فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۷۰۷ مورد.
ارزشیابی برنامه درسی مبتنی بر رویکرد ساخت وسازگرایی راهبردی نوین در ارزشیابی برنامه درسی دردوره ابتدایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ارزشیابی برنامه درسی بعنوان یک قلمرو مطالعاتی اصلی و مهم در زیر مجموعه حوزه برنامه درسی مطرح می باشد.علیرغم ایجاد رسمی قلمرو برنامه درسی در دهه 1920 اما ظهور ارزیابی برنامه درسی مربوط به چند دهه بعد می شود. اگر چه قبل از این زمان بصورت اولیه ارزشیابی ازبرنامه ها صورت می گرفت اما از نیمه قرن بیستم به بعد بود که این حوزه مطالعاتی بصورت خاص مورد توجه قرار گرفت.اکنون پس از گذشت چند دهه از ظهور این قلمرو مطالعاتی این حوزه دستخوش تغییراتی شده است.از سوی دیگر دوره ابتدایی با عنایت به ویژگی هایی که دارد رویکرد ارزشیابی برنامه درسی خاص خود را می طلبد.در این مقاله ضمن اشاره به مفهوم و تاریخچه ارزشیابی برنامه درسی سعی می گردد تغییر پارادایمی که در این قلمرو رخ داده است و ضرورت بکارگیری رویکرد سازنده گرا در ارزشیابی برنامه درسی دوره ابتدایی مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
ارزشیابی کیفیت تدریس در آموزش عالی: بررسی برخی دیدگاه ها، یحیی معروفی
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز، دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی سه ماموریت اصلی آموزش، پژوهش و ارائه خدمات را برعهده دارند. با عنایت به نقش مهم این نهاد ها در ابعاد گوناگون اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه، اطمینان ازکیفیت آنها به جهت جلوگیری از هدر رفتن سرمایه های انسانی و مادی و نیز داشتن توانایی رقابت در دنیای آینده، که کیفیت مهمترین مولفه برای ادامه حیات یک سازمان است ، ضرورتی انکار ناپذیر است. بنابراین توجه مناسب به هر یک از این کارکردها و ماموریتها از اهمیت خاصی برخوردار بوده و تاثیر مهمی در اثر بخشی دانشگاهها دارد.
اگرچه غالبا اعلام می شود، تحقیق و تدریس در دانشگاهها از اهمیت یکسانی برخوردارند،اما در فرایند انتخاب، استخدام و ارتقاء اعضای هیات علمی دانشگاه ها ،عملا بر نقش پژوهش بیش از آموزش تاکید می شود و این امر منجر به این باور شده است که شاخصهای عملکرد آموزش عالی بیش از حد، بر بروندادهای پژوهشی متمرکز شده و کارکرد آموزش در دانشگاه ها بطور گسترده ای مورد بی اعتنایی قرار گرفته است. عوامل مختلفی در بی توجهی به کارکرد آموزش در هنگام ارزشیابی عملکرد اعضای هیات علمی دانشگاه ها و تاکید بیش از حد بر پژوهش موثرند،که از مهمترین آنها می توان به اعتماد بیش از حد به پرسشنامه های ارزیابی دانشجو به عنوان مهمترین منبع جمع آوری اطلاعات برای ارزیابی کیفیت تدریس، علیرغم وجود شواهد مختلف در پایین بودن روایی و اعتبار آنها ،اشاره کرد.
بررسی علل و عوامل بی توجهی به کیفیت کارکرد آموزش در مقایسه با کارکرد پژوهش در دانشگاه ها، ارتباط آن با شیوه رایج ارزشیابی از کیفیت تدریس ، انتقادات بعمل آمده از شیوه رایج ارزشیابی مبتنی بر دیدگاههای دانشجویان از کیفت تدریس و عوامل مختلفی که موجب کاستی و ناکارآمدی این شیوه شده و بطور غیر مستقیم زمینه بی توجهی به کیفیت تدریس را فراهم ساخته است، هدفهای اصلی این مقاله را تشکیل می دهند .روش پژوهش حاضر،کتابخانه ای است و جامعه مورد بررسی پژوهشهای انجام شده در زمینه ارزشیابی تدریس می باشد. توجه به ابعاد و جنبه های مختلف تدریس در ارزشیابی کیفیت آن، استفاده از منابع و ابزارهای مناسب دیگری برای جمع آوری اطلاعات در کنار پرسشنامه ارزیابی دانشجو، از جمله راهکارهای است که در الگوی پیشنهادی ،به منظور افزایش اعتبار ارزیابیهای کیفیت تدریس مدرسین دانشگاه ها و توجه بیشتر به اهمیت کارکرد آموزش، مد نظر قرار گرفته است.
بررسی تأثیر آموزشهای ضمن خدمت بر عملکرد کارکنان سازمانهای اداری شهر اراک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مروری بر نظام آموزشی کانادا
حوزههای تخصصی:
ضرورت توسعه رشته های آموزش علوم در دوره های کارشناسی ارشد و دکترای تخصصی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی کیفیت برنامه درسی دانشگاهی (مورد برنامه درسی آموزش بزرگسالان)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی از انجام دادن این تحقیق، ارزشیابی کیفیت درونی و بیرونی برنامه های درسی رشته آموزش بزرگسالان بوده است. از بعد درونی، کیفیت برنامه درسی رشته آموزش بزرگسالان، با توجه به عناصر نه گانه فرانسیس کلاین مورد بررسی قرار گرفته است. از بُعد بیرونی نیز این که برنامه درسی آموزش بزرگسالان بوده تا چه اندازهاسخ گوی نیازهای مشتریان است، مورد توجه بوده است.
برای دستیابی به هدف پژوهشی، دو سؤال مطرح شد:
1. میزان مطلوبیت برنامه درسی رشته آموزش بزرگسالان، با توجه به عناصر نه گانه برنامه درسی چه قدر است؟
2. رشته آموزش بزرگسالان تا چه اندازه پاسخ گوی نیازهای مشتریان (سازمان ها و نهادها) است؟
این پژوهش از نوع پژوهش های توصیفی- پیمایشی است. برای جمع آوری اطلاعات از ابزار اندازه گیری پرسش نامه استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل موارد زیر است:
- دانش آموختگان و دانشجویان رشته آموزش بزرگسالان که در دانشگاه شهید بهشتی تهران از سال 1373 تا سال 1382 به تحصیل پرداخته اند.
- استادانی که دروس گوناگون را در رشته آموزش بزرگسالان تدریس کرده اند.
- مدیران سازمان هایی که دانش آموختگان رشته آموزش بزرگسالان در آنها مشغول فعالیت بوده اند.
- دانشجویان رشته کارشناسی ارشد آموزش بزرگسالان در سال 1384
برای انتخاب نمونه آماری، از جدول مورگان استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات پرسش نامه ای از روش های آماری فراوانی، درصد، درصد تراکمی، میانه، میانگین وزنی، انحراف معیار در آمار توصیفی و آزمون های ناپارامتریک (آزمون t برای گروه های مستقل، آزمون لون برای برابری واریانس ها، آزمون هم بستگی) و آزمون ها ی ناپارامتریک (آزمون یومن ویتنی، آزمون فریدمن) در آمار استنباطی بهره گیری شد. برای اجرای آزمون های مطرح شده، از نرم افزار آماری spss استفاده شد.
یافته ها نشان داد که کیفیت رنامه درسی رشته آموزش بزرگسالان، با توجه به عناصر نه گانه برنامه درسی در سطح متوسط است. دانشجویان و مدرسان پیشنهاد حذف بعضی دروس و افزایش دروس جدید دیگر مرتبط با رشته تحصیلی آموزش بزرگسالان را دادند که در متن به تفصیل به آنها اشاره شده است. همچنین رضایت مطلوب از سوی سازمان های استخدام کننده فارغ التجصیلان و خود دانش آموختگان در زمینه برنامه های آموزش بزرگسالان وجود دارد. براساس داده های جمع آوری شده، فارغ التحصیلان آموزش بزگرسالان از لحاظ دانش و نگرش دروضعیت بسیار خوبی هستند؛ اما از نظر مهارت و توانایی های عملی، با مشکلاتی مواجه اند.
تنگناهای ترویج و آموزش در مراکز ترویج و خدمات جهاد کشاورزی
حوزههای تخصصی:
رابطه ی سبک های دلبستگی و عزت نفس اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، رابطه ی سبک های دلبستگی و عزت نفس اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت. هدف اصلی پژوهش حاضر، مطالعه ی نوع رابطه ی سبک دلبستگی ایمن، سبک دلبستگی اجتنابی و سبک دلبستگی مضطرب/دوسوگرا با عزت نفس اجتماعی بود. 84 دانشجوی مقطع تحصیلات تکمیلی دانشگاه فردوسی مشهد (52 نفر پسر و 32 نفر دختر) در این پژوهش شرکت کردند. از آزمودنی ها خواسته شد ، پرسش نامه ی دلبستگی بزرگسال (AAQ)، مقیاس دلبستگی بزرگسال(RAAS) و پرسش نامه عزت نفس اجتماعی را تکمیل کنند. برای تحلیل داده های پژوهش، از شاخص ها و روش های آماری ، شامل میانگین، انحراف معیار، ضرایب همبستگی و تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که سبک دلبستگی ایمن، سبک دلبستگی اجتنابی، سبک دلبستگی مضطرب/ دوسوگرا می توانند واریانس متغیر عزت نفس اجتماعی را به صورت معنادار تبیین کنند (05/0< P، 01/0 P<)، یعنی افزایش سبک دلبستگی ایمن باعث افزایش عزت نفس اجتماعی می شود و افزایش سبک دلبستگی اجتنابی و سبک دلبستگی مضطرب /دوسوگرا باعث کاهش عزت نفس اجتماعی می شود. سبک های دلبستگی از طریق تاثیر بر کیفیت روابط اجتماعی در دو جهت مثبت یا منفی، با عزت نفس اجتماعی رابطه دارد و باعث افزایش یا کاهش عزت نفس اجتماعی می شوند.
" بررسی رابطه ابعاد ذهنیت فلسفی مدیران و نگرش معاونین شان نسبت به عملکرد آنها "
حوزههای تخصصی:
"هدف از این پژوهش، بررسی رابطه بین ابعاد ذهنیت فلسفی (جامعیت، تعمق و انعطاف پذیری) و بهبود انجام وظایف مدیریتی (برنامه ریزی و ارزشیابی، سازماندهی، ارتباطات و روحیه) با توجه به ویژگی های جمعیت شناختی افراد (سن، جنس، سابقه خدمت و سطح تحصیلات) بوده است.
جامعه آماری تحقیق شامل کلیه مدیران و معاونین شاغل در 56 دبیرستان دخترانه و پسرانه شهرستان کاشان بوده است که از بین آنها، تعداد 30 مدیر و 30 معاون (60 نفر) به عنوان نمونه آماری پژوهش به روش تصادفی ساده انتخاب گردید.
روش تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. ابزار اندازه گیری شامل دو پرسشنامه پاسخ بسته مربوط به ابعاد ذهنیت فلسفی مدیران و نگرش معاونین نسبت به انجام وظایف مدیران بوده است. تجزیه و تحلیل آماری با روشهای همبستگی، آزمون t و تحلیل واریانس انجام گرفته است.
نتایج حاکی است که میزان ذهنیت فلسفی مدیران با هیچ یک از کارکردهای آنان رابطه ندارد. همچنین بین عملکرد مدیران و سطح ذهنیت فلسفی (پائین و بالا) تفاوت معناداری مشاهده نگردید."
تحقق آموزش و پرورش حساس به جنسیت، در برنامه ریزی آموزشی دوره آموزش عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
"زمینه های تحقق برنامه ریزی استراتژیک در آموزش و پرورش (مطالعه موردی استان اصفهان) "
حوزههای تخصصی:
"برنامه ریزی استراتژیک، یکی از رویکردهایی است که درسال های اخیرازسوی بسیاری از رهبران ومدیر ان سازما ن ها به عنوان سیاستی نوین برای کاهش مسایل مبتلا به سازمان ها وارتقای کیفیت نتایج و عملکرد سازمانی مطرح شده است. برنامه ریزی استراتژیک در هر سازمان، از جمله سازمان های آموزشی، به عوامل بسیاری بستگی دارد. در این پژوهش تفکر استراتژیک، دانش مدیران و برنامه ریزان و مشارکت و توافق یاران برنامه ریزی، به عنوان عوامل زمینه ساز و موثر برتحقق برنامه ریزی استراتژیک در سازمان آموزش و پرورش استان اصفهان مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی می باشد. جامعه آماری تحقیق، تمامی مدیران، برنامه ریزان و کار شناسان ادارات آموزش وپرورش استان اصفهان، به تعداد 1593 نفر می باشد. در انتخاب نمونه از روش نمونه گیری خوشه ای و طبقه ای متناسب با حجم استفاده شده است و از بین مدیران، برنامه ریزان وکارشناسان تعداد220 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده اند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته بوده است. روایی پرسشنامه از طریق یک مطالعه مقدماتی مورد سنجش قرارگرفته است. برای تعیین پایایی پرسشنامه از آلفای کرونباخ استفاده و مقدار آن 96/0 برآورد گردیده است. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS صورت گرفته است. نتایج حاصل ازپژوهش نشان داد که پاسخگویان همه مولفه های مورد نظر در این تحقیق را، در تحقق برنامه ریزی استراتژیک مؤثر می دانند؛ و به ترتیب مؤلفه های تفکر استراتژیک، دانش و مشارکت و توافق را در تحقق برنامه ریزی استراتژیک حائز اهمیت دانسته اند.
"