فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۶۱ تا ۱٬۲۸۰ مورد از کل ۳۶٬۳۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
پرسش اصلی این پژوهش این است که آیا می توان از غرب مرکززدایی کرد؟ برای پاسخ به این پرسش، آراء ادوارد سعید محور پژوهش و مورد تحلیل قرار می گیرد. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که ادوارد سعید با توجه به وضعیت اگزیستانسیال خود، در برابر استعمار غربی، مفهوم «عصیان اونتولوژیک» را مطرح می کند. بر اساس این مفهوم، انسان شرقی که توسط سوژه ی غربی به عنوان ابژه و در وضعیت «شیءوارگی» درنظر گرفته می شود، برای صورتبندی وضعیت خود و عبور از آن، باید به «عصیان اونتولوژیک» روی آورد. عصیان اونتولوژیک زمینه را برای «مرکززدایی از غرب» فراهم می کند. اما این مهم صرفاً با تکیه بر مفاهیم یورسنتریکی و اورینتالیستی حاصل نمی شود؛ بلکه ما نیازمند «عصیان اپیستمولوژیک» از غرب و بازسازی سنت فکری خود هستیم. سپس این عصیان به عرصه های دیگر و به ویژه به عرصه ی عمل نیز سرایت می کند و منجر به شکل گیری ساختارهای غیریوروسنتریکی و مرکززدایی از غرب می شود که انقلاب ایران را می توان مصداقی از آن دانست.
نقش جهان؛ شکوه فرهنگی نصف جهان
منبع:
جامعه شناسی ارتباطات سال ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸
37-47
حوزههای تخصصی:
میدان نقش جهان به عنوان یکی از برجسته ترین نمادهای فرهنگی و تاریخی ایران، همواره کانون توجه پژوهشگران حوزه جامعه شناسی فرهنگی و تاریخ هنر بوده است. این مقاله با الهام از رویکرد جامعه شناسان فرهنگی همچون«رولان بارت»، تلاش می کند تا میدان نقش جهان را نه صرفاً به عنوان یک بنای معماری، بلکه به مثابه روایتی زنده از پیوند سیاست، مذهب، اقتصاد و هنر در تاریخ ایران تحلیل کند. هدف اصلی پژوهش، معرفی الگویی برای جهانی سازی آثار تاریخی ایران از رهگذر تولید متون فاخر فرهنگی و ادبی است؛ الگویی که بتواند همچون تجربه موفق «برج ایفل» در فرانسه، میدان نقش جهان را به نمادی جهانی تبدیل کند. یافته های این مطالعه نشان می دهد که میدان نقش جهان، فراتر از یک اثر معماری، بازتاب دهنده هویت تاریخی و فرهنگی ملت ایران است؛ هویتی که در بستر رویدادهای بزرگ تاریخی، همزیستی ادیان و اقوام، و شکوه هنر و معماری ایرانی اسلامی شکل گرفته است. این مقاله بر ضرورت توجه به روایت سازی ادبی و جامعه شناسانه برای معرفی و برندینگ جهانی آثار تاریخی ایران تأکید دارد و میدان نقش جهان را نمونه ای ممتاز از ظرفیت های بی بدیل میراث فرهنگی ایران می داند.
شناخت تجربه زیسته زنان نسل نو ساکن شهر بوشهر از تأثیرات جهانی شدن
منبع:
جامعه شناسی ارتباطات سال ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸
48-68
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناخت تجربه زیسته زنان نسل نوِ ساکن شهر بوشهر از تأثیرات جهانی شدن صورت گرفته است. در چارچوب مفهومی این پژوهش، جهانی شدن به عنوان فرایندی چندبُعدی در نظر گرفته شده که از طریق تحولات فرهنگی، اجتماعی و فناورانه، زیست جهان افراد را دگرگون می سازد. روش پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی تفسیری است که با نمونه گیری هدفمند و انجام مصاحبه های عمیق با ۲۰ زن متولد دهه های ۷۰ و 80 ساکن شهر بوشهر انجام شد. داده ها با استفاده از نرم افزار MAXQDA و روش تحلیل تماتیک مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها نشان می دهند که زنان نسل جدید تحت تأثیر جهانی شدن، تجاربی همچون پذیرش ارزش های فراملی، سبک زندگی سیال، تقابل هویت سنتی و مدرن، فردگرایی فزاینده و مواجهه با چالش های چندگانگی فرهنگی را از سر می گذرانند. این تجارب زیسته حاکی از همگرایی با الگوهای جهانی و درعین حال تنش های ناشی از حفظ عناصر هویتی بومی است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که جهانی شدن نه تنها سبک زندگی، باورها و نگرش های این نسل را متحول کرده، بلکه عاملی برای شکل گیری «هویت های ترکیبی» و بازتعریف نقش های جنسیتی در بستر شهری ایران بوده است.
بازاریابی اینفلوئنسرهای عراقی در بستر شبکه های اجتماعی: نقش اینفلوئنسرها در توسعه اقتصادی کشور عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: موضوع پژوهش حاضر «ارائه مدل بازاریابی اینفلوئنسرهای عراقی بر بستر شبکه های اجتماعی» با تمرکز بر تأثیر بازاریابی اینفلوئنسرها در شبکه های اجتماعی بر توسعه اقتصادی در کشور عراق بود.روش پژوهش: در پژوهش حاضر از طریق کاربست رویکرد تحلیل تماتیک داده های بدست آمده حاصل از مصاحبه های عمقی نیمه ساختاریافته تحلیل شدند. میدان مطالعه پژوهش حاضر به تناسب روش پژوهش، شامل کلیه متخصصان دانشگاهی حوزه مدیریت و بازاریابی دیجیتال و شبکه ای بود که از میان آنها پس از رسیدن به نقطه اشباع نظری با 14 نفر مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته صورت گرفت. به طور کلی پس از تجزیه و تحلیل داده ها، چهار تم اصلی «نقش اینفلوئنسرها در شبکه های اجتماعی بر عرضه و تقاضای کالاها و خدمات»، «نقش اینفلوئنسرها در شبکه های اجتماعی بر افزایش سرمایه گذاری های داخلی و خارجی»، «نقش اینفلوئنسرها در شبکه های اجتماعی در گسترش پدیده ی مصرف گرایی» و «نقش اینفلوئنسرها در شبکه های اجتماعی در توسعه ی گردشگری» استخراج گردید.یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش، اینفلوئنسرها توانسته اند به طور چشمگیری بر عرضه و تقاضای کالاها و خدمات تأثیر بگذارند. همچنین اینفلوئنسرها توانسته اند نقش مهمی در افزایش سرمایه گذاری های داخلی و خارجی ایفا کنند. یافته های پژوهش همچنین حاکی از آن است که اینفلوئنسرها توانسته اند نقش مؤثری در توسعه ی گردشگری ایفا کنند. این افراد با به اشتراک گذاشتن تصاویر و ویدئوهای جذاب از مقاصد گردشگری مختلف، موجب افزایش تمایل کاربران شبکه های اجتماعی به سفر به این مقاصد شده اند.نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که اینفلوئنسرها در شبکه های اجتماعی به عنوان یکی از تأثیرگذارترین بازیگران عرصه ی کسب وکار و بازاریابی ظاهر شده اند.
مقاومت فرهنگی (با نگاهی ویژه به رمان هایی منتخب از بومیان آمریکا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال ۲۵ تابستان ۱۴۰۳شماره ۶۶
43 - 68
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق، مقاومت فرهنگی نشان دهنده استراتژی است که جوامع یا افراد به منظور حفظ و تقویت فرهنگ خود در مواجهه با فرهنگ هژمون به کار می گیرند. دراین راستا، رمان هایی منتخب از نویسندگان بومی آمریکا انتخاب و تحلیل می شوند. شخصیت های این رمان ها با استفاده از ضدگفتمان هایی که هدفشان نفی، مقاومت و تعلیق گفتمان هژمون است، در برابر گره گاه های (دال) مرکزی فرهنگ غالب مقاومت می کنند. فرهنگ فرودست به جای پذیرش صرف گفتمان مسلط، با به کارگیری عناصری از فرهنگ خود مانند خاطرات، داستان گویی و ترانه های فولکلور، سعی در مفصل بندی معناهای جدید و تثبیت نسبی آن ها، حول دال مرکزی فرهنگ خود دارند. شخصیت هایی که در این مطالعه تحلیل شده، عناصر باقی مانده ای که گفتمان مسلط را زیر سؤال برده و نفی کرده اند، به یاد می آورند و از آن ها برای ایجاد گسست استفاده می کنند و در نهایت، گره گاه های گفتمان هژمون را واسازی می کنند. براساس این مهم، پژوهش حاضر با هدف برساخت استراتژی مقاومت فرهنگی، با روش تحلیلی توصیفی و تکیه بر رویکرد برساخت گفتمان، درصدد تحلیل عناصر فرهنگ بومیان آمریکا می باشد. یافته های پژوهش حاکی از آن بود که رمان های مورد بررسی از الگویی خاص برای مقاومت پیروی می کنند که می تواند مورد استفاده سایر فرهنگ های تحت فشار گفتمان هژمون قرار گیرد.
ارائه مدل آسیب شناسی پرداخت رسانه ای (تلویزیونی) سبک زندگی اسلامی - ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ارتباطی سال ۳۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۷)
75 - 103
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر، رسانه ها و به ویژه تلویزیون، علاوه بر کارکرد سرگرمی و اطلاع رسانی، ابزاری برای الگوسازی و ترویج سبک زندگی خاص در جوامع محسوب می شوند. تلویزیون جمهوری اسلامی نیز بر مبنای اسناد بالادستی، همواره درتلاش بوده است تا سبک زندگی اسلامی-ایرانی را که تأکید بر تحکیم هر چه بیشتر نهاد خانواده دارد، با پرداخت های رسانه ای به سطح جامعه ارائه دهد و در نهادینه سازی و جامعه پذیری این سبک تأثیرگذار باشد .این پژوهش با روش کیفی و داده بنیاد و با ابزار مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته با 21 نفر ازکارشناسان حوزه رسانه، خانواده و سبک زندگی، در نظر دارد تا به این پرسش پاسخ دهد که طی سال های گذشته چه آسیب هایی در پرداخت های رسانه ای تلویزیون در حوزه سبک زندگی اسلامی ایرانی خانواده وجود داشته است و چه راهبردهای مناسبی برای آن باید مورد توجه قرار گیرد. نتایج پژوهش با تعداد 7 مقوله اصلی، 11 مفهوم کلی و 67 کد نهایی مشخص کرده است که عوامل برون سازمانی مانند؛ برخوردار نبودن از یک مرکز ملی مدیریت پیام در حوزه سبک زندگی اسلامی ایرانی برای دستگاه های فرهنگی، اقبال به شبکه نمایش خانگی برخی عوامل درون سازمانی مانند؛ کاهش برنامه های نمایشی رفتارگرایانه، افزایش شکاف بین رسانه با مخاطب نسل جدید و مانند آن، موجب بروز پدیده،کم تأثیرشدن پرداخت های رسانه ای در حوزه سبک زندگی اسلامی ایرانی، می شود. همچنین راهبرد های مناسب با رویکرد روش داده بنیاد و تعیین شرایط زمینه ای، تسهیل گر، محدود کننده و پیامدها ارائه شده است.
طراحی مدل موانع راه اندازی رسانه تخصصی به منظور توسعه گردشگری ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ارتباطی سال ۳۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۷)
137 - 153
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر، طراحی مدل موانع راه اندازی رسانه تخصصی به منظور توسعه گردشگری ورزشی بوده است. این پژوهش از نوع کیفی، با رویکرد اکتشافی بوده و به روش نظام مند انجام شده است. جامعه آماری، دو بخش منابع انسانی (استادان و مدیران) و منابع اطلاعاتی (کتاب ها، مقالات، اسناد و رسانه ها) را در بر گرفته و نمونه گیری به تعداد قابل کفایت و با روش قضاوتی بر مبنای رسیدن به اشباع نظری انجام شده است. ابزار گردآوری اطلاعات نیز شامل مطالعه کتابخانه ای نظام مند و مصاحبه های اکتشافی نیمه ساختارمند بوده و روایی ابزار بر اساس اعتبار نمونه، نظر خبرگان و توافق بین مصححان ارزیابی و تأیید شده است. برای تحلیل یافته ها، از روش کدگذاری مفهومی چندمرحله ای با رویکرد تحلیل سیستمی استفاده شده که بر اساس کدهای مفهومی استخراج شده شامل 7 مقوله و 26 کد باز بوده است. نتایج کدگذاری انتخابی نشان داده که عوامل سیاسی به عنوان یک عامل در محیط کلان حضور دارند و برنامه ریزی بر محتوا، موانع مالی، منابع انسانی و امکانات تأثیرگذار است؛ همچنین عامل نگرشی بر امکانات، برنامه ریزی و منابع انسانی، عامل مالی بر محتوا و منابع انسانی و عامل امکانات بر محتوا تأثیر دارد.
شناسایی ویژگی های اهداف برنامه درسی تعلیم وتربیت انقلابی در دانشگاه فرهنگیان با رویکرد آینده نگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
161 - 171
حوزههای تخصصی:
هدف: تعلیم وتربیت انقلابی ایران بخشی از جامعه و معرف یک سیستم و گفتمان اجتماعی پیچیده است و دانشگاه فرهنگیان به دنبال تربیت نیروی انسانی کارآمد و معلمانی انقلابی می باشد. بنابراین، هدف این مطالعه شناسایی ویژگی های اهداف برنامه درسی تعلیم وتربیت انقلابی در دانشگاه فرهنگیان با رویکرد آینده نگری بود. روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا ترکیبی (کیفی و کمّی) بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی اساتید دانشگاه فرهنگیان در استان آذربایجان غربی بودند که طبق اصل اشباع نظری 13 نفر از آنها با روش نمونه گیری غیرقضاوتی در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. جامعه پژوهش در بخش کمّی اساتید دانشگاه فرهنگیان در استان آذربایجان غربی بودند که 234 نفر از آنها با روش نمونه گیری تمام شماری به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمّی پرسشنامه محقق ساخته بود که شاخص های روانسنجی آنها تایید شد. داده های بخش کیفی با روش تحلیل مضمون در نرم افزار MAXQDA نسخه 10 و داده های بخش کمّی با روش های تحلیل عاملی اکتشافی و مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS نسخه 26 و AMOS نسخه 21 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج بخش کیفی این مطالعه نشان داد که ویژگی های اهداف برنامه درسی تعلیم وتربیت انقلابی در دانشگاه فرهنگیان با رویکرد آینده نگری دارای سیزده مضمون فرعی در سه مضمون اصلی شامل اهداف عاطفی (با چهار مضمون فرعی پیشران تعالی و پیشرفت، آگاه و عالم به انقلاب و تعلیم وتربیت انقلابی، انتقال عقاید و فضایل اخلاق اسلامی)، اهداف شناختی (با چهار مضمون فرعی شناخت ارزش ها و آرمان های انقلاب، پرورش اعتقادهای اسلامی، احیای تمدن اسلامی و آشنایی با مفهوم عدالت) و اهداف مهارتی/ عملکردی (با پنج مضمون فرعی ایجاد تغییر مشهود در رفتار فراگیر، راه اندازی گفتگوی تمدن ها، تقویت گرایش افراد نسبت به استقلال، تقویت مهارت مشارکت در بحث های گروهی و آشنایی با استراتژی های جستجوی متون علمی) بود. نتایج بخش کمّی این مطالعه نشان داد که بار عاملی و میانگین واریانس استخراج شده همه عوامل بالاتر از 50/0 و پایایی کرونباخ همه آنها بالاتر از 80/0 بود. همچنین، مدل اهداف برنامه درسی تعلیم وتربیت انقلابی در دانشگاه فرهنگیان با رویکرد آینده نگری برازش مناسبی داشت و در این مدل و با توجه به ضریب مسیرها هر سیزده عامل بر اهداف اثر مستقیم و معنادار داشتند (P<0.1). نتیجه گیری: ویژگی های شناسایی شده برای اهداف برنامه درسی تعلیم وتربیت انقلابی در دانشگاه فرهنگیان با رویکرد آینده نگری می تواند به متخصصان، مسئولان، مدیران و برنامه ریزان در طراحی و اجرای برنامه های برای بهبود اهداف برنامه درسی نظام آموزشی کمک شایانی نماید.
تبیین و رتبه بندی عامل های سازمانی تحقق بیانیه گام دوم انقلاب در نظام آموزش و پرورش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
455 - 472
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تبیین و رتبه بندی عوامل سازمانی موثر در تحقق بیانیه گام دوم انقلاب در نظام آموزش و پرورش ایران انجام شد.
روش شناسی: این پژوهش از روش تحقیق آمیخته اکتشافی استفاده کرده است. در بخش کیفی، از تکنیک دلفی با مصاحبه از خبرگان دانشگاهی و سازمانی، شامل مدیران ارشد و میانی نظام آموزش و پرورش، در چهار مرحله بهره گرفته شد. در بخش کمی، داده ها از مدیران مدارس استان مازندران با استفاده از پرسشنامه ۹۶ گویه ای محقق ساخته جمع آوری و با مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) در نرم افزار AMOS تحلیل شد. برای رتبه بندی عوامل، از تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و پرسشنامه ماتریسی در نرم افزار Expert Choice استفاده گردید. نمونه گیری به روش هدفمند در بخش کیفی و خوشه ای نسبی چندمرحله ای در بخش کمی انجام شد و شامل ۲۰ نفر در بخش کیفی، ۲۸۱ مدیر مدرسه در بخش کمی، و ۳۵ نفر در بخش رتبه بندی بود. اعتبار و روایی ابزارها با استفاده از روش های آزمون مجدد، آلفای کرونباخ، و روایی محتوایی و سازه ای تایید شد.
یافته ها: تحلیل کیفی نشان داد که مدل عوامل سازمانی تحقق بیانیه گام دوم انقلاب در آموزش و پرورش شامل هفت بعد اصلی (علم و پژوهش، معنویت و اخلاق، اقتصاد، عدالت و مبارزه با فساد، استقلال و آزادی، عزت ملی، روابط خارجی و مرزبندی با دشمن، و سبک زندگی) و ۲۴ مولفه است. تحلیل کمی، تمامی مولفه های مدل پژوهش را تایید کرد. نتایج رتبه بندی نشان داد که بعد "استقلال و آزادی" و مولفه "امنیت شغلی" بیشترین اهمیت را دارند.
نتیجه گیری: این پژوهش مدل جامعی برای تحقق بیانیه گام دوم انقلاب در نظام آموزش و پرورش ایران ارائه می دهد که بر اهمیت استقلال، آزادی، و امنیت شغلی به عنوان عوامل کلیدی سازمانی تاکید دارد. این مدل می تواند راهنمایی برای سیاست گذاران و مدیران در جهت بهبود و هم راستا کردن نظام آموزش و پرورش باشد.
شناسایی پیشران های موثر بر آینده خصوصی سازی در جمهوری اسلامی ایران با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی انقلاب اسلامی سال ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۷)
129 - 103
حوزههای تخصصی:
علی رغم اجماع جریان اصلی علم اقتصاد بر تأثیرات مثبت خصوصی سازی نظیر افزایش کارایی و بهره وری، کاهش هزینه های تولید، افزایش درآمد و رشد؛ شواهد تجربی متعددی در کشورهای مختلف وجود دارد که کفایت نظری و تجربی این نظر را به چالش می کشد. این پژوهش با رویکرد آینده پژوهی به شناسایی عوامل مؤثر بر آینده خصوصی سازی در جمهوری اسلامی ایران پرداخته است. به لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش ترکیبی از روش های اسنادی و پیمایشی و از نظر ماهیت؛ تحلیلی و اکتشافی است. با مرور ادبیات نظری و تجربی پژوهش و مصاحبه عمیق با نخبگان جامعه کار و تولید (فعالان کارگری، صاحبان کسب وکارهای کوچک، بوروکرات های دولتی، متخصصان حوزه کار، متخصصان اجرایی و دانشگاهی و روزنامه نگاران) که تخصص و تجربه کافی پیرامون مسائل خصوصی سازی داشتند، در چارچوب ماتریس اثرات متقاطع به پیشران ها، بر مبنای میزان تأثیرگذاری و تأثیرپذیری امتیاز دادند تا در نهایت به پاسخ این سؤال برسیم که مهم ترین مؤلفه ها و پیشران های مؤثر بر موفقیت خصوصی سازی در جمهوری اسلامی ایران کدام اند؟ و به چه میزان و چگونه بر همدیگر تأثیر می گذارند؟ داده ها در نرم افزار میک مک وارد گردید و سپس هجده پیشران اولیه شناسایی و در چارچوب ماتریس اثر متقاطع تعریف شد. در نهایت باتوجه به امتیاز بالای تأثیرگذاری مستقیم و غیرمستقیم، شش پیشران کلیدی و اهرمی دارای بیشترین تأثیر بر وضعیت آینده خصوصی سازی شامل پارادوکس منافع، فربگی دولت، اعتماد عمومی، نظارت پذیری، نگرش مسئولان و استیلاء بخش نامولد شناسایی شدند.
تأثیر تغییرات اجتماعی-فرهنگی بر پارادایم شیفت معماری فضای آموزشی (نمونه موردی: اجتماع مدارس دوره قاجار و پهلوی اول)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تغییرات اجتماعی - فرهنگی سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۲
95-121
حوزههای تخصصی:
تحولات تاریخی همواره نهادهای اجتماعی-فرهنگی را تحت تأثیر قرار داده است. به ویژه نظام آموزشی و فضاهای آموزشی را دستخوش تغییرات اجتماع عمیقی کرده است. جستار حاضر به واکاوی تغییرات اجتماعی-فرهنگی و ساختار کالبدی مدارس دوره های قاجار و پهلوی می پردازد، زیرا این دو دوره نمایانگر گذار از سنت به مدرنیته بوده و این گذار تأثیر به سزایی بر ارزش های فرهنگی و معماری فضای آموزشی داشته است. پژوهش با رویکرد توصیفی-تحلیلی و به صورت کاربردی انجام شده است؛ ازیک سو به بهره برداری از معماری مدارس این دوره ها پرداخته و ازسوی دگر به چگونگی مواجهه با تحولات معماری در فضاهای شهری توجه می کند. روش تحقیق ترکیبی (کیفی-کمی)، است. ابتدا داده ها ازطریق مطالعات کتابخانه ای و اسنادی گردآوری شده و سپس بااستفاده از مصاحبه با متخصصان، داده های کیفی؛ در نرم افزار “ATLAS.ti”، تحلیل و کدگذاری شده اند. مؤلفه های به دست آمده در پرسشنامه ای با “Likert Scale”، تنظیم و میان متخصصان توزیع شده و در مرحله کمی؛ نتایج آن بااستفاده از نرم افزار “SPSS”، موردتحلیل آماری استنباطی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که مدارس منتخب علاوه بر کارکردهای آموزشی، نقشی مؤثر در تغییرات اجتماعی-فرهنگی و تأثیرات آن بر اجتماع معماری فضاهای آموزشی ایفاء می کنند. همچنین، فضاهای پروخالی بیشترین تأثیر را بر سایر ابعاد معماری داشته و کمترین نقش را به مثابه مؤلفه های امنیت، رنگ، مصالح و محصوریت فضایی مربوط می شود. توجه به این فضاها در معماری مدارس علاوه بر کارکردهای آموزشی، آن ها را به عضوی از بدنه شهری تبدیل می کند که اهمیت ویژه ای در طراحی دارد.
Identifying the Dimensions and Components of Internet of Things (IoT) Development in Schools Based on Futurology(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Futurology plays a significant role in advancing organizational goals and mitigating organizational problems and challenges. Therefore, the aim of this study was to identify the dimensions and components of Internet of Things development in schools based on future studies.
Methodology: In a descriptive qualitative study, 19 academic and organizational experts from the educational sector of Tehran were interviewed in the academic year 2020-2021 using a semi-structured method. In this study, the sample size was determined according to the principle of theoretical saturation and was selected through purposive sampling. The research tool was a semi-structured interview, whose validity was confirmed through triangulation and whose reliability was calculated at 0.88 using the agreement coefficient between two coders. The data of this study were analyzed using thematic analysis in MAXQDA software, version 2020.
Findings: The analysis indicated that the development of the Internet of Things in schools based on future studies encompasses 26 components across 7 dimensions. These dimensions include the elimination of time constraints (with 3 components), elimination of spatial constraints (with 4 components), reduction of infrastructure costs (with 4 components), knowledge management (with 3 components), professional competence (with 3 components), information technology (with 3 components), and effectiveness of the educational system (with 6 components). Ultimately, a thematic network for the development of the Internet of Things in schools based on future studies was established.
Conclusion: The model of dimensions and components designed in this study can assist specialists and educational system officials in improving the development of the Internet of Things in schools.
واکاوی عوامل کلیدی موثر بر افزایش طلاق بین زوجین ساکن در شهر آباده(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به هدف"واکاوی عوامل کلیدی مؤثر برافزایش طلاق بین زوجین ساکن شهر آباده" انجام شده است. شرکت کنندگان شامل مدیران و روان شناسان فعال مراکز مشاوره (59 نفر) و زوجین در شرف طلاق (با محدودیت سنی 20 تا 60 سال به تعداد60 نفر) در مجموع 119نفر در شهر آباده بودند. روش نمونه گیری غیرتصادفی از نوع در دسترس انتخاب شد. روش تحقیق شیوه آمیخته کیفی (رویکرد فراترکیب) و کمی (شیوه توصیفی همبستگی) بود. روایی از نوع محتوایی در هر دو شیوه کیفی-کمی، به صورت قابل قبولی مورد تائید قرار گرفت و پایایی در رویکرد فراترکیب بر مبنای شاخص های لینکلن و گوبا (1985) و در بخش کمی با استفاده از ضرایب آلفای کرونباخ تائید شدند. جهت تحلیل یافته های این مطالعه در بخش کیفی از اسنادکاوی و در بخش کمی نیز از آمار توصیفی و آمار استنباطی با نرم افزار Smart PLS استفاده شد. نتایج در نهایت نشان داد، عوامل شخصیتی- خانوادگی، عوامل محیطی، عوامل فرهنگی- اجتماعی، عوامل جسمی- روان شناختی و عوامل مالی- اقتصادی، بر افزایش طلاق تأثیر معنادار دارد. به نظر می رسد داشتن یک شخصیت فردی قوی، همراهی خانواده ها، تقویت درآمد اقتصادی، بهبود شرایط جسمی و روانی زوجین و حضور در محیط های آرام و شاد در کنار توجه ویژه زوجین و خانواده های آن ها به مقوله های فرهنگی قبل از شکل گیری ازدواج از مواردی است که می تواند تا حدود زیادی از بروز طلاق و پیامدهای منفی حاصل از آن جلوگیری نماید.
Presenting an E-Learning Model with Emphasis on Psychological Capital at Mellat Insurance(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۳ (۲۰۲۴)
170 - 180
حوزههای تخصصی:
Purpose: The objective of this research was to present an e-learning model with an emphasis on psychological capital at Mellat Insurance.
Methodology: This research is qualitative in nature and employs thematic analysis as its method. The qualitative section of the study population included experts in education, e-learning, and psychology, focusing on psychological capital. Through purposive sampling, criterion-based, the desired sample was selected, and sampling continued until theoretical saturation of the data was reached. Thus, the participants in the study included 18 experts and managers. The data collection tool in this research was semi-structured interviews. It is noteworthy that the extraction of these indices was conducted by reviewing existing theoretical foundations and implementing interview transcripts using the thematic analysis method of Braun and Clarke in ATLAS.ti software.
Findings: Based on the qualitative technique of thematic analysis, 141 initial codes were identified in 20 initial themes, and finally, 6 constructive themes were determined. The 6 constructive themes are: educational content, e-learning infrastructure, institutionalization of psychological capital, intra-organizational factors, extra-organizational factors, and effectiveness.
Conclusion: One of the main necessities for implementing an e-learning model with an emphasis on psychological capital at Mellat Insurance is to increase organizational productivity. Organizational maturity refers to the ability of the organization to respond to challenges, adapt to changes, and continuously improve. This concept addresses the organization's ability to utilize internal and external knowledge, experiences, and resources to enhance processes, improve performance, and create added value. The primary necessity is that Mellat Insurance must seek to establish an advanced and flexible educational structure that enables employees to acquire the necessary knowledge, skills, and abilities to face emerging challenges and opportunities.
آینده پژوهی فعالیت سازمان های خبری ایران با تأکید بر پسا کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحران کرونا هر چند به ظاهر ماهیتی صرفاً پزشکی و مرتبط با نظام سلامت داشت، در واقع پدیده ای چندبعدی بود که آثار و پیامدهای آن در حوزه های گوناگون از جمله رسانه و خبررسانی قابل رصد و رهگیری است.ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف شناسایی نقش کرونا در تحول فعالیت های خبری و فناورانه در سازمان های خبری ایران در آینده انجام شده است. برای نیل به این هدف از روش کیفی در دو بخش، شامل مصاحبه نیمه ساختاریافته و همچنین مطالعه نقش عوامل پستل در سازمان های خبری ایران در دوران پساکرونا استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را مدیران رسانه و استادان رشته ارتباطات تشکیل داده اند و یافته ها بیانگر آنند که افزایش سرعت در تولید محتوا، گرایش مخاطب به استفاده از اطلاعات کپسولی، مرگ رسانه های رسمی با توسعه پلتفرم های شبکه های اجتماعی، پدیده اینفلوئنسرها و مرجعیت خبری آنها، استفاده از هوش مصنوعی، بهره گیری از اینترنت اشیا و واقعیت افزوده، کاهش رسانه های چاپی، کاهش محتواهای ارتباط چهره ای و رو در رو، افزایش محتواهای سطحی و گسترش استفاه از پادکست ها، فراگیر شدن کاربرد فناورهای نوین در حوزه خبر، دستیابی گسترده به اطلاعات ملت ها و امکانات تحلیل و پردازش آنها، کاهش حجم فیزیکی اطلاعات، تبدیل هر فرد به منبع اطلاعاتی مجزا، تبدیل مدل های کسب و کار از سنتی به دیجیتال و تولید و انتشار محتوا در مقیاس بالا به عنوان مهم ترین تحولات در محتوای تولید شده از سوی سازمان های خبری به ویژه از دیدگاه فناورانه در آینده محسوب می شوند.
الزامات سیاست گذاری اجتماعی در حیطه مدیریت افکار عمومی با تأکید بر نقش رسانه ها و شبکه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ۱۰ بهار ۱۴۰۳شماره ۳۷
49 - 1
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به ضرورت سیاست گذاری اجتماعی در حیطه مدیریت و کنترل افکار عمومی ایرانیان می پردازد. این پژوهش کیفی با رویکرد توصیفی-تحلیلی تلاش می نماید تا با تکیه بر آراء و عقاید 16 نفر از اساتید و خبرگان در حوزه های علوم اجتماعی و علوم ارتباطات در دانشگاه های تهران، تربیت مدرس و خوارزمی و از طریق نرم افزارِ MAXQDA به این مهم پاسخ دهد که چه بستر و زمینه هایی موجب شکل گیری نوعی ذهنیت منفی میان ایرانیان شده است؟ چنانچه این تحقیق در گام نخست به دنبال فهم تأثیرگذاری علّت های شکل دهنده به بدبینی افکار عمومی و ذهنیت مشوّش ایرانیان و در گام دوم با تحلیل روابط معنادار علّت و معلولی در پی ارائه استراتژی هایی در حوزه سیاست گذاری اجتماعی است. یافته های تحقیق دال بر این بوده که از عواملی نظیر ِناامیدی، منفی گرایی، بی اعتمادی و کاهش اقبال به فضای رسانه ای رسمی می توان به عنوان بسترهای شکل دهنده به افکار عمومی ایرانیان نام برد. همین بسترها موجب شده اند که ویژگی های این افکار عمومی به سمت تغییر و تحوّل در روند کنشگری افکار عمومی (تبدیل واکنش به کنش)، نارضایتی و مطالبه گری مردم متأثر از جوّ رسانه ای و فضای مجازی، توجّه افکار عمومی به ارزش ها و هنجارهای جهانی، تمایل به شکل دهی جنبش ها و کنش های اعتراضی جدید و ... سوق پیدا کند. درنهایت با تکیه بر بسترها و ویژگی های افکار عمومی ایرانیان، می توان از سه مقوله اقدام تحت پوشش، اقدام هماهنگ ساز (شکل دهی به روایت های همسو) و اقدام رسانه ای جهت هدایت و مدیریت افکار عمومی بهره گرفت. با توجّه به آنچه گفته شد، می توان نتیجه گرفت که توجّه به رسانه ها و شبکه های اجتماعی بایستی هرچه بیشتر در راستای هدایت و مدیریت افکار عمومی مدنظر قرار گیرد.
ارائه الگویی برای بازاریابی پایدار مبتنی بر اینفلوئنسرها در رسانه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ۱۰ تابستان ۱۴۰۳شماره ۳۸
260 - 225
حوزههای تخصصی:
رسانه های اجتماعی و پایداری جریان های اصلی بازاریابی و تجارت هستند. با پیشرفت فناوری بازاریابی پایدار به استفاده از رسانه های اجتماعی تمرکز می کند، جایی که مصرف کنندگان می توانند مستقیماً با بسیاری از مصرف کنندگان دیگر ارتباط برقرار کنند و بر باورها و رفتار آن ها تأثیر بگذارند. این تأثیرگذارها هم محتوای ارگانیک و هم محتوای حمایت شده را ایجاد می کنند. این پژوهش باهدف ارائه الگویی برای بازاریابی پایدار مبتنی بر اینفلوئنسرها در رسانه های اجتماعی به شیوه ی توصیفی، از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختارمند به تدوین و اعتباریابی چارچوبی مفهومی با روش داده بنیاد پرداخته است. جامعه ی آماری شامل خبرگان و صاحب نظران و متخصصان رسانه های اجتماعی و بازاریابی پایدار و اینفلوئنسرهای رسانه های اجتماعی هستند که از بین آن ها ۱3 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در این مطالعه مشارکت کردند. تعداد نمونه ها از قاعده اشباع پیروی می کند. ﺑﺮای تجزیه وتحلیل داده ها، از روش ﮐﺪﮔﺬاری ﺑﺎز، ﻣﺤﻮری و ﮔﺰﯾﻨﺸﯽ اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪ یافته های پژوهش نشان می دهد مفاهیم در قالب یک مقوله محوری و 12 مقوله اصلی و 25 مقوله فرعی و 147 ﻣﻔﻬﻮم ﯾﺎ ﮐﺪ ﺑﺎز ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ ﺷﺪ. درنهایت ﻣﺪل ﭘﺎراداﯾﻤﯽ ﺑﺎزارﯾﺎﺑﯽ پایدار مبتنی بر اینفلوئنسرها در رﺳﺎﻧﻪﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ اراﺋﻪ ﺷﺪ. شرایط علی شامل (شایستگی های محتوایی، شایستگی های تعامل و توانایی تأثیرگذاری)، شرایط زمینه ای شامل (قدرت اینفلوئنسرها، همراهی اجتماعی) شرایط مداخله گر (خودبرندسازی اینفلوئنسرها، محدودیت در کنترل محتوا)، راهبردها (جهت دهی مجدد آمیخته بازاریابی، شبکه سازی آنلاین)، پیامدها شامل (ایجاد نیروهای خودپایدار، ارزش آفرینی فراگیر، هویت پایدار) دسته بندی شدند.
بررسی برنامه درسی تربیت معلم جهت آموزش های حرفه ای دوره ابتدایی در کشورهای ایران، کانادا، استرالیا و ژاپن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
329 - 340
حوزههای تخصصی:
هدف: داشتن برنامه درسی مناسب در تربیت معلم جهت انجام آموزش های حرفه ای به کودکان نقش مهمی در بهبود کیفیت آموزش به این گروه دارد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی برنامه درسی تربیت معلم جهت آموزش های حرفه ای دوره ابتدایی در کشورهای ایران، کانادا، استرالیا و ژاپن انجام شد.
روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف، بنیادی و از نظر شیوه اجرا، کیفی بود. جامعه پژوهش همه اسناد و متون تخصصی و معتبر موجود برنامه درسی تربیت معلم جهت آموزش های حرفه ای در کشورهای ایران، کانادا، استرالیا و ژاپن بودند که همه آنها در صورت مرتبط بودن با روش نمونه گیری تمام شماری به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار این مطالعه، یادداشت برداری از اسناد و متون تخصصی و معتبر برنامه درسی تربیت معلم جهت آموزش های حرفه ای در کشورهای ایران، کانادا، استرالیا و ژاپن بود که روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفت. داده های این پژوهش با روش تحلیل محتوا تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: یافته های مطالعه حاضر نشان داد که برنامه درسی تربیت معلم جهت آموزش های حرفه ای دوره ابتدایی در کشورهای ایران، کانادا، استرالیا و ژاپن از نظر واحدهای درسی، آموزش های عملی و طول مدت دارای ویژگی های خاصی بودند که با یکدیگر شباهت ها و تفاوت هایی داشتند.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش در زمینه واحدهای درسی، آموزش های عملی و طول مدت برنامه درسی تربیت معلم جهت آموزش های حرفه ای دوره ابتدایی در کشورهای ایران، کانادا، استرالیا و ژاپن، برنامه ریزی جهت بهبود برنامه درسی تربیت معلم در ایران جهت آموزش های حرفه ای لازم و ضروری می باشد.
ارائه الگوی کیفی فرآیند مدیریت استعدادهای ورزشی در نظام آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
358 - 375
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه ارائه الگوی کیفی فرآیند مدیریت استعدادهای ورزشی در نظام آموزش و پرورش بود.
روش شناسی: در این تحقیق کیفی جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان حوزه استعدادیابی ورزشی در نظام آموزش و پرورش بودند که بر اساس تجربه، تسلط نظری، دسترسی و تمایل به صورت هدفمند در این مطالعه تعداد 20 نفر انتخاب شد. اطلاعات تحقیق به صورت مطالعه اسنادی، اینترنتی، مصاحبه عمیق کیفی از جامعه تحقیق تا حد اشباع نظری بدست آمد که از مدل پارادیمی اشتراوس و کوربین (۱۹۹۸) انجام شده که کدگذاری داده های حاصل از مصاحبه ها، با سه رویکرد کد گذاری باز، کد گذاری محوری و کد گذاری انتخابی تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد مقوله ها در قالب 35 مقوله و 164 کد مفهومی مشخص شد و در دل ابعاد ۶ گانه مدل پارادایمی به صورت موجبات علّی (12 مقوله و 56 مفهوم)، مقوله اصلی و محوری (2 مقوله و 7 مفهوم)، راهبردها (4 مقوله و 28 مفهوم)، شرایط زمینه ای (9 مقوله و 36 مفهوم)، شرایط مداخله گر یا میانجی (5 مقوله و 19 مفهوم)، و پیامدها (3 مقوله و 18 مفهوم) جای گرفتند.
نتیجه گیری: به طور کلی می توان نتیجه گرفت که ایجاد زیرساخت های مناسب، تدوین سیاست های حمایتی، بهره گیری از تجهیزات پیشرفته، تقویت مدیریت و نظارت و توجه به شرایط محیطی (داخلی و خارجی)، گام های اساسی برای تحقق فرآیند مدیریت استعدادهای ورزشی در نظام آموزش وپرورش هستند. اجرای این مدل می تواند به شناسایی، پرورش و شکوفایی استعدادهای ورزشی دانش آموزان کمک کرده و در بلندمدت، موفقیت ورزشی و اجتماعی بیشتری برای کشور به همراه داشته باشد.
برآمدن مطالبات اقتصادی، یک نظریه زمینه ای از مطالبات اقتصادی زنان شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم مطالبه گری حقوق شهروندی از مفاهیمی است که در دنیای مدرن، توجه شهروندان و دولت را به خود معطوف ساخته است. پیش از این چنین مفاهیمی برای ملت ناشناخته بود، ولی امروزه شهروندان آگاهی بیشتری از حقوق شهروندی خود کسب نموده اند. از آنجایی که مطالبه گری اغلب خصیصیه جوامع مدرن تلقی می شود، پرداختن به وضعیت مطالبه گری در بستری سنتی-مذهبی ضروری به نظر می رسد. لذا پژوهش حاضر با هدف شناخت مطالبات اقتصادی زنان و وضعیت مطالبه گری آن ها در بستر شهر یزد انجام شده است. با راهبرد نظریه زمینه ای و با استفاده از نمونه گیری نظری و هدفمند 13 نفر از زنان برای مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته انتخاب شدند و فرایند نمونه گیری تا مرحله اشباع کامل اطلاعات ادامه یافت. داده های به دست آمده پس از تبدیل به متن با استفاده از سه مرحلیه کدگذاری باز، محوری و گزینشی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت که در مجموع 12 مقولیه اصلی برساخت شده است. مقولات برآمده شامل برهمکنش حقوق و تکالیف دولت/ ملت، دغدغه های اقتصادی فراگیر، گذشت های مادی، کنش های مطالبه گرانه پیشینی، نارضایتی از کژکارکردهای اقتصادی – سیاسی، کاهش تاب آوری اقتصادی، برآمدن مطالبات اقتصادی، مطالبه گری اقتصادی، کنش های اقتصادی معطوف به خود-معطوف به دیگری، تحقق/انباشت مطالبات اقتصادی، پیامدهای سیاسی-اعتقادی و پیامدهای روانی تحقق/عدم تحقق مطالبات و ... است که نتایج حاصل از آن در قالب مدل پاردایمی و نظریه تجربی ارائه شد. نتایج کلی نشان می دهد که شهروندان در مواجهه با پدیدیه مرکزی «برآمدن مطالبات اقتصادی» با راهبردهای مختلفی اعم از مطالبه گری اقتصادی درصدد تحقق آن برآمده و یا با گریز از مطالبه گری از مطالبات خود می گذرند. همچنین پیامدهای تحقق یا عدم تحقق مطالبات، در سطوح اجتماعی، سیاسی-اعتقادی و روانی نیز ارائه شده است که توجه سیاستگذاران در این زمینه ضرورت دارد.