فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۲۱ تا ۹۴۰ مورد از کل ۱٬۳۵۵ مورد.
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال شانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۳
91 - 116
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، تبیین مؤلفه های الگوی برنامه درسی کارورزی مبتنی بر خود شرح حال نویسی بود. این تحقیق نوعی تحقیق کاربردی و از لحاظ راهبرد، رویکردی کیفی با راهبرد پدیدار شناختی است. مشارکت کنندگان متخصصان برنامه ریزی درسی و اساتید کارورزی در دانشگاه فرهنگیان بودند که با رویکرد هدفمند انتخاب گردیدند و با آنها به روش نیمه ساختار مصاحبه به عمل آمد. مصاحبه با آنها ادامه یافت تا به نقطه اشباع (9 نفر) رسیدیم. با توجه به کدگذاری ها و مضامین به دست آمده از متون علمی و مصاحبه متخصصان، مدل های مناسب ذهنی، تفکر تأملی، پویش روایی، شایستگی های حرفه ای، و تجربه زیسته به عنوان مؤلفه های الگوی برنامه درسی مبتنی بر شرح حال نویسی به دست آمد. با عنایت به یافته ها پیشنهاد می شود مؤلفه های پنج گانه فوق به عنوان سرفصل دروس یا به عنوان دروس پیشنهادی در برنامه درسی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان امکان سنجی و گنجانده شود.
طراحی الگوی برنامه درسی محیط کار: یک مطالعه سنتز پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه درسی محیط کار به عنوان یکی از وجوه نوظهور رشته برنامه درسی به دنبال کاربست یافته های این رشته مطالعاتی در یادگیری محیط کار هست. هدف این پژوهش، بررسی جنبه های مختلف برنامه درسی محیط کار در اسناد مرتبط و طراحی الگو برنامه درسی محیط کار است. بدین منظور از روش تحقیق سنتزپژوهی مضمونی استفاده شده و جامعه پژوهش کلیه آثار منتشرشده در این حوزه از سال 1993 تا 2017 در هشت پایگاه اطلاعاتی معتبر و نمونه مورد بررسی شامل 36سند می باشد که با استفاده از نرم افزار MAXQDA18 دسته بندی و سازمان دهی شدند. بر اساس نتایج به دست آمده برنامه درسی محیط کار به عنوان مضمون اصلی، دارای چهار مضمون «وجوه»، «عوامل مؤثر»، «عناصر سازنده» و «پیامدهای مورد انتظار» می باشد. هرکدام از مضامین نیز دارای سطوح متنوعی هستند که در ارائه الگو برنامه درسی محیط کار به کار گرفته شده اند. الگو ارائه شده دارای عوامل اثرگذار، چرخه برنامه درسی و پیامد متصور از برنامه درسی محیط کار می باشد.
واکاوی وضعیت موجود آموزش نیکوکاری در مدارس ابتدایی (مطالعه پدیدارنگارانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر باهدف بررسی وضعیت موجود آموزش نیکوکاری انجام شد. بدین منظور، روش تحلیل کیفی از نوع پدیدار نگاری با استفاده از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته مورد توجه قرار گرفت و نمونه آماری به صورت هدفمند از جامعه مدیران و معلمان 12 مدرسه دولتی، غیردولتی و قرآنی دخترانه و پسرانه مقطع ابتدایی شهر تبریز انتخاب شد. در بخش اول؛ به نوع و میزان فعالیت های آموزشی در مدارس مورد بررسی اشاره گردید و در بخش دوم؛ از روش تحلیل محتوای استقرایی جهت تحلیل مصاحبه ها استفاده شد. نتایج تحلیل نشان داد که مقوله های مربوط به استفاده از صندوق صدقات در مدارس و توزیع پاکت پول در پاسخ مدیران و مقوله انشانویسی در پاسخ معلمان بیشترین تکرار را داشته است. همچنین، طبق پاسخ اکثریت مدیران، زمان برگزاری غالباً در هفته نیکوکاری و مسئولیت اجرای آن در بخش مسئولین اغلب بر عهده معاون مدرسه و مربی پرورشی و در بخش دانش آموزی به صورت گروهی بوده است. طبق نظر اکثریت معلمان، مفهوم نیکوکاری از پایه دوم ابتدایی قابلیت درک بیشتری برای دانش آموزان داشته است و نقش فعالیت های عملی و محتوای کتب درسی را به یک میزان مؤثر و مکمل هم بیان نمودند. درنهایت، مصاحبه شوندگان به موانعی در مسیر آموزش این نوع محتوا اشاره کردند که بعد از تلخیص و طبقه بندی اطلاعات، چهار تم تحت عنوان برنامه درسی آشکار، پنهان، پوچ و فوق برنامه از آن استخراج گردید.
تبیین نشانگر عادات ذهن در برنامه درسی آموزش علوم: مطالعه موردی دانش آموزان دوره تحصیلی متوسطه دوم منطقه 9 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴۶
119 - 148
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت عادات ذهن دانش آموزان دوره تحصیلی متوسطه دوم بود.جامعه پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دوره متوسطه دوم منطقه9 شهر تهران بود که از این جامعه به شیوه نمونه گیری طبقه ای با رعایت نسبت ها، نمونه ای به حجم 359دانش آموز انتخاب شدند.روش پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات پیمایشی مقطعی بود.ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه عادات ذهن در سواد علمی عبدالملکی(1391) بود، پایایی ابزار با روش کودر-ریچاردسون با ضریب پایایی(78/0) مناسب برآورد گردید و روایی صوری و محتوایی آن موردتأیید متخصصان قرار گرفت.یافته ها نشان داد که وضعیت متغیر عادات ذهن و ابعاد آن در کل دانش آموزان، دانش آموزان دختر و پسر پایین تر از وضع مطلوب و در سطح05/0معنادار بود.همچنین تفاوت معناداری در رتبه بندی ابعاد متغیر عادات ذهن در دانش آموزان در سطح05/0وجود داشت که در کل دانش آموزان بالاترین رتبه مربوط به بعد محاسبه و برآورد کردن با میانگین رتبه(40/3)و کمترین رتبه مربوط به بعد دست ورزی و مشاهده با میانگین رتبه(23/2)بود.در دانش آموزان پسر بالاترین رتبه مربوط به بعد محاسبه و برآورد کردن با میانگین رتبه(79/3)و کمترین رتبه مربوط به بعد دست ورزی و مشاهده با میانگین رتبه(03/2)بود و در دانش آموزان دختر بالاترین رتبه مربوط به بعد ارزش ها و نگرش ها با میانگین رتبه(40/3)و کمترین رتبه مربوط به بعد دست ورزی و مشاهده با میانگین رتبه(36/2)بود.
شناسایی دانش ضمنی معلمان زبان انگلیسی دوره دوم متوسطه از روش های ارزشیابی عینی: یک مطالعه پدیدارنگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۶
140 - 119
حوزههای تخصصی:
یادگیری، آموزش و غنی سازی تجربیات معلمان باعث افزایش و بهبود سرمایه فکری سازمان مدرسه می باشد، افزایش مستمر دانش همراه با افزایش آگاهی نسبت به دانش روز، معلم را در فرآیند ارزشیابی کمک می کند. هدف این مقاله شناسایی دانش ضمنی معلمان زبان انگلیسی دوره دوم متوسطه از روش های ارزشیابی عینی است. این مطالعه به صورت کیفی انجام گرفته شد و روش به کارگرفته شده در این مطالعه پدیدارنگاری (تفسیری) می باشد. مشارکت کنندگان در مقاله حاضر شامل کلیه معلمان زبان انگلیسی دوره دوم متوسطه آموزش و پرورش شهرستان شهریار که در سال تحصیلی 97-98 مشغول به تدریس بوده اند، است. تعداد کل معلمان این دوره در این سال 75 نفر (48 نفر معلم زن و 27نفر معلم مرد) می باشد. نمونه گیری در این مقاله با رویکرد نمونه گیری هدفمند و روش انتخاب موارد مطلوب و تا سرحد اشباع صورت گرفت؛ لذا مواردی انتخاب شدند که تجربه کافی در زمینه ارزشیابی عینی داشتند. در این مقاله، نمونه ما 18 معلم زبان انگلیسی دوره دوم متوسطه (11نفر معلم زن و 7 نفر معلم مرد) بود. از حضور در کلاس های درس مدارس و مشاهده مستقیم عملکرد و رویه های به کار گرفته شده توسط معلمان، به دلیل عدم تمایل معلمان و ممانعت مدیران مدارس، صرف نظر شد و تنها به بیان آشکار این دانش از طریق انجام مصاحبه با معلمان بسنده شد. این مشارکت کنندگان، مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند و اظهارات آنان با استفاده از روش تحلیل مضمون، تحلیل گردید. تحلیل داده های حاصل از مصاحبه نشان داد که دانش ضمنی معلمان از روش های ارزشیابی عینی، میزان قابل توجهی از دانش ارزشیابی ضمنی معلمان را شکل می دهد و اعتماد زیادی به این نوع ارزشیابی و آزمون های مرتبط به آن وجود دارد. در این مقاله به این نتیجه رسیده شد که. میزان دانش ضمنی آن ها از روش های ارزشیابی سنتی که بخش بزرگی از آن ارزشیابی به وسیله آزمون های عینی است، میزان قابل قبولی است. معلمان از میزان استفاده و مناسبت استفاده از ارزشیابی عینی با توجه به موقعیت و نوع دانش آموزان و کلاس درس اطلاعات خوبی داشتند. از نظر آن ها در ارزشیابی عینی عدالت درباره دانش آموزان بهتر و بیشتر رعایت می شود و قضاوت در رابطه با دانش آموزان صحیح تر صورت می گیرد. آن ها به صورت تجربی و آکادمیک از روش ارزشیابی عینی اطلاعات قابل توجهی دارند. به عقیده این معلمان دانش آموزان نیز با این نوع روش ارزشیابی بیشتر خوگرفته اند و این نوع ارزشیابی را مورد قبول و توجه قرار می دهند و برای آن اهمیت قائل هستند. دانش ضمنی شرکت کنندگان در سه حوزه شناخته شده برای این دانش که شامل دانش ضمنی فردی، دانش میان فردی و سازمانی است، مورد توجه قرار گرفت. معلم نیازمند به روز شدن و بالا بردن اطلاعات شخصی و فراگیری پیوسته است. مسئولان و برنامه ریزان درسی و آموزشی باید دانش معلمان را از لحاظ دانش رسمی و ضمنی مورد سنجش قرار دهند. این مقاله بر آن شد تا به دلیل حائز اهمیت بودن دو مقوله دانش ضمنی و ارزشیابی عینی، به هر دوی آن ها بپردازد. تا کنون پژوهشی از تلفیق این دو مورد صورت نگرفته است. تعداد اندکی از پژوهش ها در زمینه دانش ضمنی و ارزشیابی، با روش پدیدارنگاری (تفسیری) انجام شده است. مقاله حاضر به جهت استفاده از این روش اطلاعات نابی را از دنیای ذهنی دبیران استخراج کرد.
اثربخشی برنامه آموزشی مسئولیت پذیری تحصیلی بر سرزندگی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره یازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
209 - 232
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی برنامه آموزشی مسئولیت پذیری تحصیلی بر سرزندگی تحصیلی دانش آموزان پایه نهم بود. روش پژوهش حاضر از نظر هدف جزء پژوهش های کاربردی و از لحاظ اجرا جزء تحقیقات نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان پسر پایه نهم دوره متوسطه اول در نواحی شهری سنندج تشکیل دادند که در سال تحصیلی 98-1397 مشغول به تحصیل بودند که 60 نفر از آنها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای در دو گروه 30 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند، به دانش آموزان گروه آزمایش 11 جلسه 60 دقیقه ای (هفته ای دو جلسه) برنامه آموزشی مسئولیت پذیری تحصیلی ارائه شد. اعضای هر دو گروه در هر سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پرسش نامه سرزندگی تحصیلی دهقانی زاده و حسین چاری را تکمیل کردند. داده ها نیز با روش آماری تحلیل کواریانس تجزیه وتحلیل شد. یافته ها نشان دادند که میانگین نمرات سرزندگی تحصیلی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، در هر دو مرحله پس آزمون و پیگیری افزایش معناداری داشته است. با توجه به یافته های به دست آمده از اجرای برنامه آموزشی مسئولیت پذیری تحصیلی و افزایش معنادار نمرات سرزندگی تحصیلی دانش آموزان در مراحل پس آزمون و پیگیری، می توان گفت که برنامه مذکور اثربخش بوده است. بنابراین برای افزایش سرزندگی تحصیلی دانش آموزان باید مسئولیت پذیری تحصیلی آنها را مد نظر قرار داد.
تبیین عناصر برنامه درسی تربیت اقتصادی در دوره آموزش عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگر چه اسناد بالادستی بر حیطه تربیت اقتصادی در برنامه درسی دوره آموزش عمومی تأکید کرده اند اما جایگاه کنونی این حیطه علمی مبهم است و اندک پژوهش های انجام شده، عناصر هدف، محتوا، روش تدریس و ارزشیابی را مورد توجه قرار داده اند. بنابراین، هدف مقاله حاضر تبیین عناصر دهگانه برنامه درسی در ارتباط با تربیت اقتصادی است. در این راستا، مطالعات انجام شده طی سال های 1398-1385 در داخل و سال های 2019-1995 در خارج از کشور با موضوعات تربیت اقتصادی، سواد اقتصادی، عناصر برنامه درسی تربیت اقتصادی و آموزش اقتصاد به عنوان جامعه آماری جستجو و پس از مطالعات لازم، 52 پژوهش به عنوان نمونه انتخاب و با روش سنتزپژوهی شش مرحله ای روبرتس، ترکیبی بهینه از نتایج آنها ارائه شده است. برای فراهم آوردن اطلاعات مورد نیاز، از کاربرگ و برای اطمینان از میزان پایایی، از ضریب کاپای کوهن استفاده شد؛ همچنین جهت تحلیل داده ها از نرم افزار Nvivo-8 استفاده گردید. طبق یافته های پژوهش اهداف تربیت اقتصادی دوره ابتدایی، آشنایی با مفاهیم پایه و ارزش های اخلاقی و در دوره متوسطه پرورش مهارت ها است. محتوا در هر دو دوره منطبق بر اهداف بوده و رویکردهای فعال تدریس مناسب اند. معلم نقش راهنما و تسهیل گر دارد و می توان از منابع متنوع استفاده کرد. زمان و مکان انعطاف پذیر بوده، فعالیت ها باید در قالب گروه های کوچک انجام پذیرد و انواع روش های ارزشیابی کیفی اهمیت دارند.
The Effectiveness of Teaching Learning Strategies on the Professional Competence of Adult Education Educators of the Literacy Movement Organization(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۲, Issue ۱, ۲۰۲۱
65 - 72
حوزههای تخصصی:
Purpose : The purpose of this study was to explain the effectiveness of teaching learning strategies on the professional competence of adult education educators of the Literacy Movement Organization. Methods : The method of this research was quasi-experimental pre-test post-test with control group and had a follow-up stage. The statistical population of this study was all educators of the literacy movement in the cities of Tehran province in the academic year of 1998-99. In this study, 60 people were selected by purposive sampling method and two equal groups were divided into one group (30 people) as the experimental group and the other group (30 people) as the control group. Teachers' Professional Qualifications Questionnaire Sharifi and Islamieh (2013) were used to collect data. The independent variable (teaching learning strategies) was performed on the experimental group in 10 sessions of 90 minutes. In the follow-up step, the dependent variable was performed only on the experimental group. The obtained information and results were analyzed using descriptive and inferential statistics.. Finding : The results showed that the professional competencies of adult education educators of the Literacy Movement Organization who received training in learning strategies are significantly higher than the professional competencies of educators who did not receive this training and training strategies for learning professional skills. Adult educators are effective and have good stability over time (p <0.05). Conclusion : The results showed that teaching learning strategies is effective on the professional competence of adult education educators of the Literacy Movement Organization
چشم اندازی تاریخی به بازنگری برنامه های درسی تربیت معلم در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴۶
85 - 118
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین سیر تاریخی بازنگری برنامه های درسی تربیت معلم در ایران صورت گرفته است. این پژوهش از نوع تحقیقات کیفی و تاریخی است و در پی پاسخگویی به این سؤال است که «بازنگری برنامه درسی تربیت معلم ایران» در گذشته چگونه انجام شده و هم اکنون چگونه دنبال می شود؟ یافته های حاصل از تحلیل تاریخی اسناد، گزارش ها، منابع کتابخانه ای و مصاحبه عمیق با پیشکسوتان حوزه تربیت معلم ایران نشان می دهد که برنامه درسی تربیت معلم در سیر تطور خود چهار دوره را تجربه کرده است: دوره اول: دوره برنامه درسی رشته ای (از 1297 تا 1312)؛ دوره دوم: دوره برنامه درسی چند رشته ای (از 1313 تا 1362)؛ دوره سوم: دوره برنامه درسی رشته ای (از 1363 تا 1392) و دوره چهارم: دوره برنامه درسی میان رشته ای (از 1393 تاکنون). بررسی و تحلیل شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در هر یک از این دوره ها و شناخت رویکرد حاکم بر بازنگری برنامه درسی تربیت معلم به دست اندرکاران تعلیم و تربیت کمک می کند تا ضمن درک عمیق تر شرایط کنونی به سبب آگاهی از صبغه تاریخی، برنامه های مناسبی را برای آینده پیش بینی نمایند.
نقش آموزش های ضمن خدمت در ارتقای دانش، نگرش و مهارت های زیست محیطی معلمان ابتدایی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳۸
135 - 158
حوزههای تخصصی:
زندگی در شرایط ناپایدار، پیچیده و مخاطره آمیز امروزی، دانش، مهارت و نگرش های ویژه ای را طلب می کند. کودکان و نوجوانان جهت رویارویی با دنیایی چنین متغیر و مبهم با دگرگونی های شتابنده نیازمند آموزش هایی هستند که بتواند همه ابعاد جسمی، ذهنی، عاطفی وجود آن ها را به صورت هماهنگ توسعه دهد و آنان را با وظایف خود جهت مشارکت مؤثر در سطح محلی، ملی و جهانی آشنا سازد. لازم است دیدگاه جدیدی در مورد جهان به وجود آید و طرز زندگی را طوری تغییر کند که با محیط زیست طبیعی مطابقت داشته باشد. یکی از راه های ممکن، آموزش محیط زیست است. لذا این پژوهش به بررسی رفتارهای زیست محیطی معلمان دوره ابتدایی در ابعاد دانش، نگرش و مهارت پرداخته و نقش آموزش های ضمن خدمت در ارتقای این دانش بررسی می شود. روش این پژوهش توصیفی و از نوع کاربردی و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه است. پرسشنامه به روی 360 نفر از معلمان دوره ابتدایی اجرا شده است. نتایج پژوهش گویای این است که بیش از 59 درصد از معلمان دوره ابتدایی، در حد متوسط رفتارهای مناسب زیست محیطی دارند. داده ها همچنین نشان می دهند که دانش معلمان درباره رفتارهای زیست محیطی متوسط است.
تاثیر روش و روش وارونه(معکوس) و دعوت به پژوهش شواب بر پیشرفت تحصیلی درس زیست شناسی دانش آموزان پایه ی دهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف کلی از انجام این پژوهش تاثیر روش تدریس وارونه و دعوت به پژوهش شواب بر پیشرفت تحصیلی درس زیست شناسی دانش آموزان پایه ی دهم با تعدیل گری تفکر انتقادی می باشد.این پژوهش، از نوع تحقیق نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل می باشد. وجامعه آماری آن شامل دانش آموزان دختر پایه دهم شهرستان تبریز در سال تحصیلی 95-96 می باشد. حجم نمونه متشکل از 69 دانش آموز پایه دهم بود که به کمک روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند . ابزارهای جمع آوری اطلاعات در این پژوهش شامل پرسشنامه تفکر انتقادی ریتکس و آزمون پیشرفت تحصیلی محقق ساخته در درس زیست شناسی بود. نتایج نشان داد که تفکر انتقادی تواسته است در پیشرفت تحصیلی دانش آموزانی که به روش دعوت به پژوهش شواب آموزش دیده اند به عنوان تعدیلگر عمل کند در حالی که در دانش آموزانی که به روش آموزش دیده اند نتوانسته است به عنوان تعدیلگر عمل کند.
برنامه درسی پیش بینی نشده؛ به عنوان پیامد عصر کرونا و پساکرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با پیدایش و شیوع ویروس کرونا بخش های مختلف جوامع گوناگون با چالش های جدی روبه رو شدند. نهاد آموزش از اساسی ترین کانون های دگرگون شده جهان در دوران اپیدمی ویروس کرونا به شمار می رود. این دگرگونی های حاصل از شیوع ویروس کرونا و تغییرات آن در برنامه های درسی رسمی و غیررسمی، پژوهشگران را بر آن داشت که بر اساس رسالت تخصصی و تحصیلی خود به ارائه مفهومی نو در حوزه مطالعات برنامه درسی مباردت ورزند و عنوان " برنامه درسی پیش بینی نشده" را برگزینند. برای دستیابی به هدف پژوهش از راهبرد توسعه مفهومی بهره گرفته شده است. از معیارهای تجویزی زیگر و نظرات خبرگان نیز جهت اعتبارسنجی تحلیل های صورت گرفته استفاده شده است. در نهایت ضمن آنکه مفهوم برنامه درسی پیش بینی نشده تبیین و مورد واکاوی قرار گرفته، ابعاد، مصادیق و وجوه چالش برانگیز این نوع برنامه درسی نیز تشریح شده است.
مطالعه نگرش مدرسان زبان انگلیسی به انگیزش یادگیری دانشجویان در برنامه درسی دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل ورودی دانشجویان از آموزش متوسطه به دانشگاه، ضعف در مهارت های زبان انگلیسی و کمبود انگیزه لازم برای بهبود یادگیری در آنان است. هدف پژوهش شناسایی راهکارهایی برای تقویت مهارت هایی زبان انگلیسی با تأکید بر انگیزش دانشجویان است. رویکرد پژوهش کیفی و راهبرد آن نظریه داده بنیاد است. جامعه پژوهش شامل مدرسان زبان انگلیسی در دانشگاه های دولتی سنندج بود که 14 مورد شرکت کننده به صورت هدفمند، با استفاده از نمونه گیری نظری و شاخص اشباع نظری انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه کیفی نیمه ساختاریافته بود. فرایند کدگذاری و مدل سازی داده های کیفی با نرم افزار تحلیل محتوای کیفی ( مکس کیودا 11) انجام شده است. بر اساس یافته ها، مقوله های پداگوژیک (با مفاهیم شیوه های فعال تدریس، فرایند تدریس یادگیری، و تناسب محتوایی)؛ مقوله های ساختاری (با مفاهیم ویژگی های فرهنگی، و چالش های آموزشی) و مقوله های انگیزشی (با مفاهیم نگرش عاطفی، و مؤلفه های ادراکی) در تبیین مسئله با شکل گیری نظریه «آموزش مبتنی بر انگیزش» راهگشا خواهد بود.
مطالعه تأثیر مؤلفه های برنامه درسی پنهان بر ویژگی های غیرشناختی (نگرش عاطفی) یادگیری دانش آموزان دبیرستان های دولتی، غیر دولتی ، نمونه دولتی و استعدادهای درخشان (سمپاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی و کشف تأثیرگذاری مؤلفه های برنامه درسی پنهان بر ویژگی های غیرشناختی (نگرش عاطفی) یادگیری دانش آموزان دبیرستان های دولتی، غیردولتی، نمونه دولتی و تیزهوشان (سمپاد ) و ارائه راهکارهایی در جهت طراحی بهتر محیط های آموزشی انجام گرفت. روش : روش پژوهش آمیخته یا ترکیبی است که در بخش کمی، از روش پیمایشی نوع مقطعی و در بخش کیفی از روش بررسی موردی ( پژوهش پدیدارشناختی از نوع تجربه زیست شده) استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان کلیه دبیرستان های دوره دوم متوسطه پسرانه ناحیه یک شهر بندرعباس در سال تحصیلی99- 1398 است که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی هشت دبیرستان( سه دبیرستان دولتی، سه دبیرستان غیر دولتی، یک دبیرستان نمونه دولتی و یک دبیرستان تیزهوشان) انتخاب شدند.
رابطه سبک های تفکر با راهبردهای یادگیری دانش آموزان دختر پایه دوم متوسطه، رشته ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال یازدهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۴۱
129 - 152
حوزههای تخصصی:
در این مقاله رابطه بین سبک های تفکر قانونگذار، اجرایی و قضاوتگر با راهبردهای یادگیری مطالعه شده است. بدین منظور 267 نفر از دانش آموزان دختر پایه دوم رشته ریاضی و فیزیک منطقه چهار آموزش و پرورش شهر تهران مشارکت داشتند که به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای، انتخاب و مورد آزمون قرار گرفتند. برای سنجش سبک های تفکر از پرسش نامه سبک های تفکر استرنبرگ- واگنر (1997) و برای سنجش راهبردهای یادگیری از پرسش نامه راهبردهای یادگیری وین اشتاین و مایر (1998) استفاده شد. تحلیل داده ها نشان داد که سبک تفکر قانونگذار با راهبردهای یادگیری انگیزش و نگرش، سبک تفکر قضاوتگر با راهبردهای تمرکز، مدیریت زمان، خودآزمایی و انگیزش و سبک تفکر اجرایی با راهبردهای انتخاب ایده اصلی، پردازش اطلاعات، مدیریت زمان، خودآزمایی، راهبردهای آزمون و انگیزش، همبستگی مثبت داشت. در مقابل، سبک تفکر قضاوتگر با اضطراب، رابطه منفی نشان داد. تحلیل رگرسیون نشان داد که در تمام موارد دارای رابطه مثبت، قابلیت پیش بینی نیز وجود دارد. در این میان، راهبرد راهنمای مطالعه با هیچ یک از سبک های تفکر، رابطه معناداری نداشت.
Comparison of Effectiveness of Reverse and Cooperative Learning Methods on Creativity and Academic Self-Efficacy of Female Senior High School Students(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۲, Issue ۱, ۲۰۲۱
132 - 140
حوزههای تخصصی:
Purpose : The objective of this study was to compare effectiveness of reverse and cooperative learning methods on creativity and academic self-efficacy of female senior high school students. Methodology : This was a quasi-experimental study with pre-test and post-test design and the control group. The study population consisted of female senior high school students in Ahvaz during the academic year 2019-2020. The research sample was 90 people who were randomly selected from three classes of a school and two classes were selected as experimental groups (reverse and cooperative learning) and a class was selected as a control group. Each experimental group was trained in 10 sessions of 75 min by reverse and cooperative learning methods and the control group received no training. The research tools were Abedi (1993) Creativity Test Questionnaire and Morgan-Jinks (1999) Student Efficacy Scale. The data were analyzed by multivariate analysis of covariance and Bonferroni post hoc test using SPSS-22 software. Findings : The study results showed that experimental and control groups were significantly different in terms of creativity and academic self-efficacy (P <0.05). In other words, reverse and cooperative learning methods increased creativity and academic self-efficacy compared to the control group (P <0.05), but no significant difference was found between them in terms of creativity and academic self-efficacy (P> 0.05). Conclusion : Regarding the effectiveness of both learning methods and no significant difference between them, both reverse and cooperative learning methods can be used to increase creativity and academic self-efficacy.
لزوم افزایش مشارکت معلمان در تدوین محتوای کتاب های درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله ارزیابی یک پروژه با عنوان «ارتقای دانش و مهارت معلمان ریاضی در طراحی و تدوین محتوای کتاب درسی» است. روش تحقیق، طراحی مبتنی بر پژوهش است که در آن گروه هایی از معلمان ریاضی در کنار تیمی از متخصصان برنامه ریزی درسی قرار گرفته و با همیاری اقدام به تولید محتوا برای یک درس ریاضی کرده اند. جامعه آماری این مطالعه، 284 نفر معلم ریاضی رسمی دوره اول متوسطه شهر اصفهان بود که از بین آن ها 21 معلم به روش هدفمند از نوع معیارمحور برای شرکت در کارگاه های آموزشی تدوین محتوا انتخاب شدند. محتوای تولید شده برای دانش آموز و راهنمای معلم توسط دو پرسش نامه محقق-ساخته مورد ارزیابی قرار گرفت. روایی ابزارها توسط سه صاحب نظر تأیید شد و پایایی آن ها بر اساس ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 89/0 و 79/0 به دست آمد. برآیند یافته ها نشان می دهد محتوای تولید شده از نظر معلمان در سطح رضایت بخشی قرار گرفته است.
تبیین عناصر برنامه درسی برای توانمندسازی شغلی کودکان کم توان ذهنی (سنتز پژوهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مطالعه تبیین عناصر برنامه درسی برای توانمندسازی شغلی کودکان کم توان ذهنی است. رویکرد مورد استفاده، کیفی و از نوع سنتز پژوهی است. نتایج این مطالعه نشان داد که اهداف کلی آموزش کودکان کم توان ذهنی را می توان در چهار دسته؛ رشد همه جانبه کودکان کم توان ذهنی؛ برقرار نمودن روابط مفید و مؤثر با دیگران؛ پذیرش مسئولیت اجتماعی؛ کفایت اقتصادی تقسیم کرد؛ و به تبع این اهداف محتوای برنامه درسی برای کودکان کم توان ذهنی ارائه گردید؛ همچنین نتایج نشان داد که یک روش تدریس نمی تواند جوابگوی نیازهای همه جانبه کودکان کم توان ذهنی باشد، بنابراین معلمان می توانند از روش های تدریس مختلف استفاده کنند و روش سنجش عملکردی همراه با ارزشیابی ملاک مرجع مؤثرین روش ارزشیابی از آموخته های دانش آموزان کم توان ذهنی می تواند باشد.
واکاوی تجارب زیسته معلمان از شرایط حاکم بر سیاست راهبران آموزشی و تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعریف پست سازمانی و به کارگیری راهبران آموزشی و تربیتی از سیاست های وزارت آموزش وپرورش در طی چند سال گذشته بوده است. علی رغم اینکه ارزیابی سیاست های آموزشی جزء لاینفک فرایند بهبود و ارتقا کیفیت آموزش و تربیت به شمار می رود، هنوز پژوهشی در ارتباط با ارزیابی سیاست راهبران آموزشی و تربیتی از دریچه واکاوی نظرات و رضایت جامعه هدف و ذی نفعان آن یعنی معلمان صورت نگرفته است. بدین منظور هدف پژوهش حاضر واکاوی تجارب زیسته معلمان در زمینه سیاست راهبران آموزشی و تربیتی است. رویکرد پژوهش کیفی است. داده های پژوهش با روش نمونه گیری هدفمند و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختارمند با 13 نفر از معلمان استان آذربایجان شرقی صورت گرفته و با روش تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفتند. جهت برخورداری یافته های پژوهش از روایی و اعتبار به مواردی نظیر مصاحبه های مداوم، اختصاص زمان مناسب و مطلوب، درگیری و بررسی مداوم، دقت در تمامی مراحل پژوهش، روشن بودن روش پژوهش و توافق پژوهشگران در ارتباط با دسته بندی مضامین توجه شده است. تحلیل داده های پژوهش منجر به دسته بندی 4 مضمون اصلی و 19 مضمون فرعی شد. مضامین اصلی شامل مسائل روان شناختی مرتبط با راهبران آموزشی (ترس از مواجهه شدن با راهبر و ...)، نقاط ضعف راهبران آموزشی (فقدان آشنایی مناسب راهبران با ویژگی های مناطق روستایی و عشایری و ...)، نقاط مثبت راهبران آموزشی (کمک به ارتقای شایستگی حرفه ای معلمان کم تجربه و ...) و بایسته های حرفه ای و اخلاقی راهبران آموزشی (عدم التقاط وظایف کارکردی راهبر با سایر عوامل مدرسه و ...) است. یافته های پژوهش نشان می دهد عواملی چون وجود ابهام در چرایی و چگونگی نقش راهبران آموزشی زمینه های بروز کاستی هایی را در سیاست آموزشی مذکور به همراه داشته است. متناظر با یافته های پژوهش پیشنهاد می شود که مسئولین با برطرف سازی نقاط ضعف سیاست راهبران آموزشی و تربیتی، انتخاب افراد مناسب و اطلاع رسانی های مستمر بر کیفیت این سیاست آموزشی بیفزایند.
طراحی الگوی زیبایی شناسی فیزیکی در فضاهای آموزشی و تبیین مدل خلاقیت دانش آموزان مقطع ابتدایی: مطالعه ای ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، فهم مؤلفه های فیزیکی زیبایی شناسی در فضاهای آموزشی از دیدگاه دانش آموزان و تببین مدل خلاقیت دانش آموزان مقطع ابتدایی بر اساس مؤلفه های فیزیکی زیبایی شناسی است. طرح پژوهش، ترکیبی اکتشافی متوالی از نوع ابزارسازی بود. روش پژوهش در بخش کیفی پدیدارشناسی توصیفی هوسرلی بود. مشارکت کنندگان این بخش15 نفر از دانش آموزان کلاس پنجم و ششم مدارس ابتدایی شهرستان شیراز بودند که با رویکرد نمونه گیری هدفمند و روش معیار و بر اساس اشباع نظری انتخاب شدند. روش گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختمند بود. بر اساس یافته های پژوهش، ادراک فیزیکی زیبایی شناسی از فضاهای آموزشی در قالب؛ 14 مضمون پایه (رنگ، نور، پنجره، پرده، شکل و اندازه کلاس، جنس دیوار و کف، چیدمان، فضای سبز، دیوارها، حیاط، بوفه، آبخوری و سرویس بهداشتی)، 4 مضمون سازمان دهنده (محرکات دیداری، فیزیک کلاس، فضای باز و تجهیزات) و یک مضمون فراگیر طراحی گردید. در ادامه، الگوی زیبایی شناسی فیزیکی از فضاهای آموزشی در قالب یک ابزار برای استفاده در تحلیل بخش کمّی آماده شد. روش تحقیق بخش کمّی همبستگی بود و جهت انتخاب نمونه مطالعه در بخش کمی نیز از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای استفاده شد. شرکت کنندگان این پژوهش 191 نفر دانش آموز دختر و پسر پایه پنجم و ششم ابتدایی شهرستان شیراز بودند. برای گردآوری اطلاعات در این بخش از دو ابزار، مقیاس محقق ساخته ادراک فیزیکی زیبایی شناسی از فضاهای آموزشی برگرفته از بخش کیفی پژوهش و آزمون خلاقیت تصویری تورنس فرم الف استفاده شد و پس از تأیید پایایی و روایی ابزار پژوهش، سؤالات پژوهش تحلیل گردیدند. نتایج تحلیل های آماری حاکی از آن بود که در ابعاد محرکات دیداری و فضای باز با خلاقیت همبستگی و رابطه معناداری مشاهده گردید همچنین مقایه ضرایب بتا نشان داد که درمیان ابعاد محرکات دیداری، فیزیک کلاس، فضای باز و تجهیزات، تنها بعد محرکات دیداری پیش بینی کننده مثبت و معنادار خلاقیت می باشد و بقیه ابعاد نقش پیش بینی کننده معناداری نداشتند. .بر اساس تحقیق انجام شده توجه به ایجاد زمینه خلاقیت در دانش آموزان مقطع ابتدایی از طریق اهمیت دادن به مؤلفه های فیزیکی زیبایی شناسی در فضای آموزشی حائز اهمیت است.