فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۲۱ تا ۱٬۲۴۰ مورد از کل ۱۸٬۲۳۳ مورد.
منبع:
School Administration, Volume ۱۲, Issue ۱, Spring ۲۰۲۴
15 - 33
حوزههای تخصصی:
The main question of the present research was theorizing controversies and their reason in educational administration studies. The search for the answer to this question was done by genealogical method. In the present thesis, an attempt was made to investigate the end and method of theorizing and its supposed reasons as the two main topics of discussion in this controversy, by Foucaultian genealogy. Following the search for the roots, this study led to the discovery of the sources of theorizing, including scientific power and governmentality, three conflicting discourses of theorizing, and two major ruptures in the theorizing process of educational administration studies. The discourses were identified and divided into three categories: “conventionalism”, “sanctification of science” and “evolution”, and the ruptures were categorized as “methodological rupture” and “teleological rupture”. According to the findings of this study, it can be concluded that educational administration studies are on the one hand considered by experts in the fields of education and social sciences, and on the other hand, are favored by politicians and rulers as a political tool for governments. Contrary to the claims of many competing theories, the emergence of theory in educational administration studies in its global origin has been a tool of political governance rather than seeking to achieve ideal goals such as awareness, welfare, educational justice, democracy, freedom and education. Following the expansion of colonial territories in the European and American governments, facing the huge population of colonized countries such as India and China and the ineffectiveness of previous models of governance, technological tools of discipline from authoritarian and force-based governance are changed to governance based on the education and training of individuals in accordance with the demands of the ruler systems. In other words, according to the conflicting discourses and double ruptures, theorizing in educational administration studies from Foucault’s point of view as a technology of discipline in the modern era, where it has followed political purposes, has had no advantage for this field of study, and every theory with a new claim has increased the ambiguity and confusion in its theoretical nature.
تاثیر الگوی طراحی محیط یادگیری الکترونیکی سازگار با مغز بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تاثیر الگوی طراحی محیط یادگیری الکترونیکی مبتنی بر علوم اعصاب تربیتی (دانش ذهن، مغز و تربیت) بر مولفه های کارکردهای اجرایی دانش آموزان در برنامه درسی ریاضی بود. روش تحقیق نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی بودند که از بین آن ها 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) با روش تمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. گروه آزمایش با استفاده از الگوی شش مولفه ای یادگیری الکترونیکی سازگار با مغز (توجه، ارتباط، هیجان، یادگیری فاصله ای، عوامل محیطی و عوامل اجتماعی) در مدت شش جلسه در محیط تعاملی الکترونیکی Nearpod آموزش دیدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه کارکردهای اجرایی بریف (2000) بود. مولفه های این پرسشنامه شامل مهارت های تنظیم رفتار: بازداری پاسخ، انعطاف پذیری شناختی، کنترلی هیجان و مهارت های فراشناخت: برنامه ریزی، سازمان دهی مواد، نظارت، حافظه کاری، آغازگری بود. داده ها با روش کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد الگوی محیط یادگیری الکترونیکی سازگار با مغز بر مولفه های کارکردهای اجرایی (انعطاف پذیری شناختی، بازداری پاسخ و حافظه کاری) تاثیر دارد (001/ 0p<). بر این اساس، می توان نتیجه گرفت معلمان می توانند از الگوی محیط یادگیری الکترونیکی در طراحی دروس مختلف تحصیلی استفاده کنند.
الگوی جاری تربیت سیاسی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی: رویکرد نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
108 - 83
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی وضع موجود برنامه درسی تربیت سیاسی در دانشگاه آزاد اسلامی است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش داده بنیاد انجام گرفت. جامعه ی آماری شامل کلیه کارگزاران دخیل در برنامه درسی تربیت سیاسی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی هستند که از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع ملاک محور انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه ی نیمه ساختار یافته با چهارده نفر از اساتید دروس تربیت سیاسی و اساتید دانشگاه آزاد اسلامی، ده نفر از دانشجویان این دانشگاه و پنج نفر از مدیران گروه های آموزشی جمع آوری شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. برای تأمین روایی و پایایی از معیارهای لینکن و کوبا استفاده شد. نتایج پژوهش نشان دهنده-ی بیست و چهار مفهوم محوری و نه مقوله منتخب است که در قالب مدل پارادیمی شامل گسست آموزشی در برنامه تربیت سیاسی به عنوان مقوله ی محوری و شرایط علی (ضعف مهارتی، ضعف نگرشی، چالش های محیطی)، عوامل زمینه ای (عوامل مدیریتی دانشگاه و عوامل محیطی – زمینه ای)، شرایط مداخله ای تسهیل گر(آموزش و توسعه حرفه ای اساتید، دسترسی پذیری، حمایت و بسترسازی دانشگاه)، شرایط مداخله گر محدودکننده(چالش های سازمانی، محیطی، دخالت های سیاسی و موانع فردی و اجرایی)، راهبردها (تجدید رویکرد برنامه ریزی درسی، طراحی برنامه استراتژیک در زمینه کاربرد فاوا، استفاده از سیاست های تشویقی و واسپاری مسئولیتی) و پیامد (عدم تحقق اهداف برنامه درسی قصد شده و کسب نامناسب برنامه درسی تربیت سیاسی) سازمان یافت.
Relationship of self-directed learning, ICT, academic motivation with Entrepreneur curriculum in distant education(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
AbstractThis research is conducted aiming to study the relationship of self-directed learning, information technology and communication and academic motivation with entrepreneur curriculum in distance education. This research in terms of aim is practical, in terms of data collection is quantitative, and in terms of nature and method is descriptive (non-experimental) and correlative. Statistical population of this research includes students of smart secondary schools of Esfahan city in Academic year of 1395-96 (2016-2017) up to 550 persons. Sampling method is clustered method and 225 persons were selected randomly among of regions of 2, 3, and 5 of Education Administration of Esfahan city using Morgan formula. Library and survey methods were used for data collection. The instruments include researcher made questioners about entrepreneur curriculum of distant education, academic motivation, self directed learning, and ICT. The validity of questionnaires was confirmed by ten professors and experts in this field and its reliability was calculated through alpha Cronbach that was α=0.73. For analyzing data, SPSS software, version 21) was used to present descriptive statistic (including Frequency distribution table, mean, Percentage, and Standard deviation) and inferential statistic (including Pierson Correlation and Regression). The results show that self directed learning, ICT, and academic motivation have positive significant relationship with entrepreneur curriculum of distance education. It also shows that all of three variables of self- directed learning, ICT, and academic motivation are important in preparing entrepreneur curriculum. Academic motivation have maximum importance with β= 0.43 and information technology has minimum importance with β= 0.23.
رویکرد خودحمایتی: روشی برای سازگاری اجتماعی دانش آموزان با کم توانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: رویکرد خودحمایتی، رویکردی است که فرد با قرار گرفتن در گروه های مبتنی بر خودحمایتی، توانایی دفاع از حقوق خود را کسب می کند و به سازگاری اجتماعی دست می یابد. بررسی رویکرد های خودحمایتی برای افزایش سازگاری اجتماعی دانش آموزان با کم توانی ذهنی از اهمیت خاصی برخوردار است. این پژوهش با هدف رویکرد خودحمایتی، روشی برای سازگاری اجتماعی دانش آموزان با کم توانی ذهنی انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع مروری بود. برای جمع آوری اطلاعات از مقاله ها، پایان نامه ها و کتاب های موجود در پایگاه های علمی معتبر از سال ۱۹۹۰ تا ۲۰۲۳ استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که با توجه به اینکه انسان ها شایسته برخورداری از توانایی دفاع از حقوق خود و سازگاری اجتماعی هستند. رویکرد خودحمایتی نوعی راهبرد مهم برای حمایت از دانش آموزان با کم توانی ذهنی به منظور افزایش سازگاری اجتماعی می باشد. نتیجه گیری: رویکرد خودحمایتی برای دانش آموزان با کم توانی ذهنی باید به عنوان یک سیستم حمایتی اساسی در جامعه جهت توانمندسازی و تقویت سازگاری اجتماعی به اجرا درآید. بنابراین، باید برای دانش آموزان با کم توانی ذهنی نوعی گروه های خودحمایتی در سطح جامعه تشکیل شود.
تأثیرآموزش شفقت به خود بر یادگیری اجتماعی- هیجانی نوجوانان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۵
193 - 212
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش شفقت به خود بر یادگیری اجتماعی- هیجانی نوجوانان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای بود. طرح پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، شامل تمامی دانش آموزان پسر دارای اختلال نافرمانی مقابله ای مشغول به تحصیل در مقطع متوسطه دوم شهرستان بویین زهرا در سال تحصیلی 1402-1401 بود. روش نمونه گیری از نوع هدفمند بود. حجم نمونه پژوهش بر اساس پژوهش های آزمایشی انجام شده، شامل 30 نفر از جامعه مذکور بود که به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) جایدهی شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای، یک بار در هفته تحت آموزش گروهی قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ گونه آموزشی را دریافت نکردند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، مصاحبه بالینی بر اساس معیارهای DSM-5، پرسشنامه یادگیری اجتماعی- هیجانی کرین و همکاران (2009)، مقیاس درجه بندی اختلال نافرمانی مقابله ای هومرسون و همکاران (2006) و بسته آموزشی شفقت به خود بر اساس کتاب درمان متمرکز بر شفقت (گیلبرت، 2010) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش شفقت به خود منجر به افزایش یادگیری اجتماعی- هیجانی و هر یک از خرده مقیاس های سازماندهی تکلیف، روابط همسالان و خودتنظیمی در نوجوانان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای شده است. لذا با توجه به یافته ها، آموزش شفقت به خود با داشتن رویکردی دلسوزانه به زندگی، می تواند باعث افزایش یادگیری اجتماعی- هیجانی در نوجوانان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای گردد. بر این اساس پیشنهاد می شود، که در راستای سلامت روان شناختی این نوجوانان، به نقش این مداخله توجه شود.
مدل (ارائه الگوی) تربیت انقلابی در حکمرانی تربیت معلم دانشگاه فرهنگیان با تاکید بر منظومه معرفتی امامین انقلاب
منبع:
پژوهش در آموزش معارف و تربیت اسلامی دوره ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
101 - 117
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مدل (ارائه الگوی) تربیت انقلابی در حکمرانی تربیت معلم دانشگاه فرهنگیان با تاکید بر منظومه معرفتی امامین انقلاب بود. روش پژوهش کیفی بوده و از حیث هدف، تحلیل عاملی اکتشافی است. جامعه و دامنه تحقیق شامل بیانیه گام دوم و بیانات امام خمینی و مقام معظم رهبری است. داده ها با روش مطالعه اسنادی فیش برداری شده اند. یافته ها حاکی از آن است که در این الگو، دانشگاه فرهنگیان طی دوره سه ساله (۹ ترم)، با اختصاص ترم های آغازین به دروس تربیتی و انقلابی، و مسئولیت دادن به دانشجو- معلمان در نقش آفرینی و مشارکت در تشکّل های تربیتی و معرفتی و فعالیت های گروهی در سنوات تحصیلی بر مبنای منظومه معرفتی امامین انقلاب، باعث ملکه شدن لذت های برتر نقش انبیائی معلم در دوره کارشناسی شده و زمینه جدّ و جهدی باورمند و مومنانه را در عرصه های دانش افزایی و مهارت آموزی آنها در دوران دانشجو- معلمی فراهم می کند. علاوه بر آن در صرفه جویی اقتصادی سالانه ۲۵ هزار تعهد دبیری، و حضور یک سال زودتر دانشجویان در آموزش و پرورش تاثیرگذار است.
تأثیر داستان گویی دیجیتال بر بهبود مهارت حل مسئله اجتماعی دانش آموزان ابتدایی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف این مطالعه، اثربخشی آموزش مفاهیم مطالعات اجتماعی به روش داستان گویی دیجیتال بر مهارت حل مسئله اجتماعی دانش آموزان ابتدایی مازندران بود. روش: روش پژوهش به صورت شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان ابتدایی استان مازندران و حجم نمونه در این پژوهش ۸۰ نفر از دانش آموزان پایه سوم بودند. مشارکت کنندگان به تعداد ۳۹ نفر در گروه کنترل و ۴۱ نفر در گروه آزمایش انتخاب شدند که گروه آزمایش مفاهیم و مهارت های اجتماعی را در ۱۳ جلسه همراه با داستان گویی دیجیتال تجربه کردند. ۱۳ داستان دیجیتال برای مهارت های مهم و کلیدی درس مطالعات اجتماعی پایه سوم ابتدایی مبتنی بر یک چارچوب مدون پداگوژیک/فنی توسط دانشجو-کارورزان دانشگاه فرهنگیان مازندران طراحی و در کلاس های درس ارائه شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه حل مسئله اجتماعی استفاده شد که داده ها با تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نشان داد میانگین نمرات حل مسئله اجتماعی گروه آزمایش به طور معناداری بالاتر از گروه کنترل بوده است (۰۰۱/۰>P)، همچنین دختران گروه آزمایش نسبت به پسران، عملکرد بهتری در حل مسئله اجتماعی پس از تجربه جلسات داستان گویی دیجیتال نشان دادند. نتایج: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که داستان گویی دیجیتال با توجه به ظرفیت ها و محبوبیت آن میان کودکان، نسل دیجیتال می تواند ابزاری مؤثر در محیط های یادگیری، جهت تسهیل مهارت های حل مسئله اجتماعی کودکان باشد.
EFL teachers’ pragmatic awareness and classroom practices influenced by an in-service training course of meta-pragmatics(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۱ , ۲۰۲۴
14 - 44
حوزههای تخصصی:
The present study focused on the effect of an in-service meta-pragmatics training course on Iranian English as a Foreign Language (EFL) teachers’ pragmatic awareness and classroom pragmatic practices. A mixed methods design was used to achieve the objectives of the study. In the quantitative phase of the study, 300 EFL teachers were selected through convenience sampling and filled out the Pragmatic Awareness Questionnaire. In the qualitative phase, 60 of those teachers participated in a pragmatic training course. They were divided into experimental and control groups and underwent the processes of pretesting, intervention, and post-testing. Furthermore, 30 of these teachers were observed in terms of their teaching inter-language pragmatics both before and after the training course of meta-pragmatics. The results of the multivariate ANOVA (MANOVA) revealed that EFL teacher’s pragmatic awareness was relatively low. In addition, the findings unveiled a statistically significant difference between the EFL teachers’ meta-pragmatic awareness and their practices in terms of the 'language teacher' component. Moreover, the findings showed a statistically significant improvement in the EFL teachers’ pragmatic practices regarding teaching pragmatic features after receiving the instructions. The results of this study have some implications for stakeholders, namely EFL teacher trainers, EFL teachers, and EFL students.
آینده آموزش سایه در ایران: فرصت ها و چالش ها برای نظام تعلیم و تربیت رسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۴
127 - 160
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی فرصت ها وچالش های آموزش سایه برای نظام تعلیم وتربیت رسمی کشور ایران برمبنای تجارب زیسته معلمان، با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی انجام شد. مشارکت کنندگان در این مطالعه، معلمان دوره ابتدایی ومتوسطه شهرشیراز درسال تحصیلی 1402-1401بودند، که علاوه بر آموزش رسمی، تجربه تدریس در آموزشگاه خصوصی را داشتند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند (ملاک مدار)، تاحد اشباع داده ها 16 تن انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها ازمصاحبه نیم ساختاریافته استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش سایه، فرصت-های متعددی از جمله: «بهبودیادگیری، کسب آمادگی برای آزمون ها، پرشدن اوقات فراغت و...» و نیز چالش-هایی همچون «تضعیف محوریت آموزش رسمی، تبعیض آموزشی، نابرابری اجتماعی و...» را برای نظام تعلیم و تربیت رسمی کشور ایجاد نموده است. بر این اساس، تجهیز مدارس و تنوع بخشی به محیط های یادگیری، استاندارد سازی اماکن آموزش سایه، تغییر رویه در سیستم پذیرش و آزمون ورودی مدارس و دانشگاه ها پیشنهاد می گردد.
اثربخشی درمان مبتنی بر نوروفیدبک بر روی شبکه های مغزی کودکان دبستانی دچار اختلال نقص توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴
160 - 172
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان های مبتنی بر نوروفیدبک بر روی شبکه های مغزی کودکان دبستانی دچار اختلال نقص توجه / بیش فعالی بود.روش پژوهش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف یک مطالعه شبه آزمایشی دارای گروه مقایسه همراه با گمارش تصادفی، پیش آزمون- پس آزمون است. هدف از پژوهش شبه آزمایشی، یافتن علت های احتمالی یک الگوی رفتاری است. طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل از جمله طرح های آزمایشی است که در آن آزمودنی ها به صورت تصادفی انتخاب و به کمک همین روش در گروه های مختلف جایگزین می شوند. در این پژوهش درمان مبتنی بر نوروفیدبک به عنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته شده است و اثر بخشی آن بر شبکه های مغزی کودکان دبستانی دچار اختلال نقص توجه / بیش فعالی به عنوان متغیر وابسته قرار می گیرد. جامعه آماری شامل کلیه کودکان دبستانی مبتلا به اختلال نقص توجه / بیش فعالی می باشد که به مراکز مرتبط در شهر شیراز مراجعه می کنند. حجم نمونه 160 نفر می باشد. روش نمونه گیری به صورت هدفمند است بدین صورت که که از مراکز درمانی مربوطه که در فصل بهار و تابستان پرونده فعال درمانی داشتند و بالغ بر 160 پرونده می شد، تعداد 30 مبتلا انتخاب شدند. شرکت کنندگان بر اساس پرسش نامه کانرز (فرم والدین) و همچنین مصاحبه بالینی با والدین و کودک دچار اختلال بیش فعالی / نقص توجه شناسایی و ارزیابی شدند. یافته ها: نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر حاکی از آن است که مداخله نوروفیدبک بیشترین اثر را در ناحیه گیجگاهی در سمت راست در امواج تتا و آلفا و موج تتا در سمت مقابل نشان داده است. در نتایج به دست آمده از مقیاس برآورد کمی کوهرنس نشان داد بیشترین تغییرات در ناحیه Fp1/Fp2 در امواج دلتا، آلفا و بتا و همچنین F3/F4 در امواج دلتا، تتا و آلفا به میزان بیشتر و همچنین در T3/T4 روی موج دلتا، و نیز O1/O2 روی موج تتا ،F7/F8 روی موج بتا، F7/T5 روی موج آلفا و نیز C3/C4 به میزان کمتر دیده شد.نتیجه گیری: بررسی ها نشان داد که نوروفیدبک همراه با تکالیف شناختی، توانست نشانه های نقص توجه را کاهش دهد و از این رو روشی مؤثر برای کاهش نشانه ها در این اختلال می باشد. نتایج نمایانگر اثربخشی نوروفیدبک در درمان نشانه های اختلال نقص توجه بود. در پژوهشی های متعدد دیگر نیز نتایج همسو با پژوهش کنونی گزارش گردیده است و در همه آنها به اثر بخشی و اندازه اثر مناسب روش نوروفیدبک در بهبود نشانه های اختلال و بهبود سطح تمرکز افراد مبتلا در کنار سایر روش های درمانی نظیر دارودرمانی تأکید گردیده است.
Impact of Inductive and Deductive Pragmatic Instruction on Iranian Intermediate EFL Learners' Grammar Awareness: A Study on Appropriateness and Accuracy(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۲, Issue ۵۱, Winter ۲۰۲۴
57 - 73
حوزههای تخصصی:
This study investigates the effectiveness of inductive and deductive instruction methods on grammar accuracy and appropriateness among Iranian intermediate English as a Foreign Language (EFL) learners. sixty participants, selected from an initial population of 120 students at Zabanzara English Language Institute in Gilan based on their scores on the OPT English proficiency test, were divided into three groups: one receiving inductive grammar instruction, another receiving deductive instruction, and a control group adhering to traditional grammar teaching methods. Over ten weeks, participants underwent a pretest to establish baseline grammar awareness, followed by respective interventions for each group. Posttests assessed changes in grammatical performance, with statistical analyses—including paired samples t-tests and one-way ANOVA—employed to evaluate pre- and post-intervention results. The findings indicate significant improvements in grammatical skills for both experimental groups compared to the control group, suggesting that inductive and deductive teaching methods are more effective than traditional approaches. However, the results did not show statistically significant differences between the inductive and deductive groups. This research underscores the potential benefits of innovative pedagogical strategies in enhancing EFL learners' grammatical understanding. It is recommended that 1. EFL instructors teaching grammar classes should consider the integration of both inductive and deductive teaching methods in their English language instruction.
سیاست های آموزش معلمان در کشور لهستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین رشته ای در آموزش سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
17 - 46
حوزههای تخصصی:
سیستم آموزشی لهستان پس از استقلال از نظام کمونیستی در سال 1989، دستخوش تغییرات اساسی از جمله تغییر در ساختار مدرسه، برنامه های درسی، تربیت معلمان و همچنین توسعه حرفه ای معلمان بوده است. این کشور، از سال 1990 تاکنون، چهار بار قانون استانداردهای آموزش معلمان خود را اصلاح کرده که آخرین مرتبه آن در سال 2019 بوده است. هدف از این پژوهش، بررسی سیاست های آموزش معلمان در لهستان است که پس از پیوستن به اتحادیه اروپا در سال 2004، اصلاحات زیادی را در نظام آموزشی خود انجام داده است. در این پژوهش، خط مشی های این کشور در تربیت معلمان، شرایط پذیرش دانشجو در مؤسسات تربیت معلم، دوره های تحصیلی موردنیاز، چگونگی برگزاری دوره های کارورزی و تدریس عملی، جذب و به کارگیری معلمان و توسعه حرفه ای معلمان بررسی شده است. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی است و داده های پژوهش با رویکرد تحلیل توصیفی برحسب معیارهای تعیین شده مطابق با هدف پژوهش، گردآوری و تفسیر شده است. نتایج پژوهش نشان داد که در طول دو دهه گذشته، کشور لهستان، تغییرات زیادی را در برنامه های آموزش معلمان خود ایجاد نموده است. این تغییرات شامل افزایش حقوق معلمان، اختصاص زمان بیشتر به آموزش معلمان پیش دبستانی، توسعه دوره های تربیت معلم و تحصیلات تکمیلی و توجه به مسائل مربوط به سیستم آموزشی بوده است. پداگوژی جایگاه مهمی در تربیت معلم لهستان دارد و برای کسب آمادگی حرفه ای، دانشجومعلمان موظف به گذراندن دوره های کارآموزی تحت نظارت و یا تدریس مستقل قبل از استخدام هستند؛ از جمله مهم ترین چالش های آموزش معلمان در لهستان کاهش تعداد دانش آموزان و میانگین سنی زیاد معلمان نسبت به سایر کشورهای اتحادیه اروپا است.
بررسی میزان یادگیری مبحث چگالی به روش آموزش انفرادی(PSI) و مقایسه آن با روش سنتی در دانش آموزان پایه دهم رشته ریاضی و فیزیک دبیرستان نمونه امام حسین(ع) شهرستان تربت حیدریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پزوهش بررسی اثربخشی روش تدریس فردی (PSI) بر یادگیری دانش آموزان پایه دهم ریاضی و فیزیک و مقایسه آن با روش سنتی در مبحث چگالی است.جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان پایه دهم ریاضی و فیزیک از مدرسه نمونه دولتی متوسطه دوم امام حسین شهرستان تربت حیدریه می باشد.بدین منظور 30 نفر از دانش آموزان به صورت تصادفی انتخاب و به دو گروه 15 نفره تقسیم شدند.طی 4 جلسه آموزشی بر مبنای طرح درس های طراحی شده مبحث چگالی از کتاب درسی فیزیک پایه دهم رشته ریاضی و فیزیک به هردو گروه مطالب ارائه شد .برای جمع آوری داده ها از آزمون های محقق ساخته استفاده شده و بر مبنای آن از هر دو گروه پیش آزمون و پس آزمون به عمل آمد. در نهایت اطلاعات و داده ها با نرم افزار SPSS و تحت دو آزمون tجفت و همبسته بررسی شد.نتایج حاصل از بررسی اطلاعات و داده های به دست آمده و مقایسه میانگین دو گروه کنترل و آزمایش در پس آزمون نشان داد که بین نمرات هر دو گروه تفاوت معناداری وجود دارد که اثربخشی روش تدریس فردی(PSI) را تایید می کند.
یادگیری مبتنی بر فناوری در حوزه علوم: اهمیت، چالش ها و راهکارهای پیشنهادی: یک مطالعه فرا ترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استفاده از فناوری در فرایند یادگیری، می تواند امکان دسترسی به منابع و اطلاعات بیشتر را فراهم کرده و از طریق استفاده از ابزارهای مختلف، فرایند یادگیری را بهبود بخشد و به کارآیی و کیفیت آموزش کمک کند.تحقیقات موجود نشان می دهد که اگر فناوری به طور جامع در پداگوژی به کار گرفته شود، می تواند به عنوان یک ابزار قدرتمند برای یادگیری موثر فراگیران عمل کند. این مطالعه با تلفیق یافته های دیگر مطالعات و در یک مطالعه فرا ترکیب به چرایی اهمیت،چالش ها و راهکار در صحنه ی اجرایی شدن ادغام فناوری در حوزه علوم پرداخته است، یافته ها نشان می دهد این یادگیری توانایی های فراگیران در علوم را حفظ و تقویت می کند.چالش هایی همچون عدم دسترسی به فناوری مناسب، نیاز به آموزش معلمان در زمینه استفاده از فناوری، و ایجاد تعامل مناسب بین فناوری و سنت یادگیری وجود دارد که برای موفقیت در ادغام فناوری باید آن ها را در نظر گرفت.برای اجرای موفقیت آمیز این نوع یادگیری، راهکارهایی همچون بهره گیری از پلتفرم های آموزشی، استفاده از نرم افزارهای آموزشی، تبدیل کردن محتوای سنتی به دیجیتال، استفاده از بازی های آموزشی، و توسعه مهارت های فنی و دیجیتالی معلمان می تواند موثر باشد
شناسایی ابعاد ممیزی مدیریت منابع انسانی مبتنی بر بلوغ فرآیندها با رویکرد سنتزپژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد ممیزی مدیریت منابع انسانی مبتنی بر بلوغ فرآیندها با استفاده از رویکرد سنتزپژوهی انجام شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و با روش کیفی فراترکیب(سنتزپژوهی) انجام شده است.
روش شناسی پژوهش: جامعه آماری، کلیه مطالعات انجام شده در بازه زمانی(2006-2023) 1385 الی 1402 است. در این راستا 82 پژوهش در زمینه موضوع موردنظر ارزیابی و درنهایت 34 مقاله به صورت هدفمند انتخاب گردید و با تحلیل محتوا و ترکیب ادبیات مربوط، درمجموع 54 کد و 6 مقوله کلیدی طی فرایند جست وجو و ترکیب نظام مند متون شناسایی و مورد تحلیل قرار گرفت و اعتبار آن از طریق آزمون کاپای کوهن تأیید گردید.
یافته ها: نتایج یافته ها نشان داد که ممیزی مدیریت منابع انسانی از ابعاد کنترل سیستمی، اهداف استراتژیک، بهبود عملکرد، رضایت مشتری، مالی و هم راستا بودن با رویه ها تشکیل شده است.
بحث و نتیجه گیری: یافته های این پژوهش تاکید می کند که بکارگیری هر کدام از ابعاد شناسایی شده در پژوهش حاضر می تواند منجر به بهبود فرآیندهای ارزیابی در حوزه منابع انسانی در سازمان شود.
طراحی الگوی جامع و اثربخش سنجش تکوینی برای فیزیک دوره ی متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
30 - 47
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: سنجش تکوینی یکی از موثرترین روش های بهبود یادگیری و آموزش است و از اهمیت بالایی برخوردار است. بنابراین پژوهش حاضر با هدف ارائه ی الگوی اثربخش سنجش تکوینی برنامه ی درسی فیزیک دوره ی متوسطه انجام شده است.روش شناسی پژوهش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و با استفاده از روش تحقیق کیفی از نوع تحلیل محتوا انجام شده است. گروه هدف مورد مطالعه اسناد برنامه ی درسی فیزیک دوره ی متوسطه بود. با توجه به ماهیت پژوهش کیفی از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. نمونه ی مورد مطالعه برنامه ی درسی رسمی فیزیک شامل سند برنامه ی درسی، راهنمای معلم و کتاب های فیزیک هر سه پایه ی دهم، یازدهم و دوازدهم در هر دو رشته ی علوم تجربی و ریاضی و فیزیک بود. ابزار جمع آوری اطلاعات نیز یادداشت برداری از اسناد مورد مطالعه بود. برای تحلیل داده ها نیز از نرم افزار اطلس تی آی که بر مبنای روش NCT کار می کند، استفاده شد.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که الگوی سنجش تکوینی ارائه شده برای برنامه ی درسی فیزیک دوره ی دوم متوسطه به شرح زیر است: یادگیری معکوس، سنجش تکوینی اولیه توسط معلم یا هم یار او، تدریس و حل مثال های گوناگون (انجام آزمایش)، سنجش تکوینی ثانویه توسط معلم، سنجش تکوینی عمیق شامل طراحی و حل سوال مرتبط با پدیده های اطراف توسط دانش آموزان به صورت فردی یا گروهی و برگه های خروج.بحث و نتیجه گیری: نتایج این پژوهش می تواند به عنوان مبنایی برای سنجش و ارزیابی درس فیزیک در مدارس دوره ی متوسطه مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی نقش تعدیلگر رهبری دانش محور در رابطه میان اقدامات توسعه منابع انسانی و مزیت رقابتی پایدار در شرکت های دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
94 - 111
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: با وجود افزایش کمی و کیفی نیروی انسانی موجود به نفع شرکت های دانش بنیان، نیاز به ایجاد دانش بومی در زمینه توسعه منابع انسانی و آثار آن احساس می شود. بر این اساس، سؤال اصلی پژوهش این است که اقدامات توسعه منابع انسانی چه تأثیری بر مؤلفه های رهبری دانش محور و مزیت رقابتی پایدار این شرکت ها داشته است؟
روش شناسی پژوهش: مطالعه حاضر ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روش توصیفی- تحلیلی است و برای جمع آوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه کارکنان شرکت های دانش بنیان شمال غرب ایران در سال 1401 که تعداد آن در حدود 25 هزار نفر بوده اند، است. حداقل حجم نمونه لازم برای تکمیل پرسشنامه های این پژوهش با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر از کارکنان در نظر گرفته شده و با توجه به ویژگی های جامعه آماری، در این تحقیق حجم نمونه با روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی نسبی انتخاب شدند. همچنین جهت سنجش متغیرهای تحقیق از پرسشنامه های اقدامات توسعه منابع انسانی سوتهامانون و بونسونگ (2016)، مزیت رقابتی پایدار احمد (2015) و رهبری دانش محور دانیت و دیپابلو (2015) استفاده گردید. شاخص های پرسشنامه های تحقیق از مطالعات مرتبط و پیشینه تحقیق اخذشده؛ سپس بر اساس شرایط تحقیق و موردمطالعه بومی سازی گردید. در این پژوهش به منظور دستیابی به اهداف از مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار PLS SMART استفاده شده است.
یافته ها: یافته ها نشان داد اقدامات توسعه منابع انسانی تأثیر معنی داری بر مزیت رقابتی پایدار شرکت های دانش بنیان دارد. همچنین متغیر رهبری دانش محور رابطه میان اقدامات توسعه منابع انسانی و مزیت رقابتی پایدار در شرکت های دانش بنیان را به صورت مثبتی تعدیل می کند.
بحث و نتیجه گیری: نتایج این مطالعه اشاره می کند که تبادل دانش در سازمان ها بر توانایی پاسخگویی به تغییرات محیط کسب وکار به منظور بهره برداری از فرصت های بالقوه به نام «پاسخگویی سازمانی» که یکی از ابعاد مزیت رقابتی پایدار است، تأثیر می گذارد. همچنین رهبری دانش محور و ایجاد و اجرای راه حل های جدید در محل کار که در فعالیت های روزمره تجلی می یابد، پایه مهم برای نوآوری کل شرکت است. این امر به ویژه در شرکت های دانش بنیان، برجسته است و بنابراین رهبری دانش محور محرک اصلی مزیت رقابتی این سازمان ها است.
شناسایی ویژگی های مدارس اثر بخش با استفاده از رویکرد سنتزپژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
99 - 114
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی ویژگی های مدارس اثر بخش با استفاده از رویکرد سنتزپژوهیانجام شد.روش شناسی پژوهش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و با روش کیفی فراترکیب(سنتزپژوهی) انجام شده است. جامعه آماری، کلیه مطالعات انجام شده در بازه زمانی 1380 الی 1401 است. در این راستا 63 پژوهش در زمینه موضوع موردنظر ارزیابی و درنهایت 21 مقاله به صورت هدفمند انتخاب گردید و با تحلیل محتوا و ترکیب ادبیات مربوط، درمجموع 64 کد و 10 مقوله کلیدی طی فرایند جست وجو و ترکیب نظام مند متون شناسایی و مورد تحلیل قرار گرفت و اعتبار آن از طریق آزمون کاپای کوهن تأیید گردید.یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد که مدیریت و رهبری اثربخش، معلم مدرسه اثربخش، یادگیرنده حرفه ای، ساختار مدرسه، مشارکت همکاران و اولیا، برنامه درسی اثربخش، ارزشیابی اثربخش، جو وفرهنگ سازمانی اثربخش، تدریس اثربخش و امکانات فیزیکی از مهمترین ویژگی های مدارس اثربخش می باشد.بحث و نتیجه گیری: با توجه به اثر بخشی مدارس در بازگشت سرمایه گذاری انسانی و اهمیت آن در پیشرفت علم و فناوری، ضرورت توجه به ویژگی های مدارس اثر بخش روز به روز احساس می شود.
ارائه الگوی توسعه حرفه ای مدرسان دانشگاه جامع علمی کاربردی با رویکرد دانشگاه نسل چهارم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
140 - 162
حوزههای تخصصی:
از نگاه بیشتر متخصصان آموزشی, توسعه حرفه ای مدرسان دانشگاها، مهم ترین منبع کاربست دانشگاه نسل چهارم و پرورش مدرسان خلاق است، لذا پیاده سازی دانشگاه نسل چهارم در اهداف دانشگاه ها باعث بهبود مستمر کیفیت آموزش عالی و ارتقای کارآمدی و اثربخشی آن خواهد گردید.مقدمه و هدف: دانش رکن اصلی در نظام های آموزشی قلمداد می شود و مدرسان نیروی محرکه تولید دانش هستند. با باور به نقش اساسی تعلیم و تربیت در توسعه جامعه و نقش دانشگاه در توسعه منطقه ای و لزوم تناسب دانشگاه ها با تغییرات به روز فن آوری و دانش، توسعه حرفه ای و افزایش دانش و مهارت مدرسان امری ضروری به نظر می رسد. هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی توسعه حرفه ای مدرسان دانشگاه جامع علمی کاربردی با رویکرد دانشگاه نسل چهارم است.روش شناسی پژوهش: مطالعه حاضر از نوع کیفی و روش آن سنتز پژوهی است. داده ها با مرور ادبیات و پیشینه نظری از طریق جست و جوی نظام مند منابع کتابخانه ای پایان نامه ها و مقالات موجود در پایگاه های اطلاعاتی گردآوری شده اند. از میانERIC, ScienceDirect, Scopus, Springer, Magiran, IranDoc پژوهش های صورت گرفته داخلی در سالهای 1396 تا 1403 و پژوهش های خارجی در سالهای 2018 تا 2024 تعداد 85 مورد پژوهش شناسایی و از میان آنها ۵۳ مورد پژوهش برای بررسی و تحلیل انتخاب شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش تحلیل محتوای کدگذاری و مقوله بندی استفاده شده است برای تأیید اعتبار یافته ها از معیار باورپذیری توصیف همتایان، برای تامین اطمینان پذیری از کفایت اجتماعی، برای تأییدپذیری از نگارش یادداشت های تأملی و از نمونه گیری هدفمند استفاده شده است.یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش، توسعه حرفه ای مدرسان دانشگاه در سه بعد دانش (دانش تخصصی، دانش فناوری اطلاعات، دانش تربیتی)، منش ( اخلاق فردی، اخلاق سازمانی) و کنش (ارتباط میان فردی، ارتباط درون سازمانی، ارتباط برون سازمانی) قابل تفکیک است.بحث و نتیجه گیری: سیاستمداران و برنامه ریزان آموزشی میتوانند با استفاده از الگوی مفهومی مستخرج، تدابیر شایسته را برای توسعه حرفه ای مدرسان با رویکرد دانشگاه نسل چهارم و ارتقای کیفیت آموزشی اتخاذ کنند مدرسان نیز قادر خواهند بود تا از الگوی موجود برای افزایش شایستگیها و روزآمد کردن دانش و مهارتهای خویش بهره بگیرند که پیشنهاد می شود با اجرای برنامه های توانمند سازی و دانش افزایی، ارتباط با صنعت، فعالیت در مراکز تحقیقاتی محلی، پارکهای علم و فناوری و مراکز رشد حرفه ای و عضویت و همکاری در کمیته ها و انجمن های علمی زمینه توسعه و رشد حرفه ای خود و سازمان را فراهم کنند.