اثر غیرمستقیم و معنادار داشتند (001/0P<). نتیجه گیری: طبق یافته های این مطالعه، پیشنهاد می شود که مسئولان و برنامه ریزان نظام آموزش وپرورش بر اساس نتایج این مطالعه و مطالعه های مشابه از طریق طراحی و اجرای برنامه های مناسب گام موثری در جهت بهبود سلامت سازمانی بردارند. آنان برای بهبود سلامت سازمانی می توانند میزان تعهد سازمانی را افزایش و میزان رفتارهای انحرافی سازمانی و استرس شغلی را کاهش دهند.
اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر طرح واره های جنسی و رضایت جنسی زنان متعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ شماره ۵ (پیاپی ۹۸)
۱۸۸-۱۷۹
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر طرح واره های جنسی و رضایت جنسی زنان متعارض بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر متشکل از تمامی زنان متعارض مراجعه کننده به کلینیک های مشاوره و روانشناسی شهرستان کرج در سال 1402 بود که از بین آنها 30 نفر به روش نمونه گیری غیرتصادفی و دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل) جایگذاری شدند. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامه تعارضات زناشویی ثنایی (1379، MCQ)، پرسشنامه طرح واره خودجنسی- فرم زنان آندرسون و سیرانوسکی (1994، WSSS) و مقیاس رضایت جنسی متسون و تراپنل (2005، SSS-W) بود. گروه آزمایش طی 10 جلسه ی 90 دقیقه ای و هفته ای یک بار جلسات زوج درمانی هیجان مدار جانسون را دریافت کردند. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین پس آزمون طرح واره جنسی و رضایت جنسی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 05/0>p وجود دارد. در نتیجه زوج درمانی هیجان مدار می تواند به عنوان روش درمانی مؤثر در جهت بهبود طرح واره جنسی و افزایش رضایت جنسی زناشویی زنان متعارض مورد استفاده قرار گیرد.
نقش واسطه ای تنظیم هیجان در رابطه بین تحمل پریشانی و باورهای فراشناختی با اختلال وسواس جبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مهر ۱۴۰۳ شماره ۷ (پیاپی ۱۰۰)
۱۰۰-۹۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای تنظیم هیجان در رابطه بین تحمل پریشانی و باورهای فراشناختی با اختلال وسواس جبری انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش افراد بالای 18 سال شهر تهران در سال 1402 بودند که به روش نمونه گیری در دسترس از منطقه سه، نمونه ای به تعداد 200 نفر انتخاب و پرسشنامه در بین آن ها توزیع شد. ابزارهای این پژوهش شامل مقیاس وسواس فکری- جبری بیل براون (Y-BOCS، گودمن و همکاران، 1989)، مقیاس تحمل پریشانی (DTS، سیمونز و گاهر، 2005)، پرسشنامه باورهای فراشناختی (MCQ، ولز و کارت رایت-هاتون، 2004) و پرسشنامه تنظیم هیجان (ERQ، گراس و جان، 2003) بودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل مسیر حاکی از برازش مناسب مدل بود. یافته ها نشان داد که تحمل پریشانی و باورهای فراشناختی به صورت مستقیم قادر به پیش بینی اختلال وسواس جبری بودند (۰01/۰p‹) و همچنین تحمل پریشانی به صورت غیر مستقیم از طریق تنظیم هیجان (ارزیابی مجدد) توانست اختلال وسواس جبری را پیش بینی کند (۰01/۰p‹). از یافته ها می توان نتیجه گرفت که تحمل پریشانی و تنظیم هیجان نقش کلیدی در اختلال وسواس جبری دارند و لزوم توجه به این عوامل در تعامل با یکدیگر در برنامه های ارتقای کیفیت زندگی اختلال وسواس جبری ضروری است.
واکاوی شیوه های اجتماعی شدن مبارزه با مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
۷۸-۵۳
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تبیین روش های اجتماعی شدن مبارزه با مواد مخدر در جامعه ایران بود. روش: روش این پژوهش کیفی و از نوع تحلیل مضمون بود. جامعه آماری پژوهش حاضر مسئولان اجرایی یا ستادی در پلیس تخصصی مبارزه با مواد مخدر فراجا، ستاد مبارزه با مواد مخدر و اساتید گروه علوم اجتماعی دانشگاه علوم انتظامی بودند که از بین آن ها 15 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با روش مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام گرفت. یافته ها: پس از فرآیند کدگذاری داده ها، 42 مضمون پایه در مرحله کدگذاری باز، 38 مضمون میانجی و 12 مضمون فراگیر حاصل شد. طبق نتایج، بسترهای مبارزه با مواد مخدر شامل شناخت و ظرفیت بخشی، اعتماد و مسئولیت اجتماعی و عناصر مؤثر شامل نهادهای اجتماعی (خانواده، مدارس، محله ها، سازمان های مردم نهاد و نهاد مذهبی) و گروه های اجتماعی (گروه های شغلی، ورزشی و مرجع) بود که بر اساس فعالیت های خانواده محور، آموزش محور، محله محور، مردم نهاد، اقتصاد محور، سلامت محور و فرهنگ محور قابل اجراست. مشارکت فراجا با محوریت « نظارت پیشگیرانه آموزش محور» مؤثر است. نتیجه گیری: تقویت بسترهای اجتماعی شدن، برنامه ریزی مناسب برای گروه های اجتماعی دارای ظرفیت مشارکت، « نظارت پیشگیرانه آموزش محور» و تقویت آموزش همه جانبه در فراجا مهم ترین راهکار اجتماعی شدن مبارزه با مواد مخدر است.
Validity of the Persian translation of the COVID-19 Attitudes and Behaviors (ACAB)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Introduction: Of particular global concern is the coronavirus disease of 2019 (COVID-19) outbreak. All Persian versions of COVID-19 measures assess the intrapsychic aspects of it, and there is a crucial need to measure the intergroup aspects of this pandemic. Aim: The current study aims to validate the Persian version of COVID-19 attitudes and behaviors in the Iranian sample. Method: The participants included 250 people from all over Iran in cyberspace who were selected availability (177 men and 73 women). They voluntarily participated in the study by filling out questionnaires that were made available through Google Forms and then disseminated online. Results: The ACAB scale had satisfactory reliability and validity according to content, face, and construct validity tests except for the first subscale (social distancing adjustment). Consequently, confirmatory factor analysis supported the ACAB with 12-item and three subscales. Therefore, three subscales remained, including self-prioritization, prosocial behaviors, and belief in conspiracies, and social distancing adjustment was eliminated because the factor loading values of its items were less than 0.4. Conclusion: Results indicated that the ACAB is a reliable and helpful tool in research, especially for governmental surveys to understand why people do not cooperate in vaccination or prosocial behaviors.
The Effectiveness of Family Therapy Training on Depression and Mental Health of Adolescents with High-Risk Behaviors(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: To investigate the effect of family therapy education in promoting mental health and reducing depression in adolescents with high-risk behaviors.
Methods: The present study was semi-experimental with a pre-test-post-test design with a control group. It included all teenage girls in the second year of high school with high-risk behaviors in Ardabil province. In this study, 30 eligible patients were selected and invited purposefully. The researchers randomly divided the participants into two family therapy training groups (15 people) and a control group (15 people). The experimental group was taught the methods and techniques of family therapy education strategies for eight 90-minute sessions. In contrast, during this period, the control group received no psychological training on the mental health and resilience scale. The data were compared using multivariate and univariate analysis of variance. All statistical analyses were performed in SPSS software version 26.
Results: Compared to the control group, the experimental group was able to reduce the depression score and increase the mental health score at the level of P<0.001 with the intervention of family therapy training. The most significant effect size (η=0.543) is related to mental health, which shows that 54% of the variance of the mental health variable between the experimental and control groups is due to the independent variable (family therapy training).
Conclusion: The results showed that family therapy training increases mental health and reduces depression in adolescents with high-risk behaviors. Therefore, family therapy training is recommended for adolescents with high-risk behaviors to increase mental health, reduce depression and improve their quality of life.
اثربخشی مداخلات گروهی مبتنی بر درمان شناختی رفتار مبتنی بر ذهن آگاهی برافزایش خود کارآمدی اجتماعی، خودتنظیمی و بهبود مهارت ارتباطی دختران ۱۶ الی ۱۹ سال
حوزههای تخصصی:
این مطالعه به بررسی اثربخشی مداخلات گروهی درمان شناختی-رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT) در بهبود خودکارآمدی اجتماعی، خودتنظیمی و مهارت های ارتباطی در دختران نوجوان ۱۶ تا ۱۹ ساله پرداخت. یک مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون/پس آزمون انجام شد. با ۳۰ شرکت کننده که از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بود و به دو گروه تجربی (n = 15) و کنترل (n = 15) تقسیم شده بودند، به کار گرفته شد. گروه مداخله یک برنامه درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی هشت هفته ای را گذراند بودند.جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه های خودکارآمدی، خودتنظیمی و مهارت های ارتباطی بود که قبل و بعد از مداخله اجرا شد.تحلیل واریانس هم زمان برای ارزیابی تأثیر مداخله استفاده شد. نتایج نشان دهنده بهبودهای قابل توجهی در هر سه حوزه برای گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل بود. امتیازهای خودکارآمدی اجتماعی به طور قابل توجهی بهبود یافتند، که نشان دهنده افزایش اعتمادبه نفس در تعاملات اجتماعی و کاهش اضطراب بود. نتایج خودتنظیمی نشان دهنده افزایش کنترل عاطفی و کاهش تکانش گری بودند. علاوه بر این، نمرات مهارت های ارتباطی نشان دهنده بهبود وضوح، قاطعیت و توانایی های گوش دادن فعال بودند.یافته ها نشان می دهند که درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی رویکرد مؤثری برای مقابله با چالش های روانی و اجتماعی در دوران نوجوانی است. ادغام درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی در چارچوب های آموزشی و درمانی می تواند مزایای قابل توجهی برای توسعه شخصی و بین فردی ارائه دهد.
مقایسه سازگاری زناشویی بین زوجین ایرانی و ترکیه ای(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۴
203-225
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بررسی عوامل مؤثر بر ارتقای رضایت زناشویی در زوجین یکی از مهم ترین اهداف روانشناسی است. ازدواج به دلیل نقشی که در بنانهادن رابطه خانوادگی و تربیت کردن نسل آینده به عهده دارد، به عنوان مهم ترین و اساسی ترین رابطه بین فردی توصیف شده است. در این راستا هدف پژوهش حاضر مقایسه سازگاری زناشویی در بین زوجین ایرانی و ترکیه ای است. روش: پژوهش حاضر از نوع طرحهای مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش همه زوجین ایران و ترکیه بود که 300 نفر از زوجین ایرانی و 300 نفر از زوجین ترکیه ای به صورت تصادفی انتخاب و به پرسشنامه سازگاری زناشویی پاسخ دادند. سپس داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس در نرم افزار SPSS نسخه 24 مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفت. یافته: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که زوجین ایرانی نسبت به زوجین ترکیه ای از سازگاری بیشتری برخوردار هستند که این تفاوت ازنظر آماری نیز معنادار است. بحث: می توان گفت که اصولاً تفاوتهای فرهنگی به دلیل پیامدهایی که دارد می تواند باعث ایجاد تغییراتی در زندگی افراد شود و در نتیجه سازگاری زناشویی آنها را تحت تأثیر قرار دهد. به همین دلیل نیاز است که مسائل فرهنگی هم برای افزایش رفاه اجتماعی موردتوجه قرار بگیرد.
تاثیر آموزش حل مسئله اجتماعی بر احساس تنهایی، امید به زندگی و خودکارآمدی در زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۳
۱۵۴-۱۳۵
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش حل مسئله اجتماعی بر احساس تنهایی، خودکارآمدی و امید به زندگی در زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد مخدر بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد مخدر در مراکز اقامتی میان مدت تبریز در سال 1399 بود. از این بین، 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) وکنترل (15 نفر) قرارگرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه مقیاس احساس تنهایی، مقیاس خودکارآمدی و پرسشنامه امید به زندگی را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. آموزش حل مسئله اجتماعی در 8 جلسه 90 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس تک متغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود داشت و آموزش حل مسئله اجتماعی باعث کاهش احساس تنهایی و افزایش خودکارآمدی و امید به زندگی در زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد مخدر شد. نتیجه گیری: باتوجه به یافته این پژوهش، به درمانگران و متخصصین حوزه پیشگیری پیشنهاد می شود برای بهبود زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد مخدر و پیشگیری از اعتیاد از آموزش حل مساله اجتماعی استفاده کنند.
اثربخشی درمان ترمیم شناخت بر بهبود نقایص شناختی بیماران مبتلابه مولتیپل اسکلروزیس
حوزههای تخصصی:
هدف:نقایص شناختی به عنوان یکی از ویژگی های بیماری مالتیپل اسکلروزیس شناخته شده که مستقیماً با نتایج عملکردی و اجتماعی این اختلال ارتباط دارد. هدف درمان توان بخشی شناختی بهبود نقایص و نتایج مرتبط با آن است. هدف این مطالعه اثربخشی درمان ترمیم شناخت بر بهبود نقایص شناختی بیماران مبتلابه مولتیپل اسکلروزیس در دو گروه از بیماران مبتلابه مالتیپل اسکلروزیس، بیماران با نقص شناختی کم و نقص شناختی متوسط بود. مواد و روش ها: تعداد 30 بیمار بستری با تشخیص بیماری مالتیپل اسکلروزیس انتخاب شدند و بر اساس مصاحبه بالینی و نمره کسب شده در آزمون ارزیابی شناختی مونترآل به دو گروه با نقص شناختی کم و نقص شناختی متوسط تقسیم شدند. سپس پیش و پس از درمان با استفاده از آزمون کلاسیک استروپ (سنجش توجه انتخابی و انعطاف پذیری شناختی)، آزمون عملکرد مداوم (سنجش توجه پایدار) و ان بک (حافظه کاری) ارزیابی شد. هر دو گروه درمان توان بخشی شناختی با روش شولبرگ و ماتیر (2001) را دریافت کردند. این برنامه بازتوانی در درمان بیماران مبتلابه مالتیپل اسکلروزیس بر توانایی های شناختی حافظه و عناصر آن، توجه و ابعاد توجه و عملکرد اجرایی تمرکز دارد. برنامه توان بخشی فوق برای اجرای فردی یا گروهی تدارک دیده شده است و هدف آن ترمیم نقایص و مهارت های شناختی از طریق تمرین و آموزش است. تعداد جلسات این برنامه، 16 جلسه است که دستورالعمل هر جلسه کاملاً مشخص و معین است. هر یک از جلسات به طور میانگین بین 30 تا 45 دقیقه زمان می برند. یافته ها: یافته ها نشان می دهد بازتوانی شناختی در هر دو گروه در سطح پس آزمون به طور معناداری(05/0>P) باعث بهبود عملکرد شناختی در حیطه های توجه پایدار و حافظه کاری شده است. در مقایسه عملکرد بین دو گروه تنها در زمینه توجه پایدار تفاوت معنادار(05/0>P) مشاهده شد. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان گفت درمان توان بخشی شناختی عملکرد بیماران را در توجه انتخابی، توجه مداوم و حافظه فعال بهبود می بخشد. علاوه بر این، ازنظر میزان اثربخشی توان بخشی شناختی بین دو گروه با نقایص شناختی کم و متوسط یافته ها بیانگر پیشرفت بیشتر گروه با نقایص شناختی شدیدتر در حیطه عملکرد شناختی توجه پایدار هستند و ازنظر میزان پیشرفت در عملکرد توجه انتخابی و حافظه کاری تفاوتی مشاهده نشد.
اثربخشی روان درمانی مبتنی بر شفقت بر هیجان های خودآگاه و عزت نفس جنسی زنان دارای علائم کژکاری جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۹)
77 - 89
حوزههای تخصصی:
کژکاری جنسی معمولا با نبود تعادل و ابرازگری هیجانی و کاهش عزت نفس روانشناختی و جنسی همراه است. این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی مبتنی بر شفقت بر هیجان های خودآگاه و عزت نفس جنسی زنان دارای علائم کژکاری جنسی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری است. جامع ه آم اری زن ان متأه ل مبتلا ب ه ک ژکاری جنس ی بود ک ه ب ه مراک ز مش اوره ش هر تهران در فاصله ماه های بهمن 1401 تا اردیبهشت 1402 مراجعه کردند. نمونه پژوهش 30 نفر از زنان مبتلا به کژکاری جنسی بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه (15 نفره) آزمایش و گواه گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه عملکرد جنسی زنان، شاخص عزت نفس جنسی زنان و آزمون عاطفه خودآگاه استفاده شد. گروه آزمایشی طی 12 جلسه 90 دقیقه ای تحت روان درمانی مبتنی بر شفقت قرار گرفتند و گروه گواه درمانی دریافت نکرد. داده ها با نرم افزار SPSS.24 و با استفاده از تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل گردید. نتایج حاصل نشان داد که بین پس آزمون و پیگیری گروه آزمایشی و گواه در نمرات عزت نفس جنسی و هیجان های خودآگاه تفاوت معنی داری وجود دارد (001/0≥P). بر اساس این نتایج روان درمانی مبتنی بر شفقت بر هیجان های خودآگاه و عزت نفس جنسی زنان مبتلا به کژکاری جنسی اثربخش است. بنابراین پیشنهاد می شود تحقیقات بیشتری در خصوص اثربخشی این رویکرد و مقایسه آن با سایر روش های درمان مبتنی بر شواهد در نمونه های بزرگتر صورت گیرد.
تبیین نقش نیرومندی من و جایگاه وضعیت اشتغال در گرایش به خودکشی زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
230 - 250
حوزههای تخصصی:
هدف: خودکشی، یکی از بزرگ ترین معضلات در زمینه سلامت روان است. لذا هدف پژوهش حاضر، الگویابی ساختاری گرایش به خودکشی بر اساس نیرومندی من با نقش تعدیل گری وضعیت اشتغال در زنان مطلقه است. روش: پژوهش حاضر در رده پژوهش های کاربردی و از نوع همبستگی بر اساس مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل زنان مطلقه تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) اصفهان در سال 1402 بود که ابتدا به روش نمونه گیری چندمرحله ای از میان مناطق پنجگانه، دو منطقه (2 و 3) انتخاب و تعداد 270 نفر بر اساس جدول مورگان و جریسی و حداقل کفایت افراد گروه نمونه (SMART PLS3) انتخاب گردید. لذا پس از خارج نمودن تعداد پرسشنامه های مخدوش در نهایت تعداد 250 پرسشنامه بررسی شد. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه سنجش افکار خودکشی (بک، 1961) و پرسشنامه سنجش نیرومندی من (استروم و همکاران،1997) بودند. یافته ها: نتایج نشان داد تأثیر نیرومندی من بر گرایش به خودکشی معنی دار است (001/0≥p، 455/0- β=). همچنین تأثیر نیرومندی من بر گرایش به خودکشی در زنان مطلقه خانه دار (001/0≥p، 637/0- β=) و زنان مطلقه شاغل (001/0≥p، 311/0- β=) معنادار به دست آمد. در راستای بررسی نقش تعدیل گر وضعیت اشتغال، ضرایب تأثیر نیرومندی من بر گرایش به خودکشی در گروه زنان خانه دار و شاغل بررسی شد و بر اساس میزان تفاوت این ضرایب (326/0) وضعیت اشتغال تقشی تعدیل گر دارد (001/0≥p). نتیجه گیری: با توجه به نقش تعدیل گر معنادار وضعیت اشتغال، می توان با اشتغال زایی مناسب برای زنان گرایش به خودکشی را در این قشر کاهش داد.
اثربخشی بسته آموزشی کاهش دلزدگی زناشویی براساس تجارب زیسته زوجین بر دلزدگی زناشویی زوجین دلزده از زندگی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (اسفند) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۴
۲۷۴-۲۵۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: تمامی ازدواج ها ممکن است به نوعی، دلزدگی را تجربه کنند؛ به طوری که با افکار و تصورات فراوانی درباره جدایی همراه باشد. لذا توجه به اثرات مخرب این پدیده و درمان به موقع آن حائز اهمیت است . هدف: هدف از پژوهش، تأثیر بسته آموزشی کاهش دلزدگی زناشویی بر اساس تجارب زیسته زوجین بر دلزدگی زناشویی زوجین دلزده از زندگی زناشویی است. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی (پس آزمون - پیش آزمون - پیگیری 6 ماهه) بود. شرکت کنندگان 30 زوج با تشخیص دلزدگی زناشویی در سال 1401 بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری متغیرها، پرسشنامه دلزدگی زناشویی 20 ماده ای پاینز (2002) بود. سپس شرکت کنندگان گروه آزمایش در 10 جلسه 90 دقیقه ای آموزش گروهی بسته آموزشی کاهش دلزدگی زناشویی که با استفاده از شاخص های پیش بینی کننده دلزدگی زناشویی بر اساس تجارب زیسته زوجین دلزده به روش پدیدارشناسی توسط نویسنده مقاله تدوین شده بود، شرکت کردند. برای تجزیه داده ها از روش تحلیل کوواریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد با توجه به مقدار 48/58 =F برای منبع گروهی در سطح 01/0 P< معنادار و مداخله ی مبتنی بر بسته آموزشی کاهش دلزدگی زناشویی اثربخش بود و با توجه به ضریب اتا، 68 درصد از تغییرات در کوواریانس دلزدگی زناشویی متأثر از رویکرد مداخله ای بود. نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی بسته آموزشی، این بسته مشاوره ای می تواند در مراکز روانشناختی خانواده درمانی و زوج درمانی جهت آموزش زوجین و بهبود تعاملات آنان جهت کاهش دلزدگی زناشویی مورد استفاده قرار گیرد.
Comparing the effectiveness of acceptance and commitment therapy and schema therapy on alexithymia of divorced women referring to welfare organization(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: Divorce is one of the stressful experiences of the family that can lead to conflict and incompatibility between couples. The aim of this research was to Comparing the effectiveness of acceptance, commitment therapy and schema therapy on alexithymia of divorced women referring to welfare.Methods: The method of this research was semi-experimental with a pre- post-test design and a control group. The statistical population consisted of all women who referred to welfare organization of Tabriz in the second half of 2022-2023, from which 60 people were randomly assigned to two experimental groups and one control group (20 people in each group). Before and after acceptance and commitment therapy and schema therapy interventions, questionnaire Toronto alexithymia (TAS-20) by Taylor et al. (1997) were used to collect data, and multivariate analysis of covariance (MANCOVA) test was used for hypothese analysis.Results: The results of the analysis of covariance showed that the significance level in all comparisons was less than 0.05, except for the difficulty in identifying emotions, that both interventions were effective on the variable of alexithymia and its two components (p<0.05).Conclusion: According to the results of the present study, there was a difference between the effectiveness of acceptance and commitment therapy and schema therapy in all dependent variable components, except difficulty identifying emotions, and the effectiveness of acceptance and commitment therapy was more than schema therapy.
نقش همدلی، نشانگان اختلالات شخصیت و تکانش گری والدین در پیش بینی علائم بروننمود
حوزههای تخصصی:
هدف: به دلیل مطالعات اندک در زمینه برخی عوامل مؤثر نظیر همدلی، نشانگان اختلالات شخصیت و تکانش گری والدین در ایجاد علائم بروننمود کودکان، هدف پژوهش حاضر بررسی نقش همدلی، نشانگان اختلالات شخصیت و تکانش گری والدین در پیش بینی علائم بروننمود کودکان 7-12 است. روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع مطالعات همبستگی است.100نفر(68پسر، 32دختر) از دانش آموزان دبستان های اصفهان به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و از والدین دانش آموزان خواسته شد پرسشنامه میلون3، همدلی دیویس، تکانش گری بارات، سیاهه رفتاری کودکان را تکمیل کنند. تحلیل داده ها با استفاده از روش رگرسیون چندگانه با روش گام به گام صورت گرفته است. یافته ها: نتایج رگرسیون چند متغیره نشان داد اختلالات شخصیت(مرزی، خودشیفته و منفعل) در والدین می تواندگرایش به علائم بروننمود را پیش بینی کند، اما همدلی و تکانش گری پیش بین گرایش به علائم بروننمود نبودند. درکل مؤلفه ها توانستند 9/22 درصد واریانس علائم بروننمود کودکان را تبیین کنند. نتیجه گیری: نقش نشانگان اختلالات شخصیت (مرزی، خودشیفته، منفعل) در گرایش به علائم بروننمود تائید می شود. معیارهای اختلالات شخصیت شدید مستقیماً به ناتوانی در کنترل کافی برخشم و یا سطوح بالای پرخاشگری اشاره دارد. بنابراین در زمینه طرح های مداخلاتی و بررسی عوامل مؤثر بر علائم بروننمود کودکان توجه به نقش نشانگان اختلالات شخصیت والدین نیز بااهمیت است.
بررسی فرا تحلیل درمان اعتیاد به خرید، اعتیاد به قمار،اعتیاد به رفتارهای پرخطر و اعتیاد جنسی
حوزههای تخصصی:
پیش زمینه و هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی فرا تحلیل درمان اعتیاد به خرید، اعتیاد به قمار، اعتیاد به رفتارهای پرخطر و اعتیاد جنسی بوده است. مواد و روش کار: روش پژوهش فرا تحلیل و جامعه ی آماری آن شامل همه ی تحقیقات انجام شده که از سال ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۲ در خصوص روش ها و راهکارهای درمانی اعتیاد به خرید، اعتیاد به قمار، اعتیاد به رفتارهای پرخطر و اعتیاد جنسی به چاپ رسیده اند بود. در بخش مبانی نظری از روش کتابخانه ای و در بخش گردآوری داده ها از روش میدانی استفاده شد. تعداد کل مقالات یافت شده با در نظر گرفتن معیارهای ورودی، 7724 مطالعه بود که پس از بررسی و غربالگری نهایتاً نتایج استخراج شده از 230 مطالعه مورد تحلیل قرار گرفت. در این پژوهش از نرم افزارMAXQDA برای اولویت بندی راهکارهای شناسایی شده و از روش تحلیل سلسله مراتبی در قالب نرم افزار EXPERT CHOICE استفاده شده است. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که در درمان اعتیاد به خرید، اعتیاد به قمار، اعتیاد به رفتارهای پرخطر و اعتیاد جنسی، رویکرد رفتاردرمانی، رویکرد نظری غالب در پژوهش های بررسی شده است. هم چنین مشاوره فردی و روان درمانی اثربخشی بالایی نسبت به درمان های دیگر دارد. بحث و نتیجه گیری: انتخاب بهترین روش درمانی برای هر فرد به توصیه تخصصی پزشکان و متخصصان اعتیاد و ارزیابی دقیق فرد و توجه به ویژگی ها و نیازهای او بستگی دارد. درمان های جدید و ترکیبی می توانند نقش مهمی را در کاهش آسیب ها ایفا کنند.
ارتباط بین عزت نفس و پنج عامل اصلی شخصیت با میانجی گری تأثیر شبکه های اجتماعی در افراد دارای خال کوبی (تتو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه انجام تتو یا خال کوبی در سراسر جهان به یک فعالیت پر طرف دار علی الخصوص در میان جوانان تبدیل شده است که این موضوع در ایران بسیار کم مورد پژوهش و توجه قرار گرفته است. تحقیق حاضر به بررسی ارتباط بین عزت نفس و پنج عامل اصلی شخصیت با میانجی گری تأثیر شبکه های اجتماعی در افراد دارای خال کوبی (تتو) پرداخت.
روش: روش این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش نیز تمام افراد دارای تتو ساکن شیراز بودند که با روش نمونه گیری در دسترس 183 نفر در بازه زمانی بهمن 1400 لغایت مهر 1401 انتخاب شدند. ابزار های پژوهش عبارت بودند از: پرسش نامه عزت نفس کوپراسمیت (1967)، پرسش نامه نئو فرم کوتاه 60 سؤالی مک کری و کاستا (1985) و پرسش نامه شبکه ها و رسانه های اجتماعی (جهانبانی،1397). برای تجزیه و تحلیل داده ها از رویکرد حداقل مربعات جزئی و مدلسازی معادلات ساختاری و نرم افزار SmartPLS استفاده شد.
یافته ها: شاخص های برازش و ضرایب مسیر نشان دادند که میان عزت نفس و پنج عامل اصلی شخصیت با میانجی گری تأثیر شبکه های اجتماعی در افراد دارای تتو ارتباط معناداری وجود ندارد (P<0/05).
نتیجه گیری: این نتیجه حاکی از آن است که امروزه با فراگیرشدن استفاده از شبکه های اجتماعی بین تمامی افراد با ویژگی های مختلف، این نوع ارتباط به خصوص در جامعه افراد دارای تتو، نقش معناداری در ارتباط عزت نفس و ابعاد مختلف شخصیت بازی نمی کند.
تدوین و آزمون الگویی از اثر انسانیت زدایی سازمانی بر برخی پیامدهای سازمانی با میانجی گری عدم تأمین نیاز های روان شناختی بنیادین سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف طراحی و آزمودن الگویی از پیامدهای انسانیت زدایی سازمانی(خشنودی شغلی، تعهدعاطفی، خستگی عاطفی، نشانه های روان تنی) با میانجی گری عدم تامین نیاز های روانشناختی بنیادین سازمانی انجام گرفت.
روش: نمونه ی پژوهش شامل200 نفر از کارکنان شرکت ملی خدمات انفورماتیک استان تهران (تابستان 1402) که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و پرسشنامه های انسانیت زدایی سازمانی(کیسنز و همکاران، 2017)، عدم تامین نیاز های روانشناختی بنیادین سازمانی(گیلِت و همکاران، 2012)، خستگی عاطفی(ماسلش و جکسون، 1981)، نشانه های روان تنی(اسپکتور و جکس، 1998)، تعهد عاطفی(الن و میر، 1993) و خشنودی شغلی(آیزنبرگر و همکاران، 1997) را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از آزمون روش تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: برازش نسبتاً خوبی بین الگوی پیشنهادی و داده ها مشاهده شد. انسانیت زدایی سازمانی بر عدم تأمین نیاز های روانشناختی سازمانی با ضریب بتای (66/0) تاثیر مثبت و معنادار دارد. ضریب بتای (35/0-) نشان می دهد که انسانیت زدایی سازمانی بر خشنودی شغلی اثر منفی معنادار دارد و بر تعهد عاطفی با ضریب بتای (01/0) اثر ضعیف و غیر معنادار و بر خستگی عاطفی با ضریب بتای (37/0) اثر مثبت و معنادار دارد. و در نهایت با ضریب بتای (15/0) انسانیت زدایی سازمانی بر مشکلات روان تنی اثر مثبت و معنادار دارد.
نتیجه گیری: تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد، انسانیت زدایی سازمانی بصورت مستقیم و از طریق عدم تأمین نیاز های روانشناختی بنیادین سازمانی بر خستگی عاطفی، نشانه های روان تنی و خشنودی شغلی اثر داشت.
بررسی رابطه سبک رهبری مشارکتی با میزان سازگاری اجتماعی و هوش هیجانی مدیران شاغل در آموزش و پرورش نواحی پنج گانه شهرستان تبریز
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
54 - 62
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین سبک رهبری مشارکتی با میزان سازگاری اجتماعی و هوش هیجانی مدیران انجام یافته است. این پژوهش از لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی و از لحاظ روش گردآوری اطلاعات توصیفی- همبستگی می باشد. جامعه اماری این پژوهش را کلیه مدیران زن و مرد شاغل در پست مدیریت مدارس اموزش و پرورش شهرستان تبریز که در سال تحصیلی 1403-1402 مشغول به فعالیت می باشند را تشکیل داده بود. روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری تصادفی ساده بوده و بر اساس فرمول کوکران تعداد حجم نمونه آماری برابر 146 نفر تعیین گردیده بود. جهت گرداوری اطلاعات از سه پرسشنامه مدیریت مشارکتی کارتون(2010)، پرسشنامه سازگاری اجتماعی بل 1961، پرسشنامه هوش هیجانی برادبری و گریوز(2004) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده تحقیق از روش کولموگروف – اسمیرنوف برای بررسی نرمال بودن متغییرها استفاده شد که برای رهبری مشارکتی 0/844سازگاری اجتماعی0/820 و هوش هیجانی 0/731 گزارش شد(p>0/05). جهت بررسی فرضیات از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه همزمان استفاده شد. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده از نرم افزار 27spss استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد سبک رهبری مشارکتی با میزان سازگاری اجتماعی و هوش هیجانی با هم رابطه مستقیم و معنی دار دارند و به عبارت دیگر با افزایش نمره سبک رهبری مشارکت هوش هیجانی و سازگاری اجتماعی افزایش می یابد. همچنین این نتیجه حاصل گردید که ارتباط مثبت و معنی دار متغیرهای مشارکت (154/1)، عدالت (038/1)، پاسخگویی (485/1) و مالکیت (174/1) و سازگاری اجتماعی وجود دارد. همچنین ارتباط مثبت و معنی دار متغیرهای مشارکت (188/1)، عدالت (304/1)، پاسخگویی (721/1) و مالکیت (156/1) و هوش هیجانی مشاهده گردید
تدوین مدل فرهنگ ایمنی یک شرکت فولادی: یک مطالعه آمیخته
حوزههای تخصصی:
زمینه: فرهنگ ایمنی مجموعه ای از باورها، هنجارها، انگیزه ها، نقش ها و عملکردهای تخصصی است که موجب کاهش رویارویی کارکنان ، مدیران ، مصرف کنندگان و عموم مردم با شرایط خطرناک و آسیب رسان می شود.هدف: این پژوهش به منظور تدوین یک مدل مفهومی فرهنگ ایمنی و آزمون برازش آن در شرکت فولادی انجام شد.روش: این مطالعه از نوع آمیخته اکتشافی (کیفی-کمی) بود. در بخش کیفی و کمی به ترتیب از روش های کلایزی و توصیفی (همبستگی) استفاده شد. در بخش کیفی، جامعه آماری شامل کلیه کارشناسان HSE و نیروهای عملیاتی بودند که از میان آن ها 42 نفر به صورت هدفمند و با استفاده از روش نمونه گیری همگون انتخاب شدند. دومین جامعه آماری شامل تمام کارکنان یک شرکت فولادسازی بودند که تعداد 473 نفر با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه جهت تعیین برازش مدل انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از پدیدارشناسی توصیفی روش کلایزی و مدل یابی معادلات ساختاری استفاده گردید.یافته ها: تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه ها منجر به استخراج 7 مضمون اصلی و 42 مضمون فرعی شد. مضامین اصلی عبارت بودند از مدیریت نظام مند و متعهد (با 16 مضمون فرعی)، عامل ویژگی های فردی (13 مضمون فرعی)، عامل شغلی (3 مضمون فرعی)، عامل اجتماعی (2 مضمون فرعی)، عامل محیطی (3 مضمون فرعی)، عامل سازمانی (3 مضمون فرعی) و عامل پیمانکاری (2 مضمون فرعی). بعلاوه، نتایج تحلیل معادلات ساختاری نشان داد که مدل مفهومی استخراج شده از برازندگی مطلوبی برخوردار است و با مشاهدات واقعی انطباق دارد.نتیجه گیری: فرهنگ ایمنی حاکم بر صنعت فولادسازی کاملاً متأثر از عملکرد سیستم مدیریتی، شخصیتی، سازمانی، شغلی، اجتماعی، محیطی و پیمانکاری است. بنابراین، فرهنگ ایمنی یک کل چند بعدی و چند سطحی است که برای استقرار آن باید روابط ساختاری بین عوامل مدیریتی، شخصیتی، سازمانی، شغلی، اجتماعی، محیطی و پیمانکاری توجه شود.