فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۶۱ تا ۸۸۰ مورد از کل ۱٬۴۳۲ مورد.
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال نهم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۳۳
57 - 92
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش شناخت روندهای حاکم بر تغییرات برنامه درسی تربیت اخلاقی است. برای رسیدن به این هدف اسناد و مصوبات شورای عالی آموزش و پرورش از بدو تأسیس تا کنون و نتایج برخی تحقیقات مرتبط تحولات مؤلفه های برنامه درسی تربیت اخلاقی یعنی هدف، محتوا، روش تحلیل شده است. نتیجه این بررسی نشان می دهد که رویکرد برنامه درسی تربیت اخلاقی در نظام تربیت رسمی و عمومی از رویکرد برنامه درسی مستقل به رویکرد بین برنامه ای گرایش پیدا کرده است.
شناسایی یک چهارچوب مطالعاتی برای فرهنگ رشته ای در برنامه های درسی آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگاه فرهنگی به مطالعات آموزش عالی از جمله منظرهایی است که اخیراً مورد توجه پژوهشگران این حوزه قرار گرفته است و موجب تولد فصل جدیدی از مطالعات بر محور «فرهنگ دانشگاهی» شده است. فرهنگ رشته ای، خود شاخه ای از این مطالعات محسوب می شود که فرهنگ جاری در آموزش عالی را از زاویه ی کنش و تعاملات ناشی از رشته ی تحصیلی با افراد و محیط مورد بررسی قرار می دهد. با توجه به طرح موضوعاتی نظیر توسعه ی برنامه های درسی میان رشته ای و بین المللی کردن برنامه های درسی آموزش عالی، مطالعه ی فرهنگ رشته های آموزش عالی بیش از پیش ضرورت پیدا کرده است. این در حالی است که چهارچوب مشخصی برای آن تدوین نشده است و با توجه به پیچیدگی این مسئله، فقدان چنین چهارچوبی خود موجب غفلت پژوهشگران برنامه درسی آموزش عالی از این مهم است.
پژوهش حاضر، با هدف تدوین چهارچوبی برای مطالعه ی فرهنگ رشته ای در برنامه های درسی آموزش عالی انجام شده است. به این منظور دو رشته ی ریاضی و علوم تربیتی که در دسته بندی بچر به ترتیب جزء رشته های محض-سخت و نرم-کاربردی قرار دارند، مورد بررسی قرار گرفته اند. روش پژوهش، نظریه ی مبنایی بوده است؛ که داده های آن از طریق مشاهده ی مشارکتی، مصاحبه ی نیمه ساختاری، پرسشنامه ی باز پاسخ، محتوا و آثار فرهنگی، جمع آوری و از روش مقوله بندی و کدگذاری تحلیل شده است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها مبیّن وجود متغیرها، مقوله ها و سطوح مختلفی برای فرهنگ رشته ای در برنامه های درسی آموزش عالی است که چهارچوبی را برای مطالعه ی فرهنگ رشته ای در آموزش عالی تداعی می کند.
نیازسنجی برنامه درسی زبان آموزی دانش آموزان پیش دبستانی مناطق دوزبانه، براساس مدل کلاین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال نهم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۳۵
39 - 62
حوزههای تخصصی:
هدفِ پژوهش حاضر، نیازسنجی برنامه ی درسی زبان آموزیدانش آموزان مناطق دوزبانه، بر اساس مدل کلاین است. روش پژوهش توصیفی و از نوع پیمایشی و فن نیازسنجی «رویداد مهم» است.جامعه آماریِ پژوهش شامل 33 نفرمربی پیش دبستانی و 73 نفر معلّم پایه اوّلِ ابتدایی است. ابزارهای پژوهش پرسش نامه محقق ساخته، مشاهده و مصاحبه است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که در عنصر «اهداف» مقوله گوش دادن؛ در «محتوا» فعالیت های آموزشی جذاب؛ در «فعالیت های یادگیری» زبان آگاهی تکیه گاه آموزش نباشد؛ در «ارزشیابی» فعالیت محور بودن؛ در«راهبردهای تدریس» قصه گویی؛ در «منبع، و ابزار» استفاده از تصاویر، لوح و CD؛ در «زمان»30 دقیقه؛ در «محیط» فضای آموزشی دوسویه و در عنصر «گروه بندی»10 تا 15 نفر؛ بالاترین اولویت را در بین نیازها به خود اختصاص داده است. و نیز بین نظرات مربیان پیش دبستانی و معلّمان پایه اوّل ابتدایی در مورد نیازها بر اساس عناصر کلاین به غیر از عنصر «زمان» تفاوتِ معنی داری وجود دارد.
تجربه زیسته ی دانش آموزان از مدرسه: راهنمای عمل برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق، توصیف، تبیین و تفسیر تجارب زیسته ی دانش آموزان از مدرسه است. شرکت کنندگان در این پ ژ وهش دانش آموزان دختر و پسر دبیرستان های شهرستان سبزوار بودند که با روش نمونه گیری هدف مند متجانس انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته، نقاشی، دفترچه خاطرات بود. مصاحبه ها تک تک انجام می گرفت و کدگذاری می گردید که بعد از چهاردهمین مصاحبه اطلاعات به حد اشباع رسید و اطلاعات جدید به دست نیامد ولی برای اعتبار بخشی تا بیست و دو نفر ادامه پیدا کرد. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات روش کدگذاری موضوعی بود. برای تعیین اعتبار یافته ها از روش سه سوسازی و روایی بازسازی واقعیت و برای افزایش پایایی پژوهش مصاحبه ها با یک برنامه ی قبلی در یک فضای مناسب و رعایت شرایط مصاحبه با راهنمای های لازم و به دور از سوگیری و اعمال نظر خاص انجام می گرفت. نتایج به دست آمده در سه مقوله اصلی( مدرسه تصوری، مدرسه تعاملی(واقعی) و مدرسه ایده آل) دسته بندی شدند. یافته ها بیانگر آن بود که دانش آموزان قبل از مدرسه گاه تصویر مثبت به خاطر انتظار سواددار شدن و زندگی با دوستان و گاه تصویر منفی به خاطر جدایی از والدین و ترس از مدرسه و گاه تصویر مبهم داشته اند. تجربه ی زیسته ی دانش آموزان از مدرسه نشان داد که آن ها مدارس امروزی را غیرصمیمی، خشک و با یک نگاه حاکم و محکوم که محتوای زیاد و غیرکاربردی را به صورتی صرفأ مکانیکی آموزش می دهد، معرفی کردند. آنان مدارس ایده آل خود را دارای ویژگی هایی چون آزادی، نزدیک بودن به زندگی واقعی، شاد، انعطاف پذیر با روابط والدینی دانستند.
امکان سنجی کاربرد رویکرد برنامه ریزی درسی مبتنی بر مدرسه به سه روش متمایز پذیرش، سازگارسازی و بازنگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال نهم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۳۳
92 - 128
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر آن است تا با امکان سنجی زمینه های نظری و تجربی برنامه ریزی درسی مبتنی بر مدرسه در محدوده ای مشخص از مدارس منتخب در طیفی مشخص از نظر تمرکززدایی و حرکت به سمت برنامه ریزی درسی مبتنی بر مدرسه، در سه کاربندی متمایز «پذیرش»، «سازگارسازی» و «بازنگری»، فرایند تعدیل و تغییر در برنامه درسی و آموزش درس حرفه و فن دوره راهنمایی، با توجه به ساختار موجود نظام آموزشی، مورد بررسی قرار گیرد. در مجموع 36 مدرسه در قالب 18 تیم دست اندرکار برنامه ریزی درسی مبتنی بر مدرسه در3 استان تهران، اصفهان و کردستان، در طول سال تحصیلی1391-1390، فعالیت های طراحی، تدوین و سپس در سال بعد 1392-1391 اجرای برنامه ریزی حرفه و فن سال دوم راهنمایی را در کاربندی های سه گانه دنبال کرده اند. پژوهش از نوع تداومی بوده و از رویکردهای کیفی و کمّی پژوهشی در مراحل مختلف و پاسخ به سؤالات بهره برده است. در مرحله اول ماهیتی توصیفی و تحلیلی داشته است. در مرحله دوم با تشکیل تیم های برنامه ریزی درسی مبتنی بر مدرسه در مدارس منتخب، ماهیتی توسعه ای داشته است. در مرحله سوم یعنی اجرای برنامه درسی در مدارس شرکت کننده، ماهیتی ارزشیابانه داشته است. قابل توجه است که با توجه به محدودیت های پیش آمده برای پژوهش در مرحله سوم، فعالیت های میدانی کامل اجرا نشد. از مهم ترین یافته های پژوهش، آن است که حداقل از جهت کاربرد منابع آموزشی و کمک آموزشی، کاربرد فناوری ها، رسانه ها و نرم افزارهای آموزشی، بین کاربندی های سه گانه در رویکرد مورد نظر تفاوت معنی داری بوجود می آید و مدارس در کاربندی بازنگری و سپس سازگارسازی تا حدودی قوی تر عمل می کنند.
واکاوی تجارب معلمان زن در تدریس هنر در مدارس ابتدایی: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی و تبیین تجارب معلمان در تدریس برنامهدرسی هنر دوره ابتدایی است. رویکرد پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی است. جامعه پژوهش معلمان دوره ابتدایی شهرستان مهدیشهر استان سمنان بودند که از طریق نمونه گیری هدفمند، تعداد 10 نفر از معلمان با رعایت اصل اشباع نظری از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند در پژوهش شرکت کردند. داده ها با استفاده از روش کدگذاری تحلیل شدند و روایی و پایایی آن ها از طریق سه معیار قابل قبول بودن، قابلیت اطمینان و تأیید پذیری به دست آمد. بر اساس یافته ها، تجربه معلمان در تدریس هنر دوره ابتدایی در دو مقوله دستاوردهای مثبت (توسعه شایستگی های حرفه ای) و چالش های منفی (ضعف ارج گذاری به هنر) مشخص شد. معلمان در تدریس برنامهدرسی هنر نتوانسته اند از پتانسیل محتوایی این درس برای آموزش بهره مند شوند و بی اهمیت بودن برنامهدرسی هنر بین سایر دروس در تدریس عملی معلمان تأثیرگذار است. به دلیل مسائلی نظیر ضعف تخصص در آموزش هنر، کمبود وقت، کمبود بودجه، ناآگاهی والدین از اهمیت هنر، عموماً به برنامهدرسی هنر توجه کافی نمی شود. ارائه آموزش های ضمن خدمت تخصصی در درس هنر ویژه معلمان، ایجاد بستر مناسب برای تبادل تجارب بین معلمان، بالا بردن سطح آگاهی والدین نسبت به اهمیت درس هنر از توصیه های این پژوهش است.
آموزش انتقادی: رویکردی کارآمد در تهیه و تدوین کتاب های آموزش زبان انگلیسی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال نهم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۳۳
151 - 178
حوزههای تخصصی:
اهمیت کتاب های آموزش زبان انگلیسی در نظام های آموزشی انکارناپذیر است. در این بین، به دنبال طرحِ رویکردهایی انتقادی در حوزه زبانشناسی کاربردی، عرضه کتاب های تدوین شده در کشورهای انگلیسی زبان موسوم به مرکز به کشورهای غیرانگلیسی زبان موسوم به حاشیه، با بحث هایی جدی همراه شده است. ناسازگاری های فرهنگی و اجتماعی بین محتوای این آثار با باورهای فرهنگی و اجتماعی کشورهای مصرف کننده سبب شده تا این کتاب ها نه صرفاً منبعی برای آموزش واژگان و دستور، بلکه کالاهایی با بار فرهنگی، معرفی گردند. با توجه به اهمیت این موضوع در جامعه ایران که با کاستی هایی جدی در تدوین و انتخاب کتاب های درسی در نظام آموزش رسمی و غیررسمی روبروست و نیز با توجه به اهمیت زبان انگلیسی و پرهیز از هرگونه مواجهه منفعلانه در رد یا پذیرش بی چون و چرای آن، در این مقاله در چارچوب رویکرد انتقادی با ارائه راهکارهایی کاربردی، با تأکید بر دو مؤلفه محتوا و ساختار، توسل به آموزش انتقادی در تدوین کتاب های درسی به عنوان یکی از شیوه های کارآمدِ متناسب با فضای جامعه ایران و تأمین کننده نیازهای فراگیران پیشنهاد می گردد.
مؤلفه های مؤثر در یادگیری دایره ی مثلثاتی و روابط بین آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی بین فهمیدن دایره ی مثلثاتی و مؤلفه های تشکیل دهنده ی آن بود. در این راستا، ابتدا آزمونی شامل 67 سؤال مطابق با جدول هدف محتوای طبقه بندی بلوم طرح شد. با استفاده از ضرایب تمیز، دشواری و عدم هماهنگی درونی سؤالات، 41 سؤال نامناسب حذف گردید. آزمون نهایی با 26 سؤال بر روی 147 نفر از دانش آموزان سال دوم متوسطه ریاضی فیزیک و علوم تجربی مدارس شهر زنجان اجرا، و مقدار آلفای کرونباخ برای هر مؤلفه محاسبه گردید. با استفاده از نتایج به دست آمده، مدل تجربی دانش یادگیرنده تدوین گردید. تجزیه و تحلیل روابط بین مولفه ها با استفاده از روش تحلیل مسیر نشان داد که رابطه ی مستقیم معناداری بین دانش زوایای مثلثاتی با فهمیدن دایره ی مثلثاتی وجود دارد. بین فهمیدن زوایای مثلثاتی با فهمیدن تانژانت؛ و فهمیدن زوایای مثلثاتی با فهمیدن دایره ی مثلثاتی نیز رابطه ی مستقیم معناداری وجود دارد. هم چنین رابطه ی مستقیم معناداری بین فهمیدن تانژانت با فهمیدن دایره ی مثلثاتی وجود دارد. نتایج این پژوهش نشان دادند که مؤلفه ی دانش زوایای مثلثاتی با واسطه گری مؤلفه ی فهمیدن زوایای مثلثاتی و مؤلفه ی فهمیدن تانژانت باعث افزایش مؤلفه ی فهمیدن دایره ی مثلثاتی در یادگیرنده می شود.
بررسی وضعیت برنامه ریزی درسی در سیستم آموزش و پرورش ابتدایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی وضعیت برنامه ریزی درسی در نظام آموزش ابتدایی ایران بود. نوع پژوهش، توصیفی- پیمایشی و جامعه پژوهش شامل استادان مجرب برنامه ریزی درسی با تمرکز برحوزه آموزش و پرورش ابتدایی ایران بوده است. چون نمونه این پژوهش مستلزم مشارکت داوطلبانه صاحب نظران در فرایند گردآوری داده ها بود، لذا از میان جامعه پژوهش، 35 نفر از متخصصان، براساس روش نمونه گیری هدفمند دعوت به مشارکت شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه بررسی ماهیت برنامه درسی (α=0.81) بر اساس تکنیک دلفی بود. این پرسشنامه امکان بررسی وضعیت برنامه ریزی درسی را در 10 شاخص و معیارهای مربوط به آن فراهم می ساخت. برای تجزیه داده ها از شاخص گرایش مرکزی میانگین و برای تحلیل استنباطی داده ها از تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی بهره گیری شد. در مجموع نتایج پژوهش نشان داد که در برنامه ریزی درسی دوره ابتدایی ایران، مفهوم محصول، مبانی دینی، الگوی مبتنی بر سیاست عمومی و حکومت مدارانه، ذینفعان متشکل از نهادها و مراجع رسمی، الگوی طراحی برنامه درسی دیسیپلین- محوری، عنصر محتوا،کتاب درسی، نقش آموزشی معلم، الگوی ارزشیابی هدف- محور و پارادایم سنتی نسبت به برنامه درسی، به طور معناداری بر سایر اشکال این مؤلفه ها غلبه دارند. این موارد هرچندگویای وجود یک برنامه درسی نسبتاً متوازن و منسجم در سیستم آموزش و پرورش ابتدایی ایران است، لیکن این توازن را نمی توان معادل با کارآیی دانست.
تأملی بر ماهیت تدریس با الهام از حکمت عملی شواب: با تأکید بر دانش عملی معلمان و تبیین ماهیت معرفتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هشتم بهار ۱۳۹۳ شماره ۳۲
105 - 126
حوزههای تخصصی:
با استفاده از حکمت عملی شواب، این مقاله که حاصل یک تحقیق کیفی و راهبرد پدیدارنگاری است، به بررسی مبانی و مدل توسعه دانش عملی معلمان می پردازد. بر اساس نتایج این تحقیق، دانش عملی به اعتقادات، عادات و رفتارهای اطلاق می شود که عمدتاً حاصل تجربیات حرفه ای و شخصی معلمان است که آن ها را قادر می سازد تا کارشان را به خوبی در کلاس درس انجام دهند. یافته ها نشان می دهد که دانش عملی معلمان طی یک چرخه ی مداوم توسعه پیدا می کنند. به لحاظ معرفتی، استدلال های متناظر با فعالیت های مرتبط با دانش عملی بیانگر دو جایگاه معرفتی خاص است: دانش پرکسیال و دانش قابل اجرا. هر کدام از این مقوله های وزن معرفتی متفاوتی دارند و برای پاسخگویی به نیازهای متفاوت کلاس درس مورد استفاده قرار می گیرند.
بررسی میزان حضور واژگان کاربردی و پایه در کتاب درسی قرآن سال اول دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله مواردی که در تالیف یک کتاب باید مورد نظر نویسنده آن قرار گیرد، به کارگیری واژگان مناسب با توانایی ذهنی مخاطبانش است، زیرا در صورت کاربرد کلمات مناسب، ارتباطی بهتر و موثرتر می توان با مخاطب برقرار کرد. این نکته باید بیش از همه مورد توجه مؤلفان کتابهای درسی به ویژه در دوره ابتدایی واقع شود، زیرا در صورت عدم به کارگیری واژگان مناسب، درک و فهم مطالب با مشکل مواجه می شود و زبان در حکم انتقال دهنده مطالب از این مهم باز می ماند. یکی از مهم ترین و تأثیرگذارترین مجموعه کتب درسی دوره دبستان، کتاب قرآن پایه اول ابتدایی است. این مقاله در نظر دارد که با مطالعه و بررسی کلمات به کار رفته در کتاب قرآن پایه اول دبستان و مقایسه آن با واژگان پایه ای که نعمت زاده و همکارانش (1384 و 1387) استخراج کرده اند، میزان بهره گیری از واژگان پایه را در این کتاب دریابد و در نتیجه میزان تطابق واژه های موجود در این کتاب و فهرست واژگان پایه نعمت زاده و همکارانش را تعیین کند. نتایج بررسی نشان می دهد که در مجموع تنها تعداد 13 واژه از مجموع 137 واژه ای که نعمت زاده (1387) آنها را پربسامدترین واژگان کودکان پایه اول ابتدایی نامیده است در کتاب قرآن پایه اول ابتدایی دیده می شود. بنابراین به نظر می رسد این میزان، تعداد قابل توجهی نیست و ممکن است دانش آموزان را در فرایند آموزش این کتاب دچار مشکل جدی سازد. همچنین در پایان این مقاله، درسی از کتاب مورد بررسی بر اساس داده های واژگان پایه نعمت زاده مورد بازبینی و باز نگری قرار گرفته و پیشنهاد های لازم برای اصلاح ارایه شده است.
بررسی و تحلیل مشکلات اجرایی پایه ششم ابتدایی از منظر جایگاه عناصر برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اجرای نظام آموزشی جدید و قرارگرفتن پایه ششم در قالب و چارچوب دوره ابتدایی را باید یکی از مهم ترین تغییراتی دانست که طی دو سال اخیر در نظام آموزش و پرورش رخ داده است. بررسی و مستندسازی مسائل و مشکلاتی که این برنامه جدید در عرصه های مختلف با آن مواجه است، ضمن آنکه تصویری روشن از واقعیات اجرایی آن ارائه می دهد، می تواند داده ها و اطلاعات لازم را جهت اعمال اصلاحات و تغییرات لازم در این برنامه جدید فراهم نماید. بر این مبنا، پژوهش حاضر به بررسی مسائل و مشکلات اجرایی پایه ششم ابتدایی از دیدگاه معلمان پرداخته است. روش پژوهش توصیفی– پیمایشی و جامعه آماری آن شامل همه معلمان پایه ششم ابتدایی شهرستان سرپل ذهاب در سال تحصیلی 92-91 بودند. نمونه پژوهش شامل 80 نفر از معلمان پایه ششم بودند که به طور تصادفی ساده انتخاب شدند. داده های این پژوهش از طریق اجرای یک پرسشنامه محقق ساخته برای معلمان پایه ششم جمع آوری گردید. پرسشنامه های مذکور، مسائل و مشکلات پایه ششم را حول محور عناصر اصلی برنامه های درسی یعنی محتوا، روش های تدریس، زمان، فضا و امکانات کمک آموزشی، شیوه های ارزشیابی و مراتب دل مشغولی معلمان پایه ششم نسبت به برنامه جدید مورد کاوش قرار داده اند. روایی و پایایی پرسشنامه محاسبه گردید و مطلوب بود. یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد که عمده مشکلات پایه ششم ابتدایی از نظر کمبود زمان و فضا و امکانات کمک آموزشی می باشد. هر چند که در سایر عناصر برنامه درسی هم وضعیت پایه ششم اندکی بالاتر از حد متوسط می باشد. در عین حال، نتایج این تحقیق نشانگر آن است که میزان مشکلات اجرایی پایه ششم در مدارس روستایی نسبت به مدارس شهری و مدارس مختلط در مقایسه با مدارس تک جنسیتی (دخترانه یا پسرانه) بیشتر می باشد.
ارزیابی کیفیت برنامه های درسی میان رشته ای علوم انسانی در نظام دانشگاهی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به تحولاتی که در جوامع بشری به دلیل تغییرات سریع علمی و تکنولوژیکی رخ داده است، بهره مندی از میان رشته ای ها، ضرورتی اجتناب ناپذیر است. لازمه تولید و اجرای موفق برنامه های درسی میان رشته ای،ارزشیابی و به تبع آن بازنگری مداوم، است. هدف اصلی تحقیق حاضر، ارزشیابی برنامه های درسی میان رشته ای علوم انسانی در آموزش عالی ایران است. حال این سؤال مطرح می شود که وضعیت موجود این برنامه ها در آموزش عالی ایران تا چه میزان با وضعیت مطلوب انطباق دارد؟برای پاسخ به این سوال از روش پژوهش ارزشیابی بر بنیاد رویکرد آمیخته استفاده شده است. جامعه آماری در این پژوهش شامل برنامه های درسی میان رشته ای علوم انسانی نظام دانشگاهی ایران است. متناسب با متغیرها و چهار گروه اطلاع رسان این تحقیق، روش های جمع آوری داده ها تعیین شد. نتایج حاکی از آن است که تمامی مؤلفه های برنامهدرسی، (شامل اهداف، محتوا و سرفصل ها، روش های تدریس و ارزشیابی، و نیز دوره های بازآموزی) نیاز به بازنگری و تحول بنیادی دارد.
آموزش شایستگی های کانونی در برنامه درسی به عنوان رویکرد جدید برای ایحاد ارتباط در مطالعات میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشرفت فناوری اطلاعات و ارتباطات، افزایش مبادلات جهانی و تغییر و تحول در ساختار اقتصاد جهانی، باعث تغییر و تحولاتی در ساختار، محتوا، رشته ها و برنامه های درسی آموزش عالی شده است. تغییرات روزمره و جدید در دنیای کسب وکار با توسعه و گسترش فراگیر آموزش عالی و ایجاد رشته های مختلف و متعدد میان رشته ای در دانشگاه ها نیز همراه بوده است. اما مسئله ی اصلی این است که چگونه و با کمک چه رویکردی می توان ارتباط افقی و عمودی میان رشته های مختلف دانشگاهی ایجاد نمود؟ بدین منظور ضرورت دارد که از یک مفهوم کلیدی به نام آموزش ""شایستگی ها و مهارتهای کانونی"" به عنوان رویکردی نو در فرایند تهیه و تنظیم محتوای برنامه های درسی آموزش عالی استفاده شود. تحقیقات متعدد بر روی این مفهوم در طی سال های اخیر در کشورهای توسعه یافته ی جهان همچون انگلستان، آمریکا، استرالیا و کانادا نیز حاکی از اهمیت شایستگی های کانونی و ارائه ی آن در برنامه های درسی است. لذا این مقاله با بررسی اسناد و مدارک و مطالعه ی تطبیقی در صدد است که ضمن تبیین و بررسی شایستگی های کلیدی در مطالعات میان رشته ای، کاربرد مبانی نظری موجود در این زمینه همچون سرمایه ی انسانی، سرمایه ی اجتماعی، کارکردگرایی، دیدگاه علمی پروژه (DeSeCo)، و همچنین دیدگاه منابع انسانی را مورد تحلیل قرار دهد.
جدال های پارادایمی در برنامه درسی و تحلیل جریان نومفهوم سازی از منظر ادعای جابجایی پارادایم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع این مقاله بررسی جدال های پارادایمی در برنامه درسی و تحلیل ادعای پاینار مبنی بر جابجایی پارادایم است. پس از مقدمه، منازعه های پارادایمی در برنامه درسی تشریح شده تا نسبت آن ها با ادعای جابه جایی پارادایم مشخص و زمینه برای بحث پیرامون این ادعا فراهم شود. در این راستا سه موضع گیری شامل: الف) دیدگاه حامی وجود پارادایم برنامه درسی، ب) دیدگاه معتقد به نبود پارادایم برنامه درسی یا پذیرش یک تلقی خاص و ج) دیدگاه محافظه کار درباره بود یا نبود پارادایم برنامه درسی معرفی گردیده است. در ادامه، موضع پاینار درباره جابه جایی پارادایم در برنامه درسی مطرح شده، ضمن معرفی تلاش های اصلی وی و بعضی نومفهوم گرایان برای اثبات جابه جایی پارادایم، استدلال های این گروه نقد و تحلیل شده است. تلاش های پاینار و نومفهوم گرایان عبارت اند از استناد به تاریخ علم برای اثبات جابه جایی پارادایم از نظر تامس کهن، معرفی سنت گرایی به عنوان پارادایمی به حاشیه رانده شده و همچنین تولید آثار مکتوب و به طور خاص کتاب نظریه پردازی برنامه درسی. نقد و بررسی تلاش ها به این نتیجه منتهی شده است که با وجود اهمیت و نقش برجسته نهضت نومفهوم سازی، به دلایلی نمی توان آن را در معنای مورد نظر تامس کهن مصداقی از جابه جایی پارادایم دانست. در بخش پایانی، از منظری غیر از جابه جایی پارادایم به نومفهوم سازی برنامه درسی نگریسته شده و ماهیت آن معرفی گردیده است.
تحلیل محتوای کتاب های ریاضی چهارم و پنجم ابتدایی بر مبنای الگوی آموزش خلاقیت پلسک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال نهم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳۴
93 - 116
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل محتوای کتاب های ریاضی پایه های چهارم و پنجم ابتدایی در سال تحصیلی 1390-1389، بر مبنای الگوی خلاقیت پلسک انجام شده است. به منظور جمع آوری داده ها، پژوهشگران فرمی برای تحلیل محتوای این دو کتاب مبتنی بر الگوی پلسک تهیه کردند. برای این کار، ابتدا واحدهای غیر فعّال کتاب حذف شدند؛ سپس واحدهای فعّالی که فقط به افزایش مهارت و کاربرد پرداخته بودند، کنار گذاشته شدند. در نهایت واحدهای فعّالی که به خلاقیت مربوط بودند، بر مبنای شاخص های پلسک، کد گذاری شدند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی بررسی شد و نتایج نشان داد که کتاب های درسی ریاضی چهارم و پنجم، با اصول سه گانه پلسک یعنی توجه، گریز و تحرک، منطبق نیستند و نمی توانند در ایجاد و پرورش خلاقیت در یادگیرندگان موفق باشند. تمامی26 مبحث مطرح شده، بیشتر به اصل اول پرداخته اند، توجه به اصل دوم بسیار ناچیز و پرداختن به اصل سوم، صفر است.
تبیین قابلیت های دیسیپلینی برنامه درسی و تعیین جایگاه آن در طبقه بندی دیسیپلین های علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، قابلیت های برنامهدرسی به عنوان یک دیسیپلین علمی بررسی و به این پرسش پاسخ داده شده است که آیا می توان برنامهدرسی را یک دیسیپلین دانست؟ در محور اول مقاله، دیدگاه صاحب نظران درباره معیارهای دیسیپلین علمی مطرح و پس از استخراج معیارهای موردتوافق، میزان برخورداری برنامهدرسی از این معیارها بررسی شده است. در محور دوم، طبقه بندی های مختلف دیسیپلین علمی ارائه شده است، سپس دیسیپلین هایی که برنامهدرسی با آن ها سنخیت دارد، مشخص و نسبت برنامه درسی با این دیسیپلین ها تعیین شده است. بحث های محور دوم به این نتیجه منجر شده است که برنامهدرسی دیسیپلینی نرم، زنده و کاربردی است که دارای دیدگاه های فلسفی، اجتماعی و سازمانی است. در جمع بندی، سه دیدگاه که دو مورد آن با تلقی تعلیم و تربیت و برنامهدرسی به عنوان دیسیپلین همسو نیست ارائه و درباره آن ها بحث شده است. درنهایت، برنامه درسی به عنوان یک دیسیپلین علمی تعریف شده است
ضربت جوزف شواب بر تدریس سطحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هشتم بهار ۱۳۹۳ شماره ۳۲
177 - 206
حوزههای تخصصی:
این نوشتار، ترجمه و تلخیص فصل ششم کتاب قوای ذهن: بازآفرینی یادگیری لیبرال در آمریکا (2006) نوشته لوین است. دانلد لوین، رئیس سابق دانشگاه شیکاگو، در خلاصه جذاب خود از زندگی آکادمیک متفکر تربیتی، جوزف شواب، کسی که سهم مهمی در بازآفرینی یادگیری لیبرال در آموزش عالی دارد، ضمن به تصویر کشیدن تلاش های علمی یک دانشمند برجسته و مبارزات تربیتی یک معلم اسطوره ای برای تحقق آرمان هایش، تحولاتی مهم را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد که به ساختن یک پارادایم برای هنرهای لیبرال کمک کرده است. دیدگاه های چالش برانگیزی که شواب در ابعاد عمل و نظر رشته برنامه درسی طرح کرده است، دگرگونی های مهم و تأثیراتی شگرف برجای گذاشته اند
تبیین سیر تحول و اصلاح نظام برنامه درسی آموزش عالی بعد از انقلاب اسلامی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، تبیین سیر تحول واصلاح نظام برنامه درسی آموزش عالی بعد از انقلاب اسلامی در ایران بود. روش پژوهش کیفی از نوع تاریخی است که تلاش نموده با بهره گیری از منابع و مستندات در دسترس سیر بازنگری برنامه های درسی آموزش عالی را ضمن سه دوره انحلال، تعویق و گسترش با دیدگاهی تحلیلی نشان دهد. حوزه پژوهش کلیه متون، پژوهش های انجام شده و اسناد مربوط به برنامه های درسی آموزش عالی بود که از منابع چاپی و دیجیتالی موجود در کتابخانه ها، بانک اطلاعاتی، مجلات و کتاب های الکترونیکی در دسترس و به صورت کل شمار استفاده گردید و ابزار مورد استفاده برای جمع آوری اطلاعات و استخراج بند های مرتبط با موضوع پژوهش، فیش های تحقیق بودند که همگی توسط محقق ساخته شدند. نتایج نشان می دهد که برنامه درسی در نظام آموزش عالی تاکنون جهت گیری های متفاوتی را پشت سر گذاشته است. تجربه ایی که از دوره های برنامه ریزی درسی دانشگاهی قبل و بعد از انقلاب اسلامی حاصل می شود گذر از یک نظام برنامه ریزی درسی نسبتا مستقل (دوره قبل از انقلاب) به نظام متمرکز افراطی (بعد از انقلاب و در دوران انحلال و تعویق) و سر انجام به سمت واگذاری اختیارات نسبی برای برنامه ریزی دانشگاهی (از برنامه دوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) به سمت واگذاری اختیارات کامل برای برنامه ریزی درسی به دانشگاه های دارای هیات ممیزه است.
بررسی اثربخشی مداخلات چند بعدی شناختی رفتاری مارتین بر میزان عملکرد تحصیلی و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان دختر دبیرستان های شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر مداخلات چند بعدی شناختی- رفتاری مارتین بر میزان عملکرد تحصیلی و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان دختر دبیرستان های شهر اصفهان است. جامعه آماری پژوهش، دانش آموزان دختر دبیرستان های شهر اصفهان بودند. به این منظور 50 نفر از دانش آموزان دختر سال دوّم دبیرستان در سال تحصیلی 89-1388 از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند (25 نفر گروه آزمایش و 25 نفر گروه کنترل). برنامه مداخلات چند بعدی شناختی- رفتاری مارتین (2008) بر روی گروه آزمایش اجرا شد. ابزار مورد استفاده این پژوهش شامل پرسشنامه اشتیاق تحصیلی آرشا مبالت و همکاران (2009) بود. برای تحلیل داده های این پژوهش از تحلیل کوواریانس چندمتغیری (مانکوا) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد مداخلات چند بعدی شناختی- رفتاری مارتین بر اشتیاق تحصیلی (شناختی، انگیزشی و رفتاری) و عملکرد تح172صیلی دانش آموزان تأثیر داشت (001/0p). مداخلات چند بعدی شناختی- رفتاری مارتین می تواند به عنوان یک روش مداخله ای در افزایش اشتیاق تحصیلی (شناختی، انگیزشی و رفتاری) وعملکرد تحصیلی دانش آموزان استفاده قرار گیرد.