فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۱٬۳۵۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه، بررسی اثربخشی آموزش بازنمایی های تصویری بر توانایی حل مسائل کلامی ریاضی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی بوده است. این پژوهش از نوع تحلیل محتوا و طرح های نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل است. پس از مطالعه و طراحی آموزشی، 40 نفر از دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی مشغول به تحصیل در یک آموزشگاه در سال تحصیلی 97-1396 در شهر یاسوج به صورت داوطلب آزاد در این پژوهش شرکت کردند. مشارکت کنندگان با انتساب تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شده و گروه آزمایشی برای 9 جلسه (هر هفته یک جلسه) با استفاده از روش آموزش بازنمایی محور تحت آموزش قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها در تحلیل محتوا از تکنیک آنتروپی شانون و در بخش نیمه آزمایشی از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج تحلیل محتوا نشان داده است، بیش ترین توجه برای توزیع و حضور مسائل کلامی به ترتیب به مسائل بازنمایی عریان، بازنمایی ضروری، بازنمایی کمک کننده و در نهایت به مسائل بازنمایی بی فایده شده است. همچنین نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که تفاوت معناداری در میانگین تمام مؤلفه های توانایی حل مسائل کلامی (05/0 P<) بین گروه کنترل و آزمایش وجود دارد؛ لذا آموزش بازنمایی های تصویری موجب افزایش توانایی حل مسائل کلامی ریاضی در دانش آموزان شده است. به علاوه نتایج نشان می دهد که استفاده از بازنمایی های تصویری در حل مسائل کلامی در طول زمان ثبات دارد؛ و نهایتاً نتایج مقایسه زوجی بازنمایی های متفاوت نشان می دهد اثرات بازنمایی های متفاوت یکسان نمی باشند.
بررسی چگونگی مواجهه معلمان عربی پایه دهم با تغییر برنامه درسی عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۳
77 - 100
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف بررسی چگونگی مواجهه معلمان عربی پایه دهم با تغییر برنامه درسی عربی تدوین شده است. مقاله مربوط با رویکرد پدیدارشناسی انجام گرفته است. مشارکت کنندگان، 15 نفر از معلمان عربی پایه دهم در شهر همدان درسال تحصیلی97-1396بودند که به روش گلوله برفی نمونه گیری شدند. ابزارجمع آوری اطلاعات، مصاحبه های نیمه ساختاریافته بوده است. داده های حاصل به روش کدگذاری و مقوله بندی و در سه سطح آگاهی، نگرش و رفتار تحلیل شدند. نتایج نشان داده که به طور کلی معلمان عربی نسبت به ماهیت تغییرات (رویکردی و شکلی) آگاهی نسبتاً خوبی دارند؛ اگر چه در خصوص فلسفه تغییرات، آگاهی کمتری دارند. نگرش آنان در سه دسته موافق با رویکرد کتاب، مخالف با آن و موافق با رویکرد تغییر اما مخالف با تحقق آن در کتاب درسی عربی می گنجد. همچنین رفتار معلمان در برابر تغییرات را می توان در سه دسته اجرای حداکثری تغییرات، کاستن از و افزودن به آن دسته بندی کرد.
کاوش برنامه درسی اجرا شده دروس تربیتی؛ نظریه ای داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره نهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
75 - 112
حوزههای تخصصی:
دروس تربیتی از درس های مفید، کلیدی و ضروری دانشجویان دوره های تربیت معلم به خصوص آموزگاران دوره ابتدایی است، چنان چه محتوای این دروس متناسب با نیازهای حرفه ای معلمان تدوین شود، می تواند نقش مؤثری در بهبود عملکرد آنان داشته باشد. در همین راستا، هدف این مقاله، بررسی فرایند برنامه درسی اجرا شده دروس تربیتی کارشناسی پیوسته آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان بود تا از این رهگذر نقاط ضعف و قوت، شناسایی و اصلاحات لازم برای گروه تخصصی علوم تربیتی (آموزش ابتدایی) فراهم شود. این مطالعه با روش تحقیق کیفی انجام شد. با استفاده از نمونه گیری هدفمند و نظری (مبتنی بر روند استخراج متغیرها و شکل گیری نظریه) و بکارگیری رویکرد اشباع نظری، مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته با 31 نفر از استادان دروس روان شناسی تربیتی، ارزشیابی از یادگیری و اصول و روش های تدریس و 12 گروه کانونی دانشجویان، انجام شد. اعتبار و روایی داده ها با استفاده از دو روش تطبیق توسط اعضا و بررسی همکار به دست آمد. مراحل کار به روش گراندد تئوری (نظریه برخاسته از داده ها) که مشتمل بر پارادایم کدگذاری (باز، محوری و گزینشی) است، تدوین و نتایج تحلیل شد. از داده های این تحقیق از مجموع سه درس، 628 کد اولیه و در نهایت پس از چندین بار تقلیل و ادغام جهت رسیدن به تراکم مفهومی، 503 کد اولیه از مصاحبه با مشارکت کنندگان به دست آمد و در مراحل بعدی تجزیه و تحلیل، طبقه اصلی به نام «کیفیت برنامه درسی اجرا شده» به دست آمد. انتخاب عنوان «کیفیت برنامه درسی اجرا شده» به این دلیل بود که می توانست بخش قابل توجهی از گوناگونی داده های به دست آمده را تبیین نماید. نتایج نشان داد مجموعه ای از عوامل اعم از ویژگی های شرایط علی، شرایط مداخله گر، زمینه، راهبردهای یاددهی- یادگیری، شیوه های ارزشیابی و پیامدهای حاصل از این عوامل بر کم و کیف پدیده و مقوله اصلی یا همان «کیفیت برنامه درسی اجرا شده» تأثیرگذار است. نتایج مختص این گروه است و تعمیم آن ها به سایر گروه ها باید با احتیاط صورت پذیرد.
تعیین صلاحیت های حرفه ای معلمان در «رویکرد یادگیری برای دانستن» و ارائه راهکارهای اجرایی جهت تحقق این رویکرد: مطالعه ای ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف پژوهش حاضر، تعیین صلاحیت های حرفه ای معلمان در رویکرد یادگیری برای دانستن و ارائه راهکارهای اجرایی جهت تحقق آن می باشد. روش پژوهش ترکیبی از نوع اکتشافی است. جامعه آماری بخش کیفی متخصصان و صاحب نظران تعلیم و تربیت و بخش کمی معلمان مقطع متوسطه ناحیه 2 و 3 شهر اصفهان می باشند. روش نمونه گیری هر دو بخش به صورت هدفمند بود. در بخش کیفی 20 نفر از متخصصان با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند زنجیره ای انتخاب شدند. در بخش کمی نیز به صورت هدفمند معلمان دارای مدرک ارشد و دکتری شهر اصفهان انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته با 14 مقیاس از صلاحیت های حرفه ای مورد نیاز معلمان بود.یافته های کیفی با استفاده از تحلیل محتوای مصاحبه و یافته های کمی نیز با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شد.
طراحی الگویی برای تطبیق نظام های تربیت معلم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره نهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
224 - 259
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف طراحی الگویی برای تطبیق نظام های تربیت معلم انجام شده است. روش انجام پژوهش، روش نظریه مبنایی یا داده بنیاد و ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته و چک لیست های محقق ساخته است. جامعه مورد مطالعه شامل منابع مکتوب چون مقالات و کتب منتشره شده حوزه مطالعات تطبیقی در 20 سال اخیر و استادان، کارکنان و مسئولان دانشگاه فرهنگیان بودند. حجم نمونه علاوه بر 20 کتاب، 45 مقاله و 30 پایان نامه، 16 نفر از استادان وکارکنان و مسئولان ارشد دانشگاه فرهنگیان بودند که به روش گلوله برفی انتخاب شده و پژوهشگر را به اشباع اطلاعاتی رساندند. نتایج تحلیل مصاحبه ها و منابع مکتوب در نظام های تربیت معلم به ترسیم الگویی مفهومی منتهی شد که در آن 12 مقوله در 3 بعد: عوامل زمینه ای، عوامل داخلی، عوامل میانی؛ وجود دارد. بعد عوامل زمینه ای شامل مقولات: جغرافیایی، تاریخی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است که از 42 خرده مقوله استنتاج شده اند. بعد عوامل داخلی شامل مقولات: مؤلفه های نظام تربیت معلم، برنامه درسی، جذب دانشجو است که از 53 خرده مقوله به دست آمدند. بعد عوامل میانی شامل مقولات: الزامات تغییر، الگو برداری، بومی سازی است که مستخرج از 23 خرده مقوله بودند. این الگو به پژوهشگران تطبیقی در نظام های تربیت معلم کمک می کند تا به همه ابعاد ضروری در تطبیق توجه نمایند.
شایستگی های کانونی مربی تربیت جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله ی حاضر با هدف شناسایی شایستگی های کانونی مربیان تربیت جنسی طراحی گردید و جهت تعیین شایستگی های کانونی، از روش پنج مرحله ای بیهام و مایر، بهره گرفته شد. جامعه ی پژوهش حاضر، کلیه متخصصان تربیت جنسی و مربیان عفاف گرایی و تربیت جنسی شهر مشهد، در نظر گرفته شدند که با روش نمونه گیری هدفمند، مورد گزینش قرار گرفتند و مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسش نامه، ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش بودند. با بررسی ادبیات و آرای صاحب نظران و منابع علمی مختلف در خصوص شایستگی های کانونی مربیان و یافته های حاصل از مصاحبه ها و پرسش نامه ها، فهرستی مشتمل بر 785 مفهوم استخراج و گردآوری گردید و مفاهیم به دست آمده در قالب 109 مقوله دسته بندی شدند. پس از تجزیه وتحلیل داده های به دست آمده، شایستگی های مربیان تربیت جنسی در قالب 16 مضمون و پنج محور قرار گرفتند. مضامین رابطه ی مربی با خدا، رابطه ی مربی با خود و رابطه ی مربی با دیگران، در محور ویژگی های پایه ی مورد نیاز مربی جای گرفتند. مبانی تربیت جنسی، غرب و تربیت جنسی و مفهوم شناسی امر جنسی در محور مباحث نظری مورد نیاز مربی، گنجانده شدند. مضامین مربوط به محور تبیین و توصیف آسیب های جنسی، زمینه سازهای فساد جنسی، آسیب شناسی جنسی و پیامدهای منفی ناشی از آسیب های جنسی، معرفی شدند. مضمون باور های اساسی در محور باور های مورد نیاز در تربیت جنسی و مضامین سواد رسانه ای، چگونگی پاسخگویی به سؤالات و شبهات نوجوانان، مهارت پیشگیری و مواجهه صحیح با سوءاستفاده جنسی، مواجهه با پدیده خودارضایی، روان شناسی مسائل جنسی و توانایی به کارگیری راهبردها و راهکارهای خویشتنداری جنسی نوجوانان نیز، در محور مهارت های مورد نیاز برای مربی تربیت جنسی قرار گرفتند.
سنجش میزان تحقق اهداف برنامه درسی تفکر و پژوهش از دیدگاه آموزگاران پایه ششم شهرستان ایذه در سال تحصیلی 94- 93(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش سنجش میزان تحقق اهداف برنامه درسی تفکر و پژوهش از دیدگاه آموزگاران پایه ششم شهرستان ایذه در سال تحصیلی 94-93 بود. این پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی بود. جامعه آماری شامل 119 نفر آموزگاران پایه ششم بود که 90 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. پس از انتخاب گروه نمونه با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته که بر اساس طیف لیکرت در پنج گزینه تهیه شده بود، اطلاعات گردآوری و تجزیه و تحلیل شد. روایی پرسش نامه با استفاده از نظر متخصصان تأیید و پایایی آن نیز با روش آلفای کرونباخ برابر 88./. به دست آمد. برای تحلیل داده ها از روش آماری (تک نمونه ای) استفاده شد. نتایج به دست آمده بیانگر آن است که اهداف برنامه درسی تفکر و پژوهش از دیدگاه آموزگاران پایه ششم شهرستان ایذه تحقق یافته است. بدین معنی که از دیدگاه آموزگاران توانایی استنباط، استدلال و نتیجه گیری، کنجکاوی، کسب صفات و ویژگی های منش تفکر، کسب نگرش های درست نسبت به یافته های علمی، توانایی قضاوت درباره اعمال و رفتار خود و دیگران در دانش آموزان از حد متوسط بالاتر است.
واکاوی عملکرد ریاضی در دانش آموزان جهشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش م قایسه عملکرد دانش آموزان جهشی و غیرجهشی در به کارگیری مفاهیم و استدلالات ریاضی و تأثیر جنسیت و خودپنداره ریاضی در عملکرد آن ها است. این مطالعه، بخشی از یک مطالعه طولی است که برای تجزیه وتحلیل داده های آن، تحلیل واریانس تک و چند متغیری دو عاملی با اندازه گیری مکرر استفاده شده است. این مطالعه نشان می دهد که در به کارگیری مفاهیم، دانش آموزان جهشی از همتایان هم سن و غیرهم پایه به شکل معناداری قوی تر عمل کرده اند. اما در استدلال، هر چند دانش آموزان پایه چهارم از پایه سوم عملکرد بهتری دارند، ولی بین دانش آموزان جهشی با دو گروه همتا تفاوت معنادار نیست. به علاوه دختران و پسران، در دو محور فوق و در دو گروه جهشی و غیرجهشی، عملکرد یکسانی دارند. خودپنداره ریاضی نیز در دانش آموزان جهشی و دو گروه همتا مشابه است. در مجموع به نظر می رسد یک پایه جهش، در عملکرد ریاضی دانش آموزان، تأثیر منفی ندارد. البته توجه به سایر زمینه های درسی، عاطفی، اجتماعی و پیگیری پیامدهای جهش تحصیلی در بلندمدت برای تصمیم سازی در حوزه جهش تحصیلی ضروری است.
اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر رفتارهای جامعه پسند دانش آموزان (کمک کردن، همکاری و سهیم شدن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر ظهور روان شناسی مثبت نگربستر مناسبی برای پرداختن به موضوعات اخلاقی و از جمله رفتارهای جامعه پسند فراهم آورده است. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش هوش هیجانی بر رفتار جامعه پسند دانش آموزان دختر بود. از میان طیف گسترده رفتارهای جامعه پسند سه رفتار کمک کردن، همکاری و سهیم شدن در نظر گرفته شد و اثر هوش هیجانی بر آن مورد بررسی قرار گرفت. روش پژوهش از نوع نیمه تجربی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه این پژوهش تمامی دانش آموزان دختر مقطع ششم دبستان بودند که 30 نفر از آنها به روش نمونه گیری در دسترس برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه رفتار جامعه پسند برای کودکان استفاده شد. آموزش هوش هیجانی به مدت 6 جلسه 90 دقیقه ای اجرا گردید. پس از اتمام برنامه آموزشی از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. داده های به دست آمده با استفاده از روش آماری تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش هوش هیجانی با کنترل اثر پیش آزمون، به افزایش رفتارهای جامعه پسند از جمله کمک کردن، همکاری و سهیم شدن در گروه آزمایش منجر شده است. این امر بیانگر اهمیت درک و شناخت هیجانات خود، دیگران و توانایی واکنش مناسب به آنها در بروز رفتارهای اخلاقی است.
مطالعه نگرش مدرسان زبان انگلیسی به انگیزش یادگیری دانشجویان در برنامه درسی دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل ورودی دانشجویان از آموزش متوسطه به دانشگاه، ضعف در مهارت های زبان انگلیسی و کمبود انگیزه لازم برای بهبود یادگیری در آنان است. هدف پژوهش شناسایی راهکارهایی برای تقویت مهارت هایی زبان انگلیسی با تأکید بر انگیزش دانشجویان است. رویکرد پژوهش کیفی و راهبرد آن نظریه داده بنیاد است. جامعه پژوهش شامل مدرسان زبان انگلیسی در دانشگاه های دولتی سنندج بود که 14 مورد شرکت کننده به صورت هدفمند، با استفاده از نمونه گیری نظری و شاخص اشباع نظری انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه کیفی نیمه ساختاریافته بود. فرایند کدگذاری و مدل سازی داده های کیفی با نرم افزار تحلیل محتوای کیفی ( مکس کیودا 11) انجام شده است. بر اساس یافته ها، مقوله های پداگوژیک (با مفاهیم شیوه های فعال تدریس، فرایند تدریس یادگیری، و تناسب محتوایی)؛ مقوله های ساختاری (با مفاهیم ویژگی های فرهنگی، و چالش های آموزشی) و مقوله های انگیزشی (با مفاهیم نگرش عاطفی، و مؤلفه های ادراکی) در تبیین مسئله با شکل گیری نظریه «آموزش مبتنی بر انگیزش» راهگشا خواهد بود.
بررسی و تحلیل برنامه درسی آموزش پیش از دبستان در ایران از حیث تطابق با معیارهای رویکرد شناختی آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۱
105 - 144
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل برنامه درسی آموزش پیش از دبستان در ایران از حیث تطابق با معیارهای رویکرد شناختی است. روش پژوهش، کیفی و کمی است. معیارهای آموزش و پرورش شناختی در برنامه درسی آموزش پیش از دبستان طی یک فرایند سنتزپژوهش استخراج شده و بر اساس این معیارها، برنامه درسی فعلی در دو بخش اسناد و حوزه عمل مورد بررسی قرار گرفته است. در بخش اسناد، دو سند رسمی تحلیل شده و در بخش عمل، با 10 مدیر مرکز آموزش پیش از دبستان مصاحبه انجام شده و 15 مرکز مورد مشاهده مستقیم قرار گرفته است. روش نمونه گیری، هدفمند در دسترس است و ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته و چک لیست محقق ساخته بوده است. روایی چک لیست توسط متخصصان تأیید شده و پایایی مرکب آن 93/0 بدست آمده است. بر اساس یافته ها، در عناصر مواد و منابع یادگیری، فضای آموزشی و ارزشیابی، کمترین تطابق و در بخش فعالیت ها و روش های یاددهی-یادگیری و زمان آموزش بیشترین تطابق با معیارهای آموزش و پرورش شناختی وجود دارد.
نقش تجربه هنر دوفرهنگی در آموزش میان فرهنگی(نمونه موردی: کودکان 9 ساله برزیلی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی ادراک و ارتقا صلاحیت میان فرهنگی از طریق تجربه هنری در بین فرهنگ ایران و برزیل بوده است. روش پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی بوده و شرکت کنندگان شامل دانش آموزان 9 ساله برزیلی می باشند. در این پژوهش تلاش شده است تجربه آموزشی در چهار مرحله علاقمند سازی، مقایسه دو فرهنگ، تجربه خلق هنر دوفرهنگی و بخش دیرپایی تجربه مورد بررسی قرار گیرد. برای پایایی و اعتبار یافته ها از روش مثلث سازی داده ها از نوع روش شناختی استفاده شده است. یافته ها نشانگر افزایش ادراک فرهنگی از طریق تجربه هنری بوده است. همچنین تجربه هنری دوفرهنگی در خروج شرکت کنندگان از انکار و کاهش محسوس قطبیت گرایی موثر بوده و سبب تقلیل تمایز و پذیرش میان فرهنگی شده است. تجربه هنری سبب دیرپایی تجربه ادراک میان فرهنگی در کودکان می گردد.
تجارب دانش آموزان پسر ابتدایی از اجرای سنجش توصیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش تجارب عمیق دانش آموزان پسر پایه های چهارم و پنجم ابتدایی از اجرای طرح ارزشیابی توصیفی به شیوه ی کیفی و از نوع پدیدارشناسی بررسی شد. با توجه به ماهیت پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد که با مصاحبه عمیق 9 دانش آموز، داده های اخذ شده به اشباع رسید. داده ها با استفاده از نرم افزار MAXQDA10 کدگذاری و تحلیل شد. یافته های حاصل از تجارب اینن افراد در 5 مضمون اصلی"ادراک مثبت از ارزشیابی توصیفی"، "ادراک منفی از ارزشیابی توصیفی"، "مناسب پایه های پایین"، "متضرر شدن دانش آموزان ضعیف" و " مورد پسند والدین دانش آموزان ضعیف" و چندین مضمون فرعی خلاصه شد.این یافته ها می توانند تصویری گویااز چگونگی برنامه توصیفی در حال اجرا، معایب و مزایای آن در اختیار مسوولین و برنامه ریزان قرار دهد. تا در جهت رفع اشکالات و بهبود، حذف یا جایگزینی این طرح اقداماتی انجام دهند.
بررسی نقش برنامه درسی پنهان در هدایت دانش آموزان دوره متوسطه به سمت رشته علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۹
125 - 150
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسینقش برنامه درسی پنهان در هدایت یا عدم هدایت دانش آموزان دوره متوسطه به سوی رشته علوم انسانی می باشد. روش تحقیق ترکیبی از نوع اکتشافی – متوالی می باشد. در بخش کیفی نمونه تحقیق 22نفر از دانش آموزان دوره دوم متوسطه به روش نمونه گیری هدفمند از نوع موارد مطلوب و بر اساس قاعده اشباع نظری به عنوان نمونه انتخاب شدند. در این بخش داده های تحقیق با استفاده از مصاحبه گردآوری و بر اساس روش تحلیل مضمون بررسی شد که در نتیجه 60 کد مفهومی پایه استخراج شد. این کدها ابتدا در قالب مضامین سازمان دهنده و سپس در قالب مضامین فراگیر قرار گرفت. در بخش کمی 352 نفر از دانش آموزان به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند . اطلاعات نیز با استفاده از پرسشنامه جمع آوری شد که دارای روایی و پایایی (87/0 = α) قابل قبول بود. نتایج تحلیل عاملی تاییدی نشان داد، چهار مؤلفه اساسی محیط فرادستی آموزشگاه، سیستم اداری و مدیریت آموزشگاه، معلم و دوستان از مؤلفه های مهم برنامه درسی پنهان در عدم هدایت دانش آموزان به سمت رشته علوم انسانی می باشند.
تحلیل ساختاری مولفه های آموزش بالینی در تربیت و آماده سازی دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۰
171 - 200
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، تحلیل ساختاری مؤلفه های آموزش بالینی در آموزش دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان است و بدین منظور، از روش توصیفی برای جمع آوری اطلاعات از جامعه آماری مدرسان دانشگاه فرهنگیان استفاده شد و از نمونه ای به تعداد 123 نفر با بکارگیری یک پرسشنامه کسب اطلاع گردید. اعتبار ابعاد این مقیاس به روش ضریب آلفای کرونباخ (87/.) به دست آمد. برای تجزیه و تحللیل اطلاعات از مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار ایموس (نسخه 24) استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل معادلات ساختاری نشان داد که نتایج مدل یابی معادله ساختاری ضمن تأیید برازش مدل نشان داد هر یازده مؤلفه مورد بررسی دارای تأثیر معناداری بر اجرای آموزش بالینی در تربیت و آماده سازی دانشجومعلمان هستند و از بین مؤلفه های تأثیرگذار، «ایجاد محیط آموزشی تعاملی» بیشترین تأثیر را بر اجرای آموزش بالینی دارد و سایر متغیرها در درجات بعدی اهمیت قرار می گیرند.
بررسی برنامه درسی تربیت جنسی در دوره ابتدایی مبتنی بر دیدگاه معلمان و ارائه راهکارهای مطلوب از دیدگاه متخصصان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی برنامه درسی تربیت جنسی در دوره ابتدایی انجام شده است. روش تحقیق ترکیبی از نوع اکتشافی است .در مرحله اول دیدگاه متخصصان به شیوه پدیدار شناسی بررسی ودر نهایت ویژگی مطلوب در عناصر چهارگانه استخراج گردید.در مرحله دوم روش توصیفی از نوع پیمایشی انجام شد..یافته ها نشان می دهد که وضعیت تربیت جنسی در برنامه درسی دانش آموزان چندان مطلوب نیست،اهداف بیشتر ناظر بر بعد شناختی ودرحد نسبتا متوسط است که بعد عاطفی و مهارتی کمتر مورد توجه قرار گرفته است.محتوای بسیار اندک و ناچیز نتوانسته است فرصت مناسبی برای تربیت جنسی دانش آموزان فراهم آورد ونیاز به توجه مضاعف و بازنگری جدی دارد به تناسب روش های آموزشی وهمچنین ارزشیابی هم با توجه به کاستی و ضعف محتوای آموزشی نمی تواند چندان موثر باشد..بطور کلی نتایج حاصل بیانگر آنست برنامه ریزی منسجم ومنطقی در زمینه برنامه درسی تربیت جنسی وجود ندارد.
التقاط ناسازوار در جهت گیری های عملی برنامه درسی دانشجومعلمان: نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف کشف نوع جهت گیری عملی برنامه درسی و تبیین چگونگی شکل گیری آن در دانشجومعلمان با استفاده از روش نظریه داده بنیاد انجام شد. جامعه مورد پژوهش، دانشجومعلمان ورودی 1391 دانشگاه فرهنگیان شهید هاشمی نژاد مشهد بود که بر اساس روش نمونه گیری هدفمند (نمونه گیری موارد مطلوب)، تعداد 27 نفر از این دانشجومعلمان انتخاب و اشباع نظری مبنای کفایت نمونه قرار گرفت. در این پژوهش از ابزارهای مصاحبه باز و مشاهده مشارکتی مستقیم برای جمع آوری داده ها استفاده گردید. نتایج ناظر بر سوال نخست نشان داد جهت گیری عملی برنامه درسی دانشجومعلمان، نوعی التقاط ناسازوار و فاقد جهت گیری عملی یکپارچه مشخص نسبت به برنامه درسی است و غالبا میان جهت گیری های برنامه درسی ایجادشده شباهت و هماهنگی وجود ندارد. عموما ترکیب جهت گیری های موضوعی/دیسیپلینی، انسان گرایانه و اجتماعی بیشترین گرایش را به خود اختصاص داده اند و جهت گیری عملی برنامه درسی با جهت گیری اسلامی اعلام شده نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران هماهنگ نیست. یافته ها در خصوص چگونگی شکل گیری جهت گیری عملی برنامه درسی در فرایند زیسته دانشجومعلمان نشان دهنده 7 مقوله کلی است که در قالب سه طبقه ویژگی های شخصیتی، تجارب یادگیری و تجارب عملی شکل گرفته است. تجارب یادگیری ناسازگار به عنوان مقوله محوری و کانون این فرایند، حاصل التقاط تجارب یادگیری متفاوت و متعارضی است که در فرایند زیسته دانشجومعلمان، قبل و بعد از ورود به تربیت معلم ایجاد و سبب شکل گیری جهت گیری های عملی التقاطی ناسازوار در آنان می شود.
شناسایی اهداف برنامه درسی شیمی در راستای اقتصاد مقاومتی با استفاده از تکنیک دلفی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۹
174 - 216
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله دستیابی به اهداف برنامه درسی شیمی در راستای اقتصاد مقاومتی در ابعاد تولید، مصرف و اشتغال و در سه حیطه دانشی، نگرشی و مهارتی می باشد. روش: روش پژوهش ترکیبی و از نوع اکتشافی است که برای گردآوری اطلاعات از سه روش مطالعه اسنادی، دلفی و پیمایشی استفاده شد. این تحقیق یک پژوهش بنیادی است و چون قابلیت کاربرد برای برنامه ریزان و مولفین دارد یک تحقیق کاربردی نیز محسوب می شود. جامعه آماری این پژوهش شامل 40 نفر از خبرگان دانشگاهی و کارشناسان رشته های شیمی و اقتصاد بودند که به صورت هدفمند انتخاب شدند و با استفاده از روش دلفی فازی در سه مرحله دیدگاه های آنها استخراج و تحلیل شد. یافته ها: با توجه به مطالعه اسناد، منابع و پژوهش ها 96 مؤلفه در راستای اهداف برنامه درسی شیمی تحقق بخش اقتصاد مقاومتی، انتخاب و طراحی گردید که در نهایت 5 مؤلفه با نظر کارشناسان حذف و 91 مؤلفه، مورد توافق قرار گرفت. نتیجه گیری: دستیابی به این اهداف و مؤلفه ها در سه بعد تولید، مصرف و اشتغال، می تواند برای سیاست گزاران، طراحان، مولفین و دبیران شیمی کاربردی بوده و راه را برای رسیدن به اقتصادی پایدار مهیا نماید.
آموزش کارآفرینانه به عنوان رویکردی جدید در آموزش کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش «آموزش کارآفرینانه به عنوان رویکردی جدید در آموزش کودکان پیش دبستانی» است. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کیفی است. روش انجام آن «نظرورزی» یا «جستار نظرورزانه» است. اطلاعات مورد نیاز پژوهش حاضر با استفاده از ابزار بررسی مستندات جمع آوری شده است و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش تاملی «کرسول» بهره گرفته شده است. طبق یافته های این تحقیق سه دسته از روش های یاددهی-یادگیری شامل : دسته اول: روشهای یاددهی-یادگیری مبتنی بر بازی و فعالیت کودک، دسته دوم: روش های یاددهی-یادگیری مبتنی بر انجام پروژه، کسب تجارب مبتنی بر زندگی واقعی، اکتشاف و کاوشگری و دسته سوم: روش های یاددهی-یادگیری مبتنی بر خلاقیت و هنر به عنوان روش های مطلوب رویکرد «آموزش کارآفرینانه» انتخاب و معرفی شده است. رویکردی که از رشد همه جانبه کودکان در راستای گسترش توانمندی های آنان در قالب یک سبک زندگی کارآفرینانه به عنوان آنچه که لازمه زندگی کنونی و بزرگسالی آنان است، حمایت می کند.
آموزش چندفرهنگی در کتاب های درسی فارسی( خوانداری ) دوره آموزش ابتدایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی آموزش چند فرهنگی در محتوای کتاب های درسی فارسی (خوانداری) دوره آموزش ابتدایی ایران است. این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی بوده و از روش تحلیل محتوای کیفی با رویکرد عرفی (استقرایی) استفاده شده است. روش نمونه گیری هدفمند و نمونه مورد نظر مشتمل بر کتاب های درسی فارسی کلیه پایه های دوره آموزش ابتدایی بوده است. واحد تحلیل (ثبت) در اینجا مضمون، تصویر و واحد زمینه کتاب درسی است. برای تعیین پایایی روش تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استقرایی، بازبینی مطالب در دو مرحله، یکی پس از این که بین 10-50 درصد مقوله بندی ها تکمیل شد و دیگری در پایان کار صورت گرفت. در این پژوهش پنج مقوله استخراج شد که عبارت اند از: معرفی و توجه به زبان مادری اقوام؛ معرفی مشاهیر؛ انعکاس سبک پوشش اقوام؛ سنن فرهنگی اقوام و معرفی میراث فرهنگی. تحلیل محتوای کیفی کتاب ها نشان می دهد که تنها ردپای فرهنگ مسلط در کتاب های درسی به چشم می خورد. نظام آموزشی همچنان به دنبال پیاده سازی الگوی همسان سازی فرهنگی است که منجر به قتل زبان ها و فرهنگ های اقوام ایرانی می شود، رویکردی که درواقع هیچ چشم اندازی ندارد و بیشتر نتیجه معکوس داشته و منجر به افزایش آگاهی اقوام از هویت و تاریخ و فرهنگ خویش می شود.