فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۶
301 - 309
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف این تحقیق تعیین رابطه پریشانی ذهنی و پردازش هیجانی با بهزیستی روانشناختی در جوانان بود. روش تحقیق: این تحقیق از لحاظ هدف از نوع کاربردی، از نوع مطالعات توصیفی-همبستگی و از لحاظ گردآوری داده ها از نوع مطالعات میدانی است. جامعه آماری شامل جوانان شهر تبریز بود. تعداد نمونه با استفاده از نمونه گیری در دسترس، بر اساس فرمول کوکران (در جامعه نامحدود) بیشترین تعداد یعنی 385 نفر تعیین شد. ابزار مورد استفاده در این تحقیق برای گردآوری داده ها پرسشنامه های پریشانی روانشناختی کسلر و همکاران (2002)، پردازش هیجانی باکر و همکاران (2010) و بهزیستی روان شناختی ریف (1989) بود. یافته ها: نتایج نشان داد که بین پریشانی ذهنی و بهزیستی روانشناختی در جوانان رابطه منفی و معنی داری وجود دارد اما بین پردازش هیجانی و بهزیستی روانشناختی در جوانان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که برازش مدل علی رابطه بین پریشانی ذهنی و پردازش هیجانی با بهزیستی روانشناختی در جوانان مورد تایید است.
Does organizational ergonomics have impact on workplace burnout?
حوزههای تخصصی:
The objective of this study was to explore the influence of organizational ergonomics on the burnout experienced by administrative personnel at the University of Sistan and Baluchestan, Zahedan, Iran. The utilized research approach was of a descriptive correlation-predictive nature. The study's statistical population included all administrative personnel at the University of Sistan and Baluchestan. The study sample included 130 individuals (54 males and 76 females) chosen through convenience sampling and took part in the research. A questionnaire on burnout and organizational ergonomics was utilized to gather data. The research data were analyzed using the Pearson correlation coefficient and stepwise regression. The correlation coefficient results indicated that the emotional exhaustion sub-scale exhibited a negative and significant correlation with scores in engineering psychology, work physiology, anthropometry, and job biomechanics (p<.05). The depersonalization sub-scale exhibited a negative and significant relationship with scores in engineering psychology, work physiology, and anthropometry (p<.05). However, no notable relationship was found between depersonalization and job biomechanics. The personal accomplishment sub-scale showed a positive and significant relationship with engineering psychology, work physiology, and anthropometry (p<.05). However, there was no notable correlation between the personal accomplishment sub-scale and job biomechanics. The findings from stepwise regression indicated that anthropometric measures accounted for 25.4% of the variance in emotional exhaustion, while work physiology accounted for 11.3% and 12.7% of the variance in depersonalization and personal accomplishment, respectively. It is concluded that appropriate organizational ergonomics leads to enhanced productivity and diminishes occupational stress, particularly job burnout.
بررسی روان شناختی اختلال هویت تمامیت بدن: مرور روایتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آذر ۱۴۰۳ شماره ۹ (پیاپی ۱۰۲)
۲۲۰-۲۱۱
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر مروری بر اختلال هویت تمامیت بدن یا تمایل شدید فرد درباره قطع عضو سالم بود. در این پژوهش تاریخچه پیدایش اختلال، مشخص شدن آن به عنوان یک اختلال منحصر به فرد، معیارهای تشخیصی، سبب شناسی و درمان مورد بررسی قرار گرفت. این مطالعه از نوع مرور روایتی بود که با جستجو در پایگاه های اطلاعاتی شامل پاپ مد، اسکوپوس، اسپرینگر، ساینس دایرکت و گوگل اسکالر با کلیدواژه های زنوملیا، هویت تمامیت بدن، قطع عضو سالم انجام گرفت. در این مطالعه از مقالات نمایه شده از سال 1997 تا 2024 استفاده شد. از یافته های این پژوهش مشخص شد که اختلال زنوملیا در مردان شیوع بیشتری دارد و برخی از مبتلایان برانگیختگی های جنسی مرتبط را گزارش کردند. همچنین هیچ نوع اختلال حسی-حرکتی، باورهای غیرواقعی یا احساس زشت بودن درباره اعضای بدن وجود ندارد و مشکلاتی در لوب آهیانه راست و مناطق مرتبط با بازنمایی بدن باعث این تمایلات شده است. عدم وجود روش درمانی موفق و خطرات مطرح درباره جراحی های غیرمجاز، باعث شده است برخی درمانگران صدور مجوز برای انجام جراحی قطع عضو را پیشنهاد کنند. با توجه به این که تعداد مبتلایان کم و نامشخص بوده و مدت زیادی از شناسایی این اختلال نمی گذرد، انجام پژوهش های بیشتر ضروری به نظر می رسد.
اثربخشی برنامه غنی سازی زناشویی گروهی به روش گاتمن بر دشواری در تنظیم هیجان، الگوهای ارتباطی و سبک های دلبستگی زوجین استان قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی برنامه غنی سازی زناشویی گروهی به روش گاتمن بر دشواری در تنظیم هیجان، الگوهای ارتباطی و سبک های دلبستگی زوجین استان قم بود. این پژوهش به لحاظ روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمام زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی شهر قم در سال 1402 بود که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 40 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 20نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش 8 جلسه برنامه غنی سازی زناشویی گروهی به روش گاتمن (هر هفته یک جلسه 90دقیقه ای) دریافت کردند، اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های دشواری تنظیم هیجان (DERS) (گراتز و روئمر، 2004)، الگوهای ارتباطی (CPQ) (کریستنس و سولاوای، 1991) و مقیاس سبک دلبستگی بزرگسال (RAAS) (کولینز و رید، 1996) استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون دشواری در تنظیم هیجان، الگوهای ارتباطی و سبک های دلبستگی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود داشت. بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان از برنامه غنی سازی زناشویی گروهی به روش گاتمن در بهبود دشواری در تنظیم هیجان، الگوهای ارتباطی و سبک های دلبستگی زوجین استفاده کرد.
اثربخشی آموزش مهرورزی بر تاب آوری تحصیلی و بخشودگی بین فردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
147-175
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهرورزی بر تاب آوری تحصیلی و بخشودگی بین فردی انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دختر پایه سوم دوره دوم متوسطه شهر زاهدان در سال تحصیلی 1402-1401 بودند. نمونه شامل 30 دانش آموز بود که به شیوه نمونه گیری تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه های تاب آوری تحصیلی و بخشودگی بین فردی بود که تمام آزمودنی ها در مرحله پیش آزمون آن را تکمیل کردند، سپس برنامه آموزش مهرورزی برای گروه آزمایش در هشت جلسه اجرا شد و در نهایت، پس آزمون از تمام گروه های گروه آزمایش و کنترل گرفته شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش مهرورزی بر تاب آوری تحصیلی و بخشودگی بین فردی تأثیر مثبت و معناداری دارد.
مقیاس استحکام روانی نوجوانان: ویژگی های روان سنجی و رابطه ی آن با اهمال کاری و اضطراب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۵
6 - 37
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، شناسایی ویژگی های روان سنجی مقیاس استحکام روانی نوجوانان McGeown و همکاران (2016) و آزمون رابطه ی آن با اهمال کاری تحصیلی، اضطراب فراگیر و اضطراب ریاضی در قالب تحلیل مسیر بود. نمونه آماری پژوهش شامل 455 نفر از دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر زنجان بود که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان به صورت حضوری و اجرای کلاسی به مقیاس های مربوطه پاسخ دادند. تجزیه وتحلیل داده ها، به صورت دوفازی و با به کارگیری روش های آماری تحلیل عاملی و تحلیل مسیر انجام شد. در فاز اول پژوهش به بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس استحکام روانی پرداخته شد. نتایج نشان داد یک راه حل شش عاملی، مطابق با شش ویژگی پیشنهادی استحکام روانی یعنی چالش، تعهد، کنترل (زندگی و هیجان) و اعتمادبه نفس (توانایی ها و بین فردی)، نسبت به مدل های رقیب بهترین برازش مدل را دارد. به علاوه همسانی درونی کل مقیاس با استفاده از آلفای کرونباخ 81/0 به دست آمد. در فاز دوم پژوهش به آزمون اثرات مستقیم و غیرمستقیم استحکام روانی بر اضطراب (فراگیر و ریاضی) و اهمال کاری تحصیلی با به کارگیری تکنیک آماری تحلیل مسیر پرداخته شد. نتایج پژوهش نشان که استحکام روانی اثر مستقیم بر اضطراب فراگیر، اضطراب ریاضی و اهمال کاری تحصیلی دارد به علاوه استحکام روانی با میانجی گری اضطراب فراگیر بر اهمال کاری تحصیلی و اضطراب ریاضی اثر غیرمستقیم دارد. پیامد یافته های پژوهش ازجمله کاربرد نتایج در مدارس و محیط های تحصیلی و پیشنهاد های پژوهشی برای مطالعات آتی موردبررسی قرار گرفت.
تدوین مدل فرآیندی خرد بر اساس منابع اسلامی: نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
137 - 171
حوزههای تخصصی:
با وجود سابقه گسترده «خرد» در متون فلسفی و دینی، ورود آن به روان شناسی به چند دهه اخیر باز می گردد. هدف از این پژوهش، طراحی مدل فرآیندی خرد با تاکید بر آموزه های دینی و بررسی میزان روایی آن بود. روش این تحقیق کیفی از نوع داده بنیاد بود و به منظور بررسی روایی محتوایی از روش توصیفی زمینه یابی استفاده شد. با تشکیل حوزه معنایی، مفاهیم متناظر با خرد در منابع اسلامی شناسایی شد و در چهار مرحله کدگذاری باز، متمرکز، محوری و انتخابی تجزیه و تحلیل شدند. حاصل این مرحله دستیابی به 1276 کد باز، 344 کد متمرکز، 84 کد محوری، 19 مقوله و 10 مولفه اصلی خرد بود. این مولفه ها عبارتند از: علم، تمییز، پردازش ذهنی، مهار، اتقان در عمل، کیاست، فراست، بصیرت، فقاهت و تیزفهمی. سپس، روابط فرضی میان این مولفه ها و فرآیند دست یابی به خردورزی بررسی شد. یافته ها نشان داد، روابط فرضی میان این ده مولفه در دو سطح «مقوله های هسته ای» و «حوزه های کنش وری» طبقه بندی می شوند. بر این اساس، خرد در هسته دارای عناصر اساسی «شناخت»، «مهار»، «تشخیص»، «پردازش»، و «عمل متقن» است که در حوزه درون فردی به «ادراک بهترین منفعت» و حوزه برون فردی به «بینش»، «ادراک انگیزه و اهداف درونی»، «ادراک مفاهیم و اشیاء»، و «تیزفهمی» منجر شد. نتایج حاصل، طراحی مدل فرآیندی خردورزی بود که توسط 6 کارشناس علوم اسلامی و روان شناسی مورد ارزیابی قرار گرفته و با استفاده از «شاخص روایی محتوایی(CVI)» تحلیل و مطلوب ارزیابی شد. نتایج حاصل از مدل فرآیندی خرد، مقدمه ای برای طراحی مقیاس و مداخلات آموزشی و درمانی خرد است.
پیش بینی قلدری دانش آموزان متوسطه: نقش خودکنترلی و فرصت های رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی قلدری دانش آموزان دوره اول متوسطه شهر تبریز، براساس میزان خود کنترلی، فرصت ها و زمینه های منجر به رفتار قلدری انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان پسر دوره اول متوسطه در سال تحصیلی 99-98 بودند. نمونه پژوهش شامل ۲۸۵ نفر از دانش آموزان بودند،که به روش غربالگری و نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای برگزیده شدند. جهت جمع آوری اطلاعات، مقیاس های قلدری مون و فیفتال آلارید، چک لیست محقق ساخته فرصت با اقتباس از مون و فیفتال آلارید و مقیاس خودکنترلی تاجنی، بامیستر و لوزیوبون مورد استفاده قرار گرفتند. از روش های همبستگی و تحلیل رگرسیون چند گانه جهت تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها نشان داد، با افزایش فرصت های فراهم شده توسط والدین و خودکنترلی، از میزان رفتارهای قلدری کاسته می شود. به علاوه با افزایش فرصت های فراهم شده در مدرسه و فرصت های فراهم شده توسط معلم، میزان رفتارهای قلدری افزایش می-یابد. افزون بر آن یافته ها نشان داد، خود کنترلی، فرصت های فراهم شده توسط والدین و مدرسه، پیش بینی کننده های معنادار قلدری هستند. نتایج حاصل از مطالعه نشان داد خودکنترلی و فرصت داشتن برای انجام رفتارهای قلدرانه، قلدری دانش آموزان را پیش بینی می کنند. لذا باید در جهت آگاه سازی معلمان و والدین از این متغیرها در جهت پیشگیری از قلدری، برنامه ریزی شود.
اثر رهبری خدمتگزار بر رفتارهای کاری نوآورانه با توجه به نقش میانجی معناداری کار در شرکت های دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی نقش معنا داری کار به عنوان میانجی در رابطه بین رهبری خدمتگزار و رفتارهای کاری نوآورانه می باشد. در این پژوهش از روش توصیفی پیمایشی با نمونه گیری تصادفی طبقه ای برای جمع آوری داده ها از نمونه 277 نفری از کارکنان شرکت های دانش بنیان شهر تهران استفاده شده است. پرسش نامه های مورد استفاده در این تحقیق، پرسش نامه رهبری خدمتگزار (Patterson, 2003)، پرسش نامه معنا دار بودن کار (Arnoux-nicolas et al., 2017) و پرسش نامه رفتارهای کاری نوآورانه (De jong & de Hartog, 2010) می باشند. داده ها با استفاده از الگویابی معادلات ساختاری با نرم افزارهای SPSS و Amos-24.0 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد رهبری خدمتگزار بر رفتارهای کاری نوآورانه اثر مستقیم مثبت و معنی دار دارد. همچنین رهبری خدمتگزار بر معنا داری کار اثر مستقیم مثبت و معنی دار دارد. نتایج بوت استراپ نشان داد اثر غیرمستقیم رهبری خدمتگزار به واسطه معنا داری کار بر رفتارهای کاری نوآورانه مثبت و معنی دار می باشد، در نتیجه شرکت های دانش بنیان می توانند رهبری خدمتگزار را به عنوان یک روش متحول کننده برای باز کردن پتانسیل نوآوری کارکنان با القای حس هدفمندی در کارشان بپذیرند.
بررسی روایی و پایایی پرسشنامه فرزندپروری یانگ (نسخه سوم) در نمونه ای از نوجوانان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (دی) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۲
۱۱۵-۸۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: تجارب نامطلوب دوران کودکی تأثیر مهم و دائمی بر سلامت و رفاه طولانی دوران زندگی دارند و ارتباط نزدیکی با تشکیل طرحواره های ناسازگار اولیه دارند. برای بررسی دقیق نقش روابط والد-کودک در این فرآیند، پرسشنامه فرزندپروری یانگ طراحی شد و از طریق نسخه های بعدی بهبود یافت. هدف: پژوهش حاضر، با هدف تعیین روایی و پایایی نسخه سوم پرسشنامه فرزندپروری یانگ در نمونه ای نوجوانان شهر تهران انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی-پیمایشی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دبیرستانی شهر تهران بود که در سال تحصیلی 1402-1401 مشغول به تحصیل بودندکه از میان آن ها به شیوه در دسترس 922 نفر انتخاب شدند. روایی همگرا و واگرا با استفاده از پرسشنامه های پذیرش-طردوالدین (خالق و روهنر، 2002)؛ دلبستگی به والدین-همسالان (آرمسدن و گرینبرگ، 1987) افسردگی، اضطراب، استرس (لاویباند و لاویباند، 1995)، شرم درونی (کوک، 1993)، بهزیستی روانشناختی (ریف، 1995) و قدردانی (مک کالوک و همکاران، 2002)، ارزیابی شدند. پایایی نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، امگا، همبستگی بین آیتمی و دوبار اجرا اندازه گیری شد. یافته ها: همبستگی بین پرسشنامه فرزندپروی یانگ با پرسشنامه پذیرش و طرد والدینی و پرسشنامه دلبستگی به والدین و همسالان، پرسشنامه شرم درونی، و آیتم های افسردگی، اضطراب و استرس در پرسشنامه DASS همبستگی مثبت، و با پرسشنامه بهزیستی روانشناختی، پرسشنامه قدردانی همبستگی منفی داشت. نتایج آلفای کرونباخ برای کل سؤالات مربوط به پدر 94/0 و برای مادر 93/0 گزارش شد. نتایج بازآزمون نشان می داد که همبستگی بازآزمون 92/0 است که نشان دهنده ثبات در بازه زمانی بوده است. نتیجه گیری: نسخه سوم پرسشنامه فرزندپروری یانگ، دارای روایی و پایایی خوبی برخوردار بود. بدین خاطر، امکان استفاده از آن، با رعایت احتیاط های علمی، در گستره پژوهشی مرتبط با نوجوانان و گستره بالینی نوجوانان، فراهم شده است. هر چند پژوهش های آتی با پشت سر نهادن محدودیت های پژوهش کنونی، دورنمای بهتری از شرایط پرسشنامه را در جامعه ایران آشکار خواهند نمود.
مقایسه اثربخشی مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی و بازی محور بر مهارت های اجتماعی و خلاقیت دانش آموزان مقطع ابتدایی شهرستان گرمسار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (بهمن) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۳
۲۳۳-۲۱۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: مداخله های ذهن آگاهی شامل خودنظم جویی و توجه به تجربیات حال که به بازشناسی وقایع ذهنی کمک می کند مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. از طرف دیگر بازی درمانگری به عنوان فعالیت لذت بخش جسمی و ذهنی خود خواسته به افزایش مهارت های اجتماعی و خلاقیت می انجامد، با این وجود در زمینه بازی درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی جهت افزایش مهارت های اجتماعی و خلاقیت در جامعه مورد تحقیق شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی و بازی محور، بر مهارت های اجتماعی و خلاقیت دانش آموزان مقطع ابتدایی شهرستان گرمسار انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانش آموزان دوره ابتدایی در شهرستان گرمسار (7620 نفر) در سال تحصیلی 1400-1401 بود. شرکت کنندگان بر اساس روش نمونه گیری هدفمند از نوع در دسترس در دو گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) و یک گروه گواه 15 نفره با توجه به معیارهای ورود به صورت تصادفی در سه گروه همتاسازی شد. در این مطالعه از پرسشنامه مهارت اجتماعی (ماتسون، 1983) و پرسشنامه خلاقیت (تورنس، 2001) استفاده شد. به منظور انجام پژوهش پروتکل بازی درمانی (جانسون و پارسون، 2023) در قالب 8 جلسه 60 دقیقه ای و پروتکل ذهن آگاهی (سیگال و همکاران، 2002) در قالب 8 جلسه 60 دقیقه ای بر روی دو گروه آزمایش اجرا شد. تحلیل داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار Spss انجام شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون تفاوت معناداری ببن پس آزمون گروه آزمایش و گواه در مهارت های اجتماعی و خلاقیت دانش آموزان وجود دارد. براساس نتایج این پژوهش می توان گفت آموزش های مذکور منجر به ارتقای مهارت های اجتماعی و خلاقیت دانش آموزان شده است (001/0 >p). نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد ذهن آگاهی و بازی درمانی قابلیت تأثیرگذاری بر مهارت های اجتماعی و خلاقیت دانش آموزان را دارد. باتوجه به نتایج مثبت روش آموزشی ذهن آگاهی می تواند به عنوان یک روش مؤثر پیشگیری اولیه، جهت بهتر نمودن عملکرد تحصیلی دانش آموزان و تأمین بهداشت روانی آنان باشد و به عنوان یک واحد درسی یا فصلی از کتاب های آموزشی در دوره های مختلف تحصیلی اعم از دبستان، راهنمایی و دبیرستان تدریس شود.
اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر روی آوردهای مصاحبه انگیزشی و ذهنی سازی بر اجتناب تجربه ای دانش آموزان با ترومای کودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تجربه هرگونه حادثه آسیب زا در دوران کودکی می تواند بهزیستی افراد را تحت تأثیر قرار دهد. این پژوهش با هدف اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر روی آوردهای مصاحبه انگیزشی و ذهنی سازی بر اجتناب تجربه ای دانش آموزان با ترومای کودکی انجام شد. روش: پژوهش حاضر شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری ۲ ماهه با یک گروه آزمایش و یک گروه گواه بود. جامعه آماری، تمامی دانش آموزان با ترومای کودکی در مقطع سنی ۱۲ تا ۱۵ سال بود که در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ به مراکز مشاوره آموزش و پرورش شهرستان رشت مراجعه کرده اند. نمونه مورد نظر۳۰ دانش آموز از جامعه آماری مذکور بود که با روش نمونه گیری دردسترس و براساس معیارهای ورود و خروج و داوطلبانه انتخاب و به صورت ﺗﺼﺎدﻓﯽ در دو گروه آزﻣﺎیﺶ و گواه (در هر گروه ۱۵ دانش آموز) جایدهی شدند. برنامه آموزشی مبتنی بر روی آوردهای مصاحبه انگیزشی و ذهنی سازی در قالب ۱۱ جلسه ۹۰ دقیقه ای برای گروه آزمایش به صورت گروهی اجرا شد و گروه گواه در طی فرایند مطالعه هیچ نوع مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل آخرین نسخه اعتباریابی شده پرسشنامه های چندبعدی اجتناب تجربه ای گامز و همکاران (2011) و پرسشنامه ترومای کودکی برنشتاین و فینک (1998) در ایران بود. تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل واریانس آمیخته و نرم افزار SPSS-26 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان دادکه تفاوت معناداری بین کاهش میانگین اجتناب تجربه ای (۱۱۵/ ۳F=، ۰۴/0P=) و مؤلفه های اجتناب رفتاری (۶۷۰/ ۶F=، ۰۱/0P=)، انزجار از آشفتگی (۴۶۴/ ۳F=، ۰۴/0P=) و حواس پرتی- توقف (۹۷۵/ ۵F=، ۰۲/0P=) در مرحله پس آزمون گروه آزمایش و گواه وجود دارد و این نتایج (کاهش اجتناب تجربه ای) در گروه آزمایش و در مرحله پیگیری نیز تداوم داشت (05/0P<). نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش، می توان استنباط کرد که آموزش مبتنی بر مصاحبه انگیزشی و ذهنی سازی با ایجاد راهبردهای شناختی لازم برای مواجهه با تنیدگی ها به جلوگیری از مارپیچ فروکاهنده خلق و تفکر منفی و گرایش به پاسخ های نگران کننده و اجتنابی دانش آموزان با ترومای کودکی کمک کرده است.
رابطه سبک مدیریت کلاس درس و مهارت های ارتباطی معلم با عملکرد تحصیلی دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر رابطه سبک مدیریت کلاس درس و مهارت های ارتباطی معلم با عملکرد تحصیلی دانش آموزان شهر کرج در سال تحصیلی 1400-1399 بود. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و با توجه به گردآوری داده ها، توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. در پژوهش حاضر جامعه ی آماری پژوهش را کلیه معلمان و دانش آموزان ابتدایی شهر کرج تشکیل دادند. جهت انتخاب حجم نمونه از روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای استفاده شد. بدین صورت که چهار مدرسه به عنوان نمونه انتخاب و در هر مدرسه 6 کلاس پایه ششم ابتدایی انتخاب شدند و با توزیع پرسشنامه در بین دانش آموزان هر کلاس به صورت تصادفی ساده داده های لازم گردآوری شد. تعداد حجم نمونه با توجه به تعداد جامعه نامحدود تعداد 200 نفر (معلم و دانش آموزان) به عنوان نمونه انتخاب شدند و به پرسشنامه های عملکرد تحصیلی فام و تیلور (1990)، سبک های مدیریت کلاس درس گراشا (1996) و مهارت های ارتباطی کوئین دام پاسخ دادند. نتایج نشان داد متغیرهای سبک مدیریت کلاس درس و مهارت های ارتباطی معلمان به شکل مثبت و معنی داری عملکرد تحصیلی دانش آموزان را پیش بینی می کنند. بنابراین نتایج پژوهش حاضر می تواند موردتوجه مراکز آموزش وپرورش، معلمان و دانش آموزان جهت بهبود عملکرد تحصیلی واقع شود.
اثربخشی جلسات آموزشی مبتنی بر ساحت های سند تحول بنیادین بر بهبود عملکرد شغلی، اشتیاق به کار و کیفیت زندگی شغلی در معلمان
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره نهم ۱۴۰۳ شماره ۵۷
۵۷۰-۵۵۹
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی جلسات آموزشی مبتنی بر ساحت های سند تحول بنیادین بر بهبود عملکرد شغلی، اشتیاق به کار و کیفیت زندگی شغلی در معلمان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. در این پژوهش جامعه آماری کلیه معلمان شهر خرم آباد در سال 1402 بودند. در مرحله اول با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر انتخاب و سپس به شیوه تصادفی ساده در یک گروه آزمایش (15 نفر) و یک گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت آموزش مبتنی بر ساحت های سند تحول بنیادین قرار گرفت؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد و در لیست انتظار باقی ماند. از پرسشنامه عملکرد شغلی پاترسون (1970)، پرسشنامه اشتیاق به کار اترخت اسچافلی و همکاران (2002) و پرسشنامه کیفیت زندگی شغلی استون و ون لار (2018) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار اس پی اسس نسخه 28 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بن فرونی) انجام پذیرفت. نتایج نشان داد جلسات آموزشی مبتنی بر ساحت های سند تحول بنیادین در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل اثربخشی معناداری بر بهبود عملکرد شغلی، اشتیاق به کار و کیفیت زندگی شغلی داشته است (0/05>P). بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که جلسات آموزشی مبتنی بر ساحت های سند تحول بنیادین می تواند به عنوان یک شیوه آموزشی مناسب برای بهبود عملکرد شغلی، اشتیاق به کار و کیفیت زندگی شغلی در معلمان به کاربرده شود.
تبیین نقش نیرومندی من و جایگاه وضعیت اشتغال در گرایش به خودکشی زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
230 - 250
حوزههای تخصصی:
هدف: خودکشی، یکی از بزرگ ترین معضلات در زمینه سلامت روان است. لذا هدف پژوهش حاضر، الگویابی ساختاری گرایش به خودکشی بر اساس نیرومندی من با نقش تعدیل گری وضعیت اشتغال در زنان مطلقه است. روش: پژوهش حاضر در رده پژوهش های کاربردی و از نوع همبستگی بر اساس مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل زنان مطلقه تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) اصفهان در سال 1402 بود که ابتدا به روش نمونه گیری چندمرحله ای از میان مناطق پنجگانه، دو منطقه (2 و 3) انتخاب و تعداد 270 نفر بر اساس جدول مورگان و جریسی و حداقل کفایت افراد گروه نمونه (SMART PLS3) انتخاب گردید. لذا پس از خارج نمودن تعداد پرسشنامه های مخدوش در نهایت تعداد 250 پرسشنامه بررسی شد. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه سنجش افکار خودکشی (بک، 1961) و پرسشنامه سنجش نیرومندی من (استروم و همکاران،1997) بودند. یافته ها: نتایج نشان داد تأثیر نیرومندی من بر گرایش به خودکشی معنی دار است (001/0≥p، 455/0- β=). همچنین تأثیر نیرومندی من بر گرایش به خودکشی در زنان مطلقه خانه دار (001/0≥p، 637/0- β=) و زنان مطلقه شاغل (001/0≥p، 311/0- β=) معنادار به دست آمد. در راستای بررسی نقش تعدیل گر وضعیت اشتغال، ضرایب تأثیر نیرومندی من بر گرایش به خودکشی در گروه زنان خانه دار و شاغل بررسی شد و بر اساس میزان تفاوت این ضرایب (326/0) وضعیت اشتغال تقشی تعدیل گر دارد (001/0≥p). نتیجه گیری: با توجه به نقش تعدیل گر معنادار وضعیت اشتغال، می توان با اشتغال زایی مناسب برای زنان گرایش به خودکشی را در این قشر کاهش داد.
پیش بینی استفاده ناسالم از گوشی هوشمند براساس ابعاد سرشت و منش در نوجوانان با میانجی گری حساسیت بین فردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶۲)
61 - 75
حوزههای تخصصی:
مقدمه: همگام با گسترش اینترنت، برنامه های کاربردی متنوع و بازی های برخط، مشکلات مرتبط با استفاده از گوشی هوشمند نیز افزایش یافته است. استفاده ناسالم از گوشی هوشمند نوعی اعتیاد محسوب می شود و شناسایی عوامل خطر پیش بینی کننده این رفتار اعتیادی باعث تبیین دقیق تر رفتار نوجوانان در کاربرد این ابزار می شود. هدف از پژوهش حاضر پیش بینی استفاده ناسالم از گوشی هوشمند براساس ابعاد سرشت و منش در نوجوانان با میانجی گری حساسیت بین فردی بود. روش: 385 نوجوان (207 دختر و 178 پسر) در شهر تهران با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به فرم کوتاه پرسشنامه سرشت و منش (56-TCI)، پرسشنامه حساسیت بین فردی بویس و پارکر (IPSM) و مقیاس اعتیاد به گوشی هوشمند (SAS) پاسخ دادند. یافته ها: در این پژوهش دو مدل فرضی مورد آزمون قرار گرفت؛ مدل اول که در آن حساسیت بین فردی اثر مؤلفه های سرشت را بر استفاده ناسالم از گوشی هوشمند واسطه گری می کرد و مدل دوم که مبتنی بر مؤلفه های منش بود. ارزیابی مدل های فرضی پژوهش با استفاده از شاخص های برازندگی نشان داد که هر دو مدل با اعمال برخی اصلاحات برازش پیدا کردند. در مدل مربوط به عوامل سرشت، نوجویی و پشتکار اثر مستقیم و آسیب پرهیزی و پاداش وابستگی اثر غیرمستقیم بر استفاده ناسالم از گوشی هوشمند داشتند. در مدل مربوط به منش، همکاری اثر مستقیم و خودراهبری اثر مستقیم و اثر غیرمستقیم بر استفاده ناسالم از گوشی هوشمند داشت. در مجموع نتایج نشان داد که عوامل شخصیتی سرشت و منش با واسطه گری حساسیت بین فردی می توانند استفاده ناسالم از گوشی هوشمند در نوجوانان را پیش بینی کنند. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش در کنار حمایت از مدل های فرضی پژوهش برای استفاده ناسالم از گوشی هوشمند، چهارچوب مناسبی برای سبب شناسی این پدیده رایج در نوجوانان ارائه می دهد. در حوزه پیشگیری و درمان نیز خروجی های مدل به درک علل پدیدآیی و پایداری این پدیده روان شناختی کمک کرده و زمینه طراحی مداخلات پیشگیرانه و تمرکز بر متغیرهای مؤثر بر بهبود تنظیم شناختی، هیجانی و رفتاری نوجوانان را فراهم می سازد.
تأثیر راهبردهای یادگیری زایا بر درک مطلب خواندن دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر شیوه های یادگیری زایا (طراحی و تصویرسازی ذهنی) بر درک مطلب خواندن دانش آموزان متوسطه اول شهر بجنورد که در سال تحصیلی98-99 مشغول به تحصیل بودند، انجام گردید. روش این پژوهش از نوع آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. گروه هدف دانش آموزان دختر متوسطه اول پایه هشتم شهرستان بجنورد بودند. با توجه به طرح آزمایشی مطالعه، با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای ۲ کلاس (55 نفر) انتخاب شدند. پس از انجام پیش آزمون و اطمینان از همگنی گروهها، مداخلات آزمایشی «مطالعه به کمک طراحی» و «مطالعه با کمک تصویرسازی ذهنی» در دو گروه آزمایشی در چهار جلسه و در طی سه روز انجام شد. ابزارهای پژوهش شامل آزمون درک مطلب و متن آزمایشی محقق ساخته بود. داده ها به کمک آزمون درک مطلب ۲۰ سوالی محقق ساخته جمع آوری و با نرم افزار SPSS 22 و آزمون آماری تحلیل کوواریانس تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون، مطالعه با استفاده از راهبرد یادگیری به کمک طراحی (۷۲٪) و راهبرد یادگیری به کمک تصویرسازی ذهنی (۵۳%) درک مطلب دانش آموزان را در مقایسه با مطالعه به روش سنتی بهبود می بخشد و میانگین اندازه اثر این دو راهبرد یادگیری زایا بر درک مطلب (%56) به دست آمد که نشان می دهد که استفاده از این راهبردها باعث یادگیری بیشتر دانش آموزان می شود.
Gender (In)equality in Mandated English Language Textbooks in Iran: Teachers’ Perceptions and Implications(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
EFL textbooks play a challenging role in underpinning or imposing certain ideological values, such as gender-related values on students. Thus, this inquiry examined Iranian high school teachers’ perceptions of the issue in mandated EFL textbooks (Vision series). This study adopted an exploratory descriptive method with a qualitative approach to collect and interpret the data. The population comprised all members of the Iranian high school EFL teachers’ channel from whom, thirty teachers were selected through a volunteer sampling method. As the study concurred with the COVID-19 pandemic, a researcher-made semi-structured interview was administered via WhatsApp and Telegram, and then, the responses were analyzed and interpreted using thematic analysis via the Nvivo 12 software. The data analysis showed that most teachers believed in the unequal representation of male and female characters in the series. Moreover, it was held that gender representation has educational effects on students' learning motivation, desire, and educational goals through the creation of gender stereotype roles. The findings revealed the permanence of male dominance in the textbooks and highlighted the must for the stakeholders to address gender inequalities as one of the most crucial sociocultural concerns of Iranian EFL educational textbooks.
تفاوت های جنسیتی در مؤلفه های عزت نفس در دانش آموختگان زبان انگلیسی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: عزت نفس نشان دهنده ادراک فرد یا ارزیابی شخصی وی از ارزش خویشتن است و همچنین نشان دهنده این است که فرد تا چه حد نسبت به خودش دیدگاه مثبت یا منفی دارد. همان طورکه مفهوم عزت نفس در رشته های مختلف حائز اهمیت است، در نظام آموزشی نیز بر عزت نفس دانش آموزان تاکید شده است. هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین تفاوت های جنسیتی در مؤلفه های عزت نفس در دانش آموختگان زبان انگلیسی بود. روش: روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را همه دانش آموزان دوره دوم متوسطه در سال 1400 در شهر تهران تشکیل می دادند که از میان آنها به روش نمونه گیری تصادفی ساده 300 دانش آموز (150 دختر و 150 پسر) انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت (1967) بود. داده های پژوهش با استفاده از آزمون مقایسه میانگین دو گروه مستقل با شاخص t تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد بین دو گروه دختران و پسران به لحاظ مؤلفه های خویشتن اجتماعی (001/0=P) و خویشتن خانوادگی (031/0=P) تفاوت معنادار وجود داشت. نتیجه گیری: در پژوهش حاضر دختران میانگین بالاتری را نسبت به پسران در مؤلفه های خویشتن اجتماعی و خانوادگی کسب کردند. به خانواده های دارای زبان آموز پسر ارتقای عزت نفس فرزندانشان توصیه می شود.
ارائه مدل ساختاری پیش بینی درگیری تحصیلی براساس خودتنظیمی و حمایت اجتماعی ادراک شده: نقش میانجیگر تنیدگی تحصیلی در دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به اهمیت درگیری تحصیلی در موفقیت دانش آموزان، برخی صاحب نظران در حوزه روانشناسی تربیتی به تبیین این سازه پرداخته اند. هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدل ساختاری پیش بینی درگیری تحصیلی بر اساس خودتنظیمی و حمایت اجتماعی ادراک شده با میانجیگری تنیدگی تحصیلی بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری این پژوهش شامل دانشآموزان دوره دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود که از میان آنها 407 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه درگیری تحصیلی، پرسشنامه خودتنظیمی، مقیاس چندوجهی حمایت اجتماعی ادراک شده و مقیاس تنیدگی تحصیلی برای نوجوانان بود. داده ها با استفاده از روش مدلیابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که ضرایب مسیر غیرمستقیم بین حمایت اجتماعی ادراک شده (01/0> P، 115/0=β) و خودتنظیمی (01/0> P، 140/0=β) با درگیری تحصیلی با میانجیگری استرس تحصیلی در سطح 01/0 مثبت و معنادار بودند. نتیجه گیری: درگیری تحصیلی براساس خودتنظیمی و حمایت اجتماعی ادراک شده با میانجیگری تنیدگی تحصیلی در دانش آموزان پیش بینی می شود. پیشنهاد می شود ضمن توجه به سایر عوامل مؤثر بر عملکرد تحصیلی، با آگاهی رسانی به والدین، معلمین و مربیان از طریق مدارس، کارگاه ها، رسانه ها، آنان را در فراهم آوردن محیط های حمایتی مناسب یاری کرد.