فاطمیان در سال 336 ﻫ.ق خاندان کلبی را به حکومت جزیره صقلیه فرستادند. صقلیه یا همان سیسیل بزرگ ترین جزیره ی دریای مدیترانه است که از زمان حکومت اغلبیان در افریقیه، تحت سلطه مسلمانان درآمد. حکومت کلبیان در این جزیره یک قرن ادامه یافت. دربار آنها محل رفت و آمد عالمان و دانشمندان و شاعران و بَلرم (پالرمو امروزی) پایتخت جزیره، از شهرهای پر رونق مغرب اسلامی بود.
بررسی کتاب ها و منابع و مآخذ موجود در تاریخ مغرب اسلامی و تحلیل آنها روشن می سازد که در صقلیه- با وجود اثر پذیری علمی و فرهنگی از شمال آفریقا و به خصوص افریقیه- در کنار توجه به علوم اسلامی نظیر فقه و حدیث و لغت و ... به علوم عقلی نیز پرداخته می شده است. پزشکی، فلسفه، کلام، نجوم، هندسه، حساب و ریاضیات از مهم ترین علوم رایج صقلیه بوده است. رونق این علوم در جزیره صقلیه در کنار تسامح و تساهل موجود در جامعه صقلی روزگار کلبیان، سبب شد دانشمندان و اندیشه ورزان، از سایر بلاد به جزیره قدم گذاشته و به شکوفایی و رونق علمی آن بیافزایند. در مقابل نیز عده ای از اندیشمندان صقلی با مهاجرت به دیگر مناطق جهان اسلام، میراث علمی آن را به این سرزمین ها منتقل نمایند.
در پی گرفتاری های ایران در جنگ با روسیه، حکومت انگلیسی هند برای آنکه کنترل منطقه خلیج فارس را به دست بگیرد و شیخ نشین ها را نیز به تابعیت خود درآورد، در سال 1820م برای مبارزه با دزدی دریایی قراردادی با شیخ های عرب منعقد کرد که به قرارداد اساسی معروف شد. انگلیسی ها در این قرارداد برخلاف تعهدهای پیشین خود با ایران در عهدنامه های مفصل و مجمل، شیخ بحرین را نیز وارد کردند. اعتراض های ایران از طریق حاکم شیراز، حسینعلی میرزا فرمانفرما به انعقاد قراردادی در سال 1237ﻫ/1822م میان او و بروس، نمایندهٔ انگلستان مقیم بوشهر منجر شد. در این قرارداد که موضوع اصلی این پژوهش است، دولت انگلستان بر حق حاکمیت ایران بر بحرین صحه گذاشت، اما پس از مدتی حکومت انگلیسی هند از اجرای مفاد آن سر باز زد و به بهانه هایی آن را بی اعتبار دانست. به علاوه، این قرارداد یکی از سندهای مهمی بود که ایران برای اثبات ادعای خود دربارهٔ حق حاکمیت بر بحرین در قرن نوزدهم و بیستم به آن استناد می کرد. این پژوهش در پی روشن کردن آن است که آیا این اقدام انگلیسی ها اشتباهی سیاسی بود یا راهبردی موقت برای برون رفت از مشکلاتی که در آن برههٔ زمانی با آن درگیر بودند.
ترکمن هاو قاجارها با توجه به ریشه های مشترکی که دارند، در ابتدای دوره ی قاجار با یکدیگر همکاری صمیمانه ای داشتند. طوایف مختلف ترکمن در روی کار آمدن قاجارها نقش مهمی ایفا کردند. آقامحمد خان با اینکه در آغاز کار از وجود ترکمن ها برای تثبیت قدرت خود استفاده نمود، در نهایت نتوانست آنان را تحمل کند و درصدد سرکوبشان برآمد. به دلایلی، کینه و عداوت شدیدی میان این دو طایفه بروز کرد که تا پایان حکومت قاجاری ادامه یافت. جنگ های به وجود آمده میان این دو قدرت، باعث گردید نظارت دولت مرکزی ایران، بر سرزمین های ترکمن نشین مبهم و بی تأثیر شود و به تدریج حاکمیت دولت مرکزی بر آن ناحیه، از بین برود.
هرچند جامعه ایرانی تحت سلطه مغولان، دولت ایلخانان مغول (736 ـ656 ق) را به صورتی یکپارچه می دید و حتی تاریخنگاری ایرانی عصر ایلخانان بیشتر آنان را به عنوان مغولان چنگیزخانی می شناساند، اما چنین دیدگاه کلی نگری برای تبیین تحولات سیاسی ایران آن دوران فاقد دقت و نکته سنجی است. زیرا در عمر یکصدساله دولت ایلخانان، هشتاد سال آن هلاکو خانیان قدرت داشتند. از میان هلاکوخانیان و در اصل اباقائیان شش ایلخان از مجموع نه ایلخان از آنها بوده اند. چنین تخصیص هایی که طی آن یک خاندان از خاندانی بزرگتر منشعب می شود را مغولان اروغ می خوانند. سرانجام اروغ ارغون خان پسر اباقاخان بود که قدرت اصلی را در کلیت دولت ایلخانان به دست آورد. چنین فرایند تخصیص و تفریدی را می توان شیوه خاص جامعه تورانی حاکم بر ایران آن روزگار به جای نظام فرهمندی جامعه کهن ایرانی دانست که توارث در پادشاهی را از عنایت آسمان می دانست نه مالکیت زمین.
جنگ جهانی دوم که در پی یک سلسله مناقشات سیاسی اروپایی در سال 1939 میلادی آغاز شد، پیامدهای سیاسی و اقتصادی متعددی در ایران داشت. در نتیجه چنین وضعیتی بود که پروژه صنعتی سازی در ایران عصر رضا شاه نیز به عنوان یکی از سیاست های اقتصادی این حکومت از پیامدهای جنگ بی تأثیر نماند. جنگ جهانی در دو مرحله بر صنعتی سازی در ایران تأثیر گذاشت و در نهایت منجر به پایان پروژه صنعتی سازی در کشور شد: مرحله یکم این تأثیرگذاری از آغاز جنگ جهانی تا اشغال ایران در شهریور 1320 و مرحله دوم پس از اشغال ایران توسط نیروهای متفقین را در بر می گیرد.
مقاله حاضر در صدد است تا با روش تاریخی و استفاده از کتاب ها و اسناد و مدارک آرشیوی با طرح این پرسش که جنگ جهانی دوم چرا و چگونه بر سیاست صنعتی سازی در ایران تأثیر گذاشت؟ به بررسی پیامدهای جنگ جهانی دوم بر سیاست های صنعتی سازی در ایران عصر رضاشاه بپردازد. برای پاسخ به این پرسش، این پیش فرض مطرح است که نیاز ایران به صنایع و متخصصان آلمان جهت تأسیس، تجهیز، تعمیر و نگهداری صنایع نوپای خود موجب وابستگی صنعتی ایران به آلمان شد. قطع ارتباط ایران با آلمان در نتیجه محاصره دریایی این کشور توسط انگلستان، صنایع ایران را که به صنایع و متخصصان آلمانی وابسته شده بود، دچار بحران کرد. در ادامه هم اشغال ایران توسط متفقین موجب شد تا صنایع ایران در نتیجه سیاست های جنگی متفقین به تعطیلی کشیده شوند و یا در خدمت سیاست های نظامی آنان درآیند.