فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۱۷٬۹۴۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
"کی از عوامل موفقیت مدیران آموزشی بکارگیری ابتکار و نوآوری در امر تعلیم و تربیت دانش آموزان است. هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط شخصیت مدیران با انگیزه بکارگیری ابتکار و نوآوری است.فرضیات پژوهش حاضرعبارتند از:
بین میزان ابعاد شخصیت باانگیزه بکارگیری ابتکار و نوآوری شغلی مدیران رابطه وجوددارد.
بین میزان شخصیت فعال باانگیزه بکارگیری ابتکار و نوآوری شغلی مدیران رابطه وجود دارد بین میزان شخصیت منفعل با انگیزه بکارگیری ابتکار و نوآوری شغلی مدیران رابطه وجوددارد.
بین میزان شخصیت پرخاشگر با انگیزه بکارگیری ابتکار و نوآوری شغلی مدیران رابطه وجوددارد.
102 نفر از مدیران مدارس مقطع متوسطه شهر بابل درسال تحصیلی 82-83 جامعه آماری وهمچنین نمونه آماری پژوهش را تشکیل داد. نتایج پژوهش نشان داد که ارتباط معنی داری بین ابعاد شخصیت با انگیزه بکارگیری ابتکار و نوآوری شغلی مدیران بوده است (01/0 p<) درضمن ابتکار و نوآوری شغلی با بعد فعال شخصیت درسطح 01/0 رابطه مثبت، با بعد پرخاشگر شخصیت درسطح 05/0 رابطه منفی و با بعد منفعل بدون ارتباط می باشد.
"
واکاوی پذیرش نوآوری های برنامه درسی در نظام آموزش عالی (مورد مطالعه: آئین نامه بازنگری برنامه درسی دانشگاه های ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله ضمن ارائه مدل مناسبی برای بررسی نوآوری های برنامه درسی، به آسیب شناسی نوآوری در مدل های مختلف پذیرش نوآوری در برنامه درسی می پردازد. هدف پژوهش بررسی و واکاوی وضعیت نوآوری های برنامه درسی در مرحله اجرا است. برای این منظور پس از بررسی عوامل و عناصر موثر بر پذیرش نوآوری در برنامه درسی نظام آموزش عالی ایران با استفاده از روش پیمایشی، مدل پذیرش نوآوری در برنامه درسی را در میان 179 نفر از اعضاء هیات علمی دانشگاه های مختلف تهران که در اجرای آئین نامه بازنگری برنامه درسی مشارکت داشته اند، اجرا شد. تحلیل داده های گردآوری شده از پرسشنامه مذکور نشان می دهد که آئین نامه بازنگری برنامه درسی دانشگاه های کشور در عمل مورد پذیرش قرار نگرفته است. همچنین نتایج پژوهش نشان می دهد که نوآوری های برنامه درسی در آموزش عالی برای اجرا باید به مولفه های متعددی توجه داشته باشند.
نمودشناسی تجربه تحصیل در کارشناسی ارشد فلسفه تعلیم و تربیت در دانشگاه تربیت معلم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تجربه تحصیل در دانشجویان کارشناسی ارشد فلسفه تعلیم و تربیت در دانشگاه تربیت معلم تهران است. برای درک تجربه زیستی دانشجویان از روش نمودشناسی تفسیری از رویکردهای پژوهش کیفی بهره گرفته شده است. نمونه ها از میان دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد فلسفه تعلیم و تربیت به گونه ای انتخاب شده اند که دست کم سه نیم سال تحصیلی را پشت سر گذارده اند. تعداد دانشجویان با ویژگی های ذکر شده، شش نفر بود که همه انتخاب شدند. داده ها از راه مصاحبه ژرف نیمه ساختار یافته و مشاهده هدفمند جمع آوری و سپس نگاشته و به روش ون منن تحلیل شدند. بر بنیاد یافته های پژوهش می توان تجربه این دانشجویان را در سه بخش نگرش درباره رشته، واحدهای درسی و اساتید دسته بندی و توصیف کرد. نگرش درباره رشته، دربردارنده علاقه مندی نخستین، رضایتمندی واپسین، بازار کار و آگاهی درباره چیستی، اهمیت و جایگاه رشته شد. نگرش درباره واحدهای درسی، ارتباط واحدهای درسی با رشته و انسجام واحدها، روز آمدی واحدها و کتاب ها و واحدها یا موضوع های مورد نیاز و پایان نامه را در برگرفت. نگرش درباره اساتید شامل منش، میزان دانش، روش تدریس و روش ارزشیابی شد. نتایج پژوهش نشان دهنده رضایت نسبی دانشجویان از برخی مؤلفه ها به ویژه منش و دانش اساتید و نارضایتی نسبی از برخی دیگر از مؤلفه ها چون ناآگاهی درباره چیستی رشته، کم اهمیتی آن، بازارکار نامناسب، نبود پیوند و انسجام میان واحدها و موضوع های درسی، ناکارآمدی و خلاء برخی واحدها و موضوع های درسی، ابهام در انتخاب موضوع پایان نامه و روش های ارزشیابی برخی اساتید است. در پایان بر لزوم بازنگری درباره اهمیت، جایگاه و واحدهای درسی رشته فلسفه تعلیم و تربیت تاکید و به برخی تلویح های کاربردی اشاره شده است.
بررسی تأثیر آموزش خلاقیت بر دانش آموزان پیش دبستان و دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت روزافزون خلاقیت در جهان معاصر، مسأله ی آموزش خلاقیت در سطح مدارس ابتدایی مورد توجه قرار گرفت و جهت بررسی این مسأله، دو پژوهش انجام پذیرفت. پژوهش نخست به بررسی تأثیر آموزش خلاقیت بر افزایش خلاقیت دانش آموزان پسر دبستانی پرداخت. پس از انجام پیش آزمون با ابزار محقق ساخته در سطح گروه آزمایشی (67 نفر) و گروه کنترل (58 نفر)، آموزش خلاقیت به مدت 12 هفته به گروه آزمایشی ارایه گردید. نتایج به دست آمده از آزمون گروه های آزمایشی و کنترل، با روش اندازه گیری های مکرر مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل نشان دهنده ی تفاوت معنادار گروه آزمایشی با گروه کنترل بود. پس از مشخص شدن تأثیر مثبت آموزش خلاقیت بر روی خلاقیت کودکان، پژوهش کیفی و طولی دوم، با هدف دستیابی به الگویی بومی جهت ارایه به اولیای آموزشی در جهت آموزش خلاقیت، طی 4 تابستان متوالی انجام پذیرفت. در این پژوهش 40 نفر از کودکان پیش دبستانی و دبستانی دختر و پسر، شرکت داشتند. نتایج حاصل از این پژوهش کیفی، ضمن تأیید تأثیر مثبت آموزش خلاقیت، در سطح افراد مورد بررسی، در عمل به ارایه ی الگویی اولیه جهت چگونگی اعمال روش های آموزش خلاقیت به دانش آموزان پیش دبستانی و دبستانی رسید. یافته های اخیر، الگوی مناسبی جهت چگونگی به کارگیری روش های مختلف آموزش خلاقیت و محتوای لازم در این جهت را در اختیار معلمان و مربیان آموزشی، قرار خواهد داد.
واکاوی تجارب والدین دانش آموزان دوره اول ابتدایی از چالش های آموزش مجازی با شبکه های اجتماعی در زمان شیوع ویروس کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تربیتی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
74-101
حوزههای تخصصی:
به دنبال شیوع ویروس کرونا، تعطیلی مدارس و لزوم تداوم آموزش در سال تحصیلی، معلمان ناگزیر از ارائه آموزش در شبکه های اجتماعی گردیدند. هدف اصلی از انجام پژوهش حاضر، فهم تجربه زیسته والدین دانش آموزان دوره اول ابتدایی از چالش های آموزش مجازی در شبکه های اجتماعی به دلیل شیوع ویروس کرونا بود که با استفاده از روش پدیدارشناسی اجرا شد. روش گردآوری اطلاعات استفاده از پرسشنامه مصاحبه نیمه ساختمند بود. بر این اساس، با رویکرد نمونه گیری هدفمند و روش معیار، والدینی که فرزندان آنان حداقل یک ماه از آموزش مجازی در شبکه های اجتماعی استفاده نمودند، انتخاب شدند و بر اساس اشباع نظری نهایتاً 16 نفر مصاحبه شدند. تحلیل مصاحبه ها، با استفاده از الگوی کلایزی و روش تحلیل مضمون انجام شد. پس از استخراج و دسته بندی موضوعی، محاسن و معایب آموزش مجازی در شبکه های اجتماعی در پنج مقوله آموزشی (محاسن: جلوگیری از عقب ماندگی تحصیلی و ایجاد فرصت خلاقیت؛ معایب: عدم تمایل به انجام تکالیف کلاسی و کاهش پایبندی به مقررات نظم و انضباط کلاسی)، اجتماعی (محاسن: آزادی عمل دانش آموزان و نظارت بیشتر والدین؛ معایب: حذف فعالیت گروهی و تنبلی و حواس پرتی دانش آموزان)، فرهنگی (محاسن ورود آموزش مجازی به عرصه نظام تعلیم و تربیت و ایجاد تجربه جدید؛ معایب: حذف کاریزمای حضور معلم و خستگی و بی حوصلگی برخی از والدین)، اقتصادی (محاسن کاهش هزینه ایاب و ذهاب و صرفه جویی در زمان ایاب و ذهاب؛ معایب: وقت گذاری جهت آموزش های تکمیلی و هزینه تهیه سخت افزار لازم) و فنی (ارتقاء سواد رسانه ای والدین به عنوان حسن؛ معایب: عدم جذابیت بصری ویدئوها و عدم تسلط به فن آوری اطلاعات) طبقه بندی شدند با توجه به مشکلات و معایبی که توسط والدین عنوان گردید، طراحی زیرساخت های منسجم و اثربخش جهت ارائه آموزش مجازی ضرورت می یابد.
تجربه زیسته معلمان دوره ابتدایی از فرصت ها و چالش های تدریس در شبکه آموزشی دانش آموزان (شاد): یک مطالعه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
24 - 1
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تحلیل ادراک معلمان ابتدایی در خصوص فرصت ها و چالش های تدریس در شبکه آموزشی دانش آموزان (شاد) بود. این مطالعه با استفاده از رویکرد کیفی و طرح پدیدارشناسانه صورت گرفت. به منظور گردآوری داده ها از مصاحبه کیفی نیمه ساختاریافته استفاده شد. با استفاده از نمونه گیری هدفمند، پس از انجام 21 مصاحبه اشباع داده ها حاصل شد. تحلیل عمیق دیدگاه های معلمان، موجب شناسایی و دسته بندی ده فرصت شامل: جبران عقب افتادگی تحصیلی در ایام قرنطینه، افزایش مسئولیت پذیری و درگیری بیشتر اولیا با فرآیند یاددهی-یادگیری دانش آموزان، افزایش سرعت انتقال اطلاعات و ارائه اطلاعات جدید، ایجاد انگیزه در معلمان برای ارتقاء سواد رسانه ای، شناخته شدن معلمان توانمند و خلاق و فراهم شدن زمینه ای برای به اشتراک گذاشتن فایل ها و تجارب معلمان، افزایش مسئولیت پذیری معلمان برای مطالعه بیشتر، جذاب و برانگیزاننده بودن استفاده از آن برای دانش آموزان، علاقه مند کردن دانش آموزان به دانش روز و پژوهش کردن، انعطاف پذیری در ساعت شروع کلاس و حذف ترددهای پرهزینه، پرورش خلاقیت در دانش آموزان برای ارائه تکالیف به شیوه ای نو و نه چالش شامل: عدم دسترسی همه دانش آموزان به فضای مجازی به ویژه در مناطق محروم و ایجاد نابرابری در فرصت آموزش، سنگین بودن هزینه های اینترنت برای خیلی از خانواده ها، کند بودن سرعت اینترنت، دشوار بودن سنجش یادگیری واقعی دانش آموزان و سلب شدن قدرت نظارت از معلم، اعتیاد برخی دانش آموزان به اینترنت و گوشی، استفاده بی جا و بی رویه از مطالب دیگران، عدم وقت گذاری برخی معلمان به امر تدریس و ارزیابی، استفاده از نرم افزار به عنوان ابزار تبلیغات، کاهش انگیزه برخی دانش آموزان نسبت به تحصیل در شیوه جدید تدریس گردید.
آرمان شهرگرایی و تحول آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تحلیل رابطه آرمان شهرگرایی با تحول آموزش و پرورش می باشد. مطالعه به روش تحلیلی و بر اساس مرور و استخراج اطلاعات مرتبط با هدف تحقیق و طبقه بندی آنها صورت گرفت. در این راستا، پس از تعریف آرمان شهر، اندیشه های اساسی مشهورترین آرمان شهرگرایان یعنی افلاطون، توماس مور و فرانسیس بیکن به طور خلاصه مورد بررسی قرار گرفت. پس از مفهوم پردازی «تحول» در آموزش و پرورش، رابطه آرمان شهرگرایی با تحول آموزش و پرورش تحلیل شد. یافته ها در شش نتیجه اصلی به صورت جداگانه مورد بحث قرار گرفت. در پایان این نتیجه حاصل شد که اگر آموزش و پرورش، هدف گذاری و برنامه ریزی های کلیدی خود را بر مبنای یک آرمان ملی انجام دهد، به سوی آرمان شهرگرایی جهت گیری کرده است. این جهت گیری، اندیشه و اقدام آموزش و پرورش را به سمت ایجاد هرگونه تغییر، از خود متأثر می سازد.
بررسی میزان تأثیر بازیهای نمایشی(پانتومیم) در الگوپذیری مهارتهای اجتماعی در کودکان پیش دبستانی
حوزههای تخصصی:
مقایسه عملکرد تحصیلی و رفتاری دانش آموزان پسر کم شنوای مدارس استثنایی و تلفیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مطالعه وضعیت پیشرفت تحصیلی و رفتاری دانش آموزان پسر کم شنوای مدارس استثنایی و مدارس تلفیقی استان قم انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع علی – مقایسه ای است. جامعه آماری تحقیق 151 نفر از والدین و معلمان دانش آموز پسر کم شنوای مدارس استثنایی و تلفیقی استان قم بود. با توجه اهداف تحقیق 120 نفر به طور تصادفی و در دسترس به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه دموگرافیک، پرسشنامه ارزیابی و رفتاری راتر و آزمون ماتریس پیش رونده بود. پرسشنامه آزمون ماتریس پیش رونده به منظور تعیین بهره هوشی دانش آموزان و پرسشنامه های دموگرافیک و ارزیابی رفتار راتر A و B به ترتیب به منظور تعیین میزان پیشرفت تحصیلی و نحوه رفتار دانش آموزان در بین معلمین و والدین دانش آموزان توزیع شد تا اطلاعات مورد نیاز از این طریق به دست آید. اطلاعات جمع آوری شده با بهره گیری از روشهای آماری همبستگی و T استودنت تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحقیق مبین این است که بین نمرات دانش آموزان استثنایی و تلفیقی در حد از نظر آماری تفاوت معناداری وجود ندارد. اما میزان افسردگی و رفتار ضداجتماعی آنها در حد تفاوت آماری معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: دانش آموزانی که در مدارس استثنایی مشغول به تحصیل بودند، در مقایسه با دانش آموزانی که در مدارس تلفیقی تحصیل می کردند، دارای افسردگی کمتر و رفتار ضد اجتماعی بیشتر هستند.
تاثیر بازی بر عزت نفس دانشآموزان (6 تا 11 ساله) نابینای آموزشگاه ابابصیر اصفهان
حوزههای تخصصی:
"هدف کلی این پژوهش تاثیر بازی بر عزت نفس دانشآموزان (6تا11 ساله) نابینای آموزشگاه ابابصیر اصفهان بود. به همین منظور با اجرای یک تحقیق نیمه تجربی، از کلیه دانشآموزان پسر 6 تا 11 ساله نابینای مستقر در آموزشگاه ابابصیر اصفهان که 71 نفر بودند، 36 نفر نمونه در دسترس انتخاب و بهطور تصادفی ساده به دو گروه آزمایش و گواه (18 نفر گروه آزمایش و 18 نفر گروه گواه) تقسیم شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه عزتنفس کوپر اسمیت (58 سؤال) و دستگاه ضبط صدای آزمودنیها بود، که روایی آنرا عبداللهنژاد (1378) تایید کرده و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ معادل 85/0 محاسبه گردیده است.
در این پژوهش فرضیهای مبنی بر اینکه بازی بهطور معناداری عزتنفس دانشآموزان نابینا را افزایش میدهد، مطرح شد. نتیجه تحلیل کوواریانس پس از بررسی نمرات پیشآزمون و سن آزمودنیها نشان داد که در دانشآموزان پسر 6 تا 11 ساله نابینای آموزشگاه ابابصیر، بازی بهطور معناداری عزت نفس آنها را افزایش داده است (05/0>p).
"
بررسی میزان انطباق برنامه درسی رشته کارشناسی مهندسی معماری با نیازهای بازار کار در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف کلی بازنگری در برنامه درسی رشته مهندسی معماری برای انطباق بیشتر با نیازهای بازار کار در این رشته صورت گرفته است. روش پژوهش کیفی است و برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختاریافته و عمیق با فارغ التحصیلان استفاده شد. جامعه آماری، فارغ التحصیلان رشته مهندسی معماری دانشگاه هنر اسلامی تبریز بوده است. روش نمونه گیری از نوع اشباع شده می باشد. نتایج نشان داد وضعیت فارغ التحصیلان رشته مهندسی معماری با توجه به نیازهای بازار کار، در حیطه دانشی مطلوب، مهارتی در حد نامطلوب و نگرشی نسبتاً مطلوب ارزیابی می شود. همچنین افزودن واحد کارآموزی، طرح منظر، جامعه شناسی و روان شناسی معماری، اختصاص دروس عمومیِ ویژه این رشته، افزودن دروس عملی به برخی دروس نظری و تاکید بیشتر بر دروس ساختمان 1 و 2 ، طراحی فنی، تنظیم شرایط محیطی، آشنایی با معماری اسلامی و مصالح ساختمانی از طریق افزایش تعداد واحدها به وضعیت خروجی های رشته مهندسی معماری بهبود خواهد بخشید.
اثر بخشی آموزش مهارتهای خود نظم بخشی بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان نابینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در پژوهش حاضر هدف بررسی تاثیر آموزش مهارتهای خود نظم بخشی بر عملکرد درسی در دانش آموزان نابینا است. روش: بدین منظور کل جامعه دانش آموزان نابینا (120 نفر) سال اول متوسطه مدرسه نابینایان شوریده شیراز انتخاب شدند و به تصادف آنها به دو گروه 10 نفری آزمایش و کنترل تقسیم شدند. پرسشنامه های راهبردهای انگیزشی و یادگیری پینتریچ (M-S-L-Q) و آزمون زیست شناسی به عنوان پیش آزمون در دو گروه اجرا شد. سپس گروه آزمایش هشت جلسه در طول یک ماه آموزش مهارتهای خودنظم بخشی دریافت کردند. در طول این دوره، گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. پس از خاتمه دوره آزمایش مجددا آزمون MSLQ و آزمون درس زیست شناسی برای دو گروه اجرا شد. برای بررسی تاثیر پایداری آموزش پس از یک ماه فرم موازی آزمون درس زیست شناسی برای دو گروه به عمل آمد. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. افته ها: نتایج تفاوت معناداری را در نمره مهارتهای خودنظم بخشی و درس زیست شناسی برای گروه نشان داد. بدین صورت که گروه آزمایش در دو آزمون عملکرد بهتری داشتند و در درس زیست شناسی بعد از گذشت یک ماه باز این برتری را حفظ کرده بودند. نتیجه گیری: گروه آزمایش عملکرد بهترین نسبت به گروه کنترل در یادگیری خودنظم بخشی و درس زیست شناسی نشان دادند.
ترویج فرهنگ «ایثار و شهادت» به کمک برنامه درسی در دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسش اصلی در این مقاله آن است که چگونه می توان از طریق برنامه درسی به ترویج و اعتلای فرهنگ ایثار و شهادت در مدارس ابتدایی اقدام کرد؟ در این ارتباط، نظریات متفاوتی مطرح است و اقدامات آموزشی مرسوم مدارس بر آنها استوار شده اند؛ که در میان آنها نظریات تحولی نگر دارای جایگاه برجسته ای هستند. این نظریات بر این باور تأکید می کنند که آموزش امور انتزاعی در دوره کودکی مقدور و مؤثر نیست. مدعای اصلی مقاله آن است که امور ارزشی را با آنکه اموری انتزاعی هستند، می توان با رویکرد فرهنگی به شکلی مؤثر در دوره کودکی آموزش داد. این ادعا با تمرکز بر ظرفیت تخیلی کودکان و ظرفیت انتقال مفاهیم توسط اسطوره و داستان در دوره کودکی بنا شده است. برهمین اساس، تلاش می شود بر بنیادی نظری و در تلاشی نظرورزانه، شواهد و طریقی برای این موضوع در حوزه برنامه درسی و آموزش ایثار ارائه گردد. ایثار در ارتباط با برنامه درسی از دو بعد قابل طرح است: ۱) دستاورد و ۲) فرایند. ایثار به عنوان دستاورد، واقعه و رخدادی را نشان می دهد که در جهان بیرون عینیت یافته است و البته می توان انتظار وقوع آن را در آینده نیز داشت. ایثار به عنوان فرایند، عملی را نشان می دهد که مقدمات، مراحل و دستاوردی دارد. این فرایند، نحوه ای از زیستن را نشان می دهد که درآمیخته ای از آگاهی دردسترس و آگاهی قابل حصول است. چنین گونه ای از عمل، فرهنگ نامیده شده و دارای ویژگی هایی است که متأثر از برنامه های درسی و آموزش مدرسه ای است
حرفه گرایی جدید و مبنای معرفت شناختی آن
حوزههای تخصصی:
"حرفه گرایی جدید که در سال های اخیر به تدریج و در مراحل و ابعاد مختلف شکل گرفته است، در واقع تلاشی به منظور غلبه بر مشکلات و نارسایی های ""حرفه گرایی سنتی"" محسوب می شود، مشکلات و نارسایی هایی که ناشی از مهارت گرایی صرف، تفکیک اندیشه از عمل، و نیز جدایی آموزش نظری از آموزش حرفه ای است. در حرفه گرایی جدید، تلفیق آموزش نظری و عملی، ارتباط بیشتر اهداف آموزش مدرسه ای با اهداف حرفه ای مراکز اقتصادی و نیز ارتباط آموزش متوسطه با آموزش های عالی مورد توجه قرار گرفته است. حرفه گرایی جدید که ابتدا در ایالات متحده شکل گرفت، به تدریج مورد توجه دیگر کشورهای جهان واقع شده، و تا امروز گام هایی به منظور اجرای آن برداشته شده است.
مبنای تاریخی و فلسفی حرفه گرایی جدید به کل گرایی معرفت شناسی عمل گرا و یگانگی دیدگاه های ارائه شده توسط بنیان گزاران جامعه گرایی، بازمی گردد. در واقع رویکرد کل گرایانه حاکم بر این نوع حرفه گرایی، موجب توجه به آموزش علمی و عملی و برنامه های درسی تلفیقی شده است. در این مقاله ضمن اشاره به زمینه و مراحل شکل گیری حرفه گرایی جدید در ایالات متحده و دیگر کشورهای جهان، مبانی معرفت شناختی آن مورد بررسی قرار گرفته است
"
کاربست رویکرد سیستمی در ارزشیابی کیفیت هنرستانهای فنی و حرفه ای موردی از ارزشیابی هنرستانهای فنی وحرفه ای دخترانه شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"ارزشیابی و بهبود مستمر کیفیت هنرستانهای فنی حرفهای، به علت نقش و اهمیت روزافزون آنها در تدارک نیروی انسانی در سطح پیش از دانشگاه، ضرورتی اجتناب ناپذیر است. هدف پژوهش حاضر ارزشیابی کیفیت هنرستانهای فنی حرفهای دخترانه شهر تهران، با استفاده از رویکرد سیستمی و ارائه راهکارهای بهبود کیفیت برای آنها است؛ این مطالعه در دو مرحله جداگانه انجام شده است:
1. تدوین چارچوبی متشکل از 19 عامل و 237 نشانگر دروندادی، فرایندی و بروندادی و 129 معیار برای قضاوت؛
2. کاربست آنها در ارزشیابی هنرستانهای جامعه هدف.
دادههای مورد نظر با استفاده از نظر 1590 نفر شامل: مدیران و معاونان هنرستانها، هنرآموزان، هنرجویان، کارفرمایان، دانشآموختگان و خبرگان، با استفاده از پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده، گردآوری و تحلیل شد.
نتایج تحقیق نشان داد کیفیت بخشهای درونداد و فرایند در سطح «به نسبت مطلوب» و بخش برونداد در سطح «نامطلوب» قرار دارد و کیفیت هنرستانهای دخترانه شهر تهران در سطح «نامطلوب» است؛ در پایان راهکارها و پیشنهادهایی برای بهبود کیفیت در هنرستانهای فنی حرفهای مورد بحث قرار می گیرد.
"
بررسی مشکلات اجرایی ارائه آموزش های فنی و حرفه ای و کاردانش
حوزههای تخصصی:
جایگاه الگوی سایبرنتیک در اداره دانشگاه ها (مورد: دانشگاه فردوسی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با اتکا به این مفروضه اصلی، ضرورت ارتقا جایگاه الگوی سایبرنتیک در اداره دانشگاهها، و برای بررسی کارکرد سازمانی دانشگاه فردوسی مشهد صورت پذیرفته است برای این منظور دیدگاههای کلیه مدیران دانشگاه فردوسی مشهد (139=N)، با استفاده از پرسشنامه ای که بر اساس نظریه سایبرنتیک تدوین شده است، مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. مولفه های مورد بررسی در الگوی سایبرنتیک عبارتند ار: نظارت و کنترل، پیوندها، تعاملات، تصمیم گیری، سلسله مراتب و رهبری. نتایج حاکی از آن است که میانگین دیدگاههای مدیرا ن دانشگاه فردوسی درباره وضعیت الگوی سایبرنتیک بطور معنی داری از میانگین نظری درجه های مورد وصف در ابزار گردآوری داده ها بیشتر است و بین نمرات مربوط به این مولفه های اصلی این الگو نیز در این دانشگاه رابطه مستقیم و معنی دار وجود دارد. بعلاوه، نظر به اینکه بین دیدگاههای مدیران دانشگاه فردوسی درباره میزان استفاده از این الگو تفاوت معنی داری مشاهده نشده است، می توان نتیجه گرفت که بین این مدیران درباره وضعیت مورد وصف، اتفاق نظر وجود دارد. در مجموع نتایج نشان می دهند که جایگاه الگوی سایبرنتیک در مدیریت دانشگاه فردوسی مشهد، در سه مولفه تصمیم گیری، نظارت و کنترل و رهبری، از وضعیت نسبتا مطلوبی برخوردار است. در مولفه نظارت و کنترل که شامل دو نوع ساختاری و اجتماعی می شود، نظارت و کنترل ساختاری دارای وضعیت نسبتا مطلوبی است ولی نظارت و کنترل اجتماعی از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست. با این وصف و بطور خاص، سه مولفه پیوندها، سلسله مراتب و تعاملات در این دانشگاه، ضعیف بوده و دانشگاه بایستی برای تقویت و بهبود این مولفه ها، تدابیری اندیشیده و تلاش ویژه ای مبذول دارد.
بررسی کاربرد هنرهای نمایشی در رشد اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: کودکان کم توان ذهنی به لحاظ فکری، جسمی، عاطفی و رفتاری با همسالان خود متفاوت هستند و بر همین اساس برای شکوفایی استعدادهای نهانی شان به کمک ویژه و شیوه های آموزشی خاص نیاز دارند. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر شیوه های آموزش نمایشی (وانمود سازی تخیلی و نمایش عروسکی) بر رشد اجتماعی کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر می باشد. روش: پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش آن نیمه تجربی و با شمای طرح سه گروهی با پیش آزمون- پس آزمون است. جامعه مورد مطالعه کلیه دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر 11- 9 ساله مدارس استثنایی شهر تهران است. نمونه مورد پژوهش متشکل از 36 دانش آموز کم توان ذهنی آموزش پذیر 11-9 ساله است که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و در سه گروه 12 نفری شامل 2 گروه آزمایشی و یک گروه کنترل جایابی شدند؛ بدین ترتیب تاثیرات آموزش با شیوه های نمایشی که شامل نمایش وانمود سازی تخیلی و نمایش عروسکی است بر روی رشد اجتماعی کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر مورد بررسی قرار می گیرد. تعامل مربی- کودک در این شیوه، تعاملی جذاب و پویا می باشد، ضمن آنکه فراهم کردن فضای گرم و صمیمی که کودک آزادانه بتواند بدون ارزیابی و قضاوت ابراز وجود کند، موجب افزایش توان رفتاری کودک می گردد. در این تحقیق جهت سنجش بهره ذهنی از آزمون ریون سیاه و سفید کودکان و برای اندازه گیری میزان رشد مهارت های اجتماعی از مقیاس رشد اجتماعی واینلند استفاده شده است. یافته ها: یافته ها نشان داد شیوه های آموزش نمایشی در سطح اطمینان 99% موجب افزایش رشد اجتماعی کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر 9 تا 11 ساله می شود و از طرف دیگر با توجه به میانگینهای محاسبه شده مشخص می گردد که شیوه آموزش وانمودسازی تخیلی در مقایسه با شیوه آموزش نمایش عروسکی موثرتر است. تیجه گیری: با توجه به تاثیرات مثبت شیوه های آموزش نمایشی در افزایش رشد اجتماعی کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر، در نظر گرفتن واحد خاصی تحت این عنوان در برنامه آموزشی ویژه این کودکان جهت آموزش مهارتهای اجتماعی مفید می باشد.